امر متضايفند و تقابلشان از قبيل تقابل ابوت و بنوت است البته شيخ اين‏
مطلب را در اينجا نمی‏گويد . شيخ در اينجا از نظر عبارت خيلی شرح و بسط
می‏دهد و مثالها ذكر می‏كند كه ديگر مهم نيست . پس بنابر قاعده‏ای كه ما
ذكر كرديم كه در تضاد شرط اينست كه دو امری باشند كه بخواهند حال در
موضوع واحد شوند و شأنيت حلول در موضوع واحد را داشته باشند و در جنس‏
قريب با يكديگر شركت داشته باشند و در جنس قريب با يكديگر شركت‏
داشته باشند و اختلافشان در فصل قريب باشد ، با چنين مثالهائی نقض‏
نمی‏شود .

فضيلت و رذيلت

شيخ مثالهائی اخلاقی را نيز ذكر می‏كند . در علم اخلاق اين حرف از ارسطو
رسيده است كه می‏گويد اخلاق فاضله حد وسط ميان دو خلق افراط و تفريط است‏
. و اصلی درست كرده‏اند كه تمام صفات اخلاقی تحت عدالت جمع می‏شوند .
اين امر در كتب اخلاقی قديمی خودمان كه اخلاق فلسفی را بيان می‏كنند آمده‏
است ، نه كتب اخلاقی عرفانی يا حديثی . البته چنين كتب اخلاقی فلسفی مثل‏
" طهاره الاعراق " ابن مسكويه و " جامع السعادت " نراقی كه بر همان‏
اساس ملكات اخلاقی را تحليل كرده‏اند . پس اينها مدعی هستند كه تمام‏
صفات اخلاقی تحت عدالت جمع می‏شوند . به اين معنا كه ، همانطور كه ارسطو
گفته ، هر قوه‏ای از قوا يك حد اعتدالی دارد كه بايد در آن حد اعتدال‏
خودش باقی بماند . اگر از آن حد اعتدال زيادتر برود افراط است و كمتر
از آن تفريط . و در هر دو صورت ، صفت رذيلت است . و در حد وسط صفت‏
فضيلت است . مثلا شما شجاعت را فرض كنيد ، می‏گويد اين صفت حد وسط
است ميان تهور كه افراط است در القاء نفس به مهالك ، و ميان جبن . هم‏
تهور رذيلت است و هم جبن . يا مثلا عفت ، می‏گويد عفت حد وسط و حد
اعتدال ميان شره كه افراط در شهوت رانی است و ميان خمود . بنابراين ،
اينها می‏خواهند هر صفت فاضله‏ای را بر گردانند به حد وسطی ميان افراط يك‏
قوه و تفريط همان قوه . البته در اين جاها ما گاهی به صفاتی برخورد
می‏كنيم كه معلوم نيست آن صفات را آيا با حد وسط می‏توان توجيه كرد يا نه‏
، و اين خود در بعضی از موارد مسأله‏ای است . قبلا