مطلب بالاتر از اين حرفهاست كه بتوانيد تصور كنيد اجر چنين مهاجری چه‏
خواهد بود . در تفسير اين آيه كريمه ، تعميمی داده‏اند ( شايد هم حديث‏
داشته باشد ، الان يادم نيست ) كه اين تعميم خيلی بجاو مناسب است وبعيد
نيست كه درست باشد ( اگر حديثی باشد كه ديگر قطعا خواهيم گفت همينجور
هم هست ) [ و آن اينكه اين آيه ] شامل يك گروه ديگر هم می‏شود و آن گروه‏
طالبان علم هستند ، طالبان علمی كه ازشهر و وطن خودشان هجرت می‏كنند به‏
شهر ديگری ، برای چه ؟ برای اينكه علم و معارف اسلامی بياموزند . هدفشان‏
از اين آموزش چيست ؟ آيا نام است ؟ نه . شهرت است ؟ نه . افتخار
است ؟ نه . بالا دست ديگران بنشينند ؟ نه . دستشان را ببوسند ؟ نه .
وجوهات به ايشان بدهند ؟ نه . بلكه هدفشان فقط و فقط ارشاد وتبليغ مردم‏
، از دياد ايمان خودشان وبعد هم ارشاد و هدايت مردم است . چنين افرادی‏
اگر پيدا بشوند وزياد پيدا می‏شوند اينها مهاجرند ، اين غريبانی كه از
وطنها و شهرهای خودشان دور شده‏اند برای آموزش علم ودانش و هدفشان از
آموزش علم و دانش رفع نيازهای اسلامی و برای خداست . حتی لزومی ندارد
كه چنين انسانی فقط برای آموزش معارف خاص اسلامی رفته باشد ، برای‏
اينكه عقايد اسلامی ، تفسير ، احكام اسلامی و . . . بياموزد . اگر كسی يك‏
رشته ديگر را انتخاب كند [ و هدفش رفع يك نياز اسلامی باشد نيز مصداق‏
اين آيه است ] مثلا شخصی رشته پزشكی را گرفته است ولی چرا رفته دنبال‏
اين رشته ؟ برای اين احساس : جامعه اسلامی ، احتياج به پزشك مسلمان دارد
. رفته دنبال پزشكی نه برای اينكه جيبش را پر كند ، نه برای اينكه تيتر
دتری روی اسمش بيايد بلكه برای اينكه ابن فريضه كفايی ، اين واجب كفايی‏
دنيای اسلام را