داشتند به اين نحو منتشر نمیكردند ، بنابراين نشر اين نوشتهها مصلحت
نيست . در پاسخ میگوييم بديهی است كه اگر استاد حضور میداشتند اين گونه
نوشتههای ايشان به نحو تكميل شده ارائه میشد و ای بسا كه در برخی موارد
لحن آنها نيز ملايمتر میشد زيرا اينها را استاد برای خود نوشتهاند ، ولی
سخن در اين است كه اكنون كه استاد حضور ندارند چه بايد كرد ؟ آيا بايد
با چاپ نكردن اين مطالب موجب نابودی تدريجی آنها شد ، و يا بايد در
اين نوشتهها دست برد و آنها را مطابق ميل خود نمود ؟ بديهی است كه هر
دو راه باطل است ، راه صحيح آن است كه اينها عينا و بدون هرگونه دخل و
تصرفی چاپ شود . اظهار نظر درباره نشر يا عدم نشر اين نوشتهها بستگی
زيادی به اين دارد كه ما برای استاد مطهری چه رتبه و درجهای از تفكر و
اسلام شناسی قائل هستيم ، اگر آن رتبه و درجهای را قائل باشيم كه امام
رضوان الله عليه قائل بود ، از نشر و در اختيار عموم قرار دادن حتی يك
اظهار نظر ايشان در حاشيه يك كتاب نيز دريغ نمیورزيم ، اما اگر آن حكيم
فرزانه را چيزی در حدخود بدانيم و بگوييم ما هم يادداشتهای زيادی داريم
ولی نيازی به چاپ آنها نيست ، آن گونه اظهار نظر در اين باب نيز غير
معقول به نظر نمیرسد .
حقيقت اين است كه عشق و علاقه به يك چيز ، انسان را در آن مورد كور و
كر می كند . برخی از شيفتگان مرحوم دكتر شريعتی به گونهای میباشند كه اگر
فرضا خود آن مرحوم در اين دنيا ظاهر شود و اعتراف به اشتباه برداشتهای
خود از اسلام نمايد باز هم قبول نمیكنند ، آنها به چيزی خو كردهاند و
نمیتوانند از آن جدا شوند ، اگر يادداشتهای استاد شهيد مطابق ميل آنها
بود ايرادی به نشر آن نمیگرفتند و نه تنها آن را به لباس زير تشبيه
نمیكردند ، بلكه زيباترين لباس میدانستند ، و دليل آن اين است كه در
مواردی كه يادداشتهای استاد مطابق ميل آنها بوده ، برای اثبات مدعای خود
بدان استناد جستهاند ، و اكنون نيازی به بسط مطلب و ذكر نام اشخاص و
موارد مورد نظر نيست .
اما در خصوص اظهار نظر درباره آثار مرحوم دكتر ، متأسفانه
|