پاورقی : [ 1 ] ظاهرا مطلب اول كه مربوط به غير فصول يا عوارض است مورد بحث قرار نگرفته است .
آن مصادمات و عوامل خارجی نمیتوانند فصل باشد .
و اما البحث الثانی ( 1 ) : با اينكه هر يك از جنس و فصل با يكديگر
مغايرند و هر دو با عوارض مغايرت كامل دارند پس " تأحيد " آنها از
كجاست ؟ با وجود مغايرت چگونه تأحيد يافتهاند بطوريكه بر يكديگر حمل
میشوند ؟
ما معانی متعدده را بر يك شخص و يك شیء حمل میكنيم ، حيوان را بر آن
حمل میكنيم ، ناطق را هم حمل میكنيم ، ابيض را هم حمل میكنيم ، آب ،
طويل ، . . . را هم حمل میكنيم . چگونه است كه امور كثيره میتواند بر
شیء واحد حمل گردد ؟
شيخ در اينجا مطلبی میگويد كه درست است اما تمام مطلب نيست .
میگويد اگر به مجموعهای از جواهر و اعراض مثلا " جسم " اطلاق میكنيم
برای اين است كه میخواهيم بگوئيم كه آن مجموعه جواهر و اعراض بتمامه
جسم است . میگويد در اينجا مسأله اعتبار مهم است . يك وقت جسم را
بشرط لا اعتبار میكنيم كه در اين صورت و به اين اعتبار ، ماده است . يك
اعتبار ديگر اعتبار جنسيت است كه اعتبار جسم است بطور لا بشرط كه به
اين اعتبار ، شیء با همان صورت و اعراض ، جسم است .
میدانيم كه بين ماهيات مثلا بين ماهيت فرس و ماهيت انسان ، "
بينونت بالعزله " وجود دارد . بين ماهيت جنس و فصل نيز همينطور
بينونت وجود دارد و بطريق اولی بين جنس و فصل و اعراض بينونت وجود
دارد . اكنون عمده اشكال اين است كه چگونه مصداق معانی متباين متعدد ،
يك شیء واحد است . اين اشكال از يك جهت مانند اشكالی است كه در مورد
صفات واجب تعالی وارد میشود . ما خداوند را قادر ، حی ، مريد ، عالم ،
. . . میگوئيم . مفهوم علم
پاورقی : [ 1 ] ظاهرا مطلب اول كه مربوط به غير فصول يا عوارض است مورد بحث قرار نگرفته است . |