علی خاتمه می‏يافت ، معاويه با مشورت عمرو عاص دست به يك نيرنگ‏
ماهرانه‏ای زد . او ديد تمام فعاليتها و رنجهايش بی‏نتيجه ماند و با شكست‏
يك قدم بيشتر فاصله ندارد . فكر كرد كه جز با اشتباهكاری راه به نجات‏
نمی‏يابد . دستور داد قرآنها را بر سر نيزه‏ها بلند كنند كه مردم ! ما اهل‏
قبله و قرآنيم ، بيائيد آنرا در بين خويش حكم قرار دهيم . اين سخن‏
تازه‏ای نبود كه آنها ابتكار كرده باشند . همان حرفی است كه قبلا علی گفته‏
بود و تسليم نشدند و اكنون هم تسليم نشده اند . بهانه‏ای است تا راه‏
نجات يابند و از شكست قطعی خود را برهانند .
علی فرياد برآورد بزنيد آنها را ، اينها صفحه و كاغذ قرآن را بهانه‏
كرده می‏خواهند در پناه لفظ و كتابت قرآن خودشان را حفظ كنند و بعد به‏
همان روش ضد قرآنی خود ادامه دهند . كاغذ و جلد قرآن در مقابل حقيقت آن‏
، ارزش و احترامی ندارد . حقيقت و جلوه راستين قرآن منم . اينها كاغذ و
خط را دستاويز كرده‏اند تا حقيقت و معنی را نابود سازند .

پاورقی :
> اشخاصی بودند كه هرگز اتفاق نيافتاد كه خروج كنند ولی بر عقيده خوارج‏
بودند . مثل آنچه درباره عمرو بن عبيد و بعضی ديگر از معتزله گفته می‏شود
. افرادی از معتزله كه در عقيده امر به معروف و نهی از منكر و يا در
مسئله مخلد بودن مرتكب كبيره يا خوارج همفكر بوده‏اند درباره‏شان گفته‏
می‏شود " و كان يری رأی الخو ارج " يعنی همچون خوارج می‏انديشد .
حتی بعضی از زنها بوده‏اند كه عقيده خارجی داشته‏اند . در كامل مبرد ، ج‏
2 ، ص 154 داستان زنی را نقل می‏كند كه عقيده خارجی داشته است .
بنابر اين بين مفهوم لغوی كلمه و مفهوم اصطلاحی آن عموم من وجه است .