بحث چهارم برهان عقلى و شرعى در اين مورد مطابقت دارند كه افلاك عالم 9 تاست

و بعضى بر بالاى بعضى ديگر قرار گرفته است . از اين 9 تا هفت آسمان به حساب مى‏آيد ، يك كرسى و يك عرش كه به عبارتى ناموس الهى ناميده مى‏شود . بيشتر اين آسمانها داراى ستاره‏اند . ستارگان عبارت از جرمهاى منوّر و مدوّرى هستند كه در جرم افلاك ثابت و مستقر شده‏اند . فلك اوّل كه نزديك به ماست جز ماه ستاره‏اى ندارد ، در فلك دوّم تنها عطارد موجود است و ستاره فلك سوم زهره است و در فلك چهارم فقط خورشيد وجود دارد و در فلك پنجم جز مريخ ستاره‏اى نيست و ستاره فلك ششم مشترى است . فلك هفتم جز زحل ستاره ديگرى ندارد . ستارگان نامبرده را كواكب هفتگانه سيّار مى‏نامند . ديگر ستارگان را فلك هشتم در بردارد ، فلك نهم خالى از ستاره است هر چند براى ما قابل درك نيست . استدلال عقلى حكايت از اين دارد كه افلاك و آنچه از ستارگان در آن قرار دارند متحرك‏اند و حركتشان دورانى است . و سخن امام ( ع ) كه فرمود : فى فلك دائر و سقف سائر و رقيم مائر ، مطابق همين استدلال عقلى است .

با روشن شدن حقيقت فوق بايد بدانيم كه خداوند سبحان تمام موجودات را به بهترين و كاملترين صورت وجود آفريده است ، بنابراين همه موجودات افلاك ، اندازه و تعداد آنها ، حركات گوناگونشان ، چگونگى آسمانها و زمين و آنچه كه در زمين از انواع حيوان و نبات و معدن و غير اينها وجود دارند به گونه‏اى هستند كه نظام كلّى جهان را سامان مى‏بخشند و اگر بر خلاف آنچه كه اكنون ديده مى‏شوند بودند ، شرّ و ناقص مى‏بودند . پس خداوند افلاك ، ستارگان و

[ 321 ]

چگونگى حركات و وضع آنها را به بهترين صورتى آفريده است و آنها را وسيله حدوث حوادث در عالم كون و فساد قرار داده است و به ميزان معيّنى در آنها حرارت ، رطوبت ، برودت ، يبوست وجود دارد ، كه آميختگى بعضى با بعضى زمينه را براى قبول صورتهاى مختلفى از حيوان ، نبات و معدن قبول مى‏كند . و پيدايش ستارگانى مانند خورشيد و ماه تأثير فراوانى در حيات طبيعى دارند ، زيرا با حركت خورشيد ، روز و شب پيش مى‏آيد . روز ، هنگام طلوع خورشيد است كه زمان كسب و طلب معاش است و آن سبب به وجود آمدن اساس زندگى مى‏شود ، كه خود سبب سعادت اخروى نيز هست . خورشيد در مدّت حركت يوميه خود مدام دور مى‏زند و هر قسمت از زمين را پس از قسمت ديگر روشن مى‏كند تا به مغرب برسد . هر قسمتى از جهان بهره خود را از اشراق خورشيد به اندازه آمادگى خود مى‏گيرد . امّا شب كه زمان غروب خورشيد است زمينه آرامش و سكون خلق را فراهم مى‏آورد ، و اين آرامش موجب آسايش و به كار افتادن قوّه هاضمه و رساندن غذا به تمام اعضا مى‏شود چنان كه خداوند متعال فرموده است : هُوَ الذى جَعَلَ لَكُمْ اللَّيلَ لِتَسْكُنُوا فيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً [ 21 ] و باز فرموده است : وَ جَعَلْنَا اللَّيلَ لِباساً وَ جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشاً [ 22 ] . خورشيد از جهت روشنايى به مثابه چراغى است كه اهل هر خانه‏اى به اندازه نيازشان از آن رفع حاجت مى‏كنند و پس از رفع نياز نور به كنارى مى‏رود و ظلمت كه متضاد آن است پديد مى‏آيد ، زيرا مصلحت جهان هر دو را ايجاب مى‏كند . و امّا حركات شمالى و جنوبى خورشيد را خداوند سبحان علّت پديد آمدن فصول چهارگانه قرار داده است . بنابراين در زمستان حرارت و گياهان مستور مى‏شوند و مواد لازم براى درياها به وجود مى‏آيد ابرها و

[ 21 ] سوره يونس ( 10 ) : آيه ( 67 ) : اوست خداوندى كه شب را براى آسايش و روز را براى معاش شما قرار داد .

[ 22 ] سوره نبأ ( 78 ) : آيه ( 10 و 11 ) : شب را لباس و روز را معاش قرار داديم .

[ 322 ]

بارانها فراوان مى‏شوند و بدن حيوانات به سبب فرو نشستن حرارت غريزى قوى مى‏شوند و در بهار طبيعت به حركت در مى‏آيد و موادّى كه در زمستان ذخيره سازى شده بود آشكار مى‏شوند ، پس گياهان مى‏رويند و درختان شكوفه مى‏دهند و حيوانات براى ارضاى غريزه جنسى به هيجان مى‏آيند و در تابستان هوا گرم مى‏شود و ميوه‏ها مى‏رسند و مواد زايد بدن تحليل مى‏رود ، چهره زمين خشك و آماده ساختمان و بنا مى‏شود . در پاييز سرما و خشكى آشكار مى‏شود و به تدريج بدنها براى ورود به زمستان آماده مى‏شوند زيرا اگر به يكباره زمستان فرا رسد انسانها از بين مى‏روند .

امّا فايده ماه : با حركت آن ، ماه و سال پديد مى‏آيد چنان كه خداوند متعال فرموده است : قدَّرهُ مَنازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنينَ و الحِسابَ [ 23 ] .

انسان با دانستن حساب ، بر نظم زندگى از نظر زراعت و شخم زدن توانا مى‏شود و خود را براى مواد لازم زمستان آماده مى‏كند و با دگرگونى حالت ماه با زياد و كم شدنش ، وضع رطوبت در زمين مختلف مى‏شود و زندگى انسان نيز تغيير مى‏كند .

اگر خداوند افلاك را بدون ستاره مى‏آفريد و خلقت افلاك تاريك و ظلمانى مى‏بود ، آنچه كه از اختلاف فصول ، گرما و سرما نام برديم پديد نمى‏آمد .

بنابراين استعدادها بارور و شكوفا نمى‏شد و فصلى از فصلى ديگر تشخيص داده نمى‏شد چنان كه حق متعال فرموده است : وَ عَلاماتٍ وَ بالنّجم هُمْ يَهْتَدُونَ [ 24 ] ، و سخن ديگر حق متعال كه فرمود : وَ هُوَ الَّذى جَعَل لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فى ظُلماتِ الْبَرِّ و الْبَحْرِ [ 25 ] .

[ 23 ] سوره يونس ( 10 ) : آيه ( 5 ) : براى ماه گردش قرار داد تا سال و حساب را بدانيد .

[ 24 ] سوره نحل ( 16 ) : آيه ( 16 ) : ستارگان نشانه‏هايى هستند و به وسيله آنها انسانها راه مى‏يابند .

[ 25 ] سوره انعام ( 6 ) : آيه ( 97 ) : خدا كسى است كه ستارگان را براى شما قرار داد تا در تاريكيهاى صحرا و درياها هدايت شويد .

[ 323 ]

اين آيات دلالت دارد بر اين كه ستارگان روشن آفريده شده و اثر آنها در مكانها و زمانها آشكار است . خداوند ستارگان را در افلاك قرار داد و افلاك را متحرّك ساخت و اگر افلاك ساكن مى‏بودند اثر ستارگان در جايگاه معيّنى بيش از اندازه بود و استعدادها را از ميان مى‏برد و بعضى مكانها از اثر و فايده محروم مى‏ماند و در اين صورت فصول سال متمايز نمى‏شد ، سرما و گرما به اندازه نياز پديد نمى‏آمد ، در نتيجه نشو و نمود گياه و حيوان متوقف مى‏شد . خلاصه نظام كلّى جهان جز به همين صورت كه بهترين نوع وجود است صورت نمى‏پذيرفت . تمام اين حقايقى كه ياد شد دلالت بر كمال رحمت حق از جهت آفرينش و شمول عنايات خداوند به انسانهاست . زيرا همه آنچه كه از منافع ايجاد شده جهان نام برديم به علوّ تدبير و كمال حكمت خداوند متعال مربوط است . و خداوند خود فرموده است : وَ سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَ الَقَمَر دائبَيْن وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيلَ وَ النَّهارَ وَ اتيكُمْ مِنْ كُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ وَ اِنْ تَعَدُّوا نِعْمَت اللَّه لا تُحْصُوها اِنَّ الاِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفّارٌ [ 26 ] .

اگر بگوييد كه بر توضيح شما درباره افلاك دو اشكال زير وارد است :

1 ترتيبى كه شما درباره ستارگان در هر يك از افلاك بيان كرديد مورد اشكال است . زيرا خداوند فرموده است : اِنّا زيَّنَّا السَّماءَ الدُّنيا بِزينَة الْكَواكِب و سخن ديگر حق متعال : و لَقَدْ زيَّنَّا السّماءَ الدُّنيا بِمَصابيح [ 27 ] 2 شهاب ثاقبى كه طبق آيه قرآن براى راندن شياطين قرار داده شده است ،

كدام يك از انواع ستارگان است ؟ از آنها كه آسمان را زينت داده‏اند يا غير آنها ؟

اگر شهابها از ستارگانى باشند كه آسمان را زينت داده‏اند ، صحيح نيست زيرا

[ 26 ] سوره ابراهيم ( 14 ) : آيه ( 33 و 34 ) : براى شما خورشيد و ماه را در حركت و رام آفريديم و شب و روز را مسخّرتان گردانيديم و آنچه نياز وجودى شما بود عطا كرديم . اگر بخواهيد نعمتهاى خداوند را بشماريد قادر به شمارش آنها نيستيد ، البتّه انسان ستمگر و ناسپاس است .

[ 27 ] سوره ملك ( 67 ) : آيه ( 5 ) : ما آسمان دنيا را با چراغهايى زينت داديم .

[ 324 ]

ستارگان زينت دهنده آسمان با پرتاب به سوى شياطين از بين مى‏روند و لازمه اين امر به مرور زمان از بين رفتن تمام ستارگان يا تعدادى از آنهاست بديهى است كه اين نقصان هرگز به وجود نيامده است و اگر بگوييد شهابها غير از ستارگان زينت دهنده آسمان هستند ، اين مخالف سخن حق تعالى است كه فرمود : وَ لَقَدْ زيّنَا السَّماءَ الدُّنيا بِمصابيحَ وَ جَعَلناها رُجُوماً لِلشَّياطين . اين آيه تصريح دارد بر اين كه شهاب رجم كننده شيطان همان چراغها و ستارگان زينت دهنده آسمان مى‏باشند .

در پاسخ اشكال اوّل مى‏گوييم : منافاتى ميان ظاهر آيه و آنچه كه ما ذكر كرديم نيست به اين شرح كه چون آسمان دنيا مانع نور ستارگان نيست ، عقل مردم هنگام نگاه كردن به آسمان و مشاهده ستارگان حكم مى‏كند كه آسمان دنيا به وجود ستارگان زينت داده شده ، پس صحيح است فرموده حق متعال : اِنّا زَيّنَّا السماء الدنيا بزينة الكواكب ، زيرا زينت آسمان دنيا به ستارگان نسبت به توّهم مردم در رابطه با آسمان دنياست .

پاسخ ما به اشكال دوّم اين است ، كه شهابهاى ثاقب غير از ستارگان ثابتند .

امّا درباره سخن حق متعال : وَ زيَّنَّا السماء الدُنيا بمصابيح وَ جعلناها رجوماً للشياطين مى‏گوييم : هر جرم نورانى كه در جوّ بالا يا در آسمان روشنايى مى‏دهد براى مردم روى زمين چراغ به حساب مى‏آيد ، جز اين كه بعضى از چراغها در طول زمان باقى هستند كه از آنها به ثواقب تعبير مى‏شود ، و بعضى متغيراند كه از آنها به شهاب تعبير مى‏شود . خداوند آنها را ايجاد كرده و رجم شياطين قرار داده است ،

نسبت به توهم ما ، بر آنها صدق مى‏كند كه زيور آسمان باشند .