داخل در تيپ كافران و مشمول عذاب الهی معرفی می‏كند ( 1 ) .
پس نه همه مؤمنان از طبقه مستضعفين‏اند و نه همه مستضعفين از طبقه‏
مؤمنان ، و اين تطابق ادعايی ، پوچ محض است . البته و بدون شك هميشه‏
اكثريت طبقه گروندگان به پيامبران را طبقه مستضعف و لااقل طبقه‏ای كه‏
دستش به استضعافگری آلوده نيست تشكيل داده‏اند و اكثريت مخالفان‏
پيامبران را استضعافگران تشكيل داده‏اند . زيرا هر چند فطرت انسانی كه‏
زمينه پذيرش پيام الهی را به وجود می‏آورد مشترك است و در همه وجود
دارد ، ولی طبقه استضعافگر و مسرف و مترف دچار مانع بزرگی است و آن‏
آلودگی و عادت به وضع موجود است . او بايد از زير خروارها بار آلودگی ،
خود را آزاد سازد ، و افراد كمی اين موفقيت نصيبشان می‏شود . اما طبقه‏
مستضعف چنين مانعی در جلو ندارد ، بلكه او علاوه بر اينكه به ندای فطرت‏
خود پاسخ می‏گويد ، به حقوق از دست رفته خود نيز نائل می‏گردد . برای او
پيوستن به گروه اهل ايمان ، هم فال است وهم تماشا . اين است كه اكثر
گروندگان به پيامبران از مستضعفان‏اند و اقليت از غير اينها . اما مسأله‏
تطابق ، به شكلی كه بيان شد ، پوچ محض است .
مبانی قرآن درباره هويت تاريخ با مبانی ماترياليسم تاريخی متفاوت‏
است . از نظر قرآن روح اصالت دارد و ماده هيچ‏گونه تقدمی بر روح ندارد ،
نيازهای معنوی و كششهای معنوی در وجود انسان اصالت دارد و وابسته به‏
نيازهای مادی نيست ، انديشه در برابر كار نيز

پاورقی :
. 1 نساء / 97 ، ابراهيم / 21 ، سبأ / 31 - 37 و غافر / 47 - 50.