پاورقی : . 1 [ در اينجا چند دقيقه از بيانات استاد روی نوار ضبط نشده است قرائن نشان میدهد كه در اين چند >
اول به آن خوشند بعد انتخاب میكنند از آن جهت به آنچه دارند خوشند كه
طبيعت ، هر كسی را به سوی همانچه كه بيشتر استعدادش را دارد راهنمايی
میكند مثلا اگر همه مردم مثل ابوريحان بيرونی باشند يعنی ديوانه علم باشند
اصلا جامعه میخوابد در يكی استعداد فنی هست ، در يكی استعداد تجارتی هست
، البته همه استعدادها در همه هست اما در يكی وفورش در اين قسمت است
، در ديگری وفورش در آن قسمت است ، و همين سبب میشود كه مردم به طور
طبيعی گروه گروه شوند ، و شما میبينيد حتی در يك خانواده ذوقها مختلف
است ، رشته هايی كه افراد آن خانواده انتخاب میكنند ( هستند افرادی كه
واقعا انتخاب میكنند ) متفاوت است و ذوقشان مختلف كشيده میشود و اين
خودش يك نوع حالت طبيعی اجتماعی است ، يعنی فطرت اجتماعی انسان
اقتضا میكند كه هر يك از انسانها [ به سوی رشته ای كشيده شود به طوری كه
] افراد تا حدی حالت اعضای يك اندام را پيدا میكنند ، و لهذا بسياری از
امور از نظر جريانهای اجتماعی قابل پيش بينی نيست ولی فطرت كار خودش
را میكند مثلا در يك شرايطی يك چيزی به كلی همه شرايط عليه اوست كه
انسان فكر میكند اين ديگر بايد به كلی از بين برود ، يك وقت میبينيد
همان از يك جای ديگر جوانه میزند .
ويل دورانت در كتاب " درسهای تاريخ " كه كتاب بدی نيست از اين
نظر كه نكته های زيادی دارد ولی نه به اندازه كتابهای علمی در بحثی كه
راجع به دين دارد ( او خودش يك آدم ضد دين است ) میگويد : " دين صد
جان دارد ، هر چه او را بكشند دو مرتبه زنده میشود " میگويد در خيلی
جاهای دنيا بوده كه دين را ريشه كن كرده اند مثال هم میآورد دو مرتبه
جوانه زده است ، دين نمیميرد البته او به آن تعبيری كه ما میگوييم
نمیگويد كه پس معلوم میشود دين از فطرت بشر ناشی میشود . . . ( 1 )
پاورقی : . 1 [ در اينجا چند دقيقه از بيانات استاد روی نوار ضبط نشده است قرائن نشان میدهد كه در اين چند > |