پاورقی : . 1 استيس : فلسفه هگل ، ترجمه دكتر حميد عنايت ، ص . 68
اين علت را ذهن بدانيم يا ماده يا خدا ، ناممكن است ، زيرا خود علت
نخستين توضيح ناپذير است . پس بايد برای توضيح جهان راه ديگری جستجو
كرد . وی گفت نخست ببينيم " توضيح " چيست ؟
" معمولا هنگامی میگوييم كه امر بخصوصی برای ما توضيح داده شده كه علت
آن كشف شده باشد ، و اگر نتوانيم آن علت را معين كنيم میگوييم كه آن
امر بی توضيح مانده است . . . ولی كائنات را به اين شيوه نمی توان
توضيح داد . اگر چنين فرض شود كه كائنات علتی دارد ، آن علت يا خود
معلول علت پيشينی است و يا نيست . يا زنجيره علتها تا بی نهايت واپس
میرود و يا در جايی میتوان علت العلل يا علت نخستينی را يافت كه معلول
هيچ علت پيشينی نباشد . اگر اين زنجيره پايان ناپذير باشد ، يافتن توضيح
غايی و نهايی ناممكن است ، و اگر علت نخستينی در كار است ، اين علت
نخستين ، خود امری توضيح ناپذير است . . . توضيح كائنات به ياری چيزی
كه خود رازی غايی است ، بی گمان هيچ مشكلی را حل نخواهد كرد " ( 1 ) .
هگل بعد گفت اصل عليت نه تنها كائنات را نمی تواند توضيح دهد ، حتی
از توضيح امور جزئی نيز عاجز است ، زيرا توضيح يك چيزی عبارت است از
بيان رابطه منطقی آن چيز با چيز ديگر . هرگاه چيزی از چيزی منطقا استنتاج
شود ، به وسيله آن چيز توضيح داده شده است .
مثلا آنگاه كه میدانيم زاويه " الف " مساوی با زاويه " ب " است و
زاويه " ب " مساوی با زاويه " ج " است ، منطقا نتيجه
پاورقی : . 1 استيس : فلسفه هگل ، ترجمه دكتر حميد عنايت ، ص . 68 |