كه ذكر كنم . آن اين كه : اساسا حاجی توجه نكرده است كه اين سخن حتی مال‏
خود مرحوم آخوند نيست و قبل از مرحوم آخوند كسی ديگر هم كه خود شيخ باشد
گفته است . در جلد دوم " اسفار " ( كه ظاهرا جلد پنجم چاپ جديد می‏شود
) مرحوم آخوند خودش از شيخ مطلبی را نقل می‏كند كه هر چند تعبيرش با
تعبير اينجا قدری فرق دارد ولی مضمونش اينست كه : طبيعت كه ما می‏گوئيم‏
برای آثار موجود در خودش علت است ، علت معده است نه علت ايجابی و
ايجادی . در آنجا مطلب به اين تعبير آمده و ای كاش مرحوم آخوند در
اينجا هم همان تعبيری را كه در مباحث جواهر و اعراض به كار برده است‏
به كار می‏برد تا اسباب اشكال و ايراد محشين واقع نمی‏شد . بنابراين ، اين‏
جمله‏ای كه در اينجا مرحوم آخوند دارند كه : " الطبيعه لا يفيد شيئا من‏
الاثار " آنچنان كه حاجی فرموده‏اند انكار صور نوعيه و انكار طبيعت نيست‏
، بلكه مقصودش از لايفيد ، لايوجد است . يعنی علت موجده نيست ، علت‏
معده است .
جلسه پيش گفته شد كه اين سه برهانی كه در اينجا داريم ، اگر چه هر
كدام از يك راه مختلف است ، ولی هر سه راه به ملاك رابطه جوهر و عرض‏
منتهی می‏شود . در برهان " عله المتغير متغير " از باب اينكه طبيعت‏
علت است برای عرض و علت متغير بايد متغير باشد ، وارد شدند . در
برهان دوم باز از راه رابطه است ، اما رابطه به اين نحو كه عرض از
توابع جوهر است و استقلالی در مقابل جوهر ندارد ، و اين رابطه بيشتر نظر
به رابطه حاليت و محليت دارد . در برهان سوم ، باز نظر به رابطه جوهر و
عرض است ولی رابطه تشخص ، يعنی اينكه عرض مشخص جوهر است .
قرار شد ببينيم برهانهای ديگر هم بر اثبات حركت جوهريه هست يا نه ؟
در اينجا ، ما به بعضی از براهين ديگر و شايد عمده براهين ديگری كه می‏شود
اقامه كرد ، برخورد كرده‏ايم و آنها را در هر كجای " اسفار " كه در
گذشته برخورد كردم ، يادداشت كردم . مجموعا سه برهان ديگر كه شايد قوی‏تر
از براهين ديگر است