شیء يك نقيض بيشتر ندارد . در باب اضداد چطور ؟ آيا يك شیء میتواند
در آن واحد چند ضد داشته باشد ؟ معلوم است ، ما میگوئيم میتواند . مثلا
میگوئيم ضد سفيدی هم سياهی است و هم سرخی و هم بنفش . آيا ضد واحد واحد
است ؟ اينها مدعی هستند كه ضد واحد ، واحد است . اگر يك شیء اضداد
مختلف داشته باشد لااقل از جهت واحد نيست . بنابراين مانعی ندارد كه
يك شیء از چند جهت چند ضد داشته باشد . مثلا اين شیء از اين جهت كه
داخل در اين ماهيت است ، در واقع آن شیء [ ديگر ] نيست ، و از اين
جهت يك ضد دارد . و همين شیء از حيث عرض ديگرش داخل در ماهيت ديگری
است و ضد ديگری دارد . ولی از حيثيت واحد نمیتواند چند ضد داشته باشد .
چرا ؟ میگويند برای اينكه اگر ما يك شیء داشته باشيم و كثرتی بخواهد ضد
اين باشد ، سؤال میكنيم آيا همه آنها از حيث واحد ضد اين شیء هستند يا
نه ؟ اگر از يك حيث باشد كه ديگر كثير نيستند ، همه يك ضدند . و اگر
از حيث واحد نباشد ، لازم است كه در خود شیء هم حيثيات كثيره باشد ، در
حاليكه فرض اينست كه خودش را واحد در نظر گرفتهايم . پس چنين چيزی
ممكن نيست .
بنابراين میگويند مواردی را كه ما میبينيم يك شیء اضداد كثير دارد ،
اشتباه است كه اينها را اضداد بناميم . دو طرف اين اضداد با يكديگر
ضدند و بقيه هميشه حد وسطند . در اين موارد كه شما میبينيد شيئی اضداد
زيادی دارد بايد بدانيد كه اضداد دو شيئی هستند كه در دو طرف قرار
گرفتهاند و بقيه را كه شما خيال میكنيد اضداد هستند ، در واقع حد وسطی
هستند ميان آن دو كه اين حد وسط چيزی از اين ضد دارد و چيزی از آن .
اينها رنگ را مثال زدهاند و با برهان فلسفی آن را بيان میكنند اما با
حرفی كه امروز راجع به رنگها میگويند تا يك حدی میتواند تطبيق كند .
اينها معتقد بودند و میگفتند كه رنگها همه اضداد يكديگر نيستند . در ميان
رنگها فقط دو رنگ سفيدی و سياهی ضد هم میباشند . اضداد ديگر مخلوطی از
اين دو رنگ هستند ، حد وسطی ميان اينها هستند و چون حد وسط هستند
مشابهتی با هر يك از دو طرف دارند . مثلا معتقد بودند كه قرمزی تركيبی
است از سفيدی و سياهی ، يعنی چيزی از سفيدی و چيزی از سياهی به
|