و نفهمند و مبهم ببينند و آن وقت به خيال بپردازند .
مردمی يافت می‏شوند علاقه‏مند به قرآن ، ولی دوست نمی‏دارند عظمت اعجاز
آميز اين كتاب مقدس را از نزديك ببينند ، در آيات روشن اين كتاب‏
مقدس تدبر و تفكر كنند ، عظمت اين كتاب در نظر آنها اين است كه آن را
در پشت ابرها و بالای آسمانها قرار بدهند و بگويند قابل فهميدن نيست ،
كسی حق مطالعه و تدبر در آن را ندارد ، فقط ائمه اطهار عليهم السلام حق‏
دارند به قرآن نزديك گردند ، يعنی در نظر اينها قرآن هنگامی عظمت دارد
كه مجهول و مبهم باشد ، نام اين عادت را می‏توان " ميل به حركت در
تاريكی " و يا " خفاش منشی " گذاشت . قرآن كريم می‏فرمايد : "
« او من كان ميتا فاحييناه و جعلنا له نورا يمشی به فی الناس كمن مثله‏
فی الظلمات ليس بخارج منها »" ( 1 ) آيا آنكه ما او را زنده كرديم و
برای او نوری قرار داديم كه در روشنی آن نور كه نور عقل و علم و فهم و
بصيرت است در ميان مردم حركت می‏كند و هر چيزی را در روشنی می‏بيند ،
روشن بين و حقيقت بين است ، مانند آن كسی است كه در تاريكی راه می‏رود
، در تاريكی جهالت ، خودش را با قلاب جهل و با قلاب خيال و واهمه با
اشياء مربوط می‏كند ، آيا ايندو مانند يكديگرند ؟ البته نه . پس می‏بينيم‏
كه يك عده ميل دارند خود را با قلاب جهل با قرآن مربوط كنند ، ميل به از
دور ديدن دارند به بهانه اين كه فقط ائمه اطهار هستند كه حق نزديك شدن‏
به قرآن را دارند ، در صورتی كه خود ائمه اطهار هميشه مردم را به تدبر و
تفكر در قرآن دعوت می‏كرده‏اند و

پاورقی :
. 1 انعام / . 122