عقلانی زندگی میكنند و كم و بيش از مشقتها و سختيهای زندگی كاستهاند ،
اينها دانستهاند كه از قوانين و قواعد اين جهان بايد اطاعت كنند ، اما
اين اطاعت با ملامت و سنگينی همراه است كه در قلب خود هيچ گونه حرارت
و شوقی ندارد و هيچ وقت احساس اينكه اين قوانين مانند يوغی است به
گردن آنها از آنها جدا نمیشود . اما در اخلاق مذهبی ، يعنی اخلاقی كه متكی
به خداشناسی و اعتقاد به خداوند يكتاست ، اين اطاعت سرد و غم انگيز جای
خود را به استقبال و پذيرشی گرم كه همه چيز زندگی را پر از لطف و شوق و
صميميت و نشاط میسازد وا میگذارد .
اميرالمؤمنين عليه السلام در فرمانی كه برای محمد بن ابی بكر مرقوم
داشتهاند مینويسند : نسبت به افراد رعيت نرم و متواضع باش ، با چهره
باز و گشاده با آنها روبرو بشود ، حتی در نگاه و توجه چشم رعايت عدالت
را بكن و مبادا كه در خطابهای خود فقط يك نفر را مورد توجه قرار دهی و
چشمت را به صورت همان يك نفر بدوزی ، زيرا اگر تنها اقويا را مورد
توجه قرار دهی آنها را در تو طمع میبندند كه تو را وسيله پامال كردن حق
ضعفا قرار دهند و ضعفا از تو مأيوس میشوند . خداوند از جميع اعمال
بندگان ، چه كوچك و چه بزرگ ، سؤال میكند . بعد اين طور به سخن خود
ادامه میدهد ، میفرمايد : بدانيد كه مردمان با تقوا و خداشناس ، هم بهره
دنيای نقد و هم آخرت آينده را بردهاند ، با اهل دنيا در سعادت دنيوی
شركت كردهاند ، مسكنهای خوب را سكنی كردهاند و مأكولات خوب را
خوردهاند و بعلاوه لذت زهد و مناعت و قناعت را چشيدهاند ، سپس با
توشهای كافی و سرمايهای وافی به آن جهان منتقل میشوند و میدانند كه
|