بعد حضرت برای اينكه اين خيال را از دماغ اين آدم بيرون كند رو كرد به‏
" وشاء " كه از روات و اهل كوفه بود و آمده بود خدمت امام رضا عليه‏
السلام ، او از علما و محدثين كوفه بود ( يك فكر غلطی آن وقت در كوفه‏
وجود داشته و حضرت هم آگاه بود و اشاره به آن می‏كند ) فرمود " وشاء "
! در كوفه مردم اين آيه قرآن را كه راجع به نوح عليه السلام و پسرش است‏
چگونه می‏خوانند ، آنجا كه نوح به خدا خطاب می‏كند « رب ان ابنی من اهلی‏
و ان وعدك الحق »( 1 ) ، بعد دنبالش خدا چه خطاب كرد ؟ " وشاء "
فهميد ، گفت آقا بعضی در كوفه پيدا شده اند می‏گويند آيه را اينجور بايد
خواند : انه ليس من اهلك ، انه عمل غير صالح وقتی كه نوح به خدا عرض‏
كرد خدايا اين پسرم جزء خاندان من است ، او را ببخش ( دلش به حال‏
پسرش سوخت ، اما پسر ، گنهكار است ) و اجازه بده من او را با خودم‏
سوار كشتی كنم تا غرق نشود ، آيه آمد : « انه ليس من اهلك »اين جزو
خاندان تو نيست « انه عمل غير صالح »( 2 ) ولی وشاء گفت بعضی از مردم‏
كوفه اينجور می‏خوانند انه عمل غير صالح ، آيه را اين جور معنی كردند كه‏
نوح عليه السلام گفت خدايا اين پسر من است ، او را بر من ببخش ، بعد
آيه را به گونه ای مسخ كردند كه معنايش اين می‏شود كه خدا گفت : ای نوح‏
! تو اشتباه می‏كنی ، اين پسر تو نيست ، اگر از نسل تو می‏بود ، به خاطر
تو او را می‏بخشيدم ، من يك پيغمبر را به خاطر بچه اش از خودم نمی‏رنجانم‏
ولی تو اشتباه می‏كنی ، او از نسل تو نيست ، عمل تو نيست ، فرزند تو
نيست ، فرزند يك آدم نابكار و فاسق است . حالا اين چقدر

پاورقی :
1 - سوره هود ، آيه . 45
2 - سوره هود ، آيه . 46