نظير آن چيزی را می‏گويد كه ما می‏گوييم شخصی تحت تأثير اوهام ، يعنی تحت‏
تأثير يك سلسله تخيلات ، كارهايی را انجام می‏دهد اما اينها كارهای اساسی‏
نيست كه نقش اساسی در تاريخ داشته باشد مثلا اين امر خيلی در تاريخ پيدا
می‏شود كه انسانی خودش را به خاطر يك وهم به كشتن می‏دهد مثلا افرادی به‏
اين دليل تهور به خرج می‏دهند كه نامشان در تاريخ باقی بماند اين يك‏
انگيزه غير مادی است چون رضايت از يك امر غير مادی است ، و در عين‏
حال يك امر موهوم است ، يعنی رضايت از امر واقعی نيست كه به آن برسد
، [ رضايت ] از يك خيال است ، امری است كه به صورت يك تخيل می‏باشد
، و لذا او هم اسمش را می‏گذارد " حماقتها " ، می‏گويد : . . . ولی در
مقياس فرد گاهی كارهايی كه احمقانه شمرده می‏شود هست .
متنبی ، شاعر معروف و زبردستی است ، در عرب تقريبا نظير سعدی [ در
فارسی زبانان ] است و سعدی هم خيلی از او استفاده كرده تا آنجا كه كتابی‏
به نام " سعدی و متنبی " نوشته اند خيلی از مضمونهای سعدی مضمونهايی‏
است كه از متنبی استفاده كرده است متنبی در جاهای مختلفی بوده ، سالهای‏
زيادی نزد پادشاهان و در دربارها بوده است رئيس يكی از قبايل ، از قديم‏
كينه ای با او داشت بعد از سالها كه متنبی به وطن باز می‏گشت ( خودش‏
بود و پسرش و يك غلام ) اتفاقا از نزديكی محلی می‏گذشت كه دشمنش در
آنجا بود آن دشمن فهميد و به او حمله كرد متنبی و پسرش و آن غلام سه نفری‏
از خودشان دفاع می‏كردند متنبی ديد كه اينها بيشترند و زورشان بيشتر است‏
، فرار كرد غلام به او گفت : تويی كه آن شعر را گفته ای كه :
الخيل و الليل و البيداء تعرفنی
و السيف و الرمح و القرطاس و القلم
" خيل يعنی اسب و ميدان و شمشير و قلم است كه مرا می‏شناسد ( يعنی من‏
چنين مردی هستم " حال چطور فرار می‏كنی ؟ ! همين به رگ او