مسلمانان آن را " رحله " در طلب علم می‏نامند ( 1 ) .
علاقه و شور مسلمانان به نقل و ضبط و استماع احاديث نبوی از زمان خود
آن حضرت آغاز گشت ، و به حكم اينكه هر وقت تقاضای يك كالا زياد شود
كالاهای تقلبی هم به بازار می‏آيد گروهی از ضعيف الايمانان در زمان خود آن‏
حضرت احاديثی از آن حضرت نقل و روايت كردند كه اساسی نداشت و خود آن‏
وجود مبارك در صدد تكذيب برآمد . در يك خطابه عمومی پيدايش كذابين و
وضاعين را اعلام فرمود آنگاه برای اينكه معياری اصيل معرفی كند قرآن كريم‏
را معيار صحت و سقم احاديث منقوله و منسوبه به خودش قرار داد .
با اينكه اهتمام به استماع و ضبط و نقل احاديث هم در ميان عامه وجود
داشت و هم در ميان پيروان اهل البيت ، يك تفاوت اساسی در قرن اول‏
هجری ميان عامه و ميان پيروان اهل‏البيت بود ، و آن اينكه عامه در مدت‏
يك قرن به پيروی از دستور خليفه دوم و نظر برخی صحابه ديگر ، نوشتن و
كتابت حديث را مكروه می‏شمردند به عذر اينكه حديث با قرآن مشتبه نشود و
يا اهتمام به حديث جای اهتمام به قرآن را نگيرد . ولی پيروان اهل‏البيت‏
از همان صدر اول ، همچنانكه نسبت به استماع و ضبط و نقل احاديث اهتمام‏
می‏ورزيدند نسبت به كتابت آنها نيز اهتمام داشتند .
عامه در اول قرن دوم متوجه اشتباه خود شدند و اين سد كه وسيله خليفه‏
دوم به وجود آمده بود ، در قرن دوم به دست عمربن عبدالعزيز خليفه اموی‏
زاهد كه خود از طرف مادر از احفاد خليفه دوم بود شكسته شد . اين بود كه‏