خودتان را اصلاح كرديد ، اگر هوی پرست نبوديد و خودی را از خودتان دور
كرديد ، اگر كسی بوديد كه در اجتماع هدف داشتيد ، هدف اجتماعی ، خدايی‏
و الهی داشتيد ، آن وقت مال و ثروت را كه قدرت است در طريق هدف‏
مقدس خودتان بكار برديد ، اين عبادت است جاه و مقام را هم شما اگر
برای هدفهای معنوی خودتان بخواهيد ، عبادت است اين را كه من می‏گويم از
خودم نمی‏گويم ، تعبير امام صادق عليه السلام است .
عده ای از همين زاهدهای احمقی كه در همان زمان تازه پيدا شده بودند ،
در مسئله زهد با امام مباحثه می‏كردند ، حضرت به آنها فرمود اگر مطلب‏
اينجوری است كه شما می‏گوئيد پس يوسف پيغمبر كه قرآن او را پيغمبر
می‏داند و بنده صالح خداست ، چرا وقتی كه معلوم می‏شود گنهكار نيست و
تبرئه می‏شود و از زندان بيرون می‏آيد ، فورا به عزيز مصر می‏گويد :
« اجعلنی علی خزائن الارض انی حفيظ عليم »( 1 ) ، يعنی يوسف بزرگترين‏
پستها را می‏خواهد ، می‏گويد : تمام وزارت دارائی را هر چه هست در اختيار
من بگذار چرا قرآن اين را از يوسف نقل كرده و بر او عيب نگرفته و يوسف‏
را دنياپرست معرفی نكرده است ؟ چون يوسف دنياپرست نبود و از اول‏
زندگی نشان داد كه خداپرست است نه دنياپرست يوسف آن پست و مقام و هر
چه را كه می‏خواست ، برای هدفهای معنوی و الهی می‏خواست ، و چون برای‏
هدفهای معنوی و الهی می‏خواست ، اين ديگر دنيا نيست ، عين آخرت است .

پاورقی :
1 - سوره يوسف ، آيه . 55