پاورقی : 1 - اصول كافی ، جلد اول ، كتاب الحجه .
از طرفی با عقائد منحط و خرافی و تقليدی خود درگير بود و پيروز میگشت ،
و از طرف ديگر با نمرود درگيری شديد پيدا كرد و تا ميان آتش رفت و در
همان حال يك آزمون عجيب الهی به سراغش آمد ، يعنی از طرف خدا بامری
مأمور شد كه جز يك تسليم كامل هيچ نيروئی نمیتواند آنرا اطاعت كند ،
امری كه دربارهاش صادر شد اين بود كه فرزند جوان عزيزت را بدست خود در
راه خدا بايد فداكنی و سر ببری . ابراهيم تصميم به انجام اينكار گرفت و
در آخرين مرحله كه تصميم ابراهيمی ظهور كرد از جانب خداوند ندا رسيد كه
يا ابراهيم تو عمل كردی و ما آنچه از تو میخواستيم همين بود . ما از تو
همين حد از تسليم را میخواستيم ، ما كشتن فرزند از تو نمیخواستيم .
ابراهيم اين منازل و مراحل را طی كرد و پشت سر گذاشت ، بعد از همه
اينها بود كه به او گفته شد اكنون شايسته امامت و رهبری هستی . ابراهيم
از نبوت و رسالت گذشت تا به رهبری رسيد .
در حديث است : " « اتخذ الله ابراهيم نبيا قبل ان يتخذه رسولا و
اتخذه رسولا قبل ان يتخذه خليلا و اتخذه خليلا قبل ان يتخذه اماما » " (1).
خلاصه معنی حديث اينكه : ابراهيم اول نبی بود و هنوز رسول نبود ، رسول
شد و هنوز خليل نبود ، و خليل الله شد ، و هنوز امام و رهبر نبود ، بعد
از همه اينها بمقام امامت و رهبری رسيد .
مفاد آيه كريمه : " « و اذ ابتلی ابراهيم ربه بكلمات »
پاورقی : 1 - اصول كافی ، جلد اول ، كتاب الحجه . |