نداشت . شيخ اينجور می‏گويد :
[ با فرض دو واجب‏الوجود ] ، يا اختلاف اين دو در يك امر ذاتی است ،
و يا اختلافشان در يك امر خارج از ذات . بعد می‏گويد اگر اختلاف آنها در
امر ذاتی بود ، يا اين است كه اينها وجه امتيازی از يكديگر دارند ، يا
ندارند . خوب معلوم است كه اگر وجه امتيازی از يكديگر نداشته باشند ،
يكی می‏شوند و دو تا نمی‏باشند . البته دو تا كه می‏گوئيم حداقل را در نظر
گرفته‏ايم ، چون سه و پنج و ده و غيرمتناهی همه يك حكم را دارند ، پس يا
اين است كه اينها وجه امتيازی از يكديگر ندارند ، يعنی چيزی كه اينها را
از يكديگر جدا بكند نيست ، و يا هست . اگر نباشد ، پس اينها متعدد
نيستند و يكی هستند .
اگر وجه امتيازی داشته باشند ، خالی از اين نيست كه يا وجه امتياز در
هر دو وجودی است . مثلا فرض كنيد كه امر مشترك هر دو اين است كه هر دو
" الف " می‏باشند . و وجه امتيازشان اين است كه يكی " الف خاص "
است و يك خصوصيت وجودی دارد ، و ديگری " الف خاص " و با يك‏
خصوصيت ديگر ، يعنی در واقع هر كدام يك خصوصيت فصلی دارند .

فرض وجه امتياز دو واجب‏الوجود در امر عدمی

يا اينكه وجه امتيازشان به اين است كه يكی از آنها يك خصوصيت وجودی‏
دارد و ديگری آن خصوصيت وجودی را ندارد . اين هم يك فرضی است . مثل چه‏
چيز ؟ اين كه دو چيز داشته باشيم كه هر دو در يك امر مشترك باشند ، و
يكی از آنها آن مشترك را داشته باشد بعلاوه يك امر ديگر ، و ديگری آن‏
مشترك را داشته باشد ولی آن امر بعلاوه را نداشته باشد ، يعنی فرقش با
آن ديگری اين است كه آن علاوه را ندارد . ببينيد : ما در مواردی نظير اين‏
را داريم ، حالا آن خصوصيتش چيست ؟ مثلا خط نيم‏متری و خط يك متری دو چيز
هستند و متمايز از يكديگرند ، و وجه مشترك هم با يكديگر دارند . وجه‏
مشتركشان اين است كه