می‏گفت : اگر اختيار با من بود ، چشمی شما را نمی‏ديد . يك روز بر آنان‏
گذشت و گفت آخر شما با ساير زنان فرق داريد همچنانكه شوهر شما با ساير
مردان فرق دارد . بهتر است به پرده در شويد . زينب همسر رسول خدا گفت‏
: پسر خطاب ! وحی در خانه ما نازل می‏شود و آنگاه تو نسبت به ما غيرت‏
می‏ورزی و تكليف معين می‏كنی ؟ ! " .
در سنن ابن ماجه " باب ماجاء فی البكاء علی الميت " حديث شماره‏
1587 می‏نويسد :
" رسول خدا در تشييع جنازه‏ای شركت كرد . زنی از كسان متوفی شركت‏
كرده بود . عمر بر آن زن نهيب زد . رسول خدا فرمود : ولش كن ای عمر !
چشم گريان و دل داغدار و عهد قريب است " .
از اينگونه جريانها در تاريخ زندگی عمر زياد يافت می‏شود . حتی نقل‏
كرده‏اند كه :
" عاتكه ، همسر عمر ، دائما با او برای رفتن به مسجد در كشمكش بود .
عمر نمی‏خواست او شركت كند اما او اصرار داشت شركت كند . عاتكه‏
نمی‏خواست نهی شوهرش را تمرد كند ، عمر هم نمی‏خواست نهی صريح كند ،
دلش می‏خواست وقتی كه در مقابل تقاضای عاتكه سكوت می‏كند ، عاتكه به‏
مسجد نرود . اين بود كه در مقابل درخواست عاتكه سكوت می‏كرد و لب از
لب نمی‏جنبانيد . اما عاتكه می‏گفت به خدا قسم مادامی كه صريحا نهی نكنی‏
خواهم رفت و می‏رفت " ( 1 ) .
در صحيح بخاری از ابن عباس نقل می‏كند كه گفت :
" سخت مايل بودم فرصت مناسبی به چنگ آورم و از عمر بپرسم آن دو زن‏
كه در قرآن درباره آنان آمده است : " « ان تتوبا الی الله فقد صغت‏
قلوبكما »" ( 2 ) كيانند ؟ تا آنكه در سفر حج همراه او شدم . يك روز

پاورقی :
1 - الحجاب مودودی صفحه 318 نقل از موطأ مالك .
2 - سوره تحريم ، آيه 4 : يعنی اگر توبه كنيد ( بجا و لازم است ) زيرا
دلهای شما منحرف >