اصلا مسأله تركب جسم از ماده و صورت به معنای تركب حقيقت جسم است از
يك امر مبهم و كلی و از يك امر شخصی و جزئی . به آن نحو كه ماده جزء
است يعنی به وجوده الكلی و به وجوده الابهامی ، به همان نحو باقی است .
اين خلاصه مطلب اين فصل است .
البته آن مطلبی كه ديشب گفتيم كه مرحوم آخوند قبول دارند و آقای‏
طباطبائی هم اشاره كردند ، به قوت خودش باقی است ، كه اصلا مسأله كون و
فساد ( را كه مرحوم آخوند در اينجا مماشاتا با ديگران قبول كرده و آنرا
مستند برای صحت حركت جوهريه قرار داده است ) با بيان ديگر قابل توجيه‏
نيست و درست نيست . ولی ما بحسب همين اصل جدلی و مماشاتی هم كه الان‏
با شيخ داريم بحث می‏كنيم جواب همه اشكالات را داريم می‏دهيم .
پس اگر به ما بگويند ماده كه در تشخصش تابع صورت است ، چطور شما
می‏گوييد ماده مع صوره ما باقی است ؟ چون منظور شما اين است كه مع تشخص‏
ما باقی است . و اين مساوی است با اينكه بگوييم يك تشخصش از بين رفته‏
و تشخص ديگر جای آن آمده . پس يك ماده رفته و ماده ديگر آمده است .
وقتی چنين باشد ، پس ماده باقی در اينجا نداريم .
جواب می‏دهيم كه ماده باقی به نحو كلی و مبهم باقی است .
ممكن است گفته شود به اين نحو باقی باشد دردی را دوا نمی‏كند . می‏گوييم‏
چرا ، اصلا آنكه جزء است ماده به نحو مبهم است .