نظر زورمندان مخفی نگهدارد . زيرا اگر آنها اطلاع پيدا می‏كردند . او ديگر
مالك زن خود نبود .
ايران دوره ساسانی ناظر جنايتها و فجايع عجيبی در اين زمينه بوده است‏
. شاهزادگان و موبدان و حتی كدخداها و اربابها هرگاه از وجود زن زيبائی‏
در يك خانه مطلع می‏شدند به آن خانه می‏ريختند و زن را از خانه شوهرش‏
بيرون می‏كشيدند . در آن موقع سخن از پوشش و حجاب نبود . سخن از به‏
اصطلاح قايم كردن و مخفی داشتن زن بود كه احدی نفهمد . ويل دورانت در
كتاب " تاريخ تمدن " قضايای شرم‏آوری در اين باره از ايران قديم نقل‏
می‏كند . كنت گوبينو در كتاب " سه سال در ايران " می‏گويد : حجابی كه‏
هم اكنون در ايران است بيش از آن اندازه كه مستند به اسلام باشد مستند
به ايران قبل از اسلام است . و می‏نويسد كه در ايران قديم مردم هيچ امنيتی‏
در مورد زنها نداشتند .
درباره انوشيروان - كه به غلط او را عادل خوانده‏اند - نقل شده كه وقتی‏
يكی از سرهنگان ارتش او زنی زيبا داشت . انوشيروان به قصد تجاوز به زن‏
او در غياب او به خانه‏اش رفت . زن جريان را برای شوهر خود نقل كرد .
بيچاره شوهر ، ديد زنش را كه از دست داده سهل است جانش نيز در خطر
است . فورا زن خويش را طلاق گفت . وقتی انوشيروان مطلع شد كه وی زنش‏
را طلاق داده است به او گفت شنيدم يك بوستان بسيار زيبائی داشته‏ای و
اخيرا آن را رها كرده‏ای ، چرا ؟ گفت جای پای شير در آن بوستان ديدم‏
ترسيدم مرا بدرد . انوشيروان خنديد و گفت ديگر آن شير به آن بوستان‏
نخواهد آمد .