استفاده الحركه الجوهريه من القرآن
و أما رابعا فقولك : " هذا احداث مذهب لم يقل به حكيم " كذب و ظلم ، فأول حكيم قال فی كتابه العزيز هو الله سبحانه و هو أصدق الحكماء حيث قال : " « و تری الجبال تحسبها جامده و هی تمر مر السحاب »" ، و قال : " « بل هم فی لبس من خلق جديد »" ( 2 ) و قوله اشاره الی تبدل الطبيعه : " « يوم تبدل الارض غير الارض »" ( 3 ) ، و قولهپاورقی : 1 - ما بعدا كه درباره زمان بحث خواهيم كرد خواهيم گفت كه زمان مقدار حركت است و نسبت اين دو نسبت امر متعين به امر مبهم است ، يعنی همان نسبتی كه ميان جسم تعليمی و جسم طبيعی است . اين دو در خارج يك وجود دارند ، اگر شیء را مبهم لحاظ كنيم جسم طبيعی است و اگر متعين لحاظ كنيم جسم تعليمی است . حركت و زمان هم همين جور هستند . 2 - لبس [ به فتح ] يعنی اشتباه ، لبس [ به ضم ] يعنی پوشيدن . دليل اينكه به " اشتباه " لبس میگويند اين است كه امری است كه پنهان شده در زير جامهای ، لذا به هر امری كه مورد اشتباه است " لبس " میگويند . ولی لبس با لبس در عين حال از يك ريشهاند . بعضی گمان كردهاند مرحوم آخوند در اينجا لبس را اشتباها به معنی لبس يعنی پوشيدن گرفته و چنين منظوری دارد كه : آنا فانا متلبس به خلق جديد میشوند ، پس خلع و لبس نيست بلكه لبس بعد لبس است . ولی ظاهرا مطلب اينطور نيست ، مرحوم آخوند خودش هم مفسر است و هم لغوی ، لبس را به همان معنی " اشتباه " گرفته است و میخواهد بگويد : آيه قرآن ناظر به اين نيست كه در خلق جديدی كه فقط در قيامت صورت میگيرد در اشتباه هستند ، بلكه اشتباه ايشان اين است كه آنا فانا در خلق جديد هستند و اين را درك نمیكنند . 3 - روزی كه زمين متبدل میشود و زمين غير زمين میشود ، زمين در حالی كه زمين است غير خودش میشود . اينها آيات قيامت است ، ولی توجه داشته باشيد كه امثال مرحوم آخوند معتقدند كه حقايقی كه در اينجا وجود دارد مكشوف میشود ، نه اينكه اين حقايق در اينجا وجود نداشته و در آنجا ظهور
میكند . آياتی مثل " اذا السماء انشقت " ، " اذا السماء انفطرت" نيز همين جور است ، همه اينها روزی است كه غطاءها و پردهها برداشته میشود و حقايق آنچنان كه هستند بروز و ظهور میكنند .