ترجمه

« پس از حمد و ثناى خداوند سبحان و درود بر روان پاك و مطهر پيامبر ( ص ) بدرستى كه خداوند هيچ يك از ستمگران روزگار را درهم نشكست ،

مگر پس از آن كه مهلت فراوان و نعمت بى‏شمارى به آنها داد ( تا خوب پيمانه

[ 643 ]

ظلمشان لبريز شد و هرگز دست از ستمگرى بر نداشتند ) و شكستگى استخوان هيچ يك از امتان گذشته را بهبود نبخشيد ، مگر بعد از نابوديها و رنجهاى بسيار ( يعنى در برابر مشكلات بايد صبر كرد تا بر دشواريها فايق شد ) در رنج و سختيهايى كه به استقبال شما شتافتند و شما به آنها پشت كرده‏ايد ، درس عبرتى وجود دارد ( من از اين كه شما از گذشته عبرت نگرفته و پندى نياموخته‏ايد ، در شگفتم ) گر چه نه هر دارنده دلى خردمند ، و نه هر دارنده گوشى شنوا ، و نه هر دارنده چشمى بيناست ( تا با دلى دانا ، و گوشى شنوا و چشمى بينا گذشته را آينه عبرت آينده قرار دهد ، و از آن پند گيرد ) وه كه چقدر در شگفتم و چرا در شگفت نباشم ، از كجرويهاى اين گروههاى گوناگون و از اختلافاتى كه در دين دارند ( با وجودى كه دين و كتابشان يكى است ) براهى كه پيامبر رفت نمى‏روند و از كردار وصىّ پيامبر پيروى نمى‏كنند نه بغيب و قيامت ايمان مى‏آورند ، و نه از عيب جويى باز مى‏ايستند . به شبهه‏ها عمل كرده ، در راه خواهشهاى نفسانى گام مى‏نهند ، ( مطابق عقيده باطل خود ،

رفتار مى‏كنند ) خوب ، چيزى است كه آنها خوب بدانند ، و بد آن است كه آنها بد بدانند ، در حلّ مشكلات به خود پناه مى‏برند و در امور مبهم و پيچيده به رأى نادرست خود عمل مى‏كنند ، چنين به نظر مى‏رسد كه هر كدام از آنها ( در امر دين ) امام پيشواى خود مى‏باشد . كه با خيال خام و انديشه ناسالم خويش ، بندهاى استوار و دلايل محكم از پيش ساخته ذهنى درست كرده ، و به آنها چنگ زده‏اند ( به دين و احكام الهى پشت پا زده ، دل به آرا و عقايد باطل خود بسته‏اند ) » .