توجيه مسئله ذبول و فساد در طبيعت
در مسئله ذبول هم اين اشكال مطرح میشود كه اگر ما برای طبيعت نظام و غايت قائل شويم مشاهده میكنيم كه در كنار رشد و كمال در طبيعت ذبول و انحطاط و فنا نيز وجود دارد . پس بايد بگوئيم فنا و ذبول هم غايت طبيعت است و غايت نظام طبيعت انحطاط و نابودی و فرسودگی است . شيخ میگويد بله در آنجا هم طبيعت غايت دارد ، اما نه به اينصورت كه غايت بالذات طبيعت ذبول است . در اين موارد دو طبيعت مختلف عملی انجام میدهند كه نتيجه منتجه از آنها ذبول است . قدما قائل بودند حرارت غريزی كه در بدن اين انسان است كارش تحليل كردن است و وقتی تحليل میكند ، بدن احتياج به بدل ما يتحلل پيدا میكند يعنی از يك طرف كه مواد تحليل میرود از طرف ديگر بايد موادی جايگزين آنها شود . تا وقتی كه نقصی در طبيعت پيدا نشده يا خود طبيعت ضعيف نشده اين عمل ادامه دارد . حالا چطور طبيعت ضعيف میشود مطلب ديگری است . به قول فلاسفه روح انسان در بدن هر چه بتدريج فعليت پيدا میكند و كمال خودش را میيابد ، فرق نمی كند كه اين كمال سعادت باشد يا شقاوت ، هر چه نفس بيشتر تجرد پيدا میكند بهمان نسبت علاقه تدبيریاش از