سعدی میگويد :
فرشته خوی شود آدمی زكم خوردن
|
و گر خورد چو بهائم بيفتد او چو جماد
|
مراد هر كه برآری مطيع امر تو گشت خلاف نفس كه فرمان دهد چو يافت
مراد
بوصيری مصری در قصيده معروف " برده " كه از شاهكارهای ادبيات اسلامی
است و در مدح رسول اكرم صلی الله عليه و آله است و ضمنا پند و
اندرزهائی هم دارد میگويد :
النفس كالطفل ان تهمله شب علی
|
حب الرضاع و ان تفطمه ينفطم
|
يعنی نفس همچون طفل است كه به پستان علاقهمند است . اگر او را به حال
خود بگذاری با همين ميل باقی میماند و روز به روز ريشهدارتر میشود و اگر
او را از شير بگيری به ترك پستان خود میگيرد . ديگری میگويد :
النفس راغبة اذا رغبتها
|
و اذا ترد الی قليل تقنع
|
يعنی هر چه موجبات رغبت نفس را فراهم كنی بر رغبت میافزايد ولی اگر
او را به كم عادت دهی قناعت پيشه میكند .
اشتباه فرويد و امثال او در اينست كه پنداشتهاند تنها راه آرام كردن
غرائز ، ارضاء و اشباع بی حد و حصر آنها است . اينها فقط متوجه
محدوديتها و ممنوعيتها و عواقب سوء آنها شدهاند و مدعی هستند كه قيد و
ممنوعيت ، غريزه را عاصی و منحرف و سركش و نا آرام میسازد . طرحشان
اينست كه برای ايجاد آرامش اين غريزه ، بايد به آن آزادی مطلق داد آن
هم بدين معنی كه به زن اجازه هر