می‏شناسد ؟ آيا عقل را ابزار شناخت می‏شناسد ؟ آيا هم حس و هم عقل ، هر
دو را برای شناخت لازم می‏داند ؟ آيا به ابزار ديگری هم غير از حس و عقل‏
قائل است و اگر قائل است آيا موضوع آن شناختها با موضوع اين شناخت يكی‏
است ؟
قرآن در يكی از آياتش ( 1 ) در سوره مباركه نحل به صراحت مطلبی را
بيان می‏كند كه نظرش در مورد ابزار شناخت معلوم می‏شود . در سوره مباركه‏
نحل می‏فرمايد : « و الله اخرجكم من بطون امهاتكم لا تعلمون شيئا »( 2 ) .
اوست خدايی كه شما را از شكمهای مادرانتان بيرون آورد در حالی كه شما
هيچ چيز نمی‏دانستيد ، يعنی از نظر شناخت هيچ چيز را نمی‏شناختيد ، بی‏
شناخت بوديد ( 3 ) . ( الان بحث فطرت را

پاورقی :
> يا اگر كسی بپرسد نظر ارسطو در اين‏باره چيست می‏گوئيم : ارسطو معتقد
است كه خير ، آن كه قابل شناخت است هم كليات است و هم جزئيات .
جزئی حقيقت است و كلی هم به نوعی حقيقت است ، هر دو حقيقت است و
حس ابزار شناخت است . ارسطو برای عقل هم ارزش قائل است . بنابراين‏
ما نظريه نقل می‏كنيم و اگر از قرآن چيزی گفتيم نگوئيد كه شما داريد
حرفتان را بر اساس قرآن می‏زنيد و از همان حرفهای قرآن هم می‏خواهيد نتيجه‏
بگيريد . ما می‏خواهيم بحث شناخت كنيم و اگر نظر قرآن را هم می‏گوئيم‏
می‏خواهيم بدانيم نظر قرآن چيست ، در ضمن اينكه با نظر فلان فيلسوف يا
فلان مكتب آشنا می‏شويم ، می‏خواهيم با نظريه قرآن هم آشنا شويم .
. 1 اين آيه را در " اصول فلسفه " هم به مناسبتی نقل كرده‏ايم .
. 2 سوره نحل ، آيه . 78
. 3 اين آيه ضمنا رد نظريه معروف افلاطون هم هست . افلاطون معتقد بود
كه روح انسان قبل از آمدن به اين دنيا در عالم كليات و ايده‏ها بوده است‏
( كه اسم آن كليات معقول را مثال يا ايده می‏گذارد . كلمه " ايده " را
برای اولين بار افلاطون در فلسفه وارد كرد . ) و چون هر چه جزئی در اين‏
عالم هست در عالم ديگر ايده‏ای دارد ، پس روح ، تمام اين ايده‏ها و
كليات را آگاه بوده و می‏شناخته است ، بعد به دنيا آمده است . >