قبل فهرست بعد

قَالَ الصَّادِقُ (عليه السلام) :

 قَالَ النَّبِىُّ (صلى الله عليه وآله وسلم) : اَلسِّوَاكُ مُطَهِّرَةٌ لِلْفَمِ وَمَرْضَاةٌ لِلرَّبِّ وَجَعَلَهَا مِنَ السُّنَّةِ الْمُؤَكَّدَةِ وَفيها مَنَافِعٌ كَثيرَةٌ لِلظَّاهِرِ وَالْباطِنِ ما لا يُحْصى لِمَنْ عَقَلَ .

بهداشت دهان و دندان

امام ششم حضرت صادق (عليه السلام) در جمله اول روايت از قول نبى بزرگوار اسلام نقل مى كند ، كه حضرت فرمود : مسواك كردن باعث پاك شدن آلودگيهاى دهان از غذاهاى مانده در لابلاى دندانها و در سطح و گوشه و كنار فضاى دهان است و سبب تحصيل رضاى پروردگار عالم است .

آرى وقتى فضاى دهان از آلودگى پاك باشد ، و لابلاى دندانها تميز بماند ، لثه ها از دچار شدن به مرض خطرناك پيوره در امان خواهد بود ، در نتيجه بزاقى كه از دهان به معده و ساير دستگاههاى گوارشى مى رود ، از ميكروب و اشياء خسارت بار پاك و در نتيجه سلامت انسان پابرجاست ، و هر مؤمنى اينگونه در حفظ سلامت بدن بكوشد ، بدنى كه بايد در بسيارى از عبادات ، امثال ، نماز ، حج ، روزه ، جهاد ، امر به معروف ، نهى از منكر ، دستگيرى از مستمندان ، يتيمان ، فقيران شركت داشته باشد ، البته مورد رضا و عنايت و خوشنودى و لطف حضرت دوست است .

كسى كه به بهداشت و بخصوص به بهداشت دهان و دندان اهميت ندهد و باعث هجوم امراض به بدن گردد ، و در نتيجه بدن او عليل و زار و ناتوان شود ، تا حدى كه از بسيارى از امور مهمه الهيه باز بماند ، محبوب خدا نيست !!

گروهى تصور مى كنند ، جلب عنايت و خوشنودى حق ، فقط در پرتو عبادات معنوى است ، در حالى كه تصور آنان صحيح نيست ، اسلام براى ظاهر و باطن ، ماديت و معنويت ، دنيا و آخرت فرامين و قوانينى اصيل و ريشه دار دارد ، كه يك مسلمان و مؤمن بايد به تمام آن قوانين توجه كند ، و در همه شئون حيات ، خود را با اسلام عزيز هماهنگ نمايد ، روگردانى از دستورات ظاهرى اسلام ، مخصوصاً مسائل بهداشتى عمل بسيار بد و خطرناكى است . و ضرر اين روگردانى هم دنيائى است و هم آخرتى !!

مؤمن در هر حال بايد پاك و نظيف و طيب و تميز باشد ، خانه مؤمن ، لباس مؤمن ، شهر مؤمن ، كوچه و خيابان و راه مؤمن و حتى گورستانى كه مربوط به مؤمنين است بايد كاملا تميز و بهداشتى باشد .

مسئله دهان و دندان در زندگى مسلمان و مؤمن فوق العاده مهم است ، بهداشت اين دو ناحيه بايد ، خيلى سخت مورد توجه باشد ، زيرا از بركت بهداشت دهان و دندان هر شئون جسم و جان سالم ، و ديگران هم از دست انسان به اذيت نخواهند بود .

اما اگر دهان و دندان پاكيزه نباشد ، اولا دندانها زود از بين مى رود ، ثانياً دهان انسان بدبو و متعفن شده باعث آزار همسر و فرزندان و ديگران خواهد بود ، و آزار به ديگران به هر شكل ممنوع و از مصاديق ظلم است ، ثالثاً پس از مدتى كوتاه انسان دچار امراض مختلف جسمى و گوارشى شده و عليل و ناتوان خواهد شد ، و از اين رهگذر ، همچون بارى بر دوش همسر و فرزندان و مردم مؤمن سنگينى خواهد كرد ، و اينكه انسان خود را در معرض رنج و ديگران را هم در معرض زحمت بيندازد از عدالت و حكمت به دور است !!

اسلام براى مسواك ، و به تعبير گسترده تر براى بهداشت دندان و دهان قواعد محكم و متينى دارد كه اطلاع از آن دستورات آسمانى و حكيمانه براى هر مرد و زن مسلمانى لازم است .

اولا مسواك زدن از پيامبران الهى شروع شده و ثانياً دستور اكيد فرهنگ خداست .

قالَ الصَّادِقُ (عليه السلام) : اَلسِّواكُ مِنْ سُنَنِ الْمُرْسَلينَ .

امام صادق (عليه السلام) فرمود : مسواك از آداب انبياء است .

وَقالَ أبُو عبدالله (عليه السلام) : مِنْ أَخْلاقِ الاَْنْبِياءِ السِّواكُ .

و نيز امام ششم (عليه السلام) فرمود : مسواك از اخلاق پيامبران خداست .

وَقالَ الصَّادِقُ (عليه السلام) : أرْبَعٌ مِنْ سُنَنِ الْمُرْسَلينَ : التَّعَطُّرُ وَالسِّواكُ وَالنِّساءُ وَالْحَناءُ .

و نيز حضرت صادق (عليه السلام) فرمود : چهار چيز از روش فرستادگان خداست : بوى خوش ، مسواك ، ازدواج ، خضاب با حنا .

قالَ أبُو عبدالله : نَزَلَ جِبْرَئيلُ عَلى رَسُولِ اللهِ (صلى الله عليه وآله وسلم) بِالسِّواكِ وَالْخِلالِ وَالحَجامَةِ .

امام ششم (عليه السلام) فرمود : جبرئيل بر سه چيز بر پيامبر اسلام فرود آمد : مسواك ، خلال دندانها ، و خون گرفتن .

عَنْ أَبي عبدالله (عليه السلام) قالَ : قالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ : اَوْصاني جَبْرَئيلُ بِالسِّواكِ حَتَّى خِفْتُ على أَسْناني .

امام ششم فرمود : پيامبر فرمود : جبرئيل آنچنان مرا به مسواك سفارش كرد ، در حدى كه من بر دندانهايم ترسيدم «كه عجب عضو مهم و حساسى است» .

عَنِ الصَّادِقِ (عليه السلام) قالَ : قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله وسلم) مازالَ جِبْرَئيلُ يُوصيني بِالسِّواكِ حَتّى ظَنَنْتُ أَنَّهُ سَيَجْعَلُهُ فَريضَةٌ .

امام صادق نقل مى كند ، پيامبر فرمود به طور دائم جبرئيل مرا به مسواك سفارش كرد ، تا جائى كه گمان كردم از امور واجب خواهد شد .

عَنْ أبي جَعْفَر (عليه السلام) قالَ : قالَ النَبِيُّ (صلى الله عليه وآله وسلم) : مازالَ جِبْرَئيلُ يُوصيني بِالسِّواكِ حَتّى خِفْتُ أَنْ أُحفِيَ أَوْ أُدْرِدَ .

امام باقر (عليه السلام) مى فرمايد : پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : جبرئيل دائماً مرا به مسواك سفارش مى كرد ، تا جائى كه ترسيدم دندانهايم بدون مسواك سائيده شود يا از بين برود .

ببينيد رسول عزيز اسلام مسئله مسواك را در اين روايات با ذكر نام مبارك جبرئيل يك امر الهى و متكى به وحى دانسته ، و روشن مى كند ، كه مسئله مسواك دندان و بهداشت دهان يك امر الهى است ، و البته پيروى از اين امر موجب خشنودى صاحب امر است ، به همين خاطر در ابتداى روايت امام ششم (عليه السلام) از قول رهبر اسلام آورده : مسواك باعث جلب خشنودى خداست .

قَالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله وسلم) : فِي السِّواكِ ثَمانِيَةَ خِصال : يَطيبُ الْفَمَ ، وَيَشُدُّ الَّثَّةَ ، وَيَجْلُوا الْبَصَرَ ، وَيَذْهَبُ بِالْبَلْغَمِ ، وَيَفْرَحُ الْمَلائِكَةَ ، وَيُرْضِي الرَّبَّ ، وَيَزيدُ الْحَسَناتِ ، وَيَصِحُّ الْمِعْدَةَ .

پيامبر اسلام فرمود : در مسواك هشت خصلت است :

دهان را پاكيزه مى كند ، لثه را محكم مى نمايد ، به چشمان جلا و روشنائى مى دهد ، بلغم را از بين مى برد ، و فرشتگان را شاد و خداوند را خشنود مى سازد ، به حسنات مى افزايد ، و بهداشت معده است .

اما كلمه طيب از نظر مفهوم وسيع تر از لغت طاهر است ، در حقيقت پيامبر مى خواهند بفرمايند : مسواك نفعش شامل پاكى دندان ، قسمت هاى جوار دندان ، پاكيزگى دهان ، و زيبائى ميناى دندان و زيبائى چهره انسان است .

استحكام لثه با مسواك زدن به علت برطرف شدن آلودگيهائى است كه در شيار بين دندانها و لثه ها وجود دارد ، و همين آلودگى هاست كه با مسواك برطرف مى شود و لبه لثه را كه مرتب در آلودگيها غرق بوده از بين برده و لثه محكم و نو مى روياند .

اما جلاء چشم : شما وقتى عينك غبار نشسته خود را خوب پاك مى كنيد ، يا سربازى كه تفنگ خود را خوب تميز مى كند مى گويند جلا يافت ، و آنچه در طب وارد است ، همين كلمه جلا است .

اگر در حوالى چشم ها هر عامل عفونى و آلودگى بر طرف شود جلا و جلوه خاصى مى يابد ، و بر عكس اگر دچار همسايه بد شود رو به كدورت مى رود ، تا آنجا كه ممكن است يك دندان چركين يا يك سينوس عفونت يافته چشم را تار و حتى به طرف كورى بكشاند و چه بسا وجود يك كانون عفونى در دندان يا ... بر كليه يا كبد اثر غير مستقيم جلا و روشنائى چشم را كم نمايد .

نبى اكرم در هر مطلبى حتى در مورد جلاى چشم به ذكر خواص مسواك زدن و اثر آن بر اعضاء مجاور پرداخته اند ، گويا اصطلاحات طبى است كه از دهان حضرت خارج مى شود .

مثلا براى دهان كلمه طيب انتخاب مى فرمايد ، و براى لثه كلمه شدت و براى چشم كلمه جلا ، و پس از اينكه انگشت بر دگمه احساسات و عواطف پيروان خود مى گذارند و مى گويند :

اى مسلمانى كه خود جزو جامعه مسلمانانى ، و اگر فردى هستى ، تشكيل دهنده اجتماع هم هستى ، تو اگر دهانت را طيب و لثه ات را شديد و چشمت را جلا دادى ، و برادرت و افراد ديگر خانواده ات و بالاخره همه اينكار را كردند به سلامتى اجتماع مسلمانان افزوده شده ، و پيشبرد اجتماع مسلمين به طرف يك بهداشت صحيح و اصولى نه تنها فرشتگان را شاد مى سازد ، بلكه آن كه خالق فرشتگان و دهان و لثه و چشم است راضى مى گردد .

با توجه به اينكه هركس خدا از او راضى است ، بهداشت روحى و روانى بسيار جالبى هم دارد ، علاوه بر اينكه از اين راه بر حسنات خود افزوده و مأجور و مثاب است معده خود را صحت بخشيده است .

نمى دانم به اين معجزه حضرت توجه فرموديد ، كه چرا جلاى چشم و طيب بودن دهان و جلا داشتن چشم را اول آورده و بعد به خشنودى و رضاى فرشتگان و خدا پرداخته و در آخر به بهداشت معده فرموده است ؟

مگر نيست كه در اسلام هميشه و همه جا رعايت ترتيب شده ، و مطالب بر حسب اهميت ، از مهم ترين شروع كرده و به آخر مى رسد ، يا از قدمت آغاز نموده ، ابتدا قديمى ترين را آورده و به زمان حال ختم مى نمايند ، اما در اينجا چه شد كه بهداشت دهان و دندان آغاز سخت است ، و در ميان خشنودى خدا و فرشتگان ، و در پايان از صحت معده صحبت مى شود !!

اگر بهداشت روانى شما درست نباشد ، «يعنى مجرى دستورات روحى و عبادى و معنوى حضرت حق نباشيد» مسواك دندان ها را پاك و دهان را خوشبو و لثه را محكم مى سازد ، اما با روان نادرست و روحيه مضطرب ، ناحيه هيپوتالاموس و ساير غدد و اعضاء اجازه نمى دهند گوارش درست باشد ، از اين رو مسواك و خشنودى خدا با هم عامل معده اند آرى به قول قرآن مجيد :

( إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ ) .

خداوند به تائبين ، يعنى آنان كه با تمام وجود متوجه بازگشت به سلامت روان و نفس و عمل اند ، و به آنان كه هر نوع طهارت اعم از ظاهرى و باطنى رعايت مى كنند علاقه و محبت دارد .

اين مسئله را نيز بايد توجه داشت ، كه طبيبان بزرگ مربوط به دندان ، سفارش مى كنند مسواك را از عرض دندان بزنيد ، و اين مطلبى است كه در چهارده قرن قبل نبى بزرگ اسلام سفارش كرده اند .

قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله وسلم) : إِذا اسْتَكْتُمْ فَاسْتاكُو عَرَضاً .

پيامبر عزيز فرمود : چون خواستيد مسواك كنيد ، از عرض دندان ها مسواك بزنيد .

وقت مسواك

قبل از خوابيدن وقت بسيار مناسبى براى مسواك است ، براى اينكه ساعت هامحيط دهان در آرامش است ، عمل تخمير به راحتى در آن محوطه مساعد مى تواند انجام گيرد ، يا اگر ميكربى باشد قدرت دارد فعل و انفعالاتى صورت دهد .

و بعد از خواب وقت بسيار خوبى است ، زيرا هرچه در زمان استراحت بوجود آمده ، و حاصل رشد ميكربها يا عمل تخمير است بايد پاك كرد .

براى آنان كه كمى محتاط ترند ، مسواك كردن قبل از غذا كه در اثر تماس غذا با آلودگى ها حتى يك ذره كثافت وارد گوارش نشود . و مسواك زدن بعد از غذا تا چيزى نماند كه براى عمل تخمير يا آلودگى كانونى باشد ، بسيار مناسب است .

نبى گرامى به حضرت على (عليه السلام) فرمود :

وَعَلَيْكَ بِالسِّواكِ عِنْدَ كُلِّ وُضُوء .

يا على بر تو باد كه با هر وضو مسواك كنى .

و در روايتى فرمود : يا على بر تو باد با هر وضوئى كه نماز مى خواهى بخوانى به مسواك زدن ، و از آن حضرت است كه مسواك زدن نصف وضوست .

و نيز آن حضرت فرمود : اگر امتم به رنج نمى افتادند ، به آنان دستور مى دادم كه با هر وضو مسواك كنند .

سفارش مسواك زدن را با وضو درگذشته آنقدر رعايت مى كردند ، كه مردى قبل از وضو فراموش كرد مسواك بزند . نزد حضرت صادق آمد و جريان را به عرض حضرت رساند ، حضرت فرمود اكنون كه قبل از وضو مسواك را فراموش كرده اى بعد از نصف وضو است .

پيامبر فرمود :

يا عَلي عَلَيْكَ بِالسِّواكِ لِكُلِّ صَلاة .

يا على بر تو باد كه با هر نماز مسواك بزنى .

قالَ الصَّادِقُ (عليه السلام) : رَكْعَتانِ بِالسِّواكِ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعينَ رَكْعَةً بِغَيْرِ سِواك .

امام ششم فرمود : دو ركعت نماز با مسواك ، از هفتاد ركعت نماز بدون مسواك بالاتر است .

در روايت آمده نبى اسلام هر نوبت از خواب بر مى خاستند مسواك مى كردند ، امام ششم مى فرمايد : هرگاه شب بلند شدى مسواك بزن ، كه فرشته مى آيد و دهان بر دهانت مى گذارد ، و هر حرفى مى زنى و مى خوانى ملك از آسمانها بالا مى برد ، پس دهانت بايد خوشبو باشد .

از حضرت باقر (عليه السلام) است : هرگاه از رختخوابت برخاستى به اطراف آسمانها نظر كن و بگو الحمد لله و بر تو باد به مسواك زدن كه مسواك زدن در سحر پيش از وضو از مقررات است ، سپس وضو بگير .

نبى اكرم فرمود : دهانهاى شما يكى از راههاى نزديك شدن به خداست ، پس محبوب ترين دهانها خوشبوترين آنهاست ، هر اندازه مى توانيد دهان را خوشبو نگه داريد .

در دنباله جملات مورد شرح امام ششم مى فرمايد : پيامبر اسلام مسواك را از سنت هاى سخت و آداب مهم دين خود شمرده ، و در مسئله مسواك براى ظاهر و باطن بدن ، يا براى ظاهر جسم و باطن جان منافع زيادى است ، كه صاحبان عقل از شمردن آن عاجزند .

وَكَما تُزيلُ ما تَلَوَّثَ مِنْ أَسْنَانِكَ مِنْ مَطْعَمِكَ وَمَأْكَلِكَ بِالسِّواكِ كَذلِكَ أَزِلْ نِجاسَةِ ذُنُوبِكَ بِالتَّضَرُّعِ وَالْخُشُوعِ وَالتَّهَجُّدِ وَالاِْسْتِغْفارِ بِالاَْسْحارِ .

امام ششم (عليه السلام) مى فرمايد : چنانكه چرك دندان را با مسواك از غذاهاى مانده شب پاك مى كنى ، همچنين آلودگيهاى نفس و وجود خويش را كه به سبب گناه و عصيان فراهم آورده اى با گريه و خشوع قلب و نماز شب و استغفار در سحر پاك كن .

در اين جمله به چهار موضوع بسيار مهم ، كه در پاكسازى وجود انسان از اهم عوامل است اشاره رفته است :

1 ـ گريه و زارى .

2 ـ خشوع .

3 ـ شب زنده دارى به عبادت .

4 ـ استغفار در سحر .

گريه

گريه و زارى در پيشگاه حضرت حق ، چه از شوق ، چه از خوف چه از عشق ، چه به هنگام دعا يا قرائت قرآن ، يا خواندن مطالب و اشعارى كه آدمى را به ياد دوست مى اندازد ، چه براى فراق از حضرت يار ، در قرآن مجيد و روايات عالى اسلامى از موضع بسيار بسيار مهمى برخوردار است .

گريه و زارى براى خدا ، از مهم ترين ارزش ها ، و از بهترين كارها ، و از والاترين عبادت هاست .

مؤمن در پيشگاه حضرت دوست داراى علائمى است ، و از علائم مهم او گريه و اشك چشم است .

گريه بر فقدان دنيا و ماديات ، گريه به هنگام شكست از عشق هاى مادى و موسمى ، دليل بر پستى روح و دنائت نفس است .

گريه براى جناب او ، بخصوص در خلوت و مخصوصاً به هنگام عبادت ، و گريه بر فقدان اولياء بخصوص حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) و گريه براى مرگ عزيزانى كه از ارزش ايمانى برخوردار دارند ، گريه صحيح و گريه اى است كه انسان به خاطر آن مأجور است ، البته اجر انسان به تناسب موضوع گريه است ، اگر گريه براى خدا يا براى حضرت حسين (عليه السلام) باشد ، در صورتى كه انسان از شرايط ايمانى برخوردار باشد ، اجرش عظيم و مزدش بى پايان است .

گريه از اعظم نعمت هاى معنوى خداوند به انسان است ، و چشمى كه جداً اشك ندارد صاحبش از ارزش والا برخوردار نيست ، و جمود چشم او علامت قساوت قلب است ، چنين انسانى حتماً بايد در رفع عيب خود بكوشد .

در باب اينكه گريه از علائم الهى بودن عبد است ، در قرآن مجيد مى خوانيم :

( وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ ) .

و چون آياتى كه به رسول فرستاده شد بشنوند ، از ديدگان آنان اشك جارى مى شود ، زيرا حقانيت آنچه بر رسول نازل شده شناخته گويند : بارالها ما به رسول تو محمد و كتابت قرآن ايمان آورديم ، ما را در زمره گواهان صديق او بنويس .

( ... إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَبُكِيّاً ) .

حال آنها در بندگى چنان است ، كه هرگاه آيات رحمان بر آنان تلاوت شود ، با گريه شديد روى اخلاص برخاك نهند .

گريه براى خدا ، دليل حال درون و خشوع قلب ، و خضوع اعضاء و جوارح انسان در پيشگاه مقدس ربوبى است .

مسئله گريه در پيشگاه حضرت احديت آنقدر با ارزش است ، كه حضرت سجاد (عليه السلام) ، در يكى از دعاهاى خود عرضه مى دارد : الهى روزى كه چشم من از گريه در خانه تو بخواهد باز بماند آن روز را روز مرگ من قرار بده .

و در زيارت امين الله عرضه مى دارد :

وَعَبْرَةَ مَنْ بَكَى مِنْ خَوْفِكَ مَرْحُومَةٌ .

اشكى كه از براى خوف تو بريزد مورد ترحم تو است .

در مقدمه دعاى عرفه حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) آمده : پس شروع فرمود آن حضرت در سئوال از حق ، و اهتمام نمود در دعا و آب از ديده هاى مباركش جارى بود پس بدينگونه دعا را ادامه داد ...

آرى گريه و زارى در پيشگاه حضرت دوست از روى خضوع و تذلل و مسكنت و فقر ، و به هنگام دعا و نيايش ، و بخصوص در وقت نماز و عبادت ، يكى از مهم ترين كارهاى انبياء و امامان (عليهم السلام) بود .

جلال الدين مولوى بلخى در دفتر پنجم مى فرمايد :

تا نگريد ابر كى خندد چمن *** تا نگريد طفل كى نوشد لبن
طفل يك روزه همى داند طريق *** كه بگريم تا رسد دايه شفيق
تو نمى دانى كه دايه دايگان *** كم دهد بى گريه شيرت رايگان
گفت وليبكوا كثيراً گوش دار *** تا بريزد شير فضل كردگار
گريه ابر است و سوز آفتاب *** استن دنيا همين دو رشته ياب
گر نبودى سوز مهر و اشك ابر *** كى شدى اجسام مازفت و سطبر
كى بدى معمور اين هر چار فصل *** گر نبودى اين تف و اين گريه اصل
سوز مهر و گريه ابر جهان *** چون همى دارد جهان را خوش دهان
آفتاب عقل را در سوز دار *** چشم را چون ابر اشك افروز دار
چشم گريان بايدت چون طفل خرد *** كم خور اين نان را كه نان آب تو برد

در قسمت ديگرى از دفتر پنجم مى فرمايد :

گريه با صدق بر جانها زند *** تا كه چرخ و عرش را گريان كند
گريه بى صدق بى شورش بود *** ديو زان بر گريه اش خندان شود

روايات و دعاهاى اسلامى چه ارزش والائى براى گريه قائل شده اند ، روايات مربوط به گريه عموماً در معتبرترين كتب حديث و روايت است ، كه لازم است به نمونه هائى از آن روايات عالى اشاره شود :

پيامبر بزرگ اسلام به على (عليه السلام) مى فرمايد : تو را براى خودت به خصلت هائى سفارش مى كنم سپس فرمود : خدايا او را در اين امور كمك كن .

اول : به صدق و راستى ، از دهانت هرگز دروغ خارج نشود ، دوم : به ورع و پاكدامنى هيچگاه جرأت به خيانت در خود راه مده ، سوم : خوف از خدا ، به گونه اى كه و را مى بينى ، چهارم : زياد گريه كردن از خشيت خداى عز و جل ، كه به هر قطره اشكى بيتى در بهشت برايت بنا مى شود ، پنجم : بخشيدن مال و جان در راه خدا و حفظ دين ، ششم : پيروى از روش من در نماز و روزه و صدقه ، اما نماز پنجاه و يك ركعت ، اما روزه در هر ماه سه روز ، پنجشنبه اول ماه و چهارشنبه وسط ماه و پنج شنبه آخر ماه ، اما صدقه در حدى كه بگويند اسراف در بخشش دارد ولى اسراف نكرده باشى .

ترا به نماز شب سفارش مى كنم ، تو را به نماز شب سفارش مى كنم ، تو را به نماز شب سفارش مى كنم و ترا به نماز زوال شمس سفارش مى نمايم ، در هر حال قرآن بخوان ، در نماز دست را بلند كرده و در پيشگاه حق آن را دگرگون و واژگون كن ، با هر وضو و نمازى مسواك كن ، و به تمام حسنات اخلاقى آراسته شو ، و از تمام سيئات اخلاقى دورى نما ، اگر اين برنامه ها را انجام ندادى و دچار انواع خسارت ها شدى خود را سرزنش كن .

أَنَّهُ (صلى الله عليه وآله وسلم) كَانَ يَبْكي حَتّى يُغْشى عَلَيْهِ .

رسول گرامى اسلام در برابر حضرت حق آن قدر گريه مى كرد ، تا جائى كه از حال مى رفت !!

در روايت آمده ابوذر از خشيت حضرت رب به حدى گريه كرد كه چشم درد گرفت ، گفتند اگر از خدا رفع چشم دردت را مى خواستى ، شفا مى يافت ، گفت : چه علتى تو را از درد چشم منصرف كرده ؟ گفت دو موضوع بزرگ : بهشت و جهنم !!

پيامبر اسلام به ابوذر فرمودند : علمى كه باعث گريه انسان نشود ، علم با منفعت نيست خداوند در قرآن مجيد عالمان را بدين گونه ستوده :

( إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِن قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلاَْذْقَانِ سُجَّداً * وَيَقُولُونَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِن كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولاً * وَيَخِرُّونَ لِلاَْذْقَانِ يَبْكُونَ وَيَزِيدُهُمْ خُشُوعاً ) .

البته آنها كه پيش از اين به مقام علم و دانش رسيدند ، هرگاه اين آيات ، بر ايشان تلاوت شود همه با كمال خضوع و فروتنى سر طاعت بر حكم آن فرود آوردند ، و گويند پروردگار ما پاك و منزه است ، البته وعده خداى ما محقق الوقوع است ، و آنها با چشم گريان سر بر خاك عبوديت نهاده ، پيوسته بر ترسشان از خداى بيفزايد .

و نيز پيامبر بزرگ فرمود : اى ابوذر كسى كه مى تواند گريه كند ، پس گريه كند ، اگر نمى تواند قلباً محزون شود و به صورت گريه كن درآيد كه قلب سخت و قاسى ، از خدا دور است ...

پيامبر فرمود : علامت بدبختى ، خشكى چشم ، سنگ دلى ، شدت حرص در طلب رزق ، و اصرار بر گناه است .

در روايات آمده چيزى از عمل خير برابر با گريه از خوف خدا نيست .

و نيز در حديث آمده : چشمى كه از خوف خدا گريست در قيامت گريان نيتس ، و قطره اى از اشك چشم براى خدا دريائى از آتش را خاموش مى كند ، و اگر گريه كننده اى در امتى بگريد به همه رحم خواهد شد ، و خوشا به حال بنده اى كه خداوند او را در گريه ببيند ، و گريه كنندگان در قيامت در رفيق اعلا هستند ، و نزديكترين مرحله عبد به رب گريه در سجده است .

آرى گريه در سجده چه گريه پر ارزش و با قيمتى است ، و راستى كارى همچون او در ميان برنامه هاى عبادتى نمى توان يافت .

انسان توفيق پيدا كند در كنج خلوتى به وقت سحر با توجه به عظمت دوست و حقارت خود ، و با توجه به پرونده سياه و پر از وزر و وبال ، عصيان و خطائى كه نسبت به حضرت يار داشته ، سر به سجده گذارد و با توجه كامل و دل شكسته و اشك ريزان بخواند و با خواندن و گريه تمام وجود خود را شستشو دهد .

خوش آن سروى كه بستانش تو باشى *** خوش آن گل كه گلستانش تو باشى
چمن گاه دل و بستان جانم *** بود خرم چو دهقانش تو باشى
خوشا آن بلبل سرمست عاشق *** كه در هر صبح دستانش تو باشى
خوشا آن دل كه دلبر در بر اوست *** خوشا آن جان كه جانانش تو باشى
دلم چون گوى در چوگانت افتاد *** خوشا گوئى كه چوگانش تو باشى
خوشا انسان كه در عينش تو باشى *** خوشا عينى كه انسانش تو باشى
خوش آن مسلم كه اسلامش تو دادى *** خوش آن محسن كه احسانش تو باشى
سر و سامان من جز عشق تو نيست *** خوشا آن سر كه سامانش تو باشى
يقين در ملك جان سلطان توئى بس *** خوشا ملكى كه سلطانش تو باشى
خوش آن مؤمن كه ايمان تو دارد *** خوش آن عارف كه عرفانش تو باشى
خوشا شادى وقت آن كه دائم *** غم پيدا و پنهانش تو باشى
چو تير غمزه ات خورد اين دلم گفت *** خوشا تيرى كه پيكانش تو باشى
بخونم كرده اى تو دست رنگين *** خوشا خونى كه تاوانش تو باشى
تو مهمان دل اشكستگانى *** خوشا آن دل كه مهمانش تو باشى
خوشا آن صاحب گنج جوان بخت *** كه گنج كنج ويرانش تو باشى
قبل فهرست بعد