خيالی مردم را بر هم می‏زد .
عرض كردم كه در ادبيات ما اين معنا منعكس شده كه رنج و دردی كه ناشی‏
از حساسيت ضمير و وجدان است بر بی دردی و آسايش ناشی از لختی و بی حسی‏
و افسردگی و جهالت ترجيح دارد به طوری كه كلمه " بی درد " دشنام تلقی‏
می‏شود ، چون كنايه است ، ذكر لازم و اراده ملزوم است ، يعنی حس نداری‏
كه درد را حس كنی . در مقابل ، گاهی در ادبيات ما قطعه‏هايی پيدا می‏شود
كه نقطه مقابل اين است ، می‏بينيم ندانستن و حس نكردن را بر دانستن و
حس كردن كه برای انسان توليد دردسر و رنج می‏كند ترجيح داده‏اند ، مثل‏
اينكه يكی می‏گويد :
دشمن جان من است عقل من و هوش من
كاش گشاده نبود چشم من و گوش من
اين درست نيست ، همان طوری كه عرض كردم چشم باز و گوش باز و عقل‏
روشن هر چند به اصطلاح دردسرهايی دارد و ناراحتيهايی همراه دارد ولی هرگز
به هيچ وجه چشم بسته و گوش بسته و عقل متحجر نمی‏تواند بر چشم باز و گوش‏
باز ترجيح داشته باشد ، اين درست نيست كه " دشمن جان من است عقل من و
هوش من " هيچوقت عقل دشمن نمی‏شود ، صديق ترين و صميمی ترين دوستان‏
آدمی همان عقل اوست . رسول خدا فرمود : " « صديق كل امرء عقله و عدوه‏
جهله » " اميرالمؤمنين می‏فرمايد : " « ليست الرؤية كالمعاينة مع‏
الابصار فقد تكذب العيون اهلها و لا يغش العقل من استنصحه » " . شبيه‏
اين تعبير را درباره قرآن دارد ، می‏فرمايد : " « و اعلموا أن هذا القرآن‏
هو الناصح الذی لا يغش و الهادی الذی لا يضل و المحيث الذی لا يكذب و ما
جالس هذا القرآن »