كه شده برايتان عرض می‏كنم .

آيا عمل ، تنها كليد شناخت است ؟

می‏گويند عمل كليد شناخت است . آيا اين حرف درست است يا درست‏
نيست ؟ اين حرف البته درست است اما احتياج به توضيح و تفسير دارد .
" عمل كليد شناخت است " يعنی اگر انسان وارد هيچگونه عملی نشود ، در
خانه خود بنشيند و درها را به روی خويش ببندد ، بعد بخواهد جهان را
بشناسد ابدا نمی‏تواند جهان را بشناسد ، [ يعنی ] امكان ندارد . آيه‏ای از
قرآن را در جلسات اول خواندم كه می‏فرمايد : « و الله اخرجكم من بطون‏
امهاتكم لا تعلمون شيئا و جعل لكم السمع و الابصار و الافئده »( 1 ) اول ،
تكيه روی حواس می‏كند . اصلا حواس ، عمل است ، استقراء است . قرآن فقط
نمی‏گويد خدا به شما گوش و چشم داد ، بلكه بعد از آن می‏گويد : « لعلكم‏
تشكرون »يعنی اين درست نيست كه من بگويم : چشم كه دارم ، گوش هم كه‏
دارم ولی به اتاقی می‏روم و در اتاق را به روی خودم می‏بندم ، چشم و گوش‏
دارم پس [ خود به خود ] شناخت پيدا می‏كنم . نه ، " « لعلكم تشكرون
" يعنی حواس را بايد در عمل وارد كنی ، كه همان استقراء و تجسس می‏شود
.
پس بدون شك اين مطلب تا اين اندازه ، حرف بسيار درستی است كه عمل‏
[ كليد شناخت است ] ( 2 ) .

پاورقی :
. 1 سوره نحل ، آيه . 78
. 2 [ اينكه در اينجا از حواس به عمل تعبير می‏كنيم برای اين است كه ]
با عمل می‏توان از >