اسلام چنانكه پيش از اين گفتيم به ملت يا قوم و دسته مخصوصی توجه
ندارد كه بخواهد زبان آنها را رسمی بشناسد و زبان قوم ديگر را از رسميت
بيندازد . زيد بن ثابت به نقل مسعودی در التنبيه و الاشراف به دستور
پيغمبر اكرم زبانهای فارسی ، رومی ، قبطی ، حبشی را از افرادی كه در
مدينه بودند و يكی از اين زبانها را میدانستند آموخته بود و سمت مترجمی
رسول اكرم را داشت در تواريخ نقل شده است كه حضرت امير عليه السلام
گاهی به فارسی تكلم میكرده اند .
به طور كلی آيين و قانونی كه متعلق به همه افراد بشر است نمی تواند
روی زبان مخصوصی تكيه كند ، بلكه هر ملتی با خط و زبان خود كه خواه
ناخواه مظهر يك نوع فكر و ذوق و سليقه است میتواند بدون هيچ مانع و
رادعی از آن پيروی كند .
بنابراين اگر میبينيد ايرانيان پس از قبول اسلام باز به زبان فارسی
تكلم كردند ، هيچ جای تعجب و شگفتی نيست و به تعبير ديگر اين دو به
يكديگر ربطی ندارد كه مغرضان ، آنرا نشانه عدم تمايل ايرانيان به اسلام
بدانند .
اصولا تنوع زبان علاوه بر اينكه مانع پذيرش اسلام نيست وسيله ای برای
پيشرفت بيشتر اين دين هم محسوب میشود چه هر زبانی میتواند به وسيله
زيبائيهای مخصوص خود و قدرت مخصوص خود خدمت جداگانهای به اسلام بنمايد
. يكی از موفقيتهای اسلام اينست كه ملل مختلف با زبانها و فرهنگهای
گوناگون آنرا پذيرفتهاند و هر يك به سهم خود و با ذوق و فرهنگ و زبان
مخصوص خود ، خدماتی كردهاند .
اگر زبان فارسی از ميان رفته بود ما امروز آثار گرانبها و شاهكارهای
اسلامی ارزنده ای همچون " مثنوی " و " گلستان " و ديوان " حافظ " و
" نظامی " و صدها اثر زيبای ديگر كه در سراسر آنها مفاهيم اسلامی و
قرآنی موج میزند و پيوند اسلام را با زبان فارسی جاويد ساختهاند نداشتيم .
|