مدينه شدند اين سه نفر جلو آمدند گفتند سلام عليكم ، مسلمين اعتنا نكردند
، گفتند حال شما چطور است ؟ باز كسی جواب نداد ، با هركسی حرف زدند
جوابی نشنيدند . به خانههايشان رفتند زن و بچههايشان فهميدند كه پيغمبر
اكرم به اصطلاح امروز آنها را بايكوت كرده است . از آن ساعت زنها و
بچههاشان هم سياست منفی سكوت را در باره آنها پيش گرفتند ، با
زنهايشان حرف زدند جواب ندادند . با بچههايشان حرف زدند جواب ندادند
. اين سه نفر آنچنان تنها ماندند كه در اين شهر يكنفر حاضر نبود با آنها
صحبت كند . زنهايشان غذا میپختند و جلوشان میگذاشتند ولی كلمهای حرف
نمیزدند تا آنجا كه خودشان فهميدند چون مرتكب گناه شدهاند بايد توبهای
جدی نمايند و خداوند توبه آنها را بپذيرد و به پيامبرش اعلام كند و از
طريق پيامبر مردم نيز توبه آنها را قبول شده تلقی كنند . پس از بالا بايد
شروع كرد گنه كاريم و خدا را بايد راضی كنيم . سربكوه گذاشتند و چندين
روز بحال توبه بودند تا خداوند توبه شان را قبول كرد .
داستان حسين بن علی ( ع ) از نظر حسن رهبری و نفوذ رهبر شگفت انگيز
است ، داستان اين هفتاد و دو تن از نظر رهبری و رهبری پذيری نمونه
بینظيری در جهان است و با اينكه رهبر روز اول اعلام میكند كه ما در راه
هدف كشته میشويم توانست نفوس مستعد را گرد آورد . گروهی فدائی ساخت
تا آنجا كه به درستی قسم خوردند كه جان ناقابل ما قابل قربان تو نيست ،
گفتند بخدا قسم دوست داشتيم هزار بار كشته میشديم
|