پاورقی : . 1 نهج البلاغه ، نامه . 12
ابن قيس رياحی صادر كرده در وقتی كه او را در رأس سه هزار نفر به عنوان
مقدمه الجيش به طرف شام كه قلمرو معاويه بود فرستاد ، و يك فرمان و
دستور هم از معاويه نقل میكنم كه به نام دو نفر از سردارانش يكی بسر بن
ارطاه و يكی سفيان غامدی صادر كرد در وقتی كه ايندو را - هر يك در يك
زمانی به حدود قلمرو حكومت علی عليه السلام فرستاد . از اين دو فرمان و
دو دستور به خوبی دو روحيه كاملا متضاد و دو روش مختلف و دو هدف مختلف
نمايان است .
علی عليه السلام به سردار خود اين طور دستور میدهد : " « اتق الله الذی
لابد لك من لقائه و لا منتهی لك دونه ، و لا تقاتلن الا من قاتلك » " اول
چيزی كه میفرمايد اين است : از خدا بترس ، خدا را در نظر بگير . بعد
میگويد : تا دشمن به جنگ شروع نكند تو شروع نكن . بعد قسمتهايی در همين
زمينه میفرمايد كه كاری نكن كه آنها را تحريك به جنگ بكنی ، و آن وقت
میفرمايد : " « و لا يحملنكم شنانهم علی قتالهم قبل دعائهم و الاعذرا
اليهم » " ( 1 ) مبادا كينه و دشمنی آنها تو را وادار كند كه قبل از
آنكه آنها را كاملا دعوت كنی و اتمام حجت كنی به دزد و خورد مبادرت كنی
.
ولی معاويه به بسر بن ارطاه اينطور دستور میدهد : " سرحتی تمر
بالمدينة فاطرد الناس و اخف من مروت به وانهب اموال كل من اصبت له
ممن لم يكن له دخل فی طاعتنا " برو تا به مدينه برسی ، در بين راه مردم
را از جلو خودت بران و تا میتوانی ايجاد رعب در دلها كن و هر چه مال به
دستت میرسد غارت كن مگر مال آنهايی كه از
پاورقی : . 1 نهج البلاغه ، نامه . 12 |