عاقل و معقول درباب علم مجرد به ذات خود مصداقا يكی باشد . و لذا شيخ‏
در علم مجرد به ذات خودش قائل به اتحاد عقل و عاقل و معقول است . ولی‏
از اينجا كه بگذريم شيخ نه تنها اتحاد عاقل و معقول را باطل می‏داند بلكه‏
سخت هم به آن حمله می‏كند . بعدها ديگران آمده‏اند و اين مطلب را قبول‏
كرده‏اند .

شرح و توضيح متن

قدتبين لك هذا فالبری عن‏الماده والعلائق ، المتحقق بالوجودالمفارق ، هو
معقول لذاته ، ولانه عقل بذاته وهو أيضا معقول بذاته فهو معقول ذاته ،
فذاته عقل و عاقل و معقول ، لاأن هناك أشياء متكثره . و ذلك لانه بما هو
هوية مجرده عقل ، و بما يعتبر له أن هويته المجرده لذاته فهو معقول لذاته‏
، و بما يعتبر له أن ذاته له هوية مجرده فهو عاقل ذاته ، فان‏المعقول‏
هوالذی ماهيته المجرده لشی‏ء . والعاقل هوالذی له ماهية مجرده لشی‏ء ،
وليس من شرط هذاالشی‏ء أن يكون هو أو آخر ، بل شی‏ء مطلقا ، والشی‏ء مطلقا
اعم من هو أو غيره .
پس رسيديم به اينجا كه ذات او عقل و عاقل و معقول است . در اين‏
جملات جهت اعتبارات سه‏گانه را می‏گويد . از آن جهت كه اين هويت هويتی‏
مجرد است . به او عقل می‏گوئيم . و به اعتبار اينكه هويتش برای ذاتش‏
است معقول است . و به اعتبار اينكه ذاتش برای خودش هويتی مجرد است‏
عاقل ذاتش است . وقتی هم می‏گوئيم معقول ، منظور آن چيزی است كه هويتش‏
برای چيزی حاضر است ، اعم از اينكه آن چيز خودش باشد يا غير خودش .
فالاول باعتبار أن له ماهية مجرده لشی‏ء ، هوعاقل ، و باعتبار أن ماهيته‏
المجرده لشی‏ء ، هومعقول ، وهذاالشی‏ء هو ذاته ، فهو عاقل بأن له
الماهيةالمجرده التی لشی‏ء هوذاته ، و معقول بأن ماهيته المجرده هی لشی‏ء
هو ذاته .
[ پس واجب تعالی به اعتبار اينكه ماهيت مجردی برای او هست عاقل‏
است ، و به اعتبار اينكه ماهيت مجرده‏اش برای چيزی است معقول است . و
آن چيز خود