5 تفهّم

تفهّم ، آن است كه تلاوت كننده قرآن از هر آيه‏اى آنچه را كه

[ 29 ] سوره محمّد ( 47 ) : آيه ( 24 ) : آيا در قرآن تدبّر نمى‏كنند يا بر دلهايشان قفل زده است ؟

[ 30 ] سوره نساء ( 4 ) : آيه ( 82 ) : آيا در قرآن نمى‏انديشند يا تدبّر نمى‏كنند اگر از نزد غير خدا مى‏بود در آن اختلاف فراوانى بود .

[ 31 ] لا خير فى عبارة لا فقه فيها و لا فى قرائة لا تدبّر فيها و اذا لم يمكن التّدبّر الا بالترديد فليردّ .

[ 32 ] سوره مائده ( 4 ) : آيه ( 118 ) : قام رسول ( ص ) ليلة يردّ قوله تعالى : اگر آنها را عذاب كنى آنها بندگان تو هستند و اگر آنها را بيامرزى تو عزيز و حكيم هستى .

[ 426 ]

شايسته است استنتاج كند . زيرا قرآن مشتمل بر ذكر اوصاف و افعال خداوند تعالى و احوال پيامبران و تكذيب كنندگان پيامبران و احوال ملائكه و بيان فرمانها و عذابها ، بهشت و جهنّم و وعد و وعيد مى‏باشد . تلاوت كننده بايد در معانى اسماء و صفات خداوند تأمّل كند تا اسرار قرآن برايش كشف و گنجينه‏هاى راز و معادن حقايق آن به رويش باز شود و به اين حقيقت امام على ( ع ) اشاره دارد آن جا كه مى‏فرمايد « خداوند چيزى را بر پيامبرش پوشيده نداشت ولى بر مردم پوشيده داشت مگر آنها كه بر فهم قرآن دست يافتند پس بايد براى بدست آوردن فهم قرآن حريص بود » .

ابن مسعود گفته است هر كه بخواهد به علم اوّلين و آخرين آگاه شود بايد به قرآن متوسل شود . بايد دانست كه بيشترين علوم قرآن نهفته در اسماء و صفات خداست و خلايق از آن علوم جز به قدر فهمشان درك نمى‏كنند و خداوند به اين حقيقت اشاره كرده و مى‏فرمايد : اَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ اَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَداً رابياً » [ 33 ] در اين جا منظور از آب علم است كه خداوند از آسمان بخشش خود بر ظرف قلوب نازل فرموده است و هر يك بر حسب استعداد و امكان از آن بهره‏مند شدند ، هر چند بالاتر از آنچه آنها درك كرده‏اند مراحل ديگرى است كه بر آن وقوف نيافته و گنجهايى كه بر ژرفاى آن اطلاع پيدا نكرده‏اند .

آنچه گفتيم درباره اسماء و صفات خدا بود . امّا افعال حق متعال و آنچه كه بدان از خلق آسمان و زمين و غير اينها اشاره فرموده است ، شايسته است كه خواننده قرآن از خلق آسمان و زمين ، صفات حق و جلال او را بفهمد ، زيرا فعل فاعل مى‏خواهد ، از عظمت فعل بر عظمت فاعل استدلال كند تا سرانجام فاعل را بدون فعل دريافته و در مقام اوّل فاعل را چنين بخواند : هْذا خَلْقُ اللَّه فَاَرُونى ماذا

[ 33 ] سوره رعد ( 13 ) : آيه ( 17 ) : از آسمان آبى را فرو فرستاد ، هر ظرفى به اندازه خود از آن دريافت داشت ، آبهاى جارى سيل آسا كف برآورد .

[ 427 ]

خَلَقَ الَّذين مِنْ دُونِهِ [ 34 ] و در مقام دوم چنين بخواند : كُلُّ شى‏ءٍ هالِكٌ الاّ وَجْهَهُ ،

آن كه حق را بشناسد خداوند را در همه چيز مى‏بيند و آن كه به درجه عرفان دست يابد همه چيز را از درجه اعتبار ساقط دانسته و با خداوند هيچ چيز را نمى‏بيند و هر گاه اين سخنان خداوند : اَفَرَاَيْتُمْ ما تُمنُونَ ، اَفَرَاَيْتُم الماءَ الّذى تَشْرَبُونَ ، اَفَرَاَيْتُمَ النّارَ الّتى تُورون را تلاوت كند سزاوار نيست كه نظر خود را در نطفه و آب و آتش محدود كند بلكه بايد در منى كه نطفه است و سپس در كيفيت تقسيم نطفه به گوشت و استخوان و عصب و عروق و غيره و پس از آن به چگونگى شكل پذيرى اعضاى مختلفه بدن ( مدور طويل و عريض مستقيم ، منحنى ، سست ، محكم ،

رقيق ، غليظ ) و آنچه كه در هر يك از اينها از نيرو نهاده شده است و منافعى كه اگر چيزى از آنها مختل شود ، امر آنها و مصالح بدن مختل مى‏شود ، دقّت كند .

تأمل كننده در اين عجايب و امثال آنها به قدرت عجيب خداى تعالى و مبدأى كه اين آثار از او پديد آمده است توجه خواهد كرد ، پس مدام شاهد كمال صانع از طريق مشاهده كمال صنع خواهد بود .

امّا احوال انبيا . از چگونگى تكذيب انبيا و قتل آنها به وسيله مردم بى‏نيازى خداوند از انبيا ثابت مى‏شود . و اگر همه انبيا را نيز به قتل مى‏رساندند به خداوند تأثيرى نداشت و به سلطه و قدرت او زيانى وارد نمى‏كرد . و هر گاه مى‏شنويم كه خداوند آنها را يارى كرده است مى‏فهميم كه آنها مورد تأييد خداوند بوده‏اند . چنان كه خداوند مى‏فرمايد : حَتْى اِذَا اسْتَيئَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا اَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَائَهُمْ نَصْرُنا فَنُجِّىَ مَنْ نَشاءُ [ 35 ] .

از مطالعه احوال تكذيب كنندگان انبيا مانند عاد و ثمود و چگونگى به

[ 34 ] سوره لقمان ( 31 ) : آيه ( 11 ) : اين خلق خداست ، به من بنمايانيد كه ديگران چه آفريده‏اند .

[ 35 ] سوره يوسف ( 12 ) : آيه ( 110 ) : زمانى كه پيامبران مأيوس شدند و گمان كردند كه مورد تكذيب واقع شده‏اند نصرت ما فرا رسيد و آن را كه خواستيم نجات بخشيديم .

[ 428 ]

هلاكت رسيدن آنها ، به ترس از خداوند و عذاب او توجّه پيدا مى‏كنيم . بهره انسان از توجّه به عذاب خدا بهره‏اى نفسانى است كه اگر مورد غفلت واقع شود و اسائه ادبى انجام گيرد چه بسا انسان به عذاب مبتلا شود و در موقعيّتى قرار گيرد كه مال و فرزند به حال او نفعى نخواهد داشت . شنونده قرآن هرگاه احوال بهشت و جهنم را بشنود برايش به لحاظى خوف و به جهتى اميد پيدا مى‏شود و چنين تصوّر خواهد كرد به هر اندازه كه از يكى دور شود به ديگرى نزديك خواهد شد .

بالاخره قرائت كننده قرآن از آيات فوق و ديگر آيات قرآن چنين مى‏فهمد كه اسرار الهى قرآن به دليل پايان نداشتن قابل شمارش و دسترسى به همه آنها نيستند . خداوند تعالى در اين مورد مى‏فرمايد : قُلْ لَوْ كانَ البَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبّى لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ اَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبى وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً [ 36 ] .

امام ( ع ) در اين مورد فرموده است : « اگر بخواهم از تفسير فاتحه الكتاب هفتاد شتر را بار مى‏كنم [ 37 ] » .

كسى كه به هنگام تلاوت قرآن و يا شنيدن آن ، معانى قرآن را ولو به كمترين مقدار ، نفهمد مشمول اين گفته حق تعالى قرار مى‏گيرد : اوُلئكَ الَّذينَ لَعَنَهُمُ اللَّه فَاَصَمَّهُمْ وَ اَعْمى‏ اَبْصارَهُمْ اَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ اَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ اَقْفالُها [ 38 ] . منظور از قفل موانعى است كه بزودى آنها را ذكر خواهيم كرد .