 | اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف | 
|
و يكى از امور مهم هم اين است كه روحانيون بايد ساده زندگى كنند. آن چيزى كه روحانيت
را پيش برده تا حالا و حفظ كرده است ، اين است كه ساده زندگى كردند. آنهايى كه منشا
آثار بزرگ بودند،/ در زندگى / ساده زندگى كردند. اينهايى كه در بين مردم موجه
بودند كه حرف آنها را مى شنيدند، اينها ساده زندگى كردند. شايد آقايان كمى شان
يادشان باشد، در آن وقتى كه ما اوايلى كه آمديم قم ، كه در آن جا چه اشخاصى بودند،
شخص اول قم در جهت زهد و تقوا و اينها مرحوم آشيخ ابوالقاسم قمى ، مرحوم آشيخ مهدى
و عده ديگرى ، و شخص نافذ آن جا و متقى ، مرحوم آميرزا سيد محمد برقعى و مرحوم آميرزا
محمد ارباب . همه اينها را من منزل هايشان رفتم . اين كه رياست صورى مردم را داشت و
رياست معنوى هم داشت ، با آن كه زاهد بود، در زندگى مشابه بودند. مرحوم آشيخ
ابوالقاسم ، من گمان ندارم هيچ طلبه اى مثل او بود، زندگى اش يك زندگى اى بود كه
مثل ساير طلبه ها، اگر كمتر نبود، بهتر نبود، كمتر هم بود. مرحوم آميرزا محمد ارباب
كه من رفتم مكرر منزلشان ، يك منزلى داشت دو سه تا اتاق داشت خيلى ساده ، بسيار
ساده . مرحوم آشيخ مهدى همين طور، سايرين هم همين طور، عده هم زياد بودند آن وقت . وقتى
انسان در آن محيط واقع مى شد كه اينها را مى ديد، همين ديدن اينها براى انسان يك درسى
بود، وضع زندگى آنها براى انسان يك ، وضعى بود، درس بود براى انسان عبرت
بود. هرچه برويد سراغ اين كه يك قدم برداريد براى اين كه خانه تان بهتر باشد،
از معنويت تان به همين مقدار، از ارزش تان به همين مقدار كاسته مى شود. ارزش انسان به
خانه نيست ، به باغ نيست ، به اتومبيل نيست . اگر ارزش انسان به اينها بود، انبيا
بايد همين كار را بكنند. انبيا سيره شان را ديديد چه جور بوده . ارزش انسان به اين
نيست كه انسان يك هياهو داشته باشد، يك اتومبيل كذا داشته باشد، يك رفت و آمد زياد
داشته باشد. ارزش روحانيت به اين نيست كه يك بساطى داشته باشد و يك دفترى و يك
دستكى داشته باشد. فكر كنيد ارزش انسان را به دست بياوريد، ارزش روحانيت را از
دست ندهيد. در كيفيت تحصيل آن علوم هم هر چه برويد سراغ تجملات - و انشاء الله نمى
رويد - از علوم تان كاسته مى شود. آنهايى كه اين كتاب هاى قطور را نوشتند و پر
ارزش را، زندگى شان يك زندگى طلبگى بوده
مثل شيخ انصارى و مثل امثال اينها. يك زندگى طلبگى بوده . آنها توانستند اسلام را در
همه جهات حفظ كنند و فقه را به پيش ببرند و
مسائل دينى را افزايش بدهند (يعنى فروع را) و آن كتاب هاى ارزشمند را عرضه كنند به
مردم . براى اين كه آنها ارزش را به اين نمى دانستند كه من خانه ام بايد چه جور باشد،
حالا سه تا اتاق داريم كم است ، چهارتا! شما
خيال مى كنيد كه اگر ده تا اتاق هم باشد كافى براى شما هست ؟ خير اگر همه اين دنيا
را به يك كسى بدهند، كافى نيست ، مى گويد: بايد برويم جاى ديگر. اين فطرت
انسان است ، فطرت خدا خواهى است ، اين يكى از فطرت هائى است كه هر كس هرچه
بيابد، آن گم شده خودش را نيافته ، آن گم شده يك چيز ديگرى است و لهذا آن كه
دنبال قدرت مى رود، قدرت مطلق مى خواهد، قدرت مطلق خداست ، آن كه
دنبال علم مى رود، علم مطلق مى خواهد، علم مطلق علم خداست . هر كه
دنبال هر كمالى برود يا هر چيزى برود، او كمال مطلقش را مى خواهد و همه خدا را مى
خواهند، خودشان نمى دانند. عذاب هائى كه به ما مى شود براى حجاب هائى كه در ما هست
. آن كه حجاب ها را پاره كرده است ، ارزش ها را مى فهمد و رسيده به آن جايى كه بايد
بفهمد. 104
4 - آفت دنيا و آخرت
و آخرين نكته اى كه در اين جا ضمن تشكر از علماء و روحانيون و دولت خدمتگزار حامى
محرومان بايد از باب تذكر عرض كنم و بر آن تاكيد نمايم ، مساءله ساده زيستى و
زهدگرايى علماء و روحانيت متعهد اسلام است كه من متواضعانه و به عنوان يك پدر پير از
همه فرزندان و عزيزان روحانى خود مى خواهم كه در زمانى كه خداوند بر علما و
روحانيون منت نهاده است و اداره كشور بزرگ و تبليغ رسالت انبياء را به آنان
محول فرموده است ، از زى روحانى خود خارج نشوند و از گرايش به تجملات و زرق و
برق دنيا كه دون شاءن روحانيت و اعتبار نظام جمهورى اسلامى ايران است ، پرهيز كنند و
بر حذر باشند كه هيچ آفت و خطرى براى روحانيت و براى دنيا و آخرت آنان بالاتر از
توجه به رفاه و حركت در مسير دنيا نيست كه بحمدالله روحانيت متعهد اسلام امتحان
زهدگرايى خود را داده است ، ولى چه بسا دشمنان قسم خورده اسلام و روحانيت بعد از اين
براى خدشه دار كردن چهره اين مشعل داران هدايت و نور دست به كار شوند و با كمترين
سوژه اى به اعتبار آنان لطمه وارد آورند كه انشاءالله موفق نمى شوند. 105
5- سقوط از حيثيت در جامعه
از اهم مسائلى كه بايد تذكر بدهم ، مساءله اى است كه به همه روحانيت و دست اندركاران
كشور مربوط مى شود و هميشه نگران آن هستم كه مبادا اين مردمى كه همه چيزشان را فدا
كردند و به اسلام خدمت نموده و به ما منت گذاشتند، به واسطه
اعمال ما از ما نگران بشوند، زيرا آن چيزى كه مردم از ما توقع داشته و دارند و به
واسطه آن دنبال ما و شما آمده اند و اسلام را ترويج نموده و جمهورى اسلامى را بپا
كردند و طاغوت را از ميان بردند، كيفيت زندگى
اهل علم است . اگر خداى نخواسته مردم ببينند كه آقايان وضع خودشان را تغيير داده اند،
عمارت درست كرده اند و رفت و آمدهايشان مناسب شاءن روحانيت نيست و آن چيزى را كه نسبت
به روحانيت در دلشان بوده است از دست بدهند، از دست دادن آن همان و از بين رفتن اسلام و
جمهورى اسلامى همان . البته من اين نكته را عرض كنم ، يك دسته اى كه در معرض خطر
هستند بايد خودشان را حفظ كنند ولى همين ها هم بايد مواظب باشند كه زايد بر ميزان
نباشد. شما گمان نكنيد كه اگر با چندين اتومبيل بيرون بياييد وجهه تان پيش مردم
بزرگ مى شود. آن چيزى كه مردم به آن توجه دارند و موافق مذاق عامه است ، اين كه
زندگى شما ساده باشد، همان طورى كه سران اسلام و پيغمبر اسلام و اميرالمومنين و
ائمه ما زندگى شان ساده و عادى بود بلكه پايين تر از عادى . آنها هم كه جمهورى
اسلامى را بپا كردند، مردم عادى هستند و كسانى كه بالا بالاها نشسته اند، هيچ دخالتى
در اين مسائل نداشته و ندارند. اين مردم بازار و كشاورز و كارگران كارخانه ها و طبقات
ضعيف - به حسب دنيا و قوى به حسب آخرت - هستند كه اين توقع را دارند كه اگر خداى
نخواسته نفوس اين مردم از ما منحرف بشود، ضرر آن براى ما تنها نيست ، بلكه براى
اسلام است و ما بايد حفظ كنيم آنهايى را كه اسلام و جمهورى اسلامى را نگه داشته اند و
بعد از اين هم نگه خواهند داشت و حفظ آن به اين است كه زندگى ما عادى باشد.
آنهايى هم كه مى خواهند خودشان را حفظ كنند، بايد بدانند كه گاهى با يك
اتومبيل پيكان بهتر مى توانند محفوظ باشند/ و / تا وسيله ديگر. و ائمه جمعه و جماعات
كه اگر عادى بيرون بيايند ممكن است از بين بروند، بايد به آن مقدارى حفظ كنند كه
زياد نباشد و اين طور نباشد كه امام جمعه اى وقتى در خيابان مى آيد، خيابان را خلوت
كنند و هياهو به راه بيندازند، اين طور چيزها حيثيتشان را در جامعه ساقط مى كند. بزرگى
شما آقايان به دنيا نيست ، بزرگى شما به آخرت است و به اين كه پيش خدا آبرومند
باشيد و اين يك مساءله مهمى است كه دخالت در حفظ جمهورى اسلامى دارد و ما بايد خيلى
مواظب باشيم و اهل علم و دولت و دست اندركاران بيشتر بايد مواظب باشند، چرا كه همه
دنبال اين هستند كه نقطه ضعفى ، خصوصا از
اهل علم پيدا كنند و در همه جا مطرح سازند. و ما بايد به گونه اى زندگى كنيم كه اگر
چنانچه آن را از ما گرفتند، حسرت نخوريم ، نه اين كه
مثل رئيس جمهور آمريكا كه اگر اين مقام را از او بگيرند، شايد از حسرت دق
كند.! 106
6- تن به ذلت دادن
اگر بخواهيد بى خوف و هراس در مقابل
باطل بايستيد و از حق دفاع كنيد و ابرقدرتان و سلاح هاى پيشرفته آنان و شياطين و
توطئه هاى آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از ميدان به در نكند خود را به ساده
زيستن عادت دهيد و از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهيزيد. مردان بزرگ كه
خدمت هاى بزرگ براى ملت هاى خود كرده اند اكثر ساده زيست و بى علاقه به زخارف
دنيا بوده اند. آنها كه اسير هواهاى پست نفسانى و حيوانى بوده و هستند براى حفظ يا
رسيدن به آن تن به هر ذلت و خوارى مى دهند و در
مقابل زور و قدرت هاى شيطانى خاضع و نسبت به توده هاى ضعيف ستمكار و زورگو
هستند، ولى وارستگان به خلاف آنانند، چرا كه با زندگانى اشرافى و مصرفى نمى
توان ارزش هاى انسانى - اسلامى را حفظ كرد. جوانان ايران و زنان و مردان كه در زمان
طاغوت با تربيت طاغوتى بار آمده بودند هرگز نتوانستند با قدرت طاغوتى مقابله
كنند ولى آنگاه كه به دست تواناى حق جل و علا به انسان انقلابى دور از علايق شيطانى
متحول شدند آن قدرت عظيم را سركوب كردند. دست هاى جنايتكارى كه جوانان عزيز را در
رژيم سابق به مراكز فساد كشاند و از انسان هاى آزاد عروسك هاى مصرفى تراشيد،
انگيزه و نقشه شان اين بود كه هر خيانتى كه در كشور واقع مى شود و هر چه به سر
ملت و ذخاير ارزنده آن مى آيد و هر چه زنجيرهاى استعمار به دست و پاى مردم محكمتر مى
شود، در مقابل بى تفاوت باشند يا به حمايت همان رويه برخيزند. امروز هم قشر
فعال در جبهه ها و پشت جبهه ها همان طبقات محروم ساده زيست هستند و در بين آنان از آن
وابستگان و دلبستگان به علايق دنيا اثرى نمى بينيد. خداوند همه ما را از اين قيدهاى
شيطانى رها فرمايد تا بتوانيم اين امانت الهى را به سر
منزل مقصود برسانيم و به صاحب امانت ، حضرت مهدى موعود ارواحنالمقدمه الفداء رد كنيم
. 107
7- بى محتوا شدن كارها
مساءله ديگر، مساءله تشريفات حوزه هاى روحانيت است كه دارد زياد مى شود. وقتى
تشريفات زياد شد، محتوا كنار مى رود. وقتى ساختمان ها و ماشين ها و دم و دستگاه ها زياد
شد، موجب مى شود بنيه فقهى اسلام صدمه ببيند، يعنى با اين بساطها نمى شود شيخ
مرتضى و صاحب جواهر تحويل جامعه داد. اين موجب نگرانى است و واقعا نمى دانم با اين
وضع چه كنم . اين تشريفات اسباب آن مى شود كه روحانيت شكست بخورد. زندگى
صاحب جواهر را با زندگى روحانيون امروز كه بسنجيم ، خوب مى فهميم كه چه ضربه
اى به دست خودمان به خودمان مى زنيم . 108
در هر صورت آنكه من زياد به نظرم اهميت دارد اين است كه آقايان از غرب نترسيد، اينقدر
ما را كه ترسانده اند، در غرب هم خبرى نيست ، نترسيد - هر وقت خودتان -
مستقل و عرض بكنم اسلامى و مطالب اسلامى ، مجالس اسلامى ، آنجور مجالسى كه آن
طاغوت داشت ، نداشته باشيد، آن مهمانى هاى كذا را نكنيد، مهمانى اگر كرديد ساده
باشد، وقتى ساده باشد - عرض بكنم كه - مراسم دينى اش محفوظ باشد و
امثال ذلك جهات سياسى اش . 109
4 - اعتماد به نفس
بايد خود گم كرده را پيدا كنيم و اعتماد به نفس داشته باشيم
عمده اين است كه شما دو جهت را در نظر بگيريد كه من كرارا عرض كردم ، يكى اعتماد به
خداى تبارك و تعالى كه وقتى كه براى او بخواهيد كار بكنيد به شما كمك مى كند، راه
را براى شما باز مى كند، در هر رشته كه هستيد راه هاى هدايت را به شما الهام مى كند و
يكى اتكال به نفس ، اعتماد به خودتان . شما خودتان جوان هائى هستيد كه مى توانيد
همه كارها را انجام بدهيد. مخترعين ما مى توانند در سطح بالا اختراع بكنند، مبتكرين ما مى
توانند در سطح بالا ابتكار كنند به شرط اينكه اعتماد به نفس خودشان داشته باشند و
معتقد بشوند به اينكه (مى توانيم ). در رژيم سابق نمى توانيم را در بين همه قشرها
شايع كردند به همه گفتند ما (نمى توانيم ) و بايد تواناها بيايند و به ما تعليم
بدهند، آنها هم كه مى آمدند تعليم نميدادند، شماها را وابسته مى كردند. امروز كه دست
همه آنها بحمدالله قطع شده است و ديگر براى آنها جايى در اين كشور باقى نمانده است
اين شما جوان هاى كشور هستيد كه در هر جا هستيد بايد به فكر آتيه كشور خودتان
باشيد، حال كشور خودتان باشيد. و لازم است كه با اين دو خصيصه ،
اتكال به خداى تبارك و تعالى ، اطمينان به نفس ، با اين دو خصيصه به پيش برويد و
بعد از مدت كوتاهى خواهيد ديد كه راه هاى سعادت بر شما باز مى شود و قدرت هاى
بزرگ طمع شان قطع مى شود. 110
خلاصه مطلب ما بايد اين را بفهميم كه همه چيز هستيم و از هيچ كس كم نداريم . ما كه
خودمان را گم كرده بوديم بايد اين خود گم كرده را پيدا كنيم و اين فكر كه بر ما
تحميل شده بود كه (اگر دست خارج كوتاه شود مى ميريم ) را با تمام قدرت از بين
ببريم . و ديديد كه ملتى با دست خالى در مقابل ابرقدرت ها و قدرت ها ايستاد و اين
حركت موجى برداشت كه به اميد خدا به اين زودى ها نمى ايستد.
اميدوارم همه آقايان كمك كنند تا فرهنگ مان و فرهنگ اسلامى مان ، فرهنگى كه شيخ
الرئيس را درست كرده است را بازيابيم . تكرار مى كنم ما بايد باورمان شود كه چيزى
هستيم . اگر اعتقاد پيدا كرديم كه مى توانيم هر كارى را انجام دهيم ، توانا مى شويم .
شما هم اعتقاد پيدا كنيد كه مى توانيد. مغزها بايد شستشو شود و مغزهائى كه به خود
متكى است جاى آن را بگيرد. خداوند همه شما را حفظ كند. 111
ضعف نفس ما سبب سلطه اجانب مى شود
ملت عدالت مى خواهد، اطاق بزرگ نمى خواهد. ملت وزارتخانه مى خواهد وزارتخانه
اسلامى ، نه آن وزارتخانه كاخ دادگسترى ، كاخ نخست وزيرى ، كاخ وزارت ، هى كاخ .
كاخ مال ملت است اينها را نكنيد اينطور. اين تزئيناتى كه الان در اين كاخ ها موجود است ،
علاوه بر اينكه بسياريش يا بعضيش از محرمات است و حتما بايد دولت اين را توجه كند
به آن ، دولتى كه مى گويد دولت اسلامى است و هستند نبايد تحت تاثير واقع بشود و
هر طورى سابق بوده حالا همانطورى كه در زمان محمدرضا شاه خان ، بوده است حالا هم
همان فرم باشد. پس شما چكاره ايد؟ تو كه مى گويى من مسلمان هستم ، چكاره هستى ؟ ما
يكى يكى بايد بگوئيم چه ؟ دانه دانه بايد بشمريم ؟ اينها بايد اصلاح بشود و
شماها من مى دانم شما مسلمانيد، من همه افراد اينها را، بعضى شان را مى شناسم ، بعضى
شان را هم معرفى كرده اند به من ، اينها همه متعهدند، همه مسلمانند لكن ضعيف النفسند. مى
ترسند كه مبادا يك وقت مهمانى از اجانب بيايد در كاخ دادگسترى يا در كاخ نخست وزيرى
و اينجا ببيند كه يك چيز محقرى است ، بايد حتما به فرم غرب باشد. ضعيفيد آقا، تا
ضعيفيد زير بار اقويا هستيد. آنوقتى كه نفس شما قوى شد و اعتناء نكرديد اعتناء به
اين زخارف نكرديد آنوقت است كه از شما حساب ميبرند. صدر اسلام را مطالعه كنيد ببينيد
چه جور بوده وضع ، آنهايى كه ممالك را فتح كردند، آنهايى كه دنيا را گرفتند،
آنهائى كه قدرتشان را بر عالم نشان دادند، زندگيشان چه جور بود؟ وقتى حرير
فرش كرده بودند در يكى از دارالسلطنه ها، اين جوانهاى اسلام آمدند آنجا گفتند (اگر
چه حرام نفرموده است فرش حرير را لكن چون لباس حرير را اينطور
نقل ميكنند حرام فرموده ، ما روى فرش حرير هم نمى نشينيم ) با سر شمشير در حضور
سلطان كنار گذاشتند اينها را و روى زمين نشستند. اينها آدم بودند، اينها قوى بودند. آن
كسى كه در راءس بود، در زندگى از همه افراد پايين تر بود، شايد در يمامه شايد در
سرحدات يك نفر باشد كه گرسنه باشد، يك نفر باشد كه درست نتواند زندگى خوب
بكند، بنابراين من اينجا كه هستم بايد زندگيم اين باشد يعنى يك لقمه نان با يك
قدرى نمك . اين حكومت ما بود و ما هم البته قدرت نداريم ولى خودشان فرمودند شما
قدرت نداريد لكن اعينونى بالورع و الاجتهاد بالتقوى و الورع ... والاجتهاد اعانت
كنيد امير المومنين سلام الله عليه را. 112
روى پاى خود محكم و استوار بايستيد
مساءله اى را كه مى خواهم اكيدا به شما تذكر دهم اين است كه اين معنا كه (نمى شود با
قدرت هاى بزرگ طرف شد) را از گوش هايتان بيرون كنيد. شما بخواهيد، مى توانيد
زيرا پشتيبان شما خداست . اين زمزمه هائى را كه ابرقدرت ها به وسيله اياديشان كرده
اند كه تا متكى به يكى از دو قدرت نشويد نمى توانيد به زندگى خود ادامه دهيد، صد
در صد غلط است . به روى پاى خودتان بايستيد و محكم و استوار با خدا باشيد و سعى
كنيد تا قبل از هر پيشرفتى در انسانيت پيشرفت كنيد، در اين صورت خداوند ما را يارى
خواهد كرد تا بتوانيم استقلال و آزادى و اسلام مان را حفظ كنيم . 113
تزلزل در تصميم كارها را شكست مى دهد
هر كارى را كه انسان شروع مى كند نمى شود كه در همان روزهاى
اول هر چه را كه مى خواهد انجام بگيرد. اينكه شما مى گوئيد كه كارى نكرده ايم ، همين
كه در صدد هستيد كه كار خوب انجام بدهيد، اين بزرگترين كارى است كه انجام گرفته
است . انسان اول كه مى خواهد يك مقصدى را، مقصد بزرگى را شروع كند، تصميم گرفتن
براى او شايد از مشكل ترين كارهائى است كه انسان مبتلا به آن است . يك كار بسيار
بزرگى كه ارشاد يك ملت است و بيشتر ارشاد نصف يك ملت است كه بانوان باشند، اين
كار مشكلات زياد دارد و تصميم به اين كار خودش يك كار مهمى است كه شما تصميم را
گرفته ايد و بعد از تصميم هيچ به خودتان
تزلزل و سستى راه ندهيد براى اينكه اگر چنانچه انسان تصميم به يك امرى گرفت
ولى متزلزل باشد در اينكه آيا مى تواند اين كار را درست تا آنجا كه مى خواهد و آرزو
دارد عمل كند، اين تصميم گيرى با اين تزلزل نميتواند كار را درست انجام بدهد. بايد
همانطور كه شما تصميم گرفتيد جازم باشيد، اميدوار باشيد كه اين
عمل را مى توانيد انجام بدهيد و اگر بخواهيد، مى توانيد انجام بدهيد. شما ديديد كه
كارهاى بزرگى كه در ظرف اين دو سال در اين كشور انجام گرفته است و
تحول بزرگى كه پيدا شده است بعد از قرن ها ستمكارى ، اين كار در عين حالى كه
بسيار بزرگ بود و شايد بسيارى از اين متفكرين و روشنفكرها
احتمال اينكه بشود اين كار انجام بگيرد، نمى دادند، معذلك چون ملت تصميم گرفت و در
تصميمش جازم بود، متزلزل نبود، اين كار انجام گرفت و حالا هم انشاءالله باز مصمم
باشد ملت و جازم باشد به اينكه به پيروزى نهائى مى رسد، همين تصميم و جازميت او
را به پيروزى خواهد رساند. 114
ثروت دليل اعتبار نيست
تذكر اين مطلب كه ثروتمندان هرگز به خاطر تمكن مالى خود نبايد در حكومت و
حكمرانان و اداره كنندگان كشور اسلامى نفوذ كنند و
مال و ثروت خود را به بهانه فخر فروشى و مباهات قرار بدهند و به فقرا و مستمندان
و زحمتكشان افكار و خواسته هاى خود را تحميل كنند، اين خود بزرگترين
عامل تعاون و دخالت دادن مردم در امور و گرايش آنان به اخلاق كريمه و ارزش هاى
متعالى و فرار از تملق گويى ها مى گردد و حتى بعض ثروتمندان را از اين كه تصور
كنند كه مال و امكاناتشان دليل اعتبار آنان در پيشگاه خداست متنبه مى كند. 115
5 - صبر و استقامت
راه حق و تحمل مشكلات
همت مردان مصمم هر كار مشكلى را آسان مى كند
همت مردان مصمم هر كار مشكلى را آسان مى كند و بعد انجام مى دهند. شما كه براى رضاى
خدا خدمت مى كنيد سعى كنيد در مقابل تمامى مشكلات بايستيد و مبارزه كنيد. امروز هم كه در
جمهورى اسلامى همه با هم هستند و دولت و مردم با هم دوست هستند،
حل مشكلات آسان تر است . با گرمى با مشكلات مواجه شويد و مبارزه كنيد تا
حل شود. 116
هر راه حقى مشكلات دارد
با روحيه قوى شما جوان ها وبا توجه هاى خدا اين
مشكل بزرگى كه عبارت از اين رژيم فاسد بود آن را برانداختيد واز بين برديد، اين
روحيه را حفظ كنيد، اين روحيه قوى را حفظ كنيد، خدا با شماست . وقتى خدا با كسى باشد
كارها درست مى شود. البته پشت سر هر انقلابى مشكلات زياد هست لكن آنهائى كه اعتقاد
به اين انقلاب دارند، ايمان به اين نهضت دارند، اين روحيه قوى اى كه با آن روحيه قوى
و آن ايمان راسخ و آن توجه به خداى تبارك و تعالى شما را پيش برد، مادامى كه اين
روحيه محفوظ باشد، شما پيش مى رويد. حالا گاهى كندى دارد، گاهى تندى دارد،
گرفتارى دارد، راه حق گرفتارى دارد، هر راه حقى مشكلات دارد، شياطين نشسته اند سر
راه حق كه مردم را منحرف كنند، مال حالا نيست ، زمان پيغمبر هم همين طور بوده ، مشكلات
پيغمبر از مشكلات ماها زيادتر بوده است ، مشكلات اميرالمومنين سلام الله عليه از مشكلات
ما بيشتر بوده ، گرفتارى آنها از گرفتارى ما بيشتر بوده ، آنها از دوستانشان مخالفت
مى ديدند، اين دسته اى كه قيام كردند در صفين در
مقابل حضرت امير و ايستادند و شمشير كشيدند به روى حضرت ، اينها از دوستان حضرت
بودند، مخلصين حضرت بودند. گرفتارى حضرت از مخلصينش شايد بيشتر بود از
سايرين . امام حسن سلام الله عليه آنقدر گرفتارى كه از اين دوستان و اصحابش داشت از
ديگران نداشت . اصحابى كه توجه نداشتند كه امام زمانشان روى چه نقشه دارد
عمل مى كند با خيال هاى كوچكشان با افكار ناقصشان در مقابلش مى ايستادند و غارتش
كردند، اذيتش كردند و عرض مى كنم كه شكستش دادند، معاهده با دشمنش كردند و هزار جور
بساط درست كردند. گمان نكنيد كه اين مشكلات براى من و شماست ، هر چه مشكلات
زيادتر باشد، اجرش زيادتر است ، الهيتش زيادتر است . اگر آدم در
حال خيلى وسعت ، در حال خيلى تفريح و تفرح ، گرايش به اسلام كند، اينكه چيزى نيست
، خوب همه وقتى كه وقت نتيجه بردن است حاضرند. آن روزى كه براى اسلام زحمت پيش
مى آيد، آن روزى كه زحمت و مرارت دارد، آن روزى كه خون دارد، آن روزى كه رنج دارد، آن
روزى كه با سر نيزه آدم مقابل است ، آن روزى كه با توپ و تانك مقابله مى كند، آن
روز، روزى است كه مرد از غير مرد تميز داده مى شود، مسلمان از غير مسلمان . آن روز، روزى
است كه روز اجر است ، روزى است كه خداوند توجهش را به اين ملت كرد. 117
حفظ ارزشهاى انسانى زحمت دارد
اينكه مى گويم ايران از همه جا بيشتر مسؤ وليت دارد براى همين است كه ايران از همه جا
بيشتر مورد عنايت خدا واقع شده است كجاست كه بگويد من مستقلم ، نه شرق و نه غرب ،
هر دو را كنار بگذارد؟ و اين شما هستيد، وقتى شما هستيد و مى دانيد كه انقلاب ها كمبود
دارد، انقلاب ها زحمت دارد، بخواهيد آدم باشيد بايد زحمت بكشيد، بخواهيد ارزش انسانى
خودتان را حفظ كنيد زحمت دارد. نمى شود كه انسان در خانه اش بنشيند و ارزش هاى
انسانى اش محفوظ باشد هر كه در خانه مى نشيند و
اعتزال مى كند توسرى هم مى خورد لكن نمى فهمد كه ديگر آدم نيست .
شمائى كه مى خواهيد آدم بشويد زحمت دارد آدم شدن . مى خواهيد سرفراز در دنيا باشيد
اين زحمت دارد، بيخود نمى شود. اگر نوكرى آنها را بكنيد ديگر ارزش نداريد، يك
پول هم ارزش نداريد.
اگر بخواهيد از تحت سلطه همه بيرون برويد و خودتان باشيد اين ارزش دارد، يك
ارزش انسانى است ، يك شرافت انسانى است . اين زحمت دارد، اين گرانى دارد، اين كمبود
دارد، اين جهاد دارد، اين دفاع دارد، اين شهادت دارد، اين براى ارزش انسانى است . همين است
كه انبيا براى او كار كردند، همين است كه امام حسين براى او كشته شد. اگر آن هم فكر
مى كرد كه زحمت دارد، اصحاب او هم با آن كمى فكر مى كردند زحمت دارد، كه نمى
توانستند يك همچو انقلابى را بجا بياورند كه تا حالا هم اثرش باقى مانده است . ولى
وقتى براى خدا شد، زحمت كم مى شود. 118
هر كس براى اقامه عدل قيام كرده سيلى خورده
اين چيزى است كه از صدر عالم تا آخر هست ، هر كس قيام كرد براى اقامه
عدل سيلى خورد. ابراهيم خليل الله چون قيام كرد براى عدالت ، سيلى خورد و او را به
آتش انداختند، از صدر عالم تا حالا تاوان اين چيزهايى كه براى عدالت ، براى حكومت
عدل بوده است ، اين تاوان را پرداخته اند و بايد هم بپردازند، هر وقت به يك نحو. ما
فرض مى كنيم اينى كه گفته مى شود، گفته شده است غلط و بر خلاف واقع كه بعض
انبيا قيام براى اقامه عدل نكردند، همان موعظه كردند، همان صحبت كردند. ما فرض مى
كنيم كه اين حرف ، (جنگ نكردند)، ما فرض مى كنيم صحيح باشد، اما شما ملاحظه كنيد
مقدس ترين چيزهايى كه براى كفار بوده است ، بت ها بوده اند اگر يك كسى تنهايى
بدون اين كه وحشت بكند، خداى نخواسته بيايد اين جا و به خدا جسارت بكند، اين به جنگ
مسلمين برنخاسته ؟ اگر به خدا سب كند، به
رسول خدا سب كند، اين به جنگ مسلمين برنخاسته ؟ اين تنهايى قيام كرده بر ضد مسلمين .
اگر ابراهيم خليل الله ما فرض كنيم هيچ كارى نكرده جز اين كه عصايش را كشيده و بت
ها را شكسته - مقدس ترين چيزى كه پيش بت پرستها بوده آن بوده - اين قيام بر ضد
آنها نيست ؟ اين قيام مسلحانه نيست ؟ اين بالاتر از قيام مسلحانه نيست ؟ / شما / اگر
چنانچه لشكرهايى مسلحانه به شما قيام كند، براى شما، عليه شما قيام كنند، مابين او و
مابين آن كه مسلحانه قيام نكرده اما آمده علنا لعن ميكند به مقدسات شما، شما او را بدتر
ميدانيد يا اين ؟ هيچ شك ندارد كه مسلم اين را بدتر مى داند، آنها هم همين طور بودند
بنابراين ، اين حرف غلط كه حضرت عيسى سلام الله عليه همين موعظه كرده و نصيحت
كرده يا حضرت موسى همان مقدار كارهاى مختصر را كرده حالا بعضى شان كه خوب قيام
كردند، ولى اين مساءله مساءله اى بوده است كه در تمام ايام ، در تمام دنيا از صدر عالم
تا حالا بوده و تا آخر هم خواهد بود كه هركس قيام كرد براى اين كه عدالت ايجاد كند،
حكومت عدل ايجاد كند، سيلى خورده . پس ما گله اى نداريم كه چون قيام كرديم براى اقامه
عدل ، براى حكومت عدل ، براى حكومت اسلامى ، سيلى بخوريم ، ما بايد زيادتر سيلى
بخوريم ، آن وقت يك نحو بوده حالا نحو ديگرى بوده اما در اين كه تاوان را بايد پس
بدهيم مثل هم است . ابراهيم خليل الله تاوان را پس داد، موساى كليم الله داد و
رسول خدا داد و اميرالمومنين آن همه شدت كشيد و ائمه ما آن قدر سختى كشيدند براى اين
كه آنها همه در نظر داشتند كه حكومت عدل ايجاد كنند. اگر فقط حضرت ابراهيم مى آمد و
دعا مى كرد و ذكر مى كرد، اين ديگر تو آتشش نمى انداختند. اگر حضرت
رسول سلام الله عليه فقط آن وقت كه در مكه بود، فقط دعا مى خواند، بيش از اين نبود،
اما او با اين چيزهايى كه پيش آنها شريف بود، پيش آنها عظمت داشت مبارزه مى كرد، از اين
جهت باهاش مخالفت مى كردند و اگر هر كس بنشيند همان دعا بكند، هيچ كس كاريش ندارد.
اگر مسلمان ها هم بنشينند دست دراز كنند طرف خدا، خدايا رحمت كن كى را، لعنت كن كى را و
چى را، هيچ كس كارشان ندارد اما اين خلاف سيره انبياست ، خلاف شيوه انبياست . همه سيلى
خوردند ما هم داريم سيلى مى خوريم و اين سيلى اى است كه به اسلام مى خورد، به ما
نيست . اين سيلى اى است كه از صدر عالم تا حالا به مقدسات انبياء خورده است ، به
شخص نبوده ، مساءله شخص نبوده ، مساءله مكتب بوده ، به مكتبشان سيلى زدند و حالا چون
عالم به هم متصل شده و ديگر يك جاى معينى نيست ، همه جا
مثل همين حالا، الان شايد حرف من را خيلى جاها بشنوند، هر كه گوش كند. حالا اين طورى
است كه عالم شده يك محله ، يك مسجد، يك همچو جايى . از اين جهت الان وقتى كه شما قيام
كنيد و ببينيد كه شما قيام كرديد. بر ضد تمام مقدسات آنها، مقدسات آنها چى است ؟
دنياست . مى خواهد نفوذ پيدا كند، نمى گذاريد، آن مقدساتش بوده ، شما بر ضد مقدسات
آنها قيام كرديد. مى خواهد او جمع آورى مال بكند، شما به ضدش قيام كرديد،
مال حرام را مى گوييد نبايد جمع كند. هر چه آنها مقدس مى دانند چون مربوط به دنياست
شما هم مكتبتان اقتضا كرده است كه مقابل آنها بايستيد و بايد سيلى بخوريد، چاره اى
نيست بايد همه سيلى بخوريم ، اين سيلى اى است كه اسلام دارد مى خورد. 119
استقامت در كارها در راءس امور است
استقامت اسباب اين مى شود كه ادامه پيدا كند اين نهضت و انقلاب و به همه جا سرايت كند
جمله فاستقم كما امرت 120 در دو جاى قرآن هست يك جا در سوره شورى يك جا
هم در سوره هود، لكن پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد كه
نقل مى كنند كه فرموده است شيبتنى سوره هود لمكان اين آيه ، چرا سوره هود را گفت
؟ براى اينكه سوره هود يك ذيلى دارد و آن اين است كه فاستقم كما امرت و من تاب معك
121 استقامت ، خواسته است كه ملت ها مستقيم باشند كسانى كه به پيغمبر
گرايش پيدا كردند و رسيدند به اينكه پيغمبر، پيغمبر اسلام است و ايمان به او
آوردند، اينها هم بايد مستقيم باشند پيغمبر براى اين
ذيل مى فرمايد كه شيبتنى سوره هود و الا استقامت خودش را، خوف نداشت از اينكه
خودش استقامت داشته باشد. داشت ، خودش ميدانست دارد، اما مى ترسيد كه ما استقامت
نداشته باشيم . اگر ببينيد كه در بين توده هاى مردم ، در بين اشخاص ، دلسردى براى
اين نهضت پيدا مى شود، بدانيد استقامت توى كار نيست يا دارد مى رود از دست . كارى
بكنيد كه اين توده هاى مردم استقامت داشته باشند در اين نهضتى كه كرده اند. اين نهضت
يك امر الهى است و خدا فرموده است فاستقم كما امرت و من تاب معك همانطورى كه
پيغمبر اكرم از هيچ آمد و فتح كرد و نورش همه جا را گرفت ، شما ملت هم بعد از آن
رژيم فاسد، از هيچ شروع كرديد، يعنى هر چه بود خرابى بود و شما شروع كرديد
براى درست كردن آن . اما رفيق نيمه راه نباشيد، اينطور نباشد كه ما تا اينجا رفته ايم
حالا از اينجا ديگر برويم سراغ كارهاى ديگرمان . در راس امور اين است كه ما اين امر
الهى را كه فاستقم كما امرت و من تاب معك اين امر الهى را ما اجرا كنيم . ما در اين
انقلابى كه ، يعنى ملت ما در اين انقلابى كه كرده است ، تا حالا استقامت كرده است و
بحمدالله تا حالا پيروز شده است . شما پيروزيد در دنيا، شما مطرح شده ايد در دنيا. در
همه گوشه هاى دنيا، دولت هاى دنيا از شما يك نحو هراسى دارند كه مبادا يك وقت ملت
هاى شان مثل شما بشود. شما تا حالا پيروزيد، استقامت كنيد تا پيروزى نهائى به دست
تان بيايد. 122
ثمرات استقامت
اگر استقامت كنيم مؤ يد به تاءييدات الهى هستيم
اين هياهوها و بساطى كه مخالفين اسلام در صدر اسلام راه مى انداختند در زمان خود پيغمبر
اكرم و بعدها هميشه بوده است ، لكن خداوند امر فرموده است كه ما مستقيم باشيم ، استقامت
كنيم . و اگر چنانچه استقامت كنيم مويد به تاييدات الهى هستيم و شما چون پشتوانه تان
خداى تبارك و تعالى است از هيچ چيز باك نداريد. ديگرانند كه پشتوانه شان شيطان
است و با دست شيطان حركت مى كنند. شما كه با قدرت الهى داريد حركت مى كنيد
قدرتمنديد. عدد كم بودن اشكال ندارد، ايمان قوى بودن مهم است . و شما بحمدالله و
همه ارتش و سپاه ما و ساير ارگان هائى كه هستند در جبهه ، همه آنها برومندند و چون
پشتوانه ايمان در آنها هست نبايد از هيچ چيز بترسند و نمى ترسند. و من حكايت هائى كه
از جبهه و از دوستانمان در جبهه مى شنوم و مناجات هائى كه در توى جبهه و سنگرها با
خداى تبارك و تعالى مى كنند، موجب سرافرازى است . شما بدانيد كه از بعد از اسلام
تاكنون يك همچو ارتش و سپاهى نبوده است كه سنگرهاشان معبدشان باشد و سنگرها را
به صورت مسجد درآورند. شمائيد كه اين كار را كرديد و داريد مى كنيد. و شما پيش خدا
سرافرازيد و خداى تبارك و تعالى به شما قدرت مى دهد و همين طورى كه پيغمبر اكرم
با عدد كم لكن با تاييد الهى مقاصد خودش را پيش برد و دنيا را در تحت تاثير خودش
قرار داد، شما هم كه تابع آن وجود محترم هستيد و شما الان مى بينيد كه دنيا در تحت
تاثير شما واقع شده است ، شما پيروزيد الان . شما در دنيا، الان اينكه انعكاس قدرت
شما در كاخ سفيد و در كرملين الان پرتوانداز است ، همه قدرت ها از شما باك دارند، شما
باك از كسى نداشته باشيد. همه قدرت ها از قدرت اسلام الان لرزيده اند و كارهاى شما
لرزانده آنها را. شما هيچ ، از هيچ قدرتى نترسيد. وقتى خدا با شماست ، همه چيز با
شماست .
شما خدا را داريد ولو اينكه پشتوانه از شرق و غرب نداريد. و اين افتخار شماست ،
افتخار اسلام است كه نه به شرق متوجه باشد و نه به غرب متوجه باشد، صراط
مستقيم باشد. راه ، راه خداست . در راه خدا نه شهادت و نه نقص عضو و نه گرفتارى هيچ
يك از اينها اشكال ندارد. اين چيزى بوده است كه اولياء خدا از اولى كه خلقت تحقق پيدا
كرده است ، انبياء عظام در طول تاريخ مبتلا به آن بودند و نترسيدند و جلو رفتند و شما
امروز قدرتمندانى هستيد كه در دنيا آواز شما پيچيده است . الان همه از شما باك دارند و
شما از هيچ كس باك نداريد. 123
فرياد مؤ من بر همه چيز غلبه مى كند
اينها خيال مى كردند كه حالا ديگر چند تا بمب بيندازند به شهرهاى ايران ، ايران از
ميدان در مى رود. اينها هزاران بمب انداختند، بمباران كردند، همه مناطق طرف هاى مرز را
بمباران كردند و شهرهاى بزرگ ما را هم بمباران كردند. و روز قدس آن طور جمعيت و
فرياد بود كه به گفته بعض از مخبرين ، صداى توپ ها را مردم ديگر نمى شنيدند،
صداى بمب ها را ديگر مردم نمى شنيدند، فرياد مردم غلبه كرده بود. اين فرياد از قلب
مومن است و اين فريادى كه از قلب مومن است بر همه چيز غلبه مى كند، بر كاخ سفيد هم
غلبه مى كند؛ و غلبه كرده است و موج اين ايمان در سرتاسر دنيا/ اين موج / رفته است و
دنيا/ دارد / از زير بار اين ظلم هائى كه در طول تاريخ بر آن شده است ، از زير اين بار
دارد در مى آيد. همه جا نغمه اين است كه ظلم نه ! دست تواناى ملت ها، ابرقدرت ها را به
جاى خودشان نشانده و مى نشاند. 124
مسئله كناره گيرى
نبايد از ميدان بيرون رفت
من كه قريب هشتاد و پنج ساله هستم ، با ضعف بسيار آنقدر كه براى من ناراحتى و خستگى
هست براى شماها نيست ، اگر بنا باشد كنار رويم من بايد كنار روم . ولى همه وارد در
ميدانى شده ايم كه اگر يك قدم عقب بنشينيم شكست مى خوريم . البته اينطور نيست كه
كسى بتواند به شما و امثال شما توهين كند. اگر در روزنامه اى يا در مجلس به شما
توهين شد نبايد از ميدان به در برويد. اصلا براى خاطر از ميدان در كردن عده اى متعهد،
ناگوارى هائى برايشان پيش مى آورند، بايد محكم در ميدان بود. به اندازه اى كه
براى پيغمبر اكرم گرفتارى پيش آمد براى هيچ كس پيش نيامد، ولى ايشان تا آخر
ايستادند و به تكليف شان عمل كردند، همين طور براى ائمه عليهم السلام ، ولى آنها هم
ايستادند. بيخود نبود كه حبس مى شدند، براى اين زندان مى شدند كه جلوى آنهائى كه
بر ضد اسلام قيام كرده بودند مى ايستادند. ما هم كه انشاء الله متعهد به اسلام مى
باشيم و رشد اسلام را مى خواهيم ، تصميم داريم جهان را برگردانيم و اميدواريم كه ملت
ها انجام دهند. نبايد از دروغ و بدنامى و حرف زشتى كه به ما نسبت مى دهند از ميدان به
در برويم . البته معارضه كار را بدتر خواهد كرد، همه وقتتان صرف نوشتن و جواب
دادن به روزنامه و مجلس مى شود، با لحن برادرى و ملايمت ، كارها به خوبى تمام مى
شود. اگر كسى به ما بد كرد به بهترين وجه با او رفتار كنيم ، كار به دعوا كشيده
نمى شود.
شما در انقلاب سهم زيادى داريد، بازار هم همين طور. اگر بازارها همراهى نمى كردند
انقلاب پيروز نمى شد، پس پيه اين مسائل را به خودتان بماليد. انسان كه يك قدم
اصلاحى و زندگى ساز بر مى دارد نبايد توقع داشته باشد كه مورد پذيرش همه
قرار گيرد، اين نخواهد شد. اميرالمومنين را هم تا آخر عمر عده اى
قبول نداشتند. اگر انسان بخواهد براى اسلام خدمت كند نبايد توقع اين را داشته باشد
كه همه او را بپذيرند. كسى كه ميخواهد براى خدا كار كند بايد پيه حبس ، تبعيد،
بدنامى و ساير چيزها را به خود بمالد. اگر به شما فحشى مى دهند، شما براى خاطر
خدا بپذيريد و ثواب كنيد. اين را نبايد فراموش كنيم كه ما همه يك چنين كار بزرگى را
انجام داده ايم ، حالا از شرق و غرب فحاشى نشنويم يا در
داخل با فساد كسانى مواجه نگرديم ؟! 125
كناره گيرى بزرگترين گناه است
خلاصه كلام اين كه مجلس و نمايندگان بايد مؤ يد وحدت و انسجام جامعه باشند و مسؤ
ولين در كنار مردم و مردم همراه و پشتيبان مسؤ ولين به وظيفه خود
عمل كنند و از بركات مادى و معنوى اتحاد مقدس خود بهره مند شوند. و از صحنه ها كنار
نروند، امروز شايد گناهى بالاتر از كناره گيرى نباشد و هيچ عذر و بهانه اى براى
ترك صحنه انقلاب پذيرفته نمى شود. 126
هر انسانى كه مشغول كارى مى شود البته مشكلات دارد و كسى كه بخواهد مشكلى در
كارى نباشد بايد مثل مرده ها در قبرستان برود و يا منزوى باشد. اگر قرار باشد
افراد متعهد كنار بروند، مسوول هستند. آنان كه كمر براى حفظ اسلام بسته اند بايد
اگر همه هم رفتند، آنها بمانند. انشاءالله همه موفق و مويد باشيد كه همانطور كه تا
به حال عمل كرديد، بعد از اين هم عمل كنيد. الان حفظ اسلام به عهده همه ماست . 127
كناره گيرى ، بر خلاف مصالح اسلام است
شما فرمانداران و بخشداران و همين طور اشخاص محترمى كه اين انجمن هاى اسلامى را در
سرتاسر كشور دارند، همه تان موظفيد به اينكه در اين امر دقت كنيد كه خوب انجام
بگيرد، نبادا يك وقت خداى نخواسته يك تقلبى در كار بيايد، نبادا خداى نخواسته يك
اشخاص نابابى خودشان را عوضى بجا بزنند كه از اين معانى بسيار خواهد بود. اينها
تكليف شماست كه بكنيد. مردم هم خودشان مكلفند به اينكه هم شركت كنند در انتخابات ،
نروند كنار، تكليف است ، حفظ اسلام است ، رفتن كنار خلاف تكليف است ، خلاف مصالح
اسلام است . آن مقدسى كه خيال مى كند كنار نشسته و دخالت در امور اسلامى نمى كند، او
بر خلاف اسلام دارد رفتار مى كند، اگر خداى نخواسته يك همچو آدمى باشد. آن آدمى كه
به واسطه اينكه مثلا يك چيز اعوجاجى از يك نفر مى بيند يا از يك گروهى مى بيند كنار
برود، اين برخلاف مصالح اسلام عمل مى كند. اين معانى در صدر اسلام هم بوده است ، در
زمان ائمه ما هم بوده است . خوب ، همه اينها بوده لكن آنها كنار نمى گرفتند، آنها
مشغول فعاليت خودشان بودند. 128
6 - تعهد به موازين و معيارهاى اسلامى
ما مكلفيم به پياده كردن محتواى اسلام در تمامى امور
الان ما همه مان مكلفيم حالائى كه جمهورى اسلامى شد ما هم اسلامى باشيم . اگر بنا شد
جمهورى اسلامى باشد اما ماها ديگر اسلامى نباشيم ، حكومت اسلام نيست ، اين جمهورى
اسلامى نمى شود. اگر بنا شد كه جمهورى اسلامى باشد، پاسبان هايش اسلامى
نباشند خداى نخواسته ، دادگاه هايش اسلامى نباشد، وزارتخانه هايش اسلامى نباشد، اين
حكومت طاغوتى است به اسم اسلام ، همان طاغوت است منتها اسمش را ما عوض كرديم . ما
نمى خواهيم اسم عوض بشود مى خواهيم محتوا درست بشود بايد كوشش كنيد محتوا درست
بشود.
 | اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف | 
|
|