كه خودش به دست خودش با نيت خير خواهی برای خود به وجود آورده است ،
از روی جهالت و نادانی به خيال اينكه به خودش خيری برساند شری رسانده‏
است . لهذا گفته اند :
دشمن به دشمن آن نپسندد كه بی خرد با نفس خود كند به مراد و هوای‏
خويش
مردی به يكی از صحابه پيغمبر نامه نوشت و از او اندرزی خواست . مرد
صحابی در جواب نوشت : " به آن كس كه از همه بيشتر او را دوست می‏داری‏
بدی نكن " . آن مرد معنی اين جمله را نفهميد و توضيح خواست كه اين چه‏
اندرزی است ! مگر ممكن است كه من كسی را زياد دوست بدارم و آنگاه به‏
او بدی بكنم ؟ ! مرد صحابی در جواب نوشت : " بلی ممكن است ، مقصود من‏
از آن كس كه او را از همه بيشتر دوست می‏داری فقط خودت هستی كه از روی‏
جهالت و نادانی به خيال خوبی به خودت بدی می‏كنی . همه گناهانی كه‏
مرتكب می‏شوی به خيال خودت حظ و بهره‏ای به خودت می‏رسانی و حال آنكه‏
همينها همه در حقيقت جز دشمنی و رفتار خصمانه با خود چيزی نيست " .
پس يك علت ظلم به نفس جهالت و نادانی است .
علت ديگری هم هست كه آن هم مهم است . انسان گاهی علما عامدا و نه از
روی جهالت به خودش بدی می‏كند . اين ديگر شگفت انگيز است . برای فهم‏
اين مطلب بايد مقدمه‏ای عرض كنم : حكما قاعده‏ای دارند ، می‏گويند علتهای‏
اين جهان بر دو قسم است : علت فاعلی و علت قابلی . علت فاعلی يعنی آن‏
عاملی كه كننده و موجد يك اثر است . علت قابلی يعنی عاملی كه پذيرنده‏
اثر است .