مكان است كه به اشياء صورت و شكل می‏دهد . ماده شناخت را از بيرون‏
می‏گيريم ( مثل خورشيد ) ولی ذهن ما صورت آن را كه زمان و مكان باشد به‏
آن می‏بخشد . اين يك مرحله است . از اين مرحله كه بالاتر برويم ، تازه به‏
مرحله علمی و به مرحله فلسفی می‏رسيم . اشياء را در زمان و مكان ديدن ،
هنوز در مرحله جزئی است . اينجاست كه كانت آن مقولات معروف دوازده‏
گانه خودش را بيان می‏كند كه هر سه چهار مقوله را در يك باب می‏آورد كه‏
اين از مباحث بسيار طولانی فلسفه است .
پس آقای كانت شناخت را دو مرحله‏ای می‏داند ولی به اين ترتيب كه‏
مرحله اول - كه تقريبا مانند مرحله تخيلی است كه ما می‏گوييم - مرحله‏ای‏
است كه محسوسات وارد صورت زمان و مكان می‏شوند ، و مرحله دوم مرحله‏
مقولات دوازده‏گانه است .
هگل ( 1 ) فيلسوف بسيار بزرگ آلمانی ، مانند كانت ( 2 ) برای شناخت‏
مراحلی قائل است : مرحله علمی و مرحله فلسفی ، كه آن هم باز داستانی‏
دارد ، ولی چون امروز نه فلسفه كانت و نه فلسفه هگل - به آن صورتهايی كه‏
اين دو برای شناخت مراحل قائلند - پيرو دارند ( 3 ) ، و نه ما قبول‏
داريم و نه ديگران ، وقت شما را راجع به نظريات آنها كه هر كدام شايد
چند جلسه وقت ما را بگيرد نمی‏گيريم .

پاورقی :
1 . Hegel
. 2 كانت و هگل دو فيلسوف بسيار بزرگ دنيا هستند .
. 3 مانند نظريه افلاطون است ، يعنی جزء تاريخ فلسفه است و يك‏
نظريه‏ای كه امروز مطرح باشد نيست .