میخواهند بگويند نسبت ، نسبت ضرورت است نه نسبت امكان ولی اينها از
قبيل آثار و لوازم ضروری مترتب بر فاعلهاست نه از قبيل غايات مترتب
بر فاعلها . و ما قبلا در كلمات شيخ خوانديم كه فرق است ميان ضرورتهائی
كه مترتب بر فاعلهاست و ميان غاياتی كه اين فاعلها به سوی آن غايات
حركت میكنند ، با اين فاعلها اين فعلها را برای آن غايتها بوجود میآورند
. پس اين دو مسئله است ، اينها را در نظر داشته باشيم .
حالا ما فعلا روی همان بيان شيخ بحث میكنيم . شيخ مسئله غايت و اتفاق
را از نظر ضرورت و امكان كه ما در اينجا مطرح كرديم به شكل ديگری طرح
میكند . میگويد ترتب يك اثر بر يك مقدمه يا دائمی است يا اكثری يا
اقلی يا متساوی . چهار طرح بيشتر نمیشود اگر ترتب يك اثر بر يك مقدمه
دائمی باشد ، اين را كسی اتفاق نمیگويد . اين میشود ضروری . و اگر اكثری
باشد در باب اكثری اتفاق هميشه در جهت مخالف است ، يعنی يك شیء كه
صدی 95 درصد ) وقتی علت پيدا میشود آن معلول پيدا میشود ، در آن 5 درصد
اگر پيدا نشد آنرا میگويند اتفاقا پيدا نشد . پس آن جهت مخالفش بر
میگردد به شق سوم يا چهارم .
يك وقت هم هست كه ترتب يك مقدمه بر يك نتيجه به طور مساوی است ،
يعنی 50 درصد به 50 درصد است . مثل اينكه انسان سكهای را بالا بيندازد ،
احتمال شير يا خط 50 درصد است و احتمال شير يا خط متساوی است .
يك وقت هم اقلی است مثل همان موارد اكثری كه اقلی هم موجود است .
اين علت غالبا اين اثر بر آن مترتب نيست ، و بطور اقل بر آن مترتب
میشود 50 درصد بر آن مترتب میشود .
شيخ میگويد در مورد دائمی كه بحثی نيست ، میرويم سراغ اكثری ، شيخ
میگويد آنجا كه 95 درصد بر آن مترتب میشود و 5 درصد
|