پاورقی : ( 1 ) صفحه . 201
غنا و موسيقی در ايران سابقه طولانی دارد ، مردم اين مرز و بوم با آن
مأنوس بودند در كتاب تاريخ ايران مشيرالدولة ( 1 ) مینويسد :
بهرام گور از هند دوازده هزار را مشگر آورد .
فجرالاسلام از تاريخ حمزه اصفهانی نقل میكند :
بهرام دستور داد مردم نصف روز كار كنند و نيمی ديگر را به عيش و
عشرت بگذرانند ، باده بنوشند و نوای موسيقی بنوازند ، از اينرو مقام
آوازه خوانان اوج يافت . روزی بر گروهی عبور كرد كه مینوشيدند ولی
نمینيوشيدند ، پرسيد كو آوازهخوان ؟ جواب دادند میخواستيم از وجودشان
استفاده كنيم ، اما هزينهشان به واسطه كميابی زياد است ، بهرام نامهای
به پادشاه هند نوشت و رامشگر خواست ، دوازده هزار رامشگر از هند آمدند
و بهرام آنها را به شهرهای ايران تقسيم نمود .
عرب با موسيقی و غنا جز به صورت بسيط و سادهاش آشنا نبود ، پس از
امتزاج با ايرانيان ، لهو و غنا به سرعت انتشار يافت . عجب اين است
كه سرزمين حجاز از خود سرزمينهای عراق و شام كه مركز اصلی اين صنعت بود
جلو افتاد . حجاز از نيمه دوم قرن اول هجری هم مركز فقه و حديث بود و هم
مركز لهو و موسيقی . امرا و حكام و متمكنين اموی سخت از لهويات ترويج
میكردند و به آنها سرگرم بودند . برعكس ، ائمه اهلالبيت عليهالسلام
شديدا مخالفت كردند كه در فقه و حديث شيعه منعكس است .
از ائمه اطهار كه بگذريم ، اگر مطلب را در سطح عامه مردم بررسی كنيم
میبينيم توده مسلمان ايرانی و همچنين علمای ايرانی نژاد ، با آنهمه سوابق
ملی در اين كار ، بيش از توده عرب و علمای عربی نژاد ، عكسالعمل
مخالف نشان دادند .
پاورقی : ( 1 ) صفحه . 201 |