اين مقدار مؤثر باشند كه همه چيز را آنها انتخاب كرده باشند حتی جهت
تاريخ را ، يعنی اگر میخواستند تاريخ را در جهت ديگری ببرند در آن جهت
برده بودند اينطور كه نيست يك وقت هست كه كسی میگويد نوابغ مؤثرند به
معنای اين كه همه افراد بشر مؤثرند ، شريك در اجتماع هستند ، ولی افراد
در يك سطح نيستند ، بعضی افراد كه استثنايی هستند در سطح بالايی هستند ،
و در عين حال نمیخواهد تأثير توده ها را به اصطلاح نفی كند ، و همچنين
نمیخواهد بگويد انتخاب جهت تاريخ با آنهاست بلكه میخواهد بگويد آنها
نبوغشان به خاطر اين است كه طبيعت را [ بهتر از ديگران شناخته اند ]
نابغه های ديگر را در نظر بگيريد نابغه علم يا نابغه صنعت را در نظر
بگيريد يك نابغه صنعت هنرش در اين بوده كه طبيعت را شناخته و بر
اساس طبيعت قدم برداشته است ، يعنی توانسته است طبيعت را بشناسد و
خودش را با طبيعت هماهنگ كند آن كسی كه هواپيما را ساخت اگر میخواست
از نبوغ خود استفاده كند و به قوانين طبيعت كاری نداشته باشد آيا
میتوانست هواپيما بسازد ؟ نه ، اصلا نبوغش در اين است كه طبيعت را
بهتر از ديگران شناخته و بهتر از ديگران توانسته خودش را با طبيعت يا
به تعبير ما فطرت هماهنگ كند نوابغ تاريخ هم نبوغشان به اين است كه
بهتر از ديگران طبيعت تاريخ را شناخته و خود را با طبيعت تاريخ هماهنگ
كرده اند پس تاريخ خودش طبيعتی دارد ، نه اينكه چيزی نيست ، آنها هوس
كرده بودند اينجور بشود اينجور شد ، و اگر هوس كرده بودند جور ديگری
بشود جور ديگر میشد نه ، اينطور نيست ، به هوس آنها بسته نيست .
پس نه آنها در واقع جهت تاريخ را انتخاب كرده اند ( تاريخ خودش
جهتی دارد به سوی تكامل ) و نه ملتها و توده ها هيچ نقشی نداشته اند اگر
هنگامی كه نابغه ظهور میكرد افرادی نبودند كه اراده او را اجرا كنند و
طرح او را به مرحله عمل در آورند آيا كاری انجام میشد ؟ ! حال بگوييم خود
ماركس يك نابغه طرحی آورده اگر مردم ديگری نبودند كه آن
|