عرفای دوره اسلامی است . شطحيات فراوان گفته است . به كفرو ارتداد و
ادعای خدائی متهم شد ، فقها تكفيرش كردند و در زمان مقتدر عباسی به دار
آويخته شد . خود عرفا او را به افشای اسرار متهم میكنند . حافظ میگويد :
گفت آن يار كزو گشت سردار بلند
|
جرمش آن بود كه اسرار هويدا میكرد.
|
بعضی او را مردی شعبده باز میدانند . خود عرفا او را تبرئه میكنند و
میگويند سخنان او و بايزيد كه بوی كفر میدهد در حال سكر و بی خودی بوده
است .
عرفا از او به عنوان " شهيد " ياد میكنند . حلاج در سال 306 يا 309 به
دار آويخته شد ( 1 ) .
پاورقی :
. 1 در مقدمه چاپ هشتم " علل گرايش به ماديگری " بحث نسبتا مبسوطی
درباره حلاج كردهايم و نظريه بعضی از ماترياليستهای معاصر را كه كوشيدهاند
او را " ماترياليست " . معرفی كنند رد كردهايم .