به گروه كافرين كه می‏رسد آنها را مثل شاگردی معرفی می‏كند كه معلم هر
كاری كرده با هيچ نصيحتی و با هيچ تنبيهی نتوانسته او را براه بياورد و
آموزش بدهد ، بعد پدرش كه می‏آيد معلم به او می‏گويد : آقا ولش كن ديگر
فائده ای ندارد ، اين يك موجود اصلاح نشدنی است كفر بعد از عرضه است‏
اينهائی كه به آنچه به آنها عرضه شد كفر ورزيدند ، نصيحت ديگر فايده ای‏
به حالشان ندارد : « ان الذين كفروا سواء عليهم‏ء انذرتهم ام لم تنذرهم لا
يؤمنون 0 ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوش و لهم‏
عذاب عظيم »( 1 ) .
به گروه منافقين كه می‏رسد اهميت بيشتری می‏دهد ، بدليل اينكه آيات‏
بيشتری درباره آنها آمده است منافقين كسانی هستند كه از مذهب عليه‏
مذهب استفاده می‏كنند ، يعنی تظاهر به مذهب می‏كنند و حال آنكه در باطن‏
ضد مذهب هستند : « و من الناس من يقول آمنا بالله و باليوم الاخر و ما
هم بمؤمنين 0 يخادعون الله و الذين آمنوا و ما يخدعون الا انفسهم و ما
يشعرون »( 2 ) .
اينها در مقام فريب دادن خدا بر می‏آيند ، حقيقت را می‏خواهند فريب‏
بدهند ، مؤمنين را می‏خواهند فريب بدهند اما قرآن می‏گويد اينها موفق‏
نيستند ، اينها به خيال خودشان مردم را می‏فريبند و نمی‏فهمند و شعور
ندارند .

پاورقی :
1 - سوره بقره ، آيات 6 و . 7
2 - سوره بقره ، آيات 8 و . 9