قرآن نمی‏خواهد توجه به طبيعت و محسوسات را جانشين توجه به ماورای‏
طبيعت و امور نامحسوس نمايد . اهميت قرآن در اين است كه در عين توجه‏
دادن به طبيعت - و به تعبير خود قرآن " شهادت " - ايمان به " غيب‏
" را سر لوحه دعوتش قرار می‏دهد : " « الم 0 ذلك الكتاب لا ريب فيه‏
هدی للمتقين 0 الذين يؤمنون بالغيب ». . . " ( 1 ) .
چگونه ممكن است قرآن در پی منصرف ساختن مردم از توجه به آن امور باشد
در حالی كه خودش از همان مقوله " عجايب و غرايب " يعنی معجزه است ،
بعلاوه بيش از صد آيه در همان مقوله آورده است ؟
من معنی اين جمله را نمی‏فهمم كه : " كتاب تنها معجزه‏ای است كه‏
اعتقاد به آن تنها به معتقدان به امور غيبی منحصر نيست " .
چه اعتقادی ؟ اعتقاد به اينكه كتابی است و مطالب عالی دارد و يا
اعتقاد به اينكه معجزه است ؟ اعتقاد به معجزه بودن چيزی به معنی آيت و
بينه الهی بودن ، مساوی است با اعتقاد به غيب ، چطور ممكن است يك نفر
در آن واحد ، هم اعتقاد به غيب داشته باشد و هم نداشته باشد ؟
گفته شد : " معجزه محمد از مقوله امور غير بشری نيست اگر چه يك عمل‏
غيربشری است " .
معنی اين جمله نيز برای من مبهم است و دو گونه ممكن است تفسير شود :
يكی اينكه معجزه محمد ( قرآن ) به حكم اينكه وحی است نه سخن خود آن‏
حضرت ، پس يك عمل غيربشری است ، اما در

پاورقی :
. 1 بقره / 1 - . 3