الذی هوالاول و غيره ليس بأول ، كمااينكه او آخر هم هست به اين اعتبار
كه هو غاية كل‏الاشياء و هو مايطلبه كل‏الاشياء . چنانكه در فصول پيش گفتيم‏
او آخر هم هست‏بدون اينكه كثرتی در ذات واجب لازم بيايد .
سؤال : در واقع آنچه مهم است اثبات واجب‏الوجود است .
استاد : مهم است به اين معنا كه مبدأ براهين بعدی است . مثل براهين‏
رياضی كه اگر شما مطلبی را ثابت كرديد از آن مطلب برای اثبات امر
ديگری استفاده می‏كنيد . در اينجا نيز بايد اول واجب‏الوجود را اثبات‏
كنيد و وحدت او را ثابت گردانيد و اينها را پايه مسائل ديگر قرار دهيد
. البته اينها نيز در فلسفه ملاصدرا يك راههای نزديكتری دارد [ كه در
آنجا بايد مطالعه شود ] .

شرح و توضيح متن

فصل فی‏الصفات الاولی للمبدأ الواجب الوجود . فقد ثبت لك الان شی‏ء
واجب‏الوجود ، و كان ثبت لك أن واجب‏الوجود واحد ، فواجب‏الوجود واحد
لايشاركه فی رتبته شی‏ء ، فلا شی‏ء سواه واجب‏الوجود واذ لاشی‏ء سواه
واجب‏الوجود ، فهو مبدأ وجوب‏الوجود لكل شی‏ء ، و يوجبه ايجابا أوليا أو
بواسطة ، واذا كان كل شی‏ء غيره فوجوده من وجوده فهو أول . ولانعنی بالاول‏
معنی ينضاف الی وجوب وجوده حتی يتكثر به وجوب وجوده ، بل نعنی به‏
اعتبار اضافته الی غيره .
چون در همين مقاله واجب‏الوجود را اثبات كرده می‏گويد " فقد ثبت‏
لك‏الان شی‏ء واجب‏الوجود " . ولی بحث وحدت را در ابتدای كتاب ، آنجا
كه درباره امكان و ضرورت بحث می‏كردند آوردند و چهاربرهان برای وحدت‏
واجب‏الوجود بيان كردند . در خواص واجب‏الوجود هم كه بحث می‏كرديم گفته‏
شد كه از جمله خواص واجب‏الوجود وحدت است و وجوب با كثرت سازگار
نيست . به همين جهت در اينجا می‏گويد " وكان ثبت لك ان واجب‏الوجود
واحد " . وقتی