علم واجب تعالی علم فعلی است
سپس شيخ وارد آن مطلبی میشود كه ما قبلا توضيح داديم . گفتيم كه علم بر دو قسم است : علم فعلی و علم انفعالی . علم انفعالی آن است . كه معلوم مقدم بر علم است و علم حاصل از معلوم است ، و قهرا عالم متأثر از يك شیء خارجی است. علمهائی كه ما معمولا از اشياء داريم ، علم انفعالی است. نوع ديگری از علم داريم كه آن علم فعلی است . علم فعلی آن جائی است كه نفس صورتی را پيش خود خلق میكند و نقشهای را طرح میكند و آنگاه براساس اين نقشه ، معلوم و معقول خودش را ايجاد میكند . در علوم عملی معمولا اينجور است .آفرينندگی انسان از علم فعلی است
مسأله آفرينندگی كه برای نفس انسان است كه میتواند چيز نو بيافريند ، چه در خيال و چه در عقل ، از همين است . معمولا كارهای هنری انسان و كارهای صنعتی انسان از نوع خلاقيت و آفرينندگی است ، يعنی هنرمند چيز زيبائی را كه وجود ندارد خلق میكند . در هنر و ادبيات میگويند كه ما دو نوع ادبيات و هنر داريم : ادبيات و هنر رئاليستی كه فقط منعكس كننده آن واقعيتهائی است كه در خارج است . مثل نقاشی كه طبيعت را آن چنان كه هست رسم میكند . علم اين نقاش علم فعلی است . يعنی آنچه را كه به طور دقيق ديده است ، نقاشی كرده است . فرقش با ديگران در اين جهت است كه چشم نقاش دقيق است ، جزئيات را میبيند ، و بعد هم اين هنر را دارد كه مطابق با آنچه میبيند ترسيم میكند و نقاشی میكند . حالتش حالت يك نفر عكسبردار است . يك شاعری كه طبيعت را وصف میكند ، باز هم طبيعت را آن چنان كه