هجری به جرم تشيع .
و - اثر سوء تبليغات اموی و قراردادن معاويه در صف صحابه كبار به‏
طوری كه اگر وضع به همين منوال پيش می‏رفت روزی می‏رسيد كه مردم اسلام را
جز آنكه معاويه معرفی كرده نشناند .
اما جريان اينكه امام حسين از پيش در صدد اقدام بود :
مقدمه اين بحث بايد طرح شود كه روش حضرت امير و حضرت مجتبی و حضرت‏
سيدالشهدا و در حقيقت تابع يك اصل كلی بود و آن اينكه آنها در عين‏
اينكه خود را صاحب بالاستحقاق خلافت می‏دانستند ، هيچگاه فقط به خاطر غصب‏
خود خلافت قيام نمی‏كردند و از اصلی كه علی ( ع ) در موقع خلافت عثمان‏
فرمود پيروی می‏كردند : « والله لاسلمن ما سلمت امور المسلمين و لم يكن‏
فيها جور الا علی خاصة » ( 1 ) .

پاورقی :
1 - رجوع شود به يادداشت عنصر امر به معروف . . . شماره 23.
[ ترجمه مربوط به پاورقی صفحه 210 ] :
[ و عمار در حديث خود گفته : چون حسين ( ع ) خواست از مدينه بيرون‏
شود نزد قبر پيامبر ( ص ) آمد و آنرا در آغوش گرفت و سخت گريست و بر
وی سلام داد و گفت : پدرم و مادرم فدايت باد ای رسول خدا ، من از جوار
تو بدون رضايت قلب خارج شدم و ميان من و تو جدائی افتاد و برای بيعت‏
با يزيد شارب الخمر و فاجر مجبورم كرده‏اند . اگر بيعت كنم كافر شوم و
اگر امتناع و رزم كشته می‏شوم ، و اينك با اكراه از جوار تو خارج می‏شوم .
پس سلام من بر تو باد ای رسول خدا ، سپس خواب بر چشمانش مستولی شد و
رؤيائی را ديد كه به وحشت افتاد ، و آن اين بود كه پيامبر را در خواب‏
ديد كه نزد او آمده و بر وی سلام نموده و فرمود : پسرم پدر و مادر و
برادرت به من ملحق شده‏اند و همگی در سرای زندگی دور هم جمع‏اند و همه‏
مشتاق ديدار توئيم ، پس به نزد ما بشتاب . و پسر جانم بدان كه تو را در
بهشت درجه‏ای است كه به نور خدا پوشيده است ، و جز با شهادت بدان نرسی‏
، و چقدر ورود تو بر ما نزديك شده است ] .