حركت جوهريه ، و در بعضی موارد نيازمند به موضوع هستيم اما نه موضوع‏
باقی و مستمر ، بلكه موضوع باقی متدرج الوجود ، كه آن در حركات غير
جوهری است .
اين بيان ، بيان درست و تمامی است ، و اين حرف از حرفهای گذشته‏
مرحوم آخوند استفاده می‏شود و آقای طباطبائی هم اتكائشان به بيان مرحوم‏
آخوند است . ولی چرا مرحوم آخوند اين تلاشهای زياد را می‏كند ؟ از اول‏
بنای كلام مرحوم آخوند بر اين است كه ما حرف شما را قبول داريم كه هر
حركتی ، حتی حركت در جوهر ، نيازمند به موضوعی است كه غير از ما فيه‏
الحركه باشد ، باقی و مستمر هم باشد . و در باب حركت چنين موضوعی داريم‏
، حال آن موضوع چيست ؟ ايشان بر سبيل جدل ( 1 ) به شيخ می‏گويد در برهان‏
فصل و وصل چه می‏گوييد ؟ در باب كون و فساد چه می‏گوييد ؟ شما در آنجا
قائل به نوعی موضوع باقی مستمر هستيد . عين همان را ما در حركت جوهريه‏
می‏گوييم . چرا اينجا نشود گفت ؟
ببينيد : امثال شيخ قائل به حركت در جوهر نيستند ، بلكه قائل به كون و
فساد هستند . يعنی می‏گويند به اينكه هر تغيير جوهری كه در طبيعت پيدا
می‏شود ، به معنی اين است كه يك صورت جوهری زايل و باطل و فاسد می‏شود و
از نو يك صورت جوهريه جديدی كائن می‏شود . مثلا اگر موجودی مراحل جمادی و
نباتی و حيوانی و انسانی را طی بكند ، به اين شكل است كه وقتی می‏خواهد
از مرحله جمادی به مرحله نباتی برسد صورت جمادی فاسد می‏شود تا صورت‏
نباتی پيدا شود . در صور نباتی هم همين جور است كه يكی فاسد می‏شود و
ديگری كائن می‏گردد . در آنجا می‏گويند اگر صورتی فاسد شد ، آيا تمام شی‏ء
فاسد و معدوم می‏شود ؟ اگر صورتی منعدم شد ، تمام شی‏ء منعدم می‏شود ؟ اگر
آبی تبديل به هوا شد يا هوايی تبديل به آب شد ، آيا آب به كلی منعدم‏
می‏شود و از نو هوا به وجود

پاورقی :
1 - به اين معنا جدل است كه بر مبنای شيخ و امثال او جواب می‏دهد .
ولی چون خودش هم تقريبا در محل خودش اين را قبول كرده ، نمی‏توان اسم آن‏
را جدل گذاشت .