نقش نابغه در حركت تاريخ
مقصود مؤلف از " نابغه " غير از كسی است كه يك شخصيت اجتماعی مهم است مثلا نمرود را نمیشود نابغه شمرد مقصودش از نابغه ، افراد استثنائی هستند كه دارای يك فكر و هوش و اراده خارق العاده هستند حال همين نظريه نوابغ را درست تحليل كنيم كه آن كسی كه روی نوابغ نظر داده مقصودش چيست ؟ يك وقت هست ما به اين شكل میگوييم كه اساسا تاريخ را نوابغ به حركت در آورده اند و حتی جهت تاريخ را هم آنها انتخاب كرده اند و هر طور كه دلشان خواسته تاريخ را ساخته اند ، انديشه و فكر آنها بوده كه جامعه بشری اين طوری كه هست باشد و همانها بوده اند كه تاريخ را ساخته اند ، معمارهای اين ساختمان بزرگ همان يك عده مردم نابغه بوده اند ، در هر ملتی يك يا چند نابغه وجود دارد كه تاريخ آن ملت را آنها نوشته اند ، مثلا فرانسه را ناپلئون ساخته ، روسيه را لنين به وجود آورده ، روسيه ساخته دست لنين است ، به اين معنا كه اگر لنين نبود روسيه ای نبود ، و هر ملت ديگری همين طور است . اين نظريه به اين شكل علیالظاهر يك نظريه غلطی است كه نوابغ تا