نقشه اينست كه مفاسد موجود در جامعه، فقط بواسطه تشكيل احزاب و جداى از مرجعيت شيعه اصلاح شود و براى اجراى اين نقشه، هزار و يك شاهد دروغين آماده و جعل كردهاند. و مقصود استعمار از اين نقشه درهم كوبيدن علماء مىباشد. حزب به ظاهر اسلامى يك انجمن دينى است كه هيچ گونه ارتباطى با مرجعيت ندارد، و نمىتواند اسلام را آنگونه كه علماء مىفهمند بفهمد. زيرا فهميدن اسلام احتياج به ساليانى دراز تحقيق و مطالعه دارد. و چگونه يك حزب فرصت اين را دارد؟ در حالى كه حزب يك جبهه عملى مىباشد، نه يك جبهه علمى.
پس براى برپائى يك دولت با قوانين اسلامى، تأسيس و تشكيل احزاب اسلامى آزاد لازم و فعاليت اين احزاب بايد زير نظر شوراى فقهاء كه مراجع تقليد و از سوى مردم انتخاب شدهاند، باشد. با اين وجود بايد مجلس شورائى براى پياده نمودن قوانين اسلامى. و نيز براى دقت در كارها و نظارت بر نحوه اجراء قوانين، تشكيل مجلسى از فقهاء بزرگ و خبرههاى عادل در سياست، تشكيل گردد.