شرح

مخاطب حضرت در اين سخن شهر كوفه است ، لفظ « بك » خبر است براى « كأنّ » كلمات : تمدّين ، تعركين ، تركبين بنابراين كه در جمله معناى حال دارند منصوبند . معناى ضمنى خطاب امام ( ع ) چنين است ، گويا من حاضرم و آينده تو را اى شهر كوفه در حالى كه دست ستمگران به سوى تو به انواع ستم گشوده شده است مى‏بينم ، لفظ « مدّ » به معناى كشيدن كنايه از همين مفهوم است گستردگى ستم ستمگران را تشبيه كرده ، به چرم در حالى كه كشيده شود . وجه مشابهت ، شدت وقوع ظلم ، ستم بلا و مصيبت است چنان كه پوست دبّاغى محكم . نهايت امتداد و كشش را تحمّل مى‏كند . حضرت لفظ « عرك » به معنى خوب مالش دادن است را به مناسبت همين تشبيه بكار برده است و لفظ « ركوب » از جهت شقاوت و سخت‏گيرى سواران متجاوز ، به كار رفته است . واژه « زلازل » براى بيان تشبيه ستمهايى است كه واقع مى‏شود و حال ساكنان زمين را مضطرب و هراسناك مى‏سازد .

امام ( ع ) بعد از بيان حال شهر كوفه ، نگاه دوّمى به افراد ستمگر ، كه داراى مقاصد سوء و هدفهاى بد مى‏باشند و از ناحيه آن افراد بلاهايى به وقوع مى‏پيوندد ، افكنده ، مى‏فرمايند : آنها جبّارانى هستند كه خداوند برخى را به گرفتارى درونى خودشان دچار مى‏كند كه نتوانند سوء نيّت‏شان را عمل كنند ، و يا تصميم به خراب كردن جايى بگيرند . و برخى ديگر به دست قاتلينى گرفتار گرديده كشته مى‏شوند .

مصيبتهايى كه مردم كوفه بدانها گرفتار شدند ، و سختيهايى كه آنان را

[ 266 ]

پايمال كرد ، فراوان است و در كتب تاريخ نقل شده ، امّا ستمگران كه تصميم به انجام كارهاى زشت گرفته ، طغيان كرده ، و فساد براه انداختند و در نتيجه خداوند بر آنان شلاّق عذاب را نواخت و آنها را به سبب كردار بدشان كيفر داد روشن است كه هيچ كس نمى‏تواند خدا را از انجام كارى كه اراده آن را كرده است باز دارد گروه فراوانى هستند . از جمله افرادى كه به بدبختى دچار شدند عبارتند از :

1 زياد بن ابيه . نقل شده است كه زياد مردم را در مسجد كوفه جمع كرده ،

دستور داد به على ( ع ) دشنام دهند از وى بيزارى بجويند . او قصد داشت بدين سان آنها را بيازمايد ، تا هر كس را كه تخلف ورزد به قتل رساند . هنگامى كه مردم در مسجد جمع بودند ، دربان زياد به ميان مردم آمد دستور داد همه مسجد را ترك كنند ، زيرا امير زياد بن ابيه گرفتار شده بود . مى‏گويند در همان ساعت به بيمارى فلج دچار شد .

2 عبد اللّه پسر زياد كه به بيمارى خوره دچار شد 3 حجاج بن يوسف ثقفى كه شكمش پر از كرم گرديد ، و براى آرام گرفتن كرمها مقعدش را داغ مى‏كردند ، بدين سان بود تا بهلاكت رسيد 4 و 5 عمرو بن هبيرة و پسرش كه به بيمارى پيسى گرفتار شدند . 6 خالد قسرّى كه تا حدّ توان كتك خورده و سپس زندانى شد و در زندان از گرسنگى مرد .

نامبردگان فوق افرادى بودند كه به بلا ، مبتلا شدند . امّا افرادى كه خداوند بر آنها كشندگانى را گماشت عبارتند از :

1 عبيد اللّه زياد . 2 مصعب بن زبير 3 مختار ابى عبيده ثقفى 4 يزيد بن مهلّب . سرگذشت مفصّل اين افراد در كتابهاى تاريخ نوشته شده است . طالب مى‏تواند به همان كتابها مراجعه كند .

[ 267 ]