صبر كردم ، حالا كار را بجايی رساندهای كه " ارمنی بادمجان " به خانه من
آوردهای ، اين ديگر برای من قابل تحمل نيست . ديگر من از تو پسر گذشتم
بايد از خانه من به هر گوری كه میخواهی بروی .
اين نمونهای بود از حساسيتهايی كه در مورد هيچ و پوچ و يا در مورد امور
جزئی پيدا میشود ، صد برابر حساسيتی است كه در مورد امور اساسی پيدا
میشود ، كار حساسيت به جائی میرسد كه تحمل " ارمنی بادمجان " از تحمل
شراب و قمار و فحشاء دشوارتر میگردد .
اما نمونه حساسيتهای كاذب در مورد مسائل اصلی . حتما تعجب میكنيد كه
چگونه ممكن است در مورد مسائل اصولی ، حساسيتهای كاذب بوجود آيد ،
تعجب ندارد ، دليل كاذب بودنش اينست كه اصول ديگر در همان درجه يا
بالاتر پايمال میشود ، و هيچ حساسيتی نيست پس معلوم میشود آنجا هم كه
حساسيت هست ، حساسيتی كاذب است .
مگر ديده نشده است كه از ناحيهای ضربات سخت بر پيكر اسلام وارد شده
است و بمقدسات درجه اول ، مثلا بشخص رسول اكرم ( ص ) ، در كمال صراحت
اهانت شده و افتراها بوجود مقدسش بسته شده است ، گروهها از اين راه
منحرف شدهاند ، مردم با علم و اطلاع حساسيت زيادی نشان ندادهاند و به
تأسف و ناراحتی قلبی قناعت كردهاند . ولی در همان حال روی يك مسألهای
كه احيانا ناشی از يك غفلت و اشتباه بوده و غرضی در كار نبوده است ،
ای بسا تذكر دوستانه مشكل را حل میكرد چه جار و
|