فرموده است : و خلّف فيكم ما خلّقت الانبياء . . . و لا علم قائم

چون منظور از كسى كه جانشين انبيا شده در اين عبارت پيامبر اسلام است ممكن نيست همسان وجود او در هر وقتى پديد آيد زيرا مادّه‏اى كه كمال مثل پيامبر را قبول كند در كمتر تركيبى از تركيبات عنصرى تحقّق مى‏يابد .

بنابراين واجب است كه در امور مردم بعد از پيامبر سنّتى كه شالوده آن بر وحى و امر و انزال روح القدس باشد تشريع شود . و لازم است كه براى برقرارى آنچه كه پيامبر آن را در امور و مصالح مردم شرع و سنّت قرار مى‏دهد تدبير و انديشه شود . فايده اين تدبير استوارى خلق و پايدارى آنها بر معرفت خالق و ذكر هميشگى خدا و معاد و جلوگيرى از فراموشى سنّت و شرع ، بعد از انقطاع وحى مى‏باشد . پس لازم است كه از جانب خدا كتابى در ميان مردم باشد تا مردم را به ذكر خدا جلب و خدا را در همه حال در دل آنها زنده بدارد و شامل انواع بشارت براى فرمانبردارى از خدا و رسول ، و وعده‏هاى عذاب بزرگ براى نافرمانى خدا و

[ 20 ] من احبّ لقاء اللّه احبّ اللّه لقائه .

[ 421 ]

رسول در روز قيامت باشد . لزوماً چنين كتابى بايد بزرگ داشته شود و تكرار و حفظ آن در ميان مردم سنّت شود و بحث در معنى و مقصود آن و ياد دادن و ياد گرفتن آن رواج يابد تا ياد خداى سبحان و فرشتگان جهان برتر ، دوام پيدا كند .

پس از قرآن سنّتهاى عملى كه در اوقات مخصوصى مكررا انجام مى‏شود ، در ميان مردم رواج پيدا كند و آنها را بعضى از مردم براى بعضى ديگر با لفظ ادا مى‏كنند و قسمتى از آنها در دل و نيّت استقرار مى‏يابد . تا ياد معبود دوام يابد و در امر معاد مفيد واقع شود در غير اين صورت فايده‏اى نخواهد داشت . و از جمله اين سنّتهاى عملى عبادات پنجگانه روزانه ، و آنچه كه بدان مربوط است مى‏باشد .