منطق ويژه موافقان را در گذشته بازگو كند و نشان دهد كه دو گروه چه منطقی
داشتهاند . و اين جز برای اين نيست كه اين دو منطق ، مانند خود دو گروه
، در طول تاريخ در برابر يكديگر قرار داشته و دارند و قرآن میخواهد با
شناساندن منطق مخالفان و موافقان در طول تاريخ ، معياری برای امروز به
دست بدهد .
در قرآن صحنههای متعددی هست كه در آنها اين دو منطق در برابر يكديگر
قرار گرفتهاند . جويندگان میتوانند به آيات 40 تا 50 سوره زخرف و آيات
23 تا 44 سوره مؤمن و آيات 49 تا 71 سوره طه و آيات 16 تا 49 سوره شعرا
و آيات 36 تا 39 سوره قصص مراجعه نمايند . ما برای نمونه آيات 20 تا
24 سوره زخرف را میآوريم و مختصر توضيحی درباره آنها میدهيم :
« و قالوا لو شاء الرحمن ما عبدناهم ما لهم بذلك من علم ان هم الا
يخرصون 0 أم اتيناهم كتابا من قبله فهم به مستمسكون 0 بل قالوا انا وجدنا
آبائنا علی امة و انا علی آثارهم مهتدون 0 و كذلك ما أرسلنا من قبلك فی
قرية من نذير الا قال مترفوها انا وجدنا ابائنا علی امة و انا علی اثارهم
مقتدون 0 قال / ولو جئتكم بأهدی مما وجدتم عليه آبائكم ، قالوا انا بما
ارسلتم به كافرون ».
و گفتند : اگر خدا میخواست كه ما فرشتگان را عبادت نكنيم ، عبادت
نمیكرديم ( پس اكنون كه عبادت میكنيم معلوم میشود خدا اينچنين میخواسته
است ، يعنی جبرگرايی مطلق ) آنها اين سخن را ( سخن جبرگرايی را ) از روی
درك و دانايی و با استناد به منطق و دليل علمی نمیگويند . جز اين نيست
كه فرض و تخمينی به كار میبرند . آيا قبلا كتابی آسمانی به آنها داديم و
در آن كتاب چنين مفهوم جبرگرايی وجود داشت كه با تمسك به آن بگويند ؟
( اينها هيچ كدام نيست ، نه يك
|