قوله عليه السلام : جعل لكم إلى قوله بارفاقها .

اين فراز از كلام امام ( ع ) تذكّرى است بر نعمت آفرينش بدن انسان ، و منافعى كه بر آن مترتب است .

بنابراين فايده گوشها اين است كه سخن حق را بشنود ، و فايده ديدگان اين است كه شگفتيهاى آفرينش را با آن ديده و از آنها عبرت بگيرد . واژه « عشاء » ممكن است به يكى از دو معناى ذيل باشد :

1 محتمل است كه كلمه « عشاء » در سخن امام ( ع ) استعاره از تاريكى جهل باشد كه بر چشم دل عارض مى‏شود . با فرض اين احتمال تقدير كلام اين خواهد بود : « خداوند بصيرت را براى برطرف ساختن جهل و نادانى عطا فرمود . » و منظور از ادراك چشم عبرتى است كه براى دل حاصل گشته و دل را جلا و روشنى بخشد با اين توجيه كه مقصود از تاريكى نادانى و منظور از ابصار عبرت باشد ، در اين صورت نسبت دادن روشنايى به بينايى نسبت صحيحى خواهد بود .

[ 535 ]

2 محتمل است كه استعاره از عدم ادراك عبرت آور باشد ، زيرا فايده ادراك و ديدن عبرت گرفتن است ، هرگاه از نگاه عبرت حاصل نشود ، شخص شبيه بينايى است كه كورى بر آن عارض شود . جهت شباهت ميان فرد نابينا ، و بينايى ،

كه عبرت نمى‏گيرد . فايده نبردن است كه ميان آن دو مشترك است .

نسبت دادن روشنائى به أبصار به لحاظ بوجود آمدن ادراك مفيد ، عبرت آور مى‏باشد . در اين نسبت نيز نوعى استعاره به كار رفته است . كلمه « عن » در جمله :

« عن عشاها » زايد نيست بلكه لازم است ، چون تحقّق معناى جلا و روشنايى به دو چيز بستگى دارد . يكى چيزى كه جلا مى‏يابد ، و يكى آن چيزى كه روشنايى را مى‏بخشد . امام ( ع ) در كلام خود ، روشنى يافته را در جاى روشنايى بخشنده قرار داده‏اند ، گويا چنين فرموده‏اند : چشمها ، آفريده شدند تا بوسيله قواى خود ،

تاريكى را برطرف كنند . ما ( شارح ) در گذشته به فايده بدن و اعضاى آن بطور مفصّل اشاره كرده‏ايم و نيازى به تكرار نيست .

مقصود از كلام امام ( ع ) « قائمة بارفاقها » اين است كه هر بدنى براى منافعى كه از آن منظور بوده آفريده شده است .