37 - دختر ناصرالدين شاه در خدمت شيخ
روزى دختر ناصر الدين شاه ، به نجف رفت و در نجف وارد خانه شيخ انصارى مرجع
تقليد وقت (متوفى 281 ه .ق ) گرديد، وضع اتاق بسيار ساده بود آثار زهد از در و
ديوار خانه مى باريد.
محمد بن مسلم يكى از شاگردان معروف امام باقر (عليه السلام ) گويد: همراه عده اى در
كنار در خانه امام باقر (عليه السلام ) در حضور آنحضرت بوديم ، آنحضرت نگاهش
افتاد كه دستجاتى ، گروه گروه به جايى مى روند، به بعضى از حاضران فرمود:
آيا در مدينه حادثه جديدى رخ داده ؟ او عرض كرد: تازگى از طرف دستگاه خلافت
(طاغوتى عباسى ) براى مدينه ، فرماندارى تعيين شده و اين مردم به ديدار او مى روند
تا به او تبريك بگويند.
يحيى بن ابراهيم گويد: به امام صادق (عليه السلام ) عرض كردم : فلانى و فلانى
و...به شما سلام رساندند، فرمود: بر آنها سلام باد، عرض كردم : از شما التماس دعا
داشتند، فرمود: براى چه ؟ عرض كردم : بدستور منصور دوانيقى (دومين خليفه عباسى )
به زندان افتاده اند.
شبى اميرمؤ منان على (عليه السلام ) در افطار، مهمان دخترش ام كلثوم . سفره را آورد و
پهن كرد و سپس نان جو و شير و نمك در آن گذاشت ، امام على (عليه السلام ) بعد از
نماز، نظرش به سفره افتاد، سرش را تكان داد و فرمود:
يحيى بن سعيد گويد: از امام صادق (عليه السلام ) شنيدم مى فرمود: منظور از (آيه 19
و 20 سوره رحمان ) مرج الحرين يلتقيان بينهما برزخ لايبغيان (دو دريا با
هم پيوند و ملاقات يافتند و بين آن دو، برزخ (واسطه اى ) است كه مانع برترى يكى
بر ديگرى است حضرت على (عليه السلام ) و فاطمه (سلام الله عليها) است كه دو
درياى عميق هستند و هيچيك به ديگرى برترى نمى كند)، و منظور از (آيه 21 سوره رحمان
) يخرج منهما اللولووالمرجان (از آن دو، مرواريد و مرجان پديد مى آيد) حسن و
حسين (عليه السلام ) هستند كه مرواريد و مرجان مى باشند. (321)
مردى در حضور پيامبر (صلى الله عليه وآله )
مشغول نماز بود پس از نماز اين چنين دعا كرد:
شخصى وارد مسجد پيامبر (صلى الله عليه وآله ) شد و به پيامبر (صلى الله عليه وآله
) عرض كرد: اى رسول خدا به من قرآن بياموز، پيامبر (صلى الله عليه وآله ) او را
به يكى از يارانش سپرد، او دست اين شخص را گرفت و به كنارى برد و سوره
زلزال را براى او خواند تا رسيد به اين آيه :
صعصه بن ناجيه (جد فرزدق ) به حضور رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) آمد و عرض
كرد: مرا موعظه كن ، پيامبر (صلى الله عليه وآله ) فرمود:
شخصى از حضرت رضا (عليه السلام ) پرسيد: چرا در زمان حضرت نوح (عليه السلام
) همه مردم حتى كودكان و افراد بى گناه غرق شدند؟!
حاطب پسر ابى بلتعه از ياران شجاع و با كفايت و لايق پيامبر اسلام (صلى الله عليه
وآله ) بود، و در جنگهاى اسلام همچون يك سرباز جانباز و مخلص ، از اسلام دفاع مى
كرد، و حتى در جريان رساند نامه پيامبر (صلى الله عليه وآله ) به پادشاه مصر
(مقوقس 9 سفير و نامه رسان پيامبر (صلى الله عليه وآله ) شد، و شخصا رساند پيام
پيامبر (صلى الله عليه وآله ) را به مقوقس به عهده گرفت .
شخصى از امير مومنان على (عليه السلام ) پرسيد: گاهى (گويا) در
بفرموده : قرآن ، لقمان در اندرزهاى خود به پسرش مى فرمايد: يا بنى آنهاان
تك مثقال حبه من خردل فتكن فى صخره اوفى السموات او فى الارض يات بها الله ان
الله لطيف خبير (330) اى فرزندم هرگاه به مقدار وزن يكدانه
خردل كار نيك يا بدى انجام دهى ، خواه اين كار در آسمانهاى بلند باشد و خواه در قعر
زمين و يا در شكاف كوهها و سنگها، بالاخره خداوند در روز قيامت ، آن
عمل را در برابر تو حاضر و پاداش نيك و بد كارت را خواهد داد
امام زين العابدين (عليه السلام ) در مدينه در هر جمعه در مسجد النبى مى نشست و مردم را
موعظه مى كرد، در يكى از جلسات ، سخن از
سوال قبر به پيش آمد، از جمله فرمود: دو فرشته (نكير و منكر) در قبر مى پرسند:
عالم بزرگ و مجاهد سترگ مرحوم آخوند خراسانى (ملا محمد كاظم متوفى 1330 هق )
مولف كتاب معروف كفايه الاصول از مراجع برجسته و از شاگردان ممتاز ميرزاى
شيرازى است ، كه علاوه بر اين مقامات علمى ، رهبر انقلاب مشروطه نيز بود.
زمان پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله ) بود، جوانب قبرها را مى شكافت و كفن مردگان
راباز مى كرد و باخود مى برد و مى فروخت .
ام سلمه (يكى از همسران رسول خدا) گويد: پيامبر (صلى الله عليه وآله ) در حجره من
بود (و آن روز نوبت من بود) پيامبر (صلى الله عليه وآله ) فرمود: در را ببند كه كسى
وارد نگردد، در اين ميان كه كنار در بودم ناگهان ديدم حسين (عليه السلام ) (كه آن وقت
كودك بود) آمد، در را فشار داد و باز كرد و وارد خانه شد، و مى خواست بر پشت
رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) سوار گردد، پيامبر (صلى الله عليه وآله ) او را مى
بوسيد و از ديدار او شاد مى شد.
زيد بن حارثه كه از اصحاب نزديك پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله ) بود، در دوران
، كودكى با مادش سعدى دختر ثعلبه كه از طايفه معان بود، به خانه
بستگان خود مى رفت ، در دوران جاهليت كه دوران زور و استعمار بود، و هر كسى
زورمندتر بود بيشتر غارت مى كرد، طايفه بتى قين به بستگان مادرى زيد حمله برده و
اموال آنها را غارت كردند و زيد را جزء كالاهاى غارت شده ، به اسارت گرفتند و به
عنوان برده به بازار آورده و فروختند.
روزى شخصى به مرجع تقليد بزرگ مرحوم شيخ انصارى (متوفى 1281 ه .ق مدفون
در نجف اشرف ) گفت : آقا شما خيلى هنر مى كنيد، كه اينهمه وجوهات (سهم امام ) به شما
مى رسد در آن هيچ تصرف نمى كنيد؟!
ملا هادى سبزوارى از حكماى برجسته صاحب كتاب منظومه سبزوارى و...در سبزوار در
محيطى بسيار ساده و در كمال زهد مى زيست ، ناصرالدين شاه بعضى از آثار او را ديده
بود، مى خواست با او ملاقات كند، در يكى از سفرهاى خود از تهران به مشهد، سر راه در
سبزوار خبر ندهد، تا بدون اطلاع قبلى بر او وارد گرديم ، به همين ترتيب شاه وارد
خانه او شد، هنگام نهار بود، شاه نگاه كرد ديد، غذاى ملا هادى تنها يك گرده نان اتس ، و
لقمه هاى نان را در يك ظرف كوچك كه مايعى در آن بود فرو مى كرد و در دهان مى
گذاشت ، فهميد كه در آن ظرف سركه است ، شاه كنار سفره او نشست ، از
حال ، او پرسيد و در ضمن به اطراف اطاق نگاه كرد و نمدهاى كهنه و پاره را ديد..گفت :
من تصور مى كردم حال و وضع شما خوب باشد...چرا به زندگى محقر براى خود
ساختى ؟
طفيل بن عمرو از اهالى يمامه (341) بود، در آغاز بعثت ، در سفرى به مكه آمد و
جريان پيامبر (صلى الله عليه وآله ) و دعوت او، كارشكنى كافران را شنيد،
طفيل شخص دورانديش و شاعر و خوش فهم بود، با خود گفت : به حضور محمد (صلى
الله عليه وآله ) بروم و از نزديك سخنش را بشنوم ، ببينم چه مى گويد:
در عصر خفقان خلافت بنى عباس ، شعر گفتن در مدح امامان اهلبيت (عليهم السلام ) و بيان
حقايق در ضمن اشعار، از شمشير برنده براى طاغوتهاى عباسى ، برنده تر بود، و
همچون صاعقه اى بود كه به خرمن هستى آنها مى خورد.
شخصى از امام جواد (عليه السلام ) پرسيد، چرا اين مسلمانان مرگ را ناگوار و ناپسند
مى دانند.
عبدالله بن رواحه از برجستگان اصحاب پيامبر (صلى الله عليه وآله ) بود، كه در جنگ
بزرگ موته (كه در سال هشتم هجرت در سرزمين موته از نواحى شام كه در
قلمرو حكومت روم بود اتفاق افتاد - با توجه به اينكه - لشكر اسلام ، سه هزار نفر
بودند و لشكر كفر صد هزار نفر) شهيد شد.
در سال نهم هجرت كه جنگ تبوك واقع شد و پيامبر
(صلىالله عليه وآله ) با دهها هزار مسلمان به سوى شام براى سركوبى روميان
كارشكن ، بهحركت درآمدند.
حجة الاسلام نواب صفوى ، شهيد راه خدا و قهرمان پر صلابت كه معتقد به
تشكيل حكومت اسلامى بود و مى گفت : اسلام بايد موبه مو اجرا گردد.
|