گفت : انا ابو عبدالله ما حككت قرحة الا ادميتها ( 1 ) . علی ( ع ) به
زبير در " جمل " فرمود : « لعن الله اولانا بقتل عثمان » ( 2 ) .
علی ( ع ) همانطور كه با ساير خلفا رفتار میكرد با عثمان رفتار میكرد ،
از نصيحت و خيرخواهی عموم دريغ نمیكرد ، در وقتی كه عثمان محصور بود هم
راه صلاح را به او نشان داد و هم به او آب و آذوقه رساند . ولی معاويه با
نيروی عظيم خودش در شام بود و از فتنه و مقدمات و نتايج فتنه هم آگاه
بود و عثمان هم از او استمداد كرد و او قادر بود انقلابيون را تار و مار
كند ( 3 ) ولی فكر كرد از كشته عثمان بيش از زنده عثمان میتواند
بهرهبرداری كند ، نشست تا خبر قتل عثمان رسيد ، آنوقت فرياد او عثماناه
را بلند كرد ، پيراهن عثمان را بر چوب كرد و بر منبر گريه كرد و اشكها
از مردم گرفت و اين آيه قرآن را شعار قرار داد : « و من قتل مظلوما فقد
جعلنا لوليه سلطانا ». صدها هزار نفر دعوت او را برای خونخواهی خليفه
مظلوم اجابت كردند . اينجا بود كه توانست عامل ديانت را هم به عامل
ثروت و منصب اضافه كند ( 4 ) و تمام قوا را در
پاورقی :
1 - [ ترجمه : من ابوعبدالله هستم ، هيچ زخمی را نخراشيدم جز اينكه
خونش انداختم ] .
2 - [ ترجمه : خدا لعنت كند آنكس از ما را كه به قتل عثمان اولويت
دارد ] .
3 - در جلد 3 نهج البلاغة ص 200 نامه به معاويه ، مینويسد : فاما
اكثارك الحجاج فی عثمان و قتلته فانك انما نصرت عثمان حيث كان النصر
لك و خذلته حيث كان النصر له » . [ و اما جدال بسيار و پرگفتن تو
درباره عثمان و كشندگان او : تو عثمان را هنگامی ياری كردی كه به نفع
خودت بود و هنگامی كه برای او سودمند بود او را ياری نكردی ] . در اين
جملهها سياست معاويه خوب روشن شده .
4 - و به عبارت ديگر قدرت ديانت را هم برقدرت سياست و ثروت
بيافزايد و مردم را يعنی پيروان علی ( ع ) را ، هم تحت فشار ماديات
قرار دهد و هم تحت فشار معنويات >