قوله عليه السلام : و اعلموا الى قوله عتب العاتب .

پس از آن كه امام ( ع ) قبول خلافت را رد كرد و صداقت آنها را در تمايل بخلافت خويش دانست شرايطى براى قبول خلافت بيان كرد و نحوه برخورد خود با مسائل اجتماعى و يا كيفيّت عمل خود را به اجمال توضيح داد و به آنها

[ 809 ]

فهماند كه در صورت پذيرش خلافت جز آنچه از شريعت مى‏داند در كار خلافت توصيه كسى را قبول نمى‏كند ، و سخن كسى را كه به خواهش هواى نفس و مخالف شريعت گفته شود نمى‏پذيرد ، و به تهديد و ارعاب كسى كه فزون طلب و يا ناراضى باشد درباره امرى كه بيقين مخالف شريعت است ترتيب اثر نمى‏دهد ، زيرا ناحق‏گو و تهديد كننده بر خدا افترا بسته و خدا را در حقيقت تهديد كرده است . در حقيقت امام ( ع ) به آنچه وعده كرده بود وفا كرد . بزودى و به تفصيل در داستان برادرش عقيل توضيح خواهيم داد . كه چگونه وقتى عقيل از آن حضرت تقاضاى يك صاع گندم يا جو اضافى كرد آهنى را داغ كرده و به دست عقيل داد . و عقيل از سوز دست فريادى بر آورد . امام ( ع ) خطاب به عقيل فرمود :

گريه كنندگان بحالت گريه كنند آيا از گرماى آهنى كه انسانى ببازيچه داغ كرده است فرياد بر مى‏آورى ؟ چگونه من از آتشى كه خداوند با خشمش بر افروخته است فرياد برنياورم ؟ . . . .

لفظ « ركوب » در عبارت امام استعاره از استوارى حضرت بر امور يقينى و علمى خود مى‏باشد .