چه می‏گفتند ؟ خواهرش جواب داد : بيا ، برای تو هيچ خطری نيست ، شاه‏
وقتی كه خبر تنصر تو را شنيد فقط فرمود : مهران گشنسپ به دوزخ شتافت .
حال راه خود را پيش گير ممكن است پادشاه مقرر فرمايد كه املاكت را نيز
پس بدهند . چندی بعد مهران گشنسپ خواهر خود را ملاقات كرد در وقتی كه‏
به عقد يكی از اشراف در آمده بود ، پس چند قدمی پيش رفته با كمال‏
احترام به او نماز برد و تعظيم كرد ، خواهر از مسند خود برخاسته با كمال‏
مهربانی دست را به جانب او دراز كرد آنگاه خندان به او گفت : شاد باش‏
من نيز عيسوی هستم ( 1 ) .
از آنچه تاكنون گفتيم معلوم شد اولا عيسويت به طور طبيعی در ايران‏
زردشتی در حال پيشروی بوده است و اگر حال بر همين منوال باقی می‏ماند خطر
بزرگی برای دين زردشتی بود ، ثانيا عيسويت بر خلاف زردشتی گری داعيه‏
جهانی داشت ، يعنی مبلغان مسيحی برای عيسويت مرز نمی‏شناختند ، فعالانه‏
كوشش می‏كردند كه عيسويت را در ايران و خارج مرزهای ايران گسترش دهند و
در اين راه موفقيتهائی هم كسب كرده بودند ، ثالثا اسلام كه به ايران آمد
بيش از آنكه به زردشتی گری كه در حال انحطاط بود ضربه بزند به مسيحيت‏
كه در حال رشد و توسعه بود ضربه زد ، بازارش را شكست و آن را از ميدان‏
به در كرد ، اگر اسلام نيامده بود مسيحيت در سراسر مشرق ريشه می‏دوانيد و
تنها نفوذ معنوی اسلام بود كه مانع گسترش مسيحيت در شرق نزديك و شرق‏
دور شد .
پاپهای مسيحی همواره بيش از موبدان زردشتی از توسعه و نفوذ معنوی اسلام‏
در ايران رنج می‏برده‏اند ، زيرا آنها بيش از اينها احساس غبن می‏كرده‏اند
و به همين جهت است كه امروز هم كه قرنها از آن تاريخ می‏گذرد وقتی كه‏

پاورقی :
( 1 ) همان كتاب ، صفحه 512 - . 513