قسم چهارم لفظ معقول براى لفظ محسوس به صورت استعاره به كار مى‏رود .

بدين طريق كه معقول را در تشبيه اصل قرار داده و در تشبيه محسوس به معقول مبالغه كند ، مانند اين مثال : « ديدار او شفاى درد و جز او زندگى بيمار است » . در اين مثال چون شفا و ديدار در خوشحالى كه از آن دو حاصل مى‏شود مشتركند و از طرفى چون شفا در خوشحالى كردن قوى‏تر است از باب مبالغه در تشبيه ، محسوس فرض شده و شفا را به جاى ديدار به عاريه گرفته است .

[ 76 ] الناس نيام فاذا ماتوا انتبهوا .

[ 77 ] و انّه حبل المتين و فيه ربيع القلب و ينابيع العلم .

[ 126 ]

همچنين زندگى و حيات با خبر يار در لذّتبخشى مشتركند امّا زندگى در لذّتبخشى كاملتر از خبر يار است ، بدين لحاظ از باب مبالغه لفظ حيات را براى خبر يار استعاره آورده است .