می‏خواهد ؟ برای اينكه وقتی تشنه می‏شود آب بنوشد . می‏پرسيم : نوشيدن آب‏
را برای چه می‏خواهی ؟ می‏گويد : برای رفع تشنگی . رفع تشنگی را برای چه‏
می‏خواهد ؟ آيا انسان رفع تشنگی را برای چيز ديگر می‏خواهد ؟ اگر كسی منطق‏
طبيعت را رها كند و به دنبال منطق عقل برود می‏گويد : رفع تشنگی را برای‏
اين می‏خواهم كه هلاك نشوم و ادامه حيات دهم . ادامه حيات برای چيست ؟
بالاخره در جائی متوقف می‏شود . البته يك كودك وقتی آب می‏نوشد اساسا
فكر نمی‏كند كه برای ادامه حيات است ، اصلا اين حرفها به عقلش نمی‏رسد كه‏
اين از لوازم حيات است ، او چون تشنه است آب می‏نوشد . دقيقا هم‏
همين‏جور است . او فعلا چون تشنه است و فقط برای رفع تشنگی آب می‏نوشد ،
نه اينكه صغری و كبری تشكيل دهد و نتيجه بگيرد كه من بايد آب را بنوشم‏
برای اينكه اگر آب ننوشم بدن من به قدر كافی آب ندارد ، و اگر به قدر
كافی آب نداشته باشد . بعدا اختلال پيدا می‏شود و من از دنيا می‏روم و
حياتم از دست می‏رود . اين چهره عقلانی كار است كه نه برای حيوان و نه‏
برای انسان از جنبه طبيعی‏اش مطرح نيست .
پس يك سلسله امور برای انسان خير است ، يعنی مؤثر بالذات است .
مثل كارهائی كه انسان به خاطر لذت می‏كند . اگر كسی بگويد : چرا چنين‏
كاری را انجام دادی ؟ جواب می‏دهد : برای اينكه لذت ببرم . لذت برای چه‏
؟ لذت برای چيز ديگر نيست . از عضوی درد می‏كشد ، مثلا دندانش درد می‏كند
، دوا رويش می‏گذارد ، يا دندان را می‏كشد ، برای چه ؟ برای اينكه از درد
خلاص بشود . از درد خلاص بشود برای چه ؟ می‏گويد : اين ديگر برای چه‏
نمی‏خواهد و متوقف می‏شوند . اشيائی كه مطلوب انسان هستند همه به مطلوب‏
بالذات منتهی می‏شود .
پس ما درباره تناهی علل غائيه احتياج نداريم كه زياد بحث كنيم . ( 1
)

پاورقی :
1 - [ نوار از اينجا تا آخر فصل در دست نبود . به همين جهت از روی‏
جزوه دست نويس تنظيم گرديده است ] .