پاورقی : . 1 رعد / . 17
معلم بگويد [ همان را میپذيرد ] يك عده استاد و يك عده معلم ، يك عده
نويسنده ، يك عده روزنامه نويس ، يك عده واعظ و يك عده مؤلف ، يك
عده افرادی كه استقلال فكری دارند ، اينها هستند كه روح جامعه را میسازند
باقی مردم نقشی ندارند ممكن است آدمی باشد كه پول خيلی زياد هم داشته
باشد ، يك ملاك فوق العاده يا يك تاجر درجه اول باشد ولی از نظر فكری و
فرهنگی صددرصد منفعل و تأثيرپذير است ، تحت تأثير يك روشنفكر يا آخوند
محل خودش قرار میگيرد بنابراين نقش افراد را در ساختن تاريخ و جامعه
نمیتوان يكسان دانست .
بنابراين يك مطلب هست كه تعبير از يك واقعيتی است كه اينجور هست
ولی آيا اين واقعيت صحيح است يا غير صحيح . . . .
ما به صحيح و غير صحيحش كار نداريم صحبت اين است كه واقعا چی هست ؟
آيا تاريخ را نوابغ ساخته اند يا نوابغ نساخته اند ؟ عرض كرديم [ اين
نظر كه تاريخ را نوابغ ساخته اند ] اگر به معنی اين است كه میخواهد همه
چيز را حتی جهت تاريخ را هم از نوابغ بداند ، يعنی نوابغ منهای نياز و
عدم نياز ، بدون اين كه نيازها را در نظر گرفته باشند ، بدون اينكه جهت
تكامل جامعه را در نظر گرفته باشند ، بدون اينكه جهت تكامل جامعه را در
نظر گرفته باشند و بدون اينكه توده ها را هيچ دخالتی بدهند ، اگر چنين
بخواهيم بگوييم مسلم اين دروغ است نابغه ترين نابغه ها پيغمبران بودند
قيام پيغمبران نه بر اين اساس بوده كه به مردم بگويند شما برويد در خانه
هاتان بنشينيد ، تنها من هستم ، با معجزه های خودم میآيم كار میكنم ، و
نه برخلاف نيازهای واقعی جامعه بوده است ، بر عكس : « فاما الزبد
فيذهب جفاء و اما ما ينفع الناس فيمكث فی الارض »( 1 ) . حرفشان اين
بوده كه سخن من به دليل اين كه حق و حقيقت است و با واقعيت منطبق است
، باقی میماند . « يريدون ان يطفؤا نور الله بافواههم و يأبی الله الا ان
يتم نوره و لو كره الكافرون ، »
پاورقی : . 1 رعد / . 17 |