پاورقی : 1 - نهج البلاغه ، خطبه 5 [ رستگار كسی است كه با يار و ياور برخيزد ، و يا تسليم شود و ديگران را از كشمكش بيهوده آسوده سازد ] .
ظاهرا در اين مورد [ امام ] وظيفهای جز اين ندارد كه حق خود را مطالبه
كند و اگر اعوان و انصار به قدر كافی دارد اقدام كند و اگر نه سرجای خود
مینشيند همانطور كه علی ( ع ) در موقع خلافت ابوبكر گفت : « افلح من
نهض بجناح او استسلم فاراح » ( 1 ) . و در موقع خلافت عثمان گفت :
« و الله لاسلمن ما سلمت امور المسلمين و لم يكن فيها جور الا علی خاصة ».
علی ( ع ) با خلفای زمان خود در مسائل قضايی و سياسی و علمی همكاری
میكرد يعنی به آنها مشورت میداد و آنها را تقويت و تأييد میكرد .
قضاوتهای مولی و مشورتها و جوابهای علمی او مشهور است .
در اين قسمت اين جهت را كه افكار عمومی چگونه قضاوت میكند بايد در
نظر گرفت . اگر امام به حق را مردم از روی جهالت و عدم تشخيص
نمیخواهند ، او به زور نبايد و نمیتواند خود را به مردم به امر خدا تحميل
كند . لزوم بيعت هم برای اين است .
اما قسمت دوم يعنی بيعت . اولا بيعت چيست ؟ تعريفی كه ما از بيعت
پيدا كردهايم همان است كه در " النهاية " ابن اثير ماده بيع آمده است
. میگويد : " و فی الحديث : « ألا تبايعونی علی الاسلام . هو عبارش عن
المعاقدش عليه و المعاهدش ، كأن كل واحد منهما باع ما عنده من صاحبه و
أعطاه خالصة نفسه »
پاورقی : 1 - نهج البلاغه ، خطبه 5 [ رستگار كسی است كه با يار و ياور برخيزد ، و يا تسليم شود و ديگران را از كشمكش بيهوده آسوده سازد ] . |