و عصبی بشوند و كارشان معطل شود ، و يا آنجا كه جنسی از مأكول و مشروب و
ملبوس و وسائل و كار فرما برای مردم تهيه میكنند بايد چنين فرض كند كه
اين كار فرما و يا اين آذوقه را برای خانه خودم تهيه میكنم ، پس ديگر
نبايد غش و تقلب به كار ببرم ، و يا در وقتی كه معامله میكند بايد
اينطور فكر كند كه خود من خريدار هستم ، پس رعايت انصاف و عدالت را
بكنم .
رسول خدا فرمود : مثل اهل ايمان در دوستی متبادل و عاطفه مشترك همانا
مثل يك پيكر است كه چون عضوی درد میگيرد ساير اعضای جسد بيقراری و
همدردی میكنند ، درجه حرارت بدن بالا میرود و تب عارض میگردد ،
استراحت و آسايش از تمام بدن رخت بر میبندد ، بيخوابی پيدا میشود .
خاصيت موجود زنده اين است كه بين اعضا و اجزا همكاری و همدردی و
هماهنگی هست و آن جماد و مرده است كه از خراب شدن يك جزء ، اثری در
ساير اجزا ديده نمیشود . جامعه نيز به نوبه خود حيات و ممات دارد ، روح
اجتماعی نيز به نوبه خود حقيقتی است از حقايق اين جهان ، اگر روح
اجتماعی وجود داشته باشد و جامعه زنده و جاندار باشد بدون شك همدردی و
همكاری در آن جامعه وجود دارد ، ديگر در آن جامعه جنس تقلبی برای يكديگر
تهيه نمیكنند ، به يكديگر كم نمیفروشند ، رعايت انصاف و عدالت را
مینمايند ، در خوشی و ناخوشی ديگران شريك میباشند .
سالی در مدينه خشكسالی پيدا شد ، امام صادق عليه السلام از ناظر خرج
منزل خود پرسيد : امسال ما در خانه چه داريم ؟ او گفت : جای نگرانی
نيست ، به قدر آنكه تا آخر سال ما را كفايت كند من
|