علت و موجد زمان نفس است

اما اصل بحث كه ايشان روی علت زمان می‏كنند ، قبلا فرمودند : علت زمان‏
از اين جهت كه يك واحد متصل است ، بايد يك امری باشد واقعا واحد و
واقعا با دوام . و به تعبير ديگر علت زمان بايد يك امر مجرد از زمان‏
باشد . اين يك بحث خيلی عالی است كه علت زمان بايد امر مجرد از زمان‏
باشد . به اين علت كه هر چيزی كه زمانی است به زمان متشخص است و اگر
علت زمان خودش زمانی باشد بايد متشخص باشد به معلول خودش . و حال‏
آنكه معلول شی‏ء در مرتبه متأخر از شی‏ء است و مشخص شی‏ء در مرتبه وجود
شی‏ء است . پس علت زمان نمی‏تواند زمانی باشد . البته علت فاعلی را
می‏گوئيم نه علت قابلی را .
بنابراين " فما ظن فی المشهور . . . " آنچه كه گمان رفته و مشهور در
ميان فلاسفه است كه گفته‏اند فلك علت زمان است و مقصودشان از فلك جرم‏
فلك و طبيعت جسمانی فلك بوده است ، صحيح نيست . جرم فلك و حتی‏
طبيعت جسمانی فلك نمی‏تواند علت موجده زمان باشد ، چون خودش زمانی‏
است و خودش متشخص به زمان است . موجد زمان حتما و حتما بايد يك امر
مجرد از زمان باشد .
ولی حالا كه می‏گوئيم فاعلش بايد يك امر مجرد باشد و قابلش يك امر
مادی ، آيا فاعلش بايد مجرد محض باشد و قابلش مادی محض ؟ يا بايد
فاعل و قابل حقيقتی باشد دو حيثيتی ، از يك حيث مجرد و بيرون از زمان ،
و از حيث ديگر مادی و واقع در زمان و منفعل از زمان ؟ ايشان می‏گويد :
بله ، بايد اين چنين باشد ، يعنی امری دو حيثيتی باشد . به عقيده ايشان‏
بايد آن چيزی كه فاعل زمان و قابل زمان است يك امر ذی نفس باشد . يعنی‏
( به اصطلاح فلاسفه ) عقل مجرد ، كه هيچ رابطه‏ای با ماده ندارد نمی‏تواند
فاعل زمان باشد . بايد نفس مجرد فاعل زمان باشد . چون نفس همان حقيقتی‏
است كه دارای دو جنبه است كه از يك حيث مجرد است .