بله ، گفتيم اينها را با همديگر مخلوط كرده اينكه ثروت منشأ قدرت
است يك مسأله است ، و اينكه ثروت عامل محرك انسانهاست مسأله ديگری
است ويل دورانت هم اينها را مخلوط كرده است .
. . . مثلا میگويد جنگ تروا به خاطر زيبايی يك زن هرزه روی نداده ،
جنگ معروف تروا كه میگويند به خاطر يك زن بعد میگويد اگر وجود هلن
واقعا راست باشد فقط بهانه ای بوده برای روپوشی مقاصد اقتصادی . . .
ژرژ پنجم انگلستان ( پدر بزرگ ملكه اليزابت ) به خاطر يك زن از
سلطنت صرف نظر كرد او عاشق زنی شد و مقررات انگلستان اجازه نمیداد كه
با آن زن ازدواج كند و او هم پافشاری داشت ، آخر گفتند از يكی از اين دو
بايد صرف نظر كنی ، يا از تخت سلطنت يا از آن زن او هم با كمال رضايت
از سلطنت صرف نظر كرد حال اينها اين را چگونه توجيه میكنند ؟
. . . میگويد " توجه كنيد كه چگونه كار كردن غلامان برای يونانيان سبب
شد كه صنعت و اختراع در يونان قديم پيشرفت نكرد و چگونه اسارت زنان
موجب شد كه عشق حقيقی رشد نكند و مردان به پسران عشق ببازند و چگونه
پسردوستی در هنر پيكر تراشی يونانيان اثر كرد " .
اين چه حرفی است ؟ ! به هنر مربوط نبوده اگر زنها اسير نمیبودند ، به
جای مجسمه پسر ، مجسمه زن میتراشيدند .
شك ندارد كه در مسأله هنر يا علم ، يك فراغتی برای هنرمند يا عالم و
يا فيلسوف لازم است ، يعنی بايد شرايط زندگی او به گونهای باشد كه به او
مجال و فرصت [ كار هنری يا علمی ] بدهد چرا در قديم میآمدند مدرسه
|