است ولی اينكه آن هدف كلی منطبق به يك جزئی بشود آن بستگی دارد به علل
خاص اتفاقی . اين مقدار را ما انكار نمیكنيم ولی اين مقدار سبب نمیشود
كه ما بگوئيم تمام نظام عالم بر اثر اتفاق پيدا شده است . و ما الان بايد
شرائط عادی را در نظر بگيريم ، در شرايط عادی اگر اتفاق باشد بايد تمام
حوادث به اتفاق باشد . اگر طبيعت هيچ هدف و غايت نداشته باشد بايد هر
چه رخ میدهد همه بوسيله اتفاق باشد يعنی طبيعت يا صورت به قول اينها
نخواهد ماده را برای خود انتخاب كند . در صورتی كه ما به جاهای ديگر كه
نگاه میكنيم در غير موارد اتفاقی ، كاملا محسوس است كه خود طبيعت در
جستجوی هدف است . و اين طبيعت و صورت است كه ماده را برای خود
انتخاب میكند نه اينكه اين ماده ضرورتا به اين صورت و به اين غايت
منتهی میشود .
شيخ میگويد مثلا شما وقتی يك دانه گندم را در يك زمينی میاندازيد و
يك دانه جو را نيز در همان زمين میاندازيد بعد میبينيد اين دانه گندم
مشغول يك نوع فعاليت میشود ، يك سلسله مواد را به شكل مخصوصی جذب
میكند و جو به شكل ديگری . از اين يك بوتهای میرويد و از آن يك بوته
ديگری . اين چگونه میشود ، آيا مواد در اين زمين يكسان است يعنی مادهای
كه اين استفاده میكند و مادهای كه آن استفاده میكند هيچ فرقی ندارد ؟ هر
دو از يك چيز استفاده میكنند معذلك اين به اين شكل در میآيد و آن به آن
شكل ؟ اين كه خلاف حرف شما است . شما گفتيد كه ماده به شكلی است كه جز
يك صورت را نمیپذيرد . به فرض اينكه ماده صورتهای مختلفی را بپذيرد
ناچار بايد بگوئيد ماده خودش مختلف است . حالا كه میگوئيد ماده مختلف
است چگونه است كه اين دانه گندم در هر جا كه قرار گيرد همان اجزائی را
كه برای او مفيد است همانها را جذب میكند ، و جو نيز همان اجزائی را كه
برای او مفيد است جذب میكند ؟ پس ماده نيست كه صورت را جبرا بدنبال
خود میآورد بلكه اين صورت است كه ماده را برای خود انتخاب میكند . و
ما امثال اين امر را وقتی كه در طبيعت نگاه میكنيم میبينيم . و اين نشان
میدهد كه صورتها و طبيعتها به سوی يك مقصدهائی روانند و صورت است كه
در ماده تصرف میكند و تغيير میدهد ، ماده
|