« يسبح له ما فی السموات و الارض و هو العزيز الحكيم »" .
پس از ذكر همه آن صفات به دنبالش میفرمايد هر چه اسماء حسنی است از
آن او است . پس محدود به حدی نمیشود ، و منزه است از آنچه كه صفات
كمال نباشد و بوئی از نيستی و از عدم و نقص بدهد ، اگر ما بتوانيم هزار
صفت نقص انتزاع كنيم ، حق تعالی از همه آنها منزه است . صفاتی كه
معمولا متكلمين بيان میكنند در اين شعر آمده است :
عالم و قادر و حی است مريد و مدرك هم سميع است و بصير و متكلم
صادق
نه مركب بود و جسم نه مرئی نه محل بیشريك است و معانی تو غنی دان
خالق
آن بخش از سخنان متكلمين كه درست هم هست و امروز هم ما قبول داريم ،
يك مقدار آن ، به اصطلاح امروز ، آنتیتز يا سنتز حرفهای متكلمين ديگری
است [ كه نظراتی نادرست ابراز داشتهاند ، ] و اين متكلمين خواستهاند
حرفهای آنها را رد كنند . و اگر درباب صفات سلبيه واجب تعالی ، مثلا
میگويند مركب و جسم نيست ، خواستهاند نظر بعضیها را رد كنند كه میگفتند
خداوند جسم است ، مانند كراميه . و اگر میگويند مرئی نيست ، نظريه
معروف اشاعره را رد میكنند كه گفتهاند خداوند متعال مرئی است ، يا لااقل
در قيامت ديده میشود ، با چشم هم ديده میشود . و اگر گفتهاند محل ندارد
، نظريه كسانی را رد میكنند كه میگويند عرش به صورت يك كرسی است و
خداوند هم واقعا بر روی كرسی و عرش نشسته است . البته شريك داشتن
خداوند را آن متكلمين نگفتهاند ولی چيزهائی گفتهاند كه لازمهاش شرك
میشود . و اگر گفتهاند خداوند بیمعانی است ، منظورشان اين است كه
خداوند صفات زائد بر ذات ندارد . غنی را هم شايد به يك اعتبار ديگر
بوده است كه گفتهاند . پس اينكه اينها اين صفات را بيان كردهاند ،
بدين معنی نيست كه صفات ثبوتيه خداوند همان عالم و قادر وحی و مريد و
مدرك و سميع
|