اگر ما در واجبالوجود فرض تعدد كنيم ، يا اين است كه اختلاف اين
متعددها به حسب تمام ذات است و مباين بالذات با يكديگرند ، و يا
اختلافشان به بعض ذات است ، يعنی وجه مشترك ذاتی دارند و وجه امتياز
ذاتی . و يا اينكه اختلاف آنها با يكديگر در عوارض ولواحق و مشخصات
فردی است . ملاك تشخصات فردی چيست ؟ نظير همان چيزهائی است كه ما قبلا
گفتيم . شيخ در اينجا فقط بطور كلی عوارض و مشخصات را مطرح میكند . حالا
آن مشخصات چه هستند ، فعلا كاری نداريم .
ادامه بحث در فرض دو واجبالوجود متغاير به تمام ذات
گفتيم كه در كلام شيخ روی اين فرض تكيه نشده است كه دو واجبالوجود
مفروض مختلف به تمام ذات باشند ، يعنی هيچ وجه مشتركی ميان آنها نباشد
. همين سبب شده است كه شخصی بنام ابن كمونه شبهه معروف خودش را كه
شبهه دشواری برای بعضی هم جلوه كرده ، ايراد كند . و بگويد كه مانعی
ندارد كه واجبالوجود متعدد باشد و اينها به تمام ذات متباين با يكديگر
باشند .
هويتان بتمام الذات قد
|
خالفتا لابن الكمونة استند
|
چطور شده كه اين مطلب در بيان شيخ نيامده است ؟ عرض كرديم كه اين از
آن جهت نبوده است كه غفلتی شده باشد . بلكه از آن جهت است كه با
مقدماتی كه شيخ ذكر كرده جائی برای اين شق باقی نمیماند . زيرا فرض
اينست كه اگر چه گفته میشود واجبالوجود متعدد است و به تمام ذات از
يكديگر متباينند ، ولی بالاخره در يك امر با يكديگر مشترك هستند ، و آن
اينكه هر دو مصداق واجبالوجود هستند ، و واجبالوجود بر هر دو صدق میكند
، هر دو در وجوب وجود با هم اشتراك دارند . اگر بگوئيم در واجبالوجود
هم اشتراك ندارند ، معنايش اين است كه يا يكی از آنها واجبالوجود
نيست و يا هيچ كدام واجبالوجود نيستند . پس واجبالوجود متعدد نيست .