رفع ابهام از كلام شيخ
اينجا عبارت شيخ را همان طور كه حاجی هم معنی كرده بايد قدری توضيح داد . علت اينكه مرحوم آخوند اين عبارت را از شيخ نقل كرده اين مطلب است كه شيخ گفته است : غايات كه همان تصورات و همان انگيزهها باشد ، انگيزههای فلكی كه ناشی از تصورات است ، آنها تدريجی الوجودند . شيخ حرفی زده كه ظاهر حرفش ايراد دارد و حاجی هم ايراد گرفته است اما مقصود شيخ روشن است . شيخ فرموده است : غرض در حركت فلكيه ، به قول حاجی ، نفرموده از حركت فلكيه . فرموده : غرض در حركت فلكيه خود نفس حركت " بما هی هذه الحركه " نيست . يعنی هر مرتبهای از حركت ، خودش هدف نيست . هيچ مرتبهای از مراتب حركت خودش هدف نيست . اينجا بايد چنين بگويد : بلكه غايت هر مرتبهای از حركت ، انگيزه نفسانی و متصور نفسانی است . شيخ گفته است غايت مرتبهای از حركت نيست ، بلكه غايت نفس حركت و كلی حركت است . اينجا بايد توضيحی داده شود : شيخ يك مطلب خيلی خوبی در باب غايات " شفا " طرح نموده و آن اين است : از اشكالاتی كه در غايات میكنند اين است كه شما قائليد هر چيزی غايت دارد . نقل كلام به غايت میكنيم ، آن غايت هم بايد غايتی داشته باشد و آن غايت نيز غايتی . حال اگر غايت طبيعی باشد منتهی به