next page

اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف

back page

الان ايران از همه جا به نظر مى رسد كه اهالى ايران از همه جا بيشتر مورد آزمايش اند. اهالى ايران از يك رژيمى كه همه جا مى دانيد چكاره بود، با قدرت ملت و دست هاى گره كرده . مشت هاى گره كرده در حالى كه ابزارى در دست نداشت آنوقت ، با فرياد، آن رژيم را از بين برد و با همان فريادها دست امريكا را و ساير قدرت ها را از كشور خودش قطع كرد كه امروز كشور شما دست خودتان است . نه يك كسى بالاى سر شماست كه بخواهد به شما حكومت كند، نه مستشارى از كشورهاى ديگر داريد و نه كارشناسان . همه چيز دست خود شماست و مسؤ ول خود شماييد. در رژيم سابق ملت مى گفت خوب ، من چه كنم ، به دست من چيزى نيست ، اگر سؤ ال مى شد امروز كه همه چيز در دست خود شماهاست . ديگر اين عذر پذيرفته نيست كه من چه كنم . هر كس در هر محلى كه هست آن كسى كه در يك اداره ايستاده است و براى رفت و آمد مردم راه مى دهد يا كارهاى ديگر انجام مى دهد، با آن كسى كه در اداره روى صندلى نشسته است و مردم به او مراجعه مى كنند و آن كسى كه در جبهه دارد جنگ مى كند و آن كسى كه در پشت جبهه هست و خدمت مى كند و آن بازارى كه در بازار مشغول كسب و تجارت هست و آن كارمند كه در ادارات مشغول فعاليت هستند و آن دهقان ها كه در محل كشاورزى مشغول خدمت هستند و آنهايى كه در كارخانه ها مشغول فعاليت هستند و تمام قشرهايى كه در اين كشور تصور بكنيد، تمام اينها، از مقدرات اين مملكت سؤ ال مى كنند از شما. كسى گمان نكند كه خوب من بازارى هستم ، نمى توانم . من يك ادارى جزء هستم ، من يك كارمند ضعيف هستم . فرق ما بين هيچ يك از شماها نيست در اين معنا. هر كس آن محلى كه هست همان محل ، محل آزمايش اش است . آن كارمند جزئى كه يك كار جزئى انجام مى دهد آن كار جزئى آزمايش اوست . آيا اين كارى كه دست اوست انجام چطور مى دهد، با كسانى كه به او در همين جزئى مراجعت مى كنند چه رفتار مى كند، آيا قصدش از اين شيطان است يا قصدش خداست ؟ اين مساءله استثنا ندارد. انبيا هم مورد آزمايش اند. 464
بايد توجه كنيد كه مسؤ وليت بزرگ است
يعنى هر كس در اين دنيا پا گذاشت و مكلف بود به تكليفى ، اين آزمايش مى شود. و گمان نكند كه من اين كار را كه مى كنم كسى نمى بيند. اين كارى كه مى كنيد خود اين كار منعكس مى شود. خداى تبارك و تعالى در محضرش واقع مى شود. ملائكه الله موكل هستند بر اين فرد. بايد ما فكر كنيم چه بايد بكنيم كه از زير بار مسؤ وليت خارج بشويم . مائى كه امروز مقدرات مملكت مان به دست خودمان افتاده است همه مان مسؤ وليم ، كسى نيست كه مسؤ ول نباشد، همه هستيم . ببينيم كه بايد چه كار بكنيم كه اين مسؤ وليتى كه به عهده ماست به طورى انجام بدهيم كه فردا پيش خداى تبارك و تعالى و پيش انبياى خدا خجلت زده نباشيم و آبرومند باشيم . آن اين است كه هركس در هر كارى مشغول است او را خوب انجام بدهد. فرض كنيد - همه - خداى نخواسته همه افراد كشور خلاف مى كنند، شما يك نفر كار خوب بكن . هر كسى فكر خودش باشد. هر كس خودش مسؤ ول كارهاى خودش است ، هيچ كس مسؤ ول كار ديگرى نيست . او كار را مى گويد و مواظبت هم مى كند اما هيچ كس نمى تواند كه عمق كارهاى شما را بفهمد چه جورى است ، لكن در محضر خداست . آنهايى كه در هر جا خدمت مى كنند توجه كنند كه خداى تبارك و تعالى و ملائكه اى كه از طرف خدا موكل هستند مواظب هستند. همين موج هايى كه در دنيا از حرف شما، از عمل شما منعكس مى شود، همين ها فردا پيش شما شهادت مى دهند. بايد توجه بكنيد به اينكه مسؤ وليت بزرگ است . مثلا در كسانى كه در جبهه هستند و جبهه خدمت مى كنند اينها گروه هاى مختلف هستند، ارتشى هست ، ژاندارمرى هست ، پاسدار هست ، بسيجى هست ، عشايرى هست ، شهربانى هست از همه قشرها در آنجا خدمت مى كنند، مردم عادى هم مى روند خدمت مى كنند، اينها مواظب باشند كه همين جا محل امتحان آنهاست كه آيا اينهايى كه دارند فعاليت مى كنند و مى خواهند كشور خودشان را نجات بدهند و دفاع كنند از كشور خودشان ، آيا اينها باهم هماهنگ هستند يا هر كه مى خواهد براى خودش كار بكند؟ آيا براى خدا كار مى كنند يا براى خودشان ؟ اگر ملاحظه كردند كه ميل دارند كه اين گروه خودشان قدرت داشته باشد قدرت در دست بگيرد نه گروه ديگر، بدانند كه عمل شان شيطانى است ، شهادت شان هم اجر ندارد. و اگر ديدند كه براى خدا دارند كار مى كنند، براى خدا كار كردن اينجا معلوم مى شود كه آن كسى كه سپاهى است نكشد طرف سپاه همه چيز را و آن كسى كه ارتشى است نكشد طرف ارتش همه چيز را هكذا ديگران . همه با هم براى خدا و براى نجات ملت و براى نجات كشور به پيش بروند فرق نكند كه اين طايفه باشد يا آن طايفه باشد. مقصد عمده است انبيا اينطور بودند. اولياى خدا اينطور بودند كار براى خداست به دست شما انجام بگيرد، گرفته است ، به دست من انجام بگيرد، گرفته است ، در دست ديگرى ، گرفته است . 465
انسان چون حبّ نفس دارد همه چيز را براى خودش مى خواهد
اگر ارتش و سپاه و بسيج و ساير قواى مسلح اينطور افكارشان باشد پيروزند يعنى هم در جبهه ها پيروزند و هم پيش خداى تبارك و تعالى افتخارمندند و شما از آنجا كه بياييد پايين هر جا برويد همين است مساءله . آن كسى كه مى خواهد در انتخابات شركت كند و كانديد مى شود، آن كسى كه كانديد مى كند كسى را، آن كسى را كه فعاليت انتخاباتى مى كند، آن كسى كه تبليغ مى كند براى خودش يا براى غير، اين آزمايش اش همانجاست . توئى كه خودت را كانديد انتخابات كردى ، قدرت اين را دارى كه براى كشورت درست خدمت بكنى و قدرت خودت را بالاتر از ديگران مى دانى ؟ توئى كه ديگرى را كانديد مى كنى ، ديگران كه غير از اين هستند لايق نمى دانى ؟ اين را لايق تر و احسن مى دانى ؟ توئى كه فعاليت مى كنى و تبليغ مى كنى براى انتخابات ، تبليغ خودت را مى كنى يا تبليغ براى اسلام مى كنى ؟ اگر براى رسيدن به مجلس است . - مى خواهى - دلت مى خواهد مجلس بروى و مى گويى مجلس يك مقامى است ، شما تبليغ براى خودت مى كنى كه همان تبليغ براى شيطان است . و اگر تبليغ مى كنى كه بروى خدمت بكنى ، من چون مى توانم خدمت بكنم چرا كنار باشم ، بروم خدمت بكنم ، اين شخص چون لايق است چرا كنار باشد، بيايد خدمت بكند، اگر اينطور باشد اين براى خداست . و اين گاهى وقت ها به خود آدم اشتباه مى شود، بسيارى از اوقات هست كه انسان خودش در كارهاى خودش اشتباه مى كند. يعنى انسان چون حب نفس دارد خودش را مى خواهد و همه چيز را هم براى خودش مى خواهد مگر اينكه به رياضات اينطور نباشد. اين چون حب نفس دارد بسيارى از امور كه از خودش صادر مى شود يا از كسانى كه از خودش هستند، اولاد خودش ، برادر خودش ، عيال خودش ، اينها به نظرش خوب مى آيد و گاهى همين اگر صادر بشود از يك كس ديگرى به نظرش بد مى آيد. اين براى همين است كه حب نفس اينجا پرده پوشيده است روى واقعيت و نمى تواند انسان تشخيص بدهد. بايد انسان توجه كند به اينكه آيا من كه مى خواهم يك كسى را انتخاب كنم ، اگر اين كس يك نفر ديگرى از او بهتر بود لكن ارتباطى با من نداشت بلكه با من هم دلخورى داشت آيا او را كانديد مى كردم ؟ اگر او را هم كانديد مى كرد معلوم مى شود كه اين براى خدا دارد كار مى كند، كار به خودش ‍ ندارد و اگر اينطور نشد بداند كه مساءله ، مساءله شيطانى است نه مساءله خدائى و اين دقيق است و اين از آن امورى است كه بر انسان پوشيده مى ماند. و دوستان و برادران كه همه مسؤ ول هستند بايد در كارهاى خودشان دقت كنند كه براى چى من اين كار را مى كنم ؟ من كه متكفل توزيع شدم يا در شوراها رفتم براى چى رفتم آنجا؟ مى خواهم چه بكنم ؟ منى كه متكفل مخابرات هستم براى چى آنجا رفتم ؟ چه نظرى دارم ؟ منى كه در مجلس مى روم براى چى مى روم و چه نظر دارم ؟ منى كه در ارتش خدمت مى كنم براى چى مى كنم ؟ 466
اگر بخواهيد كشور شما يك كشور مستقل باشد از خودتان بايد شروع كنيد
اگر بخواهيد كشور شما يك كشور مستقلى باشد كه ديگران نتوانند در آن دخالت بكنند از خودتان بايد شروع كنيد. تمام خوف و ترس هائى كه انسان دارد از دشمن براى اين است كه خودش را مى بيند. اگر چنانچه ديد كه خدا هست در كار، براى خدا دارد كار مى كند نمى ترسد، براى اينكه مقدرات دست اوست . گمان نكنيد كه شما خودتان مى توانيد يك كارى انجام بدهيد، شما آن هستيد كه اگر يك مگس بيايد آزارتان بدهد شب نمى توانيد بخوابيد و روز نمى توانيد آرام بگيريد. اگر يك پشه در شب بيايد نمى گذارد شما آرام بگيريد. شما آن كس هستيد كه اگر يك عنكبوت بيايد حمله به شما بكند مى ترسيد، شما آن كس هستيد كه اگر يك گنجشك از شما يك چيزى بردارد برود قدرت نداريد از او پس بگيريد. همه عجز است ، همه فقر است هر چى هست از اوست ، از خداست اين استقلالى كه خدا داده به ما اگر عنايت او نبود كى مى توانستيم ما اين كار را بكنيم ؟ چطور ما مى توانستيم در مقابل اين آشوب دنيا و اين قدرت هاى شيطانى دنيا يك همچو رژيمى را كه همه دنبال اين بودند كه حفظش بكنند اگر عنايت خدا نبود شما با كدام قدرت مى توانستيد اين كار را بكنيد؟ اگر عنايات خدا و توفيق خدا نبود شما هم چطور مى توانستيد دست امريكايى كه دنيا را دارد مى بلعد از كشورتان بيرونش كنيد؟ و امريكا از قرارى كه شنيدم رئيس جمهور امريكا گفته است كه ايران ما را تحقير كرد. اين اول كار است ، ايران تا آخر شما را تحقير خواهد كرد. اگر عنايات خدا نبود شما چطور مى توانستيد يك قدرتى را كه امروز آنطور وضعيت را دارد و آنطور جهازات را دارد و در همه دنيا ريشه كرده است چطور مى توانستيد او را دستش را كوتاه كنيد؟ اين قدرت خداست ، اين عنايات خداست ، غافل از اين نباشيد. اگر عنايات خدا نبود چطور شما يك نمونه در دنيا بوديد كه فقط شما الان در دنيا هستيد كه مى گوئيد نه شرقى ، نه غربى و واقعا هم اينطورى است . ادعا ممكن است كسى بكند اما همه مى دانند نيست اينطور. اگر عنايت خدا نبود كى مى توانست كه يك همچو كارى را بكند كه در دنيا نظير ندارد و نشده است ؟ اينها عنايت خداست . اين عنايت خدا را حفظ كنيد و حفظش به اين است كه اين كشورى را كه به شما داده به آن خدمت كنيد. 467
شما كه مى خواهيد آدم بشويد، زحمت دارد آدم شدن
امروز كشور ما احتياج به خيلى مسائل دارد و ديگران مسائل شما را ابدا حل نمى كنند، بلكه بر خلافش مى كنند. مسائل خودتان را خودتان بايد حل بكنيد. اين نعمتى كه براى شما پيش آمده است ، نعمت آزادى كه پيش آمده است ، نعمتى كه نمى تواند يك قدرتى الان به شما بگويد كه بالاى چشمت ابرو است ، اين را حفظش كنيد، اين يك نعمت الهى است ، ديگران ندارند اين را. ديگران يا تحت سلطه شرق اند يا تحت سلطه غرب اند. شما اينطور نيست برايتان الان . اين را بايد حفظش بكنيد، حفظش به دست خود شما بايد بشود. يك كشورى كه انقلاب كرده است و تازه متولد شده است ، انقلاب وضعش اين است كه هم خوردگى باشد به هم خوردگى باشد. انقلاب وضعش اين است كه كمبود داشته باشد، انقلاب وضعش اين است كه مثلا قحطى باشد. انقلابات دنيا اينجور نبودند كه مثل ايران باشند كه به مجردى كه انقلاب كردند درها را باز كردند هر كه بيايد هر كه برود. به مجردى كه انقلاب كردند رفتند دنبال اينكه يك دولتى تشكيل بدهند و مجلسى و چه و چه و چه ، به فوريت ، كجا مى توانستند اين كارها را بكنند؟ اينها روى عنايات خداست كه به شما عنايت كرده است . يك كشورى كه الان مبتلاى به جنگ است آن هم نه جنگ با يك دولت پوسيده اى مثل صدام ، جنگ با همه ، همه قدرت ها دنبال اين اند كه او را دستش را بگيرند و نجات بدهند و نمى توانند هم . يك همچو جنگى ، الان شما جنگ با دنيا داريد، همه تبليغات بر ضد شما هست ، همه سلاح ها را به او مى دهند، همه پول ها را به او مى دهند و او را تجهيز مى كنند و شما خودتانيد، خودتان هستيد و اتكال به خدا. اين خداست كه شما را حفظ كرده است و شماييد كه الان مسؤ وليت تان زياد است اينكه مى گويم ايران از همه جا بيشتر مسؤ وليت دارد براى همين است كه ايران از همه جا بيشتر مورد عنايت خدا واقع شده است . كجاست كه بگويد من مستقلم نه شرق و نه غرب ، هر دو را كنار بگذارد؟ و اين شما هستيد، وقتى شما هستيد و مى دانيد كه انقلاب ها كمبود دارد، انقلاب ها زحمت دارد، بخواهيد آدم باشيد بايد زحمت بكشيد، بخواهيد ارزش انسانى خودتان را حفظ كنيد زحمت دارد نمى شود كه انسان در خانه اش بنشيند و ارزش هاى انسانى اش محفوظ باشد هر كه در خانه مى نشيند و اعتزال مى كند توسرى هم مى خورد لكن نمى فهمد كه ديگر آدم نيست . شمائى كه مى خواهيد آدم بشويد زحمت دارد آدم شدن . مى خواهيد سرفراز در دنيا باشيد اين زحمت دارد، بيخود نمى شود. اگر نوكرى آنها را بكنيد ديگر ارزش نداريد، يك پول هم ارزش نداريد. اگر بخواهيد از تحت سلطه همه بيرون برويد و خودتان باشيد اين ارزش دارد، يك ارزش انسانى است . يك شرافت انسانى است . اين زحمت دارد، اين گرانى دارد، اين كمبود دارد، اين جهاد دارد، اين دفاع دارد، اين شهادت دارد، اين براى ارزش انسانى است . همين است كه انبيا براى او كار كردند همين است كه امام حسين براى او كشته شد. اگر آن هم فكر مى كرد كه زحمت دارد، اصحاب او هم با آن كمى فكر مى كردند زحمت دارد، كه نمى توانستند يك همچو انقلابى را بجا بياورند كه تا حالا هم اثرش باقى مانده است . ولى وقتى براى خدا شد، زحمت كم مى شود. 468
يك قدرى هواى نفس و اشتهار را كنار بگذاريد
و در مجلس هم آقايان با هم باشند، رفيق باشند، همه مسلمان هستيم همه بايد دوست با هم باشيم ، مسلمين يد واحده بايد باشند، اينقدر در مجلس با هم اختلاف نداشته باشند، جهات شرعى را حفظ بكنند، جهات اخلاقى را حفظ بكنند، هى اين به او بدگوئى كند او به او بدگوئى كند، خوب ، اين اسباب ناراحتى مسلمان ها هست . آقايان مى گويند، مسلمان ها مى گويند خوب ما خون بچه هايمان را داده ايم . يك قبرستان در اينجا پر است از جوان هاى ما، قبرستان هاى شهرستان ها پر از جوان هاى ما هست كه در راه اين مملكت و در راه اين اسلام اينها كشته شده اند. حالا كه اينها كشته شده اند گويا آقايان آمده اند از خارج و از داخل حالا با هم نشسته اند دعوا مى كنند. سر چه ميراثى دعوا مى كنيد؟ ميراث پدر كدامتان است ؟ يك قدرى آرام باشيد، يك قدرى توجه كنيد به مسائل ، هر وقت هر كدام صحبت كنيد به ضد ديگرى نباشد و اين خلاف آداب اسلام است خلاف آداب مسلمين است ، خلاف انسانيت است ، خلاف مشى انبيا و مشى اوليا هست . نكنيد اين كار را، يك قدرى آرام باشيد، يك قدرى هواى نفس را كنار بگذاريد، اشتها را كنار بگذاريد. تمام گرفتارى هاى ما سر اين هواى نفسى است كه ما داريم ، (اعدى عدو) انسان اين نفس انسان است كه در بين جنبين است ، اين (اعدى عدو) انسان است . يك قدرى جلويش را بگيريد؟ يك قدر مهار كنيد. 469
مقام براى خدمت به مردم است
الان اين مسائل بحمد الله نيست ، اختيار دست خود شماهاست و شماها بايد براى اين ملت خدمت كنيد و خودتان را خدمتگزار مردم بدانيد. اگر در ذهنتان بيايد كه ، بياوريد كه من وزيرم و بايد مردم از من چه بكنند بدانيد اصلاح نشديد. در ذهنتان حتى خلجان بكند، آقاى رئيس جمهور در ذهنش خلجان بكند كه من شخص اول مملكت هستم و چه و كذا، اين اصلاح نشده است خلجانش هم از شيطان است . آن خلجانش هم ، او عمل نمى كند اما در ذهنش اين خلجان را هم بيرون كند. و همين طور هر يك شماها خدمتگزار اين مملكت هستيد، خدمتگزار اين ملت هستيد و براى اين ملت هم شكرانه اينكه اين دست تعدى متعدى ها قطع شد و رژيم منحوس شاهنشاهى كه از اول غلط بوده از بين رفت و مملكت دست شماها افتاد كه از خود مردم هستيد و با خود مردم هستيد، مهم اين است در مقابل عمل هم وزارتخانه ها را درست تصفيه كنيد. ببينيد افرادى كه واقعا مى خواهند نگذارند كارها انجام بگيرد، مى خواهند مردم را ناراضى كنند، هستند. البته اشخاصى كه بنايشان بر اين است كه ناراضى كنند، اينها را بايد تصفيه بكنيد و بخواهيد هم كه در هر عملى رضايت همه مردم را به دست بياوريد اين امكان ندارد، بالاخره در هر عملى اگر تصفيه باشد، يك دسته تصفيه شده مخالف مى شوند يك دسته رفقاى تصفيه شده مخالف مى شوند. شما همان نظرتان به اين باشد كه تكليف شرعى الهى خودتان را كه مقامى را داريد و بايد به اين مقام خدمت كنيد. اين آلت است براى خدمت به مردم ، خودش چيزى نيست ، اگر خدمت به مردم كرديد، مقام براى شما صلاحيت دارد، خوب است و اگر نشد مقام چيزى نيست . 470
خدمتگزاران مقام برايشان ارزشى ندارد
بايد افراد متوجه اين معنا باشند، كسانى كه واقعا دلشان براى اسلام مى تپد و براى كشورشان ، متوجه اين باشند كه پست ، ميزان نيست ، مقام ميزان نيست ، مقام رياست جمهورى ، اين ميزان نيست ، مقام نخست وزيرى يا رئيس دولت بودن يا رئيس مجلس بودن ، اينها چيزى نيستند، اين مقامات تمام مى شود، آنى كه هست خدمت است . آدم متعهد در هرجا باشد، اگر ديد خدمتش خوب است آن جا، بيشتر دلگرم است . ممكن است كه يك نفر، مثلا، فرض كنيد كه نخست وزير بوده است ، لكن اگر اين نخست وزير ببيند كه در يك جايى كار بهتر مى كند، آدم متعهدى است مى رود آن جا. يك نفر در دادستانى مقامى داشته است ، وقتى ديد كه يك كسى از خودش ‍ بهتر مى تواند كار كند برود آن جا، برايش فرق نكند، يعنى هدفش اين باشد كه خدمت بكند، نه هدفش اين باشد كه مقام داشته باشد. انسان هم خودش مى تواند خودش را بشناسد، هيچ كس بهتر از خود انسان ، البته بسيارى از اوقات هم انسان از خودش هم غفلت مى كند، اما بسيارى از اوقات هم هست كه انسان خودش درك مى كند كه چى دارد مى كند و در دلش چى مى گذرد. ماها نمى دانيم ، اما خدا مى داند. انسان مى فهمد كه اگر انتقاد بكند، آيا اين انتقاد سازنده است يا انتقام است . خودش مى فهمد يعنى ، غالبا مى فهمد خودش مى فهمد كه (آنى كه در اين پست هست ) پست را دوست دارد. يا خدمت را دوست دارد اين چون خدمتگزار است ، دلبسته به اين پست هست ، يا خير. دلبسته به اين پست است ، خدمتگزارى پيشش خيلى مهم نيست . 471
به دنبال مقام بالاتر بودن يك كار شيطانى است
خوب ! ادعاش را مى كند - و مى كند هم حتما - عمده آن جهت است كه انسان واقعا بداند كه يك روزى جواب بايد بدهد. هيچ ، هيچ شبهه در اين نيست كه ما يك روزى بايد جواب بدهيم . هر كداممان ، هر كارى انجام بدهيم ، يك روز جواب مى خواهد، انتقاد بكنيم ، يك روز جواب مى خواهد، انتقام گيرى باشد، يك روز جواب مى خواهد، و بدرفتارى باشد، يك روز جواب مى خواهند از ما. اين را ما بايد حتما توجه بهش داشته باشيم و داريد توجه ، يعنى هركس مسلمان است ، اعتقاد به اين كه معاد است و همه چيز دست او، در آن جا رسيدگى مى شود، و حاضر است ، اين جزو اعتقادات اسلام است . بنابراين ، نبايد اگر فرض بفرماييد كه رئيس جمهور رفت و/ يكى / ديگرى آمد، رئيس جمهور برود كنار و مايوس بشود. نه ! بايد او برود يك كارى كه ازش مى آيد بكند و دلبستگى هم به او داشته باشد، به عنوان اين كه يك كارى است دارد مى كند، نه به عنوان اين كه يك مقامى است دارد. اگر انسان در خودش ادراك كرد كه من بروم آن بالا را بگيرم ، بداند كه اين كار، يك كار شيطانى است ، اين كار ازش نمى آيد. اگر در ذهنش اين است كه برويم يك كارى انجام بدهيم براى جمهورى اسلام ، اين كار الهى است و ازش هم كار مى آيد. اين محكى است كه انسان خودش غالبا مى تواند تشخيص بدهد. گاهى هم البته اشتباه دارد، يعنى ، گاهى هم بر خود انسان /گاهى / مخفى است يك مسائلى .
بنابراين ، اگر چنانچه همين دولت شد و همين اشخاص شدند، كه /به / كارشان انجام مى دهند، اگر اين نشد و يك كس ديگرى شد و يك جمعيت ديگرى شدند، شما نبايد از اين جهت چيز باشيد كه ما رفتيم ، يك كس ديگر آمد. بايد ببينيد كه آن جا مى توانيد كار بكنيد يا نه ! آنها هم كه مى آيند، اگر واقعا مى خواهند خدمت بكنند، براى اسلام خدمت بكنند، آنها هم پيش خدا ماجورند، بعد هم معلوم مى شود چكاره اند. و اگر اينها مى خواهند يك مقامى را اخذ بكنند، يك كارى را انجام بدهند به واسطه اين كه مقام داشته باشند، آنها هم پيش خدا معلوم است و بعد هم مواخذه خواهد شد. بايد /فكر/ كسانى كه مى خواهند يك كارى بكنند، بايد فكر اين باشند كه شايسته اين كار هستند يا نه ! مسائل مهم است . مساءله دولت ، مساءله رياست جمهور، مساءله رياست مجلس ، مساءله قوه قضائيه ، وزارت ، همه اينها اهميت دارد. اگر چنانچه انسان دنبال اين باشد كه حالايى كه من رئيس دولت هستم ، بروم دنبال رفقايى كه همراه من هستند كار آمد باشند يا نباشند، به اين كار نداشته باشد بداند كه اين كار، كار شيطانى است . رئيس جمهور هم اگر دنبال اين باشد كه وزرايى تعيين بكند، معرفى بكند كه آن وزرا فرمانبردار خودش باشند، نه فرمانبردار اسلام ، آن هم بداند كه اين كار، كار شيطان است ، كار انسان متعهد نيست (و هر يك از ما). اين يك مساءله معيارى است براى همه ، كه اگر چنانچه واقعا متعهد است ، فرقى نكند كه حالا من وزيرم ، يا اين كه وكيل هستم ، يا اين كه كار ديگر از من مى آيد يك كار ديگر، هر چه شد. من / كار/ براى اسلام مى خواهم كار بكنم و مى دانيد كه الان ما احتياج داريم ، مملكت ما احتياج به خدمتگزار دارد، احتياج دارد كه اشخاص فهيم ، اشخاص ‍ فعال در اين كشور خدمت بكنند. 472
ميزان ، خدمت كردن به يك كشورى است كه در طول تاريخ مظلوم بوده است
و ما مورد هجوم همه آن جاها هستيم ، همه كسانى كه بدخواه اسلام هستند، هستيم . بنابراين ، فكر ما اين معنا باشد كه افرادى باشند كه براى اسلام خدمت مى كنند، نه افرادى باشند كه براى من خدمت مى كنند. اين در دولت هست و در رئيس جمهور هست و در قوه قضائيه هست و همه جا هست . آنهايى كه انتخاب مى خواهند بكنند، توجه به اين ، بايد هميشه نصب العين اين باشد، و الا انسان به خطا وارد مى شود. و امروز هم اگر معلوم نشود كه اين چه شده است ، يا يك روزى در همين دنيا معلوم مى شود، اين جا هم نشد، جاى ديگر بلا اشكال معلوم مى شود. اين يك مساءله اى است كه ، اين طور نيست كه ، اين يك معنايى است كه مخفى نمى ماند. منتها يك روزى به انسان مى گويند كه ديگر دستش كوتاه است . اگر در اين عالم معلوم بشود، خوب دستش باز باز است ، مى تواند كارى بكند، مى تواند جبران بكند اگر از اين جا گذشت و پرده ديگرى در كار آمد، ديگر دست انسان كوتاه است ، نمى تواند كارى بكند عذر هم در آن جا بعد از گذشتن ، ديگر فايده ندارد.
الان و قد عصيت قبل 473 به فرعون مى گويد؛ فرعون آن آخر كه مى خواست غرق بشود، همچو كه تو مرگ رفت ، گفت / من / همانى كه آنها مى گويند من هم مى گويم . در صورتى كه نبود اين طور، وقتى برمى گشت هم همان بود. در هر صورت ، ميزان خدمت كردن به يك كشورى است كه در طول تاريخ تقريبا اين كشور مظلوم بوده است و خصوصا در اين سده هاى آخر، اين آخر، واقعا مظلوم بوده است ، الان هم مظلوم است . خدمت به اين كشور الان ارزش دارد و خدمتگزارهايش هم ارزش دارند. همه فكر اين باشيد كه خدمتگزار پيدا كنيد، خدمتگزار به كشور و اسلام پيدا كنيد، نه خدمتگزار به خودتان اين يك مساءله اى است كه خود شما هم تصديق داريد كه مطلب همين طور است . لكن / گاهى / گاهى وقت ها انسان خودش غفلت مى كند، از روحيات خودش هم غفلت مى كند، گاهى وقت ها هم اگر يك آدم ناجورى باشد، هى تعمد مى كند، و هر طور پيش آمد، من چه كار دارم به اين مسائل ! ما امروز را بگذرانيم تا ببينيم چه خواهد شد! من هم دعاگوى شما هستم و اميدوارم كه همه موفق باشيد، در هرجا كه باشيد. موفق باشيد به اين كه براى خدا خدمت كنيد، براى اسلام خدمت كنيد، براى پيشرفت مقاصد اسلام و براى كشور خودتان كه آن هم از مقاصد اسلام است خدمت بكنيد. و من اميدوارم كه در اين خدمت موفق باشيد و همه شما سالم و مويد و موفق ، چه در دولت ديگرى باشيد يا نباشيد، آنش فرق خيلى ندارد و عمده خدمت است . و من اميدوارم همه سالم و خدمتگزار و متعهد باشيد. 474
اين مقامات ارزشى ندارد مگر آنكه خدمت به خدا و خلق خدا باشد
مساءله انتخابات يك امتحان الهى است كه گروه گرايان را از ضوابط گرايان ممتاز مى كند و مومنين و متعهدين را از مدعيان جدا مى نمايد و كسانى كه خود را كانديد مى كنند يا كانديد گروه هايى هستند، اگر خود را صالح براى وكالت در يك چنين مجلسى نمى دانند و وجود آنها در اين مكان نفعى براى كشورشان ندارد، خداى متعال را در نظر بگيرند و رضاى او را بر رضاى خود مقدم دارند و چنين خلاف ناشايسته اى را مرتكب نشوند. و حضرات روحانيون از ائمه جمعه و جماعات يا ساير آقايان محترم توجه كنند كه شهرهاى خود را از خدمتگزاران به ملت و بندگان صالح خدا خالى نكنند كه خدمت به مردم و رفع حاجات آنان و تربيت علمى و اخلاقى بندگان خدا كه شغل شريف روحانيت است بر هر چيز مقدم است مگر آنكه بدانند وجود آنها در مجلس براى خدمت به اسلام مفيدتر است . ميزان در نظر همه ارزش خدمت باشد نه خداى نخواسته تحصيل مقام . و شما مى دانيد در جمهورى اسلامى مقاماتى كه در رژيم هاى ديگر مطرح است و براى تحصيل آن دست به همه نوع فعاليت مشروع يا غيرمشروع مى زنند مطرح نيست و اساسا اين مقامات ارزشى ندارد مگر آنكه خدمت به خدا و خلق خدا باشد. شماها تابع آن بزرگمرد تاريخ صلوات الله عليه هستيد كه درباره حكومت آن كلام را فرمود. 475
بايد اين معنا را ادراك كنيم كه ما هيچ هستيم
اينقدر خودنمائى نكنيد اين اشتباه است . انسان بايد توجه به خدا داشته باشد و خودش را در مكتبش فانى كند، هى نگويد من ، بگويد مكتب من . هر وقت مى گوئيد، مكتب من بگوئيد. از پيغمبرها بشنويد اين مطلب را، از اولياء خدا تعليم بگيريد كه هميشه دنبال مكتب بوده اند، نه دنبال خودشان ، نه خودشان زرق و برق دنيائى داشته اند و نه اينقدر توجه به نفس داشتند كه من چه كردم و من چه كردم ، خير، اين حرف ها نبوده - آنها - از آنها بايد تعليم بگيريم و آدم بشويم . آدم ، وقتى مى شود كه خودش را هيچ نبيند و هر چه مى بيند خدا ببيند و هر چه هم هست اوست الله نور السموات و الارض 476 تمام قدرت ها مال اوست و تمام نورها مال اوست و همه چيز از اوست و ما هيچ هستيم و اين معنا را بايد ادراك بكنيم . 477
ما بايد خودمان را فانى كنيم تا مكتبمان پيش برود
بنابراين بايد همه اين قوا با هم مجتمع بشوند و همه تقويت بكنند همديگر را. مجلس بايد تقويت بكند همه قواى مسلحه را، دولت را، رئيس جمهور را تقويت بكند، رئيس جمهور هم بايد تقويت بكند اينها را. ارتش بايد از رئيس جمهور اطاعت بكند چون رئيس كل قواست ، رئيس جمهور هم بايد با آنها پدرانه رفتار بكند. اسلام است ، اسلام وضعش غير از آن چيزهاى ديگرى است كه مى خواهند قدرت نمائى بكنند و خودنمايى بكنند و هر كس خودش را نمايش بدهد. ما همه بايد خودمان را فانى كنيم و همه ما دنبال اين باشيم كه مكتبمان پيش برود، نه دنبال اين باشيم كه خودمان پيش ببريم . ما فردى نداريم ، ما هر چه هستيم مكتبمان هست . وقتى مكتب مطرح است من و شما و آقا و ديگران ، همه ارگان هاى دولتى و همه اينها بايد خود را كنار بگذارند دنبال مكتب باشند، خودشان را فانى كنند در مكتبشان همانطور كه در صدر اسلام بوده است . صدر اسلام اين مسائل نبوده است كه هر كسى بخواهد خودش را پيش ببرد، هر كسى مى خواسته مكتبش را پيش ببرد. از اين جهت پيش هم بردند، در عين حال كه ضعيف بودند قواى بزرگ را از بين بردند. 478
اى متصديان و دولتمردان ، بهوش باشيد كه در دو راهى سعادت و شقاوت قرار داريد
قوه محترمه مجريه كه مسؤ وليت آن بسيار زياد و حجم عملش عظيم مى باشد و در صورت صحت و شايستگى عمل و خلوص نيت و دلسوختگى براى كشور و ملت تحت رنج و ستم در طول تاريخ و خدمت به همه ملت بويژه طبقات محروم و ضعيف كه در حقيقت سنگينى بار انقلاب از زمان ستمشاهى تا زمان پيروزى و تا امروز به عهده آنان است و همه مرهون آنان هستيم ، كار ارزشمندى است كه بعد معنوى آن را جز خداوند تبارك و تعالى كسى نمى تواند به سنجش درآورد و در صورت تصدى براى آرمان هاى شيطانى و اطاعت از نفس اماره بالسوء و عمل براى سود خود ولو به زبان كشور اسلامى و ملت مظلوم ، عواقب دنيا و آخرت آن را كسى جز ذات بارى تعالى نمى تواند پيش بينى كند. و هان اى متصديان و دولتمردان از رده به اصطلاح بالا تا پائين بهوش باشيد كه در دو راهى سعادت و شقاوت قرار داريد. طريق اعوجاجى ، شيطان است و طريق مستقيم ، الله تبارك و تعالى . توجه كنيد و بسيار توجه كنيد كه همه و همه در محضر مبارك حق هستيد و اعمال قلبيه و غالبيه و خاطرات روحيه و لغزش هاى عمليه همه در حضور اوست . 479
در صورت احساس ضعف ، استعفا بدهيد
اگر به واسطه سوء مديريت و ضعف فكر و عمل شما، به اسلام و مسلمين ضررى و خللى واقع شود و خود مى دانيد و به تصدى ادامه مى دهيد، مرتكب گناه عظيمى و كبيره مهلكى شده ايد كه عذاب بزرگ الهى دامنگيرتان خواهد شد. هر يك در هر مقام احساس ‍ ضعف در خود مى كند، چه ضعف مديريت و چه ضعف اراده از مقاومت در راه هواهاى نفسانى و بدون جوسازى ، دلاورانه و با سرافرازى نزد صالحان از مقام خود استعفا كند كه اين عمل صالح و عبادت است و هركس خود را مدير و مدبر و خدمتگزار براى خلق خدا مى داند، كناره گيرى او در اين زمان پشت به خلق و خداى خلق است ، مگر آنكه خدمتگزارى بهتر يا همطراز او جايگزين او معرفى شود. دولت بدون گزينش اشخاص متعهد و متخصص در رشته هاى مختلفه موفق نخواهد شد و دولتمردان در گزينش ‍ همكاران به كاردانى و تعهد آنان و بهتر خدمت كردن آنها به كشور و در منافع ملت بودن آنان تكيه كنند تا در پيش حق تعالى و ملت روسفيد باشند و در امور موفق باشند، نه بر دوستى و آشنايى و حرف شنوى بى تفكر و تامل كه اين رويه موجب ناكامى در خدمت به كشور است . دوست خوب براى دست اندركاران آن است كه در پيشرفت امور محوله به آنان موثر باشد و در خدمت ملت باشد نه در خدمت آنان ، هر كه و هرچه خواهد بود. دولتمردان از دانشمندان و متخصصان متعهد استمداد كنند تا راز موفقيت را به دست آورند. دولتمردان با رويه و فكر واحد براى رسيدن به آنچه صلاح اسلام و كشور است به پيش روند و اين سياست صحيح اسلامى است و خداى نخواسته در سياست بازى هاى گروهى وارد نشوند كه با ناكامى مواجه مى شوند. 480
انسان متعهد، اگر در مقابل اينكه يك خيانت بكند همه چيزها را به او بدهند زير بار نمى رود
فرهنگ مى تواند حل عقده ها را بكند. اگر فرهنگ يك فرهنگى شد كه انسان بار آورد، متعهد بار آورد، معتقد به يك ماوراء بار آورد، معتقد به اينكه اگر اين از ديگرى باشد اين مسؤ وليت دارد، اگر اين دزدى باشد مسؤ وليت دارد، آن كه اعتقاد به اين معنا دارد و ايمان دارد به يك پرده ماوراى اين عالم ، اين است كه مى تواند مملكت حفظ بكند، اين است كه اگر در مقابل اينكه يك خيانت بكند همه چيزها را بهش بدهند زير بار نمى رود. او مثل حضرت امير سلام الله عليه قسم مى خورد (به حسب روايتى كه هست توى نهج البلاغه ) كه اگر چنانچه همه اقاليم دنيا را به من بدهند كه بخواهم يك ظلمى بكنم ، اينقدر كه يك چيزى را از دهن يك مورچه من بگيرم ظلم است من نمى كنم . 481
در جمهورى اسلامى ، جائى براى سوء استفاده زمامداران نيست
در جمهورى اسلامى ، زمامداران مردم نمى توانند با سوء استفاده از مقام ، ثروت اندوزى كنند و يا در زندگى روزانه امتيازى براى خود قائل شوند، بايد ضوابط اسلامى را در جامعه و در همه سطوح به دقت رعايت كنند و حتى پاسدار آن باشند، دقيقا بايد به آراء عمومى در همه جا احترام بگذارند، هيچ گونه تسلط و يا دخالت اجانب را در سرنوشت مردم نبايد بپذيرند. مطبوعات در نشر همه حقائق و واقعيات آزادند هر گونه اجتماعات و احزاب از طرف مردم در صورتى كه مصالح مردم را به خطر نيندازند آزادند و اسلام در تمامى اين شوون حد و مرز آن را تعيين كرده است . 482
24 - حفظ آبروى نظام و جمهورى اسلامى
انتساب به اسلام مسؤ وليت بزرگى است
من اميدوارم كه همه ما سرباز اسلام باشيم و گوش به فرمان خداى تبارك و تعالى و من اميدوارم كه شما پاسداران همانطور كه پاسدار اسلام الان هستيد، پاسدار جمهورى اسلام هستيد، پاسدار خودتان هم باشيد. شما امروز با سمت پاسدارى در جمهورى اسلامى يك شرافت زياد و بزرگ داريد و يك مسؤ وليت بزرگ . اما شرافت براى اينكه خدمتگزار به اسلام ، خدمتگزار به دين اسلام شريف است و اما مسؤ وليت براى اينكه شمائى كه براى اسلام هستيد و سرباز اسلام هستيد بايد همه چيزتان را اسلامى كنيد. خداى نخواسته اگر چنانچه از سربازهاى اسلام به مردم يك تعدى بشود، يك چيزى واقع بشود، يك مكروهى واقع بشود، اين پاى اسلام حساب مى شود. در رژيم طاغوتى هر كارى كه سازمانى ها مى كردند و ديگران و قواى انتظامى ، پاى طاغوت حساب مى شد. امروز اين رژيم رفت و رژيم اسلامى است شما هم پاسدار رژيم اسلامى هستيد. اگر خداى نخواسته از بعضى جوانهاى شما يك تندى ، يك چيز مكروهى ، يك چيزى واقع بشود كه مردم مثلا خوششان نيايد، حالا ديگر نمى گويند رژيم طاغوتى ، مى گويند در رژيم اسلامى هم اين مسائل هست و نمى گويند آن آدم اين كار را مى كند، مى گويند پاسدارها اين كار را مى كنند. اگر يك پاسدار قدمش را كج بگذارد، مى گويند پاسدارها اينجورى هستند چنانچه اگر يك روحانى پايش را كج بگذارد، مى گويند روحانى ها اينطورى هستند. اين يك مسؤ وليت بزرگى است كه براى ما هست و براى شما. براى ما هست براى اينكه ما خودمان را منتسب به اسلام مى كنيم . ما هم مثل شما پاسدار اسلام هستيم انشاءالله . و براى شما هست براى اينكه شما الان پاسدار اسلام هستيد. 483
در حكومت اسلامى كار، كار خدايى است
خيلى مواظب باشيد كه صحيح رفتار بكنيد. با مردم برادر باشيد. فرق ما بين رژيم طاغوتى و رژيم اسلامى اينست كه در رژيم طاغوتى مردم جدا بودند از قواى انتظاميه ، از رژيم . هر كدام مقابل هم ايستاده بودند. ملت هر چه مى توانست كارشكنى مى كرد براى دستگاه دولتى . دولت هم هر چه مى كرد براى استفاده خودش و براى فشار به ملت بود. اما در رژيم اسلامى دولت و ملت از هم جدا نيستند، باهمند. دوست و برادرند. برادر باشيد با مردم . همين قواى انتظامى كه شما هم الان از اين قوا هستيد، اينها بايد در خدمت مردم باشند مردم احساس كنند كه شما در خدمت آنها هستيد، وقتى اين احساس بشود آنها مثل برادر با شما رفتار مى كنند، دعا به شما مى كنند، پشتيبان شما هستند. اينكه در آن رژيم ها تا يك صدائى بلند شد همه رها كردند و متصل شدند به ملت ، براى اينكه كار، كار شيطانى بود، ملت هم پشتيبان نبود، خودشان هم از باطن پوسيده بودند. اما در رژيم اسلامى كار، كار خدائى است و سرباز، سرباز خداست و قوى است . چنانچه در صدر اسلام با يك عده كمى آن فتح ها و پيروزى ها نصيبشان شد، ايران را، روم را شكست دادند. شما هم الحمدلله با روحيه قوى ، ايمان به خدا، اين طاغوت را شكست داديد و طاغوتى كه در باطن خودتان هست شكست بدهيد. مهم اين است كه آن طاغوت را شكست بدهيد. اميدوارم كه انشاءالله با سلامت و سعادت و در تحت رهبرى آقا اين راه را طى بكنيد و اين نهضت را به آخر برسانيد كه يك حكومت اسلامى با محتواى اسلامى كه تمام جاها كه انسان پا مى گذارد ببيند كه اسلامى است . خداوند همه شما را موفق كند. 484
خلاف و اشتباه منتسبين به نظام اسلامى ، مسؤ وليت سنگينى دارد

next page

اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف

back page