بگذريم از بيانات ائمه اطهار عليهم السلام درباره " عقايد " كه به‏
صورت خطبه و روايت و دعا در دست است ، در ميان مؤلفان شيعی اولين‏
فردی كه در مورد " عقا يد " كتاب تأليف كرده است علی بن اسماعيل ابن‏
ميثم تمار است . ميثم تمار خود مردی خطيب و سخنور بوده و از صاحبان سر
اميرالمؤمنين علی عليه‏السلام محسوب می‏شود . علی بن اسماعيل نواده اين مرد
بزرگ است . اين مرد معاصر عمر و بن عبيد و ابوالهذيل علاف از متكلمان‏
معروف نيمه اول قرن دوم و از پايه گذاران طبقه اول كلام معتزلی است .
در ميان اصحاب امام صادق عليه‏السلام گروهی هستند كه خود امام صادق‏
عليه‏السلام آنها را به عنوان " متكلم " ياد كرده است از قبيل هشام بن‏
الحكم ، هشام بن سالم ، حمران بن اعين ، ابوجعفر احول معروف به مؤمن‏
الطاق ، قيس بن ماصر و غيرهم .
در كتاب كافی داستانی از مباحثه اين گروه با يكی از مخالفين در حضور
امام صادق عليه‏السلام كه موجب نشاط خاطر امام شده بود نقل می‏كند .
اين طبقه نيز در نيمه اول قرن دوم هجری می‏زيسته‏اند . اين گروه پرورش‏
يافته مكتب امام صادق عليه‏السلام بودند و اين خود می‏رساند كه ائمه اهل‏
البيت عليهم‏السلام نه تنها خود به بحث و تجزيه و تحليل مسائل كلامی‏
می‏پرداخته‏اند ، گروهی را نيز در مكتب خود برای بحثهای اعتقادی تربيت‏
می‏كرده‏اند . هشام بن الحكم همه برجستگيش در علم كلام بود ، نه در فقه يا
حديث يا تفسير . امام صادق عليه‏السلام او را كه در آن وقت جوانی نو خط
بود از ساير اصحابش بيشتر گرامی می‏داشت و او را بالا دست ديگران‏