گذاشتن و خطابه سرايی میتوان رقم زد ؟ آيا اگر هزارها مفسر معروف و غير
معروفی كه در تاريخ آمده و رفتهاند به شما عرضه بدارند ، میتوانيد با
همان معيار طبقاتی خودتان آنها را توجيه كنيد ؟ من نمی خواهم بيش از اين
درباره اين بررسی - كه بسی طولانی است - با شما سخن بگويم .
شما در تفسير خود ، معيار را اين قرار دادهايد كه كتاب هر مؤلف را از
طريق آشنايی با خواست او و طرز تفكر او میتوان تفسير كرد و ما خواست
خدا و طرز تفكر خدا را ( برای اولين بار ) به دست آوردهايم كه :
" اراده خداوند ، " انقلابی " است و " طرز تفكر " خداوند بر اين
اساس استوار است كه تودههای ضعيف و محروم شدگان تاريخ بر قدرتمندان و
اربابان و صاحبان زر و زور چيره شوند و غالب گردند و برای تحقق اين
اراده است كه خداوند " تشكيل حزب " داده است ، حزبی كه همه نيروهای
متكامل جهان را به همراهی قشر پيشتاز انقلابگر در پوشش خود فرو برده است
، و در مقابل ، قدرتمندان و طواغيت و شياطيناند كه مانع تحقق اراده
خداوند میگردند . تنها با ديد انقلابی و براساس ايدئولوژی و طرز تفكر
خداوند است كه میتوان به قرآن نگريست و حقايق آن را دريافت . . . " .
از نظر شما قرآن جز " فلسفه مدون حزب خدا " نيست ، فلسفهای كه تنها
يك هدف دارد و آن پيروز گردانيدن محروم شدگان بر قدرتمندان است ، تمام
مسائل قرآن بر محور انقلاب و فلسفه انقلاب است ، خداوند حزب تشكيل داده
و حزب خدا همه نيروهای متكامل جهان - دارای هر عقيده و مذهب - میباشند
و خداوند میخواسته است يك حزب تشكيل دهد و يك فلسفه انقلابی برای حزب
بنويسد و همين كار را هم كرده است ، برای فهم فلسفه انقلاب ، انقلابی
بودن كافی است و شرط ديگری ندارد و با انقلابی نبودن هيچ شرطی مفيد نيست
. لهذا آنجا كه خواستهايد به مفسر بزرگ معاصر
|