صانعی ، صفحه 157 ، ضمن بحث در اينكه تدريس تاريخ در مدارس ما خشك و
مرده و سطحی است و بايد زنده و اساسی و تحليلی باشد ، می‏گويد :
مثلا مسئله اختلاف فرق شيعه و سنی اسلام به عنوان يك مطلب تاريخی به ما
تعليم داده می‏شد و می‏گفتند كه ايرانيان كه طرفدار حضرت علی عليه السلام‏
بودند به ايشان گرويدند و اختلاف اساسی بين شيعه و سنی آن است كه ما
حضرت علی را خليفه اول ميدانيم ، در حالی كه سنيان ايشان را خليفه چهارم‏
می‏شمارند . اين طرز تعريف و تشريح مسئله ، اختلاف بين سنی و شيعه را
كاملا صوری و غير مهم جلوه می‏دهد ، به طوری كه خود اختلاف هم غير منطقی به‏
نظر می‏رسد . سالها بعد از ترك دبيرستان و ضمن مطالعه به اين مطلب‏
برخورديم كه پيدايش فرقه شيعه از ابتكارات فكر ايرانی و به خاطر حفظ
استقلال ملی و شعائر باستانی او بوده است . از آن جهت كه امام حسين عليه‏
السلام دختر آخرين پادشاه ايرانی را به زنی اختيار كرده بودند ، فرزند
ايشان و سپس فرزندانشان از شاهزادگان و منسوب به سلسله های با عظمت‏
ايرانی شمرده شده به اين ترتيب دوام حكومت ايرانی و شعائر و افتخارات‏
او تأمين شده است ، و از آن به بعد كلمه " سيد " هم كه به اولاد ائمه‏
اطلاق می‏شد در واقع جانشين كلمه شاهزاده گشته است ( 1 ) .
ماهيت و اهميت اين ابتكار فكر و عاطفه ايرانی كه برای حفظ " مليت‏
" او صورت گرفته با مطالعه بيشتری در مذهب قديم ايران ، يعنی دين‏
زردشتی و آداب و رسوم و سنتی كه از آن دين وارد رشته شيعه دين

پاورقی :
( 1 ) نويسنده در پاورقی اين رباعی را به تناسب ذكر می‏كند :

بشكست عمر پشت هژبران عجم را
بر باد فنا داد رگ و ريشه جم را
اين عربده بر غصب خلافت ز علی نيست
با آل عمر كينه قديم است عجم را