 | اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف | 
|
همانطورى كه براى يك كشور دزدهائى هست ، خيانتكارهائى هست ، جنايتكارهائى هست و
بايد با پاسدارى جلو اين خيانت ها و جنايت ها را گرفت و بحمدالله پاسدارهاى اسلامى
جلو مى گيرند، همين طور در خود انسان از اين جنود شيطانى زياد است كه انسان اگر
پاسدارى نكند، انسان را به هلاكت مى رساند. اگر پاسدارهاى اسلامى ما پاسدارى از
خودشان هم بكنند كه در اين خدمتى كه هستند يك خدمت صادقانه ، يك خدمت عاشقانه براى
اسلام و يك خدمتى كه مستقيم در راه اسلام باشد، اگر بكنند اينها پاسدارى را حقش را
عمل كردند و اگر خداى نخواسته يك انحرافى
حاصل بشود، يك تعدى از طرف آنهائى كه مى گويند ما پاسدار اسلام هستيم ، به
برادرانشان بشود، حالائى كه قدرتمند هستند و قوى هستند و آزاد هستند، از اين قدرت و
قوه و آزادى سوء استفاده كنند، به برادرهاى خودشان خداى نخواسته تعدى كنند، به
منازل مردم تعدى خداى نخواسته بكنند، آنوقت نه اينكه يك آدم عادى اين كار را كرده است
(آن آدم عادى هم مجرم است ) لكن يك جمعيتى است كه به اسم پاسدارهاى جمهورى اسلامى
هستند و ملبس به لباس پاسداران جمهورى اسلامى هستند، اگر خداى نخواسته از
پاسدارهاى جنود اسلامى ، پاسدارهاى جمهورى اسلامى يك اشتباه و خطائى
حاصل بشود، اين فرق دارد تا اينكه از يك آدم عادى
حاصل شود، براى اينكه اينها خودشان را معرفى مى كنند كه ما جنود اسلام هستيم ، ما
پاسدار اسلام هستيم و همه توقع از پاسدارهاى اسلام دارند كه روى خط مشق اسلام كنند،
كارهايشان كارهاى اسلامى باشد. همانطورى كه در طبقه روحانيون كه آنها پاسدار اسلام
و احكام اسلام هستند اگر خداى نخواسته يك ملبس به لباس روحانيون يك كار خلاف
بكند، اين فرق دارد با اشخاص عادى ، براى اينكه اينها پاسدار اسلام هستند، ملبس به
لباس روحانيت هستند، ملبس به لباس پاسدارى از قرآن و سنت هستند اگر خداى
نخواسته از اينها يك وقت اشتباه ، خطائى حاصل بشود فرق دارد تا اينكه از يك آدم عادى
حاصل بشود و لهذا شما جوان ها كه پاسدار جمهورى اسلامى هستيد و روحانيون كه
پاسدار احكام اسلام و قرآن هستند وظيفه تان زياد است و شغلتان شريف .
شغل شغل شريف براى اينكه پاسدارى از اسلام يك
شغل بسيار شريف است و مسؤ وليتش هم زياد است . 485
همه بايد بر اساس موازين و حدود اسلامى رفتار كنند
بايد حفظ كنيم اين حدود و ثغور اسلامى را. فقط اين نباشد كه ما پاسدار هستيم ، ما هم
بگوئيم ما روحانى هستيم ، شما هم بگوئيد ما پاسدار و خداى نخواسته به وظايفى كه
پاسداران و روحانيون بايد عمل بكنند ما يك وقت خداى نخواسته نكنيم . بايد همانطورى
كه مدعى هستيم - ما - كه ما پاسدار هستيم و پاسدار جمهورى اسلام و پاسدار احكام اسلام
هستيم ، بايد خودمان ابتداء مرزمان همان مرز اسلام باشد، راه مان همان راه مستقيم اسلام
باشد تا اين ادعاى ما پيش خدا قبول بشود. اگر فرض بفرمائيد كه مردم هم مطلع نشوند
كه ما برخلاف داريم عمل مى كنيم ، خدا كه مى داند، در محضر خداست . در پيشگاه خدا ما
نمى توانيم آنوقت ادعا كنيم كه ما پاسدار هستيم ، براى اينكه ما كه خودمان بر خلاف
موازين اسلام ، خداى نخواسته عمل بكنيم ، بعد بخواهيم ادعا كنيم كه ما نگهبان اسلام هستيم
، كسى كه خودش بر خلاف اسلام عمل مى كند نمى تواند بگويد من نگهبان هستم ، يك
كسى كه خودش دزد است نمى تواند بگويد من نگهبان هستم . من پاسبان هستم . پاسبان
وقتى دزد باشد، پاسبان نيست ، دزد است . پاسدار خداى نخواسته اگر برخلاف موازين
اسلام باشد، پاسدار نيست ، اين يك آدمى است كه برخلاف اسلام است . 486
خلاف مسؤ ولين سبب دفن مكتب بزرگ ما مى شود
اسلام را امروز به دوش من و شما گذاشته اند كه اين را حفظش كنيم ، مسؤ وليتش به دوش
من و شماست ، به دوش اين ملت است اين را حفظش كنيد. شما پاسداران خدمت مى توانيد
بكنيد به اين نهضت ، و خداى نخواسته مى توانيد كارى بكنيد كه اسلام از دست برود،
شما پاسدارها اگر پاسدارى واقعا از اسلام مى كنيد پاسدارى از مملكت اسلامى مى خواهيد
بكنيد، توجه كنيد به اينكه خودتان يك قدم خلاف برنداريد. اگر شمايى كه الان
پاسدار اسلاميد از شما يك خلاف ببينند، مى گويند اسلام اينطورى است ، چنانچه اگر از
روحانيون يك چيزى ببينند، مى گويند اسلام اين است . بايد شماها وظايف پاسدارى از
اسلام ، پاسدارى از جمهورى اسلامى پاسدارى از مملكت اسلام ، شمائى كه الان به اين
شغل بسيار شريف و لباس بسيار مبارك در آمديد، قدرش را بدانيد. اگر الان شما يك
خلافى بكنيد، گردن شما نيست مى گذارند گردن جمهورى اسلامى ، مى گويند جمهورى
اسلامى هم همين است ، آنوقت سازمان امنيت به ما ظلم مى كرد و حالا پاسداران اسلامى . مكتب
ما را، آن مكتب بزرگ ما را دفن مى كند. اگر در اين نهضت مكتب ما شكست بخورد، دفن مى
شود و ديگر كسى نمى تواند بيرونش بياورد. كارى بكنيد كه شكست نخوريد، كارى
بكنيد كه مكتبتان شكست نخورد. شما به وظايف انسانى و اسلامى خودتان رفتار كنيد و ما
هم همين طور انشاء الله و همه گروه ها هم همين طور تا اينكه اين فتحى كه تا اينجا
رسانديم بتوانيم نگهش داريم تا به آخر برسانيم و بتوانيم ما عرضه كنيم به دنيا
كه ما يك چنين متاعى داريم ، اسلام يك چنين چيزى است . 487
اگر وظيفه خودمان را انجام ندهيم مكتبمان را متهم مى كنند
اگر بنا باشد كه حالايى كه يك پيروزى نصيب ملت ما شده است ، كميته ها تعدى بكنند
خداى نخواسته ، پاسدارها تعدى بكنند خداى نخواسته ، روحانيون خلاف مسلك روحانيت
عمل بكنند خداى نخواسته ، دولت خلاف دولت اسلامى رفتار كند خداى نخواسته ، ارتش
خلاف ارتش اسلامى رفتار كند خداى نخواسته ، و همين طور، اگر يك چنين قصه اى پيش
بيايد، در دنيا منعكس مى شود، آنهايى كه درصددند كه اين نهضت را آلوده كنند و اسلام را
- دشمن دارد اسلام - آنها در خارج و در داخل منعكس كنند كه
اعمال همان اعمال است مهره ها عوض شده آنوقت نصيرى بود حالا بصيرى ،
عمل چه عملى است . اگر ما اعمالمان را موافق با آنكه جمهورى اسلامى اقتضا دارد منطبق
نكنيم ، اگر ما كه پاسدار احكام و شما پاسدار اسلام (همه مان الحمدلله اميدوارم پاسدار
باشيم ) اگر ما اعمالمان را مطابق با آن وظيفه پاسدارى نكنيم ، ما را متهم مى كنند به
اينكه ، (خودمان را متهم نمى كنند، آنها ديگر حالا كارى به شخص ندارند) مكتب ما را متهم
مى كنند به اينكه اين هم همان رژيم شاهنشاهى است ، افراد فرق كرده اند، اسمش فرق
كرده ، آنوقت مى گفتند رژيم شاهنشاهى و حالا مى گويند جمهورى اسلامى ، آنوقت مى
گفتند شاهنشاه حالا مى گويند يكى ديگر، اما معنا همان معناست ، محتوا همان محتواست ،
اشكالات هم همان اشكالات است و تعديات همان تعديات است . اگر يك كارى بكنيد، زيادش
مى كنند، اگر كسى يك تعدى بكند، نمى گويند اين كرده ، مى گويند پاسدارهاى اسلام
اينطور، از اينجا هم برش مى دارند و مى گذارند روى اسلام و مى گويند اسلام اين است ،
آن اسلامى كه اينها فرياد مى كردند ما اسلام مى خواهيم ، ما رژيم شاهنشاهى نمى خواهيم ،
ما رژيم اسلام را مى خواهيم ، اين هم اسلامشان . اينطور براى ما مى گويند. 488
همه ما بايد با خلاف ديگران مقابله كنيم
امروز اسلام به شما محتاج است ، قرآن كريم محتاج به شماست ، خودتان را اصلاح كنيد.
شما هم خودتان را اصلاح كنيد، اين طبقه هم خودش را اصلاح كند. اگر هر كس يك جايى
فرض كنيد يك صورت روحانى به خودش داد و چهار تا از اين تفنگدارها را دور خودش
جمع كرد و شروع كرد خلاف آن چيزى كه وظيفه روحانى است
عمل بكند، اسلام را باد داده ، امروز نمى گويند زيد اين كار را كرده مى گويند جمهورى
اسلامى اين است ، منعكس مى كنند اين جمهورى اسلامى است . وظيفه سنگين ، مسؤ وليت سنگين
و همه تان مسؤ ول خواهيد بود. اگر يكى تان يك كارى بكند ديگرى ساكت باشد او هم
مسؤ ول است . اگر يكى يك خلاف كرد، همه بايد برويد دنبالش كه آقا چرا. لازم نيست
كه كتك كارى بكنيد، مواخذه كنيد. اگر يك نفر خلاف كرد، 20 نفر از شماها رفت گفت نكن
اين كار صحيح نيست ، تحت تاثير واقع مى شود. اگر يك معمم ، يك صورت معمم ، يك
كار خلاف كرد، از اطراف ، معممين هجوم به آن آوردند كه چرا اين كار را مى كند، ديگر
اگر من دخالتى كردم همه تان هجوم آورديد كه چرا اين كار را مى كنى من سر جايم مى
نشينم . همه تان مسؤ وليد همه مان مسؤ وليم ، امروز مسؤ وليت بزرگ است براى ما، ما
نصف راه هستيم و من خوف اين را دارم كه قضيه ما قضيه هيتلر بشود. 489
دشمنان از لغزشهاى ما حداكثر استفاده را مى كنند
من از شما برادرها و جوان هاى برومند كه امروز عضو قواى انتظامى اسلام شده ايد، تشكر
مى كنم و اميدوارم اين خدمت هائى كه مى كنيد مورد نظر خداى تبارك و تعالى باشد و در
ساختن ايران به طورى كه دلخواه اسلام است موفق باشيد. اگر در دوره طاغوتى كارى
مى كرديد ضررش به اسلام نبود براى اينكه در دوره طاغوت
عمل مى شد، اما امروز كه در رژيم اسلامى هستيم و شما هم قواى اسلامى هستيد، كلانترى
اسلامى هستيد، اگر خداى نخواسته يك لغزش براى ما و براى شما پيدا بشود به حساب
جمهورى اسلامى ثبت مى شود و آنها كه با اين نهضت مخالفند
دنبال اين هستند كه از ما و از شما و از جوان هاى ما يك لغزشى ببينند، لغزش را پاى
جمهورى اسلامى حساب مى كنند و با هياهو و بوق و كرنا راجع به جمهورى اسلامى
كارشكنى مى كنند. بنابراين وظيفه ما امروز بسيار سنگين است وظيفه اين است كه همه با
هم متحد و متفق بدون تحميل بر ملت و حكمفرمائى و بدون كارشكنى بايد با هم برادر وار
اين راهى را كه تا اينجا آمده ايم انشاءالله به آخر برسانيم . من به شما برادرها مژده
مى دهم كه اگر چنانچه برسيم به آنجائى كه محتواى اسلام در همه جاى اين مملكت پياده
بشود يك حالت اطمينان براى ملت و كشور حاصل مى شود كه سرآمد همه خوبى هاست
.انسان اگر چنانچه همه خوشى ها را داشته باشد لكن
حال اطمينان نداشته باشد و متزلزل باشد، تمام آن خوشى ها تلخ مى شود. شما فرض
كنيد كه در يك كشتى نشسته ايد و همه اسباب خوشى براى شما مهياست ، يك وقت كشتى
متزلزل بشود و احتمال غرق باشد ديگر هيچ خوشى براى شما ندارد همه اش تلخ مى
شود يك مملكت اگر چنانچه متزلزل باشد، باز خوف اين باشد كه ما گرفتار آمريكا
بشويم ، خوف اين باشد كه ما گرفتار ساير ابر قدرت ها بشويم ، طمانينه نباشد،
استقلال روحى نباشد، پاى خود قيام نكنيم ، اين خوشى ها ديگر لذتى ندارد و اگر
چنانچه ما مطمئن باشيم كه مستقل هستيم و آقا بالا سر نداريم و خوف اينكه آنها به ما هجوم
كنند يا كارشكنى در كارهائى بكنند نداشته باشيم ، اين طمانينه روحى بهترين چيزى
است كه براى انسان هست . 490
مخالفان ما، اشتباهات را به حساب اسلام مى گذارند
امروز كه جمهورى اسلامى است و همه جناح ها در زير پرچم اسلام
مشغول انجام وظيفه هستند اگر خداى نخواسته يك مطلبى برخلاف مقاصد اسلامى واقع
بشود، اين نه اينكه ضرر به همان كسى كه اين كار را انجام مى دهد مى خورد، اين ضرر
به مثلا اگر در پاسبان ها اينطور، پاسدار اينطور باشد اين ضرر به
اصل پاسدارهاى جمهورى اسلامى مى خورد، از آنجا هم يك قدم بالاتر مى رود، به
جمهورى اسلامى لطمه وارد مى شود، از آنجا هم آنهائى كه با اسلام مخالفند مى گويند
كه اين رژيم همان رژيم است ، به مردم مى گويند ديديد، خوب از دست يك ظلمى شما رها
شديد به دست يك ظلم ديگر يا ظالم ديگر مبتلا شديد اين در آن زمان اگر هر چه براى
مان واقع مى شد، بر ما واقع مى شد، بر اسلام واقع نمى شد، اسلام از آن نتيجه هم مى
برد، لكن امروز كه جمهورى اسلامى است و به اسم اسلام هر كس
مشغول كارى هست ، اگر چنانچه يك خطائى واقع بشود، يك اشتباهى واقع بشود يا خداى
نخواسته يك عمدى پيدا بشود، امروز پاى اسلام حساب مى شود، آنها هم كه بخواهند
فضولى كنند و قلم هاى مسمومى كه در داخل و خارج الان
مشغول توطئه هستند و مى بينند كه منابع خودشان و اربابانشان از دست رفته و بايد يك
فكرى بكنند كه اوضاع را منقلب كنند، آنها مشغول اين هستند كه يك چيزى ببينند آن را
اضافه كنند و آنقدر كه مى توانند باد بزنند به آن تا اين نهضت را لكه دار
كنند. 491
خلاف ما سبب شكست مكتب مى شود
ما تاريخ اسلام پيشمان است و مى بينيم كه پيغمبر اكرم در بعضى از جنگ ها شكست خورد،
در مكه هم كه بوده است دائما در انزوا بود، بدون اينكه بتواند يك كارى انجام بدهد.
گاهى حبس بوده است توى آن غار، خوب حبس بود آنجا، مدينه هم كه تشريف آوردند،
البته نهضت را پيش بردند، لكن در بعضى از جنگ ها شكست خورد.
حضرت امير سلام الله عليه هم در جنگ با معاويه شكست خورد، يعنى شكستى از لشكر
خودش ، از آن اشخاص نادان مقدس ماب شكست خورد حضرت سيدالشهدا هم شكست خورد اما
پيروزى نهائى را داشتند، مكتبشان شكست نخورد با كشته دادن ، دشمنشان را عقب زدند،
بساط معاويه را كه مى خواست اسلام را به صورت يك امپراطورى درآورد، برگرداند
به زمان جاهليت و آن اوضاع جاهليت ، شكستش دادند. يزيد و اتباع يزيد دفن شدند تا
ابد، و لعن مردم بر آنهاست تا ابد، لعن خدا هم بر آنهاست و آنها خودشان محفوظ بودند.
ما هم اگر چنانچه اينطور شكست بخوريم ، افتخارى است برايمان و اشكالى هم برايمان
نيست كه همانطورى كه مجاهدين صدر اسلام شكست مى خوردند، ما هم شكست بخوريم ، اين
نهضتمان پيش مى رود و آبروى اسلام محفوظ مى ماند، تا آخر هم محفوظ مى ماند. و اما اگر
حالا كه مدعى اين هستيم كه انقلاب اسلامى است و جمهورى اسلامى است و
امثال ذلك و ما در اين جمهورى اسلامى شكست بخوريم به عنوان ، يعنى شكست مكتب ، يعنى
گفته شود كه رژيم طاغوتى عوض شده يك رژيم طاغوتى ديگر آمده است كه دشمن هاى
ما هم همچو نيست كه اكتفا كنند به اينكه مثلا فلان كميته خلاف كرده ، فلان دادگاه خلاف
كرده ، اين را مى آورند. روى اينكه آخوندها اينجوريند، به اين هم اكتفا نمى كنند كه
روحانيين اينجوريند، اين ها با اسلام مخالفند، مى گويند اسلام هم همان بود، اسلام هم
همان مثل رژيمهاى ديگر است ، اينطور نيست كه اگر من شكست بخورم ، شما شكست
بخوريد، بيايند بگويند زيد شكست خورده ، يا اگر من خلاف بكنم ، بيايند، بگويند
خلاف كرده ، اينجور نيست . از فرد به نوع و از نوع به
اصل مقصد مى كشانند دشمن اصل اسلامند و قلم ها هم براى
اصل اسلام به كار مى رود. 492
بازى با اساس اسلام گناهى است نابخشودنى
و ما را مى خواهند كه در داخل خودمان پوك كنند و منهدم كنند از
داخل خودمان . اگر هم همين قدر بود كه ما از بين مى رفتيم لكن مكتبمان محفوظ مى ماند،
اشكال نداشت ، لكن آنها مقصدشان اين است كه مكتب را بهش صدمه بزنند. و اين يك مسؤ
وليت بزرگى ، جانفرسائى براى ما آمده است ، يك مسؤ وليتى است كه اگر خداى
نخواسته تقصير بكنيم در اين قضايا، اگر چنانچه ما بخواهيم براى - مثلا فرض كنيد -
فلان امام جماعت بخواهد براى رواج بازار خودش يك كارى انجام بدهد، در كميته عمدا يك
كسى كارى انجام بدهد، به طورى كه دست دشمن هاى ، قلم هاى مسمومشان كه هست بهانه
پيدا بكنند و حمله كنند به آن چيزى كه اساس است و آن عبارت از اسلام است ، ما يك گناهى
مرتكب شديم كه بخشودنى نيست ، گناهى بخشودنى است - بخشودنى هست - پيش خدا كه
صدمه اش به خود آدم برسد، خود آدم آلوده بشود - يا افرادى فرض كنيد - اما آنى كه
با اساس اسلام برخورد بكند و بازى با اساس اسلام - با اساس اسلام - باشد، اين
مطلبى نيست كه به ما ببخشند و اين ننگى براى ما، براى جامعه روحانيت در تاريخ پيدا
خواهد شد كه تا آخر جبران نمى تواند شود. 493
تكليف علما در اين زمان از همه زمانها بيشتر است
تكليف اهل علم در اين زمان از همه زمان هائى كه بر
اهل علم گذشته بيشتر است ، از صدر اسلام تا حالا براى
اهل علم اينطور صحنه پيش نيامده . آن روزى كه حضرت امير سلام الله عليه در جنگ خيبر
بود كه پيغمبر اكرم مى فرمايد كه اسلام تمامش با كفر تمام مقابله كرده ، آن روز براى
حضرت امير صحنه اى پيش آمده بود و مسؤ وليتى پيش آمده بود كه اگر چنانچه خداى
نخواسته به فرض محال سستى مى شد، تا آخر، ابد، بخشودنى نبود، لكن او كه
اهل سستى نبود، او پيش مى برد. او يك ضربتش
افضل از عبادت ثقلين شد در آن روز. امروز هم ما مواجهيم ، آنطورى كه در اين برهه از
زمان كه هستيم ، اسلام مقابل با تمام كفر است . نه من و شما مقابليم ، من و شما مطرح
نيستيم ، نه ملت ايران ، اين هم مطرح نيست ، اسلام الان مطرح است ، يعنى مقابله بين اسلام
و كفر، و در اين مقابله مابين اسلام و كفر همه ملت مسؤ ولند، همه مسؤ ولند. لكن روحانيت
بيشتر مسؤ ول است . براى اينكه پاسداران درجه
اول روحانيين اند، اينها بيشتر مسؤ ول از ديگران مى شود گفت كه سنخ ، صنف مثلا كاسب ،
صنف كذا، اينها مثلا اكثرا قاصرند، چطور، اما در
اهل علم اين كم است ، قصور كم است ، مسؤ وليت هم زياد بايد فكر بكنيد. اين مسؤ وليتى
كه الان به عهده همه ما هست ، چطور ما از زير بار مسؤ وليت بيرون برويم نه شما
آقايان اروميه و نه آقايان آذربايجان و آقايان تهران و قم ، همه علماء ايران ، اين بار
به دوش همه است ، همه ملت است . سنگينى اش بيشتر به دوش علما است ، بايد علما فكر
بكنند، بايد محاسبه بكنند خودشان را. يكى از چيزهائى كه در
منازل سير است ، محاسبه است كه انسان آنوقتى كه محاسبه شده است بين خودش و خدا،
خودش را به حساب بكشد، محاسبه كند خودش را كه من در اين راهى كه دارم مى روم چه
كردم امروز، من چه كردم ؟ محاسبه كنيد خودتان را، هم محاسبه كنيم همه خودمان را و همه
ملت ، همه مسلمان ها و در راس ، علما، آنقدر مسؤ وليتى كه به عهده آقايان
اهل علم است ، به عهده ديگران نيست ، آنقدر آنها، اگر چنانچه خداى نخواسته يك راهى
بروند كه راه خدا نباشد، چهره اسلام به دست آنها جور ديگر مى شود، كارى بكنيد كه
به عهده ما يك همچو مسؤ وليتى كه هست ، بتوانيم به آخر برسانيم . 494
لغزش علما، اسلام را در خطر مى اندازد
از خدا بخواهيد كه ماها از لغزش دور باشيم . خودتان براى خودتان ، براى همه ملت ،
ملت بخواهد براى خودش و براى علما دعا كنند كه اين طبقه لغزش پيدا نكنند كه به
لغزش آنها اسلام در خطر است . همه ما مكلفيم ، همه مسؤ وليم و كلكم راع و كلكم
مسوول اين براى همه است ، لكن به عهده شما بيشتر است . شماها بايد بيشتر رعايت
بكنيد. بيشتر در اين پستى كه هستيد كه مسند اسلام است ، بيشتر مراعات بكنيد. بيشتر
مردم را مراعات كنيد، جامعه را بيشتر تربيت كنيد و همه مسؤ وليم و همه مسؤ وليد و هر
كس سعه نفوذش بيشتر است ، مسؤ وليتش بيشتر است . از خدا بخواهيد كه ما بتوانيم و
خودتان بتوانيد و ملت بتواند از اين مسؤ وليت بزرگى كه به عهده اش هست ،
لااقل پيش خدا آبرومند باشد. ما رفتنى هستيم ، آقا اين يك مساءله واضحى است ، همه مان
خواهيم رفت ، همه مان در رحيل هستيم ، توى راهيم همه . از من نزديك است ، شما جوانيد يك
قدرى عقب تر، آن هم معلوم نيست ، مرگ هم معلوم نيست كه براى پير و جوان فرقى
بگذارد، يك آمد معينى است ، همه رفتنى هستيم ، كوشش كنيد كه آن وقت كه ملك موت مى آيد
و مشاهده مى كنيد او را، آن با شما به يك صورت رحمانيت
عمل كند، شما را كه مى برد به يك صورت خوب ببرد. كوشش كنيد كه آنجا كه باب
رحمت است بسته نشود و باب غضب باز بشود، از خدا بخواهيد كه بشود اينطور، و اگر
چنانچه ما در اين قدم كه حساس ترين قدم است در اسلام و براى همه و براى روحانيت و
براى همه متفكرها و براى همه ملت ، در اين موقعى كه حساس ترين مواقع است بين تان ،
ايجاد اختلاف بين تان نكنيد، دسته بندى نكنيد، هر كسى براى خودش نكشد. خدا هست ،
غفلت نكنيد از او، خدا حاضر است ، همه ما تحت مراقبت هستيم والله من ورائهم
محيط 495 مراقب است . آن خطرات قلب شما در مراقبت حق تعالى است ، آن لحظات
چشم شما در مراقبت حق تعالى است ، آن حركات زبان شما در محضر حق و در مراقبت اوست ،
توجه داشته باشيد كه اين دنيا رفتنى است و حساب شما با كسى است كه همه چيزشان
تحت مراقبت بوده است . 496
كارى كنيد كه اسلام عزيز و نورانى به دست ماها مشوه نشود
قضيه ، قضيه معصيت انسان و قضيه اينكه من بنده خدا هستم و بنده خدا معصيت كار مى شود
و اين كذا، قضيه ، قضيه محاسبه بين شما و خدا تنهائى ، قضيه ، قضيه اين است كه
امروز غير زمان طاغوت است ، زمان طاغوت اگر يك شخصى ، ملائى يك كار خلاف مى كرد،
مى گفتند اين طاغوتى هست و اين مثلا آخرش مى گفتند ساواكى هست ، نمى آمدند سراغ
اينكه بگويند اين حرفى كه آخوندها از اول داد مى كردند و مردم را هم وادار مى كردند به
داد كردن ، اين حرف دروغ درآمد، اين نمى گفتند به آنها، آخوندها آن وقت مظلوم بودند.
چهره مظلوم چهره محبوب است ، شما در آن رژيم هر چه مظلومتر مى شديد محبوبتر مى
شديد، هر كه مظلومتر بود محبوبتر بود. چهره امروز، چهره مظلوميت نيست تا محبوب
بشويد، چهره اين است كه وقتى كه كار در اينها درآمد، اينها هم همانند. شما را به صورت
ديگر درمى آورند، آنها هم كه فرض كنيد كه در اين كارى كه من مى كنم يا شما مى كنيد،
دخالت ندارند، آنها را هم پهلوى شما مى گذارند با يك چوب مى زنند. پس ما مسؤ وليت
اسلام را داريم ، مسؤ وليت مسلمان ها را هم داريم ، مسؤ وليت روحانيت را هم داريم ، همه چيز
را داريم ، همه چيز را داريم ، همه مسؤ ول و هر كس سعه نفوذش بيشتر، مسؤ وليتش
بيشتر. كارى بكنيد كه آن اسلام عزيز كه امروز دست شماست ، با يك صورت خوبى
تحويل بدهيد به اعقابتان ، يك صورت مشوه درست نكنيد كه بگويند همين بود. اسلام
نورانى است ، با دست ماها مشوه مى شود. 497
شكست امروز نهضت به واسطه كجروى ماها، شكست براى هميشه است
و امروز روزى است كه اگر خداى نخواسته ما در اين نهضت شكست بخوريم ، شكست
خورديم تا آخر. يك وقت بود كه ما هى مى گفتيم كه طاغوت هست ، انشاءالله حكومت اسلامى
بشود، انشاءالله آن درست مى شود، همه حرفمان اين بود، ملت هم فرياد كردند كه ما
اسلام را مى خواهيم .
اگر خداى نخواسته حالا يكى اينطور شده ، به واسطه كجروى ماها، كجروى طوائف
مختلف ، كجروى احزاب ، بعضى از احزاب ، اگر خداى نخواسته از باطن ما را تهى كنند و
ما را به جان هم بريزند و مهم اين نيست ، مهم اينست كه با به جان هم ريختن ، صورت
اسلام را يك جور ديگر جلوه بدهند به دنيا، بگويند سروكار آنها با دنياست . قلم آنها
دستشان هست ، همه چيزهاى گروهى ، رسانه هاى گروهى دست آنهاست ، ماها يك ملت
ضعيفى هستيم ، و جز يك حربه كه ايمان بود، نداشتيم . همه تبليغات
مال آنهاست ، ما راه تبليغى نداريم ، كارى ما نكنيم در همه تبليغاتشان و همه جاى دنيا
بگويند كه اسلام اينطورى بود كه در ايران بود.
شما ملاحظه مى كنيد در بعضى از اين ممالك كه اسم اسلامى رويش هست ، الان هم در همه جا
مى گويند كه اسلام اين است كه در اينجاست ، خوب ، اين يك چيز، مائى كه ادعا داريم و
ادعا مى كنيم همه مان - و صحيح هم هست ادعامان - كه اسلام آن نيست كه آنها مى گويند،
اسلام يك اسلامى است كه حكومتش يك حكومت خاص است ، رژيمش يك رژيمى است غير همه
رژيم هاى دنيا، عدل و انصاف هست در آن ، حكومت خداست مائى كه اين حرف را مى زنيم - و
صحيح هم هست حرفمان - اگر گفتارمان با اعمالمان مخالف باشد، مگر منافق چيست ؟ يك
دسته از منافقين در صدر اسلام بودند كه گفتارشان با واقعشان مخالف بود، راجع به
اصل اسلام مى آمدند مى گفتند ما مسلمانيم و نبودند. 498
كارى كنيد كه اسلام از ما گله مند نباشد
ما ادعا مى كنيم كه ما روحانيون مى گذاريم ، ما
اول بايد از خودمان مايه بگذاريم . بيخود هى نگوئيم ما خوبيم و ديگران بد، مائى كه
دعوى اين را داريم كه ما هستيم كه اسلام را مى خواهيم ترويج كنيم ، اسلام را مى خواهيم
تقويت كنيم ، علاقه به اسلام داريم ، احكام اسلام پيش ماست . ما، بايد احكام اسلام را
پخش بكنيم . مائى كه اين مسائل را داريم مى گوئيم و خودمان هم به صورت يك نفر آدمى
كه به اسلام به همه معنا ايمان آورده است و قبول دارد همه چيزش را و يك آدم متقى صالح
كذاست ، اگر خداى نخواسته در باطن برخلاف اين باشيم ، منافق نيستيم ؟ همان
ابوسفيان منافق است ؟ من و شما هم منافقيم ، آن ايمانش را عرضه مى كرد و نداشت ، شما
هم كمال ايمانتان را عرضه مى داريد بله ، مسلمان هستيد، اما منافقيد، اين مسلمان منافق در
جهات ديگر. اينها هيچ كدام مهم نيست ، مهم اين است كه اسلام دست ما آمده است ، امانت خداست .
دست ما آمده است ، اين امانت را بايد به آنطورى كه هست بدهيم به اعقابمان ، عرضه كنيم
اين اسلام را به آنطورى كه واقع اسلام است به دنيا، و خودمان جورى نكنيم كه اين اسلام
را يك طور ديگر نمايشش بدهيم به غير، آنطورى كه هست نمايشش بدهيم . اين ديگر فرق
نمى كند بين آن بچه طلبه و طلبه نارسى كه تازه تو مدرسه رفته است و شما آقايان
كه از علما هستيد و در مساجد هستيد با سايرين ، هيچ فرقى مابين آنها نيست ، منتها شما
آقايان كه بزرگتر و بالاتر هستيد، مسؤ وليت تان بيشتر است
امثال من طلبه است ، اما همه مسؤ ولند، مسؤ وليت كم و زياد دارد، به حسب اختلاف نفوس ،
اختلاف سعه كلمه ، كارى بكنيد كه اسلام از ما گله مند نباشد، قرآن كريم از ما گله مند
نباشد، كه آقايان كه شما خودتان را مى گفتيد كه ما مروج قرآن هستيم ، مبين احكام قرآن
هستيم ، چرا خودتان يك كارى داريد مى كنيد يا كرديد كه اسلام يك جور ديگر جلوه كند
پيش مردم . 499
امروز مسند و مسؤ وليت ما خيلى خطرناك است
خيلى مواظب باشيد، اين مسند خطرناك است ، اين عمامه خطرناك است ، اين محاسن خطرناك
است خودتان را از اين خطرها نجات بدهيد، حفظ كنيد خودتان را، اين
مال ما، همه همين طور، فرق ندارد، اسلام مال اهل علم نيست ، اسلام
مال همه است ، اين امانتى است كه خدا به همه داده است . شما هم اگر چنانچه فرض كنيد
پاسداريد و در يك جائى به اسم پاسدارى اسلام ، پاسدارى شديد، شما حالا پاسدار
طاغوت نيستيد، پاسدار اسلام هستيد، اگر چنانچه پاسدار اسلام هم يك كارى بكند كه
بگويند اينها هم مثل سابق ، در بين همين مردم ضعيف الايمان هست كه مى گويند كه ايكاش
نشده بود براى اينكه ما حالا از دست بعضى از مامورين بيشتر برايمان بد مى گذرد از
سابق ، ولو درست نمى گويند لكن خوب ، گفته مى شود، آنها هم كه شيطانند تزريق
مى كنند به آنها يك همچو مسائلى .
اين يك مساءله اى نيست كه مربوط به من و آقا و آقا باشد، اين يك مساءله اى است مربوط
به ملت است ، يك ملتى كه اسلام را راى به او داده ، گفته است ، راى داده ملت به
جمهورى اسلامى ، يعنى قبول كرده است كه بايد ما نظاممان نظام اسلام باشد، آنوقت
اينكه قبول كرده است كه نظامش بايد نظام اسلامى باشد، پاسدار است ، برخلاف نظام
اسلام عمل مى كند، كاسب است برخلاف نظام اسلام
عمل مى كند. نظام مال همه است ، نظام يك چيزى است كه همه ملت در تحت پوشش نظم بايد
باشد. بازارى يك كارى مى كند كه برخلاف آن نظامى است كه اسلام قرار داده است و
هكذا، ادعا كرديد كه ما اسلام را قبول كرديم رژيممان حالا رژيم اسلامى است ، از طاغوت
منتقل شديم به الله ، از حكومت شيطان بيرون آمديم تحت حكومت رحمان رفتيم ، ما كه اين
ادعامان است همه ملت راى به اين دادند، اگر كارهاى زمان طاغوت را اعاده كنند، اينها در اين
ادعا منافق بودند. 500
بايد از حالت شيطانى به حالت رحمانى
متحول شويم
كارها را بايد عوض كرد، بايد تحول پيدا كرد، بايد همه ملت
متحول بشود. اين نباشد كه ما متحول ، انقلاب چيز كرديم ، از طاغوت بيرون ، بايد
انقلاب باطنى بكنيم ، بايد نفوسمان هم منقلب بشود، اگر تا حالا در تحت سلطه شيطان
و طاغوت بوده است ، متحول بشويم و بيرون برويم از اين پوشش شيطانى به پوشش
رحمانى . آن به اين است كه ما مطابق نظام اسلام
عمل كنيم . رباخوارى مخالف با نظام اسلام است ، جنگ با خداست به حسب قرآن فاذنوا
بحرب من الله 501 بيائيد به جنگ خدا، اينها به جنگ خدا رفتند.
اگر بازار مسلمان ها همان بازار زمان طاغوت باشد، نمى تواند بگويد كه من رژيم
اسلامى را قبول كردم ، نخير، شما در تحت رژيم شيطان هستيد و طاغوت هستيد باز و هكذا
همه قشرها. يك مساءله اى است مال همه قشرها و ما
اول براى خودمان قبول مى كنيم مساءله را و بعد هم براى همه تان . مسؤ
ول اول خود ما هستيم و بعد هم همه شما فكر اسلام باشيد كه اين مساءله را نگذاريد صدمه
بخورد، از دست ما صدمه بخورد. از دست دشمن ها مى خورد، اگر دولت ها با هم باشند
آسيب نمى توانند بزنند، آسيب نمى توانند بزنند، اما اگر چنانچه ماها از دست به جان
هم بيفتيم ، با هم مختلف باشيم ، ماها بخواهيم هر كدامى يك كارى را انجام بدهيم ، از نظم
اسلامى بيرون برويم ، از تحت فرمان حكومت اسلامى بيرون برويم ، از فرمان خدا
بيرون برويم آسيب مى بينيم ، از باطن ما را از هم
منفصل مى كنند و آسيب پذير مى كنند، و الان تمام افكار، افكار آنهائى كه مى خوردند
مال اين ملت را، متوجه اين معنا است . 502
كارى كنيد كه ايران سربلند باشد
ولى آن چيزى كه بايد من عرض كنم به شما آقايان كه سران اين جمعيت هستيد، اين است
كه كارى بكنيد كه اين نهضت لكه دار نشود. شما الان جزء جنود الهى هستيد، جندالله شما
هستيد، شما لشكر خدائيد، كسى كه لشكر خداست اگر خداى نخواسته يك كارى بكند كه
مرضى خدا نباشد و آنوقت يك جورى باشد كه گفته بشود كه خوب ، اينها هم
مثل سابق ، اينها حالا دستشان رسيده به يك چيزى اينها هم زور مى گويند به مردم ، اينها
هم اذيت مى كنند مردم را، اينها هم مثلا مال مردم را خداى نخواسته برمى دارند، اينطور
نباشد. به جوان هايتان سفارش كنيد، از قول من سلام به همه برسانيد، سفارش كنيد كه
شما جوان ها جند خدا هستيد، شما دست خدا هستيد، شماها كارى بكنيد كه ايران سربلند
باشد در دنيا، ما پيش خدا سربلند باشيم ، خود شما پيش خدا آبرومند باشيد. يك وقتى
كارى نشود كه ملت ها، ديگران ما را تعيب 503 كنند به اينكه شما دستتان نمى
رسيد، حالا كه دستتان رسيد شما هم همان هستيد. بفهمانيد به آنها كه نه ، ما براى دنيا
پا نشديم راه بيفتيم وگرنه معقول نيست كه آدم جانش را بدهد براى دنيا. كسى كه دنيا را
مى خواهد جانش را مى خواهد حفظ كند تا دنيا را ببلعد، شمائى كه جانتان را در معرض خطر
قرار داديد اگر يك وقتى در بين تان يك جوانى ، يك جاهلى پيدا شد كه يك كارى انجام
داد خلاف موازين ، خودتان جلويش را بگيريد، نصيحت شان كنيد، نگذاريد يك طورى بشود
كه در دنيا منعكس بشود كه ايران وقتى كه به نوا رسيدند خودشان ريختند و چه كردند
و چه كردند. من اميدوارم كه خداوند مويد شما باشد، خداوند پشتيبان شما باشد با قدرت
جلو برويد،اتكالتان به يك مبداء قدرتى است كه هيچ قدرتى در
مقابل او چيزى نيست ، با همان قدرت جلو برويد و شما پيروزيد بحمدالله . 504
حفظ حيثيت نظام به شماها بسته است
لكن مساءله اى كه بايد من عرض كنم و كرارا هم عرض كرده ام ، اين است كه اين انقلاب در
اول كه واقع شد به طور سرعت و به طور غير مترقب ، يكدفعه
مثل يك جامى كه بتركد يك دفعه هجوم كرد و قدرت هاى بزرگ را از بين برد. لكن بعد از
اينكه اين پيروزى حاصل شد، كم كم يك سستى هاى مختصرى ، يك چيزهاى كمى در همه جا،
هم در كميته ها و هم در دادگاه ها و هم در پاسداران و هم در قشرهاى ديگر يك كمبودهائى
پيدا شد. من بايد به شما آقايان و همه ملت ايران خصوصا آنهائى كه
مشغول فعاليت هائى براى نهضت و انقلاب هستند عرض كنم كه همانطور كه پيروزى
انقلاب مرهون شماهاست ، حفظ حيثيت انقلاب هم بسته به شماهاست . انقلاب ، يك دفعه
انقلاب ملى است ، نه اسلامى ، يك انقلاب حزبى است ، نه اسلامى ، آن يك وضعى دارد،
يك وقت مثل انقلاب ايران كه يك انقلاب اسلامى است و همه ديديم و ديديد كه جز فرياد
الله اكبر و اينكه ما جمهورى اسلامى مى خواهيم ، هيچ صداى ديگرى نبود. تمام ملت در
سرتاسر كشور فرياد مى زدند كه (جمهورى اسلامى )، (نه شرقى ، نه غربى ،
جمهورى اسلامى ). اين يك مساءله اسلامى است و ملت ما عاشق اسلام بود كه در همه اطراف
با دست تهى سينه هاى خودشان را سپر كردند، جوان هاى خودشان را بردند در ميدان ، زن
ها و مردها رفتند و مبارزه كردند و پيروز شدند. اين قدرت اسلام بود والا نه حزبى مى
توانست اين كار را بكند و نه مليتى مى توانست اين كار را بكند. و اگر ملاحظه كنيد،
جنبش هاى ملى و جنبش هاى حزبى ، هيچ وقت اينطور نبوده است كه تمام ملت ، بچه ، بزرگ
، زن ، مرد همه يكصدا دنبالش باشند، اين قدرت اسلام بود كه همه را با هم همصدا كرد و
همه را با هم بسيج كرد براى اينكه پيروز بشود و پيروز شد. ملت ما اسلام را مى خواهد
و نه چيز ديگرى را. اگر مليت را مى خواهد، در پناه اسلام مى خواهد.
خيال مى كنند كه اگر يكصد نفر، دويست نفر، پانصد نفر را دور خودشان جمع كردند و
يك عده هم نشريات براى خودشان درست كردند، اينها مى توانند يك كارى در
مقابل ملت بكنند. ملت اسلام را مى خواهد و اسلام و ملت ، روحانيت را به رسميت شناخته است
و مى خواهد. 505
امروز آبروى نهضت بسته به كسانى است كه در خدمت انقلابند
الان حفظ - اين - آبروى اين نهضت بسته به روحانيت است و بسته به پاسداران كه
پاسدار اين نهضت هستند و دادگاه ها و همه نهادهائى كه در خدمت اين نهضت هستند، در خدمت
اين انقلاب هستند. اسلام الان نظر دوخته است به ايران ، ببيند كه اينها با اسلام چه مى
كنند، آيا وفادار هستند به اسلام و روى مصالح اسلامى كار مى كنند. چه در دادگاه ها، چه
در كميته ها و چه در پاسداران انقلاب و چه در قواى انتظامى ديگر و چه در شورا و چه در
هر جا، در همه ادارات ، اسلام الان متوجه اين است و نظر به اين دارد كه اينها چه مى كنند.
اينها با قدرت اسلام پيروز شدند، امروز كه پيروز هستند با اسلام چه مى خواهند بكنند؟
آيا در خط اسلام هستند و اسلام را مى خواهند پيش ببرند و احكام اسلام را در ايران جارى
كنند و انشاء الله در جاهاى ديگر هم اين احكام محقق بشود و نهضت صادر بشود و يا اينكه
خداى نخواسته يك راه ديگرى را پيش دارند؟ امروز، همه ما، همه شما، همه ملت ، همه قشرها
و خصوصا قشرهائى كه در خدمت انقلاب هستند و
مشغول فعاليت هستند، مسؤ وليت بزرگ دارند مسؤ وليت حفظ انقلاب اسلامى و حفظ آبروى
اسلام و آبروى انقلاب اسلامى . اگر خداى نخواسته در قشر روحانى ، چه آنهايى كه در
كميته ها هستند و چه آنهائى كه در مدارس هستند و چه آنهائى كه در شهرستان ها هستند،
اگر خداى نخواسته يك كار اشتباهى واقع بشود، اين اينطور نيست كه بگويند فلان فرد
اين كار را كرده است ، به جامعه روحانيت نسبت مى دهند مى گويند آخوندها
اينطورند. 506
امروز همه مسؤ ولند كه آبروى اسلام را حفظ كنند
اينهايى كه غرض دارند، اينهايى كه مى خواهند روحانيت را بشكنند و
اصل هدفشان اسلام است و مى خواهند اسلام را بشكنند و چون اينها را قشرى مى دانند كه
خدمتگزار اسلام هستند و اينها نگهدار اسلام هستند به اينها حمله مى كنند. اگر يك بهانه اى
روحانيت دست اينها بدهد، اسباب اين شود كه يك مطلب كوچك را بزرگ بكنند، آن هم اگر
از يك نفر صادر شده باشد، به مطلق روحانيين نسبت بدهند. اگر در اين كميته هاى شما
خداى نخواسته يك امرى واقع بشود كه بر خلاف موازين اسلامى است ، مى گويند كه
آخوندها كميته ها را گرفته اند و مشغول كارهاى مثلا خلاف هستند. نمى گويند كه فلان
آدم اينطورى است ، مى گويند روحانيت اينطورى است . آنهايى كه مى خواهند بشكنند
روحانيت را و نمى توانند ببينند كه روحانيين
مشغول اصلاح امور هستند و ديده اند كه تاكنون آنها بوده اند و هيچ كارى نتوانسته اند
بكنند، حالا كه روحانيين آمده اند و سرتاسر ايران روحانى و كسانى كه بسته به
روحانيين هستند، مثل پاسدارها و امثال اينها و كميته ها و همه قشرهاى
فعال ، اين اشخاصى كه روشنفكر غربزده هستند، چون ديدند آنها نتوانسته اند هيچ وقت
يك كار مثبت صحيح بكنند، حزب ها نتوانستند يك كارى انجام بدهند، حالا كه اين قشرهاى
اسلامى و روحانى ، اين قشرهائى كه براى خدا بپاخاستند و جان خودشان را براى خداوند
دارند فدا مى كنند، اينها دارند حفاظت از اسلام مى كنند، اينها به واسطه اينكه براى
خودشان يك كمبودى متوجه شدند مشغول فعاليت شدند كه اين قشر را، چه روحانى ، چه
پاسدار، چه كميته ها و چه سايرين بشكنند كه آن چيزى را كه خودشان نتوانستند و اينها
توانستند، اينها را ناتوان عرضه بكنند. امروز روحانيت و ساير قشرهاى ملت مسؤ ولند
در مقابل خدا كه حفظ كنند آبروى اسلام را، حفظ كنند آبروى انقلاب را، حفظ كنند آبروى
نهضت را و اين مسؤ وليت بزرگى است ، خدمت شماها خدمت بزرگى است و مسؤ وليت تان
بزرگتر، بايد متوجه باشيد. 507
به راه اسلام و در خدمت اسلام باشيد
 | اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف | 
|
|