" « ان طلاق ام ايوب لحوب » " (1) يعنی طلاق دادن ام ايوب گناهی بزرگ‏
است .
در عين حال اگر ابوايوب زنش را طلاق می‏داد ، پيغمبر اكرم صلی الله‏
عليه و آله نمی‏فرمود كه اين طلاق باطل است .
رمز اين مطلب چيست ؟ آيا ممكن است چيزی به قدر يك حرام مبغوض و
ناپسند باشد ولی در عين حال مباح باشد ؟
بلی ، ممكن است چيزی به قدر يك حرام و بيش از بسياری از حرامها
مبغوض باشد ولی به خاطر مصلحتی تحريم نشود .
رمز اين مسأله در باب طلاق اينست كه اسلام نمی‏خواهد بناء ازدواج را بر
اجبار و الزام بگذارد ، و نبايد . مرد بايد حامی و علاقه‏مند به زن باشد ،
و زن بايد در شكل يك محبوب در خانه بماند . يعنی اساس و كانون‏
خانوادگی محبت است .
عشق و علاقه اجبار بردار نيست . صحيح نيست كه قانون بخواهد زن را به‏
زور به شوهرش بچسباند . وقتی علاقه بين زن و شوهر وجود نداشته باشد طبعا
زيربنای كانون خانوادگی از ميان رفته است . مخصوصا اگر تنفر از ناحيه‏
مرد باشد ، زيرا سررشته علقه خانوادگی در جانب مرد است و اگر مرد
علاقه‏مند باشد زن طبق طبيعت خودش كه می‏خواهد او را دوست بدارند علاقه‏مند
می‏شود . زن به محبوب داشتن اهميت نمی‏دهد ، به محبوب بودن اهميت می‏دهد
. يعنی زن آن مردی را دوست می‏دارد كه او را دوست بدارد ، مردی محبوب‏
اوست كه او محبوب آن مرد باشد . لهذا

پاورقی :
1 - كافی جلد 6 صفحه 55 و وسائل جلد 3 صفحه . 144