فرض میكردند كه بخار آب كه از تبخير آن بوجود میآيد همان هوا است و با
هوا يك جنس دارد . اما میدانيم كه اكنون بين هوا و بخار آب فرق
میگذارند ، اكسيژنی كه در هوا هست در بخار هم هست اما ازتی كه در هوا
هست در بخار آب نيست . آنها معتقد بودند كه هوا در سرماهای خيلی شديد
تبديل به آب میشود . به همين جهت اين اصل در طبيعيات قديم مورد قبول
بوده كه هم آب به هوا تبديل میشود و هم هوا به آب تبديل میگردد . پس
آنچه در اينجا میگوئيم فقط ارزش مثال دارد نه چيز ديگر .
پس ، آنها معتقد بودند كه در بعضی جاها كون و فساد صورت میگيرد ،
صورتی فاسد میشود و صورت ديگر طاری میگردد ، و در بعضی جاهای ديگر تكامل
است ولی نه به اين معنا كه جوهری در جوهر بودن خودش كمال پيدا میكند .
زيرا امثال بوعلی معتقد به ( حركت جوهری ) نبودند . آنها میگفتند معنای
كمال پيدا كردن يك جوهر اينست كه در اعراض او كمالی پيدا میشود ، اگر
در جوهری ميل به كمال ديديم ، آن ميل به كمالات عرضی است .
انواع تبدلات جوهر از نظر بوعلی
بنابراين تبدلاتی كه در جواهر عالم رخ میدهد ، از نظر بوعلی دو نوع است
: يك نوع آن تبدل جوهری به جوهر ديگر است كه صورتی به صورت ديگر تبديل
میشود . اين تبدل جز به نحو كون و فساد نيست ، يعنی بايد صورت اول فاسد
و تباه و معدوم شود تا صورت دوم جای آن را بگيرد . ( نوع دوم تبدلات
تكاملی است ، ) ولی اين تبدلات كمال يك جوهر در جوهر بودن خودش نيست
، اين امكان ندارد . اگر جوهری مشاهده شده كه به تمام ذات خود به سوی
كمالی میرود معنايش اينست كه اين جوهر در جوهريت خودش ثابت است و
تغييری پيدا نمیكند ، بلكه يك سلسله كمالات عرضی كسبمیكند . مثلا شما
صبی يا نوزاد و بلكه جنين را در نظر بگيريد . در همان روز اولی كه جنين
دارای روح انسانی