آيين بودايی
در حدود دو هزار و پانصد سال پيش ، در هندوستان ، در پای كوههای هيماليا در ميان مردمی كه به " ساكياها " معروف بودند ، شاهزادهای به دنيا آمد و در حدود سی سال در ناز و نعمت بزيست . در خلال آن ايام با علوم زمان خود و بالاخص با تعليمات كتاب مقدس هندوها كه به نام " وداها " معروف است آشنا شد . پس از آن در اثر يك انقلاب روحی مدت هفت سال از تخت و تاج و ناز و نعمت كناره گيری كرد و به خلوت و انزوا و رياضت و تفكر پرداخت . آن چيزی كه او را رنج میداد اين بود كه رنج و درد از كجا برای آدمی زادگان فرود آمده است و چگونه آدميان میتوانند زندگی سعادتمندانه ای پيشه سازند . پس از سالها رنج و رياضت و تفكر و خلوت عاقبت در زير يك درخت انجير انديشهای را كشف كرد كه به عقيده خود او راز زندگی و سعادت است و از آن پس خلوت و انزوا را ترك كرد و منكر رياضت شد و به ارشاد و تعليم خلق پرداخت . آنچه او كشف كرد يك قانون ساده و طبيعی بود و آن اينكه بر جهان قانون پاداش و كيفر حكمفرماست از نيكی ، نيكی و از بدی ، بدی میزايد . اين شاهزاده كه به نام " سيداتا " خوانده میشد و بعدها لقب " بودا " يافت پس از كشف اين قانون منكر قربانی و دعا و زاری و پرستش خدايان و تاثير اين اعمال در سرنوشت انسان شد . خدايان را انكار كرد و به قانون ازلی جهان ايمان آورد . كتاب مقدس " ودا " را كه دعوت به قربانی و دعا و غيره كرده و هم