اولين مسأله

ظاهرا اولين مسأله‏ای كه در ميان مسلمين مورد بحث و قيل و قال ولم و لا
نسلم واقع شد مسأله " جبر و اختيار " بود ، واين بسيار طبيعی بود ،
زيرا اولا اين مسأله چون با سرنوشت انسانها مربوط است مورد علاقه هر
انسان بالغ الفكری است . شايد جامعه‏ای يافت نگردد كه مردمش به مرحله‏
بلوغ فكری رسيده باشند و اين مسأله در آن جامعه طرح نشده باشد . ثانيا
قرآن مجيد آيات زيادی در اين زمينه دارد كه محرك انديشه‏ها در اين مسأله‏
اساسی می‏گردد ( 1 ) .
عليهذا دليلی ندارد كه ما در جستجوی منشأ ديگری برای طرح اين مسأله در
جهان اسلامی بشويم . مستشرقين ، معمولا برای اينكه اصالت علوم و معارف‏
اسلامی را نفی كنند ، كوشش دارند به هر نحو هست برای همه علومی كه در
ميان مسلمين پديد آمده ريشه‏ای از خارج از دنيای اسلام ، خصوصا از دنيای‏
مسيحيت بيابند . از اينرو كوشش دارند به هر نحو هست ريشه اصلی علم كلام‏
را از خارج بدانند همچنانكه نظير اين كار را در مورد علم نحو ، عروض ( و
شايد معانی ، بيان و بديع ) و عرفان اسلامی كرده‏اند .
بحث جبر و اختيار كه ضمنا بحث قضا و قدر هم هست ، يعنی از آن جهت‏
كه به انسان مربوط است " جبر و اختيار " است و از آن جهت كه به خدا
مربوط است " قضا و قدر " است ، خود بحث عدل را به ميان آورد ، زيرا
رابطه‏ای آشكار ميان جبر و ظلم از يك

پاورقی :
. 1 رجوع شود به كتاب " انسان و سرنوشت " تأليف مرتضی مطهری .