غايات امور طبيعی خير و كمال است
شيخ میفرمايد از جمله چيزهائی كه ظاهر و واضح است اين است كه تمام غايات طبيعت ، برای طبيعت خير و كمال است و مفيد است ، و غايات ضاره غايات حقيقی طبيعت نيستند و غايات بالعرض هستند . و به عبارت ديگر آنچه را
را تجزيه میكند ، ماده را تركيب میكند ، آنچه را كه لازم دارد میگيرد و
آنچه را لازم ندارد پس میدهد .
طبيعت بصورت يك نيرو وجود دارد . البته اين در جمادات آنقدرها روشن
نيست كه در نباتات و در آنجا كه حيات وجود دارد بخوبی نمودار است . و
اين نشان میدهد كه حيات يك نيروئی است مسلط بر ماده نه نيروئی ناشی از
ضرورت ماده . اگر نيروئی باشد كه ناشی از ضرورت ماده باشد معنايش اين
است كه ماده در هر وضعی كه باشد جبرا و صد در صد حيات را تابع خودش
میكند . و اگر حيات حاكم بر ماده باشد معنايش اين است كه حيات در هر
جا كه قرار گرفت ماده را آنچنان شكل میدهد و صورت میدهد كه خودش
بخواهد . البته اين مطلب مسلم است كه هم ماده در صورت اثر دارد و هم
صورت در ماده . ما فقط میخواهيم در اينجا اين مطلب را نفی كنيم كه چنين
نيست كه صورت يك ضرورت و لازمه جبری ماده باشد كه آن مثالهائی را كه
ما گفتيم آن مثالها در اينجا وفق بدهد . میگوئيم آن شكلها و صورتها ، اين
طبيعت كه ما در اينجا میبينيم اينها ضرورتهای جبری ماده نيستند ، بلكه
خود اين صورت میآيد و در ماده اثر میگذارد . اين كتاب " راز آفرينش
انسان " نوشته كرسی موريسن ، از جهت نشان دادن اين نيروی فعال حيات
كتاب خوبی است . از اين جهت كه حيات نيروئی است مسلط بر ماده نه
تحت تسلط ماده . كتابهای زيست شناسی كه مسئله هدفداری حيات را مطرح
میكنند همين مطلب را نشان میدهند كه حيات نيروئی است مسلط بر مركب
خود و اين مركب را به آن شكلی كه میخواهد و برای هدفی كه میخواهد در
میآورد ، نه يك امری كه مقهور وضع اولی و اصلی ماده باشد كه ماده بهر
جائی كه قهرا و كور كورانه كشيده شود صورت را هم به دنبال خود بكشد .
غايات امور طبيعی خير و كمال است شيخ میفرمايد از جمله چيزهائی كه ظاهر و واضح است اين است كه تمام غايات طبيعت ، برای طبيعت خير و كمال است و مفيد است ، و غايات ضاره غايات حقيقی طبيعت نيستند و غايات بالعرض هستند . و به عبارت ديگر آنچه را |