پاورقی : . 1 نهج البلاغه ، خطبه . 229
ان يوجلونی حتی اخرج اليهم من مظالمهم " گفت : از مردم بخواه به من
مهلت بدهند ، من خواستههای آنها را به آنها میدهم . امام فرمود : مهلتی
لازم نيست ، آنهايی كه در مدينه هستند كه مهلت لازم ندارند ، آنها هم كه
در ساير نقاط میباشند مهلتشان همين است كه دستور تو به آنها ابلاغ شود .
ولی بعد مروان و ديگران آمدند و به عثمان گفتند اگر جواب مثبت به
خواستههای مردم بدهی مردم جری میشوند و كار تو مشكلتر خواهد شد . مروان
گفت : " والله لاقامة علی خطية تستغفر الله منها اجمل من توبة تخوف
عليها " يعنی ادامه تو بر گناه و بعد استغفار كردن ، از توبهای كه روی
تهديد مردم و تسليم به خواستههای مردم باشد بهتر است .
بالاخره روز به روز بر مشكلات امر افزوده شد تا عثمان كشته شد ، مردم
مدينه آنهايی كه از دست مظالم عمال و حكام گذشته به تنگ آمده بودند
بالاتفاق آمدند و از علی عليه السلام خواستار قبول زعامت شدند و به قدری
اصرار و ازدحام و اظهار رضايت كردند كه خودش میفرمايد چيزی نمانده بود
فرزندانم زير دست و پای مردم پامال شوند . در يكی از خطبههای نهج البلاغه
میفرمايد :
« و لسطتم يدی فكففتها و مددتموها فقبضتها ثم تداككتم علی تداك الابل
الهيم علی حياضها يوم وردها حتی انقطعت النعل و سقط الرداء و وطی
الضعيف و بلغ من سرور الناس ببيعتهم ايای ان ابتهج بها الصغير و هدج
اليها الكبير و تحامل نحوها العليل و حسرت اليها الكعاب » ( 1 ) .
پاورقی : . 1 نهج البلاغه ، خطبه . 229 |