بزرگان اينها را گفتهاند برای اينكه ما را از مدار طمع و گرداب حرص
خارج سازند و زندگی ما را روی اصولی صحيح و سعادتمندانه تنظيم كنند ،
نخواستهاند با گفتن اين مطالب ما را نسبت به نواميس زندگی لاقيد نمايند
كه تنبلی پيش بگيريم و تن به هيچ كاری ندهيم . بشر در اين دريای عظيم
زندگی بايد حركت كند تا به ساحل مقصود برسد ، اما اين مطلب هم هست كه
حركت منظم كشتی عقل و دانش يك مطلب است و گرفتار شدن در گرداب حرص
و طمع و حسادت و رقابت و بدخواهی مطلب ديگری است . آنكه در وسط دريا
در گردابی افتاده و به سرعت ، قدرت عظيم آب او را میچرخاند ، او هم در
دريا حركت میكند ولی آن حركت رو به ساحل نجات نيست بلكه رو به غرقاب
فناست . اصول زندگی و حركت در صراط مستقيم زندگی كه سلسله مقدس انبياء
اولين و بهترين راهنمای آن هستند غير از اين است كه انسان در گرداب
حرص و طمع بيفتد و ديوانه وار دنبال اندوختن ثروت برود بدون آنكه هدفی
صحيح و مشروع از اين اندوختنها داشته باشد . اين گونه ثروت اندوزیها
گذشته از اينكه از نظر حقوق اجتماعی و پامال كردن حق اجتماع گناه محسوب
میشود كه جنبه فردی و شخصی نيز جز و بال و نكبت و تحمل رنج چيزی نيست ،
زيرا فردی كه عمری رنج میكشد و متحمل مشقتها میشود و همه وقتش صرف جمع
كردن و اندوختن میشود و برای خودش وقتی باقی نمیگذارد كه در آنوقت به
مطالعه و تماشای تماشاخانه جهان بپردازد و چيزی از معنا و روح زندگی درك
كند و حتی فرصت پيدا نمیكند كه از همان مال استفاده مادی ببرد ، پس در
حقيقت نصيب اين آدم همه رنج و مشقت
|