می‏گويد : « و جعل لكم السمع و الابصار »به شما چشم و گوش داد ، حواس‏
داد ، يعنی ابزار دانستن داد . نمی‏دانستيد ، نمی‏شناختيد ، اين ابزار را
داد كه بشناسيد . « و الافئده لعلكم تشكرون ». آيا قرآن فقط به حواس‏
قناعت كرد ؟ نه ، پشت سرش آن چيزی [ را ذكر می‏كند ] كه در اصطلاح قرآن‏
به آن " لب " و يا " حجر " گفته می‏شود - و هر زبانی حق دارد هر لغتی‏
را به جای آن به كار ببرد - آن چيزی كه مركز تفكر است . گاهی می‏گويد
افرادی دل ندارند ( معلوم است كه منظور اين قلب طبی و گوشتی نيست ) .
و خدا برای شما دلها قرار داد . بعد از چشم و گوش ، دل ( 1 ) دل را ذكر
می‏كند ، يعنی همان قوه‏ای كه تجزيه و تركيب می‏كند ، تعميم می‏دهد ، تجريد
می‏كند ، قوه‏ای كه نقش بسيار اساسی در شناخت دارد .

لغت شكر در قرآن

« لعلكم تشكرون ». اين خيلی مهم است : باشد كه شما سپاسگزاری كنيد .
يعنی چه ؟ ممكن است بگوئيد يعنی " خدايا شكرت كه به ما چشم و گوش‏
دادی " . نه ، اتفاقا يكی از لغات قرآن كه شناختن آن خيلی لازم است ،
لغت " شكر " است . اصلا لغت شكر معنايش تقدير است ، يعنی قدردانی‏
كردن . شكر يعنی قدردانی . به همين دليل به خدا " شكور " گفته می‏شود .
چرا به خدا " شكور " می‏گويند ؟ آيا يعنی خدا خودش را شكر می‏كند ؟ !
اين كه غلط است

پاورقی :
. 1 [ درباره مفهوم دل به اصطلاح قرآنی و اصطلاح عرفانی ، استاد در چند
صفحه بعد تحت عنوان ابزار دل توضيح می‏دهند ] .