سقط ، معلول يك علت خارجی است و لهذا جای اين سؤال است .
بعد شيخ می‏گويد اين مسئله غايت داشتن از مختصات نبات و حيوانات‏
نيست در غير نباتات و حيوانات نيز همينطور است . يعنی طبايع بيجان هم‏
دارای غايت هستند و متوجه غايات‏اند و بعد مثال می‏زند . همچنين است‏
الهاماتی كه در حيوانات است . به تعبير شيخ : حيوانات سازنده يا
بافنده يا ذخيره كننده .
اين مسئله غرائز حيوانات در كلمات شيخ مكرر آمده و در دو سه جای ديگر
هم در " شفاء " هست و از مسائل معما گونه برای بشر می‏باشد . مقصود اين‏
است كه در حيوانات البته با اختلاف و شدت و ضعف ، در انسان از همه‏
كمتر و در حيوانات هر چه در مراتب پائين‏تر هستند اين حالت غريزی بيشتر
است و در حشرات بيشتر است حالتی در اين حيوانات ديده می‏شود كه‏
چيزهائی كه بر وفق مصالح حيات فرد يا حيات نوع است به نوعی از آگاهی‏
كه حقيقتش مجهول است آنرا انجام می‏دهند بدون اينكه بشود آن آگاهی را به‏
نحوی تعليل كرد .
اين حالت در همه حيوانات وجود دارد . مثلا اگر خروسی را در جائی بزرگ‏
كنند و هيچ مرغ و خروس بزرگتر از خودش را نديده باشد ، و صدای آنها را
نشنيده باشد ، وقتی كه بزرگ می‏شود عينا همان كارهائی را انجام می‏دهد كه‏
مرغها و خروسهای قبلی انجام می‏دادند . فرض كنيد در موقع معينی همان طور
كه خروسهای ديگر اذان می‏گويند اين خروس هم اذان می‏گويد . يا مثلا عمل‏
جنسی را اينها هيچوقت بچشم نديده‏اند و كسی به آنها تعليم نكرده است ولی‏
وقتی بزرگ می‏شوند و به اين حد از رشد می‏رسند عينا خروس وظائف خروسی‏
خود را انجام می‏دهد و مرغ وظيفه مرغی خود را به طوری كه گوئی اينها قبلا
تعليم ديده و آگاه هستند . يا مثلا اگر مرغ حالت كرچی پيدا كند همان‏
وظائفی را كه بايد انجام دهد مثلا بايد برود و روی تخمها بخوابد و آن تخم‏
مرغها را چگونه گرم نگه دارد يا از اين طرف به آن طرف كند ، آنها را به‏
خوبی انجام می‏دهد . اين چيزهائی است كه اگر به يك انسان تعليم ندهند
آنها را نمی‏داند و نمی‏تواند انجام دهد ولی حيوانات اينها را انجام‏
می‏دهند . در حشرات كه اين حالت خيلی بيشتر است و يا مثلا در ماهی‏ها و
پرندگان كه داستانهای عجيبی از آنها نقل