پاورقی : > آنها موجوداتی هستند كه به خودآگاه هستند و به جسمی تعلق ندارند . تعلق نداشتن به جسم هم يك مفهوم سلبی است . وقتی میگوئيم علم داخل در هيچ مقولهای نيست منظور اين است كه هر موجودی كه به مرحله تجرد رسيده باشد ، چه بالذات مجرد باشد و چه بعد مجرد شده باشد مثل نفس ، اين به مرحله علم میرسد . غرض اينكه اين كلمه عقل مبين ماهيت آن جواهر نيست ، كه شما بگوئيد ماهيت آنها اينست در حاليكه علم و عقل داخل در ماهيات نيست . 1 - سؤال : میگوئيم موجود مجرد از پراكندگيهای زمان و مكان عاقل است . آيا اين پراكندگی منحصر در همين زمان و مكان است ؟ يا ممكن است جهان ديگری باشد كه پراكندگی به نحو ديگری باشد ؟ استاد : عرض كنم كه ما برهانی نداريم كه پراكندگی منحصر در همين زمان و مكان است . زمان و مكان كه میگوئيم همان ابعاد چهارگانهای است كه میشناسيم . اين سؤال برمیگردد به اينكه آيا ابعاد ديگری غير از زمان و مكان فرض میشود يا نمیشود . كسی نمیتواند برهان اقامه كند كه غير از اينها ابعادی نيست . ما فقط میدانيم كه اگر موجودی دارای وجود متفرق باشد امكان ندارد كه جمع باشد . سؤال : انواع ديگری از تفرق قابل فرض است ؟ >