مرشح برای خلافت بودند می‏بايستی مدتی تعليم و تربيت شوند كه لااقل برای‏
زعامت آماده شوند ( همانطوری كه عباسيين می‏كردند ) . يزيد در باديه نشو
و نما يافته و بی خبر از دنيا و آخرت هيچگونه لياقتی نداشت .
اگر در زمان عثمان اموال و مناصب غصب شد و اگر در زمان معاويه لعن و
سب علی ( ع ) و جعل حديث و دروغ بستن به پيغمبر و كشتن بيگناهان و
مسموم كردن و خلافت را موروثی كردن و امتياز نژادی به وجود آوردن معمول‏
شد ، عهد يزيد عهد رسوائی اسلام و مسلمين بود . نمايندگان كشورهای ديگر
می‏آمدند و از همه جا بی خبر بجای پيغمبر مردی را می‏ديدند كه در دستش‏
شراب و در كنارش بوزينه‏ای با جامه‏های ديبا نشسته . ديگر چه آبروئی برای‏
اسلام باقی می‏ماند ؟ ! يزيد ، مست غرور ، مست جوانی ، مست حكومت ،
مست شراب بود . در اين صورت معنای كلام سيد الشهدا واضح می‏شود كه :
²و علی الاسلام السلام اذ قد بليت الامة براع مثل يزيد». يزيد متظاهر به فسق‏
و متظاهر به كفر ورده گفتن بود ( و به عبارت ديگر يزيد پرده‏ها را همه‏
دريده بود و قطعا در همچو موردی بايد قيام كرد ) ديگر چه آبروئی برای‏
اسلام و مسلمين باقی می‏ماند ؟ !
بنابر اين ، سؤال اينكه چرا امام حسين قيام كرد درست مثل اينست كه‏
بگوئيم چرا پيغمبر اكرم در مكه قيام كرد و با قريش سازش نكرد ؟ و يا
چرا علی مرتضی اينقدر رنج حمايت پيغمبر را در بدر و حنين واحد و احزاب‏
و ليلة المبيت متحمل شد ؟ و يا چرا ابراهيم يك تنه در مقابل قدرت عظيم‏
نمرود قيام كرد ؟ چرا موسی