 | اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف | 
|
بايد اين را غنيمت بشماريم كه حالا كه كار دست خود ملت افتاده و خود ملت است كه دارد
زمام امور را به دست گرفته است ما غنيمت بشماريم و كار كنيم براى اسلام ، براى ملت
مان كار كنيم . كار براى شما اين است كه شما نمى دانم حالا آنوقت ، وضع سفارتخانه
هاى آنوقت را اصلا نه ، لابد نديديد، نرفتيد آنجا، سفارتخانه كسى نمى رفت ، اما
خوب وضع را اطلاع دارند مثلا ايشان اطلاع دارند كه وضع آنوقت چى بوده . بايد وضع
بكلى تغيير كند، تغيير هم كرده است ، اما تغيير اساسى باشد كه يك سنتى بشود به
واسطه شما براى آينده ها، كسى كه يك سنت خوبى را بگذارد، در اجرش تا آخر شريك
است به حسب روايات ما يك وضعى در آنجا درست كنيد كه كسانى كه مى آيند و
سفارتخانه را مى بينند متوجه بشوند كه اين سفارتخانه با ساير سفارتخانه ها فرق
دارد. حتى با سفارتخانه هاى دول اسلامى فرق دارد. اين سفارتخانه با سفارت هاى
سابق اصلا طرف نسبت نيست ، يك جور ديگرى است اگر شما موفق بشويد به اين معنا كه
وضع را جورى كنيد كه به ارث برده بشود براى آتيه ، ما مسؤ
ول حالا كه نيستيم ، ما مسؤ ول هميشه هستيم . ما الان كه
مجال دست مان آمده است مسؤ وليت مان براى دوره هاى بعد است ، نه اينكه فقط - ما حالا - هر
چه شد بعد، بعدها هر چه شد بشود، ما تا زنده ايم بشود، هر چه مى خواهد بعد بشود.
اينجور نيست . ما مسؤ وليم كه اين سفارت ، شماها آقايان اين سفارتخانه ها را به جورى
درست بكنيد كه وقتى دست يك سفارت ديگرى افتاد نتواند اصلا تغييرش بدهد به اين
زودى ها و همه جهاتش ، هر جهتى كه در آنوقت بوده عكسش را بكنيد، آنوقت من مى دانم جهت
صحيح نبوده در كار، جهت سالم نبوده يا بست و بندهايى بوده است كه سياسى ها مى كنند
غالبا براى استفاده هاى شخصى يا استفاده هاى ديگرى ، غيرمشروع ، حالا بايد وقتى كه
مى آيند مى بينند ببينند كه در يك محيطى وارد شده اند كه اين محيط اسلام است ، اين محيط
ملت اسلام است و نمى توانند در اينجا يك كارى بكنند بر خلاف اينكه در سابق يك -
سفارت - سفيرى وارد مى شد ايران و اين اشخاصى كه براى ملت
مثل گرگ به جان ملت افتاده بودند در مقابل آنها
مثل روباه بودند، اين براى اين بود كه به مردم اتكا نداشتند. اينها اتكائشان به يك
نقطه بود كه مثلا يا شاه بود كه شاه هم دست نشانده آنها بود يا نخست وزير بود كه
همين طور بود يا صدراعظم بود كه اينطور بود. اينها اتكائشان به آنها بود. از اين جهت
وقتى يك سفيرى وارد مى شد به ايران سفير انگليس آنوقت ها و حتى خوب ، اين را در چيز
نقل مى كنند كه وقتى پاشد صدراعظم را زد به ديوار و مشت تو كله اش زد كه تو اين
كار را چرا نمى كنى . اين يك سفير اين كار را كرد. خوب ، حالا مى دانيد كه سفيرش كه
نمى تواند، رئيس جمهورى يك كشور ديگرى هم كه بيايد، از انگلستان هم بيايد نمى
تواند، سلطان انگلستان هم بيايد نمى تواند اينجا يعنى نمى تواند با يك نفر اشخاص
عادى اينجا اينطور رفتار بكند. اين براى اين است كه اتكاء شما به يك شخص نيست ،
شما ملت ايد، خودتان ملت ايد، اتكاء به ملت است . وقتى اتكاء به ملت شد ديگر انسان
نمى ترسد از اينكه حالا اين اگر من اين كار را بكنم اين فرض كنيد سفير به
وزارتخانه مى گويد كه من را تاءديب كنند. اين خودش هم كه نمى تواند. اين حالا
اينطورى شده است . 661
در خارج كه هستيد وضعتان را جورى قرار بدهيد كه تحت تاءثير آنها
واقعنشويد
شما اين را بايد غنيمت بداريد و ما هم غنيمت ، براى اينكه حفظ كنيم اين سنت الهى را كه
به دست ما دادند ما براى آتيه درست بكنيم . حالايش را من خاطر جمعم كه خوب است
انشاءالله البته همچو نيست كه صددرصد، اما شماها درصدد برآييد كه صددرصد خوب
باشد، لكن مهم آتيه است . مهم اين است كه حكومت در ايران جورى باشد كه وقتى
منتقل شد به چيز، نتوانند به اين زودى تغييرش بدهند. ملت آنطور حاضر است ، حكومت
بايد خودش طورى درست بكند كه وقتى كه منتقل شد به
نسل آتيه نتواند بر خلاف رفتار بكند. رئيس جمهور جورى رفتار كند كه وقتى يك كس
ديگر رئيس جمهورشان شد نتواند كه خلاف بكند، و همين طور سايرين . مجلس يك كارى
بكند كه وقتى مجلس ديگرى تحقق پيدا كرد نتواند رويه اش را تغيير بدهد. اين يك
تكليفى است الان براى ما. شماها الان مكلف هستيد به اينكه در هر جا هستيد تمام جهات
اخلاقى و اعتقادى و عرض بكنم سياسى و همه جهات اجتماعى را و همه اين چيزهايى كه
محول به شما هست اينها را جورى درست بكنيد كه وقتى
منتقل شد به يك نفر ديگرى ولو بد باشد خودش را مجبور باشد كه خوب نمايش بدهد.
همانطورى كه سابق اگر يك كسى خوب هم بود نمى توانست خوبى اش را نشان بدهد
براى اينكه محيط يك محيط، جو را جورى درست كرده بودند كه يك نفر آدم هم كه مى
خواست متدين باشد نمى توانست عرضه كند تدينش را. شما محيط را بايد جورى بكنيد
كه اگر خداى نخواسته يك كس بدى هم سفير شد، كاردار شد، نمى دانم چه شد، نتواند
به اين زودى ها اظهار كند كه من آنجور نيستم . وضعش را وضعى قرار بدهد كه
مثل شماها باشد و اين مساءله اى است كه ما بايد
دنبال اين باشيم كه آتيه را در نظر بگيريم ، نه حالا را ما آتيه داريم ، اسلام آتيه
دارد، مملكت شما آتيه دارد و همه گرگ ها هم در اطراف هستند كه يك چيزى بشود بلكه
دوباره از سر بگيرند و اين الان به عهده همه ماست كه نگذاريم اين پيش بيايد، كه يك
قضيه اى پيش بيايد كه به هم بخورد. اوضاع نه ، همه چيز سر جاى خودش باشد، هر
كه هم بميرد، هر كه هم از بين برود، هر چى هم سر جاى خودش باشد اين را بايد حفظش
بكنيد و اين مطلبى است كه به نظر من مهم است براى هم براى وزارتخانه ها، هم براى
سفرا، هم براى همه و شما هم كه در خارج هستيد البته يك قدرى تكليف تان
مشكل تر از اينجاست . خوب ، شما هر كدام هستيد، در خارج كه هستيد، در بلاد اسلامى كه
هستيد خوب ، وضع آنها. يك وضعى است كه با ما خيلى چيز نيست ، اميدواريم كه درست
بشود آنها هم بايد آنجاها شما وضع تان را جورى قرار بدهيد كه تحت تاثير آنها واقع
نشويد، هر كه مى آيد آنها تحت تاثير شما واقع بشوند، نه شما تحت تاثير آنها يعنى
كسى كه وارد اينجا مى شود وقتى يك چيزى توى ذهنش بيايد كه تاثير كند در قلبش
اينكه وضع خوب است اينطورى باشد، نه آنطورى باشد. خوب است كه نويسنده هاى
اينجا اينجورى باشند، محررين اينجا اينجورى باشند عرض مى كنم مستخدمين اينطورى
باشند و رؤ سا اينطورى باشند، اينطور به نظرشان بيايد كه اين وضع بهتر از آن
وضع است كه آنها دارند. اگر اينطور شد كم كم انشاءالله نفوذ هم مى كنيد به آنها و
انقلاب تان هم صادر مى شود. ما هم مى خواهيم صادر به همين معنا بشود. ما مى خواهيم
سفرايمان در آنجا جورى عمل بكنند كه سفراى آنجا، دولت آنجاست تحت تاثير واقع
بشود. و دولت مان كارى بكند كه دولت هاى ديگر تحت تاثير واقع بشوند و ملت مان
كارى بكند كه ملت هاى ديگر تحت تاثير واقع بشوند. و من اميدوارم كه چون براى خدا
شما، اميدوارم كه براى خدا كار بكنيد، اين كار به دست شماها واقع بشود و به دست شما
يك سنتى قرار داده بشود كه شما شريك باشيد در حسنات اشخاصى كه بعدها مى آيند و
اين مساءله مهمى است كه ما خودمان زير خاك باشيم و كسان ديگر كار بكنند، حسناتش را
پاى ما بنويسند. اين اگر شما يك سنت صحيحى بجا بگذاريد وضع اينطورى خواهد
شد. 662
روشهاى گذشته در سفارتخانه ها، بايد تغيير كند
من سلامت همه آقايانى كه از خارج به كشور خودتان آمديد، چه اعضاى سفارتخانه ها و
سفرا و چه دانشجويان عزيز خارج كشور، از خداى تبارك و تعالى خواستارم . من گمان
مى كنم كه تكليف شما آقايان كه در خارج هستيد و در سفارتخانه هاى اسلامى ايران در
بيرون از كشور هستيد و همين طور جوانان عزيز ما كه در خارج كشور هستند،
مشكل تر است تكليفتان از ما كه در داخل هستيم . براى اينكه ملت ما وضع اسلام و جهات
اسلامى را مى دانند و اگر فرض كنيد يك گروهى يا يك شخصى بر خلاف اسلام رفتار
كند، آنها آن شخص را، آن گروه را محكوم مى كنند، و اما شما در محيطهائى هستيد كه آن
محيطها مثل غرب ، مثل جاهائى كه ملت ها اسلامى نيستند يا اگر اسلامى باشند توجه به
مسائل ، باز آنطور كه بايد پيدا نكردند، اگر چنانچه شما شخصا يا سفارتخانه
هايتان وضعش يك وضعى باشد كه با اسلام درست جور نيايد، در آنجا خواهند گفت كه
اسلام همين است . اگر بنا باشد كه سفارتخانه هاى ما در خارج از كشور به همان وضع
طاغوتى يا نزديك به وضع طاغوتى باشند، معنايش اين است كه باز اسلام در
سفارتخانه ها نرفته است . مع الاسف تا آنجا كه به من در
طول اين مدت اطلاع دادن (كه اخيرا را درست نمى دانم ) سفارتخانه هاى ما، سفارتخانه
هاى اسلامى كه بايد باشد نيست ، چه در مكان ها و چه در كيفيت مستخدمينى كه آنجا هستند و
خصوصا مستخدمين زن و چه در ساير جهاتى كه هست ، باز احساس درست نشده است كه
جمهورى اسلامى يعنى چه . 663
جورى رفتار كنيد كه طاغوت در شما طمع نكند
بعض از سفرائى كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به دربار سلاطين بزرگ
آنوقت فرستاده بودند اينها وقتى وارد شدند با شمشير خودشان آن پارچه اى كه حرير
بود زدند كنار. اين شكستن آن دماغ فرعونى سلاطين آن زمان بود. مطلب به نظر ساده مى
آيد لكن مساءله اين طور نيست . اينها كه رفتند، يك اعراب ساده اى بودند، متعهد به اسلام
بودند، از اول خواستند بفهمانند كه وضع ما چى است و ما برخوردار از چه مكتبى هستيم و
اينطور جلال و جمال و دستگاه به ما تاثيرى نمى كند. بسيارى هستند كه وقتى كه يك
شخصيت خيلى به نظر خودشان عالى را ديدند، دست و پايشان را گم مى كردند و مى
كنند. خصوصا در زمان قدرتهاى بزرگ و در اين نيم قرنى كه ما مبتلا بوديم ، جلوى او
هم همين طور. يك حكومت وقتى كه مى آمد در يك محلى ، اين حكومت
مثل يك شاه با مردم عمل مى كرد، مردم را هيچ به حساب نمى آورد و من خودم شاهد اين معنا
بودم كه يك حاكمى كه براى گلپايگان آمده بود و خمين هم آنوقت جزء گلپايگان بود،
اين در حضور تجارى كه آمده بودند براى آنجا ملاقاتش ، آن بزرگتر فرد تاجر را
گفت ببريد ببنديد به چوب . من شاهد بودم كه بچه بودم شاهد بودم كه يك نفر مرد
متدين محترمى كه در بازار رئيس تجار بود، اين شخص فاسد اينطور با او
عمل كرد كه در حضور جمع پايش را بستند به فلك و چوب زدند. به او اين كارها را مى
كردند و همين طور گاهى اين كار را مى كردند كه وقتى كه يك محترمى مى رفت ، يك
عالمى مثلا مى رفت ملاقات مى كرد با آنها، در حضور آن عالم يك بيچاره ديگرى را مى
آوردند به چوب مى بستند براى اينكه بفهمانند تو بايد اطاعت بكنى . و از آنوقت يك
همچو وضعى بود و از اين بدتر. اين عملى كه سفير يا سفراى حضرت
رسول انجام دادند، يك عمل ساده بزرگى بود. از
اول ، شخصيت آن فرعون را از اول شكستند. مرحوم مدرس هم اين عادت را داشت توى حياطش
يك فرشى انداخته بود و آنجا مى نشست ، قليان هم وقتى مى خواست ، پا مى شد خودش
شروع مى كرد درست كردن ، در اين خلال فرمانفرما وارد مى شد. فرمانفرماى آنوقت را
شما شايد نمى دانيد چه مساءله اى بود ايشان مى گفت كه ، قليان را دستش مى داد مى
گفت كه شما آبش را بريز تا من آتشش را درست كنم . فرمانفرما شكست مى خورد، تحت
تاثير همچو واقع مى شد كه مدرس به او گفت و تو آب قليان را بريز وادارش مى كرد
كه آب قليان را بريزد و من خودم آتش را درست مى كنم تا قليان درست بشود. اين براى
اين بود كه برخورد با اين مغزهاى فاسد گاهى بايد طورى باشد كه از
اول طمع نكنند به آن طرف ، اگر چنانچه با تواضع و خضوع و آنطورى كه آن وقتها
متداول بود رفتار مى كردند، او طمع مى كرد كه اگر چنانچه مطلبى دارد
تحميل كند، اما وقتى برخورد يك برخورد اينطورى بود، ساده و لكن كوبنده ، ديگر نمى
توانست به او تحميل كند مطلبى را. شما در خارج كه هستيد برخورد داريد با سفراى
آنجا، با وزراى خارجه آنجا، با همه اينها برخورد داريد، اگر بنا باشد كه شما وقتى
كه مى خواهيد در وزارت خارجه برويد خودتان را گم كنيد،
خيال كنيد كه حالا در يك محضر كذا، وزير خارجه امريكا، وزير خارجه شوروى ، لكن
بايد شما توجه داشته باشيد كه شما سفير مملكت اسلامى هستيد كه از همه اين قدرت ها،
قدرتش بالاتر است و از همه اين شريف ها (اگر آنها شرافتى داشته باشند) شرافتش
بالاتر است و شما بايد حيثيت خودتان را از اول حفظ كنيد واز
مسائل مهمى كه شماها مثل ماها موظف به آن هستيد اين است كه با
عمل خودتان در آنجا، سلوكتان با كارمندان با وضعيت
اصل سفارتخانه و وضع سفارتخانه طورى باشد و طورى بكنيد كه با همين
عمل به تدريج انقلاب شما صادر بشود به آن كشورى كه در آن هستيد.
مسائل اخلاقى ، يك مسائلى است كه وقتى كه يك كسى مقيد به آن بود و دنبالش بود، اين
سرايت مى كند، و مردم به حسب طبيعتشان ، به حسب فطرتشان فطرت ها سالم است منتها
تربيت ها ضايع مى كند فطرت ها را. 664
داشتن نشريه براى سفارتخانه ها ضرورى است
شما بايد با خيال كنيد خودتان كه در يك مملكتى وارد شديد و مى خواهيد اين مملكت را
مثل مملكت خودتان تربيت كنيد و مى خواهيد اسلام را در آنجا هم صادر كنيد. صدور اسلام
به اين است كه اخلاق اسلامى ، آداب اسلامى ،
اعمال اسلامى ، آنجا طورى باشد كه مردم توجه به آن بكنند و از امور مهمه داشتن يك
نشريه در هر سفارتخانه هست ، نشريه ، نه
مثل نشريه هاى زمان طاغوت . نشريه ، يك نشريه اخلاقى اسلامى و در آن درج بشود
مسائلى كه در ايران گذشته است . شما مى بينيد كه الان در همه جاى دنيا تقريبا به
ضد جمهورى اسلامى تبليغات مى شود. تبليغات همه جانبه ، چه دستگاه هاى تبليغات
غرب با همه وابستگان و چه دستگاه تبليغات شرق با همه وابستگانشان ، اين براى اين
است كه اينها از جمهورى اسلامى وحشت زده شده اند، علاوه بر اينكه منافعشان در خود
ايران از دست رفته است و انشاءالله تا ابد از دست خواهد رفت . علاوه بر اين ، خوف اين
را دارند كه اين مطلب سرايت كند و اين نهضت و انقلاب سرايت كند به خارج و صادر
بشود در مملكت هاى ديگرى و آنها هم بعد از فهم اين معنا كه اسلام بايد در آن
محل باشد، اسلام وضعش چطور است ، اين را هم مى ترسند كه نبادا آنجا هم
مثل ايران بشود و آن دستگاه هاى طاغوتى شان كم كم رو به
زوال باشد و انشاءالله هست رو به زوال . 665
به جاى مهمانى هاى طاغوت مخارج را صرف تبليغات كنيد
شما بايد، شما بايد به هر سفارتخانه اى كه داريد، به جاى آن خرج هاى طاغوتى كه
در آنوقت مى شد، آن مهمانى هاى طاغوتى كه همه اش بر خلاف اخلاق اسلامى بود و آن
خرج هاى ديگرى كه خود شما هم مى دانيد كه در آنجاها مى شد، آن مخارج را صرف
تبليغات بكنيد و به دنيا بفهمانيد كه اسلام چطور است و مملكت ما چه وضعى دارد. در
مقابل همه تبليغاتى كه مى شود، از هر جور تبليغى كه مى شود، جواب بدهيد و آشنا
كنيد ممالك ديگر را، كشورهاى ديگر را به آن چيزى كه در ايران هست و آنطورى كه در
ايران مى گذرد. آشنا كنيد مردم را به اسلام و به نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى
. 666
با عملتان بناها و بنيادهاى طاغوتى را تحقير كنيد
خوف اينكه ما اگر ساده رفتار كنيم آنها با آن ، سفارتخانه هاى آنها با آن وضعى كه
دارد، ما در نظر آنها تحقير مى شويم ، اين خوف را در خودتان راه ندهيد، بلكه شما با
عملتان تحقير كنيد آنطور بناها و بنيادهاى ظلم و طاغوتى را. شما گمان نكنيد كه اگر
چنانچه به طور ساده عمل بكنيد و سفارتخانه شما يك امر، يك جاى ساده اى باشد، يك
مركزى باشد كه از آنجا علم و دانش و اخلاق صادر بشود، شما تحقير خواهيد شد. خير،
اين حرف ، حرف غربزده هاست كه خيال مى كنند كه ما اگر
مثل غرب نباشيم ، ما تحقير مى شويم ما الان بنا داريم كه
مثل غرب نباشيم و بنا داريم وابسته نباشيم و بنا داريم
مستقل باشيم و آزاد باشيم و الان مى بينيد كه آنهائى كه ، ملت هايى كه تحت تاثير
تبليغات امريكا و شوروى و ساير اذناب آنها واقع نشدند، همه آنها به نظر اعجاب و
عظمت به شما نگاه مى كنند. 667
موظفيد كه عقلا و شرعا به اينكه سفارتخانه هاتان هر چه ساده تر باشد
عظمت انسان به لباس و كلاه و اتومبيل و - نمى دانم - پارك و
امثال ذلك نيست . انسان يك حقيقتى است كه آن حقيقت اگر بروز بكند شرافتمند است ، عظمت
دارد. شما مى بينيد كه بزرگترين افراد بشر انبيا بودند و ساده ترين از همه هم آنها
بودند. در عين حالى كه بزرگتر از همه بودند و همه آنها را به بزرگى مى شناختند
در عين حال ساده ترين افراد بودند در وضع زندگيشان تمام انبيا اينطور بودند و
تاريخ همه آنها را نشان مى دهد كه با وضع بسيار ساده اى
عمل مى كردند. در صدر اسلام آن امر بسيار روشن است كه چه جور وضع داشتند، حكومت ها
چه وضعى داشتند و امراى ارتش چه وضعى داشتند و خود اشخاصى كه در راس بودند با
مردم چه وضعى داشتند. در عين حالى كه وضع شان آنطور بود كه وقتى يك كسى از
خارج مى آمد در مسجد رسول الله و اين افراد نشسته بودند، نمى شناخت كه كدام يكى
اينها رسول الله هستند، سوال مى كرد كه كدام يكى هستيد؟ براى اينكه نه بالايى بود،
نه پائينى بود، دور مى نشستند. اگر حصيرى هم بود يا بوريائى بود من نمى دانم
لكن اين فرش هايى كه شما خيال كنيد، حتى اين فرشى كه شما زيرتان انداختيد نبوده
است . آنوقت دور هم مى نشستند وليكن عظمت شان ، عظمتى بود كه دنيا را تحت تاثير
قرار داد. عظمت انسان به روحيت روح انسان است . عظمت انسان به اخلاق و رفتار و كردار
انسان است ، نه به اينكه اتومبيلش سيستم كذا باشد، نه به اينكه گارد داشته باشد،
نه به اينكه خدمه داشته باشد. اينها عظمت انسان نيست ، اينها انسان را منحط مى كند از آن
مقامى كه دارد.
شما آقايانى كه در سفارتخانه ها هستيد موظفيد عقلا و شرعا به اينكه هر چه ساده تر،
سفارتخانه هاتان هر چه ساده تر باشد و كيفيت معاشرتتان با آن اشخاصى كه كارمند
هستند در آنجا و به اصطلاح شما زير دست گفته مى شوند، برادرانه باشد و در عين
حالى كه آنها بايد از شما بپذيرند مطالبى كه مى گوئيد، لكن برادرانه بايد باشد
و همين طور وضع مهمانى هايتان ، وضع گذران خودتان ، وضع كسانى كه در آنجا كار
مى كنند آنها بايد - يك وضع - متحول بشود به يك وضع اسلامى كه هر كس مى آيد در
آنجا اسلام را در آنجا عملا ببيند. 668
ما بوسيله عمل مى توانيم انقلاب را صادر كنيم نه زور و سرنيزه
ما هر چه فرياد بزنيم كه ما اسلامى هستيم و جمهورى اسلامى هستيم ، لكن وقتى ببينند ما
را كه در عمل غير او هستيم ، از ما ديگر باور نمى كنند. وقتى مى توانند باور كنند از ما
كه مائى كه مى گوئيم جمهورى اسلامى هستيم ، عملمان هم آنطور باشد،
عمل طاغوتى نباشد و قول ، قول اسلامى ، عمل اسلامى باشد و خود رفتار، اسلامى
باشد، گفتار اسلامى باشد تا صادر بشود اين جمهورى اسلامى در ساير كشورها.
صدور با سرنيزه صدور نيست ، صدور با زور صدور نيست ، صدور آنوقتى است كه
اسلام ، حقايق اسلام ، اخلاق اسلامى ، اخلاق انسانى در اينجاها رشد پيدا بكند و شما موظف
به اين معنا هستيد و بايد اين كار را انجام بدهيد كه هم در
عمل و هم در نوشته هائى كه در آنجا منتشر مى كنيد بايد بكنيد و مجله داشته باشيد و آن
مجله يك مجله اى باشد كه هم در عكس هايى كه در آن هست و هم در مسائلى كه در آنجا طرح
مى شود همه اش موافق باشد. با جمهورى اسلامى تا به واسطه تبليغات اسلام نفوذ كند
در آنجا، و اين را بدانيد كه اگر چنانچه شما تبليغات بكنيد و همين طور دانشجوهاى
عزيز ما در آنجا كوشش كنند در اينكه در هر جا كه هستند و با هر طايفه اى كه برخورد مى
كنند مسائل ايران را، مسائل اسلامى ايران را در آنجا طرح بكنند و آن چيزهائى كه در
مجلات خارج ، در روزنامه هاى خارج در هر جا نوشته مى شود، آنها را يكى يكى براى
آنها تحليل كنند و دروغ آن چيزها را بر آنها ثابت بكنند.
عمده مساءله اين است كه ما فهميده باشيم در قلبمان كه ما مى خواهيم جمهورى مان اسلامى
باشد. بايد همانطورى كه با زبان مى گوئيم ، قلب ما معتقد شده باشد به اينكه ما مى
خواهيم اسلام باشد. (ما مى خواهيم اسلام باشد) ديگر با تمام اعوجاجات بايد مبارزه
بكند. انسان ، اول از خودش شروع كند ببيند خودش چه اعوجاجاتى دارد. هر انسان لامحاله
در خودش نقص هايى مى بيند، كم است كسى كه نقص نبيند در خودش و اگر كسى نقص در
خودش نمى بيند، اين خودش يك نقصى است كه دارد. انسان بايد تربيت بشود، بايد به
تزكيه تربيت بشود و انسان از خودش بايد شروع بكند، از خانواده خودش بايد شروع
كند. و شما از خودتان ، خانواده هايتان ، خودتان همه شروع كنيد تا به خارج برسد.
دانشجويان ما بايد خودشان اول توجه بكنند كه رفتار خودشان ، كردار خودشان ، گفتار
خودشان همه اينها منطبق با موازين اسلامى و اخلاقى باشد تا اينكه اگر مردم را دعوت
كرديد به اسلام و بايد هم دعوت بكنيد، حرف شما مخالف با
عمل شما نباشد. خودتان يك وضعى نداشته باشيد كه وقتى بگوئيد، مسخره كنند كه آقا
خودش فلان است و ما را دعوت به چه مى كند. 669
وظيفه شما در معرفى اسلام بيشتر از ماست كه در داخليم
در هر صورت من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه شما را مى خواهم و همه ملت
ما موظفند به اينكه رفتارشان يك رفتارى باشد كه با همين رفتار اسلام را نمايش بدهند
به خارج و اگر چنانچه رفتارى باشد ولو در بعضى از جاهايى كه بعضى از اشخاص
نفوذ كردند در آنجا، رفتار طورى باشد كه اين رفتار، مخالف با موازين اسلامى باشد
اين اسباب اين مى شود كه دست دشمن هاى ما يك بهانه بدهد و ما را و جمهورى ما را با
تمام قوا بكوبند. هم جوانان خارجى ما و هم شما سفرا و كارمندانى كه در سفارتخانه ها
هستيد، همه شما، همه انجمن هاى اسلامى كه در خارج هست و همه افراد - اين - مسلم و همين طور
ايرانى و غير ايرانى كه در خارج هست ، اين معنا براى آنها بيشتر وظيفه است از ما كه در
داخل هستيم ، همه وظيفه داريم و لكن وظيفه شما سنگين تر است ، بيشتر است و بايد با
خواست خدا انشاءالله موفق بشويد كه اسلام را در همه جا معرفى كنيد و پس از معرفى
نفوس سالم كه اكثر مردم هستند، پذيرش مى كنند، پذيرش كه كردند كم كم
عمل مى كنند، كم كم اين انقلاب صدور پيدا مى كند به خارج . خداوند همه شما را
انشاءالله حفظ كند و همه شما و ما را موفق كند به اينكه
دنبال اين باشيم تا انشاءالله حفظ كند و همه شما و ما را موفق كند به اينكه
دنبال اين باشيم كه اسلام را در همه جا تقويت كنيم و از مروجين اسلام باشيم و از جنود
خداى تبارك و تعالى باشيم تا انشاءالله به سعادت و سلامت ، هم مملكت خودمان و هم
ساير ممالكى كه در اسلام هستند و همين طور مستضعفين جهان انشاءالله همه موفق و مويد
باشيد. 670
وزارت خارجه مى تواند با اسلامى شدنش موجوديت اسلامى ما را به خارج
نشاندهد
از اينكه اينجا تشريف آورده ايد تا با هم درد
دل كنيم ، تشكر مى كنم . شما مى دانيد كه وزارت خارجه تنها وزارتخانه اى است كه با
اسلامى شدنش بيشتر از ساير وزارتخانه ها مى تواند موجوديت اسلامى ما را به خارج
نشان دهد، و بعكس ، صدماتى كه به اين كشور ممكن است وارد آيد و در سابق از ناحيه
سفارتخانه هاى خارجى در اينجا و سفارتخانه هاى ما در خارج ، بر كشور وارد شده ،
بيشتر از ديگران است چون وزارت خارجه با همه دنيا و با افكار و ايده هاى مختلف و
برنامه هاى گوناگون روابط دارد و من ميدانم كه براى اصلاح آن و ساير وزارتخانه
ها و همه ارگان هاى دولتى و امثال آن ، وقت لازم است . لكن وقتى بنابراين شد كه ما
بايد خودمان باشيم و وابسته به غير نباشيم و خودمان حيثيت خودمان را حفظ كنيم و اين
احساس در ما پيدا شد، همين امر انشاءالله منتهى مى شود كه همه چيز ما اصلاح بشود و
اگر شما در اين راه مستقيم كه راه اسلام است و روزى چند مرتبه هم در نماز از خدا مى
خواهيد كه اهدنا الصراط المستقيم 671 يعنى ما را به صراط مستقيم هدايت كن ،
وارد بشويد، مسلم به آخر هم خواهيد رسيد. عمده اين است كه انسان در آن راهى كه بايد
سير بكند وارد بشود كه پيدا كردن راه ، مشكل ولى بعد از پيدا كردن ، پيمودن آن آسان
است . همانند كسى كه در بيابان گم شده و مرتب به اين طرف و آن طرف مى زند و با
اين وضع شايد هيچ گاه به مقصد نرسد اما وقتى كه در راه مستقيم قرار گرفت به مقصد
هم ميرسد، چه سيرهاى معنوى باشد و چه سيرهاى مادى .
اما در جهت معنويت و بعد از اينكه دولتى اسلامى شد و مردم احساس كردند كه ما مى خواهيم
اصلاح بشويم ، در اين صورت است كه همه كارها به معنويات بستگى دارد. همين كارى
كه شما در وزارت خارجه و سفرا در خارج مى كنند، اگر در راه مستقيم اسلامى باشد، سير
الى الله است .
در سير الهى لازم نيست كه انسان در يك گوشه اى بنشيند و بگويد من مى خواهم سير الى
الله داشته باشم خير، سير الى الله همان سيره و روش انبيا و خصوصا پيغمبر اسلام و
ائمه معصومين است كه در عين حالى كه در جنگ وارد مى شدند و مى كشتند و كشته مى دادند و
حكومت مى كردند، همه چيز سير الى الله بود. اينطور نبود كه آن روزى كه حضرت امير
مشغول است ، سير الى الله نباشد و فقط در هنگامى كه نماز مى خواند سير الى الله
باشد، هر دويش سير الى الله بود. لذا پيغمبر مى فرمايد ضربت على در روز خندق
افضل از عبادت ثقلين است .
وقتى كه ما مى خواهيم جهات معنوى را بكنيم در ماديات و ماديات را به طرف معنويات
بياوريم ، اين سير الى الله است البته كار مشكلى است ، ولى اينطور نيست كه نشود.
وقتى كه انسان وارد عمل شد موفق مى شود.
در همين قضيه پيروزى ملت بر رژيم منحط سابق ، تصور اين معنا كه ملتى كه هيچ چيزى
در دستش نيست و رژيم همه چيز دارد، چگونه پيروز مى شود،
مشكل بود آنهايى كه اين تصور در آنها قوى بود، سفارش مى كردند كه وارد نشويد،
لكن وقتى كه ملت بنا گذاشت كه كارى بكند و در ميدان وارد بشود، به آخر رسيد و
كارى كرد كه ما نمى توانيم درست حجمش را توجه كنيم و هر قدمى كه ما و شما برداشتيم
، خداوند به يك قدم ديگر ما را هدايت فرمود چراغ را خود خداى تبارك و تعالى جلو
گرفته و تاريك ها را روشن كرد و هيچ وقت نگذاشت كه ملت سست شود اين براى آن بود
كه ملت راهش را پيدا كرد و به صراط مستقيم رسيد. 672
سعى شود در سفارتخانه ها تصرف و سلطه بيگانگان نباشد
بحمدالله ايران راهش را پيدا كرده است و من اميدوارم هر روز هم محكم تر باشد و به راه
خود ادامه بدهد. اميدوارم سفارتخانه ها هم در صراط مستقيم انسانيت سير بكنند و سعى
شود كه سفارتخانه ها تحت سلطه ديگران نباشند. و تصرفاتى در آنها از ناحيه
ديگران نباشد هر قدمى كه برمى دارند به فكر اين باشند كه آيا رو به وابستگى مى
رويم ، يا به طرف رهايى و آزادى و رابطه با كشورهاى خارجى كه نمى خواهند ما را
ببلعند بايد باشد. به آنها كه مى خواهند از طريق روابط ما را وابسته بكنند، هيچ
لزومى ندارد و بايد با احتياط با آنها برخورد شود. ما بايد به سمتى حركت كنيم كه
مى خواهيم با كفايت خودمان خودكفا باشيم نه گندم از خارج بياوريم و نه خوردنى و
پوشاك و ساير وسايل ديگر كه بعضى از اين امور، دراز مدت و بعضى در كوتاه مدت
بايد انجام بگيرد. 673
مسؤ وليت وزارت خارجه به مناسبت سر و كار داشتن با خارج بسيار سنگين است
از اولى كه جمهورى اسلامى تشكيل شد، من درباره سفارتخانه ها و سفراى اين نظام ، به
وزراى امور خارجه هر دولتى كه روى كار مى آمد تذكر مى دادم و تاكيد مى كردم كه
نمايندگان جمهورى اسلامى در خارج از كشور بايد با نظام اسلامى كاملا تطبيق كنند.
اگر افراد و وضع سفارتخانه و كيفيت اداره و برخوردها از سفارتخانه ها با جمهورى
اسلامى مطابقت نداشته باشد، نبود سفارتخانه بهتر از بود آن است . اگر سفارتخانه
هاى ما مثل سفارتخانه هاى زمان محمدرضا باشد ديگر چه توقعى است از اينكه قلم ها و
زبان ها چيزى نگويند و ننويسند. آنها چيزهائى را كه نيست
جعل مى كنند، اگر خداى نخواسته باشد چه ؟ لذا وظيفه اسلامى و ملى شما و ماست تا
حيثيت اسلام و كشورمان را حفظ كنيم شما كه خارج مى رويد سعى كنيد تا اشخاصى را
برگزينيد كه انحراف نداشته باشند و اگر نمى توانيد يكمرتبه اصلاح كنيد، در
فكر اصلاح تدريجى باشيد همه مى دانيد كه مسؤ وليت وزارت خارجه به مناسبت سرو
كار داشتنش با خارج بسيار سنگين است ، لذا سعى كنيد به هر مقدارى كه امكان دارد
سفارتخانه هايتان را در مسير رشد و ترقى و تعالى اسلامى قرار دهيد و سعى كنيد
نشريه اى داشته باشيد تا مسائلتان را بيان كنيد و به دروغ هاى راديوها و روزنامه ها
تا آنجا كه ميسر است ، جواب دهيد. 674
سفارتخانه ها آبروى كشور اسلامى ما هستند
البته مساءله سفارتخانه ها كار مهمى است . سفارتخانه ها از
اول كه جمهورى اسلامى بپا شد من از آن روز اول به وزراى خارجه كه شدند يكى بعد از
ديگرى اين مطلب را هى گفته ام اين سفارتخانه ها بايد تصفيه بشود، بايد درست
بشود، آنها. كسانى كه رفته اند و ديدند و آمدند، آنها مى گويند كه اينها همان بساط
سابق را دارند. چند وقت پيش از اين يكى آمده بود گفته بود همان بساط سابق را دارند
گاهى فرق مختصرى كرده . اين سفارتخانه ها آبروى كشور اسلامى ماست ، اگر آنجا
بد باشد، مردم آنها را، آن مردم خارج آنها را نگاه مى كنند. وقتى ديدند كه يك
سفارتخانه اى در وفق دولت اسلامى نيست ، بر وفق اسلام نيست ، وضعش همان وضع
طاغوتى است از آن قياس مى كنند كه خوب داخل هم همين است فرق نمى كند. يكى از مهمات
اين است كه البته با آقاى وزير خارجه است كه اين كارها را انجام بدهند و جديت كنند در
اين امر. 675
اميدوارم بتوانيد چهره اسلام را آنگونه كه هست نشان دهيد
اميدوارم شما بتوانيد چهره اسلام را آنگونه كه هست نشان دهيد. امروز دولت ها مى خواهند
ايران را به صورت زننده اى به دنيا معرفى كنند. رسانه هاى گروهى و سازمان هاى
آنچنانى وقتى پيروزى ايران و اسلام را مى بينند و يا وقتى مى فهمند كه عراق آنهمه
ظلم به ما كرده است ، به دروغ مساءله نقض حقوق بشر در ايران را عنوان مى كنند و ادعا
مى كنند كه بهايى ها در ايران هيچ آزادى ندارند و آنها به خاطر بهائى گرى زندانند.
حتى مى گويند زنان آبستن را در خيابان ها مى كشند. آنها هر چه مى خواهند بگويند، ولى
شما بدانيد مردم محروم دنيا يعنى آنهائى كه وابسته به دولت ها نيستند با ما هستند و
بالاخره اسلام راه خودش را باز نموده و چهره اش را به همه نشان مى دهد. ما هم بايد هر
كداممان به اندازه قدرتمان سعى كنيم تا در راه تحقق اسلام قدم برداريم . اميدوارم همه
خصوصا وزارت ارشاد بيشتر از ديگران زحمت بكشند تا همه را ارشاد نمايند. انشاءالله
موفق شويد تا به اين كشورى كه از حيث فرهنگى هم عقب افتاده بود و هيچ كس در سابق
براى اصلاح و ارشاد كارى انجام نمى داد، خدمت كنيد. 676
بايد وضع شما جورى باشد كه هر كس وارد اينجا مى شود يك محيط
اسلامىببيند
من اميدوارم كه خداوند همه آقايان را موفق به خدمت كند. خداوند به ما منت گذاشته است كه
سفرا و دولت ما همه از اشخاصى هستند كه درد جامعه را مى فهمند، زيرا بسيارى از آنها
روحانى هستند كه با مردم رابطه داشته اند و مى دانند مردم چه وضعى داشته اند و درد
آنها را ادراك مى كنند. ولى سابق وضع اين طور بود كه افراد حكومت هيچ ارتباطى با
مردم نداشتند و نمى فهميدند كه بر مردم چه مى گذرد، ولى اكنون خدا خواسته است كه
حكومت مستضعفين تشكيل بشود كه بحمدالله تاكنون عملكرد او خوب بوده است و اميدوارم از
اين به بعد بهتر باشد. اما راجع به آقايان سفرا، آن طورى كه آقاى وزير امور خارجه
گفته اند، وضع سفارتخانه هاى ما در خارج خوب است و ما
ميل داريم خوبتر بشود. سفارتخانه در هر كشورى متعلق به آن كشورى است كه سفير آن
به آن جا مى رود يعنى يك قطعه اى است از يك كشور ديگر. وقتى مردم به سفارتخانه
هاى ما مى آيند، بايد وضع ايران را ببينند، نه وضع آمريكا و فرانسه و ساير كشورها
را. آقايان ! تحت تاثير هيچ چيزى واقع نشويد كه در سابق چه بوده است كه الان آن
طور نيست . ما اگر بخواهيم خودمان باشيم ، بايد همه چيزمان از خودمان باشد و در آداب و
رسوم ، خودمان را از غرب جدا كنيم . ما از غرب خيلى بدى ها ديده ايم و چيزى كه بشود
گفت كه خوبى آنها بوده است ، از حكومت هاى غربى نبوده بلكه از
اهل صنعت بوده است كه البته بسيارى از آنها براى حكومت ها كار مى كنند. بنابراين ،
بايد وضع شما جورى باشد كه هركس وارد به آن جا مى شود يك محيط اسلامى ببيند،
چه از حيث پرسنل و چه از جهت زندگى . 677
يكى از مراكز صدور انقلاب وزارت خارجه است
مساءله ديگر هم اين است كه ما نمى خواهيم در يك كشورى زندگى كنيم كه از دنيا
منعزل باشد، ايران امروز نمى تواند اين طور باشد، بلكه كشورهاى ديگر هم نمى
تواند اين طور باشد كه در يك جا بنشينند و مرزهايشان را ببندند، اين غير
معقول است . امروز دنيا مانند يك عائله و يك شهر است ، و يك شهر داراى محله هاى مختلفى
است كه با هم ارتباط دارد. وقتى دنيا وضعش اين طور است ما نبايد
منعزل باشيم . ما بايد با كشورهايى كه با ما هستند و ما را اذيت نمى كنند، روابط داشته
باشيم و آقايان در فكر اين باشند و روابط را تحكيم كنند. البته ما با آنها كه بخواهند
به ما تعدى كنند، نمى توانيم بسازيم و از اول هم اعلام كرديم ، مگر آنها خودشان را
اصلاح كنند. اين معنا كه گاهى اهل غرض يا جهال اين حرف را مى زنند كه ما نبايد روابط
داشته باشيم ، از باب اين است كه يا نمى فهمند يا غرض دارند، زيرا تا انسان
جاهل يا مخالف يا اصل نظام نباشد، نمى تواند بگويد يك نظام بايد از دنيا
منعزل باشد. بنابراين اگر زمزمه اى مى شود آنها را نبايد به حساب آورد زيرا آنها
غرض سياسى دارند، و الا آدم عاقلى كه توجه به اين
مسائل دارد مى داند آدم وضعش چه جور است . و اسلام يك نظام اجتماعى و حكومتى است و مى
خواهد با همه عالم روابط داشته باشد. در زمان صدر اسلام كه خود
رسول الله سفير مى فرستادند به اطراف ، اين حرف را نمى زدند. در هر صورت ما
بايد روابط داشته باشيم ، آنها كه غرض ندارند، ما هم با آنها غرض نداريم ، كم كم
بايد روابط حسنه بشود. من اميدوارم اين عمل را انجام دهيد و دولت هم موفق باشد، منتها
نبايد تحت سلطه خارجى باشيم ، نبايد آنها دخالت در امور ما بكنند و نبايد به ما خط
بدهند. بنابراين ، اشخاصى كه گاهى مطالبى گفته اند و متوجه به مطالب هستند، مى
خواهند جمهورى اسلامى را به هم بزنند و ما از
اول گفتيم مى خواهيم انقلابمان را صادر كنيم . صدور انقلاب به لشكركشى نيست بلكه
مى خواهيم حرفمان را به دنيا برسانيم كه يكى از آن مراكز، وزارت امور خارجه است كه
بايد مسائل ايران و اسلام و گرفتارى هايى كه ايران از شرق و غرب داشته است ، به
دنيا برساند و به دنيا بگويد كه مى خواهيم اين گونه
عمل كنيم و روابط حسنه داشته باشيم ، و الا آنهايى كه مى خواهند ما را به تباهى بكشند،
ما اصلا ميل نداريم با آنها روابط داشته باشيم ، مگر اصلاح بشوند. 678
قطع رابطه با دولتها بر خلاف عقل و بر خلاف شرع است و ما بايد با همه
روابطداشته باشيم
و الان از قرارى كه من شنيدم شيطنت ديگرى مى كنند و آن اين كه ما چرا با دولت ها رابطه
داشته باشيم ؟ ما مى رويم به سراغ ملت ها و با دولت ها هيچ كارى نداريم ! كه اين هم
نقشه اى است كه اخيرا تعقيب مى شود. ابرقدرت ها و امريكا
خيال مى كردند كه ايران به واسطه انقلابى كه كرده است و مى خواهد
استقلال و آزادى را كه يك مساءله تازه و برخلاف رويه همه حكومت هاست به دست بياورد،
به ناچار منزوى خواهد شد، وقتى كه منزوى شد زندگى نمى تواند بكند، كه ديدند نشد
و ايران روابطش با خارجى ها زيادتر گرديد. حالا به اين مطلب افتادند كه ما چكار
داريم به دولت ها، اينها همه ظالم و كذا هستند و ما بايد با ملت ها روابط داشته باشيم .
كه اين هم نقشه تازه و مساءله بسيار خطرناك و شيطنت دقيقى است . ما بايد همان گونه
كه در زمان صدر اسلام ، پيامبر سفير به اين طرف و آن طرف مى فرستاد كه روابط
درست كند، عمل كنيم و نمى توانيم بنشينيم و بگوييم كه با دولت ها چكار داريم . اين
برخلاف عقل و برخلاف شرع است و ما بايد همه با همه رابطه داشته باشيم ، منتها چند
تا استثناء مى شود كه الان هم با آن رابطه نداريم . اما اين - معنايش - كه با هيچ دولتى
نبايد رابطه داشته باشيم ، هيچ عقل و هيچ انسانى آن را نمى پذيرد، چون معنايش شكست
خوردن و فنا و مدفون شدن است تا آخر و ما بايد با ملت ها و دولت ها رابطه پيدا كنيم ،
آنها را كه مى توانيم ارشاد كنيم - با همين روابط ارشاد كنيم - و از آنهايى كه نمى
توانيم ارشاد كنيم ، سيلى نخوريم . بنابراين ، من به شما سفارش مى كنم كه در هر جا
و در هر كشورى كه هستيد رابطه تان را محكم كنيد و رفت و آمد داشته باشيد. چون وقتى
كه رئيس جمهور به چند مملكت مى رود و نخست وزير و آقاى دكتر ولايتى هم مى روند - و حق
ايشان است - مى فهمند كه ايران با دنيا رابطه دارد. 679
ما نمى خواهيم روابطمان مثل روابط زمان شاه باشد، بلكه روابط خاص
اسلامىداريم
البته ما طرفدار همه مظلومين در همه جا هستيم و
ميل داريم كه مظلومين بر همه ستمگران غلبه كنند و آقايان توجه كنند كه روابط زمان
سابق نباشد كه در زمان سابق روابط يك طرفه بود، آقايى و نوكرى ، چه در زمان
قاجار و چه زمان رضاخان و تا آخر و شما ديديد كه از
اول اين طور بود كه وقتى سفيرى از انگلستان يا امريكا مى آمد، كسى جرات نمى كرد
حتى كلمه اى برخلاف مصالح آنها بگويد. ولى ايران امروز اين طور نيست و ما هيچ
كشورى مثل ايران سراغ نداريم كه اين طور، دنيا و شرق و غرب به آن نظر داشته
باشند و مستقل بوده و بگويد ما، نه با امريكا كار داريم و نه با شوروى و ما خودمان
هستيم . و اين كه با همه دولت ها رابطه داشته باشيم ، يعنى ، رابطه دوستانه ، نه
روابط بين ارباب و رعيت و ما اين روابط را نمى خواهيم مادامى كه اين طور هست . و ما
استقلال خودمان را مى خواهيم حفظ كنيم و در دنيا زندگى كنيم و اسلام را به پيش ببريم .
اين روابط بايد هر روز / بشود و شما از اول بايد به آنها بفهمانيد اين معنا را كه ما
نمى خواهيم روابطمان مثل روابط زمان شاه باشد، بلكه ما روابط خاص اسلامى داريم كه
اسلام نه ظالم بود و نه زير بار ظلم مى رفت و ما هم مى خواهيم اين طور باشيم كه نه
ظلم كنيم ، نه زير بار ظلم برويم . 680
سفارتخانه ها بايد اسلامى بوده و ممتاز باشند.
 | اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف | 
|
|