خداوندی است ، خداوند به اين سبب اين مجازات را مقرر كرد كه مردم طلاق‏
را سبك نشمارند و زنان را آزار نرسانند . يعنی بدانند مانند جامه‏ای‏
نيست كه مرد هر ساعتی خواست آن را بپوشد و هر ساعتی خواست آن را بكند.
اكنون شما در مورد طلاق چه می‏گوئيد ؟ يا بايد نظر كليسای كاتوليك را
بپذيريد كه چون ازدواج پيمان مقدسی است طلاق به هيچوجه نبايد در كار باشد
، و يا نقطه مقابل آن را قبول كنيد ، يعنی طلاق را آنقدر سبك بشماريد كه‏
در هر شرايطی اين پيمان قابل فسخ باشد و عملا هر مرد و هر زن در طول عمرش‏
دهها بار ازدواج كند و طلاق بدهد و طلاق بگيرد آن چنانكه در زندگی هنر
پيشگان هاليوود ، ديده می‏شود و يا بالاخره می‏پذيرد كه جلو طلاق را به كلی‏
نبايد گرفت و با زور هم نمی‏توان اجتماع خانوادگی را كه يك اجتماع طبيعی‏
و عاطفی است حفظ كرد پس همه تدابير را چه به صورت تشويق و چه به صورت‏
مجازات از طريق همان عواطف بايد به كار برد . قانون محلل چنين تدبيری‏
است .
قانون محلل در جلوگيری از طلاق تأثير بسزائی داشته و همواره بشكل يك‏
تهديد دردناك جلو چشم مردان بوده است . مردانی كه يك در صد احتمال‏
می‏داده‏اند كه به سراغ زن اول خود خواهند رفت از مبادرت به طلاق سوم‏
خودداری كرده‏اند و به همين دليل است كه بسيار كم اتفاق افتاده است كه‏
چنين نيازی پيدا شود و كار به محلل بكشد . هر كدام از ما ، در طول عمر
خود يا اصلا طلاقی را كه نياز به محلل پيدا كرده باشد سراغ ندارد و يا اگر
سراغ داشته باشد حتما از يك واقعه و