بر اساس آن معياری كه خود ما ذكر كرديم ( يعنی از عوارض موجود بماهو
موجود بودن ) جزء مسائل فلسفه می‏باشند . بر اساس آن معيار فرق نمی‏كند كه‏
ما اين علل اربعه را در همه اشياء بدانيم يا در بعضی از اشياء بدانيم ،
چون ملاك ، اشتراك در همه علوم نيست ، ملاك اينست كه از عوارض موجود
بما هو موجود باشد و اين ملاك در اينجا وجود دارد .
شيخ سپس می‏پردازد به آن سخنی كه مخالفين عموميت علت غائی گفته‏اند ،
و آن اينست كه در ما فوق عالم حركات علت فاعلی و علت غائی وجود ندارد
و يا در تعليميات ، علت غائی و علت مادی وجود ندارد . شيخ می‏گويد
اينها سخنان بی اساسی است ، زيرا تعريف علت فاعلی اين نيست كه مبدأ
حركت باشد ، بلكه معنای علت فاعلی اينست كه مبدأ وجود باشد ، حال آن‏
وجود ، چه از قبيل وجود حركت باشد يا وجود غير حركت باشد . علت فاعلی‏
يعنی مبدأ وجود و آنچيزی كه وجود شی‏ء از آن صادر شده است ، شما اول علت‏
فاعلی را مبدأ حركت تعريف می‏كنيد بعد می‏گوئيد اين در فلان جا وجود ندارد
. اين در مافوق عالم حركات ، در تعليميات هم چطور علت فاعلی ندارند ؟
مگر يك امر ممكن بالذات می‏تواند بدون علت فاعلی پيدا بشود . اين "
مقدار " كه ما در اينجا داريم ، آيا ممكن الوجود است يا واجب الوجود ؟
مسلم است كه ممكن الوجود است ، بلكه حادث نيز هست . مقدار دائما كه‏
نبوده ، بعد پيدا شده است ، وقتی كه پيدا شده علتی دارد . بدون علت‏
فاعلی كه محال است چيزی پيدا شود . يا عدد ، آيا واجب الوجود است يا
ممكن الوجود ؟ البته عدد ممكن الوجود است ، پس علت دارد . پس اين سخن‏
كه تعليميات علت فاعلی ندارند سخن غلطی است . علت مادی هم دارند ،
چون مقصود از علت مادی حتما اين نيست كه ماده جزئش باشد . ما قبلا در
بحث علل مادی ، تعاريف مختلف علل مادی را ذكر كرديم . گفتيم چند معنا
برای علت مادی ذكر می‏كنند . يكی از معانی علت مادی اينست كه شی‏ء در
وجود خود احتياج به يك ماده‏ای دارد . تعليميات هم بدون شك در وجود
خارجی خود احتياج به ماده دارند ، يعنی تحقق مقادير و اعداد در عالم‏
طبيعت بدون ماده محال است . پس بنابراين تعليميات علت مادی هم دارند
. علت صوری