مستقيمه أو منعطفه ( 1 ) أو راجعه ( 2 ) ، و المستقيمات لا تدوم علی‏
اتصالها لتناهی الابعاد ( 3 ) المكانيه كلها ، و الاخيرتان غير متصلتين‏
لتخلل السكون بين كل حركتين متخالفتين جهه ( 4 ) ، و السكون لا يكون الا فی‏
الزمان ، لانه قوه الحركات كما مر و قوه الشی‏ء لابد أن تكون متقدمه عليه‏
زمانا ( 5 ) و الزمان يفتقر الی حركه حافظه له ، و هو لا ينحفظ بحركه‏
متصرمه بل بما يقبل الدوام التجددی الاتصالی ، و التی تقبل هذا الدوام هی‏
المستديره ( 6 ) التی يجوز اتصالها دائما ، فهی غنيه عن سائر الحركات‏
العرضيه و هی لا تستغنی عن المستديره ، فهی أقدم الحركات ( 7 ) .
و أما أن المستديره أدومها فلما مر أن غيرها منقطعه الی سكون ، لانه‏
عدمها ، و

پاورقی :
1 - مقصود از منعطف حركت دوری نيست ، يك حركت انحنائی است كه بعد
زاويه می‏خورد . اين اصطلاح خاصی است .
2 - اين تقسيم ، تقسيم درستی نيست . زيرا حركت راجعه خودش نوعی‏
حركت مستقيم است . راجعه حركت مستقيمی است كه اول مستقيم حركت كرده‏
و بعد حالا دارد به همان خط مستقيم برمی‏گردد .
3 - چون ابعاد متناهی است حركات مستقيم دائمی نيست امروزه اساسا به‏
حركت مستقيم قائل نيستند و هر حركتی را كه ما در حس مستقيم می‏دانيم‏
می‏گويند واقعا منحنی است . اينها كه چنين می‏گويند قائل به غير متناهی‏
بودن ابعاد نيستند . قدما هم كه قائل به حركت مستقيم بودند باز هم‏
می‏گفتند كه چون ابعاد متناهی است بنابراين حركت مستقيم متناهی است .
4 - هر دو حركتی كه از نظر جهت متخالف هستند بايد سكونی در بينشان‏
متخلل شده باشد و سكون هم جز در زمان رخ نمی‏دهد ، پس حركت منعطفه و
راجعه نمی‏توانند حركات متصل باشند ، زيرا بدون تخلل سكون نمی‏تواند هيچ‏
كدام از اين دو حركت رخ دهد .
5 - سكون غير از ثبات است ، سكون يعنی قوه حركت . همين كه سكون در
كار باشد پای قوه در ميان است ، قوه تقدم زمانی دارد بر فعليت ، پس‏
سكون تقدم زمانی دارد بر حركت . پس بايد زمانی در كار باشد .
6 - از نظر قدما حركت دائم حركت فلك است . ولی ايشان كه قائل به آن‏
نيست و حركت دائم را حركت جوهری می‏داند و اين حرفها را بر مبنای قوم‏
زده است .
7 - تا اينجا در مقام اثبات " اقدميت " بودند . و بعد از اين در
مقام اثبات " ادوميت " هستند . گرچه اساسا اصطلاح " ادوم " صحيح‏
نيست ، يكی دائمی است و بقيه غير دائمی .