جزء متعدد اگر داشته باشيم با توجه به اينكه خاصيت اينها هم يك نوع
است و اينها دور هم جمع بشوند تازه يك خرمن بوجود میآيد ، يك كل به
وجود میآورند كه وحدتش وحدت اعتباری و كثرتش كثرت حقيقی است . اين
ديگر طبيعت جديد بوجود نمیآيد . اگر بگوئيد نه اينها با هم تركيب میشود
و طبيعت جديد بوجود میآيد سؤال میشود طبيعت جديد چيست و از كجا بوجود
آمده ؟ آيا آن يك امر جديدی است ، يك جوهر جديدی است كه پيدا شده ؟
اين مطلب بهيچ معنا با فرضيه ذيمقراطيس اصلا سازگار نيست .
شيخ میگويد نظر ذيمقراطيس از اين جهت هم درست نيست . زيرا اگر
اجتماع اصولی كه الان ما در عالم میبينيم يك اجتماع اتفاقی باشد بقاء
اينها نمیتواند دوام داشته باشد . شما میگوئيد يك ذراتی كه كارشان گشتن
بدور هم بوده است ، يك دفعه اجتماع كردند و آسمان بوجود آمد و كرات
بوجود آمدند . خوب همانطور كه اينها يكدفعه به دور هم جمع شد پس بايد
يك دفعه هم از هم جدا بشوند ، ولی ما میبينيم الان يك نظام واحد متقنی
وجود دارد . اين نشان میدهد كه يك طبيعت ثابتی در اينجا حكمفرماست .
آسمان آسمان است ، آب آب است ، هوا هواست و تبديلات اينها بر اساس
يك نظام معينی است و الا يك عده اموری كه فقط دور هم جمع شدهاند و هيچ
عاملی نيست كه اينها را با هم ملصق بكند ، يعنی چون غايت طبيعت اين
نبوده است كه اينها با هم متحد شوند محال است كه اينها همينطور باقی
بمانند . چون همانطور كه طبيعت اقتضا كرده بهم برسند طبيعت هم اقتضا
میكند از هم جدا شوند . يعنی موجبی برای اينكه اين التصاق باقی بماند
وجود ندارد .
|