ابهامی در كلام ارسطو بوده است . بعدها شارحان كلام ارسطو خواسته‏اند مطلب‏
را جوری بشكافند كه روشن شود . شيخ نيز كمتر در اين فصل و بيشتر در فصل‏
بعد روشن می‏كند كه يك همچو ابهامی در مسأله " كون شی‏ء من شی‏ء " بوده‏
است . مقصود از " وجود چيزی از چيزی " چيست ؟ اين جمله به چه معنا
است ؟ بحثهای آن بيشتر در فصل بعد می‏آيد .

مراد و مقصود از تعبير كون شی‏ء من شی‏ء

بيانی كه شيخ در اينجا آورده مختصر و خلاصه است و با اين بيان و ترتيبی‏
كه ما می‏گوئيم نياورده است ، [ كه ما برای روشن شدن مطلب چنين می‏آوريم‏
] : شيخ می‏فرمايد كه با عبارت " بودن چيزی از چيزی " چه مقصودی را
بيان كرده‏ايم ؟ آيا صرفا بعديت زمانی را بيان كرده‏ايم ؟ به اين معنا كه‏
اين دو صرفا رابطه بعديت زمانی دارند . اين چيز از آن چيز درست شد يعنی‏
درست است كه اين چيز در وجود آن تأثيری دارد ولی نشان می‏دهد كه آن‏
زمانا بعد از اين است ، و دو شی‏ء هستند كه زمانا با يكديگر فاصله دارند
. شيخ مثالی برای آن ذكر نكرده ولی ظاهرا مثالش " كون الابن من الاب "
می‏باشد ، می‏گوئيم اين بچه از آن پدر است ، يا می‏گوئيم " كون الثمره من‏
الشجره " اين ميوه از آن درخت پيدا شده است .
آيا وقتی بحث از " كون شی‏ء من شی‏ء " و يا به تعبير ديگر وقتی از
علت قابلی بحث می‏كنيم منظورمان چيزی همانند مثالهای قبل است ؟ آيا
مقصودمان نظير بودن ميوه از درخت است ؟ يا نظير بودن فرزند از پدر است‏
؟
خير ، اين مقصود نيست . پس بايد اول اين را روشن كنيم كه مقصود اين‏
نيست ، بلكه مقصود از علت قابلی به يك تعبير و " كون شی‏ء من شی‏ء "
به تعبير ديگر چنين است :