بيست و پنج هزار نفر اگر هر نفر در يك ثانيه كشته شود ، شش ساعت و
پنجاه و شش دقيقه و چهل ثانيه وقت می‏خواهد . به علاوه جمعيت يك ميليون‏
و ششصد هزار نفر در صحرای كربلا جا نمی‏گيرد . وسائل و اسبابش از كجا
فراهم می‏شود ؟ آنهم همه از مردم كوفه بودند ، از حجاز و شام كسی نبود ( 1
) . خداوند عقلی بدهد .
23 - در صفحه 202 اشاره می‏كند به افسانه ديگری كه ما نظر به آنچه قبلا
نقل كرده ايم آنرا دوازدهم قرار می‏دهيم :
يب - روزی حضرت امير در بالای منبر خطبه می‏خواند . حضرت سيدالشهدا
عليه السلام آب خواست . حضرت به قنبر امر فرمود آب بياور . عباس در
آنوقت طفل بود ، چون شنيد تشنگی برادر را ، دويد نزد مادر و آب برای‏
برادر گرفت در جامی و آنرا بر سر گذاشت و آب از اطراف می‏ريخت . به‏
همين قسم وارد مسجد شد . چشم پدر بر او افتاد ، گريست و فرمود امروز
چنين و روز عاشورا چنان . . .
البته قصه بايد در كوفه باشد زيرا سخن از خطابه و منبر است ، و در
آنوقت امام حسين يك مرد سی و چند ساله است و ممكن نيست در حضور جمع‏
در حين خطبه پدر از پدر آب بخواهد . به علاوه در هيچ مدركی وجود ندارد .

پاورقی :
1 - در اينجا انسان به ياد آن افسانه می‏افتد كه يك نفر اغراق گو در
بزرگی شهر هرات در يك تاريخی گفت كه در آنوقت در هرات بيست و يك‏
هزار احمد يك چشم كله پز بود . نظير اينها را در باره سرو كاشمر و عدد
بنی اسرائيل و متقابلا لشكريان فرعون و غيره گفته‏اند .