فصل چهارم - قسمت ششم واجبالوجود مجردالوجود است
شيخ در بيان اينكه واجبالوجود ماهيت ندارد اصطلاح مجرد الوجود را آورده است . شايد اصطلاحاتی كه اكنون بيشتر بكار میبرند هنوز در زمان شيخ جا نيفتاده بوده كه شيخ از اين اصطلاح استفاده كرده است . بعدها به جای كلمه مجردالوجود ، كلمه صرفالوجود را بكار بردهاند . اصطلاح صرفالوجود يك اصطلاح مشخصی است . حالا كه شيخ اين اصطلاح مجردالوجود را بكار برده است خودش لازم میداند كه اين كلمه را تفسير بكند كه مقصود از اين مجرد وجود چيست ؟اصطلاح مجرد
اين اصطلاح قطعنظر از اين جا در جاهای ديگر هم بكار میرود . اين كلمه را به هر معنا و مفهومی كه نسبت دهيم دو پهلو است . مثلا اگر بگوئيم مجردالانسان يا الانسان المجرد ، مقصود چيست ؟