هست حاجت به ديوار نيست " يك قاعده كلی است در زندگی بشر ، چشم
بصيرت میخواهد كه راههای صحيح ورود در محوطه زندگی را بشناسد و پشت
ديوار و حصار زندگی معطل و متحير نماند .
بسياری از افراد مردم در همه عمر در پشت ديوار و حصار زندگی و خوشبختی
معطل ماندهاند و میگويند : " ما كه از زندگی چيزی نفهميديم ، زندگی بی
معناست " . اين افراد هميشه در حيرت و سرگردانی بسر میبرند و گاهی اين
تحير و سرگردانی و بدبينی را به حساب حساسيت ذهن و دراكيت فهم خود
میگذارند و با يك دنيا غرور و كبر میگويند : اين ما هستيم كه به بيهوده
بودن زندگی و دروغ بودن سعادت و خوشبختی و اصالت رنج و بدبختی پی
بردهايم و اما ديگران چون به قدر ما حس و درك ندارند نمیفهمند . اين
اشخاص نمیدانند كه خودشان مانند كوران بی بصری هستند كه در پشت ديوار
زندگی معطل ماندهاند و نتوانستهاند در همه عمر در ورودی اصلی را پيدا
كنند . اينها از همان اول ، راه را چاه و چاه را راه تصور كردهاند و روی
همين تصور غلط لحظه به لحظه از راه دورتر شده و هميشه در سياه چالهای
زندگی بسر بردهاند ، به قول يكی از دانشمندان طوری پرورش يافتهاند كه
برای احساس رنج و مصيبت كاملا آمادهاند و از كوچكترين رنجی فريادشان به
فلك میرسد ولی نسبت به آنچه خوشی و سعادت است لخت و مرده و بی حس
میباشند .
قرآن كريم میفرمايد : " هر كس اعمال صالح انجام دهد و نيكوكاری كند و
دارای ايمان هم باشد ، خواه مرد باشد و خواه زن ، ما او را زنده میكنيم
به يك زندگی خوش و صاف و بی كدورتی ، و بعد
|