عبادت نيز آن نيست . عبادت بايد با نشاط روح توأم باشد . مقصودم اين
نيست كه قبلا بايد نشاطی وجود داشته باشد ، تا عبادت شروع شود ، بسا
افرادی كه هيچ وقت نشاط پيدا نكنند ، خود نشاط تدريجا با عبادت و انس
با ذكر خدا پيدا میشود ، اگر روی اصول صورت گيرد تدريجا انس و علاقه و
نشاط پيدا میشود . مقصود اينست كه ظرفيت انسان برای عبادت يك ظرفيت
محدود است ، فرضا انسان عبادت را با نشاط آغاز كند پس از مدتی كه بدن
خسته شد نشاط هم از بين میرود و عبادت جنبه تحميلی پيدا میكند و در حكم
خوردنی نامطبوع و مهوعی میگردد كه عكس العمل بدن اينست كه آن را به
وسيله استفراغ يا وسيله ديگر دفع نمايد ، نه حكم غذای مطبوع را كه عكس
العمل بدن اينست كه آن را جذب كند .
پيغمبر اكرم ( ص ) خطاب بجابر بن عبدالله انصاری فرمود : « يا جابر
" ان هذا الدين لمتين فاوغل فيه برفق و لا تبغض الی نفسك عبادش الله »
" : يعنی دين اسلام دينی است متين و محكم و منطقی و مبتنی بر ملاحظات
دقيق روانی و اجتماعی ، عليهذا با مدارا و عبادت خود را مبغوض و منفور
نفس خودت قرار مده ، يعنی طوری عمل نكن كه نفست عبادت را دشمن بدارد
بلكه طوری عمل كن كه نفس ، عبادت را دوست بدارد و به آن با ميل و
رغبت اقبال نمايد و در خود جذب نمايد . بعد اضافه فرمود : " « فان
المنبت لا ارضا قطع و لا ظهرا ابقی » " يعنی آنكه چند منزل يكی را میراند
نه مسافت را طی میكند و نه پشت سالم برای مركب خود باقی میگذارد .
|