خارجی است ، نيازمند به آب است ، نيازمند به هوا است ، و مانند آن .
پس اين تفاوت ميان نفس فلكی و نفس انسانی هست كه نفس فلكی ، به‏
عقيده اينها ، از درون خودش استفاده می‏كند، و نفس انسانی از بيرون خود.

دو جنبه‏ای بودن انسان در كسب كمالات

البته اينها و خصوصا اشراقيون و حكمائی كه جنبه‏های عرفانی دارند ، به‏
اين اصل معتقدند كه نفس انسان يك موجود دو جنبه‏ای است . و اين نكته‏ای‏
است كه بايد به آن توجه كنيم . يعنی موجودی است كه به قول مولوی ، دو
دهان دارد و از دو راه می‏تواند تغذيه كند ، هم می‏تواند از علل خارج از
خودش استفاده كند ، و هم می‏تواند راه ديگری را طی كند و از راه درون‏
خودش بهره‏مند شود . آن وقت می‏گويند كه انبياء و همه كسانی كه راه‏
انبياء را طی كنند ، يعنی عرفا و كسانی كه سير و سلوك معنوی می‏كنند ،
اينها مكتفی بذاته هستند . يعنی از علل عرضی و علل خارج از وجود خود
استفاده نمی‏كنند ، بلكه از علل درونی و از علل باطنی كسب فيض می‏كنند .
آنها علوم خودشان را علم لدنی می‏گويند . علم لدنی هم به اين معنا است .
قرآن هم می‏فرمايد : " « فوجدا عبدا من عبادنا آتيناه رحمة من عندنا و
علمناه من لدنا علما »" . ( 1 ) اين را علم لدنی برای انسان می‏گويند .
در تعبير ديگری علم افاضی گفته می‏شود ، و در تعبير ديگر علم اشراقی‏
ناميده می‏شود .
اين كه يك موجود از علل درون خودش كسب فيض كند ، منظور اين نيست‏
كه خودش ، در درونش آنها را دارد . اگر بالفعل آنها را دارا بود كه‏
احتياجی به جای ديگر نداشت . معنايش اين است كه از علل درونی و از علل‏
باطنی به نفس و قلب انسان افاضه می‏شود .
پس نفس انسان موجودی است كه در عين استفاده از علل خارجی و از معلم‏

پاورقی :
1 - سوره كهف / . 65