اما هوس ، سطحی و پخش كننده نيرو و متمايل به تنوع و هرزه صفت است .
حاجتهای طبيعی بر دو قسم است : يك نوع حاجتهای محدود و سطحی است ،
مثل خوردن ، خوابيدن . در اين نوع از حاجتها همينكه ظرفيت غريزه اشباع و
حاجت جسمانی مرتفع گردد ، رغبت انسان هم از بين می‏رود و حتی ممكن است‏
به تنفر و انزجار مبدل گردد . ولی يك نوع ديگر از نيازهای طبيعی ، عميق‏
و دريا صفت و هيجان پذير است مانند پول پرستی و جاه‏طلبی .
غريزه جنسی دارای دو جنبه است . از نظر حرارت جسمی از نوع اول است‏
ولی از نظر تمايل روحی دو جنس به يكديگر چنين نيست . برای روشن شدن ،
مقايسه‏ای به عمل می‏آوريم :
هر جامعه‏ای از لحاظ خوراك يك مقدار معين تقاضا دارد . يعنی اگر كشوری‏
مثلا بيست ميليون جمعيت داشته باشد مصرف خوراكی آنها معين است كه كمتر
از آن نبايد باشد و زيادتر هم اگر باشد نمی‏توانند مصرف كنند ، فرضا اگر
گندم زياد داشته باشند به دريا می‏ريزند . درباره اين جامعه اگر بپرسيم‏
مصرف خوراك آن در سال چقدر است ؟ جواب ، مقدار مشخصی خواهد بود . ولی‏
اگر درباره يك جامعه بپرسيم كه از نظر علاقه افراد به پول چقدر احتياج به‏
ثروت هست ؟ يعنی چقدر پول لازم دارد تا حس پول پرستی همه افراد آن را
اشباع كند به طوری كه اگر باز هم بخواهيم به آنها پول بدهيم بگويند ديگر
سير شده‏ايم ، ميل نداريم و نمی‏توانيم بگيريم ؟ جواب اينست كه اين‏
خواست حدی نخواهد