كه به زبان فلسفی " آرمان " برگردانده شده است مترادف دست غيبی آدام‏
اسميت ، در فلسفه هگل " نيرنگ عقل " مشهور اوست كه افراد را وادار
به انجام مقاصدی می‏كند كه خود از آن ناآگاهند " .
حرف آدام اسميت و حرف هگل ، مطلبی عالی است و اين در فلسفه ما هم‏
هست كه انسان در شعور آگاه خودش يعنی در مرحله شعور خودش ميلهای خود
را بر می‏آورد و غير از اين چيزی نيست به هر كسی اگر بگويند تو با اين‏
فكر و اراده ات چه می‏كنی ؟ هر كاری را كه بگويد ، چنانچه به او بگويند
چرا آن كار را می‏كنی ؟ برمی‏گردد به يك ميل ، يعنی انسانها در كارهای خود
تمايلات خويش را ارضا می‏كنند ولی خود انسانها ناآگاهند كه وقتی به حساب‏
خودشان با اراده و اختيار خود اميال خويش را ارضا می‏كنند در واقع آن‏
طبيعت عينی اينهاست كه در زير اين دستگاه شعوری و فكری دارد به سوی‏
هدف خود حركت می‏كند و اين ميلها را استخدام كرده است ، انسان خيال‏
می‏كند كه دارد برای ميلش كار می‏كند ولی در واقع آن مرحله شعوری و فرهنگی‏
دارد طبيعت خودش را خدمت می‏كند ( 1 ) .
مثالی عرض می‏كنم شما يك انسان متوجه يعنی عالم و تحصيلكرده را در نظر
نگيريد ، از يك بچه شروع می‏كنيم يك بچه گرسنه می‏شود داد می‏كشد كه من‏
غذا می‏خواهم تشنه می‏شود ، فرياد می‏كند كه من آب می‏خواهم ميل به بازی‏
پيدا می‏كند ، می‏گويد من اسباب بازی می‏خواهم اين بچه از نظر فهم خودش‏
همين است كه من اين را می‏خواهم ، چون می‏خواهم بايد برای من تهيه شود اين‏
غذا را می‏خواهم بايد بخورم اين آب را می‏خواهم بايد بنوشم اين اسباب‏
بازی را می‏خواهم بايد داشته باشم ولی آيا اين بچه آگاه هست كه در ماورای‏
شعور او يك طبيعتی در جريان است و اين طبيعت احتياج به آن شی‏ء دارد ؟
يعنی آيا می‏داند معده ای دارد ، روده ای دارد ، كبدی دارد ، جهاز هاضمه‏
ای دارد ، جهاز تنفسی دارد و او كه

پاورقی :
. 1 در مقاله ششم " اصول فلسفه " آقای طباطبائی خيلی خوب اين مطلب‏
را بيان كرده‏اند .