از نظر فلاسفه ما كه از صورت و ماده سخن میگويند خود جسم را كه میبينيم ،
يعنی آن امتداد جوهری آن ماده نيست ، بلكه صورت جسميه است كه روی ماده
پوشيده شده است . میگفتند عناصر هر كدام جسمند ، اما اختلافشان در چيست
؟ اختلافشان در اين است كه هر عنصری يك صورت نوعيه دارد غير از صورت
نوعيه ديگری ؟ به دليل اينكه هر كدام از آنها آثار خاصی دارد . صورت
نوعيه چيست ؟ همينقدر میتوانيم بگوئيم كه صورت نوعيه آن چيزی است كه
مبدأ اين اثرها است و متحد با جسم است و چنين چيزی نمیتواند عرض باشد
چون نقل كلام به آن عرض میشود . . .
پس از اين ، عناصر با هم تركيب شده و مركبات ساده اوليه بدست میآيد
. مركب جديد با خاصيت جديد بوجود میآيد كه مغاير است با خاصيت هر يك
از عناصر ، ديگر تنها مجموع آن عناصر نيست ، بلكه صورت جديدی پيدا شده
كه منشأ اين آثار جديد است . آن مجموعه عناصر ماده شدهاند برای اين
صورت جديد ، يعنی صورت اين مركب . اثر مركب جديد ، مجموع اثرات
عناصر مركبه نيست . بعد اين مركبها با هم تركيب شده و مركب جديد
پيچيدهتری مثل گياه پيدا میشود كه قطعا دارای خواصی است غير از خواص
عناصر يا مجموعه خواص عناصر مركبه .
در مورد مركبات معدنی و جمادت ، اثبات آثار جديد خالی از اشكال
نيست ، ولی در جاندارها قطعا آثار جديد بوجود میآيد ، خصوصا هنگامی كه
در آنها يعنی در جانداران حيات پيدا میشود ، يك نيروی مسلط بر ماده
پيدا میشود ، چيزی كه سوار بر ماده است و بر آن حكومت میكند ، عناصر را
جذب و دفع میكند ، رشد میدهد در درون و . . .
اينها ( فلاسفه اسلامی ) صورت را در جاندارها نفس میگويند . صورت اگر
علی و تيره واحده رفتار كند آنرا نفس نمیگويند مثل صورت جمادات . اما
اگر تسلط بر ماده دارد و كارهای گوناگون انجام دهد آنرا نفس گويند .
آنوقت در مورد نبات هم بر نفس قائلند ( لازم نيست كه نفس مجرد باشد .
نفس همان صورت است كه بر يك و تيره عمل نمیكند و چندين نوع حركت
دارد ) .
|