دخل و تصرف می‏كنند و هم در صورت از اين جهت اساسا تاريخ ، علم نيست .
پس در مسأله " مورخ و وقايعی كه در اختيار دارد " در واقع بحث‏
درباره اين ارزش علمی تاريخ است كه آيا تاريخ می‏تواند علم باشد يا به‏
دليل بی‏اعتباری آن نمی‏تواند علم باشد .
. . . خلاصه واقعيت تاريخی هست ولی مورخ می‏آيد در آن دخل و تصرف‏
می‏كند و آن را به اشكال مختلف عرضه می‏دارد .
- اين كه می‏گوييد واقعيتی هست در كجا هست ؟ در كتابها هست يا در
خارج ؟
اين شامل هر دو است يك مورخ هست كه خودش حاضر و شاهد واقعه است ،
مثل او و آن حوادثی كه مشاهده می‏كند و بعد آنها را نقل می‏كند ، مثل همان‏
كسی است كه می‏رود ماهی را می‏خرد و بعد آن را می‏پزد ، ديگر طرز پختنش به‏
سليقه او مربوط است ، و لذا فرق می‏كند ، او از آن ماهی يك نوع غذا به‏
وجود می‏آورد ، همان ماهی را شخص ديگری می‏برد در خانه اش و از آن غذای‏
ديگری [ به وجود می‏آورد ] در عين حال اين دو غذا ماهی است ، اينطور
نيست كه اين ماهی در بيايد و آن مثلا مرغ در بيايد ، ولی در عين اين كه‏
هر دو ماهی است تفاوتهايی دارند مورخ كه می‏آيد وقايع را نقل می‏كند ، آن‏
كسی كه بعد از صد سال ، دويست سال می‏خواهد تاريخ بنويسد ، برای او ماده‏
تاريخی ، نقلهايی است كه در كتاب آمده او نيز با همين نقلهايی كه از
فيلتر آنها به آن شكل در آمده ، عينا همين عمل را انجام می‏دهد ، يعنی‏
آنچه كه در متون تاريخی كتابها می‏بيند برای او می‏شود ماده خام ، و اين‏
ماده خام را مطابق ذوق و سليقه خود به صورت پخته در می‏آورد .