لغات

اعصار [ 1 ] : بادى كه به تندى و سرعت بوزد و خاكها را برانگيزد .

وضر : به فتح « ض » پس مانده غذا كه پس از خوردن در اطراف كاسه و ظرف مى‏ماند ، به اصطلاح شارح چرك و كثافت ته ظرف . كنايه از هر چيزى كه سود آن اندك باشد .

اناء : به فتح ( أ ) درخت خوش منظره تلخ به كسر ( إ ) به معنى ظرف است .

اطّلع اليمن : به تصرف درآورده است يمن را .

سيدالون : بزودى حكومت در دست آنها قرار گرفته ، دولت را در اختيار مى‏گيرند .

قعب : قدح بزرگ ، كاسه با ظرفيت .

ماث الشى‏ء : گداخت و ذوب كرد آن را .