است آتش نيز مورد توجه مزديسنان بوده ( 1 ) .
ايضا می‏گويد :
آتش در كمون كليه موجودات و مواليد طبيعت به وديعت نهاده شده ،
جوهر زندگانی بشر و همه جانوران حرارت درونی يا غريزی است ، منبع وجود
و فعاليت افراد همين آتش است ، آتش معنوی در نباتات و جمادات نيز
ساری است .
ملای رومی از آن تعبير نغز فرموده :
" آتش عشق است كاندر نی فتاد
جوشش عشق است كاندر می‏فتاد
آتش است اين بانگ نای و نيست باد هر كه اين آتش ندارد نيست باد
"
آقای دكتر معين در اين گفتار خود دچار همان اشتباهی شده است كه قبلا به‏
آن اشاره كرديم ، ايشان شرك در عبادت را با شرك در خالقيت اشتباه‏
كرده‏اند خيال كرده اند كه لازمه شرك در عبادت اين است كه آن چيزی كه‏
پرستش می‏شود در نظام آفرينش از نظر خلق و ايجاد مقامی داشته باشد و چون‏
زردشتيان چنين مقامی در نظام آفرينش برای آتش قائل نبوده‏اند پس مشرك‏
نبوده اند ، اگر چنين است پس اعراب جاهليت نيز مشرك نبوده‏اند ، زيرا
آنان نيز جز اينكه عملی كه بايد برای خدا صورت گيرد ، يعنی نماز و
قربانی ، برای بتها انجام می‏دادند كاری نمی‏كردند . آنها هرگز بت هبل يا
عزی و غيره را رب النوع مستقل نمی‏دانستند اشتباه ديگر ايشان اين است كه‏
اگر چيزی وجودش خيلی مفيد بود مانعی ندارد بشر او را پرستش كند .
مقايسه تقديس آتش با توجه حين نماز به سمت كعبه ، مقايسه غلطی است‏
هيچ مسلمانی هر چند عامی باشد آنگاه كه به سوی كعبه برای نماز می‏ايستد در
خاطرش خطور نمی‏كند كه می‏خواهد با اين عمل كعبه را تعظيم و تكريم‏

پاورقی :
( 1 ) مزديسينا و ادب پارسی ، صفحه . 386