چيست ؟ چرا میگوئيم فلان چيز خير است و فلان چيز شر است ؟ حالا ما
مطلقالخير را تعريف میكنيم كه اعم باشد از خير مطلق و خير نسبی . ما چه
تصوری از يك شیء خير داريم ؟
شیء خير يعنی شیء مطلوب . اگر چيزی داشته باشيم كه برای يك شیء ديگر
خير است ، به اين معنا است كه اين شیء به حسب طبيعت و جبلت خودش
طالب او است و او را میخواهد ، به حسب طبيعت خودش او را میخواهد .
اصولا مسأله اختيار همين است .
ما به چه چيزهائی شر میگوئيم ؟ شر آن چيزی است كه نامطلوب است . به
اعتبار نامطلوب بودن يك شیء ، آن را شر میناميم . يعنی اگر رابطهاش را
با شیء ديگر در نظر بگيريم ، آن شیء نه تنها اين را نمیخواهد ، بلكه او
را طرد میكند و نفی مینمايد ، و در واقع از او فرار میكند .
از خود كلمه خوب و بد چه تصوری داريد ؟ اگر شما میگوئيد فلان چيز خوب
است ، چه تصوری از خوبی داريد ؟ اين مطلب را آقای طباطبائی در جلد ششم
" اصول فلسفه " در مقاله اعتبارات تا حد زيادی توضيح دادهاند . يعنی
ايشان از هر كس شايد بهتر اين مسأله را بيان كرده است و كسی ديگر اين
مسأله را چنين تحليل نكرده است . اصلا خوبی و بدی چيست ؟ مفهوم خوبی و
بدی از كجا پيدا میشود ؟
اگر رابطه طلب و مطلوبی در عالم نباشد ، اگر رابطه طلبی در عالم نباشد
، اگر موجودی نباشد كه طالب چيزی باشد و متقابلا طالب چيز ديگری نباشد و
بلكه هارب از چيزی باشد ، اگر اين مفهوم طلب و هرب در عالم نباشد ،
خوب و بدی هم در عالم نيست . درست توجه كنيد كه اگر در عالم هيچ چيزی
طالب هيچ چيزی نباشد ، و هيچ چيزی هم هارب از هيچ چيزی نباشد ، نه خوب
وجود دارد و نه بد . خوبی از همين رابطه طلب پيدا میشود . وقتی میگوئيم
فلان شیء خوب است ، يعنی چيزی است كه دوست داشتنی است ، چيزی است كه
جستجو كردنی است ، به
|