پس علت زمان نمیتواند زمانی باشد . عين همين مطلب در علت مكان هم
هست . علت مكان هم نمیتواند مكانی باشد . چون مكان در مرتبه فعل آن
است . آن وقت اگر خودش مكانی باشد ، مكان مشخص آن است و در مرتبه
هويتش است . پس علت مكان هم نمیتواند مكانی باشد . علت وضع هم
نمیتواند وضعی باشد و همين طور .
ممكن است كسی ايراد بگيرد و بگويد : در باب زمان به اين جهت اين
حرف را میزديم كه مجبور بوديم به يك زمان واحد قائل باشيم . يعنی همه
اشياء در يك زمان واحد غوطه ورند . در باب مكان كه چنين حرفی نيست و
دليلی بر اين مطلب نداريم كه بگوئيم همه اشياء در مكان واحد جا دارند .
اگر مكان هم يكی باشد مانند زمان ، صحيح است كه علت مكان نمیتواند
مكانی باشد . ولی اگر مكان به عدد اشياء باشد و يك مكان واحد برای همه
اشياء قائل نباشيم ، چه مانعی دارد كه شيئی مكانی باشد و علت مكان شیء
ديگر شود ، چون آن مكانی كه معلول آن است غير از مكانی است كه مشخص آن
است .
البته ايشان اين را طرح نفرمودهاند ، ولی ممكن است به صورت يك سؤال
مطرح شود ، تا ببينيم اين جواب دارد يا نه . و آيا اساسا ما میتوانيم
زمان و مكان را از يكديگر جدا كنيم و بگوئيم تمام اشياء در زمان واحد
اشتراك دارند ولی در مكان واحد اشتراك ندارند ؟ يا اينكه بر عكس در
عين داشتن مكانهای متعدد ، مكان واحد هم دارند ، و در عين حالی كه زمان
واحد دارند زمانهای متعدد هم بر ايشان اعتبار میشود . به هر حال اين
مسأله زمان و مكان مسأله بسيار مهمی است .
|