ابوحنيفه و اتباعش ايرانی و مقيم عراق بودند ، برخلاف شافعی و اتباعش .
فتوای شافعی از فتوای حنفيها درباره زنادقه ملايمتر است . مسئله‏ای است‏
در فقه درباب ق بول توبه مرتد . برخی از فقها ، فرقی ميان مرتد و زنديق‏
نمی‏گذارند ، توبه هر دو را مقبول می‏دانند ، شافعی از اين دسته است . اما
برخی ديگر توبه زنديق را نامقبول می‏شمارند ، ابوحنيفه در يكی از دو قولش‏
اين رأی را انتخاب كرده است .
می‏گويند اتباع ابوحنيفه كه در عراق می‏زيستند با جزم بيشتری از خود
ابوحنيفه به عدم قبول توبه زنادقه فتوا می‏دادند و اين فتوا به عنوان‏
عكس‏العمل شديد ايرانيان نسبت به زنادقه شناخته شده است .
اما جريان دوم ، يعنی تبعيضات نژادی و تفاخرات قومی كه بر ضد اصل‏
مسلم مساوات اسلامی بود ، اين انحراف به وسيله اعراب به وجود آمد .
سياست امويها براصل تفوق عرب بر غير عرب پايه‏گذاری شد . معاويه به‏
صورت بخشنامه به همه عمال خويش اطلاع داد كه برای عرب حق تقدم قائل‏
شوند .
اين عمل ضربه مهلكی بر پيكر اسلام وارد كرد . منشأ اصلی تجزيه شدن‏
حكومت اسلامی ، به صورت حكومتهای كوچك همين كار بود . بديهی است كه‏
هيچ ملتی حاضر نيست تفوق و قيمومت ملت ديگر را بپذيرد . ايرانيان اسلام‏
را پذيرفته بودند نه عرب را اسلام از آن جهت مقبول همه ملتها بود كه‏
علاوه بر ساير مزايايش ، رنگ قومی و نژادی نداشت ، جهانی و انسانی بود
. ايرانيان و همچنين ساير مسلمانان غير عرب به هيچ وجه حاضر نبودند
سيادت عرب را بپذيرند .
عكس‏العمل ابتدايی كه ايرانيان در مقابل اين تبعيضات نشان دادند بسيار

پاورقی :
> را عنوان می‏كند و ميان زنديق و مرتد فرق می‏گذارد .
وجه فرق را اين جهت ذكر می‏كند كه مرتد متظاهر به خلاف اسلام است و
توبه می‏تواند برای او رجوع به اسلام تلقی شود ، اما زنادقه با آنكه در
باطن كافر و منكرند همواره متظاهر به اسلام‏اند ، اظهار توبه آنها نمی‏تواند
رجوع از اين دو چهرگی تلقی شود .