لغات

ائتكفت البلدة باهلها : مردم شهر بهم ريخته شد مؤتفكة : چنان كه در ضمن اين خطبه خواهيم گفت از اسمهاى قديمى بصره است رغا : صداى شتر عقر : پى كردن و زخم زدن به شتر دق : هر چيز ضعيف و كوچك شقاق : اختلاف و جدايى نفاق : خروج ايمان از دل ، اصل آن از اين جا گرفته شده كه موش صحرايى جايى از زمين را از داخل لانه‏اش تراشيده و نازك مى‏كند هر گاه چيزى از در لانه‏اش وارد شود موش با سر خود زمين نازك را سوراخ كرده و فرار مى‏كند .

اين عمل حيله‏گرانه را نافقاء مى‏گويند و لفظ نفاق از آن گرفته شده است .

زعاق : آب شور

[ 577 ]

طبّقها الماء : آب آن را فرا گرفت و همه جا را پوشاند جؤجؤ السفينة : جلو كشتى و سينه آن و همچنين سينه پرنده