« و الرأی لما يستحصف » ( 1 ) فهميده می‏شود كه امام با اطمينان به ياری‏
كوفيان آمده است ، و اگر قبلا عدم آمادگی خود را اعلام می‏كردند امام چنين‏
تصميمی نمی‏گرفت و به كوفه نمی‏آمد .
پس اولا امام به قصد كربلا و به قصد كشته شدن نيامد .
ثانيا امام مطمئن شده بود به ياری كوفيان .
ثالثا اگر اين اطمينان پيدا نشده بود هرگز به كوفه نمی‏آمد ، كار ديگری‏
می‏كرد ، مثلا بيعت می‏كرد و تسليم می‏شد ! . ( ولی اين استنتاجها غلط است‏
. آمدن امام به كوفه از باب اقل الخطرين يا الخطرات بود . اين جمله‏ها
از نظر تكليف خود مردم كوفه است نه از نظر تصميم امام ) .
21 - آقای صالحی می‏نويسد منشأ اين تصور كه امام از اول به قصد كربلا و
برای كشته شدن بيرون آمده است پنج چيز است :
الف - سر قبر پيغمبر اكرم خواب ديد .
ب - حديث « ان الله شاء ان يراك قتيلا » .
ج - خطبه « خط الموت علی ولد آدم »
د - خطبه‏ای كه در آن اين جمله است : « لا اری الموت الا سعادش » . . .
ه - حديث منسوب به ام‏سلمه و داستان خاك و شيشه .
اما داستان خواب را " خوارزمی " از " ابن اعثم كوفی " .

پاورقی :
1 - [ وای بر شما ! چرا آنگاه كه شمشيرها در نيام و دلها آرام بود و
هنوز عزم جدی گرفته نشده بود ما را رها نكرديد ؟ ] .