قوله عليه السلام : و اشهد انّ من شبّهك الى قوله بربّ العالمين

پيش از اين فراز امام ( ع ) با ضمير غائب از خداوند ياد كرده بود ولى در فراز فوق از ضمير غائب به ضمير مخاطب التفات كرده مى‏فرمايد : « گواهى مى‏دهم هر كه به خلقت تشبيه كند تو را نشناخته است » چنان كه خداوند متعال در سوره فاتحة الكتاب از غائب به مخاطب توجّه كرده و پس از آن كه بصورت غايب مى‏فرمايد خداوند صاحب اختيار روز جزاست ، لحن كلام را به خطاب بر گردانده ، فرموده است : « تو را مى‏پرستيم و از تو يارى مى‏جوئيم » هر چند بظاهر در عبارت امام ( ع ) مشبه به اعضاى متباين و مفاصل كوچك به هم پيوسته موجود زنده است ولى در حقيقت خلق مشبه به ، مى‏باشد ، زيرا امام ( ع ) در صدد مذمّت افرادى است كه خدا را به خلق تشبيه كرده‏اند ، و توجّه مى‏دهد كه آنها راه خطا رفته‏اند . متباين بودن اعضاى موجودات و مرتبط بودن آنها با يكديگر از لوازم مشبه به ( يعنى مخلوق ) مى‏باشد .

داشتن عضو متباين و پيوسته بودن مفاصل كوچك ، لازمه‏اش تركيب است و گرد آمدن اجزا در كنار يكديگر نيازمند تركيب كننده و جمع آورنده است .

با بيان فوق محال است كه صانع به چيزى تشبيه شود كه نيازمند تركيب كننده باشد ، زيرا صانع به هيچ وجه نيازمند نيست .

كلام امام ( ع ) به صورت برهانى آمده ، و تباين اعضا و مرتبط بودن مفاصل كوچك و ريزى كه در زير پوست با يكديگر تركيب شده‏اند به منزله حدّ وسط در برهان در لزوم تركيب براى مشبه به كار رفته است . با اين برهان وارسته بودن حق تعالى از تشبيه شدن به موجود داراى عضو و مفصل ثابت مى‏شود .

تقدير كلام امام ( ع ) چنين است : آن كه تو را در داشتن اعضاى گوناگون و مفاصل ريز و بهم پيوسته به مخلوقت تشبيه كند به عرفان و معرفت تو نرسيده است .

[ 716 ]

امام ( ع ) مفاصل را نهفته در زير پوست معرفى كرده است جهت حكمت پوشيده بودن مفاصل ريز در زير پوست بدن اين است كه اگر مفاصل در ظاهر بدن و از پوست خالى مى‏بود ، ارتباط آنها به هم مى‏خورد و سفت و سخت مى‏شدند . در اين صورت چنان كه در حال حاضر حيوانات براحتى مى‏توانند حركت كنند ، نمى‏توانستند راه بروند . و بعلاوه در معرض فسادهاى مختلفى قرار داشتند . ( آنچه ما از حكمت نهفته مفاصل مى‏دانيم اين بود ) امّا حكمت و تدبير و لطف مخفى خداوند در اين باره فراوان است ( كه ما اطلاع زيادى از آنها نداريم ) .

امام ( ع ) درباره كسانى كه خداوند را به خلق تشبيه كرده‏اند ، به دو امر گواهى داده است .

1 ( در اين صورت ) آنها خدا را نشناخته‏اند .

2 تشبيه كننده ، يقين به بى مثل و مانند بودن حق تعالى ندارد ( يعنى نمى‏تواند ، خداوند را از شبه و مثل منزّه و پاك بداند ) .

قرآن كريم و برهان عقلى گواهى امام ( ع ) را درباره تشبيه كننده در هر دو موضع تصديق كرده است . چنان كه آن حضرت از قرآن اين معنى را استفاده كرده و مى‏فرمايد : گويا تشبيه كنندگان كلام خدا را درباره بيزارى جستن پيروان افراد گمراه از پيشوايان خود نشنيده‏اند كه مى‏گويند : « بخدا سوگند ما در گمراهى آشكارى بوديم وقتى كه شما را همتاى پروردگار جهانيان دانستيم » .

چگونگى استدلال امام ( ع ) از اين آيه مبنى بر عدم شناخت خداوند از جانب تشبيه كننده اين است كه در جهان آخرت براى تشبيه كنندگان خدا به خلق ،

و بت پرستان روشن خواهد شد ، كه در جهت تشبيه خدا به خلق و يا پرستيدن بت بجاى خدا ، در گمراهى آشكارى بوده‏اند . شكل برهانى كه از آيه قرآن به دست مى‏آيد چنين است :

[ 717 ]

1 تشبيه كنندگان از جهت تشبيه كردن خداوند به خلق گمراهند .

2 هر كس گمراه باشد ، معرفت به خدا ندارد .

3 پس تشبيه كنندگان معرفت به خدا ندارند .

مقدمه اوّل « تشبيه كنندگان از جهت . . . . » از صريح لفظ آيه قرآن ثابت مى‏شود ، و مقدّمه دوّم « هر كس گمراه باشد . . . . » بدليل عقلى ثابت مى‏گردد .

بدين شرح كه تشبيه كننده با وجودى كه خدا را به خلق تشبيه مى‏كند ، نمى‏تواند بخداوند معرفت داشته باشد ، و در گمراهى آشكارى نباشد ولى او از همين جهت كه تشبيه مى‏كند در گمراهى نمايانى است پس ، عارف به خدا نيست .

( با تشكيل برهان فوق از منطوق آيه ، عارف نبودن تشبيه كننده بخداوند ثابت گرديد ) امّا اثبات اين كه تشبيه كننده ، درباره خداوند شناخت ندارد از طريق برهان عقلى ، و بشرح زير اين است كه چون خداوند سبحان در هيچ چيز شباهت به خلقش ندارد ، تشبيه كردن او به مخلوق و او را در حالات و كيفيّات همچون موجود زنده دانستن ، نشانه تخيّل غير عارفانه است . يعنى در حقيقت چيزى بخدايى تصوّر شده است ، كه نمى‏تواند خدا باشد ( تا اينجا اثبات شد كه تشبيه كننده خدا به خلق نسبت به خداوند شناختى ندارد و عارف نيست . اما اثبات اين ادّعا ، از كلام امام ( ع ) كه تشبيه كننده گمراه است چنين خواهد بود ) .

تشبيه كننده ، خدا را به مخلوقات زنده تشبيه مى‏كند . و هر كس چنين تشبيهى نمايد او را از مثل و مانند داشتن ، منزّه و پاك ندانسته است . پس تشبيه كننده بدين لحاظ كه براى خداوند مثل و مانند گرفته است گمراه است .

مقدّمه اول اين برهان صريح آيه قرآن است . و نيازى به اثبات ندارد ، امّا اثبات مقدمه دوّم بدين شرح است كه اگر مدعى شناخت ، خدا را از مانند داشتن پاك مى‏دانست تشبيه نمى‏كرد و از اين جهت گمراه نبود ، ولى او از اين جهت كه تشبيه كرده است گمراه است ، پس خدا را از داشتن مثل و مانند منزّه و پاك نمى‏داند .

[ 718 ]

( برهانى كه فوقا آورده شد از كلام امام ( ع ) استفاده شد ) امّا برهان عقلى مثل و مانند را براى خداوند جايز نمى‏داند ، يعنى هيچ چيز را مشابه و معادل خداوند نمى‏داند ، تا نوبت به تشبيه برسد ، و سخن ما در اعتقاد تشبيه كنندگان است و لذا با برهان عقلى اين اعتقاد مردود است . در آيه كريمه با بيان اين كه ، پيروان تشبيه كنندگان و بت پرستان از پيشوايان خود دورى مى‏جويند و بيزارند ، نسبت به عقيده تشبيه كنندگان خدا به خلق ايجاد نفرت كرده است .

قرآن كريم ، پيروان بت پرستان را بر اثر افراط كارى در پرستش ، پشيمان و گرفتار اندوه و حسرت مى‏داند ، كه مايلند بدنيا باز گردند ، و اعتقادات خود را اصلاح كنند و اعتراف دارند كه بدليل تشبيه كردن خداوند به خلق در گمراهى آشكارى بوده‏اند .