پاورقی : ( 1 ) صفحه . 407
كرد ، و البته انحطاط و زوال بودايی از ايران تدريجی بوده است .
در كتاب تمدن ايرانی مینويسد :
آبادی و اهميت ابنيه مذهبی باميان ( ناحيهای از افغانستان نزديك كابل
) در قرن هفتم ( ميلادی ) به قلم هيون تسانگ برای ما نقل شده است .
راهبی از اهل كره ، در قرون بعد از آنجا گذشته و نقل ميكند كه پادشاه آن
محل يك ايرانی پيرو مذهب بودا بوده است و قشون نيرومندی در اختيار
دارد ولی كمی بعد در قرن سوم هجری يعقوب ليث صفاری آن ناحيه را متصرف
شد ( 1 ) .
اوضاع و احوال نشان میدهد : دين بودا كه از مشرق ايران يعنی هندوستان
آمده و در ايران نفوذ كرده بود تدريجا پيشروی میكرد ، همچنانكه مذهب
مسيح كه از غرب ايران و بين النهرين آمده بود در حال پيشروی بود ، دين
بودا به طرف غرب پيش میرفت و دين مسيح به طرف شرق ، و البته دولت
شاهنشاهی ايران كه دين زردشتی را دين رسمی قرار داده و از آن حمايت
میكرد و به روحانيون زردشتی قدرت فوق العاده داده بود ، مانع پيشروی اين
دو دين بود و تا حدود زيادی نمیگذاشت اين دو دين پيشروی كنند ، قبلا
كتيبه موبد كريتر را نقل كرديم كه صريحا نوشته است :
عدهای از مبلغان مذاهب خارجی را كه ماندن آنها در ايران صلاح نبود از
اين كشور بيرون كردند مانند يهوديها . " سمناها " ( شمنها ) يا رهبانان
بودايی ، برهماييها ، ناصريها ، مسيحيان . . .
ولی آنچيزی كه به فعاليت بودايی در ايران خاتمه داد و مسيحيت را در
اقليت ناچيزی قرار داد ، جلو پيشروی بودايی را به سمت غرب و جلو
پيشرفت مسيحيت را به سمت شرق گرفت كه هنوز هم كشيشان و مستشرقان
كشيش مسلك آه حسرت آن
پاورقی : ( 1 ) صفحه . 407 |