مشكل " علت نخستين "
يكی از مسائلی كه خوب است به عنوان نمونه ذكر كنيم ، داستان فلسفی " علت نخستين " در فلسفه غرب است . هر چند مطلب قدری دشوار است ، اما اميدوارم خوانندگان قدری تحمل داشته باشند . هگل از فيلسوفان بزرگ و معروف جهان است كه حقا بزرگیاش را نبايد انكار كرد و در سخنان وی مطالب صحيح ، بسيار است . مطالبی از اين فيلسوف بزرگ درباره يكی از مهمترين مسائل الهيات نقل میكنيم و سپس آن را با آنچه در فلسفه اسلامی آمده مقايسه میكنيم . آن مطلب درباره علت نخستين يعنی درباره ذات " واجب الوجود " است از آن جهت كه نخستين علت موجودات است . هگل میگويد : " در حل معمای جهان آفرينش به دنبال علت فاعلی نبايد برويم ، زيرا از طرفی ذهن به تسلسل راضی نمی گردد و ناچار علت نخستين میخواهد ، و از طرفی چون علت نخستين را در نظر گرفتيم ، معما حل نگشته و طبع قانع نمی گردد و اين مشكل باز باقی است كه علت نخستين چرا علت نخستين شده است ؟ برای اينكه معما گشوده شود بايد غايت يا وجه و دليل وجود را دريابيم : چه اگر دانستيم برای چه موجود شده است ، و به عبارت ديگر ، چون معلوم شد كه امری معقول است ، طبع قانع