پست‏تر را منحصرا زندگی در نظام به اصطلاح سرمايه‏داری قرار داده‏ايد و
آخرت را كه به " نظام برتر " ترجمه كرده‏ايد ، به معنی نظام عادلانه‏
سوسياليستی ، كه بعد از اين نظام برقرار خواهد شد ، دانسته‏ايد .
آيا واقعا شما خود باور داريد كه منظور از آخرت در قرآن ، نظام برتر
از زندگی در همين جهان است ؟ يعنی مقصود از دنيا ، زندگی در نظام‏
سرمايه‏داری و مالكيت است و مقصود از آخرت ، زندگی در نظام تكامل يافته‏
سوسياليستی است ؟ آيا اينها ملعبه قرار دادن قرآن نيست ؟ اگر نيست پس‏
چيست ؟
شما جمله " « و يقيمون الصلوه » " را اين طور تفسير كرده‏ايد :
" آنان برای تحقق ايمان خود ، آن پيوستگی را كه در زبان مذاهب ، نماز
خوانده می‏شود بر پای می‏دارند " .
آنگاه چنين گفته‏ايد :
" اين نشانه تنگ نظری و محدود نگری مفسرين و مترجمين است كه كلماتی‏
از اين قبيل را از معنای عام خود بازداشته و محدود و محصور ساخته‏اند ،
زيرا معنی " صلوه " از نظر لغوی آن نماز نيست . نماز شكل خارجی اين‏
پيوستگی و ارتباط بين عناصر انقلابی همراه و نمودهای برتر و قوانين حاكم‏
بر آفرينش است . . . قرآن با انتخاب اين كلمه به يكی ديگر از اصول كلی‏
در همه انقلابات ، چه توحيدی و چه غير توحيدی ، توجه كرده ، منتها در
انقلاب توحيدی ، اين اصول به نحو جالب تری خودنمايی می‏كند كه به روزگار
غيب انقلاب ، بايد بين عناصر انقلابی پيوستگی ، چه از نظر فكری و
ايدئولوژيكی و چه از نظر عملی و پايگاههای انقلابی و نحوه اجرای تاكتيكها
، حكمفرما باشد . . . ديدگاه باز كادر رهبری حزب توحيدی نه تنها لازمه‏
ايمان به غيب ( 1 ) را برپا داشتن اين پيوند و رابطه و مستحكم‏تر ساختن‏
هر چه بيشتر آن می‏داند ، بلكه می‏خواهد اين رابطه از سطح عناصر انقلابی‏
مؤمن نسبت به

پاورقی :
. 1 غيب انقلاب .