موهبت يا فاجعه ؟
بحث ما در اين بخش و بخش بعد از آن درباره خدمات متقابل اسلام و ايران است ، يعنی خدماتی كه اسلام به ايران و ايرانی كرده است و خدماتی كه متقابلا ايران و ايرانی به اسلام كرده اند . خدمتی كه يك كيش يا مسلك به يك ملت میتواند بكند چگونه و از چه نوع است ؟ بديهی است كه به صورت بر آوردن يك نياز آنی نيست كه مثلا در يك جنگ نيرو به كمك آنها بفرستد ، يا در يك خشكسالی آذوقه وارد كند و يا يك كارخانه برای آنها تاسيس نمايد ، خيلی اساسی تر از اينها است . به اينست كه تحولی مفيد و ثمربخش در انديشه و روح آنها به وجود آورد ، طرز تفكر آنها را در جهت واقع بينی نو كند ، اخلاق و تربيت آنها را بهبود بخشد ، سنن و نظامات كهنه و دست و پاگير آنها را بر اندازد و به جای آنها سنن و نظاماتی زنده جايگزين سازد ، ايمانی و ايده ای عالی به آنها الهام نمايد ، شور و هيجان كار و كوشش و دانش طلبی و نيكوكاری و از خود گذشتگی در آنها به وجود آورد . وقتی كه چنين شد بالطبع زندگی اقتصادی آنها بهبود میيابد ، نيروی انسانيشان به كار میافتد ، استعدادهای علمی ، فلسفی ، فنی ، هنری ، ادبی شان میشكفد و بالاخره در همه شئون آنچيزی كه تمدن ناميده میشود تكامل صورت میگيرد . و اما خدمتی كه يك ملت به يك كيش و يا مسلك میكند به اينست كه در راه تبليغ و ترويج آن كيش ، و تدوين و اشاعه فرهنگ آن میكوشد ، به توضيح و تفسير مفاهيم آن همت میگمارد ، به زبان آن خدمت میكند ، ملل ديگر را با