خاصی كه فلاسفه تقسيمی می‏كنند در موجودات ، می‏گويند موجودات بر چند
قسمند يا تامند يا ناقص يا مستكفی و يا فوق التمام اين بحث را مطرح‏
می‏كند كه فرق ميان تام و كامل چيست ؟ و همين بحث به مناسبتی در تفسير
آمده يعنی بحث قرآنی شده است ، چون در آيه كريمه آمده است : « اليوم‏
اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتی و رضيت لكم الاسلام دينا »( 1 ) .
دين شما را كامل كردم و نعمت را تمام كردم در مورد كلمه " دين " لفظ
" اكمال " آمده است و در مورد " نعمت " كلمه " اتمام " تفسير
الميزان نيز در ذيل همين آيه اين بحث تمام و كمال را مطرح كرده كه فرق‏
اين دو با يكديگر چيست ؟ من الان دقيقا يادم نيست كه در تفسير الميزان‏
چه مطلبی هست ولی علی‏الظاهر همين چيزی است كه اكنون عرض می‏كنم .
يك شی‏ء اگر مركب باشد از يك سلسله اجزاء ، چنانچه فاقد يك يا چند
جزء از اجزاء لازم باشد می‏گوييم ناقص است ، و اگر همه اجزاء را داشته‏
باشد می‏گوييم تمام است مثلا يك خانه برای اينكه خانه بشود به اجزائی‏
نياز دارد از پايه و ديوار و سقف گرفته تا لوازم اولی مثل لوله كشی و
سيم كشی تا وقتی كه يك يا چند تا از اينها نباشد ، می‏گوييم هنوز ساختمان‏
ناقص است ، وقتی كه همه اجزاء به آخر رسيد می‏گوييم آلان اين ساختمان‏
تمام است پس " تمام " را در جايی می‏گوييم كه يك " كل " موجود باشد
مركب از اجزاء ، وقتی كه جامعه همه اجزاء باشد به آن می‏گوييم " تما "
، اگرفاقد باشد می‏گوييم ناقص ( در مقابل تمام ) بنابراين اگر بچه ای‏
متولد بشود در حالی كه يك انگشت نداشته باشد يا كور مادرزاد متولد بشود
، می‏گوييم ناقص متولد شده ولی اگر اينجور نباشد بلكه نقطه مقابلش باشد
و همه اركان و عناصرش وجود داشته باشد می‏گوييم تمام خلقت متولد شده‏
است .
و اما كامل در مقابل ناقص ، معنی ديگری دارد . يك شی‏ء كه از نظر

پاورقی :
. 1 مائده / . 3