همه كارها را به عهده آنها قرار داده بودند و زحمت كارهای سخت به عهده
آنها بود و آنها توليد میكردند و اينها با خيال راحت نشسته بودند ، به
قول اينها آنوقت سقراط و افلاطون و ارسطو در آن جامعه پديد میآمد ،
افرادی كه افكار خيلی بكر و عالی در آنها به وجود میآمد ، ولی اگر يونان
جامعه گرسنه ای میبود كه نان نمیداشت بخورد ديگر نمیتوانست سقراط به
وجود بياورد .
بايد ريشه اين لغت " زيربنا " را در زبانهای فرنگی پيدا كرد تا
ببينيم اين تشبيهی كه ماركس كرده است نمیدانيم شايد اول هم ماركس
نبوده [ كه اين تشبيه را كرده ، ] كسی ديگر اين تشبيه را كرده است مقصود
تشبيه ساختمان جامعه است به يك ساختمان چند طبقه يا مقصود تشبيه
ساختمان جامعه است به ساختمانی كه زيرساز و روساز دارد ، روبنا و زيربنا
به اين معنا دارد ؟
معنی دومی كه فرموديد شامل آن معنای اول هم میشود ، يعنی اگر استخوان
بندی را در نظر بگيريم . . .
نه ، مقصودم اين است كه منظور از اين تشبيه از اول چه بوده ؟ ولی مثل
و تشبيه است ، او به اين تشبيه كرده ما به چيز ديگر تشبيه میكنيم من
میخواستم بفهمم كه آن گوينده اول نظرش چه بوده حال كداميك مستلزم ديگری
است [ مطلب ديگری است ] درست است ، ممكن است يكی از ديگری كاملتر و
جامع تر باشد من میخواستم بفهمم اين لغت كه رايج شده ، هی در زبان فارسی
میگويند زيربنا روبنا ، زيرساز روساز ، [ نظر به چه داشته اند ] اين كلمه
خيلی تكرار میشود ولی من هنوز نتوانسته ام بفهمم كه آن كلمه اصلی چه بوده
و گوينده اصلی چه منظوری از اين كلمه داشته است [ در مورد حركت جامعه
در اثر تضاد ميان روابط توليد و تكامل ابزار توليد از نظر ماركسيستها ]
قهرا اينجور بايد بگوييم : قانونی كه توزيع و تقسيم را
|