كند ، می‏بيند كه خير ، نه تنها تكامل نيافته بلكه رو به انحطاط رفته كه‏
اين همه بدبختی و فلاكت و ظلم و ستم و آوارگی پديد آمده است .
خلاصه قبول كردن اين مطلب مشكل است .
نه ، مشكل نيست يك حرف خوبی در همان مسائل خير و شر در فلسفه دارند
كه هر شری زاينده يك سلسله خيرهاست ، يعنی اگر ما شر را در همان حال‏
خودش در نظر بگيريم يك حكم دارد ، و اگر به اعتبار زايندگيش در نظر
بگيريم يعنی آثار و نتايجش را هم به حساب بياوريم و به قول اين كتاب‏
آينده اش را هم جزو حسابش بياوريم حكم ديگری پيدا می‏كند اينها هم متوجه‏
اين مطلب هستند در اينجا مؤلف كتاب " تاريخ چيست ؟ " تعبيری دارد ،
می‏گويد " تمام شكستها ثمر بخشند " و نيز تعبير شيرينی دارد می‏گويد "
تاريخ قائل به دير كرد عمل است " اين خيلی تعبير خوبی است مثل دير
كردی كه بانكها می‏گيرند ، يعنی سود می‏گيرند ، بدين معنی كه بانك طلبش‏
را كه امروز بايد بگيرد ، اگر طرف نداد و مدتی تأخير انداخت ، بعد از
آن مدت می‏گيرد با سود بيشتر می‏گويد " تاريخ قائل به دير كرد عمل است‏
" يعنی اگر جامعه ای درجا بزند ، عقب بماند ، منحط بشود ، ناراحتی بكشد
، همين سبب می‏شود كه بعد تاريخ ، اين را يعنی آنچه را كه طلب داشته با
سودش بگيرد .
ما بحثمان در اين نبود كه بياييم تأييد كنيم كه تاريخ متكامل هست يا
نيست بحثی كه ما كرديم به خاطر اين بود كه اصلا فرض تكامل داشت دچار
اشكال می‏شد معنی آن مسأله اين بود كه اصلا نمی‏شود قائل به تكامل شويم چون‏
اگر بخواهيم قائل به تكامل شويم بايد ارزشهای به وجود نيامده را نفی كنيم‏
، يا به تعبير ديگر بايد معيارها فقط روی موفقيتها باشد ، ( 1 ) يعنی هر
جا كه دو حريف مقابل يكديگر قرار گرفته‏اند ، آن كه موفق شده است‏

پاورقی :
. 1 اگر معيار روی موفقيتها باشد بايد ارزشها را نفی كنيم .