فرموده است : حتّى مضى الاوّل لسبيله فادلى بها الى فلان بعده

مقصود امام ( ع ) از اوّل ، ابو بكر ، و از فلان ، عمر است و با كلمه ادلى به تصريحى كه ابو بكر بر خلافت عمر بعد از خود كرد ، اشاره دارد . و منظور از « مضيه لسبيله » انتقال ابو بكر به دنياى ديگر و پيمودن راهى است كه ناگزير هر انسانى بايد آن را بپيمايد . امّا شعر از اعشى قيس است ، اسم اعشى ميمون بن جندل از قبيله بنى قيس مى‏باشد و اين شعر از قصيده‏اى گرفته شده كه اوّل آن اين بيت است :

علقم ما انت الى عامر
الناقص الاوتار و الواتر [ 5 ]

حيّان و جابر پسران سمين بن عمرو و از طايفه بنى حنيفه‏اند ، حيّان رئيس يمامه و مورد احترام بود و انوشيروان در هر سال براى او جايزه‏اى مى‏فرستاد و در نعمت و فراوانى و رفاه زندگى مى‏كرد و از مشكلات سفر فارغ بود ، زيرا براى تأمين معاش نيازى به سفر نداشت . اعشى شاعر همدم حيّان بود . مقصود اعشى اين است كه ميان دو روز من تفاوت فراوانى است :

روزى كه بر جهاز شتر در آفتاب نيمروزى تلاش كرده رنج مى‏بردم ، و روز همدمى من با حيّان در حالى كه در آسايش بودم و خود را در نعمت و رفاه مى‏ديدم ، روايت شده است كه حيّان اعشى را مورد نكوهش قرار داده است به اين دليل كه حيّان را براى شناساندن به برادرش نسبت داده است ، و اعشى از او عذر خواسته و دليل آورده است كه به دليل قافيه شعر چنين گفته است امّا حيّان عذر اعشى را نپذيرفت . يوم ، اوّل در شعر محلاً مرفوع است و رافع آن ، اسم فعل يعنى شتّان مى‏باشد و ( يوم ) دوّم نيز مرفوع است چون عطف بر يوم اوّل است .

مقصود حضرت از شاهد آوردن اين بيت آن طور كه سيّد مرتضى فرموده

[ 5 ] اى علقم تو كجا و عامر كجا آن كه شجاعان و مبارزان را درهم مى‏شكند .

[ 512 ]

است ، اين است : وقتى مدّعيان خلافت به مقصودشان رسيدند و به خواسته خودشان دست يافتند در طول زمان خلافتشان ، حق را با امام مى‏دانستند ولى به او واگذار نمى‏كردند ، چنان كه امام ( ع ) با اين سخن خود كه : و فى العين قذى و فى الحلق شجى ، به اين حقيقت اشاره مى‏كند و ميان شادمانى آنها و بد حالى خود فاصله و جدايى فراوانى مى‏بيند و به اين بيت استشهاد مى‏كند .

لفظ يومين را براى اين دو حالت استعاره آورده و كنايه از حال خود و حال آنان مى‏داند .

وجه شباهت در اين مثل اين است كه حال آنها لازمه‏اش رسيدن به مقصود و آسايش است مانند روز خوش حيّان ، و حال امام ( ع ) لازمه‏اش رنج و سختى است مانند روزى كه شاعر بر جهاز شتر سوار و به مسافرت مى‏رفت .

مى‏گويم ( شارح ) :

احتمال ديگر اين كه يوم حيّان را امام ( ع ) استعاره آورده باشد براى روزى كه با رسول خدا زندگى مى‏كرد و از آن حضرت كمالات معنوى و رفاه جسمى و علم و اخلاق را بهره مى‏گرفت . و زمان بر پشت شتر بودن را استعاره براى روزهاى بعد از رسول خدا آورده باشد كه مشكلات فراوانى به آن حضرت رسيد و غم و اندوه فراوانى ديد و بر اذّيت و آزار و مشكلات صبر كرد .

وجه مشابهت ، شادمانيهايى است كه در روزگار حيّان براى شاعر ، و در روزگار رسول خدا براى امام ( ع ) بوده است و دشوارى و ناراحتى است كه از شتر سوارى براى شاعر ، و ضرر و زيان و آزار و اذيّت ، بعد از رسول خدا ( ص ) براى حضرت بوده كه در اين دو حالت مشابهت و مشاركت براى شاعر و امام وجود داشته است :