تصويرهائی هستند از انسانهای جزئی و انسان كلی اساسا يك وجود عليحده و
مستقلی دارد . و نيز میديده كه اين انسان كلی كه در ذهن خودش تصور میكند
در يك زمان و مكان و خصوصياتی از اين قبيل نيست . و قهرا اين جور فكر
میكرده كه فی الوجود انسانان : انسان جزئی و انسان كلی . انسان جزئی همان
انسان فانی و داثری است كه در طبيعت وجود دارد و انسان كلی آن چيزی
است كه در ماوراء طبيعت وجود دارد و ذهن ما او را تلقی میكند . پس
وقتی ما میگوئيم كه زيد و عمرو را تصور میكنيم ذهن ما فرد خارجی يعنی
انسان مادی را تلقی كرده و تصويری كه ذهن ما از انسان مادی دارد همان
است كه بصورت تصوير زيد و عمرو در ذهن ما هست . ولی آنها میديدند كه
ذهن ما غير از تصويری كه از اين انسانهای خارجی و عينی طبيعت دارد و
تصويری هم از انسان كلی دارد . پس ناچار يك انسان كلی بماهو كلی هم در
خارج وجود دارد و ذهن ما وقتی كه آن انسان كلی را تلقی میكند نقشی بصورت
انسان كلی در ذهن پيدا میشود . غافل از اينكه اين انسان كلی كه در ذهن ما
است همان انسانهای جزئی هستند كه ذهن اين صورت كلی را از همان صورتهائی
جزئی تجريد كرده است ، نه اينكه ذهن همانطور كه زيد را مستقيما از خارج
گرفته است صورت انسان كلی را هم مستقيما از يك خارج ديگر گرفته است
كه جنبه ماورائی دارد . شيخ میگويد اين حرفها كه به افلاطون معروف است ،
كان المعروف بأفلاطون و معلمه سقراط يفرطان فی هذا الرأی ( 1 ) . شيخ
هميشه افلاطون را تحقير كرده يعنی به او عقيدهای
پاورقی :
1 - سؤال : مثل اينكه شيخ در اواخر عمر رسالهای چيزی در اين باره نوشته
[ كه با اين نظريات تفاوت دارد ] .
استاد : ولی نه ، اين اشارات هم كه آخرين كتابش هست ، در همين هم
شيخ خيلی تحقير كرده .
[ سؤال : ولی رسالهای هست ] .
استاد : من نديدهام . رساله چيست ؟ چاپ شده يا نه ؟
سؤال : چاپ شده .
استاد : شما داريد ؟ پس آن را ببينيم . آيا آن را در فهرست مصنفات
ابن سينا معتبر میدانند يا نه ؟
سؤال : يك چيزی هم بنام رساله عشق چاپ كردهاند .
استاد : رساله عشقش را من ديدهام كه در يك قطع خيلی بزرگ چاپ
كردهاند . در آنجا هم هست >