پاورقی : 1 - منطقيين میگفتند كه حد تام شیء با جنس و فصل هر دو است . اگر شیء را به جنس تنها تعريف بكنيم حد ناقص است و اگر به فصل تنها هم تعريف بكنيم همين جور است . بعد حرف ديگری پيدا شده است كه فصل به تنهائی تمام حقيقت شیء است نه جزء حقيقت . برای اينكه فصل شامل تمام كمالات گذشته هست و از آن جمله كمال جنس . يعنی اين جور نيست كه فصل ضميمه میشود به معنای جنسی و در خود فصل معنای جنسی وجود ندارد ، همچنان كه در جنس معنای فصلی وجود ندارد ، نه ، اينطور نيست ، در ناطق معنای حيوانيت هم واقعا گنجانده شده است . بنابراين ما اساسا بايد حرف ديگری بزنيم ، و دعا كنيم هميشه سر فصل اخير سلامت باشد ! 2 - اين مطلب به نظر من همين طور است و سابقا هم نوشتهام و با آقای طباطبائی هم يك وقت در اين باره صحبت شد ولی ايشان قبول نكردند و در وقت نوشتن " نهايه الحكمه " میگفتند اين مسأله " حقيقه الشیء فصله الاخير " از معضلات است ، نمیدانم بالاخره در كتاب نهايه الحكمه مطلب را چگونه حل كردهاند . به نظر ما طبق اين بيان بايد در مسئله تشكيك در ماهيت تجديد نظر كنيم بدون اينكه آن حرفی را كه حكما مثل شيخ و مرحوم آخوند درباره تشكيك در ماهيت میگويند و اين را دليل بر اصالت وجود میگيرند رد كرده باشيم . ما آن حرف را تأييد میكنيم كه تشكيك در ماهيت جايز نيست ، ولی در صورتی كه وجود >