ديگر اين كه بعضی وقايع است كه اساسا در يك حدش دروغ بردار نيست‏
شما می‏بينيد بسياری از قضايا را دو طرف متخاصم نوشته اند امكان تحريف‏
در بعضی قضايا نيست قضايايی كه در سطح عموم واقع می‏شود اصلا امكان تحريف‏
[ آنها ] وجود ندارد ، يعنی قضيه به صورت تواتر نقل می‏شود كه ديگر اصلا
قابل اينكه اغراض افراد در آن دخالت كرده باشد نيست شما در همين‏
تاريخهای اسلامی می‏بينيد البته شك ندارد كه شيعه عقايد خاصی داشته و سنی‏
عقايد خاصی تواريخی كه اهل تسنن نوشته اند با تواريخی كه شيعه نوشته اند
در خيلی موارد با هم اختلاف دارد ، سنيها يك جور نوشته اند ، شيعه ها
جور ديگر ، ولی در عين حال مسائل مشترك ، زياد وجود دارد ، حتی مسائلی‏
كه به نفع يك فرقه معين است در عين حال در كتابهای هر دو فرقه نوشته‏
شده ، يعنی در اينجا اغراض نتوانسته است دخالت كند كه مثلا فرقه اهل‏
تسنن فلان قضيه را كه به نفع شيعه بوده ، چون سنی‏اند حتما ننويسند ما الان‏
چقدر وقايع داريم كه به نفع تشيع است و در كتب اهل تسنن هست ؟
ثالثا مسأله اغراض و تعصبات ، برای عموم بشر حكم يك امر عرضی را
دارد ، يعنی اغراض مثل پرده هايی است كه می‏آيد جلوی حقيقت را می‏گيرد و
بعد پس می‏رود ، يعنی حقيقت ، چهره خودش را ، تمام يا نيمش را خود
بخود آشكار می‏كند و اين پرده برای هميشه باقی نمی‏ماند اين خودش يك‏
مطلبی است خيلی وقايع را در يك زمان روی آن پرده می‏كشند ولی آن نسل كه‏
عوض می‏شود و نسل بعد می‏آيد ، حقيقت ، خودش را از پرده بيرون می‏اندازد
اين حرف ظاهرا از يك فرنگی است ، حرف خوبی هم هست ، می‏گويد : "
همگان را برای هميشه نمی‏شود فريب داد " حرف درستی است ، يعنی همه‏
مردم را به طور موقت می‏شود فريب داد كه بعد حقيقت را بفهمند ، در يك‏
زمان موقت فريب می‏خورند بعد [ حقيقت را می‏فهمند ] ، بعضی از مردم را
هم برای هميشه می‏شود فريب داد ، اما همه مردم را برای هميشه نمی‏شود
فريب داد ، يعنی اينجور نيست كه بشود حقيقت را از