می‏شود . ايمانی كه در قرآن مكرر ذكر شده يعنی ايمان به خدا ، يعنی ايمان‏
به علم و حكمت و قدرت و نظام و تدبير و عدالت ، ايمان به آنچه در اين‏
جهان حق و ثابت و مفيد است .
و اما ركن دوم ، عمل است ، نه مطلق عمل ، عمل صالح و پاك و نيك .
بشر روح دارد و بدون ، قلب دارد و قالب . در ناحيه روح و قلب بايد
اطمينان و ايمان داشته باشد ، حيران و سرگشته نباشد ، در ناحيه بدن و
قالب بايد مثل درختی بارور و مثمر بوده باشد .
جهان ما جهان حركت است ، جهان كار است ، از بزرگ ترين كرات آسمانی‏
تا كوچك ترين ذراتی كه بشر تاكنون كشف كرده در كار و در حركت و
فعاليت‏اند . يك ذره و يك قطره بيكار نيست . انسان نيز از اين قانون‏
كلی و عمومی مستثنی نيست ، چيزی كه هست اين است كه اگر چه انسان هم به‏
حكم ضرورت بيكار نمی‏تواند بنشيند ، مثلا روح و مغز انسان هر اندازه‏
بخواهد بيكار باشد نمی‏تواند بيكار باشد ، دائما در حال حركت است و از
خاطره‏ای به خاطره‏ای و از تصوری به تصوری منتقل می‏شود ، حتی در حال خواب‏
كه چنين به نظر می‏رسد روح و مغز استراحت كرده و كار نمی‏كند دائما در حال‏
حركت و جنبش است ، دانشمندان معتقدند كه در حال خواب يك لحظه نيست‏
كه روح و مغز بيكار مطلق باشد ، در ناحيه بدن هم انسان بيكار مطلق نيست‏
، بالاخره چاره‏ای ندارد از اين كه چيزهايی را ببيند و چيزهايی را تماشا
كند ، چيزهای ديگری را بشنود ، ولی انسان به حكم اينكه مختار و آزاد خلق‏
شده ميدان عمل وسيعی دارد ، می‏تواند خوب و مفيد عمل كند و می‏تواند بد و
زيان آور عمل كند ، می‏تواند در همان راهی گام بردارد كه كمال خير و