دارد از آنها زن بگيرد و آنها حق ندارند از عرب زن بگيرند ، عرب از
آنها ارث ببرد و آنها از عرب ارث نبرند . حتی الامكان حقوق آنها كمتر
داده شود ، كارهای پست به آنها واگذار شود ، با بودن عرب غير عرب‏
امامت جماعت نكند ، در صف اول جماعت حاضر نشوند ، مرزبانی و قضاوت‏
را به آنها وا مگذار .
اما وقتی كه ميان يك زن عرب و يك زن ايرانی اختلاف واقع می‏شود و كار
به آنجا می‏كشد كه به حضور علی عليه السلام شرفياب می‏شوند و علی ميان آندو
هيچگونه تفاوتی قائل نميشود و مورد اعتراض زن عرب واقع می‏شود ، علی‏
دست می‏برد و دو مشت خاك از زمين بر می‏دارد و به آن خاكها نظر می‏افكند
و آنگاه می‏گويد : من هر چه تأمل می‏كنم ميان اين دو مشت خاك فرقی نمی‏
بينم .
علی با اين تمثيل عملی لطيف به جمله معروف رسول اكرم اشاره می‏كند كه‏
فرمود : « كلكم لادم و آدم من تراب لا فضل لعربی علی عجمی الا بالتقوی »
يعنی همه از آدم و آدم از خاك است ، عرب بر عجم فضيلت ندارد ، فضيلت‏
به تقوا است نه به نژاد و نسب و قوميت و مليت . وقتی كه همه نسب به‏
آدم می‏برند و آدم خاكی نژاد است چه جای ادعای فضيلت تقدم نژادی است ؟
در سفينة البحار ماده " ولی " مينويسد :
" علی عليه السلام در يك روز جمعه بر روی منبری آجری خطبه ميخواند ،
اشعث بن قيس كندی كه از سرداران معروف عرب بود آمد و گفت يا
اميرالمؤمنين اين " سرخرويان " ( يعنی ايرانيان ) جلو روی تو بر ما
غلبه كرده اند و تو جلو اينها را نميگيری ، سپس در حالی كه خشم گرفته‏
بود گفت امروز من نشان خواهم داد كه عرب چكاره است .
علی عليه السلام فرمود : " اين شكم گنده ها خودشان روزها