دشوار است برای آنها رام و نرم است ، و به آنچه جاهلان از آن وحشت
دارند مأنوسند ، با بدنهای خود با مردم محشور و مصاحبند در حالی كه
روحهای آنها به برترين جايگاهها پيوسته است .
و لعله الی هذا الحد انما يتيسر له هذه المعارفة احيانا ثم يتدرج الی
ان يكون له متی شاء .
شايد تا عارف در اين منزل است ، پيدايش اين حالت برای او امری غير
اختياری باشد ، ولی تدريجا درجه به درجه بالا میرود تا آنجا كه اين حالت
تحت ضبط و اختيار او در میآيد .
ثم انه ليتقدم هذه الرتبة ، فلا يتوقف امره الی مشيئته بل كلما لا حظ
شيئا لا حظ غيره و ان لم تكن ملاحظته للاعتبار ، فيسنح له تعريج عن عالم
الزور الی عالم الحق ، مستقر به و يحتف حوله الغافلون .
سپس از اين هم پيشتر میرود ، كارش به جائی میرسد كه ديدن حق متوقف
برخواست او نيست ، زيرا هر وقت هر چه را میبيند پشت سرش خدا را
میبيند هر چند او به نظر عبرت و تنبه به اشياء نگاه نكند . پس برايش
انصراف از ما سوی الله و توجه كلی به ذات حق پيدا میشود و خود را
نزديك میبيند ، در حالی كه مردمی كه دور او هستند به كلی از حالت او
غافلند .
فاذا عبر الرياضة الی النيل صار سره مرآش مجلوش محاذيا بها شطر الحق و
درت عليه اللذات العلی و فرح بنفسه لما بها من اثر الحق و كان له نظر
الی الحق و نظر الی نفسه و كان بعد مترددا .
تا اينجا همه مربوط به مرحله رياضت و مجاهده و سير و سلوك بود ، و
اكنون عارف به مقصد رسيده است . در اين حال ضمير خويش را مانند آينهای
میبيند صاف و صيقلی كه در آن حق نمايان شده است ، و در اين حال لذات
معنوی به طور توصيف نشدنی بر او ريزش میكند . هنگامی كه به خود مینگرد
و وجود خويش را حقانی و ربانی میبيند فرح و انبساط
|