و سپس فرمود : لم يكن لأحد فىّ مهمز :

« كسى را ياراى عيبجويى و گوينده‏اى را توان طعن من نبود » يعنى در من عيبى نبود كه بدان سرزنش شوم .

حضرت در چهار كلمه مغمز ، مهمز ، عواصف و غواصف در فصل اول و در چهار كلمه رهان ، عنان ، صوتا و فوتا در فصل دوم سجع متوازى به كار برده است .

در ادامه خطبه امام ( ع ) مى‏فرمايد : مظلوم در نزد من گرامى است ، تا زمانى كه حق را برايش بگيرم ، منظور از گرامى بودن افراد ذليل در نزد حضرت ، توجّه

[ 206 ]

كردن به حال آنان و همّت گماشتن به احقاق حقّ آنهاست . روشن است كه هر كس ، به حال انسانها توجّه كند ، آنها را گرامى داشته است .

امام ( ع ) گراميداشت افراد ذليل را ، تا زمانى كه حقّشان را ، از زورمداران بگيرد تعيين كرده است . همچنين ، بى‏اعتبارى زورمداران در نزد آن بزرگوار ، تا بدان هنگام خواهد بود كه : حقوق ديگران را از آنها بگيرد . ناتوانى نيرومند ، به معنى محكوميّت و مغلوب بودن وى تا زمانى است كه حقّ مظلوم از آنها ستانده شود .

اگر در زمينه فرمايش حضرت اشكالى شود كه از عبارت آن جناب چنين استفاده مى‏شود ، پس از گرفتن حقّ مظلوم از ستمگر ، آن دو در نظر امام ( ع ) برابر نيستند ، و توجّه به زورمداران بيشتر خواهد بود ، و اين از عدالت بدور است .

در پاسخ گفته خواهد شد كه مقصود از فرمان به برابرى ، توجّه در ميان انسانها ، در اين مورد خاص ، گرفتن حق مظلوم از زورمدار و نبودن مظلمه‏اى در ميان آنهاست . و اين مساوى بودن توجّه را بين ضعيف و قوى ، جز بدين لحاظ ايجاب نمى‏كند .

گرامى داشتن شخص نيرومند و اكرام وى ، در صورتى كه ستمگر نباشد ،

زشت نيست چرا كه قدرتمند اگر داراى فضيلت باشد ، از نظر دين و ديانت اكرامش واجب و لازم است .