پاورقی : . 1 علق / 4 و . 5 . 2 الرحمن / . 4
مثلا يك عوامل وراثتی [ در او وجود دارد ] ، يك سلسله پدرهای چنينی
داشته ، مادرهايش اينجور بوده اند ، و يك ژنهايی از آنها به او به ارث
رسيده و بعد يك تركيبی در ژن اين شخص صورت گرفته و يك ساختمان خاصی
به وجود آمده كه او يك فرد فوق العاده شده است دارای يك مغز خيلی فوق
العاده ، يك اعصاب خيلی فوق العاده و يك اراده خيلی فوق العاده پس در
واقع مسأله " مردان بزرگ " از يك جهت برمیگردد به عوامل زيستی .
حال میرويم سراغ عامل ديگر : " نيروی بر هم انباشته دانش " اين را
شايد بشود عامل مستقلی به حساب آورد ولی اين عامل برمیگردد به اينكه
انسان يك خصوصيت نوعی دارد و آن خصوصيت نوعی انسان كه او را از نظر
تاريخی هم متكامل میكند اين است كه میتواند تجارب و اندوخته های علمی
خود را حفظ و نگهداری كند در حيوانات چنين استعدادی [ استعداد علمی ]
نيست و آن اينكه بتواند علم را به نسل ديگر منتقل كند كه علم نسل قبلی
با علم نسل بعدی كه او چيزی بر سرمايه نسل قبل میافزايد روی همديگر
انباشته میشود ، جمع میشود ، متكامل میشود ، نسل ديگری میآيد ، باز
تجربيات و معلومات بيشتری دارند و اينها با آنچه كه در نسل پيشين بوده
جمع میشود [ و به همين ترتيب دانش بشر متكامل میشود ] در ميان حيوانات
، اين انسان است كه [ اين خصوصيت نوعی را دارد و ] اين برمیگردد به
همان استعداد كتابت ، نوشتن ، « علم بالقلم ، علم الانسان ما لم يعلم
(1) و ديگر : « علمه البيان »( 2 ) . انسان از وقتی كه انسان شده اين دو
توانايی در او بوده است ، يكی توانايی بيان ، [ و ديگر توانايی كتابت و
نوشتن ] حال انسان كی و به چه شكل انسان شد ، كاری نداريم ، بالاخره يك
مرحله ای هست كه در آن مرحله ، انسان به همين مرحله انسانيت خود رسيده
كه میتواند ما فیالضمير خودش را ، انديشه خودش را ، اندوخته و
پاورقی : . 1 علق / 4 و . 5 . 2 الرحمن / . 4 |