بحث ديگر : شفقت و رحمت و . . . :
شفقت و رحمت را در جائی گويند كه انسان نسبت به ديگری حالت عطفی پيدا میكند . . . در انسان گاهی نوعی ميل وجود دارد كه اسم آنرا عاطفه يا عطوفت میگذراند كه میخواهد خيری به ديگری برساند . فرح يعنی حالت شادمانی و سرور و ابتهاج درمقابل رسيدن خيرات كه نقطه مقابلش غم و اندوه است كه از محروميت است . سؤالی كه مطرح است كه آيا اينها برای انسان كمال است يا كمال نيست . از يكطرف ، بظاهر ، اينها برای انسان كمال است ، انسان دارای احساس است ، . . . از طرف ديگر میبينيم كه اينها انفعالات و تأثراتند و تأثر هم از ضعف است . . . يك موجود هر چه كه قوت و قدرت بيشتری داشته باشد تأثرش كمتر است . به همين دليل است كه بچهها سريع التأثرترند و يا زنان نسبت به مردان سريع التأثرترند . . . در اينجا يك فلسفهای پيدا شده كه اين صفات را بعنوان فضيلت انسانی نفی كردها ند و همه را از ضعف دانستهاند . . . اين فلسفه در قديم بوده و در دورههای جديد هم كسانی مانند ماكياول و نيچه بدان معتقد بودهاند . . . قدمای ما