خدا از عينك اگوست كنت
فلاماريون از اگوست كنت كه پايه گذار " پوزيتيويسم " است و به اصطلاح " اصالة العلمی " است ، مطلبی نقل میكند كه دورنمای خوبی است برای نشان دادن اينكه تصويری كه دانشمندانی مانند اگوست كنت در محيط كليسايی آن روز از خدا داشتهاند ، چگونه تصويری بوده است . فلاماريون میگويد آگوست كنت گفته است : " علم ، پدر طبيعت و كائنات را از شغل خود منفصل [ كرد ] و او را به محل انزوا سوق داد و در حالی كه از خدمات موقت او اظهار قدردانی كرد ، او را تا سرحد عظمتش هدايت نمود " . مقصودش اين است كه قبلا هر حادثهای در جهان پيدا میشد ، با استناد به خدا تعليل میشد . مثلا كسی تب میكرد و اين پرسش به وجود میآمد كه چرا تب كرده است ؟ تب از كجا پيدا شد ؟ جواب اين بود كه خدا تب را آورده . مفهوم عمومی از اين جمله اين نبود كه گرداننده چرخ كائنات خداست و اينكه میگوييم خدا تب را آورد يعنی خداوند گرداننده اصلی و كلی جهان است ، بلكه مفهوم اين جمله اين بود كه خدا مانند موجود مرموزی و مانند جادوگری كه جادو میكند ، يكمرتبه تصميم گرفت بدون مقدمه تب بيافريند و آفريد . بعد علم آمد علت آن را كشف كرد ، ديدند تب را خدا نياورده است بلكه فلان نوع ميكرب موجب تب شده است . در اينجا خدا يك قدم عقب نشينی كرد . بعد خداشناس مجبور بود بگويد بحث را به ميكرب منتقل میكنيم . ميكرب را كی آورد ؟ علم علت ميكرب را هم كشف كرد كه در چه شرايطی ميكرب به وجود