قوله عليه السلام : و انّى لصاحبهم بالأمس كما انا صاحبهم اليوم

« چنان كه ديروز با كفّار برخورد داشتم امروز هم بدان سان برخورد خواهم كرد » اين بيان به تغيير نكردن وضع روحى امام ( ع ) به لحاظ برخورد با دشمنان اسلام اشاره دارد و فايده چنين سخنى ، يادآورى دشمن از وضع آشفته كفّار در پيكارهاى آغازين اسلام است ، تا آشوبگران از رويارويى با آن حضرت هراسناك شوند و جنگ را ترك كنند زيرا يادآورى پيشآمدهاى صدر اسلام و سختگيرى و بيباكى آن حضرت در جنگها ، دلها را وحشتزده كرده و پشتها را به لرزه افكنده بود . مطابق بسيارى از نسخ ، اين خطبه با عبارت فوق به پايان مى‏رسد ولى در بعضى از نسخه‏هاى موجود عبارت اضافه‏اى بدين‏سان : لتضجّ قريش ضجيجها ان تكن فينا النّبوة و الخلافة ، و اللّه ما آتينا اليهم الاّ انّا اجترءنا عليهم ، روايت شده است . يعنى قريش به اين دليل كه نبوّت و خلافت در خانواده ما قرار گرفته بود به شدت مخالفت كردند ، به خدا سوگند حركت من به سوى آنها نبود مگر براى بازدارى قريش از ظلم و طغيان .

اظهار نظر حضرت به علّت اصلى خروج طلحه و زبير و ديگر همدستانشان از قريش اشاره دارد ، كه به دليل حسد و بدخواهى و مقام‏طلبى ، كه چرا نبوّت و خلافت در ميان بنى‏هاشم بوده و براى آنها نباشد انجام شده بود ، واژه ضجيج به معناى فرياد شديد و كنايه از شدّت دشمنى و ناسازگارى كفّار قريش و

[ 162 ]

مخالفان ، با وى مى‏باشد .

منظور از فرمايش و اللّه ما آتينا . . . يعنى سوگندى كه حضرت ياد مى‏كند و دليلى كه براى تعقيب طلحه و زبير و همدستانشان مى‏آورد ، تأكيدى است بر علّت ، خروج و مخالفتى كه به آنها نسبت داده است . ممكن است انگيزه‏اى كه طلحه و زبير را به جنگ يا بدخواهى ، ستمگرى و طغيان عليه آن حضرت واداشته ،

شهامت و شجاعت امام ( ع ) در بازداشتن آنها از گفتار و كردار باشد كه از نظر شريعت مجاز نبوده است [ 3 ] . ولى چون در حقيقت بازدارى آنها از اعمال ضد شريعت ، عمل بدى نيست كه بخواهند به مجازات و كيفر تلافى كنند ، بلكه نيكى در حق آنهاست كه از كجروى بازشان داشته است ، پس نمى‏تواند دليل مخالفت آنان باشد .

با توضيح فوق روشن شد كه دليل مخالفت ، شكستن بيعت و خروج بر آن حضرت ، حسادت و رقابتى بوده ، كه در امر خلافت داشته‏اند و بس .

[ 3 ] مثلا زياده‏خواهى از بيت المال مسلمانان .

[ 163 ]