داد . شناخت يعنی آگاهی ، و آگاهی احتياج به تعريف ندارد . اين اجمال‏
سخن در باب تعريف شناخت است كه تا موقعی كه محتوای شناخت كاملا
دانسته نشود نمی‏شود ر وی تعريفش بحث كرد .

حس ، ابزار لازم برای شناخت

ابزار شناخت چيست ؟ يكی از وسائل و ابزارهای شناخت برای انسان "
حواس " ا ست . انسان دارای حاسه‏های متعدد است : حس باصره ، حس‏
سامعه ، حس ذائقه ، . . . اگر فرض كنيم انسان فاقد همه حواس باشد فاقد
همه شناختها خواهد بود . جمله‏ای است كه از قديم الايام معروف است و
شايد از ارسطو باشد : " من فقد حسا فقد علما " هر كس كه فاقد يك نوع‏
حس باشد ، فاقد يك نوع شناخت است . اگر انسان كور مادرزاد به دنيا
بيايد ، امكان ندارد كه از يكی از رنگها ، شكلها يا فاصله‏ها تصوری داشته‏
باشد . با هر لفظی يا لغتی بخواهيد برای يك كور مادرزاد يك رنگ را
تعريف كنيد و آن را به او بشناسانيد ، يا بخواهيد رنگ چيزی را برای او
بيان كنيد ، برای شما امكان ندارد .
مثل معروفی است كه يك كور مادرزاد به عمرش شير برنج نخورده بود و
فقط نام آن را شنيده بود . از كسی پرسيد كه شير برنج چيست ؟ او شيربرنج‏
را به رنگش تعريف كرد ، فكر نكرد كه كور مادرزاد كه رنگ سرش نمی‏شود ،
شيربرنج را اگر خواستی تعريف كنی به مزه‏اش تعريف كن ، از آن مزه‏هايی‏
كه او چشيده ، مثلا بگو اگر طعم شير را با طعم برنج و طعم شكر مخلوط كنند
[ می‏شود طعم