خورشيد جريان پيدا می‏كنند ، يعنی اگر از ميان مردمی غروب كند همانگاه از
ميان مردم ديگر طلوع می‏كند . « من يرتد منكم عن دينه فسوف ياتی الله‏
بقوم يحبهم و يحبونه » ( 1 ) . غروب نمی‏كند ولی از اينها غروب می‏كند
يك وقت حساب قرآن است كه آيا قرآن غروب می‏كند يا نمی‏كند ؟ نه ، قرآن‏
غروب نمی‏كند ولی يكوقت صحبت جامعه است جامعه ای كه می‏بايست از پرتو
آن استفاده كند منحط می‏شود و از بين می‏رود فرهنگ بشری ، فرهنگ انسانی ،
خود يك امری است علل اين را هم ذكر می‏كنند كه چرا يك جامعه اين حالت‏
را پيدا می‏كند كه وقتی به حالت رشد و كمال می‏رسد [ انحطاط پيدا می‏كند ]
حتی توين بی معتقد است كه طبيعتا بايد اينطور باشد ، گو اينكه می‏گويد
می‏توان جلوی آن را گرفت .
بحثی است كه وقتی جامعه به يك مرحله از كمال رسيد عوامل انحطاط نه‏
عوامل ضدش كه می‏خواهد از درونش يك جامعه ديگر بيرون بيايد عامل پيری و
فرسودگی از درون خودش پيدا می‏شود ، جامعه را پير و فرسوده می‏كند و به‏
انحطاط می‏كشاند ، آيا اين عوامل انحطاط ، جبری است يعنی جلويش را
نمی‏شود گرفت ، مثل پيری در گياهان و حيوانات كه جلويش را نمی‏شود گرفت‏
، فقط می‏شود آن را كمی عقب انداخت و عمرش را قدری زيادتر كرد ولی‏
²ما جعلنا لبشر من قبلك الخلدغ (2) هيچ بشری مخلد نيست ، آيا هيچ جامعه‏
ای هم مخلد نيست ؟ يا نه ، می‏شود جلو اينها را گرفت ؟ توين بی می‏گويد
می‏شود جلو اينها را گرفت ، يعنی جامعه را می‏شود نو به نو كرد ، عوامل‏
كهنگی و فرسودگی می‏آيد ، جامعه را نو كرد و نو كرد و نگذاشت هيچگاه به‏
انحطاط كشيده شود به هر حال اينها هيچكدام با نظر ماركسيستها جور در
نمی‏آيد .

پاورقی :
. 1 مائده / . 54
. 2 انبياء / . 34