بود كه گاهی اصحاب صفه يعنی عده ای از اصحاب پيغمبر كه از بلاد غربت‏
آمده بودند و پيغمبر اكرم صلی الله عليه وآله وسلم ابتدا آنها را در مسجد
و بعد در كنار مسجد جاده ای بود ، آنقدر در سختی و فقر به سر می‏بردند كه‏
لباس نداشتند تا بيايند در مسجد و در جماعت شركت كنند ، و گاهی يك‏
لباس در ميان آنها مبادله می‏شد ، يعنی يكی می‏پوشيد و نماز می‏خواند و بعد
ديگری از آن برای نماز خواندن استفاده می‏كرد در چنين شرايطی هيچ وقت‏
برای يك مؤمن صحيح نيست كه ولو از مال خودش ، لباس فاخر بپوشد .
در چنين شرايطی است كه وقتی پيغمبر اكرم صلی الله عليه وآله وسلم به‏
خانه دخترش زهرا وارد می‏شود و می‏بيند كه او يك دستبند نقره در دست‏
دارد و پرده الوانی را از در آويخته است ، به علامت اعتراض برمی‏گردد
حضرت زهرا عليه السلام كه از خلق و خوی پدر بزرگوارش آگاه بود ، فورا
دستبند را از دست خود درآورد و پرده ای را هم از در كند و ضمن فرستادن‏
آنها خدمت پدر بزرگوارش ، گفت پدرم را سلام برسانيد و بگوئيد اينها را
دخترت فرستاده است ، در هر راه كه خودتان صلاح می‏دانيد مصرف فرمائيد
پيغمبر اكرم صلی الله عليه وآله وسلم فورا دستور می‏دهد از همان پارچه‏
پرده چند پيراهن يا شلوار برای اصحاب صفه درست كنند وقتی كه شرايط چنين‏
است وظيفه ، چيز ديگری است .
حضرت صادق عليه السلام به معترضين فرمود : من الان در شرايطی كه پيغمبر
صلی الله عليه وآله وسلم زندگی می‏كرد ، زندگی نمی‏كنم من اگر در شرايط جدم‏
پيغمبر صلی الله عليه وآله وسلم زندگی می‏كردم ، مثل او بودم و پيغمبر صلی‏
الله عليه وآله وسلم هم اگر در زمان من زندگی می‏كرد كه وضع عموم مردم‏
خوب شده