زمينههای بحث : 1 - آيا علم حقتعالی از طريق تفكر است ؟
از حرفهای گذشته ممكن است كه يك نوع توهمی بوجود بيايد . ما گفتيم كه علم حق تعالی به ذات علت است از برای علم به معلول اول ، و علم به معلول اول علت است از برای علم به معلول دوم ، و همينجور الی غيرالنهايه . در اينجا ممكن است كسی چنين فكر كند كه شايد اين نظير آن چيزی است كه برای نفس پيدا میشود . همانطور كه علم برای نفس از طريق تفكر پيدا میشود ، و به طور تدريجی و زمانی است ، [ علم پروردگار هم چنين میباشد ] . نفس با تفكر ، از علم به علت علم به معلول را بدست میآورد ، و در واقع در ابتدا عالم بالقوه است و از طريق يك حد وسطی نتيجه را تحصيل میكند . و بعد باز آن نتيجه را كه بدست آورده است ، حدوسط قرار میدهد ، و نتيجه ديگری بدست میآورد ، و آن نتيجه را هم برای نتيجه ديگر . شك ندارد كه اين معنا در مورد ذات واجبالوجود ، ذات كامل من جميع الجهات غلط است . فقط در مورد موجودی صادق است كه آن موجود متغير باشد ، بالقوه باشد و بخواهد بالفعل شود . در مورد ذات حقتعالی اين مطلب معنی ندارد .