را از وقايع تاريخی به كلی بريده و گفته اند به هيچ كتاب تاريخی نمی‏شود
اعتماد كرد چنانكه به اين روزنامه ها كه وقايع روز ما را می‏نويسند چقدر
می‏شود اعتماد كرد ؟ هر قضيه ای كه انسان خودش اطلاع داشته باشد و بعد از
اطلاع او در روزنامه آمده باشد و بعد ، از روزنامه بخواند می‏بيند كه بدون‏
كم و زياد نيست فقط انسان در مورد قضايايی كه اطلاع ندارد كمی به روزنامه‏
اعتماد می‏كند ، يعنی اشتباه می‏كند ، و الا قضايايی كه اطلاع دارد ، تا نگاه‏
می‏كند می‏بيند كه كم يا زياد شده است به قولی اين روزنامه ها ، مثلا
اطلاعات و كيهان هر دوشان متفقا تقويم ساعت را می‏نويسند كه اذان ظهر چه‏
ساعتی ، اذان صبح چه ساعتی ، هر دو از دكتر عباس رياضی كرمانی است (
روزنامه رستاخيز هم ديدم می‏نويسد ) همان را دو سه جور می‏نويسند ما كه يك‏
دكتر عباس رياضی بيشتر نداريم اين دكتر عباس رياضی هم حالا درست‏
استخراج كرده يا غلط ، حساب ديگری است مسلم تقويم را يك جور به همه‏
روزنامه ها داده ، ولی يكی می‏نويسد مثلا اذان صبح ساعت پنج و نوزده دقيقه‏
، ديگری می‏نويسد پنج و هفده دقيقه از اينجا می‏فهميم كه وقايع ديگر اينها
از چه قرار است !
اين معنی بی‏ارزشی تاريخ است تازه مورخ ، آن كسی است كه وقايع را در
آن زمان نوشته [ و شرايط اجتماعی موجود نيز در انتخاب او مؤثر بوده است‏
، چنانكه ] آن كسی هم كه امروز دارد می‏نويسد همينطور است اين است كه‏
بعضی گفته اند اساسا تاريخ از مقوله علم نيست ، از مقوله هنر است ، چون‏
علم يعنی كشف وقايع آنچنان كه بوده ، و هنر يعنی ساختن يك چيز آنچنانكه‏
دل خودمان می‏خواهد ، مثل مجسمه سازی هر مورخی برای خودش يك هنرمند است‏
، يعنی چيزی را ساخته است آنچنان كه دل خودش می‏خواسته است ، و به‏
تعبير فلسفی ، مصنوع يك مورخ ، ماده ای دارد و صورتی مورخهای خيلی امين‏
در ماده دخل و تصرف نكرده اند ولی در صورت ، دخل و تصرف كرده اند
مورخينی كه امين نيستند هم در ماده