هم می‏گويند ، كما اينكه در خلقت عالم می‏گويند خلقت عالم بر اساس اتفاق‏
بوده .
فرض كنيد مثلا شما يكنفر را می‏بينيد كه می‏خواهد چاه برای خانه‏اش بكند
، آنوقت منتهی به يك گنج می‏شود . می‏گويد چاه خانه‏ام را می‏كندم اتفاقا
به يك گنج رسيدم . ديگری چاه خانه‏اش را می‏كند می‏لغزد و می‏افتد و پايش‏
می‏شكند بعد می‏رود بيمارستان مدتی بستری می‏شود . می‏گويد مشغول كندن چاه‏
بودم ، اتفاقا پايم لغزيد ، افتادم توی چاه پايم شكست .
حالا اين چگونه است ؟ آيا اينها واقعا اتفاق است ؟ يا اتفاق نيست ؟
در اينجا شيخ اقوال فرق مختلفی را كه در اين زمينه آرائی داشته‏اند نقل‏
می‏كند :
از جمله بعضی‏ها گفته‏اند پيدايش عالم بر اساس اتفاق است . گفته‏اند
اصل عالم ذراتی بوده است ( نظريه ذيمقراطيس ) كه در خلاء لايتناهی‏
پراكنده بوده‏اند ، و اينها به طبع خودشان يك سلسله حركات انجام‏
می‏داده‏اند حركاتی كه هيچ غايتی از اينگونه غاياتی كه الان وجود دارد ، در
آن حركات وجود نداشته است . حركاتی نامنظم ، اگر هم منظم بوده در دايره‏
خودش منظم بوده است ، ولی اينگونه نبوده كه حركاتی تكراری باشد و هيچ‏
چيز جديدی در آن حادث نشود . چون ممكن است ما فرض كنيم در خلاء
نامتناهی ذراتی هستند و هر ذره‏ای در نقطه‏ای حركت می‏كند بدون اينكه تماسی‏
با ذره ديگری داشته باشد . اين منجر به هيچ اتفاقی نمی‏شود . ولی فرض ما
اينگونه نيست بعد اينگونه شد كه ذرات در جائی جمع شدند و از جمع شدن‏
اينها تركيباتی پيدا شد ، و از تركيب اينها مجموعا عالم پيدا شد . فرق‏
نمی‏كند چه عالم جمادات ، چه عالم نباتات ، چه عالم حيوانات ، چه عالم‏
انسان . همه اينها پيدايششان در اثر اتفاق بوده است . يعنی حركات‏
بلاغايتی به اين غايت منجر شده كه اينها غايت