عارف كه همواره با زبان طنز ، زاهد را مورد ملامت قرار میدهد و از "
نقد " دم میزند و نسيه را بی اعتبار میشمارد ، اين حقيقت را میگويد .
اگر حافظ میگويد :
من كه امروز بهشت نقد حاصل میشود
|
وعده فردای زاهد را چرا باور كنم
|
چنين منظوری دارد و با اشعار ديگرش منافات ندارد .
بعضی پنداشتهاند حافظ تناقض گويی میكند و يا در يك دوره يك جور
عقيده داشته و در دوره ديگر جور ديگر و يك گردش 180 درجهای كرده است .
بعضی ديگر پا را از اين هم بالاتر گذاشته و مدعی شدهاند حافظ در هر شبانه
روز يك بار تغيير عقيده میداده است ، سرشب به عيش و نوش و باده
گساری و ساده بازی مشغول بوده و سحرگاه يكسره به دعا و نياز و نيايش و
توبه و انابه میپرداخته است ، چون به همان اندازه كه درباره باده و ساده
سخن گفته است از سحر خيزی و گريه سحری سخن گفته است .
من نمی دانم كسانی كه مفهوم عيش حافظ را به " خوش باشی " و به
اصطلاح به اپيكوريسم توجيه میكنند ، اين بيت را چگونه تفسير میكنند :
نمی بينم نشاط " عيش " در كس
|
نه درمان دلی نه درد دينی
|
يا میگويد :
عشرت كنيم ورنه به حسرت كشندمان
|
روزی كه رخت جان به جهان دگر كشيم
|
" دم " يا " وقت " كه عارف بايد آن را مغتنم شمارد تنها اين
نيست كه كار امروز را به فردا نيفكند ، بلكه هر سالكی در هر درجه و
مرتبهای كه هست " وقت " و " دم " مخصوص به خود دارد . حافظ میگويد
: