قبول واقع نمیشد . البته نمیگوئيم كه بی اصل بی اصل گفته است . شايد
حرفهای بی مدركی در كتابهای افسانه مانندی ديده و فكر كرده كه بهتر است
همانها را مستند قرار دهد و بگويد حالا اگر اين نظريهها را ارسطو نگفته
است ولی افلاطون كه استاد ارسطو بوده گفته است . مثل آنچه كه در جزوههای
دانشكده الهيات گفتيم كه خود اينكه اساسا فلسفه افلاطون فلسفه اشراقی
بوده ، به اين معنا كه الان ما در فلسفه اشراقی داريم ، يعنی فلسفهای كه
هم استدلالی است و هم تهذيب نفسی ، و استدلال را بايد با كمك صفای نفس
بكار برد و حكيم بايد هم از برهان و استدلال عقلی و هم از سير و سلوك
قلبی استفاده كند ، به اين معنا چنين چيزی در فلسفه افلاطون نيست . شيخ
اشراق اينها را كه اساس حكمت اشراق است آمده جدا به افلاطون نسبت داده
است ، بعد هم چند نفر را كه هيچكس از آنها در دنيا خبری و اثری ندارد
به عنوان اينكه اينها فيلسوفانی در ايران قديم بودند اسم برده است ، از
كسانی كه هيچكس نمیتواند از آنها نام و نشانی بدست آورد . و گفته است
كه اينها دارای همين مسلك و مشرب بودهاند . بعد از شيخ اشراق اين حرف
در دنيا گفته شده و الا قبل از او مطرح نبوده است . احتمالا هم در
كتابهائی كه از ساختههای شعوبيه بوده [ مطالب بی اساسی آمده است ] ( 1
) .
افلاطون يك حرفی داشته راجع به عشق مجازی و راجع به زيبائی و در اين
موارد نظرياتی داشته ولی آنچه را كه ما سير و سلوك میناميم اصلا مطرح
پاورقی :
1 - يك روز آقای حبيبی اينجا بود مطلبی را از تقی زاده نقل میكرد كه
حرف خوبی هم بود . بعد هم خودم در كتاب تقی زاده پيدا كردم كه میگويد
اساسا ابن الوحشيهای در دنيا نبوده . در حاليكه كربن مینويسد اول كسی كه
لفظ اشراق را بكار برده ابن الوحشيه است كه در كتاب النبطيه بكار برده
است . تقی زاده میگويد كتابش هم مجهول است . همه اين حرفها از
ساختههای شعوبيه است عليه اعراب ، برای اينكه میخواستند بگويند كه ما
در ايران قديم چنين داشتيم ، اين كتابها را ساختهاند و اين حرفها را
زدهاند . احتمال دارد كه مستند شيخ اشراق هم يك چنين كتابهائی باشد .
بعد از اينكه اين فكر برايم پيدا شد خودم در منابع اصلی مثل " ملل و نحل
" شهرستانی كه بالاخره كتابی قديمی است گشتم كه ببينم آيا در كتابهای
قديم خودمان اثری پيدا میشود كه آيا فلسفه افلاطون فلسفه اشراقی بوده ، به
اين معنا كه شيخ اشراق میگويد ، ديدم كه اصلا يك چنين چيزی نيست .