ببرند برای فقرا و ضعفا و بيچارگان در آخر كار يك كاسه به اندازه خوراك‏
يك نفر برای شخص خودش نگاه می‏داشت ، البته از نظر اسلام عائله را قبل‏
از خود و بيگانگان بايد غذا داد و چه بسيار اتفاق می‏افتاد كه آن آخر كار
كه برای خودش يك كاسه باقی مانده بود فقيری می‏رسيد و آن را هم به فقير
می‏داد اين را می‏گويند زهد ، اين را می‏گويند يك عمل شكوهمند و انسانی اين‏
، يك فلسفه زهد است اسلام اين نوع زهد را كه نه معنی آن تحمل محروميت‏
بی‏منطق است كه دور بريزيم تا در آخرت لذت بدهند كه لذت هم نخواهند
داد يا قلمرو دنيا را از قلمرو آخرت جدا كنيم ، تأييد می‏كند .
در زهد اسلامی ، زاهد ، زهد می‏ورزد كه ايثار كرده باشد ، زهد می‏ورزد كه‏
همدردی كرده باشد همدردی يكی ديگر از اهداف زهد اسلامی است يعنی يك‏
انسان در مقامی كه برايش مقدور است بايد ايثار كند ، ولی گاهی كار به‏
جائی می‏رسد كه از ايثار هم كاری ساخته نيست در شرايطی زندگی می‏كند كه‏
مردم بينوا آنقدر زياد و فراوانند كه او نمی‏تواند با دادن لباسی كه‏
می‏پوشد ، آنها را بپوشاند ، يا با دادن غذای خود ، آنها را سير كند و يا
با بخشيدن پولی كه در جيب خودش دارد ، آنها را متمكن كند از اينها
گذشته است جامعه ای است فقير و مفلوك و بيچاره كه در گوشه های مملكت‏
، مردم نان جو هم گيرشان نمی‏آيد ، يك وقتی می‏گفتند در سيستان بچه ها را
روزها مثل حيوان در صحرا رها می‏كنند تا علف بخورند از يك نفر كه در
چنين جامعه ای است چه كاری ساخته است ؟ تنها يك كار ساخته است ،
همدردی كردن ، فقط می‏تواند بگويد حالا كه برادرانم ندارند بخورند ، من‏