شرح

امام ( ع ) محمد بن ابى بكر را به عنوان حاكم مصر تعيين كرد و به آن ديار فرستاد ، پس از جنگ صفين و جريان حكميت معاويه به پيشرفت كارش اميدوار شد و چشم طمع به تصرف مصر دوخت از طرفى عمروعاص با همين شرط كه

[ 402 ]

ولايت مصر بدو واگذار شود ، با معاويه بيعت كرده و در جنگ صفّين بر عليه امام ( ع ) با معاويه همراهى مى‏كرد .

پس از جنگ صفّين معاويه عمروعاص را با شش هزار سواره براى تسلّط بر مصر گسيل داشت بعلاوه در خود مصر هم جماعت زيادى بودند ، كه خونخواه عثمان بودند و باورشان اين بود كه محمّد بن ابو بكر عثمان را كشته است . اين گروه عظيم از عمروعاص جانب‏دارى مى‏كردند . معاويه نامه‏اى به بزرگان مصر نوشته ، طرفداران خود را به حمايت از عمرو عاص ترغيب و دشمنان را بر مخالفت تهديد كرده بود .

هر چند محمّد بن ابى بكر نامه‏اى براى امير مؤمنان ( ع ) نوشت و جريان را باستحضار رسانده ، از امام ( ع ) كمك مالى و نيروى انسانى خواست ، امّا براى دريافت جواب زنده نماند . حضرت بعد از رسيدن خبر شهادت او اين كلمات را بيان داشت . داستان از اين قرار بود كه محمد از مردم مصر خواست كه براى پيكار با عمروعاص آماده شوند . تنها چهار هزار نفر آمادگى خود را اعلام كردند .

محمّد دو هزار نفر را به فرماندهى كنانة بن بشر براى رويارويى با عمروعاص به خارج مصر فرستاد ، و خود با دو هزار نفر در مصر ماند . كنانة بن بشر پايدارى سختى كرد و از سپاهيان عمروعاص جماعت زيادى كشته شد . استقامت كنانة بن بشر بى‏نظير بود آنقدر ، پايدارى كرد تا به شهادت رسيد و همراهانش نيز به شهادت رسيدند . پس از شهادت كنانة بن بشر مردم ، از اطراف محمّد پراكنده شدند . عمرو عاص وارد مصر شد و به تعقيب محمّد پرداخت . محمّد فرار كرد و در خرابه‏هاى اطراف مصر پنهان شد . عمروعاص به مقرّ محمد وارد شد و يكى از فرماندهان لشگرش به نام معاوية بن خديج كندى را مأموريّت داد تا محمّد را پيدا كند . معاوية بن خديج كندى وقتى به محمّد دست يافت كه از تشنگى مى‏مرد .

محمّد را جلو آوردند و گردنش را زدند و جنازه‏اش را در پوست خر مرده‏اى قرار

[ 403 ]

داده آتش زدند . پس از رسيدن نامه محمّد به امام ( ع ) حضرت با يكى از فرماندهانش به نام مالك بن كعب و دو هزار نفر براى يارى دادن محمّد به سوى مصر حركت كرد . پس از پنج شبانه‏روز طى طريق ، خبر شهادت محمّد و سقوط مصر به امام ( ع ) رسيد . آثار غم بر چهره حضرت نمايان گرديد . فرمود خداوند محمّد را ، بيامرزد ، جوان نو رسيده و كم تجربه‏اى بود و سپس كلام 65 را ايراد فرمود .

تصميم حضرت بر اين كه هاشم بن عتبه را به دليل خردمندى و تجربه‏اى كه داشت بر ولايت مصر بگمارد . پدر عتبه ، ابى وقّاص ، همان كسى است كه روز احد دندانهاى پيامبر را شكست و لب آن حضرت را مجروح ساخت ولى هاشم از شيعيان مخلص امام ( ع ) بود ، و در جنگ صفّين در معيّت آن بزرگوار بخوبى از عهده آزمايش سخت كارزار برآمد .