next page

اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف

مقدمه ناشر
بسمه تعالى
مرجع تقليد جهان تشيع و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران حضرت آيت الله العظمى امام خمينى - قدس سره - در طول سالهاى نهضت و پس از پيروزى انقلاب اسلامى 22 بهمن 1357 جهت هدايت و ارشاد امت اسلامى و مسؤ ولين و كارگزاران نظام ، كلامها و پيامهاى فراوانى داشته است كه از دو ويژگى ( مرجعيت عظماى شيعه ، ولايت امرى ) برخوردار مى باشد.
برادران محترم در بنياد جانبازان انقلاب اسلامى استان تهران (قم ) جهت استفاده بيشتر از بيانات و رهنمودهاى معظم له ، اخيرا تمام 21 جلد صحيفه نور، چاپ وزارت ارشاد اسلامى را مورد مطالعه قرار داده و اقدام به تنظيم و تبويب آن به شكل موضوعى نموده اند كه بسى ارزنده است و اين كتاب اخلاق كارگزاران بخشى از مجموعه دو بخش كلى معارف و اخلاق آن مى باشد كه بر يك مقدمه و چهار فصل مشتمل است .
اين دفتر پس از تصحيح و تدقيق و مقابله ، اقدام به طبع و نشر آن نمود اميد است كه برادران عزيز به تهيه و تنظيم بقيه مجلدات آن موفق شوند.
دفتر انتشارات اسلامى
وابسته بجامعه مدرسين حوزه علميه قم
مقدمه : هدف از حكومت و مسئوليت در اسلام
تحقق عدالت و معنويت در اسلام
حكومت جنبه عملى فقه است
اما در مورد روش تحصيل و تحقيق حوزه ها، اين جانب معتقد به فقه سنتى و اجتهاد جواهرى هستم و تخلف از آن را جايز نمى دانم . اجتهاد به همان سبك صحيح است ولى اين بدان معنا نيست كه فقه اسلام پويا نيست ، زمان و مكان دو عنصر تعيين كننده در اجتهادند. مساءله اى كه در قديم داراى حكمى بوده است به ظاهر همان مساءله در روابط حاكم بر سياست و اجتماع و اقتصاد يك نظام ممكن است حكم جديدى پيدا كند، بدان معنا كه با شناخت دقيق روابط اقتصادى و اجتماعى و سياسى همان موضوع اول كه از نظر ظاهر با قديم فرقى نكرده است ، واقعا موضوع جديدى شده است كه قهرا حكم جديدى مى طلبد. مجتهد بايد به مسايل زمان خود احاطه داشته باشد. براى مردم و جوانان و حتى عوام هم قابل قبول نيست كه مرجع و مجتهدش بگويد من در مسايل سياسى اظهارنظر نمى كنم . آشنايى به روش برخورد با حيله ها و تزويرهاى فرهنگ حاكم بر جهان ، داشتن بصيرت و ديد اقتصادى ، اطلاع از كيفيت برخورد با اقتصاد حاكم بر جهان ، شناخت سياست ها و حتى سياسيون و فرمول هاى ديكته شده آنان و درك موقعيت و نقاط قوت و ضعف دو قطب سرمايه دارى و كمونيزم كه در حقيقت استراتژى حكومت بر جهان را ترسيم مى كنند، از ويژگى هاى يك مجتهد جامع است . يك مجتهد بايد زيركى و هوش و فراست هدايت يك جامعه بزرگ اسلامى و حتى غير اسلامى را داشته باشد و علاوه بر خلوص و تقوا و زهدى كه در خور شاءن مجتهد است واقعا مدير و مدبر باشد. حكومت در نظر مجتهد واقعى فلسفه عملى تمامى فقه در تمامى زواياى زندگى بشريت است ، حكومت نشان دهنده جنبه عملى فقه در برخورد با تمامى معضلات اجتماعى و سياسى و نظامى و فرهنگى است ، فقه تئورى واقعى و كامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور است .
هدف اساسى اين است كه ما چگونه مى خواهيم اصول محكم فقه را در عمل فرد و جامعه پياده كنيم و بتوانيم براى معضلات جواب داشته باشيم و همه ترس استكبار از همين مساءله است كه فقه و اجتهاد جنبه عينى و عملى پيدا كند و قدرت برخورد در مسلمانان به وجود آورد. 1
حكومت اسلامى ، نظامى سعادت آفرين
اسلام و حكومت اسلامى پديده الهى است كه با به كار بستن آن سعادت فرزندان خود را در دنيا و آخرت به بالاترين وجه تاءمين مى كند و قدرت آن دارد كه قلم سرخ بر ستمگرى ها و چپاولگرى ها و فسادها و تجاوزها بكشد و انسان ها را به كمال مطلوب خود برساند و مكتبى است كه بر خلاف مكتب هاى غيرتوحيدى در تمام شؤ ون فردى و اجتماعى و مادى و معنوى و فرهنگى و سياسى و نظامى و اقتصادى دخالت و نظارت دارد و از هيچ نكته ولو بسيار ناچيز كه در تربيت انسان و جامعه و پيشرفت مادى و معنوى نقش ‍ دارد فروگذار ننموده است و موانع و مشكلات سر راه تكامل را در اجتماع و فرد گوشزد نموده و به رفع آنها كوشيده است . اينك كه به توفيق و تاييد خداوند، جمهورى اسلامى با دست تواناى ملت متعهد پايه ريزى شده و آنچه در اين حكومت اسلامى مطرح است اسلام و احكام مترقى آن است ، بر ملت عظيم الشاءن ايران است كه در تحقق محتواى آن به جميع ابعاد و حفظ و حراست آن بكوشند كه حفظ اسلام در راس تمام واجبات است ، كه انبياء عظام از آدم - عليه السلام - تا خاتم النبيين - صلى الله عليه و آله و سلم - در راه آن كوشش و فداكارى جانفرسا نموده اند و هيچ مانعى آنان را از اين فريضه بزرگ باز نداشته و همچنين پس از آنان اصحاب متعهد و ائمه اسلام - عليهم صلوات الله - با كوشش هاى توانفرسا تا حد نثار خون خود در حفظ آن كوشيده اند و امروز بر ملت ايران خصوصا و بر جميع مسلمانان عموما واجب است اين امانت الهى را كه در ايران به طور رسمى اعلام شده و در مدتى كوتاه نتايج عظيمى به بار آورده با تمام توان حفظ نموده و در راه ايجاد مقتضيات بقاء آن و رفع موانع و مشكلات آن كوشش نمايند و اميد است كه پرتو نور آن بر تمام كشورهاى اسلامى تابيدن گرفته و تمام دولت ها و ملت ها با يكديگر تفاهم در اين امر حياتى نمايند و دست ابرقدرت هاى عالم خوار و جنايتكاران تاريخ را تا ابد از سر مظلومان و ستمديدگان جهان كوتاه نمايند 2
اسلام دين حكومت و معنويت
از توطئه هاى مهمى كه در قرن اخير، خصوصا در دهه هاى معاصر و بويژه پس از پيروزى انقلاب آشكارا به چشم مى خورد، تبليغات دامنه دار با ابعاد مختلف براى مايوس نمودن ملت ها و خصوص ملت فداكار ايران از اسلام است . گاهى ناشيانه و با صراحت به اينكه احكام اسلام كه هزار و چهارصد سال قبل وضع شده است نمى تواند در عصر حاضر كشورها را اداره كند يا آن كه اسلام يك دين ارتجاعى است و با هر نوآورى و مظاهر تمدن مخالف است و در عصر حاضر نمى شود كشورها از تمدن جهانى و مظاهر آن كناره گيرند و امثال اين تبليغات ابلهانه و گاهى موذيانه و شيطنت آميز، به گونه طرفدارى از قداست اسلام كه اسلام و ديگر اديان الهى سر و كار دارند با معنويات و تهذيب نفوس و تحذير از مقامات دنيايى و دعوت به ترك دنيا و اشتغال به عبادات و اذكار و ادعيه كه انسان را به خداى تعالى نزديك و از دنيا دور مى كند و حكومت و سياست و سررشته دارى بر خلاف آن مقصد و مقصود بزرگ و معنوى است چه اينها تمام براى تعمير دنيا است و آن مخالف مسلك انبياء عظام است و مع الاسف تبليغ به وجه دوم در بعض از روحانيان و متدينان بى خبر از اسلام تاءثير گذاشته كه حتى دخالت در حكومت و سياست را به مثابه يك گناه و فسق مى دانستند و شايد بعضى بدانند و اين فاجعه بزرگى است كه اسلام مبتلاى به آن بود. گروه اول كه بايد گفت از حكومت و قانون و سياست يا اطلاع ندارند يا غرضمندانه خود را به بى اطلاعى مى زنند زيرا اجراء قوانين بر معيار قسط و عدل و جلوگيرى از ستمگران و حكومت جائرانه و بسط عدالت فردى و اجتماعى و منع از فساد و فحشاء و انواع كجروى ها و آزادى بر معيار عقل و عدل و استقلال و خودكفايى و جلوگيرى از استعمار و استثمار و استعباد و حدود و قصاص و تعزيرات بر ميزان عدل براى جلوگيرى از فساد و تباهى يك جامعه و سياست و راه بردن جامعه به موازين عقل و عدل و انصاف و صدها از اين قبيل ، چيزهايى نيست كه با مرور زمان در طول تاريخ بشر و زندگى اجتماعى كهنه شود. اين دعوى به مثابه آن است كه گفته شود قواعد عقلى و رياضى در قرن حاضر بايد عوض شود و به جاى آن قواعد ديگر نشانده شود. اگر در صدر خلقت ، عدالت اجتماعى بايد جارى شود و از ستمگرى و چپاول و قتل بايد جلوگيرى شود، امروز چون قرن اتم است آن روش كهنه شده و ادعاى آن كه اسلام با نوآوريها مخالف است ، همان سان كه محمدرضا پهلوى مخلوع مى گفت (كه اينان مى خواهند با چارپايان در اين عصر سفر كنند) يك اتهام ابلهانه بيش نيست . زيرا اگر مراد از مظاهر تمدن و نوآوردها، اختراعات و ابتكارات و صنعت هاى پيشرفته كه در پيشرفت و تمدن بشر دخالت دارد، هيچ گاه اسلام و هيچ مذهب توحيدى با آن مخالفت نكرده و نخواهد كرد، بلكه علم و صنعت مورد تاكيد اسلام و قرآن مجيد است . و اگر مراد از تجدد و تمدن به آن معنى است كه بعضى روشنفكران حرفه اى مى گويند كه آزادى در تمام منكرات و فحشاء حتى هم جنس بازى و از اين قبيل ، تمام اديان آسمانى و دانشمندان و عقلا با آن مخالفند، گرچه غرب و شرق زدگان به تقليد كوركورانه آن را ترويج مى كنند و اما طايفه دوم كه نقشه موذيانه دارند و اسلام را از حكومت و سياست جدا مى دانند، بايد به اين نادانان گفت كه قرآن كريم و سنت رسول الله - صلى الله عليه و آله - آن قدر كه در حكومت و سياست احكام دارند در ساير چيزها ندارند، بلكه بسيار از احكام عبادى اسلام ، عبادى سياسى است كه غفلت از آنها اين مصيبت ها را به بار آورده . پيغمبر اسلام (ص ) تشكيل حكومت داد مثل ساير حكومت هاى جهان لكن با انگيزه بسط عدالت اجتماعى ، و خلفاء اول اسلامى حكومت هاى وسيع داشته اند و حكومت على بن ابى طالب عليه السلام - نيز با همان انگيزه به طور وسيعتر و گسترده تر از واضحات تاريخ است و پس از آن به تدريج حكومت به اسم اسلام بوده و اكنون نيز مدعيان حكومت اسلامى به پيروى از اسلام و رسول اكرم - صلى الله عليه و آله - بسيارند.
اينجانب در اين وصيتنامه با اشاره مى گذرم ولى اميد آن دارم كه نويسندگان و جامعه شناسان و تاريخ نويسان ، مسلمانان را از اين اشتباه بيرون آورند و آنچه گفته شده و مى شود كه انبياء - عليهم السلام - به معنويات كار دارند و حكومت و سررشته دارى دنيايى مطرود است و انبياء و اولياء و بزرگان از آن احتراز مى كردند و ما نيز بايد چنين كنيم اشتباه تاسف آورى است كه نتايج آن به تباهى كشيدن ملت هاى اسلامى و باز كردن راه براى استعمارگران خونخوار است . زيرا آنچه مردود است حكومت هاى شيطانى و ديكتاتورى و ستمگرى است كه براى سلطه جويى و انگيزه هاى منحرف و دنيايى كه از آن تحذير نموده اند جمع آورى ثروت و مال و قدرت طلبى و طاغوت گرايى است و بالاخره دنيايى است كه انسان را از حق تعالى غافل كند. و اما حكومت حق براى نفع مستضعفان و جلوگيرى از ظلم و جور و اقامه عدالت اجتماعى همان است كه مثل سليمان بن داود و پيامبر عظيم الشاءن اسلام - صلى الله عليه و آل - و اوصياء بزرگوارش براى آن كوشش مى كردند از بزرگترين واجبات و اقامه آن از والاترين عبادات است : چنانچه سياست سالم كه در اين حكومت ها بوده از امور لازمه است . بايد ملت بيدار و هشيار ايران با ديد اسلامى اين توطئه ها را خنثى نمايند و گويندگان و نويسندگان متعهد به كمك ملت برخيزند و دست شياطين توطئه گر را قطع نمايند. 3
نمونه اى از حكومت اسلامى
از اول مسلمين و اسلام گرفتار هواهاى نفسانيه اى بوده اند و اين گرفتارى ها كه ما الان داريم سرچشمه اش همان هواهاى نفسانى بود كه بعد از رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) به واسطه آن هواها نگذاشتند كه حكومت حق تشكيل بشود اگر گذاشته بودند كه حكومتى كه اسلام مى خواهد، حاكمى را كه خداى تبارك و تعالى امر به تعيينش فرموده است ، رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) تعيين فرمود، اگر گذاشته بودند كه آن تشكيلات پيش بيايد، حكومت ، حكومت اسلامى باشد، حاكم ، حاكم منتخب منصوب من قبل الله تعالى باشد، آن وقت مردم مى فهميدند كه اسلام چيست و معنى حكومت اسلامى چيست مع الاسف بعد از رسول الله (صلى الله عليه و آله ) منحرف كردند مردم را از آن چيزى كه پيغمبر امر فرموده بود و اتكاء به انحراف در زمان خود هم نبود بلكه زمينه فراهم كردند از براى اين كه تا آخر نشود يك حكومت اسلامى تشكيل بشود 4 .
حكومت امير مؤ منان ، درس عبرتى براى اسلام و مسلمين
قضيه معاويه از چيزهايى بود كه با دست سابقين ، آن مشايخ سابق اين زحمت براى مسلمين و اسلام پيش آمد و از اين اختلاف داخلى كه بدتر از هر نحو اختلافى بود پيش آمد و حضرت امير (ع ) مبتلا شد به اين اساسى كه آنها درست كرده بودند و بعد از ايشان هم حكومت از صورت اسلامى به كلى خارج شد و به صورت ملك الملوكى يا شاهنشاهى بيرون آمد و تا آخر هم ، تا حالا هم ، اسلام به خودش يك حكومت اسلامى مگر يك چند صباحى كه حضرت امير سلام الله عليه بعد از رسول الله و بعد از آن حرف ها متصدى امر شدند، نديد، آن هم با آن همه گرفتاريهايى كه پيدا كرد، گرفتارى جنگ جمل ، گرفتارى صفين ، گرفتارى جنگ خوارج ، آن همه گرفتاريها كه بود معذلك اين چند صباحى كه حضرت امير سلام الله عليه حكومت كردند و برنامه حكومتى خودشان را تعيين كردند، همين چند صباح هم براى مسلمين و براى اسلام يك درس عبرتى شد، يك مطلبى شد كه فهميدند كه اسلام يعنى چه ، تا اندازه اى ، همين چند صباح اگر گذاشته بودند كه در پناه حكومت اسلامى و در پناه اسلام حكومت تشكيل بشود و مردم در پناه حكومت اسلامى باشند، اين همه گرفتارى هائى كه از براى ماها الان هم پيش آمده ، اينها هم شايد پيش نمى آمد حاكمى كه از طرف خداى تبارك و تعالى تعيين شد از براى امت ، آن شخصى بود كه وقتى كه به حكومت رسيد، وقتى كه با او جمع شدند و بيعت كردند بعد از آن خرابكارى هائى كه شده بود تا آن روز و بعد از آن مصيبت هائى كه براى اسلام پيش آوردند و تا حالا هم فساد آن باقى مانده است ، آن شخصى بود كه وقتى كه به حكومت رسيد در حال حكومتش زندگيش از جميع زندگى امثال ماها و شماها طلاب علوم دينيه يا امثال اين بقال ها و اين كاسب ها، زندگى او پست تر بود، يك تكه نان جو بود كه در آخر عمر مباركشان (از قرارى كه گفته شده است ) از بس خشك بود حضرت با دستشان نمى توانستند بشكنند، با زانو مى شكستند آن نان را و با آب تناول مى كردند، اين حكومت اسلام بود. مى فرمود كه (به طورى كه نقل شده است ) من مى ترسم كه در يكى از حوالى مملكت من يك وقت يك گرسنه اى باشد، يك وقت باشد كه گرسنه در كار باشد، چطور من بخوابم سير و رعيت من يك نفرشان ولو در بعضى از اجزاء مملكت ، اينها گرسنه باشد. 5
حكومت مولا على (ع )، جشن بسط عدالت
بالاترين مصيبتى كه بر اسلام وارد شد، همين مصيبت سلب حكومت از حضرت امير سلام الله عليه بود و عزاى او از عزاى كربلا بالاتر بود. مصيبت وارده بر امير المومنين و بر اسلام بالاتر است از آن مصيبتى كه بر سيدالشهدا سلام الله عليه وارد شد. اعظم مصيبت ها اين مصيبت است كه نگذاشتند بفهمند مردم اسلام يعنى چه ؟ اسلام حالا هم به حال ابهام دارد زندگى مى كند، الان هم مبهم است ، الان هم نمى دانند مردم كه معنى اسلام چيست ؟ حكومت اسلامى چيست ؟ اسلام چه مى خواسته بكند؟ چه برنامه اى اسلام داشته است در حكومتش ؟ اين 5 سال حكومت يا، 65 سال حكومت حضرت امير، اين با همه گرفتارى هايى كه بوده است و با همه زحمت هايى كه از براى حضرت امير فراهم شد، سلبش عزاى بزرگ است و همين 5 ساله و 6 ساله ، مسلمين تا به آخر بايد برايش جشن بگيرند، جشن براى عدالت ، جشن براى بسط عدالت ، جشن براى حكومتى كه اگر چنانچه در يك طرف از مملكتش ، در يك جايى از مملكتش ، براى يك معاهد، يك زن معاهد، يك زحمت كش بيايد يك خلخال از او، از پاى او درآورد، حضرت ، اين حاكم ، اين رئيس ملت آرزوى مرگ ميكند كه مرگ براى من مثلا بالاتر از اين است كه در مملكت من يك نفر زنى كه معاهد هست خلخال را از پايش در آورند. اين حكومت ، حكومتى است كه در رفتنش مردم بايد به عزا و سوگوارى بنشينند و براى همين 5 سال و 5 روز حكومتش بايد جشن بگيرند، جشن براى عدالت ، جشن براى خدا، جشن براى اين كه اين حاكم حاكمى است كه با ملت يكرنگ است ، بلكه سطحش پايين تر است در زندگى و سطح روحيش بالاتر از همه آفاق است و سطح زندگيش پايين تر است از همه ملت . 6
حكومت عقل ، حكومت عدل و ايمان است
والذين كفروا يتمتعون و ياءكلون كما تاءكل الانعام و النار مثوى لهم اين ميزان است ، هر كس كه ملاحظه كرد كه در تمتعاتش ، در اكل و استفاده ها و لذائذش به افق حيوانى نزديك است يعنى مى خورد و لذت مى برد بدون اينكه تفكر كند كه از چه راهى بايد باشد، حيوان ديگر فكر اين نيست كه حلال است يا حرام است ، فكر اين نيست كه امت در گرفتارى هستند يا نيستند، آنهايى كه بدون اين تفكر، بدون يك قانونى بدون قانون اسلامى تمتع مى كنند و مى خورند، اينها اكلشان اكل حيوانى است و النار مثوى لهم در روايتى است كه از براى كافر هفت تا معاء است و از براى مؤ من معاء واحد است . مؤ من يك معاء بيشتر ندارد و آن معاء قانون است ، شكمش را، ساير لذائذش را تطبيق مى كند با قانون اسلام ، تخلف از قانون اسلام نمى كند اما آن كسى كه مؤ من نيست ، از راه شهوت مى خورد بدون اين كه تطبيق با قانون بكند، اين يك معاء، از راه غضب مى خورد بدون اينكه تطبيق بكند با قانون ، اين هم يك معاء، از روى هواى نفس مى خورد، اين هم يك معاء، مزدوج است بين هواى نفس و لذت و شهوت ، بين هواى نفس و غضب ، بين غضب و هواى نفس ، اين هم سه تا، اين شش تا، مزدوج است از هر سه هواى نفس و غضب و شهوت ، مزدوج شد و از راه اينها اكل كرد، اين هفت تا، هفت معاء دارد. مؤ من بيش از يك معاء ندارد و آن معائش از راه قانون است ، اسلام هر چه فرموده است همان يك راه است ، اين جور نيست كه به غضب خودش ، به شهوت . همه اينها به دست مؤ من ايمان آوردند، همه قوا تابع قوه عقل شدند و عقل هم تابع شرع است . براى يك همچنين حكومتى كه حكومت عقل است حكومت عدل است ، حكومت ايمان است ، حكومت الهى است ، در رفتنش عزا لازم است و در برقراريش براى همان چند سال حكومت حضرت امير، مسلمين بايد جشن بگيرند. 7
انبياء بزرگ ، پايه گذاران عدالت و آزادى
سرلوحه هدفتان اسلام و احكام عدالت پرور آن باشد و ناچار بدون حكومت اسلامى عدالت خواه ، رسيدن به اين هدف محال است . تولى و تبرى دو اصل اساسى اسلام است ؛ بايد با حكومت عدل موافق و به حاكم عادل دل ببنديد و از رژيم غير اسلام و غير اسلامى كه در راءس آن رژيم منحط پهلوى است تبرى كنيد و با كمال صراحت مخالفت خود را اظهار و در سرنگون كردن آن كوشا باشيد و در غير اين صورت روى استقلال و آزادى را نمى بينيد.
بايد قشرهاى غير اسلامى را كه عقيده و عملشان بر خلاف اسلام است و داراى گرايش به مكتب هاى ديگرند، هر نوع مكتب باشد به مكتب مترقى عدالت پرور اسلام دعوت كنيد و در صورت نپذيرفتن ، از آنها هر نوع كه باشد و هر شخصيت كه هست تبرى يا لااقل احتراز كنيد و بايد جوانان ما بدانند تا معنويت و عقيده به توحيد و معاد در كسى نباشد محال است از خود بگذرد و در فكر امت باشد و بايد بدانند كه تبليغات دامنه دار كمونيسم بين المللى همانند تبليغات پر سروصداى امپرياليسم جهانى جز براى اغفال و استثمار توده هاى مستضعف نيست بايد اين بوق هاى استثمارى شكسته شود.
بايد جوانان روحانى و دانشگاهى قسمتى از وقت را صرف كنند در شناخت اصول اساسى اسلام كه در راس آن توحيد و عدل و شناخت انبياء بزرگ ، پايه گذاران عدالت و آزادى است ، از ابراهيم خليل تا رسول خاتم (صلى الله عليه و آله و عليهم اجمعين ) و در شناخت طرز تفكر آنها از نقطه اقصاى معنويت و توحيد تا تنظيم جامعه و نوع حكومت و شرايط امام و اولى الامر و طبقات ديگر، از امراء و ولات و قضات و فرهنگيان كه علما هستند و متصديان ماليات اسلامى و شرايط آنها تا برسد به شرطه و كارمندان شهربانى و ببينند اسلام چه كسانى را براى حكومت و كارمندان آن به رسميت شناخته و چه كسانى از شغل حكومت و شاخه هاى آن مطرود است . 8
زندگى حاكم اسلامى از همه ساده تر است
انشاء الله پيروز خواهيد شد و انشاء الله با تدريج يك حكومت عدل اسلامى كه مردم و عالم بفهمد معناى اسلام چه است و معناى حكومت چه است آيا حكومت اين بوده است كه تا حالا بوده است كه حالا كه حاكم جائر رفته است حالا مى فهميم كه چه گنجينه ها برده است ؟ - در بانك ها- چه چيزها اينها به سرقت بردند و در بانكها سپردند، اين مال ملت را چطور غارت كردند و فرار كردند، اين حكومت ، حكومت است ؟ يا آن حكومت كه وقتى كه مى خواهد چيز بخورد، يك نان خشكى با نمك ، وقتى كه مى گويد، شبى كه صبح آن شب شهادت مى رسد، مولا اميرالمومنين وقتى كه (به حسب نقل ) برايشان غذا مى آورند مى بيند كه شير آورده و نمك آورده و نان ، نان جوين مى خورند، نه نانى كه ، سنگكى كه شما مى خورديد، آن نانى كه او مى خورد مى فرمايد كه (به طورى كه نقل شده است ) چه وقت ديدى كه من دو تا خورش داشته باشم كه حالا آوردى ، رفت نمك را بردارد در نقل است كه قسمش داد به جان خودش كه شير را بردارد، شير را برداشت دو لقمه - نمك - با نمك ميل فرمود و صبح آن روز هم به شهادت رسيد و هيچ هم نداشت ، هيچ هم نداشت يعنى چيزهائى تهيه كرده بود با دست خودش لكن همه رفت ، همه را بعد از آنكه آن نهر بزرگ را با فعاليت خودش با دست خودش حضرت امير حفر كرد و چيز كرد، وقتى كه آب بيرون آمد فرمود بشر الورثه لكن براى ورثه هم نگذاشت ، وقف كرد. آيا آن طرز حكومت بهتر است ، آن حكومتى كه رسول الله كرد بهتر است كه وقتى كه تو مجلس ، توى مسجد نشسته بود و مردم و اصحاب هم نشسته بودند، مى آمدند مى گفتند كدام يكى از شما پيغمبر است ، كدامتان هستيد؟ يا آنكه وقتى تشريفات طورى است كه همه مى فهمند كه اين ، اين داراى اين تشريفات عبارت از حاكم است . حكومت اسلام اين است البته ما نمى توانيم يك همچو حكومتى درست كنيم ، ماها قادر نيستيم لكن مى توانيم يك مقدارى نزديك بشويم به آن حكومت ، مى توانيم دست دزدها را قطع بكنيم و تا حالا بحمدالله عمده شان قطع شد دستشان . عمده آنهائى كه سران قوم بودند و ذخاير ما را بردند و در بانك ها گذاشتند، عمده آنها دستشان ديگر از بردن زيادى قطع شد و اميد است كه دست ما برسد و ما بگيريم از آنها آنچه را كه دزديده اند و برده اند، بگيريم از آنها. 9
شخصيت حضرت امير (ع )، نمونه اى كامل براى حاكم اسلامى
روز عيد غدير روزى است كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم وظيفه حكومت را معين فرمود و الگوى حكومت اسلامى را تا آخر تعيين فرمود و حكومت اسلام نمونه اش عبارت است از يك همچو شخصيتى كه در همه جهات مهذب ، بر همه جهات معجزه است و البته پيغمبر اكرم اين را مى دانستند كه به تمام معنا كسى مثل حضرت امير سلام الله عليه نمى تواند باشد لكن نمونه را كه بايد نزديك به يك همچو وضعى باشد از حكومت ها تا آخر تعيين فرمودند، چنانچه حضرت امير خودش هم برنامه اش را در آن عهدنامه مالك اشتر بيان فرموده است كه حكومت و آن اشخاصى كه از طرف ايشان حاكم بر بلاد بودند تكليفشان در اين جهات چه هست .
به حسب آن تعيين رسول اكرم الگوى خلافت را و برنامه حضرت ، كيفيت ولايت ولات بر افراد را آنطور كه بيان فرموده اند، تمام اين حكومت ها كه سركار آمده اند تا حالا، از بعد از حضرت امير و يك چند روزى هم امام حسن سلام الله عليه ، تمام حكومتهايى كه تا حالا سركار آمده اند چه حكومت هايى باشد كه تا حدودى - مثلا اگر هم كه چيزى پيدا بشود - تا حدودى مؤ دب به آداب حكومتها بوده است و آن الگوى رسول الله بوده است و چه اينهائى كه اصلا نبوده اند، هيچ كدام اين حكومت ها لياقت حكومت نداشته اند و خود حضرت امير سلام الله عليه قيام كردند بر ضد معاويه ، در صورتى كه معاويه هم تشرف به اسلام داشت و كارهاى اسلامى را مى كرد و شايد اعتقادات اسلامى هم داشته است ، شايد، شايد هم نه .
معذالك حتى آنهايى كه حضرت امير را به خيال خودشان نصيحت مى كردند كه شما يك مدتى معاويه را بگذاريد در حكومت شما باشد و بعد كه پايه حكومت شما قوى شد، آنوقت او را رد مى كنيد به هيچ يك از آن حرف ها اعتنا نكردند و حجتشان هم اين بود كه يك نفر آدمى كه برخلاف موازين الهى رفتار مى كند و ظلم را در بلاد راه مى اندازد، من حتى براى يك آن هم نمى توانم كه او را حاكمش قرار بدهم ، بلكه اگر حاكمش قرار مى دادند اين حجت مى شد بر اينكه مى شود يك فاسقى هم از طرف ولى امر حاكم باشد و حضرت امير مضايقه كردند از اينكه حتى اگر مصالحى هم آنوقت مثلا بود كه اگر پايشان محكم مى شد ممكن بود مثلا معاويه را كنار بزنند، معذلك براى خودشان اجازه نمى ديدند كه معاويه را حتى يك روز در سلطنت خودش باقى بگذارند و اين حجتى است بر ماها كه اگر بتوانيم ، بايد اين حكومت هايى كه حكومت جور است كنار بزنيم و اگر چنانچه خداى نخواسته نتوانيم ، رضايت بر حكومت آنها ولو يك روز، ولو يك ساعت اين رضايت بر ظلم است ، رضايت بر تعدى است ، رضايت بر غارتگرى مال مردم است و هيچ مسلمى حق ندارد كه رضايت بدهد به حكومت ظالمى ولو يك ساعت و همه ما مكلفيم كه اين حكومت هايى كه روى كار آمده اند و برخلاف موازين الهى و موازين قانونى (حتى قانونى خودشان ) هستند، همه ما مكلفيم كه با آنها مبارزه بكنيم ، هركس به هر مقدار كه مى تواند بايد با اينها معارضه و مبارزه بكند و هيچ عذرى پذيرفته نيست . 10
عمده در حكومت اسلامى ، خدمت به اسلام و مردم است
عمده اين است كه ما به اسلام خدمت كنيم . خدمت به ملت ، خدمت به اسلام است خدمت به دولت ، خدمت به اسلام است و امروز هر خدمتى كه انجام دهيم ، خدمت به اسلام است . هر خدمتى كه مردم به آن احتياج داشته باشند، خدمت به اسلام است . وقتى قرار گذاشتيم كه به اسلام خدمت كنيم خداى تبارك و تعالى هم ما را تنها نمى گذارد و نمى گذارد گرفتار شويم براى اينكه گرفتارى از خود انسان است ، از خارج نيست . تا در داخل ملت يك كرم زدگى پيدا نشود خارجى ها نمى توانند كارى انجام دهند و بحمدالله امروز ما از داخل اطمينان داريم و با اين اطمينان بايد به مردم خدمت كنيم و ديگر نبايد بگوئيم حال انقلاب است . نه ، ديگر حال آرامش است ، حال خدمت به مردم و جامعه است ، حال خدمت به اسلام است . 11
همه در خدمت به منزله اعضاى يك انسان باشيد
شما آنطورى كه اسلام مقرر فرموده است عمل بكنيد، اگر هر كس هم هر چه به شما بگويد اعتنا به او نكنيد. اسلام مد نظر شما باشد و اين را بدانيد كه آنهائى كه با اين مجلس مخالفند و آنهائى كه با اين انقلاب مخالفند و آنهائى كه با اسلام مخالفند هر كارى بكنيد آنها به مخالفت خودشان ادامه مى دهند منتها يك وقتى با يك بهانه است بعد يك بهانه ديگر پيدا مى كنند. شما توجه داشته باشيد كه - اسلام - به اسلام خدمت كنيد و به كشور خودتان خدمت كنيد. شما وكيل مردمى هستيد كه همه اسلام را مى خواهند و همه كشور خودشان را مى خواهند و شما بايد براى اين ملت خدمت بكنيد، به آن چيزى كه شما را وكيل كرده است خدمت بكنيد، اگر انحراف پيدا كنيد برخلاف ملت ، خيانت كرده ايد به وكالتى كه داريد. و من اميدوارم كه انشاء الله شما با كمال قدرت ، با كمال عزت و عظمت اين نهضت را به پيش ببريد و مجلس ، يك مجلس اسلامى اخلاقى همه چيز تمام باشد و شما معلم اخلاق جامعه باشيد و همه جامعه هم پشتيبان شما باشد و همه تان يك هويت بين دولت و ملت و ارتش و مردم همه يك هويت باشيد، همه اعضاى يك انسان باشيد، همه در خدمت انسان كامل كه رسول اكرم (ص ) است باشيد و همه به منزله اعضاى او باشيد براى خدمت و اگر اينطور شد، پيروزى نصيبمان هست و اگر خداى نخواسته انحرافات پيدا شد و اغراض شخصيه پيش بيايد و نمى دانم مسندها بحث بشود و مقام ها طرح بشود و امثال اينها، اين اولا انحطاط اخلاقى زياد است و انحطاط در پيشگاه خداست و ثانيا خوف اين است كه نتوانيد اين بار را به منزل برسانيد. 12
مسؤ ولين نظام اسلامى در مقابل خدا و مردم مسؤ ول هستيد
بايد شما توجه كنيد كه مسؤ وليت شما از باب اينكه آرائتان خيلى زياد است مسؤ وليت تان خيلى زياد است . همچو نيست كه آن آقايان ديگر نداشته باشند، آنها هم مسؤ وليت دارند، همه مادر مقابل اسلام مسؤ وليم . اين اسلامى كه با خون اوليا و بزرگان به دست ما سپرده شده است و الان ما مسؤ ول او هستيم ، اين اسلام را ما بايد به نسل آتيه برسانيم . يك روزى بود كه ما بعضى مان عذر داشتيم يا همه مان ، كه نمى گذارند كه ما عمل كنيم به اسلام . در رژيم سابق ، خوب ، خيلى ها مى گفتند كه از ما نمى آيد، اگر مى آمد، مى كرديم . امروز اينطور نيست ، امروز دست همه باز است . مجلس دستش باز است و هيچ كس آقا بالا سر او نيست . دولت هم دستش باز است و مجلس هم تاييدش مى كند. رئيس جمهور هم دستش باز است و ملت تاييدش كرده اند. هيچ عذرى براى ما نيست امروز. اگر چنانچه يك خرابى در مملكت واقع بشود و دنبال اصلاحش نرويم ، عذرى نداريم . همه ما، چه آنهائى كه لشكرى هستند و اينجا هستند و نيستند و چه آنهائى كه در كشور خدمت مى كنند و چه مردم ديگر، همه ما مسؤ ول هستيم كلكم راع و كلكم مسؤ ول وقتى همه ما مسؤ ول هستيم و همه ما در مقابل خدا جواب بايد بدهيم ، بايد فكر اين كشور باشيم ، فكر اين اسلام كه در كشور ما تشريف آورده اند و قدمشان روى چشم ، باشيم . نرويم سراغ اينكه حالا كه من شدم رئيس جمهور بايد چه بشود و چه بشود و من هم بايد مقامم چه باشد. خير، اين از ضعف نفس انسان است ، از تنگى چشم و قلب انسان است كه خيال ميكند اين يك چيزى است . اين يك چيز اعتبارى است كه امروز دادند فردا هم تمام مى گيرندش مى رود سراغ كارش . شما براى اين ملتى كه در اين چند سال آنقدر در طول تاريخ زحمت ديده هيچ ، به مرئى و منظر ما اينهمه جديت كرده و جوان داده و مال داده و جان داده است تا اينكه آن رژيم را كنار گذاشته است و شما را روى كار آورده است ، شما براى اين ملت بايد كار بكنيد. اين مملكتى كه به دست شما افتاده است بايد ارتش براى اين كشور كار بكند، - براى - سپاه پاسداران ، ژاندارمرى ، همه قواى مسلح بايد براى اين مملكت خدمت بكنند، اين امانتى است دست شما. مساءله ، مساءله اينجا نيست تنها، اينجا هم اگر خداى نخواسته ارتش يك سستى بكند و خداى نخواسته يك غلبه اى واقع بشود از غير (كه نخواهد شد) آن هم در همين دنيا ننگش بر پيشانى همه است . و مساءله ، مساءله اينجا نيست ، مساءله جاى ديگرى است كه ما از آن غافل هستيم . تمام اعمال شما، تمام جديت هاى شما ثبت است و همه عالم اين چيزها را ثبت ميكند در خودش و ما بايد جواب بدهيم ، ارتشى بايد جواب بدهد، اگر خداى نخواسته كوتاهى بكند، و آنهائى هم كه متكفل امور كشور هستند، آنها هم بايد جواب بدهند. شما بايد براى اين پابرهنه ها و مستضعفين كه در طول تاريخ به استضعاف كشيده شده بودند و اينها را به حساب نمى آوردند و فقط آن طبقه بالا را راضى نگاه مى داشتند و به اصطلاح كدخدا را مى ديدند و ده را مى چاپيدند، شما بايد توجهتان به اين توده هاى مستضعفى كه با زحمت خودشان و رنج خودشان الان در جبهه ها مشغول فداكارى هستند كه خداوند تاييدشان كند و در پشت جبهه هم مشغول فداكارى هستند و مستضعفند، آن بالاها اينها را ضعيف مى شمارند و مى شمردند و اينها به حساب نمى آمدند و در رژيم سابق براى اينها كارى نشده بود، براى اينها كار كنيد. قانع نشويد به اينكه بعضى جاها كار شده است ، مى دانم شده است ، خيلى هم شده است اما نبايد قانع شد، بايد همه دست به دست هم بدهيد كه انشاء الله براى اينها يك زندگى مرفهى ، يك وضع صحيحى پيش بيايد، درست بشود. 13
فعاليت مسؤ ولين در نظام اسلامى ، عبادت است
امروز شمائيد كه بايد دامن به كمر بزنيد و در رشد صنايع اين كشور و در رشد توليد اين كشور دامن به كمر بزنيد و همت بگماريد و فعاليت بكنيد. فعاليت شما امروز براى كشور اسلامى يك عبادت است . شما امروز همه تان با ايده اسلامى در حال عبادت هستيد، چه در كارخانه ها و چه در مواردى كه به صنعت مشغول هستيد و چه در كشاورزى هر كس هست و چه در ساير كارخانه ها كه هست . وقتى انسان براى خلق خدا خدمت بكند و براى اينكه اين خلق در طول تاريخ ستم ديدند، عقب نگه داشته شدند، نگذاشتند رشد معنوى بكنند، رشد مادى بكنند، وقتى با اين ايده شما خدمت بكنيد شما در خدمت اسلام هستيد و شما مجاهد هستيد در پشت جبهه ها. همانطورى كه مجاهدين ما در جبهه ها مجاهدت مى كنند و عبادت خدا را در آنجا مى كنند. شما هم در پشت جبهه ها هستيد و عبادت خداى تبارك و تعالى را با همين كارهايتان انجام مى دهيد. و من اميدوارم كه با فعاليت شما عزيزان ، با فعاليت همه جوان هاى ايران ، همه قشرهاى ملت ، زن و مرد ملت اين كشور ديگر از آسيب دهر مصون باشد و دست همه ابرقدرت ها تا ابد از آن كوتاه باشد. 14
بعد معنوى كار مسؤ ولين متعهد و دلسوز را فقط خدا مى داند
قوه محترمه مجريه كه مسووليت آن بسيار زياد و حجم عملش عظيم مى باشد و در صورت صحت و شايستگى عمل و خلوص نيت و دلسوختگى براى كشور و ملت تحت رنج و ستم در طول تاريخ و خدمت به همه ملت بويژه طبقات محروم و ضعيف كه در حقيقت سنگينى بار انقلاب از زمان ستمشاهى تا زمان پيروزى و تا امروز به عهده آنان است و همه مرهون آنان هستيم ، كار ارزشمندى است كه بعد معنوى آن را جز خداوند تبارك و تعالى كسى نمى تواند به سنجش درآورد و در صورت تصدى براى آرمان هاى شيطانى و اطاعت از نفس اماره بالسوء و عمل براى سود خود ولو به زبان كشور اسلامى و ملت مظلوم ، عواقب دنيا و آخرت آن را كسى جز ذات بارى تعالى نمى تواند پيش بينى كند و هان اى متصديان و دولتمردان از رده به اصطلاح بالا تا پائين ! بهوش باشيد كه در دو راهى سعادت و شقاوت قرار داريد. طريق اعوجاجى ، شيطان است و طريق مستقيم ، الله تبارك و تعالى . توجه كنيد و بسيار توجه كنيد كه همه و همه در محضر مبارك حق هستيد و اعمال قلبيه و قالبيه و خاطرات روحيه و لغزش هاى عمليه همه در حضور اوست . اگر به واسطه سوء مديريت و ضعف فكر و عمل شما، به اسلام و مسلمين ضررى و خللى واقع شود و خود مى دانيد و به تصدى ادامه مى دهيد، مرتكب گناه عظيمى و كبيره مهلكى شده ايد كه عذاب بزرگ الهى دامنگيرتان خواهد شد. هر يك در هر مقام احساس ‍ ضعف در خود مى كند، چه ضعف مديريت و چه ضعف اراده از مقاومت در راه هواهاى نفسانى و بدون جوسازى ، دلاورانه و با سرافرازى نزد صالحان از مقام خود استعفا كند كه اين عمل صالح و عبادت است و هركس خود را مدير و مدبر و خدمتگزار براى خلق خدا مى داند، كناره گيرى او در اين زمان پشت به خلق و خداى خلق است ، مگر آنكه خدمتگزارى بهتر يا همطراز او جايگزين او معرفى شود. دولت بدون گزينش اشخاص متعهد و متخصص در رشته هاى مختلفه موفق نخواهد شد و دولتمردان در گزينش ‍ همكاران به كاردانى و تعهد آنان و بهتر خدمت كردن آنها به كشور و در منافع ملت بودن آنان تكيه كنند تا در پيش حق تعالى و ملت رو سفيد باشند و در امور موفق باشند، نه بر دوستى و آشنايى و حرف شنوى بى تفكر و تامل كه اين رويه موجب ناكامى در خدمت به كشور است . دوست خوب براى دست اندركاران آن است كه در پيشرفت امور محوله به آنان موثر باشد و در خدمت ملت باشد نه در خدمت آنان ، هر كه و هرچه خواهد بود. دولتمردان از دانشمندان و متخصصان متعهد استمداد كنند تا راز موفقيت را به دست آورند. دولتمردان با رويه و فكر واحد براى رسيدن به آنچه صلاح اسلام و كشور است به پيش روند و اين سياست صحيح اسلامى است و خداى نخواسته در سياست بازى هاى گروهى وارد نشوند كه با ناكامى مواجه مى شوند. 15
جنت لقاءالله بالاترين پاداش خادمين اسلام است

next page

اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف