فرشتگان ، ناظر و شاهد هستی ، نه فقط شاهد بر آنها [ بلكه شاهد بر آنچه‏
از آنها پنهان است ] : « و الشاهد لما خفی عنهم » . چيزهائی در حوزه‏
وجود من است كه حتی بر ملائكه كه جنود غيبی هستند مخفی می‏ماند ، يعنی‏
وجود من غيب و پنهانهائی دارد كه ملائكه هم از آنها آگاه نيستند و
نمی‏توانند آگاه باشند ولی تو خودت آن گواهی هستی كه آنچه را كه بر آنها
هم پنهان است شاهدی .
از اينجا انسان می‏فهمد كه قضيه روح و روان انسان چقدر عجيب است كه‏
قرآن می‏گويد " سر و پنهانتر از سر " و علی ( ع ) می‏فرمايد چيزهائی [ در
روح و روان انسان ] هست كه از ملائكه هم پنهان می‏ماند و تنها خداست كه‏
بر آنها آگاه است .
اين روان ناخودآگاه از كجا و چگونه ايجاد می‏شود ؟ نظريه علمای روانكاو
در اين جهت مختلف است .

نظريه فرويد

فرويد ( 1 ) كه قهرمان روانكاوی است - معتقد بود كه تمام عناصر روان‏
ناخودآگاه انسان از روان خودآگاه گريخته‏اند و در آنجا جائی را برای‏
خودشان تشكيل داده‏اند ، يعنی عناصر روان ناخودآگاه ابتدا در روان خودآگاه‏
بوده‏اند ، ولی اين عناصر از مرزی كه ميان روان خودآگاه و روان ناخودآگاه‏
وجود دارد به طور پنهان گريخته‏اند و به قسمت روان ناخودآگاه رفته‏اند .
آنها تدريجا در آنجا دنيائی تشكيل داده‏اند كه از روان خودآگاه بسيار
مفصلتر و وسيعتر و

پاورقی :
1 . Freud