اينجا اعتباری است . مسأله عقل و عاقل و معقول هم همينجور است .

مفهوم مشتق به معنی مركب بودن آن نيست

[ در مشتق هم چنين مسأله‏ای مطرح است ] . مثلا مفهوم موجود يا ابيض را
در نظر بگيريد . آيا معنی ابيض اين است كه ذاتی است و برای آن ذات‏
چيزی وجود دارد كه آن چيز بياض است ؟ آيا ابيض يعنی ذات ثبت له‏
البياض ؟ اگر اينجور باشد فقط به جسم بايد بگوئيم ابيض . به خود بياض‏
نبايد ابيض بگوئيم . بياض به يك معنا خودش برای خودش ثابت نيست ،
ولی به يك معنی ثابت است و درست هم هست . به دقت عقلی حقيقتش‏
درست است . اگر در مورد ابيض بگوئيم ذات ثبت له‏البياض و در مورد
بياض هم بگوئيم ذات ثبت له نفسه ، در اين صورت بايد مفهوم مشتق را
مركب بدانيم . در مفهوم ذات ثبت له‏البياض نيامده كه ذات ثبت له غير
آن ذات ، كه آن غير بياض است . نه ، فقط می‏گوئيم ذات ثبت له البياض‏
كه آن ذات می‏تواند بياض باشد كه خودش برای خودش ثابت است . اين‏
است كه ما نبايد مفهومها را با مصداقها اشتباه كنيم .
شيخ می‏گويد مفهوم عاقل و معقول هم جز اين نيست . ما به شی‏ء از آن جهت‏
عاقل می‏گوئيم كه چيزی برای او حاضر است ، و از آن جهت به او معقول‏
می‏گوئيم كه برای چيزی حاضر است . ولی وقتی به چيزی عاقل می‏گوئيم از آن‏
جهت كه چيزی برای او حاضر است ، در مفهوم چيزی نيامده كه آن چيز حتما
غير خود عاقل باشد . می‏خواهد آن چيز خودش باشد يا غير خودش . وقتی هم‏
به يك شی‏ء معقول می‏گوئيم از آن جهت است كه آن معقول برای چيزی حاضر
است . در مفهوم چيزی نيامده كه آن چيز غير خود معقول باشد . پس با
اينكه مفهوم عاقل و مفهوم معقول دو مفهوم هستند ، و از آن حيث كه چيزی‏
برای او حاضر است عاقل است و از آن حيث كه او برای چيزی حاضر است‏
معقول است ، اما اين دو مفهوم اقتضا نمی‏كنند كه مصداقا هم مغاير يكديگر
باشند . بنابراين مانعی ندارد كه عقل و