شناخت ، درست است يا نادرست .
اگر اينطور است ، در اين صورت بسياری از مسائل ، قابل محك عملی‏
نيست . قبلا عرض كردم كه تمام علمای عالم ، امروز قبول دارند كه دور
محال است . يعنی اگر دو امر را در نظر بگيريم كه وجود پيدا كردن يكی از
آندو متوقف بر اين باشد كه اول ديگری وجود پيدا كند ، چنين امری محال‏
است ، هيچكدام از اينها وجود پيدا نمی‏كنند . اگر شما دو نفر را دعوت به‏
همكاری كنيد و آقای " الف " بگويد اگر اول آقای " ب " آن چيزی را
كه تو می‏گوئی امضا كند من بعد از او امضا می‏كنم و آقای " ب " هم بگويد
اگر اول آقای " الف " امضا كند ، بعد من امضا خواهم كرد ، تا ابد اين‏
امضا [ محقق ] نخواهد شد ، چون اولی امضايش را متوقف بر امضای دومی‏
كرده و دومی هم امضايش را متوقف بر امضای اولی كرده است ، و اين محال‏
است . ما می‏گوئيم دور محال است ، يعنی دور " ناشدنی " است ، نه‏
اينكه فعلا وجود ندارد و شايد در آينده وجود داشته باشد ، [ بلكه به اين‏
معنا كه ] در گذشته هرگز وجود پيدا نكرده ، امروز هم وجود ندارد و در
آينده هم وجود نخواهد داشت و ناشدنی است . امر ناشدنی را مگر می‏شود به‏
لابراتوار برد و آن را در مقام عمل تجربه كرد ؟ بسياری از مسائل ديگر وجود
دارد كه برای بشر مطرح است و ترديد و شكی در آن نيست ولی علم محض است‏
، قابل اين كه در يك لابراتوار يا شبه لابراتوار تجربه شود و يا [ به گونه‏
ديگری ] در مقام عمل تأييد شود ، نيست و حال آنكه حقيقت است و از هر
حقيقتی برای انسان روشنتر است .
رابطه علم و عمل مسئله‏ای است كه شعب زيادی دارد و در