پيدا میكند . . . اكنون برای اثر تحريم مثالی میزنم : فيلسوف يونانی "
امپد كل " جويدن برگهای شجره الغار را خيلی شرمآور و زشت میپنداشت .
او هميشه جزع و فزع میكرد از اينكه بايد ده هزار سال به علت جويدن برگ
درخت غار در ظلمات خارجی ( دوزخ ) به سر برد . هيچوقت مرا از جويدن
برگ غار نهی نكردهاند و من هم تاكنون برگ چنين درختی را نجويدهام ولی
به " امپد كل " تلقين شده بود كه نبايد اين كار را بكند و او هم برگ
درخت غار را جويد " .
سپس در جواب اين سؤال كه : " آيا شما عقيده داريد انتشار موضوعهای
منافی عفت علاقه مردم را به آنها زياد نمیكند ؟ " جواب میدهد :
" علاقه مردم نسبت بدانها نقصان میيابد . فرض كنيد چاپ و انتشار
كارت پستالهای منافی عفت مجاز و آزاد گردد . اگر چنين چيزی بشود اين
اوراق برای مدت يك سال يا دو سال مورد استقبال واقع شده سپس مردم از
آن خسته میشوند و ديگر كسی حتی به آنها نگاه هم نخواهد كرد " .
پاسخ اين ايراد اينست كه درست است كه ناكامی ، بالخصوص ناكامی جنسی
، عوارض وخيم و ناگواری دارد و مبارزه با اقتضاء غرائز در حدودی كه مورد
نياز طبيعت است غلط است ، ولی برداشتن قيود اجتماعی مشكل را حل نمیكند
بلكه بر آن میافزايد .
در مورد غريزه جنسی و برخی غرائز ديگر ، برداشتن قيود ، عشق به مفهوم
واقعی را میميراند ولی طبيعت را هرزه و بیبند و بار میكند . در اين مورد
هر چه عرضه بيشتر گردد هوس و ميل به تنوع افزايش میيابد .
|