تكنيك جلو آمده تسلطش بر طبيعت بيشتر شده است يا تسلط بر انسانهای‏
ديگر ؟ آيا می‏شود اين را تكامل ناميد ؟ بگوييم هر جامعه ای كه قدرت‏
بيشتری پيدا كند به طوری كه جامعه های ديگر را تحت سلطه خود قرار دهد [
متكاملتر است ؟ ] مثل امروز كه می‏گوييم دو ابرقدرت وجود دارند امروز
دنيا بر همين مقياس است وقتی می‏گويند " جامعه پيشرفته " در درجه اول‏
آمريكا و شوروی به نظر می‏رسند به اين علت كه آنها ابرقدرت هستند مافوق‏
همه قدرتهای جامعه های ديگر ، و پيشرفت همين است و چيز ديگر نيست .
ممكن است پيشرفت بر اساس آگاهی علمی توجيه شود آگاهی علمی غير از
جنبه فنی فقط است ، چون فن يك رشته از علم است و همه علوم نيست مثلا
اگر جامعه ای در پزشكی خيلی پيشرفت كرده باشد اين ، ملاك قدرتش نسبت‏
به جامعه ديگر نمی‏شود ممكن است بهترين اطباء چشم و بهترين جراحان در آن‏
جامعه وجود داشته باشند و مثلا سرطان را در آنجا معالجه كنند ، ولی اين‏
هرگز ملاك ابرقدرتی نمی‏شود .
همچنين ممكن است بگوييم اصلا ملاك پيشرفت چيز ديگر است و آن امور
معنوی و انسانی است بشر هر چه بيشتر به سوی آزادی يعنی آزادی انسان از
طبيعت و آزادی انسان از انسانهای ديگر و آزادی انسان از خودش پيش برود
متكاملتر و مترقی‏تر است مثلا ما اخلاق را در نظر بگيريم ، اموری كه "
ارزشهای انسانی " ناميده می‏شود ، بگوييم پيشرفت اين است كه انسانها به‏
مرحله ای برسند كه از نظر اجتماعی هيچ نيازی نباشد به اينكه قوه مجريه در
كارها دخالت كند بلكه مردم به طور خودكار موازين اخلاقی را با يك انگيزه‏
اخلاقی و درونی عمل كنند و قهرا از همين جا [ اين نظريه ] برمی‏گردد به‏
مسأله تسلط انسان بر خود كه اين نيز بر می‏گردد به آزادی انسان از انگيزه‏
های درونی خودش آزادی معنوی كه اديان هميشه انسان را دعوت می‏كنند به‏
اينكه بر نفس خود مسلط بشود و از حكومت هواهای نفسانی و شهوات خويش‏
آزاد باشد همين است ( 1 ) . بنابراين [ آزادی ]

پاورقی :
. 1 ولی ارزشهای انسانی را در آزادی ولو شامل آزادی از هواهای نفسانی و
شهوات حيوانی هم باشد >