پاورقی : 1 و 2 - نهج البلاغه فيض الاسلام ، خطبه 50 ، صفحه . 137
كشتار زياده روی كند و همانا او پيروز است حال ای مردم شما میگوئيد ما
در مقابل اين جنايت بزرگ كه بر اسلام وارد شد ، سكوت كنيم ؟ مردم هم
گفتند نه ، نه ، ما با جان و دل حاضريم جهاد كنيم آن وقت مردم را جمع
كرد و به جنگ با علی عليه السلام آمد پس معاويه از خودش نيروئی نداشت
، از نيروی پيغمبر استفاده كرد ، از نيروی قرآن استفاده كرد بعد معاويه ،
زيادبن ابيه ، يك جلاد خونريز را برای مردم میفرستد ، آن وقت مردم چه
میگويند ؟ میگويند اينهم اسلام ، اينهم دين ، ببين حاكم اسلامی چه میكند ؟
آن وقت زبان معاندين دراز میشود
سپس امام عليه السلام میفرمايد : « و لكن يؤخذ من هذا ضغث و من هذا
ضغث فيمزجان ! » و ليكن از حق قسمتی و از باطل قسمتی گرفته میشود و
مخلوط میشوند يعنی يك مشت از حق و يك مشت از باطل را با يكديگر مخلوط
میكنند و به خورد مردم میدهند مانند كسی كه در گندم مقداری ارزن قاطی
میكند و به نام گندم به مردم میفروشد ! مردم وقتی شب آن را خوردند فردا
اثرش را میبينند و میفهمند آنچه ديشب خورده اند نان گندم نبوده است
« فهنا لك يستولی الشيطان علی اوليائه و ينجوا الذين سبقت لهم من الله
الحسنی » ( 2 ) ، در اينجاست كه شيطان بر دوستان خودش مسلط میشود يعنی
ابزار شيطان هم حق است ، حق مخلوط شده با باطل ، حقی كه لباس باطل
پوشيده است اين همان معنائی است كه از آيه استفاده میشود كه باطل از حق
تغذيه میكند ، خودش نيرو ندارد ، از آن نيرو
پاورقی : 1 و 2 - نهج البلاغه فيض الاسلام ، خطبه 50 ، صفحه . 137 |