قسمتهائی از روان ناخودآگاه ما فطری است و پايه انسانيت انسان را تشكيل‏
می‏دهد ، يعنی احساس اخلاقی ، احساس عبادت و پرستش ، احساس علم دوستی‏
و حقيقت خواهی و زيبائی دوستی ، و [ به طور كلی ] همه احساسهای انسانی‏
انسان ، اركانی در فطرت و سرشت او هستند و در روان ناخودآگاه انسان‏
وجود دارند . ولی اين عناصر روان ناخودآگاه ، قبل از آن كه از روان‏
خودآگاه ما چيزی رانده شود وجود داشته‏اند . پس روان ناخودآگاه ما از دو
قسمت تشكيل می‏شود : قسمت عناصر اساسی فطری خدادادی متعالی انسانی - كه‏
اينها بايد باشد و پرورش داده شود - و قسمت عناصر رانده شده از روان‏
خودآگاه انسان .
ولی امروز در اصل اين مطلب كه انسان دارای دو روان است : روان‏
خودآگاه و روان ناخودآگاه ، و اينكه روان ناخودآگاه ، حاكم و مسخر روان‏
خودآگاه است و نيز حوزه بسيار عظيمتری است - ( 1 ) شك و ترديدی نيست‏
.

مسئله تلقين

مسئله تلقين از مسائل بزرگ " علم الروح " است . اين مسئله را امروز
با روان ناخودآگاه به شكل عالی توجيه و تفسير كرده‏اند كه انسان چگونه‏
روانش تلقين می‏پذيرد . انسان در بيداری هم تلقين‏پذير است ولی چون در
بيداری روح مقاومت می‏كند [ نمی‏توان اثر آن را

پاورقی :
. 1 اگر بگوئيم روان خودآگاه به اندازه يك درياچه است ، روان‏
ناخودآگاه به اندازه يك اقيانوس بزرگ است .