وقتی كه به نتيجه كار و زحمت توجه میكنيم میبينيم كه نتيجه كار تنها
خلاصی از فقر و گرسنگی نيست ، بلكه چندين چيز ديگر هم به دنبال دارد ، از
آن جمله اينكه كار بر عزت و شخصيت انسان میافزايد و او را در نظر خودش
محترم مینمايد ، يعنی حس احترام به ذات و اعتماد به شخصيت در او ايجاد
میكند و بديهی است كه هر چيزی كه باعث و سبب محترم شدن شخصيت انسان
در نظر خودش و در نظر ديگران باشد ، او خودش محترم و شايسته تكريم و
تعظيم است و به همين دليل است كه در اسلام كار مورد احترام و شايسته
تكريم است . در مقابل كار ، بيكاری است كه كوچكترين اثرش اين است كه
احترام و شخصيت انسان را پيش ديگران و پيش خودش از بين میبرد ، و
همين در هم شكستن شخصيت انسان سبب میشود كه تن به هر پستی و بيچارگی
بدهد و انواع ابتلائات ناشی از گناه برايش پيدا شود .
گذشته از همه اينها كار و فعاليت موجب سرگرمی فكری است ، يعنی فكر
انسان متوجه اصلاح كار خويش است و اين به نوبه خود دو نتيجه دارد : يكی
اينكه ديگر مجالی برای فعاليت قوه خيال و هوسهای شيطانی باقی نمیماند ،
ديگر اينكه فكر انسان عادت میكند كه همواره منظم كار كند ، از بی
انتظامی و پريدن از يك شاخه هوس به شاخه ديگر خلاص گردد . بديهی است
كه يكی از اصول شخصيت انسان همان استواری و استحكام و انتظام فكر اوست
.
علاوه بر اينها كار و فعاليت و به مصرف رسيدن درست انرژيهای ذخيره
بدن به روح صفا و به دل نرمی و خشوع میدهد ،
|