بوده است .
آری يك نفر مادی مسلك می‏تواند اين چنين فكر كند ولی يك نفر تربيت‏
شده در مكتب الهی اينطور فكر نمی‏كند ، او می‏گويد : ممكن نيست كه جهان‏
بدست چند نفر ديوانه ويران شود ، او می‏گويد درست است كه جهان بر سر
پيچ خطر قرار گرفته است ولی خداوند همانطور كه در گذشته البته در شعاع‏
كوچكتری اين معجزه را نشان داده ، بر سر پيچهای خطر بشر را ياری كرده و
از آستين غيب مصلح و منجی رسانده است ، در اين شرائط نيز چنان خواهد
كرد كه عقلها در حيرت فرو رود . او می‏گويد : كار جهان عبث نيست ، او
می‏گويد اگر چنان شود كه مادی مذهبان می‏گويند و ظهور انسان در روی زمين‏
مصداق مثل معروف عربی بشود " ما أدری أسلم ام ردع . " يا مصداق سخن‏
حافظ بشود كه :
راستی خاتم فيروزه بو اسحاقی
خوش درخشيد ولی دولت مستعجل بود
با حكمت و عنايت پروردگار منافی خواهد بود :
اذ مقتضی الحكمة والعناية
ايصال كل ممكن لغاية
خير ، عمر جهان بپايان نرسيده است ، هنوز اول كار است ، دولتی مقرون‏
به عدل و عقل و حكمت و خير و سعادت و سلامت و امنيت و رفاه و آسايش و
وحدت عمومی و جهانی در انتظار بشريت است ، دولتی كه در آن دولت‏
حكومت با صالحين است و انتخاب اصلح به معنی واقعی در آن صورت خواهد
گرفت . روز بهروزی خواهد رسيد " « و اشرقت الارض بنور ربها »" .
روزی كه " « اذا قام »