قبل از شهادت حضرت و بنی‏هاشم به شهادت رساندند و اين ، دليل بر كمال‏
ايمان اينها به قائدشان بود .
اصحاب اباعبدالله نه برای مزد و اجرت می‏جنگيدند و نه از ترس و بيم ،
فقط برای ايمان و عقيده و حريت می‏جنگيدند .
از عجائب اينست كه در هيچ موطنی اينها در مقام عذر و توجيه برای‏
تسليم و سلامت بيرون آمدن برنيامدند . عقاد می‏گويد ( ص 157 ) : و لم‏
يخطر لا حد منهم ان يزين له العدول عن رأيه ايثارا لنجاتهم و نجاته ، و لو
خادعوا انفسهم قليلا لزينوا له التسليم و سموه نصيحة مخلصين يريدون له‏
الحياش ( 1 ) آنطور كه ابن عباس و ديگران كردند - و ليكنهم لم يخادعوا
انفسهم و لم يخادعوه وراء اصدق النصيحة له ان يجنبوه التسليم و لا يجنبوه‏
الموت ، و هم جميعا علی ذلك ( 2 ) ، با آنكه عيال و اطفال را می‏ديدند و
عاقبت آنها را می‏دانستند و اين خيلی عجيب است و دليل بر اينست كه‏
مكتب حسينی مكتب عشق بود . « مناخ ركاب و منازل عشاق » .
شود آسان به عشق كاری چند
كه بود نزد عقل بس دشوار

پاورقی :
1 - [ و به انديشه هيچكدام آنها خطور نكرد كه برای نجات خودشان و
آنحضرت بازگشت از اين حركت را در نظر حضرتش جلوه دهند ، و اگر
می‏خواستند خود را بفريبند می‏توانستند تسليم در برابر دشمن را در نظر
حضرتش جلوه دهند و نامش را نصيحت و خيرخواهی گذارند و چنين و انمود
كنند كه اخلاص می‏ورزند و ادامه زندگی را برای حضرتش آرزو دارند ] .
2 - [ و ليكن نه خودشان را فريفتند و نه آنحضرت را از روی خيرخواهی‏
صادقانه خود كه او را از تسليم دور می‏داشتند و از مرگ نه ، و همگی بر
اين حالت بودند ] .