مقدره علی الاثار التی جبل الحيوان عليها ، وهدايه الانسان مقدره علی الاثار
التی فطر الانسان عليها ، فكل يصفه من نحو ذاته ، ويقدسه عن خصائص صفاته‏
"
در اينجا مطالبی را در توحيد نقل می‏كند كه بعيد نيست اين را هم بعدها
با افكار او آميخته باشند . می‏گويد كه خدا را از ناحيه ذات و صفات‏
نمی‏شود شناخت ، بلكه از ناحيه افعال و آثار شناخته می‏شود ، و هر عالمی‏
او را به اندازه آثاری كه از او در اين عالم ظاهر شده می‏شناسد . در ادامه‏
بحثی راجع به هدايت حيوانات و هدايت انسان می‏كند و می‏گويد هر كدام از
راه وجود خودشان خدا را می‏شناسند .

وحدت در فلسفه فيثاغورث

از اينجا بحث وحدت شروع می‏شود .
" ثم قال : الوحده تنقسم الی وحده غير مستفاده من الغير ، وهی وحده‏
الباری تعالی : وحده الاحاطه بكل شی‏ء ، وحده الحكم علی كل شی‏ء ، وحده تصدر
عنها الاحاد فی الموجودات والكثره فيها . والی وحده مستفاده من الغير ،
وذلك وحده المخلوقات " .
وحدت بر دو قسم است : وحدتی كه مستفاد از غير نيست ، و وحدتی كه‏
مستفاد از غير است . وحدتی كه مستفاد از غير نيست وحدت خداوند است كه‏
عبارت است از وحدتی كه منشأ همه وحدتهای ديگر است . و وحدت دوم وحدت‏
مستفاد از غير است .
" وربما يقول : الوحده علی الاطلاق تنقسم الی وحده قبل الدهر ، ووحده مع‏
الدهر ، ووحده بعد الدهر وقبل الزمان ، ووحده مع الزمان " .
در يك تقسيم ديگر وحدت را چنين تقسيم می‏كند : وحدتی كه مقدم بر دهر
است ، و وحدتی كه با دهر است ، و وحدتی كه بعد از دهر و قبل از زمان‏
است ، و وحدتی كه با زمان است . اگر اين حرف [ از فيثاغورث ] باشد [
طرح ]