پاورقی : . 1 همان مأخذ ، ص . 146 . 2 مراحل اساسی انديشه در جامعهشناسی ، ص . 27
ممكن است توسط توالی ديگری كه از نظر ما نامربوط است قطع يا منحرف
گردد ؟ " ( 1 ) .
پاسخ اين اشكال بستگی دارد به اينكه جامعه و تاريخ ، طبيعت جهتداری
داشته باشد يا نداشته باشد . اگر تاريخ از طبيعتی جهتدار برخوردار باشد
، نقش حوادث جزئی ناچيز خواهد بود ، يعنی حوادث جزئی هر چند مهرهها را
عوض میكند ، در مسير كلی تاريخ تأثيری ندارد ، حداكثر اين است كه جريان
را تند يا كند میكند . اما اگر تاريخ فاقد طبيعت و شخصيت و راه تعيين
شده از ناحيه آن طبيعت و شخصيت باشد ، البته تاريخ مسير معين و مشخص
نخواهد داشت و فاقد كليت خواهد بود و غير قابل پيش بينی .
از نظر ما كه برای تاريخ ، طبيعت و شخصيت قائليم و اين شخصيت و
طبيعت محصول تركيب شخصيتهای فردی انسانهاست كه بالفطره تكامل جو
میباشند ، نقش حوادث تصادفی به كليت و ضرورت تاريخ زيان نمیرساند .
منتسكيو سخنی زيبا درباره نقش تصادف دارد كه قسمتی از آن را قبلا نقل
كرديم ، میگويد :
" اگر تصادف يك نبرد ، يعنی علتی خاص ، دولتی را واژگون كرده باشد
يقينا علتی كلی در كار بوده كه موجب گرديده است تا دولت مذكور به
دنبال يك نبرد از پا درآيد " ( 2 ) .
و هم او میگويد :
پاورقی : . 1 همان مأخذ ، ص . 146 . 2 مراحل اساسی انديشه در جامعهشناسی ، ص . 27 |