در هزار و اندی سال پس از حمله اعراب به اين سرزمين معيارهای اخلاقی ،
روحی و ملی ما دگرگون شده است ، كيفيت جنگاوری حريف بودن و هجوم آوری‏
ما به زبونی ، نان به نرخ روز خوری و ناجنسی و تذبذب بدل شد و از اين‏
تغيير چه جرثومه‏های ديگر كه به جانمان حمله می‏آورد .
و ايضا همين مجله در شماره 23 اردی بهشت ماه 47 تحت عنوان "
سمبوليسم در شعر " می‏نويسد :
می‏دانيم حمله تازيان به ايران برای مردم مرز و بوم ما بسيار گران تمام‏
شد ، و در تصادم دو تمدن ايران و تازيان مردم ما از پای در آمدند و شكست‏
سياسی به شكست معنوی انجاميد . تازيان تمدن ايران را استهزا می‏كردند و
ايرانيان را موالی يعنی بندگان می‏خواندند . جشنهای ايرانی موقوف شد ،
باده كه ايرانيان پس از ناهار و شام می‏نوشيدند عمل شيطانی و حرام خوانده‏
شد ، شعله‏های آتشكده‏های مرز و بوم ما خاموشی گرفت ، اما بزودی مردم‏
ايران به مقاومتهای جدی دست زدند و ملت ايران از خاكستر تيره بختی و
شكست چون مرغ آتش برخاست و شعله‏های آتش نبوغ ايرانی از آتشكده جان‏
دانشورانی چون ابوريحان بيرونی ، فردوسی ، خيام ، عبدالله بن مقفع ،
رودكی ، دقيقی ، زكريای رازی ، بيهقی زبانه كشيد ، كابوس به پايان آمد .
سرجان ملكم انگليسی در تاريخ ايران می‏نويسد :
پيروان پيغمبر عربی از پايداری و لجاجی كه ايرانيان در دفاع از ملك و
مذهب خويش نمودند چنان در خشم بودند كه چون دست يافتند هر چيز را كه‏
موجب تقويت مليت دانستند عرضه تخريب و هلاك ساختند . شهرها با خاك‏
يكسان و آتشكده‏ها با آتش سوخته شد و مؤبدان