هستيد و خدای متعال هم در قرآن فرموده است " حق بر باطل پيروز است "
و با اينكه آنها دنبال رهبر باطلی هستند و خدا هم در قرآن فرموده كه باطل‏
در نهايت امر شكست می‏خورد [ مع الوصف ] به شما می‏گويم كه با اين‏
وضعيتی كه از شما می‏بينم آنها بر شما پيروز می‏شوند : « و انی و الله لاظن‏
ان هؤلاء القوم سيدالون منكم » ( 1 ) . علت چيست ؟
وقتی به عده‏ای در دنيای امروز گفته می‏شود علی ( ع ) بر حق بود يا
معاويه ؟ طبق عمل كه يك فرضيه ، حقانيت خود را در عمل ثابت می‏كند ،
می‏گويند : ما می‏بينيم معاويه در مبارزه پيروز شد و علی شكست خورد . علی‏
پس از چهار سال و چند ماه خلافت كشته شد ولی معاويه بر سراسر كشور اسلامی‏
مسلط گرديد ، پس اين دليل بر حقانيت معاويه و عدم حقانيت علی است .
مگر عده‏ای همين حرف را نگفتند ؟ مگر هنوز در دنيا افرادی نيستند كه همين‏
حرف را می‏زنند ؟ اينها طبق " فلسفه عمل " پيش می‏آيند ، می‏گويند از
نظر فلسفه عمل نبايد دنبال اين حرفها برويم كه علی چه می‏گفت و معاويه چه‏
می‏گفت ، آيا علی تابع قرآن بود ، تابع سنت پيغمبر بود ، معاويه چگونه‏
آدمی بود ، ما به نتيجه عملی نگاه می‏كنيم ، می‏بينيم معاويه در عمل بر علی‏
پيروز شد [ پس حق با معاويه بود زيرا ] دليل بر حقانيت يك تئوری ، يك‏
مكتب و يك طرح ، پيروزی عملی است . اما جواب مسئله را خود علی ( ع )
می‏دهد :
شما [ در اينجا ] بسيط فكر می‏كنيد و می‏گوئيد پيروان معاويه از يك طرح‏
پيروی می‏كنند و او را پيشوا قرار داده‏اند و معاويه برای

پاورقی :
. 1 نهج‏البلاغه عبده ، خطبه . 25