بحث چاپ بشود بحث بسيار خوبی در تكامل جامعه است .
در مسأله تاريخ و اخلاق چند مسأله بايد مورد توجه قرار گيرد ، يكی اينكه‏
آيا مورخ حق دارد راجع به شخصيتهای گذشته قضاوت و داوری اخلاقی كند كه‏
فلان كس آدم خوبی بود ، فلان كس آدم بدی بود ؟ يا نه ، مورخ قاضی نيست ؟
يك نظريه كه بيشتر نظريه اينهاست می‏گويد اين امر به مورخ مربوط نيست و
اين را هم مبتنی بر اصلی می‏كند كه بعد آن را توضيح می‏دهيم مسأله ديگر كه‏
در ضمن اين بحث گفته اند اين است كه اصلا خود تاريخ آيا قاضی هست يا
قاضی نيست ؟ اين مسأله ديگری است ، به اين معنی كه انسانها در جامعه‏
خودشان كارهايی می‏كنند و كوشش می‏كنند برای اينكه پرده پوشی كنند ، حال‏
با اين وصف آيا تاريخ آينده قاضی برای گذشته هست يا نيست ؟ قهرا اگر
بگوييم تاريخ قاضی هست و قاضی خوبی هم هست به مورخ هر زمانی هم حق‏
قضاوت می‏دهيم زيرا اين دو امر ملازمه‏ای دارند . در آينده راجع به اين‏
موضوع سخن می‏گوييم .
مسأله ديگر اين است كه داوری اخلاقی در مورد افراد كردن از آن جهت‏
خطرناك است كه همان نظريه قهرمانان تأييد می‏شود كه تاريخ را قهرمانان‏
به وجود می‏آورند و حال آنكه نظريه قهرمانان محدود است ، فرد جزئی از
جامعه است ، اگر در جامعه ای يك فرد كار بدی كرده است در واقع جامعه‏
مسؤول است و ما نبايد جامعه را به بهای فرد تبرئه كنيم ، فرد را مسؤول‏
بشناسيم تا جامعه تبرئه شود ، آنچنانكه در جهت عكسش هم صحيح نيست ،
يعنی آنجا كه جامعه ای پيشرفتی می‏كند فرد را ستايش كنيم و جامعه را
نديده بگيريم مطابق آن نظريه ، فرد و قهرمان نماينده جامعه هستند و
ستايشها در درجه اول از آن جامعه است كه چنين افرادی پرورانده و به وجود
آورده است در اينجا نمی‏گوييم كه چون ما قاضی نيستيم نبايد داوری كنيم ،
بلكه می‏گوييم ازباب اينكه فرد اصالت ندارد ما نبايد فرد را