متكی به آنها می‏باشند ، پس اگر صحيح است كه در آن جامعه تا اين حد
پارتی و توصيه حكمفرماست چرا انسان سعی نكند از آن اقليت مستقل و متكی‏
به خود باشد نه از آن اكثريت طفيلی و متكی به غير .
راه صحيح اين است كه انسان شخصيت خود و استعدادهای مكتوم خود را
فراموش نكند ، بداند كه درست است كه عالم ، عالم اسباب است اما در
اين عالم اسباب از همه اسباب بهتر همان اسبابی است كه همراه وجود خود
ماست ، خداوند هر موجودی را كه آفريده او را مجهز ساخته به استعدادات و
تجهيزاتی كه جزء شخصيت خود اوست . اختصاص به انسان ندارد ، همه‏
موجودات در داخل وجود خود مجهزند به تجهيزاتی كه همانا وسيله سعادت‏
آنها می‏باشند .
يكی از اموری كه در توفيق يافتن انسان دخالت زيادی دارد و شرط موفقيت‏
در كارها بالاخص در كارهای بزرگ است ، حوصله و صبر زياد است . كم‏
حوصلگی و كم صبری مانع است كه انسان در يك كار مفيد كه متناسب با
استعداد اوست مداومت كند ، همه كارها را ناقص می‏گذارد و دائما از اين‏
شاخ به آن شاخ می‏پرد و از اين كار به آن كار رو می‏آورد و در نتيجه هيچ‏
كاری را به طور كامل انجام نمی‏دهد . بسياری افراد ديده شده‏اند كه استعداد
يك كار علمی يا فنی و صنعتی يا ادبی و ذوقی را تا حد نبوغ دارند ولی در
اثر از اين شاخ به آن شاخ پريدن و از اين كار به آن كار رو آوردن هيچ كار
را به طور كامل انجام نمی‏دهند و حال آنكه ديگری كه نيمی از نبوغ و
استعداد او را ندارد ، مثلا در دوره مدرسه هميشه از او عقب بوده ، در اثر
مداومت و صبر و حوصله زياد ترقی و پيشرفتی می‏كند كه