تعريف نكرده‏اند بعلاوه اعظام . اعظام جمع عظم به معنی كميات و اشكال و
اعداد است . ماده را با كميت عظم و شكل و عدد كه جمع بكنيم چنين موجودی‏
می‏شود . طبيعت عظم و شكل و عدد چيست ؟ می‏گويند طبيعت اينها مجرد است‏
. اينهم قول و نظر ديگری است كه باز هم قول افلاطون نيست ، قائلين به‏
اين نظر را هم شيخ ذكر نمی‏كند ، فقط می‏گويد چنين قولی هست . شايد در
كتابهای تاريخ فلسفه مثل ملل و نحل شهرستانی يا تاريخ فلسفه‏های جديد بشود
گوينده اين اقوال را پيدا كرد .

نظريه فيثاغورث در تعليميات

و اما فيثاغورث كه [ نظريه او در اين باب ] بيشتر معروف است . از
اين سه خصوصيتی كه ما گفتيم كه تنها تعليميات معقول هستند و مفارق و
مجرد هستند و مبادی ماديات هستند ، فيثاغورث ظاهرا به مجرد بودن اعداد
و تعليميات قائل نيست ولی به مبدئيت آنها قائل است . او گفته است كه‏
مبدأ اشياء و طبيعت عدد است ، يا عدد بعلاوه مقدار ، يا از عدد مقدار
بوجود می‏آيد و از مجموع عدد و مقدار ماديات بوجود می‏آيد . بهرحال او
قائل است به اينكه عدد اصل همه اشياء است ، بدون اينكه بگويد طبيعت‏
عدد مجرد از ماده است و بدون اينكه بگويد عدد مجرد با ماده توأم شده و
اشياء را بوجود آورده است كه آنوقت اشكالات زيادی بوجود آيد و سؤالات‏
زيادی مطرح گردد كه مثلا چگونه مجرد از ماده با ماده توأم می‏شود ؟ او تجرد
اعداد از ماده را قبول ندارد ولی به مبدئيت اعداد برای ماده قائل است .
و مخصوصا از ميان اعداد عدد واحد يا وحدت را مبدأ همه اعداد می‏داند . در
واقع او می‏گويد همه چيزها از واحد بوجود آمده است . بدين صورت كه از
وحدت اعداد بوجود آمده و از اعداد مقادير بوجود آمده و از اعداد و
مقادير همه اشياء بوجود آمده‏اند . می‏گويد در عدد وحدت اين خاصيت هست‏
كه اگر چه از مقوله كم است ولی می‏تواند سازنده كيف باشد . مثلا همين عدد
وحدت كه خودش وحدت است وقتی به وحدت ديگر اضافه شود عدد دو بوجود
می‏آيد . اين عدد خودش ماهيت و حقيقت ديگری است . چه آن را بوجود
آورده است ؟