موجودات صاحب اختيار از قبيل انسان است مؤلف در مقام اثبات اين‏
مطلب بر نمی‏آيد كه حال به چه دليل عليت در تاريخ هست ، چون آن سبك ،
سبك فلسفی خواهد بود و اينها اكنون وارد اين مسائل نمی‏شوند همين قدر
می‏گويد كه اگر مورخ به علل حوادث كاری نداشته باشد ، كارش ارزش ندارد
، چون ما قبلا راجع به اين مطلب كه تاريخ علم هست يا نه ، بحث كرده ايم‏
و اين بحثها با هم مربوطند علم بودن تاريخ به اين است كه ضوابطی در كار
باشد ، و در كار بودن ضوابط بستگی به اين دارد كه روابط علی و معلولی در
كار باشد ، و اگر روابط علی و معلولی در كار نباشد و در نتيجه ضوابطی در
كار نباشد ، قهرا پای تصادف به ميان می‏آيد و اگر پای تصادف به ميان‏
بيايد در اينجا علم معنی ندارد ، چون علم عبارت است از كشف يك سلسله‏
قوانين كلی در موضوع خاص .
بعد می‏گويد اولين كسی كه كه اول نيست ، بلكه بايد گفت از اولين كسانی‏
كه متوجه اين نوع بحث در تاريخ شد منتسكيو است قبلا تاريخ صورت علمی‏
نداشت زيرا صرفا وقايع را متعرض می‏شدند بدون اينكه به علل آن توجهی‏
كنند تازه وقايعی كه ذكر می‏كردند وقايع جزئی مربوط به زندگی اشخاص بود
نه وقايع مربوط به حالات جامعه و تحولات اجتماعی منتسكيو از اولين كسانی‏
بود كه به اين مسأله توجه كرد و كتابی به نام " علل عظمت و انحطاط روم‏
" نوشته است كه در آن ، تمدن قديم روم را كه بعد از تمدن يونان و قبل‏
از تمدن اسلامی و حتی قبل از تمدن اسكندرانی بوده بررسی و بحث كرده است‏
در كتاب " روح القوانين " هم راجع به اين موضوع سخن گفته است منتها
او تكيه دارد روی " علل كلی " كه بعدا در بحث تصادف در اين باره‏
بيشتر صحبت می‏كنيم و يك سلسله علل كلی را مؤثر می‏داند بحث معروفی كه‏
درباب محرك تاريخ ميان علما هست كه نيروی محرك تاريخ چيست ؟ و بعضی‏
می‏گويند اين محرك عوامل جغرافيايی است ، بعضی عوامل نژادی را محرك‏
می‏دانند ، بعضی گفته اند عوامل شخصی يعنی قهرمان است ، بعضی گفته اند
عوامل اقتصادی ، و