محض .
خير به حسب تحليل چيست ؟ خير ، در خير نسبی ، آن است كه يتشوقه شیء
خاص ، و در خير مطلق ، آن است كه يتشوقه كل شیء . در تحليل خير گفتيم
كه بايد رابطه طلب و مطلوب در كار باشد تا خير معنی داشته باشد . عدم
از آن جهت كه عدم است هرگز متشوق اليه و مطلوب نيست . بلكه از آن
جهت كه به دنبال آن وجود يا كمال وجود است ، [ مطلوب است ] . ببينيد
، همانطور كه وجود از آن جهت كه وجود است ، مطلوب است ، و عدم از آن
جهت كه عدم است مهروب عنه است ، قهرا اگر وجودی منشأ يك عدم بشود از
آن جهت كه منشأ عدم است مهروب عنه میشود . مثل جنگ كه از آن جهت كه
منشأ شرور واقع میشود مورد تنفر است . همچنين بعضی از عدمها از آن جهت
كه منشأ وجودها میشوند ، باز مطلوب واقع میشوند . ممكن است كسی بگويد :
آيا میشود كه گاهی خود عدم مطلوب واقع شود ؟ میگوئيم : بله ، ولی نه از
آن جهت كه عدم است ، بلكه از آن جهت كه منشأ يك وجود میشود ، اين
عدمها پايه برای وجودها ، واقع میشوند . يعنی از باب اين كه گاهی يك
وجود برای وجود ديگر شر است و منشأ يك عدم میشود ، عدم آن وجود قهرا
برای اين خير است . گفتيم كه اين وجود فی حدذاته خير است ، آن وجود هم
فی حدذاته خير است ، ولی اين وجود ممكن است برای آن وجود شر باشد . حالا
كه اين وجود برای آن وجود شرشد ، عدم اين وجود قهرا برای آن خير است .
حالا اينجا است كه مسأله شر قليل و خير كثير پيش میآيد . در اين وجود
الان خيری است و شری است . برای ذات خودش خير است و برای آن وجود شر
است . و عدمش برای خودش شر است و برای اين خير است . و آن وقت اگر
اين وجود خير قليل باشد و آن وجود خير كثير باشد ، عدم اين وجود نسبت به
خود اين وجود خير كثير میشود . [ زيرا سبب حفظ وجود آن خير كثير میشود ]
. اين است كه درباب خير و شر بعدها اين مسأله مطرح خواهد شد كه شر قليل
برای حفظ خير
|