میگردد . نه نور ضعيف نور است و خليطی از شیء ديگر ، و نه نور شديد نور
است و خليطی از شیء ديگر . نه تراكم نور اضافه شدن غير نور به نور است
و نه رقيق شدن نور اختلاط نور است با غير نور .
سؤال : وجوب وجود حقيقت است ؟
استاد : بله ، حقيقت است .
- : پس آن طرف ديگرش كه ضعف وجود است چه میشود ؟
استاد : آن را نيز ما میگوئيم حقيقت است . مطلب همين است ، كه
البته شيخ در اينجا اين مسأله را مطرح نكرده است . اگر از ما بپرسيد ،
میگوئيم : بله همينطور است . ولی شيخ اين مسأله را ديگر در آنجا مطرح
نكرده است . اگر طرح كرده بود كه ديگر مسأله اصالت وجود و وحدت وجود
را طرح كرده و تمام شده بود . اين مسأله را فقط در همينجا طرح كرده و
همين يك كلمه را گفته و رد شده است . از همين كلمه و دو سه كلمه ديگر
شبيه اين است كه گفتهاند شيخ اصالت وجودی است .
البته شيخ حرفهای ديگری دارد كه با اصالت وجود جور درنمیآيد . او در
اينجا فقط همين عبارت را درباب واجب گفته و رد شده است . من در حاشيه
كتاب شفای خودم در اينجا احتمالی را نوشتهام كه ممكن است شيخ از كسانی
باشد كه در عمق ذهنش قائل به دو اصل باشد ، از همين عبارت هم شايد يك
خورده اين امر فهميده میشود . يعنی ممكن است كه شيخ قائل به اصالت وجود
در واجب و اصالت ماهيت در ممكن باشد . يعنی چنين قائل باشد كه وجود در
ممكنالوجود امری انتزاعی و اعتباری است ولی در واجبالوجود حقيقی و اصيل
است . اين احتمالی است كه در حرفهای شيخ داده شده . خود شيخ در اين
مورد سخنی نگفته است . همينقدر آمده گفته كه وجوب همان تأكد وجود است
. البته ما اين مطلب را قبول داريم كه لازمه اين سخن كه وجوب وجود يعنی
تأكد وجود ، اين است كه بايد غير از امكان ماهيت قائل به امكانی هم در
وجود بشويم ، و امكان وجود يعنی
|