حقيقت كه « لا رطب و لا يابس الا فی كتاب مبين »( تر و يا خشكی نيست‏
مگر آنكه در كتابی روشن وجود دارد ) طبعا مايه تحكيم چنين عقيدتی می‏شد و
نتيجه اين اعتقاد اكتفاء بقرآن و احاديث و انصراف از همه كتب و آثار
بود . . " ( 1 ) .
من حقيقتا از اين مردان فاضل در شگفتم . آيا اينان نميدانند كه جمله‏
« الاسلام يهدم ما قبله » ناظر به اين بوده و هست كه با آمدن اسلام تمام‏
قوانين و رسوم و عادات گذشته ملغی است ؟
همه مسلمانان از صدر اسلام تاكنون از اين جمله‏ها جز اين نفهميده‏اند اين‏
جمله اعلام بی اعتبار بودن مراسم دينی جاهليت ، اعم از جاهليت شرك يا
جاهليت اهل كتاب است و ربطی به غير مراسم و سنن مذهبی ندارد .
همچنانكه مفهوم جمله " « الاسلام يجب ما قبله » " اينست كه اسلام روی‏
گذشته را ميپوشاند و عطف به ماسبق نمی‏كند ، مثلا جنايتی كه اگر در اسلام‏
واقع شود ، قصاص يا ديه خاص دارد ، اگر قبل از اسلام شخصی و در زمان‏
شرك او صورت گرفته باشد و او بعد مسلمان شده باشد اسلام عطف به ما سبق‏
نميكند . همه مسلمانان از اين جمله‏ها اين معانی را فهميده و می‏فهمند ،
اينها كجا و معانی من در آوردی اين نويسندگان كجا ؟ !
همچنانكه حديث عمر به روشنی فرياد ميكند كه رسول خدا فرموده است با
آمدن قرآن و شريعت ختميه ، تورات و شريعت موسی منسوخ است ، پس‏
پيغمبر مطالعه هر كتاب حتی كتب دينی را منع نفرمود ، مطالعه خصوص‏
كتابهای آسمانی منسوخ گذشته را منع كرد ، آن حضرت برای اينكه مسلمانان‏
شرايع منسوخ گذشتگان را با شريعت اسلام نياميزند آنها را از مطالعه‏
تورات منع فرمود . اينكه پيغمبر فرمود آنچه از اهل كتاب ميشنويد نه‏
تصديق كنيد و نه تكذيب نيز ناظر به قصص . دينی و احيانا احكام دينی‏
است . حضرت با اين جمله‏ها به آنها فهمانيد كه در دست

پاورقی :
( 1 ) دكتر ذبيح الله صفا ، تاريخ علوم عقلی در اسلام ، صفحه 32 تقريبا
همين بيان در جلد سوم تاريخ تمدن اسلام تاليف جرجی زيدان ترجمه فارسی‏
صفحه 54 و 55 آمده است .