2 - عدم امنيت و عدالت اجتماعی ( ريشه اجتماعی ) .
3 - پدرشاهی و تسلط مرد بر زن و استثمار نيروی وی در جهت منافع
اقتصادی مرد ( ريشه اقتصادی ) .
4 - حسادت و خودخواهی مرد ( ريشه اخلاقی ) .
5 - عادت زنانگی زن و احساس او به اينكه در خلقت از مرد چيزی كم
دارد ، به علاوه مقررات خشنی كه در زمينه پليدی او و ترك معاشرت با او
در ايام عادت وضع شده است ( ريشه روانی ) .
علل نامبرده يا به هيچ وجه تأثيری در پيدا شدن حجاب در هيچ نقطه از
جهان نداشته است و بی جهت آنها را به نام علت حجاب ذكر كردهاند و يا
فرضا در پديد آمدن بعضی از سيستمهای غير اسلامی تأثير داشته است در حجاب
اسلامی تأثير نداشته است يعنی حكمت و فلسفهای كه در اسلام سبب تشريع
حجاب شده نبوده است .
همانطور كه ملاحظه میشود مخالفان حجاب گاهی آن را زائيده يك طرز تفكر
فلسفی خاص درباره جهان و لذات جهان معرفی میكنند و گاهی ريشه سياسی و
اجتماعی برای آن ذكر میكنند و گاهی آنرا معلول علل اقتصادی میدانند و
گاهی جنبههای خاص اخلاقی يا روانی را در پديد آمدن آن دخالت میدهند .
ما هر يك از اين علل را ذكر و سپس انتقاد میكنيم و ثابت میكنيم كه
اسلام در فلسفه اجتماعی خود به هيچيك از اين جهات نظر نداشته است و
هيچيك از آنها با مبانی مسلم و شناخته
|