باشيم و يك مطلق و يك مقيد بايستی آن مقيد را قرينه توضيحی برای آن‏
مطلق بگيريم پس بنابر اين طبق اين بيان ما بايد مفهوم جهاد را همان‏
بدانيم كه آيات مقيد بيان كرده است ، يعنی آيات قرآن جهاد را بدون قيد
و شرط واجب نميداند ، در يك شرائط خاصی واجب ميداند اين مقدار را بيك‏
بيان ديگر قبلا عرض كرده بوديم .

آيا آيات جهاد ناسخ و منسوخند

بعضی از مفسرين آمده‏اند مسئله ناسخ و منسوخ را در اينجا طرح كرده‏اند
يعنی گفته‏اند كه در بسياری از آيات قرآن همانطور كه شما ميگوئيد جنگيدن‏
با كافران را مشروط كرده است ولی در بعضی از آيات ديگر آمده همه آن‏
دستورات را يكجا نسخ كرده بنابر اين در اينجا صحبت از ناسخ و منسوخ‏
است آيات اول برائت كه فرمان جهاد را بطور كلی ميدهد و تبری ميجويد از
مشركين و يك مهلت برای مشركين مقرر ميكند و بعد از آن مهلت ميگويد
ديگر اينها حق ندارند باقی بمانند ، بكشيد اينها را ، در حصارشان قرار
بدهيد ، و در كمينشان بنشينيد اين آيات كه سال نهم هجری هم آمده است‏
تمام دستورهای گذشته را يكجا نسخ كرده است . آيا اين حرف درستی است ؟
اين حرف حرف نادرستی است . به چه دليل ؟ به دو دليل ، يك دليل اين‏
است كه ما در يكجائی می‏توانيم يك آيه‏ای را ناسخ آيه‏ای ديگر بدانيم كه‏
درست بر ضد او باشد مثلا اگر فرض كنيد كه يك آيه بيايد بگويد كه اصلا با
مشركين نجنگيد ، آنگاه يك آيه ديگری بيايد اجازه بدهد كه بعد از اين‏
بجنگيد خوب اين معنايش اين است كه آن دستوريكه ما قبلا داده‏ايم آن‏
دستور را لغو كرديم و يك دستور ثانوی بجای آن آورديم . معنی ناسخ و
منسوخ اين