امتياز يك نوع از نوع ديگر با عرض خاص باشد . با عرض خاص هم می‏شود
يك نوع را از نوع ديگر تميز داد . پس فرق اينها چيست ؟ چطور شده كه‏
يك چيزی را آمده‏اند فصل گفته‏اند و يك چيز ديگر را عرض خاص ؟ چطور
ميان فصل و عرض خاص فرق گذاشته‏اند ؟
جواب اين است كه اين يك امر قراردادی نيست . فصل آن چيزی است كه‏
جنس بدون آن نمی‏تواند تحقق داشته باشد ، يعنی جنس بدون آن يك معنائی‏
است كه نمی‏توا ند تحقق داشته باشد ، بی‏نياز از او نيست . فقط در ضمن آن‏
است كه می‏تواند وجود داشته باشد . و بس . ولی عرض خاص و عرض عام‏
چيزی هستند كه جنس قبل از آنها با فصل خودش تحقق دارد و بی‏نياز از آنها
است . آنها در مرحله بعد از تحقق عارض اين می‏شوند . جنس به آن چيزی‏
می‏گوئيم كه اصلا نمی‏تواند بدون فصل تحقق داشته باشد ، تحققش توأم با تحقق‏
فصل است ، بلكه به يك معنا فرع تحقق فصل است . تحقق جنس فرع تحقق فصل‏
است . ولی عرض آن چيزی است كه بعد از اينكه جنس محقق شد ، كه حتما
بايد در ضمن فصل محقق شود ، در خارج عارض وجود اين دو تا می‏شود . مثلا
می‏گوئيم عدد برای مراتب اعداد جنس است . عدد برای دو و سه و چهار و
پنج الی آخر ، جنس است . يعنی چه ؟ يعنی اين كه عدد بدون آن كه دو باشد
يا سه باشد يا چهار باشد و يا پنج باشد نمی‏تواند محقق بشود . اصلا تحققش‏
به تحقق يكی از اينها است . نه اين كه وقتی مثلا عدد ده تحقق پيدا كرد ،
عدد بودن وجودی است كه عارض آن شده باشد . نه ، اصلا تحققش به تحقق ده‏
بودن و بيست بودن و امثال اينها است .
اما جفت بودن يا طاق بودن چنين نيست . بعد از آنكه عدد تحقق پيدا كرد
، در مرتبه بعد متصف به اين می‏شود كه طاق است يا جفت است ، يا مثلا ده‏
منقسم به دو پنج تا می‏شود و نظاير آن .
مثال ديگر : لون نمی‏تواند بدون آنكه سفيد باشد يا سياه باشد يا فلان‏
رنگ باشد ، وجود داشته باشد . اصلا معنی ندارد كه بدون يكی از آنها تحقق‏
يابد . لون