پاورقی : . 1 زمر / . 42 . 2 آل عمران / . 185
میزنيد ، همان است كه وحی هموست ، يعنی وحی هم يك جانب امر اللهی و
من عنداللهی دارد . آن موجودی كه حامل وحی است ، آن هم باز به نام "
روح " ناميده شده است كه خصوصيات آن را ان شاء الله بعد برايتان عرض
میكنيم .
به هر حال نمیشود گفت كه گفتهاند " « يسئلونك عن الروح قل الروح من
امر ربی »" مقصود روح انسان است و حال آنكه ما در هر جای قرآن میرويم
میبينيم روح به معانی متعدد استعمال شده است . نه ، روح به معانی متعدد
استعمال نشده است ، روح در همه جا به يك حقيقت گفته شده كه در باب
وحی صادق است ، در باب عيسای روح الله هم صادق است ، در باب آن ملكی
كه به نام روح است صادق است ، در باب انسان هم صادق است . در باب
انسان هم قرآن میگويد چيزی از آن در انسان هست ، و الا كسی نگفته [ روح ]
از مختصات انسان است كه بعد بگوييم آيات ديگر قرآن اين مطلب را نفی
میكند .
- در فرمايشاتتان نفس و روح را مرادف ذكر فرمودهايد . در تعبير قرآن
خصوصا نفس با روح خيلی فرق دارد ، چون مرتب تكرار میشود كه : " « الله
يتوفی الانفس حين موتها »" ( 1 ) نفوس وفات پيدا میكنند . اين تعبير
را نمیتوان درباره روح كرد . يا میفرمايد : " « كل نفس ذائقه الموت
" ( 2 ) . میخواستم عرض كنم كه نفس با روح مرادف قرار نمیگيرند . اين
مسأله هم كه نفس را چگونه تعبير كنيم ، نمیتوانيم اين طور بيان كنيم كه
نفس يك موجود زندهای است . نفس قائم میشود به آن وجودی كه زندگی دارد
. نه زندگی عليحده میشود برای نفس تعبير كرد و نه وجودی كه بدون روح
باشد ، شايد بتوان وجودی كه قائم به حيات و زندگی باشد دربارهاش تعبير
كرد . مسأله ديگر اينكه بجاست از خود آقای مهندس بازرگان هم بخواهيم
بيايند و توضيحات بيشتری بدهند و به طور كلی بيشتر درباره اين موضوع
بحث شود .
استاد : آنچه كه راجع به نفس فرموديد كه مفهوم نفس با مفهوم روح دو
تاست صحيح است و من در جلسات پيش هم عرض كردم و منظور من هم در
اينجا اين نبود
پاورقی : . 1 زمر / . 42 . 2 آل عمران / . 185 |