را هم ذكر كرده است . در استكمال تدريجی يك وقت هست كه شی‏ء در حال‏
سلوك است و اصلا آن متكون منه اسم است برای شی‏ء در حالی كه به سوی كمال‏
می‏رود . ولی گاهی وقتها در عين حال كه متكون منه به سوی كائن سلوك می‏كند
. اما اين سلوك لازمه ذاتی متكون منه نيست . مثلا يك وقت می‏گوئيد "
كان من الصبی رجل " و يك وقت می‏گوئيد " كان من المنی رجل " در هر دو
استكمال هست ، و هر دو هم استكمال تدريجی است . ولی استكمال تدريجی در
صبی با استكمال تدريجی در منی فرق دارد . صبی اسم است از برای شی‏ء در
حال سلوك . صبی را از آن جهت صبی می‏گويند كه يعنی موجود در حال بزرگ‏
شدن . اما منی به عقيده اينها فی حد ذاته موجودی جامد است نه يك موجود
نامی . صبی فی حد ذاته يك موجود نامی است كه در حال بزرگ شدن است .
ولی منی يك موجود جامدی است كه اگر شرايط خارجی اقتضا بكند تبديل به‏
رجل می‏شود و الا خودش در حال سلوك نيست . اين قسم را هم ارسطو نگفته‏
است .
فقد ترك المعلم الاول من الاقسام ماكان استكمالا ، و كان الكون منه غير
منسوب الی الحركة نحو الاستكمال .
ايراد ديگر :
و ايضا فانه ليس كل خروج عن استعداد صرف الی فعل استكمالا ، فان‏
النفس تعتقد الرأی الخطاء فيخرج الی الفعل فيه من القوه ، و يكون ليس‏
علی سبيل‏الاستكمال ، ولا أيضا علی سبيل الاستحالة .
گفتند كه ارسطو دو قسم را گفته است . استحاله و استكمال را . و حال‏
آنكه قسم سومی هم داريم كه نه استحاله است و نه استكمال . استحاله زوال‏
صورت اول و عروض صورت ثانی است . و استكمال به آنست كه متكون منه‏
كمالی برای او پيدا شود بدون اينكه چيزی از او زايل شود . نوع سومی داريم‏
كه " كون شی‏ء من شی‏ء " است و درعين حال نه زوال صورتی است و نه كمال‏
، مثل همان جهل مركب . پس منحصر به دو قسم نيست .