صيقل يافتن است و هم قابل سياه شدن و تكدر يافتن . علم و معرفت ، ايمان
و تقوا ، مداومت بر عمل صالح ، اين صفحه را سفيد و صيقلی و نورانی میكند
، جهل و خرافات و تعصبات و فسق و فجور ، آن را سياه و تاريك میسازد .
قرآن مجيد در سوره دهر میفرمايد : " ما بشر را آفريديم از نطفهای كه آن
نطفه تركيبی است از استعدادات مختلف " . همه گونه استعداد در آدمی
هست . همه گونه راهی به روی او در اين جهان باز است . او آزاد و مختار
آفريده شده است و اين خود اوست كه بايد راه راست را تشخيص بدهد و
درست عمل كند و سقوط نكند .
برخی ديگر از مردم كه در جستجوی وسيله ظفر و موفقيت هستند اين قدر
میفهمند كه به يك عامل موهوم و غير واقعی تكيه نكنند ، تكيه خود را روی
عوامل موجود میاندازند ولی در ميان عوامل موجود ، خود را فراموش میكنند
و فقط ديگران را به حساب میآورند ، چشم طمع به ديگران دارند ، میخواهند
پارتی و توصيه همواره كارشان را روبراه كند . داستان اين اشخاص داستان
همان فردی است كه ماری بر سكويی خفته ديد و گفت دريغ از مردی و سنگی ،
چيزی را كه به حساب نمیآورند همان شخصيت خودشان است ، فكر نمیكنند كه
در همان جامعهای كه آنها در آن زندگی میكنند و معتقدند كه جامعه فاسدی
است ، كمال و لياقت بی اثر است و تنها توصيه و پارتی است كه اشخاص
را بالا و پايين میبرد ، در همان جامعه بالاخره مردم دو دستهاند : يك دسته
آنها كه با توصيه بالا میبرند و يك دسته آنها كه با توصيه بالا میروند .
پس بالاخره در همان جامعه نيز يك عده ولو عده قليل وجود دارند كه مستقل
و متكی به خود میباشند و ديگران
|