يافته اند ضعف وجودی دارند ، چرا كه لازمه فعل بودن يك فعل ، تاخير از
فاعل است و جز خدا كه فاعل عالی الاطلاق است ، همه مخلوقات فعل او
محسوب می‏شوند و لذا ضعف و نقص دارند لازمه فعل بودن ، ماهيت داشتن‏
است و همين طور فعل فعل يك درجه از او نازل تر است به اين ترتيب‏
نيستی در عين اينكه اصالت ندارد در هستی راه پيدا می‏كند تا می‏رسيم به‏
عالم طبيعت يا ناسوت كه از نظر حكمای الهی ضعيف ترين و ناقص ترين‏
عوالم وجود است ، در اينجا نشانه های ضعف وجود كه به يك اعتبار نشانه‏
های ماهيت و نيستی است ، بيشتر پديدار می‏شود پس شر و باطل در عين حال‏
كه اصالت ندارد و از سنخ وجود نيست ، از لوازم لاينفك درجات پائين‏
هستی است .
به اين ترتيب نظام هستی را اگر از آن جهت كه هستی است نظر كنيم ،
باطل و ماهيت و نيستی در آن راه ندارد ، از بالا كه نگاه كنيم نور است ،
اما از پائين كه نگاه كنيم سايه می‏بينيم ، سايه يك جسم لازمه جسم است كه‏
در عين اينكه اصالت ندارد ( و هر چه هست نور است ) ، اما به واسطه آن‏
جسم برای ذهن ما نمود پيدا می‏كند ، سايه چيزی نيست جز نبودن نور در يك‏
محدوده ، و بودن نور در اطراف آن .
حكمت الهی همه چيز را در بسم الله الرحمن الرحيم خلاصه می‏كند ، می‏گويد
ظهرالوجود بسم الله الرحمن الرحيم يعنی هستی به نام الله رحمان و رحيم به‏
ظهور می‏رسد و از يك ديد خيلی عالی ، عالم جز الله و رحمانيت الله و
رحيميت الله چيز ديگری نيست تصور اين معنا مشكل است اما خيلی عالی و
لطيف است و اگر انسان اين نكته را درك كرد بسياری از مسائل برای او حل‏
می‏شود در اين بينش ،