بر حركت جوهريه استناد میكند ، اشاره میكنيم .
شيخ گفته است غايات حركاتی كه آن حركات منشأ انتزاع زمان هستند (
يعنی حركات فلكيه ) تدريجی الوجود است و از نوع تصورات و از نوع
معرفتهای حاصله پی در پی است . در اينجا شيخ تصريح نمیكند كه اين
معرفتها به نحو علم حضوری است يا علم حصولی ؟ حتی خود مرحوم آخوند هم بر
اين مطلب تصريح نمیكند ، ولی مرحوم آخوند به اين مطلب تمسك جسته و
میپرسد كه اين تغييرات غائی كه در نفوس افلاك پيدا میشود ، و اين
معرفتهای پی در پیای كه برای آنها پيدا میشود ( 1 ) ، اين تغيير علی
الاتصال در نفوس فلكيه كه خود شما قائل هستيد ، آيا اين تغيير عرضی است
يا جوهری ؟ اين تغييرات كه در نفوس فلكيه پيدا میشود از نظر ماهيت چه
ماهيتی دارند ؟ اين تغييرات بايد جوهری باشند زيرا اين معارف علی
الاتصال كه از سنخ حركت و تدريجی الوجود است ، همان تصور مبادی عاليه
است ، اين تصورات كه تصور عرض نيست ، تصور جوهر است ، و خود شما
تصور جوهر را جوهر میدانيد ، نه عرض . پس خود اين كمالات تدريجی كه
برای نفوس فلكيه پيدا میشود يك سلسله كمالات جوهری است . اين استدلال و
نقضی است كه مرحوم آخوند بر شيخ كرده است .
ايراد بر استدلال آخوند و دفاع از شيخ
ممكن است كسی از طرف شيخ جواب دهد كه بر مبنای شيخ و حتی بر مبنای
خود شما و حداقل بر حسب تعبيرات خود شما در باب وجود ذهنی ، اين حرف
درست نيست . خود شما و همچنين شيخ قائليد كه جوهر ذهنی به حمل
پاورقی :
1 - پی در پی و علی الاتصال كه در اينجا میگوئيم ، معنايش اين نيست كه
تصوری پيدا میشود و بعد از لحظهای يكی ديگر و بعد از لحظهای يكی ديگر .
بلكه همانطوری كه اوضاع تدريجا و آن به آن و علی الاتصال تغيير پيدا میكند
، آن معارف هم كه غايات است ، قهرا علی الاتصال تغيير پيدا میكند .
نوعی تغيير علی الاتصال در نفوس فلكيه هست .