ابن سينا معتقد است كه چنين قوه‏ای در بسياری از افراد با اختلاف و
تفاوت‏هائی وجود دارد جمله آيه شريفه : " « يكاد زيتها يضيی‏ء و لو لم‏
تمسسه نار »" را بر همين قوه كه در بعضی افراد احيانا به صورت شديدی‏
وجود دارد حمل می‏كند .
غزالی در كتاب " المنقذ من الضلال " مدعی می‏شود كه بسياری از
معلومات بشر كه مربوط به احتياجات زندگی است ابتدا بصورت الهام صورت‏
گرفته است . غزالی در باره وحی و نبوت كه بحث می‏كند می‏گويد كسی كه در
وحی و نبوت شك می‏كند ، يا در امكانش شك می‏كند يا در وقوعش ، و يا در
باره شخص معين شك می‏كند كه آيا وحی به او رسيده يا خير . بعد می‏گويد
بهترين دليل امكان آن ، وقوع آن است . زيرا بشر يك سلسله اطلاعات در
باره دواها و علاجها و در باره نجوم دارد كه تصور نميرود از طريق تجربه‏
توانسته باشد آنها را بدست آورد فقط بايد گفت لطف الهی از طريق الهام‏
بشر را هدايت كرده است .
خواجه نصير الدين طوسی نيز در باره احتياج به وحی و نبوت كه بحث‏
می‏كند مدعی می‏شود برخی صنايع را بشر از طريق الهام آموخته است .
مولوی همين معنی و مضمون را به نظم آورده است آنجا كه می‏گويد :
اين نجوم و طب وحی انبياء است
عقل و حس را سوی بيسوره كجا است
عقل جزوی عقل استخراج نيست
جز پذيرای فن و محتاج نيست