عدد و معدود در فلسفه فيثاغورث
" ثم ان لفيثاغورث رأيا فی العدد و المعدود قد خالف فيه جميع الحكماء قبله ، و خالفه فيه من بعده ، و هو أنه جرد العدد عن المعدود تجريد الصوره عن الماده ، و تصوره موجودا محققا " . اين رأيی است كه به مسأله طبيعيات میخورد ، عدد را از معدود جدا كرده و برای خود عدد استقلال و اصالت قائل شده و بلكه مدعی است كه عدد است كه معدود را میسازد نه معدود عدد را . او اصلا خود عدد را بصورت يك موجود مستقلی كه از خودش تحقق دارد برايش اصالت قائل است ، همانطوری كه ما در باب صور برای آنها اصالت قائل هستيم . " وقال : مبدأ الموجودات هو العدد ، وهو أول مبدع أبدعه الباری تعالی : فأول العدد هو الواحد ، وله اختلاف رأی فی أنه هل يدخل فی العدد أم لا ، كما سبق . و ميله الاكثر الی أنه لا يدخل فی العدد، فيبتدیء العدد من اثنين " . اول مبدعی كه واجب تعالی ابداع كرده عدد است . و اول عدد ، عدد واحد است . بعد ، راجع به اينكه آيا واحد خودش هم عدد است يا نيست ، شهرستانی میگويد مثل اينكه در رأی او ترديدی هست . از بعضی حرفهای او ظاهر میشود كه واحد خودش داخل در اعداد نيست ، ولی از بعضی آرائش ظاهر میشود