پاورقی : > يا اگر كسی بپرسد نظر ارسطو در اينباره چيست میگوئيم : ارسطو معتقد است كه خير ، آن كه قابل شناخت است هم كليات است و هم جزئيات . جزئی حقيقت است و كلی هم به نوعی حقيقت است ، هر دو حقيقت است و حس ابزار شناخت است . ارسطو برای عقل هم ارزش قائل است . بنابراين ما نظريه نقل میكنيم و اگر از قرآن چيزی گفتيم نگوئيد كه شما داريد حرفتان را بر اساس قرآن میزنيد و از همان حرفهای قرآن هم میخواهيد نتيجه بگيريد . ما میخواهيم بحث شناخت كنيم و اگر نظر قرآن را هم میگوئيم میخواهيم بدانيم نظر قرآن چيست ، در ضمن اينكه با نظر فلان فيلسوف يا فلان مكتب آشنا میشويم ، میخواهيم با نظريه قرآن هم آشنا شويم . . 1 اين آيه را در " اصول فلسفه " هم به مناسبتی نقل كردهايم . . 2 سوره نحل ، آيه . 78 . 3 اين آيه ضمنا رد نظريه معروف افلاطون هم هست . افلاطون معتقد بود كه روح انسان قبل از آمدن به اين دنيا در عالم كليات و ايدهها بوده است ( كه اسم آن كليات معقول را مثال يا ايده میگذارد . كلمه " ايده " را برای اولين بار افلاطون در فلسفه وارد كرد . ) و چون هر چه جزئی در اين عالم هست در عالم ديگر ايدهای دارد ، پس روح ، تمام اين ايدهها و كليات را آگاه بوده و میشناخته است ، بعد به دنيا آمده است . >