تابع چه كشوری است ؟ اشاره باين است كه نوعی آگاهی ديگر و شناسائی ديگر
هست غير از اين نوع آگاهی ديگر و شناسائی ديگر هست غير از اين نوع‏
آگاهی و شناسائی خود ، كودك در حال كودكی آن آگاهی و شناسائی رابخود
ندارد اگر چه ای بسا انسانهائی كه هفتاد سال و هشتاد سال و نود سال عمر
می‏كنند و می‏ميرند ولی خودشان را نمی‏شناسند . نه خود فردی خودشان را
می‏شناسند و نه خود ملی خودشان را می‏شناسند ، نه خود انسانی خودشان را
می‏شناسند و نه خود اسلامی خودشان را می‏شناسند . مقصود اينست كه مردم ما
اجمالا بنوعی ديگر از شناخت نسبت بخود و شئون و حيثيات و شخصيت خود
توجه داشته‏اند .

شرايط و امكان رشد

از اينجا معلوم شد كه در مسأله رشد ، اول چيزی كه لازم است مسئله‏
شناخت است . ما می‏خواهيم رشد بدست آوريم ، می‏خواهيم لياقت نگهداری و
بهره برداری از سرمايه ها را پيدا كنيم ، می‏خواهيم شايستگی اين مسئوليت‏
بزرگ را كسب كنيم ، ميخواهيم بفهميم كه آيا در فلان موضوع رشد داريم يا
نداريم ، از كجا بفهميم ؟ شرط اول و ركن اول رشد ، شناخت صحيح است . در
درجه اول بايد ببينيم آيا از وجود امكاناتی كه خداوند تبارك و تعالی در
اختيار ما قرار داده است و سرمايه‏هائی كه در طول تاريخ پيدا كرده‏ايم‏
آگاه هستيم ؟ آيا اينها را می‏شناسيم ؟ آيا از وجودشان آگاهی داريم يا نه‏
؟ يا شرط اول رشد را كه آگاهی و شناخت و اطلاع بر سرمايه‏ها و