بحث هشتم قفّال گفته است . اصل كلمه « تلقّى » در كلام حق تعالى :

فَتَلَقَّى‏ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كلِماتٍ و فرموده امام ( ع ) در اين خطبه : و لقّاه كلمة رحمته ، توجه و تعرض به گناهكارى است ، كه شرمسارى دارد و با حالت پشيمانى روى

[ 24 ] سوره طه ( 20 ) : آيه ( 121 ) : آدم نافرمانى پروردگارش را كرد و از پاداش او محروم شد .

[ 365 ]

مى‏آورد . سپس اين كلمه به معناى دوّمى كه قبول و پذيرش است به كار رفته است چنان كه خداوند تعالى به پيامبر مى‏فرمايد : وَ اِنّكَ لَتَلَقَّى القُرآن مِنْ لَدُن حَكيم عَليمٍ [ 25 ] . مثلاً گفته مى‏شود : تلقّينا الحاجّ ، « به پيشواز حاجيان رفتيم . » يا مى‏گويند : تلقّيت هذه الكلمة من فلان . اين كلمه را از فلانى ياد گرفتم ، پس از دريافت معناى اصلى كلمه ، هر گاه در مورد ملاقات با فردى به كار رود معناى طرفينى پيدا مى‏كند . بدين معنى كه هر يك با ديگرى ملاقات مى‏كند ، پس به هر يك مى‏توان گفت كه با ديگرى تلقّى كرده است . به اين ترتيب جايز است كه گفته شود تلقّى آدم كلماتى از پروردگارش به معناى گرفتن ، پذيرفتن ، روبرو شدن با وجه قبول مى‏باشد . و معناى : لقّاه اللّه ايّاها اين است كه خداوند آياتى را بر او نازل كرد و او را مخاطب آنها قرار داد .

مفسّران درباره معناى « كلمات » اقوالى نقل كرده‏اند :

1 سعيد بن جبير از ابن عباس نقل كرده است كه : آدم ( ع ) عرض كرد پروردگارا آيا مرا بدون واسطه و با دست خود نيافريدى ؟ پاسخ شنيد چرا . عرض كرد آيا مرا در بهشت سكنى ندادى ؟ جواب شنيد چرا . عرض كرد رحمت تو بر غضبت سبقت نگرفته است ؟ جواب شنيد چرا . عرض كرد اگر توبه كنم و اصلاح شوم مرا مى‏پذيرى و به بهشت باز مى‏گردانى ؟ جواب شنيد بلى چنين است . ابن عبّاس مى‏گويد : اين است معناى آيه شريفه : فَتَلقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلماتٍ .

2 نخعى گفته است كه من خدمت ابن عباس رسيدم و سؤال كردم كلماتى كه آدم از پروردگارش تلقّى كرد چيست ؟ ابن عباس گفت خداوند تعالى به آدم و حوّا امر حجّ و آداب و دستور آن را آموخت آدم و حوّا حج به جا آوردند .

پس از فراغت از حج خداوند تعالى به آنها وحى كرد كه توبه شما را پذيرفتم .

[ 25 ] سوره نمل ( 27 ) : آيه ( 6 ) : اى پيامبر آيات قرآن از جانب خداى داناى حكيم بر تو القا مى‏شود .

[ 366 ]

3 مجاهد و قتاده در يكى از دو روايتى كه از آنها نقل شده است گفته‏اند كلمات عبارتند از اين آيه شريفه : رَبَّنا ظَلَمنا اَنْفُسَنا وَ اِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الخاسِرينَ .

4 سعيد بن جبير كلمات را عبارت از اين نيايش آدم ( ع ) دانسته :

« خداوندا جز تو پروردگارى نيست ستايش شايسته تو است از هر بدى منزّهى بر خود ستم كردم و كار بد انجام دادم مرا بيامرز كه تو بهترين آمرزندگانى . خداوندا خبر تو الهى نيست . سپاس شايسته تو است و از هر عيبى مبرّايى بر خود ستم كردم و كار بد انجام دادم بر من رحم كن كه تو مهربان‏ترين مهربانانى . خداوندا جز تو خدايى نيست . حمد سزاوار تو است كه منزّهى ، بر خود ستم كردم و كار بد انجام دادم توبه مرا بپذير كه تو پذيرنده رحيمى » .

5 از عايشه روايت شده است كه چون خداوند تعالى خواست كه توبه آدم را بپذيرد ، آدم ( ع ) هفت بار بر خانه كعبه طواف كرد و خانه در آن روزگار به صورت تلّى خاك قرمز بود . پس از آن كه دو ركعت نماز به جا آورد رو به قبله كرد و عرض كرد پروردگارا تو نهان و آشكار مرا مى‏دانى ، عذر مرا بپذير ، نياز مرا مى‏دانى خواست مرا برآورده ساز ، آنچه بر نفس من مى‏گذرد آگاهى گناه مرا بيامرز .

خداوندا ايمانى از تو مى‏خواهم كه مباشر قلب من باشد و يقينى صادق به من عنايت كن كه مطمئن شوم آنچه به من مى‏رسد خواست تو است و مرا به نصيب و قسمت خودت راضى فرما .

خداوند تعالى به آدم وحى كرد كه گناهت را بخشيدم و هر يك از ذرّيه تو كه به چنين دعايى مرا بخواند گناهانش را مى‏آمرزم و غمهايش را برطرف مى‏كنم ،

فقر را از پيش چشمش برمى‏دارم تا آنجا مى‏رسد كه هر چند دنيا به او رو آورد دنيا خواه نمى‏شود .