ظرفيت علمی انسان و مسأله تجرد روح
درباره انسان ، كسانی كه قائل به تجرد روح شدهاند ( كه عرض كرديم معنايش اين است كه خود روح يك عنصر مادی و ماده نيست ) به چيزهای زيادی و از جمله بهپاورقی : . 1 انشقاق / . 6
كه ما میفهميم [ اين مطلب كه ] كوچك و بزرگ ( حالا بینهايت هم نباشد )
در رياضيات نمیتواند با همديگر مساوی باشد ، در صورتی است كه هر دو
بالفعل باشند ، يعنی نمیشود يك شیء ، بالفعل كوچك باشد ( مثلا فرض كنيد
كه طولش يك متر باشد ) و در عين حال بالفعل بزرگ باشد ، در عين اينكه
طولش الان يك متر است ، طولش دو متر باشد . اما اگر اختلاف قوه و فعل
در كار باشد ، يعنی يك شیء بالقوه بزرگ باشد و بالفعل كوچك ، اين
مانعی ندارد ، مثل اينكه میگوييم اين گياه بالفعل الان ارتفاعش يك
سانتيمتر است و بالقوه ارتفاعش بيست سانتيمتر است . بالفعل و بالقوه
با همديگر منافات ندارد ، دو تا بالفعل با همديگر منافات دارد .
انسان را فرض كردهاند بینهايت كوچك . همين طور هم هست ، میتوانيم
ما [ انسان را ] بینهايت كوچك بگوييم . و همچنين يك بزرگی بینهايتی هم
برای انسان قائل شدهاند كه آن را هم ما به معنی بالقوه قبول داريم . همين
طور هم هست ، يعنی قرآن هم اين را قبول دارد . وقتی قرآن میگويد : "
« يا ايها الانسان انك كادح الی ربك كدحا فملاقيه »" ( 1 ) تو به لقاء
ذات پروردگار كه بینهايت است میرسی ، و به يك معنا تو اتصال به ذات
حق پيدا میكنی ، مثل قطرهای هستی كه به اقيانوس متصل خواهی شد ، پس يك
چنين بینهايتی را قرآن برای انسان پيش بينی میكند ، اما آن بینهايت ی
است كه الان بالقوه دارد نه بالفعل . بعد میگويند كه اين جهت هم مخالف
با آن دو اصل ترموديناميك است : محدوديت و ثبات در كميت ، و انحطاط
و تنزل در كيفيت . اين هم باز از نوع ساير چيزهاست كه از نظر ما برای
آن سؤالی باقی نيست . نكتهای كه در اينجا هست اين است كه به مسأله
بینهايت بودن آرزوی انسان استدلال شده است . اين مسأله بینهايت بودن
آرزوی انسان مسألهای قابل توجه است و مورد توجه هم بوده است .
ظرفيت علمی انسان و مسأله تجرد روح درباره انسان ، كسانی كه قائل به تجرد روح شدهاند ( كه عرض كرديم معنايش اين است كه خود روح يك عنصر مادی و ماده نيست ) به چيزهای زيادی و از جمله بهپاورقی : . 1 انشقاق / . 6 |