می‏رود از سينه‏ها در سينه‏ها
از ره پنهان صلاح و كينه ها
همنشين اهل معنا باش تا
هم عطا يابی و هم باشی فتی
يك زمان هم صحبتی با اوليا
بهتر از صد ساله طاعت بی ريا
گر تو سنگ خاره و مرمر بوی
چون به صاحبدل رسی گوهر شوی
مهر پاكان در ميان جان نشان
دل مده الا به مهر دلخوشان
كوی نوميدی مرو اميدهاست
سوی تاريكی مرو خورشيدهاست
دل ، تو را در كوی اهل دل كشد
تن ، تو را در حبس آب و گل كشد
همين غذای دل طلب از همدلی
رو بجوی اقبال را از مقبلی
دست زن در ذيل صاحب دولتی
تا ز افضالش بيابی رفعتی
صحبت صالح تو را صالح كند
صحبت طالح تو را طالح كند
علی عليه السلام فرمود : " « و اعلموا ان يسير الرياء شرك و مجالسة
اهل الهوی منساش للايمان » " بدانيد كه ريای كم و كوچك هم شرك به‏
خداست ، همنشينی با هواپرستان فراموشخانه ايمان است ، تعبير بسيار رسا
و كامل همين است كه علی فرمود ، فراموشخانه است ، يعنی انسان آنقدر
تحت تأثير دوستان و معاشران بد هست كه تا وقتی كه با آنها هست مثل اين‏
است كه او را در فراموشخانه برده‏اند ، افكار و عقايد پاك خود را موقتا
از ياد می‏برد ، مثل اين است كه در آن وقت همچو افكار و عقايدی نداشته‏
است . در . . . معروف است كه معاشرت بوی دارد ، يعنی هر كسی بوی‏
معاشرت را می‏گيرد ، بوی خوی می‏آورد .
شاعر می‏گويد :
از باد صبا دلم چو بوی تو گرفت
من را بگذاشت جستجوی تو گرفت