لغات

دعابه : مزاح ، شوخى .

تلعابه : كسى كه زياد بذله گو است ة ، بيان كننده مبالغه است .

معافسه : خوش طبعى ، بذله گويى .

ممارسه : مردم را سرگرم كردن ، خنداندن ،

غيبت كردن ، زخم زبان زدن .

الّ : قوم و خويش .

سبّته : بديهايش ، كنايه از عورت .

الأتيه : بخشش ، پيش كش ، اتيه هموزن عطيه به معناى بخشش .

رضيخه : هديه ، رشوه به اصطلاح امروز حق حساب .

نبغ الشى‏ء : آشكار شد ، مادر عمرو عاص را بدين سبب نابغه مى‏گفتند كه به بدكارى و عمل منافى عفت مشهور بود .

[ 571 ]