تغيير تدريجی تا بينهايت پيش نمی‏رود ، به يك مرحله كه می‏رسد ديگر شی‏ء
، ماهيت خودش را از دست می‏دهد ، تبديل به شی‏ء و ماهيت ديگر می‏شود ،
مثل عملياتی كه كيمياگران قديم روی مس انجام می‏دادند كه در نهايت امر
مس تبديل به طلا می‏شد ( 1 ) .
يك مثال ساده‏اش را ذكر كنيم كه خود هگل می‏گويد : شما آب را حرارت‏
می‏دهيد ، دمای آن از صفر درجه به يك درجه ، دو درجه ، پنج درجه ، پنجاه‏
درجه ، نود درجه ، نود و نه درجه می‏رسد . وقتی به صد درجه می‏رسد ، آب‏
يكدفعه تبديل به بخار می‏شود ، ديگر آب نيست بخار است ، قوانينی كه‏
مربوط به مايعات است بر اين موجود حاكم نيست ، قوانين گازها حاكم است‏
.
مكرر گفته‏ايم " عبور از كميت به كيفيت " را كه امروز مطرح می‏كنند
اگر بخواهيم با زبان فلسفی دقيق بيان كنيم بايد بگوئيم " عبور از
تغييرات كيفی به تغييرات ماهوی " ، يعنی اصلا ماهيت شی‏ء تغيير می‏كند .
كسانی كه اين حرف را می‏زنند ، با اينكه با آن تعبير می‏گويند اقرار
می‏كنند كه وقتی شی‏ء از تغييرات كمی به تغييرات كيفی پا می‏نهد ، در واقع‏
ماهيتش عوض می‏شود . اين تعبير كه خود هگل هم گفته است اشتباه است ،
يعنی اين تغييرات كمی

پاورقی :
. 1 ما نمی‏دانيم آن عمليات چه بوده ولی می‏دانيم چنين چيزی وجود داشته‏
است . مرد عالمی در حدود فريمان ما بود - خدا او را بيامرزد - كه خيلی‏
در اين كارها وارد بود . اين شخص مقداری مس را تبديل به طلا كرده بود و
از مرحوم آيت الله حاج آقا حسين قمی سؤال كرده بود كه آيا طلايی كه از
اين راه به دست آيد شرعا جايز است در بازار مصرف شود ؟ ايشان گفته بود
مانعی ندارد . در عين حال آنها را از بين برد ، يعنی فقط می‏خواست يك‏
آزمايش علمی انجام داده باشد .