شكوه معنوی و تشكيل مجالس و عظ و خطابه و اشك شوق ريختن و كسب تقرب
به خداوند ، و تعليم و تربيت .
يادم هست در ايام اقامت در قم كتابی از " محمد مسعود " خواندم كه
در آن مقايسهای كرده بود بين نوع بزرگداشت مسيحيان كشته شدن عيسی را (
به زعم خودشان ، و اما به عقيده ما كه از قرآن متخذ است : « و ما قتلوه
و ما صلبوه و لكن شبه لهم »( 1 ) و بزرگداشت ما شهادت اباعبدالله را ،
و ترجيح داده بود كار آنها را از اين نظر كه آنها شهادت پيشوای خود را
موفقيت میشمارند و ما شكست ، لهذا آنها شادی میكنند و ما میگرييم .
بعدها من اين اعتراض را از ديگران هم شنيدم و يكی از رموز تقدم آنها و
تأخر ما را همين مطلب ذكر میكردند . در جواب عرض میكنم : اعتراض
كنندهها از يك نكته غافل ماندهاند و آن اينكه اگر ما قضيه را تنها با
مقياس شخصی و اخلاق فردی بسنجيم ، مطلب همان است كه آن آقايان گفتهاند
. از اين نظر در منطق خود اسلام هم شهادت موفقيت است نه شكست . مگر نه
اين است كه علی ( ع ) همواره آرزوی شهادت میكرد و میگفت : « لالف ضربة
بالسيف اهون علی من ميتة علی فراش » ( 2 ) . . . مگر نمی گفت :
« و الله لابن ابیطالب آنس بالموت من الطفل بثدی امه » ( 3 ) . مگر بلا
فاصله پس از ضربت
پاورقی :
1 - سوره نساء ، آيه 157 [ نه او را كشتند و نه به دارش آويختند و
ليكن امر بر آنها مشتبه شده است ] .
2 - نهج البلاغه ، خطبه . 121 [ همانا هزار ضربه شمشير برای من از مردن
در بستر آسانتر است ] .
3 - نهج البلاغه ، خطبه . 5 [ به خدا سوگند انس پسر ابیطالب به مرگ
از انس كودك به پستان مادرش بيشتر است ] .