است افراد ديگری بيايند اينها را گول بزنند و از چنگشان خارج كنند .
همان طور كه اشاره شد عقل و جنون يك چيز است ، رشد و بی‏رشدی چيز ديگر
است، جنون بيماری است و چاره‏اش طبيب و دارو است و بی‏رشدی معلول نقص‏
در تعليم و تربيت است ، بی رشدی نا آگاهی و بی هنری است نه بی عقلی .
اسلام در مسأله ازدواج نيز بلوغ و عقل را كافی نمی‏داند نمی‏گويد يك پسر
با يك دختر بصرف اينكه بسن بلوغ رسيدند و از نظر پزشكی هم عاقل تشخيص‏
داده شدند كافی است كه اين پسر يا دختر بتوانند ازدواج بكنند . بلكه‏
می‏گويد پس از آنكه عاقل بودند و بسن بلوغ رسيدند تازه بايد يك مرحله‏
ديگر هم طی كرده باشند يعنی بايد بمرحله رشد رسيده باشند . البته منظور
تنها رشد جسمانی نيست ، منظور اينست كه رشد فكری و روحی داشته باشند
يعنی بفهمند كه ازدواج يعنی چه ؟ تشكيل كانون خانوادگی يعنی چه ؟ عاقبت‏
اين بله گفتن چيست ؟ بايد بفهمد اين بلكه كه می‏گويد چه تعهدهائی و چه‏
مسئوليتهائی بعهده او می‏گذارد و بايد از عهده انجام اين مسئوليتها بر آيد
. و همچنين آيا برای يك دختر صرف اينكه عاقل بود ، يعنی ديوانه نبود و
بالغ بود ، يعنی بسنی رسيده بود كه مثلا اگر ازدواج بكند می‏تواند توليد
فرزند كند ، كافی است كه ازدواج بكند ؟ يعنی آيا " بلی " او كافی است‏
برای تشكيل كانون خانوادگی يا نه ؟ بلكه يك شرط ديگر هم لازم است و آن‏
رشد است يعنی بفهمد چه می‏كند ، بفهمد كه اين " بلی " او چه عواقبی‏
دارد و چه