الوجود است كه اگر ماهيت داشته باشد چنين می‏شود ؟ يا اين اشكال در مورد
هر ذی ماهيتی مطرح است ؟ ممكن است كسی بگويد كه اين اشكال در مورد هر
ذی ماهيتی هست ، چه واجب‏الوجود باشد و چه نباشد .
شيخ جواب می‏دهد كه چنين نيست ، در مورد هر ذی ماهيتی مطرح نيست .
ميان آن ماهيتی كه ما فرض می‏كنيم كه وجوب وجود می‏خواهد عارض آن بشود و
وجوب بالذات می‏خواهد به آن تعلق داشته باشد به ماهيتی كه يك وجودی به‏
او تعلق دارد ولی آن وجود واجب بالذات نيست تفاوت است . چرا تفاوت‏
است ؟ برای اينكه اگر آن وجود واجب بالذات باشد نمی‏توان فرض كرد كه‏
وجوب وجود معلول خود اين ماهيت است ، اين با وجوب وجود منافات دارد
. ولی اگر آن وجود واجب بالذات نباشد از اين نظر اشكالی نيست كه ما
اين وجود را معلول خود ماهيت بدانيم . عبارت " من هذه الجهة " را كه‏
آورده [ به اين خاطر است كه بگويد ] از اين نظر اشكالی نيست ، اگر
اشكالی باشد از ناحيه ديگری است . پس ايراد نگيريد كه اگر محال باشد كه‏
وجوب وجود به يك ماهيتی تعلق بگيرد ، چه فرق می‏كند ، تعلق وجوب محال‏
است ، می‏خواهد وجوب وجود باشد يا غير وجوب وجود . می‏گويد : نه ،
وجوب‏های ديگر اينجور نيست . وجوب وجود است كه اين اشكال را دارد .
وجود بطور مطلق مانعی ندارد كه به ماهيت تعلق بگيرد ، و حتی از اين نظر
مانعی ندارد كه معلول ماهيت هم باشد . اينها را با همديگر اشتباه نكنيد
. بنابراين می‏گويد : وليس هكذا حال‏الوجود اذا أخذ مطلقا غير مقيد
بالوجوب الصرف الذی يلحق الماهيه . در سه چهار سطر قبل اين عبارت بود
: و هذا محال اذا أخذ مطلقا غير مقيد بالوجود الوجود الصرف الذی يلحق‏
الماهية . يعنی در آن عبارت سه چهار سطر قبل بحث در وجوب مطلق بود ،
وجوب اگر مقيد به وجود نباشد . اما در اينجا سخن از وجود است اگر مقيد
به وجوب نباشد . اين وجوب است كه نمی‏شود . چرا ؟ برای اينكه :
وذلك لان‏الوجود يجوز أن يكون معلولا ، والوجوب المطلق الذی بالذات‏