معنای عبث نبودن خلقت
ما اول بايد مفهوم عبث و لعب و باطل را درك كنيم تا از اينجا بلكه بتوانيم مفهوم آيه قرآن را درك كنيم . صرف خلقت يك موجود را شما در نظر بگيريد ، يعنی يك موجودی كه استعداد دارد برای مخلوق شدن ، امكان موجوديت برايش هست ، مثلا اگر يك سنگی امكان موجوديت دارد و آن را عالم خلقت به وجود بياورد و امكان بقائش هم يك مدت محدود باشد ، بعد اين سنگ فانی شود و از بين برود ، اگر هيچ قيامتی هم نباشد میشود گفت اين خلقت عبث است ؟ مقصود از عبث چيست ؟ مقصود از نقطه مقابلش چيست ؟ خلقت چگونه بايد باشد كه عبث نباشد ؟ ما خلقت را چطور بايد فرض كنيم كه عبث نباشد ؟ اينجا به دو نحو میشود مطلب را بيان كرد . اگر شما راه سومی داريد بيان كنيد . بعضی مطلب را اين طور بيان میكنند كه خلقت آنوقت عبث نيست كه منتهی به بقا شود . خلقتی كه آخر و نهايتش فناست ، اين خلقت عبث است . اگر موجودی كه آفريده شد برای بقا بود و برای اين بود كه هميشه میخواهد بماند و هميشه از ناحيه پروردگار فيض بگيرد ، اين يك هستی است در مقابل نيستی ، و دوام است و بنابر اين عبث نيست ، ولی اگر صرف [ اين است كه ] يك موجود خلق میشود ، بع هم نيستپاورقی : . 1 آل عمران / 133 : [ و بهشتی كه پهنای آن به اندازه آسمانها و زمين است ] . . 2 هود / . 108