بررسی بيان مرحوم آخوند
اين بحث را ايشان اينجا كرده ، ولی همينطور كه آقای طباطبائی هم در حواشی ديگرشان نوشتهاند ، اين حرف با مبنای خود ايشان هم جور در نمیآيد ، چون معنای اين حرف همان چيزی است كه شيخ و اينها میگفتند كه زمان از حركت وضعی فلك انتزاع میشود . خود ايشان بارها تصريح میكنند كه زمان از حركت جوهری طبيعت انتزاع میشود ، لذا اگر ما حركت فلك هم نداشته باشيم ، يك زمان مستمر دائم داريم . در آينده اين بحث مطرح خواهد شد كه آيا براهين اثبات زمان ، فقط يك زمان اثبات میكنند ؟ يعنی يك حركت است كه منشأ انتزاع زمان است ؟ و معنی زمانی بودن اشياء به اينست كه در آن زمان قرار گرفتهاند ؟ يا اينكه نه ، به عدد حركتها در عالم زمان وجود دارد . همين جور كه به عدد اشياء ذی كميت كميات وجود دارد . منتهی ما ميان كميتها يك كميت را اعتبار میكنيم كه مقياس كميتهای ديگر واقع بشود ، و آن يك چيز اعتباری است و اولويتی ندارد . مثلا يك چهل ميليونيم نصف النهار را متر اعتبار كردهايم و هر چيزی را با آن متر میسنجيم آن متر و اين پارچه و اندام انسانها در كميت داشتن هيچ فرقی نمیكنند ، هر چيزی برای خودش كميتی دارد ، همچنانكه هر جسمی وزن دارد ولی ما يك مقدار معين را مقياس وزنها قرار دادهايم زمان هم همين جور ، هر چيزی كه در عالم حركت دارد ، زمان دارد . همين جور كه حركتها متعدد است زمان هم