كه اگر به اين قطار بايد سنگ زد چرا وقتی كه ايستاده يك يگ كوچك هم‏
به آن نمی‏زنند ، و اگر بايد برايش اعجاب قائل بود ، اعجاب بيشتر در
وقتی است كه حركت می‏كند .
اين معما برايم بود تا وقتی كه بزرگ شدم و وارد اجتماع شدم ديدم اين‏
قانون كلی زندگی ما ايرانيان است كه هر كسی و هر چيزی تا وقتی كه ساكن‏
است مورد احترام است تا ساكت است مورد تعظيم و تبجيل است ، اما
همينكه به راه افتاد و يك قدم برداشت نه تنها كسی كمكش نمی‏كند ، بلكه‏
سنگ است كه بطرف او پرتاب می‏شود و اين نشانه يك جامعه مرده است ،
ولی يك جامعه زنده فقط برای كسانی احترام قائل است كه متكلم هستند نه‏
ساكت ، متحركند نه ساكن ، باخبرترند نه بی‏خبرتر .
پس اينها علائم حيات و موت است البته اينها ، دو علامت بارزتر و
مشخص تر حيات بودند كه عرض كردم والا علائم ديگر هم زياد دارد .

همبستگی ، يكی از علائم حيات

يكی از علائم حيات يك جامعه اين است كه همبستگی ميان افرادش بيشتر
است خاصيت مردگی ، متلاشی شدن و متفرق شدن و جددا شدن اعضا از يكديگر
است ، خاصيت زندگی يك اجتماع به همبستگی و پيوستگی بيشتر اعضاء و
جوارح آن اجتماع است آيا جامعه اسلامی امروز يك جامعه زنده است يا يك‏
جامعه مرده ؟ به اين دليل كه مسلمين بيشتر به جان يكديگر می‏افتند و بيشتر
مساعيشان صرف جنگ و دعوا با