" نبوت " سخن گفته‏ايم و تكرار نمی‏كنيم ( 1 ) . در اينجا مطلب را از
نظر " روش " و " متد " كار پيامبران مورد كاوش قرار می‏دهيم .
همچنانكه در بحثهای توحيد عملی نيز گفتيم ( 2 ) پيامبران نه آنچنانكه‏
برخی متصوفه می‏پندارند تمام همت خود را برای اصلاح انسان در اين جهت‏
مصروف می‏كنند كه او را از درون آزاد سازند ، يعنی پيوند او را با اشياء
قطع كنند ، و نه مانند مكتبهای مادی تعديل و اصلاح روابط بيرونی را برای‏
تعديل و اصلاح روابط درونی كافی می‏دانند . قرآن كريم در آن واحد و در يك‏
جمله می‏گويد :
« تعالواإلی كلمه سواء بيننا و بينكم أن لا نعبدإلا الله و لا نشرك به‏
شيئا و لا يتخذ بعضنا بعضا أربابا من دون الله »( 3 ) .
اما سخن در اين است كه آيا پيغمبران كار خود را از درون آغاز می‏كنند
يا از بيرون ؟ آيا اول دست به انقلاب درونی از راه توليد عقيده و ايمان‏
و شور معنوی می‏زنند و مردمی را كه انقلاب توحيدی فكری احساسی عاطفی‏
يافته‏اند برای توحيد اجتماعی و اصلاح اجتماعی و برقراری عدل و اقامه قسط
می‏شورانند ، يا از اول با فشار آوردن روی اهرمهای مادی يعنی توجه دادن به‏
محروميتها و مغبونيتها و استضعاف شدگی‏ها مردم را به حركت می‏آورند و
شرك اجتماعی و تبعيض اجتماعی را از ميان می‏برند آنگاه در جستجوی ايمان‏
و عقيده و اخلاق بر می‏آيند ؟

پاورقی :
. 1 وحی و نبوت / ص 31 - . 37
. 2 جهان‏بينی توحيدی / ص 51 - . 53
. 3 آل‏عمران / . 64