پاورقی : 1 . Anatole France
حسی محض میدانند و برای عقل نقشی قائل نيستند و در واقع هر معقولی را
عبارت از يك محسوس كاستی گرفته و سر و پا شكسته میدانند ، برای كلی در
مقابل جزئی و برای عام در مقابل خاص نقشی قائل نيستند ، میگويند " كلی
" كه اين فيلسوفان و منطقيين به آن چسبيدهاند و آن را معقول میدانند و
جزئی را محسوس ، جز همان جزئی دست و پا شكسته چيز ديگری نيست .
اين مثل را من برای اولين بار در كتاب " باغ اپيكور " نوشته آناتول
فرانس ( 1 ) ديدم و بعد شبيه آن را در نوشتههای ديگران . میگويند :
سكهای كه ابتدا بيرون میآيد نقشهای روشنی دارد ، تاريخش روشن است ،
عكس و خطوطی روی آن منقش شده و همه اعداد و ارقام آن واضح است . اين
سكه طلا يا نقره مدتها در دست مردم است ، در طول سالها دستمالی میشود و
تدريجا همه آن خصوصيات پاك میشود . مثلا آن سكهای كه صد سال پيش در
آمده بود و اسم ناصرالدين شاه و عكس و تاريخ و خطوط آن ، همه مشخص بود
، صد سال كه دست مردم افتاد و دستمالی شد همه آنها پاك میشود . انسان
وقتی نگاه میكند میپرسد : آيا اين سكه ناصرالدين شاهی است ؟ مظفرالدين
شاهی است ؟ احمد شاهی است ؟ همه اين احتمالها درباره آن وجود دارد .
يك جزئی كه در ذهن انسان میآيد ، مثلا آقای زيد را با آن قد و قيافه و
چشم و ابرو و دهان و رنگ مخصوص ، تصور میكنيد ، اين میشود جزئی ، پس
از مدتها كه كم كم خصوصياتش يادتان برود
پاورقی : 1 . Anatole France |