پاورقی : 1 - میگويند پادشاه معاصرش به او گفت میخواهم مطابق فلسفه خودت بهترين خدمت را به تو بكنم و ترا از شر اين زندگی خلاص كنم ، و او را كشت . 4 - 2 - سوره بقره ، آيه . 30
را صد درصد شر میدانست ( 1 ) .
براساس اين بينش ، بشر به حسب غريزه موجود شريری است و شرارت جزء
ذات و سرشت اوست ، از اول كه در اين دنيا آمده همين جور بوده ، الان هم
هست ، در آينده هم هر چه بماند همين است و غير از اين نيست ، اميد
بهبود و آينده خوب برای بشريت خيال است .
قرآن در مسئله آفرينش انسان در اين زمينه مطالبی دارد ، خداوند وقتی
اعلام كرد : « انی جاعل فی الارض خليفة »( 2 ) من خليفه و جانشينی در
زمين قرار میدهم ، ملائكه با بدبينی نسبت به سرشت انسان ، اظهار داشتند
: « ا تجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء »( 3 ) میخواهی در روی
زمين كسی را قرار دهی كه فساد میكند و خون میريزد ؟ يعنی در سرشت اين
موجود جز فساد و خون ريزی چيزی نيست خداوند در جواب آنها فرمود ، « انی
اعلم مالا تعلمون »( 4 ) من چيزی میدانم كه شما نمیدانيد . يعنی آنها را
تخطئه نكرد و نگفت كه دروغ میگوئيد ، بلكه گفت ورای آنچه شما میدانيد
من چيزها میدانم ، شما يك طرف سكه را خوانده ايد ، شما عارف به حقيقت
موجودی كه من میخواهم بيافرينم نيستيد ، حد شما كمتر از آن است كه او را
بشناسيد ، او برتر و بالاتر است به اين ترتيب ملائكه ، كه قسمتی از كتاب
وجودی انسان را شناخته و خوانده بودند و نيمی از آن
پاورقی : 1 - میگويند پادشاه معاصرش به او گفت میخواهم مطابق فلسفه خودت بهترين خدمت را به تو بكنم و ترا از شر اين زندگی خلاص كنم ، و او را كشت . 4 - 2 - سوره بقره ، آيه . 30 |