يا دينی است جهانی و عمومی و از نظر مليتها و نژادها بی رنگ ، و ثانيا
آيا ملت ايران به طوع و رغبت اسلام را پذيرفته است يا خير ؟
آنچه درباره ملت و مليت گفتيم به اصطلاح طلاب " كبرای " بحث بود ،
اكنون وارد " صغرای " بحث بشويم .

انترناسيوناليسم اسلامی

اين مسئله مسلم است كه در دين اسلام ، مليت و قوميت به معنايی كه‏
امروز ميان مردم مصطلح است هيچ اعتباری ندارد ، بلكه اين دين به همه‏
ملتها و اقوام مختلف جهان با يك چشم نگاه می‏كند ، و از آغاز نيز دعوت‏
اسلامی به ملت و قوم مخصوصی اختصاص نداشته است ، بلكه اين دين هميشه‏
می‏كوشيده است كه به وسايل مختلف ريشه ملت پرستی و تفاخرات قومی را از
بيخ و بن بر كند .
در اينجا لازم است در دو قسمت بحث كنيم : اول اينكه اسلام از آغاز
ظهور خويش " داعيه جهانی " داشته است دوم اينكه مقياسهای اسلامی‏
مقياسهای جهانی است نه ملی و قومی و نژادی ،

داعيه جهانی اسلام

برخی از اروپائيان ادعا می‏كنند كه پيغمبر اسلام در ابتدا كه ظهور كرد
فقط می خواست مردم قريش را هدايت كند ، ولی پس از آنكه پيشرفتی در
كار خود احساس كرد تصميم گرفت ، كه دعوت خويش را به همه ملل عرب و
غير عرب تعميم دهد .
اين سخن يك تهمت ناجوانمردانه بيش نيست ، و علاوه بر اينكه هيچ دليل‏
تاريخی ندارد با اصول و قرائتی كه از آيات اوليه قرآن كه بر پيغمبر اكرم‏
نازل شد استفاده می‏شود مباينت دارد .
در قرآن مجيد ، آياتی هست كه نزول آنها در مكه و در همان اوايل كار