شناخت عمل و پراتيك است و شما كه شناخت را دو مرحله‏ای می‏دانيد
شناختتان بی معيار است پس درست نيست - در مبحث معيار شناخت خواهيم‏
داد .
حال برای اينكه مرحله تعقل را كه آنها قبول دارند و ما هم قبول داريم‏
يك مقدار تشريح كنيم - كه برای مسائل بعدی ما نافع است - ناچاريم يك‏
سلسله بحثها را در اينجا مطرح كنيم ( 1 ) .

شناخت حسی و ويژگيهای آن

در اين مكتبها احساس ، يك مرحله از شناخت است كه آن را شناخت‏
ظاهری ، شناخت سطحی يا شناخت غير عمقی می‏گويند ، و تعقل را مرحله دوم‏
شناخت می‏دانند .
شناخت سطحی يعنی ديدن اين فضا ، شنيدن آواز ، استشمام بو و مانند آن ،
كه همان شناخت مشترك انسان و حيوان است . البته اختلافاتی هست كه اين‏
جهت را توجه دارم : بعضی حيوانها چيزهايی را می‏بينند كه انسان نمی‏بيند ،
صداهايی را می‏شنوند كه انسان نمی‏شنود ، يا رنگهايی را انسان می‏بيند كه‏
حيوان نمی‏بيند . اينطور كه می‏گويند سگ تمام رنگها را خاكستری می‏بيند ،
بنابراين ، تجزيه نور كه برای انسان حاصل می‏شود برای سگ حاصل نمی‏شود .
بسياری از بوها برای حيوان بوی خوش و برای انسان بوی ناخوش است ، مثل‏
بوی مردار كه برای انسان بوی نامطبوع و برای سگ و

پاورقی :
. 1 عجالتا از آن مكتبهايی كه پيرو ندارند می‏گذريم ، ما راجع به‏
مكتبهايی صحبت می‏كنيم كه پيرو دارند .