زمانی متداول شده بود كه به ثروت رسيده بودند ، زيرا زندگانی صحرا گردی‏
مانع از داشتن زنان متعدد است ( 1 ) .
آنچه در ايران باستان در ميان طبقه اشراف معمول بوده است چيزی بالاتر
از تعدد زوجات ، يعنی حرمسرا بوده است .
و لهذا نه محدود به حدی بوده است ، مثلا چهارتا يا بيشتر يا كمتر ، و
نه مشروط به شرطی از قبيل عدالت و تساوی حقوق زنان و توانايی مالی يا
جنسی ، بلكه همان طور كه نظام اجتماعی يك نظام طبقاتی بوده است نظام‏
خانوادگی نيز چنين بوده است .
كريستن سن می‏گويد :
اصل تعدد زوجات ، اساس تشكيل خانواده به شمار می‏رفت . در عمل عده‏
زنانی كه مرد می‏توانست داشته باشد به نسبت استطاعت او بود . ظاهرا
مردان كم بضاعت به طور كلی بيش از يك زن نداشتند . رئيس خانواده (
كذگ خوذای كد خدا ) از حق رياست دودمان ( سرادريه دوذگ سرداری دودمان‏
) بهره مند بود . يكی از زنان ، سوگلی و صاحب حقوق كامله محسوب شده و
او را " زن‏ی پادشاييها " ( پادشاه زن ) يا زن ممتاز می‏خوانده‏اند ، از
او پست‏تر زنی بود كه عنوان خدمتكاری داشت و او را زن خدمتكار " زن‏ی‏
چگاريها چاكر زن " می‏گفتند . حقوق قانونی اين دو نوع زوجه مختلف بود .
. . شوهر مكلف بوده كه مادام العمر زن ممتاز خود را نان دهد و نگهداری‏
نمايد . هر پسری تا سن بلوغ و هر دختری تا زمان ازدواج دارای همين حقوق‏
بوده‏اند اما زوجه‏هايی كه عنوان چاكر زن داشته‏اند فقط اولاد ذكور آنان در
خانواده پدری پذيرفته می‏شده است ، در كتب پارسی متاخر پنج

پاورقی :
( 1 ) همان ماخذ ، جلد نهم ، صفحه . 2693