وجه تسميه طبيعی به كلی طبيعی
طبيعی را كه میگوئيم كلی طبيعی ، در واقع به اعتبار شأنيت آن است . اين شأنيت را دارد كه اگر در ذهن قرار بگيرد صفت كليت را دارد ، و الا در خارج كليت ندارد و امر متشخص است ، وجودش عين وجود افراد است ، افراد اگر كثير باشد كلی طبيعتی كثير و اگر منحصر به فرد باشد واحد است. كلی طبيعی خودش نه كلی است و نه جزئی است [ اينكه میگوئيم وجودش عين وجود افراد است ] به اين معنا نيست كه میگويند " يوجد بوجود فرد واحد وينعدم بانعدام جميع الافراد " اين قول بعضی فلاسفه امروزی و تقريبا قول اصوليون ماست و خواهيم گفت [ در فصل آينده تحت عنوان : كيفيه اللحوق الكليه للطبايع الكليه ] كه اين حرف غلطی است و شامل همه مفاسد سخن " رجل همدانی " است كه شيخ آنرا به مسخره میگيرد .مسئله اصالت فرد يا اجتماع
يك مسئله امروزه اين است كه آيا فرد اصالت دارد يا اجتماع ؟ در شكل فلسفیتر مسئله به اين شكل مطرح میشود كه : آيا فرد وجود دارد و اجتماع