از آنچه ما به آنها روزی كرده‏ايم به ديگران بهره می‏دهند " . در حديث‏
است كه مقصود از جمله آخری اين است كه از علمای خود به ديگران بهره‏
می‏دهند و آنها را ارشاد و هدايت می‏كنند .
در حديث ديگر است كه هيچ تحفه و هديه‏ای گرانبهاتر و با ارزش تر از
اين نيست كه كسی فكری و حكمتی و دستور العمل صحيحی برای زندگی به ديگری‏
هديه كند .
نظاير اين تعبيرها و بيانها در آثار دينی ما زياد است . از همه اينها
ما بايد بفهميم كه از نظر اسلام راهنمايی فكر و عقيده مردم در چه درجه از
اهميت است . فقر روحی و فكری بالاتر از فقر مالی و اقتصادی است ، با
داشتن ثروت روحی و فكری و اخلاقی می‏توان فقر مالی و اقتصادی را علاج كرد
ولی با وجود فقر روحی و معنوی بی نيازی مالی سودی ندارد و ممكن است بر
ناراحتی و شقاوت انسان بيفزايد .
مقصود اين نيست كه فقر مالی و احتياج مادی امر ممدوحی است و نبايد آن‏
را چاره كرد ، بلكه مقصود اين است كه انسان نبايد فقر را منحصر به فقر
مالی بداند و توجهی به فقرهای فكری و روحی و اخلاقی نداشته باشد . چيزی كه‏
منشأ می‏شود انسان همه توجه خويش را معطوف به رفع فقر مالی بكند اين‏
است كه انسان خودش فقر مادی را بيش از ديگران احساس می‏كند و رنج فقر
مادی را بيش از كسان ديگر حس می‏كند ، بر خلاف فقرهای روحی و معنوی كه‏
خود شخص آن فقر و عوارض و آثار آن فقر را احساس نمی‏كند ، ديگران و
مخصوصا آنهايی كه از اين ثروت معنوی بهره كافی دارند بهتر احساس می‏كنند
. از اين جهت است كه می‏بينيم پيغمبران و