می‏گردد و بلند كردن آن موجب تقليل و كاهش آن است .
در اينجا بد نيست قسمتی از گفته برتراند راسل را در اين موضوع بياوريم‏
. وی در كتاب " زناشوئی و اخلاق " صفحه 30 می‏گويد : .
" بخصوص در قرون اول مسيحيت اين طرز فكر سن پول ( بولس مقدس ) از
طرف كليسا اشاعه تمام يافت و تجرد مفهوم تقدس به خود گرفت و عده‏
بيشماری راه بيابان پيش گرفتند تا شيطان را منكوب سازند ، شيطانی كه هر
آن ذهن آنان را از تخيلات شهوانی مملو می‏ساخت . كليسا ضمنا با استحمام‏
به مبارزه پرداخت زيرا خطوط بدن ، انسان را به طرف گناه می‏راند . كليسا
چرك بدن را تحسين كرده رايحه بدن صورت بوی تقدس را به خود گرفت زيرا
باز به نظر سن پول نظافت بدن و آرايش آن با نظافت روح منافات دارد .
شپش مرواريد خدا شناخته شد . . . " .
اينجا اين پرسش پيش می‏آيد كه اساسا علت تمايل بشر به رياضت و
رهبانيت چيست ؟ بشر طبعا بايد كامجو و لذت طلب باشد . پرهيز از لذت‏
و محروم كردن خود بايد دليلی داشته باشد .
چنانكه می‏دانيم رهبانيت و دشمنی با لذت جريانی بوده كه در بسياری از
نقاط جهان وجود داشته است . از جمله مراكز آن در مشرق زمين ، هندوستان ،
و در مغرب زمين يونان بوده است . نخله " كلبی " كه يكی از نخله‏های‏
فلسفی است و در يونان رواج داشته است ، طرفدار " فقر " و مخالف لذت‏
مادی بوده است ( 1 ) .

پاورقی :
1 - سرسلسله كلبيون يكی از شاگردان سقراط است به نام " انتيس طينس‏
" . او مانند استاد خود غايت وجود را در كسب فضيلت دانست ولی فضيلت‏
را در ترك همه تمتعات جسمانی و روحانی می‏دانست . گفته‏اند : " از اين‏
جهت او و پيروانش را >