پاورقی : . 1 نحل / . 32 . 2 زمر / . 42 . 3 انعام / . 61 . 4 اعراف / . 37 . 5 يونس / . 104 . 6 سجده / 10 و . 11
« الذين تتوفيهم الملائكة طيبين »( 1 ) .
« الله يتوفی الانفس حين موتها و التی لم تمت فی منامها »( 2 ) .
« و هو القاهر فوق عباده و يرسل عليكم حفظة حتی اذا جاء احدكم الموت
توفته رسلنا و هم لا يفرطون »( 3 ) .
خدا قاهر است در بالای بندگان و برای شما نگهبانان میفرستد تا آن وقتی
كه مردن يكی از شما میرسد ، همان رسل و فرستادههای ما او را توفی میكنند
( میميرانند ) .
« حتی اذا جائتهم رسلنا يتوفونهم »( 4 ) .
« اعبد الله الذی يتوفيكم »( 5 ) .
« و قالواء اذا ضللنا فی الارض ائنا لفی خلق جديد بل هم بلقاء ربهم
كافرون 0 قل يتوفيكم ملك الموت الذی وكل بكم »( 6 ) .
از اين آيات زياد داريم كه مرگ را تعبير به " توفی " كرده است .
" توفی " از ماده " وفی " است ، همان مادهای كه وفا و استيفا از آن
ماده است . " توفی " از ماده فوت نيست . ما فارسی زبانها گاهی فوت
را با وفات مرادف خيال میكنيم . فوت از دست رفتن است ، اگر تعبير
فوت میكرد ، مرگ به همان معنای تباهی و تمام شدن و از دست رفتن بود .
وفات از ماده وفا و استيفاست و به اتفاق تمام لغتها " توفی " يعنی
استيفا كردن و تحويل گرفتن يك چيز بتمامه . " « الله يتوفی الانفس حين
موتها »" يعنی خدا نفسها را در وقت مردن بتمامه و بكماله میگيرد ، و
همچنين آيات ديگری كه در اين زمينه هست همان مفهوم قبض را میدهد . در
قرآن كلمه " قبض " نيامده و ما در عرف خودمان میگوييم عزرائيل روح را
قبض كرد ، قابض الارواح است ، ولی قبض با توفی كه در قرآن آمده هر دو
يك معنی را میدهند .
در يكی از اين آيات مسأله خواب را با مردن در يك رديف میشمارد ،
میفرمايد : " « الله يتوفی الانفس حين موتها و التی لم تمت فی منامها
" خدا نفسها را در وقت مردن و [ نفس ]
پاورقی : . 1 نحل / . 32 . 2 زمر / . 42 . 3 انعام / . 61 . 4 اعراف / . 37 . 5 يونس / . 104 . 6 سجده / 10 و . 11 |