بی خبر از آنچه در جهان اسلام میگذرد
مثالی ديگر از بی رشديهای خودمان بياورم : يك جامعه زنده از جمله خصوصياتش اينست كه هر ناراحتی كه بر يك عضو وارد آيد ، تمام پيكر آگاه و بلكه بی تاب میشود و همدردی میكند . جمله معروف رسول اكرم را همه شنيدهايم : " « مثل المؤمنين فی تواددهم و تراحمهم كمثل الجسد اذا اشتكی بعض تداعی له سائر اعضاء جسده بالحمی و السهر » " . خاصيت موجود زنده اينست كه اگر دردی عارض عضوی شود همه پيكر با خبر میشود و همدردی میكند . يك جامعه زنده نيز همينطور است ، يك جامعه زنده از سرگذشت های دردناك اعضاء خودش بی خبر نمیماند همچنانكه بی تفاوت نيز نمیماند ، حداقل با خبر شدن است . در سخنرانيهای " خطابه و منبر " كه به مناسبت ، درباره نماز جمعه بحث كردم روايت معروف حضرت رضا عليه السلام را نقل و تفسير كردم . در آنجا امام میفرمايد : " « و انما جعلت الخطبة يوم الجمعة لان الجمعة مشهد عام فاراد ان يكون للامير سبب الی موعظتهم و ترغيبهم فی الطاعة و ترهيبهم من المعصية و توقيفهم علی ما اراد من مصلحة دينهم و دنياهم و يخبرهم بما ورد عليهم من الافاق » . . . " يعنی در روز جمعه از آن جهت خطابه ( به جای دو ركعت