آيا يك شیء میتواند دو فاعل داشته باشد ؟
اينكه فرمودهاند : از حيث وحدت زمان فاعل آن بايد مجرد باشد و قابلش بايد اتم الاجسام باشد و اما از حيث كثرتش فاعل آن ( البته قيد میكنند كه فاعل مباشر آن ) بايد مثل خودش متكثر باشد يعنی قابل انقسام باشد ، و قابل آن نيز همين طور بايد متجدد و متصرم باشد ، آيا حالا كه ما دو حيث برای زمان اعتبار میكنيم اين سبب میشود كه زمان دو فاعل داشته باشد ، يكی فاعل مجرد و يكی فاعل مادی ؟ و حتی موجب میشود كه بگوئيم دو قابل هم بايد داشته باشد ؟ ( اگر چه دو قابل خيلی استفاده نمیشود ) . اين سؤال بسيار بجا و خوبست ولی محشين هم در اينجا آن را طرح نكردهاند و لازم بود كه طرح كنند . مطلب برمیگردد به آن مطلبی كه در برهان دوم حركت در جوهر گفتيم . در آنجا اين مسأله مطرح شد كه مرحوم آخوند برهان اول را به نحوی و برهان دوم را به نحو ديگری بيان كرده است كه متناقض به نظر میرسند . و مرحوم حاجی نيز با پذيرفتن اين معنا اينطور توجيه كرد كه برهان دوم مماشاتا ذكر شده و بنابر مبنای خود مرحوم آخوند نيست بلكه بنا بر مبنای شيخ اشراق است . ما در آنجا گفتيم كه مطلب اين طور نيست و بنابر مبنای خود مرحوم آخوند هم اين مطلب صحيح است و در اينجا آن مطلب ما تاييد میشود . در آنجا گفتيم كه تضادی كه ميان دو برهان است اين است كه برهان اول بر اين اساس است كه طبيعت علت مباشر حركات خودش است و جوهر هر جسم علت مباشر اعراض و