بسيار شده كه يك نسخه نفيس خطی يك كتاب به دست يك بقال افتاده و به‏
عنوان كاغذ چائی از آن استفاده شده است . بعضی آثار هنری و صنعتی از
قبيل محرابها ، كاشی كاری‏ها ، نقاشيها به دست افراد ناصالح كه افتاده‏
است ملعبه كودكان واقع شده است .
از همين قبيل است تاريخ . گاهی بعضی از ملتها فرازهای تاريخی دارند
مملو از حماسه ، افتخار ، آموزندگی ، زيبائی ، عظمت ، الهام بخشی ، ولی‏
همان طوری كه يك تابلو نفيس نقاشی را به دست كودكان می‏دهند و آنها با
قلم آنرا خراب می‏كنند ، اينها نيز آنقدر افسانه و خرافه از وهم به خود
آنها ملحق می‏كنند كه به كلی عظمت ، زيبائی ، الهام بخشی ، حماسه ،
آموزندگی و افتخار آنرا از ميان می‏برند و نابود می‏كنند و بجای آنكه الهام‏
بخش عظمت و حماسه و محرك روح سلحشوری باشد ، الهام بخش زبونی و
بدبختی و تسليم در مقابل حوادث می‏گردد .
واقعه تاريخی كربلا از آن نوع حوادث است كه در اثر عدم رشد اجتماع ،
مسخ و معكوس شده است ، تمام عظمتها و زيبائيهايش فراموش شده ، حماسه‏
و شور و افتخاراتش محو شده و بجای آنها زبونی و ضعف و جهالت و نادانی‏
آمده است .
اين ، نشانه عدم رشد اين ملت است و برای حفظ و نگهداری تاريخ با
عظمت و پرافتخار خويش .
اين از نظر عموم ملت . اما از نظر خصوص طبقه توده و عامه بايد بگوئيم‏
كه مسؤوليت حفظ و نگهداری تاريخ پرافتخار گذشته اختصاص به علما ندارد ،
هر فردی بايد خود را مسؤول