صلاحيت داری در اجتماع ما وجود دارند يا نه ؟ زيرا ما چنين تمرينی نداريم‏
و همچو عادتی در ميان ما تاكنون جاری نبوده است . آنچه در ميان ما معمول‏
و متداول بوده و هست يك خوی قديمی و يك بيماری نو ظهور است . خوی‏
قديمی ما مداحی و ستايشگری و تملق است ، بيماری جديد ما كه علامت‏
روشنفكری به شمار می‏رود لكه دار كردن و لجن مال كردن افراد است و به غلط
نامش را " انتقاد " گذاشته‏ايم . در عين اينكه آن خوی قديم و اين‏
بيماری جديد به ظاهر معكوس يكديگر می‏باشند ، از يك اصل و يك ريشه‏
سرچشمه می‏گيرند و آن " گزافه گوئی " و هوائی سخن گفتن و مصلحت اجتماع‏
را در نظر نگرفتن است .
شايد بتوان گفت در مقام هدايت و ارشاد جامعه نور افكنی بهتر از
اينگونه بررسيها و تجزيه و تحليلها اگر محققانه و منصفانه صورت بگيرد
وجود ندارد . روح آن تعليم عالی كه در قرآن كريم راجع به تدبر در سر
گذشتهای امم و افراد است چيزی جز استفاده كردن از اين نورافكن نيست .
به هر حال موضوعی كه در نظر است ، حتی از عنوان بالا محدودتر و جزئی تر
است . يعنی حتی در مقام بيان همه مزايای روحی و خدمات اجتماعی معظم له‏
نيستم . فقط آن قسمت از مزايا مورد نظر است كه ايشان از آن جهت كه‏
فقيه و مفتی بودند واجد آنها بودند و آن قسمت از خدمات منظور است كه‏
ايشان از آن نظر كه زعيم روحانی بودند ، انجام دادند .
اين مزايا و خدمات همانهاست كه از امتيازات ايشان است .