اغفال شدهاند و قصد خيانتی در كار نيست - مخاطب قرار دهم .
عزيزان من ! شما در مقدمه تفسير خود از وضع تفاسير و مفسرين گذشته
مطالبی نوشتهايد كه تنها در خطابه و منبر كه كسی از كسی مدرك و دليل
نمیخواهد بايد به كاربرده شود . كی و كجا وضع تفسير و مفسر آنچنان بوده
كه شما نوشتهايد ؟ آيا تاريخ را با چشم به هم گذاشتن و خطابهسرايی میتوان
رقم زد ؟ آيا اگر هزارها مفسر معروف و غير معروفی كه در تاريخ آمده و
رفتهاند به شما عرضه بدارند ، میتوانيد با همان معيار طبقاتی خودتان آنها
را توجيه كنيد ؟ من نمیخواهم بيش از اين درباره اين بررسی - كه بسی
طولانی است - با شما سخن بگويم .
شما در تفسير خود ، معيار را اين قرار دادهايد كه كتاب هر مؤلف را از
طريق آشنايی با خواست او و طرز تفكر او میتوان تفسير كرد و ما خواست
خدا و طرز تفكر خدا را ( برای اولين بار ) به دست آوردهايم كه :
" اراده خداوند ، " انقلابی " است و " طرز تفكر " خداوند بر اين
اساس استوار است كه تودههای ضعيف و محروم شدگان تاريخ بر قدرتمندان و
اربابان و صاحبان زر و زور چيره شوند و غالب گردند و برای تحقق اين
اراده است كه خداوند " تشكيل حزب " داده است ، حزبی كه همه نيروهای
متكامل جهان را به همراهی قشر پيشتاز انقلابگر در پوشش خود فروبرده است
، و در مقابل ، قدرتمندان و طواغيت و شياطيناند كه مانع تحقق اراده
خداوند میگردند . تنها با ديد انقلابی و بر اساس ايدئولوژی و طرز تفكر
خداوند است كه میتوان به قرآن نگريست و حقايق آن را دريافت . . . " .
|