تحقق يابد . علوم بشری بر پايه اين قانون بنا شده است . ما در جای خود
اثبات كرده‏ايم كه گريز از اين قانون مساوی است با نفی هرگونه نظامی در
هستی و نفی هرگونه قانون علمی و فلسفی و منطقی و رياضی . در اينجا بيش‏
از اين لازم نمی دانيم كه درباره اين اصل بحث كنيم .
فلاسفه اسلامی مسأله‏ای در اين زمينه طرح كرده‏اند ( 1 ) كه از نظری مقدم‏
بر اصل عليت است و آن اينكه ملاك نيازمندی به علت چيست ؟ بنابراين در
هر موردی ، مثلا در مورد عليت " الف " برای " ب " ، دو سؤال و دو
چرا مطرح است :
يكی اينكه چرا " ب " موجود شده است ؟ پاسخ اين است كه وجود "
الف " اقتضا كرده كه " ب " موجود گردد و اگر " الف " موجود نمی‏شد
، قطعا " ب " موجود نمی‏شد . پس وجود " الف " خود پاسخ اين پرسش‏
است . فرض كنيد خانه‏ای در جريان سيل خراب می‏شود . شخصی از ما می‏پرسد
چرا اين خانه خراب شد ؟ پاسخ می‏دهيم چون سيل آمد .
ديگر اينكه چرا " ب " نيازمند به " الف " است و بدون " الف "
نمی‏تواند وجود پيدا كند ؟ چرا " ب " از " الف " بی نياز نيست ؟
بديهی است كه پاسخ اين پرسش اين نيست كه وجود " الف " چنين اقتضا
كرده است ، پاسخ ديگری برای اين پرسش بايد جستجو كرد .
پاسخ سؤال اول را با علم كه محصول تجربيات و

پاورقی :
. 1 اين مسأله برای اولين بار در فلسفه اسلامی طرح شده و مانند بسياری‏
از مسائل ديگر نتيجه مناقشات و ناخن زدنهای متكلمين است . متكلمين با
ناخن زدنهای خود سبب شدند كه مسائل خاصی در فلسفه مطرح شود و از اين نظر
، حق بزرگی بر فلسفه دارند .