هم به اين مطلب توجه داشته‏اند كه اين صفات بالاخره ناشی از نوعی ضعف در
انسان می‏باشد ولی يك نكته بسيار بسيار دقيق وجود دارد و آن اينكه اينها
ضعف است نسبت به موجودات بالاتر ، مثل عقول مجرده و ذات باری تعالی ،
يعنی موجوداتی كه برتر از اين محدوده تأثراتند . . . ولی همين صفات در
انسان نسبت به اضداد خود كمال است . مثلا عطوفت نسبت به قساوت كمال‏
است ، . . . ولی قدما رمز اين سخن را در اينجا بيان نكرده‏اند كه چگونه‏
است كه قساوت در انسان بد است اما در ملائكه كه عطوفت وجود ندارد
قساوت نيست و بد نيست . اما مطلبی كه خود اين آقايان در باب خير
بالعرض و شر بالعرض گفته‏اند اين مسأله را حل می‏كند . . .

جود و خير ، رحمت و شفقت

با بحث درباره جود و خير صحبت را آغاز می‏كنيم . يك عمل و كار خوب‏
از آن جهت كه به غير نسبت داده شود " خير " و از آنرو كه به فاعل‏
نسبت داده شود ، " جود " نام دارد . اما در مورد اخير جود شرطی نيز
وجود دارد و آن اينكه چنين فاعلی برای اينكه جواد خوانده شود بايد "
مستعيض " نباشد يعنی در ازای انجام فعل خود عوضی و پاداشی نطلبد ، چه‏
در غير اينصورت چنانچه فاعل برای انجام فعل خود چيزی را بخواهد ، ولو
اينكه اين خواسته و عوض از نوع شكر و ستايش و خوشنامی و هر امر غير
مادی‏ای نيز بوده باشد ، عمل فاعل در اين حالت جود نبوده معامله‏ای است‏
پاياپای . گرچه در عرف عام افرادی اينچنينی را كه با صرف مال خود چيزی‏
از ديگران طلب نمی‏كنند جز اينكه خوشنام گرديده و ديگران را رهين منت‏
خويش می‏خواهند ، و يا كسانی را كه انواع خيرات را از ساختن پل تا مسجد
بجان انجام می‏دهند و هيچ اجری از مردم نخواسته جز اينكه اجر خود را از
خداوند خواهانند ، جواد می‏نامند و اعمال آنها را جود می‏گويند ولی اينگونه‏
افراد در واقع جواد نبوده ، عرف هم بدين معنا كه آنها با خوشنامی و يا