موش خرما شده باشد [ می‏گويند ] در همين حد است ، حلقاتی دارد ، ولی‏
تغييرات به طور ناگهانی انجام می‏شود ، مثلا در طول صد نسل هيچ تفاوتی‏
نيست ولی يكمرتبه در يك نسل يك تفاوت عميق پيدا می‏شود ، تفاوتی كه در
ژنهای حيوان اثر می‏گذارد نه اينكه يك امر عرضی باشد كه باز اولاد او مثل‏
اجدادش باشند ، بلكه از آن به بعد اولاد او همه مثل خودش هستند .
آيا ماديون هم همين را قبول دارند ؟
همه قبول دارند .
ولی می‏گويند از راه ژنها فقط جسميات منتقل می‏شود و روحيات به هيچ وجه‏
انتقال پيدا نمی‏كند .
اين درست است و همه قبول دارند مكتسبات ( نه روحيات ) يعنی اخلاق‏
اكتسابی منتقل نمی‏شود اما اخلاق فطری و طبيعی چرا ، يعنی اگر مثلا گوسفند
يا سگی را تربيت خاصی كرده باشند هيچوقت تربيت آن سگ به توله هايش‏
منتقل نمی‏شود اگر به آن سگ چيزهايی ياد داده باشند معلوماتش منتقل‏
نمی‏شود اگر به آن سگ چيزهايی ياد داده باشند معلوماتش منتقل نمی‏شود كما
اينكه در انسان هم همينطور است ، هيچوقت مثلا يك صنعتگر كه سالها زحمت‏
كشيده صنعتی را ياد گرفته بچه اش صنعتگر به دنيا نمی‏آيد ، چون [ صنعتگری‏
] امری است اكتسابی يك عالم هم بچه اش عالم به دنيا نمی‏آيد يك با
تربيت هم بچه اش با تربيت به دنيا نمی‏آيد اين درست است ، يعنی امور
اكتسابی قابل وراثت نيست نظريه داروين بر اساس اين بود كه امور
اكتسابی هم قابل وراثت است كه نظريه اش رد شد ولی يك سلسله امور فطری‏
هست كه حتی اينها روحی هم هست و خيلی اوقات ارثی است اين " الولد سر
ابيه " كه می‏گويند ، يك تجربه ای است ، يعنی در خيلی از افراد همان‏
خصلتهای خلقی پدر [ وجود دارد ] .