عين اينكه سخن بشر نيست و سخن خداست ، از مقوله امور بشری است و كاری‏
است عادی در رديف كارهای بشری .
بعيد به نظر می‏رسد كه مقصود اين باشد ، زيرا در اين صورت قرآن امتيازی‏
از ساير كتب آسمانی ندارد . همه آن كتابها به حكم اينكه از مبدأ وحی‏
صادر شده‏اند عمل غير بشری هستند ، ولی به حكم اينكه جنبه خارق العاده‏
ندارند از مقوله امور غير بشری نيستند ، همچنانكه پاره‏ای كلمات داريم كه‏
به نام " احاديث قدسيه " معروف‏اند و عينا سخن خدايند كه وحی و الهام‏
شده‏اند ، اما معجزه و از مقوله امور غير بشری نيستند .
امتياز قرآن از ساير كتب آسمانی و از احاديث قدسيه در اين است كه هم‏
عمل غير بشری است - يعنی وحی است - و هم از مقوله امور غيربشری ، يعنی‏
در حد اعجاز و قدرت مافوق بشری است . لهذا قرآن می‏گويد :
« قل لئن اجتمعت الانس و الجن علی أن يأتوا بمثل هذا القرآن لا يأتون‏
بمثله و لو كان بعضهم لبعض ظهيرا »( 1 ) .
تفسير دوم اين جمله اين است كه معجزه محمد بر خلاف معجزات ساير
پيامبران از قبيل عصا را اژدها كردن و مرده را زنده كردن كه مقوله و تيپ‏
كار از مقوله و تيپ‏كار بشر نيست ، از مقوله كارهای بشری است ، چون از
نوع سخن و بيان و علم و فرهنگ است ، ولی عمل غير بشری است ، يعنی در
حد مافوق بشری است ، از قدرتی غيبی و ماوراء الطبيعی سرچشمه می‏گيرد .
اگر مقصود اين

پاورقی :
. 1 بگو اگر جن و انسان گرد هم آيند كه مانند اين قرآن را بياورند ،
نتوانند ، هر چند پشت به پشت يكديگر بدهند و با يكديگر همكاری نمايند (
اسراء / 88 ) .