فرزدق و شعر
فرزدق شاعر مشهور نزد سليمان بن عبدالملك بن مروان اموى (از سلاطين بنى اميه كه
پس از خود عمر بن عبدالعزيزين مروان پسر عموى خود را جانشين قرارداد و متوفى در
سال 99 ه) آمده و قصيده اى براى او خواند، و از جمله ابيات آن بود:
محمد بن مسلم الثقفى (ساكن كوفه و از بزرگان اصحاب حضرت باقر عليه السسلام )
شخص جليل و محترم و شريف و ثروتمندى بود، روزى حضرت باقر عليه السلام او را
فرمود كه : تواضع و فروتنى كن ! و بشر المخبتين مژده بده آن افراديرا كه خشوع و
تواضع مى كنند.
يونس بن حبيب نحوى كه عثمانى بود نقل مى كند:
بخليل بن احمد (عالم بصرى نحوى عروضى مشهور و متوفى در حدود 175 هجرى ) گفتم
مى خواهم مطلبيرا از تو سئوال بكنم ، و تقاضا مى كنم كه آنرا پيش خود نگهداشته و از
ديگران كتمان بفرمائى !
خليل بن احمد را (از مشايخ اهل فضل و ادب و مؤ سس علم عروض ) زندگى و معيشت در
بصره تنگ شد، و از بصره بقصد خراسان حركت كرد.
در روضات الجنات (ضمن شرح حال قاسم شاطبى ) از شرح شاطبى امام سخاوى
نقل مى كند كه : حمزه بن حبيب الكوفى يكى از قراء سبعه مشهور كه از تلامذه حضرت
صادق عليه السلام محسوب مى شود، و شخص زاهد و پرهيزكار و عابدى بوده است ، مى
گويد: شبى تنها در خانه ام بودم ، و درب اطاق بسته و چراغ روشن بود كه خواب سبك
و مختصرى مرا گرفت ، و چون چشمم را باز كردم ديدم دو نفر در
مقابل من ايستاده ، گفتند: وحشت و اضطراب مكن ما دو تن از برادران مؤ من جن تو هستيم ، و
چون با هم اختلاف پيدا كرديم ، قرار گذارديم كه شما در ميان ما حكم كنيد.
ادهم پدر ابراهيم بن ادهم مشهور، شخص صالح و زاهد و پرهيز كارى بود، روزى در
بيرون شهر بخارى از نهرى وضوء مى گرفت ، و تصادفا آب نهر بهيرا مى آورد، و
ادهم بدون فكر آن بِه را از آب گرفته و خورد. سپس متوجه شد كه : اين به از باغ
مجاور روى آب افتاده است ، و مالك آن معلوم است ، و خود را ملزم ديد كه از صاحب باغ حليت
بطلبد. ادهم آمد و در باغ را زد كنيزى از باغ بيرون آمد.
در روضات الجنات مى نويسد: ابراهيم روزى در قصر خود نشسته بود، متوجه شد كه
مردى در طرفى از سايه قصر او سكنى كرده ، و سپس از خورجين كهنه اى كه داشت گرده
نانى در آورده و خورد، و پس از آن آبى نوشيده و دراز كشيد و خوابيد.
نعمتهاى دنيا در مقابل نعمتهاى آخرت .
در سنه (400- ه) در نيشابور شست و هفت نوبت برف افتاد، و آن قحط كه در سنه (401)
افتاد در نيشابور از اين سبب بود كه غلّه را آفت رسيد از سرما، و اين قحط در خراسان و
عراق (عراق عجم منظور است ) عام بود، و در نيشابور و نواحى آن سخت تر.
سابقه و لاحقه احوال اين سلطان .
مرحوم حجت الاسلام آقا مير سيد على مدرس يزدى متوفى در
سال 1329 ه -، از تلامذه مجدد شيرازى ، در كتاب الهام الحجة (ص 603 ط 1346) مى
نويسد: از جماعت كثيره مسموع شد بنقل از مرحوم آخوند ملا صادق سر يزدى ، و از آن جمله
استاد معظم عالم و عامل و فاضل كامل و عارف زاهد محقق الحاج ميرزا سيد حسين وامق دام
افضاله ، و بعد از استماع شفاهى بخط مبارك خود از براى اين حقير مرقوم فرمودند، و
بعبارتهم الشريفه نقل مى شود:
|