459) فهرست خلفاء اموى
نام خليفه مدت خلافت مرگ عمر امام معاصر
در گرماى شديد تابستان پيامبر اكرم كه از ناحيه روميان ، مدينه را مورد تهديد مى
ديد، اعلام بسيج عمومى نمود. با وجود كارشكنى منافقين و بهانه جوئى گروهى مبنى بر
فرا رسيدن وقت چيدن خرما و جمع محصول ، بالغ بر 000/30 نفر آماده حركت شدند.
بعضى از عناصر متزلزل همچون كعب بن مالك ، مرارة بن ربيع ،
هلال بن اميه از ميانه راه برگشتند.
ظريفى در خانه بخيلى آمد. از سوراخ در مشاهده كرد خواجه طبقى انجير در پيش دارد و مى
خورد. ظريف حلقه بر در زد.
شخصى از بخيلى پرسيد: كى در حلم و صبر سر آمد مردم باشم ؟
سعدى گويد: پادشاهى به چشم حقارت در طائفه درويشان نظر كردى .
سلطانى با خود مى گفت : سلطنت چقدر شيرين است ، اگر دائم باشد.
مردى زشت روى به همسر زيبايش گفت : من و تو هر دو قطعا به بهشت مى رويم .
از درويشى كرامتى خواستند.
بخيلى كفش نو خريد وبه سفر رفت . به آرامى قدم بر مى داشت تا به منطقه سنگلاخى
رسيد. كفش از پاى در آورد و زير بغل گرفت .
روزى شخصى به بازار برده فروشان رفت . برده اى زيبا و قوى كه به انواع هنرها
آراسته بود، نظر وى را به خود جلب كرد. نزديك رفت و قيمت او را پرسيد.
پيامبر اكرم : خداوند زبان را چنان شديد عذاب دهد كه هيچ يك از اعضاء ديگر را آنچنان
عذاب نكند.
مسعودى مى نويسد: پس از جنگ صفين مردى كوفى سوار بر شترى به شام آمد. مردى
شامى ادعا كرد اين شتر من است كه در صفين از من گرفته اى . دعواى طرفين نزد معاويه
مطرح شد.
هر پرنده اى دو بال محاذى و مساوى دارد كه تعادل او را حفظ مى كند، وامكان پرواز و اوج
گرفتن او را در آسمان فراهم مى سازد. اگر يك
بال باشد نه تنها پرواز نمى تواند بكند، بلكه و
بال او نيز مى شود، و حتى در زمين قادر نخواهد بود بخوبى راه برود. هر پرنده اى
بُردى محدود در پرواز دارد.
امام سجاد عليه السلام 25 سفر به حج رفت . گاهى با پاى پياده و گاهى سوار بر
شتر. به فرزندش امام باقر عليه السلام وصيت نمود: من چند مرتبه با اين شتر به حج
رفته ام ، مبادا او را نحر كنى .
جمعى از وزيرى نزد سلطان سعايت كردند. و پيشنهاد دادند او را به جرم خيانت به بند
كشد.
ابراهيم بن ادهم گويد: در بيابان چوپانى را ديدم . به او گفتم : آيا نزد تو مقدارى
شير يا جرعه اى آب هست ؟
دو نفر يكى چاق وپرخور و قوى هيكل ، و ديگر لاغر وكم خور وضعيف همسفر بودند. در
شهرى به اتهام قتل دستگير و زندانى شدند.
حضرت ابراهيم عليه السلام از ساره صاحب فرزند نمى شد. ساره كنيزش هاجر را به او
بخشيد تا شايد فرزندى بياورد. اتفاقا اسماعيل از هاجر بدنيا آمد. براى ساره بسيار
سخت بود. زيرا احساس مى كرد ابراهيم به هاجر و فرزندش بيشتر از او توجه دارد. پس
از ابراهيم خواست تا هاجر و اسماعيل را به نقطه دورى ببرد كه آنها را نبيند، شايد آرامش
پيدا كند.
دوستى از دوستش عيادت كرد و حالش را پرسيد.
متوكل عباسى سخت بيمار شد، نذر كرد اگر بهبود يابد،
مال كثيرى صدقه بدهد. چون سلامت خود را باز يافت ، از علماء پرسيد:
مال كثير چه مقدار است تا به نذر خود وفا كنم . جوابهاى مختلفى مطرح شد، و
متوكل متحير ماند.
حضرت عيسى بن مريم : خداوند تبارك و تعالى مى فرمايد:
نكته سنجى گفت : همانطور كه دو سيم جريان مثبت و منفى برق ، اگر لخت باشد و با
يكديگر اتصال پيدا كند، موجب آتش سوزى و انفجار، و ضرر و زيان بسيار مى شود، لذا
براى پيشگيرى ، سيمها را با عايق مى پوشانند.
س : حاصل جمع اعداد يك رقمى از كوچك به بزرگ و از بزرگ به كوچك چيست ؟
س : حاصل جمع اعداد يك تا ده و بالعكس چيست ؟
امير المؤ مين عليه السلام در تعريف عارف مى فرمايد:
1 - كافى تاءليف ابو جعفر محمد بن يعقوب كلينى متوفى 329 هجرى قمرى .
1 - صحيح بخارى : متوفى 256 ه ق مشتمل بر 9200 حديث .
نخستين كتاب روائى اهل سنت مُوَطَّاء مالك بن انس متولد 93 هق و متوفى به
سال 169 هق مى باشد.
اولين حرف قرآن باء، و آخرين حرف سين مى باشد كه از تركيب وترتيب آن كلمه
بس بدست مى آيد و اين كلمه درعربى ، فارسى و تركى به معنى كفايت مى باشد.
اعراض از دنيا و اقبال به آخرت هنر نيست .
امير المؤ منين عليه السلام به كميل بن زياد نخعى فرمود: نفس چهار نوع است :
طاغوتى گفت : شما مردم بايد شكر خداى را بجا آوريد كه در زمان حكومت من ، طاعون را از
ميان شما برطرف ساخت .
كسى شنيد هركس چيزى سرقت كند، خداوند همان چيز را در روز قيامت به گردن وى خواهد
آويخت .
سلطانى از عارفى تقاضا نمود او را موعظه كند به چيزى كه خالق و مخلوق از وى
راضى باشند.
حكيمى را پرسيدند: چه دليلى بر وجود خدا دارى ؟
گويند: كسى از بام افتاد و برگردن رهگذرى فرود آمد، و مهره گردنش شكست . جمعى از
دوستان به عيادتش آمدند و از حال وى پرسيدند.
طالع بينى به جرم كلاهبردارى محكوم به اعدام شد. هنگامى كه او را براى به دار آويختن
مى بردند، كسى از وى پرسيد: آيا سر انجام خويش ديده بودى ؟
رياكارى روز عيد قربان شترى نحر كرد. در چندين مجلس براى مردم ياد آور شد كه من
شترى قربانى كردم .
پيامبر اكرم در باره عمار ياسر مكرر فرمود:
در كتاب حديقة الشيعة تاءليف مولى احمد مقدس اردبيلى اين حديث از شيخ مفيد
نقل شده است .
نام عمليات رمز منطقه تاريخ
|