عارف ، مستلزم تعريف زهد و عبادت و عرفان است .
پس نتيجه مطلب اين می‏شود كه زهد عبارت است از اعراض از مشتهيات‏
دنياوی ، و عبادت عبارت است از انجام اعمال خاصی كه از قبيل نماز و
روزه و تلاوت قرآن و امثال اينها ، و عرفان مصطلح عبارت است از منصرف‏
ساختن ذهن از ما سوی ا لله وتوجه كامل به ذات حق برای تابش نور حق بر
قلب .
به نكته‏ای مهم در جمله اخير اشاره شده است ، و آن اينكه " گاهی بعضی‏
از اينها با بعض ديگر مركب می‏شوند " . پس ممكن است يك فرد در آن‏
واحد هم زاهد باشد و هم عابد ، و يا هم عابد باشد و هم عارف ، و يا هم‏
زاهد باشد و هم عارف ، و يا هم زاهد باشد و هم عابد و هم عارف ، ولی‏
شيخ توضيحی نداده است . البته منظورش اين است كه هر چند ممكن است يك‏
فرد زاهد و يا عابد باشد امام عارف نباشد ، ولی ممكن نيست كه عارف‏
باشد و زاهد و عابد نباشد .
توضيح مطلب اين است كه ميان زاهد و عابد ، عموم و خصوص من وجه است‏
، ممكن است فردی زاهد باشد و عابد نباشد و يا عابد باشد و زاهد نباشد و
يا هم عابد باشد و هم زاهد چنانكه همه اينها واضح است . ولی ميان هر يك‏
از زاهد و عابد ، با عارف عموم و خصوص مطلق است يعنی هر عارفی زاهد و
عابد هست ولی هر زاهد و يا عابدی عارف نيست .
البته در قسمت بعد گفته خواهد شد كه زهد عارف با زهد غير عارف دو
فلسفه دارد . فلسفه زهد زاهد غير عارف يك چيز است وفلسفه زهد زاهد
عارف چيز ديگر است ، همچنانكه فلسفه عبادت