می‏بينيم كه قرآن تاريخ را از اين نظر مورد مطالعه قرار می‏دهد كه راهگشای‏
ما بسوی آينده است و بايد باشد . بنابراين ما بحثی درباره گذشته تا حاضر
و بحثی برای آينده داريم . مسئله " تكليف و وظيفه و مسؤوليت " برای‏
ما آنوقت مشخص می‏شود كه بعد از آنكه درباره گذشته يك شناختی پيدا
كرديم ، درباره آينده شناخت پيدا كنيم .

تكامل اجتماعی در گذشته

بدون شك ما اگر تاريخ گذشته را از اين دو نظر نگاه كنيم ، می‏بينيم‏
پيشرفت ( می‏خواهيد اسمش را تكامل بگذاريد كه مشكل است ) برای بشر وجود
داشته است . يكی از آنها از نظر ابزارسازی است . اين ديگر جای ترديد
نيست كه بشر در ابزارسازی پيشرفت كرده است ، پيشرفتی حيرت آسا . بشری‏
كه يك روز ابزارش سنگ بود آنهم سنگهای نتراشيده و بعد به دوره مثلا
سنگهای صاف و تراشيده رسيد اينك تكنولوژی و صنعت و فن امروز را پديد
آورده است . بشر از نظر خلاقيت فنی و از نظر خلاقيت ابزاری نه تنها بطور
محسوس پيشرفت كرده است ، بلكه به پيشرفت حيرت انگيزی رسيده است .
به پيشرفتی رسيده است كه اگر 100 سال پيش به همه بشرها و فيلسوفان درجه‏
اول دنيا می‏گفتند صد سال بعد بشريت از نظر ابزار به اين حد می‏رسد كه‏
امروز رسيده است ، باورشان نمی‏آيد . شما اسم اين را می‏خواهيد پيشرفت‏
بگذاريد ، می‏خواهيد ، تكامل . بدون شك بشر از نظر ابزار زندگی به حد
اعلای پيشرفت رسيده است و پيش بينی می‏شود كه در آينده هم چنين باشد ،
يعنی اگر در آينده وقفه‏ای ، يعنی