الوجود بحث می‏كنيم در واقع درباره رابطه ممكن با واجب بحث می‏كنيم .
[ اكنون وارد بحث در صفات واجب‏الوجود می‏شويم ] ( 1 ) . ديديم كه شيخ‏
روی مسلك خودش اين صفات واجب‏الوجود را چگونه ثابت می‏كند و با چه‏
دليل و برهان و از چه مجرائی وارد بحث می‏گردد .

صفات واجب الاول

يكی از صفاتی كه ما برای واجب‏الوجود اثبات می‏كنيم ، و به تعبير ديگر
يكی از اسمائی كه برای واجب‏الوجود قائليم " الاول " است . در قرآن‏
آمده است كه " هوالاول والاخر " . شيخ برای اثبات اين صفت همان اثبات‏
شده‏های قبلی را پايه قرارداده و می‏گويد همينقدر كه وجود واجب‏الوجود را
ثابت كرديم و نيز اثبات كرديم كه واجب‏الوجود واحد است ، [ به اول‏
بودن او هم می‏رسيم ] . زيرا معنای بودن واجب‏الوجود و واحد بودن او اين‏
است كه وجود همه ممكنات به او منتهی می‏شود ، همه ممكنات از او صادر
شده و او بر همه موجودات تقدم دارد .

پاورقی :
1 - در اول فصل آمده " فصل فی‏الصفات الاولی " اين تعبير تا اندازه‏ای‏
نارسا است . برای اينكه " الاولی " صفت واقع شده برای " الصفات " .
الصفات‏الاولی يعنی صفتهای اولی . الصفات الاولی در مقابل الصفات‏الثانية
است . در حاليكه ما در اينجا بحث از صفات اولی در مقابل صفات ثانية
نداريم . البته ما درباب صفات ، آنها را به صفات ذات و صفات فعل‏
تقسيم می‏كنيم . ولی در اينجا چنين مقصودی مطرح نيست . بلكه منظور در
اينجا صفات ذات اولی است ، يعنی صفات واجب‏الوجود . و چون منظور
صفات ذات واجب‏الوجود است ، بايد بگويد " فی‏صفات‏الاول " به طريق‏
اضافه ، واجب‏الوجود هم كه مذكر است و نه مؤنث با " فی‏صفات‏الاول "
مناسب است . فی‏الصفات الاولی صفت و موصوف است . اگر هم به
واجب‏الوجود " الاولی " اطلاق كرده و منظور ذات اولی بوده باز هم بايد
بگويد " فی‏صفات‏الاولی " نه " فی‏الصفات‏الاولی " . پس اين غلط است و
اين غلط بايد از نسخه باشد .