ديگری را بگيرد ، بلكه آنچه دارد همه را حفظ می‏كند و به كمالی مستكمل‏
می‏شود . اين تقسيم ثنائی ارسطو بود .
ايراد گرفتند كه " كون شی‏ء من شی‏ء " اقسام ديگری هم دارد كه در بيان‏
ارسطو نيامده است و بنابراين بيان ارسطو جامع نيست . ممكن است كه شيئی‏
از شی‏ء ديگر بوجود بيايد و علی سبيل الاستحاله و علی سبيل الاستكمال‏
التدريجی هم نباشد . از آن جمله مثال زدند به " كون العالم من الجاهل "
. وقتی جاهل تبديل به عالم می‏شود ، اين علی سبيل الاستحاله نيست كه جاهل‏
چيزی را از دست بدهد ، جاهل جهلش را از دست می‏دهد و جهل هم كه نيستی‏
است و چيزی نيست . پس در اينجا استكمال است ولی اين استكمال بر سبيل‏
تدريج نيست ، مانند صبی نيست كه متوجه به سوی كمال است و تدريجا به آن‏
می‏رسد ، اين استكمال دفعی است .

بيان ديگری از دفاع بوعلی از ارسطو

بوعلی در مقام دفاع از ارسطو برمی‏آيد و می‏گويد مقصود ارسطو از علت‏
مادی و عنصر ( 1 ) يا جزء مادی در " كون شی‏ء من شی‏ء " اين است كه جزء
ذاتی باشد . جزء ذاتی يعنی چه ؟ يعنی جزئی باشد كه غير از جزء بودن‏
نمی‏تواند حالتی داشته باشد . يك وقت هست كه يك شی‏ء در حالتی است كه‏
در ابتدا جزء چيزی نيست و

پاورقی :
1 - اين را توجه داشته باشيد كه عنصر در اصطلاح فلاسفه به دو معنی اطلاق‏
می‏شود : عنصر را در طبيعيات اگر اطلاق كنند به همين معنی است كه امروز
جاری است . امروز كه می‏گويند عنصر ، يعنی اجسام بسيطه . با اين تفاوت‏
كه قدما اجسام بسيطه را آب ، خاك ، آتش و هوا می‏دانستند و امروز
چيزهای ديگری می‏دانند . ولی تعريف همان تعريف است ، يعنی جسم بسيط غير
مركب ، عناصر چهارگانه ، يا عناصر صدگانه .
در اصطلاح ديگری در فلسفه الهی مقصود از عنصر علت مادی است ، بنابراين‏
عنصر به اصطلاح >