شرح

در اين فراز از سخن ، حضرت داستان و سرگذشت خود بعد از وفات رسول خدا ( ص ) را بازگو مى‏كند ، كه در جريان خلافت چه گذشت . و اين نقل ماجرا به منظور بيان مظلوميت و شكيبايى از اتفاقى است كه افتاد ، با اين كه آن

[ 6 ] قذى : خاشاك جمع آن اقذاء است ( فرهنگ فارسى دكتر محمد معين ) .

[ 57 ]

حضرت به امر خلافت شايسته‏تر بود ديگران به خلافت رسيدند .

امام ( ع ) در اين عبارت اشاره دارند كه براى مقابله و مقاومت و دفاع از حقش مى‏انديشيده است ولى با كمال تأسف دريافته‏اند كه جز اهل بيت و خانواده‏اش ياورى ندارد و تعداد آنان به نسبت مخالفين بسيار اندك بوده است .

از كسانى كه گمان مى‏رفت حضرت را در اين مورد يارى كنند ، تنها از بنى هاشم : مانند عبّاس و فرزندانش ، ابو سفيان بن حرث بن عبد المطلب و افرادى كه به اين خانواده منسوب بودند ، مى‏توان نام برد . كمى و ناتوانى نامبردگان ، به نسبت كل افرادى كه در جناح مخالف قرار داشتند آشكار بود . بنابر اين حضرت از هلاكت اهل بيت و خانواده‏اش بخل ورزيد ، چه اين كه اگر در برابر مخالفان مقاومت مى‏كرد ، بى آن كه مقصودش حاصل شود ، آنها به هلاكت مى‏رسيدند .

بنابر اين ، نتيجه بخل‏ورزى از مرگ خويشان و اقربا ، همين تحمّل رنج و فروشكستن خار در چشمش بود كه حضرت يادآور شده‏اند .

فروهشتن چشم با وجود خار در آن ، كنايه از شكيبايى در امر مقاومت است . وجه شباهت ميان صبر و تحمّل از مقاومت با تحمّل خار در چشم نهايت رنجى است كه در هر دو حالت وجود دارد .

منظور امام ( ع ) از « قذى » اعتقاد به ستمى است كه نسبت به حق آن جناب صورت گرفت . عبارت : و شربت على الشّجى ، با در نظرگيرى شباهتى كه ميان پيشآمد ناگوار خشم برانگيز و زيان‏آور ، با آبى كه در گلو مى‏گيرد ، آورده شده است ،

زيرا در هر دو مورد ، آزردگى ، ناخوشايندى و زحمت وجود دارد . به همين دليل لفظ « شرب » را براى چنان حالتى استعاره آورده‏اند .

در جمله صبرت على اخذ الكظم . . . چند استعاره زيبا وجود دارد كه عبارتند از :

1 لفظ « اخذ الكظم » كنايه است از انواع سختگيرى‏هايى كه براى

[ 58 ]

جلوگيرى حضرت از دست يافتن به حق مشروعش ايجاد مى‏كردند .

2 لفظ « مرارة » بيانگر تلخى مخصوصى است كه در ذائقه پديد مى‏آيد .

در اين مورد كنايه است از : درد و ناراحتى روحى كه براى امام ( ع ) بر اثر تضييع حقوقش پديد آمد . وجه تشبيه در هر دو نوع استعاره ، اذيّت و آزار شديدى است كه در هر دو حالت وجود دارد . دريافت عمق دردمندى حضرت از اين بيان :

صبر كردم بر حالتى تلختر از « علقم » بسيار روشن است . زيرا شدّت ناراحتى جسمى به نسبت ناراحتى روحى مى‏توان گفت ناچيز است .

روايت كنندگان در چگونگى حال امام ( ع ) ، پس از درگذشت رسول اكرم ( ص ) اختلاف نظر دارند : اهل حديث از شيعه و سنّى در اين باره اخبار فراوانى نقل كرده‏اند ، كه بعضى از روايتها با برخى ديگر ، به دليل اعتقادات گوناگونى كه ميان راويان بوده است ، اختلاف دارند . از جمله : روايتهايى كه از عموم دانشمندان شيعه نقل شده ، بيانگر اين است كه على ( ع ) بعد از وفات رسول خدا ( ص ) از بيعت با ابو بكر سر باز زد و گروهى از بنى هاشم مانند زبير ،

سفيان بن حرث ، عباس و فرزندانش و تعدادى ديگر نيز با ابو بكر بيعت نكردند و گفتند : جز با على ( ع ) بيعت نخواهيم كرد .

زبير شمشيرش را از نيام برآورده بود كه در آن حال ، عمر و عدّه‏اى از طرفدارانش رسيدند . شمشير زبير را گرفتند و بر سنگ زدند شمشيرش شكست و سپس آنان را پيش ابو بكر بردند ، تا بيعت كنند .

على ( ع ) همراه اين جماعت از روى اكراه و نارضايتى با ابوبكر بيعت كرد .

روايت ديگر اين است ، كه على ( ع ) در خانه فاطمه ( س ) بود ، وقتى كه انصار و مهاجر فهميدند كه على ( ع ) تنها است ، او را به حال خود گذاشتند .

نصر بن مزاحم در كتاب صفّين ، روايت كرده است كه امام على ( ع ) همواره مى‏فرمود : اگر چهل نفر ياور مصمّم مى‏داشتم ، با مخالفان پيكار مى‏كردم .

[ 59 ]

برخى ديگر از روايات كه عموم محدثين غير شيعه نقل كرده‏اند ، حكايت دارد ، كه امام ( ع ) شش ماه تمام از بيعت با ابو بكر خوددارى كرد و پس از درگذشت حضرت زهرا ( س ) [ 7 ] با ميل و رغبت بيعت كرد .

در دو كتاب صحيح مسلم و بخارى چنين روايت شده است : افراد با شخصيّت در زندگى حضرت فاطمه ( س ) با آن حضرت رفت و آمد داشتند ، پس از وفات حضرت زهرا ( س ) بزرگان صحابه رفت و آمد خود را از خانه آن بزرگوار قطع كردند . على ( ع ) از منزل بيرون آمد و با ابو بكر بيعت كرد .

خلاصه گفتار ، اختلاف نظر صحابه ، پس از وفات رسول خدا ( ص ) و پيشآمد سقيفه بنى ساعده و چگونگى حال مؤمنان ( ع ) روشن است . و خردمند هرگاه تعصّب را كنار گذارد و از پيروى هواى نفس دست بردارد ، و درباره رواياتى كه در اين مورد نقل كرده‏اند دقت كند ، اختلاف يا اتّفاق صحابه را در اين موضوع خواهد دانست . و ضمنا متوجّه مى‏شود كه على ( ع ) به رضايت بيعت كرده است يا به اجبار و نيز آگاه مى‏شود ، كه امام ( ع ) از روى ناتوانى در برابر مخالفان مقاومت نكرده است يا اختيار ولى در اين نوشته ، جز تفسير و توضيح فرموده حضرت قصد ديگرى نداريم و پرداختن به امور ديگر ، سبب زيادى كلام و طولانى شدن مطلب و بيرون رفتن از مقصود خواهد شد . كسى كه بخواهد حقيقت امر را دريابد لازم است كه به كتابهاى تاريخ مراجعه كند .

امام ( ع ) در ادامه شكايت از رفتار مردم و پيشآمدهاى ناگوار ، به يك موضوع زشت و نامتناسب نسبت به شؤون اسلامى براى روشن شدن افكار و توضيح و تفسير بيشتر مطلب قبل اشاره مى‏كنند مى‏فرمايند :

[ 7 ] به عقيده اهل سنّت حضرت زهرا ( س ) شش ماه پس از فوت حضرت رسول ، وفات يافته است .

[ 60 ]