عرفا تعمد دارند در مكتوم نگهداشتن مقاصد خود ، برخلاف صاحبان علوم و
فنون ديگر . لهذا اصطلاحات عرفا ، علاوه بر جنبه اصطلاحی ، اندكی جنبه
معمائی دارد و بايد " راز " معما را به دست آورد .
گذشته از دو مطلب فوق ، امر سومی احيانا در كار است كه كار را مشكلتر
میكند ، و آن اينكه برخی عرفا لااقل آنها كه عرفای " ملامتی " خوانده
میشوند برای اينكه در مراحل سير و سلوك " تعينات " را درهم بشكنند و
به جای " نام " و افتخار ، برای خود " ننگ " در ميان مردم درست
كنند ، در گفتارهای خود تعمدی به " ريای معكوس " داشتهاند . يعنی
برعكس رياكاران كه بد هستند و میخواهند خود را خوب بنمايند ، جو دارند
و گندم مینمايانند ، آنها میخواهند بين خود و خدا خوب باشند ولی مردم
آنها را بد بدانند ، میخواهند گندم داشته باشند و جو بنمايانند ، تا به
اين وسيله مجال هر گونه خودنمائی و خودپرستی از نفس گرفته شود .
میگويند عرفای خراسان اكثر " ملامتی " بودهاند . برخی معتقدند كه حافظ
هم ملامتی است ، مفهوم " رندی " ة لا اباليگری " ة قلندری " ة قلاشی
" و نظاير اينها همه به معنی بیاعتنائی به خلق است نه بیاعتنائی به
خالق .
حافظ درباره تظاهر به موجبات بدنامی و نيك بودن در باطن ، زياد سخن
گفته است ، مثلا :
گر مريد راه عشقی فكر بدنامی مكن شيخ صنعان ، خرقه رهن خانه خمار
داشت
اشاره به داستان معروف شيخ صنعان است .
|