شناخت ابراهيمی هيچ فرقی نيست ، از نظر موضوع فرق است . شناخت شناسی‏
ابراهيم با شناخت شناسی آن ستاره شناس و با شناخت شناسی شما ( در
مثالی كه در جلسه گذشته راجع به آيه الله بروجردی و يا سعدی عرض كردم )
از نظر ماهيت شناخت شناسی فرق نمی‏كند . ماهيت شناخت شناسی در هر دو
يكی است منتها موضوعش دو تا است . شما با آثار سعدی و آيه الله‏
بروجردی ، آنها را می‏شناسيد ، از منظومه شمسی به وجود آن سياره ، و از
روان خودآگاه انسان به روان ناخودآگاه انسان [ پی می‏بريد ] ، ولی‏
پيامبران آمده‏اند به شناخت انسان ژرفا بدهند .
فرق علم و دين در همينجاست : علم آمده است برای اينكه به شناسائی‏
انسان گسترش بدهد ، شناخت را افزايش دهد . اديان هم آمده‏اند كه به‏
شناخت انسان افزايش دهند ( 1 ) ، اما افزايش در جهت ژرفائی شناخت ،
آمده‏اند بگويند تمام اين جهان كه می‏بينی در مقابل جهان غيبی كه بر اين‏
جهان احاطه دارد كحلقه فی فلاه مثل يك حلقه است در صحرا . ( يك حلقه در
مقابل يك صحرا چقدر حقارت دارد ! اين جهان هم نسبت به جهان غيب‏
اينقدر حقير است ) . از اين عالم چيزی كم نكرده‏اند ، بلكه عظمت آن عالم‏
را به ما ارائه و نشان داده‏اند .
بحث ما درباره مراحل شناخت در اينجا پايان می‏پذيرد .
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرين .

پاورقی :
. 1 اگر يادتان باشد دو نوع افزايش داشتيم : افزايش افقی يعنی گسترش‏
و توسعه كه علم اين كار را می‏كند ، [ و افزايش عمقی ] .