اما متاسفانه همه پديدههای نوی كه در زمان پيدا میشود ، از نوع افكار و
انديشههای بهتر و عوامل و وسائل كاملتر برای زندگی سعادتمندانهتر نيست .
زمان و محيط و اجتماع مخلوق بشر است و بشر هرگز از خطا مصون نبوده است
، از اين رو تنها وظيفه انسان انطباق و پيروی از زمان و افكار و
انديشههای زمان و عادتها و پسندهای زمان نيست ، كنترل و اصلاح زمان نيز
هست . اگر انسان بايد صد درصد خود را با زمان تطبيق دهد پس زمان را با
چه چيز تطبيق بدهد ؟ !
از نظر افراد كم فكر ، " مقتضيات زمان " يعنی سليقه و پسند رايج روز
. جمله " دنيای امروز نمیپسندد " از هر منطق نظری و عملی و صوری و مادی
و قياسی و تجربی و استقرائی برای كوبيدن شخصيت اينان و تسليم بلاشرط
كردنشان موثرتر است . از نظر طرز فكر اينان همين كه چيزی از سليقه و مد
روز - خصوصا در دنيای غرب - افتاد ، كافی است كه حكم كنيم " مقتضيات
زمان " تغيير كرده است ، " جبر تاريخ " است ، " اجتناب ناپذير "
است ، " لازمه ترقی و تعالی " است ، در صورتی كه میدانيم زمان و محيط
و عوامل اجتماعی را بشر میسازد ، از عالم قدس وارد نمیشود ، و بشر - هر
|