تاريخ ، منبع ديگر شناخت

يك منبع ديگر كه مخصوصا امروز به آن اهميت می‏دهند و قرآن نيز به آن‏
اهميت زيادی داده است تاريخ است ، يعنی از نظر قرآن غير از طبيعت و
عقل و دل ، يك منبع ديگر هم برای شناخت وجود دارد كه آن عبارت از
تاريخ است ( 1 ) .
قرآن تاريخ را به عنوان يك منبع شناخت عرضه می‏دارد . ممكن است شما
بگوييد كه طبيعت را كه گفتيد ، تاريخ هم در آن هست . درست است كه‏
تاريخ به يك اعتبا ر جزء طبيعت است ولی تاريخ يعنی جامعه انسانی در
حال حركت و جريان . طبيعت را دو نوع می‏شود مطالعه كرد ، جامعه را هم به‏
دو شكل می‏توان مطالعه كرد . زمانی ما جامعه را در حال ثبات مطالعه‏
می‏كنيم . مثلا كسی كه می‏خواهد اطلاعات جامعه شناسی درباره جامعه ما داشته‏
باشد جامعه امروز ايران را از جنبه‏های مختلف مطالعه می‏كند و اطلاعاتی در
اختيار افراد می‏گذارد . اين يك مطالعه جامعه شناسی است . ولی يكوقت‏
جامعه امروز را در ارتباط با گذشته ، و گذشته را با گذشته خودش - يعنی‏
حاضر را با گذشته و آينده - مجموعا يك واحد در حال جريان در نظر می‏گيريم‏
، بعد می‏خواهيم بدانيم قانون جريان [ تاريخ ] چه قانونی است . فرق فلسفه‏
تاريخ با جامعه شناسی اين

پاورقی :
1 - بايد از اقبال لاهوری تقدير كرد كه در كتاب " احيای فكر دينی "
بيش از هر كس ديگر متوجه اين مسأله شده است . البته اصل مسأله را
ديگران هم گفته‏اند ولی من مسئله " تاريخ به عنوان يكی از منابع شناخت‏
" را اول بار در كتاب اقبال ديده‏ام .