اديان و مذاهب
در ايران ساسانی بر خلاف آنچه ابتدا به نظر میرسد تنها آيين زردشتی حكومت نمی كرده است . دين زردشت البته دين رسمی كشور بوده است ولی اديان ديگر كه به صورت اقليت بودهاند فراوان بوده ، خواه اديانی كه زردشت را پيغمبر میدانستهاند و نوعی انشعاب از دين زردشتی تلقی میشود و خواه اديانی كه هيچ گونه ارتباطی با دين زردشت نداشته و احيانا منكر پيامبری زردشت بودهاند . مرحوم سعيد نفيسی ، در جلد دوم تاريخ اجتماعی ايران ، در مقام توضيح سبب آشفتگی اوضاع در دوره ساسانيان ، مهمترين سبب را اختلافات مذهبی میداند و مدعی است كه اجحافات موبدان زردشتی عامل مهمی برای نارضايی و پيدايش انشعابات بوده است ، وی میگويد : . . . بنابر تشكيلات آن زمان ، روحانيان كه موبدان و هربدان باشند اختيارات نامحدود داشتند و مخصوصا موبدان و پيشوای بزرگشان و " موبدان موبد " در دربار ساسانی مهمترين مقام را داشته و ايشان حق هر گونه تعبير و تفسير و جرح و تعديل و نقض و ابرام و ناسخ و منسوخ در احكام مدنی يعنی زناشويی وارث و مالكيت داشته اند ، و اندك اندك هر چه تمدن ساسانی بيشتر رسوخ میيافته بر قدرت و اختيارشان بيشتر افزوده میشد . ناچار مردم ايران از فشار ايشان و تجاوزاتی كه به آنها میشد بيزارتر میشدند و میكوشيدند كه از زير بار گران اين ناملايمات خود را بيرون آورند . به همين جهت در مقابل طريقه رسمی مزديسنی زرتشتی كه مذهب دولت و دربار بود و به آن " بهدين " میگفتند ، دو طريقه ديگر در ميان زرتشتيان پيدا