نقش انسانها هم در گذشته يك نقش جبری و يك نقش فرعی بوده است ؟ خير
، نه در گذشته اينچنين بوده و نه در حال و آينده . چنين جبری برگذشته‏
حاكم نبوده است . انسانها با اراده خودشان ، با اختيار خودشان ، با طرح‏
ريزی خودشان برای جامعه‏شان ، راه تكامل جامعه را انتخاب كرده‏اند و جامعه‏
را جلو برده‏اند . يعنی نقش اختيار و آزادی انسانها در گذشته را نبايد
فراموش كرد و لهذا گروههائی از انسانهای گذشته قابل ستايش و قابل تعظيم‏
و تجليل و تقديسند و آنها همانهائی هستند كه می‏توانستند در جلوی تكامل‏
تاريخ بايستند يا به تكامل تاريخ كمك نكنند و آسايش فردی را برای‏
خودشان برگزينند ولی اين كار را نكردند و آزادانه و به اختيار خود در راه‏
تكامل تاريخ فداكاری كردند . و انسانهای ديگری مورد ملامت و صدهزار ملامت‏
و نفرين هستند به دليل اينكه كارشكنی كرده‏اند . و قهرا اگر ما آينده را
نشناسيم يعنی برای آينده طرحی نداشته باشيم و اگر به مسئوليت خودمان‏
برای ساختن تاريخ توجه نكنيم ، مورد ملامت آيندگان هستيم . تاريخ ساخته‏
انسان است نه انسان ساخته تاريخ . اگر طرحی برای آينده تاريخ نداشته‏
باشيم و اگر مسئوليت خودمان را برای آينده تاريخ درك نكنيم كسی‏
نمی‏تواند به ما قول بدهد كه اين كشتی خود بخود بطور خودكار به مقصد و
هدف خودش برسد ، لااقل قابل جلو افتادن و عقب افتادن هست . اين مسئله‏
قابليت جلو افتادن و عقب افتادن حوادث ، يعنی اينكه يك سير جبری كور
حوادث را به جلو نمی‏راند ، در اسلام و مخصوصا در تشيع مطرح است كه اگر
كسی آنرا از ديدگاه اجتماعی مطالعه كند ( من در كتاب انسان و سرنوشت‏