بخواهد آنرا بكار می‏برد . اما دين انسان را در اختيار می‏گيرد ، جهت‏
انسان را و مقصد انسان را عوض می‏كند .
ويل دورانت در مقدمه " لذات فلسفه " در باره انسان عصر ماشين‏
می‏گويد : " ما از نظر ماشين توانگر شده‏ايم و از نظر مقاصد فقير " .
انسان عصر علم و دانش با انسان ما قبل اين عصر در اينكه اسير و بنده‏
خشم و شهوت خويش است هيچ فرق نكرده است . علم نتوانسته است آزادی از
هوای نفس را باو بدهد . علم نتوانسته است ماهيت حجاجها ، چنگيزها ،
نادرها ، ابو مسلم‏ها ، سزارها را عوض كند . آنها با همان ماهيت به علاوه‏
مقدار زيادی نفاق و دوروئی و تظاهر بر جهان حكومت می‏كنند با اين تفاوت‏
كه علم دست آنها را درازتر كرده است ، تيغ يك ذرعی شان تبديل شده به‏
موشك بمب افكن قاره پيما .

آينده جهان

ما بدليل اينكه مؤمن و مسلمانيم و درعمق ضميرمان اين اصل وجود دارد كه:
" جهان را صاحبی باشد خدا نام "
هر چه در دنيا پيشامدهائی می‏شود هرگز احساس خطر عظيم ، خطری كه احيانا
بشريت را نيست و نابود كند و كره زمين را تبديل بتوده خاكستر كند و
زحمات چند هزار ساله بشريت را كأن لم يكن نمايد نمی‏كنيم . در ته دل‏
خودمان باور داريم كه سالهای سال ، قرنها ، شايد ميليونها سال ديگر ، در
روی اين زمين زندگی و حيات