در چنين اوضاع و احوالی بود كه استاد شهيد ، اين مسئله شناس عصر ما و
اين پاسدار فداكار ايدئولوژی اسلامی ، همچون مواقع حساس ديگر ، كمر همت‏
بست و با طرح " مسئله شناخت " بی پايگی انديشه‏های بيگانه و استحكام‏
انديشه اسلامی در اين باب ر ا آشكار ساخت و جوانان مسلمان را مسلح به‏
سلاح تفكر و انديشه نمود ، و اين در حالی بود كه استاد از سال 53 يعنی‏
حدود سه سال قبل از ايراد اين بحثها از سوی رژيم گذشته ممنوع المنبر شده‏
بودند ولی به خاطر اهميت موضوع ، بدون اعتنا به اين امر اين جلسات را
تشكيل دادند كه در آن هزاران تن از جوانان - خصوصا دانشجويان - شركت‏
می‏كردند ، و رژيم كه از آشنائی جوانان با انديشه‏های اسلامی هراس داشت ،
سرانجام استاد را پس از اتمام دهمين جلسه ، در بين راه بازگشت به منزل‏
دستگير نمود و استاد در پاسخ به اين سؤال مأموران كه مگر شما ممنوع‏
المنبر نيستيد پس چرا سخنرانی كرديد فرموده بودند : " اينها درس است‏
، سخنرانی نيست " و آنها در پاسخ گفته بودند : " ما كلاس چند هزار
نفری نديده بوديم " . قابل ذكر است كه در جلسه بعد انبوه دانشجويان كه‏
از دستگيری استاد اطلاع نداشتند و به كانون توحيد آمده بودند ، پس از
اطلاع از اين امر ، در خيابان نماز جماعت بپا داشتند و سپس تظاهرات‏
وسيعی بر پا نمودند . در اينجا بجاست كه ياد شهيد حجت الاسلام دكتر باهنر
را كه در آن ايام مديريت كانون توحيد را به عهده داشتند و در برگزاری‏
اين جلسات نقش مهمی ايفا نمودند گرامی بداريم .
باری ، اين درسها توسط ساواك تعطيل گرديد و استاد موفق به تكميل آن‏
نشدند و اين مقدار كه بحث شده است حدود نيمی از بحث " مسئله شناخت‏
" را تشكيل می‏دهد ، چنانكه خود استاد در جلسه هشتم اين درسها به مناسبت‏
، چنين می‏گويند :
" امشب آخر آن هشت شبی است كه بنا بود در اينجا صحبت كنيم ، و
خيال می‏كردم كه شايد بتوانم در هشت شب همه مسائل بحث شناخت را بيان‏
كنم ولی بعد ديدم دامنه بحث گسترده‏تر است . ما