و حسبك داء ان تبيت ببطنة |
و حولك اكباد تحن الی القد (1) |
پاورقی : 1 - نامه 45 نهج البلاغه فيض الاسلام صفحه 970 [ نامه ای است كه آن حضرت عليه السلام به عثمان بن حنيف انصاری كه از جانب آن بزرگوار حاكم بصره بود نوشته است ] .
او انجام داده است . ولی در عين حال كه همه اينكارها را میكرد ، زاهد
بود اتفاق میافتاد كه میرفت در آن باغستانهای مدينه كه مربوط به اهل
كتاب و غير مسلمانان بود و برای آنان كار میكرد ، خدمت میكرد ، مزد
میگرفت و بعد مزد او بود كه تبديل به نان میشد به خانه اش گندم میآورد
، جو میآورد و صديقه طاهره سلام الله عليها با دست خودش آنها را آرد
میكرد ، میپخت و در عين حال وقتی كه به محتاجی ، به مسكينی ، به يتيمی ،
به اسيری برخورد میكردند فورا او را بر خودشان مقدم میداشتند اين بود
معنی زهد علی عليه السلام ، شما اين جور زاهد را پيدا بكنيد .
زهد علی عليه السلام همدردی بود همدردی ، انسانيت است او از حق صد
درصد مشروع خودش هم استفاده نمیكرد برای خودش به اندازه يك سرباز فقط
از بيت المال حقوق قائل بود ، ولی در همان هم قناعت میكرد ، حاضر نبود
با شكم سير بخوابد چرا ؟ چون دل و وجدان و قلب زنده اش به او اجازه
نمیداد میفرمود : « او ابيت مبطانا و حولی بطون قرثی ، و اكباد حری ، او
اكون كما قال القائل : »
پاورقی : 1 - نامه 45 نهج البلاغه فيض الاسلام صفحه 970 [ نامه ای است كه آن حضرت عليه السلام به عثمان بن حنيف انصاری كه از جانب آن بزرگوار حاكم بصره بود نوشته است ] . |