شما می‏باشد ، البته آنچه برای شما مفيد می‏باشد ما را به آن كاری نيست‏
ولی چيزهائی كه چندان محل حاجت شما نيست خواهش می‏كنم كه آنها را به‏
خود ما واگذار كنيد كه استحقاق ما به آنها بيشتر می‏باشد . عمرو پرسيد كه‏
آنها چيستند ؟ در جواب گفت : كتب حكمت و فلسفه می‏باشند كه در
كتابخانه دولتی ذخيره شده اند .
عمرو اظهار داشت كه من در اين باب بايد از خليفه ( عمر ) دستور
بخواهم والا از خودم نميتوانم قبلا اقدامی كنم . چنانكه عين واقعه را به‏
خليفه اطلاع داده و كسب تكليف نمود ، در جواب نوشت : اگر اين كتابها
موافق با قرآن می‏باشند هيچ ضرورتی به آنها نيست و اگر مخالف با قرآنند
تمام آنها را بر باد ده .
بعد از وصول اين جواب عمرو شروع به انهدام كتابخانه نموده مقرر داشت‏
كه بين حماميهای اسكندريه كتابها را تقسيم كردند و از اين رو در مدت شش‏
ماه تمام كتب را سوزانيده بر باد داد . و آنچه واقع شده بدون استعجاب‏
قبول نما " ( 1 ) .
متاسفانه با اين توصيه و خواهش جناب ابوالفرج ( اگر واقعا اين قضيه‏
را او خود آورده باشد ) و يا استدعای جناب پروفسور پوكوك ، اين افسانه‏
، نه با استعجاب و نه بدون استعجاب قابل قبول نيست . گذشته از آنچه در
نقد سخن عبداللطيف گفتيم كه يك روايت تاريخی بدون ذكر سند و ماخذ و
مدرك به هيچ وجه قابل قبول نيست . به ويژه كه بعد از ششصد سال اين نقل‏
بی سند و بی ماخذ مطرح شود و قبلا احدی از آن ولو بدون سند و ماخذ ذكری‏
نكرده است ، و به علاوه گفتيم از نظر محققان اين مطلب به ثبوت رسيده كه‏
اساسا در موقع فتح اسكندريه به دست مسلمين از كتابخانه چيزی باقی نمانده‏
بود و موضوع از اصل منتفی بوده است ، دلايل و قرائن ديگری عليه اين‏
گزارش وجود دارد :

پاورقی :
( 1 ) شبلی نعمان ، رساله كتابخانه اسكندريه ، صفحات 16 - 18.