كشورهای عربی تحت استعمار ، اسلام به صورت ايدئولوژی نهضت و قيام
محرومين در آمده است .
تمدن غرب نيز كه از قرنها پيش در خفا و علن با اسلام میجنگد ، با
مشاهده اين پديده به جنب و جوش افتاده است ، يعنی غرب بورژوا و
استعمارگر با بلوك شرق ماركسيست از در همزيستی مسالمت آميز در میآيد و
از جانب ديگر با اتحاد ذاتی با صهيونيسم ، دولتی در قلب ملل اسلامی
ايجاد میكند و نيز در تلاش به دست آوردن دل پيروان اديان ديگر ، چون
بودائيان و زرتشتيان و . . . میباشد ، اكنون چنين به نظر میرسد كه غرب
مشغول تجهيز و اتحاد تمام قوای ضد اسلام و ضد عدالت عليه اسلام و مسلمين
است . به همين جهت دمبدم و از اطراف و اكناف توطئه ها و اقداماتی
است كه برای تضعيف اثر شعارها و تعاليم اسلامی كشف میكنيم .
مجموع اين توطئه ها و اتحادها موجب تقويت حس درد مشترك در ميان
مسلمين دردمند میشود و بافت وجدان ملی ايشان را تقويت میكند .
آن بينش و اين احساس دردها امروزه رو به پيشرفت و توسعه است و
مليت اسلامی بار ديگر در حال تولد است . ملتی كه از مرزهای قراردادی و
اسلامی گذشته و همه مسلمين و حتی همه انسانهای آزاد و يكتاپرست را فرا
میگيرد ، مليتی كه حاكميت هر قوم و طبقه و خانواده ای را نفی و انكار
میكند و آزادی و رهايی بشر از همه غل و زنجيرهای فكری و اجتماعی و سياسی
و هدايت او به آستان قرب پروردگار عالم ، اساس و زيربنای آن است .
مردانی چون عبدالرحمن كواكبی ، سيد جمال الدين اسد آبادی ، محمد عبده ،
نائينی و اقبال و بشير ابراهيمی پيشروان آن بينش جديد از توحيد و اسلام و
نخستين احساس كنندگان درد و طلب نوين اسلامی و پايه گزاران مليت جديد
توحيد بودند و اين ناله اقبال لاهوری است كه چون نسيم سحری دلهای خفته و
وجدانهای متفرق مسلمين را بيدار میكند و رسالت خدمتگزاری بی منت خلق
خدا و بشارت آزادی و آزادگی نوع بشر را بياد آنها میآورد :
|