معيار درستی و نادرستی در اخلاق
اينجا لازم است نكتهای روشن شود . آن نكته اين است كه در حكمت نظری اعم از الهی و رياضی و طبيعی ، معيار مشخصی و منطق معينی برای كشف صحت و سقم نظريهها وجود دارد . اگر استدلال استدلالی قياسی باشد ، مثل استدلالات علم الهی ، معيارهای منطق صورت كافی است ، يعنی اينكه صورت استدلال مطابق قواعد منطقی باشد و ماده استدلال از اصول مسلم بديهی اولی و يا محسوس و يا تجربی باشد . و اگر استدلال ، استدلال تجربی باشد ، خود آزمون عملی و عينی كافی است برای كشف صحت و سقم آن نظريه . در حكمت عملی چطور ؟ ممكن است گفته شود كه مسائل حكمت عملی از هيچيك از دو طريق فوق قابل اثبات نيست . نه از طريق قياسی و منطقی ، و نه از طريق تجربی . اما از طريق قياسی به دليل اينكه مواد قياس بايد از بديهيات اوليه و يا محسوسات و يا وجدانيات و يا مجريات باشد ، در صورتی كه حكمت عملی مربوط است به مفهوم " خوب " و " بد " و مفهوم خوب و بد از " بايد " ها و " نبايد " ها انتزاع میشود ، و بايدها و نبايدها تابع دوست داشتن ها و دوست نداشتنها