و هم عوام يعنی غير علما . اما علما از آن نظر كه در دوران شريعت ختميه
آنها هستند كه هم بايد مانع تحريف و هم رافع و زائل كننده تحريف باشند:
« اذا ظهرت البدع فعلی العالم ان يظهر علمه و الا فعليه لعنه الله » .
ايضا در حديث كافی است : « و ان لنا فی كل خلف عدولا ينفون عنا تحريف
الغالين و انتحال المبطلين » .
اولين وظيفه علما اينست كه با نقاط ضعف مردم مبارزه كنند نه آنكه از
آنها استفاده كنند . مثلا در جريان مجالس عزاداری و وعظ و خطابه ، امروز
دو نقطه ضعف در مردم هست ، يكی از اينكه علاقه شديد دارند كه در مجالس
، اجتماع و ازدحام زياد شود ، ديگر اينكه میخواهند از لحاظ گريه ، مجلس
بگيرد و شور بپا شود و كربلا شود . اينجا است كه يك خطيب ، سر دو راهی
قرار میگيرد : ازدحام را زياد كند و مجلس را كربلا كند ، يا حقايق را
بگويد كه احيانا نه ازدحام میشود و نه شور و واويلا .
علما بايد با عوامل پيدايش تحريفات مبارزه كنند ، جلو تبليغات
دشمنان را بگيرند ، دست دشمنان را كوتاه كنند ، با اسطوره سازیها مبارزه
كنند . مثلا كتاب " لؤلؤ و مرجان " حاجی نوری يك نوع قيام به وظيفه به
نحو شايسته است كه اين مرد بزرگ كرده است و ما امروز از نتيجه كار اين
مرد بزرگ استفاده میكنيم . علما بايد فضائح و رسوائی دروغگويان را ظاهر
كنند . ( لهذا میگويند از موارد جواز غيبت ، " جرح " راوی حديث است
. ) علما بايد متن واقعی احاديث معتبر ، سيمای واقعی شخصيتهای بزرگ ،
متن واقعی حوادث تاريخی را در اختيار مردم بگذارند و به دروغ بودن
دروغها اشاره و تصريح كنند .
|