گفت : ای آقا شما تازه از بيماری برخاستهايد . ( آنوقت فقط اتومبيل بود
و هواپيما نبود ) ناراحت میشويد ، ممكن است بخيهها باز شود . ديگری چيز
ديگری گفت . ولی از زبان يكی از رفقا در زكر كه چرا شما نبايد به مشهد
برويد . جملهای گفت كه آقا درك كرد اينها كه ميگويند نرو مشهد بخاطر
اين است كه میگويند هنوز مردم ايران شما را نمیشناسند و تجليلی كه شاسته
شما است بعمل نمیآيد . آن آقا برای من نقل میكرد آقا تا اين جمله را
شنيد تكانی خورد (آنوقتايشان هفتاد سالشان بود) گفت : هفتاد سال از خدا
عمر گرفتهام و خداوند در اين مدت تفضلاتی به من كرده است و هيچيك از
اين تفضلات تدبير نبوده است ، همه تقدير بوده است . فكر من هميشه اين
بوده كه ببينم وظيفهام در راه خدا چيست . هيچ وقت فكر نكردهام كه من در
راهی كه میروم ترقی میكنم يا تنزل ، شخصيت پيدا میكنم يا پيدا نمیكنم ،
فكر هميشه اين بوده كه وظيفه خودم را انجام بدهم . هر چه پيش آيد ،
تقدير الهی است . زشت است در هفتاد سالگی ، خودم برای خودم تدبير بكنم
. وقتی كه خدائی دارم ، وقتی كه عنايت حق را دارم ، وقتی كه خودم را
بصورت يك بنده و يك فرد میبينم خدا هم مرا فراموش نمیكند ، خير ،
میروم . و ديديم اين مرد از روزی كه فوت كرد ، روز بروز خداوند بر عزت
اوافزود . آيا آية الله بروجردی نعذو بالله با خدا قوم و خويشی داشت كه
مورد تفضل و يا عنايت حق باشد ؟ ابدا . امدادهای الهی به افراد ، به
اجتماعات و به بشريت حسابی دارد .
پيغمبر اكرم درباره مهدی موعود فرمود : « يبعث فی امتی علی اختلاف من
الناس و زلازل يرضی عنه ساكن السماء و ساكن الارض و »
|