مهاجرت كرد و در اين شهر به رياضت مشغول گرديد و از اين رو به چشتی
معروف شده . وی پس از مدتی اقامت در چشت عازم طوس گرديد و در طابران
، در خانقاه خواجه عثمان هارونی ، كه يكی از مشايخ بزرگ خراسان بود ،
رحل اقامت افكند ، و در آنجا در نزد خواجه عثمان به تكميل مقامات
عرفانی و روحانی مشغول شد . و سرانجام دست ارادت به خواجه عثمان داد و
در زمره خلفای وی قرار گرفت .
خواجه معينالدين ازطوس رهسپار بغداد گرديد و مدتی در اين شهر كه در آن
روزگار از مراكز مهم علوم و معارف اسلامی بود توقف كرد و از مشايخ آنها
نيز بسيار استفاده كرد و خود نيز مجلس تدريس و ارشاد تشكيل داد .
گروهی از او استفاده كردند و چندی نيز در حرمين شريفين و شام و مصر
گردش نمود و خلايق بسياری از او اجازه گرفتند و از مجلس علمی و عرفانی
او استفاده بردند .
در آغاز قرن هفتم هجری سلطان شهاب الدين غوری از موطن اصلی خود در
فيروزكوه كه در ميان كوهستانهای سر بر آسمان كشيده غور در مشرق هرات
قرار دارد به هندوستان لشكر كشيد . وی پس از اينكه لاهور را از
بازماندگان و سلاطين غزنوی گرفت به طرف دهلی حركت كرد و پس از چندی
دهلی را فتح نمود و آنجا را پايتخت خود قرار داد . پس از اينكه ناحيه
پنجاب به تصرف مسلمين درآمد و نفوذ اسلام در آن مناطق برقرار گرديد ،
گروهی از دانشمندان و رهبران مسلمانان برای ترويج و تبليغ دين مقدس اسلام
به پنجاب و راجستان مهاجرت كردند و به فعاليتهای دينی و مذهبی مشغول
شدند . خواجه معينالدين در اين هنگام همراه سلاطين و امرای غوری به
|