رسول اكرم صلی الله عليه و آله فرمود : " « ما اوذی نبی مثل ما اوذيت »
" هيچ پيغمبری به اندازه من رنج نكشيد . بعضی از پيغمبران ديگر بيش از
رسول اكرم رنج تن كشيدند و پيغمبرانی در گذشته بودهاند كه به وضع فجيعی
تحت شكنجه مردم واقع شدهاند و به وضع فجيعی كشته شدهاند ، ولی از آنجايی
كه " هر كه او آگاه تر پردردتر " هيچ كس به اندازه وجود مقدس او درد
آگاهی و رنج حساسيت نكشيد . در احد در حالی كه عزيزانش ، كسانی كه به
آنها نهايت علاقه را داشت مثل عمويش حمزه سيد الشهداء جلو چشمش به
خاك و خون غلطيده بودند و دندان و پيشانیاش شكست ، در عين حال برای
همان مردمی كه اين جنايتها را مرتكب شده بودند استغفار میكرد و میگفت :
" « اللهم اهد قومی فانهم لا يعلمون » " .
پس معلوم شد فلسفهای كه منكر بيداری و هوشياری مردم است به بهانه اين
كه مردم در حال غفلت و جهالت در خواب خوش و در يك آسايشی به سر
میبرند ، نتيجه كه همان آسايش است حاصل است ، درست نيست . اين اولا ،
و ثانيا ما میبينيم مواردی پيش آمده كه مردمی خواستهاند دل خودشان را با
خيال خوش كنند و پيشوايان دين نگذاشتهاند و مانع اين خواب شيرين شدهاند
. ابراهيم فرزند رسول خدا صلی الله عليه و آله از ماريه قبطيه به حدود دو
سالگی رسيد كه از دنيا رفت و از قضا در همان روز آفتاب منكسف شد .
مردم گرفتن آفتاب را حمل كردند كه به سبب عزادار شدن رسول اكرم و مردن
ابراهيم بوده . رسول خدا به منبر رفت و فرمود : خورشيد و ماه دو آيت از
آيات پروردگارند و برای مردن كسی نمیگيرند ، گرفتن آفتاب در اين روز
رابطهای با مردن فرزند من ندارد ، به اين طريق آسايش
|