سبب پيدايش علم می‏شود ، و گاهی وجود علم سبب پيدايش معلوم می‏گردد .
اين نظريه شيخ در فلسفه يك نظريه منسوخ تلقی شده . يعنی بعد از او
اشراقيون كه آمدند نظريه ديگری اتخاذ كردند . و حتی افرادی مثل خواجه‏
نصير هم كه نظر مشائی دارند ، در اين مورد نظريه شيخ را قبول نكرده‏اند .
ملاصدرا و حكمای بعد از او كه آمدند . نظر را دقيق‏تر كرده‏اند و به سبك‏
ديگری صحبت كرده‏اند . اين نظريه به هر حال يك نظريه منسوخی است و حالا
ما داريم دنباله همان بحث را ذكر می‏كنيم .

نظام علمی موجودات و نحوه قيام آن به واجب

از جمله مسائلی كه درباره نظريه علم ارتسامی هست ، اين است كه قيام‏
صور علمی به ذات حق چگونه قيامی است ، نحوه وجود اين صور و نحوه‏
ارتباطشان به ذات حق چه نحوه وجودی و چه نحوه ارتباطی است ؟ ببينيد :
بنابر قول شيخ ، در حقيقت تقريبا لازم می‏آيد كه دو نظام مجزا از يكديگر
داشته باشيم : يك نظام عينی كه همان نظام وجود عينی موجودات است ، از
صادر اول گرفته تا آخرين موجودات . و يك نظام ديگر كه نظام علمی است .
يعنی همچنان كه يك نوع تقدم و تأخری ميان اعيان موجودات هست ، عين‏
همان تقدم و تأخر هم ميان آن نظام علمی ، يعنی وجودهای علمی موجودات‏
هست . بلكه اين نظام عينی تابع آن نظام علمی است . يعنی ، به تعبير خود
اين حكما ، علم به نظام خير ، خود در مرتبه اول يك نظامی است ، البته‏
منظور اول زمانی نيست . پس اول علم به نظام خير است ، و در مرتبه ثانی‏
نظام خير پيدا می‏شود .
نظام موجودات ، نظام علی و معلولی است . و اين نظام به اين شكل است‏
: مثلا اولين موجود ، صادر اول است كه عقل مجرد است كه جوهر قائم به‏
ذاتی است . بعد صادر دوم است كه آن هم جوهر قائم به ذاتی است . بعد
اگر نفس باشد ، آن به شكل ديگری است . و بعد از آن اگر جسم باشد ، به‏
شكل ديگر . اينها جواهرند . بعد