 | اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف | 
|
آقايان صاحب كارخانه ها بايد وضعشان را يك قدرى از آن رژيم سابق تغيير بدهند
براى اينكه در رژيم سابق كه مردم آن را رژيم اسلامى نمى دانستند و طاغوتى مى
دانستند، اگر كارى مى شد مى گفتند كه در رژيم طاغوتى شده است و اگر يك ناراحتى
هايى براى كارگرها پيدا مى شد يا يك تحريكاتى مى شد كه اينها اعتصاب كنند،
شورش كنند، آنها با فشار و اگر چنانچه نوبت به روحانيين هم مى رسيد با موعظه اما
الان با آنوقت فرق دارد. الان همه ما اين ادعا را داريم كه يك مملكت اسلامى است و روى احكام
اسلام بايد عمل بشود. اگر خداى نخواسته در يك مملكت اسلامى طورى بشود كه در
كارخانه ها كارگرها به واسطه اينكه درست به آنها رسيدگى نمى شود انفجار
حاصل بشود، اين انفجار از محيط يك مملكتى است كه مدعى اسلام است ، نه روحانى مى
تواند اين را خاموش كند و نه كس ديگر. براى اينكه روحانى آنوقت مى تواند چيز بكند
كه بگويد خوب يك اشخاصى غير اسلامى اين كارها را كرده اند اما اگر مملكت اسلامى
به اينكه اسلامى است يك طورى بشود كه انفجار در كارگرها
حاصل بشود، اين انفجار ديگر قابل كنترل نيست و اين يك خطرى است كه بر همه شماها و
بر همه ما هست و ما را تهديد مى كند. از اين جهت بايد صاحبان كارخانه ها توجه به اين
داشته باشند كه با كارگرها نظير سابق عمل نكنند، با اينها برادر و دوست باشند و تا
آن حدودى كه آنها مى خواهند، كارگرها هم چنين نيست كه خيلى بلند پرواز باشند، اينها يك
زندگى مى خواهند. آقايان كارى بكنند كه يك زندگى براى اينها
حاصل بشود و جلوگيرى بشود از يك انفجارى كه
قابل كنترل نيست . عرض كردم انفجار، اگر ياس از حكومت اسلامى باشد و انفجار پيدا
بشود هيچ چيز نمى تواند جلويش را بگيرد به خلاف آنجايى كه انفجار
حاصل بشود و پناه به اسلام بخواهند بياورند، آن
قابل كنترل است . اما اگر يك مملكتى اسلامى شد و باز بساط، همان بساط سابق باشد
كه لفظ، لفظ اسلامى است ، عمل ، عمل طاغوتى باشد و خداى نخواسته انفجار
حاصل بشود، با اينهمه تحريكاتى كه مى بينيد الان هست ، توطئه هايى كه الان هست
اگر انفجار بشود، انفجار بر ضد اسلام است . يك همچو انفجارى ، انفجارى است كه از
باطن يك مملكتى كه مدعى اسلامى است پيدا شده و مايوس از اسلام شده اند، مايوس از
برنامه هاى اسلام شده اند. يك همچو انفجارى را هيچ كس نمى تواند جلويش را بگيرد،
ديگران هم كه دامن مى زنند و همان مسائل را دارند طرح مى كنند كه تغييرى نكرده است ، يك
اسمى تغيير كرده ، آنوقت مى گفتيم حكومت شاهنشاهى ، حالا مى گوئيم جمهورى اسلامى ،
واقع مسائل همان مسائل است ، كارگرها همان كارگرها هستند، كارمندها همان كارمندها هستند،
مردم همان مردمند، رباخوارها همان رباخوارها هستند، زورگوها همان زورگوها هستند اگر در
يك همچو محيطى خداى نخواسته انفجار حاصل بشود، غير از انفجارهاى ديگر است ، اين
ديگر چيزى براى كسى باقى نخواهد گذاشت و لهذا بايد خود آقايان در فكر اين معنا
باشند كه يك همچو چيزى نشود و آن به اين است كه شماها يك قدرى پايين تر بيائيد،
كارگرها را هم يك قدرى بالاتر ببريد، آنها نمى خواهند در عرض شما باشند، آنها يك
زندگانى مى خواهند، شماها كه الحمدلله دارا هستيد و داراى كارخانه ها هستيد و داراى
كارمندان زياد هستيد، يك قدرى براى مصلحت خودتان و براى اينكه خداى ناخواسته يك وقت
انفجارى نشود كه همه چيز به باد رود، همه چيز يك كشور به باد برود، شماها هم يك
مقدارى خودتان با دست خودتان به اينها يك كمك هايى بكنيد، يك كارهائى بكنيد كه آنها
ببينند كه در اين وضعى كه حالا شده است به آنها رسيدگى مى شود. البته دولت هم
رسيدگى مى كند ما هم موعظه شان مى كنيم و رسيدگى مى كنيم اما مساءله اين است كه
اينها ببينند كه در يك جمهورى اسلامى ، اين كارگرها ببينند كه اين اشخاصى كه در راس
هستند و كارفرما آنوقت به آنها مى گفتند اينها بنا دارند كه با اينها يك جور ديگرى
رفتار كنند، آنچه كه كمونيست ها يا اشخاص منحرف تبليغ مى كنند، اينجور نيست ،
بنابراين است كه با اينها يك طرز بهترى رفتار بشود، به زندگى آنها رسيدگى
بشود، به احتياجات آنها رسيدگى بشود. اين معنا امروز ديگر عملى نيست كه يك دسته اى
آن بالاها باشند و همه آن چيزهايى را كه بخواهند، به طور اعلى تحقق پيدا بكند، پارك
ها و اتومبيل ها و بساط، يك دسته هم اين زاغه نشين ها باشند كه اطراف تهرانند و مى
بينند آنها را اين نمى شود. اين نه منطق اسلامى دارد، نه منطق انصافى دارد، نه صحيح
است . و اگر خداى نخواسته اينها صدايشان درآيد ديگر
قابل خاموشى نيست ، شماها بايد يك فكرى بكنيد براى اينها. شما براى حفظ خودتان ،
حفظ خانواده تان ، حفظ ثروتتان ، حفظ حيثيت خودتان ، خودتان بنشينيد با هم تفاهم
بكنيد. 565
3 - هشدارهائى در بكارگيرى افراد
افرادى كه سابقه خوبى نداشته اند در كارهاى مهم بكار نگيريد
اشخاصى كه اداره مى كنند يك جائى را بايد از
اول ارزيابى شود كه اين اشخاص چكاره بوده اند، سوابقشان چيست و تحصيلاتشان در
كجا بوده ، چه رويه اى در تحصيلات داشته اند و بعد از انقلاب چه وضعيتى داشته
اند،قبلا چه وضعيتى داشته اند، افكارشان قبلا چه بوده . اگر كسى افكارش منحرف
بوده و حالا بيايد ادعا بكند كه من برگشته ام ، ما بايد
قبول كنيم ، اما نبايد او را مجله نويس كنيم ، اين دو، با هم فرق دارد. بسيارى از اشخاص
هستند كه مى آيند و مى گويند ما توبه كرديم ، البته توبه آنها
قبول است ، لكن نمى شود آنها را سركارى گذاشت كه آن كار اهميت دارد، براى اينكه ما
نمى دانيم اين شخص به حسب واقع توبه كرده است يا مى خواهد با كلمه توبه ما را
بازى دهد. ما قبول مى كنيم كه در جامعه مسلمين
مثل ساير مسلمانان با او عمل كنيم ، اما نبايد راديو تلويزيون را به دست او بدهيم و يا او
را در راديو تلويزيون راه دهيم و يا مجله اى كه براى تربيت افراد و براى ترويج
مسير اسلامى ملت است ، به دست او بدهيم و يا نوشته هايش را به دست او بسپاريم . ما
نبايد خوش باور باشيم ، خيلى از اشخاص هستند كه تمام حرف هايشان حرف هاى اسلام
است ، تمام حرف هايشان حرف هاى نهج البلاغه است ، تمام حرف هايشان حرف هاى قرآن
است ، لكن مسيرشان اين نيست . اشخاصى هستند كه اين راه را پيش گرفتند براى اينكه
خودشان را در جامعه جا بزنند و آن مقصدى را كه دارند
عمل كنند. بايد قبول كنيم يك كسى كه فرض كنيد قبلا عاصى بوده ، اين آدم مسلمان است و
به او ترتيب اثر اسلام هم بدهيم . مثلا فرض كنيد يك دزدى آمده توبه كرده است ،
توبه دزد قبول است اما آيا شما مى توانيد سرمايه هايتان را دست او بدهيد و به او
بسپاريد؟ خير، چون اين عقلائى نيست ، ممكن است اين دزد براى اينكه سرمايه دستش
بيايد، توبه كرده است و ما موظفيم كه در ظاهر
قبول كنيم كه دزد توبه كرده است و حتى اگر يك توبه اى هم كه ظواهرش هم درست
بوده ، كرده باشد، مى توانيم در نماز هم به او اقتدا كنيم ، اما نمى توانيم چيزى كه در
او امانت و ديانت لازم است ، به دست او بدهيم . از همه بدتر همين مجلات است ، همين مطبوعات
و راديو تلويزيون است و همين چيزهائى است كه براى تربيت جامعه لازم است . يك نفر آدم
كه قبلا فرض كنيد انحراف داشته كمونيست بوده و حالا آمده است و مى گويد حرف هاى
آنها درست نبوده و من برگشته ام ، مى گوئيم بسيار خوب ، شما برگشته ايد، اما ما نمى
توانيم اين شخص را در راديو تلويزيون راهش دهيم و بگوئيم مردم را تربيت كن ، چون
ممكن است كمونيست باشد لكن ما را بازى دهد، ما مكلفيم با اين شخص در ظاهر،
عمل مسلمانى بكنيم در صورتى كه در عقيده كمونيست نشده باشد كه آن مساءله ديگرى
است . شما نمى توانيد در مجله اى كه داريد افرادى را انتخاب كنيد كه در سابقه شان
انحراف بوده است به حساب اينكه حالا ديگر خوب شده است و آدم مسلمانى است و به اين
حساب او را در روزنامه تان وارد كنيد اينكه او خيلى خوب است براى خودش ، ما نمى
گوئيم بد است اما نمى توانيم مطلبى را كه در تربيت يك ملتى و در سرنوشت يك
ملتى دخالت دارد، به دست او بدهيم . اين از مسائل مهمى است كه در همه جا بايد رعايت
شود. اينكه ما بگوئيم اشخاصى كه مى گويند ما خوب هستيم و بايد وارد شويم و هر
جائى كه سرنوشت ملت است به دست او بدهيم ، اين ساده انديشى است و توجه نداشتن
به مسائل است . ممكن است يك نفر آدم خيلى خوب هم ، خوب و متعهد باشد لكن اشتباه داشته
باشد، اشتباه براى او چيزى نيست اما براى يك ملت ممكن است صدمه وارد شود. فرض كنيد
اگر يك اشتباهى در ارتشى واقع شود و يا رئيس ارتش اشتباه كند، فقط خودش معاقب آن
نيست كه اشتباه كرده است چون انسان هميشه اشتباه مى كند اما ممكن است يك اشتباه يك ملت را
به باد دهد. ممكن است در يك مجله اشتباهى باشد، لكن بايد اشخاص ديگرى هم ببينند اين
مجله را تا اگر اشتباه شده است ، رفع كنند و آنوقت منتشر بشود. كار، كار مهمى است در
مطبوعات در راديو تلويزيون و در اين وسائلى كه تقريبا عموم مردم نگاه مى كنند و يا
مى شنوند، نمى شود گفت ما حالا اشتباه كرديم و فردا اشتباه نمى كنيم . الان نوشته اى
براى من كه راجع به روزنامه اى كه اشتباه كرده است آورده اند، من نمى گويم كه عمدى
بوده ، ممكن هم هست كه عمدى باشد، اما اشتباهى كرده است كه اين اشتباه براى مملكت مضر
بوده است . در هر صورت به مسائل بايد توجه شود، ما به اين هياهوئى كه در اطراف
مى شود و تضعيف مى كنند نبايد اعتنا كنيم . 566
در تقدم ملاك ها هيچ ارزشى مهم تر از تقوا و جهاد در راه خدا نيست
الحمدلله اين كشور رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) امروز ميليون ها جوان
داوطلب جنگ و شهادت در خود پرورانده است و
دل و ديدگان ملت ما را جز رضايت حق چيزى بر نخواهد كرد و به همين جهت از
بذل مال و جان و فرزندان خويش در راه خدا لذت مى برند و ملاك ارزش و برترى در
نزد آنان تقوا و سبقت در جهاد گرديده است و از تفرعن ها و خودنمايى هاى جاهليت قديم و
جديد متنفرند و من خودم را خادم يك چنين ملتى مى دانم و به اين خدمت افتخار مى كنم و همه
اين بركات معنوى را از توجه پيامبر رحمة للعالمين و خاتم المرسلين صلى الله عليه و
آله و سلم ) مى دانم و مردم و جوانان كشورهاى اسلامى را به كشف و شناخت و ايجاد روابط
گرم و برادرانه با اين عصاره هاى فضيلت و تقوا دعوت نموده و در اين فرصت به همه
مسوولان كشورمان تذكر مى دهم كه در تقدم ملاك ها، هيچ ارزش و ملاكى مهمتر از تقوا و
جهاد در راه خدا نيست و همين تقدم ارزشى و الهى بايد معيار انتخاب و امتياز دادن به افراد
و استفاده از امكانات و تصدى مسؤ وليت ها و اداره كشور و بالاخره جايگزين همه سنت ها و
امتيازات غلط مادى و نفسانى بشود، چه در زمان جنگ و چه در حالت صلح ، چه امروز و چه
فردا، كه خدا اين امتياز را به آنان عنايت فرموده است و صرف امتياز لفظى و عرفى
كفايت نمى كند، كه بايد هم در متن قوانين و مقررات و هم در متن
عمل و عقيده و روش و منش جامعه پياده شود و مصلحت زجركشيده ها و جبهه رفته ها و شهيد و
اسير و مفقود و مجروح داده ها و در يك كلام ، مصلحت پابرهنه ها و گودنشين ها و مستضعفين
بر مصلحت قاعدين در منازل و مناسك و متمكنين و مرفهين گريزان از جبهه و جهاد و تقوا و
نظام اسلامى مقدم باشد و نسل به نسل و سينه به سينه شرافت و اعتبار پيشتازان اين
نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا محفوظ بماند. 567
بكارگيرى منحرفين بى درد، خطرى براى انقلاب
بايد سعى شود تا از راه رسيده ها و دين به دنيا فروشان ، چهره كفرزدايى و
فقرستيزى روشن انقلاب ما را خدشه دار نكنند و لكه ننگ دفاع از مرفهين بى خبر از خدا
را بر دامن مسؤ ولين نچسبانند و آنهايى كه در خانه هاى
مجلل ، راحت و بى درد آرميده اند و فارغ از همه رنج ها و مصيبت هاى جان فرساى ستون
محكم انقلاب و پابرهنه هاى محروم ، تنها ناظر حوادث بوده اند و حتى از دور هم دستى
بر آتش نگرفته اند، نبايد به مسؤ وليت هاى كليدى تكيه كنند، كه اگر به آن جا راه
پيدا كنند چه بسا انقلاب را يك شبه بفروشند، و
حاصل همه زحمات ملت را بر باد دهند، چرا كه اينها هرگز عمق راه طى شده را نديده اند و
فرق و سينه شكافته نظام و ملت را به دست از خدا بيخبران مشاهده نكرده اند و از همه
زجرها و غربت هاى مبارزان و التهاب و بى قرارى مجاهدان كه براى مرگ و نابودى ظلم
بيگانگان دل به درياى بلا زده اند، غافل و بى خبرند. 568
بكارگيرى نيروهاى متخصص نبايد به قيمت كنار گذاشتن صاحبان اصلى انقلاب
تمام شود
اينك به تمام متصديان امور و دست اندركاران كشور هشدار مى دهم كه قدر اين جوانان حزب
اللهى را بدانيد و از آنان قدردانى كنيد و آنان را تشويق نماييد و در آغوش محبت خود حفظ
كنيد. اينان بودند كه ايران را نجات دادند و از اين پس همين ها هستند كه انقلاب را
پاسدارى مى كنند و همين ها هستند كه با هزينه اى كم در ظرف مدت كوتاهى با روشن
بينى خاص خويش كارهاى تعجب آورى نمودند كه گمان نمى شد در ايران بتوان انجام
داد. اين مغزهاى متعهد بايد تشويق شوند تا شكوفا گردند. مسؤ ولين ، صاحبان اصلى
انقلاب را با بهانه هاى بى اساس پس نزنند تا به جاى آنان كسانى را كه وارثان
رژيم گذشته و وابستگان فكرى به آنان هستند جايگزين كنند. البته بايد از متخصصان
متعهد و يا لااقل غير معاند استفاده شود، لكن نه به قيمت كنار گذاشتن صاحبان اصلى
انقلاب . چشم ها و گوش ها را باز كنيد كه دشمنان ، حيله بازان كاركشته هستند و ممكن است
از ساده دلى شما استفاده كنند و مراكز حساس را كم كم به دست گيرند و انقلاب را به
سوى غرب يا شرق بغلتانند. خداوند همه مسلمانان را از شر مخالفان اسلام و
غارتگران كشورهاى اسلامى حفظ بفرمايد. 569
قاعدين كوته نظر و نااهلان دوباره به صحنه برنگردند
خداوندا! اين دفتر و كتاب شهادت را همچنان به روى مشتاقان باز و ما را هم از
وصول به آن محروم مكن . خداوندا! كشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه اند و نيازمند
به مشعل شهادت ، تو خود اين چراغ پرفروغ را حافظ و نگهبان باش . خوشا به
حال شما ملت ! خوشا به حال شما زنان و مردان ! خوشا به
حال جانبازان و اسرا و مفقودين و خانواده هاى معظم شهدا و بدا به
حال من كه هنوز مانده ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر كشيده ام و در برابر عظمت و
فداكارى اين ملت بزرگ احساس شرمسارى مى كنم و بدا به
حال آنانى كه در اين قافله نبودند، بدا به حال آنهايى كه از كنار اين معركه بزرگ
جنگ و شهادت و امتحان عظيم الهى تا به حال ساكت و بى تفاوت و يا انتقاد كننده و
پرخاشگر گذشتند. آرى ديروز روز امتحان الهى بود كه گذشت و فردا امتحان ديگرى
است كه پيش مى آيد و همه ما نيز روز محاسبه بزرگترى را در پيش رو داريم ، آنهايى
كه در اين چند سال مبارزه و جنگ به هر دليلى از اداى اين تكليف بزرگ طفره رفتند و
خودشان و جان و مال و فرزندانشان و ديگران را از آتش حادثه دور كرده اند، مطمئن
باشند كه از معامله با خدا طفره رفته اند و خسارت و زيان و ضرر بزرگى كرده اند كه
حسرت آن را در روز واپسين و در محاسبه حق خواهند كشيد، كه من مجددا به همه مردم و مسؤ
ولين عرض مى كنم كه حساب اين گونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند و
نگذارند اين مدعيان بى هنر امروز و قاعدين كوته نظر ديروز به صحنه ها برگردند.
من در ميان شما باشم و يا نباشم به همه شما وصيت و سفارش مى كنم كه نگذاريد
انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد، نگذاريد پيش كسوتان شهادت و خون در پيچ و
خم زندگى روزمره خود به فراموشى سپرده شوند. 570
كسانى بايد مملكت را اداره كنند كه صالح باشند
يك مملكتى درست مى كنيم كه صلحا در آن مملكت ، (باشند) افلاطون مى گويد كه كسى
كه بايد دولت ها را اداره كند فيلسوف ها بايد باشند. فيلسوف به نظر ايشان ،
فيلسوف هم البته لابد صالح . ما مى گوئيم اشخاص صالح همان است . ما مى گوئيم
كسى كه مى خواهد يك مملكتى را اداره بكند، كسى كه ما مى خواهيم مقدراتمان را دستش
بدهيم بايد آدمى باشد كه مردم انتخاب كنند و با انتخاب مردم پيش بيايد قهرا وقتى با
انتخاب مردم پيش آمد صالح است . 571
متخصص منحرف از همه خطرناكتر است
شما سعى كنيد از متخصصين متدين و متعهد استفاده كنيد. ما بارها گفته ايم كه ما متخصص
مى خواهيم ، ولى متخصص متعهد. ولى دشمنان فرياد زدند كه اينها با تخصص مخالفند.
البته كه متخصص منحرف از هر كس خطرناكتر است . خلاصه مطلب ما بايد اين را بفهميم
كه همه چيز هستيم و از هيچ كس كم نداريم . ما كه خودمان را گم كرده بوديم بايد اين خود
گم كرده را پيدا كنيم و اين فكر كه بر ما تحميل شده بود كه (اگر دست خارج كوتاه
شود مى ميريم ) را با تمام قدرت از بين ببريم . و ديديد كه ملتى با دست خالى در
مقابل ابرقدرت ها و قدرت ها ايستاد و اين حركت موجى برداشت به اميد خدا به اين زودى
ها نمى ايستد. اميدوارم همه آقايان كمك كنند تا فرهنگ مان و فرهنگ اسلامى مان ، فرهنگى
كه شيخ الرئيس را درست كرده است را بازيابيم . تكرار مى كنم ما بايد باورمان شود
كه چيزى هستيم . اگر اعتقاد پيدا كرديم كه مى توانيم هر كارى را انجام دهيم ، توانا مى
شويم . شما هم اعتقاد پيدا كنيد كه مى توانيد. مغزها بايد شستشو شود و مغزهائى كه
به خود متكى است جاى آن را بگيرد. خداوند همه شما را حفظ كند. 572
مملكت اسلامى به سربار احتياج ندارد
شماها جوان هاى صاحب منصبان ارتش كه مثل آن پيرها نيست كه ديگر آن فطرتتان را از
دست داده باشيد در مقابل دلار، شما برگرديد به آغوش ملت و ملت شما را مى پذيرد و
حكومت اسلام هم شما را نگهدارى مى كند. گمان نكنيد كه اگر حكومت اسلامى آمد، ديگر
صاحب منصب نمى خواهد. اينها تبليغاتى است كه مى كنند. حكومت اسلامى هم همه اين
ابزارى كه ساير حكومت ها دارند دارد، منهاى دزدى . دزدى را ما مى خواهيم جلويش را
بگيريم ، دزدها را مى خواهيم بگيريم . آنهائى كه خدمت به وطن مى كنند، ارجمندند پيش
همه ما، پيش خدا هم ارجمندند، آنها همه چيز برايشان مهيا خواهد شد. آنهائى كه دزدند و
اموال اين ملت را دزديدند و در خارج بردند و خوردند، آنها البته مواخذه خواهند شد و
گمان نكنند كه از ايران رفتند بيرون تمام شد قضيه ، اگر اينجا بيايند، اين جوان ها
هستند كه اينجا به حسابشان ميرسند. اگر امريكا بروند، باز هم هستند، انگلستان
بروند، باز هم هستند. اينها گمان نكنند كه پول ها را بردند و خود شاه هم همين طور،
خيال اين معنا را بكند كه حالا ما پول ها را مى خوريم حالا هم همينطورى مى مانيم و بعد هم
با طياره سوار مى شويم و فرار مى كنيم مى رويم به آمريكا، هرجا برويد، هستند جوان
هاى غيور ايرانى در آنجا و به حساب شما خواهند آنجا رسيد. در هر صورت من از اين جوان
هائى كه در ارتش هستند و من ميدانم كه آنها فطرت اسلامى خودشان ، فطرت انسانى
خودشان را از دست نداده اند و اينها قلبا با ملت هستند منتها حالا، تحت به
خيال خودشان فرمان اين بزرگترها، ارتشبدها يا
امثال اينها هستند و اينها را ترسانده اند از اينكه اگر يك وقتى حكومت اسلامى پيش بيايد
ديگر صاحب منصبى تو كار نيست ، خير، زمان حضرت امير هم صاحب منصبى تو كار بوده
است منتها با يك فرم ديگرى بوده است . صاحب منصب ، آن وقت هم مالك اشتر يكى از صاحب
منصب هاى بزرگ حضرت امير بوده است ، محمدبن ابى بكر يكى از صاحب منصب هاى
بزرگ حضرت امير بوده است . هميشه محتاج است مملكت به ارتش و هميشه محتاج است به
صاحب منصب و هميشه محتاج به همه اين قشرهائى كه در ادارات است . آنى كه احتياج به او
ندارد، آنهائى هستند كه سربار هستند، آنهائى كه مى خواهند
مال ملت را بخورند و كار هم نكنند، مال ملت را بخورند و نفعى هم نداشته باشند براى
ملت ، آنها البته حساب خودشان را بايد بكنند و هر چه كمتر بخورند به نفع خودشان
است ، هر چه هم كمتر ببرند به نفع خودشان براى اين كه در هر جا بروند، اينها پيدا
خواهند شد. 573
افراد منحرف سبب بدنامى نظام و ادارات مى شوند
يعنى ما از مساءله بگذريم ، يك چند كلمه اى با آقايانى كه در اينجا تشريف دارند عرض
كنيم من اطمينان به اين آقايانى كه مى شناسم شان كه در راس اين حزب بودند و سابق
هم بعضى ديگرى كه بودند، اينها را ما با آنها بوديم و مى شناسيم ، لكن اين آقايان
چند نفر هستند و احاطه به تمام كشور و حزب جمهورى اسلامى در تمام كشور را ندارند
بايد اشخاصى كه در هر جا هستند و متكفل اين امر هستند و اشخاص صالح هستند، با
كمال دقت و با كمال وسوسه ملاحظه كنند كه افرادى كه خداى نخواسته انحراف دارد و
افرادى كه مى خواهند خودشان را وارد كنند در اين چيزهايى كه به نفع اسلام است و
منحرفش كنند، مبادا باشد در آنها حتى يك فردشان هم خطر دارد به اندازه خودش جمعيت
زيادى اند الان كه در حزب هستند، بايد توجه كرد به اينكه آنهائى كه در راس هستند،
خيلى درباره آنها، يعنى در هر جا هستند، در راس به طور مطلق نه ، رده بالا را نمى
گويم ، آنهائى كه در جاهاى ديگر هستند و اداره مى كنند حزب جمهورى اسلامى را بايد
توجه كنند كه در همان مركز اداريش و تبليغاتى اش و چيزهاى ديگرى كه دارند مبادا يك
نفر از اشخاص منحرف با يك صورت بسيار مثلا اسلامى ، وارد نشود. توجه به
سوابقشان بكنند، به لواحقشان ، به خانواده هاشان و به كارهائى كه مى كنند، توجه
بكنند يك وقت انسان مى بيند كه يك چيزى بسيار خوب است لكن آمدند و منحرفش كردند و
لااقل بدنامش كردند. اينها الان به همين قدر كافى اند كه يك چيزى كه مورد توجه مردم
هست بدنامش كنند اينها درصدد اين هستند كه هر چه ما داريم بدنام بشود دولت را، مجلس را
و جمهورى اسلامى را و حزب جمهورى را بايد ما توجه بكنيم به اينكه راهى كه خدا پيش
پاى ما گذاشته است و ما مى خواهيم همان راه را برويم ، اشخاصى نيايند وارد بشوند و
راه را منحرف كنند. اين شيطان از روز اول خداى تبارك و تعالى را اگر ملاحظه فرموديد
تهديد كرده كه من بنده هاى تو را، مى نشينم و منحرف مى كنم . اين تهديدى است از طرف
شيطان به خدا. اينها اينطور هستند كه تا آن آخرين نفسشان وقتى نرسيدند به آنى كه
بايد برسند، تا آن آخرين نفسشان لااقل اگر دست شان نمى رسد كه بكشند اينها را،
بدنام كنند اينها را و اين چه بهتر كه وارد بشوند در اين جمعيت هايى كه به اسم اسلام
دارند كار مى كنند مثل انجمن هاى اسلامى كه در همه جا هست اين انجمن هاى اسلامى ، خود
انجمن اسلامى يك چيز خوبى است ، مطلوبى است و افرادش هم انشاءالله اكثرا خوبند،
لكن بايد توجه داشته باشد اين انجمن ها كه افرادى كه در اين انجمن وارد مى شوند،
اينها چكاره هستند و وارد مى شوند يك وقت شما مى بينيد كه انجمن اسلامى منحرف شده است
و بدنام شده است اگر چند جا يك خلاف هايى را انجام بدهند تعمدى ، و بخواهند بدنام
كنند اين انجمن هاى اسلامى را، يك وقت مى بينيد در سطح كشور انجمن هاى اسلامى را مى
گويند اشخاص مخالفى هستند. اينها بايد خود اشخاصى كه تماس دارند با افراد، در
هر جا كه هستند خودشان بايد دنبال اين مطلب بروند كه اصلاح كنند قضيه را و افراد
با شناسائى ، با شناسائى بروند اگر فرض كنيد يك انجمن اسلامى باشد كه بيايد
و كم كم بخواهد يك جايى كه هست آنجا را به هم بزند، اداره اى را حيثيت اداريش را به هم
بزند، بدانيد اين انجمن اسلامى نيست . انجمن اسلامى بايد ناظر به امور باشد و معين هر
جا كه هست باشد. اگر چنانچه انجمن اسلامى مثلا در بانك كه هست بخواهد افراد صالح را
هى بگويد چطور است و بيرون كند و افراد ناصالح وارد بكند، اين انجمن اسلامى نيست
. 574
منحرفين با چهره سازى وارد مى شوند
اينطور نيست كه بيايند بگويند ما انحراف داريم و آمده ايم با شما كار كنيم ، اينها از
خود شما شايد بيشتر نمايش بدهند كه نه ما هم همين كار را مى خواهيم انجام بدهيم ، ما هم
در راه اسلام هستيم . بايد شما اشخاصى كه همكار مى خواهيد قرار بدهيد براى خودتان ،
شناخته باشيد از سابق كه اينها وضعشان ، وضع خانوادگى شان ، مسيرشان در دانشگاه
اگر بودند، چطور بودند، در ساير نقاط اگر چنانچه كار كرده اند، چه جور كار كرده
اند، اينها را همه را در نظر بگيريد و افراد را براى كمك و دخالت در اين امر بزرگ
انتخاب كنيد و بعد هم راجع به اينكه طرز عمل شما، بايد بنابراين بگذاريد كه هيچ
اعتنا به انتقاداتى كه ممكن است حتى به اين اسمى كه شما انتخاب كرديد منحرفين بكنند،
هيچ اعتنائى به اين مسائل نكنيد همان راهى را كه داريد، همان راه را برويد. 575
به افراد بى ايمان نبايد اعتماد كرد
خداى تبارك و تعالى اين ملت ها را توجه بدهد به اين
مسائل ، و اين دولت هايى كه در كشورهاى اسلامى هستند از خواب بيدار كند. اينها گمان
مى كنند كه اسرائيل پشت و پناه آنها هست كه كمك به او مى كنند. اسرائيلى كه بنايش بر
اين است كه كشورهاى عربى را بگيرد، اين را
خيال مى كنند كه اين پشت و پناه او هست يا آمريكا پشت و پناه است ، آمريكا از شما نفت مى
خواهد و آمريكا از شما نفع مى خواهد و مى خواهد شما بازار باشيد براى او. و همين طور
شوروى ، اينها فرق نمى كند، اينها مى خواهند كه از شما استفاده بكنند، از مخازنى كه
خدا به شما داده آنها استفاده اش را بكنند، شما
حمال باشيد براى آنها والا در آنجايى كه شما گرفتار بشويد هيچ يك از اينها به داد
شما نخواهند رسيد، آنها آنوقت مى گويند ما اينها را نمى شناسيم . بناى اين اشخاصى
كه توجه شان به خودشان و به دنياى خودشان است . اين است كه مادامى كه به نفع
آنها چيزى باشد با آنها همراهند و با آنها هم كاسه هستند، آن روزى كه ببينند اين به نفع
نيست ولو دوست شان باشد كنارش مى گذارند. اين قصه
چرچيل را شنيديد شايد، خوب ، چرچيل در جنگ عمومى رئيس انگلستان بود، شوروى هم
همراه اينها بودند در جنگ با آلمان ، شوروى هم همراه اينها بود. آمريكا هم همراه اينها بود.
به مجرد اينكه هيتلر را شكست دادند، چرچيل گفت كه الان وقتى است كه ما به شوروى
بزنيم . شوروى كه با آنها دوستى داشت و با آنها مى خواست كه وارد بشود يعنى جنگ
آلمان را او برد، گفت الان وقتش است ، منتها مجلس انگلستان اجازه نداد اين را، آنوقت معلوم
شد اين مجلس انگلستان اجازه نداد اين مطلب را. وضع اينها اينطور است ، همان دوستى را
كه دارند، آن روزى كه ببينند يك دوست ديگرى بهتر از اين است و اين برايشان ديگر
خوب نيست ، اين را پرتش مى كنند دور يا اين را مى زنندش به زمين ، وضع اينها
اينطورى است . كسى كه به خدا اعتقاد ندارد، كسى كه به معاد اعتقاد ندارد، كسى كه نمى
شناسد آن ارزش هاى انسانى را، اينها نمى شود بهش اعتماد كرد كه ما با آمريكا باشيم و
يا اينكه آمريكا با ما در وقت خودش چه بكند. آمريكا از شما نفت مى خواهد، آمريكا از حكومت
حجاز، نفت حجاز را مى خواهد براى او نفعى به شما نمى رساند او از شما مى گيرد و مى
دوشد براى شما را. براى چه براى او خودتان را به زحمت مى اندازيد و ما را هم به
زحمت مى اندازيد؟ 576
از چاپلوسان دغلباز و زبان بازان حيله گر بايد برحذر بود
رئيس جمهور محترم بايد توجه داشته باشند كه در پيشگاه مقدس
جل و علا واقع است و آنچه بر او از خطرات قلبى و تمايلات سرى تا
اعمال معلن و مخفى مى گذرد، در حضور حق است و چيزى را نتوان از او
جل و علا پنهان كرد، هر چند از خلق خدا پنهان باشد. و بايد توجه نمايند كه در مقامى
هستند كه يك جمله او گاهى مومنى را ساقط كرده و متعهدى را از بين مى برد، و يا غير
صالحى را به مقامى كه شايسته آن نيست مى رساند، گاهى يك سخنرانى او، جمهورى
اسلامى و كشور را نور مى بخشد و گاهى بعكس . مقام خطير است و خطر بزرگ ، به خدا
بايد پناه برد و از او استمداد كرد همه دست اندركاران به ويژه رئيس جمهور بايد از
چاپلوسان دغلباز و زبان بازان حيله گر برحذر باشند و مشاوران خود را از اشخاص
سابقه دار كه تعهدشان قبل از انقلاب مشهود بوده است ، انتخاب كنند. بسا كه منحرفان و
منافقان ، خود را با ظاهرى آراسته به تقوا جا بزنند و با دست ما به اسلام و كشور
اسلامى صدمه زنند.
شما اى رئيس جمهور محترم و ديگر متصديان امور كشور! مى دانيد كه قدرتمندان شرق و
غرب خصوصا امريكاى بازيگر، مارهاى زخم برداشته از جمهورى اسلامى هستند كه از
اول انقلاب به هر حيله ممكن دست زدند، از حمله نظامى گرفته تا طرح كودتا، و از ترور
شخصيت ها تا به آتش كشيدن مزرعه ها و مغازه ها، و از انفجارات كور در كوچه ها و
خيابان ها تا دزدى و تجاوز. و از همه بدتر و بالاتر تبليغات دامنه دار از
اول انقلاب تا امروز است ، كه براى تضعيف روحيه ملت مقاوم و رزمندگان عزيز به هر
نوع دروغ و تهمتى متشبث شدند، ولى بحمدالله نه تنها هيچ يك از تيرهاى آنان به هدف
نرسيد، كه نتيجه معكوس داد. اكنون از چنين مارهاى زخم خورده اى نبايد
غافل بود. چه بسا، با نفوذ عمال سرسپرده داخلى در ارگان هاى دولتى و مقامات موثر،
به تدريج قدم به قدم كار خود را انجام دهند و انسان مستقيم را منحرف كنند و متعهدان را
وابسته نمايند. غفلت از اين امر، فاجعه انگيز است و همه مقامات ، خصوصا مقامات بالا
چون روساى قواى سه گانه ، بيشتر مورد نظر و هدف هستند، زيرا انحراف آنان خداى
نخواسته ممكن است انحراف رژيم را در پى داشته باشد. همه ما و شما بايد بدانيم كه
شيطان خارج و داخل و نفس اماره به تدريج انسان را از خلاف هاى كوچك به بزرگ و
بزرگتر مى كشاند كه يك وقت از كفر سر در مى آورد. پس خلاف كوچك را بزرگ
شماريد و شماريم ، و فساد را از سرچشمه جلو گيريم . از خداوند
متعال مدد مى خواهيم كه همه ما را حفظ نمايد، خصوصا از شيطان نفس كه مادر (بت )هاست
. 577
4 - حفظ وحدت و سازگارى با يكديگر
اختلاف سليقه خوب است ولى دشمنى نبايد باشد
البته دو تفكر هست بايد هم باشد، دو راى هست بايد هم باشد، سليقه هاى مختلف بايد
باشد لكن سليقه هاى مختلف اسباب اين نمى شود كه انسان با هم خوب نباشد. من عرض
كردم مثل طلبه ها كه با هم مباحثه مى كنند، آن وقتى كه مباحثه مى كردند جار و
جنجال جورى بود كه انسان خيال مى كرد دشمن هم هستند، وقتى مباحثه تمام مى شد مى
نشستند به دوستى كردن و انس . اگر در يك ملتى اختلاف سليقه نباشد، اين ناقص است .
اگر در يك مجلسى اختلاف نباشد، اين مجلس ناقصى است اختلاف بايد باشد، اختلاف
سليقه ، اختلاف راى ، مباحثه ، جار و جنجال اينها بايد باشد لكن نتيجه اين نباشد كه ما
دو دسته بشويم دشمن هم . بايد دو دسته باشيم در عين حالى كه اختلاف داريم ، دوست هم
باشيم . 578
منشاء اختلاف از هواى نفس است
شما بايد سعى كنيد تا تمام توجه تان به خداى
متعال باشد باطن ذات انسان محفوف است به چيزهايى كه تمام هدايت ها و انحرافات از آن
سرچشمه مى گيرد. بايد توجه داشته باشيد كه در سرّ سرّ هم هواهاى نفسانى بر شما
غلبه نكند، يعنى در سرتان هواى اينكه ما غلبه كنيم و حكومت كنيم نباشد بلكه در
نظرتان اين باشد كه حكومت اسلامى تشكيل دهيم و احكام خدا را جارى سازيم . حضرت امير
عليه السلام در راس زهاد، حكومت مى كرد، ولى حكومت براى خودش نبود بلكه هرچه
كوشش مى كرد براى اسلام بود. شما مجاهده كنيد تا هر چه در
دل داريد زدوده شود كه اگر براى خدا خالص شديد در پيروزيتان موثر است . بايد
اتكائتان فقط به خدا باشد و اين نمى شود مگر اينكه از نفسانيات بكاهيد. منشاء
اختلافات از هواى نفس است . هر كجا اختلاف بين خودتان ديديد، مطمئن باشيد كه از هواى
نفس سرچشمه گرفته است البته اختلاف بين انبيا و افراد
مقابل آنها و اسلام و كفر هميشه بوده است ولى آن اختلاف از عبوديت سرچشمه مى گيرد.
شما اختلافاتى را كه از نفسانيت سرچشمه مى گيرد بايد از بين ببريد و مطمئن باشيد
كه اگر كارهايتان از الوهيت سرچشمه نگيرد و از وحدت اسلامى بيرون برويد،
مخذول مى شويد. 579
ريشه اختلافات طغيان نفس است
اول آيه اى كه به رسول اكرم به حسب روايات و تواريخ وارد شده است آيه اقرا
باسم ربك 580 است و اين آيه اولين آيه اى كه به حسب
نقل ، جبرئيل بر رسول اكرم خوانده است و از
اول به قرائت و به تعلم دعوت شده است . اقرا باسم ربك الذى خلق و در همين
سوره است كه ان الانسان ليطغى ان راه استغنى 581 اين سوره براى اولين
مورد وحى و در اولين نزول وحى اين آيه در اين سوره وارد شده است كه كلا ان الانسان
ليطغى ان راه استغنى معلوم مى شود كه طغيان و طاغوت بودن از امورى است كه در
راس امور است و براى طاغوت زدائى بايد تعليم كتاب و حكمت و تعلم كتاب و حكمت كرد و
تزكيه كرد. انسان اينطورى است ، وضع روحى همه انسان ها اينطور است كه تا يك
استغنائى پيدا مى كند طغيان پيدا مى كند استغناى مالى پيدا مى كند. به حسب همان مقدار
طغيان پيدا مى كند، استغناى علمى پيدا مى كند به همان مقدار طغيان پيدا مى كند، مقام پيدا
مى كند به مقدارى كه مقام پيدا كرده است طغيان مى كند. فرعون را خداى تبارك و تعالى
طاغى مى گويد هست براى همين است كه مقام پيدا كرده بود و انگيزه الهى در او نبود و اين
مقام او را به طغيان كشيده بود. كسانى كه چيزهائى كه مربوط به دنياست آنها را بدون
تزكيه نفس پيدا مى كنند، اينها هر چه پيدا بكنند طغيانشان زيادتر خواهد شد و
وبال اين مال و اين منال و اين مقام و اين جاه و اين مسند از چيزهائى است كه موجب گرفتارى
هاى انسان است در اينجا و بيشتر در آنجا. 582
اختلافات به دليل عدم تزكيه است
انگيزه بعثت اين است كه ما را از اين طغيان ها نجات دهد و ما تزكيه كنيم خودمان را، نفوس
خودمان را مصفا كنيم و نفوس خودمان را از اين ظلمات نجات بدهيم . اگر اين توفيق براى
همگان حاصل شد دنيا يك نورى مى شود نظير نور قرآن و جلوه نور حق . تمام اختلافاتى
كه بين بشر هست ، اختلافاتى كه بين سلاطين هست ، اختلافاتى كه بين قدرتمندان هست
ريشه اش همان طغيانى است كه در نفس هست . ريشه اين است كه انسان ديده است كه خودش
يك مقام دارد طغيان كرده است و چون قانع نمى شود به آن مقام ، اين طغيان اسباب تجاوز
مى شود، تجاوز كه شد اختلاف حاصل مى شود و اين فرق نمى كند، از آن مرتبه نازلش
طغيان است تا آن مرتبه عالى آن . از مرتبه نازلى كه در يك روستا بين افراد اختلاف
حاصل مى شود ريشه آن همين طغيان است تا مرتبه بالاتر و هر چه بالاتر برود طغيان
زيادتر مى شود. اينهائى كه ، فرعونى كه طغيان كرد و انا ربكم الاعلى 583 گفت ، اين انگيزه در همه است فقط در فرعون نيست . اگر انسان را سر خود
بگذارند انا ربكم الا على خواهد گفت . انگيزه بعثت اين است كه اين نفوس سركش را
و اين نفوس طاغى را و ياغى را از آن سركشى و از آن طغيان و از آن ياغيگرى
كنترل كند و تزكيه كند نفوس را. همه اختلافاتى كه در بشر هست براى اين است كه
تزكيه نشده است . غايت بعثت اين است كه تزكيه كند مردم را تا به واسطه تزكيه ، هم
تعلم حكمت كند و هم تعلم قرآن و كتاب و اگر چنانچه تزكيه بشوند طغيان پيش نمى آيد
كسى كه تزكيه كرد خود را هيچ گاه خودش را مستغنى نمى داند ان الانسان ليطغى ان
راه استغنى 584 وقتى كه خودش را مى بيند و براى خودش مقام
قائل است و براى خودش عظمت قائل است اين خودبينى اسباب طغيان است . اختلافاتى كه
بين همه بشر هست ، اختلافاتى كه سر دنيا بين همه بشر هست اين اختلافات ريشه اش اين
طغيانى است كه در نفس هاست و اين گرفتاريى است كه انسان دارد و گرفتارى به خود
دارد و به هواهاى نفسانيه . اگر انسان تزكيه بشود و نفس انسان تربيت بشود اين
اختلافات برداشته مى شود. 585
نزاع مربوط به خودخواهى است
آنهائى كه رسيده اند به اين مقام خداخواهى كه اين يك مرتبه از كمالات است آنها اينطور
نيستند ديگر كه مثل ماها فكر كنند، آنها فكر ديگران هستند
قبل از اينكه فكر خودشان باشند. پيغمبر اكرم براى اين كافرهايى كه مسلمان نمى
شدند و مومن نمى شدند غصه مى خورد، در آيه شريفه هست كه ،
مثل اينكه مى خواهى خودت را هلاك كنى براى اينها مى خواست كه همه عالم به نور
برسند، مبعوث شده بود براى اينكه همه اين هياهوهائى كه در دنيا هست و اين هياهوها براى
خود است ، براى رسيدن به قدرت خود است اين هياهوها را از بين ببرد و يك خداخواهى در
مردم ايجاد كند، توجه به نور ايجاد كند. اگر ايجاد بشود او، ديگر اينهمه نزاع هائى
كه در دنيا هست از بين مى رود. اگر تمام انبيا جمع بشوند در يك محلى هيچ وقت با هم
نزاع نمى كنند. اگر اوليا و انبيا را شما فرض كنيد كه الان بيايند در دنيا، هيچ وقت با
هم نزاع نمى كنند براى اينكه نزاع مال خودخواهى است ، از نقطه نفس انسان پيدا مى شود
كه آنها نفس را كشته اند، جهاد كرده اند و همه خدا را مى خواهند، كسى كه خدا را مى خواهد
نزاع ندارد، همه نزاع ها براى اين است كه اين براى خودش يك چيزى مى خواهد اين هم
براى خودش يك چيزى مى خواهد، اين دو خودها تزاحم مى كنند، اين قدرت را مى خواهد
مال خودش باشد، آن هم قدرت را مى خواهد مال خودش باشد، تزاحم مى كنند، اين قدرت را
مى خواهد مال خودش باشد، آن هم قدرت را مى خواهد
مال خودش باشد، تزاحم مى كنند، جنگ درمى آيد. اگر مردم تربيت بشوند به تربيت
انبيا كه همه كتب آسمانى براى اين تربيت آمده است ، همه اين نزاع ها از بين مى رود، همه
اين گرفتارى هائى كه براى بشر است از بين مى رود، برادر مى شوند همه ، همانطورى
كه در قرآن كريم همه را برادر خوانده است ، مومن ها برادرند، از اين آيه استفاده اين معنا
مى شود كه اگر چنانچه دو نفر به اخوت ايمانى شان
عمل نكنند، برادر نباشند، مومن نيستند، المومنون اخوه 586 مى گويد برادر
هستند، اين مومن ها برادرند، همانطورى كه يك برادر براى برادر خودش خير مى خواهد مومن
اين است . اگر يك وقت ما ديديم كه كسى براى برادرهاى خودش خير نخواست ، نزاع راه
انداخت ، هياهو راه انداخت ، اين به طرف خودش بكشد، او به طرف خودش بكشد، اين از
ايمان معلوم مى شود كه حظ صحيح نبرده است ، آنى كه بايد ايمان در قلب اين تاثير
بكند، نكرده است . 587
اختلاف از زبان شيطان است
اين اختلاف از زبان هر كس باشد، از زبان هر موجودى باشد، اين زبان ، زبان شيطان
است ، چه از زبان يك روحانى باشد، چه از زبان يك مقدس باشد، چه از زبان يك
نمازگزار باشد و چه از ساير زبان ها، بدانيد كه اين زبان ، زبان شيطان است و
گاهى هم خود آن آدم ملتفت نيست كه تحت تاثير شيطان است يا زبان شيطان در او دارد
فعاليت مى كند. 588
با هم دوست و به يكديگر محبت داشته باشيد
شما مى دانيد آن چيزى كه اين نهضت و اين انقلاب را به ثمر رساند ايمان بود و مومنين
همانطور كه قرآن شريف فرموده است برادر يكديگر بوده و فرقى بين آنها نيست هواى
نفس انسان مى خواهد هر چه بشود بگويد من كرده ام ، و اين آثار خودخواهى است و
اختلافاتى هم كه مشاهده مى شود از ضعف ايمان است . آنها كه مى خواهند براى خدا كار
كنند، چه خودشان و چه برادرانشان و چه افرادى ديگر انجام بدهند، براى آنها فرقى
نمى كند و من اميدوارم همه ما بتوانيم در جمهورى اسلامى اين قدم را كه بالاترين قدم هاست
برداريم . آن روزى كه شما احساس كرديد محبت و برادرى بين شما و ساير قشرهاى
خدمتگزار زيادتر مى شود، بدانيد كه ايمانتان زيادتر گرديده است . شما مى دانيد كه
الان كشور ما محتاج اين است كه قواى مسلح با هم باشند و اگر خداى نخواسته بين كميته
ها و سپاه پاسداران تفاهم نباشد، به مقصدى كه آن اسلام است ، نخواهيد رسيد و هرگز
در اين فكر نباشيد كه من كميته اى هستم و بايد تنها كميته كارش بهتر باشد، و سپاه هم
همين را بگويد. در اين فكر باشيد كه با برادرى كارها را انجام دهيد و اين
اصل قرآنى را كه مومنين با هم برادر هستند بپذيريد و با هم دوست و به يكديگر محبت
داشته باشيد و خير همديگر را بخواهيد و آن خواطر نفسانى و باطنى كه عبارت از جدائى
سپاه از كميته ها باشد را دور بيندازيد اين رمز موفقيت جامعه است . 589
با چشم برادرى به هم بنگريد
وزراى محترم هر يك با چشم برادرى ايمانى به هم بنگرند و در مشكلات پشتيبان هم
باشند و ملت عزيز پشتيبان دولت و ساير ارگان ها باشند كه بدون پشتيبانى همه
جانبه توقع پيشرفت از دولت بى موقع است و با
اتكال به خداوند تعالى كه در مشكلات بزرگ عنايت هاى غيبى را فرموده ، بدانند كه تا
ملت و دولت به تعهد خود در نصرت به دين خدا و به بندگان او پابرجا باشند،
نصرت خدا ادامه دارد ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم 590 . 591
بين دولتى ها برادرى باشد
 | اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف | 
|
|