نكوشند در كشتن آذران
|
به آب لطيف و خاك گران
|
بفرمای با موبدان وردان
|
بدان پاك پاكيزه دل هر بدان
|
مغان را ببندند و كوشش كنند
|
همه " آذران " را " پرستش " كنند
|
( 1 )
فردوسی نيز در تعبيرات خود از همين سنت زردشتی پيروی كرده و در
بسياری از موارد كلمه " پرستش " را به كار برده است ، فردوسی در
افسانه معروف كشف آتش میگويد :
هوشنگ يك روز مار بزرگی ديد و به او حمله كرد و سنگ بزرگی برداشت
كه به مار بكوبد سنگ به مار نخورد و مار فرار كرد ولی به سنگ ديگری
خورد و آتشی جهيد و بدين ترتيب آتش كشف شد .
آنگاه میگويد :
فروغی پديد آمد از هر دو سنگ
|
دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ
|
نشد مار ، كشته وليكن زراز
|
پديد آمد آتش از آن سنگ باز
|
هر آنكس كه بر سنگ آهن زدی
|
از او روشنايی پديد آمدی
|
جهاندار پيش جهان آفرين
|
نيايش همی كرد و خواند آفرين
|
پاورقی :
( 1 ) نقل از مزديسنا و ادب پارسی ، صفحه . 283