جلوه‏گری‏ها ، دليری‏ها ، و خودنمائی‏های زن همه برای جلب نظر مرد است . زن‏
آنقدر كه می‏خواهد مرد را عاشق دلخسته خويش كند طالب وصال و لذت جنسی‏
نيست . اگر زن نمی‏خواهد كه شوهرش با زنان ديگر آميزش داشته باشد به‏
اين جهت است كه می‏خواهد مقام معشوق بودن و مطلوب بودن را خاص خود كند
. ولی در مرد چنين احساسی وجود ندارد . اينگونه انحصار طلبی در سرشت مرد
نيست . لهذا اگر مانع آميزش زنش با مردان ديگر است ، ريشه‏اش همان‏
حراست و نگهبانی نسل است .
زن را با ثروت هم نبايد قياس كرد . ثروت با مصرف كردن از بين می‏رود
و لذا مورد تنازع و كشمكش واقع می‏شود و حس انحصار طلبی بشر جلو استفاده‏
ديگران را می‏گيرد . ولی كامجوئی جنسی يك نفر مانع استفاده ديگران نيست‏
. در اينجا مسأله انبار كردن و احتكار مطرح نيست .
انسان اين حالت را دارد كه هر چه بيشتر در گرداب شهوات شخصی فرو رود
و عفاف و تقوا و اراده اخلاقی را از كف بدهد ، احساس " غيرت " در
وجودش ناتوان می‏گردد . شهوت پرستان از اينكه همسران آنها مورد
استفاده‏های ديگران قرار بگيرند رنج نمی‏برند و احيانا لذت می‏برند و از
چنين كارهائی دفاع می‏كنند . برعكس ، افرادی كه با خودخواهيها و شهوات‏
نفسانی مبارزه می‏كنند و ريشه‏های حرص و آز و طمع و ماده پرستی را در وجود
خود نابود می‏كنند و به تمام معنی " انسان " و " انساندوست " می‏گردند
و خود را وقف خدمت به خلق می‏كنند و حس خدمت به نوع در آنان بيدار
می‏شود ، چنين اشخاصی