پاورقی : 1 - [ اينگونه میخواهم جدم را ديدار كنم ] .
نوشتهاند ظاهرا كه خود ابا عبدالله پس از يك جريان ( ظاهرا سنگ كه
به پيشانی آن حضرت خورد ) [ دست پر خون خويش را ] به صورتش ماليد و
فرمود : « هكذا حتی القی جدی » ( 1 ) .
2 - چرا امام به مردم بصره نامه نوشت و آنها را دعوت كرد ؟ آيا خود
نوعی نقشه برای توسعه خونريزی و انقلاب نبود ؟ و بالاتر اينكه چرا در شب
عاشورا حبيب بن مظهر را به ميان بنی اسد فرستاد ؟ آيا احتمال اينكه بنی
اسد بتوانند مقاومت كنند در كار بود ؟ ابدا . چرا ياران و كسان خود را
الزام نكرد كه خود را از معركه بيرون كشتند ؟ و چرا داوطلبی آنها را برای
كشته شدن پذيرفت ؟
آيا امام مخصوصا میخواست اعتراض و انتقاد و اعلام جرم و فرياد
عدالتخواهی و حقيقتخواهی ( و بالاخره پيام اسلام را ) با خون خود و عده
بيشتری بنويسد كه هرگز پاك نشود ؟ امام خطبههای داغش را پس از برخورد
با حر و پس از وقوع در بن بست ايراد میكند . تاريخ نشان میدهد كه
سخنانی كه با خون نوشته شده هرگز پاك نمیشود زيرا از كمال صداقت و
خلوص و عمق تصميم و انديشه حكايت میكند . منطق شهيد فوق منطقهای ديگر
است .
بسياری از سلاطين مايل بودند كه نامشان و سخنشان و پيامشان ( هر چند
پيامی برای انسانها نداشتهاند ، اظهار خودخواهی بوده است و بس ) باقی
بماند ، [ لذا ] آنرا بر لوحههای
پاورقی : 1 - [ اينگونه میخواهم جدم را ديدار كنم ] . |