ترجمه

« بر يكى از علما مسأله‏اى عرضه مى‏شود و او به رأى خود حكم مى‏كند ،

[ 636 ]

عين همين مسأله از عالم ديگرى سؤال مى‏شود . او بر خلاف اوّلى فتوا مى‏دهد سپس همين مسأله را نزد پيشواى علما طرح كرده و درخواست رأى مى‏كنند او همه فتواهاى قبلى را تأييد مى‏كند ، با وجودى كه خدا و پيامبر و كتابشان يكى است .

آيا خداوند تعالى به اختلاف فرمان داده است و آنها امتثال و اطاعت كرده‏اند ؟ يا خداوند آنها را از اختلاف منع فرموده و آنها خدا را معصيت كرده‏اند ؟ يا خدا دين ناقصى فرستاده و از آنها براى كامل شدن دين كمك خواسته است ؟ يا آنها شريك خدايند كه وظيفه آنها فتوا دادن است و وظيفه خداوند پذيرفتن ؟ يا خداوند دين كاملى را فرستاده است ولى پيامبر در رساندن و اداى آن كوتاهى كرده است :

خداوند در كتاب خود مى‏فرمايد : ما فَرَّطْنا فىِ الكِتابِ مِنْ شى‏ءٍ [ 1 ] و نيز فرموده است فيهِ تِبْيانٌ لِكُلِّ شَى‏ءٍ و خداوند فرموده است بعضى از آيات قرآن بعض ديگر را تصديق مى‏كنند و اختلافى در قرآن نيست ، زيرا خداى سبحان فرموده است : وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدوا فيهِ اِخْتِلافاً كَثيراً [ 2 ] .

ظاهر قرآن شگفت‏انگيز و باطن آن عميق است . شگفتيهايش تمام نمى‏شود و تاريكيها جز با آن برطرف نمى‏گردد .