در يك كتاب وجود دارد كه آن كتاب به اتفاق تمام ارباب مقاتل معتبر
نيست ( البته صاحبش مرد بزرگواری است كه در جوانی اين كتاب را نوشته‏
و اين كتاب مشتمل است بر بسياری از مسائل كه تاريخ آنها را تكذيب‏
می‏كند ، ولی هيچكدام از مورخين و محدثين و مقتل نويسان اسلام اين را
ننوشته اند بلكه تكذيب كرده اند و عقل هم آن را تكذيب می‏كند ) ، اين‏
است كه در روز بيستم ماه صفر ، اسراء ، اهل بيت پيغمبر اكرم صلی الله‏
عليه وآله وسلم ، اهل بيت امام حسين عليه السلام از شام می‏آيند به كربلا .
ما آن دو جريان اصيل را به كلی فراموش كرديم ، شايد در ميان همه ما دو
نفر نباشند كه زيارت اربعين را به قصد پيوند با حسين بن علی عليه السلام‏
خوانده باشند يا داستان جابر را از روی تدبر گوش كرده باشند ، هر جا كه‏
می‏رويم صحبت از اين است كه اهل بيت امام حسين عليه السلام آمدند كربلا
سر قبر امام حسين عليه السلام ، بعد چه شعرها ، چه مرثيه ها ، چه سينه‏
زنی‏ها ، همه براساس دروغ !
اين ، علامت جامعه مرده است دروغ را می‏پذيرد اما راست را هرگز حاضر
نيست بپذيرد ! جابربن عبدالله انصاری از صحابه پيغمبر اكرم و از جوانان‏
اصحاب پيامبر صلی الله عليه وآله وسلم است و در جنگ خندق جوانی بوده‏
در حدود 16 سالگی ، تازه بالغ شده بود ، در وقت وفات رسول اكرم صلی‏
الله عليه وآله وسلم تقريبا بيست و دو سه ساله بوده و بنابراين در سنه‏
61 هجری ، اين مرد هفتاد و چند ساله بوده است در آخر عمر كور شده بود ،
چشمهايش نمی‏ديد با يك مرد محدث بزرگواری به نام عطيه عوفی آمد و قبل‏
از آنكه به سراغ تربت حسين عليه‏السلام برود ، رفت سراغ فرات ، غسل‏
زيارت كرد و از سعد كه گياهی خوشبو بوده و آن را خشك می‏كردند و بعد