در صورت مستقيم نبودن حركت ، انواع حركت غير مستقيم خواهيم داشت :
يكی حركت مستدير است يعنی حركت وضعی ، مثل حركتی كه امروزه برای كره‏
زمين قائلند يا حتی حركت های دوری انتقالی كه حركت تكراری است . يعنی‏
حركتی است كه مسيری را طی می‏كند و به نقطه اول می‏رسد و باز همان را دو
مرتبه تكرار می‏كند .
حكما معتقدند كه اگر حركتی مستدير باشد ، اين حركت بايد حداقل دو علت‏
داشته باشد ، مقصود اين است كه از يك فاعل طبيعی حركت مستدير پيدا
نمی‏شود ، بايد چند فاعل دست بدست يكديگر بدهند تا يك شی‏ء حركت مستدير
انجام دهد ، و الا مقتضای طبيعت واحد بی جان كه كارش يكنواخت است چنين‏
چيزی نخواهد بود . حال چه دليلی بر اين مطلب است ، بعدها گفته می‏شود .
فعلا به عنوان مقدمه می‏گوئيم تا بحث روشن شود . يا اگر علل ، مركب نيست‏
آن مبدأ بايد شاعر ، ذی نفس و ذی اراده باشد كه در درونش ارادات و
اشواق متجدد شود . شوقها و اراده‏ها اگر متجدد شود مانعی ندارد . و لهذا
يك انسان به حكم اينكه با اراده است اين امكان برای او هست كه مثلا دور
يك مكان چند بار بچرخد . برای اينكه هر بار شوق و اراده جديدی پيدا
می‏شود . حكما چه برهانی داشته‏اند بر اينكه آن حركات افلاكی كه بطلميوس‏
فرض كرده بود ، آن حركات را ارادی بدانند ؟ از همين راه وارد شدند كه :
چون حركات افلاك مستدير و مكرر است افلاك نمی‏توانند اجسام عنصری باشند
و مورد تعلق هيچ نفسی نباشند . پس حركات افلاك حركات ارادی و شوقی‏
است .

غايت در حركات افلاك

حال اين مطلب كه دانسته شد مقصود مرحوم آخوند روشن می‏شود كه : در آن‏
گونه حركات غايت هم تدريجی الوجود است و هم شعوری است . می‏گويند در