غايت در حركات مستقيم و دوری و وضعی
يكی از مسائلی كه در آنجا مطرح میشود اين است كه غايت در حركات مستقيم تا اندازهای قابل تصور است . برای اينكه به عقيده اينها هر حركت مستقيمی نهايت دارد ، و قهرا به حكم اينكه ابعاد متناهی است ، نمیشود حركت مستقيم غير متناهی داشته باشيم . اگر حركت مستقيم داشته باشيم ( توجه شود كه بحث در حركت طبيعی است نه حركت قسری و جبری ) ، ناچار يك نهايتی برای آن وجود دارد كه همان نهايت ، غايت آن است . مثلا به عقيده قدما كه معتقد بودند دو عنصر از چهار عنصر معروف يعنی آب و خاك حركت طبيعيشان به طرف مركز زمين است ، قهرا نهايت حركت اين دو مركز زمين میشد . در حركات دوری چطور ؟ در حركات دوری كه نهايت ندارد . يك شیء كه به دور خودش حركت میكند ، يا يك شیء كه در يك مدار حركت میكند و از هر نقطهای كه حركت میكند باز به همان نقطه برمیگردد ، قدما در مورد اينها چه میگويند ؟ در اين موارد كه نهايتی وجود ندارد . در اين موارد معتقدند حركت طبيعی امكان ندارد كه حركت دوری باشد . يعنی حركت واحد طبيعی امكان ندارد دوری باشد ، و اگر حركت دوری داشته