تصرفی ابا نمی‏كنند ، حرفهايی در اين زمينه گفته‏اند ، از اين جهت مختصری‏
راجع به اين كلمه بحث می‏كنيم .
همانطور كه در هفته پيش عرض كردم [ ( خاتم ) ] يعنی ما يختم به ،
يعنی چيزی كه با آن پايان داده می‏شود . [ ( خاتم ) ] و [ ( طابع ) ] در
لغت عرب يك معنی دارد . ماده اين كلمه در هر جا از قرآن كريم كه وارد
شده است همين مفهوم را دارد . نه تنها در كلمه خاتم مفهومش اين است ،
هر جا كه ماده ختم در قرآن آمده است همين مفهوم مهر زدن را داشته و دارد
. مثلا قرآن درباره كفار می‏فرمايد : « ان الذين كفروا سواء عليهم‏ء انذرتهم‏
ام لم تنذرهم لا يؤمنون ، ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم‏
غشاوش »( 1 ) . اين كسانی كه كفر و عناد و جحود می‏ورزند در حالتی هستند
كه تو چه آنها را چه بيم بدهی و چه بيم ندهی ايمان نمی‏آورند . اينها در
حالتی هستند كه خداوند بر دلهای اينها و بر گوشهايشان مهر زده است .
در سوره مباركه [ ( يس ) ] راجع به وضع مردم در روز قيامت [ سخن‏
می‏گويد ] و اينكه اعضاء و جوارح مردم هستند كه روز قيامت خودشان شهادت‏
می‏دهند بر اعمال شخص ، و احتياجی كه او زبانش اقرار كند نيست ، بلكه‏
خود اعضاء و جوارح حرف می‏زنند . مثلا دست انسان هر گناهی را كه مرتكب‏
شده است بيان می‏كند . در واقع اين گناه در اين دست ضبط است . پای‏
انسان هر گناهی را كه مرتكب شده است بيان می‏كند . خود اين گناه به يك‏
شكلی در اين پا ثبت است . پوست بدن انسان ( در روايت است كه اين‏
كنايه است از اعضاء تناسلی ) هر گناهی

پاورقی :
. 1 سوره بقره ، آيات 6 و . 7