موضوع باقی مستمر داريم يعنی اگر بگوييد مسأله صوره ما در مقابل صور
شخصيه اعتبار ذهن است 1 ، درست نيست . مثل اين است كه در اين اطاق
بطور دائم مثلا در طول سال در هر دقيقه يك فرد بيايد و در همان موقع يك
فرد بيرون برود ، آيا میتوانيم بگوييم انسان ما باقی است ؟ البته
میگوييم انسان ما باقی است ، يعنی آنرا مانند يك امر باقی فرض میكنيم
ولی بنظر دقيق انسان ما يك امر اعتباری و ذهنی است ، بلكه حقيقت اين
است كه در هر دقيقه انسانی بوده است . يعنی آنچه كه در واقع موجود است
، وجود انسان است به نحو كثرت ، وجود انسان به نحو وحدت كه باقی باشد
صرف اعتبار ذهن است . 2 در مدت يك سال انسان در اطاق وجود نداشته
است ، بلكه انسانها وجود داشتهاند . و هيچ كدامشان هم در يك سال وجود
نداشتهاند ، بلكه هر كدام در ظرف يك دقيقه وجود داشتهاند . پس اين
صوره ما كه ما هم در اينجا میگوييم ، مخصوصا در كون و فساد جز يك امر
انتزاعی چيز ديگری نيست .
ببينيد : حرفهای مرحوم آخوند پايين و بالا دارد و اين هم به دليل غفلت
از حرفهای خودش نيست ، بلكه به اين دليل است كه گاهی روی مسلك قوم
حرف میزده است . خود مرحوم آخوند در بعضی از كلماتش گفته كه كون و
فساد محال است ، به همين دليل كه ماده نمیتواند ضمن صوره ما باشد . اگر
ماده بخواهد باقی باشد ، فقط در ضمن صورت واحد متدرج میتواند باقی باشد
، يا در ضمن يك صورت ساكن ثابت .
آقای طباطبائی نيز در باب قوه و فعل و در باب حركت جوهريه از همه
پاورقی :
1 - كه اين را هم مرحوم حاجی خواسته توجيه بكند ولی نتوانسته است .
2 - اين حرفی است كه خود مرحوم آخوند در جاهای ديگر مكرر گفته است و
گفته است اين حرف غلط است كه طبيعت يوجد بوجود فرد ما و ينعدم
بانعدام جميع الافراد ، بلكه الطبيعه يوجد بوجود فرد و ينعدم بانعدام ذلك
الفرد . چون طبيعت يعنی كلی طبيعی نه واحد است و نه كثير ، واحد است
به وحدت افراد و كثير است به كثرت افراد .