خودشان می‏خواهد قابل مبادله و معاوضه نيست ، اگر چه ارزش اين نسبت به‏
آن چيزی كه با اين می‏خواهد مبادله شود كمتر باشد و آن ارزش بيشتری داشته‏
باشد ، باز هم قابل معاوضه نيست . يعنی آدم اگر بچه‏ای داشته باشد كه‏
زشت باشد ، اما بچه ديگری خيلی زيبا و خيلی باهوش و خيلی خوب و تميز
باشد ، باز هم چنين آدمی حاضر نيست بچه خودش را با بچه ديگری معاوضه‏
كند . اگر شخصی قاليچه‏ای به ارزش هزارتومان داشته باشد ، قاليچه ديگری‏
را كه دو هزارتومان ارزش دارد ببيند ، يا آن قاليچه ديگر از جنبه‏ای بهتر
از قاليچه خودش باشد ، فورا معاوضه می‏كند ، اگر معاوضه نكند ديوانه است‏
. همه به او می‏گويند آن قاليچه بهتر را برای خود انتخاب كن و آن قاليچه‏
بدتر را نگير . ولی هيچ وقت اين مطلب در مورد پدر يا پسر و يا حتی در
مورد معشوق مطرح نيست . هيچ كس نمی‏گويد آن بهترش را بگير و اين بدتر
را رها كن . در اين موارد خود شخص پدر يا پسر يا معشوق مطلوب است ،
انسان خود او را می‏خواهد ، نه او را برای چيز ديگر .
اشيائی را كه انسان به خاطر ارزششان می‏خواهد ، خودشان مطلوب بالذات‏
نيستند . ارزش آنها است كه مطلوب بالذات است . و لهذا اگر چيز ديگری‏
بيايد كه ارزش بيشتر داشته باشد آن دومی را انتخاب می‏كند . اما اشيائی‏
كه به هر حكمی عشق و علاقه انسان به شخص او تعلق گرفته است و خود او را
می‏خواهد ، نه چيز ديگر را ، اگر چيز ديگری كه نسبت به آن ارزش بيشتری‏
داشته باشد در ميان آيد ، باز هم انسان همان اولی را می‏خواهد و اين را
نمی‏خواهد . زيرا آن اولی ارزش بالذاتش آن قدر است ، و همين ارزش برای‏
اين انسان بالاترين ارزشها است . به همين جهت بچه خودش از همه بچه‏هائی‏
كه در دنيا هستند ارزشمندتر است و بالاترين ارزشها است .
در مورد كالا هم همين جور است . مثلا شخصی يخچالی تهيه می‏كند . می‏گوئيم‏
: برای چيست ؟ می‏گويد : برای اينكه وقتی می‏خواهم آب بنوشم آب سرد باشد
. پس انسان يخچال را به خاطر آب سرد می‏خواهد . آب را برای چه‏