باره تحقيق كرده و كاملا اقناع شده‏ايم ، ممكن است ديگران آنرا حمل بر
ضعف نفس ما نمايند ، اما از نظر خود ما كاملا قانع كننده است .
اين رساله را با چند رساله ديگر در اتحاد جماهير شوروی چاپ كرده و
منتشر كرده‏ا ند و قبلا هم در مصر در ضمن مجموعه‏ای به نام جامع‏البدايع چاپ‏
شده بوده است ، ناشر روسی مدعی است كه ناشران مصری اشتباه كرده‏
پنداشته‏اند رساله ( تضاد ) رساله مستقلی است در صورتی كه متمم رساله كون‏
و تكليف و جزئی از آن است .
اتفاقا آنچه خيام در اين رساله قاطعانه اظهار كرده است همانها است كه‏
در اشعار منسوب به او درباره آنها اظهار تحير شده است . و به همين جهت‏
است كه برخی از محققان اروپائی و ايرانی انتساب اين اشعار را به خيام‏
نفی می‏كنند و برخی براساس يك سلسله قرائن تاريخی معتقدند كه دو نفر به‏
اين نام بوده‏اند . يكی شاعر و ديگری حكيم و فيلسوف . شاعر به نام خيام‏
بوده است و حكيم و رياضيدان بنام خيامی و بعقيده بعضی ( 1 ) شاعر علی‏
خيام بوده است و حكيم و رياضيدان عمر خيامی .
اينكه بعضی مدعی شده‏اند كه ( خيامی ) تلفظ عربی خيام است ( 2 ) مردود
است ، زيرا او خود در مقدمه رساله فارسی كه در ( وجود ) نوشته است ،
می‏گويد : ( چنين گويد ابوالفتح عمر ابراهيم الخيامی ) ( 3 ) .
شايد اين اندازه را بتوان مسلم دانست كه وی مانند اكثر اينگونه‏
دانشمندان در عين كمال ايمان و اعتقاد به مبانی دينی كه از همه كتب او
ظاهر ولائح است حتی نوروز نامه منسوب به او با متعبدان قشری سربسر
می‏گذاشته و همين برای

پاورقی :
( 1 ) رجوع شود به بحث محققانه آقای محيط طباطبائی در مجله گوهر سال‏
اول شماره . 6
( 2 ) علی اصغر حلبی ، فلاسفه ايرانی صفحه . 408
( 3 ) مجموعه رسائل خيام ، چاپ شوروی .