پاورقی : . 1 تاريخ فلسفه غرب ، ج 1 ، ص . 473
شده است .
اپيكور ، لذات را به متحرك و ساكن ، و يا فعال و منفعل تقسيم میكند .
مقصودش از لذات متحرك يا فعال ، لذاتی است كه انسان در اثر گرايش و
تحصيل چيزی به دست میآورد . اينگونه لذات معمولا ناشی از يك درد است و
به دنبال خود نيز درد و رنج و لااقل فرسودگی و خستگی میآورد . مثل لذت
غذا خوردن ، يا لذت جنسی ، يا لذت جاه و مقام . ولی لذت ساكن همان
حالت آرامشی است كه از نبودن رنج پديد میآيد ، مثل لذت سلامت . اپيكور
لذت ساكن را توصيه میكند نه لذت متحرك را . اپيكور همواره به سادگی
توصيه میكند و از اين جهت فلسفهاش به فلسفه كلبيون نزديك میشود .
میگويد :
" در حالی كه به آب و نان ، روز میگذارم ، تنم از خوشی سرشار است ،
و بر خوشيهای تجمل آميز آب دهان میاندازم ، نه به خاطر خود آن خوشيها
بلكه به خاطر سختی هايی كه در پی دارند " ( 1 ) .
فلسفه اپيكور ، هر چند به نام فلسفه لذت معروف شده است ، ولی در
حقيقت اين فلسفه ، فلسفه ضد رنج است ، يعنی او خير و فضيلت را در كم
كردن رنج میداند . بنابر اين اينكه میگويند : " او فضيلت را در حزم در
جستجوی لذت میداند " ، بايد گفت : " او فضيلت را در حزم در كاهش
رنج میداند " .
اپيكور میگويد :
پاورقی : . 1 تاريخ فلسفه غرب ، ج 1 ، ص . 473 |