نجيب و ميهمان نواز بود ، با نشاط ، با فراست ، مزاح ، بذله گو و در
عين حال مغرور و سريع الغضب بود و همين كه آتش خشم او برافروخته ميشد
كينه جو و آشتی ناپذير و ظالم بود ، اين همان قومی است كه در يك لحظه
كشور كهنسال و معزز ولی فاسد و پوسيده ايران را سرنگون ساخت و زيباترين
ايالات را از دست جانشينان قسطنطين ربود و سلطنت جديد التأسيس آلمان
را پايمال نمود و ممالك ديگر اروپا را تهديد كرد و حال آنكه در شرق عالم
نيز جيوش فاتح او به جبال هيماليا راه يافتند و در آنجا هم رخنه كردند .
ولی اين قوم شباهتی با كشور گشايان ديگر نداشت ، زيرا آيين نوينی آورده
بود و اقوام ديگر را تبليغ و دعوت مينمود ، بر خلاف ثنويت ايرانيان و
مذهب مسيح كه انحطاط يافته بود ، توحيد پاك و خالص آورد و ميليونها
مردم به آن گرويدند و حتی در همين عصر ما مذهب اسلام مذهب يك عشر از
نژاد بشر است .
ادوارد براون در صفحه 155 كتاب مزبور ، ضمن بحث از اوستا و اينكه آيا
اوستای واقعی باقی است يا از ميان رفته است ، چنين به سخن خود ادامه
میدهد :
اوستا متضمن اصول عقايد شخص شهيری مانند زردشت و محتوی احكام آيين
دنيای قديم است . اين آيين زمانی نقش مهمی در تاريخ جهان بازی كرده و
با اينكه عده پيروان آن امروزه در ايران ده هزار و در هندوستان بيش از
نود هزار نيست در اديان ديگری كه بالذات دارای اهميت بيشتری بوده
تأثيرات عميقی داشته است . معذلك در وصف اوستا نمی توان گفت كتابی
دلپسند يا دلچسب است . درست است كه تفسير بسياری از عبارات محل
ترديد است و هرگاه به مفهوم آن پی برده شود قدر و قيمت آن شايد بيشتر
معلوم گردد ، ليكن اين
|