ليس كما ظن فی المشهور " برگشتی است به همان مطالبی كه در آخر فصل‏
پيش گفته شد . يعنی به مباحثی كه راجع به غايت از قول شيخ نقل كرديم .
بحث " و ليس كما ظن فی المشهور " كه همان بحث فاعل زمان است ،
بحث مهمی است و شايد بيش از اندازه‏ای كه اينجا بحث شده است لازم است‏
بحث شود . اولا مقدمه‏ای بايد گفت تا مطلب كاملا روشن شود و معلوم گردد
دردی كه برای فلاسفه پيدا شده از كجا پيدا شده است .

زمان از مشخصات است يعنی چه ؟

مطلبی كه مكرر شنيده شده و قدما هم گفته‏اند راجع است به اينكه زمان از
مشخصات است . حالا چه تعبير مشخص كنيم و چه تعبير لوازم تشخص ، فرق‏
نمی‏كند . معنای اينكه زمان از مشخصات است اين است كه رابطه هر شی‏ء با
زمان خودش يك رابطه عرضی و يك رابطه اتفاقی نيست . بلكه به نوعی‏
بستگی دارد با اصل و هويت آن شی‏ء . يعنی اگر زمان شی‏ء را از شی‏ء بگيريم‏
، بايد بگوئيم كه يا خود شی‏ء را از شی‏ء گرفته‏ايم ، يا يكی از لوازم لا
ينفك او كه قابل انفكاك از آن نيست را از آن گرفته‏ايم . يعنی به هر
حال غير قابل انفكاك است . معنای اينكه غير قابل انفكاك است اين است‏
كه اگر آن را از اين شی‏ء بگيريم ديگر آن شی‏ء آن شی‏ء نيست . اين معنای‏
اين جمله است كه می‏گويند زمان از مشخصات است .
از طرف ديگر ، مطلب ديگری داشتيم كه گفتيم زمان مقدار حركت است .
بعد بحثی را طرح كرديم كه آيا زمان كه مقدار حركت است ، مقدار سكون هم‏
داريم ؟ آيا هر چيزی كه قابل حركت و سكون است ، مقدار حركت و مقدار
سكونی دارد ؟ پس قهرا هر چيزی برای خود زمانی دارد ؟ به عدد اشياء و به‏
عدد حركتهائی كه اشياء دارند زمان وجود دارد ؟ اين يك مسأله است و
مسأله جالبی است و بعد هم در اين مسأله بحث می‏كنيم .