( به ايرانی : آهور ) می‏گفته‏اند و سر دسته آنها " ورون " و " ميتر "
بود . اكثر دانشمندان برآنند كه " مزداه " ايرانيان كه به معنی دانا و
بزرگترين آهور می‏باشد ، همان " ورون " قديم است كه نام اصليش در نزد
اقوام ايرانی فراموش شده است ( 1 ) .
ثنويت به معنی اعتقاد به دو مبدا خير و شر از دورترين زمانها در فكر
مردم آريا بوده است و در حقيقت مهمترين چيزی كه از دير زمان فكر اين‏
مردم را مشغول می‏كرده است دو گونه بودن موجودات و خوب و بد بودن آنها
است آقای دكتر محمد معين می‏گويد :
آرياييان از ديرباز به دو مبدا خير و شر قائل بودند ، از يك سو خدايان‏
و از سوی ديگر اهريمنان قرار داشتند ، امور نيك و خير مانند روشنايی و
باران را به خدايان نسبت می‏دادند و امور بد و شر همچون تاريكی و خشكی را
به اهريمنان .
آتش پسر آسمان در شكل ابتدايی خود كه برق باشد در مبارزه ارواح منور
كه حامل روشنی ، گرما و زندگانی هستند باروانهای پليد تاريكی و خشكی ،
عامل مؤثر شمرده می‏شود .
دو مزيل در عنوان " اديان ايران باستان " می‏نويسد : " در مقابل خدا
و ملكوت ( روشنايی و فراوانی و ترقی ) دنيای شر و تاريكی كه در آن ديوان‏
( دئوها ) فرمانروايی می‏كنند قرار دارد . اعتقاد به ثنويت از خصوصيات‏
طرز تفكر ايرانی است ، در اينجا جز تاريكی ، شرارت ، گنديدگی و انهدام‏
چيزی به چشم نمی‏خورد . دنيای شر تحت فرمان روح پليدی است به نام "
اهرمئنيو " يا اهريمن ( 2 ) .

پاورقی :
( 1 ) ايران در زمان ساسانيان ، ص . 45
( 2 ) مزديسنا و ادب پارسی ، چاپ دوم ، ص . 43