و آزار به زير دستان وجود داشت . زن را در آن دوره چون " مستأجره "
می‏پنداشتند . زن حق نداشت با مردان نشست و برخاست كند و در اجتماعات‏
راه يابد و به مقامات دولتی برسد . اگر صدای زن را نامحرم می‏شنيد آن زن‏
بر شوی خود حرام می‏شد . خلاصه مردان آن دوره زن را چون ابزاری می‏دانستند
كه كار او منحصرا رسيدگی به امور خانه و پروردن فرزند بود و هنگامی كه‏
اين ابزار می‏خواست از خانه بيرون برود او را سر تا پا در چادری سياه‏
می‏پيچانيدند و روانه بازار يا خيابان می‏كردند " .
علائم و نشانه‏های افترا و غرض و مرض از اتمام اين نوشته پيداست . كی‏
و كجا چنين قاعده‏ای وجود داشت كه اگر صدای زن را نامحرم می‏شنيد بر شوی‏
خود حرام می‏شد ؟ آيا در جامعه‏ای كه دائما سخنرانان مذهبيش از بالای منابر
خطابه زهرای مرضيه را در مسجد مدينه و خطابه‏های زينب كبرا را در كوفه و
شام به گوش مردم می‏رسانند ، ممكن است چنين فكری در ميان مردم آن جامعه‏
پيدا شود ؟ ! كی و كجا زن در ايران اسلامی برده مرد بوده است ؟ همه‏
می‏دانند كه در خانواده‏های مسلمان بيش از آنكه زن در خدمت مرد باشد ،
مرد به حكم وظيفه اسلامی در خدمت زن بوده وسيله آسايش او را فراهم‏
می‏كرده است . زن در خانواده‏هائی مورد اهانت و تحقير و ظلم قرار گرفته‏
كه روح اسلامی در آن خانواده‏ها نبوده يا ضعيف بوده است .
عجبا می‏گويد : " زن حق نداشت كه با مردان نشست و برخاست كند . "
من می‏گويم : بر عكس ، در محيطهای پاك اسلامی اين مرد بود كه حق نداشت‏
در نشست و برخاستها از زن بيگانه بهره‏برداری كند . اين مرد است كه‏
همواره حرص می‏ورزد