قابل انكار نبودن وجوب وجود

تقريبا می‏شود گفت كه هيچ مكتبی واجب‏الوجود را نمی‏تواند انكار بكند و
در واقع و باطن انكار هم ندارد ، اگر چه به ظاهر بگويند . از هر مكتبی‏
حتی يك مكتب مادی اگر سؤال شود كه آيا امكان دارد كه تمام هستی يك‏
مرتبه نيست شود ؟ آيا امكان دارد كه تمام هستی و هر چه هست ، مايری و
مالا يری ، همه نيست مطلق بشود ؟ يا محال است ؟ [ دو راه بيشتر ندارد ]
. اگر بگويد محال است ، معنايش اين است كه مجموع عالم را واجب‏الوجود
می‏داند و معدوم شدن آن را محال می‏شمارد . می‏پرسيم : منظور شما از اينكه‏
مجموع عالم محال است كه معدوم شود چيست ؟ آيا اين انسان معدوم نمی‏شود ؟
اين هوا معدوم نمی‏شود ؟ می‏گويند : نه . در آخر سخن آنها برمی‏گردد به اين‏
جهت كه اين مركبات ممكن است كه معدوم شوند و اين تركيبها به هم بخورند
، اما آن چيزی كه اصل همه اين تركيبات است محال است كه معدوم شود .
يعنی مطلب بالاخره به اجزای اوليه برمی‏گردد . می‏پرسيم آيا اجزای اوليه‏
است كه محال است معدوم شود ؟ می‏گويند بالاخره يك چيزی در اينجا هست كه‏
نيستی بر او محال است و آن ديگر معدوم نمی‏شود . يعنی در اينجا علت‏
معدوم نشدن به مركب نبودن نسبت داده شده است . در واقع گفته شده كه‏
معدوم شدن چيزی جز انحلال تركيبات نيست . پس وقتی يك شی‏ء معدوم می‏شود
تركيبات آن به هم می‏ريزد ، اما اجزای اصلی تشكيل دهنده مركبات معدوم‏
نمی‏شوند و وجوب وجود دارند .
سؤال : آيا برگشت سخن كسانی كه به طور غيرمستقيم برای مجموع عالم‏
وجوب وجود را قائل می‏شوند به همان واجب‏الوجودی است كه ما معتقديم ؟
استاد : ما بايد حرف آنها را بشكافيم كه مجموع واجب‏الوجود است يعنی‏
چه ؟ آيا مجموع واجب‏الوجود بالغير است يا واجب‏الوجود بالذات ؟ يا در
مجموع هم واجب‏الوجود بالغير داريم و هم واجب‏الوجود بالذات ؟ در تحليل‏
همين می‏شود كه در اين مجموع هم واجب بالذات داريم و هم واجب بالغير .