فرموده است : و خلّف فيكم ما خلّفت الانبياء . . . . و لا علم قائم

اين فراز از كلام امام ( ع ) اشاره است به آنچه كه واجب است در حكمت الهى بر زبان انبيا از عبادات شرعى و قوانين كلّى جارى شود تا با آنها ياد خداوند سبحان محفوظ بماند . لفظ علم قائم براى آثار باقى مانده از انبيا كه اوصيا و اوليا به وسيله آن مردم را هدايت مى‏كنند و مراجعه مردم به آنهاست به صورت استعاره زيبايى آورده شده است .

كتاب ربّكم ، عطف بيان است از جمله ما خلف الانبياء لازم نيست كه از

[ 440 ]

كلمه كتاب ، مشخّصى فهميده شود ، تا نتيجه اين باشد كه آنچه محمّد ( ص ) آورده است عين همان چيزى است كه انبياى سابق آورده‏اند ، زيرا اين امر محالى است ، بلكه مقصود دستورالعملهاى حقّى است كه انبيا در ميان امّتهاى خود به جا گذاشته‏اند و آنچه بر محمّد ( ص ) نازل شده است ، دستورالعملهايى از همان نوع است . توضيح اين كه قوانين كلّى كه همه انبيا در آن اشتراك دارند عبارتند از توحيد ، منزّه بودن خداوند متعال ، چگونگى بعث و قيامت و ديگر قواعد كليّى كه نظام كلّى جهان بر آنها استوار است مانند حرمت كذب ، ظلم ، قتل ، زنا و غير اينها از امورى كه در آنها هيچ پيامبرى با پيامبر ديگر اختلاف ندارد .

اين قوانين كلّى ياد شده به منزله ماهيّت واحد كليّى هستند كه در اشخاص مختلف وجود دارند و چنان كه عوارضى بر ماهيّت شخص خاصّى عارض مى‏شود كه در شخص ديگر نيست و ملاك اختلاف نزد اشخاص همين عوارض مى‏باشند كه صورتهاى خاصّ شخص را مى‏سازند . همچنين كتابهايى كه بر زبان انبيا نازل شده ، آنها به منزله اشخاص مختلفى هستند كه داراى ماهيّت واحدى مى‏باشند .

اختلاف كتب بر حسب كم يا زياديى است كه بر ماهيّت آنها به خاطر اختلاف مردم و زمان مكان عارض مى‏شود .

« مبيّنا » به عنوان حال منصوب است و عامل آن فعل خلّف و ذو الحال ضمير فاعلى است كه به پيامبر ( ص ) باز مى‏گردد [ و معناى آن اين است :

در حالى كه پيامبر بيان كننده حلال و حرام كتاب است ] .