قوله عليه السلام : و لا ترخّصوا لأنفسكم الى قوله المعصية

مقصود از رخصتى كه امام ( ع ) در اين فراز بدان اشاره دارند رخصت شرعى نيست ، بدين معنى كه انسانها اجازه ترك اعمال را در حال حاضر به شرط انجام آن در آينده داشته باشند .

بلكه منظور آن سهل انگاريهايى است كه اشخاص در رابطه با انواع خوردنيها ،

آشاميدنيها و ازدواج داشته‏اند و با سرگرميهاى آن چنانى به امورى بيش از حدّ

[ 599 ]

لزوم پرداخته‏اند و براى زياده رويهاى غير مجاز تأويل و توجيه‏هائى هم ذكر كرده‏اند ،

بدين خيال كه اين توجيهات آن اعمال را در شريعت جايز كرده و زمينه را براى پيروى از هواى نفسشان آماده مى‏كند . مانند غيبت ديگران و حضور يافتن در مجلس گناهكاران ، و رفاقت و همنشينى با ستمگران كه از اين قبيل امورند .

قاعده كلّى در اين باب اين است ، كه انسان ، دائره امور مباح را كه انجامشان از نظر شرع اشكال ندارد ، چنان وسيع بگيرد كه به امور مكروه سرايت كند . و سپس بدين گمان كه انجام كارهاى مكروه كيفر ندارد ، خواسته‏هاى نامطلوب شخص او را به انجام كارهاى مكروه وابدارد و سر انجام همين اهميّت ندادن به مكروهات او را بر انجام محرّمات جرى كرده ، محرمات و امور ممنوعه را هم انجام مى‏دهد . دليل اين مطلب روشن است . هنگامى كه عقل از نفس امّاره در دستورهاى نابجايى كه به او مى‏دهد پيروى كند ، آهسته آهسته او را به كارهاى زشت وادار مى‏كند ، تا حدّى كه ديگر ، به دليل علاقه‏اى كه بر انجام حرام پيدا كرده ، از آن نفرت نداشته و آن را ناروا نمى‏داند . شك نيست كه انجام بعضى از كارهاى حرام ، شخص را بر ارتكاب پاره‏اى ديگر از محرمات ، جرى مى‏سازد ، و بتدريج كارش بجايى مى‏رسد كه حدود شرع را زير پا مى‏نهد و بدام شيطان گرفتار آمده ، دست به محرّماتى مى‏زند ، كه عقوبتى جز هلاكت و نابودى ندارد .

براى بيان همين مقصود است كه در خبر آمده : « هر كه به محرمات نزديك گردد ،

بيم آن هست كه در آنها واقع شود » . عرفا قلب انسان را به حصار و شيطان را به دشمنى تشبيه كرده‏اند كه مى‏كوشد بدان وارد شود . دفع چنين دشمنى ، جز به نگهبانى كامل و بستن درهاى حصار و پاسدارى مداوم و مستمر ممكن نيست ،

فرض اين است كه اين حصار درهاى بيشمارى دارد . انجام محرمات ،

سهل انگارى نفس در امور مباحه و وارد شدن در كارهايى كه شبهه‏ناك باشند ، از درهاى بزرگ اين حصارند ، و توان دخول شيطان از همين درها بيشتر و آسانتر

[ 600 ]

است ، بدين سبب امام ( ع ) فرمود : فتذهب بكم الرخّص فيها مذاهب الظّلمة و لا تداهنوا فيهجم بكم الإدهان على المعصية [ المصيبة ] « به نفس خود مجال ندهيد . كه او به شما اجازه ورود بتاريكها را مى‏دهد . و با سهل‏انگارى و مماشات با نفس خود برخورد نكنيد كه هجوم آوردن شما را به انجام معصيت روا مى‏داند . » مقصود از « مذاهب الظلمة » در عبارت حضرت ، راههاى انحرافى و عدول از طريق حق مى‏باشد . روايت شده است كه ابليس بر يحيى بن زكريّا ( ع ) ظاهر شد . حضرت يحيى تمام امور مورد علاقه انسانها را بر اندام ابليس مشاهده كرد ،

از ابليس پرسيد ، اينها چه چيزند كه بر خود آويخته‏اى ؟ پاسخ داد اينها شهواتى هستند كه بدانها دل انسانها را مى‏ربايم . حضرت يحيى پرسيد : آيا در ميان آنها چيزى كه مورد علاقه من باشد وجود دارد ؟ ابليس پاسخ داد ، بلى هر گاه شكمت را از غذا پر نمايى ، من تو را از نماز و ياد خدا غافل مى‏سازم . حضرت يحيى پرسيد غير از اين مورد ، علاقه ديگرى از من در نزد تو مى‏باشد ؟ جواب داد . خير آنگاه حضرت يحيى سوگند ياد كرد كه هرگز از غذا سير نخورد و ابليس سوگند ياد كرد كه هرگز مسلمانى را نصيحت نكرده و به او رازى نگويد .

منظور از : « و لا تدهنوا » اين است كه با گمراهيها و گمراهان مماشات نكنيد .

با منكراتى كه از آنها مى‏بينيد بر خورد مسالمت آميز نداشته باشيد ، كه همين سهل‏انگارى شما را به معصيت مى‏اندازد . بدين توضيح كه هر گاه با مشاهده معاصى و گناهان انس پيدا كرديد و با تكرار آنها خو گرفتيد ، شما هم از معصيت كاران بحساب آمده و بتدريج انجام منكرات شما را شريك گناهكاران مى‏كند .