فما راعنى الا و النّاس كعرف الضّبع الىّ ، ينثالون علىّ من كلّ جانب .

الىّ متعلق به اسم فاعل محذوف است و تقدير كلام مقبلون الىّ مى‏باشد . و فاعل فعل « راعنى » ، يا بنا به نظر علماى نحو كوفه جمله اسميّه است ، زيرا آنها مجاز مى‏دانند كه جمله فاعل واقع شود . يا مفهومى است كه جمله اسميّه بر آن دلالت داشته و آن را تفسير مى‏كند و تقدير جمله در اين صورت چنين است : فما راعنى الاّ اقبال النّاس الىّ ، و اين برابر نظر علماى نحو بصره است ، زيرا آنها جايز نمى‏دانند كه جمله فاعل قرار گيرد .

نظير كلام امام ( ع ) اين آيه شريفه است « ثُمَّ بَدا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما رَاَوُ الاياتِ لَيَسْجُنَنَّهُ حَتَّى حينٍ » [ 6 ] .

[ 6 ] سوره يوسف ( 12 ) : آيه ( 35 ) : و با آنكه دلايل روشن پاكدامنى و عصمت يوسف را ديدند باز چنين صلاح دانستند كه يوسف را چندى زندانى كنند .

[ 526 ]

در اين آيه شريفه به قول كوفيان جمله « ليسجننّه » فاعل است و به قول اهل بصره به تأويل مصدر مفهوم جمله ، فاعل است ) .

فعل « ينثالون » يا خبر دوّم است براى مبتدا يا حال است براى فعل « راعنى » و يا عاملى است كه در الىّ عمل كرده است .

تمام سخن امام ( ع ) اشاره‏اى است به ازدحام مردم بر او براى بيعت ، پس از كشته شدن عثمان . امام ( ع ) كثرت ازدحام و انبوهى مردم را براى بيعت به يال كفتار تشبيه كرده است و مناسبت تشبيه زيادى موى گردن كفتار است كه به صورت قائم و پشت سر هم قرار دارد و عرب به دليل انبوه بودن يال كفتار آن را عرف مى‏نامند . كيفيّت روآوردن مردم به آن حضرت و پياپى آمدن ايشان ، شباهت به يال كفتار پيدا كرده است .