كه برای چه قصد كرده شده است و بهمين جهت كسی نمی‏پرسد چرا خواهان‏
تندرستی مزاج يا جويای خير شدی و از مرض و شر گريختی ؟ و اگر در حركت‏
يا تغيير حال اقتضای غايت از جهت موجود شدن غايت يا غايت شدن غايت‏
بود واجب می‏آمد كه هر غايتی هم غايتی داشته باشد و ليكن اقتضای غايت از
آنجهت است كه تغيير و تجددی از سببی طبيعی يا ارادی حاصل شده باشد . و
اينكه حرارت برای سوزانيدن چيزی كار بكند عجب نيست بلكه حق اينست كه‏
حرارت اينكار را بكند و چيز را بسوزاند و فانی كند و آنرا مبدل به مثل‏
خود يا به مثل جوهری كه در او هست بنمايد . و اتفاق و غايت عرضی در
موردی است كه مثلا جامه فقير را بسوزاند و اين غايت ذاتی او نيست زيرا
برای آن كه جامه فقير است نمی‏سوزاند و مقصود از قوه محرقه آن نيست بلكه‏
آنست كه آنچه را با او تماس می‏كند به جوهر خود تبديل نمايد و چيزها را
در يك حال كه باشند منحل می‏كند و در حال ديگر منعقد می‏سازد و اتفاق چنين‏
افتاده است كه آنچه به او تماس كرده جامه فقير بوده است . پس كار
آتش در طبيعت غايتی دارد اگر چه تصادف او بالعرض با منفعت واقع شود
. و وجود غايتی عرضی مانع وجود غايت ذاتی كه مقدم بر آنست نمی‏باشد .

[ حاصل مطلب ] :

از همه اين تحقيقات دانسته شد كه ماده برای صورت است و مقصود از
ماده يافت شدن صورتست در او و صورت برای ماده نيست اگر چه در ماده‏
بايد صورت ناچار موجود باشد . و هر كس در منافع اعضاء جانوران و اجزاء
گياه تأمل كند برای او شكی باقی نمی‏ماند كه امور طبيعی غايت دارند و به‏
زودی در انجام سخن در طبيعيات به اين فقره اشاره خواهيم كرد ولی در هر
حال نمی‏توان منكر شد كه در امور طبيعی امور ضروری هم هست كه غايت به‏
بعضی از آنها محتاج است و بعضی همراه آن می‏باشند ( 1 ) .

پاورقی :
[ 1 ] تمام شد ترجمه فصل چهاردهم از مقاله اول از فن سماع طبيعی از
طبيعيات شفا ، به نقل از " فن سماع طبيعی " فروغی .