وقوع كثرت در عالم
" ثم انه ركب العدد علی المعدود ، والمقدار علی المقدور . فقال : المعدود الذی فيه اثنينيه ، وهو أصل المعدودات ومبدؤها ، هو العقل باعتبار أن فيه اعتبارين : اعتبارا من حيث ذاته ، وأنه ممكن الوجود بذاته ، واعتبارا من حيث مبدعه ، وأنه واجب الوجود به ، فقابله الاثنان " . از نظر اينها واجب تعالی خارج از معدودات است . معدودی كه در آن اثنينيتی وجود دارد ، يعنی دارای دو جنبه است آن عبارت از عقل است ، كه اصل همه معدودات است . در عقل دو حيثيت و دو اعتبار است : اعتبار من حيث ذاته واعتبا ر من حيث مبدعه كه آن مبدع واجب است . يكی از مسائل مهم فلسفه كه از مشكلات آن هم میباشد وقوع كثرت در عالم است . قاعدهای كه ابن سينا و ديگر حكما گفتهاند كه : لا يصدر عن الواحد الا الواحد ، اقتضای اين قاعده اين است كه از واجب تعالی واحد صادر شود ، و از آن واحد هم واحد صادر شود ، و از آن هم واحد . آنوقت نظام عالم فقط يك نظام طولی خواهد بود ، و هيچوقت دو موجود در عرض يكديگر قرار نخواهند گرفت . پس اين كثرت عرضی از كجا پيدا شده ؟ مطلبی را امثال بوعلی مطرح كردهاند كه حتی مشائين هم آن را قبول نكردند ، و آن اينست كه : از ذات واجب تعالی كه بسيط من جميع الجهات است عقل اول صادر شد . و عقل به اعتبار اينكه فی حد ذاته ممكن الوجود است و به علتش واجب الوجود میشود ، بنابراين طبيعه مركب میشود و دو حيثيت پيدا میكند : حيثيتی كه از ناحيه ذات خودش دارد و حيثيتی كه از ناحيه مبدعش و علتش دارد ، حيثيت امكانی و حيثيت واجب الوجودی . از حيثيت وجوبی آن يك