با اينكه بو علی را يكی از شاگردان محض ارسطو و از شاگردان مكتب‏
ارسطو می‏شمار ند ، اگر كسی طبيعيات " شفا " را درست مطالعه كند ( 1 )
مواردی را می‏بيند كه بوعلی می‏گويد : من به اين حقيقت با تجربه شخصی خودم‏
رسيدم ، من با تجربه خودم اين مطلب را درك كردم .

آيا عمل كليد انديشه است يا معيار آن ؟ ( 2 )

پس مسئله اينكه عمل برای انسان كليد انديشه است حرف بسيار درستی‏
است ، اما معنايش اين نيست كه كليد منحصر است ( در اين باره فعلا
نمی‏خواهم بحث كنم ) . در اينكه يكی از كليدهای بسيار بزرگ انديشه انسان‏
، عمل است جای شك و شبهه نيست ، ولی آيا محك صحت انديشه انسان هم‏
عمل است ؟ اينجاست كه عده‏ای روی اين مسئله پافشاری دارند كه بله ، اصلا
معيار درستی و نادرستی انديشه انسان فقط و فقط عمل است . مثلا می‏گويند تو
كه می‏گوئی فلان كس رفيق خودش را آدم خوبی می‏دانست ، بعد كه با او وصلت‏
كرد يا سفر كرد و يا يك شركت تشكيل داد ، يكمرتبه عقيده‏اش به كلی عوض‏
شد و گفت عجب آدم بدی بوده و ما نمی‏دانستيم ، مگر غير از اين است كه‏
تجربه و عمل به او ثابت كرده است ؟ پس با عمل است كه انسان می‏تواند
شناخت خود را محك بزند كه آيا اين

پاورقی :
. 1 من خودم شخصا قسمتهای زيادی از كتاب شفا را استخراج كرده‏ام .
. 2 [ درباره اين مسئله كه آيا عمل كليد انديشه است يا معيار آن ،
استاد در دو جلسه بعد به تفصيل بحث می‏كنند ] .