معتقد بودند كه در اقليمهای معتدل مزاجهای معتدلتر به وجود می‏آيد ( 1 ) و
روی حسابهايی كه پيش خودشان داشتند ( 2 ) معتقد بودند كه در مناطق معتدل‏
تركيبات مادی و بدنی و به قول آنها مزاجهای معتدل تر به وجود می‏آيد و
مزاجهای معتدل تر روحهای لطيف تر و قوی تر به وجود می‏آورد اين غير از آن‏
نظريه است كه مردم برخی مناطق ، به دليل اينكه مواد ، صددرصد در
اختيارشان نيست و صددرصد هم از اختيارشان خارج نيست و زندگی آنها محصول‏
كار و ماده است ترقی می‏كنند ، بلكه مقصود اين است كه اساسا منطقه های‏
مختلف ، انسانهای مختلف می‏آفريند انسانهايی كه در مناطقی زندگی می‏كنند
كه در واقع آن مناطق منطقه زندگی نيست ( مثل آدمهايی كه در تنور زندگی‏
می‏كنند ، در جايی زندگی می‏كنند كه جای زندگی نيست ) ساختمان بدنی آنها
قهرا به گونه ای می‏شود كه بتواند با آنجا سازگار در آيد ، و بنيه های اين‏
انسانها از اعتدال خارج است ، آنهايی هم كه در مناطق خيلی سرد هستند
بنيه هايشان از اعتدال كامل خارج است ، مردم مناطق حد وسط از بنيه های‏
معتدل برخوردارند و بنابراين مردم اين مناطق هستند كه تمدن ساز و فرهنگ‏
سازند به دليل اينكه ساختمان بدنی‏شان متفاوت است اين يك نظريه ديگر و
غير از آن نظريه است .
به علاوه ، نظريه درباب آب و هوا و منطقه را دو جور می‏شود تصوير كرد (
كما اين كه درباب نژاد هم همين حرف هست ) : يكی اينكه اختلاف مناطق‏
سبب تحرك شده ، ولی اين حركت از مناطق مخصوصی شروع می‏شود ، اما باز هم‏
تمدن را در واقع هر دو منطقه به وجود آورده گو اينكه از يك منطقه شروع‏
شده است ، نظير حركت هوا كه ما اسمش را " باد " می‏گذاريم اگر همه‏
هوای جو به يك درجه سرد و يا گرم باشد هيچوقت هوا تحرك پيدا نمی‏كند ،
هميشه ساكن و راكد است و قهرا اگر عفونتی يا

پاورقی :
. 1 مقصود از " مزاج " همان تركيب بدنی است .
. 2 اينها يك نظريه ای دارند و معتقدند كه ماده هر مقدار كه اعتدالش‏
دقيقتر باشد به قول خود آنها صورتهای كاملتری پيدا می‏كند .