طرح يك اشكال
بعد از اين شيخ وارد مطلب ديگری میشود كه آن را خيلی [ بسط ] و ادامه میدهد . مطلبی است كه میشود اول به صورت يك اشكال طرح شود ، البته شيخ خود اشكال را طرح نكرده است . اكنون ما به صورت اشكال مطرح میكنيم و بعد به جواب آن میپردازيم : قبول داريم كه در يك موجود خودآگاه ، عالم و علم و معلوم يكی است ، و لازمه خودآگاهی يكی بودن عالم و معلوم است ، ولی عالميت و معلوميت اضافههائی هستند كه اقتضای مغايرت دارند . آيا ممكن است كه ضارب و مضروب يكی باشد ؟ آيا ممكن است كه يك شیء از همان حيث كه ضارب است ، مضروب هم باشد ؟ عالميت و معلوميت دو اضافه هستند كه اقتضای اثنينيت دارند . شيخ در اينجا به تفصيل وارد اين مطلب میشود كه اضافات اقتضای كثرت نمیكنند . در مواردی مثل محركيت و متحركيت كه اقتضای كثرت دارند ، ريشه اين اقتضا چيز ديگر است . كه فعلا ما وارد اين بحث نمیشويم . سؤال : اين كه میگويند شيخ منكر اتحاد عاقل و معقول است ، [ صحيح است ؟ ] استاد : اتحاد عاقل و معقول در چه چيزی ؟ شيخ در علم شیء به ذات ، در همه كتابهايش تصريح میكند كه در اين مورد اتحاد عاقل و معقول است . آن اتحادی كه مورد بحث و اختلاف است ، آن جائی است كه موجودی به شیء ديگر آگاه میشود ، آيا آنجا هم بين عاقل و وجود ذهنی معقول - نه وجود عينی آن - نوعی اتحاد هست ؟ آيا ميان عاقل و آن صورت معقوله اتحاد هست ؟ شيخ اين را انكار دارد . اما كسانی مثل ملاصدرا كه برخلاف نظر شيخ نظر میدهند ، میگويند در آنجائی هم كه انسان به غير آگاه میشود ، ميان عاقل و آن صورت معقولهای كه در ذهن هست ، اتحاد است . سؤال : علم ما به واجب از كدام دو نوع علم حضوری و حصولی است ؟