نظر قانونی آنچنانكه در فيلم تنظيم شده هيچ مانعی در كارش نيست ، از
طرف ديگر مانند فردی كه هيچ رادع و مانع وجدانی و روحی ندارد كوشش‏
می‏كند كه عملا از اجرای قانون محلل شانه تهی كند . گاهی به دنبال كسی‏
می‏رود كه ناتوانی جنسی داشته باشد و گاهی از كمربند عفت استفاده می‏كند .
دفتر دار ايرانی هم آنقدر بی خبر است كه نمی‏داند اذن طلاق در حال‏
عصبانيت كافی نيست ، و نمی‏داند طلاق شرايطی دارد و طبعا تا شرايط حاصل‏
شود چند روز و گاهی يكماه يا بيشتر اجراء صيغه تأخير می‏افتد و احيانا
زوجين در اين بين آشتی می‏كنند ، و نمی‏داند كه معنی سه طلاقه كردن اينست‏
كه طلاق بايد سه نوبت متوالی كه بين آنها دو بار رجوع صورت گرفته باشد و
يا عده منقضی شده باشد صورت بگيرد .
آخر كار هم ناراحتی وجدانی شرعی قهرمان فيلم با بهانه قرائت نشدن‏
طلاقنامه كه صرفا برای فرار از قانون می‏تواند بهانه باشد نه برای راحتی‏
وجدان بر طرف می‏شود .
نمی‏توان گفت كه تهيه كننده فيلم اينها را نمی‏دانسته و اين تناقضات را
درك نمی‏كرده است . ولی يك فيلم تبليغاتی ،
نمی‏تواند از اين تناقضات كه كمترين اثرش ابتذال هنری است خالی باشد.