آخوند می‏فرمايد آن رابط ، حركت وضعی نيست ، حركت جوهری است . گرچه كه‏
ايشان هم دنبال حركت جوهری فلك می‏رود . پس اين استدلالی كه در اينجا
می‏آيد همان استدلالی است كه در آنجا گفته‏اند . اينجا بحث در حدوث زمان‏
است و در آنجا بحث در حدوث هر حادثی است ، ولی استدلال ، عينا همان‏
استدلال است . و آنچه را كه در آنجا بالاخره حل كرده‏اند ، به وسيله آن‏
چيزی است كه زمان از آن انتزاع می‏شود ، به گفته قدما حركت وضعی فلك و
به قول مرحوم آخوند حركت جوهری فلك يا حركت جوهری عالم است . پس‏
حدوث حادثات با زمان فقط قابل توجيه است يعنی با حركتی كه منشأ انتزاع‏
زمان است . حدوث خود زمان امكان ندارد كه با چيز ديگری قابل توجيه باشد
. پس چاره نداريم جز آنكه زمان را همان چيزی بدانيم كه دارای دو چهره و
دارای دو وجهه است ، از حيثی قديم و از حيثی حادث .