طبيعت ، منبعی برای شناخت
يكی از منابع شناخت ، طبيعت است . طبيعت يعنی عالم جسمانی ، عالم زمان و مكان ، عالم حركت ، همين عالمی كه در آن زيست میكنيم و با حواس خودمان با آن در ارتباط هستيم . كمتر مكتبی است كه طبيعت را به عنوان يك منبع شناخت قبول نداشته باشد ، ولی هم در قديم و هم در حال حاضر ، علمايی بوده و هستند كه طبيعت را منبع شناخت نمیدانند . افلاطون طبيعت را منبع شناخت نمیداند ، چون رابطه انسان با طبيعت از طريق حواس است . و جزئی است و او جزئی را حقيقت نمیداند . او منبع شناخت را در واقع همان عقل میداند با نوعی استدلال ، كه خود افلاطون اين متود و روش را ديالكتيك مینامد .پاورقی : . 1 نه تنها از نظر قرآن ، از ساير ديدگاهها هم - به استثنای نظريه معروف افلاطونی كه قبلا عرض كردم و قسمتی از نظريات دكارتی - انسان در آغاز تولد چيزی نمیداند مگر بالقوه . ( مسئله فطرت كه در قرآن هست با اين مسئله منافات ندارد . ان شاء الله بتوانم آن بحث را هم مطرح كنم ) .