عزيزم درست تماشا كن و ببين ، من از كسانی هستم كه مصداق گفته شاعرم :
من اللاءلم يحججن يبغين حسبة
و لكن ليقتلن البری‏ء المغفلا
يعنی از آن زنان است كه به خاطر خدا به حج نيامده‏اند ، بلكه آمده‏اند
بيگناهان و بيخبران را بكشند .
عبيدالله كه خود از فقها و عباد به شمار می‏رفت ، و نسب به عمربن‏
الخطاب می‏برد گفت : " اما من در اين سفر دعا ميكنم كه خداوند چهره‏
بدين زيبايی را معذب نسازد " .
اين خبر برای سعيدبن مسيب از فقهای مدينه نقل شد وی گفت به خدا قسم‏
اگر اين زن با يكی از اهل عراق مواجه شده بود ، اين چنين جواب نمی‏داد .
در پاسخش می‏گفت : " دورشو ، خداوند تو را زشت گرداند " اما چه بايد
كرد ، خوش طبعی مردم حجاز است ( 1 ) .
و هم از اغانی نقل می‏كند كه : ابن جريح يكی ديگر از فقهای مدينه ،
نشسته بود و گروهی كه در آن ميان عبدالله بن مبارك و جماعتی از عراقيها
بودند نزدش نشسته بودند و او سخن می‏گفت ، در اين بين يكی از مغنيان‏
رسيد ، ابن جريح از او خواست كه برايش تغنی كند ، او عذر آورد ، ابن‏
جريح اصرار كرد مقداری تغنی كرد ، اما احساس كرد كه مستمعين را ناخوش‏
آمد ، كوتاه كرد و گفت : اگر نبود حضور اين گرانجانان بيشتر می‏ماندم و
تو را به طرب می‏آوردم . ابن جريح رو كرد به حضار و گفت : مثل اينكه شما
كار مرا زشت دانستيد . عبدالله بن مبارك كه از فقهای ايرانی نژاد است‏
گفت : آری ، ما در عراق با اينها مخالفيم ( 2 ) . . .

پاورقی :
( 1 - 2 ) فجرالاسلام ، صفحه . 178