پاورقی : 1 - اين همان شق دوم است كه اين زمانها منفصل از يكديگر نيستند و بلكه متصل هستند . مرحوم آخوند در اينجا به جای اينكه بگويد اين همان تسليم شدن به مدعای ماست ، اين فرض را شرح میدهد ، در حالی كه لزوم نداشت اين كار را بكند و كافی بود بگويد در اين صورت شما به وجود زمان قبل از زمان اقرار كردهايد و ما نيز همين را میخواهيم اثبات كنيم ، حاجی مطلب را در حاشيه همين طور گفته است . 2 - در اينجا مرحوم آخوند جملهای گفته است كه ما در دو سه فصل بعد در اين باره بحث میكنيم . كلمهای در كلمات مرحوم آخوند آمده است به نام " آن سيال " . تا كنون دو " آن " را فرض كردهايم : يكی آنی كه محال میدانستيم و عبارت بود از نقاط كوچكی كه تشكيل دهنده زمان باشند . يعنی اگر فرض كنيم زمان از ذرات كوچكی تشكيل شده باشد كه آن ذرات مقدار ندارند ، اين را میگوئيم " آن " . معنی ديگر اين است كه زمان را وقتی يك امر متصلی در نظر بگيريم ، در واقع يك امر متصل است ولی ذهن در ميان دو جزء از زمان يك حد مشترك اعتبار میكند . اين معنی دوم " آن " است . " آن سيال " چيز سومی است كه در كلمات آخوند آمده است و حاجی روی اين كلمه در " منظومه " خيلی تأكيد داشته است و اين لفظ را مكرر تكرار میكند . مرحوم آخوند اين لفظ را در اينجا میآورد ولی در مبحث جواهر و اعراض جدا چنين چيزی را انكار میكند . ولی حاجی بدون توجه به آن مبحث اين كلمه را خيلی زياد مورد توجه قرار داده است . شايد اين به اين دليل باشد كه حاجی " جواهر و اعراض " را تدريس نكردهاند يا كم تدريس كردهاند و به همين دليل است كه ايشان بر " جواهر و اعراض " حاشيه نزدهاند . در شرح حال ايشان نوشتهاند كه در اواخر عمر >