آيا علم حصولی به اشياء ممكن است ؟
و لهذا اگر كسی مانند سوفسطائيها و ايدهآليستها آمد و در تطابق آن صورتی كه نزد شما است ، با آن وجود عينی كه در خارج است ، خدشه كرد ، اينجا است كه اصلا پايه علم حصولی از بن میريزد . [ سوفسطائيها و ايدهآليستها ] آمدند و گفتند كه هر چه ما شهود میكنيم ، خيال میكنيم كه وجود عينی را شهود كردهايم . اصلا ما به هيچ معنا وجود عينی را شهود نمیكنيم ، شما كه الان داريد اين حجم خاص را شهود میكنيد ، اين رنگ را شهود میكنيد ، [ يك خيال است ، ] علم میگويد همه اينها ساخته ذهن است ، در اينجا فقط يك مشت اتم وجود دارد كه اگر همه آنها را جمع كنند به اندازه يك سر سوزن هم نخواهد شد ، و بقيهاش ديگر همه خلاء است . اينكه شما همه را ملا شهود میكنيد [ اشتباه است ] . آن وقت اينجا است كه اصلا پايه علم حصولی از بن میريزد . ممكن است كسی اين حرف را بزند كه ما خيال میكنيم عالم عينی را درك میكنيم ، ما فقط تصويرهائی پيش خودمان داريم و خيال میكنيم كه مطابق با عالم عينی است ، و در واقع هيچ گونه تطابقی وجود ندارد . يعنی چنين كسی در واقع شك دارد كه تطابقی ميان آنچه در ذهن است با آنچه در خارج است ، باشد . بعضی يك قدم جلوتر میروند و میگويند از كجا كه اصلا عينی وجود داشته باشد . حالا كه اين مقدار از [ تطابق ] از بين رفته ، و همه آن چيزهائی را كه ما درك میكنيم خيال میكنيم كه با خارج تطابق دارد ، حالا كه نود و نه درصد از [ تطابقها ] از بين رفته ، و يك درصد آن باقی مانده كه آن را اتم میناميم ، شايد همين اتم هم وجود نداشته باشد . اين يك مساله ديگر است كه ما فعلا بنا نداريم در اين مطلب سخن بگوئيم . سخن ما اين است كه ما به اشياء علم حصولی داريم . اما با دقت فلسفی ، مناط [ علم ] به اشياء همان علم حضوری است . يعنی علم حصولی هم شهود است ، اما شهود بالتبع است . هر چه را كه ما شهود میكنيم به تبع حضور آن شهود در نزد