پاورقی : . 1 شش بال ، ص 296 - . 298
و از دلايل آن جرم ، بی خبر میگذاشتند . چنان فرض و قبول میشد كه اين
مردم ، گناهكار و بزهكارند و برايشان بود كه گناهكاری خود را ثابت كنند
. داوران هرگونه وسيله فكری و بدنی را برای وادار كردن ايشان به اعتراف
به گناه و شناساندن همدستان خود به كار میبردند . برای تشويق متهمين به
اعتراف ، وعده بخشش يا تخفيف به ايشان میدادند . ولی آن داوران چنان
میپنداشتند كه برای وفا كردن به عهدی كه با جادوگران و بد دينان بستهاند
، هيچ الزام اخلاقی ندارند و اين وعده را برای مدت مختصری كه در آن فاصله
متهم آنچه گفتنی است بگويد ، مراعات میكردند . هر عمل خارج از حدود
شرافتمندی را كه نسبت به آن متهمان انجام میشد ، چون به منظور مقدسی
میدانستند ، روا میداشتند . هرچه بيشتر مردم را عذاب و شكنجه میدادند ،
اين كار را ضروری تر تصور میكردند . اينها كه گفتيم ممكن است به آسانی
با مراجعه به چكش و كتابهای ديگر و نيز به صورت مجسم تر با مطالعه
صورتمجلسهای محاكمات كه عددشان فراوان است ، تأييد شود " ( 1 ) .
جرج سارتون پس از سه چهار صفحه بحث در اين زمينه ، میگويد :
" اعتقاد به جادوگری به راستی يك بيماری دماغی بود كه از سفليس
خطرناك تر بود و سبب مرگ وحشت انگيز هزاران مرد و زن بيگناه شد . از
آن گذشته ، توجه به اين امر جنبه تاريكی از رنسانس را نشان میدهد كه
معمولا فريبندگی آن از چيزهای ديگری كه معمولا درباره اين دوره گفته میشود
كمتر است ،
پاورقی : . 1 شش بال ، ص 296 - . 298 |