مسأله بود نه به اين مسأله ، چون حساب ماده و انرژی در دست ما نيست ،
ما روی آن حساب كرده بوديم .

تكامل انواع ، يك نظريه توحيدی

اينكه عرض كرديم خود تكامل فردی هم كافی است برای استدلال ، مبنی بر
انكار تكامل نوعی و مبنی بر بدبينی نسبت به نظريه [ تكامل انواع ] نبود
. اتفاقا من خودم در مقاله‏ای كه ده پانزده سال پيش برای اولين بار در
مكتب تشيع نوشتم ، مكرر اين مطلب را بحث كردم و اين را ياد آوری كردم‏
كه نظريه تكامل انواع كه امروز پيدا شده با اصولی كه كشف كرده‏اند ، صد
در صد يك نظريه توحيدی است ، يعنی نظريه تكامل انواع استدلال موحدين را
قويتر و نيرومندتر كرده است . در مسأله تكامل انواع اگر كسی فی الجمله‏
بحث و ترديدی داشته باشد از اين نظر است كه آيا با ظواهر آنچه كه در
كتب آسمانی آمده است نه با مسأله توحيد منطبق است يا نيست ؟ زحمت‏
اين كار را هم جناب آقای دكتر سحابی [ در كتاب خلقت انسان ] كشيده‏اند
و اين قدر من می‏توانم اعتراف كنم كه نكات خيلی برجسته‏ای در آنجا
گفته‏اند و من هميشه گفته‏ام كه واقعا قابل مطالعه و قابل دقت است ، و الا
از نظر توحيدی بسيار غلط بوده كه افرادی مسأله تكامل انواع را يك نظريه‏
ماترياليستی تلقی كرده‏اند ، اصلا اين به آن ربطی ندارد و قطعا نظريه تكامل‏
انواع برای اثبات توحيد از نظريه ثبات انواع بهتر است و كسانی كه‏
دنبال نظريه ثبات انواع رفته‏اند فكرشان ناشی از يك مسأله كلامی است كه‏
ما ريشه‏اش را يهودی می‏دانيم و تعبير يهودی كرديم و آن اين است كه وجود
خدا را فقط در ابتدای خلقت لازم می‏دانستند ، يعنی برای عالم يك حدوث‏
ابتدايی قائل بودند كه از كتم عدم ناگاه به وجود آمده و در اينجا بوده كه‏
گفته‏اند خدايی لازم بوده است ، بعد كه عالم به وجود آمده كارخانه‏ای است‏
كه ديگر خودش دارد می‏گردد ، خدا هم اگر بميرد عالم به كار خودش ادامه‏
می‏دهد . پس چون چنين چيزی هست ما بايد يوم الشروع برای هر چيزی قائل‏
شويم . آنوقت ما اگر بخواهيم بگوييم انسان را خدا آفريده ، بايد يك يوم‏
الشروعی برای نوع انسان قائل شويم . اگر بخواهيم بگوييم درختها را هم خدا
آفريده ، يك يوم الشروعی هم برای درختها بايد قائل شويم ، برای كوهها هم‏
يك يوم الشروعی و . . . اين مبتنی بر