خلاصه نظريه كانت را اينچنين میتوان تقرير كرد :
الف . ما ميان كارها فرق میگذاريم ، برخی را اخلاقی و برخی را غير
اخلاقی و يا ضد اخلاقی تشخيص میدهيم . كار اخلاقی ، با ارزش و شايسته
ستايش و تحسين است ، كار ضد اخلاقی ارزش منفی و پائين آورنده دارد و
شايسته نكوهش و مذمت است ، و كار غير اخلاقی نه شايسته تحسين است و نه
شايسته ملامت ، نه با ارزش است نه ضد ارزش . مثلا يك كاسب كه از صبح
تا غروب برای زندگی شخصی خود معامله میكند ، اگر در بين [ كار ] يك
مشتری به جای ده تومان اشتباها صد تومان به او بدهد و برود ، آن كاسب
اگر به دنبال او برود و او را متوجه اشتباهش كند و بقيه پولش را به او
بدهد ، يك كار باارزش كرده است ، واگر از غفلت او سوء استفاده كند و
پول را برای خود بردارد يك كار ضد ارزش انجام داده است ، اما كارهای
عادی و معمولی روزانه او نه با ارزش است و نه ضد ارزش .
ب . كار با ارزش ، آنگاه باارزش است كه از روی اختيار و آزادی باشد
، پس اگر از روی اجبار و اضطرار باشد ، فاقد ارزش است . مثلا اگر كاسب
مزبور از ترس پليس پول را بدهد ، ارزشی ندارد .
ج . كار با ارزش كه از روی اختيار و آزادی صورت گيرد ، آنگاه باارزش
است كه از اراده نيك ناشی شده باشد ، و اراده نيك ارادهای است كه از
انگيزه نيك پديد آمده باشد ، و انگيزه نيك عبارت است از احساس
تكليف .
د . مقصود از تكليف چيست ؟ مقصود از تكليف فرمانی
|