امكان استعدادی نبوده است ، البته امكان استقبالی بوده است . امكان‏
استقبالی با امكان استعدادی فرق دارد . متأخرين بين اين دو فرق می‏گذارند
. امكان استقبالی را در منطق ذكر می‏كنند و امكان استعدادی را در فلسفه .
در زمان شيخ اصطلاح امكان استعدادی نبود و در واقع به خود اين معنی هم‏
آنچنان كه متأخرين توجه كرده‏اند توجه نشده بود . تا آنجا كه ما تتبع‏
كرده‏ايم اول كسی كه اصطلاح امكان استعدادی را بكار برده است شيخ اشراق‏
بوده است . اين حرف گفته شده و گفته می‏شود كه شيخ [ ابن سينا ] ميان‏
امكان استعدادی و امكان ذاتی خلط كرده است ، چون در فلسفه او اين دو از
يكديگر تفكيك نشده بود . شيخ در برهان خود اينطور می‏گويد : اگر ما برای‏
زمان عدمی قائل باشيم كه آن عدم تقدم دارد بر وجود زمان ، آيا در ظرف‏
عدم اين ممكن است يا واجب يا ممتنع ؟ واجب و ممتنع كه نمی‏تواند باشد ،
پس ممكن است و اگر ممكن است ، امكان جوهر است يا عرض ؟ جوهر كه‏
نمی‏شود و عرض است ، بنابراين بايد قائم به موضوع و محل باشد .
در مقابل به وی جواب داده‏اند كه اين امكانی كه در مقابل وجوب و
امتناع واقع می‏شود امكان ذاتی است . و امكان ذاتی را خود شما كه شيخ‏
هستيد ، می‏گوئيد امری است معقول . يعنی امكان ذاتی به اصطلاحی كه متأخرين‏
گفته‏اند ، ظرف عروضش ذهن است و ظرف اتصافش خارج . يعنی اين در خارج‏
، عارض بر شی‏ء نمی‏شود ، " فمثل شيئيه او امكان - معقول ثان جا بمعنی‏
ثانی " . فلاسفه برهان اقامه می‏كنند كه امكان ، در خارج عارض بر شی‏ء
نمی‏شود . امكان ذاتی انتزاع عقل و اعتبار عقل است . نه اين است كه شيئی‏
در خارج هست و اين شی‏ء در خارج متصف به امكان وجود می‏شود . نه خود ذات‏
ماهيت در ظرف خارج معروض امكان است و نه آن امكان ذاتی كه ما به‏
ماهيت نسبت می‏دهيم به صورت يك صفت در موضوع قبلی وجود دارد . چيز
ديگری با اين خلط شده است . آن چيز فقط اشتراك لفظی دارد با امكان ذاتی‏
، و ما به آن می‏گوئيم امكان استعدادی . بنابراين ، اصل اين برهان خدشه بر
می‏دارد .