ابتذال هنری
تهيه كننده فيلم از يك طرف اجراء قانون محلل را آنقدر جاری و ساری میداند كه گروهی محلل حرفهای برايش میتراشد ، و از طرف ديگر يك فرد بازاری را كه معمولا بيش از ديگران از مسائل دينی مطلع است از وجود چنين قانونی بی خبر اعلام میكند . تهيه كننده فيلم قهرمان فيلم خود را يك بازاری قرار میدهد و آنگاه بدون توجه به روحيه صنفی و طبقهای او كه محافظه كارانه است و مانند هر سرمايهدار ديگری مشكلات خود را زيركانه حل میكند ، كارد به دستش میدهد و او را وادار به عربده كشيدن میكند كه " لكه ننگ را جز با خون نمیشود پاك كرد " . قهرمان فيلم از طرفی بازاری و متدين است و تنها وجدانش اين مشكلات را به وجود آورده و در جستجوی راه حل وجدانی است و اگر نه از