نامگذاری افرادشان به عدد است . مثلا در كاروانهای حج هر فردی شمارهای
دارد ، يكی شمارهاش بيست و چهار ، ديگری بيست و پنج ، و ديگری بيست و
شش . مسؤولين كاروان چون سر و كارشان با عدد است كم كم اسمها را بكار
نمیبرند و نمیگو يند مثلا آقای احمدی ، بلكه میگويند مثلا آقای بيست و
چهار يا آقای بيست و پنج . حالا شيخ میگويد بنابر نظر اينها افراد يعنی
اعداد ، اشياء يعنی اعداد . بطور مثال ماهيت انسان يعنی چه ؟ يعنی مثلا
عدد 6745 ، فرس چيست ؟ مثلا عدد 5421 ، زيرا كه اصلا ماهيت اينها را
ماهيت عدد میدانند .
شيخ میگويد آيا ما میتوانيم تفاوت انسان و فرس را فقط يك تفاوت
عددی ، يعنی به اقليت و اكثريت بگذاريم ؟ كه اگر يك عدد مثلا روی فلان
عدد بگذاريم بشود ماهيت انسان و يك عدد كه از آن برداريم بشود ماهيت
ديگر .
شيخ بحث ديگری را شروع میكند و درباره وحدت میگويد آيا آنها وحدتها
را متساوی میدانستند يا غير متساوی ؟ اگر وحدتها را غير متساوی بدانند كه
در واقع وحدت نيست و چيز ديگر است ، عدم تساوی است ، خواه اين عدم
تساوی اختلاف مقداری باشد و خواه عددی . اگر اختلاف مقداری باشد كه در
اين صورت وحدت مقدار است نه عدد ، [ در حاليكه وحدت مبدأ مقدار است
] . و اگر اختلاف عددی باشد اين خودش كثرت است نه وحدت . و اگر
وحدتها را مساوی بدانند ، آنوقت نمیشود از وحدتهای مساوی ، اشياء غير
مساوی بوجود بيايد .
[ شرح و توضيح متن ]
" فصل فی ابطال القول بالتعليميات والمثل : فنقول : انه ان كان فی
التعليميات تعليمی مفارق للتعليمی المحسوس ، فاما أن لا يكون فی
المحسوس تعليمی البته أو يكون ، فان لم يكن فی المحسوس تعليمی وجوب أن
لا يكون مربع ولا مدور ولا متعدود محسوس ، واذا لم يكن شیء من هذه محسوسا
فكيف السبيل الی اثبات وجودها بل الی تخيلها ، فان مبدأ تخيلها كذلك
من الوجود المحسوس حتی لوتوهمنا واحدا يحس شيئا منها لحكمنا أنه لا
يتخيل بل لا يعقل شيئا منها ،