جواب شيخ بر ايراد وارده بر اتحاد عاقل و معقول در ذات حق تعالی
اكنون شيخ در مقام اين بيان است كه نه ، چنين ضرورتی ندارد كه اگر يك شیء عاقل باشد بايد حتما عاقل چيزی غير از خود باشد ، و نيز تعقلی داشته باشد كه آن تعقل غير از خود باشد ، نه ، چنين نيست . در تعقل خود مفهوما اينها با يكديگر اختلاف دارند ، اعتبارا از يكديگر مختلفند ، ولی واقعا اينجور نيست . میخواهد بگويد به اين كه نفس اين مفهوم اقتضا نمیكند كه عاقل و معقول و عقل سه تا باشد . بلكه ذاتی كه خود از خود غايب نيست و خود پيش خود حاضر است معنايش اين است كه خود از خود پنهان نيست . برای اين ذات كه پيش خود حاضر است ما سه اعتبار و سه مفهوم میسازيم . ذاتش برای ذاتش است ، زيرا ذاتش برای غير خود نيست ، در اين صورت ، برای خود بودن دو چيز نيست ، خودش برای خود هست . مثل اينكه در تعريف جوهر میگوئيم : موجود لذاته ، معنايش اين نيست كه ذاتش يك چيز است و وجودش يك چيز ديگر ، و وجودش برای ذاتش حاضر است . موجود لذاته يعنی موجود لالغيره . آن معنائی كه ما از آن به حضور ذات برای ذات تعبير میكنيم ، همين است كه ذات از خود پنهان نيست ، آن مناط غيبت كه ماده و علائق ماده باشد وجود ندارد . اين ذات به اعتبار اينكه خودش برای خودش حاضر است ، يعنی به اعتبار حاضر شدن خودش برای خودش ، میگوئيم معقول است . و به اعتبار اينكه خودش است ، آن چيزی كه خودش برای او حاضر است ، میگوئيم عاقل است . و به اعتبار اينكه در اينجا همين ذات حضور است ، يك چيزی غير ذات نيست كه مناط حضور باشد ، [ میگوئيم عقل است ] . وقتی حاضر و حاضر شده يكی بود قهرا حضور هم يك چيز جداگانهای نخواهد بود . اين است كه شيخ كوشش دارد اين مطلب را اثبات كند كه شما از اين سه مفهوم مغايرت عينی نفهميد . در مواردی كه احيانا شما میبينيد مغايرت هست به اين علت نيست كه اين مفاهيم اقتضا كردهاند . آن خصوصيت مورد است كه اثنيت