" پنهانهای روان انسان " در قرآن و دعای كميل
در اين زمينه ، نكاتی در قرآن مجيد و كلمات علی ( ع ) ، و كلمات حكمای الهی ، و عرفائی مثل مولوی وجود دارد ، يعنی تا حدود زيادی حكما و عرفا هم به اين نكته توجه كردهاند . حال مطلبی را
كوچكی را تشكيل میدهد . قسمت مهم روان ما را روان ناخودآگاه ما تشكيل
میدهد . مثل میزنند كه اگر هندوانه يا قطعه يخی را در آب بيندازند ،
مقدار كمی از آن از آب بيرون میآيد و آب قسمت اعظم آن را در بر میگيرد
. میگويند عينا به همان نسبت كه قسمتهای بيشتری از يك هندوانه يا يخ
زير آب قرار میگيرد و قسمت كمی روی آب ، قسمتهائی از روان انسان هم به
همين نسبت از آگاهی ما مخفی ، و از شعور ما پنهان است . قسمت بسيار كم
آن ، همان است كه خودمان آن را درك میكنيم و به وجود آن آگاه هستيم .
در قديم يك مثل عاميانهای بود ، مردم فكر میكردند من نمیدانم تا چه
اندازه درست است - كه آدمهای كوتوله خيلی زرنگ و باهوش هستند .
میگفتند اين آدم كوتوله را كه میبينی قدش اينقدر است ، ده برابر اين
مقدار ، زير زمين است .
اين يك حرف عاميانهای بود [ اما ] بعد معلوم شد كه همه مردم اينطورند
، همه مردم كوتولهاند ، ولی از نظر روانی . يك مقدار از روانش همان
است كه خودش حس میكند و به وجود آن آگاه است كه قسمت كمی از روان او
است - و قسمتهای بيشترش همان است كه خودش هم از وجود آنها آگاه نيست
.
" پنهانهای روان انسان " در قرآن و دعای كميل در اين زمينه ، نكاتی در قرآن مجيد و كلمات علی ( ع ) ، و كلمات حكمای الهی ، و عرفائی مثل مولوی وجود دارد ، يعنی تا حدود زيادی حكما و عرفا هم به اين نكته توجه كردهاند . حال مطلبی را |