بودند و از ساير مردم چين جداگانه زندگی می‏كردند تا بتوانند در مراسم‏
عروسی و اعمال روزانه خود احكام مقدس اسلام را رعايت كنند . حتی آنها
محاكم شرعی مخصوصی داشتند كه در مسائل مربوط به ازدواج و طلاق و ارث و
غيره مطابق فقه اسلامی رفتار می‏كردند . اين استقلال جامعه مسلمين در آن عصر
دليل ديگری بر نفوذ و قدرت اسلامی در چين آن روزی می‏باشد ( 1 ) .
ايضا می‏نويسد :
تجار ايرانی و عرب ، ابريشم و كالاهای صنعتی و ظروف چينی و ساير امتعه‏
تجارتی از چين به شرق ميانه و اروپا می‏بردند . و در بازگشت از نباتات‏
طبی و ادويه و مرواريد و ساير فرآورده‏های آن نواحی به چين می‏آوردند . اين‏
تجار در حقيقت واسطه‏ای بودند كه بوسيله تجارت پرسود خود ساير مسلمين را
برای تجارت و تبليغ دين به طرف چين جلب می‏كردند و وقتی دسته‏های تازه‏ای‏
از مسلمين به چين وارد می‏شدند باعث افزايش جوامع مسلمان در شمال غربی و
جنوب شرقی كشور می‏شدند ( 2 )
و نيز می‏گويد :
در قسمتهای شمال ، اغلب انحصار حمل و نقل به وسيله كاروانهای الاغ و
اسب و شتر در اختيار آنان بود و در امتداد رودخانه " يانگ تسه " و "
هوايهو " و برنجزارهای اطراف نهرهای منشعب از رودخانه نيز داد و ستد
غله و حمل و نقل به وسيله مسلمانان انجام می‏گرفت و همين امروز استعمال‏
اصطلاحات و ارقام فارسی در داد و ستد غلات دليل بارزی بر تفوق گذشته‏
مسلمين در اين نواحی است ( 3 ) .
و باز می‏گويد :

پاورقی :
( 1 - 2 - 3 ) همان مدرك ، صفحه 422 - 423 - 424 - . 432