پاورقی : 1 - نهج البلاغه ، خطبه . 72 [ حقا شما میدانيد كه من از همه مردم به خلافت شايستهترم . به خدا سوگند تا زمانی راه مسالمت میپويم كه امور مسلمين به سلامت باشد و جز به شخص من ستم نشود ] .
ميان امام و پدرش و برادرش نبود ، همچنانكه فرقی ميان حكومت يزيد و
معاويه و خلفای سه گانه نبود .
اين جهت به تنهائی وظيفهای ايجاب نمیكند . اگر مردم اصلحيت را
تشخيص دادند و بيعت كردند و در حقيقت با بيعت ، صلاحيت خود را و
آمادگی خود را برای قبول زمامداری اين امام اعلام كردند او هم قبول میكند
. اما مادامی كه مردم آمادگی ندارند از طرفی ، و از طرف ديگر اوضاع و
احوال بر طبق مصالح مسلمين میگردد ، به حكم اين دو عامل ، وظيفه امام
مخالفت نيست بلكه همكاری و همگامی است همچنانكه امير عليه السلام چنين
كرد ، در مشورتهای سياسی و قضائی شركت میكرد و به نماز جماعت حاضر میشد
. خودش فرمود : « لقد علمتم انی احق الناس بها من غيری ، و والله لاسلمن
ما سلمت امور المسلمين و لم يكن فيها جور الا علی خاصة » ( 1 ) .
در قضيه كربلا اين عامل به تنهائی دخالت نداشته است . اين عامل را به
ضميمه عامل سوم كه دعوت اهل كوفه است بايد در نظر بگيريم چون عامل
دعوت مردم ، برای به دست گرفتن حكومت بود نه چيز ديگر . پس اين عامل
، عامل جداگانه نيست و بايد در ضمن آن عامل ذكر شود .
ب - از امام بيعت میخواستند و در اين كار رخصتی نبود : يزيد نوشت :
خذ الحسين بالبيعة اخذا شديدا ليس فيه رخصة .
پاورقی : 1 - نهج البلاغه ، خطبه . 72 [ حقا شما میدانيد كه من از همه مردم به خلافت شايستهترم . به خدا سوگند تا زمانی راه مسالمت میپويم كه امور مسلمين به سلامت باشد و جز به شخص من ستم نشود ] . |