در آن مدار حركت كند ، نمی‏شود اين منظومه فقط از اين سياره‏ها تشكيل شده‏
باشد ، يعنی روی صفحه كاغذ ، وجود نپتون را كشف كرد . بعدها - كه‏
دوربينهای قويتر اختراع شد - ديگران آنچه را كه او قبلا با نيروی تفكر و
تعقل از روی علائم و نشانه‏ها كشف كرده بود تأييد كردند .

مقايسه شناخت ابراهيم ( ع ) و شناخت روانكاوان

فرق ابراهيم خليل با فرويد و همه روانكاوان عالم چيست ؟ فرق ابراهيم‏
خليل با كسی كه سياره نپتون را كشف كرد چيست ؟ فرقش اين است كه كار
اينها مربوط به جزئی از عالم است . آقای فرويد از وجود انسان ، جزء
ديگری ، و آن آقای ستاره‏شناس از جزئی از منظومه شمسی جزء ديگری را كشف‏
كرد .
ولی ابراهيم خليل چه كرد ؟ ابراهيم ( ع ) سودا را يكسره كرد ، تنها به‏
روان انسان نگاه نكرد ، تنها به خورشيد و ماه و زمين نگاه نكرد ، عالم‏
طبيعت و حركت ، و عالم اجسام را يكسره زير نظر گرفت و گفت اين [ جهان‏
] غيب و باطنی دارد . او اول خودش را موضوع مطالعه قرار داد . خودش را
يك موجود متربی و متغير و مقهور ، و يك موجودی كه چه بخواهد و چه‏
نخواهد قوه ، و قدرت هست كه او را گردش و حركت می‏دهد ( كوچك بوده ،
بزرگش كرده است و دارد پيرش می‏كند ) حس كرد . در تمام وجود خودش‏
تغيير و حركت را احساس كرد . اين دغدغه در وجودش پيدا شد كه بايد
تغيير دهنده و حركت دهنده و موتوری در عالم ، موجود باشد . ابراهيم كه‏
در غار