انسان بر طبيعت مسلط شود و از اسارت طبيعت آزاد گردد اين تكامل است‏
ممكن است اين جور بگويند ولی اين را نمی‏گويند چون در جای ديگر به اشكال‏
برخورد می‏كنند اگر اينجا اينطور بگوييم ، تكامل جامعه در فن و تكنيك‏
خلاصه می‏شود ، يعنی اگر كمال انسان را در تسلط انسان بر طبيعت كه نقطه‏
مقابلش اسارت انسان در مقابل طبيعت است بدانيم ، اين كمال قهرا در
علم ( البته علوم فنی و تكنيك ) خلاصه می‏شود بشر گذشته در مقابل طبيعت‏
خيلی اسير بود ، در مقابل بيماريها ، طوفانها و سيلها ، در مقابل گرما و
سرما بيچاره بود ، ولی بشر امروز بدون شك يك قدرت و تسلطی پيدا كرده ،
اولا اسير يك منطقه خاص نيست ، با اين وسائل نقليه ای كه هست از جايی‏
به جايی نقل مكان می‏كند يا با وسائل فنی محيط را عوض می‏كند در مناطقی كه‏
در قديم جهنمهای سوزانی به شمار می‏رفت و هيچ انسانی جرأت نداشت در
آنجا پا بگذارد بشر امروز با وسائل مصنوع ساختمان می‏كند ، آبادی می‏كند ،
وسائلی در آنجا تهيه می‏كند كه انسان در آنجا كه هست مثل اين است كه در
بهترين نقاط دنيا زندگی می‏كند مرحوم دكتر ناظرزاده يك سال با دكتر امينی‏
به مكه رفته بود دوره ملك سعود بود اينها را به كاخ ملك سعود در رياض‏
دعوت كرده بودند ، باغی به وسعت چندين كيلومتر در چندين كيلومتر می‏گفت‏
انگار يك بهشت شداد را در يك جهنم سوزان درست كرده باشيد اطرافش كه‏
می‏آمديد چند قدم آن طرف تر كوخهای عجيب و غريب و مردم گرسنه ای را
می‏ديديد كه رمق در بدن اينها نيست و گويی در عمرشان ويتامين نخورده اند
می‏رفتی آنجا انگار در يك بهشت رفته بودی می‏گفت دستگاه تهويه ای كه در
آنجا در زير درختها و گلها نصب كرده بودند برای اينكه زمين زياد داغ‏
نشود ، گفته اند به قدرت اين دستگاه تهويه فقط در آمريكا يكی وجود دارد
آن هم در ارتش آمريكا در آنجا ملك فيصل حورالعين هايی برای خودش تهيه‏
كرده بود ، انواع گلهای دنيا را جمع كرده بود و اين وسائل امروز است‏
وسائل امروز می‏تواند در صحرای رياض هم چنين جايی را به وجود بياورد .