قدغن شده ، آيا ممكن است با چنين مبنائی ، پوشش چهره و دو دست ،
مخصوصا چهره ، لازم شمرده نشده باشد ؟
در جواب اين استدلال میگوئيم : شكی نيست كه واجب نبودن پوشش وجه و
كفين از اين جهت نيست كه ملاك و فلسفه اصلی پوشش در آن وجود ندارد ،
بلكه همچنانكه قبلا اشاره كرديم و از قدمای مفسرين نيز نقل نموديم از جهت
اينست كه ملاك ديگری ايجاب میكند كه در اين مورد استثناء به وجود آيد .
آن ملاك ديگر اينست كه پوشش وجه و كفين اگر به طور وجوب پيشنهاد شود
موجب حرج و فلج و سلب امكان فعاليت عادی از زن میگردد .
چنانكه قبلا هم گفتيم پوشش وجه و كفين مرز محبوسيت و عدم محبوسيت زن
است ، و مفهوم حجاب و اثر آن با اضافه كردن و حذف كردن اين قسمت كاملا
عوض میشود .
برای اينكه اين بحث بهتر روشن شود ، بايد يك اصطلاح مربوط به علم اصول
فقه را توضيح دهيم :
اصوليين میگويند مباح بر دو قسم است : مباح اقتضائی و مباح لا اقتضائی
:
بعضی از كارها نه دارای مصلحتی است كه باعث شود شارع آن را واجب كند
و نه دارای مفسدهای است كه سبب شود حكم به تحريم آن دهد . اين كارها به
علت اينكه ملاكی برای وجوب يا حرمت ندارند مباح شمرده میشوند و به همين
جهت آنها را مباحهای لا اقتضائی مینامند . شايد اكثر مباحات از اين نوع
باشد .
|