نمی توانستيد برخورد دو نفری خود را در علی آباد در طرح بگنجانيد ، ولی‏
چيزهايی كه از لوازم طبيعی حركت بين قم و تهران است قابل پيش بينی و
قابل گنجانيدن در يك طرح قبلی بود .
اما اگر نظر خود را از طبيعت كلی حركت از تهران به قم ، به سوی همان‏
حركت خاصی كه در زمان خاص و شرايط خاص انجام داده‏ايد ، معطوف كنيد و
آن را در حالی كه محفوف و مقرون به يك سلسله شرايط و اوضاع است و
مقارن يك سلسله حوادث ديگر است در نظر بگيريد ، می‏بينيد كه برخورد شما
يا رفيقتان در آن نقطه معين و در آن لحظه معين به هيچ وجه تصادفی نبوده ،
بلكه كاملا ضروری و طبيعی و نتيجه قهری حركت شما به قم بوده است و برای‏
كسی كه بر مجموع اوضاع و احوال شما دو نفر آگاه بوده كاملا قابل پيش بينی‏
نيز بوده است .
اين برخورد از نظر كسی تصادفی است كه طبيعت كلی حركت از تهران به قم‏
را می‏بيند . البته طبيعت كلی و عمومی اين حركت يك سلسله لوازم محدود
دارد . آنچه از محدوده آن لوازم خارج باشد ، از نظر طبيعت كلی اين حركت‏
امری تصادفی است . اما آنچه وجود دارد تنها طبيعت عام نيست ، آنچه‏
وجود دارد آن طبيعت است بعلاوه يك سلسله شرايط و ضمائم ، و يا در نظر
گرفتن آن شرايط و ضمائم است كه تصادف از ميان بر می‏خيزد .
در اينجا مثال ديگری ذكر می‏كنيم تا روشن شود چگونه تصادف و اتفاق يك‏
امر نسبی است ، يعنی از نظر كسی كه از اسباب و علل بی خبر است تصادف‏
است ، اما از نظر عالم به اسباب و علل ، تصادف و اتفاقی در كار نيست‏
.
فرض كنيد دو نفر را كه هر دو عضو يك اداره‏اند و از يك