اينكه خودش دارای غايت نيست . به هر حال تصوير فلاسفه الهی اينست كه
خود طبيعت به سوی غايتی حركت میكند و آنچه پيدا میشود غايت خود طبيعت
است . مثلا آن نطفهای كه در رحم قرار میگيرد ، در وجود آن نطفه و در ذات
او حركت به سوی انسان نهفته است . يعنی از اول حركتش جهتدار است ،
اصلا اين دارد میشتابد به سوی انسان شدن . در خود او اين ميل به سوی انسان
شدن وجود دارد . اين نظريه حكمای الهی است .
نظريه طبيعيون اينست كه هيچ كدام از اينها نيست . نه يك قوه ما فوق
طبيعت است كه اهداف خودش را روی طبيعت پياده كند و نه طبيعت خودش
هدف دارد . حالا اگر قول اتفاقيون را بگوئيم بايد بگوئيم تصادفا موجودات
به وجود میآيند . ولی امروزیها ديگر كلمه اتفاق را نمیآورند میگويند نظام
جبری طبيعت . يعنی لازمه حركات
|