آنجا كه می‏گويد مورخ خودش كار می‏كند بالاخره يك شخصيتی برای او قائل‏
است .
می‏گويد " مورخ به عنوان يك پديده اجتماعی " اينها تصورشان از مورخ‏
يك پديده اجتماعی است كه خودش ساخته اجتماع و صددرصد محكوم و مجبور
اجتماع است نمی‏گويد مورخ وجود ندارد ، [ می‏گويد ] مورخ وجود دارد ولی‏
اين مورخی كه شما می‏بينيد خودش يك پديده اجتماعی است و صددرصد ساخته‏
شده اجتماع است و قضاوتش محكوم به وضع اجتماعی اوست .
اين نظريه را از روی اصلش رد نمی‏كنيم ، از روی عوارضش رد می‏كنيم ،
مثلا با بحث شخصيت و بحث حقيقت و . . .
اولا كه نظريه اينها دليل ندارد دليلهای ديگر هم ما داريم كه اصل نظريه‏
را كه فرد يك امر انتزاعی است و تمام شخصيت فرد را جامعه می‏دهد رد
می‏كنيم اين برمی‏گردد به آن نظر كه قسمتی از شخصيت انسان ، فطری است ( 1
) و قسمت ديگر پديده اجتماعی است خيلی بحث خوب و عالی‏يی هم هست .
يك مثالی آقای جعفری می‏زدند راجع به فرد و اجتماع می‏گفتند فرد را ما
می‏توانيم مانند بذری در نظر بگيريم كه در زمين كاشته می‏شود ، و اجتماع را
مانند باغبانی كه آن را آبياری می‏كند و پرورش می‏دهد مثلا تخم لوبيا
نمی‏تواند چيز ديگری بدهد

پاورقی :
. 1 يعنی اين كه اينها می‏گويند انسان صددرصد پديده اجتماعی است ، صحيح‏
نيست ، انسان پديده ای است مركب از طبيعت و اجتماع آن قسمتهايی كه‏
پديده طبيعی انسان است همانهايی است كه می‏گوييم فطريات انسان يا فطرت‏
انسان و به دست خلقت به وجود آمده است اينها فطرت است و لا يتغير و
جامعه نمی‏تواند روی آنها اثر بگذارد .