می‏سازند و كمتر به عمل و فعاليت توجه می‏كنند و به اصطلاح دينی مبتلا به‏
طول امل می‏شوند و آرزوهای نامعقول می‏كنند ، همان طوری كه افراد ضعيف يك‏
خاصيت ديگر هم دارند و آن اينكه زياد آه و ناله می‏كشند ، در فكر چاره و
اصلاح كار خود نيستند .
مثل اينكه در وجود انسان يك مقدار معين نيروی مغزی و عضلانی وجود دارد
كه بايد مصرف شود ، اين نيرو اگر در مغز به صورت خيالات واهی و آرزوهای‏
دور و دراز مصرف‏شد ديگر موردی برای فكر صحيح باقی نمی‏ماند و اگر به‏
صورت آه و ناله و پر حرفی مصرف شد زمينه‏ای برای عمل مفيد و مثبت باقی‏
نمی‏ماند و به همين دليل است كه مردان متفكر كمتر گرفتار خيالات واهی‏
می‏شوند و مردمان مثبت و عملی و فعال كمتر حرف می‏زنند و آه و ناله و
شكايت می‏نمايند .