كتابت ) ، انسان موجود ، انسان غير كاتب ، انسان معدوم .
محل بحث ماهيت مطلقه يا لا بشرط است . در اين است كه مقسم برای‏
تقسيم به اين اعتبارات سه گانه چيست ؟ آيا مقسم خود ماهيت است . در
اين صورت اين ماهيت مطلق كه مقسم است فرقش با ماهيت بلاشرطی [ كه خود
يكی از اقسام است ] چيست ؟
می‏گويند فرقش اين است كه [ در ماهيت مطلقه قسمی ، اعتبار اطلاق شده‏
است ] ولی در مطلق مقسمی حتی در آن قيد اطلاق هم نبايد باشد .
لا بشرط مقسمی را كلی طبيعی می‏دانند .
مرحوم " زنوزی " به تقسيمات جديدی رسيده و كشف كرده است ، ايشان‏
می‏گويد ماهيت در يك اعتبار حتی مقسم هم نيست و آن وقتی است كه نظر به‏
خود ذات می‏افكنيم كه همان حمل اولی ذاتی است ، و تازه وقتی كه نظر را
از ذات خارج می‏كنيم نوبت به تقسيم می‏رسد . و به اين ترتيب كلی طبيعی‏
مقابل مقسم است .
مرحوم آقای بروجردی نظر بديعی داشت كه می‏گفت مقسم اصلا ماهيت نيست‏
مقسم اعتبار است .

[ نظريه استاد : ]

ولی ما پس از تأمل بسيار به اين نتيجه رسيديم كه مقسم خود ماهيت است‏
اما اين تقسيم كه می‏كنند از نوع تقسيم قضايای منطقی ( 1 ) است . يعنی‏
قضيه طبيعيه . قضيه طبيعيه را ذهنيه نيز می‏گويند مثل : الانسان نوع .
قضيه ذهنيه هم حمليه دارد ، شرطيه منفصله دارد و . . . و . . . وقتی‏
می‏گوئيم : الماهيه اما لا بشرط ، أو بشرط شی‏ء أو بشرط لا ، يعنی الماهيه‏

پاورقی :
[ 1 ] ظاهرا مقصود از تعبير " از نوع تقسيم قضايای منطقی است " اين‏
است كه حيثيت و وعاء اين تقسيم ( اعتبارات ماهيت ) ، همان حيثيت و
وعاء قضايای منطقی است ، يعنی معقولات ثانيه منطقی كه " ما فيه ينظر "
می‏باشند . ( ناشر )