شوم و خطرناك می‏داند و اين قسمتها را در كلمات خودش زياد گنجانده است‏
و من مايل هستم آن قسمتها را كه از نوشته های خود اقبال يادداشت كرده ام‏
برای شما بخوانم تا ببينيد اين مرد چه نظری راجع به تمدن امروز اروپا
دارد و با اينكه به علم اروپائی خوشبين است ، به تمدن اروپائی تا چه‏
حدود بدبين و تا چه اندازه مشرق زمينی‏ها و مخصوصا مسلمين را پرهيز می‏دهد
كه تحت تأثير تمدن اروپا قرار نگيرند .
از جمله در كلمات خودش چنين می‏گويد : " آنها كه چشمشان از تقليد و
بردگی كور شده است نمی‏توانند حقايق بی‏پرده را درك كنند ، اين فرهنگ و
تمدن نيم مرده اروپائی چگونه می‏تواند كشورهای ايران و عرب را حيات نوين‏
بخشد هنگامی كه خود به لب گور رسيده است " .
باز می‏گويد :
" تاريخ جديد ، سرعت عظيمی است كه جهان اسلام با آن سرعت از لحاظ
روحی در حال حركت به طرف مغرب زمين است " .
می‏گويد : تاريخ جديد اين كشورها اين است كه به سرعت به سوی مغرب‏
زمين حركت می‏كنند بعد برای اينكه ميان علم و تمدن مغرب زمين تفكيك كند
می‏گويد : " و در اين حركت هيچ چيز باطل و نادرست نيست ، چه ، فرهنگ‏
اروپائی از جنبه عقلانی آن " يعنی فقط از جنبه علمی و فكری " ، گسترشی‏
از بعضی مراحل فرهنگ اسلامی است " .
يعنی اگر ما تنها جنبه فكری و علمی اروپا را در نظر بگيريم هر چه به آن‏
سو برويم برای ما خطر ندارد چون علم ، علم است و علم اروپا دنباله و
امتداد علوم اسلامی است فرهنگ اروپا به معنی علم