back index next

بخش چهارم: وظايف مهمان

مهمان نيز به نوبه خود نسبت‏به ميزبان وظايفى دارد كه انجام دادن آن‏موجب رضايت‏خداوند تبارك و تعالى و مستحكم‏تر شدن اخوت ميان‏مؤمنان مى‏شود.

تقاضاى دشوار از ميزبان نكند

يكى از وظايف مهمان اين است كه اگر ميزبان وضع خوبى ندارد و قدرت‏مالى او ضعيف است، از او تقاضاى غذايى غير از آنچه برايش مى‏آورند نكند;حتى اگر مى‏داند ميزبان غذاى مورد علاقه‏اش را تهيه مى‏كند. از نظر اخلاقى وعرفى اين تقاضا درست نيست.

اگر ميزبان از او خواست‏يكى از دو نوع غذا را انتخاب كند، اوراحت‏ترين و ساده‏ترين آنها را انتخاب كند.

حكايت: درخواست‏بى‏جا

ابووائل مى‏گويد: روزى من و ابوذر به زيارت سلمان رفتيم و براى ناهارنزد او مانديم.

موقع غذا كه شد، سلمان مقدارى نان جو و نمك برايمان آورد و به ماتعارف كرد كه بخوريم.

ابوذر گفت: اگر با اين نان و نمك مقدارى سعتر - گياهى خوشبو - مى‏بود،بهتر بود و ما بيشتر لذت مى‏برديم.

سلمان از نزد ما بلند شد و بيرون رفت و بعد از چند لحظه با مقدارى ازهمان سبزى كه ابوذر خواسته بود، برگشت.

وقتى غذا تمام شد، ابوذر گفت: خدا را شكر كه به ما قناعت‏بخشيد!

سلمان گفت: اى ابوذر! اگر به روزى خود قانع بودى، آفتابه من به رهن‏نمى‏رفت.

معلوم شد سلمان براى اين‏كه به درخواست ما جامه عمل بپوشاند، آفتابه خودرا نزد سبزى فروش به رهن گذاشته و مقدارى سبزى براى ما تهيه كرده بودتا بعدا پول آن را بدهد. (1) .

امام رضاعليه السلام مى‏فرمايد: روزى شخصى حضرت على‏عليه السلام را دعوت كردتا براى ناهار به منزل او برود.

حضرت فرمود: به شرطى كه سه خصلت را براى من ضمانت كنى، مى‏آيم:اول: اين‏كه از بيرون چيزى نخرى; دوم: هر چه در خانه حاضر داشتى،بياورى; سوم: بر عيال خود سخت نگيرى. (2) .

چه خوب است تمامى مهمان‏ها اين‏طور باشند; يعنى قبلا با ميزبان وبرادر دينى خود شرط كنند در پذيرايى خود را به زحمت نيندازد; هر چه‏حاضر بود، بياورد تا ديگر لزومى به قرض گرفتن و به رهن گذاشتن لوازم‏خانه نباشد. تمام دردسرهاى مهمانى و مخارج بيهوده و اضافى از قانع نبودن‏مهمان است.

روزى حرث اعور پيش حضرت على‏عليه السلام آمد و عرض كرد: يا اميرالمؤمنين!دوست دارم بر من منت گذاشته و مهمانم شوى.

حضرت على‏عليه السلام فرمود: به شرطى كه خود را به‏خاطر من به زحمت‏نيندازى. با اين شرط حضرت وارد منزل او شد.

حرث دست در جيب كرد و چند درهم پول در آورد و آن را به حضرت‏نشان داد و گفت: اگر اجازه مى‏دادى، چيز بهترى خريدارى مى‏كردم.

حضرت فرمود: همين كه در خانه تو موجود است، كافى است و لازم‏نيست‏بيشتر از اين خود را به حمت‏بيندازى. (3) .

از غذاى ميزبان به قدر كافى بخورد

كمرويى صفت زشت و ناپسندى است كه در هر كس وجود داشته باشد،براى او ضرر دنيوى و اخروى دارد.

يكى از جاهايى كه اين صفت گريبانگير افراد مى‏شود، هنگام مهمانى است.فرد كمرو به‏خاطر اين‏كه خجالت مى‏كشد، به اندازه كافى غذا نمى‏خورد وگرسنه مى‏ماند و اگر مهمانى طولانى باشد، كم كم ضعيف مى‏شود و قدرتى دربدن او براى عبادت خداوند باقى نمى‏ماند و نمى‏تواند آن‏طور كه بايد خدا راعبادت كند. از طرف ديگر به‏خاطر ضعيف شدن، بيمارى به او هجوم مى‏آوردو او را مريض مى‏كند.

در چنين مواردى ميزبان وظيفه دارد مهمان را در حين غذا خوردن تنهابگذارد، تا هر طور كه مى‏خواهد، غذا بخورد. در غير اين صورت ميزبان‏به وظيفه انسانى خود عمل نكرده است.

يكى از سفارش‏هاى ائمه اطهارعليهم السلام به شيعيان اين است كه به‏قدر كافى ازغذاى ميزبان بخورند، و اين دستور عملى نمى‏شود جز با كنار گذاشتن كمرويى.

هشام مى‏گويد: روزى با ابن ابى يعفور به خدمت امام جعفر صادق‏عليه السلام رفتم.آن حضرت چاشت طلبيد. هشام گفت: من زياد نمى‏توانم بخورم.

حضرت فرمود: اى هشام! مگر نمى‏دانى محبت مؤمن به برادر مؤمن خودبه‏قدر طعامى است كه از او مى‏خورد; يعنى هر چه او را بيشتر دوست دارد،طعامش را بيشتر مى‏خورد. (4) .

البته مخفى نماند تمام اين موارد در جايى است كه غذاى ميزبان حرام ياشبهه‏ناك نباشد. اگر مهمان يقين دارد غذا حرام است، مثلا از مال دزدى ياغصبى و يا شبهه‏ناك است، نبايد حتى يك لقمه از آن را بخورد و اگر خورد، مثل اين است كه قطعه‏اى از آتش را خورده است. بايد از كنار آن سفره‏به‏عنوان نهى از منكر بلند شده، دور شود و حتى اگر برايش امكان دارد،مهمانى را ترك كند.

در روايت است: هر كس يك لقمه حرام از گلويش پايين رود، خداوندعبادات او را تا چهل روز قبول نمى‏كند و دعايش را مستجاب نمى‏نمايد.

غذاى ميزبان را كم نشمارد

امام جعفر صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد: مهمانى كه غذاى ميزبان را تحقير كرده وكم شمارد، هلاك شده است. (5) .

ممكن است ميزبان نتواند غذاى مورد علاقه و در شان مهمان را تهيه كندو از همان غذايى كه خود و خانواده او مى‏خورند، برايش بياورد و اين غذا درنظر مهمان ناچيز باشد. از اين رو مهمان نبايد ميزبان را تحقير كرده و يا به اوطعنه بزند.

غذا هر چه و هر چند كه باشد، نعمت‏خدا است و بايد به‏خاطر آن خدارا شكر گزارى كرده و از ميزبان تشكر نمايد.

مهمان نبايد به كم بودن غذا نگاه كند، بلكه بايد به كسى كه نعمت‏به ظاهركم را به او داده، يعنى خداوند بزرگ نگاه كند، و وقتى بزرگى خدا را نظاره‏كرد، ديگر كم يا ناچيز بودن غذا را نمى‏بيند.

از كنار سفره‏اى كه شراب در آن هست، بلند شود.

نوشيدن شراب حرام است و در قرآن از آن نهى شده است (رجس من عمل‏الشيطان). (6) .

بنابراين براى نهى از منكر به ما دستور داده‏اند: اگر به مهمانى دعوت‏شديد و در سفره غذا جام شراب ديديد، از كنار آن سفره بلند شده و مهمانى‏را ترك كنيد.

نشستن در كنار سفره‏اى كه شراب در آن هست و نهى نكردن ديگران،رضايت‏به عمل آنها است و نوعى امر به منكر است، كه گناه بزرگى است.

شخصى به‏نام هارون از امام جعفر صادق‏عليه السلام نقل مى‏كند كه روزى يكى ازبزرگان و مسؤولان حكومتى مدينه به مناسبت‏ختنه كردن پسرش عده‏اى رابه منزلش دعوت كرد. از امام صادق‏عليه السلام نيز تقاضا كرد در آن جشن شركت كند.

امام‏عليه السلام پذيرفت و در مجلس او حاضر شد. همه مشغول خوردن غذابودند كه يك نفر تقاضاى آب كرد. براى او جامى از شراب آوردند. همين كه‏جام رابه دست مرد دادند، امام‏عليه السلام غذاى خود را نيمه تمام گذاشت و ازسر سفره برخاست.

عده‏اى علت‏برخاستن حضرت را سؤال كردند، فرمود: پيامبر اسلام‏صلى الله عليه وآله‏فرمود: هر كس بر سفره‏اى بنشيند كه در آن شراب نوشيده مى‏شود، ملعون است.

براى ميزبان ايجاد مزاحمت نكند

بعضى از افراد وقتى به مهمانى مى‏روند، در تمام طول روز از خانه خارج‏نمى‏شوند و به همين‏خاطر زن و بچه ميزبان نمى‏توانند به‏راحتى رفت و آمد كنندو كارهاى شخصى خود را انجام دهند; بنابراين مهمان بايستى توجه داشته‏باشد وقتى به ديدار برادران دينى خود مى‏رود، اگر مرد در خانه نبود و دنبال‏كار خود به بيرون از منزل رفت، او نيز بيرون برود و تا وقتى كه ميزبان به‏خانه برنگشته است، او نيز برنگردد، تا براى خانواده او ايجاد مزاحمت وناراحتى نكند و آنها در آسايش باشند.

حكايت: مهمان ماندگار

مردى به مهمانى دوستش رفت و تمام روز را در خانه او بود و از هرجهت در فرحناكى را بر صاحبخانه بسته بود. وقتى شب شد و هوا رو به‏تاريكى نهاد، صاحبخانه بدون اين‏كه چراغى روشن كند، كنار مهمان نشست وبا او مشغول صحبت و گفت‏وگو شد.

مهمان كه از تاريكى ناراحت و در عذاب بود، هرچه منتظر ماند ميزبان‏چراغى روشن نكرد، تا اين‏كه كاسه صبرش لبريز شد و گفت: خيلى معذرت‏مى‏خواهم! چراغ كجا است تا آن را روشن كنم، چون هوا خيلى تاريك است‏و جايى را نمى‏بينم.

صاحبخانه كه از مهمان ناخوانده حسابى كلافه شده بود، از فرصت‏استفاده كرد و گفت: خداوند مى‏فرمايد: و اذا اظلم عليهم قاموا (7) يعنى: وقتى‏شب جامه تاريكى بر آنها پوشاند، از جا حركت كنند و بروند.

مهمان كه از حاضر جوابى ميزبان جا خورده بود، خجلت زده شد و ازخانه بيرون رفت. (8) .

به نوع غذا اهميت ندهد

در بين مردم اين‏طور جا افتاده كه اگر كسى را به مهمانى دعوت كردند،يعنى اين‏كه براى او غذاى لذيذى تهيه كرده‏اند و دعوت كردن فقط براى‏خوردن است. شخص دعوت شونده اولين سؤالى كه در ذهنش خطور مى‏كند، اين است كه چه غذايى درست كرده‏اند؟ كى سفره را مى‏آورند؟ چه غذايى رابيشتر و چه غذايى را كمتر بخورد؟

و وقتى كه از مهمانى برگشت، اولين سؤالى كه از او پرسيده مى‏شود،اين است كه، چه غذايى درست كرده بودند؟ خوردى يا نه؟ خوشمزه بود يابد مزه؟ كم بود يا زياد؟

هدف از پذيرفتن دعوت و مهمانى رفتن نبايد پر كردن شكم و لذت‏جسمانى و نوع غذا باشد، بلكه هدف بايد امور معنوى و نزديكى به خدابه اين وسيله باشد، مثلا باخود فكر كند كه من به‏خاطر عمل كردن به سنت‏پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله به مهمانى مى‏روم، براى نزديكى به خدا و براى اين‏كه دوستى‏ما بيشتر شود، دعوت برادر دينى‏ام را قبول مى‏كنم.

اهميت دادن به غذا و كم و زياد بودن آن از خصايص انسان‏هاى‏نمك‏نشناس است.

به ميزبان خيانت نكند

از زمان‏هاى قديم تا به حال مرسوم بوده كه اگر كسى نان و نمك كسى راخورد، ديگر نبايد به او خيانت كند; حتى افراد سارق و گناهكار وقتى نمك‏كسى را مى‏خوردند، ديگر به ميزبان خيانت نمى‏كردند و حرمت او را نگه‏مى‏داشتند.

يكى از وظايف مهمان اين است كه وقتى به خانه كسى رفت و نان و نمك‏او را خورد، به هيچ عنوان به او خيانت نكند و بايد جان، مال، ناموس وآبروى ميزبان از طرف او در امان باشد.

اگر يك نفر قطعه‏اى نان را به طرف حيوانى بيندازد، آن حيوان‏تا مدت طولانى هر وقت آن شخص را ببيند، به‏عنوان قدردانى و امتنان با او بد رفتارى نمى‏كند; اما اگر انسان‏ها به ميزبان خود خيانت كنند، از حيوان پست‏تر خواهند بود.

حكايت: حق نان و نمك

يكى از دزدان عرب گويد: روزى در باديه به قبيله‏اى وارد شدم. مردى درآن‏جا در غايت‏شجاعت و نهايت‏سخاوت بود. چون به اميد او وارد شدم،فورى شترى براى من قربانى كرد.

گفتم: بدين تكلف حاجت نيست.

گفت: عادت من اين است كه گوشت مانده به مهمان ندهم.

چند روز آن‏جا بودم. هر روز شترى مى‏كشت و از گوشت آن براى من‏غذا درست مى‏كرد. روزى فرصتى به دست آوردم و شتران او را براندم و بردم.چون اعرابى با خبر شد، از پشت‏سر من آمده، راه بر من گرفت.

وقتى به من رسيد، تيرى در كمان نهاد و گفت: سوسمارى در آن‏جا خفته‏است. اين تير را بر دم سوسمار خواهم زد. تير را رها كرد و دم او را بر زمين‏دوخت.

پس تير ديگرى در كمان نهاد و گفت: اين تير بر مهره پشت‏سوسمارخواهم زد. همان‏طور كه گفته بود، تير بر پشت‏حيوان نشست.

پس تير ديگرى در كمان نهاد و گفت: آماده باش كه اين تير بر سينه توخواهم زد.

گفتم: الله، الله، من شتران را به تو باز مى‏گردانم. دست از من بردار.

گفت: تا شتران را به جايگاه خود بازنگردانى، دست‏بر نمى‏دارم.

پس شتران او را براندم و به چراگاه خود بردم. سپس به من گفت: چه چيزتو را واداشت كه اين‏طور جرات كنى كه شتران مرا ببرى و به من كه ميزبان توبودم، خيانت كنى؟!

گفتم: احتياج و فقر و نيز مى‏ديدم تو اسراف مى‏كردى و هر روز براى من‏شترى قربانى مى‏كردى. باخود گفتم، از مروت تو مرا آسيبى بر نيايد. گله‏شتران براندم تا به مقصود برسم.

گفت: درست است و حق نان و نمك در ميان است. بيست‏شتر راانتخاب كن و براى خودت ببر.

من بيست‏شتر انتخاب كردم و بعد از تشكر از آن‏جا دور شدم. (9) .

هر جا صاحبخانه اشاره كرد، بنشيند

حضرت امام محمد باقرعليه السلام مى‏فرمايد: هنگامى كه يكى از شما وارد منزل‏برادر دينى خود شد، بايد هر كجا كه صاحب منزل اشاره مى‏كند بنشيند، زيراصاحبخانه به وضع منزل خود و آن قسمت‏هايى كه نبايد آشكار گردد،آشناتر است. (10) .

به نامحرم نگاه نكند

يكى از مواردى كه مهمان بايد با دقت آن را مراعات كند، نگاه نكردن به‏محارم ميزبان است، زيرا اگر خداى نخواسته كسى مهمان برادر دينى خود شد و در آن‏جا نتوانست جلو خود را بگيرد، خيانت‏بسيار بزرگى را مرتكب شده است.

امام جعفر صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد: نظر و نگاه يكى از تيرهاى زهر آگين‏شيطان است، و چه بسايك نگاه سبب حسرت و ندامت طولانى بشود. (11) .

در وقت معين و مقرر حاضر شود

مهمان نبايد مهمانى رفتن را به تاخير بيندازد تا صاحبخانه يا مهمانان‏ديگر در انتظار بمانند، همان‏طور كه اگر موقع معينى را تعيين كرده‏اند، نبايدزودتر به مهمانى برود، زيرا ممكن است ميزبان آمادگى استقبال و پذيرايى‏نداشته باشد و به اين وسيله خجلت زده شود.

وقتى كه مهمانى تمام شد، فورى آن‏جا را ترك كند و زياد در خانه ميزبان‏نماند و مجالست را طولانى نكند، چون اين كار علاوه بر اين‏كه موجب‏مزاحمت‏براى ميزبان مى‏شود، وقت مهمان نيز ضايع مى‏گردد. انسان بايدحداكثر استفاده را از وقت‏بنمايد، زيرا فرداى قيامت از عمر ما سؤال مى‏كنندكه در چه راهى آن را گذرانديم.

پيامبر گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: وقتى روز قيامت مى‏شود، هيچ قدمى‏برداشته نمى‏شود مگر اين‏كه از انسان در مورد چند چيز سؤال مى‏شود، كه‏يكى از آنها عمر است، كه مى‏پرسند در چه راهى عمرت را فنا كردى. (12) .

بدون اجازه ميزبان روزه مستحبى نگيرد

امام محمد باقرعليه السلام از رسول گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله نقل مى‏كند كه آن حضرت‏فرمود: وقتى يك نفر وارد شهرى و داخل خانه كسى شد، مهمان او خواهدبودتا زمانى كه از آن‏جا برود و سزاوار نيست مهمان بدون اجازه ميزبان‏روزه مستحبى بگيرد، تا اگر براى او غذايى درست كردند، خراب نشود. (13) .

ثواب اجابت دعوت برادر دينى بيشتر از روزه مستحبى است. لذاائمه‏عليهم السلام دستور داده‏اند وقتى براى مهمانى دعوت شديد، روزه نگيريد و اگرروزه بوديد، بدون اين‏كه به ميزبان خود بگوييد روزه هستم، روزه خود رابخوريد و دعوت برادر دينى خود را رد نكنيد، تا هم ثواب روزه نصيب شماشود و هم ثواب مهمانى.

بعضى از علما مانند محقق حلى فرموده‏اند: فرقى بين روزه مستحبى و غيرمستحبى كه واجب موسع است، نيست و اجابت دعوت برادر دينى در هرحال لازم است.

براى ميزبان دعا كند

وقتى ميزبان در كمال بذل و بخشش تمام امكانات شخصى خود اعم ازغذا، جا، لباس و ... را در اختيار مهمان قرار مى‏دهد، مهمان نيز وظيفه داردبراى ميزبان و خانواده او دعا و از آنها تقدير و تشكر كند، زيرا تشكر از بنده‏خدا شكرگزارى از خدا است.

روزى يكى از ياران امام جعفر صادق‏عليه السلام غذايى براى آن حضرت آورد.حضرت وقتى از آن غذا ميل كرد، فرمود: خداى را شكر و به صاحب غذاگفت: خداوند غذايت را به افراد نيكوكار بخوراند و ملائكه مقرب به تونيكى كنند (14) (خدا به تو بركت‏بدهد).

اسرار ميزبان را حفظ كند

همان‏طور كه ميزبان بايد اسرار مهمان را حفظ كند و عيوب او را نقل‏نكند، مهمان نيز وظيفه دارد اسرار ميزبان را حفظ كند و آبروى او را نبرد،مگر در يك مورد كه اجازه داده شده آن را نقل كنيم و آن جايى است كه‏ميزبان خوب مهماندارى نكند.

امام جعفر صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد: كسى كه عده‏اى را مهمان كند و خوب‏مهماندارى نكند، در حق مهمانان خود ظلم كرده و مهمانان حق دارند در اين‏مورد از ميزبان خود غيبت كنند. (15) .

در اين موارد نيز مجال عفو و گذشت هست، يعنى اگر مهمان كوتاهى‏ميزبان خود را عفو كند و آن را در جايى نقل نكند، بهتر است، چون‏ممكن است كوتاهى او به‏خاطر مشكلى بوده كه براى او به وجود آمده و يابيش از آن قدرت پذيرايى نداشته است.

پى‏نوشتها:

1) بحارالانوار ، ج 22 ، ص 384 ، ح 23 .

2) وسائل‏الشيعه ، ج 16 ، ص 433 ، ح 13 .

3) همان ، ص 431 ، ح 1 .

4) حلية المتقين ، ص 59 .

5) وسائل‏الشيعه ، ج 16 ، ص 431 ، ح 2 .

6) مائده (5) آيه 90 .

7) بقره (2) آيه 20 .

8) حكايت‏ها و لطيفه‏ها ، ص 20 ، با اندكى تصرف .

9) جوامع الحكايات ، ص 209 ، با اندكى تصرف .

10) بحارالانوار ، ج 15 ، ص 240 .

11) عقاب الاعمال ، ص 604.

12) تحف العقول ، ح 45 .

13) علل الشرايع ، ص 384 .

14) المحاسن ، ص 439 ، ح 295 .

15) وسائل‏الشيعه ، ج 8 ، ص 605 ، ح 6 .


back index next