را اقتضا می‏كند . مثل عمل خوردن كه در مفهوم اين عمل فاعليت و قابليت‏
وجود دارد ، يعنی چيزی را به صورتی درآوردن كه قابل هضم باشد . خوردن يك‏
چنين چيزی است ، چيزی كه قبلا از چيز ديگری جدا است ، آن را به صورت‏
يك امر قابل جذب و قابل هضم درآوردن . اينجا به اعتبار اينكه يك‏
قابليتی بايد در كنار فاعليت وجود داشته باشد اثنينيت لازم است . نه‏
اينكه هر جا لفظ فاعل و لفظ مفعول و يك مصدر داشتيم بگوئيم كه هيأت‏
فاعل و هيأت مفعول و هيأت مصدر سه چيز جداگانه را اقتضا می‏كنند .

مغايرت مفاهيم در بحث عليت به معنی مغايرت در وجود نيست

ما اين را در " اصول فلسفه " درباب ايجاد گفته‏ايم . ببينيد : ايجاد
يعنی چه ؟ ايجاد يعنی اعطاء وجود ، وجود دادن . آنگاه می‏گوئيم كه آيا از
نظر مفهوم ميان مفهوم وجود دادن با مفهوم پول دادن فرق است ؟ نه ، فقط
اينجا بجای وجود پول را گذاشته‏ايم و آنجا بجای پول وجود را گذاشته‏ايم .
يعنی مفهومها با يكديگر مساويند . چه بگوئيم اعطاء وجود كرد و چه بگوئيم‏
اعطاء پول كرد . يعنی هر دو از نظر مفهوم هم سنگ هستند . اما آنجا كه‏
اعطاء پول می‏شود و كسی به كسی پول اعطاء می‏كند . قطعا بايد يك معطی اليه‏
وجود داشته باشد . يعنی بايد يك شخصی و يك چيزی غير از معطی و غير از
معطی كه پول است وجود داشته باشد كه اين پول به او اعطاء شود . بايد
يك‏موجود عينی قبلا وجود داشته باشد . والا اگر قبلا چيزی وجود نداشته باشد
اعطاء پول تحقق پيدا نمی‏كند . علاوه بر آن سه چيز امر چهارمی هم احتياج‏
است و آن اعطاء پول می‏باشد . اعطاء غير از معطی و غير از معطی و غير از
معطی اليه است . پس ما به چهار عامل احتياج داريم ، و بلكه حتی عامل‏
پنجمی هم هست كه آن اخذ و پذيرش است . با اينكه مفهوم اعطاء پول با
مفهوم اعطاء وجود با هم فرقی ندارند و هم سنگ می‏باشند ، حالا سراغ اعطاء
وجود می‏رويم [ كه آيا آن هم در خارج به پنج عامل نيازمند است ؟ ]