است ، تخلف از آن كشنده است .
2 ، . 3 حال و مقام
از اصطلاحات شايع عرفا ، اصطلاح حال و مقام است . آنچه بدون اختيار بر
قلب عارف وارد میشود " حال " است ، و آنچه او آن را تحصيل و كسب
میكند " مقام " است . حال زود گذر است و مقام ، باقی . گفتهاند احوال
مانند برق جهندهاند كه زود خاموش میشوند .
حافظ :
برقی از منزل ليلی بدرخشيد سحر
|
وه كه با خرمن مجنون دل افكار چه كرد
|
سعدی :
يكی پرسيد از آن گمگشته فرزند
|
كه ای روشن روان پير خردمند
|
زمصرش بوی پيراهن شنيدی
|
چرا در چاه كنعانش نديدی
|
بگفتا " حال " ما " برق " جهان است دمی پيدا و ديگر دم نهان
است
گهی بر طارم اعلی نشينيم
|
گهی تا پشت پای خود نبينيم
|
اگر درويش در " حالی " بماندی
|
سرودست از دو عالم برفشاندی
|