حركات اختياری از قبيل حركات وضعی و أينی . حركات كمی مثل رشد بدن .
تغيير رنگ و حرارت و نظائر آن تغيير كيفی است . حتی بعضی از حركات را
می‏شود حركت طبعی دانست ، مثل حركت قلب ، حركت كبد ، امعاء ، روده‏ها
و نظاير آن ، اينها اعمال و حركات اختياری نيستند ، يعنی انسان اينها را
با اراده و اختيار انجام نمی‏دهد . عمل ارادی مثل حركتهای أينی يا وضعی‏
است كه انسان از جايی به جايی می‏رود يا وضع خود را تغيير می‏دهد . ايشان‏
می‏گويند : خستگی در اعمال طبيعی نوع دوم است ، درست هم هست . هيچگاه‏
بدن در اعمال طبيعی نوع اول خسته نمی‏شود ، مثلا قلب در حركت خودش خسته‏
نمی‏شود و نيازی به استراحت ندارد كه مدتی متوقف بشود و دوباره كار كند
. اين با آنچه كه اطبا امروز می‏گويند منافاتی ندارد . منظور اطبا به معنی‏
تحميل كار زيادتر از ميزان قدرت است . اينكه اينها اسمش را خستگی‏
می‏گذارند غير از خستگی مورد نظر آنها است . در نوع دوم كه كارهای‏
اختياری است اعياء و خستگی معنی دارد .
حاجی در اينجا يك اعتراضی كرده است به مرحوم آخوند كه اين چه فرق كرد
با حرف اولتان ؟ اول گفتيد " و للنفس طبيعتان " ، هر دو مقهورند ،
يكی از روی طوع و ديگری از روی كره ، بعد می‏گوئيد : " و لها ايضا ضربان‏
من القوی " ، مگر قوه غير از طبيعت است و مقصود شما از طبيعت مگر غير
از همان قوه‏های طبيعی است ؟ خوب ، بازگشت اين [ حرف دوم ] به همان‏
است نه به چيز ديگر . اين مناقشه‏ای است كه كسی ممكن است بگويد وارد
است ، يا حلش بكند به اين نحو كه كلمه " ايضا " را بردارد و جمله دوم‏
را عطف تفسيری جمله اول حساب كند .

رابطه حركات طبيعی بدن و نفس

ولی ظاهرا اينطور نيست ، مرحوم آخوند يك مطلب ديگری را هم در اينجا
می‏خواهد بيان كند و آن اينكه : در باب حركات طبيعی اين مسئله مطرح است‏
( 1 ) كه

پاورقی :
1 - اگر مرحوم آخوند اين را در اينجا مطرح نكرده ، ولی در سفر نفس‏
مطرح كرده است .