از نظر اين گروه ، نيكان صحابه رسول اكرم كه عرفا و متصوفه خود را به‏
آنها منتسب می‏كنند و آنها را پيشرو خود می‏دانند زاهدانی بيش نبوده‏اند ،
روح آنها از سير و سلوك عرفانی و از توحيد عرفانی بی‏خبر بوده است .
آنها مردمی بوده‏اند معرض از متاع دنيا و متوجه به عالم آخرت ، اصل حاكم‏
بر روح آنها خوف بوده و رجاء ، و خوف از عذاب دوزخ و رجاء به ثوابهای‏
بهشتی ، همين و بس .
حقيقت اين است كه نظريه اين گروه به هيچ وجه قابل تأييد نيست .
مايه‏های اولی اسلامی بسی غنی‏تر است از آنچه اين گروه به جهل و يا به عمده‏
فرض كرده‏اند . نه توحيد اسلامی به آن سادگی و بی‏محتوائی است كه اينها
فرض كرده‏اند و نه معنويت انسان در اسلام منحصر به زهد خشك است و نه‏
نيكان صحابه رسول اكرم آنچنان بوده‏اند كه توصيف شد و نه آداب اسلامی‏
محدود است به اعمال جوارح و اعضاء .
ما در اين درس اجمالا در حدی كه روشن شود كه تعليمات اصلی اسلامی‏
می‏توانسته است الهامبخش يك سلسله معارف عميق در مورد عرفای نظری و
عملی بوده باشد مطالبی می‏آوريم . اما اينكه عرفای اسلامی چه قدر از اين‏
تعليمات به طور صحيح استفاده كرده‏اند و چه قدر منحرف شده‏اند ، مطلبی‏
است كه در اين بحثهای كوتاه و مختصر نمی‏توان وارد شد .
قرآن كريم در باب توحيد ، هرگز خدا و خلقت را به سازنده خانه و خانه‏
قياس نمی‏كند . قرآن خدا را خالق و آفريننده جهان معرفی می‏كند و در همان‏
حال می‏گويد ذات مقدس او در همه جا و با همه چيز هست :