اين است معنی اينكه می‏گويند صديقين چون به حقيقت وجود می‏نگرند و هستی‏
را قطع نظر از هر قيد و اضافه‏ای تحت مطالعه قرار می‏دهند ، اولين چيزی كه‏
كشف می‏كنند ذات واجب الوجود و علت نخستين است ، سپس از ذات واجب‏
الوجود به آثار و معلولاتش كه هستی محض نيستند و هستيهای محدود و توأم‏
با عدم‏اند ، استدلال می‏كنند . و اين است معنی اينكه در اين منطق هيچ چيزی‏
واسطه اثبات ذات حق نيست ، ذات خدا خود گواه بر وجود خويش است : "
« شهد الله انه لا اله الا هو و الملائكة و اولوا العلم » " ( 1 ) .
آفتاب آمد دليل آفتاب
گر دليلت بايد از وی رخ متاب
سايه گر از وی نشانی می‏دهد
شمس هر دم نور جانی می‏دهد
از اينجا معلوم می‏شود كه چقدر پوچ است سخن كسی كه می‏گويد : فرض علت‏
نخستين مستلزم تناقض است ، زيرا مستلزم اين است كه يك شی‏ء خودش پايه‏
گذار وجود خودش باشد و خودش قبل از خودش وجود داشته باشد ، و همچنين‏
سخن كسی كه می‏گويد : فرضا با دليل اثبات كنيم كه همه چيز را علت نخستين‏
به وجود آورده است ، اين سؤال باقی است كه خود علت نخستين را چه چيز
به وجود آورده است ؟ و علت نخستين يك استثنای بدون دليل است .

توضيح جهان با دليل و نه علت

هگل معتقد شد كه توضيح جهان از راه علت نخستين ، خواه

پاورقی :
. 1 آل عمران / . 18