مردان خدا كه جز در راه حق گام بر نداشتهاند مرگ قيافهای جذاب و گيرنده
دارد . مردان خدا به استقبال مرگ میروند . هنگامی كه آن ضربت محكم فرق
علی عليه السلام را میشكافد ، بدون ذرهای تزلزل ، مثل كسی كه سالها به
دنبال مطلوب و محبوبی هست و ناگاه به وصال آن میرسد میگويد : " قسم به
پروردگار كعبه كه فائز شدم " . در بستر مرگ به مردم میگويد :
" به خدا قسم كه اين حادثه برای من مكروه و ناگوار نبود ، حتی غير
مترقبه هم نبود ، بلكه بالاتر ، من انتظار اين حادثه را داشتم مانند
جويندهای كه مطلوب خود را میجويد و مانند كسی كه در شب تار به دنبال
چاه آب و سر چشمهای میگردد و در آن تاريكی آن را پيدا میكند . "
نه تنها مرگ و معاينه مرگ نتوانست رشته افكار و نيات علی را پاره
كند بلكه محكم تر كرد . كاخ نيات و افكار و منويات علی از آمال و
آرزوهای شخصی بنا نشده بود كه آن ضربت بتواند خراب كند . در بستر مرگ
هم میبيند همان افكار عالی و نورانی خود را دنبال میكند . در فاصله ضربت
خوردن و وفات سخنان و وصايايی دارد ، آخرين سخنانش اين بود :
" علی بن ابيطالب به يگانگی خدا و رسالت پيغمبر گرامی گواهی میدهد ،
خدا را شريكی نيست و او محمد را فرستاد تا پرچم هدايت را بر افرازد و
دين حق را بشر عرضه بدارد هر چند مشركان ناراضی باشند . نماز من و هر
عبادت من ، زندگی و مردن من همه برای خداوند رب العالمين است . فرزندم
حسن !
|