حد آيت و بينه خواستن - يعنی در حد معقول و منطقی كه گواه بر صدق مدعای‏
آنها باشد نه در حد " اقتراح " و دلبخواهی مردم كه می‏خواهند از
پيامبران و اعجازشان وسيله سودجويی و يا سرگرمی و تماشا بسازند - با آب‏
و تاب فراوان نقل كرده و آيات بسياری را به آنها اختصاص داده است .
قرآن كوچكترين اشاره‏ای ندارد كه معجزه دليل اقناعی است برای اذهان ساده‏
و عاميانه و متناسب با دوره كودكی بشر ، بلكه نام " برهان " روی آن‏
گذاشته است ( 1 ) .

جهت هدايت پيامبر

معجزه ختميه به حكم اينكه كتاب است و از مقوله سخن و بيان و دانش و
فرهنگ است ، معجزه جاودانه است . معجزه كتاب تدريجا وجوه اعجازش‏
روشن‏تر می‏گردد . امروز شگفتيهايی از قرآن بر مردم زمان ما روشن شده كه‏
ديروز روشن نبود و ممكن نبود باشد . معجزه كتاب را انديشمندان بهتر از
مردم عوام درك می‏كنند . معجزه ختميه از آن جهت از نوع " كتاب " شد
كه اين مزايای متناسب با دوره ختميه را داشته باشد . اما . . .
آيا اين معجزه از آن جهت از نوع كتاب شد كه ضمنا توجه بشر را از غيب‏
به شهادت ، از نامعقول به معقول و منطقی ، و از ماورای طبيعت به طبيعت‏
هدايت كند ؟ آيا محمد ( ص ) می‏كوشد تا كنجكاوی مردم را از امور غير
عادی و كرامات و خوارق عادات به مسائل عقلی و منطقی و طبيعی و اجتماعی‏
و اخلاقی متوجه سازد و

پاورقی :
. 1 رجوع شود به تفسير الميزان ، ذيل آيه 23 از سوره بقره و كتاب وحی‏
و نبوت آقای محمد تقی شريعتی ، ص 214 به بعد .