ديدگاه شيخ اشراق نسبت به افلاطون و مثل
مسأله ديگری كه باز لازم است در اينجا بحث شود خود مسأله شيخ اشراق است . در مورد شيخ اشراق برای ما لا اقل اين توهم يا بگوئيم اين حدس پيدا شده كه او خيلی تحت تأثير شديد عرفا بوده . معاصر با محيی الدين عربی است و از محيی الدين استفاده هم كرده است . خودش هم مردی عارف مسلك و عارف پيشه است . ولی عرفا . و تصوف مخصوصا قبل از محيی الدين از نظر علمی و فلسفی و نظريهای شأن زيادی نداشته و فيلسوفان نظريات اينها را تحقير میكردند و ارزشی برای آنها قائل نبودند . بنظر میرسد شيخ اشراق كه واقعا تحت تأثير عرفا بوده اين سلسله نظريات را از آنها گرفته ولی بعد به هر دليل بوده نسبت داده است به فلاسفه پيشين . برای اينكه اگر اينها را به فلاسفه پيشين نسبت نمیداد موردپاورقی : 1 - [ طالس ملطی در اوائل قرن ششم میزيسته ، وفات او حدود 545 / 546 قبل از ميلاد است . فيثاغورث در نيمه دوم قرن ششم و اوائل قرن پنجم ( 497 580 ) قبل از ميلاد زندگی كرده است . هراكليتوس حدود 540ق . م متولد شده و حدود 480ق . م وفات يافته است . بنابراين فيثاغورث و هراكليتوس هم عصر بودهاند . سقراط نيز حدود 470ق . م متولد شده و در حدود 399ق . م در گذشته است . افلاطون حدود 427 / 428ق . م متولد شد و در حدود 347أ 348ق . م درگذشت . بنابراين افلاطون حدود هفتاد سال بعد از فيثاغورث بوده است ] .