ترجمه

« حمد و سپاس خداوندى را سزاست كه منع عطا و بخشش و بى عنايتى به موجودات او را مستغنى نكرده بخل وجود بر دارايى‏اش چيزى نمى‏افزايد و بذل احسانش او را دچار فقر و تنگدستى نمى‏كند ، زيرا هر بخشنده‏اى جز او نقصان مى‏پذيرد ، و هر منع كننده‏اى جز او مستحق توبيخ است ( نه به بخشش نكردن دارا مى‏شود و نه ، به بخشيدن نادار مى‏گردد ) اوست كه به نعمتهاى پر فايده و عايدات و بهره‏هاى بسيار بر بندگانش احسان فرموده ، و روزى آنها را تقسيم كرده است . همه خلايق بمنزله عيال اويند و ريزه‏خوار خوان احسانش . او روزى همگان را تضمين كرده ، و قوت هر يك را اندازه‏گيرى و مقدّر نموده است ، و راه مشتاقان ديدار و

[ 681 ]

جويندگان الطافش را به آنچه در نزد او از خير و سعادت ، مى‏باشد ، واضح و آشكار ساخته است . چه كسى از او درخواست چيزى بنمايد و چه درخواست نكند بخشش خداوند نسبت به درخواست كننده بيشتر نخواهد شد ( عطاى مادّى و معنوى از نزد خداوند به فراخور حال و استعداد هر كسى است و كم و زياد نمى‏شود ، مگر كسى استعداد و لياقت خود را بالا برد كه طبيعتا استحقاق بيشترى خواهد داشت امر . دعا و نيايش براى اين است كه استعداد ما را در برخوردارى از نعمتهاى الهى افزون مى‏كند . ) اوست آن چنان خداوندى كه اوّل و ابتداى همه چيز و پيش از همه چيز است . پس هيچ چيز را قبل از او نمى‏توان تصوّر كرد . و اوست آن چنان آخرى كه برايش ما بعدى نيست تا گفته شود پس از او چيزى خواهد بود ( اوّل اوّلها و آخر آخرهاست همواره صفاتش با ذاتش مقرون بوده و هيچ يك را بر ديگرى تقدّم و تأخر نيست ) خداوندى كه مردمك چشمها را از ديدن يا درك كردن خود منع كرده است نه دهر و زمان بر خداوند جريان داشته كه حالات مختلفى براى او ايجاد كند و نه در مكانى جايگزين بوده كه انتقال براى او امكان‏پذير باشد .

اگر خداوند سبحان تمام آنچه را معادن به هنگام استخراج از طلا و نقره و ديگر جواهرات بيرون مى‏دهند و يا درهاى منثور و مرجانهايى كه صدفهاى دريا به هنگام خنديدن ظاهر مى‏سازند ببخشد ، در جود و بخشش او تأثيرى نمى‏گذارد و از بخششهاى واسعه او نمى‏كاهد . ( البتّه در نزد خدا بقدرى نعمتهاى ذخيره شده فراوان است كه عقل بشر هرگز بر آنها احاطه و آگاهى ندارد ) و قطعا از ذخائر قابل احسان آن قدر در نزد خدا وجود دارد كه خواسته‏هاى مردم آنها را تمام نمى‏كند . زيرا او بخشنده‏اى است كه در خواست سؤال كنندگان ،

بخشش او را كم نمى‏گرداند و اصرار تقاضامندان موجب بخل و خسّت او نمى‏شود » .

[ 682 ]