پاورقی : 1 - [ شرح منظومه ، المقصدالاول ، الفريده الاولی ، غررفی احكام سلبيةللوجود ] .
بدون او تحقق پيدا میكند . عرض در مرتبه بعد از ماهيت و وجود معروضش .
عارض آن میشود .
رابطه فصل با نوع چون در مرحله ماهيت است ، تشكيل دهنده ماهيت و
معنی آن است . بدون فصل ، معنی و ماهيت حتی در ذهن هم قابل تصور نيست
. ولی رابطه فصل و جنس چنين نيست كه بدون فصل نتوان ماهيت جنس را
تصور نمود . بلكه جنس بدون فصل تحقق ندارد. عرض خاص هم كه مشخص است.
حالا میگوئيم اگر دو واجبالوجود داشته باشيم كه جنس مشتركشان وجوب
وجود باشد ، بايد ما به الامتيازهائی داشته باشند كه آن ما به الامتيازها
فصول اين دو خواهند بود . رابطه جنس و فصل چيست ؟ فصل رابطهاش تحصل
دادن است نه تشكيل دادن محض . شيخ میگويد اين در جائی درست است كه در
خود آن معنا وجود و تحقق عين ماهيت معنی نباشد . خود آن معنی ، كه ما آن
را جنس فرض كرديم ، خود آن از نوع وجود و سنخ وجود است . يعنی همان
وجوب وجود . آن وقت اگر اين بخواهد فصل داشته باشد ، لازم میآيد كه چيزی
كه مقسم است مقوم واقع شود . " اذ قلب المقسم مقوما " ( 1 ) يعنی لازم
میآيد به اين كه آن چيزی كه شأنش تحقق بخشيدن جنس است ، تشكيل دهنده
ماهيت آن واقع شود .
بقيه مطلب برای روز بعد . عبارتهای آن طولانی و زياد ، و اين برهان
خيلی مشوش است . در روايات نيز همچو مطلبی به شكل ديگری آمده .
بنابراين بايد اين را آن جوری كه حكما گفتهاند خوب توضيح بدهيم ، تا بعد
ببينيم آنچه را كه در روايات آمده چگونه میتوانيم معنی بكنيم .
سؤال : با اين بحثی كه در پيرامون فصل كرديم ، اين معنی را نمیدهد كه
صورت هم در اشياء يك واقعيت اصيلی است ؟
پاورقی : 1 - [ شرح منظومه ، المقصدالاول ، الفريده الاولی ، غررفی احكام سلبيةللوجود ] . |