next page

اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف

back page

و البته بايد همه امور بر نظام و نظم باشد. وقتى كه پايه امور بر نظم بنا شد، باشد و حفظ نظم از واجبات الهى است . بايد در قوه قضائى هم اين نظم محفوظ باشد يعنى اينطور نباشد كه قاضى يك روز بخواهد بيايد و يك روز هم دلش بخواهد نيايد. اين يك يا بايد در استخدام ، استخدام الله برآيد و وظيفه شرعى الهى خودش بداند كه بايد روى موازينى كه هست ، ساعاتى كه تعيين شده است براى كار، كار بكند و اگر چنانچه نخواهد هم اين كلمه استخدام را قبول بكند يا اصلش تصدى نكند يا ملزم بداند خودش را به الزام شرعى كه اگر آمد نظام را حفظ كند، اگر بخواهد وارد بشود و بى نظم باشد، من يك هفته دلم نمى خواهد بيايم ، الزامى كه من ندارم ، نمى خواهم يك چنين آدمى ، اصلا از اول وارد نشود، اگر چنانچه مى تواند كه روى موازينى كه تعيين مى شود و شوراى قضائى تعيين مى كند عمل بكند، ملتزم به اين باشد كه اين عمل تا آخر روى موازين باشد و هر روز هم خودش را عاجز از اين داشت خوب برود پيش شورا و استعفا بدهد، اما متصدى باشد و بى نظم متصدى باشد، اين صحيح نيست . بايد يك مملكتى همه چيزش نظام داشته باشد، همانطورى كه اگر در شهربانى بخواهند اينهائى كه پاسبان هستند بگويند كه ما امروز مى خواهيم نيائيم ، امروز ميلمان كشيده است كه منزل باشيم ، اين نمى شود اين پاسبان نمى شود و اين شهربانى هم نمى شود. و در ساير ادارات هم يك اداره اى بگويد كه من امروز نمى خواهم بيايم ، اين خواستنى نيست . كسى كه يك امر را تصدى كرد بايد نظامش را حفظ بكند. آقايان هم كه از همه قشرها از حيث كار اهميتشان بيشتر است بايد اين نظام را حفظ بكنند و همانطورى كه در ساير جاها يك نظامى هست و بدون نظم يك امرى تحقق پيدا نمى كند يعنى فاسد مى شود، بايد نظام را حفظ بكنند و هر چيزى را كه تقبل كردند با نظم و با ترتيب ، اين را اجراء بكنند و عمل بكنند. 542
كارها بايد روى نظم و قاعده صورت گيرد
از مسائلى كه مى خواستم تذكر دهم اين است كه نظم را كاملا رعايت كنيد. شجاعت غير از تهور است شجاعت در جنگ حركتى است قهرمانانه روى نقشه و نظم و حساب و حال آنكه تهور بى حساب و نظم بر دشمن تاختن است . كارها بايد روى نظم و قاعده صورت گيرد تكرار مى كنم كار وقتى روى نظم و قاعده و براى خدا بود ديگر خوفى نيست چه كسى كشته شد و چه كسى كشت . 543
اگر بخواهند مملكت محفوظ بماند بايد روى نظم رفتار كنند
در اين زمان ما بخواهيم سعيد باشيم ، بخواهيم به سعادت برسيم بايد عمل بكنيم همه با هم دوست و رفيق ، سرباز با درجه دار، درجه دار با افسر، با ارشد، رفيق باشد لكن اطاعت بكنند، اطاعت مساءله اى ، رفاقت مساءله اى ديگر، بالائى ها پائينى را به چشم رحمت نگاه كنند، پائينى ها به بالائى ها اطاعت بكنند. اگر بخواهند يك مملكتى محفوظ بماند بايد ارتش روى ديسيپلينى كه دارد، محفوظ بماند، روى آن نظمى كه دارد روى نظم رفتار كند اگر بخواهد به هم بريزد (حتى حالا من آزاد شده ام ، نخير زير بار كسى نمى روم ) نه ، اين خلاف آن آزادى است كه خدا مى خواهد. آزادى در حدود ضوابط است . (من آزادم حالا، من آزادم سيلى بزنم به ايشان ). نه آزاد نيستى . من آزادم اطاعت از مثلا، از فرماندارم نكنم نه اين آزادى نيست در حدود قواعد و قوانين آزادى هست . يعنى شما ديگر از كسى الان اينجا كه نشسته ايد، ديگر نمى ترسيد، اگر قبل از اين بود، شما خوف اين را داشته ايد كه از اينجا پايتان ...، جمع نمى توانستيد بشويد اينجا، حالا اگر هم آمديد، خوف اين را داشتيد كه از اينجا رفتيد بيرون ، اين ساواكى ها، اين بيرون نباشند، شما را بگيرند و ببرند و بودند و مى گرفتند و مى بردند. اين به اين معنا الحمدلله ما الان آزاديم الان لكن معناى آزادى اين نيست كه من هر كارى دلم بخواهد، بكنم . 544
اين كلمه اى كه گفتيد كه مى خواهند كه من دخالت بكنم ، من كه نمى توانم در همه امور دخالت بكنم ، بالاخره من اشخاص دارم ، بايد اشخاص دخالت بكنند. من مثلا حالا شما را تاييد مى كنم كه در سپاه پاسداران باشيد و در راس باشيد اين معنى دخالت من است ، معنى اين است كه شما اگر كارى آنجا انجام بدهيد من انجام داده ام در آنجا، آنها اگر بخواهند شنوائى از من بكنند بايد از شما شنوائى بكنند. و همين طور سايرين از آن كسى كه من قرار دادم وقتى كه اطاعت بكنند، همان اطاعت از من است و همان دخالت من است . اينطور نيست كه هر كدام ، عليحده باشند. فرض كنيد كه آقاى رئيس جمهور را من قرار دادم براى اينكه رئيس كل قوا باشد و آن چيزى را كه من قرار دادم اگر چنانچه با آن موافقت بكنند موافقت با من است و من خودم مستقيما نمى توانم همه امور را دخالت بكنم من بايد بالاخره اشخاص را قرار بدهم و يك نظمى ايجاد بشود. 545
بى نظمى منجر به هرج و مرج مى شود
ارتش اگر نظم نداشته باشد ارتش نيست و شياطين كه ممكن است نفوذ كرده باشد هم در ارتش ، هم در ژاندارمرى و هم در ساير قواى انتظامى و غير انتظاميه ، آنها در هر جا به يك صورتى دامن مى زنند به اينكه نظم را از ارتش و ژاندارمرى و ساير قواى انتظاميه بگيرند و در باطن خود ارتش ، هرج و مرج ايجاد كنند. اگر يك ارتشى با هرج و مرج بخواهد مواجه باشد و بپذيرد اين هرج و مرج را، معنايش اين است كه ارتش نيست ، هيچ امكان ندارد كه او بتواند با يك قدرتى هر چه هم باشد مقابله كند. اگر نتواند ارتش خودش ‍ را اصلاح كند و قدرت خودش را و پيوند خودش را و نظمى كه در باطن بايد باشد اين را ايجاد بكند، اين نمى تواند در مقابل غير، هر غيرى باشد، مقاومت كند. اينهايى كه مى آيند به جوان ها از راه دلسوزى مى گويند كه چرا بايد شما مثلا، اين مثل زمان طاغوت مى ماند كه شما اطاعت كنيد، خير، اين مثل زمان اميرالمومنين مى ماند، اطاعت از طاغوت بد است نه اطاعت از ارتشى كه مال اسلام است ، اطاعت از يك فرماندهى كه فرمانده اسلام است واجب است به حسب حكم اسلام ، تخلف حرام است ، طاغوت براى طاغوتيش بد بود نه براى نظمش . اگر شما بخواهيد كه به هم بزنيد اوضاع را و يك دسته جوان نپخته و بى تفكر بيايند در اينجا و بخواهند به هم بزنند اوضاع را، تمامتان آسيب پذير خواهيد شد، نه فقط صاحب منصب ها، خير، همه آسيب پذير خواهيد شد. 546
اطاعت از مافوق در جمهورى اسلامى ، حكم خداست
اگر بنا باشد درجه هاى بالا، البته آنهائى كه انشاءالله اسلامى حالا هستند و مى شوند، اينها را از آنها اطاعت نكرد و از فرمانده كل قوا اطاعت نكرد اگر بنا شد يك همچو چيزى باشد هيچ وقت نمى تواند ارتش ، ارتش باشد. زمان حضرت امير هم اطاعت واجب بود بر ارتش نسبت به فرماندار، حكم اسلام است ، البته فرماندار هم بايد با نظر طاغوتى نگاه نكند به آنها، با نظر عطوفت ، مهربانى باشد. بايد همه شما قوه واحده باشيد، يد واحد، يد واحد، واحد على من سواهم بايد همه شما نظم را حفظ كنيد، همه قواى انتظاميه نظم را در باطن خودشان حفظ كنند تا يك ارتش صحيح باشد، يك ژاندارمرى صحيح باشد، يك سپاه پاسداران صحيح باشد. اگر بنا باشد كه سپاه پاسداران به طور هرج و مرج كار بكنند، هر كه ، هر جا چهار نفر باشد برود به مردم تعرض بكند و مال مردم را خداى نخواسته بگيرد، اين پاسدار اسلام نمى شود، اين طاغوت است به صورت ديگر درآمده مگر طاغوت چى بود؟ طاغوت همين بود كه جان و مال مردم در امان نبود در زمان او. اگر بنا باشد كه جان و مال مردم در اين زمان هم از قواى انتظاميه در امان نباشد اين هم طاغوت است ، منتها با صورت ديگر آمده بيرون و طاغوتى كه به صورت مسلم بيرون بيايد خطرش از آن طاغوت بدتر است ، اين منافق است . عذاب منافق ها بيشتر از عذاب كفار است . سعى كنيد همه تان ، همه قواى انتظاميه سعى كنند كه هماهنگ بشوند، سعى كنند كه به آن موازينى كه در ارتش هست ، موازينى كه در سپاه پاسداران هست ، موازينى كه در ساير قواى انتظاميه هست عمل بكنند، خيال نكنند كه اطاعت از مافوق ، خير، اين طاغوتى است ، خير اطاعت از مافوق در جمهورى اسلامى و در لشكر اسلام حكم اسلام است ، حكم خداست ، اطاعت از فرماندارها كه به يك تعبير اولى الامر هستند اين در قرآن واجب شمرده مى شود و واجب است اين . 547
بايد سلسله مراتب محفوظ باشد
البته مساءله مهم اين است كه ارتش و پاسداران و ژاندارمرى ما با يكديگر هم زبان و هم پيمان باشند و مهمتر اينكه در عمل با هم هماهنگى داشته باشند زيرا در هماهنگى است كه پيروزى ميسر مى شود، بايد سران با هم تفاهم داشته باشند كه بحمدالله دارند، بايد سلسله مراتب محفوظ باشد، بايد اطاعت بى چون و چرا انجام گيرد ولى درست مثل صدر اسلام ، اطاعت بدون هيچ اغماض بايد باشد و محبت و دوستى و برادرى هم بايد باشد. حضرت امير عليه السلام رئيس كل قوا بودند ولى نسبت به ساير افراد ارتش اسلام هم عطوفت داشتند. هرگز در سپاه اسلام تحميل نيست يعنى درست يك عده برادر هستند كه در كنار هم براى خدا مى جنگند، كه يكى فرمانده و ديگرى فرمانبردار است و تخلف از دستور فرمانده جايز نيست . بايد نظم كاملا رعايت شود، بايد فرماندهان به سربازان بفهمانند كه همه با هم برادريم و همه با هم مى خواهيم كارى را انجام دهيم ، ولى ارتش هم بايد از فرمانده كل قوايش كه آقاى بنى صدر است اطاعت كند. خلاصه امروز كه ما از طرف قدرت ها در خطر هستيم ، البته به نظر من بعيد به نظر مى رسد، بايد منسجم باشيم زيرا اگر انسجام بوجود آيد، هيچ قدرتى نمى تواند به شما زور بگويد و پيروزى از آن شماست . 548
حفظ سلسله مراتب و برخورد اسلامى با زيردستان
آقايان توجه دارند كه انتقال پيدا كردند از ارتش طاغوتى به ارتش الهى . توجه دارند كه رژيم تبهكار سلطنتى مبدل شد به رژيم جمهورى اسلامى كه عدل در او سرلوحه تمام برنامه هاست . توجه دارند كه حالا كه ارتش اسلامى است وظائفشان با آن وقت كه ارتش ، ارتش طاغوتى بود فرق دارد همانطورى كه موظفند سلسله مراتب را حفظ كنند، بزرگترها، صاحب منصب ها و افسرهاى ارشد موظفند كه با ساير طبقات به طور سلامت و به طور اسلاميت رفتار بكنند و گمان نكنند سربازان كه حالا كه انقلاب شد ما بايد اطاعت نكنيم . اسلام اطاعت فقيه را واجب دانسته است و من امر مى كنم به شما كه اطاعت كنيد از مافوق هاى خود و حفظ نظام را بكنيد. و من سفارش مى كنم به افسرهاى ارشد و ديگر افسرها كه مراعات اسلامى خودشان را بكنند و با زيردستان همان كنند كه پيغمبر اسلام با زيردستان مى فرمود و امير المومنين سلام الله عليه الان شما در آغوش اسلام هستيد و برادر با همه مسلمين و همه در آغوش اسلام هستيم و بايد وظائف اسلامى را عمل كنيم ، همچو نباشد كه فقط اسم جمهورى اسلامى باشد، اسم ارتش اسلام باشد، ولى معنا و محتوا آنطور نباشد برادرها اگر بخواهيد استقلال مملكت خودتان را حفظ كنيد و اگر بخواهيد از تحت يوغ ابرقدرت ها تا آخر خارج بشويد به اسلام توجه كنيد و به احكام اسلام سر فرود آوريد. اسلام براى شما و براى ما و براى ملت ما تمام آزاديها و استقلال را فراهم مى كند و در سايه اسلام ما مى توانيم مملكت خودمان را حفظ كنيم شما ديديد كه ملت ما با نداشتن ابزار جنگى ، لكن داشتن ايمان بر تمام ابر قدرت ها كه پشتيبانى مى كردند از رژيم سابق غلبه كردند و اين نبود جز اتكال به اسلام و اتكال به قرآن كريم . 549
مالك اشتر و محمدبن ابى بكر از صاحب منصبهاى بزرگ حضرت امير (عليه السلام ) بودند
شماها جوان هاى صاحب منصبان ارتش كه مثل آن پيرها نيست كه ديگر آن فطرتتان را از دست داده باشيد در مقابل دلار، شما برگرديد به آغوش ملت و ملت شما را مى پذيرد و حكومت اسلام هم شما را نگهدارى مى كند. گمان نكنيد كه اگر حكومت اسلامى آمد، ديگر صاحب منصب نمى خواهد اينها تبليغاتى است كه مى كنند حكومت اسلامى هم همه اين ابزارى كه ساير حكومت ها دارند دارد، منهاى دزدى . دزدى را ما مى خواهيم جلويش را بگيريم ، دزدها را مى خواهيم بگيريم آنهائى كه خدمت به وطن مى كنند، ارجمندند پيش همه ما، پيش خدا هم ارجمندند، آنها همه چيز برايشان مهيا خواهد شد آنهائى كه دزدند و اموال اين ملت را دزديدند و در خارج بردند و خوردند، آنها البته مواخذ خواهند شد و گمان نكنند كه از ايران رفتند بيرون . تمام شد قضيه ، اگر اينجا بيايند، اين جوان ها هستند كه اينجا به حسابشان مى رسند. اگر امريكا بروند، باز هم هستند، انگلستان بروند، باز هم هستند اينها گمان نكنند كه پول ها را بردند و خود شاه هم همين طور، خيال اين معنا را بكند كه حالا ما پول ها را مى خوريم حالا هم همينطورى مى مانيم و بعد هم با طياره سوار مى شويم و فرار مى كنيم مى رويم به آمريكا، هرجا برويد، هستند جوان هاى غيور ايرانى در آنجا و به حساب شما خواهند آنجا رسيد. در هر صورت من از اين جوان هائى كه در ارتش هستند و من ميدانم كه آنها فطرت اسلامى خودشان ، فطرت انسانى خودشان را از دست نداده اند و اينها قلبا با ملت هستند منتها حالا، تحت به خيال خودشان فرمان اين بزرگترها، ارتشبدها يا امثال اينها هستند و اينها را ترسانده اند از اينكه اگر يك وقتى حكومت اسلامى پيش بيايد ديگر صاحب منصبى تو كار نيست ، خير، زمان حضرت امير هم صاحب منصبى تو كار بوده است منتها با يك فرم ديگرى بوده است . صاحب منصب ، آن وقت هم مالك اشتر يكى از صاحب منصب هاى بزرگ حضرت امير بوده است ، محمدبن ابى بكر يكى از صاحب منصب هاى بزرگ حضرت امير بوده است هميشه محتاج است مملكت به ارتش و هميشه محتاج است به صاحب منصب و هميشه محتاج به همه اين قشرهائى كه در ادارات است آنى كه احتياج به او ندارد، آنهائى هستند كه سربار هستند، آنهائى كه مى خواهند مال ملت را بخورند و كار هم نكنند، مال ملت را بخورند و نفعى هم نداشته باشند براى ملت ، آنها البته حساب خودشان را بايد بكنند و هر چه كمتر بخورند به نفع خودشان است ، هر چه هم كمتر ببرند به نفع خودشان براى اين كه در هر جا بروند، اينها پيدا خواهند شد. 550
امروز اطاعت از بالادست ها يك امر شرعى است
امروز مملكت ما با اين وضعى كه دارد احتياج به همفكرى دارد و همكارى احتياج به نظم دارد اگر در يك كشورى نظامش تحت قواعد و تحت مسائلى كه در نظام مطرح است ، از اينكه فرمانده وقتى فرمان داد بايد اطاعت شود، فرمانده كل قوا وقتى امرى كرد بايد اطاعت شود، فرماندهان هنگ ها و يا ساير جاها وقتى امر كردند بايد اطاعت شود، اگر اين معنا نباشد در نظام ، اين نظام نيست ديگر. اگر يك نظامى خودش بين خودش يك بى نظمى ها باشد، اگر قواى مسلح در بين خودشان هماهنگى نباشد، ما نيز توقع نداشته باشيم كه كشور ما به پيش برود...
ما امروز اگر چنانچه همه اين ارگان ها به هم جوش نخورند و همه با هم همدست نباشند، بايد در انتظار مصيبت باشيم . بايد ارتش با كمال قدرت كار بكند و تمام قوايى كه در تحت نظم هستند و در تحت قواى بالا هستند و در تحت درجه دارها و افسرهاى بالا هستند. فرماندهان هستند، اينها بايد اطاعت بكنند. امروز اطاعت از بالا دست ها يك امر شرعى است ، يك مطلبى نيست كه مثل سابق باشد بتوانند از زير آن در بروند و مانعى نداشته باشد. امروز يك كسى است كه بالاى سر همه است و آن خداى تبارك و تعالى است كه همه چيز را در ظاهر و باطن مى بيند. اگر بخواهد اين مملكت از اين آشفتگى هايى كه حالا مثلا هست جلوگيرى بكند، جز اينكه هم قواى مسلح با هم و هم مجلس با دولت ، با رئيس جمهور، با امثال ذلك با هم ، اگر چنانچه تشريك مساعى با هم نكنند نبايد توقع داشته باشند كه مملكت به پيروزى نهائى برسد. 551
بايد در ظاهر و باطن اطاعت كرد
و از مهمات اين است كه نظم در كار باشد يعنى اگر چنانچه نظام نباشد در كار و امور تحت يك نظامى انجام نگيرد اين تزلزل ايجاد مى كند. اگر بنا باشد كه فرض كنيد كه سپاه پاسداران اطاعت نكنند از رئيس شان ، همه اينها اطاعت نكنند از آن فرمانده كل ، در ژاندارمرى همين طور، در آنجا همين طور و خودشان بخواهند هر كدامى يك راهى بروند، اين اسباب اين مى شود كه يك قواى مسلح متزلزل بشود و با تزلزل قواى مسلح مملكت متزلزل است . بنابراين يكى از مهمات اين است كه نظم را حفظ بكنند يعنى بشناسند آن كه رئيس فوج است ، آن كه رئيس لشكر است ، آن كه رئيس پاسداران است . اين را همه به نام اسلام بشناسندش به اينكه لازم است اطاعت از او بكنند. حالا مثل زمان طاغوت نيست كه اگر خواستم اطاعت مى كنم ، اگر هم ظاهرى نخواستم در باطن اطاعت نكنم . حالا مساءله ، مساءله اسلام است . اسلام باطن و ظاهر همه را دارد مى بيند، خداى تبارك و تعالى محيط باطن و ظاهرها هست ، آنى هم كه در باطن مخالفت بكند، آن هم مخالفت خدا را كرده است . اين هم يكى از مسائل مهمى است كه در ارتش و در سپاه پاسداران و در همه قواى انتظاميه و قواى مسلحه ، در همه اينهمه بايد مراعات بشود. 552
اگر نظام با نظم نباشد، اين نظام نيست
من براى بار چندم است كه به اين قواى مسلح سفارش مى كنم نظم در بين هر ارگانى كه هست بايد برقرار باشد و وظيفه دارند كه با نظم باشند. اگر نظام با نظم نباشد، اين نظام نيست ، اين آشفتگى است و اين نمى تواند هيچ كارى انجام بدهد. پاسدارها بايد با نظم باشند، پائين ترها از بالاترها اطاعت كنند، ارتش بايد با نظام باشد، مراتب را حفظ بكند و بايد همه با هم هماهنگ باشند، برادر باشند، هر دسته اى براى خودش عليحده نكشد به طرف خودش ، همه با هم روابط داشته باشند، سرانشان با هم روابط داشته باشند، بنشينند اگر مسائلى دارند باهم حل كنند و اينطور نباشد كه در هر يك از اينها يك آشفتگى باشد و بين خودشان ناهماهنگى ، بايد همگام باشند و همه با هم باشند براى اينكه يك مملكتى است مال همه است امروز و اين مملكت كه مال همه است ، همه شما بايد حفظش ‍ بكنيد و خصوصا قواى مسلحه بايد حفظ بكنند اين مملكت را. 553
امروز امر خداست كه بايد نظم و سلسله مراتب را حفظ كنيد
و نكته اى كه مى خواهم عرض بكنم و اين اختصاص به شما ندارد اين يك امر عامى است نسبت به همه قواى مسلحه اينكه اينطور توهم نشود كه حالا ما آزاد هستيم و ما آزاد شديم و آن زد و خوردهائى كه پيشتر بود نيست و آن كتك ها و حبس ها نيست و آن اعدام ها نيست ، حالا بايد انضباط هم نداشته باشيم . اگر چنانچه يك قواى مسلحه اى بى انضباط باشد يعنى اگر چنانچه فرمانده حكم كرد، اجرا نكند، اگر چنانچه آن طبقه بالائى كه صاحب منصبند يك امرى را گفتند، اينها اجرا نكنند، اگر اينطور باشد انسجام از بين مى رود. آنوقت خداى نخواسته اگر يك امرى پيش بيايد نمى توانيد شما مقابله كنيد. شما قواى مسلحه ، از ژاندارمرى گرفته تا ارتش تا شهربانى تا پاسدارها، همه اگر چنانچه منظم نباشيد و سلسله مراتب ملاحظه نشود اين اسباب اين مى شود كه افرادى باشند يك يك . ژاندارمرى وقتى مى تواند خدمت بكند، ارتش وقتى مى تواند خدمت بكند كه اجتماع توى كار باشد. يك يك افراد كه كار ازشان نمى آيد، اين يك يك ها وقتى متصل به هم شدند و يك نظمى داشت مى توانند كار انجام بدهند، اما اگر يك يك ، يكى هائى باشند كه با هم منسجم نيستند يا نظم ندارند، اينها علاوه بر اينكه كارى ازشان نمى آيد اخلال هم مى كنند. بايد توجه داشته باشيد كه امروز شما خدمتگزار اسلام هستيد و بايد براى خدا كار بكنيد و امر خداست كه بايد اين مسائل را با دقت ملاحظه كنيد و نظم را حفظ كنيد و سلسله مراتب را حفظ بكنيد و اين يك مطلبى است كه مربوط به شما تنها نيست و مربوط به همه قواى مسلحه است ، چنانچه توجه به اينكه مبادا يكى خلاف بكند آن هم اختصاص به شما ندارد همه قواى مسلحه بايد در اين معنا باشند. امر به معروف و نهى از منكر بر همه ملت واجب است . اگر يك خلاف يكى كرد بايد او را نهى بكنيد، بايد باز داريد او را از اين كار و اگر چنانچه يك آدمى در يك پادگانى يك عملى كرد كه بر خلاف وظيفه بود بايد اطلاع بدهيد تا اينكه اين را جلويش را بگيرند. 554
بايد براى خدا مراتب و سلسله مراتب را حفظ كنيد
گر چه كشور ايران بالا و پائين ندارد و آن دوله ها و سلطنه ها رفته اند و ما خودمان هستيم ، لكن بايد نظم و نظام باشد شما بايد براى خدا مراتب و سلسله مراتب را حفظ كنيد و اگر بنا باشد هر كس خودش راى بدهد و عليحده عمل بكند، آنوقت است كه معنويات و موفقيت ها عادى هم از بين مى رود و شما مى دانيد با آنكه پيغمبر اكرم در مسجد مى نشست و كسى كه وارد مى شد نمى دانست كه كدام يك از آنها پيغمبر است ، با اين حال همه مامور اطاعت از او بودند ما همه برادر هستيم ، لكن اگر نظام نباشد برادرى هم به هم مى خورد مثلا اگر در جنگ بنا باشد از فرماندهى اطاعت نشود، مسلما شكست خواهيم خورد در جنگ آنوقتى شكست نيست كه همه گوش به فرمان كسى باشند كه وقتى نقشه و فرمان مى دهد همگى به آن عمل كنند و ذكر فان الذكرى تنفع المومنين 555 پس با اتكال به خداوند تعالى روحيه خودمان را تقويت كنيم و با هم برادر باشيم و بدانيم آنها كه با هم اختلاف دارند، موفقيت هم ندارند و شما نمى خواهيد با زور موفقيت پيدا كنيد. شما مى خواهيد با اخلاق خوب و كردار خوب با مردم رفتار كنيد تا پيش خدا و خلق آبرومند باشيد و مردم را از خودتان بدانيد و اگر تفنگ و اسلحه هم در دست شماست ، با اخلاق مردم را خاضع كنيد و خضوع قلبى ميزان است و اگر بتوانيد قلب مردم را همراه خود كنيد، اين چيزى است كه پيش خداوند دوام و ثبات دارد من دعاگوى شما هستم و اميدوارم انشاءالله به وظايف دينى و اسلامى و كشورى خودتان عمل كنيد. 556
2 - رفتار اسلامى با زيردستان
نظام اسلامى ، مولودى ناشناخته براى دنيا
من از حضور اين عزيزانى كه با چهره هاى نورانى در اينجا آمده اند تشكر مى كنم و هميشه دعاى به همه قشرها خصوصا سربازان اسلام ، از ياد نخواهد رفت . شما بايد توجه به اين معنا داشته باشيد كه اين جمهورى - اسلام - اسلامى ، مخلوط يك قوائى است كه براى دنيا نمى تواند شناخت داشته باشد. اصلا اين تركيب در دنيا سابقه نداشته است ، تركيبى از ارتش و روحانى ، تركيبى از ملا و سپاهى ، تركيبى از رئيس جمهور اينطور، و رئيس مجلس آنطور و نخست وزير آنطور، اين تركيب سابقه ندارد و تركيب ناشناخته اى است و لهذا طرح هائى كه در دنيا به ضد اين انقلاب ريخته شده است و مى شود، از باب اينكه شناخت روى اين تركيب ندارند و سابقه به اين نحو اجتماع ندارند، خنثى مى شود امروز اين تركيبى كه در دولتمردان است و اين تركيبى كه در آنها و مردم است ، اين مجموعه ناشناخته است . شناخت اشخاص دانشمند در دنيا از يك ارتش طاغوتى بوده است و از يك دولت طاغوتى و از يك مردم تحت ستم كه بايد هميشه ظلم بكشند امروز نه رهبران شما و فرماندهان شما از سنخ فرماندهان زمان رژيم طاغوتى است و نه دولت شما از سنخ آن دولت هاست و نه ارتش شما و سپاه شما و بسيج شما و شهربانى شما و ديگر قواى نظامى و انتظامى شما از سنخ و بافت آن سابق است و از سنخ و بافت كشورهاى دنيا، سرتاسر اصلا اين يك موجود جديدى است كه در اين عهد و در اين عصر متولد شده است كه كارشناسان و دانشمندانى كه با آن امور ماءنوسه خودشان سروكار داشته اند، اين مولود جديد را نمى توانند بشناسند ايده اين مولود را هم نمى توانند بفهمند، انگيزه حركت هاى اينها را هم نمى توانند بفهمند و آن ايمانى كه در قلب اينهاست ، آنها نمى توانند ادراك كنند. آنها سروكارشان با يك موجودات ديگرى بوده است وراى اين مولودى كه در اين عصر پيدا شده است . و شما ملاحظه مى كنيد كه نه نظر شما امروز به فرمانداران و فرماندهانتان ، مثل نظر آن اشخاصى در سابق بودند در ارتش ، و نه فرماندهان شما آن نظر را به شما دارند كه سابق فرماندهان داشتند فرماندهان سابق ، زيردستان - خودش را - خودشان را مثل اسيران مى انگاشتند، مثل عبيد توهم مى كردند و هرگز حاضر نبودند كه با آنها در يك جمع خصوصى بنشينند و - دل - درد دل اين عزيزان را گوش كنند تا بفهمند فرماندهان شما حالا از سنخ خود شما هستند، در آغوش خود شما هستند، چنانچه شما هم نور چشم فرماندهانتان هستيد و در آغوش آنها هستيد. اينكه همه توطئه ها خنثى مى شود و همه چيزهائى كه در دنيا براى ضد ما خرج مى شود به باد فنا مى رود، روى همين معناست كه ما يك موجود ناشناخته هستيم . اين مولود يك مولود تازه است ، دنيا تازه يك همچو مولودى را بوجود آورده و تا آمدند اين را بشناسند، طولانى است وقت و اگر شناختند، همه متوجه به آن مى شوند. آنهائى كه امروز با شما مخالفت دارند، با يك موجود ناشناخته مخالفت دارند، نمى دانند شما چى هستيد آن تحولى كه در همه افراد اين ملت پيدا شده است و منجمله ارتش و سپاه و همه قواى نظامى و انتظامى ، اين تحول الهى است كه چشم و گوش دنيا نسبت به آن كور و كر است ، نمى توانند بفهمند كه شما چى مى خواهيد، نمى توانند بفهمند كه ارتش اسلامى يعنى چه . آن اسلامى كه پيش بسيارى از اين دولت ها هست ، اين اسلام ، غير از اين اسلامى است كه شما ادراك كرده ايد و آن ارتشى كه در دنيا هست ، غير از اين ارتش است ، اصلا سنخش مخالف است فرماندهان ارتش كه به هر جا ملاحظه بكنيد، ارتشى ها را عبيد خودشان مى دانند و ارتشى ها ملزمند به اينكه آنها را هم بالادست و بالادست بدانند. ارتش امروز ايران اينطور نيست ، نه پرسنل شان آن پرسنل است و نه فرماندهانشان آن فرماندهان ، نه نظر فرماندهان به پائين ترها به اصطلاح نظر بالا و پائين است و نه نظر پرسنل به آنها اين است كه اينها يك مقامى دارند كه ما نبايد با آنها اصلا صحبت كنيم . در آن رژيم و رژيم هاى سابق بر آن ، در طول تاريخ شاهنشاهى ، اگر ارتشى بود، ارتش متجاوز بود و اگر ژاندارمرى بود، براى تجاوز به مردم در بين بلاد گماشته شده بودند و اگر شهربانى بود، شهربانى براى تعدى به مظلومان گماشته شده بود. شما همه ياد داريد در چند سال پيش از اينكه رژيم محمدرضا به طور غصب اين مملكت را گرفته بودند، در نظر داريد كه خود شما، يعنى نه شماى شخصى ، خود آنهائى كه در ارتش بودند چه وضعى داشتند، نسبت به پائين ها چه جور بودند و نسبت به بالاها چطور آن سپهبدها و سرلشگرها و نمى دانم امثال آنها وقتى كه به پاى مظلومان و زيردستان مى رسيدند، آنطور غبغب را پر مى كردند و به آنها اربابى مى فروختند و در مقابل يك نفر اجنبى كه از خود آنها در ارتش شان بسيار كمتر بوده است درجه اش ، به طور خاضعانه رفتار مى كردند، براى اينكه آنها مكتبى نبودند، يعنى مكتب اسلام را نديده بودند، از اسلام بى اطلاع بودند. 557
اطاعت بايد اطاعت فرزند از پدر باشد
در عين حال كه بايد سلسله مراتب در قواى انتظامى دقيقا مراعات شود و اطاعت از مافوق حتمى است ، مافوق موظف است با زيردست رفتار اسلامى - انسانى داشته باشد. 558
چنانچه در بين خودتان (كه من افسر ارشد هستم ، من افسر هستم ) ديگران به ديگران ظلم بكنند، خداى نخواسته اين طرز نباشد همه مراتب بايد محفوظ باشد، اطاعت بايد بشود. اما برادرى هم بايد باشد، اطاعت فرزندى از پدر باشد. شما با زيردستان خودتان خوشرفتارى كنيد و آنها احساس كنند كه شما مسائل آنها را مى خواهيد، آنها را دوست داريد، آنها از خود شما هستند، پيوند شما هستند. وقتى اينطور شد، يك ارتش ، ارتشى اسلامى مى شود. ملت هم با ارتش اسلام دوست است ، رفيق است ، پشتيبان است و همه با هم برادر باشيد و همه با هم در خدمت اسلام و در خدمت كشورتان و اميدوارم كه ديگر آن مسائل سابق و چپاول سابق ، آن زورگوئى هاى سابق برنگردد، همه با هم برادرانه زندگى كنيم و همه با هم برادرانه حفظ كشورمان بكنيم . 559
تعدى به زيردست ، استكبار است
امروز روزى است كه خداى تبارك و تعالى به ما آزادى و استقلال مرحمت فرموده است و ما را با اين آزادى و استقلال امتحان مى كند. ما را آزادى مرحمت فرموده است كه ببيند در اين آزادى ما چه مى كنيم . ما مستقل شديم و خداوند به ما اين مرحمت را فرمود تا ماچه بكنيم ، آيا ما هم از مستكبرين باشيم يا از مستضعفين ؟ هر فرد مى شود كه مستكبر باشد و مى شود مستضعف باشد. اگر من به زير دست هاى خودم ولو چهار نفر باشد تعدى و تجاوز كردم و آنها را كوچك شمردم ، بنده خدا را كوچك شمردم من مستكبرم و او مستضعف و مشمول همان معنائى است كه مستكبرين و مستضعفين هستند. اگر شما كسانى كه زير دستتان هست ضعيف شمرديد به آنها خداى نخواسته تعدى كرديد، تجاوز كرديد، شما هم مستكبر مى شويد و آن زير دست ها مستضعف . ببينيم ما از اين امتحان ، از اين بوته امتحان چطور بيرون مى آئيم ، آيا سرفراز بيرون مى آئيم يا گردن كج و شكسته ؟ آيا ما با بندگان خدا به طور، به طورى كه خداى تبارك و تعالى امر فرموده است رفتار مى كنيم حالا كه آزاد شديم ، آزادى را وسيله براى خدمت به خلق و خدمت به خالق قرار مى دهيم يا آزادى را براى مخالفت با خدا و استكبار مردم ؟ هيچ فرق نيست ما بين من طلبه و اين آقايان اهل علم و شمايى كه از عشاير محترم هستيد و بازارى و ارتشى و ادارى و همه و همه ، ما الان در تحت مراقبت هستيم ، مراقبت شديد، امتحان الهى . 560
عذاب تعدى به زيردستان بسيار سخت است
نعمت ها گاهى براى امتحان است تا آن اشخاصى كه نالايقند، آن اشخاصى كه فرصت طلبند اينها كارهاى خودشان را بكنند و مستحق عذاب بشوند آنهائى كه لايقند، آنهائى كه شريفند آنها هم كارهاى شرافتمندانه خودشان و خدمت به هموطن خودشان را بكنند تا سعادتمند باشند. بسيار مشكل است ، بسيار مشكل است كه از اين امتحانى كه خداى تبارك و تعالى ما را در معرض آن قرار داده است از عهده برآئيم ، و بسيار مراقبت مى خواهد كه مبادا خداى نخواسته ما از امتحان بد درآييم . اگر از امتحان بد درآييم ممكن است كه باز عنايت خدا برگردد و آزادى سلب شود، استقلال گرفته بشود. همين دنيا ممكن است كه ما اگر چنانچه بر خلاف موازين الهى رفتار كنيم و اين آزادى را اسباب دست براى تعدى به مظلومان قرار بدهيم ، در همين دنيا ممكن است ما مجازات بشويم . و اميد است كه در همين دنيا مجازات بشويم ، مجازات ما به عالم ديگر نرسد. مجازات عالم ديگر غير از اين مجازات هاست . ما نمى توانيم تصور آن مجازات ها را بكنيم . اگر ما خطاكار هستيم ، خدايا! اگر ما خطاكار هستيم ، اگر اين آزادى را ما وسيله قرار دهيم از براى تعدى به مظلومان ولو يك نفر باشد، تعدى به زيردستان ولو يك نفر باشد، خدايا! ما را در همين عالم عذاب كن نگذار برسد به عالم ديگر. 561
با زيردستان خود عادلانه رفتار كنيد
پاسدارى فقط پاسدارى مرز نيست . پاسدارى يك معناى وسيعى دارد. هر يك از ما پاسداريم نسبت به ديگران ، من بايد نصيحت بكنم به شما، شما به من نصيحت كنيد. من به شما بگويم كه امروز كه روز امتحان است خوب از امتحان بيرون بيائيد، شما هم به من همين معنا را بگوئيد من به شما عرض مى كنم كه با مظلوم ها و زير دست هاى خودتان خوب رفتار كنيد، عادلانه رفتار كنيد. شما هم به من بگوئيد. همه ما مسؤ وليم كلكم راع و كلكم مسؤ ول همه ما مثل شبان ها هستيم و همه ما مسؤ ول هستيم از اين شبانى . همانطورى كه مى دانيد شبان نسبت به آن گوسفندهائى كه زيردستش است محبت دارد، آنها را در جائى كه علفزار باشد، در جائى كه آب خوب باشد مى برد و آنجا تربيت مى كند. همه ما نسبت به هم اينطور بايد باشيم ، مثل شبانى كه گوسفندهاى خودش را با محبت بدون آزار تربيت مى كند ماهم اينطور باشيم . مبادا كه يكى از ما خداى نخواسته حالا كه آزاد است ، به آن دوست زير دستش ، به آن شخص زيردستش تعدى بكند، تجاوز بكند و تعدى و تجاوز عبارت از همان هائى است كه اسلام منع كرده است ما همه مسؤ ول هستيم و خداى تبارك و تعالى الان همه ما را، همه ملت ايران را در تحت امتحان قرار داده است . از امتحان خدا خوب بيرون بيائيد. 562
رحمت و راءفت با تمامى طبقات و شدت و حدّت با توطئه گران مشى اسلام است
اگر بخواهيد پيشرفت بكنيد و همه چيزتان انشاءالله اسلامى بشود و پيروزى نظير پيروزى هاى صدر اسلام بشود، كارى بكنيد كه خودتان هم ساخته بشويد، همانطور كه سربازهاى صدر اسلام در عين حالى كه سربازى مى كردند، وظائف صوريه اسلام را هم به تمام معنا به جا مى آوردند، همانطورى كه شمشير مى كشيدند و مى كشتند. دشمنهاى اسلام را با خودشان به طور رافت ، به طور دوستى ، برادرى رفتار مى كردند همين دستور قرآن كريم است كه از اوصاف مومنين صدر اسلام و اينها نقل مى فرمايد كه اينها رحيم هستند بين خودشان رحماء بينهم 563 خودشان با هم با رحمت رفتار مى كنند اشداء على الكفار وقتى به كفار مى رسند شدت . حضرت امير وقتى كه مواجه مى شود با لشكر معاويه كه از كفار هم بدتر بودند، با خوارج كه آنها هم به همين طور بودند، با كمال شدت ، بعد از اينكه مى ديد هدايت نمى شوند، سفارش مى كرد كه شماها ابتداء به جنگ نكنيد، به لشكر خودش فرمود شماها ابتدا به جنگ نكنيد ولو حق با شماست ، بگذاريد آنها ابتدا كنند وقتى آنها ابتدا مى كردند، گاهى هم يكى دو تا كشته مى شدند، آنوقت اجازه مى داد و با كمال قدرت تا آخر مى كوبيد. خوارج را همچو سركوب كرد كه از آنها چند نفرى توانستند فرار كنند و خوارج هم همانها بودند كه بعد هم توطئه كردند و حضرت امير را به شهادت رساندند.
اسلام با كمال رافت ، با كمال رحمت با همه طبقات رفتار مى كند و همين رحمتش هدايتى است كه مى خواهد همه قشرهاى عالم به سعادت برسند لكن با توطئه گرها با شدت رفتار مى كند و بايد هم اينطور باشد. و شما هم كه سرباز اسلام هستيد و من اميدوارم كه شما را در طومار امام زمان سلام الله عليه ثبت كنند اسم هايتان را، بايد وضعتان همان باشد، سرمشق همان باشد كه اسلام طرح كرده است كه خودتان با هم دوست ، رفيق ، با همه قشرها رفيق و رحيم باشيد، در مقابل دشمن قوى و مصمم و كوبنده . 564
با زيردستان برادرانه و دوستانه رفتار كنيد

next page

اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف

back page