سعادت خود می‏دانستند ، ولی امروز كامجوئيهای جنسی در غير كادر ازدواج به‏
حد اعلی فراهم است و دليلی برای آن اشتياقها وجود ندارد .
معاشرتهای آزاد و بی‏بند وبار پسران و دختران ، ازدواج را به صورت يك‏
وظيفه و تكليف و محدوديت در آورده است كه بايد آن را با توصيه‏های‏
اخلاقی و يا احيانا - چنانكه برخی از جرائد پيشنهاد می‏كنند - با اعمال زور
بر جوانان تحميل كرد .
تفاوت آن جامعه كه روابط جنسی را محدود می‏كند به محيط خانوادگی و كادر
ازدواج قانونی ، با اجتماعی كه روابط آزاد در آن اجازه داده می‏شود اينست‏
كه ازدواج در اجتماع اول پايان انتظار و محروميت ، و در اجتماع دوم آغاز
محروميت و محدوديت است . در سيستم روابط آزاد جنسی ، پيمان ازدواج به‏
دوران آزادی دختر و پسر خاتمه می‏دهد و آنها را ملزم می‏سازد كه به يكديگر
وفادار باشند و در سيستم اسلامی به محروميت و انتظار آنان پايان می‏بخشد .
سيستم روابط آزاد اولا موجب می‏شود كه پسران تا جائی كه ممكن است از
ازدواج و تشكيل خانواده سر باز زنند و فقط هنگامی كه نيروهای جوانی و شور
و نشاط آنها رو به ضعف و سستی می‏نهد ، اقدام به ازدواج كنند و در اين‏
موقع زن را فقط برای فرزند زادن و احيانا برای خدمتكاری و كلفتی بخواهند
، و ثانيا پيوند ازدواجهای موجود را سست می‏كند و سبب می‏گردد به جای‏
اينكه خانواده بر پايه يك عشق خالص و محبت عميق استوار باشد و هر يك‏
از زن و شوهر همسر خود را عامل سعادت خود بداند