مردم بود و جزئيات طرز كشف و محكوم كردن و به مجازات رساندن ساحران در
آن ديده می‏شود . . . ترس از جادوگران علت اصلی كشتن ايشان بود و خود
اين كشتن سبب زياد شدن ترس می‏شد . در آن زمان يك بيماری روانی توده‏ای‏
پيدا شده بود كه نظير آن تا عصر منور حاضر ديده نشد . صورتمجلس بعضی از
آن محاكمات به دقت ثبت شده و برای ما باقی مانده است . بازرسان عقيده‏
مردم بدی نبودند ، خود را لااقل از حد وسط مردم بهتر می‏پنداشتند . مگر نه‏
اين است كه لاينقطع برای اعلای كلمه حق و نام خدا می‏كوشيدند و كار می‏كردند
؟ ! نيكولا رمی بازرس عقيده " لورن " سبب آن شد كه نهصد جادوگر را در
ظرف مدت 15 سال ( 1575 - 1590 ) به آتش بسوزانند . وی مرد با وجدانی‏
بود ! و در آخر عمر از آن جهت كه از كشتن چند كودك چشم پوشيده بود ،
خود را گناهكار احساس می‏كرد : مگر كسی حق دارد از كشتن بچه افعی خودداری‏
كند ؟ ! اسقف ترز پتر بينزفلد فرمان مرگ ششهزار و پانصد نفر را صادر
كرده بود " .
آنگاه می‏نويسد :
" هنگامی كه بازرسان عقيده به ناحيه تازه‏ای در می‏آمدند ، اعلان می‏كردند
كه هر كس نسبت به ساحری مظنون است اطلاعات خود را بدهد . اگر كسی‏
اطلاعات خود را مخفی می‏كرد ، در معرض آن قرار می‏گرفت كه وی را تبعيد
كنند و مبلغی به عنوان جريمه از وی بستانند . دادن اطلاع در اين زمينه‏
عنوان تكليف و وظيفه داشت و كسانی كه خبر می‏دادند نامشان افشا نمی شد .
اشخاص متهم را كه ممكن بود در ميان آنان كسانی بوده باشند كه دشمنان‏
شخصی ، بی جهت در حق ايشان سعايت كرده‏اند از جرمی كه به ايشان نسبت‏
داده شده