من حيث هو واجب‏الوجود ، و بالنظر الی ذاته من حيث هو واجب‏الوجود ليس‏
( 1 ) بواجب‏الوجود ، لان له شيئا به يجب ، وهذا محال اذا اخذ مطلقا غير
مقيد بالوجود الصرف الذی يلحق الماهيه ، واذا اخذ لاحقا للماهية فانه و
ان كان قد ( 2 ) يقارن ذلك‏الشی‏ء فليست تلك الماهية ألبته واجبةالوجود
مطلقا ، ولا عارضا لها وجوب‏الوجود مطلقا ، لانها لاتجب فی كل وقت ، و
واجب‏الوجود مطلقا يجب فی كل وقت ، وليس هكذا حال‏الوجود اذا أخذ مطلقا
غير مقيد بالوجوب الصرف الذی يلحق الماهيه فلا ضير لوقال قائل : ان ذلك‏
الوجود معلول للماهية ( 3 ) من هذه‏الجهة أو لشی‏ء آخر .
[ پس اگر وجوب وجود خود حقيقت داشته باشد ، در اين صورت ] اگر لازم‏
باشد كه به اين ماهيت تعلق بگيرد و نه غير از آن ، كه اگر به اين ماهيت‏
تعلق نداشته باشد اين واجب‏الوجود ، واجب‏الوجود نيست ، پس معنی‏
واجب‏الوجود از

پاورقی :
1 - " ليس " خبر " فيكون " است [ از اينجا غلط بودن " فلايكون "
روشن می‏شود ] .
2 - در اينكه " قد " تحقيقی است يا تقليلی ، مرحوم سبزواری آن را
تقليلی می‏داند و درست هم هست . منظور از مرحوم سبزواری ، ملامحمد باقر
سبزواری است كه حاشيه‏ای بر شفا دارد . سبزواری معروف همان مرحوم حاجی‏
سبزواری است كه حدود صد سال پيش می‏زيسته است و صاحب كتاب " منظومه‏
" و حاشيه بر " اسفار " ملاصدرا است . مرحوم محمد باقر سبزواری فقيه‏
بوده و بيشتر شهرتش در فقه است و در عصر صفويه بوده است و تقريبا يك‏
دوره از ملاصدرا متأخر است و شايد همدوره شاگردهای ملاصدرا است ، همدوره‏
مرحوم فيض است . مدرسه ملامحمد باقر مشهد كه آن را خراب كردند بنام او
است ، يعنی او تأسيس كرده بود كه در بالا خيابان مشهد قرار داشت . او
مردی عالم و فاضل بود ، فقيه زبردستی بود و كتابی بنام " ذخيره " دارد
. در فقه آراء او خيلی نقل می‏شود . حكيم نسبة خوبی بوده ، از حاشيه‏ای كه‏
بر " شفا " نوشته نشان می‏دهد كه مرد حكيمی بوده است . البته حاشيه او
بر " شفا " چاپ نشده است .
3 - در بعضی نسخه‏ها " معلول‏الماهية " آمده ، ولی همان " معلول‏