اشتباه می‏كنند كسانی كه می‏گويند يگانه عامل اساسی فعاليتهای بشر عامل‏
اقتصاد است !
بشر برای عشقهای جنسی خود موسيقی خاصی دارد ، همچنانكه برای معنويات‏
نيز موسيقی خاص دارد ، در صورتی كه برای حاجتهای صرفا مادی از قبيل آب‏
و نان و موسيقی ندارد .
من نمی‏خواهم ادعا كنم كه تمام عشقها جنسی است و هم هرگز نمی‏گويم كه‏
حافظ و سعدی و ساير غزلسرايان صرفا از زبان غريزه جنسی سخن گفته‏اند . اين‏
مبحث ، مبحث ديگری است كه جداگانه بايد بحث شود .
ولی قدر مسلم اينست كه بسياری از عشقها و غزلها عشق و غزلهائی است كه‏
مرد برای زن داشته است . همين قدر كافی است كه بدانيم توجه مرد به زن‏
از نوع توجه به نان و آب نيست كه با سير شدن شكم اقناع شود ، بلكه يا
به صورت حرص و آز و تنوع پرستی در می‏آيد و يا به صورت عشق و غزل . ما
بعدا در اين باره بحث خواهيم كرد كه در چه شرائطی حالت حرص و آز جنسی‏
تقويت می‏شود و در چه شرائطی شكل عشق و غزل پيدا می‏كند و رنگ معنوی به‏
خود می‏گيرد .
به هر حال اسلام به قدرت شگرف اين غريزه آتشين توجه كامل كرده است .
روايات زيادی درباره خطرناك بودن غريزه‏ای كه مرد و زن را به يكديگر
پيوند می‏دهد وارد شده است .
اسلام تدابيری برای تعديل و رام كردن اين غريزه انديشيده است و در اين‏
زمينه هم برای زنان و هم برای مردان ،