اشكال دوم
فرض كنيد كسی میگويد فلان شیء در اثر حرارت فلان حالت را پيدا میكند . بعد ما حرارت میدهيم و میبينيم عينا همان حالت را پيدا كرد . اين دليل بر درستی آن است . اگر كسی سؤال كند اين كه " اگر چيزی در عمل جواب درست داد دليل درستی آن است " به چه دليل [ درست است ] ؟ مثلا اگر فرضيه ما اين باشد : " آهن اصلا در حرارت منبسط نمیشود " ولی در عمل ببينيم منبسط میشود ، از كجا كه اين ، دليل باشد بر اين كه اين فرضيه نادرست است ؟ يا وقتی گفتيم كه منبسط میشود و در عمل منبسط شد ، از كجا معلوم كه اين فرضيه درست است ؟ میگويد اين كه ديگر بديهی است ، قابل مناقشه نيست . به محض اينكه میگويد " بديهی است "