راه برای " حكومت عامه " نه تنها موجب تاسف نيست ، بلكه موجب كمال
خرسندی است .
از نظر آموزش و پرورش دوره ساسانی كه چگونه بوده و بر چه اساسی بوده
است اطلاع كاملی در دست نيست ، هر چه بوده همان بوده كه به وسيله "
هيربد " ها صورت میگرفته است . هيربدها محتويات اوستا را به مردم
تعليم میداده اند ، چيز ديگری در اختيار نداشتهاند .
آن آيينهای كه از هر آيينه ديگر بهتر میتواند وضع اخلاقی آنروز مردم
ايران را نشان بدهد ، نظامات اجتماعی و خانوادگی آنروز است اجتماع مدنی
و هم اجتماع خانوادگی آنروز اجتماع متعادلی نبوده است ، ما قبلا به تفصيل
در هر دو موضوع بحث كردهايم .
در اجتماع نامتعادل مردم تقسيم میشوند به دو طبقه اقليت و اكثريت :
اقليت متنعم و برخوردار ، و اكثريت محروم و نيازمند .
طبقه برخوردار و متنعم به موجب وضع و حال خود ، دارای نوعی اخلاق
میگردد و طبقه محروم و دارای نوعی ديگر از اخلاق و هيچكدام اخلاق متعادل و
انسانی نخواهند داشت . طبقه برخوردار در اين اجتماعات معمولا طبقهای
است از خود راضی ، مغرور ، خودپسند ، لوس و ننر ، بيكار و بيكاره ،
ترسو ، كم حوصله ، كم مقاومت ، ناز پرورده ، زود رنج ، اسراف و تبذير
كن ، عياش . اين اوصاف را كم و بيش در بيان اميانوس مارسلينوس
درباره نجبای ايران میبينيم . اما طبقه محروم در اينگونه اجتماعات
طبقهای است بدبين ، كينه توز ، ناراضی ، بدخواه ، انتقام جو ، معتقد به
شانس و تصادف ، منكر نظم و عدل در جهان .
هر چند مورخی توده مردم ايران را در آن عصر توصيف نكرده است ، اما
قاعدتا در چنان اجتماع طبقاتی جز اين نمیتوانسته است باشد .
در ايران ماليات سرانه گرفته میشد ولی همان طبقاتی كه بيش از ديگران
|