قوله عليه السلام : و اللّه لاسلمنّ ما سلمت امور المسلمين ،

يعنى به خدا سوگند من رقابت در امر خلافت را به دليل سالم ماندن مسلمين از فتنه و آشوب ترك كردم .

اين عبارت بروشنى دلالت دارد كه غرض امام ( ع ) از به دست گرفتن خلافت اصلاح حال مسلمين بوده است و چون رقابت موجب فتنه و گرفتارى مسلمين مى‏شده ، آن را ترك كرده است به بيان ديگر خلافت را براى رفاه حال خود نمى‏خواسته است . چون در زمان خلفاى پيشين به نسبتى رفاه حال مسلمين رعايت مى‏شد . و با درگيرى بر سر خلافت همين مقدار از رفاه ميسور نبود نزاع بر سر خلافت را رها كرد هر چند كه اگر خلافت به آن حضرت واگذار مى‏شد رفاه كامل حال مسلمين حاصل مى‏گرديد .

به همين جهت ، قسم ياد مى‏كند كه امر خلافت را بدون منازعه به ديگران واگذاشت چه اگر جنجال بر سر خلافت بالا مى‏گرفت ، فتنه برپا مى‏شد ، و وحدت مسلمين بر هم مى‏خورد ، و اين خواست شارع مقدس اسلام نبود ، آرى نزاع ، مبارزه

[ 442 ]

و پيكار وقتى بر آن حضرت لازم بود كه فتنه‏اى بر عليه اسلام برمى‏خاست .

اگر گفته شود كه در زمينه ترك نزاع و رقابت امام ( ع ) بر سر خلافت دو اشكال مى‏شود :

اوّل آن كه چرا امام ( ع ) لازم بود كه رقابت داشته باشد ، با اين كه منصب خلافت مربوط به امور دنيا و ويژگيهاى آن مى‏باشد ، در صورتى كه آن حضرت در زهد ، اعراض از دنيا ، ترك و بدگويى آن مشهور است .

دوم آن كه در آغاز خلافت به لحاظ ترس از برپا شدن فتنه و آشوب رقابت را ترك كرد و خلافت را به ديگران واگذاشت چرا به همين دليل خلافت را به معاويه و يا طلحه و زبير واگذار نكرد تا فتنه برپا نشود ؟ در پاسخ اشكال اول مى‏گوييم : جانشينى رسول خدا ( ص ) ، هر چند اصلاح امر دنيا را در بردارد ، امّا منصب و مقام دنيائى نيست . اصلاح امر دنيا نيز نه به اين دليل كه دنياست ، بلكه چون ، كشتگاه آخرت است و مقصود از اصلاح دنيا نظام بخشيدن به حال مردم در معاش و معادشان مى‏باشد . پس رقابت در امر خلافت براى امام ( ع ) از امور مستحب بوده است به خصوص هرگاه اعتقاد بر اين باشد ، كه غير امام شايستگى برآمدن از عهده اين امر را نداشته است . و لذا گفتن اين كه رقابت امام در امر خلافت به لحاظ زهد و تقوى ، جايز نبوده سخن نادرستى است .

در پاسخ بخش دوّم سؤال مى‏گوييم : فرق ميان خلفاى سه‏گانه اوّل و معاويه در اجراى حدود الهى و عمل به مقتضاى امر و نهى خداوندى ، روشن است معاويه به هيچ يك از مسائل و حدود الهى پايبند نبود ، بنابراين مقايسه اين دو مورد با يكديگر صحيح نيست .