در ذات واجبالوجود ، عاقل و معقول يكی است
مسأله دوم كه شيخ راجع به آن خيلی بحث كرده و با عبارات مختلف مطلب را بيان كرده است ، اين است كه آيا واجبالوجود ، كه عقل محض است و عاقل محض است ، در او عاقل و معقول يكی است ؟ يا اين كه عاقل غير از معقول است ؟ ببينيد ، من اكنون مطلب را با عبارت شيخ نمیگويم ، با عبارت ديگری میگويم كه يك خورده روشن بشود . البته سخن شيخ هم همين است .صرف اضافه اقتضای مغايرت ندارد
به دليل سبق ذهنهائی ، هر جا كه يك سلسله اضافات پيدا میشود ، آدم خيال میكند دو طرف اضافه بايد متغاير باشد . چون در بسياری از موارد میبيند كه اينها متغايرند . مثلا از يك جا صيغه اسم فاعل و در مقابل آن اسم مفعول بسازيم و بگوئيم ضارب و مضروب ، میگوئيم كه اين ضاربيت مستلزم مضروبيت است . يعنی اضافه ضاربيت مستلزم اضافه ديگری به نام مضروبيت است . و قهرا بايد آن چيزی كه اين اضافه به آن تعلق گرفته غير از آن چيزی باشد كه اضافه ديگر به آن تعلق گرفته است . يعنی ضارب بايد غير از مضروب باشد ، بايد ضارب يك چيز باشد و مضروب چيز ديگر . حالا نمیگوئيم كه ضارب و مضروب بايد دو كس باشند ، لااقل بايد دو حيثيت باشند . مثلا اگر چيزی مثل انسان ، خود ضارب خود است ، از يك حيث ضارب است و از حيث ديگر مضروب است . از آن حيث كه دارای دست است و يك نيروئی در دست او است و دارای يك اراده است كه میتواند اراده بكند و دست خودش را حركت بدهد و با فشار پائين بياورد ، از اين حيث ضارب است . و از حيث ديگر كه بدنی دارد و دارای پا يا شكم يا سينه است مضروب است . آدم خودش را میزند ، ولی در اينجا ضارب و مضروب دو تا است . يعنی يك شیء از همان حيث كه ضارب است مضروب نيست . درباب محرك و متحرك اين مطلب را فلاسفه با برهان اثبات میكنند كه