الف - شيخ نجمالدين كبرای خوارزمی . از مشاهير اكابر عرفاست بسياری
از سلاسل به او منتهی میشود ، وی شاگرد و مريد و داماد شيخ روزبهان بقلی
شيرازی بوده است . شاگردان و دست پروردگان زيادی داشته است ، از آن
جمله است بهاءالدين ولد پدر مولانا مولوی رومی . در خوارزم میزيست ،
زمانش مقارن است با حمله مغول . هنگامی كه مغول میخواست حمله كند برای
نجمالدين كبرا پيام فرستادند كه شما و كسانتان میتوانيد از شهر خارج شويد
و خود را نجات دهيد . نجمالدين پاسخ داد : من در روز راحت در كنار اين
مردم بودهام امروز كه روز سختی آنها است از آنها جدا نمیشوم . خود
مردانه سلاح پوشيد و همراه مردم جنگيد تا شهيد شد . اين حادثه در سال 616
واقع شده است .
ب - شيخ فريدالدين عطار نيشابوری ، از اكابر درجه اول عرفا است ، در
نثر و نظم تأليف دارد ، تذكره الاولياء او كه در شرح حال عرفا و متصوفه
است و از امام صادق عليهالسلام آغاز میكند و به امام باقر عليهالسلام ختم
مینمايد از جمله ماخذ و مدارك محسوب میشود و شرقشناسان اهميت فراوان
به آن میدهند همچنين كتاب منطق الطير او يك شاهكار عرفانی است .
مولوی درباره او وسنائی گفته است :
عطار روح بود و سنائی دو چشم او
|
ما از پی سنائی و عطار میرويم
|
و هم او گفته است :
هفت شهر عشق را عطار گشت
|
ما هنوز اندر خم يك كوچهايم
|
مقصود مولوی از هفت شهر عشق ، هفت واديی است كه خود عطار در منطق
الطير شرح داده است .
محمود شبستری در گلشن راز میگويد :
مرا از شاعری خود عار نايد
|
كه درصد قرن چون عطار نايد
|
عطار شاگرد و مريد شيخ مجدالدين بغدادی از مريدان و شاگردان شيخ