آداب مربوط به اموات و موت
مستحبات و مكروهات حالت احتضار و بعد از مرگ
1. مستحب است در حال احتضار شهادتين و اقرار به امامت ائمه اثنى
عشر عليهم السلام و كلمات فرج را طورى براى محتضر بخوانند كه محتضر
بشنود.(747)
2. در صورتى كه جان كندن محتضر دشوار باشد، بهتر است ، در صورتى كه
اذيت نشود، بستر او را به جايى انتقال دهند كه همواره در آن جا نماز مى
خوانده است .
(748)
3. مستحب است كه سوره هاى ، يس ، صافات ، احزاب ، آية الكرسى ، آيه
پنجاه و چهارم سوره اعراف و سه آيه آخر بقره بر بالين محتضر خوانده شود
تا زودتر راحت گردد.
(749)
4. مستحب است كه بعد از مرگ چشم هاى ميت را ببندند و لب و دهانش را روى
هم نهاده و دو فك او را با دستمالى ببندند.(750)
5. بهتر است كه بعد از مرگ ، دو دست ميت را به طرف دو پهلويش بكشند.
(751)
6. مستحب است كه بعد از مرگ ، پاهاى ميت را بكشند تا راست قرار گيرد و
پارچه اى روى او بيندازند.
(752)
7. مستحب است كه در شب چراغى كنار ميت روشن كنند.
(753)
8. مستحب است كه مؤ منين را از مرگ ميت خبردار كنند تا براى تشييع
جنازه او حاضر شوند.(754)
9. مستحب است كه در تجهيز ميت ، يعنى غسل دادن ، كفن و دفن او عجله
كنند، مگر آن كه در مردن او شك داشته باشند و وضع او مشتبه باشد كه
بايد در اين صورت صبر كنند تا به مرگ او يقين حاصل نمايند .(755)
10. مستحب است كه اگر ميت در شب مرده است در محل جان دادنش چراغى
روشن كنند.
(756)
11. مستحب است اين دعاها را طورى به محتضر تلقين كنند كه بفهمد:
اللهم اغفرلى الكثير من معاصيك واقبل منى اليسير
من طاعتك يا من يقبل اليسير و يعفو عن الكثير اقبل منى اليسير واعف عنى
الكثير انك انت العفو الغفور اللهم ارحمنى فانك رحيم .
(757)
12. مستحب است او را پس از مردن در پارچه اى مانند چادر شب بپيچند.
زيرا پيغمبر صل الله عليه و آله و ائمه چنين مى كردند.
(758)
13. كراهت دارد كه در حال جان كردن به بدن محتضر مس شود.
(759)
14. كراهت دارد بر شكم محتضر چيزى سنگين نهاده شود.
(760)
15. تنها گذاشتن او مكروه است .
16. حاضر شدن شخص جنب و حائض بر بالين كسى كه در حال احتضار است ،
كراهت دارد.
(761)
17. حرف زدن زياد و گريه كردن نزد محتضر مكروه است .
18. تنها گذاشتن زنان در نزد محتضر مكروه است .
(762)
آداب كفن و كفن كردن
1. مستحب است كفن از مقدار واجب بيشتر باشد.
(763)
2. مستحب است كفن ميت از جامه اى نباشد كه از پوست حيوان حلال گوشت يا
از مو و پشم حيوان حلال گوشت درست شده باشد.
(764)
3. مستحب است انسان در حال سلامتى كفن ، سدر و كافور خود را تهيه كند.
(765)
4. مستحب است كه علاوه بر سه قطعه واجب كفن قطعه ديگرى به عنوان لفافه
به درازاى سه ذراع و نيم و پهناى يك وجب الى يك وجب و نيم به ران ميت
بپيچند، به طورى كه چيزى از ميانه خاصره تا سر زانوهاى ميت بيرون
نماند.
(766)
5. مستحب است براى پيچيدن لفافه از خاصره آغاز نموده و دو ران ميت را
به هم بچسبانند و آخر پارچه را از زير دو پاى ميت بيرون آورده و در زير
قسمت نهايى لفافه فرو برند.
(767)
6. مستحب است مقدارى پنبه بين دو سرين ميت بگذارند، به طورى كه عورتين
او را بپوشاند.
(768)
7. مستحب است مقدارى ذريره كه نوعى بوى خوش است ، روى پنبه بگذارند و
بعد پنبه را بين دو سرين قرار دهند.
(769)
8. بهتر است ، اگر مى ترسند كه چيزى از مجراى غايط ميت بيرون آيد و كفن
را آلوده كند، مجرى را با مقدارى از آن پنبه پر كنند، بلكه با مجراى
حيض زن نيز چنين كنند؛ لازم به ذكر است كه همه اين اعمال را قبل از
پيچيدن لفافه انجام مى دهند.
(770)
9. مستحب است بعد از قرار دادن ميت در سرتاسرى واجب و پيچيدنش ، لفافه
ديگرى (لفافه دوم ) بر او بپوشانند و بهتر است كه آن لفافه برد يمانى
باشد.
10. استحباب لفافه سوم مخصوصا در مورد زنان تقويت شده است .
11. در مورد ميت مرد مستحب است كه پارچه اى به عنوان عمامه دور سر او
بپيچند و دو طرف آن را زير چانه ميت قرار دهند؛ به اين نحو كه تحت
الحنك سمت راست روى تحت الحنك سمت چپ قرار گيرد و مجددا سمت چپى را روى
سمت راستى قرار داده و هر دو را به طرف سينه ميت بكشند.
12. در مورد ميت زن مستحب است كه به جاى عمامه ، مقنعه اى بر سرشان
نهاده و با لفافه اى به عنوان سينه بند پستان هاى ايشان را بسته در پشت
ميت گره بزنند.
13. مستحب است كفن ميت از پارچه خوبى تهيه شود و او را به نحو خوبى كفن
كنند.
14. مستحب است كه كفن را با مال پاك و حلال و بدون شبه تهيه و خريدارى
نمايند.
15. بهتر است كفن از جنس پنبه و سفيد رنگ باشد؛ سواى حبره كه مستحب است
سرخ رنگ باشد.
16. مستحب است كفن پارچه اى باشد كه شخص با آن احرام بسته و يا در آن
نماز خوانده است .
17. مستحب است كه اگر كفن احتياج به دوختن دارد از رشته هاى خود كفن
گرفته و آن را بدوزند.
18. مستحب است كه مقدارى از كافور و زيره را به هر يك از قطعه هاى كفن
بپاشند.
19. مستحب است كه در حاشيه همه قطعات كفن و بر جريدتين (چوب ترى كه روى
ترقوه ميت مى گذارند) بنويسد: فلانى پسر فلانى
(يعنى نام ميت و پدرش نوشته شود) شهادت مى دهد به اين كه جز اللّه
تعالى هيچ معبودى نيست و او يكتا است و شريكى ندارد. همچنين شهادت مى
دهد به اين كه محمد صل الله عليه و آله فرستاده خداست و على بن ابيطالب
، حسن ، حسين ، على ، محمد، جعفر، موسى ، على ، محمد، على ، حسن و مهدى
عليهم السلام امامان و سادات و قائدان اويند و اين كه قيامت و ثواب و
عقاب حق است .
20. بهتر است بر كفن ميت دعاى جوشن كبير بنويسند. البته بهتر اين است
كه همه اينها در حاشيه نوشته شود كه از نجس شدن ايمن باشد.
(771)
21. مكروه است براى پيراهن ميت كه جامه دوم اوست ، آستين درست كنند.
(772)
22. مكروه است كه كفن به وسيله چاقو يا قيچى آهنى بريده شود، بلكه
سزاوار است با دست بريده شود.(773)
مستحبات و مكروهات حنوط
ميت
* حنوط يعنى ماليدن كافور به پيشانى ، كف دست ها، سر زانوها و
سر دو انگشت بزرگ پاها كه اين عمل واجب مى باشد.
1. مستحب است كه بر سر بينى ميت كافور بمالند.
(774)
2. مستحب است كه در حنوط ميت مراعات ترتيب بين اعضاى سجود انجام گيرد.
پس مستحب است اول كافور را به پيشانى ميت بمالند.(775)
3. مستحب است كه ميت را پيش از كفن كردن حنوط نمايند.
(776)
4. مستحب است كه قدرى تربت حضرت سيدالشهداء عليه السلام را كافور مخلوط
كنند، ولى بايد به جاهايى كه بى احترامى مى شود، نرسانند.
(777)
5. مستحب است كه به زير بغل ها، گودى روى سينه و مفاصل استخوان هاى ميت
كافور بمالند.
(778)
6. مكروه است كه ميت را با مشك و عنبر و عود و عطرهاى ديگر خوشبو كنند.
(779)
7. مكروه است كه مشك و عنبر و عود و عطرهاى ديگر را با كافور مخلوط
كنند.
(780)
مستحبات تشييع جنازه
1. مستحب است كه تشييع كنندگان هنگام تشييع جنازه بگويند:
بسم اللّه و بالله و صلى اللّه على محمد و آل
محمد اللهم اغفر للمؤ منين و المؤ منات ؛ به نام خدا و به يارى
او. خدا بر محمد و آل او درود بفرستد! بارالها! مردان و زنان مؤ من را
بيامرز!
(781)
2. مستحب است كه جنازه را بر دوش خود حمل كنند، نه بر بالاى حيوان
باربر و امثال آن ، اما كراهت حمل آن بر بالاى حيوان معلوم نيست .
(782)
3. تشييع كننده بهتر است در حال خشوع و تفكر باشد. مستحب است كه فكر
كند كه اين خود اوست كه از دنيا رفته و بر بالاى دوش حمل مى شود. و
دارد التماس مى كند مرا برگردانيد.
(783)
4. مستحب است كه تشييع جنازه ، با پاى پياده صورت گيرد.
(784)
5. بهتر است تشييع كننده پيشاپيش جنازه نرود، بلكه يا عقب جنازه و يا
در دو طرف آن حركت كند. كه اولى بهتر است .
(785)
6. بهتر است تشييع كننده چهار طرف جنازه را به تناوب به دوش بگيرد و
بهتر آن است كه از سمت راست جلوى تابوت شروع نموده و آن را به دوش
راست خود بگيرد و سپس سمت راست عقب را به دوش راست بگيرد؛ در نوبت سوم
، سمت چپ آخر تابوت را به دوش چپ حمل كند و در نوبت چهارم سمت چپ جلوى
تابوت را به دوش چپ بگيرد.
(786)
7. بهتر است صاحب مصيبت با پاى برهنه تشييع كند و ردا يا عباى خود را
زمين بگذارد و نپوشد و اگر آن را پوشيد، طورى غير معمولى بپوشد كه با
حالت داغديدگان تناسب داشته باشد؛ خلاصه اين كه وضعى به خود بگيرد كه
همه تشيع كنندگان بفهمند كه او صاحب مصيبت است .
* فضيلت تشييع جنازه بسيار و ثواب آن عظيم است . در روايت آمده است كه
هر كس جنازه اى را تشييع كند، در رفتن و برگشتن به هر گامى كه برمى
دارد، خداوند هزار هزار حسنه (يك ميليون حسنه ) برايش مى نويسد و هزار
هزار گناه (يك ميليون گناه ) را از نامه عمل او محو مى كند و به او
هزار هزار درجه مى دهد.
مكروهات تشييع جنازه
1. سوار شدن بر وسيله نقليه در هنگام تشييع جنازه ؛ جز در صورت
عذر و مراجعت .
(787)
2. خنديدن و لهب و لعب .
(788)
3. كنار گذاشتن ردا توسط كسى كه صاحب مصيبت نباشد.
(789)
4. راه رفتن به سرعت .
(790)
5. بردن آتش در دنبال جنازه ، مگر آن كه چراغى به منظور روشن كردن راه
باشد.
(791)
6. شركت در تشييع جنازه براى زنان جوان كراهت دارد.
(792)
مستحبات نماز ميت
1. مستحب است كسى كه مى خواهد نماز ميت بخواند، تمام چيزهايى كه
در نماز ديگر لازم است ، اعم از وضو، غسل ، تيمم و پاك بودن بدن و لباس
و... را رعايت كند.
(793)
2. مستحب است كه اگر ميت مرد است ، امام جماعت يا كسى كه تنهايى بر او
نماز مى خواند، مقابل وسط قامت ميت بايستد و اگر ميت زن است ، مقابل
سينه اش بايستد.
(794)
3. بهتر است نمازگزار پا برهنه بر ميت نماز بخواند.
(795)
4. مستحب است نمازگزار در هر تكبير دست ها را بلند كند.
(796)
5. مستحب است كه فاصله نمازگزار با ميت به قدرى كم باشد كه اگر باد
لباسش را حركت دهد به جنازه برسد.(797)
6. بهتر است نماز ميت به جماعت خوانده شود.
(798)
7. مستحب است كه امام جماعت تكبير و دعاها را بلند بخواند و كسانى كه
با او نماز مى خوانند، آهسته بخوانند.
(799)
8. مستحب است كه نمازگزار در نماز ميتى كه به جماعت خوانده مى شود اگر
چه ماءموم يك نفر باشد، پشت سر امام بايستد.
(800)
9. مستحب است كه نمازگزار به ميت و مؤ منين زياد دعا كند.
(801)
10. پيش از نماز سه مرتبه بگويد: الصلاة .
11. بهتر است نماز را در جايى بخوانند كه مردم براى نماز بيشتر به آنجا
مى روند.
12. مستحب است كه اگر زن حائض نماز ميت را به جماعت مى خواند در صفى
تنها بايستد.
(802)
13. خواندن نماز ميت در مساجد به غير از مسجدالحرام مكروه است .
(803)
14. مكروه است بر ميت چند مرتبه نماز بخوانند، ولى اگر ميت اهل علم و
تقوى باشد، كراهتى ندارد.
(804)
آداب دفن و بعد دفن
1. گود كردن قبر تا چنبره گردن و يا به قدر قامت .
(805)
2. ساختن لحد براى قبر. به اين معنا كه در زمين سخت از جانب ديوار سمت
قبله اش به قدرى كه بدن ميت در آن جاى گيرد را خالى كنند و او را زير
لحد بخوابانند و در زمين سست و كف قبر حفره اى شبيه نهر بكنند به
مقدارى كه بدن ميت را فرا گيرد. آن گاه روى آن سقف بزنند.
(806)
3. جنازه مرد را قبل از آن كه در قبر سرازير كنند، طرف پاى قبر به زمين
بگذارند و جنازه زن را پيش روى قبر، سمت قبله به زمين بگذارند.
(807)
4. ميت را يكباره در قبر نكنند، بلكه دو يا سه ذراع جلوتر بر زمين
نهاده ، لحظه اى صبر كنند و آن گاه اندك اندك نزديكش سازند و دوباره
لحظه اى صبر كنند. پس از آن در لب قبر قرارش دهند تا او خود را براى
سوال قبر آماده سازد. چون براى قبر هول عظيمى است . آن گاه او را به
آرامى داخل قبر كنند.
5. اگر ميت مرد باشد، اول سر او را وارد قبر سازند، اما اگر زن بود، او
را به عرض داخل قبر كنند.
6. مستحب است كه همه گره هاى كفن را داخل قبر باز كنند.
7. مستحب است كه بند كفن را از صورت ميت باز كنند، و گونه صورتش را روى
خاك بگذارند و براى او از خاك بالشى درست كنند و خشت يا كلوخى را در
پشتش بگذارند تا تكيه گاه بدنش باشد و به پشت نيفتد.
(808)
8. مستحب است كه قبر را با خشت يا سنگ بپوشانند تا خاك قبر روى ميت
نريزد.
(809)
9. اگر بعد از نهادن سنگ ، گل درست كرده و روى آن بريزند تا محكم شود
بهتر است .
(810)
10. مستحب است كسى كه ميت را در قبر مى گذارد با طهارت و سر برهنه
باشد.
(811)
11. مستحب است كسى كه ميت را در قبر مى گذارد، دگمه هاى لباس خود را
باز كرده و عمامه را از سر برداشته و ردا و كفش خود را بكند.
(812)
12. مستحب است اگر ميت زن است مباشر در پايين بردن او در قبر و باز
كردن گره هاى كفن او شوهر يا يكى از محارم او باشد.
(813)
13. مستحب است كه دو چوب تر و تازه در قبر همراه ميت بگذارند.
(814)
14. مستحب است كه مقدارى از تربت سيدالشهداء عليه السلام زير صورت يا
در هر جاى كفن ميت قرار داده شود.
(815)
15. سزاوار است كه غير از ارحام با پشت دست خاك را در قبر بريزند
(816) و بگويند: انا لله و انا
اليه راجعون .
(817)
16. مستحب است دعاهايى كه براى موارد ويژه وارد شده است را بخوانند:
مثل دعاى هنگام بيرون آوردن ميت از تابوت ، دعاى روبرو شدن با قبر،
دعاى هنگام سرازير كردن ميت در قبر و دعاى بعد از نهادن ميت در قبر و
بعد از نهادنش در لحد و... .(818)
17. سزاوار است كه بعد از قرار دادن ميت در لحد و قبل از بستن لحد
عقايد حقه ، يعنى اصول دين و مذهب به آن قسمى كه از امامان عليهم
السلام وارد شده است را به ميت تلقين كنند.
(819)
18. مستحب است كه قبر را بعد از دفن ميت به مقدار چهار انگشت بسته يا
باز از زمين بلند سازند.
(820)
19. بهتر است قبر را چهار گوش درست كنند؛ به طورى كه زاويه هاى آن
قائمه باشد.
(821)
20. مستحب است كه ولى ميت يا آن كسى كه ولى ميت به آن دستور مى دهد،
بعد از دفن ميت و برگشتن تشييع كنندگان كنار قبر بنشيند و اصول دين و
مذهب را با بلندترين صدا به ميت تلقين كند؛ يعنى اقرار به توحيد، رسالت
سيدالمرسلين حضرت محمد صل الله عليه و آله و امامت ائمه معصومين عليهم
السلام و اقرار به حق بودن آنچه رسول خدا از جانب خداى تعالى آورده ،
حقانيت قيامت و زنده شدن در آن روز، حسابرسى به اعمال و بهشت و دوزخ را
تلقينش كند. اگر چنين كند، سوال نكير و منكر - ان شاء اللّه - از او
دفع مى شود.
21. بهتر است كه نام ميت را بر قبر يا بر چيزى از چوب و يا سنگ نوشته و
بر بالاى قبر ميت نصب كنند.
22. بهتر است خويشاوندان را نزديك به هم دفن كنند.
23. سزاوار است بناى قبر را محكم بسازند.
(822)
24. بهتر است ميت را در نزديك ترين قبرستان دفن كنند، مگر آن كه
قبرستان دورتر، از جهانى بهتر باشد.
(823)
25. مستحب است كه موقع وارد كردن ميت به قبر پارچه اى روى قبر بگيرند.
(824)
26. مستحب است كه براى تلقين دادن ميت دست راست را به شانه راست ميت
بزنند و دست چپ را به قوت بر شانه چپ ميت بگذارند و دهان را نزديك گوش
او ببرند و به شدت حركتش دهند و آن گاه دعاهاى وارده براى تلقين را به
او تلقين كنند.
(825)
27. مستحب است كسى كه ميت را داخل قبر مى گذارد بعد از اتمام كارش از
طرف پاى ميت از قبر بيرون آيد.
(826)
28. سزاوار است كه بعد از دفن و پوشاندن قبر روى آن آب بپاشند و بعد از
پاشيدن آب ، كسانى كه در آنجا حضور دارند، دست ها را بر قبر بگذارند و
انگشت ها را باز كرده و در خاك فرو برند و هفت مرتبه سوره قدر را
بخوانند و براى ميت طلب آمرزش كنند.
(827)
29. مستحب است كه بعد از دفن صاحبان عزا سرسلامتى دهند، ولى اگر مدتى
گذشته باشد كه به واسطه آن سرسلامتى مصيبت يادشان مى آيد، ترك آن بهتر
است .
(828)
30. مستحب است تا سه روز براى اهل خانه ميت غذا بفرستند.
(829)
31. مستحب است كه انسان در مرگ خويشان ، مخصوصا در مرگ فرزند صبر كند و
هر وقت ميت را ياد مى كند انا لله و انا اليه
راجعون بگويد و براى ميت قرآن بخواند و سر قبر پدر و مادر از
خداوند حاجت بخواهد.
(830)
32. مستحب است در شب اول قبر براى ميت دو ركعت نماز وحشت بخوانند؛ به
گونه اى كه در ركعت اول بعد از حمد يك مرتبه آية
الكرسى و در ركعت دوم بعد از حمد ده مرتبه
سوره قدر را بخوانند و بعد از نماز
بگويند: اللهم صل على محمد و آل محمد وابعث ثوابها الى قبر فلان كه به
جاى فلان اسم ميت را بگويند.
(831)
33. مستحب است كه نماز وحشت بعد از نماز عشا خوانده شود.
(832)
مكروهات دفن و بعد از دفن
1. دفن كردن دو ميت در يك قبر يا نهادن دو ميت در يك تابوت .
(833)
2. فرش كردن كف قبر با ساج (تخته )، مگر آن كه زمين قبر خيس باشد.
(834)
3. پائين رفتن پدر در داخل قبر فرزند. زيرا در اين عمل بيم آن هست كه
بى تاب شود و اجرش ضايع گردد.
(835)
4. رحم (خويشان )، خاك را بر قبر رحم خود بريزند كه اين كار كراهت
دارد.
(836)
5. پوشاندن و اندود كردن قبر با خاك ديگرى غير خاك خود قبر.
(837)
6. تجديد بناى قبر بعد از خراب شدن آن ، مكروه است . مگر اين كه قبر
متعلق به يكى از انبيا يا اوصيا عليهم السلام و يا يكى از صلحا و علما
باشد.
(838)
7. قبر را بيش از چهار انگشت باز، بلند ساختن .
(839)
8. غذا خوردن در نزد صاحبان عذا و در منزلشان مكروه است .
(840)
آداب مربوط به قبرستان
1. با وضو وارد قبرستان شدن .
2. بدون سلام و دعا از قبرستان نگذشتن .
3. حتى الامكان از روى قبرها راه نرفتن .
4. در قبرستان حرف دنيا نزدن .
5. در قبرستان خنده نكردن .
6. در قبرستان بول نكردن .
7. از حال اموات عبرت گرفتن و متذكر سفر آخرت شدن .
8. نقش روى قبرها را نخواندن .
9. بر روى قبر يا پهلوى قبر يا موازى قبر نماز نخواندن .
10. به زيارت قبور علما و صالحين كه در قبرستان هستند، رفتن .
11. موقع فاتحه خواندن رو به قبله نشستن و دست بر بالاى سر قبر گذاشتن
.
12. دور قبر طواف نكردن ، مگر قبر پيغمبر صل الله عليه و آله يا امام
عليه السلام .
13. خيرات كردن و صدقه دادن براى اموات .
(841)
14. تكيه ندادن بر قبر.
(842)
15. ننشستن روى قبر.
(843)
خواص خوراكيها به زبان روايات
درمان با نمك
در كتاب كافى ، هشام بن سالم ، از امام صادق عليه السلام نقل مى
كند كه پيامبر اكرم صل الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود:
يا على ! غذا را با نمك شروع كن و با نمك ختم
نما؛ زيرا اگر كسى چنين كند، از هفتاد و دو نوع بلاء و بيمارى ، از
قبيل جنون و جذام و برص ، در امان خواهد بود.
حضرت على عليه السلام فرمود: ابتداى غذا نمك
بخوريد، اگر مردم مى دانستند نمك چه خاصيتى دارد، هر آينه به جاى
داروهاى مجرب ديگر، آن را انتخاب مى كردند.
همچنين فرمود: اگر در سر سفره غذا نمك نباشد،
ملائكه حاضر نمى شوند؛ زيرا شروع كردن غذا با نمك ، باعث صحت بدن مى
شود.
امام صادق عليه السلام فرمود: اگر كسى همراه
اولين لقمه غذا، نمك بخورد، لكه هاى سياه و سفيد صورت را برطرف مى
سازد.
(844)
درمان با حليم
در كتاب كافى از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمود:
اميرالمؤ منان عليه السلام فرمود: بر شما باد!
خوردن حليم ، چرا كه آدمى را به مدت چهل روز در عبادت ، با نشاط مى كند
و اين همان مائده اى است كه بر رسول خدا صل الله عليه و آله نازل شده
است .
در كتاب عده ، از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمود:
يكى از پيامبران از ضعف بدن و عدم توانايى در
جماع ، به خداوند شكايت كرد. خداوند او را به خوردن حليم فرمان داد.
در حديثى ديگر، آن حضرت فرمود: روزى رسول خدا صل
الله عليه و آله از درد كمر به خداوند شكايت كرد، خداوند او را به
خوردن حليم فرمان داد.
امام صادق عليه السلام فرمود: رسول خدا صل الله
عليه و آله فرمود: روزى جبرئيل بر من نازل شد و مرا به خوردن حليم
دستور داد، تا اين كه نيرويم براى عبادت بيشتر شود و قوه باه را
بيافزايد.
(845)
درمان با عسل
در كتاب كافى و
عده آمده است : امام صادق عليه السلام
فرمود: مردم به هيچ چيز مانند عسل ، درمان نشده
اند.
از ابى الحسن عليه السلام نقل شده است كه فرمود:
به هيچ بيمارى به اندازه عسل ، از چيز ديگرى شفا و درمانى نديد.
از ابى الحسن عليه السلام نقل شده است كه فرمود:
هر كسى در امور جنسى ناتوان گشت ، خوردن مخلوط عسل با شير براى او نافع
است .
رسول خدا صل الله عليه و آله فرمود: هر كسى
خواهان تقويت نيروى حافظه است ، عسل ميل كند.
همچنين ايشان در حديثى ديگر فرمودند: بهترين
آشاميدنيها، عسل است ، زيرا محافظ است و سردى سينه را از بين مى برد
امام كاظم عليه السلام به نقل از پدرانش ، از رسول خدا صل الله عليه و
آله نقل مى كند و مى فرمايد: عسل موجب شفاى هر
بيمارى مى باشد، باد را مى شكند و تب بر است .
(846)
درمان با شير
ابى الحسن اصبهانى مى گويد: نزد امام صادق عليه السلام بودم ،
مردمى به او عرض كرد: فدايت شوم ! در خود احساس ضعف مى نمايم . امام
عليه السلام فرمود: بر تو باد خوردن شير! چرا كه
موجب رشد گوشت بدن مى شود و استخوان ها را محكم مى گرداند.
امام باقر عليه السلام فرمود: شير گوسفند سياه ،
بهتر از شير گوسفند قرمز و قهوه اى و شير گاو قهواى بهتر از شير گاو
قرمز است .
منافع و زيانهاى پنير
يكى از ياران امام صادق عليه السلام در كتاب كافى نقل مى كند و
مى گويد: مردى از امام صادق عليه السلام راجع به پنير پرسيد. ايشان
فرمود: بيمارى زا است و هيچ خاصيت درمانى نداردامام
همين كه موقع شام شد، آن مرد بر امام صادق عليه السلام وارد شد و
مشاهده كرد كه بر سر سفره آن گرامى پنير وجود دارد، عرض كرد، هنگام
روز، راجع به پنير از شما سوال نمودم ، فرموديد: بيمارى آور است و
فائده درمانى ندارد، اما حالا مى بينم بر سر سفره شما وجود دارد حضرت
فرمود: در روز، زيان آور است اما هنگام شب نافع
و براى قوه باه مفيد مى باشد.
امام صادق عليه السلام فرمود: اگر پنير و گردو با هم باشند، هر كدام
سود درمان كننده اى دارند. اما اگر از يكديگر جدا شوند، هر كدام زيان و
بيمارى مى آورند.
در كتاب دعوات راوندى آمده است كه امام صادق عليه السلام فرمود:
پنير، غذايى خوب است ، نفس آدمى را خوشبو مى
كند. غذاى خورده شده را هضم مى نمايد و غذايى را كه بعدا خورده مى شود،
گوارا مى سازد.
(847)
درمان با سركه
در كتاب كافى ، ذكر شده است كه امام صادق عليه السلام فرمود:
سركه ، باعث تقويت عقل مى شود.
رسول خدا صل الله عليه و آله و امام صادق عليه السلام فرمودند:
خانه اى كه در آن سركه باشد، فقير نمى شود.
امام صادق عليه السلام فرمود: سركه انگور،
جانوران شكم را نابود مى سازد و دهان را محكم مى گرداند.
همچنين فرمود: سركه ، قلب را روشن مى سازد.
باز هم مى فرمايد: سركه ، لثه را محكم مى كند،
جانوران داخل شكم را مى كشد و باعث تقويت عقل مى شود.
(848)
درمان با زيتون و روغن آن
امام صادق عليه السلام فرمود: رسول خدا
صل الله عليه و آله فرمود: روغن زيتون بخوريد، و به بدن بماليد كه از
درخت مباركى مى باشد.
امام صادق عليه السلام فرمود: زيتون قوه باه را
زياد مى كند. حضرت عليه السلام در جايى ديگر فرمودند:
زيتون ، باد بدن را از بين مى برد.
(849)
درمان با جو
در كتاب مكارم ، از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه
فرمود: غذاى رسول خدا صل الله عليه و آله نان
جو، حلوايش خرما و خورشتش زيتون بود.
امام صادق عليه السلام فرمود: اگر خدا، سراغ
داشته كه در غذاى ديگر بيشتر از جو، شفادهندگى باشد، جو را غذاى
پيامبران قرار نمى داد.
(850)
درمان با برنج
زراره مى گويد: دايه حضرت موسى بن جعفر عليه السلام را مشاهده
نمودم كه به دهان آن حضرت برنج مى گذاشت و اصرار داشت كه حتما بخورد.
متاءثر شدم و به حضور امام صادق عليه السلام ، پدر آن بزرگوار، شرفياب
گشتم ، آن گرامى فرمود: گمان مى كنم از رفتار
دايه ابى الحسن موسى عليه السلام ، متاءثر گشته اى ؟ عرض كردم :
آرى ! پدر و مادرم به فدايت . فرمود:
برنج ، غذاى خوبى است . روده را باز كرده و فراخ
مى سازد. بواسير را درمان مى كند و ما بر مردمان عراق ، غبطه مى خوريم
كه برنج و آب سرد مى خورند؛ چرا كه اين دو، روده ها را فراخ كرده و
بواسير را درمان مى سازند.
خالد بن نجيح مى گويد: از دل درد به امام صادق عليه السلام شكايت نمودم
. به من فرمود: برنج را بشور، سپس آن را در سايه
، خشك كن بعد از آن ، مقدارى بكوب ، هر روز از آن ، به اندازه اى كه مى
توانى بخور!
رسول خدا صل الله عليه و آله فرمود: سرور غذاهاى
دنيا و آخرت ، گوشت و برنج است .
درمان با عدس و نخود
در كتاب كافى ، به نقل از امام رضا عليه السلام آمده است :
نخود، براى درد كمر بسيار مفيد است .
امام صادق عليه السلام در كتاب كافى مى فرمايد: اميرالمؤ منين على عليه
السلام فرمود: خوردن عدس ، رقت قلب مى آورد و
اشك را جارى مى گرداند.
امام صادق عليه السلام فرمود: روزى يكى ، از قساوت قلب به رسول خدا صل
الله عليه و آله شكايت كرد، آن گرامى فرمود: بر
تو باد خوردن عدس ! چرا كه باعث رقت قلب و جارى شدن اشك مى گردد.
درمان با باقلا
امام صادق عليه السلام فرمود: خوردن
باقلا، باعث جلوگيرى از پوكى استخوان ، زيادى و تقويت مغز و توليد خون
مى گردد.
همچنين فرمودند: باقلا را با پوستش بخوريد، كه
باعث تقويت و دباغى معده مى شود.
ايشان در جايى ديگر فرمودند: خوردن باقلا، هيچ
گونه بيمارى و مرضى نمى آورد، بلكه شفا دهنده است .
(851)
درمان با انگور
امام صادق عليه السلام فرمود: يكى از
پيامبران از غم و اندوه به خداوند شكايت كرد. خداوند سبحان به او دستور
داد تا انگور بخورد.
همچنين فرمودند: وقتى طوفان و باران نوح پايان
يافت و جسدهاى مرده پديدار شد، حضرت نوح عليه السلام منظره را مشاهده
نمود، به شدت غمگين گشت و اندوهگين گرديد. در اين موقع خداوند متعال به
وى وحى فرمود: انگور سياه بخور تا غم و اندوهت فرو نشيند.
(852)
درمان با انار و فوايد آن
امام صادق عليه السلام فرمود: هر كس يك
دانه انار بخورد، اين دانه انار در مقابل ، شيطان وسوسه را به مدت چهل
روز بيمار مى گرداند.
عبداللّه بن سنان مى گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه فرمود:
بر شما باد خوردن انار شيرين ! زيرا اگر يك دانه
از آن وارد معده شود، يك بيمارى از بدن ، از بين مى رود و شيطان وسوسه
را نابود مى سازد.
در كتاب عده ، به نقل از خراسانى آمده است :
خوردن انار شيرين ، قدرت جماع را افزوده و نوزاد را زيبا مى كند.
صالح بن عقبه مى گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمود:
انار را با پيه آن بخوريد؛ زيرا معده را دباغى
كرده و ذهن آدمى را نيرو مى بخشد.
در جايى ديگر فرمودند: انارى نيست ، مگر آن كه
در آن ، دانه اى از بهشت باشد. هر گاه دانه اى از انار افتاد و يا
پرتاب شد، آن را بخوريد. چنين دانه اى در هر معده اى وارد شود، قطعا آن
را چهل روز نورانى خواهد ساخت و شيطان وسوسه را دور خواهد كرد.
همچنين ايشان فرمودند: به كودكان خود انار
بخورانيد؛ زيرا موجب رشد سريع آنها مى گردد.
امام صادق عليه السلام فرمود: هر كس هنگام
خوابيدن انار بخورد، تا صبح از شر در امان است .
(853)
درمان با سيب
امام صادق عليه السلام فرمود: خوردن سيب
، معده را خوشبو مى سازد.
امام كاظم عليه السلام مى فرمود: براى سيب ،
منافع زيادى وجود دارد. نافع سم ، جادو، ديوانگى و بلغم مى باشد و چيزى
سريعتر از آن در درمان سود ندارد.
امام صادق عليه السلام فرمود كه اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود:
سيب بخوريد، چرا كه باعث قوى شدن معده مى شود.
ايشان فرمودند: اگر مردم مى دانستند كه سيب چه
خواصى دارد، بيماران خود را هرگز با غير از سيب درمان نمى كردند.
باز هم در جايى ديگر مى فرمايند: به بيماران تب
دار خود، سيب بدهيد بخورند، كه چيزى سودمندتر از سيب وجود ندارد.
ابن بكير مى گويد: روزى در مدينه ، خون دماغ شدم . از امام صادق عليه
السلام پرسيده شد كه چه چيزى خون دماغ را بند مى آورد، فرمود:
به او آب سيب بدهيد. بعد از آن كه نوشيدم
، خونريزى دماغم قطع شد. هر گاه مار يا عقرب يكى از مردم را نيش مى زد،
مى فرمود: به او آب سيب بدهيد.
رسول خدا صل الله عليه و آله در وصيتى به حضرت على عليه السلام يكى از
چيزهايى را كه باعث فراموشى مى شمارند، خوردن سيب ترش است .
ابى بصير مى گويد: از امام باقر عليه السلام شنيدم كه مى فرمود:
هر گاه اراده كردى كه سيب بخورى ، قبل از خوردن
، آن را بو كن . اگر چنين كردى ، تمام بيماريها را از بدن تو خارج مى
كند...
(854)
درمان با به
امام صادق عليه السلام فرمود: هر كس يك
دانه به بخورد، خداوند سبحان چهل روز حكمت را از سر زبان او جارى خواهد
ساخت .
رسول خدا صل الله عليه و آله به جعفر فرمود: يا
جعفر! به بخور كه باعث تقويت قلب است و ترسو را شجاع مى كند.
امام صادق عليه السلام فرمود: هر كس به را ناشتا
بخورد، فرزند او زيبا چهره مى شود.
ايشان فرمودند: به غم و اندوه را مى زدايد؛
همانگونه كه دست ث عرق پيشانى را مى زدايد.
امام صادق عليه السلام به نقل از پدرانش ، به نقل از اميرالمؤ منان
حضرت على عليه السلام فرمود: خوردن به ، قدرت
مرد را مى افزايد و ضعف او را مى زدايد.
رسول خدا صل الله عليه و آله فرمود: خوردن به ،
دل را زنده و بخيل را سخاوتمند و ترسو را شجاع مى سازد.
در جايى ديگر فرمودند: يا على ! هر كس سه روز
ناشتا، به خورد، ذهنش صاف ، تمام وجودش سرشار از حلم و علم مى شود و
از كيد شيطان و سربازانش در امان خواهد ماند.
رسول خدا صل الله عليه و آله فرمود: به بخوريد و
به ديگران نيز هديه كنيد؛ زيرا كه چشمان را روشنى مى بخشد و محبت را در
قلب وارد مى كند. آن را به باردارانتان بدهيد؛ چرا كه موجب زيبايى
فرزند مى شود.
و در روايت ديگرى مى فرمايد: موجب نيكو شدن
اخلاق و خوى فرزندانتان مى گردد.
امام رضا عليه السلام فرمود: بر شما باد خوردن
به ! چرا كه موجب زيادى عقل مى شود.
امام صادق عليه السلام فرمود: هر كس ناشتا به
بخورد، خود و فرزندان آينده اش ، زيبا صورت مى شود.
(855)
درمان با گلابى
امام صادق عليه السلام فرمود: بر شما باد
خوردن گلابى ! كه به اذن خدا، قلب را جلا مى دهد و دردهاى بدن را آرام
مى سازد.
امام صادق عليه السلام فرمود: خوردن گلابى ،
معده را دباغى و قوى مى كند. گلابى با به ، يك خاصيت دارد كه با شكم
سير خورده شود، سودش بيشتر از شكم خالى است ، هر كس دچار ناراحتى قلب
شود بايد از آن بخورد و جانشين غذا نيز مى باشد.
مردى از درد قلب و گرفتگى آن به امام صادق عليه السلام شكايت نمود، آن
حضرت به او فرمود: گلابى بخور خوب مى شوى .
(856)
درمان با انجير
امام رضا عليه السلام فرمود: انجير، بوى
بد دهان را مى برد، استخوانها را محكم مى سازد، موجب رويش مو مى شود،
درمان بيماريها است و با آن ، نياز به دارو نيست .
سپس افزود: انجير شبيه ترين ميوه به ميوه هاى
بهشتى مى باشد.
اميرمومنان على عليه السلام فرمود: خوردن انجير،
موجب نرمى مزاج مى شود و براى بادهاى قلنجى مفيد است ، پس از آن به
اندازه بخوريد و در خوردن آن افراط نكنيد.
رسول خدا صل الله عليه و آله فرمود: انجير را به
صورت تازه و خشك شده بخوريد؛ چرا كه باعث زيادى قوه باه و درمان بواسير
و نقرس مى گردد.(857)
درمان با خربزه
امام رضا عليه السلام فرمود: خوردن خربزه
به صورت ناشتا، باعث فلج شدن مى گردد، پناه بر خدا.
اميرمؤ منان عليه السلام ، به نقل از پيامبر اكرم صل الله عليه و آله
فرمود: خربزه بخوريد كه آب آن ، رحمت است و
شيرينى آن ، از شيرينى بهشت مى باشد.
رسول خدا صل الله عليه و آله فرمود: خربزه ده
صفت دارد: غذا، آب ، شوينده مثانه ، سرمابر، گل خوشبو، شستشو دهنده شكم
، مقوى و زياد كننده قدرت جماع و باطراوت كننده صورت و پوست مى باشد.
(858)
درمان با كاسنى
امام صادق عليه السلام فرمود: كاسنى ،
سرور سبزيجات است .
ايشان به مردى فرمود: بر تو باد خوردن كاسنى !
چرا كه قدرت جماع و آميزش را افزوده و جنين را نيكو مى گرداند و طبع آن
گرم است و موجب مى شود فرزند در رحم مادر، پسر باشد.
يكى از صالحين مى گويد: بعضى اوقات ، برخاستن براى اقامه نماز شب ،
براى من دشوار مى شد و اين امر باعث ناراحتى من شده بود. در خواب امام
زمان (عج ) را ديدم كه فرمود: بر تو باد خوردن
كاسنى ! با خوردن آن ، اين كار به خواست خداوند بر تو آسان مى گردد.
خوردن آن را زياد نمودم ، خداوند اين كار را برايم آسان نمود.
(859)
درمان با تره
از امام صادق عليه السلام درباره تره سئوال شد، فرمود:
آن را بخوريد؛ زيرا كه در آن چهار خاصيت است :
بوى دهان را خوشبو مى كند، بادشكن است ، درمان كننده بواسير و جذام نيز
مى باشد.
(860)
درمان با كاهو
امام صادق عليه السلام فرمود: بر شما باد
خوردن كاهو! زيرا كه خون را صاف و پاكيزه مى گرداند.
ايشان فرمودند: بر تو باد خوردن كاهو! زيرا باعث
قطع شدن خونريزى مى شود.
اميرالمؤ منين عليه السلام ، به نقل از رسول خدا صل الله عليه و آله ،
فرمود: كاهو بخور! زيرا خواب آور است و غذا را
هضم مى كند.
(861)
درمان با كدو
در كتاب عده ، از امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام آمده است
كه فرمودند: كدو، عقل و نيروى عقلى را زياد مى
كند.
رسول خدا صل الله عليه و آله فرمود: اگر خواستيد
طبخ و آشپزى كنيد، بيشتر كدو بخوريد، زيرا كه قلب محزون را شاد و مسرور
مى گرداند.
ايشان به حضرت على عليه السلام فرمودند: كدو
بخور! كه هر كس بخورد، چهره اش زيبا و نيكو مى گردد. كدو، غذاى من و
پيامبران قبل از من مى باشد.
(862)
درمان با هويج
امام صادق عليه السلام فرمود: خوردن هويج
، براى كليه مفيد و مقوى جنسى است .
همچنين مى فرمايد: هويج براى قلنج و بواسير نافع
مى باشد و نيز براى جماع مفيد است .
(863)
درمان با شلغم
امام صادق عليه السلام فرمود: هيچ كس
نيست ، مگر آن كه در او ريشه جذام باشد، پس آن را با شلغم ذوب كنيد.
(864)
همچنين شلغم ، قوه بينايى را زياد و غرايز جنسى را تقويت و ادرار را
نيز زياد مى كند.(865)
درمان با بادنجان
امام صادق عليه السلام فرمود: بادنجان
زياد بخوريد؛ چرا كه براى طبيعت سودائى ، بسيار نافع است .
ايشان فرمودند: بادنجان سرخ شده و بورانى را
بخوريد؛ چرا كه از بيمارى جذام جلوگيرى مى كند و درمان است .
در جايى ديگر فرمودند: بادنجان را زياد بخوريد،
آن هم هنگام بارور شدن درخت خرما، چرا كه درمان كننده هر دردى است :
چهره را بشاش و نورانى ، رگها را نرم و قدرت جماع را نيز زياد مى سازد.
(866)
درمان با پياز و سير
ايشان فرمودند: پياز، نفس دهان را خوشبو
مى كند و غم را مى زدايد و نيروى جنسى را تقويت مى كند.
ايشان فرمودند: پياز، بيمارى و ناخوشى را از بين
مى برد، رگها را قوى مى گرداند، قدرت پاها را بالا مى برد، نيروى جنسى
را افزايش مى دهد و تب بر است .
حضرت عليه السلام در جايى ديگر مى فرمايد: پياز
بخوريد، كه در آن سه خصلت است : دهان را خوشبو مى كند، لثه را محكم مى
گرداند، قوه باه را زياد مى كند و پوست صورت را شفاف مى سازد.
رسول خدا صل الله عليه و آله فرمود: اگر وارد
شهر جديدى شديد، از پياز آن شهر بخوريد كه از بيمارى وبا، مصون خواهيد
شد.
از امام صادق عليه السلام راجع به منافع سير، پياز و تره سؤ ال شد،
فرمود: خوب است خام خورده شوند.
رسول خدا صل الله عليه و آله فرمود: سير بخوريد،
و خود را با آن درمان سازيد، چرا كه درمان كننده هفتاد بيمارى است .
درمان با سياهدانه
امام صادق عليه السلام فرمود: در
سياهدانه ، شفاى هر بيمارى است ، اما از آن براى تب ، سردرد، ورم چشم و
درد معده و هر دردى استفاده مى كنيم و به وسيله آن از خدا شفا مى گيريم
.
درمان با گوشت كبوتر
امام محمد باقر عليه السلام فرمود: گوشت
كبوتر، گوشت بابركتى است . آن را به آدم مبتلا به يرقان ، بخورانيد و
بريان كنيد.
(867)
درمان با خرما
پيامبر اكرم صل الله عليه و آله فرمود:
خرما را ناشتا بخوريد كه كرمهاى شكم را مى كشد.
(868)
امام صادق عليه السلام فرمود: زنانتان را در
حاملگى خرما بدهيد، تا فرزندانتان زيبا شوند.
(869)
درمان با گوشت بره
امام صادق عليه السلام فرمود: هر كس دچار
ضعف قلب و بدن است ، بايد گوشت بره با شير بخورد.
درمان با كشمش
پيامبر اكرم صل الله عليه و آله فرمود:
بر شما باد به كشمش ! كه سودا را برطرف مى كند و بلغم را مى خورد و تن
را سالم و اخلاق را نيكو مى كند و اعصاب را قوى كرده و ضعف و بيمارى را
از بين مى برد.
درمان با سنجد
امام صادق عليه السلام فرمود: سنجد، گوشت
آن گوشت ، پوستش پوست و هسته اش استخوان را مى روياند. با اين حال ،
كليه ها را گرم و معده را شستشو و پاكيزه ميگرداند و نگهدار انسان از
بواسير و قطره ، قطره آمدن بول است . ساقها را نيرومند و عرق جزام را
ريشه كن مينمايد.(870)