قوله عليه السلام : اقعد فى حضرته نجيّا لبهتة السؤال

سخن درباره عذاب قبر و سئوال منكر و نكير از جمله اعتقادات حقّه مى‏باشد . از رسول خدا ( ص ) روايت شده است كه به عمر فرمود : اى پسر خطّاب چه خواهى كرد ، آنگاه كه از اين دنيا بروى ، اقوام و خويشانت بر اطرافت اجتماع كنند و پس از آن قبرى را حفر كرده غسلت داده كفنت كنند و سپس تو را به گورستان برده به خاكت بسپارند و بعد از مراجعت از گورستان ، دو فرشته آشوبگر قبر ، نكير و منكر فرا رسند

[ 561 ]

در حالى كه صدايشان همچون رعدى غرّان و چشمهايشان مانند برقى ، درخشان شده و موى سرشان را از فرط بلندى بدنبال خود مى‏كشند و خاك گور را با دندانهايشان به هر طرف مى‏پراكنند و بشدّت كه گويا زلزله‏اى رخ داده است تو را تكان مى‏دهند . و از تو مى‏پرسند كه پروردگار و پيامبرت كيست ، و دينت چيست ؟ در آن هنگام بر تو چه خواهد گذشت ؟ عمر در پاسخ گفت : در آن وقت عقل من بجا خواهد بود ؟ پيامبر ( ص ) فرمود : بلى خردت بجاست . عمر گفت پس جوابشان را خواهم داد .

در حديث ديگرى پيامبر ( ص ) نكير و منكر را به سياه چهره و كبود چشم توصيف فرموده است بايد دانست آنچه درباره عالم قبر ، سؤال و پرسش و عذاب ،

از طريق شريعت به ما رسيده است داراى سه مرتبه است به طريق زير :

1 مرتبه اوّل : آنچه مسلّم و آشكار است اين است كه وجود نكير و منكر را با همان صورت ملكى‏شان كه نقل شده است باور داريم و هم مار و كژدمهايى كه ميّت را مى‏گزند و آزار مى‏دهند . هر چند ما نتوانيم آنها را مشاهده كنيم ، زيرا چشم سر ما براى مشاهده عالم ملكوت شايستگى ندارد . آنچه به عالم آخرت مربوط باشد از عالم ملكوت شمرده مى‏شود . بدين دليل كه صحابه رسول به نزول جبرئيل بر پيامبر ( ص ) ايمان داشتند و پيامبر ( ص ) او را مشاهده مى‏كرد ولى اصحاب رسول او را نمى‏ديدند و چنان كه جبرئيل شباهت به انسانها ندارد ، نكير و منكر هم به مردم شباهتى ندارند و كارهاى آنها مانند كار انسانها نيست . مار و كژدمهاى قبر نيز شباهتى به مار و عقربهاى دنيا ندارند . وجود فرشتگان ، مار و كژدمها را بمعنى ديگرى بايد فهميد .

2 مرتبه دوّم : به مثل چنان كه شخص خواب انسانى را مى‏بيند كه او را دارد كتك مى‏زند و يا مى‏خواهد او را بكشد ، و يا مارى را مى‏بيند كه مى‏خواهد او را زهر بدهد ، در عالم خواب ناراحت مى‏شود . گاهى ديده شده است كه شخصى

[ 562 ]

خوابيده داد مى‏زند و صورتش غرق در عرق شده است و از رختخواب مى‏پرد .

همه اين حالات در رابطه با نفس اوست كه در خواب مشاهده مى‏كند ، چنان كه شخص بيدار ، ناراحت مى‏شود . با وجودى كه در اطراف شخص خوابيده كه به ظاهر ساكن و بيحركت است ، نه شخص قاتلى وجود دارد و نه مار و كژدمى ،

بنابراين مار و كژدم و يا قاتل در عالم خيال شخص خوابيده موجود است ، فرقى نيست كه در بيدارى مارى به وى حمله كند و يا در خواب ، در ظاهر قاتلى قصد كشتن او را داشته باشد ، و يا در باطن نفس . در هر دو صورت رنج‏آور است .

3 مرتبه سوّم : بايد دانسته شود كه نكير و منكر و ديگر احوال قبر كه موجب عذاب و ناراحتى شخص وفات يافته مى‏شوند اشخاص و يا مارهايى نيستند كه محسوس به حس ظاهر مى‏باشند ، بلكه مفهومش اين است كه روح گنهكار با جدا شدن از بدن قوه خيال را هم با خود مى‏برد ، در عين حال هيئت بدنى او از اخلاق پست و ناروا پاك و منزّه نيست ، بلكه صفاتى از قبيل ، كبر ، ريا ،

حسد ، كينه ، طمع و جز اينها همراه با آدمى كه گنهكار است مى‏باشند و انسان هنگام مرگ توجّه دارد كه چگونه روح از بدنش جدا مى‏شود و هيئت خود را مشاهده مى‏كند . چنان كه در خواب چنين حالتى دارد و با قوه خيال و توهّم خود را در ميان قبر مى‏بيند و درك مى‏كند كه درد و رنجها از طريق اخلاق پست و ناروا به عنوان عقوبت حسّى بر او وارد مى‏شود . اين معنى در شريعت هم ثابت شده است كه گناهان در ذهن انسانها به صورت شخص بد هيبتى در آمده و ميّت را با پرسشهاى ترسناك آزار مى‏دهند و با صورت بسيار هولناك و صداى وحشتناكى او را مضطرب مى‏سازند . آنگاه كه امتحانش مى‏كنند و زبانش به لكنت مى‏افتد ، او را مى‏زنند و عذابش مى‏كنند و نيز مارى را مشاهده مى‏كند كه او را مى‏گزد .

ولى اگر انسان سعادتمند باشد خوشيهايى كه از خلق نيكو و كارهاى شايسته انجام داده باشد ، با صورتى زيبا بالاتر از آن كه در تصوّرش آيد ، برايش

[ 563 ]

حاصل مى‏گردد و بصورت وصف ناپذيرى از اشخاص بر او وارد مى‏شوند ، با چهره‏اى گشاده او را به بهشت و نعمتهاى الهى بشارت مى‏دهند . مبشّر و بشير دو ملك رحمت و ديگر فرشتگان نيز از هر درى وارد شده و بر او سلام مى‏كنند .

عذاب و ثواب قبر را چنين توصيه كرده‏اند . سخن رسول خدا ( ص ) كه فرمود :

« قبر ميّت يا باغى از باغهاى بهشت و يا گودالى از گودالهاى جهنّم مى‏شود » . به همين حقيقت اشاره دارد .

اگر سؤال شود كه چرا اوّلين كسانى كه وارد قبر شخص سعادتمند و يا شقاوتمند مى‏شوند ، فقط دو نفر فرشته‏اند و بيشتر نيستند ؟ در پاسخ مى‏گوييم :

برخى از دانشمندان سعادت و شقاوت را دو ويژگى نفسانى دانسته‏اند كه از دو جهت قوّه نظرى و عملى حاصل مى‏شود و هر كدام زمينه‏ساز فرشته‏اى خواهد شد پس اگر آنچه انسان تحصيل مى‏كند جهل مركّب و اخلاق پست باشد ،

نتيجه آن منكر و نكير خواهد بود و اگر آنچه بدست مى‏آورد ، مكرمت و بزرگوارى باشد نتيجه آن دو فرشته بشير و مبشّر خواهد بود .

درك ما از ظاهر عبارت اين بود كه بيان كرديم ، خداوند خود به اسرار شريعتش بهتر آگاه است . با تصوّرى كه از معنى ثواب و عذاب قبر در سه مرتبه گذشته داشتيم ، معنى ثواب بهشت و عذاب جهنّم به خوبى روشن شد .