اما عامل بيعت
امام حاضر بود كه كشته شود و به هيچ وجه حاضر به بيعت نبود . وظيفه امام از اين نظر فقط امتناع بود . اين وظيفه را با خروج از كشور ، با متحصن شدن به شعاب جبال ( آنچنانكه ابن عباس پيشنهاد كرد ) ، با مخفی شدن هم میتوانست انجام دهد . به عبارت ديگر روش و متد امام از اين نظر جز زير بار نرفتن به هر شكل و لو به خروج از مرز و تا سر حد كشته شدن نيست . روش امام در مقابل عامل بيعت خواستن ، محدود به حد امكانات برای به دست گرفتن حكومت نيست و محدود به حد كشته نشدن هم نيست ، ولی هيچ وظيفهای مثبت از قبيل توسعه انقلاب و گسترش دعوت و غيره را ايجاب نمیكند ، جلوگيری از خونريزی ديگران لازم میشود . از اين نظر امام فقط بايد بگويد : نه . در آن زمان بيعت امام قطعا جدی و از روی رضا تلقی میشد و واقعا صحه گذاشتن به خلافت يزيد بود . قرائنی در دست است كه امام به هيچ وجه حاضر به بيعت نبود . آقای صالحی از " مقتل " خوارزمی نقل میكند كه امام در مذاكراتش با " محمد ابن حنفية " فرمود : « لو لم يكن فی الدنيا ملجا و لا مأوی لما بايعت يزيد بن معاوية » .