شرح و توضيح متن
قدتبين لك هذا فالبری عنالماده والعلائق ، المتحقق بالوجودالمفارق ، هو معقول لذاته ، ولانه عقل بذاته وهو أيضا معقول بذاته فهو معقول ذاته ، فذاته عقل و عاقل و معقول ، لاأن هناك أشياء متكثره . و ذلك لانه بما هو هوية مجرده عقل ، و بما يعتبر له أن هويته المجرده لذاته فهو معقول لذاته ، و بما يعتبر له أن ذاته له هوية مجرده فهو عاقل ذاته ، فانالمعقول هوالذی ماهيته المجرده لشیء . والعاقل هوالذی له ماهية مجرده لشیء ، وليس من شرط هذاالشیء أن يكون هو أو آخر ، بل شیء مطلقا ، والشیء مطلقا اعم من هو أو غيره . پس رسيديم به اينجا كه ذات او عقل و عاقل و معقول است . در اين جملات جهت اعتبارات سهگانه را میگويد . از آن جهت كه اين هويت هويتی مجرد است . به او عقل میگوئيم . و به اعتبار اينكه هويتش برای ذاتش است معقول است . و به اعتبار اينكه ذاتش برای خودش هويتی مجرد است عاقل ذاتش است . وقتی هم میگوئيم معقول ، منظور آن چيزی است كه هويتش برای چيزی حاضر است ، اعم از اينكه آن چيز خودش باشد يا غير خودش . فالاول باعتبار أن له ماهية مجرده لشیء ، هوعاقل ، و باعتبار أن ماهيته المجرده لشیء ، هومعقول ، وهذاالشیء هو ذاته ، فهو عاقل بأن له الماهيةالمجرده التی لشیء هوذاته ، و معقول بأن ماهيته المجرده هی لشیء هو ذاته . [ پس واجب تعالی به اعتبار اينكه ماهيت مجردی برای او هست عاقل است ، و به اعتبار اينكه ماهيت مجردهاش برای چيزی است معقول است . و آن چيز خود