می‏گردد ، چنانكه زبان هندی به هنگام مبارزه استقلال طلبی هند و زبان عربی‏
به دوران جنگهای آزادی بخش الجزاير چنين نقشی داشته‏اند ، ولی اين جلوه و
ظهوری موقت است و تنها حكم انگيزنده توده ملت را دارد .

نژاد

تحقيقات تاريخی و جامعه شناسی نشان می‏دهد كه همه نژادهای بشری ، در
صورت حضور شرايط اجتماعی و اخلاقی معين ، می‏توانند از تمام خصوصيات‏
انسانها برخوردار شوند . چنانكه اعراب قبل از اسلام مجمعی از تعصبات و
نزاع و ستيزه های قبيلگی و خرافات محصول اين تعصبات بودند ، ولی با
ظهور اسلام و ارمغانهای اخلاقی و سنتهای انقلابی توحيدی و عدالت اجتماعی كه‏
به ايشان داد همان خصوصياتی را يافتند كه از متمدن ترين و راقی ترين‏
جامعه های انسانی انتظار می‏رود . اگر بعد از زمانی باز خصوصيات نژادی‏
سابق آنها شروع به خودنمايی و ظهور و بروز كرد ، به سبب سستی گرفتن همان‏
شرايط اخلاقی و سنتهای اجتماعی و توحيدی اسلامی بود . و اين حاكی از آن‏
است كه مختصات نژادی اصالت دائمی و لايزال نداشته بلكه در تحت شرايط
اجتماعی و اخلاقی ديگری می‏توان آنها و نقش و اثر آنها را تغيير داد .
ملت الجزاير نمونه و شاهد ديگری از اين مدعاست .
امكان و چگونگی حفظ آن شرايط اجتماعی و اخلاقی نيز خود داستانی دارد كه‏
از مقوله بحث ما خارج است . از اين گذشته عامل خصوصيات نژادی در مسير
تاريخی يك ملت ، گرچه در پيشرفت و ترقی يا انحطاط و مرگ تأثيری دارد
، ولی اين غير از آن است كه اين خصوصيات نژادی ملاط چسب دهنده بين‏
وجدانهای افراد نيز باشد .
مشتركات ناشی از خصوصيات نژادی ، اغلب بيش از آنكه عامل ربط دهنده‏
و پيوند شود و مايه استحكام وجدان جمعی و همبستگی ملی گردد ، يا جدايی و
تنافر می‏آفريند يا مليتی ضعيف و ناپايدار می‏سازد . اقوامی كه از ابتدا
اهل جنگ و ستيز و حمله و غارت بودند عمرشان به نزاع و ستيز با هم يا با
ديگران گذشته است تا اينكه يا مضمحل شدند و يا در طول تاريخشان عوامل‏
ربط دهنده ديگری از مقوله های اخلاقی و