آيا با وجود اينهمه منابع جای اين هست كه ما در جستجوی يك منبع خارجی‏
باشيم .
نظير اين جريان را ما در موضوع حركت اجتماعی منتقدانه و معترضانه‏
ابوذر غفاری نسبت به جباران زمان خودش می‏بينيم ، ابوذر نسبت به‏
تبعيضها و حيف و ميلها و ظلم و جورها و بيدادگريهای زمان سخت معترض‏
بود تا آنجا كه تبعيدها كشيد و رنجهای جانكاه متحمل شد و آخر الامر در
تبعيدگاه و در تنهائی و غربت از دنيا رفت .
گروهی از مستشرقين اين پرسش را طرح كرده‏اند كه محرك ابوذر كی بوده‏
است ؟ اين گروه در پی جستجوی عاملی از خارج دنيای اسلام برای تحريك‏
ابوذر هستند . جرج جورداق مسيحی در كتاب ( الامام علی صوت العدالة
الانسانية ) می‏گويد من تعجب می‏كنم از اين اشخاص . درست مثل اينست كه‏
شخصی را در كنار رودخانه يا لب دريا ببينيم و آنگاه بينديشيم كه اين‏
شخص ظرف خويش را از كدام بركه پر كرده است ، در جستجوی بركه‏ای برای‏
توجيه ظرف آب او باشيم و رودخانه يا دريا را نديده بگيريم . ابوذر جز
اسلام از كدام منبع ديگری می‏توانسته است الهام بگيرد ، كدام منبع به قدر
اسلام می‏تواند الهام‏بخش ابوذرها باشد .
عين آن جريان را در موضوع عرفان می‏بينيم . مستشرقين در جستجوی منبعی‏
غير از اسلام هستند كه الهام بخش معنويتهای عرفانی باشد و اين دريای عظيم‏
را ناديده می‏گيرند ، آيا می‏توانيم همه اين منابع را اعم از قرآن و حديث‏
و خطبه و احتجاج و دعا و سيره انكار كنيم برای آنكه فرضيه بعضی از
مستشرقين و دنباله‏روهای شرقی آنها درست درآيد ؟ !
خوشبختانه اخيرا افرادی مانند نيكولسون انگليسی و ماسينيون فرانسوی كه‏
مطالعات وسيعی در عرفان اسلامی دارند و مورد قبول همه هستند ، صريحا
اعتراف