اكنون درباره فلاسفه ايرانی اسلامی بحث كنيم .
سهم ايرانيان در فلسفه اسلامی از هر رشته ديگر بيشتر است .
در اينجا لازم میدانيم كاری را كه تاكنون نديدهايم كسی انجام داده باشد
انجام دهيم و آن اينكه " طبقات فلاسفه اسلامی " را آغاز تاكنون مشخص
سازيم ، يعنی همان كاری كه تقريبا درباره فقهاء شيعه انجام داديم .
اين كار هر چند كار آسانی نيست ، ولی اين بنده نظر به علاقهای كه به
سير فلسفه در اسلام دارد روی اين موضوع كارهائی كرده است ، هر چند هنوز
آنرا ناتمام میداند . تحقيق در سير فلسفه در اسلام بدون شناخت طبقات
فلاسفه از نظر زمانی مسير نيست . ما در اينجا به طور مختصر اين طبقات را
كه بر حسب استاد و شاگردی است ذكر میكنيم . يعنی آنانكه در يك طبقه
قرار میگيرند ، يا واقعا از اساتيد طبقه بعدی و شاگردان طبقه قبل هستند و
يا همزمان آنها میباشند .
مقصود ما در اين طبقه بندی از فلاسفه اسلامی ، فلاسفه دوره اسلامی است كه
در جو اسلامی و محيط اسلامی فعاليت داشتهاند ، و البته افرادی مخصوصا در
دورههای اوليه احيانا يافت میشوند كه مسلمان نيستند ، يهودی و يا مسيحی
میباشند و يا لااقل به عقيده بعضی ملحد میباشند . ما پس از ذكر همه
طبقات از آغاز تا زمان خودمان به برخی نتيجهگيريها میپردازيم .
طبقه اول
فلسفه اسلامی با ابويوسف يعقوب بن اسحاق كندی معروف به " فيلسوف
العرب " آغاز میشود . الكندی عرب خالص است ، معاصر است با مأمون و
معتصم ، با حنين بن اسحاق و عبدالمسيح بن ناعمه حمصی مترجمان معروف
معاصر است ، در مقدمه كتاب " اثولوجيا " مینويسد : " آنرا عبدالمسيح
ترجمه كرد و ابويعقوب كندی تهذيب و اصلاح كرد " در اينكه آيا او خود
مترجم هم بوده است ترديد كردهاند ، ولی از ابومعشر بلخی شاگرد كندی نقل
شده كه كندی يكی از چهار مترجم