ضابطه حركت و ضابطه تكامل را بيان كرده يا نه قانون تكامل كه به واسطه‏
تكامل از بين نمی‏رود اين مثل آن است كه ما بگوييم چون موجودات از پايين‏
ترين درجه متحول شده و به انسان رسيده اند ، پس قانون تكامل نقض شد نه‏
، چون قانون تكامل هست اينها تحول پيدا كردند مدار را با منزل نبايد
اشتباه كنيم اين قانون ، مدار است نه منزل بله ، ممكن است يك قانون هم‏
منزل باشد بنابراين به صرف اين كه جامعه متحول است نمی‏توانيم بگوييم‏
پس نمی‏تواند قانون ثابت هميشگی داشته باشد ما می‏گوييم بايد به ماهيت‏
آن قانون رسيدگی كرد كه آيا ماهيت آن ، ماهيتی است كه ضابطه حركت است‏
يا نه .
اگر ما سراغ همين قوانين اخلاقی برويم می‏بينيم قوانين اخلاقی ، ضابطه‏
حركت است مثلا اگر راستی برای جامعه منزل نيست ضابطه حركت جامعه است‏
، يعنی جامعه اگر می‏خواهد حركت كند بايد با اين ضابطه حركت كند جامعه‏
ای كه مردمش همواره دروغ می‏گويند سرنوشتش سقوط است همين طور است‏
استقامت و ساير ضوابط اخلاقی ، كه اين خود بحث دامنه داری است .
بنابراين نمی‏شود گفت تاريخ به دليل اين كه عبارت است از جريان جامعه‏
بشر پس ضابطه و قانون ندارد و بنابراين نمی‏تواند علم باشد ، همين طور كه‏
نمی‏شود گفت قانون تكليفی ، قانون انشائی ، قانون شرعی كه تكليف است ،
به دليل اين كه جامعه در آينده متحول است نمی‏تواند يك قانون هميشگی‏
باشد اين حرف نه درباره تاريخ درست است و نه درباره دين پس آن نظر هم‏
نظر غلطی است .
تجديد نظر در تعريف علم است .
نه ، تعريف تجديد نظر نشده علم همان كشف قوانين است ولی اين كه خيال‏
كرده اند قانون هميشه در مورد اشياء ساكن است غلط است ، يعنی اشياء
متحرك هم تحت يك ضوابط و قوانينی حركت می‏كنند . يك وقت