ترجمه

« من در ميان مردمى گرفتار شده‏ام كه نه فرمانم را اطاعت مى‏كنند و نه دعوتم را اجابت مى‏نمايند . اى بى‏پدران در يارى كردن پروردگارتان منتظر چه هستيد . شما نه دين داريد كه به واسطه آن گرد هم جمع شويد و نه تعصب و غيرتى كه به انگيزه آن بر دشمن بتازيد تا كى در ميان شما بپاخيزم ، فرياد يارى كشم و نداى وامددا بلند كنم و شما فرياد مرا نشنيده گيريد ، و امر مرا اطاعت نكنيد ، تا اين كه عواقب بد اين نافرمانى آشكار شود . با كمك شما مردم ، نه خونى را مى‏توان طلبيد و نه به مقصودى مى‏توان رسيد . هرگاه شما را به يارى برادرانتان خواندم ، صداهاى ناهنجار از خود درآوريد ، شبيه به صداى شترى كه نافش درد مى‏كند و در كار جنگ سنگينى كرديد يا چونان شترى كه پشتش از زحمت بار زخم شده باشد و اگر از شما گروهى از روى اجبار به يارى من برخاستند ، اندك لرزان و سست بودند ،

چنان كه پندارى به زور به سوى مرگ رانده شده و آن را با چشمان خود مى‏بينند . »