هيچ گونه عملی از او پذيرفته نخواهد بود . ديگری خون به ناحق ريختن است
كه يك نفر به حكم كينه شخصی و برای آنكه خشم خود را فرو نشاند بی گناهی
را بكشد . ديگری آن كس كه عملی را كه كس ديگر كرده به خودش نسبت بدهد
. يكی ديگر آن كس كه برای جلب رضايت مردم بدعتی در دين خدا ايجاد كند
، يعنی چيزی را كه از دين نيست جزء امور دين قلمداد كند و فكر مردم را
از اين جهت گمراه كند . يكی ديگر آدمهای دو رو و دو زبان ، در جلو روی
يك نفر خودشان را دوست و صميمی معرفی میكنند و در پشت سر طوری ديگر
هستند ، با هر دستهای كه هستند میگويند ما جزء شما هستيم .
نيز علی عليه اسلام از رسول اكرم صلی الله عليه و آله نقل میكند كه
فرمود من از دو طايفه نسبت به امت خودم اطمينان دارم كه از ناحيه آنها
به امت من گزندی نمیرسد و نسبت به يك طايفه ديگر نگرانم و هر چه بر سر
امت من بيايد از ناحيه اين طايفه است . آن دو طايفه كه من از ناحيه
آنها مطمئن يكی طبقه مؤمن خالص است و يكی طايفه كافر خالص ، اما مؤمن
خالص بديهی است كه همان ايمان وی كافی است كه او را مانع شود از اينكه
قدم بدی بر ضرر امت مسلمان بر دارد ، و اما كافر محض كه هم باطنش كافر
است و هم ظاهرش ، از ناحيه او هم نگرانی نيست ، زيرا هر وقت كفر صريح
با ايمان صريح ، و باطل آشكار با حق آشكار روبرو شود از ايمان شكست
میخورد ، و اما آن طايفهای كه من از ناحيه آنها نگرانم مردمان منافق و دو
رو و دو زبان میباشند كه در گفتار و در ظاهر مؤمن میباشند و در باطن خود
كفر را مستور كردهاند ، در ظاهر مانند
|