بر عكس بيكاری كه موجب كدورت و تاريك شدن روح و موجب قساوت و سختی
دل است .
از رابطه كار با تهذيب اخلاق و رابطه بيكاری با فساد اخلاق و هرزگی روح
و فكر و احساسات نبايد غافل بود . آدم بيكار اگر غيبت نكند و به تعبير
قرآن كريم اگر گوشت مردار نخورد پس چه بكند ؟ روح آدمی نيز مانند
معدهاش غذا میخواهد ، اگر غذای كافی نرسيد به هر چه رسيد سد جوع میكند
ولو با چيزی كه مستقذر و مورد تنفر باشد . در سالهای قحطی و گرسنگی عمومی
ديده شده كه افراد گوشت يكديگر را خوردهاند . اگر به روح آدمی نوبت به
نوبت به طوری كه اين نوبتها قطع نشود غذای كافی نرسد يعنی چيزی كه روح
را سير و راضی و قانع نگه دارد ، چيزی كه توجه روح را به خود جلب كند و
انديشهها و احساسات را متمركز سازد ، در اين صورت روح گرسنه میماند و
ناچار به گوشت برادر مؤمن در حالی كه مرده باشد تغذی مینمايد يعنی غيبت
میكند . زنانی كه معمولا در خانه ها مینشينند و هيچ كاری ندارند ، بيش از
هر طبق و طايفه ديگر به غيبت كردن مشغول میشوند چون بيش از هر طبقه
ديگر از لحاظ روحی گرسنگی و بی غذايی میكشند . به هر حال آدم بيكار به
انواع مفاسد اخلاقی و بيماريهای روانی و عصبی مبتلا میشود و زندگانی اش
سياه و تباه میگردد .
در قرن دوم تاريخ اسلام مردمی پيدا شدند كه افكار منحرفی پيدا كردند .
يكی از افكار منحرف آنها اين بود كه كار و فعاليت را منافی با تقوا و
ديانت میدانستند . اين دسته از مردم وقتی كه میديدند ائمه اطهار عليهم
السلام كار میكنند و زحمت میكشند ،
|