پاورقی : > دارد ، نسبت آن علت به اجزاء متقدم و متأخر زمان ، نسبت واحدی است . يعنی علت زمان چيزی است كه آن چيز در زمان نيست ، نسبتش با اجزاء متقدم و متأخر زمان نسبت واحد است ، يعنی محيط بر همه اينها است . اما از نظر عبارت ضماير طوری است كه عبارت دارای اشكال شده است . " ضمير وحدتها " مونث است كه بايد به علت برگردد ، و معنی آن اين میشود كه علت وحدت اتصالی دارد . ضمير " نسبته " مذكر است و بايد به زمان برگردد و اين هر دو ضمير اشتباه است . عبارت بايد اين طور باشد : " فعله الزمان من جهه وحدته الاتصاليه نسبتها . . . " يعنی ضمير وحدت مذكر و ضمير نسبت مونث باشد كه ضمير " وحدته " به زمان و ضمير " نسبتها " به علت برمیگردد . 1 - زمان برای او يك فعل واحد است يعنی به ايجاد واحد برايش موجود است . از اين حيث علت حدوث [ زمان ] و علت بقاء [ زمان ] هر دو يك چيز است ، يعنی علت محدثه و علت مبقيه هر دو يكی است ، بر خلاف علت اعدادی كه در آن علت محدثه متغير است و قهرا علت هم با معلول متغير است . 2 - بالذات يعنی آنهائی كه حركت در خودشان واقع میشود . 3 - بالعرض يعنی آنهائی كه از قبيل اضافات هستند و از قبيل معقولات ثانيه هستند كه وجودشان اساسا بالعرض است و بنابراين حركت در آنها بالعرض واقع میشود ، چون وجود آنها وجود بالعرض است .