بحث كرده‏اند . اما امروز كه به جهان اروپا می‏نگريم می‏بينيم افرادی مانند
ژان پل سارتر در شش و پنج اين مسأله گرفتارند و چون در فلسفه خود به‏
مسأله انتخاب و اختيار و آزادی تكيه كرده‏اند . خدا را نمی خواهند قبول‏
كنند . ژان پل سارتر می‏گويد : چون به آزادی ايمان و اعتقاد دارم نمی‏
توانم به خدا ايمان و اعتقاد داشته باشم ، زيرا اگر خدا را بپذيرم ناچارم‏
قضا و قدر را بپذيرم و اگر قضا و قدر را بپذيرم آزادی فرد را نمی توانم‏
بپذيرم و چون نمی‏خواهم آزادی را نپذيرم و به آزادی علاقه و ايمان دارم پس‏
به خدا ايمان ندارم .
از نظر اسلام ، اعتقاد و ايمان به خدا مساوی است با اينكه انسان آزاد و
مختار باشد . آزادی به معنای واقعی ، گوهر انسان است . قرآن كريم خدا را
بسيار بزرگ و اراده و مشيتش را عام معرفی می‏كند ، ولی از آزادی نيز
سخت دفاع می‏كند :
« هل اتی علی اعنسان حين من الدهر لم يكن شيئا مذكورا 0 انا خلقنا
اعنسان من نطفة امشاج نبتليه فجعلناه سميعا بصيرا 0 انا هديناه السبيل‏
اما شاكرا و اما كفورا »( 1 ) .
آيا بر انسان روزگاری گذشت كه چيزی نبود كه از آن ياد شود ؟ ما او را
از نطفه مخلوطی كه دارای خلطها بود آفريديم ، خلطهايی كه موجب
استعدادهای گونه گون بود و او را در معرض آزمايش قرار می‏دهيم . پس ما
او را بينا و شنوا قرار داديم و راه به او نشان داديم ، و او خود مختار
است كه شكرگزار باشد يا كافر نعمت .

پاورقی :
. 1 دهر / 1 - . 3