فقوله : امّا بعد الى قوله ببصير

عبارت فوق بيان كننده دليل صدور خطبه

[ 644 ]

مى‏باشد و چنين به نظر مى‏رسد كه امام ( ع ) علّت بيان اين خطبه را خود رايى مردم در عدم مراجعه به آن حضرت دانسته كه ناشى از تكبّر آنها در فراگيرى دانش و استفاده معنوى نبردن از محضر امام ( ع ) بوده است . راحت طلبى آنها موجب شد تا براى شناخت حقيقت دين به خود زحمتى ندهند و در جهت دورى جستن از اشتباه تلاشى نكنند و رنجى را متحمل نشوند .

به اين دليل آنان را از گرفتار شدن به سرنوشت شوم ستمكاران مى‏ترساند و از اين كه به دليل اختلاف آرا اساس دين را ترك كنند و نهايتا زمينه هلاكت و نابودى خود را فراهم آورند آنها را ، بر حذر داشته مى‏فرمايد : خداوند هيچ ستمگر روزگارى را درهم نشكست ، مگر پس از مهلت زياد و آسايش فراوانى كه به وى مرحمت فرمود ، و آنها بدان مهلت و رفاهى كه داشتند ، مغرور و در خوشگذرانى و لذّت غرق شدند ، در نتيجه از آخرت رو برگردانيدند . و ياد خدا را فراموش كردند و آماده ترك دستورات دين ، كه نظام جهان بر آن استوار است شده زمينه هلاكت خود را آماده ساختند چنان كه خداوند متعال مى‏فرمايد :

و اذا اردنا ان نهلك قرية امرنا مترفيها ففسقوا فيها فحقّ عليهم القول فَدمّرناها تدميراً [ 1 ] .

امام ( ع ) براى تكميل و تأييد موضوع فوق مى‏فرمايد : خداوند شكست هيچ امتى را جبران نكرد ، مگر بعد از سختيها و مشكلاتى كه تحمّل كردند . استوارى يافتن استخوان شكسته را استعاره بالكنايه از نيرومندى بعد از ضعف و ناتوانى آورده‏اند . صدق اين حقيقت كه : پيروان انبيا پس از ناتوانى نيرومند شده‏اند ،

روشن است . زيرا هر جمعيّتى كه به منظور يارى دين از انبيا تبعيّت كرده‏اند و يا

[ 1 ] سوره اسراء ( 17 ) آيه ( 16 ) : آنگاه كه اراده كرديم مردم قريه‏اى را به علت گناهشان هلاك كنيم ثروتمندان را آزاد گذاشتيم . آنها فسق و فجور انجام دادند و بدين سبب سزاوار عذاب و كيفر شدند ، آنها را به گناهشان گرفته به بدترين صورت هلاكشان كرديم .

[ 645 ]

براى رسيدن به دنيا از پادشاهشان پيروى كرده‏اند بمقصود نرسيده‏اند ، مگر پس از سپرى كردن دوران ضعف و ناتوانى ، و حمايت كردن از يكديگر ، و گرفتار شدن بدشواريهاى طاقت‏فرسايى كه موجب آمادگى توسّل بدرگاه خداوند متعال شده است و دلهاى آنها را به هم نزديك و اراده آنها را براى رسيدن به پيروزى آماده كرده است .

اين سخن امام ( ع ) وجوب وحدت در دين و تفرقه نداشتن در آرا را گوشزد مى‏كند ، چه تفرقه در رأى ، موجب شود كه مردم گروه گروه و متفرق شوند و در نتيجه دچار سستى و ناتوانى و ضعف گردند ، در صورتى كه تمام اين حالات به طورى كه قبلا بيان شد خلاف خواسته شارع مقدس مى‏باشد .

احتمال ديگرى كه در شرح سخن امام ( ع ) : لم يقصم جبّارى دهر . . . داده مى‏شود اين است كه منظور حضرت از « ستمكاران روزگار » كنايه به معاويه و يارانش باشد ، و مقصود از : « لم يجبر عظم احد . . . » پيروان امام ( ع ) باشند . با فرض صحّت اين احتمال با عبارت اوّل مردم را آگاه مى‏سازد كه ستمكاران هر چند دوران حكومت و اقتدارشان طولانى شود ، اين فرصت و مهلتى است كه خداوند به آنها داده است تا پيمانه گناهشان لبريز و آماده هلاكت شوند و با عبارت دوّم ، تسلّى خاطرى به يارانش مى‏دهد كه هر چند شما ضعيف و گرفتار باشيد ، براى كسانى كه بخواهد يارييشان كند ، سنّت پروردگار چنين است كه پس از ابتلا و رنج و گرفتارى آنان را پيروز فرمايد .

پس از بيان اين حقيقت امام ( ع ) مردم را بر اختلاف و پراكندگى رأى در دين و مذهب توبيخ مى‏كند ، چه اختلاف نظر و پراكندگى رأى موجب طولانى شدن اندوه و ضعف در مقابله با دشمن مى‏گردد .