ای اهل ايمان ! خود را باشيد ، خود را نگه داريد ، هرگز گمراهی ديگران‏
( بالاجبار ) سبب گمراهی شما نمی‏شود .
در آيه معروف " ذر " كه اشاره به فطرت انسانی است ، پس از آنكه‏
می‏فرمايد خداوند پيمان توحيد را در نهاد مردم قرار داده است می‏گويد :
برای اينكه بعدها نگوييد همانا پدران ما مشرك بوده‏اند و ما چاره‏ای‏
نداشتيم و مجبور بوديم كه بر سنت پدران خود باقی باشيم . با چنين فطرت‏
خدادادی هيچ گونه اجباری در كار نيست .
تعليمات قرآن يكسره براساس مسؤوليت است ، مسؤوليت خود و مسؤوليت‏
جامعه . امر به معروف و نهی از منكر دستور طغيان فرد است عليه فساد و
تبهكاری جامعه . قصص و حكايات قرآن غالبا متضمن عنصر طغيان و عصيان فرد
در برابر محيط ها و جوهای فساد اجتماعی است . داستان نوح ، ابراهيم ،
موسی ، عيسی ، رسول اكرم ، اصحاب كهف ، مؤمن آل فرعون و غيره همه متضمن‏
اين عنصر است .
ريشه توهم جبر افراد در برابر جامعه و محيط اجتماعی اين است كه تصور
شده لازمه تركيب حقيقی ، ادغام اجزاء در يكديگر و حل شدن كثرت آنها در
وحدت " كل " و به وجود آمدن حقيقتی تازه است : يا بايد شخصيت و
آزادی و استقلال افراد را پذيرفت و حقيقی بودن تركيب و عينی بودن جامعه‏
را نفی كرد آنچنانكه در نظريه اول و دوم درباره اصالت جامعه و يا فرد
آمده است ، و يا بايد حقيقی بودن تركيب و عينی بودن جامعه را پذيرفت و
شخصيت و استقلال و آزادی فرد را نفی كرد آنچنانكه نظريه دوركهايمی ايجاب‏
می‏كند . جمع ميان ايندو ناممكن است ، و چون همه قرائن و دلايل جامعه‏شناسی‏
عينيت جامعه را تأييد می‏كند ، پس نقطه مقابل را بايد منتفی شده‏