كريسمس معمول است ، ممكن است تشويق به جهاد در او باشد ، اما تشويق به
تنهايی كافی نيست ، حب و بغض بايد با هم توأم باشد تا روح مبارزه در
شخص پيدا بشود ( 1 ) . احياء روح مبارزه به اين است كه مظاهر ظلم و كفر
همواره در برابر فرض بشود و به آنها لعن و نفرين شود و آرزوی قطع و قمع
آنها تلقين گردد ، همان طور كه در رمی جمرات هميشه ما بايد شيطان را
مجسم فرض كنيم و به او سنگ پرتاب كنيم . غرض اين نيست كه آرزوی مردن
فقط تلقين شود . آرزوی مردن فقط خوب نيست . غرض آرزوی شهادت است .
آرزوی شهادت وقتی محقق میگردد كه انسان خود را در مقابل صف مخالف
ببيند و از پيشرفت آنها و عملی شدن نقشه آنها در اجتماعی متاثر گردد ، و
توأم با اشك شوق برای خوبان و سرمشقهای عالی انسانيت ، آتش خشمش برای
مظاهر كفر و ظلم زبانه كشد . ما در ورقه های " تعليمات اجتماعی " ( 2
) به مسئله حب و بغضهای منطقی در مقابل حب و بغضهای عاطفی ان شاء
الله اشاره خواهيم كرد .
پس شهادت را اگر به مقياس فردی بسنجيم بايد موفقيت بشماريم و جشن
بگيريم و شادی كنيم ، ولی اگر به مقياس اجتماعی در نظر بگيريم بايد از
يك نظر آنرا شكست جامعه بدانيم ، جامعهای
پاورقی :
1 - و به عبارت ديگر مكتب عزای حسينی مكتب تأثر محض نيست ، مكتب
ثوره و انقلاب است . در طول تاريخ اسلامی اين حادثه منشأ انقلابها شده و
كاخهای ظلم را در اثر برانگيختن تأثر و بغض منطقی و اجتماعی واژگون كرده
است و در آينده نيز خواهد كرد .
2 - [ مطالب اين ورقهها در سلسله يادداشتهای استاد شهيد به چاپ خواهد
رسيد ] .