همه مردم برای هميشه كتمان و مخفی كرد كه به هيچ شكل آشكار نشود .
بنابراين در مسأله بیارزشی تاريخ و بیاعتمادی به وجدان انسان مبالغه
شده است اين مقدار بدبينی به بشر صحيح نيست همچنين به اين مسأله توجه
نشده است كه بعضی وقايع به شكلی صورت میگيرد كه غير قابل اخفاء و كتمان
است حتی برای كسی كه نه تنها ذينفع نيست بلكه ذی خسران است مسأله ديگر
اين است كه فطرت بشر به شكلی است كه حقيقت را بالاخره آشكار میكند ،
يعنی چون كتمان حقيقت ، جعل و تحريف ، حكم يك پرده را دارد ، يك امر
عرضی است و يك امر تحميلی بر وجدان عموم افراد بشر است ، برای يك
مدت موقت برقرار است ، بعد میبينيد حقيقت آشكار میشود مثلا فردی كه از
دروغ گفتن باك ندارد ، اكنون كه منافعش اقتضا میكند ، يك دروغ میگويد
، ولی بعد ، اين امر مثل گربه ای كه در جوال باشد كه هی میخواهد بيرون
بيايد ، بالاخره روزی از گوشه كلامش بروز میكند ، يعنی نمیتواند [ بروز
نكند ] ، حقيقت خودش را آشكار میكند . از اين بگذريم .
مسأله واقعيات تاريخی ، در گذشته هم بحث شد ، تكرارش عيب ندارد
گفتيم واقعيات تاريخی يعنی واقعياتی كه در وقايع آينده تأثير دارد اين
به كوچكی و بزرگی واقعه هم مربوط نيست كه حجمش بزرگ باشد يا كوچك
ممكن است مثلا در يك شهر يكدفعه يك بلوا بشود ، ده هزار نفر هم كشته
شوند اما يك كار بیاساس باشد ، دو تا بچه با همديگر دعوا كرده اند ،
بعد مادرهايشان با هم دعوا كرده اند ، بعد بچه های ديگر ريخته اند به
همديگر ، بعد همسايه ها و فاميل ، و كم كم يك جنگ مقلوبه شده ، ده هزار
نفر هم كشته شده اند اين از يك حادثه كوچك شروع شده ، بعد هم منشأ هيچ
حادثه بزرگی در عالم نمیشود ، يعنی جريانی را عوض نمیكند ولی گاهی يك
واقعه در وقايع آينده تأثير دارد ، خودش فی حد ذاته امر كوچكی است اما
منشأ وقايع بزرگی در تاريخ میشود .
اين است كه همه وقايع را كه در زندگی بشر رخ میدهد نمیتوان
|