جوهر و مشخصات آن مجعول به يك جعل هستند

در اينجا در باب مشخصات ايشان می‏فرمايند : اينها يا عين تشخصند يا از
لوازم تشخص . و مقصودشان از لوازم تشخص همين است كه گفته شد . از
لوازم است يعنی مثل لازم بودن زوجيت برای اربعه است . يعنی اينها وجودی‏
عليحده از وجود ملزوم خودشان ندارند . لهذا در باب براهين حركت جوهريه‏
يك برهان همين بود كه حركت در وضع و أين و كم و كيف ، از باب اينكه‏
اينها مشخصند يا از لوازم تشخصند و مشخصات و لوازم تشخص با جوهر دو
وجود ندارند بلكه متحد الوجودند ، حركت اينها عين حركت جوهری است .
البته به اين معنی كه خود حركت اينها نوعی حركت جوهری است . همان طور
كه لازمه حركت كمی ، آنطور كه قدما آنرا تصوير می‏كردند ، همين حرف بوده‏
است . خود حركت كمی هم نوعی حركت جوهری است . پس اين همان حرفی است‏
كه در گذشته هم گفته‏ايم . حال كه اين مشخصات يا لوازم تشخص اين قابليت‏
را ندارند كه جعل ميانشان و ميان موضوعشان متخلل شود ، پس علت اينها
همان علت موضوعشان است . همانطور كه علت موضوعشان ماوراء طبيعت است‏
علت خود اينها هم ماوراء طبيعت است .
البته اينجا گرچه مرحوم آخوند ذكر نكرده ، در عين حال عليت اعدادی را
، يعنی اينكه وضعی علت اعدادی برای وضع ديگر باشد و مكانی علت اعدادی‏
برای مكانی ديگر باشد ، انكار نمی‏كند . ولی اينجا اين مطلب را نياورده‏
است .
اين فصل به پايان رسيد . بعضی مطالب می‏ماند برای فصل " ربط حادث به‏
قديم " .