نوشته شده هرگز پاك نشده است زيرا از نهايت تصميم و عمق انديشه حكايت‏
می‏كند .
2 - اين قسمت كه در شماره ( 1 ) بيان كرديم مؤيد آن است كه امام تحت‏
تأثير عامل امر به معروف و نهی از منكر منطق شهيد به خود گرفته بود كه‏
مافوق منطق عقل منفعتجو است . در اين منطق تنها يك چيز مورد نظر است و
آن پيشبرد هدف است به هر قيمت كه شده است . ولی در ساير عوامل يعنی‏
عامل امتناع از بيعت و عامل دعوت كوفيان برای تشكيل حكومت ، نمی شود
دامنه اقدام تا اين حدود گسترش يابد .
3 - عطف به نمره ( 1 ) : بسياری از سلاطين مايل بوده‏اند كه نامشان و
سخنشان و پيامشان ( هر چند پيامی نداشته‏اند ) باقی بماند ، [ لذا ] آن را
بر لوحه‏های سنگی حك كرده‏اند كه منم مثلا شاه شاهان ، بغ ، ايزدنژاد و از
نژاد خدايان و امثال اين چرندها . ( رجوع شود به تواريخ سنگ نبشته‏ها )
ولی اينها هرگز در دلها و سينه‏های ثبت نشده ، اما پيام امام حسين بدون‏
آنكه روی سنگی و يا فلزی حك شود ، و با اينكه صرفا روی صفحه لرزان هوا
ثبت شد ، در سينه‏ها و دلها حك شد و مانند خطوط نورانی وحی در دل اولياء
خدا برای هميشه باقی ماند ( « ان للحسين محبة مكنونة فی قلوب المؤمنين »
) ، در عاليترين مقام و مركز احساسی روحها ثبت شد كه بردن نامش اشكها
را جاری می‏سازد ، و خدا می‏داند تا كنون چند هزار تن جاری ساخته است .
چرا ؟ چون نهضتی بود از نظر هدف و مقصد ، انسانی ، عالی ، برای عدالت و
تقوا بود و از نظر انگيزه مؤثر در وجود امام حسين ، الهی و ما فوق شخصی‏
بود .