نقش امويها در پيدايش اين آسيب
كم كم افكاری پيدا شد كه عمل را تحقير و آن را بیارزش
او از بين نخواهد رفت ، به او خواهد رسيد ، و اگر به اندازه وزن يك ذره
كار بد كند ، از ميان نخواهد رفت و به او خواهد رسيد اين تعليم يكی از
بزرگترين تعليمات برای حيات يك ملت است وقتی يك ملت فهميد كه
سرنوشتش به دست خودش است ، سرنوشت او را عمل خودش تعيين میكند ، آن
وقت متوجه عمل و نيروی خودش میشود ، متوجه اينكه هيچ چيز به درد من
نمیخورد مگر عمل و نيروی من كه صرف فعاليت و سعی میشود اين خودش عامل
بزرگی است برای حيات .
شما اگر میبينيد در صدر اسلام مسلمين آنقدر جنبش و جوشش داشتند ، چون
يكی از اصول افكارشان همين بود آنها اين تعليم را كه از سرچشمه گرفته
بودند ، هنوز منحرف نكرده بودند فكرشان اين بود كه هر چه من عمل و سعی
میكنم و هر چه كه میجنبم ( البته عمل يك مسلمان اختصاص به عمل جوارح
ندارد بلكه نيت او هم بايد صحيح باشد ، ايمانش هم بايد صحيح باشد ) ،
فقط همين است كه به درد من میخورد و جز اين ، چيز ديگری نيست اين چقدر
به انسان اعتماد به نفس میدهد ، چقدر انسان را متكی به نيروی خودش
میكند ؟ ! از جمله تعليمات اسلام كه در همان صدر اسلام كم و بيش آسيب
ديد و هر چه گذشت اين آسيب زيادتر شد ( نه تنها اصلاح نشد بلكه زيادتر
شد ) همين مسئله است .
نقش امويها در پيدايش اين آسيب كم كم افكاری پيدا شد كه عمل را تحقير و آن را بیارزش |