عقيده ما خالی كردن اين سنگر از طرف خداپرستان و همچنين اشغال اين سنگر
به وسيله پيروان مكتب مادی ، هر كدام علت جداگانه دارد .
اين سنگر از طرف خداپرستان آنگاه خالی شد كه در مدعيان پيشوايی دينی ،
روح عافيت طلبی پديد آمد . و به عبارت صحيح‏تر ، اين پديده از آن وقت‏
رخ داد كه مردمی عافيت طلب و اهل زندگی روزمره و به تعبير خود دين ،
مردمی اهل دنيا ، به جای پيامبران و پيشوايان دينی نشستند و مردم به غلط
، اينها را كه روحيه‏ای بر ضد روحيه پيامبران و امامان و تربيت شدگان‏
واقعی آنها داشتند و اگر تشابهی در كار بود اندكی در قيافه و لباس بود
نماينده و مظهر و جانشين آنها دانستند .
بديهی است كه اينها مفاهيم دينی را آنچنان توجيه كرده و می‏كنند كه‏
تكليفی برای خودشان ايجاد و ايجاب نكند و با عافيت طلبی كوچكترين تضاد
و تصادمی نداشته باشد . دانسته و يا ندانسته مفاهيمی از دين را تغيير
دادند و عليه خود دين به كار بردند .
در شيعه مفهوم معقول و خردمندانه‏ای وجود دارد كه هم قرآن آن را تأييد
می‏كند و هم خرد ، و آن مفهوم " تقيه " است . تقيه عبارت است از
تاكتيك معقول به كاربردن در مبارزه برای حفظ بهتر و بيشتر نيروها .
بديهی است كه هر فردی ، چه از نظر جانش و چه از نظر امكانات
اقتصادی‏اش و چه از نظر حيثيات اجتماعی‏اش ، برای جبهه‏ای كه در آن جبهه‏
پيكار می‏كند يك نيرو است ، يك سرمايه است . حداكثر كوشش برای حفظ
اين نيروها و سرمايه‏ها بايد به كار برده شود . چرا نيروها بی جهت هدر
برود ؟ چرا قدرتها بی جهت ضعيف گردد ؟ بايد جبهه هرچه بيشتر قوی و
نيرومند بماند .