- : تفاوتش در چيست ؟
استاد : تفاوتش از زمين تا آسمان است . اگر شما به كون و فساد قائل‏
شويد بايد همان نتيجه‏ای را كه ما در اينجا گرفتيم بگيريد . يعنی قائل‏
شويد كه همه تبدلاتی كه در طبيعت رخ می‏دهد از نوع همان تبدلی است كه آب‏
به هوا يا هوا به آب پيدا می‏كند . و به همين دليل است كه آنها حركت در
جوهر را رد می‏كنند . آنها منكر نيستند كه در يك جاهائی كون و فساد رخ‏
می‏دهد ، آن جاها را ما هم انكار نمی‏كنيم . ولی ما نمی‏توانيم تمام حركتهای‏
طبيعت را از همان قبيل حركات عرضی بدانيم . بعضی از برهانهائی كه اقامه‏
می‏كنند روی همين جهت است كه می‏گويند اعراض تابع جوهرند . يعنی اگر در
جاهائی قائل به حركت در عرض شويم ، در همانجا اگر حركت در جوهر نبود
محال بود كه حركت در عرض وجود داشته باشد . البته ما حالا در مقام‏
اثبات حركت جوهرية نيستيم و بحثش اينجا نيست . فقط می‏خواستيم بگوئيم‏
اين دو ديد چقدر با يكديگر اختلاف پيدا می‏كنند كه از جمله آن مسأله‏
غايات است .

طرح ايرادی ديگر بر بيان ارسطو

شيخ بعد از اين يك ان قلت قلتی را از طرف معترضين ارسطو طرح می‏كند و
جواب می‏دهد . اشكال اين است كه ما می‏بينيم در طبيعت در همين مواردی كه‏
استكمال بايد صورت گيرد در اينجا هم موانعی و عوائقی پيدا می‏شود و مانع‏
رسيدن طبيعت به كمال خودش می‏شود ، پس اين خود يك شق ديگری است .
جواب اين است كه وقتی می‏گوئيم طبيعت در مواردی مستكمل است معنايش‏
اين است كه به طبع خودش مستكمل است و اگر مانعی و عائقی نبود آن‏
استكمال صورت می‏گيرد . حال يك عائقی مانع كمال می‏شود ، اين با اصلی كه‏
ما بيان می‏كنيم منافات ندارد .