پاورقی : ( 1 ) ترجمه تاريخ تمدن جرجی زيدانج 3 ص 310 - . 311
بدانند و مجذوب زبان قرآن گردند و زبان اصلی خويش را به طاق فراموشی
بسپارند منحصر به ايرانيان نبود كه زبان قديم خويش را پس از آشنايی با
نغمه آسمانی قرآن فراموش كردند ، همه ملل گرونده به اسلام چنين شدند ، و
چنانكه مكرر گفتهايم اگر كوشش عباسيان كه سياست ضد عرب داشتند نبود ،
زبان فارسی امروز كه با زبانهای قبل از اسلام متفاوت است پديد نمیآمد .
خلفای عباسی بهترين مشوق اين زبان بودند ، آنها مايل نبودند كه زبان عربی
درميان توده ايرانی رايج گردد .
بنیالعباس شعوبيان را كه ضد عرب بودند و در مطاعن و مثالب عرب
كتاب تأليف میكردند تأييد و تقويت مینمودند . علان شعوبی كتابی در
بديهای عرب و صفات نكوهيده آنان نوشت در حالی كه كارمند رسمی هارون و
مأمون بود و در بيت الحكمة برای آنها كتاب استنساخ میكرد و مزد میگرفت
همچنين سهل بن هارون شعوبی كه شديدا ضد عرب بود و عليه عرب كتاب نوشت
مدير بيتالحكمه هارونی و مأمونی بود ( 1 ) ، همچنانكه قبلا در فصل مربوط
به زبان فارسی گفتيم ، مأمون اول حاكمی است كه شاعری پارسی گوی را
فوقالعاده تشويق كرده است .
آری آن بود علت خاموشی گزيدن ايرانيان از پارسی گويی ، و اين بود علت
رواج ثانوی اين زبان . و البته همچنانكه باز هم گفتهايم رواج ثانوی زبان
فارسی ، به هيچ وجه جای تأسف نيست ، بلكه جای شكر است : هر زبانی از
خود لطف و زيبايی خاص دارد . زبان فارسی از بركت لطف و زيبايی خود و
هم از همت و ايمان ايرانيان پارسی گوی خدمات بسيار ارزندهای به اسلام
كرده است .
ادوارد براون منصفانه خود را از غرضرانيهای امثال سرجان ملكم بركنار
میدارد ، وی میگويد :
" دو كتاب تاريخ ايران است كه انگليسها بيشتر با آن آشنا
پاورقی : ( 1 ) ترجمه تاريخ تمدن جرجی زيدانج 3 ص 310 - . 311 |