است . غرائز بشر بسی ديوانهتر از سابق گشته است و علم و فن ابزار و
آلت كاریئی شده در دست اين غرائز ، فرشته علم در خدمت ديو شهوت قرار
گرفته ، دانشمندان و عساكر علم خادمان سياستمداران و عساكر جاه طلبی و
مدعيان " « انا ربكم الاعلی »" گشتهاند ! ؟
گمان نمیكنم بتوان كوچكترين ترديدی در اين مطلب روا داشت كه
پيشرفتهای علمی كوچك ترين تأثيری روی غرائز بشر نكرده است بر عكس بشر
را مغرورتر و غرائز حيوانی او را افروختهتر كرده است . و بهمين جهت خود
علم و فن امروز بصورت بزرگترين دشمن بشر در آمده است ، يعنی همين چيزی
كه بزرگ ترين دوست بشر است بزرگترين دشمن بشر شده است . چرا ؟
علم چراغ است ، روشنائی است . استفاده از آن بستگی دارد كه بشر اين
چراغ را در چه مواردی و برای چه هدفی بكار ببرد . بقول سنائی برای مطالعه
يك كتاب از آن استفاده كند و يا برای دزديدن يك كالا در شب تاريك ، و
" چو دزدی با چراغ آيد گزيدهتر برد كالا " .
|
بشر علم را همچون ابزاری برای هدفهای خويش استفاده میكند . اما هدف
بشر چيست و چه بايد باشد ؟ علم ديگر قادر نيست هدفهای بشر را عوض كند
، ارزشها را در نظرش تغيير دهد ، مقياسهای او را انسانی و عمومی بكند .
آن ديگر كار دين است ، كار قوهای است كه كارش تسلط بر غرائز و تمايلات
حيوانی و تحريك غرائز عالی و انسانی او است . علم همه چيز را تحت تسلط
خويش قرار میدهد مگر انسان و غرائز او را . انسان علم را در اختيار
میگيرد و در هر جهت كه