بحث چهارم در حكم مبتدا و خبر

هر گاه اسم ذات و صفت در جمله‏اى باشد اسم ذات براى مبتدا قرار گرفتن ، و صفت براى خبر واقع شدن اولويّت دارد اين قانون در عمل ممكن است رعايت شود و ممكن است بر عكس آن عمل گردد در صورتى كه رعايت شود يا لام تعريف بر خبر اضافه مى‏شود يا نمى‏شود .

الف اگر لام تعريف بر خبر داخل نشود مانند « زيد منطلق » و در اين صورت اين جمله مفيد ثبوت مطلق آزاد بودن زيد است بدون اين كه افاده دوام و يا قطع ثبوت را در بر داشته باشد .

[ 45 ] سوره كهف ( 18 ) آيه ( 18 ) : و سگشان دستهايش را جلو غار باز كرده بود .

[ 46 ] سوره فاطر ( 35 ) آيه ( 3 ) : آيا آفريننده‏اى غير از خدا هست روزى مى‏دهد شما را از آسمان و زمين .

[ 90 ]

ب اگر لام تعريف بر خبر اضافه شود مانند : زيد المنطلق ، يا زيد هو المنطلق ، كه در اين صورت لام در خبر مفيد انحصار خبر است براى زيد ،

يعنى فقط زيد آزاد شده است .

اگر لامى كه بر خبر وارد مى‏شود لام عهد باشد ، مثل اين كه معتقد به وجود آزاد شده معينى باشى ولى معلوم نباشد آن آزاد شده زيد است يا عمرو ، پس اگر بگويى : زيد المنطلق و منظور رهايى زيد باشد ، رها فقط منحصر به زيد مى‏شود .

و اگر لامى كه بر خبر وارد مى‏شود براى بيان واقعيّت خبر باشد از توصيف آن حصر فهميده مى‏شود . لامى كه براى بيان حقيقت خبر باشد افاده حصر خواهد كرد مشروط بر اين كه منحصر كردن خبر ممكن باشد مانند : زيد هو الوفىّ ، كه گمان خير به غير زيد نمى‏رود . در غير اين صورت ( يعنى عدم انحصار خير در زيد ) مقصود از لام خبر مبالغه است مانند : زيد هو العالم ، يا هو الشجاع ، كه براى مبالغه است . زيرا حقيقت دانش و شجاعت را نمى‏توان در زيد منحصر ساخت .

هر گاه جمله بر عكس حالت معمولى باشد ، يعنى صفت ، مقدّم و اسم ذات ، مؤخر قرار بگيرد مانند : المنطلق زيد ، در اين صورت معلوم است كه شخصى آزاد شده است ولى اين كه آن شخص زيد است يا كس ديگرى براى شنونده معلوم نيست به همين خاطر ابتدا المنطلق بيان مى‏شود و سپس زيد ، يعنى آن كس كه رها شده زيد است قاعده خبر دادن اين است كه معلوم مبتدا و مجهول خبر قرار گيرد .