اعاليل بأضاليل :

هرگاه شما را به قتال با دشمن فرا مى‏خوانم ، به دلايل باطل و دروغين تعلّل مى‏ورزيد و از آماده شدن براى جنگ سر باز مى‏زنيد ، و اين به دليل گمراهى شما از راه خداست . و پياپى از من مى‏خواهيد كه جنگ را به تأخير اندازم و دفاع را به بعد مأكول كنم . طولانى كردن مدّت ، امروز و فردا كردن به منظور از وظيفه شانه خالى كردن است ، چنان كه بدهكار به قصد نپرداختن دين خود ، به طلبكار براى روزهاى بعد وعده مى‏دهد .

ممكن است كلام حضرت از باب تشبيه كردن اينان در كيفيت دفاعشان ، به مقروضى باشد كه در نپرداختن دين به بهانه‏هاى بيمورد متوسّل مى‏شود و عذرهاى ناموجّهى مى‏آورد . احتمال ديگر اين كه سخن امام ( ع ) از باب استعاره باشد ،

[ 110 ]

يعنى دفاع نادرست مديون از نپرداختن قرض خود ، با امروز و فردا كردن را استعاره آورده باشد ، براى نوع دفاع ياران خود ، كه در حقيقت قصد جنگ ندارند و امروز و فردا كردن آنان بهانه است .

جهت تشبيه در دو طرف به تأخير انداختن امروز فردا كردن است ،

يعنى چنان كه مقروضى كه امروز و فردا مى‏كند خواست واقعيش عدم پرداخت بدهى خويش است و دوست دارد كه هيچ‏گاه طلبكار را نبيند ، حضرت چنين دريافته بود كه اصحابش دوست مى‏دارند كه هرگز پيشنهاد جنگ بدانها داده نشود ، و از آنها تقاضاى شركت در كارزار و مبارزه با دشمنان نشود . بنابر اين دفاع و به تأخيراندازى دين مردم از ناحيه بدهكار « مماطل » ، يعنى امروز و فردا كن ،

استعاره آورده شده است براى امروز فردا كردن مردم كوفه ، و عدم آمادگى آنان براى جنگ .

پس از آن حضرت يارانش را به زشتى خوارى با بيان برخى از لوازم آن توجّه داده است ، تا آنان را به فضيلت شجاعت بيارايد . از جمله زشتيهاى خوارى اين است كه :

انسان قادر به زدودن بدى از خود نيست .

با سست عنصرى ، و ذلّت و خوارى انسان به حق خود نمى‏رسد . رسيدن به حق مشروع ، جز با كوشش و تلاش ، امكان‏پذير نيست .

آنگاه حضرت با طرح يك سؤال انكارى و توبيخى از اطرافيانش مى‏پرسد كه به نظر آنها از كدام سرزمين و منطقه جغرافيايى جز بلاد اسلام كه در عزّت و شرافت پيش خداوند قابل مقايسه با سرزمينهاى ديگر نيست بايد دفاع كرد ؟

جواب اين سؤال روشن است ، جايگاهى كه دفاع از آن وجود داشت همانا موطن اينان و منطقه حكومتشان بود .