شرح و توضيح متن
فصل فی نسبة المعقولات اليه ، و فیايضاح أن صفاته الايجابيه والسلبيه لاتوجب فی ذاته كثره ، و أن له البهاءالاعظم والجلال الارفع والمجد الغير المتناهی ، و فی تفصيل حال اللذه العقلية . ثم يجب أن يعلم أنه اذا قيل عقل للاول قيل علی المعنی البسيط الذی عرفته فی كتاب النفس ، و أنه ليس فيه اختلاف صور مترتبه متخالفه كما يكون فیالنفس علی المعنی الذی مضی فی كتاب النفس ، فهو لذلك يعقل الاشياء دفعه واحده من غير أن يتكثر بها فی جوهره ، أوتتصور فی حقيقه ذاته بصورها . ( 1 ) بل تفيض عنه صورها معقوله ، و هو أولی بأن يكون عقلا من تلك الصور الفائضه عن عقليته ، ولانه يعقل ذاته ، و أنه مبدأ كل شیء ، فيعقل من ذاته كل شیء . در اينجا است كه شيخ به عقل بسيط اشاره كرده ، و ديگر بيش از اين هم اشاره نكرده است و [ به كتاب نفس ارجاع داده است ، ] در ذات حق تعالی چنين نيست كه صور مختلفی باشد كه آن صور متخالف يكديگر و يكی مقدم بر ديگری باشد ، چنان كه در نفس هست . به عقيده شيخ ، اولا اين نسبتها در نفس نسبت حلولی است ، و ثانيا اين صور با يكديگر تقدم و تأخر دارند ، يعنی يك صورت هست و بعد با تفكر ، يكی ديگر برای نفس تدريجا و زمانا پيدا میشود . خيال نكنيد كه اين صور مثل اعراضی است كه در آن واحد در يك شیء جمع شده و حلول كردهاند ، اين جور نيست . و نيز چنين نيست كه خيال بكنيد نوعی اتحاد عاقل و معقول است . زيرا شيخ اتحاد عاقل و معقول [ در علم واجب به غير را ] قبول ندارد . و نيز چنين نيست كه مانند نفس ، متصور به صورت اين معقول شود و به منزله مادهپاورقی : 1 - در بعضی از نسخهها بعد از " بصورها " اين جمله هست : " من غير أن تتكثر صورتها فی حقيقه ذاته بصورها " كه اين جمله غلط است [ و زائد است ] .