دارای انواع متعدد میگردد .
ديگر اينكه امتياز آنها در فرد باشد . يعنی يك نوع واجب بيشتر نباشد
، اما همان نوع دارای افراد مختلف باشد ، كه در اين صورت طبعا
امتيازشان به اعراض خواهد بود .
حال فرض میكنيم كه اختلاف واجبها در عوارض است ، سؤال میكنيم : اين
عوارض از كجا پيدا شده است ؟ طبيعت اينها كه يكی است و بنابر
طبيعتشان بايد اقتضائات يكسان داشته باشند . در افراد ممكن عوارض ناشی
از عوامل خارجی است ، اما واجبالوجود كه نمیتواند تحت تأثير عامل ديگر
قرار گيرد . اگر واجبالوجودی در عالم باشد ، آنچه را كه دارد از ذات
خود دارد .
فرض ديگر اين بود كه اختلاف در فصل باشد . يعنی بگوئيم دو واجب داريم
كه در يك جهت اشتراك دارند . آيا ملاك وجوب وجود مابهالامتياز است يا
مابهالاشتراك ؟ اگر مابهالاشتراك همان ملاك وجوب وجود است ، ديگر
مابهالامتياز ملاك وجوب وجود نيست . . . میپرسيم : پيدايش اين
مابهالامتياز از كجاست . . .
شبهه ابنكمونه
در اينجا است كه سؤال معروف ابنكمونه مطرح میشود . اگر چه اين اشكال
بعد از بوعلی طرح شده است ولی جواب آن از بيانات بوعلی روشن است .
ابنكمونه میگويد كه شما يكبار اختلاف را در فصل فرض كرديد و بار ديگر
در اعراض و گفتيد كه اينها در وجوب وجود با هم مشترك هستند ، به همين
جهت تعدد را غير ممكن دانستيد . چه مانعی دارد كه بگوئيم واجب الوجودها
اصلا با هم اشتراكی ندارند ؟ دو وجودند كه به تمام ذات متباين از
يكديگرند ، مثل مقولات و اجناس عاليه كه به تمام ذات جدا از هم هستند ،
كم و كيف متباين به تمام ذات هستند .