لغات

فتره : فاصله زمانى ميان دو رسالت .

هجعه : خواب .

اعتزام : عزم و تصميم ، بعضى اين كلمه را اعترام روايت كرده‏اند كه به معناى فراوانى و

[ 652 ]

زيادى فتنه است برخى ديگر همين كلمه را اعتراض نقل كرده‏اند از اعترض فرس ،

گرفته شده است و آن هنگامى است كه اسبى بى‏هدف طول و عرض راه را برود ، در اين جا كنايه از همه‏جاگير شدن فتنه است .

تلظّت الحرب : جنگ شعله‏ور شد .

تهجّم : گرفته ، چنين به ابرو انداخته .

احقاب : جمع حقب ، روزگار .

بطان : چيزى كه با آن جهاز شتر را از زير شكمش محكم مى‏بندند .