شما دست بيعت دراز می‏كرديد و من به علامت اكراه دست خود را پس‏
می‏كشيدم ، شما دست خود را برای بيعت باز می‏كرديد و من به عكس به علامت‏
امتناع از قبول ، دست خود را می‏بستم . ولع و تشنگی نشان داديد مانند
شتران تشنه كه به آب می‏رسند ، ازدحام به قدری بود كه كفشها از پاها و
رداها از دوشها افتاد ، ضعفا پامال شدند ، مردم مدينه و كسانی كه حاضر به‏
بيعت بودند آنقدر اظهار خوشحالی و بهجت كردند تا آنجا كه كودكان به‏
پيروی از بزرگان غرق در شادی بودند ، پيران شكسته و سالخورده با كمال‏
ضعف و ناتوانی آمدند كه بيعت كنند ، بيماران با مشقت فراوان از بستر
بيماری به خاطر بيعت حركت كردند و آمدند ، حتی زنان و دختران برای‏
بيعت كردن سر از پا نمی‏شناختند .
در يك همچو شرايطی علی عليه السلام زمام امور را به دست گرفت . راجع‏
به اينكه منشأ و ريشه آن همه فتنه‏ها چه بود و چطور شد كه جامعه اسلامی بعد
از آن اتحاد و اجتماع و تا حد زيادی خلوص نيت ، گرفتار تشتت و تفرق و
اغراض شد و مخصوصا با توجه به اينكه اين فتنه انگيزيها از طرف خود
اعراب و مسلمين اولين شروع شد و آتشش دامن زده شد و ساير ملل كه به‏
اسلام گرويده بودند خود را از اين فتنه‏ها دور نگه می‏داشتند و بلكه آنها
مدافع قوانين اسلام بودند ، راجع به اين مطلب خود اميرالمؤمنين عليه‏
السلام در نهج البلاغه بياناتی دارد كه علت و موجب اصلی بروز اين فتنه‏ها
را نشان می‏دهد ، در يكی از خطبه‏ها می‏فرمايد : " « ثم انكم معشر العرب‏
اغراض بلايا قد اقتربت فاتقوا سكرات النعمة و احذروا بوائق النقمة » "
می‏فرمايد : شما ای مردم عرب هدف بلياتی قرار گرفته‏ايد كه نزديك است‏
كاملا