است آن را به رنگی كه او می‏بيند نمی‏بينم ، به رنگ ديگری می‏بينم كه اكثر
مردم می‏بينند . كداميك حقيقت است ؟ می‏گويند هر دو حقيقت است و
هيچكدام خطا نيست . اعصاب تو در مقابل آن يك نوع عكس العمل نشان داده‏
، عكس العمل اعصاب خودت است ، پس حقيقت است ، اعصاب او به گونه‏ای‏
ديگر عكس العمل نشان داده ، آن هم باز حقيقت است ، چون بالاخره معلول‏
اعصاب خود اوست . اگر صد نفر يك شی‏ء را صد شكل ببينند ، در اينجا صد
حقيقت موجود است . می‏گويند اين افكار از آنجا پيدا شده است كه شما
حقيقت را مطلق انديشيده‏ايد ، حقيقت نسبی است . . ( 1 ) . نسبت به من‏
اين حقيقت است ، نسبت به شما آن حقيقت است ، و نسبت به ديگری چيز
ديگری حقيقت است و هيچكدام هم خطا نيست .
حتی برای يك نفر ، در آن واحد ممكن است دو حقيقت نسبی وجود داشته‏
باشد : دست راستت را درون آب 60 درجه بگذار و دست چپت را درون آب‏
صفر درجه‏ای كه يخ نبسته است . دست راستت گرم می‏شود و دست چپت سرد .
بعد هر دو دوستت را همزمان درون آب 20 درجه ببر ، با دست راستت‏
احساس سردی و با دست چپت احساس گرمی می‏كنی . الان نسبت به تو در آن‏
واحد دو حقيقت وجود دارد . اصلا حقيقت جز اين چيزی نيست . پس حقيقت‏
نسبی است . شناخت راستين ، مطلق نيست كه [ بپرسيم ] شناخت راستين فلان‏
چيز چگونه است ؟ اگر بگويم [ درباره ] آن رفيق من كه در سابق او را آدم‏
خوبی می‏دانستم و اكنون آدم بدی ، [ چه می‏گوئيد ] ،

پاورقی :
. 1 [ افتادگی از نوار است ] .