بعد امام جويا شد و بعد از تكرار فاش كرد . امام فرمود : گمان می‏كنی من‏
در آنجا نبودم يا در چنين مجالسی حاضر نمی شوم ؟ ! عرض كرد : شما را در
آنجا نديدم . فرمود : وقتی كه از حجره بيرون آمدی ، در محل كفشها چيزی‏
نديدی ؟ عرض كرد : جامه‏ای در آنجا افتاده بود . فرمود : من بودم كه عبا
بر سر كشيدم و روی زمين افتادم !
( نظير اين افسانه است افسانه‏ای درباره امام سجاد ( ع ) كه در يك‏
مجلس عزاداری شركت كرده بود و چراغها را خاموش كردند و بعد كه مجلس‏
ختم شد و چراغها روشن شد ، ديدند امام كفشهای عزاداران را جفت كرده است‏
) .
17 - در صفحه 183 می‏گويد : " دو چيز است كه سبب تجری اين جماعت‏
بلكه بعضی از ارباب تأليف شده در نقل اخبار و حكايات بی اصل و مأخذ
بلكه در بافتن دروغ و جعل اخبار و حكايات :
اول : گفته‏اند در اخبار مدح ابكاء ننوشته كه به چه قسم بگريانيد و چه‏
بخوانيد ، و از اين ذكر نكردن معلوم می‏شود هر چه سبب گريانيدن ، وسيله‏
سوزانيدن دل و بيرون آمدن اشك باشد ممدوح و مستحسن است . عليهذا اخبار
منع كذب در غير مقام تعزيه‏داری است .
به اين بيان می‏توان بسياری از معاصی كبيره را مباح بلكه مستحب كرد .
مثلا اخبار فضيلت ادخال سرور در قلب مؤمن . پس مثلا غيبت يا بوسه و
زنای با بيگانه يا لواط اگر موجب ادخال سرور بشود جايز است " .
18 - در صفحه 186 می‏گويد : " يكی از ثقات اهل علم