آن چيزی است . كه در عالم واقع و نفس‏الامر يا اين رنگ است ، يا آن‏
رنگ است و يا رنگ ديگر . يعنی يا عين سفيد است ، يا عين سياه و يا
عين رنگ ديگر . و لهذا می‏گوئيم لون سفيد ، نه لونی كه اول لون محقق شده‏
و بعد سفيد عارض آن شده باشد . لونی كه تحققش عين تحقق سفيدی است .

رابطه فصل و جنس

اين است كه می‏گويند . فصل تحقق دهنده جنس است . يعنی رابطه فصل با
جنس اين است كه فصل محقق و جنس متحقق است ، فصل حقيقت بخش جنس‏
است . البته بعد ملاصدرا و شاگردان او به اين مطلب رسيده‏اند كه حتی فصول‏
اخيره همان انحاء وجودات هستند ، كه اين مطلب خيلی دقيق‏تر و بالاتر
می‏شود . پس رابطه فصل و جنس چنين رابطه‏ای شد .

رابطه فصل و نوع

اينجا يك چيز را بايد بگوئيم كه رابطه فصل با نوع يك رابطه است ، و
رابطه فصل با جنس يك رابطه ديگر . رابطه عرض خاص با نوع و جنس يك‏
رابطه است و رابطه فصل رابطه ديگر . گفتيم كه رابطه فصل با جنس اين‏
است كه فصل تحقق بخش جنس است . و رابطه عرض خاص با نوع و جنس و
فصل اين است كه بعد از تحقق آنها و در مرتبه بعد به آنها ملحق می‏شود .
رابطه فصل با نوع اين است كه معنی آن را معنی می‏كند . معنی آن را معنی‏
می‏كند يعنی چه ؟ يعنی فصل آن است كه نه فقط به نوع تحقق می‏بخشد ، بلكه‏
ماهيت نوع را تشكيل می‏دهد ، جزء ماهيت نوع است . پس وقتی فصل با نوع‏
مقايسه شود ، جزء ماهيت و معنی نوع است . و چون با جنس مقايسه شود ،
تحقق بخش او است .
ولی عرض خاص نه جزء ماهيت معروض خودش است ، و نه تحقق بخش آن .
بلكه ماهيت معروضش بدون آن تشكيل می‏شود و وجود آن معروض هم