عشقش هم پيداست ؟ محبتش هم پيداست ؟ احساساتش را هم آينه منعكس‏
می‏كند ؟ نه ، آينه به اين چيزها كار ندارد . ولی ذهن انسان علم و عشق و
احساسات و كينه طرف را درك می‏كند [ يعنی ] معانی را هم منعكس می‏كند .
تفاوت دوم كه نسبت به اولی مهمتر است اين است كه آينه گاهی اشتباه‏
نشان می‏دهد . مثلا يك آينه مقعر ، شی مقابلش را بزرگتر از آنچه هست‏
نشان می‏دهد ، يا آينه محدب [ تصوير شی‏ء را ] كوچكتر از آنچه كه هست‏
نشان می‏دهد ، و يا آينه استوانه‏ای ابعاد را به شكل ديگری نشان می‏دهد ،
مثلا بينی و دندانها را درازتر و عرض صورت را كمتر نشان می‏دهد . ذهن‏
انسان هم گاهی خطا می‏كند اما ذهن می‏تواند به خطای خودش پی ببرد و بفهمد
كه اشتباه كرده است ، ولی آينه خطاياب و خطاسنج نيست . آينه خطا می‏كند
بدون آنكه بتواند خطای خود را بيابد . و بالاتر [ اينكه ] ذهن انسان نه‏
تنها خطای خودش را كشف می‏كند بلكه خطای خود را اصلاح نيز می‏كند . كشف‏
كردن غير از اصلاح كردن است . ذهن ، هم می‏فهمد كه اينجا اشتباه كرده است‏
و هم می‏فهمد كه راه اصلاح اين اشتباه چيست . ذهن وقتی چوبی را كه در آب‏
فرو رفته شكسته می‏بيند می‏داند كه غلط می‏بيند ، بعد علت اين را كه چرا
غلط می‏بيند كشف می‏كند و راه اصلاح اين غلط را هم نشان می‏دهد كه مسأله‏
منطق است .
انسان خطا می‏كند و به خطای خودش پی می‏برد . در منطق ، معيارهائی وجود
دارد كه انسان با آن معيارها می‏تواند خطاهای ذهن خودش را اصلاح كند . حال‏
اين بحث پيش می‏آيد كه آيا آن معيارها