اين است كه : نفس ماهيت معلوم در اينجا ظهور دارد . البته اين مطلب‏
درستی است . شی‏ء خارجی و شی‏ء ذهنی هر دو مصداق يك ماهيتند ، اما اين‏
كافی نيست ، چون نظير همان " تماثل " می‏شود . زيد و عمرو هر دو مصداق‏
يك ماهيتند . . .
للشی‏ء غير الكون فی الاعيان
كون بنفسه لدی الاذهان
برای مطلب راه حل ديگری هست .

كشف راز مسئله علم و آگاهی

اين مطلب در كلمات شيخ الرئيس نيامده است ، در كلمات بعدی‏ها هم‏
مانند خواجه و ديگران ، نيامده است . اين تنها صدرالمتألهين است كه اصل‏
راز اين مسئله را گفته است . البته او هم مطلب را كاملا تجزيه و تحليل و
حلاجی نكرده ولی اصل مطلب از اوست اگر چه كه بيان مطلب به اين شكل از
ماست .
سخنی دارد مرحوم صدرالمتألهين كه مبتنی است بر حرفهای ديگرش و تا
اندازه‏ای مبتنی است بر حرفهای عرفا .

مسئله تطابق عوالم وجود

هستی دارای عوالم متعددی است و اين عوالم متطابق‏اند ، يعنی متباين‏
نيستند ، هر عالمی به منزله ظل عالم ديگر است و به تعبير عرفا ، عالم‏
بالاتر نسبت به پائين‏تر همان پائين‏تر است منهای تقانصش ، و بر عكس [
از جهت ] حضور ، مرتبه بالاتر عين پائين‏تر است منهای نواقصش . اين‏
بالاتری و پائين‏تری را به حقيقه و رقيقه تعبير می‏كنند [ كه هر پائينی‏
رقيقه حقيقت بالاتر از خود است ] . هر جا بالاتری باشد پائين‏تر به تبع‏
موجود است .
خلاصه ، وجود مادی ترقی می‏كند وجود ذهنی و نفسانی می‏شود ، به عكس وجود
ذهنی تنزل می‏كند وجود مادی می‏شود .

مسئله كلی

2 - مسئله مشكل ديگر ، كاشفيت كلی است ، كه كشف امور غير متناهی‏