دانش و اختراع به يك نظريه برمیگردد ) ، همان نظريه اختراع و صنعت
است ، با اين تفاوت كه آن را تخصيص میدهد به صنعت در ابزار توليد ، و
ريشه اش هم اين طرز بينش مادی ای است كه در مورد انسان دارد كه تلاشهای
اصلی انسان به خاطر حوائج مادی است و هيچ اصالتی در انسان ندارد .
بنابراين ، اين كه ابزار ، انسان را میسازد آيا در جهت ابتكار میسازد
يا مطلقا میسازد ، حتی جهات اخلاقيش را نيز میسازد ؟
نه ، كاری به جهت اخلاقی ندارند ، مقصودشان اين است كه ابزار انسان را
كامل میكند ، يعنی مثل مدرسه است ، بر تجربيات انسان میافزايد البته آن
جنبه های ديگر را هم بعد میگويند ، اينكه ابزار انسان را میسازد ، به
معنی اينكه ابزار توليد زيربناست ، البته اين را هم نتيجه گيری میكنند ،
ولی آنچه كه در اينجا فعلا میگويند اين مسأله است كه چرا تكامل دست
میدهد ؟ میگويند انسان ابزار را میسازد ، و ابزار هم انسان را میسازد ،
میخواهند توجيه كنند چرا انسان موفق میشود كه در مرحله بعد ابزار كاملتر
را بسازد میگويند يك انسان بیتجربه ، اول يك ابزار ساده ای را میسازد ،
ولی مدتی كه با آن عمل میكند تكامل پيدا میكند و آماده میشود برای اينكه
ابزار بعدی را [ كه كاملتر است بسازد ] اگر او روی اين ابزار كار نكرده
بود ، چنانچه باز هم میخواست ابزار بسازد ، مثل همين را میتوانست بسازد
نه بيشتر ، ولی كار كردن با اين ، تجربه اش را زياد میكند البته همان
طور كه شما هم توجه كرديد اينها بعد در نهايت امر میگويند اقتصاد همه
چيز را میسازد قضيه به آنجا هم خواهد رسيد .
اين توضيحی بود كه برای مجموع اين عوامل لازم بود عرض كنيم .
|