را نخوانده بودند ، اظهار بدبينی كامل كردند حال اگر عده ای از متفكرين‏
جنبه های سياه و تاريك زندگی بشر را ببينند و اين طور اظهار نظر بكنند
خيلی عجيب به نظر نمی‏آيد .
نظريه ديگری كه عكس نظريه قبل است می‏گويد : طبيعت و سرشت بشر بر
خير است ، بر حق است ، بر درستی و راستی است انسان موجودی اخلاقی و صلح‏
جو و خيرخواه است اصل در طبيعت بشر ، نور و عدالت و امانت و تقواست‏
پس چه چيز انسان را فاسد می‏كند ؟ می‏گويند انحراف بشر علت خارجی دارد ،
از بيرون به بشر تحميل می‏شود ، جامعه انسان را فاسد می‏كند ژان ژاك روسو
چنين عقيده ای دارد و در كتاب معروف خود " اميل " می‏خواهد نشان دهد
كه انسان طبيعی ، انسان خارج از جامعه ، انسان در طبيعت ، موجودی است‏
سالم و درست و پاك ، و همه نادرستی‏ها ، فسادها و ناپاكيها از جامعه به‏
او تحميل می‏شود لذا روسو به اجتماع و زندگی اجتماعی بدبين است و تز
اصلاحی او اين است كه بشر بايد تا حد ممكن به طبيعت برگردد روسو به تمدن‏
جديد خوش بين نيست چون معتقد است كه تمدن جديد انسان را از طبيعت دور
می‏كند .
هر چه انسان از طبيعت دورتر شود فاسدتر می‏شود و هر چه به طبيعت اوليه‏
نزديكتر باشد ، به انسانيت و درستی و پاكی نزديكتر است نظريه روسو كه‏
فردی مذهبی است از يك نظر شبيه نظريه فطرت است كه در اسلام مطرح شده ،
و شبيه است به جمله معروف پيامبر اكرم صلی الله عليه وآله وسلم كه‏
فرمود : « كل مولود يولد علی الفطرش حتی يكون »