نام يهود و نصاری آمده است ( 1 ) .
همه كسانی كه راجع به مذاهب ايران ساسانی بحث كرده‏اند وجود و شيوع‏
مذاهب فوق الذكر را در ايران ياد كرده‏اند كريستن سن محقق معروف‏
دانماركی در كتاب محققانه خود : " ايران در زمان ساسانيان " مكرر به‏
مذاهبی كه در بالا ذكر كرديم اشاره كرده است . وی در مقدمه كتاب خود
اشاره به مذاهب قديم ايران می‏كند و در متن كتاب فصلهايی تحت عناوين "
آيين زردشتی دين رسمی كشور " ، " مانی و كيش او " ، " عيسويان ايران‏
" و " نهضت مزدكيه " می‏آورد و به تفصيل بحث می‏كند در كتاب تمدن‏
ايرانی تأليف جمعی از خاور شناسان ترجمه دكتر عيسی بهنام نيز مكرر در
اين باره بحث شده است ، طالبين می‏توانند به اين كتابها و كتابهای ديگر
در اين موضوع مراجعه نمايند .
نكته جالب اين است كه مذهب زردشتی در عهد ساسانيان با اينكه مذهب‏
رسمی كشور بود و دولت ساسانی و تشكيلات عظيم روحانی آن عصر حامی و
پشتيبان و مدافع سرسخت و بی گذشت آن بودند ، نتوانست اكثريت قاطعی در
ايران به وجود آورد ، نه تنها مسيحيت ، حتی يهوديت و بودايی رقيبهای‏
سرسختی برايش به شمار می‏رفتند و مخصوصا مسيحيت در حال پيشروی بود .
اديان و مذاهب ديگری از داخل ايران و در ميان نژاد آريا از قبيل مانوی و
مزدكی نشأت می‏گرفت و سخت در حال پيشروی و كاستن از پيروان زردشتی بود
.
در همه تاريخ چند هزار ساله اين كشور ، تنها اسلام است كه تدريجا
اكثريت قاطعی به دست آورد ، و مذهبها و مسلكهايی از قبيل مانوی و مزدكی‏
را پس از دو سه قرن به كلی ريشه كن ساخت ، بساط بودايی گری را در مشرق‏
ايران و در افغانستان برچيد و مسيحيت و يهوديت و زردشتی گری را در
اقليت ناچيزی قرار داد .

پاورقی :
( 1 ) همان كتاب ، صفحه . 24