الفصل الثامن فی الحد
شيخ در مباحث ماهيت خيلی بحث كرده است و البته مطالب زياد مهمی هم نيست . قبلا بحثی داشتيم كه اجزاء حد چگونه بر محدود حمل میشوند و حال آنكه حد و محدود عينا يك چيزند و جزء بر كل حمل نمیشود . اكنون در اينجا بحث از مناسبت بين حد و محدود است : حد و محدود گاهی متساويند و گاهی حد زائد بر محدود است ، گاهی اجبارا در حد يك شیء چيزی وارد میشود كه جزء ذات شیء نيست ( زياده الحد علی المحدود ) . گاهی اجبارا در حد يك شیء ، يك معنی دو بار وارد میشود و حال آنكه آن چيز در واقعيت محدود ، دو بار دخالت ندارد . اكنون میخواهيم ضابط اين امر را بيان كنيم كه چه وقت حد و محدود متساويند و چه وقت حد زائد بر محدود است و چه وقت يك معنی ، دو بار در حد وارد میشود . شيخ میگويد : حد بودن همه حدود يكسان نيست . در منطق گويند تعريف كردن شیء برای بدست آوردن چيستی شیء است و آن بر دو قسم است : يا حد است يا رسم است . اگر ذات و كنه را كشف كنيم حد است و اگر فقط تمييز از ديگران حاصل شود رسم است . هر يك از حد و رسم نيز بر دو قسم است : حد تام و حد ناقص ، رسم تام و رسم ناقص . اما در اينجا بحث ديگری هست كه در منطق مطرح نشده و آن اينكه حد بودن حدود مقول به تشكيك است . بعضی از حدود در حد بودن اتم از حدهای ديگر هستند . مثلا يك حد تام ، اتم است از حد تام ديگر نسبت به محدودشان .