پاورقی : 1 - همانطور كه برای سواد يك فرد و شخصی زمانی بود ، در حين حركت برای جوهر هم همين طور فرد شخصی زمانی وجود دارد . 2 - در اين چند سطر آخر اشكالی عبارتی است . مرحوم آخوند فرمود : " كما ان للسواد عند اشتداده . . . و هو الجسم الاسود هو موضوع هذه الحركه " بعد میگويد " فكذلك للجوهر . . . " . انتظار اين است كه بعد از آن عبارت بگويد " پس برای جوهر هم يك فرد زمانی متدرج است و موضوع ما ماده است با همين صورت جوهری اما صوره ما " . ولی اين را در عبارت درست بيان نمیكند و به صورت ناقص توضيح میدهد . 3 - يعنی در توجيه بقاء و وحدت عددی ، بقای موضوع كافی نيست . 4 - امر اينچنين نيست كه متصل واحده نباشد ، يعنی متصل واحده است . 5 - بنابر اصالت وجود اين مطلب قابل توجيه است ، و بنابر اصالت ماهيت چارهای جز اين نيست كه افراد را آنی بالفعل بدانيم و به فرد متصل نيز قائل نشويم ، و اگر به فرد متصل قائل نشويم گذشته از اينكه لازم میآيد غير متناهی محصور بين حاصرين باشد ، وحدت حركت هم محفوظ نيست . 6 - يعنی از هر مرتبه ماهيتی انتزاع میشود .