پاورقی : 1 - از اينجا ما يك وجود مقداری را كشف میكنيم ، يعنی وجود يك مقدار را در عالم كه غير از مقادير اجسام است . اين مقدار غير قارالذات است و مقدار اجسام قارالذات است . 2 - اگر به جای " به " " بها " میبود بهتر بود . چون عبارت به اين معنا است كه به اعتبار آن قبليت با بعديت جمع نمیشود . 3 - عبارت بايد چنين باشد : " ثم ما من قبليه بهذه القبليه الا و بين القبل و بين الذی هو البعد " . 4 - اين " ذو كميه " را اگر عطف به " كميه متصله غير قاره " بگيريم غلط است . میتوانيم اينجور توجيه كنيم كه بگوييم اگر چه ظاهر عبارت " ذو كميه " عطف به " كميه متصله " است ، ولی برای رفع اين نقيصه " ذو كميه " را عطف به " كم " بگيريم . با اين كار اين تشويش حل میشود . ولی مشكل ديگری پيدا میشود . بعد میگويد " و علی التقديرين " با اين بيان ما ، دو تقدير كم است و ذو كم . بنابر تقدير " كم " با ادامه جمله ناسازگار است كه میگويد " فاما جوهر أو عرض " . میدانيم كه كم نمیتواند جوهر باشد . مرحوم حاجی در توجيه اين عبارت میگويد اين تقسيم از قبيل تقسيم كلی به جزيی نيست ، از قبيل تقسيم كل بر جزء است . يعنی اول گفته آن يا كم است يا >