اين است معنای اينكه ما می‏گوييم در طبيعت عكس العملها وجود دارد :
« و لو ان اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و
الارض »( 1 ) .
رابطه جهان و انسان اينچنين است كه اگر انسان در آن مسير كمالی و
انسانی خودش قرار بگيرد ، طبيعت با انسان هماهنگتر سر آشتی می‏گيرد حال‏
چه روابط مرموزی ماين طبيعت و انسان هست ، بسا هست كه ما بتواينم به‏
دست آوريم ، بسا هم هست كه نتوانيم بدست آوريم ، ولی چنين چيزی هست ،
و اگر انسان بر ضد مسير خاص طبيعت قرار بگيرد يعنی بر ضد مسير تكامل‏
قرار بگيرد ، كشيده بشود به سوی فسق و فجور و آن چيزهايی كه انسان برای‏
آنها نيست ، كمال انسان نيست و ضد انسان است ، آنگاه طبيعت مثل بدنی‏
كه جزء بيگانه را از خود دفع و رد می‏كند ، يك عكس العمل اينچنينی نشان‏
می‏دهد كه اين عكس العملهاهاست كه به نام عذابها و اين جور چيزها گفته‏
شده است اينجاست كه تاريخ در اين ديد سه بعد پيدا می‏كند : بعد فردی ،
بعد اجتماعی و بعد جهانی ( يعنی تاريخ از كل جهان خدا نيست ) بعد فردی‏
اين است كه در عين اينكه جامعه تركيبی است از افراد ، چون فرد در جامعه‏
[ استقلال دارد ، تاريخ بعد فردی نيز دارد ] .
مسأله معروفی است كه امروز مطرح است تحت اين عنوان كه آيا جامعه اصل‏
است يا فرد اصل است ؟ آيا فرد اصل است و جامعه امر اعتباری است يا
جامعه اصل است و فرد امر اعتباری ؟ اين را ما مكرر گفته‏ايم كه تركيب‏
جامعه يك تركيب خاصی است در قديم هم اين مسأله درباب اجسام مطرح بوده‏
حتی يك اختلاف نظری بين بوعلی و ملاصدرا هست كه وقتی دو يا چند عنصر با
هم تركيب می‏شوند و يك مركب به وجود می‏آيد ، آيا عناصر تركيب كننده ،
هويت خود را در ضمن مركب از دست

پاورقی :
. 1 اعراف / . 96