دانش 1- دانش به سوى حق راهنمائى مىكند.
2- دانش چراغ
خرد و چشمه افزونى و برترى است.
3- دانش كشنده
نادانى، و كسب كننده (يا آلت) نجابت (يا تندى زيركى) است.
4- علم بىعمل
سختى و سنگينى است.
5- علم گنج
بزرگى است كه تمام شدنى نيست.
6- دانش يكى از
دو زندگانى است.
ــــــــــــــــــــــــــــ
ص 992
7- العلم أفضل
الأنيسين 1654.
8- العلم أفضل
الجمالين 1671.
9- العلم
باللّه أفضل العلمين 1674.
10- العلم
وراثة كريمة، و نعمة عميمة 1701.
11- العلم ينجي
من الارتباك في الحيرة 1735.
12- العلم يدلّ
على العقل فمن علم عقل 1735.
13- العلم محيي
النّفس و منير العقل، و مميت الجهل 1736.
14- العلم ثمرة
الحكمة و الصّواب من فروعها 1752.
15- العلم أفضل
شرف من لا قديم له 1808.
16- العلم أكثر
من أن يحاط به، فخذوا من كلّ علم أحسنه 1819.
17- العلم
حاكم، و المال محكوم عليه 1834. 7- دانش افزونترين دو انيس است.
8- دانش برترين
دو جمال است.
9- علم به خدا
افزونترين دو علم است.
10- علم وراثت
گرامى و نعمتى است عام.
11- علم (آدمى
را) از فرو رفتن در حيرانى نجات مىبخشد.
12- دانش دلالت
مىكند بر عقل پس هر كه علم دارد عقل دارد.
13- دانش زنده
كننده نفس، و روشن كننده عقل، و ميراننده نادانى است.
14- دانش ميوه
حكمت، و راست روى از شاخههاى آنست.
15- دانش
برترين شرف كسى است كه براى او قديمى نباشد.
16- دانش بيشتر
از آنست كه به آن احاطه توان كرد پس از هر علمى نيكوتر آن را فرا گيرد.
17- دانش حاكم
است، و ثروت محكوم عليه است.
ــــــــــــــــــــــــــــ
ص 993
18- العلم
يرشدك إلى ما أمرك اللّه به، و الزّهد يسهّل لك الطّريق إليه 1835.
19- العلم خير
من المال، العلم يحرسك و أنت تحرس المال 1923.
20- العلم
مقرون بالعمل فمن علم عمل 1943.
21- العلم يهتف
بالعمل فإن أجابه و إلّا ارتحل 1944.
22- العلم
يرشدك، و العمل يبلغ بك الغاية 2060.
23- العلم أوّل
دليل، و المعرفة آخر نهاية 2061.
24- العلم
علمان: مطبوع، و مسموع، و لا ينفع المطبوع، إذا لم يك مسموع 2102. 18- دانش ترا
به سوى آنچه خداوند به آن فرمان داده ارشاد مىكند و زهد و بى رغبتى به دنيا راه
به سوى آن را براى تو آسان مىنمايد.
19- علم بهتر
از مال است، علم تو را نگهبانى مىكند، و تو مال را نگهبانى مىكنى 20- دانش با
عمل همراه است پس هر كه دانا شد عمل خواهد كرد.
21- علم عمل را
صدا مىكند، پس اگر پاسخ آن را داد كه هيچ و گرنه كوچ مىكند.
22- علم تو را
ارشاد مىنمايد و عمل تو را به منتهاى مطلب مىرساند.
23- علم نخستين
راهنما، و معرفت آخرين پايان است (چون شناخت خداست كه انسان را به مدارج عاليه
مىرساند).
24- علم دو علم
است: علمى كه به طبع و سليقه تحصيل شود، و علمى كه بايد از پيامبر يا امام به
واسطه يا بى واسطه شنيد، و مطبوع آن سودى نبخشد هنگامى كه مسموع آن نباشد (زيرا
نفع با علوم سمعى است اگر علوم شرعيه نباشد با علوم
ــــــــــــــــــــــــــــ
ص 994
25- اخبر تقل
2245.
26- اطلب العلم
تزدد علما 2276.
27- اقتتن
العلم فإنّك إن كنت غنيّا زانك، و إن كنت فقيرا مانك 2331.
28- اطلبوا
العلم ترشدوا 2478.
29- اكتسبوا
العلم يكسبكم الحياة 2486.
30- امتاحوا
(امتحوا) من صفو عين قد روّقت من الكدر 2517.
31- اطلبوا
العلم تعرفوا به، و اعملوا به تكونوا من أهله 2531. ديگر سودى عائد انسان نخواهد
گرديد).
25- دانا شو تا
بگوئى.
26- طلب علم كن
تا زياد كنى علمى را.
27- كسب علم كن
چون اگر تو توانگر باشى تو را زينت بخشد و اگر تهيدست باشى مؤنه مخارج تو را متحمل
شود.
28- طلب علم
كنيد تا راه راست و درست يابيد.
29- كسب علم
كنيد تا براى شما كسب نمايد حيات و زندگى را.
30- از چشمه
صافى كه از تيرهگى صاف گردانيده شده آب برداريد (يعنى انسان بايد علم خود را از
انبياء و ائمه- عليهم السلام- كه سهو و خطا و نسيانى در آنان تصور نمىشود فرا
گيرد، و يا از كسانى كه در خط آنان بوده و از آن چشمه صافى سيراب گشتهاند).
31- طلب علم
كنيد تا شناخته شويد به آن، و به آن عمل نمائيد تا از اهل آن باشيد (ممكن است نظر
مبارك حضرت اين باشد در طلب علم چنان بايد اهتمام ورزيد كه شهرت پيدا كنيد، نه
آنكه با بىحالى درس بخوانيد، و از طرفى تا به علم هم عمل نكنيد اهل علم نخواهيد
شد، گر چه در ظاهر در طبقه علماء بشمار آئيد،
ــــــــــــــــــــــــــــ
ص 995
32- ألا لا
يستحيينّ من لا يعلم أن يتعلّم، فإنّ قيمة كلّ امرء ما يعلم 2787.
33- ألا لا
يستقبحنّ من سئل عمّا لا يعلم أن يقول لا أعلم 2788.
34- أنفع العلم
ما عمل به 2933.
35- أحسن العلم
ما كان مع العمل 3108.
36- أشرف العلم
ما ظهر في الجوارح و الأركان 3117.
37- أوضع العلم
ما وقف على اللّسان 3118.
38- أغلب
النّاس من غلب هواه بعلمه 3181.
39- أولى العلم
بك ما لا يتقبّل العمل إلّا به 3335. اهل علم كسانى هستند كه عمل به علم نمايند).
32- آگاه
باشيد، هرگز نبايد شرم كند كسى كه نمىداند از اين كه بياموزد، زيرا كه ارزش هر
مردى به اندازه دانش اوست.
33- آگاه باشيد
نبايد البته زشت شمارد كسى كه از او سؤال شود از چيزى كه نمىداند آنكه بگويد:
نمىدانم (چون ندانستن عيب نيست ندانسته پاسخ دادن عيب بزرگى است).
34- سودمندترين
علم علمى است كه به آن عمل شود.
35- بهترين علم
آنست كه با عمل باشد.
36- برترين علم
آنست كه در اعضا و جوارح بدن آشكار گردد، (به اين معنى كه به آن عمل شود).
37- پستترين
علم آنست كه بايستد بر زبان (يعنى به آن عمل نشود).
38- غالبترين
مردم كسى است كه به وسيله علمش بر خواهش خود غلبه نموده باشد.
39- سزاوارترين
علم براى تو آنست كه عمل پذيرفته نشود مگر بسبب آن (كه
ــــــــــــــــــــــــــــ
ص 996
40- أوجب العلم
عليك ما أنت مسئول عن العمل به 3336.
41- ألزم العلم
بك ما دلّك على صلاح دينك، و أبان لك عن فساده 3337.
42- أحمد العلم
عاقبة ما زاد في عملك في العاجل، و أزلفك في الآجل 3338.
43- إنّ أفضل
العلم السّكينة، و الحلم 3442.
44- إنّ النّار
لا ينقصها ما أخذ منه، و لكن يخمدها أن لا تجد حطبا، و كذلك العلم لا يفنيه
الاقتباس، لكن بخل الحاملين له سبب عدمه 3520. عبارت از معارف الهيّه باشد).
40- واجبترين
علم بر تو آنست كه تو از عمل به آن پرسيده شوى، (و آن علومى است كه بر انسان واجب
عينى و يا كفائى باشد، نه علومى كه موجب مزيت و فضلى است كه تحصيل آنها محبوب بوده
ولى لزومى ندارد).
41- لازمترين
علم بر تو آنست كه تو را بر صلاح دينت رهبرى كرده، و تو را از فساد آن جدا نمايد،
يا دين درست و فاسد را براى تو روشن كند.
42- ستودهترين
علم به حسب عاقبت آنست كه در عملت در دنيا افزوده، و در آخرت (به رحمت خدا) نزديك
گرداند.
43- براستى كه
افزونترين علم وقار و آرامش، و بردبارى است.
44- براستى كه
از آتش كم نمىشود به واسطه آنچه از آن گرفته مىشود (مثل اين كه از يك چراغ
هزاران چراغ را روشن كنند از آتش آن كم نخواهد شد) ولى آن را خاموش مىنمايد كه
هيزمى را نيابد يا نيابى، علم همه چنين است، فرا گرفتن آن را فانى نمىنمايد، ولى
بخيلى حمل كنندگان آن (علماء) سبب نابودى آنست (يعنى بايد پيوسته تعليم نمود تا
آنكه باقى بماند).
ــــــــــــــــــــــــــــ
ص 997
45- إنّ اللّه
سبحانه يمنح المال من يحبّ و يبغض و لا يمنح العلم إلّا من أحبّ 3522.
46- إنّ العلم
يهدي، و يرشد، و ينجي، و إنّ الجهل يغوي، و يضلّ، و يردي 3632.
47- العلم ينجد
5.
48- العلم
بالفهم 38.
49- العلم كنز
64.
50- العلم عزّ،
الطّاعة حرز 92.
51- العلم دليل
123.
52- العلم
ينجيك، الجهل يرديك 150.
53- العلم
جلالة، الجهالة ضلالة 163. 45- براستى كه خداوند سبحان مال را به كسى كه دوست و
دشمن مىدارد مىبخشد، و علم را نمىبخشد مگر به كسى كه دوست مىدارد.
46- براستى كه
علم هدايت كرده، و ارشاد نموده، و رستگارى مىدهد، و بدرستى كه نادانى و جهل گمراه
كرده، و به ضلالت كشانده، و هلاك مىگرداند.
47- علم و دانش
بلند مىگرداند.
48- دانش بدر
يافتن است (يعنى به عمق آن پى بردن است نه تنها شنيدن باشد).
49- دانش گنج
است.
50- دانش عزت،
و فرمانبردارى پناه است.
51- دانش
راهنماست.
52- دانش تو را
رستگار ساخته، و نادانى تو را تباه مىسازد.
53- دانائى
بزرگى، و نادانى گمراهى است.
ــــــــــــــــــــــــــــ
ص 998
54- العلم
حياة، الإيمان نجاة 185.
55- العلم
مجلّة، الجهل مضلّة 204.
56- العلم حرز
218.
57- العلم
بالعمل 234.
58- العلم مميت
الجهل 269.
59- العلم زين
الحسب 284.
60- العلم قائد
الحلم 303.
61- العلم أفضل
شرف 481.
62- العلم
مصباح العقل 536. 54- علم و دانش زندگانى، و ايمان رستگارى خواهد بود.
55- دانش محل
بزرگى، و نادانى جايگاه گمراهى، يا دانش بزرگ كننده، و نادانى گمراه سازنده است.
56- دانش پناه
است (زيرا كه انسان را از آفات و بديها حفظ مىكند).
57- علم با عمل
است (و گر نه در حقيقت علم بىعمل علم نيست).
58- دانش
ميراننده نادانى است (يعنى علم جهل را مىكشد كه همراه دليل و برهان و عمل باشد و
گرنه آن علم ميراننده جهل نخواهد بود چنانكه ديده مىشود بسيارى عالمند ولى در
اتخاذ طريق و روش و عمل از جاهلان نيز جاهل ترند...).
59- دانش زينت
كرم يا زينت سرمايه شرف و افتخار است.
60- دانش
كشاننده بردبارى است.
61- دانش
برترين شرف و بلندى مرتبه است.
62- دانش چراغ
عقل است (يعنى بدون علم عقل پيوسته به راه صحيح نرود، و يا علم چراغى است كه عقل
آن را روشن ساخته است).
ــــــــــــــــــــــــــــ
ص 999
63- العلم خير
دليل 590.
64- العلم أجلّ
بضاعة 612.
65- العلم أعظم
كنز 620.
66- العلم حياة
و شفاء 688.
67- العلم حجاب
من الآفات 720.
68- العلم أعلى
فوز 731.
69- العلم أفضل
قنية 812.
70- العلم مركب
الحلم 817.
71- العلم أصل
كلّ خير 818.
72- العلم
عنوان العقل 828.
73- العلم لقاح
المعرفة 830. 63- دانش بهترين دليل است.
64- دانش
برترين سرمايه است.
65- دانش
بزرگترين گنج است.
66- دانش حيات
و شفاء است.
67- دانش مانع
از آفتهاست.
68- دانش
برترين پيروزى است.
69- دانش
برترين كسب شده است.
70- دانش مركب
بردبارى است.
71- دانش ريشه
هر خير و نيكى است.
72- دانش نشانه
خرد است.
73- دانش
زائيده شده شناسائى است (و يا علم مبدأ پيدايش و بارور شدن معرفت خواهد بود).
ــــــــــــــــــــــــــــ
ص 1000
74- العلم ينجد
الفكر 832.
75- العلم نعم
دليل 837.
76- العلم أفضل
(أشرف) هداية 846.
77- العلوم
نزهة الأدباء 993.
78- العلم أصل
الحلم 1003.
79- العلم قاتل
الجهل 1030.
80- العلم داعى
الفهم 1032.
81- العلم لا
ينتهي 1054.
82- العلم
كثير، و العمل قليل 1223.
83- العلم كنز
عظيم لا يفنى 1234.
84- العلم رشد
لمن عمل به 1277. 74- دانش فكر را يارى و تقويت مىنمايد.
75- دانش خوب
راهنمائى است.
76- دانش
برترين راهنمائى است.
77- دانشها
سير گاه اديبان است.
78- دانش بيخ و
ريشه بردبارى است.
79- دانش قاتل
نادانى است.
80- دانش دعوت
كننده فهم است.
81- علم پايان
پذير نيست (يعنى هر چه انسان از آن فرا گيرد باز هم مجهولات فراوان است و بشر
نيازمند به تحصيل دانش است.
82- علم بسيار
است و عمل كم.
83- دانش گنج
عظيمى است كه تمام نشود.
84- دانش رشد و
استقامتى است در راه حق براى كسى كه به آن عمل نمايد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ص1001
85- العلم كلّه
حجّة إلّا ما عمل به 1399.
86- العلم جمال
لا يخفى و نسيب لا يجفى (لا يخفى) 1463.
87- العلم زين
الأغنياء، و غنى الفقراء 1526.
88- إنّما زهّد
النّاس في طلب العلم كثرة ما يرون من قلّة من عمل بما علم 3895.
89- آفة العلم
ترك العمل به 3948.
90- إذا سمعتم
العلم فألطّوا (فأكظّوا، فانطووا) عليه، فلا تشوبوه بهزل، 85- دانش همهاش حجت
(يعنى آدمى به وسيله آن مؤاخذه خواهد شد) مگر آنچه به آن عمل شود.
86- دانش جمالى
است كه پوشيده نيست و خويشى است كه قطع صله نمىكند، و با دانش جمالى است زائل
نشدنى و خويشى است غير پوشيده (و يا عزّت خود را از دست نمىدهد).
87- دانش زينت
توانگران، و توانگرى بيچارگان است (چون علم ثروتمند و فقير را به وظيفه مناسب حالشان
آشنا كرده، توانگرى و درويشى آنها را منحرف نخواهد كرد).
88- جز اين
نيست، مردم را در طلب علم بىرغبت نموده زياد ديدن كسى كه كمتر به علم خويش عمل
مىنمايد (چنين كارى سبب بىرغبتى و دورى خواهد شد، كه مباداد خود اهل علم شده و
نتواند به دانش خويش عمل كند، و يا وقتى مردم در عالم عمل نمىبينند از دين و دانش
دل سرد مىگردند، زيرا همگى در صاحب علم در انتظار عمل به علماند).
89- آفت علم
عمل نكردن به آنست.
90- هر گاه
علمى را شنيديد، پس آن را (از غير اهلش) بپوشانيد (و يا بر سر آن سخت بايستيد و در
حفظ آن بكوشيد و يا در ترويج آن ايستادگى كنيد) و آن را به
ــــــــــــــــــــــــــــ
ص 1002
فتمجّه القلوب 4157.
91- إذا رمتم
الانتفاع بالعلم فاعملوا به، و أكثروا الفكر في معانيه، تعه القلوب 4158.
92- إذا زاد علم
الرّجل زاد أدبه، و تضاعفت خشيته لربّه 4174.
93- بالعلم
تعرف الحكمة 4192.
94- بالعلم
تكون الحياة 4220.
95- بالعلم
يستقيم المعوج 4234.
96- بذل العلم
زكاة العلم 4436.
97- بالعلم
تدرك درجة الحلم 4437. بازى آميخته ننمائيد (يعنى آن را سهل نگيريد) پس دلها آن را
از دهن بيرون اندازد (يعنى قبولش نمىكند).
91- هر گاه
طالب انتفاع از دانشيد و مايليد كه از آن سودمند شويد پس به آن عمل نمائيد و در
معانى آن بسيار فكر و انديشه كنيد تا دلها آن را نگه دارد.
92- هر گاه علم
مرد زياد گردد ادب او زياد خواهد شد، و ترس او براى پروردگارش دو چندان خواهد
گرديد.
93- به وسيله
علم و دانش حكمت (يعنى راستى در گفتار و كردار) شناخته مىشود.
94- به سبب علم
زندگى، (و يا حيات جاويد و رستگارى آخرت) بدست خواهد آمد.
95- به وسيله
دانش راه كج مستقيم خواهد گشت.
96- بذل علم و
عطا كردن آن زكات علم خواهد بود (يعنى سبب زيادى و پاكيزگى آن شود).
97- به سبب علم
و دانش درجه و پايه بردبارى بدست آيد.
ــــــــــــــــــــــــــــ
ص 1003
98- تمام العلم
استعماله 4463.
99- تمام العلم
العمل بموجبه 4482.
100- تارك
العمل بالعلم غير واثق بثواب العمل 4512.
101- ثمرة
العلم معرفة اللّه 4586.
102- ثمرة
العلم العبادة 4600.
103- ثمرة
العلم العمل به 4624.
104- ثمرة
العلم العمل للحياة 4627.
105- ثمرة
العلم إخلاص العلم 4642.
106- ثروة
العلم تنجي و تبقى 4706.
107- جمال
العلم نشره، و ثمرته العمل به، و صيانته وضعه في 98- تمامى علم و علم تمام بكار
بردن (يعنى عمل به آنست).
99- تمامى علم
عمل كردن به مقتضاى آنست.
100- ترك كننده
عمل به دانش اعتماد به پاداش عمل نخواهد داشت (زيرا اگر به ثواب مطمئن بود به علم
خود عمل مىنمود).
101- ميوه علم
معرفت خداست (بنا بر اين بايد از علم شناخت اليه حاصل گردد).
102- ميوه علم
عبادت است.
103- ميوه علم
و دانش عمل به آنست (و گرنه علم بىعمل چون درخت بى ثمر خواهد بود).
104- ميوه علم
و دانش عمل كردن براى حيات (جاويد) است.
105- ثمره علم
و دانش خالص گردانيدن عمل است.
106- علم بسيار
رستگارى بخشيده و پاينده مىدارد.
107- زيبائى
علم نشر آن، و ثمره آن عمل كردن به آن، و نگهداريش گذاشتن
ــــــــــــــــــــــــــــ
ص 1004
أهله 4754.
108- خير العلم
ما نفع 4951.
109- خير
العلوم ما أصلحك 4962.
110- خير العلم
ما قارنه العمل 4968.
111- خير العلم
ما أصلحت به رشادك، و شرّه ما أفسدت به معادك 5023.
112- خذوا من
كلّ علم أحسنه، فإنّ النّحل يأكل من كلّ زهر أزينه، فيتولّد منه جوهران نفيسان:
أحدهما فيه شفاء للنّاس، و الآخر يستضاء به 5082.
113- رأس
الفضائل العلم 5234. آن در ميان اهل آن مىباشد (و به غير اهل آموخته نشود).
108- بهترين
علم علمى است كه سودمند باشد.
109- بهترين
علوم آنست كه تو را اصلاح نمايد.
110- بهترين
علم آنست كه عمل با آن توأم باشد.
111- بهترين
علم آنست كه به واسطه آن راه يافتن خود را اصلاح كنى، و بدترين آن آنست كه معاد
خويش را فاسد نمائى.
112- از هر
علمى نيكوتر آن را فرا گيريد (كه همان علم الهى اصول و فروع دين و اخلاق و مانند آن
باشد) زيرا كه زنبور عسل از هر شكوفه زيباتر آن را مىخورد، و در نتيجه از آن دو
جوهر نفيس و قيمتى بوجود آيد: يكى از آنها (عسل است كه خداوند در باره آن فرموده)
در آنست شفاء براى مردم و ديگرى (موم است كه) به وسيله آن بشر روشنى بدست آورد.
113- سر فضيلت
و افزونىها علم و دانش است.
ــــــــــــــــــــــــــــ
ص 1005
114- ربّ علم
أدّى إلى مضلّتك 5352.
115- زكاة
العلم نشره 5444.
116- زكاة
العلم بذله لمستحقّه، و إجهاد النّفس في العمل به 5458.
117- زين العلم
الحلم 5463.
118- سبب
الخشية العلم 5535.
119- سل عمّا
لابدّ لك من علمه، و لا تعذر في جهله 5595.
120- شرّ العلم
ما أفسدت به رشادك 5694.
121- شرّ العلم
علم لا يعمل به 5707.
122- شيئان لا
تبلغ غايتهما: العلم، و العقل 5768. 114- بسا علمى كه به گمراهى تو كشاند (يا از
جهت عمل نكردن، و يا از نظر نبود قابليّت و استعداد).
115- زكات دانش
نشر آنست (يعنى نشر علم سبب ازدياد آن خواهد گرديد).
116- زكات علم
بخشش آنست به مستحق آن (يعنى تعليم و آموزش آن بوده) و به تعب انداختن نفس در عمل
به آن خواهد بود.
117- زينت علم
و دانش بردبارى است.
118- سبب ترس
(از خدا) دانش است.
119- از آنچه
برايت از دانستن آن چارهاى نيست و در جهلش معذور نمىباشى سؤال نما (يعنى در آنچه
ياد گرفتنش ضرورى است).
120- بدترين
علم آنست كه به وسيله آن راه راست خود را فاسد نمائى.
121- بدترين
علم علمى است كه به آن عمل نشود.
122- دو چيز
است به نهايت آنها رسيده نمىشود: علم، و عقل.
ــــــــــــــــــــــــــــ
ص 1006
123- شين العلم
الصّلف 5784.
124- عليك
بالعلم فإنّه وراثة كريمة 6089.
125- علم
المنافق في لسانه 6288.
126- علم
المؤمن في عمله 6289.
127- علم بلا
عمل كشجر بلا ثمر 6290.
128- علم بلا
عمل كقوس بلا وتر 6291.
129- علم لا
ينفع كدواء لا ينجع 6292.
130- علم لا
يصلحك ضلال، و مال لا ينفعك و بال 6294.
131- علم بلا
عمل حجّة للّه على العبد 6296.
132- غاية
العلم حسن العمل 6357. 123- زشتى علم لاف زدن است.
124- بر تو باد
به دانش زيرا كه آن ميراثى است گرامى.
125- علم منافق
(دو چهره) در زبان اوست (يعنى بدون عمل است).
126- علم مؤمن
در عمل اوست.
127- علم بدون
عمل مانند درخت بىميوه است.
128- علم بدون
عمل مانند كمان بىزه است.
129- علمى كه
نفعى نبخشد مانند داروئى است كه اثر بخش نباشد.
130- علمى كه
تو را اصلاح نكند گمراهى، و مالى كه به تو سود نرساند و زر و وبال است.
131- علمى كه
بدون عمل است براى خدا عليه بنده حجت خواهد بود (يعنى در قيامت انسان حجتى ندارد
كه من نمىدانستم).
132- نتيجه و
پايان كار علم نيكوئى عمل است.
ــــــــــــــــــــــــــــ
ص 1007
133- غاية
العلم الخوف من اللّه سبحانه 6377.
134- غاية
العلم السّكينة و الحلم 6380.
135- فضيلة
العلم العمل به 6576.
136- قول لا
أعلم نصف العلم 6758.
137- قليل
العلم مع العمل خير من كثيره بلا عمل 6772.
138- قطع العلم
عذر المتعلّلين 6784.
139- كلّ علم
لا يؤيّده عقل مضلّة 6869.
140- كلّ شيء
ينقص على الانفاق إلّا العلم 6888.
141- كلّ شيء
يعزّ حين ينزر (يندر) إلّا العلم فإنّه يعزّ حين يغزر 6913. 133- بالاترين هدف و
غايت علم ترس از خداى سبحان است.
134- نهايت و
غرض از علم آرام و بردبارى است.
135- فضيلت علم
عمل به آنست (و گرنه براى انسان و بال خواهد شد).
136- گفتن
نمىدانم نصف دانائى است (زيرا كه ميان جهل و علم فرق گذاشته و از نظر اخلاقى خود
را تا اين اندازه ساخته است).
137- اندكى علم
با عمل بهتر از بسيار آن كه بى عمل باشد.
138- علم و
دانش عذر متعللين (علت آورندگان) را قطع خواهد نمود (يعنى ديگر نمىتوانند براى
خود علتى ذكر كنند).
139- هر علمى
كه آن را عقل تأييد نكند گمراهى است.
140- هر چيزى
به وسيله انفاق كم خواهد شد مگر علم (كه انفاق در آن باعث زيادتى است).
141- هر چيزى
عزيز مىشود هنگامى كه كم مىشود جز علم كه چون بسيار شود عزيز مىگردد.
ــــــــــــــــــــــــــــ
ص 1008
142- كلّ وعاء
يضيق بما جعل فيه إلّا وعاء العلم فإنّه يتّسع 6917.
143- كفى
بالعلم رفعة 7011.
144- كلّما
ازداد علم الرّجل زادت عنايته بنفسه، و بذل في رياضتها و صلاحها جهده 7204.
145- كما أنّ
العلم يهدي المرء و ينجيه، و كذلك، الجهل يضلّه و يرديه 7217.
146- كسب العلم
الزّهد في الدّنيا 7221.
147- كمال
العلم الحلم، و كمال الحلم كثرة الاحتمال و الكظم 7231.
148- كمال
العلم العمل 7243.
149- لطالب
العلم عزّ الدّنيا و فوز الآخرة 7349. 142- هر ظرفى به وسيله آنچه در آن قرار
داده مىشود تنگ خواهد گرديد مگر ظرف علم كه گشاد مىشود.
143- براى علم
كفايت مىكند بلندى مرتبه.
144- هر چند
علم مرد (و آدمى) زياد گردد عنايت (و اهتمام او) به نفس خود زياد گشته، و كوشش را
در رياضت و اصلاح حال آن بكار برد.
145- چنانكه
علم مرد (و آدمى) را هدايت نموده و رستگارش سازد، همچنين جهل او را گمراه ساخته و
به هلاكت اندازد.
146- كسب علم
(و فائده مهم آن) بىرغبتى در دنياست.
147- كمال علم
بردبارى و كمال بردبارى بسيارى تحمل (درشتىها و بى ادبيها) نمودن و فرو بردن خشم
است.
148- كمال علم
عمل به آنست.
149- براى
جوينده دانش عزت دنيا و رستگارى آخرت است.
ــــــــــــــــــــــــــــ
ص 1009
150- لن يثمر
العلم حتّى يقارنه الحلم 7411.
151- لن يحرز
العلم إلّا من يطيل درسه 7422.
152- لسان
العلم الصّدق 7612.
153- لقاح
العلم التّصوّر و الفهم 7623.
154- من استرشد
العلم أرشده 7754.
155- من خلا
بالعلم لم توحشه خلوة 8125.
156- من لم
يهده العلم أضلّه الجهل 8192.
157- من عمل بالعلم
بلغ بغيته من الآخرة و مراده 8245. 150- هرگز دانش ميوه نمىدهد و ثمر بخش
نمىشود تا حلم و بردبارى آن را همراه گردد.
151- هرگز
احراز علم و دانش نخواهد نمود مگر كسى كه درس (و خواندنش) را طولانى نمايد (يعنى
پيوسته مشغول باشد).
152- زبان علم
راستگويى است (يعنى مراتب علم هر كس از راستگويى آن روشن خواهد گرديد).
153- آنچه علم
با آن آبستن مىشود (يا آدمى به علم آبستن مىگردد) تصوّر و فهميدن آنست.
154- هر كه از
علم طلب راه راست كند او را راهنمائى خواهد نمود.
155- هر كه با
علم خلوت نمايد (و علم مونس او باشد) هيچ خلوت و تنهائى او را به وحشت نيندازد.
156- هر كه او
را علم رهبرى نكند جهل او را گمراه خواهد ساخت (يعنى علم است كه آدمى را راهنمائى
مىنمايد).
157- هر كه به
علم عمل كند به مطلوب خود از آخرت و مرادش (در دنيا و آخرت) خواهد رسيد.
ــــــــــــــــــــــــــــ
ص 1010
158- من كلف
بالعلم فقد أحسن إلى نفسه 8277.
159- من كتم
علما فكأنّه جاهل 8297.
160- من خالف
علمه عظمت جريمته و إثمه 8316.
161- من زاد
علمه على عقله كان و بالا عليه 8601.
162- من علم
(عدم) غور العلم صدر (صدّ) عن شرايع الحكم 8702.
163- من ارتوى
من مشرب العلم، تجلبب جلباب الحلم 8703.
164- من أكثر
مدارسة العلم لم ينس ما علم، و استفاد ما لم يعلم 8916. 158- هر كه نسبت به علم
حريص باشد در حقيقت به نفس خود احسان نموده است.
159- هر كه
علمى را پنهان دارد (و به ديگران ياد ندهد) گويا او جاهل است.
160- هر كه
مخالفت علم خود كند جرم و گناهش بزرگ باشد.
161- هر كه
علمش بر عقلش زيادى كند بر او وبال خواهد بود (زيرا عقل و علم بايد على السويّه
باشد تا براى انسان مفيد باشد، و يا عقل بر علم بچربد ولى عكس آن زياد آور خواهد
بود).
162- هر كه ته
علم را بداند (و به عمق آن رسد) از شرايع حكمتها (و از جائى كه ماده حكمت در آن
جاست چنانكه ماده آب را شريعه گويند) بر گردد و يا هر كه انتهاى دانش را گم كند از
شرايع حكمتها باز داشته شود.
163- هر كه از
جاى آشاميدن علم سيراب گردد پيراهن بردبارى را پيراهن خود كند.
164- هر كه درس
و مباحثه علم را بسيار كند آنچه دانسته فراموش نكرده و آنچه
ــــــــــــــــــــــــــــ
ص 1011
165- من أكثر
الفكر فيما تعلّم أتقن علمه، و فهم ما لم يكن يفهم 8917.
166- من لم
يكتسب بالعلم مالا اكتسب به جمالا 8967.
167- من لم
يعمل بالعلم كان حجّة عليه و وبالا 8968.
168- من كمال
العلم العمل بما يقتضيه 9257.
169- من أشرف
العلم التّحلّي بالحلم 9426.
170- ما مات من
أحيى علما 9508.
171- ما زكى
العلم بمثل العمل به 9569.
172- ما أفاد
العلم من لم يفهم، و لا نفع الحلم من لم يحلم 9651. را كه نمىداند استفاده كند.
165- هر كه در
آنچه آموخته فكر بسيار كند علمش را محكم و متقن نموده، و آنچه را كه نبود كه بفهمد
(اگر انديشه بسيار نمىكرد) خواهد فهميد.
166- هر كه به
وسيله علم مالى را كسب نكند به سبب آن جمال و زيبائى را (كه از مال بالاتر است)
كسب خواهد نمود.
167- هر كه عمل
به علم ننمايد علم حجتى بر او و وبالى از براى او خواهد بود.
168- از جمله
كمال علم عمل كردن به آنچه علم اقتضاى آن را دارد.
169- از
شريفترين علم است زيور يافتن به حلم و بردبارى.
170- نمرده است
كسى كه علمى را زنده كند (مثل اين كه كتابى بنويسد و آثار علمى از او باقى بماند).
171- علم
پاكيزه و يا بچيزى مانند عمل به آن رشد و نمو نخواهد نمود.
172- افاده علم
نكند كسى كه نفهميده (يعنى نخست بايد آموزنده خود بداند سپس بياموزد) و سود نرساند
بردبارى را كسى كه خود بردبار نيست.
ــــــــــــــــــــــــــــ
ص 1012
173- ملاك
العلم نشره 9715.
174- ملاك
العلم العمل به 9723.
175- مدارسة
العلم لذّة العلماء 9755.
176- مجالس
العلم غنيمة 9765.
177- مزيّن
الرّجل علمه و حلمه 9778.
178- نعم قرين
الحلم العلم 9898.
179- نعم قرين
الإيمان العلم 9899.
180- نعم دليل
الإيمان العلم 9928.
181- لا تعادوا
ما تجهلون، فإنّ أكثر العلم فيما لا تعرفون 10246.
182- لا ذخر
كالعلم 10458. 173- ملاك علم (و فضيلت و سبب بقاء آن) نشر آنست.
174- ملاك علم
(و كمال آن) عمل به آنست.
175- درس و بحث
علم لذّت علماء است (و علماء حقيقى كسانيند كه لذت آنان در درس و بحث باشد نه در
غير آن).
176- مجالس علم
غنيمت و داراى نفع عمده است.
177- آرايش بخش
مرد علم و بردبارى اوست.
178- خوب قرين
بردبارى است علم و دانش.
179- خوب قرين
ايمانى است علم و دانش.
180- خوب
راهنماى ايمانى است علم و دانش.
181- با آنچه
نمىدانيد دشمنى مكنيد، زيرا اكثر علم در چيزى است كه نمىشناسيد (مثل بعض از علوم
كه بعضى با آن دشمنى كرده و از خواندن و ياد گرفتن آن ناخوشنودند).
182- هيچ ذخيره
(براى آخرت و دنيا) مانند علم نيست (زيرا كه آدمى آن را نگه
ــــــــــــــــــــــــــــ
ص 1013
183- لا شرف
كالعلم 10484.
184- لا سمير
كالعلم 10495.
185- لا كنز
أنفع من العلم 10631.
186- لا عزّ-
أشرف من العلم 10656.
187- لا دليل
أنجح من العلم 10668.
188- لا يؤخذ
العلم إلّا من أربابه 10678.
189- لا ينفع
علم بغير توفيق 10680.
190- لا يدرك
العلم براحة الجسم 10684.
191- لا يزكو
العلم بغير ورع 10689. مىدارد بر خلاف مال كه بايد آدمى آن را حفظ و حراست
نمايد).
183- هيچ شرفى
مانند علم نيست (زيرا آدمى را به اعلا درجه كمال مىرساند).
184- هيچ
افسانه گوى در شبى مانند علم نيست (چون افسانه گو آدمى را از خدا دور ساخته و عمر
با آن تلف گرديده و علم انسان را به خدا نزديك و سبب رشد و بركت عمر گردد).
185- نيست گنجى
سودمندتر از علم.
186- عزّتى
بلندتر از علم نيست.
187- راهنمائى
پيروزى يابنده تر از علم نيست.
188- فرا گرفته
نمىشود علم مگر از ارباب آن (بنا بر اين نبايد علم را از هر كسى فرا گرفت بلكه
بايد از اهلش اخذ نمود).
189- علمى سود
نمىدهد بدون توفيق (الهى).
190- علم با
راحتى بدن دست نخواهد آمد (بلكه رنج و زحمت خواهد).
191- علم بدون
پارسائى پاكيزه نخواهد گرديد.
ــــــــــــــــــــــــــــ
ص 1014
192- لا يحرز
العلم إلّا من يطيل درسه 10758.
193- لا علم
لمن لا بصيرة له 10773.
194- لا يستخفّ
بالعلم و أهله إلّا أحمق جاهل 10807.
195- يسير
العلم ينفي كثير الجهل 10990.
196- يتفاضل
النّاس بالعلوم و العقول، لا بالأموال و الأصول 11009.
197- يحتاج
العلم إلى العمل 11020.
198- يحتاج
العلم إلى الحلم 11024.
199- يحتاج
العلم إلى الكظم 11025.
200- أطع
العلم، و اعص الجهل تفلح 2309.
201- العلم
أشرف هداية 1023. 192- علم را فراهم نياورد مگر كسى كه درس خود را اطاله دهد (و
مدّتها درس خواند و درس گويد).
193- علمى نيست
براى كسى كه بصيرت و بينائى براى او نيست.
194- به علم و
اهل آن استخفاف نمىكند مگر احمق نادان.
195- اندك علم
بسيار جهل را نفى مىكند.
196- مردم به
سبب علوم و عقلها بر يكديگر افزونى دارند، نه به مالها و نژادها.
197- علم محتاج
به عمل است (و گرنه علم به تنهائى سودمند نيست).
198- علم
نيازمند به حلم است (زيرا كه زينت آنست).
199- علم
نيازمند به فرو بردن خشم است.
200- علم را
فرمان بر، و جهل را عصيان كن تا رستگار گردى.
201- علم
شريفترين هدايت است.
ــــــــــــــــــــــــــــ
ص 1015
العالم
1- العالم من
شهدت بصحّة أقواله أفعاله 1711.
2- العلماء
غرباء لكثرة الجهّال 1719.
3- العالم من
لا يشبع من العلم، و لا يتشبّع به 1740.
4- العالم يعرف
الجاهل لأنّه كان قبل جاهلا 1779.
5- العالم كلّ
العالم من لم يمنع العباد الرّجاء لرحمة اللّه و لم يؤمنهم مكر اللّه 1840.
6- العالم و
المتعلّم شريكان في الأجر، و لا خير فيما بين ذلك 1912.
7- العلماء
أطهر النّاس أخلاقا، و أقلّهم في المطامع أعراقا 2108.
8- العالم حيّ
بين الموتى 2117. عالم و دانشمندان 1- دانا كسى است كه گواهى دهد به درستى گفتار
او كردارهاى او.
2- علماء
غريبانند به سبب بسيارى نادانها.
3- عالم كسى
است كه از دانش سير نگشته و به خود سيرى از آن را نبندد.
4- دانا نادان
را مىشناسد زيرا خود در پيش نادان بوده.
5- دانا تمام
دانا كسى است كه بندگان را از اميد داشتن به رحمت خدا منع نكرده و از مكر خدا ايمن
نگرداند.
6- دانا و
دانشجو در پاداش شريكند، و در آنچه ميانه اين باشد خيرى نيست.
7- دانشمندان
پاكترين مردمند به حسب اخلاق، و كمترين آنهاست در ريشه دوانيدن در طمعها.
8- عالم در
ميان مردگان (جاهلان) زنده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ
ص 1016
9- إيّاك أن
تستخفّ بالعلماء، فإنّ ذلك يزري بك، و يسيء الظّنّ بك، و المخيلة فيك 2732.
10- أعلمكم
أخوفكم 2831.
11- أولى
النّاس بالأنبياء، أعلمهم بما جاءوا به 3056.
12- أعلم
النّاس المستهتر بالعلم 3079.
13- أعلم
النّاس باللّه سبحانه أخوفهم منه 3121.
14- أعلم
النّاس باللّه أرضاهم بقضائه 3130. 9- بر حذر باش از اين كه علما را سبك شمارى،
زيرا كه چنين كارى تو را عيبناك ساخته، و گمان را نسبت به تو، و خيال را در حق تو
بد مىگرداند.
10- داناترين
شما ترسناكترين شماست.
11- سزاوارترين
مردم به پيمبران داناترين آنهاست به آنچه آنان آوردهاند (بنا بر اين بالاترين شرط
جانشينى و نيابت از آنان اعلميت است چنانكه شيعه نسبت به امامان خود معتقدند، و
سپس نسبت به مراجع تقليد كه در اخذ فتوا غير اعلم را نمىپذيرند).
12- عالمترين
مردم كسى است كه حرص او در تحصيل علم بيشتر باشد (زيرا هر كه نوعا در علم حريصتر
بود عالمتر خواهد شد).
13- عالمترين
مردم به خداى سبحان ترسناكترين آنهاست از او (براى اين كه ترس نتيجه علم است، هر
چه علم زيادتر گرديد خوف بيشتر شود، خداوند بزرگ هم در قرآن فرموده: إِنَّما
يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ فاطر 28، جز اين نيست كه از جمله
بندگانش علماء از خدا مىترسند).
14- عالمترين
مردم به خدا خوشنودترين آنهاست به تقدير و قضاى او (چون هر چه علم بيشتر گرديد به
كارهاى حكيمانه الهى بيشتر پى خواهد برد).
ــــــــــــــــــــــــــــ
ص 1017
15- أعظم
النّاس علما أشدّهم خوفا للّه سبحانه 3148.
16- أعلم
النّاس باللّه أكثرهم خشية له 3157.
17- أبغض
العباد إلى اللّه سبحانه العالم المتجبّر 3164.
18- أعظم
النّاس وزرا العلماء المفرّطون 3197.
19- أشدّ
النّاس ندما عند الموت العلماء غير العاملين 3198.
20- أعلم
النّاس من لم يزل الشّكّ يقينه 3208.
21- أعلم
النّاس باللّه أكثرهم له مسئلة 3260.
22- إنّ رواة
العلم كثير، و رعاته قليل 3408. 15- بزرگترين مردم از نظر دانش سختترين آنهاست
به حسب ترس از خداى سبحان (زيرا معلوم است هر چه علم بيشتر باشد خوف بيشتر است).