هدف دارد يا اينكه با آنكه هدف در كار نيست معذلك تكامل رخ می‏دهد ؟
در اينجا مؤلف نظريه های مختلفی را نقل می‏كند بعضی از اين نظريه ها
مثل نظريه كسانی كه برای تاريخ يك ضابطه و قاعده قائل نيستند و قائل به‏
نوعی هرج و مرج در تاريخ هستند قهرا قائل به تكامل تاريخ كه تاريخ متكامل‏
است نيستند ( 1 ) . همين طورند كسانی كه نظريه ادواری را درباب تاريخ‏
تأييد می‏كنند و بعضی می‏گويند نظريه توين بی نيز همين است كه تاريخ هميشه‏
دور می‏زند ، يعنی به طرفی يك حركت تصاعدی می‏كند ، دو مرتبه برمی‏گردد
پايين و باز دور می‏زند ( 2 ) . حركت كه بخواهد دوری باشد چنين نيست كه‏
جهتی داشته باشد ، يعنی لازمه حركت دوری اين است كه اگر بالايی داشته‏
باشد پايين هم بايد داشته باشد .
بسياری از كسانی كه قائل به تكامل هستند قائل به هدف نيستند مثلا نظريه‏
ماركسيستی طرفدار تكامل است و اصلا در مفهوم " ديالكتيك " تكامل هست‏
بدون اينكه هدفداری در كار باشد بنابراين ما بايد مسأله را بر اساس‏
تكامل طرح كنيم نه بر اساس هدفداری ، يعنی مسأله هدف كه اينجا مطرح‏
می‏شود جزئی از مسأله تكامل است .
حال بايد ببينيم كه ما تاريخ را متكامل بدانيم يا ندانيم و اگر تاريخ‏
را متكامل می‏دانيم آيا هدفداری بدانيم يا هدفدار ندانيم ؟ و به علاوه بايد
تكامل را تعريف كنيم ، و مسأله عمده اين است كه معنای تكامل در تاريخ‏
چيست ؟

پاورقی :
. 1 بنابر نظريه تصادف ، اگر هيچ قانونی در كار نباشد ، بايد گفت‏
تاريخ در طبع خود متكامل نيست ، تكامل سرنوشت تاريخ نيست ، ولی نمی‏شود
منكر شد كه در گذشته ولو به صورت يك تصادف ، تكامل رخ نداده است اما
اگر قائل به تصادف شويم و يك سلسله قوانين ضمنی هم قائل شويم مانعی‏
ندارد كه تكامل سرنوشت تاريخ باشد و طبيعی باشد آنچنانكه تكامل زيستی‏
داروينی چنين است .
. 2 نظريه دوری به دو گونه تقرير می‏شود : يكی به صورت دائره و ديگر به‏
صورت حلزونی و خطوط مارپيچی متصاعد بنابر فرض دوم ، تكامل معنی و مفهوم‏
دارد بنابر نظريه اول تكامل هست ولی تكامل بازگشت كننده و حركت تاريخ‏
از قبيل حركت چرخ و فلك بچه‏ها می‏شود .