خواند و وی را فرمود تا " اوستا " را مرتب سازد ( 1 ) .
آقای دكتر معين سپس چنين می‏گويد :
بطور كلی عهد ساسانيان بزرگترين دوره رونق آيين مزديسنا بود روحانيت‏
زردشتی در اين عصر به كمال اقتدار رسيد چنانكه گاهی موبدان و اشراف ضد
شاه متحد می‏شدند . نفوذ موبدان در جامعه به حدی مسلم بود كه حتی در
زندگانی فردی شهريان ( شهرياران ، ظ ) نيز دخالت می‏كردند تقريبا همه‏
مسائل می‏بايست توسط همين طبقه قطع و فصل شود . آنگاه از كريستن سن ايران‏
شناس معروف و معتبر چنين نقل می‏كند :
نفوذ موبدان فقط بر پايه قدرت روحانی ايشان و همچنين داوريهای عرفی كه‏
از طرف دولت موافقت شده بود ، و نيز قدرت آنان در تبرك بخشيدن‏
ولادتها ، ازدواجها و غيره . . . و اقدام به تطهير و قربانيها متكی نبود ،
بلكه دارا بودن املاك ارضی و منابع سرشاری كه از طريق جرايم دينی و عشريه‏
و صدقات و هدايا وصول می‏شد مؤيد نفوذ آنان بود . بعلاوه ، روحانيت‏
زرتشتی دارای نوعی استقلال وسيع بود و می‏توان گفت كه موبدان تقريبا دولتی‏
در ميان دولت ايجاد كرده بودند ( 2 ) .

آيين زرتشتی دين رسمی كشور

ساسانيان چون سياست كشور را بر اساس مذهب نهاده بودند و آيين زرتشتی‏
را مذهب رسمی اعلام كردند و به روحانيون زرتشتی قدرت فوق العاده دادند ،
با پيروان ساير مذاهب غالبا حسن سلوك نداشتند و احيانا تحت تأثير
روحانيون زرتشتی

پاورقی :
( 1 ) مزديسنا و ادب پارسی ، چاپ دوم ، صفحه . 9
( 2 ) مزديسنا و ادب پارسی ، چاپ دوم ، صفحه 11 و 12 ايضا رجوع شود
به كريستن سن ، ايران در زمان ساسانيان ، ترجمه رشيد يا سمی ، صفحه 138.