ترجمه

« خداوند تعالى هنگامى پيامبر اسلام ( ص ) را به رسالت فرستاد كه زمانى طولانى از بعثت پيامبر سابق گذشته ، و بشر در خواب عميق غفلت و بى‏خبرى فرو رفته بود . فتنه‏ها از هر سو برخاسته ، كارها نابسان و پراكنده ، و آتش جنگ شعله‏ور بود . روشنى دستورات و تعاليم انبيا به تاريكى گراييده و غرور و فريب آشكار شده بود . بدين هنگام برگهاى بوستان دنيا زرد ، و مردم از چيدن ميوه زندگى نااميد آبهاى سرچشمه ( هدايت علوم و معارف الهى ) خشكيده و فرو رفته ، پرچمهاى هدايت و رستگارى كهنه و فرسوده ، علمهاى هلاكت و گمراهى نمايان بودند .

جهان در حالى كه چين به ابرو انداخته ، با ترشرويى به چهره اهل و طالب خود مى‏نگريست . ثمره دنيا فتنه ، طعامش مردار گنديده ، پوشاكش ترس ، و لباس زيرينش شمشير بود ( هرج و مرج ، شرك و بيدينى و فساد اخلاقى بر دنيا حاكم شده بود و در چنين موقعى خداوند پيامبر ( ص ) را مبعوث فرمود تا دشمنيها و كينه توزيها را از ميان مردم بردارد و خداپرستى و نوع دوستى را بجاى آن مقرر دارد ) .

پس اى بندگان خدا عبرت گيريد و به ياد آوريد وضعى را كه پدران و برادران گذشته‏تان دارند ، و در گرو آن بوده و بر آن محاسبه مى‏شوند .

بجان خودم سوگند ، ميان شما و ايشان هنوز روزگار زيادى نگذشته ، و قرنهاى فراوانى سپرى نگرديده است . از روزى كه شما در صلب آنها بوديد ، ديرى نپاييده است ، ( پس به چه دليل بدبختيهاى جهل دوران آنها را از ياد برده‏ايد و چنان كه شايد و بايد به احكام دين عمل نمى‏كنيد بخدا سوگند ، هر آنچه پيامبر ( ص ) ديروز به گوش پدران شما رساند ، امروز

[ 653 ]

من به شما فهمانده و شما را بدان آگاه كردم . نه شنوايى شما امروز از شنوايى ديروز پدرانتان كمتر است و نه ديروز به آنها چشم بيناتر و دل آگاه‏تر داده بودند ، كه شما از آن بينايى و آگاهى امروز محروم باشيد ( باز ) بخدا سوگند شما امروز به چيزى بينا و دانا نشده و از امرى برخوردار نشده‏ايد ، كه پيشينيان شما آن را ندانسته و از آن برخوردار نشده باشند ( شما و ايشان از نور واحد استضاء كرده‏ايد و به شما نورانيّت داده‏اند ) پس اين اهمال و سستى شما در امر دين و جهاد و بكار نبستن دستورات من براى چيست ؟ ( گويا مى‏بينم بر اثر پيروى نكردن از فرامين الهيّه ) كه محقّقا چنين است بر شما بلايى نازل خواهد شد كه مانند شتر بختى مست كه عنان از دست ساربانش گرفته و مهار و تنگش سست و گسيخته و هر كه به آن نزديك شود از گزند لگد و دندانش در امان نخواهد بود ( بنى اميّه و در رأس همه آنها معاويه بكلّى زمام ديانت را از كف رها كردند و مانند همان شتران مهار گسيخته مؤمنان را تحت آزار و شكنجه قرار دادند ) پس اى مؤمنين ، نبايد دنيايى كه اهل غرور و فريب در آن داخل شده‏اند ،

شما را بفريبد ، چه دنيا همچون سايه‏اى است كه به روى زمين كشيده شده باشد ، و در زمان معيّنى از ميان برود .