اختلاف نظرها به فقه شيعه حيات و حركت داده است .
پس مطلق اختلاف ، محكوم نيست . اختلافی محكوم است كه ناشی از سوء
نيت و غرضرانی باشد و يا در مورد مسائلی باشد كه راه اصلی مسلمين را از
يكديگر جدا می‏كند مانند مسأله امامت و رهبری، نه مسائل فرعی و غير اصلی.
اما بررسی تاريخ فكری مسلمين و اينكه چه اختلافاتی از سوء نيتها و
غرضرانيها و تعصبها ناشی شده و چه اختلافاتی لازمه طبيعی تفكر عقلی مسلمين‏
بوده است ، و هم اينكه آيا همه مسائل كلامی را بايد جزء مسائل اصلی و همه‏
مسائل فقهی را جزء مسائل غير اصلی به شمار آورد ، و يا ممكن است مسأله‏ای‏
كلامی از اين نظر اصالت نداشته باشد و مسأله‏ای فقهی اصالت داشته باشد ،
بحثهايی است كه از عهده اين درس خارج است .
قبل از آنكه به نقل مذاهب كلامی بپردازيم لازم است به يك جريان در
جهان اسلامی اشاره نمائيم و آن اينكه گروهی از علماء اسلامی از اصل با كلام‏
يعنی بحث عقلی در مسائل اصولی اسلامی ، مخالف شدند و آنرا " بدعت " و
حرام دانستند . اينها به نام " اهل حديث " معروفند . احمد بن حنبل كه‏
يكی از ائمه فقهی اهل تسنن است در رأس " اهل الحديث " قرار دارد .
حنابله به طور كلی با كلام اعم از كلام معتزلی يا اشعری ، چه رسد به شيعی‏
مخالفند و به طريق اولی با منطق و فلسفه مخالفند . اين تيميه حنبلی كه از
شخصيتهای برجسته دنيای جماعت است فتوا به حرمت كلام و منطق داده . جلال‏
الدين سيوطی نيز كه اهل الحديث است كتابی دارد به نام " صون المنطق و
الكلام عن المنطق و الكلام " . مالك بن انس