پاورقی : . 1 همان كتاب ، ص 209 و . 210
مصنوعات انسانی ، ما از راه قياس به شباهت ميان علل آنها حكم میكنيم و
سازنده طبيعت را نظير روح انسان میدانيم ، هرچند كه به تناسب عظمت
دستگاه طبيعت ، سازنده آن دارای قوايی عظيم تر است . تنها به دليل اين
دليل غير اولی ( متأخر بر تجربه ) است كه ما بی درنگ وجود خدا و
همانندی او را با روح و عقل انسانی اثبات میكنيم " ( 1 ) .
هيوم از زبان فيلون شكاك ، خطاب به كلئانتس نظريه او را اينچنين
مورد خدشه قرار میدهد :
" اگر ما خانهای ببينيم - كلئانتس ! - با بزرگترين يقين و اطمينان
نتيجه میگيريم كه آن خانه معمار يا بنايی داشته ، زيرا اين دقيقا آن نوع
معلولی است كه تجربه كردهايم كه از آن نوع علت ناشی و صادر میشود . اما
مطمئنا تصديق نخواهيم كرد كه جهان چنين شباهتی به يك خانه دارد كه ما
بتوانيم با همان يقين و اطمينان ، يك علت مشابه استنباط كنيم يا بگوييم
شباهت در اينجا تمام و كامل است . اين عدم شباهت طوری روشن است كه
بيشترين ادعايی كه میتوانی بكنی فقط يك حدس و ظن و فرضی درباره يك
علت مشابه است .
ممكن است ماده علاوه بر روح ، در اصل ، منشأ يا سرچشمه نظم در درون خود
باشد و تصور اينكه چندين عنصر به واسطه يك علت درونی ناشناخته ممكن
است به عالی ترين نظم و ترتيب درآيد ، از تصور اينكه صور و معانی آنها
در روح بزرگ جهانی به واسطه يك علت درونی ناشناخته همانند به نظم و
ترتيب درآيد مشكل تر نيست .
آيا كسی جدا به من خواهد گفت كه يك جهان منظم بايد
پاورقی : . 1 همان كتاب ، ص 209 و . 210 |