تشبثات " تحريف شخصيتها " است . كوشش دارند از راه تحريف شخصيتهای‏
مورد احترام ، اذهان را متوجه مكتب و فلسفه خود بنمايند .
يكی از شاعران به اصطلاح نوپرداز ، اخيرا ديوان لسان الغيب خواجه شمس‏
الدين حافظ شيرازی را با يك سلسله اصطلاحات كه داستان " شدرسنا " را
به ياد می‏آورد به چاپ رسانيده و مقدمه‏ای بر آن نوشته است . مقدمه خويش‏
را اينچنين آغاز می‏كند :
" به راستی كيست اين قلندر يك لاقبای كفرگو كه در تاريك ترين ادوار
سلطه رياكاران زهد فروش ، در ناهار بازار زهد نمايان . . . يك تنه وعده‏
رستاخيز را انكار می‏كند ، خدا را عشق و شيطان را عقل می‏خواند و شلنگ‏
انداز و دست افشان می‏گذرد كه :
اين خرقه كه من دارم در رهن شراب اولی وين دفتر بی معنی غرق می‏ناب‏
اولی
. . . يا تسخير زنان می‏پرسد :
چو طفلان تا كی ای زاهد فريبی
به سيب بوستان و جوی شيرم
و يا آشكارا به باور نداشتن مواعيد مذهبی اقرار می‏كند كه فی المثل :
من كه امروزم بهشت نقد حاصل می‏شود
وعده فردای زاهد را چرا باور كنم؟
به راستی كيست اين مرد عجيب كه با اين همه ، حتی در خانه قشری ترين‏
مردم اين ديار نيز كتابش را با قرآن و مثنوی در يك طاقچه می‏نهند ، بی‏
طهارت دست به سويش نمی‏برند و چون به دست گرفتند همچون كتاب آسمانی‏
می‏بوسند و به پيشانی می‏گذارند ، سروش غيبی‏اش می‏دانند و سرنوشت اعمال و
افعال خود را با اعتماد تمام بدو می‏سپارند ؟ كيست اين " كافر " كه‏
چنين به حرمت در صف پيغمبران و اولياء اللهش می‏نشانند ؟ " ( 1 ) .
من اضافه می‏كنم : كيست اين مرد كه با " اين همه " كفر گوييها و

پاورقی :
. 1 احمد شاملو : حافظ شيراز ( مقدمه ) ، ص 25 و . 26