next page

اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف

back page

من اميدوارم كه همين طورى كه وضع ظاهرى شما آقايان فرمانداران و بخشداران و ديگران و همين طور همه اجزاء حكومت اسلامى امروز همانطور كه وضع ظاهرى شان يك وضع بى آلايشى است ، وضع روحى و معنويتان هم همانطور باشد، همانطورى كه حضرت امير سلام الله عليه مى فرمايد كه وقتى به او اطلاع داده بودند كه يك خلخالى را از پاى يك زن (حالا يا يهودى بوده يا نصارى ) كشيدند، مى فرمايد كه (به حسب نقل ) كه انسان اگر از غصه بميرد عيب نيست اينطور در مقابل ظلم ناراحت مى شدند. شما همه در محضر خدا هستيد، هر جا باشيد. قلب هاى شما در محضر خداست ، بازوهاى شما، چشم هاى شما، همه چيز شما در محضر خداست و خدا حاضر است در همه جا. كوشش كنيد كه با بندگان خدا جورى رفتار كنيد كه امامان شما رفتار مى كردند، پيغمبر شما رفتار مى كرد. و ساير انبيا رفتار مى كردند گمان نكنيد كه حالا فلان نخست وزير است ، فلان وزير كشور است ، فلان رئيس جمهور است ، فلان استاندار است ، فلان بخشدار است ، فرماندار است گمان نكنيد كه اينها يك چيزى است . آن كه همه چيز است به دست آوردن رضاى خداست و آن به اين است كه رضاى مخلوق خدا را به دست بياوريد. با مردم كه شما سرو كار داريد اين مردم را بايد رضايشان را به دست بياوريد. همين مردم كوچه و بازار و كشاورزهاى بسيار عزيز و كارمندان و كسانى كه در كارخانه ها زحمت مى كشند اينها هستند كه مايه افتخار يك ملت و مايه پيروزى يك ملت است پيروزى را براى ما و شما اينها به دست آوردند. و اينها ولينعمت ما هستند و ما بايد اين معنا را در قلب مان احساس كنيم كه با اين ولينعمت هاى خودمان رفتارى بكنيم كه خدا از آن رفتار راضى باشد. گمان نكند آن كسى كه فرماندار يك جايى است بايد به رعيت آنجا، به مردم عادى آنجا، به بازارى آنجا يك وقت خداى نخواسته يك بالاترى بفروشد آنطورى كه ساخت فرمانداران زمان سابق بود. فرق مابين جمهورى اسلامى و شاهنشاهى اين است كه جمهورى اسلامى از مردم است و جمهورى اسلامى رهين همين مردم عادى كشور است و شاهنشاهى مى گفت نه ، من اينطور نيست كه به مردم كار داشته باشم ، ما خودمان بايد كارها را، مردم بايد تحت سلطه ما باشند و با مردم آنطور مى كردند. با بندگان خدا رفتار خوب بكنيد. و پيروزى از آنها به دست ما آمده است . 252
علت پشتيبانى مردم ، مردمى بودن دولت است
الان شما در سرتاسر كشور ملاحظه بكنيد از نخست وزير و رئيس جمهورش بگيريد تا آن پائين ها هر كه هست ، مى بينيد كه يك مردمى هستند كه از خود مردم هستند. رئيس جمهور يك طلبه اى بوده است سابق و بعد هم يك آقايى شده است و بعد شده است رئيس جمهور نه دستگاهى اينها را دارند و نه افكارى اينها را دارند و همين طور همه وزرا. اين وزرا گاهى وقت ها جمعيتى مى آيند اينجا و مخلوط به هم هستند، آدم تميز نمى دهد كه اين پاسدار هست يا وزير. من حكومت هاى كوچك را ديده ام كه وضعشان چطور بود و با چه وضعى بيرون مى آمدند وقتى بيرون مى آمدند، مردم همه صف مى كشيدند بر ايشان تعظيم بايد بكنند. با بساط مى آمد بيرون يك حكومت - فرض كنيد كه جاى كوچكى ، اما حالا نخست وزيرش مى آيد، مردم باشند مثل سايرين . اين هم يك مساءله اى است كه الان در ايران تحقق پيدا كرده است جاهاى ديگر نيست اين مسائل كه همه مردمى هستند و همه هم با هم هستند و لهذا هم مردم پشتيبان دولتند و هم مردم پشتيبان ارتشند، هم ارتش و دولت با مردم هستند و اين يكى از رمزهاى بزرگ پيروزى اين چيز است . 253
وجود واسطه با مردم ، خلاف ادب اسلام است
چنانكه كه بعضى ها مى گفتند، مثل اين كه بعضى از آقايان آمده بودند اينجا و من نبودم و مثل اينكه قدرى مواخذه و محاكمه مى كردند كه كسى در اين امر دخالت داشته در اين معنا اينطور نبوده است . مزاج من اولا اقتضاى اينكه بنشينم و اينجا باشم ندارد، اين است كه ديروز تصميم گرفتم كه استراحت كنم . امروز كه شنيدم آقايان اينجا تشريف مى آورند، از اين جهت آمدم كه خدمت آقايان برسم . من عادت به تشريفات ندارم كه مثلا بين من و كسى واسطه باشد، ارتباط باشد، اين خلاف ادب اسلام است . من در اختيار همه آقايان هستم به مقدارى كه قدرت داشته باشم ، بالاخره قدرت مى خواهد براى اين كه ماشاءالله شماها جوان هستيد و انشاءالله وقتى كه به پيرى رسيديد آن وقت مى دانيد كه آن اقتضاهائى كه در جوانان هست در پير نيست . ما حالا ديگر نفسهاى آخر را مى كشيم و اميدواريم كه بتوانيم همه مان خدمت كنيم به اسلام ، خدمت كنيم به مسلمين ، خدمت كنيم به وطن خودمان .
به مسؤ ولين توصيه مى كنم از خدمتگزارى به مستضعفان فروگزارى نكنند
به مجلس و دولت و دست اندركاران توصيه مى نمايم كه قدر اين ملت را بدانيد و در خدمتگزارى به آنان خصوصا مستضعفان و محرومان و ستمديدگان كه نور چشمان ما و اولياء نعم همه هستند و جمهورى اسلامى ره آورد آنان و با فداكارى هاى آنان تحقق پيدا كرد و بقاء آن نيز مرهون خدمات آنان است ، فروگزار نكنيد و خود را از مردم و آنان را از خود بدانيد و حكومت هاى طاغوتى را كه چپاولگرانى بى فرهنگ و زورگويانى تهى مغز بودند و هستند را هميشه محكوم نماييد؛ البته با اعمال انسانى كه شايسته براى يك حكومت اسلامى است . 254
بايد با تمام قدرت براى محرومين دلسوزى كرد
ما كه اميدواريم كه يك جلوه ولو بسيار ناقصى از ولايت ، ولايت على عليه السلام در كشور ما شده باشد، ما بايد توجه بكنيم ، كافى ندانيم اينكه ما تظاهر مى كنيم و شعار مى دهيم و چه ، اينها كافى نيست . دولت واقعا بايد با تمام قدرت آنطورى كه على عليه السلام براى محرومين دل مى سوزاند اين هم با تمام قدرت ، دل بسوزاند براى محرومين ، مثل يك پدرى كه بچه هايش اگر گرسنه بمانند، چطور با دل افسرده دنبال اين مى رود كه آنها را سير بكند، يك دولت تابع اميرالمومنين بايد اينطور باشد. الحمدلله هستند خيلى ، البته من نمى گويم كه كسى مى تواند مثل حضرت امير باشد، خود او هم گفت كه شما نمى توانيد، نمى توانيم هم واقعا، اما اعانت كنيم ما او را به ورع و تقوا، اعانت كنيم به اينكه تا آن اندازه كه مى توانيم ، براى همه تا يك اندازه اى قدرت هست كه هم خودش را نگه دارد. و هم جمهورى اسلامى را نگه دارد. 255
با محرومين بهتر از ديگران رفتار كنيد
شما بايد كوشش كنيد كه اين چيزى كه الان در ذهن مردم هست ، كه دولت را از خودشان مى دانند، اين از دل آنها بيرون نرود. يعنى شما در طول خدمتى كه انجام مى دهيد خداى تبارك و تعالى را در نظر داشته باشيد. شما مسؤ ول هستيد پيش خدا، فردا از شما سوال مى شود. اينجا هم بر فرض اينكه بتوانيد يك چيزى را خداى نخواسته عمل كنيد و مخفى نگه داريد، پيش خدا مخفى نيست ، پيش ملائكه الله مخفى نيست ، يك روزى به آن مى رسد انسان . از اين جهت نسبت به مردم هر چى مردم ضعيف ترند بيشتر، عكس ‍ سابق كه هر چى قوى تر بودند، با خان ها رفتارشان چطور بود، با مثلا آنهائى كه دارا بودند چطور بود، با سرمايه دارها چه جور بود، با مردم ضعيف هيچى . شما عكس كنيد مساءله را، يعنى آنطورى كه با مردم ضعيف و مستضعف و محروم رفتار مى كنيد بهتر باشد از آنى كه با ديگران رفتار مى كنيد، با همه خوب ، اما اينها شكسته اند، اينها محكوم بودند در طول تاريخ ، اينها زحمت ديدند، اينها در انقلاب خدمت كردند، اينها امروز جوان هايشان را مى دهند، آن طبقه مرفه اگر هم باشد كمى از آنها داخل اين امور هستند، خيلى نيستند. بنابراين ما بايد اين طبقه از مردم را براى خاطر خدا و براى حفظ حيثيت جمهورى اسلامى حفظ بكنيم . در همه قشرها در در همه كارها با آنها خوشرفتارى كنيد، يك وقت خداى نخواسته يكى را كار دارد بيايد در آنجا، فراش راهش ندهد يا مدتى معطل بشود يا توى اتاق نگذارند بيايد، اينها اينطور نباشد. اينها كارهائى بود كه بر خلاف رضاى خدا بود و سابق مى كردند، شما بايد عكسش باشد.
اين يك مساءله است كه راجع به همه كارهائى كه شما مى كنيد متوجه باشيد كه خدا حاضر است در همه جا و متوجه همه مسائل هست و ثبت مى شود كارهاى ما و پيش خدا ميرود، بعدها در قيامت پيش يعنى خودمان هم باز مى شود اعمالمان ، از اين جهت اين يك سفارش است كه عرض مى كنم . 256
مسؤ ولين موظفند با فقرا و مستمندان بيشتر حشر و نشر داشته باشند
خلاصه كلام اين كه بيان اين واقعيت كه در حكومت اسلامى بهاى بيشتر و فزون تر از آن كسى است كه تقوا داشته باشد، نه ثروت و مال و قدرت و همه مديران و كارگزاران و رهبران و روحانيون نظام و حكومت عدل موظفند كه با فقرا و مستمندان و پابرهنه ها بيشتر حشر و نشر و جلسه و مراوده و معارفه و رفاقت داشته باشند تا متمكنين و مرفهين ، و در كنار مستمندان و پابرهنه ها بودن و خود را در عرض آنان دانستن و قرار دادن ، افتخار بزرگى است كه نصيب اولياء شده و عملا به شبهات و القائات خاتمه مى دهد، كه بحمدالله در جمهورى اسلامى ايران ، اساس اين تفكر و بينش در حال پياده شدن است .
و همچنين مسؤ ولين محترم كشور ايران على رغم محاصرات شديد اقتصادى و كمبود درآمدها، تمامى كوشش و تلاش خود را صرف فقرزدايى جامعه كرده اند و همه آرمان و آرزوى ملت و دولت و مسؤ ولين كشور ماست كه روزى فقر و تهيدستى در جامعه ما رخت بربندد و مردم عزيز و صبور و غيرتمند كشور از رفاه در زندگى مادى و معنوى برخوردار باشند. خدا نياورد آن روزى را كه سياست ما و سياست مسؤ ولين كشور ما پشت كردن به دفاع از محرومين و رو آوردن به حمايت از سرمايه دارها گردد و اغنياء و ثروتمندان از اعتبار و عنايت بيشترى برخوردار بشوند. معاذ الله كه اين با سيره و روش انبياء و اميرالمومنين و ائمه معصومين - عليهم السلام - سازگار نيست ، دامن حرمت و پاك روحانيت از آن منزه است ، تا ابد هم بايد منزه باشد و اين از افتخارات و بركات كشور و انقلاب و روحانيت ماست كه به حمايت از پابرهنگان برخاسته است و شعار دفاع از حقوق مستضعفان را زنده كرده است . از آن جا كه محروميت زدايى ، عقيده و راه و رسم زندگى ماست ، جهانخواران در اين مورد هم ما را آرام نگذاشته اند و براى ناتوان ساختن دولت و دست اندركاران كشور ما حلقه هاى محاصره را تنگ تر كرده اند و بغض و كينه و ترس و وحشت خود را در اين حركت مردمى و تاريخى تا مرز هزاران توطئه سياسى - اقتصادى ظاهر ساخته اند و بدون شك جهانخواران به همان ميزان كه از شهادت طلبى و ساير ارزش هاى ايثارگرانه ملت ما واهمه دارند، از گرايش و روح اقتصاد اسلام به طرف حمايت از پابرهنگان در هراسند و مسلم هر قدر كشور ما به طرف فقرزدايى و دفاع از محرومان حركت كند، اميد جهانخواران از ما منقطع و گرايش ملت هاى جهان به اسلام زيادتر مى شود و روحانيت عزيز بايد به اين اصل توجه عميق داشته باشند و افتخار تاريخى و بيش از هزار ساله پناهگاهى محرومان را براى خود حفظ كنند و به ساير مسؤ ولين و مردم توصيه نمايند كه ما نبايد گرايش و توجه بى شائبه محرومين را به انقلاب و حمايت بى دريغ آنان را از اسلام فراموش كنيم و بدون جواب بگذاريم . 257
گمان نمى كنم عبادتى بالاتر از خدمت به محرومين وجود داشته باشد
البته پر واضح است كه همه اقشار كشور ما در انقلاب سهيم و شريكند و همه براى خدا و انجام وظيفه الهى خود وارد صحنه ها شده اند و مقصد خداست و هرگز آمال بلند و الهى خود را به مسايل مادى آلوده نمى كنند و با كمبودها از ميدان بدر نمى روند، چرا كه كسى كه براى خدا جان و مال فدا مى كند به خاطر شكم و دنيا از پا در نمى آيد، ولى وظيفه ما و همه دست اندركاران است كه به اين مردم خدمت كنيم و در غم و شادى و مشكلات آنان شريك باشيم كه گمان نمى كنم عبادتى بالاتر از خدمت به محرومين وجود داشته باشد. راستى وقتى كه پابرهنه ها و گودنشينان و طبقات كم درآمد جامعه ما امتحان و تقيد خود را به احكام اسلامى تا سر حد قربانى نمودن چندين عزيز و جوان و بذل همه هستى خود داده اند و در همه صحنه ها بوده اند و انشاء الله خواهند بود و سر و جان را در راه خدا مى دهند، چرا ما از خدمت به اين بندگان خالص حق و اين رادمردان شجاع تاريخ بشريت افتخار نكنيم ! ما مجددا مى گوييم كه يك موى سر اين كوخنشينان و شهيد دادگان به همه كاخ و كاخنشينان جهان شرف و برترى دارد. 258
هر چه به اين ملت خدمت بكنيم كم است
ما نمى توانيم از ملت ايران تشكر كنيم . ما خودمان يك نقطه ضعيفى هستيم در بين اين درياى بزرگ ، يك قطره هستيم در بين اين درياى بزرگ ، ما مى گوييم كه خدا از شما تشكر مى كند ما كه تشكر مى كنيم ، براى اين است كه تشكر خدا را كرده باشيم ، شكر شما، شكر خداست .
و من به شما آقايان سفارش مى كنم كه با اين كه موفق بوديد بايد دنبال موفقترى برويد، قناعت نكنيد به اين كه ما حالا فلان كار را كرديم . ما هر چه خدمت بكنيم به اين ملت ، كم خدمت كرده ايم ، براى اين كه اين ملت بود كه همه اين گرفتارى ها به دست او رفع شد، دولت شاهنشاهى به دست آنها ساقط شد و هر چه ما داريم از آنهاست . ما بايد خدمتگزار باشيم ، واقعا خدمتگزار باشيم و هر چه خدمت بكنيم باز كم است . ما كه شكر خدا را نمى توانيم بجا بياوريم براى اين كه كوچكتريم از اين كه شكر خدا را بجا بياوريم ، لكن شكر اين ملت قهرمان و مظلوم همان شكر خداست ، كسى كه شكر اينها را بجا نياورد، شكر خدا را بجا نياورده است براى اين كه اينها بندگان خدا هستند، اينها كسانى هستند كه براى خدا دارند خدمت مى كنند به اين كشور و شكر اين است كه ما به آنها خدمت بكنيم ، هر كس در هر مقامى چكه هست خدمت بكند. 259
با ملت خوب رفتار كنيد خداوند با شما رحمت خواهد كرد
برادرها! همه مردم با شما، با بالاترى ها يك جورند. اگر با مردم خوب رفتار بكنيد، براى خودتان هست و اگر با مردم خداى نخواسته بد رفتار كنيد، به ضرر خود شماست . آنقدر كه ظالم ضرر مى برد از ظلمش ، مظلوم از ظلم ظالم آنقدر ضرر نمى برد. ما و شما يك روزى در بارگاه الهى ، پيشگاه الهى خواهيم رفت و آن روز از ما سوال خواهد شد واز شمائى كه پليس هستيد، از شغل شما و از عمل شما و از رفتار شما سوال خواهد شد. غفلت نكنيد از خدا، غفلت نكنيد از آن روزى كه همه محتاج هستيد. با برادرانتان خوب رفتار كنيد، با ملت تان خوب رفتار كنيد و خداى تبارك و تعالى با شما رحمت خواهد كرد. 260
خودتان را حاكم مردم ندانيد، خدمتگزار بدانيد
ملتفت باشيد كه شمايى كه الان به حكومت رسيديد، حكومت نيست ، خدمتگذار هستيد. اسلام حكومت به آن معنا ندارد، اسلام خدمتگزار دارد، منتها قواى انتظامى هم دارد براى سركوبى آنهايى كه ميخواهند خيانت بكنند و الا نه اين است كه اگر خيانتكار نباشد ديگر چيزى نميخواهند، آنها نمى خواهند كه حكومت كنند به مردم و خود فروشى كنند به مردم و مردم را از خودشان بترسانند. شما خيال ميكنيد آنطور كه محمد رضا در خيابان ها مى آمد، حضرت امير هم با اينكه ده مقابل او سعه مملكتش بود، در خيابان ها آنطورى ، در كوچه و بازار آنطور، خوب ، در كوچه و بازار مثل يك آدمى مى آمد كه نمى شناختندش بعضى ها. مالك اشتر كه يكى از سردارهاى بزرگ اسلام بود، خيال مى كنيد كه مثل يكى از درجه دارهاى زمان طاغوت بود؟ نه ، اين توى مردم مى آمد نمى شناختندش . آن روز يك كسى نشناخت و به او فحش داد و بعد هم ببينيد كرامت او را، رفت مسجد به او دعا كرد. اين اخلاق را، اين تاريخ اسلام را بايد مطالعه كرد و خصوصا حكومت هائى كه در اسلام بوده است مطالعه كرد و از آن پند گرفت . شما خودتان را حاكم مردم ندانيد، شما خودتان را خدمتگزار مردم بدانيد. اين پيش خدا ثوابش بيشتر از اين است كه خدمت را حكومت بدانيد. حكومت هم همان خدمتگزار است ، ارتش هم بايد خدمتگزار مردم باشد اگر همه شماها خدمتگزار، خودتان را حساب بكنيد، نخواهيد كه هى به شما مدح بگويند و ثنا كنند و - نميدانم - فرياد بكشند و باهم دعوا بكنيد، اگر اين چيزها را كنار بگذاريد و خودتان با هم تفاهم كنيد و دوستى داشته باشيد، اين براى ملت چه لذتى دارد. آن كه ديده است بچه هايش از بين رفته ، حالا اين حكومتى پيش آمده است كه همه شان با هم برادرند و همه كوشش مى كنند كه براى مردم يك كارى بكنند، تا توان دارند براى مردم مى خواهند كار بكنند، اگر به جاى اين ببينند كه حالا كه اينها رسيدند به يك چيزى و آمدند سر يك سفره اى نشستند، اينها باهم سر اينكه بيشتر اين طعام سفره را ببرد يا آن يكى بيشتر ببرد دارند جنگ مى كنند، خوب ، ببينيد چه تلخ است در ذائقه اين ملت و در ذائقه اسلام و پيش خداى تبارك و تعالى ، به ما چه مى گويد. 261
همّتان را صرف خدمت به ملت كنيد تا پيش خدا آبرومند باشيد
اين عنايت خدا بود كه همه را به اين آزادى و به اين عرض كنم استقلال و به اين مقام رسانده است . حالا ما عوض اينكه شكر نعمت خدا را بجا بياوريم و براى خاطر خدا قيام كنيم و براى ملت كار بكنيم تمام هم مان را صرف كنيم كه اين بيچاره هائى كه توى اين زاغه ها باز هم نشسته اند اينها را از اينجا بيرون بياوريم ، جائى برايشان درست بكنيم ، آب و برق اين مملكت را درست بكنيم و الان شما مى دانيد كه در بعضى از جاها هيچ ندارند، هيچ . بعضى از جاهائى كه ، ديروز يكى از آقايان كه آمده بود از طرف بختيارى و آنجاها، مى گفت مردم همه اخلاص دارند اما هيچ ندارند. بعضى جاها هيچ ندارند، براى اين هيچ ندارها يك فكرى بكنيد، هى ننشينيد دعوا بكنيد، هى هم دنبال اين نرويد كه همانطورى كه در طاغوت مى كرد شهرها را خيلى مزين كنيد و شهرها را خيلى بزرگ بكنيد و همه هم دولت و همه بودجه مملكت خرج شهرها بشود و خرج شمال شهر بشود كه باز همان طاغوتى ها از آن استفاده بكنند. براى اين پايين شهرى ها، براى اين بيچاره ها اسلام است ، حكومت اسلام است ، براى اينها فكر بكنيد، هم تان را صرف اين بكنيد، نه صرف اينكه دعوا كنيد. وقت ، وقتى بنا شد كه به دعوا بگذرد، ديگر نمى رسد انسان ، مجال ندارد ديگر بنشيند يك كارى بكند، يك طرحى بريزد براى اين ملت ، براى اين بيچاره ها. من تقاضا مى كنم از همه آقايانى كه متصدى يك امرى از امور هستند، چه آنهايى كه در وزارتخانه ها و در طبقه پايين تر مشغول كارند و چه خود وزرا و چه نخست وزير و چه رئيس جمهور و چه همه كسانى كه در امور هستند، در شوراى انقلاب بودند و حالا هستند، در عرض مى كنم كه جاهاى ديگر بودند من از همه شان تقاضا دارم كه از اين چيزى كه برخلاف رضاى خداست و برخلاف رضاى اولياى اسلام است و برخلاف رضاى ملت است اجتناب كنيد. اين دنيا چند روزش آمده پيش شما، اين را خدمت كنيد تا آبرومند باشيد پيش خدا، اين را با دعوا نگذرانيد، با صلح برويد سراغ مردم . اگر برويد سراغ مردم ، ديگر دعوا پيش نمى آيد براى اينكه وقت دعوا نمى ماند. اما افسوس اين است كه شما مشغول دعوا هستيد و از مردم غافل ، نه اقتصاد را توانستيد درست كنيد و نه امنيت را توانستيد درست كنيد و نه هيچى ، همه اش دعوا و همه اش با هم دعوا، همه توى تهران نشستند دعوا ميكنند اين صحيح نيست ، اين خلاف اسلام است ، خلاف اخلاق اسلامى . 262
ارزش هر خدمتى موافق ارزش آن كسى است كه برايش خدمت مى كنيم
ارزش هر خدمتى موافق ارزش آن كسى است كه برايش خدمت مى كنيم هر كس هر خدمتى در راه خدا براى خلق خدا بكند اين ارزش دارد لكن ارزش ها مختلف هستند به ارزش آنهايى كه براى آنها خدمت مى كنيم . همه بنيادهايى كه براى خدا در راه اسلام به كشور خودشان خدمت مى كنند و همه اشخاصى كه براى اعتلاء كلمه اسلام خدمت مى كنند همه آنها پيش خداى تبارك و تعالى ارزش دارد و مورد عنايت حق تعالى انشاء الله خواهند شد لكن ارزش بنياد شهيد، خدمت به شهيد و خدمت به بازماندگان شهيد و خدمت به آنهايى كه در راه اسلام براى فداكارى حاضر شدند لكن معلول شدند و عضوى از اعضاى خودشان را از دست دادند يا جراحاتى بر آنها وارد شده است ارزش اين خدمت كه براى شهدا اسلام و براى فداكاران اسلام انجام مى گيرد شايد از ساير ارزش ها بيشتر باشد. 263
بنياد شهيد از همه بنيادها افضل است براى اينكه شهيد از همه افراد افضل است . خدمت در بنياد شهيد در راس خدمت ها هست ، همه خدمت مى كنند و همه براى خدا و براى همه فضل است و براى همه ارزش هست در بارگاه الهى همه خدمتگزارهايى كه خدمت مى كنند، آنهايى كه خدمت مى كنند براى جنگزده ها آنها هم خدمتشان براى فداكاران است . اين جنگزده ها كه الان در ايران هستند و در خارج از وطنشان هستند اينها هم راجع به اينها هم هر كس خدمت بكند خدمت به فداكاران است لكن خدمت به شهيد ارزشش بيشتر از همه خدمت هاست . معلولى كه جان خودش را در دست گرفته و تقديم كرده است . لكن موفق نشده است به شهادت آن هم فداكارى خودش را كرده است . شما كه خدمت به شهيد مى كنيد و بنياد شما كه بنياد شهيد است قدر اين بنياد را بدانيد و قدر اين خدمت را بدانيد. براى كم كسى اينطور مطلبى كه براى شهيد گفته شده است براى كم كسى هست ، آنها را قرين انبيا قرار داده اند. خدمت شما به آنها خدمت به نبى اكرم است ، خدمت به انبياست . بدانيد كه شما در راه شهيد داريد خدمت مى كنيد و بنياد شما بنياد شهيد است و شهيد افضل است شهادت از همه چيزها، و باز در روايتى است كه هر خوبى بالاتر از او هم خوبى هست تا برسد به قتل در راه خدا، شهادت در راه خدا، بالاتر از او ديگر خوبى در كار نيست و معلوم نكته اش براى اينكه كسى كه همه چيزش ‍ را براى خدا تقديم كرده است و حيات كه بالاترين سرمايه است براى او در اين عالم تقديم كرده است ، ديگر از اين بر و از اين خوبى بالاتر نمى شود باشد. شما خدمت مى كنيد به انسان هايى و به كسانى كه وابسته هستند به اين شهدا و شهدا به آنها علاقه دارند و الان هم شهيد هستند نسبت به آنها و خدمت شما ارزشمندترين خدمت هاست كه تصور مى شود به حسب اينطور روايات . 264
خدمتگزارى به جمهورى اسلامى همان مجاهده در راه خداست
من اميدوارم كه همه ملت ما و همه افرادى كه در سرتاسر كشور ما هستند خدمتگزار باشند به اين كشور و خدمتگزار باشند به جمهورى اسلام و خدمتگزارى آنها همان مجاهده در راه خداست و من اميدوارم كه همه آنها با مجاهدين در راه خدا شريك و سهيم باشند براى اينكه آنها هم مجاهده مى كنند ولو آن پيرزنى كه در اقصى بلاد دارد يك خدمتى مى كند براى اين مجاهدين و يا يك پيرمردى كه در اقصى بلاد دارد خدمت مى كند براى اين شهدا و مجاهدين و بازماندگان شهدا. من اميدوارم كه خداوند به همه آنها ثواب مجاهدين را عنايت بفرمايد و عمده چيزى كه هست اين است كه صادقانه خدمت كنيد، خدمت بكنيد، گمان نكنيد كه شما يك كارى كه (براى آنجا) براى آنها انجام مى دهيد يك منتى بر آنها داريد. منت آنها را بكشيد، منت آنها را بكشيد خدمت بكنيد، احترام بكنيد از آنها. اينها خانواده شهدا هستند و معلولين و خانواده هاى معلولين كه ارزششان آنقدر است و ما بايد خدمتگزار به آنها باشيم . هر عملى كه انجام مى دهيم ، هر خدمتى كه به آنها انجام مى دهيم عملى است كه در پيشگاه خدا مقبول است و ما بايد با كمال خرسندى منت آنها را بكشيم و خدمت به آنها بكنيم . مبادا يك وقتى يك كلمه درشتى گفته بشود به اين بازماندگان شهدا يا به اين معلولين و باز كسانى كه عائله معلولين اند. توجه داشته باشيد كه عملى را كه مى كنيد خالص براى خدا باشد و براى آن كسى كه فداكار براى خدا بوده است و جانش را در راه خدا اهداء كرده است شما خدمت به او مى كنيد و اين خدمت به خداست . 265
خدمت به مردم ، آرامش قلبى مى آورد
وقتى آدم به كسى بد بكند، از آنها مى ترسد بد بكنند به آن . اين يك مطلب كلى است ، يك سرمشق كلى است براى همه ما كه بايد با اهلى ، با رعيت مملكت با افراد مملكت رفتارمان رفتار برادرانه و رحمت آميز باشد (رحماء بينهم ) اينها هم تبادل رحمت مى كنند، اين رحمت به او، رحمت به اين ، اين محبت به او و او محبت به او و همين جمعيت اگر در مقابل ديگران بايستند، خصم بايستند محكم و شديد هستند (اشداء على الكفار) اين يك دستور كلى است كه اگر بخواهيد وقتى منزل مى رويد با حال آرام بى دغدغه شب به روز بياوريد، با مردم خوبى كنيد، وقتى با مردم خوبى كرديد، محبت كرديد، خدمتگزار مردم بوديد، وقتى كه برويد شب منزل آرامش ‍ براى قلبتان هست ، وجدانتان ناراحت نيست . اينهائى كه مردم را اذيت مى كنند وجدانشان ناراحت است ، اينطور نيست كه بروند راحت ، يك نفر را كشتند و راحت بروند، نخير ناراحتند منتها البته بعضى ها وقتى كم كم زياد شد، عادت مى كنند، اين ديگر يك درنده مى شود، اين ديگر آدم نيست . بخواهيد كه زندگى مرفه ، مرفه بودن زندگى به اين نيست كه پارك چند طبقه آدم داشته باشد، چه بسا اشخاصى پارك هاى چند طبقه دارند لكن زندگيشان جهنم است . الان شما زندگى محمدرضا را چه جور مى بينيد؟ همه وسايل آسايش برايش هست لكن آسايش دارد؟ يك آن آسايش دارد؟ ندارد.
آسايش انسان به اين است كه روح انسان راحت باشد. روح انسان وقتى كه راحت شد اگر يك ناهار، هر جورى باشد، اين با آن مى سازد و اصلا ناراحتى را ادراك نمى كند. راحتى انسان به اين است كه انسان وضع روحيش را جورى بكند كه با اين وضع روحى آسايش برايش پيدا بشود و اين به اسلامى شدن است . اگر انسان اسلامى بشود، تربيت كند خودش را به تربيتهاى اسلامى ، ارتش ‍ تربيت كند خودش را به اينكه براى مردم خدمتگزار باشد، نه ايجاد رعب بكند، ايجاد رحمت بكند به طورى كه همين طور كه حالا ما همه با هم هيچ كدام از هم نمى ترسيم ، نه من از ايشان نه ايشان از من ، هيچ كدام از هم ترسى نداريم ، اين محيط محبت است ، اين محيط محبت را حفظ كنيد. ايران را يك محيط محبت كنيد. 266
آرامش روحى ، در خدمت به مردم است
شما الان در يك جمهورى اسلامى واقع هستيد كه بايد خودتان اسلامى باشيد يعنى همانطورى كه شرطه زمان حضرت امير سلام الله عليه با مردم بوده است شما هم با مردم باشيد. همانطورى كه قواى انتظاميه در خدمت مردم بوده است و مردم با آغوش باز مى پذيرفتند، دوست داشتند آنها را شما هم بايد عملى بكنيد كه مردم با شما آنطور باشند. عمل شما، عمل طاغوتى ديگر نباشد. خيال نكنيد كه ما قدرتمنديم و مردم چه ، قدرت وقتى داريد كه ملت دنبال شما باشد. شما ديديد در اين قضيه ، عبرت مى گيريد از اين قضيه كه وقتى ملت يك چيزى را اراده بكند و همه با هم ، مصمم ، ملت يك كارى را بخواهد هيچ قوه اى نمى تواند جلويش بايستد. همه قوا شكست خوردند در مقابل ملت و آن چيزى كه مهم است آرامش روحى انسان است . آنى كه سعادت انسان است اين است كه آرامش داشته باشد در اينجا يا انشاءالله آنجا. الان شما آرامش داريد از باب اينكه نمى خواهيد به مردم تحميل بشويد تا اينكه در وجدانتان ناراحت باشيد. آنهايى كه به مردم تعدى مى كنند وجدانشان ناراحت است ، مگر بعضى شان كه ديگر از وجدان انسانى بيرون رفته اند اما غالبا اينطورند خصوصا اين طبقه جوان . اما وقتى با مردم دوستند و رفيقند آرامش قلبى دارند، سعادت ، دارند، سعادت همين آرامش سعادت است . شما كارى بكنيد كه اين آرامش قلبى را حفظ بكنيد و مردم را مثل فرزندهاى خودتان ، مثل برادرهاى خودتان اينطور حساب بكنيد. آن مسائل طاغوتى را كنار، شما كه نبوديد آن موقع ، كنار بگذاريد مطالعه كنيد در حال آن رژيم و وضع او و در عاقبت او. الان دولت اسلامى است ، شماها اسلامى ، شهردارى و شهربانى و امثال ذلك انشاءالله همه اسلامى و بايد همه چيزهايى كه در ايران است همه متحول بشود به يك مملكت اسلامى به همه معنا كه در مملكت اسلامى آرامش روحى هست ، رفاه همه جانبه هست ، تعاون هست ، برادرى هست . 267
به مملكت رسول خدا و صاحب الزمان خدمت كنيد
شما امروز شهربانى دولت جمهورى اسلامى هستيد، افرادتان يكى يكى بايد ملاحظه اين را بكند كه من در شهربانى اسلامى دارم كار مى كنم رئيس شهربانى هم بايد همين معنا را در ذهنش بياورد، جمعيت تان هم بايد همين معنا در ذهنش باشد كه ما در يك مملكتى مى خواهيم شهربانى بكنيم كه اين مملكت مال امام زمان سلام الله عليه است ، مال حضرت امير سلام الله عليه ، مال پيغمبر است . ما داريم خدمت به پيغمبر و اسلام مى كنيم ، ما نبايد به مردم حالا - عرض كنم كه - قدرت فروشى بكنيم ، خيال بكنيم ما يك قدرتمندى هستيم و مردم چيزى نيستند، اگر اين كار را بكنيد محبوب مردم نيستيد، دل هاتان مطمئن ، آرام ، وقتى شب مى رويد منزل با دل آرام منزل مى خوابيد هيچ تشويشى در كار نيست ، اما اگر يك رژيمى باشد كه مخالفت بخواهد بكند حتى آن كسى كه ظالم است به حسب نوع مردم ، مگر بعضى شان كه ديگر متبدل به يك حيوانى شده اند آنها ناراحتند از اينكه اذيت كنند مردم را، اين يك چيز جبلى است ، آدم وقتى هم به يكى اذيت بكند خودش هم ناراحت مى شود. اما در اين رژيم بايد همه با دل راحت انشاءالله و با قدرت ، اما قدرت براى اشخاصى كه فساد مى كنند، و با رحمت براى دوستان خودتان ، اشداء على الكفار رحماء بينهم 268 دستور خداست كه وصف مومنين اين است كه در مقابل اجانب مى ايستند قوى ، بين خودشان دوست و رفيق و رحيم و اينها. 269
به كشور خودتان خدمت بكنيد
انشاءالله خداوند همه شما را حفظ كند و موفق كند كه خدمت بكنيد به كشور خودتان . مملكت مال خودتان است ديگر، ديگر دست هاى آنها بريد، ديگر همت كنيد كه اداره كنيد مملكت خودتان را تا نگويند نمى توانند، ايرانى ها نمى توانند مملكت شان را اداره كنند يك كسى ديگر مى خواهد كه بيايد سرپرستى كند. فضول ها الان باز هم هستند، آنهائى كه نقشه كشند باز هم هستند. خودتان بچسبيد به مملكتتان و با قدرت خودتان هر كه در هر جا هست خوب عمل كند. آقا در محراب خوب عمل كند و شما در دانشگاه خوب عمل كنيد و ما هم در مدرسه خوب عمل كنيم . همه و همه با هم دست به هم بدهيم كه درست عمل بكنيم و انشاءالله مملكت مال خودتان است . 270
يكى از بزرگترين جهات معنوى خدمت به خلق الله است
كسانى كه داراى يك چيزهائى هستند كه مى توانند به اينها خدمت كنند اينها هم انصاف اقتضا مى كند كه خدمت كنند و در اين چيزى كه در بانك ذكر كردند كه قرار دادند به اينجا، خدمت كنند، كه اين خدمت براى آنها جاودان است و اموال براى آنها نمى ماند آنچه كه مى ماند آن جهات معنوى است كه انسان در كارش انجام مى دهد، جهات معنوى كه يكى از بزرگترين جهات معنوى خدمت به خلق الله است ، خدمت به انسان هاى محروم است . اين است كه براى انسان جاودان مى ماند و در عالم ديگر به درد انسان مى خورد. اموالى كه انسان بگذارد و برود به درد انسان نمى خورد اموالى كه پيش بفرستد به درد انسان مى خورد و اميدوارم كه آنهائى كه داراى يك مكنتى هستند توجه داشته باشند كه به اين مستمندان كه ولى نعمت ما هستند رسيدگى كنند و به اين حساب كه ذكر كردند كمك كنند تا اينكه ريشه اين محروميت انشاءالله به همت والاى همه كشور و همه علما و غير علما اين ريشه فاسد از بين برود و همه افراد اين ملت يك زندگى متوسطى كه بايد داشته باشند، داشته باشند. و با راحتى به خدمت به اسلام مشغول باشند. 271
12 - تواضع در مقابل مردم
وقتى قدرت دستتان آمد بيشتر مواظب باشيد كه (متواضع ) باشيد
من مى خواهم عرض بكنم كه توجه بكنند آقايان ، ما نبايد هميشه انتقاد از بالاترها بكنيم . بايد بياييم تا اين پائين بياييم پيش خودمان . توجه بكنيد به اينكه پاسداران ما كه بسيار عزيزند پيش ما، قواى مسلحه كه بسيار عزيزند توجه كنند تفنگ وقتى دست شان آمد غرور نيايد دنبالش . ممكن است كه يك جوانى خيلى مهذب هم باشد، خيلى هم خوب باشد، لكن به تدريج برسد به اينكه يك وقت ظالم بشود. وقتى قدرت دست تان آمد بيشتر مواظب باشيد كه متواضع بشويد. وقتى رئيس يك گروهى شديد بيشتر مواظب باشيد كه متواضع باشيد براى اينكه اگر سستى كنيد، در اين قدرت روحى از شيطان زمين مى خوريد. 272
با محرومين با كمال تواضع رفتار كنيد
امروز براى اين كه اين انسان مى خواهد ارزش انسانى اش را به دست بياورد، همه با او مخالفند. شرق با او مخالف است ، غرب هم با او مخالف است و منطقه هم مخالف ، داخل هم آنهايى كه توجه ندارند يا آنهايى كه عناد دارند آنها هم مخالف . شما راه خودتان را به پيش بگيريد، وحدت خودتان را حفظ بكنيد، خودتان را با جامعه ، با مردم تطبيق بدهيد، به اين معنا كه آنها را هم هدايت كنيد و آنها را داشته باشيد. اين ملت است كه شما را از آن قيد و بندها آزاد كرد و امروز هيچ قيد و بندى از هيچ كشورى در گردن شما نيست ، هيچ تعهدى نداريد به ديگران . امروز كشورى كه غيرمتعهد است ، ايران است . يك كشور ديگر پيدا نمى كنيد كه غيرمتعهد به معناى واقعى اش باشد و اين به بركت اين زاغه نشينان ، اين قشر محروم توده بوده است . آن كه اين همه جوان را داد اين قشر محروم است . بيايند بشمرند، چند نفر از آن مرفه ها، چند نفر از آنهايى كه الان نشستند و بدگويى مى كنند براى جمهورى اسلام ، از آنها چند نفر رفتند به جبهه ؟ آنها چند تا شهيد دادند؟ اگر يكى پيدا كرديد. مگر آن يكى از آنها منفصل شده باشد، ممكن است ، ممكن است كه يك نفر از آن خانه ى مرفه اش منفصل شده باشد و حزب الله شده باشد او برود، اما اين كم است . هر چه شهيد است مى بينيد كه مال اين قشر محروم است . محروم هم اين طور نيست كه فقط زاغه نشين محروم باشد، بازارى اش محروم است ، كارگرش محروم است كشاورزش محروم است و همه ى اين قشرها محرومند و از همين هاست آنى كه الان در جبهه دارد خدمت مى كند، از همين قشر است . آنى كه آن قدر زحمت دارد مى كشد براى حفظ كشورش و براى حفظ اسلام ، همين قشر هستند. اينها آقاى ما هستند، اينها به ما منت دارند، با اينها با كمال تواضع رفتار كنيد! 273
محرومين لايق اين هستند كه ما با تواضع به خدمت آنها برويم
خداوند تبارك و تعالى به فقرا و به مستمندان و به محرومان آنقدر عنايت دارد كه معلوم نيست به قشر ديگر اينقدر عنايت داشته باشد و شما كارى را متكفل شديد و انجام كارى را به عهده گرفتيد كه مورد عنايت خاص خداى تبارك و تعالى است و البته بايد اين توجه را به آقايان عرض كنم ، گرچه خودشان توجه دارند كه بايد اين عمل با يك ظرافتى انجام بگيرد كه مستمندان ، محرومان خيال نكنند كه آنها از باب اينكه در صف پائين جامعه واقع شده اند مورد امداد واقع شده اند. آنها در صف مقدم جامعه اند. مستمندان و فقرا و دور افتاده ها در صف مقدم جامعه هستند و همين ها و همين زاغه نشينان و همين حاشيه نشينان و همين محرومان بودند كه اين انقلاب را به ثمر رساندند. اينها بودند كه از همه چيز خودشان در راه اسلام عزيز در رژيم سابق گذشتند و الان همه مشغولند. همين ها هستند كه الان در جبهه ها مشغول به فداكارى هستند و جوان هاى همين هاست كه در سرتاسر كشور، داخل و در خارج كشور مشغولند براى تاييد اسلام و ملت شريف ايران . قدر يك همچو جوانان و قدر يك همچو خانواده هائى كه اين جوانان را تحويل جامعه داده اند مى داند و عمده اين است كه در پيشگاه خداى تبارك و تعالى يك درخشندگى خاص اين افراد دارند. اگر نبودند اين محرومان جامعه كه دلبستگى به اين دنيا به آنطورى كه بالاترى ها به خيال خودشان دارند، اگر نبود اين همت اين محرومان و همت اين روستائيان و همت اين جنوب شهرى ها، اگر نبود اين ، نه رژيم سابق ظلمش از بين رفته بود و نه ما در مقابل مشكلات مى توانستيم مقاومت كنيم همه اينها از بركات اينهائى هستند كه شما به امداد آنها برخاسته ايد و آنها لايق اين هستند كه ما با تواضع به خدمت آنها برويم و براى آنها خدمت كنيم . همه ما خدمتگزار آنها بايد باشيم . آنها به ما منت دارند كه ما را از اين قيدى كه ابرقدرت ها به دست و پاى ما بسته بودند نجات دادند آنها بر كشور ما منت دارند كه اسلام عزيز را در اين كشور حاكم كردند. ما و شما براى آنها كارى نمى كنيم ، آنها ما را رساندند به آنجائى كه بتوانيم در مقابل همه قدرت ها بايستيم و سرفراز باشيم كه ما نه در طرف شرق هستيم و نه در طرف غرب هستيم و نه احتياجى به وابستگى آنها داريم .. ما يك ملت مستقل هستيم . يك كشور مستقل آزاد و سرفراز هستيم كه تمام ريشه هاى فساد را كنده ايم ، يا انشاءالله اگر يك ريشه هاى پوسيده اى هم مانده است ، ميكنيم و اين به بركت همين محرومان است . همين زاغه نشينانى كه من يادم نمى رود كه وقتى در تلويزيون ديدم از يك خانه اى از اين زاغه ها يك عده اى پيرمرد و پيرزن و بچه و اينها بيرون آمدند و يكى از آنها پرسيد كه كجا ميرويد، گفتند مى رويم تظاهر، تظاهرات . همين ها بودند كه ناهار روزشان و شام شب شان را نداشتند، لكن با همت والاى خودشان ، با آن قدرت معنوى الهى خودشان در آن رژيم بيرون آمدند و شهيد دادند و فاتح شدند و در جمهورى اسلامى هم همين ها هستند كه پشتيبانى مى كنند و در جبهه ها و پشت جبهه ها محكم ايستاده اند. البته همه قشرهاى ملت بايد ما بگوئيم كه اينها از مستضعفان بودند، براى اينكه دولت هاى قوى ما را به استضعاف كشيده بود و همه ملت هاى عالم را به استضعاف كشيدند. در زمان رژيم سابق همه قشرها در نظر آنها مستضعف بودند و بايد فرمانبردار باشند، از قشر روحانى گرفته تا بازارى تا روستائى تا همه افرادى كه سرتاسر كشور هستند. امروز همه اينها از آن قيدها آزاد شدند و براى خاطر همين كه اين محرومان و مستضعفان و ديگر قشرها قيام كردند، نهضت كردند و نترسيدند از هيچ چيز و خداى تبارك و تعالى آنها را امداد كرد و به امدادهاى غيبى و جلوه هاى معنوى و پشتيبانى حضرت ولى عصر اروحنا له الفداء ما را
رسانده اند به اينكه آزاد شديم . پس آنها به ما منت دارند و ما بايد خدمت به آنها بكنيم ، دولت بايد خدمتگزار آنها باشد. 274
13 - خوش برخوردى
برخوردهاى حكيمانه بزرگان اسلام با مردم

next page

اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف

back page