فرموده است : و لا وقت معدود و لا اجل ممدود

حضرت وقت را جزو شمردنيها توصيف فرموده مانند سخن حق تعالى :

فى ايّام معدودات يعنى در روزگاران شمرده شده ، و مانند فرموده ديگر حق متعال : و ما نُؤخِّرهُ اِلا لِأَجَلٍ مَعْدود [ 14 ] وقت معدود وقتى است كه معلوم باشد و به شمارش و محاسبه درآيد ، توضيح مطلب اين است كه وقت مطلق از آن جهت كه مطلق است قابل شمارش نيست بلكه مبدأ شمارش است ، وقت از آن جهت قابل شمارش قرار مى‏گيرد كه داراى تعدّد در زمان باشد و يا به اعتبار حوادثى باشد كه در زمانهاى مختلف اتّفاق مى‏افتد چنان كه گفته مى‏شود اين فرد در اين جمع قابل شمارش است ، يعنى در رديف شمارش آنها قرار دارد . مقصود حضرت از وقت معدود و اجل ممدود نفى نسبت ذات حق تعالى از داشتن زمان و مدتى است كه داراى پايان باشد يعنى هر گاه زمان پايان يابد وجود او نيز به پايان مى‏رسد . اين كه حق تعالى داراى وقت معدود و اجل ممدود نباشد از دو جهت قابل توضيح است .

1 زمان از لواحق حركت و حركت از لواحق جسم است چون ذات حق متعال از جسميت مبرّى است محال است كه در زمان قرار داشته باشد .

2 اين كه اگر خداوند متعال زمان را ايجاد كرده باشد و خود در زمان قرار داشته باشد ، لازمه‏اش اين است كه زمان بر ذات خدا مقدّم باشد ( و اين محال است ) . و اگر خداوند زمان را ايجاد كرده باشد بدون اين كه خود در زمان باشد و

[ 14 ] سوره هود ( 11 ) : آيه ( 104 ) : ما آن را به تأخير نينداختيم مگر براى مدتى شمرده شده .

[ 259 ]

نيازى در وجود به آن نداشته باشد ، اين صحيح است و مقصود ما نيز همين است . با اين توضيح صحيح است كه وقت معدود و اجل ممدود را از خدا سلب كنيم . حقيقت اين امر روشن است و نيازى به توضيح بيشتر نيست . در اين قراين چهار گانه فوق ( حدّ محدود ، نعت موجود ، وقت معدود ، اجل ممدود ) سجع متوازى با نوعى تجنيس همراه است .