در مقدمه " بررسی تاريخ عاشورا " از يعقوبی و ديگران اين حكايت‏
معروف را نقل می‏كند كه در سالی كه معاويه يزيد را با لشكری برای فتح بلاد
روم فرستاد ، در " غذ قذونه " ( يا به نقل " ابو الشهداء " فرقدونه )
كه در آنجا ديری بود به نام دير مران ، اتراق كردند و يزيد در آن دير با
ام كلثوم نامی مشغول عياشی و كيف شد ، و در اثر بدی هوا لشكر مبتلا به‏
تب و آبله شدند و مرض به قسمی در اردوی مسلمين افتاد كه مثل برگ خزان‏
روی زمين می‏ريختند و می‏مردند و هر چه به يزيد اصرار كردند هر چه زودتر از
اين سرزمين كوچ كنيم اعتنا نكرد ( اما ظاهرا ابو الشهداء می‏نويسد : لشكر
در نقطه ديگری دچار اين بيماری شد و يزيد در اين دير مانده بود و ملحق به‏
لشكر نمی شد تا اين خبر به او رسيد و اشعار ذيل را سرود ) و اين اشعار را
سرود :
ما ان ابالی بما لاقت جموعهم
بالغذ قذونة ( 1 ) من حمی و من موم
اذا اتكأت علی الانماط فی غرف ( 2 )
بدير مران عندی ام‏كلثوم
( 3 )

مرثيه‏های حسينی - رثاء جنيان

در " قمقام " صفحات 509 - 513 قسمت زيادی از مراثی جنی‏ها را به‏
صورت شعر نقل كرده است . بعيد نيست كه اين اشعار كه سراسر انتقاد و
حنين و تحريك احساسات است ، از طرف علاقمندان و شيعيان سروده می‏شده‏
است و چون از طرف حكومت

پاورقی :
1 - بالفرقدونه ( نسخه بدل ) .
2 - مرتفقا ( نسخه بدل ) .
3 - [ مرا چه باك كه تمام لشكر اسلام در غذ قذونه از مرض آبله و تب‏
مردند . من اكنون در دير مران بر بالشهای پرقو تكيه داده و راحتم و ام‏
كلثوم در آغوش من است ] .