امـام بـاقـر(ع ) فـرمـوده اسـت : اگـر بخواهى بدانى كه آيا در تو خيرى است به دلت بنگرچنانچه مـطيعان خدا را دوست و اهل معصيت را دشمن مى دارى به يقين در تو خيرى است .
خداوند تو را
دوسـت مى دارد .
و اگر اهل طاعت را دشمن و معصيت كاران رادوست دارى بى شك در تو خيرى
نـيـسـت و خـداونـد تـو را دشـمـن مـى دارد چـه انسان باكسى محشور مى شود كه او را دوست
مى دارد. ((87))
نـيز فرموده است : با حكمت ترين مردم كسى است كه از نادانان بگريزد, وسعادتمندترين مردم آن
كـه بـا افراد كريم و بزرگوار همنشين شود, و خردمندترين مردم كسى است كه در مدارا با مردم
استوارتر باشد. ((88))
امام صادق (ع ) فرموده است :همنشينى با دينداران موجب شرف دنيا و آخرت است ((89)) .
نـيـز: بر تو باد به داشتن دوستان راستين چه آنان به هنگام آسودگى و رفاه ذخيره اند و دروقت
سختى و بلا سنگر و سپرند .
و در گفتار خود با كسانى مشورت كن كه از خداى ترسند, و دوستانت
را به اندازه تقواى آنها دوست بدار. ((90))
نيز: با كسى دوستى كن كه زينت تو باشد, و با كسى كه تو زينت او باشى دوستى مكن ((91)) .
اكـنـون اى خـواننده عزيز! بنگر چگونه ائمه اهل بيت (ع ) كسى را كه لازم است با او دوستى كنى و
دوستى را كه سزاوار است با او رفاقت داشته باشى برايت تصوير كرده اند وچگونه نشانه ها و صفات
او را توضيح داده اند تا در كار خود بينا و آگاه بوده و در دين خويش داراى بصيرت و بينش باشى ,
چـه آنـان بـه يـقين مى دانند كه دوست صالح وشايسته هم در زندگى و هم به هنگام مرگ و در
آخرت برايت سودمند است .
امـا سـود او در ايـام زنـدگـى آن اسـت كه وى در سختيها ياور تو, و در رويدادهاى ناگوار پناه و
پـشـتـيبان تو, و در راه خير رهنما و در برابر دشمنان يار و همراه توست چنان كه پيامبرخدا(ص )
فـرمـوده اسـت : بـر تو باد به داشتن دوستان راستين كه به هنگام آسايش و رفاه زينت و در وقت
سـخـتى و بلا, پناه تو هستند. ((92)) و نيز امام صادق (ع ) فرموده است :انسان با داشتن دوستان
كثرت و فزونى مى يابد. ((93)) و نيز فرموده است : بر شما باد به داشتن دوستان راستين چه آنها به
هنگام آسايش و رفاه ذخيره اند و در وقت سختى و بلا,سپر و سنگرند. ((94))
امـا به هنگام مرگت آنان بيدرنگ ظاهر و نزد تو حاضر مى شوند چنان كه پيامبر خدا(ص )فرموده
است : بنگريد با چه كسى گفتگو مى كنيد چه هيچ كس نيست جز اين كه درهنگامى كه مرگ بر
او فـرود مى آيد دوستان دينى او برايش مجسم مى شوند اگر ياران اونيكانند نيك و اگر بدانند بد
تـجـسـم مـى يـابـنـد, و هـيچ كس نمى ميرد جز اين كه به هنگام مرگش من در نظرش مجسم
مى شوم ((95)) .
امـا در آخـرت آنـان تو را در پيشگاه خداوند شفاعت خواهند كرد چنان كه امام صادق (ع )فرموده
اسـت : دوسـتـان بسيار به دست آوريد چه براى هر مؤمن شفاعتى است .
وهنگامى كه دوزخيان
مـى بـيـنـنـد مـؤمـنـان براى يكديگر شفاعت مى كنند مى گويند: فمالنامن شافعين ولاصديق
حميم ((96)) .
امـام رضـا(ع ) فرموده است : كسى كه يك برادر دينى براى خود فراهم كند غرفه اى دربهشت به
دست آورده است ((97)) .
از آنـچـه گـذشـت دانسته شد دوست صالح و شايسته اى كه انسان را در همه ادوار و احوال سود
مى رساند چه كسى است اينك اى برادر مسلمان با ما همگام باش تا به آن همنشين بدى كه واجب
اسـت همچون گريز از شير و فرار از دشمن و پرهيز از بيمار از او بگريزى تو را آگاه كنم زيرا او از
همه سو به تو زيان مى رساند.
از جمله آن كه :
1- در شهرت و آوازه مؤثر واقع مى شود و شك و ترديد را درباره ات برمى انگيزد زيراتو به او شناخته
و بـه او نـسـبت داده مى شوى چنان كه اميرمؤمنان على بن ابى طالب (ع )فرموده است : زينهار از
همنشين بد چه تو به او شناخته مى شوى ((98)) .
نيز فرموده است : با كسى كه عيبهاى مردم را بازگو مى كند همنشين مباش تا از شك كنندگان
به شمار آيى و با فاجر و بدكار رفاقت مكن تا متهم ديده شوى ((99)) .
امـام حسين (ع ) فرموده است : همنشينى با فرومايگان شر و مجالست با فاسقان و بدكاران موجب
برانگيختن شك است ((100)) .
امـام صـادق (ع ) فرموده است : با بدعتگذاران مصاحبت نكنيد تا در نظر مردم يكى از آنهابه شمار
نـيـايـيـد, ((101)) پـيـامـبـر خـدا(ص ) فـرمـوده است : انسان بر آيين دوست و همنشين خويش
است ((102)) .
2- مـمكن است خداوند بر دوست تو خشم خود را نازل كند و به سبب همنشينى ونزديكى تو با او
عـذاب خـداوند تو را نيز فراگيرد چنان كه امام موسى بن جعفر(ع ) به مردى فرمود: چرا تو را در
نـزد عـبـدالـرحـمـان بن يعقوب مى بينم ؟
, عرض كرد او خالوى من است , فرمود: او درباره خدا
گـفـتـارى بـس نـادرست دارد, خداوند را كه هرگز به وصف درنمى آيد توصيف مى كند, يا با او
بنشين و ما را و يا با ما بنشين و او را ترك كن .
عرض كرد: او هر چه مى خواهد مى گويد آيا هرگاه
آنـچـه را او مى گويد نگويم و بدان معتقدنباشم از بابت او گناهى بر من است , امام (ع ) فرمود: آيا
نمى ترسى بلايى نازل شود و همه شما را فراگيرد. ((103))
3- او افـكـار و اخـلاق شـمـا را دگرگون مى كند و بر دين و اعتقادات شما تاثير مى گذارد,بسا
مردى كه قربانى اقران و همنشينان خود شده و درنتيجه با روش آنها سازگار و باانديشه هاى آنها
دمـسـاز گـرديده و اخلاق و رفتار آنها را در پيش گرفته است , از اين روپيامبر خدا(ص ) فرموده
اسـت : انـسـان بـر آيـيـن دوسـت خويش است پس هر يك از شمابايد بنگرد با چه كسى دوستى
مى كند. ((104))
اميرمؤمنان (ع ) فرموده است : همانا همنشين بد همنشين خود را دگرگون مى كند. ((105))
امام باقر(ع ) فرموده است : كسى كه با رفيق بد همنشين مى شود سالم نمى ماند. ((106))
امام صادق (ع ) فرموده است : و كسى كه از دوستى با احمق دورى نمى ورزد بزودى اخلاق او را فرا
مى گيرد. ((107))
نيز: با فاجر و بدكار رفاقت مكن چه او فجور و كردار بد خود را به تومى آموزد. ((108))
نيز: بپرهيزيد از همنشينى با اهل دنيا چه در آن , دين شما از ميان مى رود. ((109))
نيز: همنشين شايسته و همنشين بد, مانند دارنده پتك و دمنده دم آهنگرى است ,دارنده مشك يا
آن را بـه تـو مـى دهد و يا آن را از او مى خرى و يا از بوى خوش آن بهره مندمى شوى .
اما دمنده دم
آهنگرى يا جامه ات را مى سوزاند و يا از او بوى گندى مى يابى .
اميرمؤمنان (ع ) فرموده است : گمراه شد آن كه به اشرار اعتماد كرد. ((110))
نـيـز: بـا احـمـق هـمـنـشـيـن مـشـو چـه او كـردارش را براى تو مى آرايد و دوست دارد مانند
اوباشى ((111)) .
نـيز: با دنيادوستان همنشينى مكن , چه اگر نادار باشى تو را اندك شمارند و اگر داراباشى به تو
حسد ورزند. ((112))
نيز: تباهى اخلاق آميزش يا سفيهان و نابخردان است ((113)) .
نيز: دوست آدم نادان در معرض هلاكت است ((114)) .
نيز: با بى خرد همنشينى مكن ((115)) .
نيز: تا مى توانى از فرومايه احمق بگريز. ((116))
نيز: دشمن دانا بهتر از همنشين احمق است .
((117))
نيز: همنشينى با هوسبازان قرآن را از ياد مى برد و شيطان را حاضر مى گرداند. ((118))
نـيـز: حـق را بـگـو, و بـه پرهيزگاران تقرب جو, و از فاسقان دورى , و از منافقان پرهيز كن , وبا
خيانتكاران همنشينى مكن ((119)) .
نـيـز: مـسـلـمان بايد از دوستى با دروغگو دورى جويد چه او دروغ مى گويد تا آن جا كه هرگاه
راست بگويد از او باور نمى شود. ((120))
آز آن حـضـرت پرسش شد: كدام رفيق بدتر است ؟
فرمود: كسى كه نافرمانى خداوند رادرنظر تو
بيارايد. ((121))
به كميل بن زياد نخعى فرمود: اى كميل ! در همه احوال حق را بگو, پرهيزگاران را ياورباش و از
فاسقان دورى گزين .
اى كميل ! از منافقان اجتناب كن و با خيانتكاران همنشين مباش .
اى كميل !
بـاكـى نيست كه بدانى دوست تو در باطن كيست .
اى كميل ! برادر توكيست ؟
برادرت كسى است
كه در هنگام سختى تو را تنها نگذارد, و اگر لغزشى كنى دست از حمايت تو باز ندارد, و چون از او
پرسش كنى تو را فريب ندهد. ((122))
على (ع ) برفراز منبر كوفه ضمن خطبه خود فرمود: اى گروه مسلمانان ! مسلمان بايد بامسلمان
دوسـتـى كـند و با فاجر و احمق و دروغگو رفاقت نكند, چه فاجر و بدكار كردار بدخود را براى تو
مـى آرايد, و تو را به ارتكاب نظير آن تشويق مى كند, و در امر دين ودنيايت به تو كمك نمى كند, و
آمد و شد او نزد تو برايت ننگ و رسوايى است .
اما احمق از راهنمايى فرمانبردارى نمى كند, و نمى تواند بدى را از تو دور گرداند, و بسابخواهد به
تو سود رساند در حالى كه به تو ضرر مى رساند, دوريش بهتر از نزديكى , وخاموشيش بهتر از سخن
گفتن و مرگش بهتر از زنده بودن اوست .
امـا دروغـگو هرگز به تو سود نمى رساند و اسباب دشمنى برايت فراهم مى سازد, و كينه ات را در
دلـها فراهم مى كند و راز تو را آشكار مى گرداند, و وقايع برخى از مردم را براى برخى ديگر بازگو
مى كند. ((123))
آن حـضـرت بـه فـرزندش امام حسن (ع ) مى فرمايد: اى فرزندم ! از دوستى با احمق بپرهيزچه او
مى خواهد به تو سود رساند ليكن به تو ضرر مى رساند .
و از دوستى با بخيل دورى كن زيرا او آنچه را
كه از هرچيز ديگر بدان محتاجترى از دسترس تو دور مى گرداند .
و ازدوستى با فاجر بپرهيز چه او
تو را در برابر اندك چيزى مى فروشد .
و زينهار از دوستى بادورغگو چه او همچون سراب است , دور
را به تو نزديك و نزديك را به تو دور نشان مى دهد. ((124))
نيز فرموده است : مسلمان بايد از دوستى با سه كس دورى كند: فاجر, احمق ودروغگو.
امـا فـاجـر و بدكار: عمل خود را برايت مى آرايد و دوست دارد تو هم مانند او باشى , و درامر دين و
آخـرت بـه تو كمك نمى كند همنشينى او همراه با بدرفتارى و خشونت و وروداو بر تو مايه ننگ و
رسوايى توست .
اما احمق : او هرگز تو را به كار خوبى راهنمايى نمى كند, و اميدى به او نيست كه بدى را ازتو دور
سـازد هـر چند در اين راه بكوشد, و بسا كه بخواهد به تو سود رساند ليكن ضررمى رساند از اين رو
مرگش بهتر از زندگى و خاموشيش بهتر از سخن گفتن و دوريش بهتراز نزديكى مى باشد.
امـا دروغـگـو: تو با او هرگز زندگى گوارايى نخواهى داشت , وى پيوسته امور تو را براى ديگران
نـقـل و اوضـاع ديـگـران را بـرايت بازگو مى كند تا آن جا كه اگر سخن راستى بگويدكسى باور
نـمـى كـنـد, مردم را به دشمنى با يكديگر تشويق مى كند و كينه در دلها پديدمى آورد .
بنابراين از
خداوند بترسيد و درباره خود بينديشيد. ((125))
ابيات زير به آن حضرت منسوب است :
فلا تصحب اخاالجهل ----- و اياك و اياه ((126))
فكم من جاهل اردى ----- حكيما حين آخاه ((127))
يقاس المرء بالمرء ----- اذا ما هو ماشاه ((128))
وللمرء من المرء ----- مقاييس و اشباه ((129))
و للقلب على القلب ----- دليل حين يلقاه ((130))
از امام باقر(ع ) نقل شده كه فرموده است : پدرم على بن الحسين (ع ) به من گفت : بنگر باپنج تن
همنشينى نكنى و با آنها سخن نگويى و در هيچ راهى آنها را همراهى نكنى .
گفتم :اى پدر! آنها چه
كـسـانى هستند؟
به من آنان را بشناسان .
فرمود: بپرهيز از همنشينى بادروغگو چه او مانند سراب
دور را بـه تـو نـزديك و نزديك را به تو دور نشان مى دهد .
وزنهار از رفاقت با فاسق , زيرا او تو را به
لقمه اى يا به كمتر از آن مى فروشد .
و بپرهيز ازرفاقت با بخيل چه او تو را با مال خود در سخت ترين
نيازى كه پيدا مى كنى يارى نمى كند.و بپرهيز از رفاقت با احمق زيرا او مى خواهد به تو سود رساند
لـيكن به تو ضررمى رساند .
و زنهار از مصاحبت با قطع كننده رحم چه من او را در سه جا از كتاب
خـدامـلـعـون يـافـتـم .
خـداونـد فـرمـوده است : فهل عسيتم ان توليتم ان تفسدوا في الا رض
وتـقطعواارحامكم اولئك الذين لعنهم اللّه فاصمهم واعمى اءبصارهم ((131)).
و نيز فرموده است :
الذين ينقضون عهداللّه من بعد ميثاقه ويقطعون ما امر اللّه به ان يوصل ويفسدون في الا رض اولئك
لـهـم الـلـعـنـة ولـهـم سـوء الـدار. ((132)) و نـيـز فرموده است : الذين ينقضون عهداللّه من بعد
مـيـثـاقـه ويـقـطـعـون مـا امـر اللّه بـه ان يـوصـل ويـفـسـدون فـي الا رض اولـئك هـم
الخاسرون ((133)) ((134)) .
نـيز فرموده است : بپرهيز از همنشين با گنهكاران و كمك به ستمگران و همسايگى بافاسقان , از
فتنه آنها برحذر باش و از فضاى آنها دورى كن ((135)) .
نيز امام باقر(ع ) فرموده است : با چهار تن همنشينى و دوستى مكن : احمق , بخيل , ترسو ودروغگو.
امـا احـمـق : او مـى خـواهـد بـه تو سود رساند ليكن زيان مى رساند .
بخيل : از تو مى گيرد و به تو
نـمـى دهـد .
تـرسو: از تو و از پدر و مادرش مى گريزد .
و دروغگو: اگر هم راست بگويدكسى باور
نمى كند. ((136))
امـام صـادق (ع ) فـرمـوده اسـت : بـپـرهيز از دوستى با احمق زيرا خوشترين حالت تو از ناحيه او
نزديكترين چيزى است به آنچه تو را بد حال مى سازد. ((137))
نـيـز: با پنج تن همنشين مباش : دروغگو: زيرا تو پيوسته از سوى او در معرض فريبى , چه او مانند
سراب است دور را نزديك و نزديك را دور مى نماياند .
و احمق : زيرا تو از اوايمن نيستى , مى خواهد
به تو سود رساند ليكن زيان مى رساند .
و بخيل : چه اوضروريترين چيزى را كه بدان نيازمندى از تو
دريغ مى دارد .
و ترسو: با تو به سلامت رفتار مى كند ليكن در هنگام سختى مى گريزد, و فاسق : تو
را در برابر لقمه اى يا كمتر ازآن مى فروشد. ((138))
نـيـز: با فاجر و بدكار همنشين مباش تا او را به راز خود آگاه كنى و در كار خود با آنانى مشورت
كن كه از خداوند مى ترسند. ((139))
نـيـز: از معاشرت با دنيا دوستان بپرهيزيد چه در آن دين خود را از دست مى دهيد و به دنبال آن
دچـار نـفـاق خـواهـيـد شـد, و ايـن دردى زشـت و منفور ا ست كه بهبودى ناپذيراست و موجب
سخت دلى و سلب خشوع و فروتنى است ((140)) .
نيز: سه چيز است كه بر هر انسانى لازم است از آنها دورى كند: همنشينى با اشرار,گفتگو با زنان
و نشستن با بدعتگذاران ((141)) .
نـيـز: زنـهـار از ايـن كـه بـا فـرومـايـگـان و سـفـلـگان معاشرت كنى چه از سفلگان خيرى به
دست نمى آيد. ((142))
نـيـز: بـا احمق مشورت مكن , و از دروغگو يارى مخواه , و به دوستى انسان ملول اعتمادمكن چه
دروغـگـو دور را بـه تـو نزديك و نزديك را به تو دور نشان مى دهد .
و احمق به خاطر تو خود را به
زحـمـت مـى انـدازد ليكن به آنچه مى خواهى دست نمى يابد .
و انسان ملول در آن جا كه بيشترين
اعتماد را به او دارى تو را يارى نمى كند و در آن حال كه بيشترين پيوند را با او برقرار مى كنى از تو
مى برد. ((143))
نـيـز بـه اصـحـاب خـود فرمود: چه چيزى شما را باز مى دارد در هنگامى كه از يكى از آنان (اهل
خلاف ) چيزى به شما مى رسد كه موجب ناخشنودى شما و آزار ماست بر او واردشويد و او را توبيخ
و سرزنش كنيد, و به طور مؤثر با او سخن گوييد. ((144))
يـكـى از آنان گفت : قربانت شوم , هرگاه از ما نپذيرند, فرمود: از آنها دورى كنيد و ازشركت در
مجالس آنها بپرهيزيد. ((145))
نـيـز به آنان فرمود: كاش هنگامى كه از آن مرد چيزى به شما برسد نزد او برويد و به اوبگوييد: اى
فـلان يـا از مـا دورى و كـناره گيرى كن و يا از اين اعمال دست بازدار, درصورتى كه خوددارى
نكرد, از او دورى كنيد. ((146))
شـك نـيـسـت كـه كناره گيرى از مردم بهتر از آميزش با بدان و همنشينى با نابخردانى است كه
سـمـوم كشنده خود را در ميان بستگان و نزديكان خود پخش مى كنند, آنها دشمنند وبايد از آنها
برحذر بود قاتلهم اللّه ا نى يوفكون ((147)) .
از ايـن رو امـام موسى بن جعفر(ع ) فرموده است : بپرهيز از آميزش با مردم و انس با آنان مگر آن كه
در مـيـان آنان خردمند و امين يابى در اين صورت با آنها انس بگير و از غير آنان بگريز همان گونه
كه از جانوران درنده مى گريزى ((148)) .
اميرمؤمنان (ع ) فرموده است : بايد انس تو به تنهايى بيشتر از همنشينى با بدان باشد. ((149))
ابـوذر (رض ) از هـمـيـن مـنـبع فياض سيراب شده و گفته است : تنهايى بهتر از همنشين بد,و
همنشين شايسته بهتر از تنهايى است .
يكى از شاعران اين معنا را در اين دو بيت آورده است :
وحدة الانسان خير ----- من جليس السوء عنده ((150))
و جليس الصدق خير ----- من جلوس المرء وحده ((151))
از عيسى (ع ) نقل شده كه فرموده است : با نفرت از گنهكاران دوستى خود را به خدا نشان دهيد,
و با دورى از آنها به خداوند تقرب جوييد و خشنودى خدا را در خشم آنهابخواهيد. ((152))
قرآن كريم كه قانون اساسى اسلام است بدين امر تصريح كرده و فرموده است : لاتجدقوما يؤمنون
بـاللّه والـيـوم الاخـر يـوادون مـن حـاد اللّه ورسـولـه ولـو كـانـوا آبـاءهـم او ابناءهم اواخوانهم او
عشيرتهم ((153)).
و نيز: فاعرض عن من تولى عن ذكرنا ولم يرد الا الحياة الدنيا. ((154))
يكى از شاعران گفته است :
صاحب اخاثقة تخطى بصحبته ----- فالطبع مكتسب من كل مصحوب ((155))
كالريح آخذة مما تمر به ----- نتنا من النتن او طيبا من الطيب ((156))
ديگرى گفته است :
اذا كنت في قوم فصاحب خيارهم ----- ولا تصحب الاردى فتردى مع الردي ((157))
عن المرء لاتسال وسل عن قرينه ----- فكل قرين بالمقارن يقتدى ((158))