نياز است و بيشتر كار می‏كند ، بيشتر رشد خواهد كرد ولی اعضای ديگرش نه‏
تدريجا عمر انسان آينده طولانی خواهد شد ، و موجودی می‏شود كه كله ای بزرگ‏
پيدا می‏كند ، همچنين چون به پا و دست كمتر احتياج پيدا می‏كند پاها و
دستهايش كوچك می‏شود البته اگر اين ناقص است به اين علت است كه آن‏
قوانين نسبت به گذشته هم چندان اعتبار نداشت .
در اين صورت اگر ما بخواهيم به وسيله قانون تكامل ، آينده را پيش‏
بينی كنيم لازمه اش اين است كه به تمام قوانين جاری بر آن واقف باشيم .
احسنت . اتفاقا اين حرفتان حرف خيلی خوبی است و باز نشان دهنده اين‏
جهت است كه اطلاعات بشر ناقص است ، يعنی اين امر ( تكامل ) در واقع و
نفس الامر قانون دارد ، آينده اش هم تحت قانونی پيش می‏رود .
بله ، يعنی بی‏ضابطه نيست ولی كشف نشده است .
بله ، مخصوصا راجع به ايدئولوژيها كه صد درجه مشكل تر است ، كه كسی‏
بتواند با كشف قوانين گذشته ، خط سير آينده بشر و دستورالعملش را كه چه‏
بايد بكند مشخص كند اين ، امری است كه علم از آن عاجز است و اين‏
همانجاست كه مسأله دين مطرح است مسأله دين برای همين جهت مطرح است كه‏
می‏گوييم از قدرت بشر خارج است كه خط سير تكاملی آينده را در مورد انسان‏
رسم كند آن حرفی كه از اگوست كنت نقل كرديم بالاخره منتهی می‏شود به‏
نظريه اديان وقتی كه انسان می‏رسد به آنجا كه خودش می‏شود مجهول ترين‏
مجهولات و به قول " كارل " انسان می‏شود " موجود ناشناخته " ، يعنی‏
انسان كه همه چيز ديگر را به دقت شناخته ، از اعماق دريا و از ماوراء جو
اطلاعات زيادی به دست آورده ولی هنوز با آنهمه مطالعه نتوانسته از درون‏
خودش [ اطلاعات كافی ] به دست آورد و خودش را آنچنان كه هست نشناخته‏
و سيرش در گذشته را كه چگونه بوده است درست نشناخته ، چگونه می‏تواند
برای آينده خودش طرح بدهد ؟ ! اين