فلاسفه اسلامی از همين تعبير قرآنی استفاده كرده ، جهان طبيعت را عالم
شهادت ، و جهان ملكوت را عالم غيبت اصطلاح كردهاند .
در ادبيات عرفانی ما از غيب و نهان و پشت پرده و اينكه راز نهان و
پشت پرده و ماوراء ظاهری هست زياد سخن رفته و لطف و زيبائی خاصی به آن
داده است .
حافظ میگويد :
ز سر غيب كس آگاه نيست قصه مخوان
|
كدام محرم دل ره درين حرم دارد
|
هم او ميگويد :
ما از برون در شده مغرور صد فريب
|
تا خود درون پرده چه تدبير میكنند
|
خيام میگويد :
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
|
وين خط معما نه تو خوانی و نه من
|
هست از پس پرده گفتگوی من و تو
|
چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من
|
برای ايمان و اعتقاد ما به عالم شهادت ، حواس ما كافی است . اساسا
اين عالم از آن جهت شهادت ناميده شده است كه ما با حواس خود با آن سر
و كار داريم و محسوس و ملموس ما است ، عليهذا نيازمند به معرف و
معلمی برای اينكه بوجود چنين جهانی مؤمن بشويم نيستيم . نيازمندی ما به
معلم و تعليم و تحقيق برای