معيت علت و معلول

اولين مطلبی كه در تناهی علل بحث می‏شود تناهی علل فاعلی است . اگر
موجودی علت‏فاعلی و ايجادی داشته باشد ، و آن علت هم علت فاعلی داشته‏
باشد ، آيا اين علل می‏تواند غيرمتناهی باشد يا نمی‏تواند ؟ شيخ در اينجا
در مقدمه‏ای يك سطری به مطلبی اشاره می‏كند كه با آن مطلب خواسته بسياری‏
از اعتراضات و اشكالات و يا بسياری از انحرافات را جواب داده باشد و
از آن توهمات جلوگيری كرده باشد . آن مقدمه اين است : أن علةالوجود
للشی‏ء تكون موجوده معه فقد سلف لك و تحقق . علت وجود شی‏ء هميشه همراه‏
شی‏ء است . ما اين مطلب را قبلا بيان كرده‏ايم ، فصل دوم از مقاله ششم در
همين باب منعقد گرديد و به تفصيل خوانديم كه . . . ان كل علة هی مع‏
معلولها . . . علت ايجاد هر چيزی از آن شی‏ء منفك نيست . يعنی زمان‏
هرگز ميان علت‏و معلول متخلل نمی‏شود . نمی‏شود كه علت در زمان قبل باشد و
معلول در زمان بعد ، اعم از اينكه بين زمان علت و زمان معلول زمانی هم‏
متخلل بشود . مثلا فرض كنيد كه علت در ساعت دوازده بوجود بيايد و معلول‏
در ساعت سيزده ، و مقارن بوجود آمدن معلول علت معدوم شود ، بطوريكه‏
زمان علت متصل به زمان معلول باشد ولی در عين حال همزمان نباشد ، يعنی‏
زمان علت تا ساعت سيزده بيايد و تمام شود و زمان معلول از اين به بعد
شروع گردد . نه ، چنين نمی‏شود . علت و معلول بايد با يكديگر همزمان‏
باشند ، والا چنين علتی علت وجود نيست . اين مطلب را با اينكه در همين‏
درس مكرر بحث كرده‏ايم ولی باز هم تكرار می‏كنيم ، چون اين از آن‏
لغزشگاههای خيلی بزرگ است .

علل طبيعی و علل فلسفی

آنگاه شيخ خود اين مطلب را طرح می‏كند كه اگر علت و معلول بايد همزمان‏
باشند و معيت داشته باشند پس چرا ما در عالم خارج می‏بينيم كه علتها و
معلولها با يكديگر همزمان نيستند و متعاقبند ؟ يعنی معلول در عقب علت‏
موجود