جامعه و فرد ( 2 )

در بخش " فرد و جامعه " می‏گويد : " مردم شناسان عموما بر اين عقيده‏
اند كه فرديت انسان اوليه كمتر از انسان متمدن بود و به نحوی كامل تر ،
از قالب اجتماعی خود شكل می‏گرفت " .
حرف خوبی است ، كه يك وقتی هم بحث كرديم كه انسان تدريجا وابستگيش‏
از طبيعت و از اجتماع كمتر می‏شود اين يك مسأله روحی و اخلاقی و ضد
ماركسيسم می‏شود و آن اين است كه انسان هر چه ابتدايی‏تر است هم به محيط
طبيعيش وابسته تر است و هم به محيط اجتماعی‏اش ، يعنی بيشتر تحت تأثير
محيط طبيعی است و بيشتر شخصيتش را محيط می‏سازد ، و هر مقدار كه انسان‏
در جهت آزادی تكامل پيدا می‏كند هم از محيط طبيعی آزاد می‏شود و هم از
محيط اجتماعی ، و خودش می‏شود سازنده خودش می‏گويد مردم شناسان اين حرف‏
را زده اند حرف خوبی هم هست .
البته بعد تقريبا همين را رد كرده .
بسيار خوب ، رد كرده باشد مقصود اين است . حال ممكن است او