آزمايشهای بشر است میتوان داد ، زيرا كار علم كشف روابط علی و معلولی
اشياء است ( 1 ) . پس اگر از ما بپرسند علت " ب " چيست ، ما با
استمداد از علوم میگوييم علت " ب " ، " الف " است .
اما اينكه چرا " ب " نيازمند به " الف " است ؟ چرا مستقل و بی
نياز از " الف " و هر علت ديگر نيست ؟ سؤالی است كه پاسخ آن از
قلمرو علوم خارج است ، با آزمايش و تجربه و تجزيه و تركيب و قرع و
انبيق و لابراتوار برای اين پرسش پاسخی نمیتوان يافت . اينجاست كه پای
تجزيه و تحليلهای فلسفی و محاسبات دقيق عقلی به ميان میآيد . به همان
دليل كه مورد سؤال يك پديده عينی نيست ، زيرا نيازمندی معلول به علت
در عين اينكه يك حقيقت غير قابل انكار است ، پديدهای جدا از علت و
معلول نيست ، يعنی در خارج سه پديده نداريم : يكی علت و يكی معلول و
سوم نيازمندی معلول به علت ، عينا به همان دليل ، علم كه كارش پديده
شناسی است از پاسخگويی ناتوان است و فلسفه كه قادر به كشف اين روابط و
نفوذ در عمق حقايق است تنها مقام صلاحيتدار پاسخگويی به اين گونه
پرسشهاست .
از نظر فلسفه مطلب اين نيست كه چون عملا ديده نشده كه " ب " بدون
" الف " وجود پيدا كند ، پس " ب " نيازمند " الف " است و
همچنين هر معلول ديگر نسبت به علت خودش . از نظر فلسفه آنچه معلول
است ، محال است كه معلول نباشد و مستقل از علت
پاورقی :
. 1 البته بيان بالا مبنی بر نوعی تسامح است . علم از اثبات رابطه علی
و معلولی يعنی اثبات نيازمندی معلول به علت نيز ناتوان است . حداكثر
آنچه در حوزه علوم است اثبات تقارن يا توالی پديدههاست و ما اين مطلب
را در پاورقيهای جلد دوم اصول فلسفه كاملا روشن كردهايم .