چيست ؟ و آيا نظامی هست ؟ نمی‏دانم ، نقطه‏هايی اجمالا هست ، يك حوادث‏
پراكنده در عالم هست ، نه نظامی و نه ضرورتی و نه اساس و اصلی . می‏گويد
علم امروز هيچ چيز را نمی‏تواند ثابت كند ، بايد آنها را به صورت يك‏
امور مفروض قبول كند . ولی با اينكه فيلسوفان مادی مثل خود راسل اين‏
اساس فكر فلسفی او را متزلزل می‏كنند ولی عرض كردم كه چون فيلسوف آزاد
فكری است و افكارش ديكته‏ای نيست ، چيزی را كه می‏فهمد و درك می‏كند
می‏گويد ولو اينكه بر خلاف اساس فكر و مكتب خودش باشد . ما فعلا وارد
اين بحث كه چرا علم امروز ارزش نظری و شناختی خود را از دست می‏دهد و
ريشه قضيه چيست ، نمی‏شويم ، چون خودمان اين مطلب را قبول نداريم .
فعلا فرض بر اين است كه طبيعت ؟ يكی از منابع شناخت است . البته‏
اگر شناخت را به معنی اعم بگيريم [ يعنی ] آن شناختی كه به ما قدرت و
توانائی عملی می‏دهد يا شناختی كه واقعيت را آنچنان كه هست به ما ارائه‏
می‏دهد ، ديگر شك و ترديدی در آن نيست . ماترياليستها - چه
ماترياليستهای آزاد و چه ماترياليستهای به اصطلاح وابسته به يك سياست و
غير آزاد - عجالتا اين را پذيرفته‏اند .

عقل و دل دو منبع ديگر شناخت

منبع ديگر كه محل بحث است و ما هم راجع به آن بحث خواهيم كرد همان‏
نيروی عقل و خرد انسان است . طبيعت به عنوان يك منبع بيرونی برای‏
شناخت مورد قبول است . آيا انسان منبع