هم سه كتاب نيست و يك كتاب است ، كتاب چهارم هم يك كتاب است .
اين را در اصطلاح هم عدد ترتيب میگويند . پس اين گروه به اين صورت نظر
خود را بيان كردهاند كه وحدت مبدأ ساير اعداد است و بعد از آن " دوم
" ، نه " دو تا " ، آن كه بعد از مبدأ ترتيب است دوم است و بعد از
آن سوم . در اين صورت و در اين بيان حقيقت اشياء عدد نمیشود ، بلكه
ترتيب خاص میگردد . مثلا وقتی سؤال میشود كه فرس در عالم چه حقيقتی
است ؟ بايد بگوئيم حقيقت هفده هزار و چهار صد و بيست و سوم ، نه
حقيقت هفده هزار و چهار صد و بيست و سه . يعنی در ترتيبی كه ميان
موجودات هست او عدد هفده هزار و چهار صد و بيست و سوم است . اگر
انسان را در ترتيب اول بيست هزار گفتهايم ، در اين ترتيب بايد عدد
بيست هزارم بگوئيم . پس اين يك چيز ديگری است كه با حرف دسته اول
تفاوت دارد . آنگاه شيخ گفت : " فرتبوا العدد علی توالی وحده وحده "
، يكی بعد از ديگری بترتيب قرار گرفتهاند .
[ نظريه سوم ]
نظريه سوم چنين بود كه آنها انشاء عدد از وحدت را علی وجه التكرار
میدانستند . اين نظريه خيلی عجيبتر از آب در میآيد . به اين معنی كه هر
عددی همان وحدت است كه بار ديگر در آن عدد تكرار شده و تجلی كرده است
. كأنه مثل اين حرفی است كه ما در باب ماهيات میگوئيم . يك وقت
ماهيت را لا بشرط اعتبار میكنيم ، و گاهی به شرط اين شیء و گاهی به شرط
آن شیء و گاهی به شرط شیء ديگر . مثلا يك وقت انسان را لا بشرط و [ بطور
مطلق ] اعتبار میكنيم ، بعد انسان را با قيد موجود بودن اعتبار میكنيم و
میگوئيم انسان موجود ، و يا انسان عالم اعتبار میكنيم يا انسان قائم .
تمام اينها همان انسان مطلق است در