پاورقی : . 1 [ اشاره به متن كتاب " لذات فلسفه " است ] .
آنجا كه صحبت از نقطه حساس بود ( 1 ) تا اندازه ای میشد اين حرف شما
را درباره آن نقطه حساس ، يعنی آن گردشگاههای تبدل نوعی تاريخ ، گفت
اين مسأله به هر حال مسأله جداگانه ای است ممكن است شما اساسا نظريه ای
در اينجا ابراز بداريد و آن نظريه همين باشد ، بگوييد اين عاملهای خاصی
كه اينها ذكر كردند ، همين تبدلهای تدريجی ، تغييرهای تدريجی در همه شؤون
زندگی ، يكمرتبه جهش وار تبديل میشود به يك تغيير كيفی ممكن است كسی
اين نظر را بگويد ، ولی به هر حال اين مسأله غير از آن مسأله است اينكه
انسان دنبال اين باشد كه جامعه تبدل نوعی پيدا میكند يك مسأله است ، و
اينكه علتش چيست مسأله ديگری است اولی پذيرفتن اين مسأله است كه اصلا
ماهيت جامعه تغيير میكند ، بدين معنی كه تمام تشكيلات و نظامات جامعه
از آن بن گرفته تا رو ، به كلی عوض میشود [ و جامعه ] نوع ديگری شمرده
میشود غير از نوع اولش ، [ ولی دومی شامل اين مسأله نيست ] از نظر
ماركسيستها نوع ابزار توليد كه تغيير كرد ، نوعيت جامعه نيز عوض میشود
.
گويا در ذيل بيان " توجيه تاريخ از راه دين " مطلب ديگری را گنجانده
كه به آن ارتباط ندارد ، يعنی نظريه ديگری درباره تاريخ هست و آن نظريه
ادواری بودن تاريخ است كه به دين هم ارتباط ندارد اين نظريه میگويد
تاريخ هميشه يك حركت دوری را طی میكند ، حركت خود را از نقطه ای شروع
میكند ، بعد دو مرتبه برمیگردد به همان نقطه ، توجيه دينی هم نمیخواهند
بكنند ، توجيه طبيعی میخواهند بكنند ، میگويند : ابتدا توحش است در
توحش ، فكر و فرهنگ و تمدن نيست ولی اراده و قدرت روحی هست در اثر
اين حالت توحش ، قدرت اجتماعی به وجود میآيد بعد قدرت ، تمدنی را به
وجود میآورد بعد كه تمدن و فرهنگ به وجود آمد ، به تدريج افكار خيلی
عالی و ظريف به وجود میآيد و هر چه كه بشر
پاورقی : . 1 [ اشاره به متن كتاب " لذات فلسفه " است ] . |