فرموده است : ناكسة دونه ابصارهم متلفّعون تحته باجنحتهم

در عبارت بالا ضمير در كلمات دونه و تحته به عرش برمى‏گردد . در خبرى از وهب بن منبّه است : « براى هر ملكى از حاملان عرش و آنها كه در اطراف عرش هستند ، چهار بال است ، دو بال بر چهره دارند از ترس اين كه به عرش بنگرند و نابود شوند و دو بال بر دهان دارند كه كلامى جز تسبيح و تحميد بر زبان نياورند » .

امام ( ع ) نكس ابصار را كنايه براى كمال خشيت آنها از خداوند تعالى آورده است و اين كه فرشتگان به ناتوان بودن چشم عقلشان از درك ماوراى كمالاتشان كه مقدّر است اعتراف دارند و چشم خرد خود را از اين كه انوار خدا و عظمت او را در آفرينش عرش و مخلوقات بديع‏تر از خودشان را درك كنند ناتوان مى‏بينند ، زيرا منتهاى ديد آنها پايين‏تر از حجاب عزّت است .

از بريد رمّاشى نقل شده است كه براى خداوند تعالى در اطراف عرش فرشتگانى است كه مخلخلين ناميده مى‏شوند . از چشمان آنها تا روز قيامت چون جويبار اشك جارى است و از خوف خدا مانند شاخه‏هايى كه باد آنها را متمايل كرده باشد خم شده‏اند . خداوند تعالى به آنها مى‏فرمايد : « فرشتگان من چه چيز

[ 348 ]

شما را مى‏ترساند » آنها در پاسخ مى‏گويند : « آفريدگارا اگر مردم روى زمين از عزّت و عظمت تو چنان كه ما آگاهيم آگاه باشند هيچ خوردنى و آشاميدنى براى آنها گوارا نخواهد بود و در بستر ، آرام نمى‏گيرند و سر به صحرا مى‏گذارند و مانند گاو خروش برمى‏آورند » .

چون بال براى پرندگان و انسان عبارت است از محل قوّت و قدرت و هيبت ، صحيح است كه براى فرشتگان استعاره آورند و عبارت باشد از كمال قوّت و قدرتشان كه در حوزه قدرت و عظمت خداوند پرواز مى‏كنند و به واسطه آنها كمال مخلوقات پايين تأمين مى‏شود و صحيح است كه بالهاى فرشتگان به كثرت و قلّت توصيف شود ، اين كنايه است از تفاوت نزديكى آنان به خدا و اين كه كمال بعضى از بعضى ديگر بيشتر است و چون لفظ اجنحه را براى فرشتگان كنايه آورده است . لازمه‏اش آن است كه آنها را به فرشتگان تشبيه كرده باشد ، چون هنگامى كه پرندگان بالهاى خود را مى‏بندند شبيه انسان مى‏شوند كه در جامه خود پيچيده باشد و از طرفى بال فرشتگان كه عبارت از كمال ارزش و علومشان است و در رسيدن به راز و رمز مخلوقات ناتوان و از پرواز به سوى جلال و عظمت خداوند درمانده و مانند اين است كه بالشان بسته است ، پس بسته بودن بال فرشتگان را امام ( ع ) به جامه پيچيده شده تشبيه و لفظ تلفّع را براى آن استعاره آورده است و همه اين مفاهيم را براى كمال خضوع فرشتگان و تحت امر بودنشان و ناتوانى آنان از نگريستن به عرش كنايه آورده است .

اگر سؤال شود كه شما گفتيد : مقصود از فرشتگان راكع حاملان عرش مى‏باشند . پس چگونه صحيح است كه اين دسته از فرشتگان نيز حاملان عرش باشند چون فرشتگانى كه پاهايشان در عمق زمين و گردنهايشان فراتر از آسمانهاى هفتگانه و كرسى و عرش باشد ، با اين وصف چگونه مى‏توانند راكع هم باشند .

[ 349 ]

جواب اين اشكال در توضيح گفته ديگر امام ( ع ) : و منهم امناء على وحيه گذشت ، چون مقصود از ركوع ، خشوع براى عزّت و عظمت خداست و اين منافات ندارد كه پاهايشان در عمق زمين و سرهايشان از آسمانهاى هفتگانه و عرش و كرسى فراتر باشد .