موجود استفاده كنند و حقوق حقه ديگر انرا به حكم قانون به خود اختصاص
دهند و چون عملشان از نظر قوانين دزدی نيست مجازات دست بريدن در باره
آنها اجرا نشود ، پس چه فايده از چنين قانونی ؟ نتيجه اين چنين قانون
اينست كه يك مفلوك بيچاره كه از روی اضطرار دزدی مختصری مرتكب شده
است دستش بريده شود اما دزد زر و زوردار كه صدها هزار برابر او به حقوق
عامه مردم تجاوز كرده است مصون و محفوظ و محترم بماند .
اين ايراد از ايرادهای ديگر سستر و مضحكتر است ، مگر معنی اينكه
مجازات دزدی بريدن انگشتان است اينست كه از نظر وضع قوانين وضع به هر
منوال بود ، و يا دزد اگر زر و زور داشت نبايد متعرض او شد . مسئله
بريدن انگشتان دزد در اسلام جزئی از يك طرح كلی است كه شامل وضع و اجراء
قوانين عادلانه نيز هست .
عدم توجه به مسئوليتها
مسأله عدم توجه ما به مسؤليت حفظ و نگهداری مقررات اسلامی از راه عدم
شناخت ما به فلسفه نظامات اجتماعی ، سياسی ، حقوقی ، جزائی ، خانوادگی
اسلام و عدم قدرت و توانائی ما بر دفاع از آنها ، يكی از مسائل بسيار
حساس است .
خوشبختانه در سالهای اخير تا حدی بيداری پيدا شده است ، افراد بيدار
وقتيكه عميقا نظامات اسلامی را مطالعه میكنند از دو جهت در شگفت
میمانند .
يكی از جهت عمق اعجاز آميز فلسفههای اجتماعی