قرارداد اين است : اولا به فرض اينكه اين نظريه را بپذيريم ، آن را به‏
طور كلی نمی‏توانيم بپذيريم ، زيرا مواردی از شناختها و آگاهيها ، و علمها
و اطلاعها داريم كه با اينكه يقينی بودن آنها برای ما از هر شناختی روشنتر
است به طوری كه اگر فرضا در نور خورشيد ترديد كنيم در آنها نمی‏توانيم‏
ترديد كنيم - ولی قابل اينكه در عمل ، مورد آزمايش قرار گيرند ، نيستند
. مثل همان اصلی كه در تمام علمها و فلسفه‏ها مورد قبول است : " دور
محال است " . در جلسات پيش فی الجمله توضيح دادم كه اين را نمی‏توان‏
اول به صورت يك فرضيه تلقی كرد و بعد آن را به لابراتوار و آزمايشگاه‏
برد و ديد كه محال است يا نيست ، چون محال بودن يعنی وجود نداشتن و نيز
امكان وجود نداشتن . اگر چيزی وجود نداشته باشد و امكان وجود هم نداشته‏
باشد ، به آن " محال " يا " ممتنع " می‏گوئيم . از اين آقايانی كه به‏
فلسفه عمل به اين معنا معتقدند ، سؤال می‏كنيم : آيا شما به محال بودن‏
چيزی در عالم هر چه می‏خواهد باشد - معتقد هستيد ؟ در جهان چيزی هست كه‏
از نظر شما محال باشد ؟ مسلما ، زيرا كلام و كتابهايشان پر است از اين كه‏
فلان چيز " محال است " ، " نشدنی است " . مثلا در مسئله " جبر تاريخ‏
" می‏گويند در شرايط معين تاريخ ، فلان حادثه جبرا و ضرورتا به وجود می‏آيد
و اگر آن شرايط خاص وجود نداشته باشد محال است وجود پيدا كند . خود
فلسفه مادی ، صدها امر محال به ما عرضه می‏دارد . محال يعنی چيزی كه دو "
نه " دارد ، يعنی دو " نه واقعيت " دارد ، محال يعنی پوچ ، آن هم دو
پوچی : هم پوچ از نظر واقعيت ، و هم پوچ از نظر امكان . ممكن است چيزی‏
وجود نداشته باشد ولی امكان وجود داشته باشد ، اما اين چيزی