كشيد كه چه می‏كنی ؟ ابوحفص به خود آمد و از آن پس اين شغل را رها كرد .
و هم او می‏نويسد : شبلی وارد بر جنيد شد در حالی كه همسر جنيد نشسته‏
بود . همسر جنيد خواست حركت كند و برود ، جنيد گفت : شبلی در حالی‏
است كه از تو بی خبر است ، بنشين . همسر جنيد نشست . جنيد مدتی با
شبلی سخن گفت تا كم كم شبلی شروع كرد به گريه . جنيد به همسرش گفت‏
اكنون خود را مستور ساز كه شبلی در حال به خود آمدن است .
حافظ :
چو هر " خبر " كه شنيدم رهی به حيرت داشت از اين سپس من وساقی و
وضع " بی خبری ة
ايضا حافظ :
حضوری گر همی خواهی از او غايب مشو حافظ متی ما تلق ما تهوی دع‏
الدنيا و اهملها
عرفا حالی را كه به اولياء الله در حال نماز دست می‏داد كه از خود و
اطراف خود به كلی بی‏خبر می‏ماندند به همين نحو تفسير می‏كنند . بعدا
خواهيم گفت كه چيزی از " غيبت " بالاتر هم هست ، و آنچه در اولياء
الله بوده است از آن قبيل است .

10 ، 11 ، 12 ، . 13 ذوق ، شرب ، ری ، سكر

ذوق يعنی چشيدن . عرفا معتقدند كه اطلاع علمی به چيزی جاذبه و كشش‏
ندارد ، شوق و انجذاب فرع بر چشيدن است . بوعلی در اواخر نمط هشتم ة
اشارات " به مناسبتی همين مطلب را ياد آوری