انكارها و بی اعتقاديها همشاگردی‏اش در درس خواجه قوام الدين عبدالله كه‏
ديوان او را پس از مرگش جمع آوری كرد ، از او به عنوان " ذات ملك‏
صفات ، مولانا الاعظم السعيد ، المرحوم الشهيد ، مفخر العلماء ، استاد
نحارير الادباء ، معدن اللطائف الروحانية ، مخزن المعارف السبحانية " (
1 ) ياد می‏كند و علت موفق نشدن خود حافظ به جمع آوری ديوانش را اينچنين‏
توضيح می‏دهد :
" به واسطه محافظت درس قرآن و ملازمت بر تقوا و احسان و بحث كشاف‏
و مفتاح و مطالعه مطالع و مصباح و تحصيل قوانين ادب و تجسس دواوين عرب‏
، به جمع اشتات غزليات نپرداخت " ( 2 ) .
اين كيست كه استادش قوام الدين عبدالله كه حافظ سحرگاهان به درس او
می‏رفته است " به كرات و مرات در اثنای محاوره ( به خواجه شمس الدين‏
حافظ ) گفتی كه اين " فرايد فوائد " را همه در يك عقد می‏بايد كشيد . .
. و آن جناب ( حافظ ) حوالت رفع ترفيع اين بنابر ناراستی روزگار كردی .
. . " ( 3 ) .
اين كيست كه استاد ديگرش علامه بزرگ و محقق نامدار مير سيد شريف‏
گرگانی " هرگاه در مجلس درسش شعر خوانده می‏شد می‏گفت به عوض اين‏
ترهات به فلسفه و حكمت بپردازيد . اما چون شمس الدين محمد می‏رسيد ،
علامه گرگانی می‏پرسيد : بر شما چه الهام شده است ؟ غزل خود را بخوانيد .
شاگردان علامه به وی اعتراض می‏كردند : اين چه رازی است كه ما را از
سرودن شعر منع می‏كنی ولی به شنيدن شعر حافظ رغبت نشان می‏دهی ؟ و استاد
در پاسخ می‏گفت : شعر حافظ همه الهامات و حديث قدسی و لطايف حكمی و
نكات

پاورقی :
. 1 حافظ ، چاپ قزوينی ( مقدمه ) ، ص " ق " ( 100 ) .
. 2 همان كتاب ، ص " قو " ( 106 ) .
. 3 همان كتاب ، ص " قح " ( 108 ) .