 | اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف | 
|
امروز اسلام بسته به اعمال شما است ، حكومت اسلامى اگر شما خوب رفتار كرديد، همه
قشرهاى ايران خوب رفتار كردند يك حكومت اسلامى و يك رژيم اسلامى است ، حكومتش
اسلامى ، ملتش اسلامى . اگر همه وزارتخانه ها اسلامى شد و همه ادارات اسلامى شد،
ارتش اسلامى شد و شهربانى اسلامى شد و ژاندارمرى اسلامى شد، آنوقت حكومت ما يك
حكومت اسلامى است و اگر ماها هم كه يك اشخاصى هستيم كه هر كدام وارد يك كسبى هستيم ،
يك شغلى هستيم ماها هم روى دستور اسلام عمل كرديم يك ملت اسلامى هستيم و الا الفاظ است
و معنا ندارد، هى من بگويم اسلام و لكن عملم برخلاف او باشد، هى حاكم بگويد اسلامى
و لكن عمل برخلاف او باشد، اين ، نه رژيم آنوقت اسلامى مى شود، نه ملت ، ملت
اسلامى مى شود. كوشش كنيد كه ملت اسلامى باشد و دولت اسلامى و از خداى تبارك و
تعالى من مى خواهم اين اتحاد شماها و اين روحيه قوى شما محفوظ باشد تا اين مراتب
سير بشود، تا اين مراحل بگذرد. 129
كارها بايد بر اساس اسلام باشد
اساسا اين انقلاب و اين نهضت ، بر اساس اسلام است يعنى ما هيچ تز ديگرى ، هيچ امر
ديگرى را غير از اسلام نمى پذيريم و اين قواى انتظامى اعم از سپاه پاسداران و
ژاندارمرى و ارتش و ديگران ، بايد خودشان را با اسلام منطبق كنند. افرادى كه آن ديد
اسلامى را ندارند يعنى نپذيرفتند اسلام را، اين اشخاص را بايد تصفيه كنند.
اشخاصى كه ديد اسلامى دارند، پذيرفته اند اسلام را، لكن در
عمل ، عمل اسلامى ندارند، سر خود كارهايى كه خودشان مى خواهند مى كنند، اينها هم بايد
هدايت بشوند و اگر چنانچه مايوس شدند سران از اينكه هدايت تاءثير بكند، تصفيه
بشوند. بالاخره آن كه مردم را برانگيخت اسلام بود هيچ قدرت ديگرى قادر به اين نبود
كه يك ملت سى و پنج ميليونى را به يك راه ببرد، هيچ قدرتى
قابل نبود نمى توانست و لهذا ما در طول تاريخ كه ديده ايم ، آنهائى هم كه خودمان
يادمان هست مثل قضيه نفت چون اسلامى نبود، ملى تنها بود به اسلام كارى نداشتند، از اين
جهت نتوانستند كارى انجام بدهند، كارهاى نصفه كاره اى هم كه انجام دادند، بعدش از
دستشان گرفته شد و رفت كنار. اگر اسلام در كار باشد و مكتب اسلام در كار باشد در
اين قشر نظامى و غير نظامى ما پيروز خواهيم شد.و اگر مكتب را ما فراموش بكنيم و هركس
بخواهد دنبال كار خودش باشد و فكر خودش باشد،اين آسيب پذير خواهد بود و لهذا بر
همه ما،بر همه رؤ ساى ارتش ، رؤ ساى پاسداران ، رؤ ساى ژاندارمرى ، رؤ ساى
شهربانى و همه روشنفكران و همه نويسندگان لازم است كه ما همه را به يك وجه ، به
يك وجه سوق بدهيم ،اين ملت را ما به سوى اسلام و به سوى الله سوق بدهيم . اگر
يك همچو كارى انجام بگيرد كه اسلامى بشود همه دستگاه ها، پيروزى ما داريم ، هيچ
اشكال نيست كه ما پيروز خواهيم شد. 130
بايد بر اساس اسلام حركت كنيم
متوجه باشيد كه امروز آن چيزى كه اهميتش بيشتر از چيزهاى ديگر است اين است كه ما حفظ
اسلاميت اين نهضت را بكنيم . اين نهضت از اولش اسلامى بود و تا اينجا هم اسلامى هست و
انشاءالله تا آخر هم اسلامى باشد و همه ما و همه شما و همه ملت و همه كسانى كه در
سپاه و ارتش و در ژاندارمرى و در شهربانى و ادارات هستند و دولت و همه بايد همتشان
اين باشد كه نهضت را اسلامى پيش ببرند. اگر اسلامى بودن نهضت محفوظ باشد،
ديگر آسيب نمى بينيد. اگر چنانچه نهضت از اسلاميتش بيرون رفت ، هر كس يك راهى دارد،
راه ها مختلف خواهد شد. وقتى راه ها مختلف شد، آسيب مى بيند. اما اگر ما همه زير يك
پرچم باشيم همانطورى كه در صدر اسلام جمعيت ها كم بودند لكن زير يك پرچم بودند
و با يك ايده حركت مى كردند، اينها پيش مى برند. الان ما در يك همچو محلى واقع شديم
كه اسلام به دست ما سپرده شده است . خواهى نخواهى شما پاسدار اسلام هستيد، حالا همه
قوا، ارتش و شما، پاسدار اسلام هستند. پاسدار اسلام بايد هم خودش اسلامى باشد و هم
ديگران را اسلامى كند و هم مشى آن اسلامى باشد و اگر انحرافاتى كه گاهى در
بعضى از جوان ها، آنهائى كه درست مسائل را ادراك نمى كنند واقع بشود و نيز شمائى
كه مى خواهيد با فعاليت خودتان جلوى اين مسائل را بگيريد ديده شد، سعى كنيد جلو
انحرافات خودتان را هم بگيريد. مثلا به پاسدارها نسبت ميدهند كه بيخود به مردم
تعرض كردند، بيخود به خانه هاى مردم رفته اند و من هم نمى دانم كه صحيح باشد اما
كلى اش اين است كه ما بايد بر اساس اسلام حركت كنيم و بر اساس اسلام اين نهضت را
پيش ببريم و از اختلافات و اين چيزهائى كه اخيرا مى بينيد كه به جان هم افتاده اند و
روزنامه ها چه مى كنند، بايد از اين اختلافات برى باشيم و بايد همه تان با هم مجتمع
و برادر و تحت لواى توحيد پيش برويد و پيروزى هم نصيب شماست و اگر اينطور
باشد، در همين حركت پاسدارى تان عبادت داريد مى كنيد. همانطور كه در نماز وقتى مى
ايستيد، بايد همه جهات نماز را حفظ كنيد تا نماز درست باشد، بايد در اينطور
مسائل عادى هم كه شما الان پاسدار اسلام هستيد، از همه جهات پاسدارى كنيد تا اينكه همه
چيزتان در خدمت اسلام باشد. وقتى اينطور شد، شما يك لشكرى هستيد
مثل لشكر اسلام ، در اين موقع ، نه تنها نمازتان ، بلكه همه كارهايتان عبادت است . اين
امورى كه گفتيد، به تدريج درست مى شود و امورى است كه وقت مى خواهد. 131
مهم اين است كه ما مى خواهيم مطابق شرع اسلام
مسائل را پياده كنيم
آنچه مهم است اين است كه ما مى خواهيم مطابق شرع اسلام
مسائل را پياده كنيم . پس اگر قبلا اشتباه كرده باشيم بايد صريحا بگوئيم اشتباه
نموده ايم و عدول در بين فقها از فتوائى به فتواى ديگر درست همين معنا را دارد وقتى
فقيهى از فتواى خود بر مى گردد يعنى من در اين مساءله اشتباه نموده ام و به اشتباهم
اقرار مى كنم . فقهاى شوراى نگهبان و اعضاى شورايعالى قضائى هم بايد اينطور
باشند كه اگر در مساله اى اشتباه كردند صريحا بگويند اشتباه كرديم و حرف خود را
پس بگيرند، ما كه معصوم نيستيم . پيش از انقلاب من
خيال مى كردم وقتى انقلاب پيروز شد افراد صالحى هستند كه كارها را طبق اسلام
عمل كنند، لذا بارها گفتم روحانيون مى روند كارهاى خودشان را انجام مى دهند. بعد ديدم
خير، اكثر آنها افراد ناصالحى بودند و ديدم حرفى كه زده ام درست نبوده است ، آمدم
صريحا اعلام كردم . من اشتباه كرده ام . اين براى اين است كه ما مى خواهيم اسلام را پياده
كنيم . پس در اين رابطه ممكن است من ديروز حرفى را زده باشم و امروز حرف ديگرى را و
فردا حرف ديگرى را، اين معنا ندارد كه من بگويم چون ديروز حرفى زده ام بايد روى
همان حرف باقى بمانم . امروز مى گويم مادام كه احكام اسلام پياده نشده است و افراد
صالحى نداشتيم تا طبق اسلام عمل كنند، علما بايد
مشغول به كارهايشان باشند. اين شاءنى براى علما نيست كه رياست جمهورى و يا پست
ديگرى را داشته باشند چون وظيفه است به اين كارها مى پردازند. خلاصه يك چيز را
نبايد فراموش كنيم كه همه مى خواهيم اسلام پياده شود. 132
مبادا از حرفهاى خارجى ها بترسيم و در پياده كردن احكام خدا سستى كنيم
من حالا هيچ نگرانى ندارم چون اكثر افراد را مى شناسم و مى دانم كه اكثرا متعهد و متدين
هستند، بلكه نگرانى من از اين است كه نكند سستى كنيم و در پياده كردن اسلام دقت لازم را
ننمائيم بعدا اشكالى پيش بيايد. نكند مثل مشروطه شود كه آقايان تلاش كردند و
مشروطه را بنا گذاشتند، آنوقت چند نفر از سياسيون مستبد، مشروطه خواه شدند و حكومت را
گرفتند و هر دوره مجلس را بدتر از دوره قبل
تشكيل دادند. امروز من هيچ ترسى ندارم ، ولى ترسم از آن است كه مبادا ما
مسائل را به صورتى محكم تحويل دسته بعد ندهيم ، ترسم از آن است كه مبادا از حرف
هاى خارجى ها بترسيم و در پياده كردن احكام خدا سستى كنيم . ما بايد همه چيز را به
همان قوتى كه امروز دارد، تحويل دسته بعد دهيم و آنها هم كوشش كنند كه به همان قوت
تحويل دسته بعد دهند. ما بايد بنيان را محكم كنيم و به دسته بعد دهيم . تا پيش خدا
مقصر نباشيم .
بايد هيچ سستى نكنيم و از اين ترس نداشته باشيم كه فلان راديو يا دولت خارجى چه
مى گويد، راديوها بايد به ما فحش بدهند. آن روزى را كه آمريكا از ما تعريف كند بايد
عزا گرفت . آن روز كه كارتر و ريگان از ما تعريف كنند معلوم مى شود در ما اشكالى
پيدا شده است . آنها بايد فحش دهند و ما هم بايد محكم كارمان را انجام دهيم . شوراى
نگهبان بدون ملاحظه از هيچ كس فقط و فقط خدا را در نظر بگيرند. احكام اوليه بايد
جارى شود و آن روز هم كه اضطرارى پيش آمد، احكام ثانويه كه آن هم حكم خداست را
بايد جارى نمايند. بايد بنيان از امروز محكم شود. 133
محكم باشيد و به چيزى به جز اسلام و قرآن فكر نكنيد
شما ناظر بر قوانين مجلس بايد باشيد و بايد بدانيد كه به هيچ وجه ملاحظه نكنيد.
بايد قوانين را بررسى نمائيد كه صد درصد اسلامى باشد. به هيچ وجه گوش به
حرف عده اى كه مى خواهند يك دسته كوچك مردم ما خوششان بيايد و به اصطلاح مترقى
هستند، ندهيد. قاطعانه با اينگونه افكار مبارزه كنيد. خدا را در نظر بگيريد. اصولا آنچه
كه بايد در نظر گرفته شود خداست ، نه مردم . اگر صد ميليون آدم ، اگر تمام مردم
دنيا يك طرف بودند و شما ديديد كه همه آنان حرفى مى زنند كه برخلاف
اصول قرآن است بايستيد و حرف خدا را بزنيد ولو اينكه تمام بر شما بشورند. انبياء
همين طور عمل مى كردند، مثلا موسى در مقابل فرعون مگر غير از اين كرد؟ مگر موافقى
داشت ؟... محكم باشيد و به چيزى به جز اسلام و قرآن اصولا فكر نكنيد. 134
مردم ما به حفظ اسلام و اصول انقلاب فكر مى كنند
امروز به همان گونه كه فعاليت هاى وسيعى در سراسر جهان براى به سازش كشيدن
ما با كفر و شرك در جريان است ، براى خاموش كردن شعله هاى خشم ملت مسلمان فلسطين
نيز به همان شكل ادامه دارد و اين تنها يك نمونه از پيشرفت انقلاب است . و
حال آن كه معتقدين به اصول انقلاب اسلامى ما در سراسر جهان رو به فزونى نهاده است
و ما اينها را سرمايه هاى بالقوه انقلاب خود تلقى مى كنيم ، و هم آنهايى كه با مركب
خون طومار حمايت از ما را امضا مى كنند و با سر و جان دعوت انقلاب را لبيك مى گويند و
به يارى خداوند كنترل همه جهان را به دست خواهند گرفت . امروز جنگ حق و
باطل ، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استكبار و جنگ پابرهنه ها و مرفهين بى درد
شروع شده است و من دست و بازوى همه عزيزانى كه در سراسر جهان كوله بار مبارزه را
بر دوش گرفته اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاى عزت مسلمين را نموده اند، مى بوسم و
سلام و درودهاى خالصانه خود را به همه غنچه هاى آزادى و
كمال نثار مى كنم و به ملت عزيز و دلاور ايران هم عرض مى كنم خداوند آثار و بركات
معنويت شما را به جهان صادر نموده است ، و قلب ها و چشمان پرفروغ شما كانون حمايت
از محرومان شده است ، و شراره كينه انقلابى تان جهانخواران چپ و راست را به وحشت
انداخته است . البته همه مى دانيم كه كشور ما در
حال جنگ و انقلاب ، سختى ها و مشكلاتى را تحمل كرده و كسى مدعى آن نيست كه طبقات
محروم و ضعيف و كم درآمد و خصوصا اقشار كارمند و ادارى در تنگناى
مسايل اقتصادى نيستند، ولى آن چيزى كه همه مردم ما فراتر از آن را فكر مى كنند، مساءله
حفظ اسلام و اصول انقلاب است . مردم ايران ثابت كرده اند كه
تحمل گرسنگى و تشنگى را دارند، ولى تحمل شكست انقلاب و ضربه به
اصول آن را هرگز نخواهند داشت ملت شريف ايران هميشه در
مقابل شديدترين حملات تمامى جهان كفر عليه
اصول انقلاب خويش مقاومت كرده است كه در اين جا
مجال ذكر همه آنها نيست . 135
بايد تمام اميال خويش را فداى ميل اسلام كنيم
و لهذا فرضا كه شما ملاحظه كنيد كه ، يا آنها ملاحظه كنند كه بعضى ها مخالف مثلا
ميل شان يا موافق چه عمل مى كنند، امروز نبايد انسان
اميال خودش را به نظر بگيرد. يك روزى كه گرفتارى اسلام و حيثيت اسلام در ميان است و
مى بينيد كه همه قدرتمندها و همه تبليغات بر ضد همه هست و از
اول هم بر ضد همه و خصوص پاسدار عزيز بوده است ، بايد انسان تمام
اميال خودش را فداى ميل اسلام ، - بكند - حكم و احكام اسلام بكند همانطور كه شما و همه
اين رزمندگان ما واقعا يك چهره هائى هستند كه انسان از خودش خجالت مى كشد كه با آنها
مواجه بشود كسانى كه جان خودشان را كه سرمايه همه چيز است ديگر براى انسان ، اين
را فدا دارند مى كنند براى اسلام و ماها اين توفيق را نداريم ، نميتوانيم ، منتها دعا مى
كنيم به شما. وقتى بنا شد كه شما يك همچو تحفه اى را داريد به اسلام تقديم مى
كنيد، آنوقت اگر - فرض كن - يك چيزى مخالف
ميل تان شد، بايد با آن مخالف ميل ، با ميل خودتان يك قدرى مبارزه كنيد اين مبارزه باطنى
است كه لازم است انسان داشته باشد هميشه و هميشه مواظب باشد. 136
هدف از انقلاب تحقق اسلام بود
ما تا حالا كه اين جمهورى اسلامى را، همه شماها زحمت كشيديد و همه قشرهاى ملت متحد
شدند با هم و خون ها را دادند و زحمت ها كشيدند و زجرها را كشيدند و اين سد را شكستند و
راءى به جمهورى اسلامى هم دادند، اين براى اين نبود كه فقط حريف را از ميدان در بكنند
و خودشان به جاى او بنشينند، اين براى اين بود كه يك رژيم فاسد را
تبديل كنند به يك رژيم صحيح ، رژيم عادل كه وقتى رژيم
عادل تحقق پيدا كرد و احكام اسلام آنطورى كه بايد تحقق پيدا كرد، آنوقت افراد اگر
عمل كنند، راه صحيح واقعيت را پيدا مى كنند و رژيم هم اگر چنانچه اسلامى باشد و
عمل ، عمل اسلام باشد و همه نظام ، نظام اسلام باشد، يك نظام عادلانه اى كه به هيچ يك
از افراد تعدى نشود، در هر اداره اى برويد آنجا اسلام را ببينيد، در هر بنگاهى برويد
آنجا هم ببينيد اسلام هست ، اينكه حكومت مى كند اسلام حكومت بكند، غير اسلام در كار نباشد.
ما تا حالا نرسيديم به اين . ما راى داديم به اينكه جمهورى اسلامى باشد، حالا هم رژيم
ما جمهورى اسلامى است اما اينطور نيست كه ما تا راى داديم ، جمهورى اسلامى ، يك
جمهورى اسلامى شده باشد، فقط نظام الان نظام جمهورى اسلامى و دنيا هم شناخته ايران
را به اينكه اينجا رژيمش جمهورى اسلامى است اما اسلام كه اين را نمى خواسته كه ما يك
راى بدهيم و بگوييم جمهورى اسلامى ، اسلام مى خواسته كه در رژيمش اينطور باشد
كه هر جا پا بگذارى احكام اسلام باشد، غيرش نباشد. 137
بايد همه فكر اين معنا را بكنيم كه رژيممان را اسلامى كنيم
اگر ما با همه زحمت ها، با همه خون دادن ها به اين جا رسيديم كه جمهورى اسلامى ، و
باز رهايش بكنيم تمام كارهايمان هدر رفته ، يعنى طاغوت فرق نمى كند كه محمدرضا
باشد يا من و شما. حيطه شعاع عمليات مختلف است يك كسى طاغوت است در خانواده خودش
، يك كسى طاغوت است در خودش و همسايه هايش ، يك كسى طاغوت است در محله اش ، يك
كسى در شهر، يك كسى هم در يك استان ، يك كسى هم در سطح كشور. در طاغوتى فرقى
نيست ، در شعاع عمل فرق است . همين طاغوتى كه در خانواده خودش طاغوت است ، اگر
دستش برسد در محله هم طاغوت است ، اگر دستش برسد، در همه سطح كشور طاغوت است
، براى اينكه خودش وقتى طاغوت هست ديگر شعاع
عمل كم و زيادش پيش او فرقى ندارد، دستش نمى رسد، دستش برسد همان كارهايى كه
محمد رضا مى كرد، اين آدم هم همان كارها را مى كند تا تربيت اسلامى و انسانى و تحت
تربيت انبيا كسى نباشد، دستش نمى رسد و الا وقتى دستش برسد همه آن كارها را مى
كند حالا هم خيال مى كند نمى كند. اين آدمى كه در
منزل خودش ظلم مى كند، در منزل خودش تعدى بر اولادش ، بر فرزندش ، بر خادمش مى
كند اين اگر زيادتر بشود خدمه اش ، زيادتر بشود اولادش ، زيادتر بشود تابعش همان
قدر كه آنها زيادتر مى شوند اين وسعت ظلمش زياد مى شود، براى اينكه آدم ظالم است .
ظالم اگر ده نفر تحت سيطره اش باشند، ظلمش به اندازه ده نفر است ، اگر سى و پنج
ميليون جمعيت هم باشند، ظلمش به اندازه سى و پنج ميليون نفر است ، آدم ، همان آدم است
براى اينكه آدم نشده است ، يك موجود طاغوتى شيطانى است . اين موجود طاغوتى شيطانى
اگر تحت سيطره انبيا نرود، تحت تعليم و تربيت انبيا نرود هيچ فرقى مابين اين فرد
با آن فردى كه يك عالم را دارد مى چاپد، در روحيات نيست ، در
عمل هست از باب اينكه اين دستش نمى رسد، او دستش مى رسد. اينهايى كه مثلا فرض كنيد
در ايران سيطره داشتند مثل محمد رضا اگر در عراق هم سيطره اش مى رفت همين ظلم هائى
كه اينجا مى كرد آنجا هم مى كرد، اگر در همه ممالك اسلامى هم سلطه پيدا مى كرد همين
كارهايى كه اينجا مى كرد در همه مى كرد، اگر در همه عالم هم سلطه پيدا مى كرد همان
مطلب بود. مى بينيد كه اين ابرقدرت ها كه دستشان را همه جا دراز مى كنند، دستشان را
همه جا دراز مى كنند براى چاپيدن ، آن آدمى كه چاپيدنش يك حدود خاص داشت وقتى كه
شد رئيس ، يك قدرى وسعت پيدا مى كند و همان كارها را هم آنجا مى كند. گمان نكنيد كه من
و شما اگر دستمان برسد به آنها نكنيم ، تا آدم نشويم همان حرف ها هست ، بايد همه
فكر اين معنا را بكنيم كه رژيممان را رژيم اسلامى بكنيم . 138
بايد تلاش كرد كه واقعيت اسلام تحقق پيدا كند
رژيم اسلامى به اين است كه اين افرادى كه در كار هستند، اين افرادى كه در اين رژيم
سر كار هستند، مشغول به - فرض كنيد كه - خدمتگزارى هستند، كارمندهاى دولتى همه
شان ، هر كدام آنجا كه كار مى كنند كارشان كار اسلامى باشد، اين فكر نباشد كه حالا
كه اين اداره آنجايش خراب است خوب ، بگذاريد اينجايش هم خراب باشد، حالا كه آن آدم
آنجا خلاف مى كند خوب ، بگذار اينجا هم خلاف كند. همه مكلفيم ، همه ما. اگر همه عالم
خلاف بكنند، يك آدمى كه تربيت شده تحت مكتب انبياست او خلاف نمى كند، تمام عالم وقتى
كه به هم بخورد و ظلم بشود، حضرت موسى خلاف نمى كند. از اينكه حالا همه دارند مى
چاپند پس بايد من هم اين كار را بكنم ، نه ، در تربيت انبيا اينجور نيست ، على بن
ابيطالب سلام الله عليه همه عالم اگر كافر مى شدند به
حال او فرقى نمى كرد جز غصه خوردن به اينكه چرا اينها دارند خلاف مى كنند و الا در
مشى او هيچ تغييرى نمى كرد آن روزى كه تو خانه نشسته بود با آن روزى كه يك
خلافت داراى آن وسعت كه ايران يك جزئش بود تا مصر و در حجاز و همه اينها تحت سيطره
بود و از اروپا هم يك مقدارى ، هيچ فرقى در
حال روحى اش نبود كه حالا كه من داراى يك همچو چيزى هستم ، بايد مثلا چه بشود، هيچ
ابدا در روح او هيچ فرقى نمى كرد براى اينكه روح ، روح الهى بود. روح الهى در آن
فرقى نمى كند كه يك جمعيت كمى تحت نظر او باشد يا يك دنيا باشد، در
حال روحى او فرقى نمى كند، او موظف است عدالت كند، مى تواند با اين چهار تا كه هست
عدالت بكند، اگر توانست با همه جا، و همه جا عدالت را گسترش مى دهد. همه ما الان كه
اسم جمهورى اسلامى روى خودمان گذاشتيم و رژيم سابق را فرستاديم بحمدالله به
خارج و دفنش كرديم و ديگر هم زنده نخواهد شد انشاء الله ، همه ما الان مكلفيم كه اين
رژيمى كه ادعا داريم كه تحقق پيدا كرده ، واقعيتش تحقق پيدا كند، از حد لفظ به حد معنا
بيايد، از حد راى به حد خارج بيايد. 139
همه موظفند وظايف الهى خود را انجام بدهند
شما كه مامورين يك وزارتخانه هستيد يك طور بايد
عمل بكنيد، آنها هم كه در وزارتخانه ديگرند يك طور، همه بايد يك مامورين اسلامى
باشيد. هر فرد بايد خودش را موظف بداند به اينكه اين كارى كه الان ، اين كار جزئى
كه پشت ميز نشسته به او محول است ، اين كارى كه به او
محول است به عدالت عمل كند، منتظر نشود كه وزير
عادل بشود. وزير عادل باشد يا نباشد، شما بايد
عادل باشيد. نخست وزير عادل باشد يا نه ، براى خودش ضرر دارد و نفع دارد، آن
حسابش عليحده هست ، شما هم حسابتان عليحده است ، پيش خدا حسابش عليحده است ، پيش
ملت هم حسابش عليحده است . شما كه اين كار جزئى ، پيشخدمتى كه اين كار جزئى دستش
هست ، اين عدالت در آن كارش بايد بكند. آن رئيس اداره هم كه در آنجا نشسته آن هم عدالت
در همان كار بايد بكند، منتظر نشود ديگران عادل بشوند تا او
عادل بشود. مثل اين است كه من منتظر بشوم ديگران نماز بخوانند تا من نماز بخوانم ، يا
منتظر بشوم ديگران ناهار بخورند تا من ناهار بخورم . چطور وظايف طبيعى را آدم
اينطورى عمل مى كند، وظايف طبيعى را هر كسى شخصى
عمل مى كند. شما هيچ وقت انتظار كشيديد ديگران نفس بكشند تا شما بكشيد؟ ديگران نگاه
كنند تا شما نگاه كنيد؟ هيچ همچو نيست . شما به حسب طبيعت تان وظايف طبيعى را شخصا
عمل مى كنيد، وظايف الهى را همه همينطور است . همانطور كه وظايف طبيعى را شخصا
عمل مى كنيد، وظايف الهى را هم شخصا شما موظفيد
عمل كنيد، بعلاوه موظفيد كه ديگران را هم وادار كنيد به اين كار. در اين جا موظف نيستيد كه
ديگران را وادار كنيد كه نگاه كن اما در آنجا موظفيد كه
تعديل كنيد ديگران را هم تربيت كنيد. 140
ما موظفيم خودمان عمل كنيم و ديگران را هم وادار كنيم
هر كدام ما موظفيم خودمان عمل كنيم و موظفيم ديگران را هم وادار كنيم ، اگر يك همچو روحيه
اى در يك ملتى پيدا بشود كه انشاءالله اميدوارم پيدا بشود، اگر يك همچو روحيه تعاون
معنوى همانطورى كه در اين برهه اى كه انقلاب بود يك تعاون مادى پيدا شده بود، اين
هم معنا بود، اما معاونت راجع به اين بود كه اينهائى كه مى آمدند در خيابان ها تظاهر مى
كردند، خانه ها به آنها آب مى دادند، غذا مى دادند - عرض كنم - مردم كمك مى كردند و
معاونت مى كردند، اگر يك روحيه معاونت معنوى پيدا بشود در انسان ، در همه ، كه هر كس
خودش را موظف بداند به اينكه علاوه بر اينكه خودش يك آدمى است كه مى خواهد عدالت
بكند، وظيفه شناس است ، پشت ميز كه نشسته كار خودش را كه مى كند و كار مردم را كه
مى خواهد انجام بدهد، روى وظايف است ، نه روى طمع است ، نه روى ترس و خوف است ،
روى وظيفه است ، آنطورى كه وظايف شخصى خود را آدم
عمل مى كند براى خودش وظيفه مى داند كه براى بچه هايش لباس بخرد، اين يك وظيفه
اى است پيش آدم ، نه خوف است و نه طمع . اگر انسان ، آن كسى كه متصدى يك كارى است
، وظيفه بداند اين را كه من حقوق مثلا مى گيرم وظيفه ام اين است ، نخير، حقوق هم نمى
گيرم وظيفه انسانى ام اين است ، وظيفه اسلامى ام اين است كه حالا كه
متكفل يك امرى شدم و يك دسته اى به من محتاجند كه كار آنها را راه بيندازم ، كارها را
تعويق نيندازم ، همانقدرى كه مى توانم ، به هر ترتيبى كه جريان دارد، جريان بدهم
با رفاقت ، جلو و عقب انجام ندهم ، خلاف عدالت نكنم ، اگر جلو و عقب انجام بدهم اين همان
كارهاى طاغوت است ، طاغوت در يك چيز كم ، در يك شعاع كم چنانچه هر كداممان توجه به
همين معنا داشته باشيم ، هر كسى به خودش متوجه باشد، خودش را درست كند، اداره اى كه
داراى پانصد نفر مامور است ، هر مامورى آن كارى را كه به او
محول است سرش را زير بيندازد و كارش را انجام بدهد، يك اداره درست مى شود، يك
وزارتخانه درست مى شود، باقى درست ميشود، همه كشور درست مى شود. اگر يك همچو
چيزى در يك كشورى پيدا شد، اين كشور مترقى است . كشور مترقى اين نيست كه سينماهاى
كذا داشته باشد و آن كارهايى كه در آن مى شد، يا مترقى آن است كه مراكز فحشا آن
قدر زياد باشد، مشروب خورى آنقدر زياد باشد، اين انحطاط است . كشور مترقى اين است
كه افرادش مترقى باشند، فرد مترقى آن است كه وظيفه شناس باشد، وظايف ادارى اش ،
وظايف الهى اش ، اگر انسان وظيفه شناس شد يك انسان مترقى است ، يك انسان
عادل است . يك مملكتى اگر انشاءالله موفق بشويم . موفق بشويد به اينكه اين مملكت ،
همه وظيفه شناس بشوند و جمهورى اسلامى بشود. جمهورى اسلامى اين است كه اداره مالى
آن هم اسلامى بشود، اداره عدليه اش هم اسلامى بشود.
تحول بايد پيدا بشود، تحول در نظام و تحول در افراد كه اين نظام را مى خواهند پيش
ببرند. به مجرد اينكه تحول در نظام هم باشد و
تحول در افراد نباشد، فايده ندارد براى اينكه وقتى
تحول در افراد نباشد، اگر حالا هم يك كسى ، يك تحولى در نظام درست كند، فردا همين
افرادند كه اين نظام را مى خواهند پيش ببرند، همين افراد، نظام را معوجش مى كنند،
برخلاف مى كنند. 141
همه روى وظيفه شان عمل كنند
تحول در افراد، در روحيه افراد ميزان است و اين با اين است كه همه آقايان بناى بر اين
بگذارند كه كارهايشان را روى وظيفه شان عمل بكنند، خودشان را ببينند در يك جمهورى
اسلامى ، ببينند در يك مملكتى هستند كه راس اين مملكت امام زمان سلام الله عليه مراقبشان
هست ، مامورهاى مخفى دارد، ملائكة الله ماءمورند، خودش را تحت مراقبت ببيند، بگويد كه ما
يك مملكتى الآن هستيم كه يك مراقبى داريم معصوم و ماتحت مراقبت هستيم ، اعمالمان بايد يك
اعمالى باشد كه يك وقتى به عرض ايشان رسيد، راضى از ما باشند. در هر جا كه كار
مى كنيد، شما براى مسلمان ها مى خواهيد خدمت بكنيد. دولت ها خدمتگزار مردم هستند، نه
فرمانفرما. اين رژيم طاغوتى است كه مثلا يك نخست وزيرش ، يك رئيس جمهورش
فرمانفرمايى بخواهد بكند. اين طاغوت ، همين است . بله ، اين مقدارى كه وظيفه هست كه امر
و نهى بكند، وظيفه است بكند، اما بخواهد زايد بر آن وظيفه فرمانفرمايى بكند، حالا كه
رسيده به اينجا سوء استفاده بكند، اين همان رژيم طاغوتى است حالا دستش به زيادتر
نمى رسد يا خوف دارد از اينكه مردم به او اشكال بكنند، اگر دستش باز بشود، همان
كارهايى كه محمد رضا مى كرد شايد من هم بكنم اگر دستم برسد. 142
بايد محتوى را اسلامى كرد
تا تربيت يك تربيت صحيح نباشد، فايده ندارد. و شما آقايان انشاءالله من اميدوارم و از
خودتان ، رفقايتان ، ديگران ، سفارش كنيد همه كه ما الان در يك نظامى واقع شده ايم كه
ما مى گوئيم ما اسلامى هستيم ، شما يك گروه اسلامى هستيد الان . يك گروه اسلامى اگر
همان ادعا باشد، خوب ، همه عالم مى توانند ادعا كنند، مگر محمدرضا نمى گفت من مسلمانم ،
قرآن هم طبع مى كرد، خدمت حضرت رضا هم مى رفت و مى ايستاد و برايش زيارت نامه هم
مى خواندند و نماز هم مى خواند و همه اين كارها را مى كرد اما نبود اينطور. ما اگر بخواهد
رژيممان اسلامى باشد و اين ادعايى كه مى كنيم كه ما مسلم هستيم و ما طرفدار اسلام هستيم
و طرفدار رژيم اسلامى هستيم بايد اين قدم را هم برداريم كه مهمش اين قدم است كه
محتواى يك مملكتى اسلامى باشد، هر جايش برويم در مملكت اسلامى رفتيم ، نه اينكه
وقتى رفتيم بازار، ببينيم بازار همان بازار و همان رباخورى و همان اجحاف و همان
گرانفروشى بيجا و همان ها و بعد هم فرياد مى كنند كه اسلام ، بعد هم چراغانى مى
كنند خيال مى كنند با اين مى شود امام زمان را بازى داد، نمى شود تا يك نورى در قلب ما
پيدا نشود فايده ندارد، هر چه هم از اين اعمال بكنيم
اعمال است . خير، از اين اعمال همه مى كنند بايد اين
اعمال بشود، نه اينكه اينها نشود، اين اعمال بشود، پيوند با قلب داشته باشد، با
قلبمان يك كارى كنيم كه اين عمل را قلب ما آورده باشد. در هر صورت ما الان در يك
جمهورى لفظى اسلامى هستيم ، نه جمهورى اسلامى ، جمهورى ، طرح جمهوريت است ، حالا
طرحش هست ، طرحش هم حالا تمامى باز نيست . وقتى مملكت ما جمهورى اسلامى است كه همه
چيزش اسلامى باشد. هر چه ناقص باشد جمهورى اسلامى ناقص ما داريم ، حالا جمهورى
اسلامى لفظى داريم . اگر چهار تا اداره مان درست بشود، يك جمهورى اسلامى ناقصى
باندازه اين اسلامى شده ، اگر انشاءالله همه آن اسلامى بشود آنوقت مدعى هستيم ، ادعاى
ما اين است كه جمهورى اسلامى و اين ادعا صحيح است و از ما مى پذيرند اين را و اين را هم
نبايد هر يك فكر كند كه ديگران بشوند تا من بشوم ، هر كس بايد آن كارى را كه مى
كند آن كار را خوب انجام بدهد. شما شبيه خوان هاى سابق را ديده ايد، اين شبيه كه مى
خواندند، شمر خوب آن بود كه خوب شمر باشد، اگر آن شمر بنا بود كه يك كارى
بكند كه سيدالشهدا بايد كند، اين خوب شمرى نيست ، سيدالشهدا بر حسب شبيه هم آن
است كه آن عمل را خوب انجام بدهد، اگر آن عمل را خوب انجام بدهد يك شبيه خوان خوبى
است . هريك ما بايد آن عملى كه دستش مى دهند خوب انجام بدهد، نرود سراغ اينكه
ديگران چه مى كنند، بخواهد دخالت كند در كار ديگران . نه ، دخالت در كار ديگران
نكنيد، شما آن كارى كه به آن موظف هستى همان كار را خوب انجام بده ، برادرت هم كه
پهلويت نشسته اگر انجام خواست بدهد، ديدى يك خلافى مى خواهد بكند به او بگو كه
آقا ما جمهورى مان اسلامى است . جمهورى اسلامى معنايش اين است كه عدالت باشد عدالت
اين است كه اين آدمى كه الان احتياج به من دارد، از خارج آمده الان ، از راه دور آمده ، به اين
اداره احتياج دارد، زود رسيدگى بشود به احتياج اين . اينطور نباشد كه يك كسى كه
آشناى ما هست ، جلو كارش را انجام بدهيم ، يك كسى كه خير، غريبه هست ، عقبتر انجام
بدهيم و هكذا چيزهايى كه شما مى دانيد مى شود، اين چيزهايى كه مى شد، ديگر نگذاريد
بشود. 143
در مقابل احكام خداوند خاضع باشيد
وصيت من به مجلس و شوراى نگهبان و دولت و رئيس جمهور و شوراى قضايى آن است كه
در مقابل احكام خداوند متعال خاضع بوده و تحت تاءثير تبليغات بى محتواى قطب ظالم
چپاولگر سرمايه دارى و قطب ملحد اشتراكى و كمونيستى واقع نشويد و به مالكيت و
سرمايه هاى مشروع با حدود اسلامى احترام گذاريد و به ملت اطمينان دهيد تا سرمايه ها
و فعاليت هاى سازنده به كار افتند و دولت و كشور را به خودكفايى و صنايع سبك و
سنگين برسانند. 144
از هيچ كس و هيچ چيز جز خداى بزرگ نترسيد
من بارها اعلام كرده ام كه با هيچ كس در هر مرتبه اى كه باشد عقد اخوت نبسته ام .
چهارچوب دوستى من در درستى راه هر فرد نهفته است . دفاع از اسلام و حزب الله
اصل خدشه ناپذير سياست جمهورى اسلامى است . ما بايد مدافع افرادى باشيم كه
منافقين سرهاشان را در مقابل زنان و فرزندانشان در سر سفره افطار گوش تا گوش
بريدند. ما بايد دشمن سرسخت كسانى باشيم كه پرونده هاى همكارى آنان با آمريكا از
لانه جاسوسى بيرون آمد. ما بايد تمام عشقمان به خدا باشد نه تاريخ . كسانى كه از
منافقين و ليبرال ها دفاع مى كنند، پيش ملت عزيز و شهيد داده ما راهى ندارند. اگر ايادى
بيگانه و ناآگاهان گول خورده كه بدون توجه بلندگوى ديگران شده اند، از اين
حركات دست برندارند، مردم ما آنها را بدون هيچ گونه گذشتى طرد خواهند كرد.
مسوولان ما بايد بدانند كه انقلاب ما محدود به ايران نيست . انقلاب مردم ايران نقطه
شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجت - ارواحنا فدا - است كه
خداوند بر همه مسلمانان و جهانيان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد.
مسايل اقتصادى و مادى اگر لحظه اى مسوولين را از وظيفه اى كه بر عهده دارند منصرف
كند، خطرى بزرگ و خيانتى سهمگين را به دنبال دارد. بايد دولت جمهورى اسلامى
تمامى سعى و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنمايند، ولى اين بدان معنا نيست كه
آنها را از اهداف عظيم انقلاب كه ايجاد حكومت جهانى اسلام است منصرف كند.
مردم عزيز ايران كه حقا چهره منور تاريخ بزرگ اسلام در زمان معاصرند، بايد سعى
كنند كه سختى ها و فشارها را براى خدا پذيرا گردند تا مسوولان بالاى كشور به
وظيفه اساسى شان كه نشر اسلام در جهان است برسند و از آنان بخواهند كه تنها
برادرى و صميميت را در چهارچوب مصلحت اسلام و مسلمين در نظر بگيرند چه كسى است كه
نداند مردم عزيز ما در سختى هستند و گرانى و كمبود بر طبقه مستضعف فشار مى آورد،
ولى هيچ كس هم نيست كه نداند پشت كردن به فرهنگ دنياى دون امروز و پايه ريزى
فرهنگى جديد بر مبناى اسلام در جهان و برخورد قاطع اسلامى با آمريكا و شوروى ،
فشار و سختى و شهادت و گرسنگى را به دنبال دارد و مردم ما اين راه را خود انتخاب
كرده اند و بهاى آن را هم خواهند پرداخت و بر اين امر هم افتخار مى كنند. اين روشن است
كه شكستن فرهنگ شرق و غرب بى شهادت ميسر نيست .
من بار ديگر از مسوولين بالاى نظام جمهورى اسلامى مى خواهم كه از هيچ كس و از هيچ چيز
جز خداى بزرگ نترسند و كمرها را ببندند و دست از مبارزه و جهاد عليه فساد و فحشاء
سرمايه دارى غرب و پوچى و تجاوز كمونيزم نكشند كه ما هنوز در قدمهاى
اول مبارزه جهانى خود عليه غرب و شرقيم .
مگر بيش از اين است كه ما ظاهرا از جهانخواران شكست مى خوريم و نابود مى شويم ؟ مگر
بيش از اين است كه ما را در دنيا به خشونت و تحجر معرفى مى كنند؟ مگر بيش از اين است
كه با نفوذ ايادى قاتل و منحرف خود در محافل و
منازل ، عزت اسلام و مسلمين را پايكوب مى كنند؟ مگر بيش از اين است كه فرزندان عزيز
اسلام ناب محمدى در سراسر جهان بر چوبه هاى دار ميروند؟ مگر بيش از اين است كه
زنان و فرزندان خردسال حزب الله در جهان به اسارت گرفته مى شوند؟ بگذار
دنياى پست ماديت با ما چنين كند ولى ما به وظيفه اسلامى خود
عمل كنيم . 145
در عمل به حق از ملامت بدخواهان نبايد هراس داشت
با سپاس بيحد از الطاف كريمه خداوند متعال كه توفيق به ملت شريف و متعهد ايران
عطا فرموده كه هر چه زمان مى گذرد، مشكلات افزون مى شود، بر تعهد آنان و
حضورشان در صحنه و پشتيبانى شان ازجمهورى اسلامى كه فرآورده فداكارى هاى
خودشان است ، افزوده مى شود. و به رغم تبليغات دشمنان خارج و
داخل ، با اكثريت قاطع افزون از دوره سابق ، جناب آقاى محمد على رجائى ايده الله
تعالى را به رياست جمهورى كشور اسلامى ايران برگزيده و اين مسووليت بزرگ و
بار سنگين را بر عهده او گذاشته است . و چون مشروعيت آن بايد با نصب فقيه ولى امر
باشد، اينجانب راى ملت را تنفيذ وايشان را به سمت رياست جمهورى اسلامى ايران
منصوب نمودم و مادام كه ايشان در خط اسلام عزيز و پيرو احكام مقدس آن مى باشند و از
قانون اساسى ايران تبعيت و در مصالح كشور و ملت عظيم الشان در حدود اختيارات
قانونى خويش كوشا باشند واز فرامين الهى و قانون اساسى تخطى ننمايند، اين نصب
و تنفيذ به قوت خود باقى است . و اگر خداى ناخواسته بر خلاف آن
عمل نمايند، مشروعيت آن را خواهم گرفت . و بايد ايشان توجه داشته باشند و از
عمل ملت دريافته باشند كه ملت دلاور نيز راى خود را بر اين اساس به ايشان داده اند و
من اميدوارم كه در حفظ اين امانت الهى و مسؤ وليتى كه ملت بر عهده ايشان گذاشته است ،
با تمام توان كوشش نموده و از آن پاسدارى نمايند و وفادار به پيمان خود در
مقابل خداوند مقتدر حاضر و ناظر و ملت حاضر در صحنه و مراقب
احوال و اوضاع بوده باشند و به فرمان خداوند تبارك و تعالى كه مومنان را به رحمت و
عطوفت در بين خود و شدت در مقابل كفار و مخالفان اسلام دعوت فرموده است ، با تمام
جديت عمل كرده و در عمل به حق از كسى و از ملامت بدخواهان نهراسند و در نظارت بر قواى
ثلاثه ، طرف حق را در نظر گيرند و در خدمت به خلق خدا، خصوصا توده هاى مستضعف ،
احساس غرور و سرافرازى نمايند، كه اينانند وفاداران به اسلام و هواداران جمهورى
اسلامى . 146
نبايد از اسلام تخطى نمود
اگر هر يك از ما تخطى كنيم از آن خواستى كه ملت دارد و آن خواستش اسلام است و احكام
اسلام ، اگر هر يك از ما تخطى كنيم ، علاوه بر آنكه در محضر خداى تبارك و تعالى در
آن روزى كه همه وارد مى شوند و حساب است در كار، جوابى نداريم ؛ همين مردم هم در همين
جا به حساب مى رسند، اينها نمى گذارند كه ، آن حسابش عليحده ، همين مردم در همين جا
شمائى كه الان به مقام رياست جمهور رسيديد اگر فردا خداى نخواسته تخطى كنيد از
آن راهى كه راه ملت است و راهى كه اسلام پيش پاى همه ما گذاشته است ، همين سيزده
ميليون و زيادتر كه به شما راى دادند و اعتماد به شما كردند برمى گردند. آنجا هم
حسابش ، آنجا بدتر است . اينجا وقتى بر مى گشتند خوب ، شما مى رويد منزلتان مى
نشينيد، اما آنجا كار مشكل است ، بايد شما حساب آنجا را بكنيد. 147
بايد مجريان امور در هر جا كه هستند متعهد به اسلام باشند
كارهائى را كه مجلس بايد بكند، محول به اوست . كارهائى را شوراى نگهبان بايد
بكند، محول به اوست . بعد از اينكه آن مرحله ها گذشت و افتاد به دست قوه اجرائى ، قوه
اجرائى مهم است . ممكن است قانون بسيار خوب باشد وارد بشود در دست مجرى ها و بد
اجرا بشود. غالبا اينطور باشد كه قوانين را حالا در ايران كه الان همه قوانينش قوانين
اسلامى است سابق هم ممكن بود قانون را در وضع قانونيش خوب درست كنند لكن وقتى
به دست يك عده خائن مى دادند او روى افكار خودش
عمل مى كرد، وقتى هم يك رشوه اى به بالاترها مى دادند، ديگر صحبتى نبود.
 | اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف | 
|
|