تهران و از اول تهران تا منزل آن شخص ، تماما طلب است و در آن غايت‏
نيست و ما در آنجا به غايت می‏رسيم كه منتهای حركت است .
ولی آيا مطلب همين طور است يا غايت حركت تدريجی الوجود است ؟
معنای اينكه غايت تدريجی الوجود است اين است كه هر مرتبه‏ای غايت است‏
برای مرتبه قبلی يا مقارن هر مرتبه‏ای از حركت غايت مرتبه قبلی وجود
دارد . باز به آن مرتبه دوم از حركت كه برسيم او غايت ديگری در مرتبه‏
ديگر دارد و آن مرتبه ديگر در مرتبه ديگری غايت دارد . يعنی همين طور كه‏
خود حركت آنا فانا وجود پيدا می‏كند غايت حركت هم آنا فانا وجود پيدا
می‏كند . در مقام مثال مثل اينكه انسان از خواندن يك صفحه از كتابی تهييج‏
می‏شود كه صفحه بعد را بخواند و بعد از خواندن صفحه دوم انگيزه پيدا می‏كند
صفحه بعد را و همين طور بدون اينكه از اول قصد كرده باشد اين كتاب را تا
آخر می‏خواند . اين يك نوعی است كه غايت تدريجی الوجود باشد ، يعنی هر
مرتبه از حركت غايت مرتبه بعد باشد ( 1 ) .

فرق حركت طبيعی و حركت نفس

بحث ديگری كه در اينجا مطرح است اين است كه حكما معتقدند كه حركت‏
طبيعی محال است كه غير مستقيم باشد . يعنی حركتی كه مبدأش فقط طبيعت‏
غير شاعر باشد ، آن حركت بايد مستقيم باشد و حركت مستقيم كه ابسط
حركات است ناشی از طبيعت است كه يك نواخت عمل می‏كند ، و اين مطلب‏
ثابت است كه طبيعت يك نواخت عمل می‏كند و نفس است كه می‏تواند غير
يكنواخت عمل كند ، نفس به معنای اعم كه شامل هر موجود جانداری می‏شود ،
يعنی شامل نباتات هم می‏شود . ولی طبيعت غير جاندار يكنواخت عمل می‏كند
و حركتش هم جز حركت مستقيم طور ديگر نمی‏باشد .

پاورقی :
1 - حق اين بود كه مرحوم آخوند اين بحث را آنجا كه بحث غايت را كرده‏
است می‏كرد و آنجا متعرض اين بحث می‏شد و جلو انداختن اين بحث كار را
مقداری مشكل كرده است .