چطور ؟ اينها معقولند يا معقول نيستند ؟ بله ، معقولند ، ولی در اين جا
معقوليتشان عين عقليتشان است. يعنی در اينجا عقل با معقول دو چيز نيست.
به شيخ می‏گوئيم شما كه به اين مرحله رسيدی كه در نظام علمی لااقل عقل و
علم را يكی بدانی ، چرا اساسا می‏آيی و چنين فرض می‏كنی ؟ از اول بيا بگو
نظام عينی ، عين نظام علمی است .

مقايسه نظريه شيخ اشراق و شيخ‏الرئيس

در فرضيه شيخ اشراق نقصی هست كه در كلام شيخ نيست ، همچنان كه در
فرضيه شيخ يك‏نقص است . نقص نظريه شيخ اشراق اين است كه طبق اين‏
نظريه اثبات علم قبل از معلوم مشكل است ، چون علم عين معلوم می‏شود . و
حال آن كه يك مسأله اين است كه ذات حق تعالی يعلم الاشياء من الازل ، نه‏
فقط يعلم الاشياء حين وجودها . در علم حضوری ، تقدم علم بر معلوم معنی‏
ندارد ، علم عين معلوم است . اگر معلوم حادث است علم هم حادث است .
ولی در فرض شيخ كه نظام علمی را جدا از نظام عينی می‏داند ، اين نظام‏
علمی ازلی است ، با اين كه در نظام عينی يك سلسله امور حادث داريم .
پس [ در نظريه شيخ اشراق ] ، اشكال علم قبل از معلوم كه لااقل در اسلام‏
جزء ضروريات است ، و در احاديث هم روی اين مطلب تكيه شده كه عالم اذلا
معلوم ، قادر اذلا مقدور ، باقی می‏ماند و با اينها جور درنمی‏آيد .
در نظرياتی كه بعدها آمده‏اند و ارائه كرده‏اند ، در آن نظريات هم نقص‏
نظريه شيخ برطرف شده است . و هم نقص نظريه شيخ اشراق . حالا عبارات را
بخوانيم ، ببينيم به كجا می‏رسيم .