كه اين فكر را در ميان افراد به وجود آورده است كه در مقابل هر چيزی زود
به حربه جبر تاريخ دست می‏زنند و می‏گويند جبر تاريخ همه چيز را عوض‏
می‏كند .
خير آقا ، جبر تاريخ درست است و همانطور كه جبر تاريخ ايجاب می‏كند
يك سلسله مسائل در زندگی بشر تغيير بكند ، خود همين جبر تاريخ ايجاب‏
می‏كند كه يك سلسله حقايق در زندگی بشر ثابت بماند . چرا ؟ چون‏
احتياجات بشر دو جور است ، يك سلسله احتياجات ثابت و يك سلسله‏
احتياجات متغير . احتياجات ثابت عاملی است برای ثابت ماندن يك‏
سلسله حقايق در زندگی بشر ، احتياجات متغير عاملی است برای تغيير كردن‏
. پس اين موضوعی كه آن را بهانه كرده‏اند كه تا گفته می‏شود دين يا فلان‏
حقيقت ديگر جاويد است زود می‏گويند اين با جبر تاريخ سازگار نيست ،
صحيح نيست ، و جبر تاريخ را درك نكرده‏اند .
اولا جبر را تفسير كن و بعد عوامل گرداننده تاريخ را به ما نشان بده كه‏
چيست ؟ و بعد نشان بده كه در ميان اين عوامل چه عوامل ثابت و چه عواملی‏
متغير است . اگر معلوم شد كه عوامل گرداننده تاريخ بسيار است و در ميان‏
آنها بسياری ثابت و لا يتغير است ، پس خود جبر تاريخ ايجاب می‏كند كه‏
بايد يك سلسله حقايق در زندگی بشر ثابت و لا يتغير بمانند .