است تا وقتی كه حق سلب شده او را برای او بگيرم . آنجا كه پای عدالت و
حقوق بود ديگر نه فرزند می‏شناخت و نه برادر و نه خويشاوند و نه دوست و
نه هيچ كس ديگر . در كلمات اميرالمؤمنين بحثهای زيادی [ است ] راجع به‏
انواع حقوقی كه در جامعه بشری هست ، راجع به اينكه " حق " يك مطلب‏
عمومی است ، له يك دسته و عليه دسته ديگر وضع نشده ، له هر كس هست‏
عليه او هم هست و عليه هر كس هست له او هم هست هر جا كه حقی است )
وظيفه‏ای هم پهلوی او وجود دارد ، اين طور نيست كه حق مال بعضی و وظيفه‏
به عهده بعضی ديگر باشد .
از جمله مسائلی كه در كلمات اميرالمؤمنين نسبتا زياد مورد عنايت است‏
سياست مخصوص و روش خاص اداره اجتماع است كه خودش پيروی می‏كرده ،
يعنی همان روش صاف و صادقانه و بی غل و غش و خالی از مكر و خدعه و
فريب و نفاقی كه در اداره امور داشت و حاضر نبود به هيچ قيمتی نيرنگ و
فريب و خدعه را در كار خود دخالت دهد .
بعضی از اين موضوعات شايسته است از روی دقت و توجه به همه جوانب‏
كلام آن حضرت تفسير و توجيه شود . بسيار ديده شده كه كسانی گوشه‏ای از
كلمات آن حضرت را گرفته‏اند و بدون توجه به ساير كلمات حضرت و بدون‏
توجه به طرز عمل و سيرت آن حضرت به يك نحوی تفسير كرده‏اند كه با روح‏
تعليمات آن حضرت سازگار نيست . انشاء الله در اين سه چهار شب ديگر كه‏
اين سخنرانی هست هر شب يكی از اين موضوعات را كه احتياج به توضيح و
تفسير دارد موضوع سخن قرار می‏دهيم .