است ، و يا آنكس كه در زمان عمرو بن العاص و معاويه بوده است يحيی
نام ديگری بوده غير آنكه شخصيتی محسوب میشود و شروح زيادی بر كتب ارسطو
و غيره نوشته و اسقف اسكندريه بوده است . بعيد نيست كسانی كه داستان
كتابخانه اسكندريه را ساخته اند ، از ذكر نام يحيی نحوی در كلام ابن
النديم و ابوسليمان استفاده كرده و داستان را پرداختهاند . به هر حال
آنچه مسلم است يحيی نحوی اسكندرانی فيلسوف و پزشك و شارح ارسطو و
اسقف معروف اسكندريه دوره عمرو عاص و معاويه را درك نكرده است .
اما حاج خليفه ، اين مرد از متاخرين است و در قرن يازدهم هجری میزيسته
است او يك كتابشناس و فهرست نويسی است نه مورخ . كتاب معروف او "
كشف الظنون " است كه فهرست كتب است و در فن خود با ارزش میباشد .
جملهای كه از او نقل شده در دو قسمت است . قسمت اول اينست كه " عرب
در صدر اسلام علومی را كه مورد توجه قرار میداد سه قسمت بود زبان ديگر
احكام شريعت ، سوم پزشكی كه اندكی قبلا هم از آن بهره داشت و به علاوه
مورد نيازش بود ، ولی به علوم ديگر نمیپرداخت زيرا نمیخواست پيش از
آنكه پايههای اسلام استوار شود علوم بيگانه در ميان مردم رايج گردد " .
سخن حاج خليفه تا اينجا سخن درستی است ، ما در بخش خدمات ايران به
اسلام ، آغاز و كيفيت نشو و نمای علوم را در اسلام بررسی خواهيم كرد ،
علوم اسلامی از قرائت ، فقه ، دستور زبان آغاز گشت . در ابتدا توجهی به
علوم فلسفی يا طبيعی يا رياضی نبود . تدريجا به اين علوم توجه شد . قسمت
دوم سخن حاج خليفه اينست : " حتی گفته میشود كه عرب هنگام فتح شهرها
كتابهائی كه به دست میآورد میسوخت " .
میبينيم كه حاجی خليفه نيز با اينكه مورخ نيست ، نكتهای را كه اهل نقل
و روايت رعايت میكنند رعايت كرده است . نگفته است كه عرب هنگام فتح
شهرها
|