بحث اوّل : تقسيم لفظ به مفرد و مركب

اگر لفظ داراى جزء باشد ولى هنگام به كارگيرى لفظ معناى جزء لفظ منظور نباشد ، اين لفظ را اصطلاحا مفرد مى‏گويند [ 7 ] و اگر معناى جزء لفظ در نظر باشد اين لفظ را اصطلاحا مركّب مى‏گويند . گمان نمى‏رود كه اين تعريف با كلماتى مانند عبد اللّه و مشابه آن نقض شود ، مانند اين كه گفته شود لفظ عبد اللّه مفرد است ولى جزء آن بر معناى خاصّى دلالت دارد ( عبد يعنى بنده و اللّه يعنى خدا ) . در پاسخ مى‏گوييم گاهى اراده مى‏شود كه جزء لفظ عبد اللّه و مشابه آن بر معناى جزئى از آن به كار رود ، در اين

[ 5 ] مانند به كار بردن لفظ شير براى مرد شجاع .

[ 6 ] به نظر شارح دلالت تضمّنى و التزامى دلالت حقيقى و مجازى نيستند .

[ 7 ] مانند لفظ عبد اللّه در صورتى كه نام شخص معيّنى باشد .

[ 42 ]

صورت قبول نداريم كه كلمه عبد اللّه مفرد باشد ، و گاهى اراده نمى‏شود در اين صورت حتما مفرد است .

به هنگام تعريف مفرد گفته شد : مفرد چيزى است كه از جزء لفظ اراده دلالت بر هيچ معنايى نشود . اين همان تعريفى است كه دانشمندان متقدّم براى لفظ مفرد و مركّب مى‏آوردند با اين توضيح روشن شد كه نيازى به قيدى كه دانشمندان متأخّر بر تعريف مركب افزوده و گفته‏اند : از آن جهت كه جزء لفظ باشد ، نيست ، زيرا هر دو تعريف بيانگر يك حقيقت است