ترجمه

« بدانيد كه آبهاى دنيا سياه و تيره و آبشخورش پر لاى و لجن است ظاهر دنيا طرب خيز و باطن آن غم انگيز است . دنيا غرورى است كاذب ، روشنايى است رو بتاريكى ، سايه‏اى است رو به نابودى ، استوانه‏اى است رو به خرابى ، همين كه فرار كننده از دنيا به آن انس گيرد و انكار كننده‏اش به او اطمينان حاصل كند ، با

[ 508 ]

پايش لگدى بر او مى‏كوبد ، و تيرهايى از تركشش بيرون مى‏كشد و او را صيد مى‏كند و كمند مرگ را به گردن او مى‏افكند و با خوارى تمام به خوابگاه تنگ گور ، و منزلگاه وحشت و جايگاه كيفر اعمال مى‏كشاند .

آرى جهان با گذشتگان چنين كرد ، و با آيندگان نيز چنين رفتارى خواهد داشت اما تعجب اين است با وجودى كه رفتار دنيا با گذشتگان چنان بود و يقينا دست از سرآيندگان هم بر نخواهد داشت باقى ماندگان متنبّه نشده ، دست از گناه بر نمى‏دارند ، بلكه باقى ماندگان و آيندگان به گذشتگان اقتدا كرده و پى در پى به سوى انتها و غايت مرگ ، فنا و نيستى مى‏شتابند . »