 | اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف | 
|
و سفارش دوم اين است كه بين خودتان ، بين وزرائى كه هستند، بين دولتى ها كه هستند
برادرى باشد. شما براى اسلام مى خواهيد خدمت كنيد، نمى خواهيد كه براى خودتان
كارى بكنيد. شما مى خواهيد براى اين ملت محروم در
طول تاريخ خدمت بكنيد، نمى خواهيد كه جيب خودتان را پر كنيد.
شما اينجور نيستيد هيچ گاه ، وقتى اينطور شد داعيه بر اينكه با هم مبارزه و معارضه
بكنيد نيست و انشاءالله نمى كنيد. نمى گويم مى كنيد كه حالا فردا بگويند معلوم شد
كه اينها ريخته اند به هم كه فلانى اين حرف را مى زند نه ، اينطور نيست ، نصيحت است
من مى كنم ولو مى دانم كه شما هيچ كدام اين وضع را نداريد. و من اميدوارم كه انشاءالله
خداوند شما را حفظ كند و موفق باشيد و هركدام در كار خودتان موفق باشيد. و من اين چند
نفر وزيرى كه استعفا كردند خوب بعضى شان را خيلى مى شناسم
مثل آقاى عسگر اولادى كه ايشان هم نظير آقاى مرحوم عراقى از
اول نهضت همراه بود و زحمت كشيد و من او را مرد بسيار صالحى ، بسيار فداكارى مى دانم
و بعضى آقايان - هم در طول اين چيزى بوده است كه - در
طول اين جمهورى شناختم مثل وزير كار كه آن هم در
طول اين مدت كه آشنا شدم مى دانم كه مرد صالح خوبى است و مقتضاى صلاح هم همين است
. كه وقتى ديدند كه مثلا بين دولت و آنها خيلى هماهنگى نيست ، خوب ، اين پست را رها كنند
يك پست ديگرى بگيرند و دولت را بگذارند كه آنطورى كه مى خواهد
عمل بكند. 592
براى حفظ اين امانت الهى برادرانه رفتار كنيد
در هر صورت يك مملكتى است مال همه شماها، همه ما مسؤ
ول هستيم در اين امرى كه براى حفاظت كشورمان هست و شما مى بينيد كه الان در معرض
اينطور كارهايى است كه شده است و بعدها هم خواهد شد. ما مكلفيم از طرف خداى تبارك و
تعالى كه اين امانتى كه به ما داده شده است و آن كشور اسلامى است و اسلام است و
جمهورى اسلامى است حفظش بكنيم ، در اين امر هيچ سستى به خودمان راه ندهيم ، هيچ
مسائلى شخصى در كار نباشد، هيچ اغراض نفسانى در كار نباشد، همه ما با هم برادر و
با هم براى حفظ يك امانتى كه خدا به دست ما داده است و سپرده است و هم سفارش مى كنم
به همه اشخاصى كه در هر جا صحبت مى كنند يا فرض كنيد كه قلمفرسايى مى كنند كه
تضعيف قواى انتظامى ، سپاه پاسداران ، تضعيف اسلام است ، تضعيف لشكر اسلامى
تضعيف اسلام است ، تضعيف ژاندارمرى تضعيف اسلام است ، تضعيف - عرض مى كنم - ساير
قواى مسلح و انتظامى تضعيف اسلام است و اين به آن معنا نيست كه نبايد آن اشخاص فاسد
بيرون بروند، اشخاص فاسد بايد حتما به دادگاه سپرده بشوند، در هر جا باشند و
هر مقامى ، آنها بايد به دادگاه سپرده بشوند و آنهايى كه اسلامى هستند و روى خط
اسلام دارند عمل مى كنند، آنها بايد تمام گويندگان و نويسندگان ، چه از قشر روحانى
و چه از قشر غير روحانى ، اينها را تقويت بكنند. يك كلمه تضعيف اينها، تضعيف اسلام
است و حرام است و جايز نيست . بنابراين اميدوارم كه شماها همه موفق باشيد، مويد باشيد
و اين امانت را حفظ كنيد. و ما يك عالم ديگرى داريم كه همه آنجا حاضر مى شويم و از همه
ما بازخواست مى شود، يعنى يك خدشه اى اگر ما وارد كنيم به جمهورى اسلامى ، فردا
آنجا در محضر خداى تبارك و تعالى از ما بازخواست خواهد شد و بازخواست شديد خواهد
شد. 593
برادر باشيد كه مخاصمه كار اهل جهنم است
من اميدوارم كه تمام كسانى كه دست به كار هستند در دولت ، با هم دست به هم بدهند، با
هم دوست باشند، افرادى كه در مجلس هستند همه با هم رفيق باشند، همه يك مقصد داريد،
همه مى خواهيد كه اسلام تحقق پيدا بكند، چرا پس با هم ما دلخورى داشته باشيم .
برادرى از امورى است كه هم قرآن كريم فرموده است كه در اين عالم برادرند و هم
فرموده است كه در بهشت برادر هستند و در سريرها در روبروى هم مى نشينند و برادرند.
من اميدوارم كه اين آثار حالا تحقق پيدا كند تا منعكس بشود در آنجا و مى دانيم كه هر چه در
اينجا باشد صورت غيبى اش در آنجا به ما مى رسد. ما گرفتار
اعمال خودمان هستيم در آن عالم ، از خارج به ما چيزى نمى دهند ما هستيم كه بنا مى كنيم
اساس آن عالم را اينهمه اعمال شماست كه به شما رد مى شود انها هى اعمالكم ترد
عليكم فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره 594 نه اينكه ثوابش را مى برد، خودش
را مى بيند و من يعمل مثقال ذره شرا يره 595 خود شر را مى بيند، خود آن
عمل را در آنجا مى بيند. كارهاى ما، عقايد ما، اخلاق ما تمام اينها در آنجا منعكس است و من
اميدوارم كه برادرى را در اينجا مستحكم كنيم تا در آنجا منعكس بشود و برادر باشيم .
مخاصمه مال اهل جهنم است خصام اهل النار يكى از مصيبت هائى كه
اهل جهنم به آن مبتلا هستند همين خصامى است كه با هم دارند جنگ و نزاعى است كه با هم
دارند، به هم مى پرند مثل سگ و يكى از كرامت هائى كه
اهل بهشت دارند آن ، برادرى و دوستى و محبت است و اين بايد از اينجا تهيه بشود چرا ما
با برادرهاى ايمانى مان ، با برادرهائى كه همه صالحند، خوبند، مى خواهند خدمت بكنند،
چرا مخالف باشيم ؟ فرضا راى يك كسى با راى ديگرى در يك جهتى مخالف است ،
اختلاف آرا در بين فقها هم الى ماشاءالله است و من اميدوارم كه انعكاس اين دولت و مجلس و
قواى ثلاثه اى كه هست و همه ارتشى ها، انعكاس برادريشان در بهشت باشد و در بهشت
همه با هم برادر و در سريرها روبروى يكديگر نشسته باشند و خداوند توفيق بدهد
به همه ما. 596
اسلام ، اخوت است
ما كه نمى خواهيم حكومت بكنيم ، ما نظر به اين نداريم كه اجحاف بكنيم ، حكومت بكنيم .
اسلام حكومت طرح پيش اش نيست ، اسلام اخوت است . آن صدر اسلام ، آن شخص هاى
اول هم با آخر آنها مثل هم بودند، يك طور زندگى مى كردند. خليفه ثانى وقتى در يك
سفرى رفت براى يكى از كشورهايى كه تحت سلطه اش بود، نزديك آنجا كه رسيده
بودند نوبت غلامش بود كه سوار بشود و خليفه پياده افسار را بگيرد، اينطور
نقل مى كنند، وقتى وارد شهر شدند، اينطورى وارد شهر شدند خليفه افسار شتر را
گرفته بود داشت مى برد و آن غلام هم سوار شتر شده بود. اگر يك همچو حكومتى پيدا
بشود كه در صدر اسلام به واسطه قدرت اسلام و به واسطه قوه اسلام بوده است اين
مسائل ، ديگر كسى آرزوى اين را مى كند كه من از
اهل خودم ؟ اصلا ديگر خودى باقى مى ماند كه خودم و اجنبى ؟! بومى و اجنبى ؟! اصلا اين
مساءله طرح مى شود در اسلام كه يكى بومى است يكى غير بومى ؟! بومى و غير بومى
ديگر در كار نيست ، همه اسلام است و همه مسلمين اند و همه برادرند و همه
مثل هم هستند. 597
اگر سران كشور براى خدا كار كنند، اختلاف پيدا نخواهد شد
اگر خداى نخواسته نظر مادى در بين ماها حاصل بشود و ما نسيان كنيم خداى تبارك و
تعالى را به توجه به دنيا و مقامات ، لاعلاج خواهد شد. اختلاف كسانى كه توجه به
دنيا دارند، نمى شود اختلاف نداشته باشند، هر كسى براى خودش مى خواهد آنهايى كه
اختلاف ندارند، آنهايى هستند كه به دنيا اعتنا ندارند، آنهايى هستند كه ارزش ها را بهش
توجه دارند، آنها بينشان اختلاف واقع نمى شود. اگر همه انبيا جمع بشوند و همه اوليا
جمع بشوند، با هم اختلاف نمى كنند، يك كلمه اختلاف ندارند، لكن اگر دو تا كدخدا در
يك ده باشد اختلاف پيدا مى كند، اگر دو عالم باشد (روحانى واقعا) صد عالم روحانى
باشد، ممكن نيست با هم اختلاف داشته باشند اما اگر دو عالم باشد يا دو صورت عالم
باشد كه بخواهد دكان درست كند براى خودش ، شكى نيست كه با عالم ديگرى كه باز
آن هم همين جور است اختلاف پيدا مى شود. و همين طور اگر چنانچه سران يك كشورى براى
خدا كار بكنند، اينها اختلاف نخواهند پيدا كرد و بايد توجه كنند كه گمان نكنند كه
ماءمونند از اين كه به راه ابليس بروند. هيچ امرى يكدفعه نمى شود، به تدريج ، يك
قدم يك قدم انسان را مى كشانند به جهنم . از ابتدا نمى آيد نفس اماره انسان بگويد بيا
برو جهنم ، يا ابليس بگويد بيا برو جهنم ، يا نفس اماره بگويد ياالله پا شويم دعوا
راه بيندازيم ، نخير؛ ابتدائا، از اول شروع مى شود يك قدم جلو مى رود آدم ازش غفلت مى
كند، تبعيت مى كند، يك قدم ديگر جلو مى رود، يك وقت مى بيند كه سر از اين بيرون آورد
كه باهم دارند اختلاف مى كنند. كه جلوى اين اختلافات را بگيريم ؟ تكليف شرعى ما،
تكليف عقلى ما، تكليف وجدانى ما اين نيست كه نگذاريم يك وقت خداى نخواسته بين اقشار
اختلاف پيدا بشود؟ او به اين است كه هواهاى نفسانى كم بشود، غير از اين راهى ندارد.
اگر هواهاى نفسانى در كار باشد، اين منجر به اختلاف مى شود، ولو اين كه هر مقدار هم
يك نفرى آدمى باشد كه به ظواهر خيلى اعتقاد داشته باشد و خيلى هم
دنبال ظواهر باشد، لكن وقتى كه در قلبش هواى نفسانى باشد قهرا آن هواى نفسانى او
را دنبال مى كند اين هواى نفسانى در همه هست / نمى شود/ تعرضش نمى شود كرد، لكن
بعضى ها مهار مى كنند و بعضى ها مهار نمى كنند اين كه مى گويم در همه ، يعنى همه
مردم متعارف نه اولياى خدا. 598
اگر هدف خدمتگزارى باشد، اختلاف پيش نمى آيد
وقتى بنا شد همه خدمتگزار اسلام باشيد، اختلاف ديگر پيش نمى آيد. شما بدانيد كه
اگر تمام انبيا عليهم السلام در يك عصر مجتمع مى شدند، هيچ اختلافى نداشتند. اختلاف
براى اين است كه انسان ، هر كسى مى خواهد پيش خودش ، براى خودش يك كارى انجام
بدهد. هر اختلافى از هواى نفس پيدا مى شود. وقتى انسان بخواهد براى خودش يك مساءله
اى را درست كند، مى بيند كه آن رفيقش شايد جلو بيفتد، اين يك قدرى جلوتر مى رود، او
يك قدر، يك وقت مى بينيد كه اختلاف حاصل مى شود. 599
دشمنى ، اخلاق جهنمى هاست
من معذرت مى خواهم كه چند كلمه اى موعظه كنم شما را، شما محتاج به موعظه نيستيد لكن
تذكر، برادرها، خودش يك امرى است . يكى از عذاب هائى كه در جهنم
اهل جهنم به آن مبتلا هستند، خصام اهل النار 600 است و يكى از نعمت هائى كه
اهل بهشت متنعمند آن اخوانى كه ، اخوانا على سرر متقابلين 601 آن برادرى و
محبت كه بين اهل بهشت است يكى از نعمت هاى بزرگ خداست و آن خصامى كه در جهنم است ،
يكى از عذاب هائى است كه بر اهل جهنم است كه دائم توى سر هم مى زنند. و
اهل معرفت مى گويند كه هر چيزى كه در بهشت و در جهنم ظهور پيدا مى كند سابقه ندارد،
از خود آدم است . در روايت هم است اينكه زمين بهشت و جهنم قاع 602 است ، هيچ چيز
ندارد صاف است و در يك روايتى كه سابقا من ديدم (حالا نمى دانم تمام معنايش درست چه
جور است ) اين است كه گاهى در بهشت يك اشخاصى ، ملائكه الله
مشغول يك بنا مى شدند و گاهى مى ايستادند. ظاهرا پيغمبر اكرم شايد در شب معراج اين
را ملاحظه فرمودند، سوال كردند از جبرئيل اين چرا گاهى مى ايستند و گاهى كار مى
كنند. عرض كرد كه اينها اعمالى كه مردم مى كنند، مادامى كه
اشتغال دارند به عمل خير اينها مصالحشان محقق مى شود و
مشغول بنا مى شوند، آنوقتى كه آنها مشغول اين كار نيستند آنها هم . در هر صورت يك
مساءله اى است اين در پيش اهل معرفت كه تمام چيزهائى كه در جهنم و بهشت هست اين از خود
ماست . اينطور نيست كه خداى تبارك و تعالى يك آتشى تهيه كرده است كه ما را
بسوزاند، ما خودمان تهيه مى كنيم . در قرآن هم هست كه اينها
اعمال شماست كه رد به خودتان مى شود. 603
اگر دشمنى داشته باشيم اهل جهنم هستيم
ما مى توانيم خودمان را در اين عالم راجع به اين محكى كه از دو تا آيه شريفه استفاده مى
شود بشناسيم كه آيا اهل نار هستيم يا اهل بهشت . اگر كارهايمان روى خصام باشد، دشمنى
، يك وقت اين است كه انسان در يك مساءله اى صحبت مى كند، مباحثه مى كند خوب بين
اهل علم و طلبه ها متعارف است ، گاهى وقتى ها به فرياد مى كشد مطلب ، به داد و
قال مى كشد مطلب لكن وقتى كه مباحثه تمام شد، برادرند. بعد از مباحثه اينطور نيست كه
اين مباحثه اسباب دشمنى باشد، دو تا دوستند و دو تا رفيقند، سر يك مطلبى ، مطالبى
آن ، آن طرف مطلب را مى گيرد و آن ، آن طرف مطلب و اتفاقا اين يك ورزشى است كه در
بين طلبه ها هست و يك ورزش علمى است كه قوى مى كند آنها را. در ساير طبقات شايد
نيست اينطور ورزش . اينها تا حد جنگ و دعوا با هم
مقابل مى شوند. مرحوم آقاى آسيد احمد زنجانى رحمه الله
نقل مى كردند كه در روزنامه ملا نصرالدين كه قفقاز طبع مى شده ، او عكسى انداخته بوده
از دو تا طلبه ، دو تا اهل علم ، يكى اين طرف ، يك آن طرف نشسته و دعوا كرده اند و
دندان يكى بيرون افتاده و كفش يكى هم بالاى سر آن يكى است و او براى انتقاد از اين
طايفه اين را نوشته بود، اين را عكسبردارى كرده بود و او نمى دانست كه در عين حالى كه
گاهى وقت ها به اين مسائل هم مى رسد لكن به مجرد اينكه مباحثه تمام مى شود، با هم مى
شوند رفيق و با هم دوست و برادرند. ما اگر چنانچه در مسائلى كه پيش مى آيد، در هر
وضعى كه باشد، البته مسائل زياد الان در مجلس طرح مى شود و شما بعدها هم مواجه
هستيد با مسائل زيادى كه براى ملت است و هر كسى نظر دارد و هر كسى اجتهاد دارد، هر
كسى بايد مسائل را طرح بكند و بگويد، اما همانطورى كه طلبه ها
مسائل را مى گويند، كه منتهى به اين نشود كه حالا كه من مخالف با شما هستم در نظر و
شما مخالف من هستيد در نظر، اين منتهى به اين بشود كه نه ، ما دو تا خصم و دو تا دشمن
با هم هستيم . اگر اينطور باشد كه واقعا خداى نخواسته روى خصام باشد بايد ما
خودمان را بشناسيم به اينكه ما اهل ناريم ، براى اينكه خصام اينجا آن خصام را مى
آورد. 604
مسائل را با برادرى و حسن نيّت مطرح كنيد نه تنازع و خصومت
و اگر چنانچه ايمان در كار باشد، برادرى در كار باشد و با برادرى و حسن نيت ،
رفاقت ، مسائل طرح بشود همه بايد نظر خودشان را بدهند و هيچ كدام هم برايشان حتى
جايز نيست كه يك چيزى را بفهمند و نگويند، بايد وقتى مى فهمند اظهار كنند، اين موافق
هر كه باشد، باشد. مخالف هر كس هم باشد، باشد. براى اينكه شما
وكيل مردم هستيد امين مردم هستيد امين و وكيل بايد مسائلى كه طرح مى شود آن مقدارى كه مى
تواند و مى فهمند اظهار كنند لكن به طور خصومت ، به طور تنازع و خصومت نباشد، هر
چه بتوانند آرامتر لكن حالا صدا هم بلند شد، باشد، اما آن صدائى كه از طلبه هاى
توى مدرسه بلند مى شود دنبالش هيچ ابدا اثرى از خصومت نيست ، دو تا رفيق ، دو تا
دوست هستند كه سر يك مساءله علمى مى رسد كار به آنجائى كه اين فرياد سر او مى
زند، او فرياد سر او مى زند، لكن به مجرد اينكه مباحثه تمام شد همان دو تا برادرند
كه بودند، همان دو تا دوستند كه بودند، هيچ ابدا ديگر دنباله ندارد كه آن مطالب را او
گفته ، اين مطلب را ما، با هم برادريم ، مطالب با هم دعوا دارند،
مسائل كه طرح مى شود آن مسائل با هم اختلاف دارند، اما آنهائى كه
مسائل را طرح مى كنند مسائلشان بايد با هم اختلاف داشته باشد نه خودشان ، خودشان
دوست ، رفيق و برادر ولى مسائل را بايد طرح بكنند و
اشكال دارند بكنند و طرح بكنند مسائلى كه روى مصالح اسلام است ، روى مصالح كشور
است و آن مقدارى كه مى توانند بررسى بكنند و آن مقدارى كه قدرت دارند نظر بدهند
لكن بعد از اينكه مجلس تمام شد همانطورى كه بعد اينكه مباحثه طلبه ها تمام شد مى
نشينند با هم چاى مى خورند و رفيق و دوست هستند، آنها هم همين طور باشند. 605
اختلافات را برادرانه حل كنيد نه خصمانه
لازم نيست كه انسان وقتى كه در يك مطلبى مخالف يك كس ديگرى است ، دشمن او هم
باشد. همه مسلمان ، همه مومن ، همه اهل اين كشور و همه مصلحت اين كشور را مى خواهيد و ما و
شما هم مصلحت اسلام را مى خواهيم و هم مصلحت اين اشخاصى كه در دارالاسلام زندگى مى
كنند و تحت لواى اسلام هستند، از نمايندگانى كه ساير اقليت ها هستند و مصالح آنها.
اسلام اقتضاى اين را مى كند كه مصالح همه در نظر گرفته بشود و على السواء هم در
نظر گرفته بشود. همه اهل اين مملكت هستند حق دارند در اين مملكت و شما هم وكلاى اين مملكت
هستيد و خدمت مى خواهيد بكنيد، هر يكى تان وكيل همه هستيد و هر يكى تان بايد مصالح همه
مملكت را در نظر بگيريد. بنابراين بهترين مباحثه ها همين مباحثه برادرهاست با هم كه
كارشان ، اگر اختلافى هم دارند، برادرى حل مى كنند، نه به طور خصمانه و البته من
مى دانم كه بسيارى از اشخاص هستند كه اينها بسيار منزه و مبرا هستند و اكثريت شما هم
همين طور است و من اميدوارم كه همه تان اينطور باشيد. من كه همه را نمى شناسم لكن من
چهره ها را مى بينم كه همه شان از همين ملت و از همين جمعيتى كه در اين مملكت هستند، هستند.
هيچ از آن بالاها نيامده اند اينجا تا بخواهند يك مقاصدى داشته باشند (كه ) غير مقاصدى
ملى و اسلامى . از اين جهت من اميدوارم كه اين مجلس ، خدمت بزرگ بكند و انشاءالله كارها را
به آسانى به پيش ببرد و هماهنگى كنند با دولت ، با رئيس جمهور، با ساير ارگان
هائى كه هستند. همه تان مى خواهيد يك مطلبى پيش برود، نه آقاى رئيس جمهور نمى
خواهند كه اين مملكت خداى نخواسته آشفته باشد، رئيس يك مملكت كه نمى خواهد آن مملكت
آشفته باشد و نه وكلاى مجلس مى خواهند كه اين مجلس آشفته باشد، براى اينكه شما
همه مملكت هستيد، مملكت از خود شماست ، نمى شود كه يك كس براى خودش طرح خلاف
بزند، و نه وزرائى كه هستند و بودند و بعدها هم انشاءالله خواهند بود، اينها هم همه
شان نظرشان به اين است كه اسلام را تقويت كنند، احكام اسلام را پياده كنند، براى اين
مملكت خدمت بكنند. 606
اگر همه يك هدف داشته باشند تخاصمى در كار نخواهد بود
وقتى بنا شد همه با هم ، به حسب عقايد يكى هستند، همه مى خواهند خدمت بكنند، همه مى
خواهند كه اين مملكت را به پيش ببرند، همه مى خواهند كه اين جرثومه هاى فاسدى كه در
مملكت هست قطع بكنند، همه يك راه مى خواهند بروند، اين ديگر تخاصمى در كار نيست و
نخواهد بود. اگر بله فرض كنيد كه يك طايفه اى بودند و آمده بودند در مجلس و مى
خواستند مقاصد شوم خودشان را يا مقاصدى كه به تبع آن ابرقدرت ها به خدمتگزارى
به آنها بود، مى خواستند انجام بدهند، آنوقت دعوا مى شد، آنوقت بايد هم حقيقتا بشود،
آنوقت مخاصمه هم صحيح بود براى اينكه مخاصمه با آن اشخاصى كه توطئه گر
هستند، اشخاصى كه مى خواهند مجلس را به هم زنند، مى خواهند مملكت را به هم بزنند. اين
لازم است و بايد باشد، بعد از اينكه نمى شود اينها را با هدايت ، و مايوس هستيد كه
اينها را با هدايت مى توانيد كه به راه صحيح وادار كنيد. و اما شماها كه همچو مقصدى در
كار نداريد، من يقين دارم كه هيچ يك از شماها بنايتان نيست كه اين مملكت را به هم بزنيد،
همه مى خواهيد مملكت آرامى باشد كه برادرهاى شما در اين مملكت زندگى آرام داشته
باشند، زندگى مرفه داشته باشند و همه مى خواهيد كه دست اجانب از اين مملكت كوتاه
باشد و كوتاه خواهد بود انشاءالله . و همه مى خواهيد كه به اين مملكت خدمت بكنيد،
خودتان هم از سنخ همان جمعيت هستيد، نه از آن طبقه هاى بالائى كه هيچ خبر از پائين
ندارند و هيچ اطلاعى ندارند كه به اين پائين دست ها چه مى گذرد. شما خودتان از بين
همين جمعيت ها آمده ايد و مى دانيد كه چه مى گذرد به اين مردمى كه در اين كشور هستند، به
اين زاغه نشينان چه مى گذرد، خودتان هم زندگيتان هم همانطورهاست ، با يك قدر اختلاف
مختصر. 607
اختلافات را با تفاهم حل كنيد
ما اگر اختلاف سليقه داريم ، اختلاف بينش داريم ، بايد بنشينيم و با هم در محيط آرام
صحبت كنيم و مسائل خودمان را به ميان بگذاريم و
حل كنيم ، با تفاهم مسائل را حل كنيم ، نه اينكه جبهه گيرى كنيم ، يكى يك طرف بايستد
با دارو دسته خودش و يكى يك طرف بايستد با دار و دسته خودش و كوشش كنند در
تضعيف يكديگر و كوشش كنند در تضعيف كشور اسلامى . اينها براى اين است كه تعهد
اسلامى نيست و ديد سياسى هم نيست . شماها اگر مسلم هستيد، با احكام اسلام
عمل كنيد و اگر خداى نخواسته تعهد اسلامى را
قبول نداريد، با ديد سياسى مسائل را حل كنيد و اين كارها كه انجام مى گيرد و اين قلم ها
و اين قدم ها و اين گفتارها از سياست به دور است و با يك ديد غير سياسى و غير اسلامى
است . من به سراسر كشور، به سراسر ملت هشدار مى دهم كه اگر چنانچه از اين اختلاف
اندازها پيروى كنيد، هر كس باشد، مملكت شما به دامن آمريكا مى افتد. 608
با وحدت ، دست رحمت الهى را بر سر خود حفظ كنيم
از اين جهت كه دست خدا در كار است ، بايد شما و ما و همه ، كارى بكنيم كه اين دست رحمت
بسته نشود، از روى سرما برداشته نشود و آن كار اين است كه همانطورى كه تا حالا هم
با هم بوديم و يدالله مع الجماعه و همه براى خدا بود و خداى تبارك و تعالى
عنايت فرمود. حالا هم توجه به يك گرفتارى هاى شخصى عجالتا نكنيم ، الان هم
توجهمان به همان مقصد باشد كه اين جمهورى اسلامى كه حالا لفظش آمده است ، معنا و
محتوايش باز نيامده است ، شما مى بينيد كه در همه ادارات ، در فرهنگ ، در دادگسترى ، در
ساير جاها باز يك صيغه اسلامى پيدا نكرده است كه ما اسمش را بگذاريم جمهورى
اسلامى ، ما راى داديم به جمهورى اسلامى ، شما هم راى داديد، الان جمهورى اسلامى است
در ايران ، اما محتوايش تا حالا تحقق پيدا نكرده ، يعنى در هر اداره اى كه برويم باز يك
رنگ و بويى از سابق مى بينيم و ما مى خواهيم اين رنگ و بو برود، و شسته
بشود. 609
با اختلاف ، دست رحمت الهى برداشته مى شود
آن روز آسيب خداى نخواسته به كشور ما و به ملت ما مى رسد كه اين معنائى كه در
اول نهضت پيدا شد و سبب پيروزى شد، اين معنا از بين مردم برود يعنى به واسطه
اختلافات و تشتتات و هواهاى نفسانى طورى بشود كه از آن معناى الهى كه در بين ملت
بود و موجب پيروزى شد تهى بشود و در آنوقت دست رحمت الهى از سر اين كشور خداى
نخواسته برداشته بشود. كارى بكنيد كه اين كلمه يد الله مع الجماعه از دستتان
نرود. اگر جماعت ها همه با هم باشند و ايده اسلامى باشد دست خدا همراه شماست
. 610
بايد همه يكصدا باشيم
و يك مطلبى كه باز مى خواهم عرض بكنم كه دنباله همين است ، اين است كه الان كشور ما
اول عملش و اول كارش است . بحمدالله تا حالا تمام آن چيزهائى كه يك حكومت لازم دارد،
محقق شده است ، لكن باز اول كار است . در اين كار يك ويژگى اى هست كه بعدها آن
ويژگى ديگر ممكن است نباشد. حالائى كه از خارج و
داخل به كشور ما هجوم مى شود، در داخل با طرح هاى مختلف ، قلم هاى مختلف ، مجله هاى
مختلف و گويندگان مختلف و اشخاصى كه شلوغ مى كنند در اين مملكت ، ابتلاء هست و از
خارج هم كه با قدرت هاى بزرگ ، محل ابتلاى ما هست ، ما اگر بخواهيم براى كشورمان ،
براى اسلام پيروزى حاصل بشود، بايد كارشكنى نكنيم از هم ، بايد همه يكصدا باشيم
. قضيه هدايت مساءله اى است ، قضيه كارشكنى مساءله ديگر، هدايت بايد كرد. مركز همه
قانون ها و قدرت ها مجلس است . مجلس هدايت مى كند همه را و بايد بكند اما بناى بر اين
نباشد كه مجلس دولت را ضعيف كند و بناى بر اين هم نباشد كه دولت مجلس را ضعيف
كند، تضعيف هم يك ، تضعيف خودش هم هست . اگر رئيس دولت ، رئيس جمهور تضعيف كند
مجلس را، خودش قبل از مجلس سقوط مى كند و اگر مجلس تضعيف كند دولت و رئيس جمهور
و آنهائى كه اجرا مى خواهند بكنند، اين خودشان هم تضعيف مى شوند و امروز صلاح نيست .
اگر چنانچه در يك وقتى هم يك همچو مطلبى واقع بشود، آن هم يك جرم است ، امروز اين
مساءله جرم بسيار بزرگ است . 611
مسلمين به دستور خداوند، همه شان مثل دست واحد مى مانند
مسلمين به حسب دستور خداى تبارك و تعالى (يده واحده ) نه دو تا دست ، (يد واحده على
من سواهم ) همه مثل اينكه يك دستيم ، باز دو دست هم نفرموده است براى اينكه دو دست هم
ممكن است اين از اين طرف برود، اين از آن طرف ، دست واحد همه شان
مثل دست واحد مى مانند، مسلم اينطورى است و اگر چنانچه مسلمين اينطور باشند كه آنطور
وحدت با هم داشته باشند كه مثل يك دست باشند، يد واحده باشند، اين ديگر آسيب بردار
نيست . آسيب از داخل خود آدم ، داخل خود ملت و كشور بر ما وارد مى شود و بر شما، از خارج
هيچ ترسى نداشته باشيد، از داخل خودمان بترسيد، از اينكه با توطئه ها شماها را از هم
جدا كنند و شماها را از پاسدارها و پاسدارها را از شما و ژاندارمرى را از ديگران و
شهربانى را از ديگران و ملت را از آنها. اين آسيب يك آسيب بزرگى است كه خود به
خود، ما تحليل مى رويم ولو اينكه از خارج هم به ما حمله اى نشود و نمى شود، اين آسيب ،
آسيب مهم است . 612
استقلال و آزادى را نمى توانيد بدون تفاهم حفظ كنيد
آقايان بايد با هم مشورت و همكارى نمايند و در پيشبرد مقاصد كشور اسلام همفكر باشند.
فرماندهان ارتش بايد با هم تفاهم داشته باشند. امروز ما مبتلا به جنگ هستيم و تقريبا
همه كشورها عليه مملكت ما توطئه مى كنند. استقلال و آزادى خودتان را نمى توانيد بدون
تفاهم حفظ كنيد. ملت را ببينيد كه چگونه پشتيبان شماست . به انتخابات نظر كنيد مى
فهميد كه ايران پايدار خواهد ماند. ممكن است عده اى در خارج مفت بگويند، ولى ملت واقعيت
ها را مى بيند. اين مردم هستند كه در صحنه اند و نبايد كارى بشود كه مردم
متزلزل گردند. دنيا روى ملت ها حساب مى كند. وقتى دولت ها مى بينند كه ملت ما براى
همه چيز آماده است و اين آمادگى را تاكنون ثابت نموده است ، پدرى جوانش را به جبهه مى
فرستد، مادرى پسرش را معرفى مى كند، ديگر چگونه دولت هاى خارجى مى توانند طمع
كنند. دولت ها هميشه طمع شان نسبت به دولت هاى ديگر است . وقتى مى توانند كودتا يا
حمله كنند كه ملت در صحنه نباشد، ولى وقتى ملت در صحنه بود، چه كارى از آنان
ساخته است . و در اين جنگ فهميده شد كه ملت ما بيطرف نيست . ملت و ارتش ما قوى است و
به خوبى مملكت را مى توانند حفظ كنند. بر ما و همه متفكرين است كه انسجام ملت را حفظ
كنيم . امروز ملت با ارتش است و در هيچ كشورى اينگونه نيست . ارتش در جنوب و غرب مى
جنگد و پيرمرد و پيرزن ما در آن طرف مملكت با آنها همكارى مى كنند. جز خدا كس ديگرى
نمى تواند اين اتحاد را بوجود آورد. بايد ارتش با محبت مردم را جلب نمايد. پشتيبانى
ارتش و ملت از يكديگر ايران را حفظ مى نمايد و در اين صورت است كه قدرت هاى
بزرگ هم مايوس مى گردند و آن روزى دولت ها از اين ياس بيرون مى روند كه بين ملت
، دولت و ارتش اختلاف بيندازند و دولت ها و سران هستند كه با
عمل شان ملت را از خودشان جدا مى كنند. بايد اتحادتان را حفظ كنيد تا كشورتان
استقلال داشته باشد، تا شريف باشيد. ما اگر سر سفره نان جوين داشته باشيم بهتر
است تا در پارك هاى بزرگ زندگى كنيم ولى از آنجا دستمان به طرف ديگران دراز
باشد. شرافت اين را اقتضاء مى كند شما از رژيم سابق نجات پيدا كرديد و هم اكنون
براى عظمت و شرافت خودتان مى جنگيد، لذا باهم بسازيد. 613
صلاح دين و مملكت اين است كه همه با هم يك كار را
دنبال كنيم
مساءله اى كه شما مى خواهيد دنبال كنيد يعنى مساءله هماهنگى بين تمام نهادها، بسيار مهم
است . شما بايد احساس كنيد كه صلاح دين و مكتب ما و صلاح مملكت ما اين است كه همه با
هم يك كار را دنبال كنيم . واضح است كه اگر هر گروه يك كار را انجام دهند، گر چه ممكن
است در ابتدا اختلافى نباشد ولى بالاخره در
طول مدت ، اختلاف مى شود. از آنجا كه تبليغات اساس كار است و موجب تشتت و يا انسجام
يك ملت است ، شما هماهنگى و اتحادتان را حفظ كنيد و تنها در حفظ اتحاد و هماهنگى است
كه پيروز مى شويم و الا شكست خواهيم خورد و دوباره تحت سلطه قدرتى ديگر قرار
خواهيم گرفت . دولت و مجلس و از آن مهمتر خود شما هستيد كه بايد منسجم شويد. سعى
كنيد اختلاف گروهى اساس اختلاف در تبليغ نشود. بنايتان را بر اين بگذاريد كه
براى اسلام و حق خدمت كنيد كه در اين صورت است كه اختلاف پيدا نمى كنيد. اختلاف
مال شيطان است ، در رحمان اختلاف نيست . اگر گروه ها براى خدا كار كنند و با هم
مشورت كنند و با افرادى كه اطلاعاتشان بيشتر از آنهاست ، همكارى نمايند، شايد
بتوانند تبليغات را راه بيندازند. امروز روزنامه ها و راديوها دائما ما را مورد حمله قرار
مى دهند، شما هم بايد در مقابل آنها به تكليفتان
عمل كنيد. عمده آن است كه انسان تكليفش را در
مقابل خدا ادا نمايد والا اگر بخواهد خودنمايى كند، از
اول شكست خورده است . 614
امروز تكليف الهى است كه مخالفتها را اظهار نكنيم
ميزان را خود انسان در باطنش غالبا مى فهمد و اگر بخواهد بفهمد هم ميزان دارد اين آدمى
كه در راس يك امرى واقع هست ، پيش خودش يك وقت شايد فكر كند كه اگر اين امر دست
آن يكى باشد، بهتر از من است ، ببيند راضى هست واقعا بين خودش و خداى خودش كه او
باشد و خودش نباشد؟ اگر ديد راضى هست به اين امر، بداند كه يك چيزى از عالم غيب
درش هست و اگر راضى نيست بداند كه عيب درش هست ، نفسانيت درش هست . البته ما نمى
توانيم از نفسانيت خودمان به طور مطلق جلوگيرى كنيم ، ما همچو قدرتى نداريم ، اما
قدرت اين را داريم كه جلوى خودمان را بگيريم اظهار نكنيم قدرت نداريم . اگر با يك
كسى واقعا مخالفيم ، مخالفت را در قلبمان هم نداشته باشيم ، اما قدرت اين را داريم كه
در مقام عمل ، در مقام اظهار نكنيم اين كارها را. و ما امروز مكلف شرعى هستيم ، تكليف الهى
است كه اگر در دلمان / هم از بعضى مان / بعضى مان از بعضى مان خوشش نمى آيد در
مقام عمل ، در مقام ذكر، در مقام تبليغ بر خلاف نفس خودش
عمل بكند، اين يك امرى است كه قدرت دارد انسان . اگر آن را قدرت ندارد، لكن
عمل را، فعل را قدرت دارد و لهذا خدا از انسان مواخذه مى كند مواخذه نمى كند كه چرا در
قلب تو اين واقع نشد، حالا نقص انسان ، اما اين مؤ اخذه اين طورى ندارد. اما مى توانستى
در عين حالى كه خوش نيستى با اين ، دوست ندارى ، اين را ذكر نكنى ، اين را قدرت دارى
، نكردى معاقبى . 615
امروز مخالفت با هم ، روسياهى ابدى را در پى خواهد داشت
و /ما/ امروز قضيه شخصى نيست كه يك كسى معصيت خدا را مى كند و معاقب است اين به
اندازه شخصيت خودش و به اندازه حال خودش معاقب است . ما اگر امروز مخالفت با هم
بكنيم ، قضيه يك ملت در كار است ، قضيه ملت هاى اسلامى در كار است ، قضيه اسلام در
كار است ، قضيه ارزش هاى الهى در كار است ، قضيه ملت هاى اسلامى در كار است ، اين
جرمش غير آن جرمى است كه كسى تو خانه اش نشسته ، يك معصيتى مى كند، آن هم جرم است
. اما كسى مخالفت بكند با يك كسى كه دارد خدمت به خلق مى كند اين غير آن جرمى است كه
مخالفت بكند با يك شخصى كه در بين خانه خودش فرض كنيد كه در عائله خودش مى
كند، آن هم جرم است اما اين جرم از آن جرم خيلى بالاتر است و اين يك چيزى است كه
مشكل است خداى تبارك و تعالى انسان را ببخشد. امروز خيلى تكليف به عهده ماست ، تكليف
هاى شاق هم به عهده ماست . امروز شماييد و همه عالم دشمن شما الا معدود، البته بين ملت
ها زياد هست / شما/ به شما توجه دارند اما دولت ها معدودى هستند كه مخالف با شما
نيستند، همه مخالفند. اگر ما هم بخواهيم خودمان با هم مخالفت كنيم ، اين يك جرمى است
كه تا ابد به عهده ما خواهد ماند و براى ما يك جرم ابدى ثابت خواهد شد، يك روسياهى
ابدى پيش خداى تبارك و تعالى براى ما پيدا خواهد شد. حضرت امير سلام الله عليه در
بسيارى از امورى كه برايش خيلى سخت بود، دندان روى جگر مى گذاشت و موافقت مى
كرد براى مصالح كلى ، براى مصالح اسلام . ما اگر تبعيت از او داريم بايد اين طور
باشيم ، اگر يك مقدار هم تبعيت داريم ، يك مقدارى همين طور باشيم در هر صورت آنى كه
در يك همچو موقعى براى ما بايد خيلى مورد نظر باشد، اين كه الان دارند از اطراف
دنبال اين مى روند كه ما را از باطن از بين ببرند، در
داخل ما را خرد كنند، نتوانستند در خارج بكنند، نقشه ها همه نقش بر آب شد و از بين رفت
لكن حالا الان اين نقشه ، نقشه مهمى است كه مى خواهند در
داخل ، هى چيزهايى مى گويند (در كجا چى واقع شده ، معلوم شد چه شده است ، كى با
كى دعوا دارد، كى با كى چه دارد) و اينها تاثير دارد اگر چنانچه توجه نكند انسان به
خداى تبارك و تعالى ، از خداى تبارك و تعالى در واقع نخواهد اين را كه انسان را از اين
شرها نجات بدهد، ممكن است انسان در دام بيفتد. 616
صدمه زدن به وحدت معصيت است
ما دنبال اين باشيم كه اطاعت خدا بكنيم . خدا فرموده است كه شماها بايد با هم
باشيد،اتحاد داشته باشيد، وحدت . اگر كسى يك كلمه بگويد كه به اين وحدت صدمه
بزند، اين معصيت كار كه هست هيچ ، خائن كه هست هيچ ، معصيت يك معصيتى است كه ممكن است
كه يك كشورى را به هم بزند. اگر كارشكنى براى اين وحدت بشود، اين وحدتى كه
الان در بين ملت ما موجود است ، بين دولت و ملت ما موجود است ، اگر يك نفر خدشه بكند
بر اين ، بخواهد به هم بزند اين وحدت را، اين معصيت خدا را كرده است و در حضور خدا،
معصيت خدا را كرده است و علاوه بر اين جنايت بر جمهورى اسلام كرده ./اين / اگر اين معنا
در ذهن انسان باشد كه خدا فرموده است كه با هم باشيد، تنازع با هم نداشته باشيد،
خدا فرموده است كه وحدت داشته باشيد. و ما براى خدا وحدت مى خواهيم داشته باشيم ،
اين وحدت را كسى نمى تواند به هم بزند، اين وحدت الهى است ، اين يدالله است .
يدالله فوق همه ايدى است ، اين را كسى نمى تواند به هم بزند. اما اگر براى خودم
هى مى خواهم بكشم ، اگر هم مى گويم وحدت پيدا كنيد كه خودم به نوايى برسم ، اين
مال شيطان است ، هيچ اثرى ندارد، يعنى اثر سوء دارد براى انسان . ما بايد
دنبال تحكيم وحدت خودمان باشيم ملت و دولت مان
خيال نكند كه او دولت است و آن ملت همه مال يك كاروان هستيم كه رو به آن عالم مى رويم
و بايد اطاعت خدا بكنيم و با هم بايد باشيم . اگر اين طور باشد، پيروزى هيچ
اشكال ندارد، كه نصيبتان مى شود و اين پيروزى اى است كه خدا مى دهد، اين نصرتى است
كه خدا مى دهد، او را ما با جان و دل قبول مى كنيم چون هديه خداست و اگر خداى نخواسته
اين طور نباشد و ما با زور شمشير فرض كنيد و با زور تفنگ پيروز بشويم و پيروزى
را از خودمان بدانيم ، اين پيروزى نيست ، اين شكست است ، حالا شما
خيال مى كنيد پيروزى است اما اگر پرده برداشته بشود، مى بينيد يك شكست بزرگ است
. 617
براى خدا، با هم باشيد
بايد با هم باشيد، براى اطاعت خدا كه فرموده است كه بايد با هم باشيد، وحدت بايد
داشته باشيد، اختلاف نبايد داشته باشيد ما بايد وحدت داشته باشيم ، يعنى حفظ كنيم
وحدت را. وحدت هست ، لكن ادامه مى خواهد. ادامه بايد بدهيم ما اين وحدت را و او اين است كه
/گوشمان را/ به حرف كسانى كه خداى نخواسته مى خواهند تفرقه بيندازند، به حرف
آنها گوش ندهيم اصلش . البته در هر جايى هستند اشخاصى كه بخواهند كه فساد
بكنند، لكن وقتى يك ملتى / شد/ براى خدا وحدت را مى خواهد ايجاد كند و واحد باشد با
ديگران ، اين ديگر گوشش به حرف اين كسى كه فساد مى خواهد بكند، بدهكار نيست .
گوش آن آدمى بدهكار است كه در او يك سستى هست در اين جهت . در جهت / آن جهت / معنويت و
الهيت وقتى كه يك سستى باشد، آن وقت آن چيزهايى كه گفته مى شود، در انسان تاثير
مى كند. تاثيرش هم كم كم زياد مى شود، يك وقتى انسان هم مى شود از آن ورى . اما اگر
اين جهت را محكم كرديم ما كه ما براى خدا، از خدا هستيم و براى خدا بايد
عمل بكنيم و به خدا مراجعه مى كنيم ، انا لله و انا اليه راجعون 618 ما از
اوييم ، به او برمى گرديم ، او فرستاده ، برمى گردانيم . اگر ما اين را تحكيم كنيم
در قلبمان كه ما از او هستيم و هر چه او گفته است ، بايد بكنيم . گفته است كه با هم
بايد باشيد كه اگر با هم باشيد كسى نمى تواند شما را چه بكند، ما هم با هم بايد
باشيم براى اطاعت خدا. 619
بايد انسان به توحيد كلمه و كلمه توحيد برسد
 | اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف | 
|
|