می‏آورد ، صورت ديگر ، يعنی ثنائيه ، عارض ماده ديگر می‏شود و از آن خط
بوجود می‏آيد . حال آنكه اصل حرف شما اينست كه وحدت مبدأ اعداد است .
اگر در ثنائيه وحدت وجود نداشته باشد ، ثنائی ثنائی نيست . زيرا ثنائيه‏
غير از " وحدتان " معنی ديگری ندارد . و از اينجا لازم می‏آيد كه اينها
معيت نداشته باشند ، يعنی آنجا كه ثنائيه است وحدت وجود نداشته باشد .
حال آنكه اينها با يكديگر معيت دارند .
" و أما علی مذهب التحقيق فليست النقطه موجوده الا فی الخط ، الذی هو
فی السطح ، الذی هو فی الجسم ، الذی هو فی الماده ، وليست النقطه مبدأ
الا بمعنی الطرف ، و أما بالحقيقه فالجسم هو المبدأ ، بمعنی أنه معروض‏
له التناهی به . "
بنابر مذهب تحقيق نقطه عارض خط است و خط عارض سطح و سطح عارض جسم‏
، جسم هم كه حال در ماده است . نقطه هيچ مبدئيتی ندارد ، نقطه فقط طرف‏
جسم است وبس ( 1 ) .

پاورقی :
[ 1 ] در پايان اين جلسه ، استاد بحث از قسمت آخر اين فصل را به جلسه‏
بعد موكول می‏كنند ولی متأسفانه نوار آن در دست نيست .
جلد دوم " درسهای شفا " از شرح مقاله هشتم شروع می‏شود كه به توفيق‏
الهی بزودی منتشر خواهد شد . بمنه و كرمه .
انتشارات حكمت