شرح

امام ( ع ) در تمام فرازهاى اين دعا از خداوند سبحان طلب مغفرت و آمرزش مى‏كند . مقصود از آمرزش بنده به وسيله خداوند ، يا اين است كه حضرت حق در قيامت گناهانش را بپوشاند تا به هلاكت اخروى دچار نشود و يا گناهانش را براى مردم دنيا فاش نكند تا رسوا شود .

مغفرت به هر دو معنى ، نتيجه‏اش يك چيز است و آن توفيق دست يافتن به سعادت اخروى و دورى از پيروى شيطان بر انجام گناه است ، پيش از صدور گناه يا قبل از آن كه معصيت برايش بصورت ملكه نفسانى شود . منظور از غفران خداوند امورى است به ترتيب زير :

1 بخشش گناهانى كه خداوند بدانها آگاهتر است عبارت از انجام امورى است كه در نزد خداوند گناه شمرده مى‏شود ولى انسان گناه بودن آنها را نمى‏داند ، و آنها را مرتكب مى‏شود . چون انسان علم به گناه بودن آنها ندارد ،

مكررا آنها را انجام مى‏دهد . اين است معناى كلام حضرت ، كه اگر من به انجام گناه باز گشتم تو مغفرتت را بر من تكرار كن . تكرار مغفرت و آمرزش خداوند در پى تكرار چنين گناهى است .

2 غفران و آمرزش وعده‏هايى كه در پيش خود براى رضاى خدا انجام دادن آنها را تعهّد كرده امّا آنها را انجام نداده است ، شك نيست كه خوددارى نفس از انجام دادن كار نيك و عدم وفاى به عهد از وسوسه‏هاى شيطانى است .

كه واجب است انسان از خداوند مغفرت بخواهد تا گناهش را بپوشاند ، جاذبه‏اى در نفس براى انجام عمل پديد آورد ، و از پيروى شيطان بازش دارد .

[ 462 ]

3 آمرزش و غفران خواستن از اين كه نفس ، كارهاى خير مورد رضاى خدا را با رياكارى و خودبينى و غرور در مى‏آميزد و نيّت قربت را به قصد غير خدا تبديل مى‏كند . ترديدى نيست كه اين شرك خفى بوده ، مانع عروج به مقامات عالى مى‏شود . پس به منظور جبران ، آمرزش خداوندى ، پيش از آن كه اين حالت رسوخ نفسانى پيدا كند ، نياز شديدى احساس مى‏شود .

4 مغفرت خواستن از گناهانى كه با إشاره صورت مى‏گيرد ، و به ظاهر ما آنها را گناه نمى‏دانيم مثلا انسان با گوشه چشم غضبناك به شخصى نگاه كند تا بر او عيب بگيرد يا مسخره‏اش كند و يا بر او ستمى روا دارد . اين چنين نگاهى از حدود شرعى بيرون است و گناه به حساب مى‏آيد . اين نگاههاى تحقيرآميز از وساوس شيطانى نشأت گرفته و شايسته است كه انسان از خداوند بخواهد تا زمينه چنين گناهى را از ميان ببرد و نفس را از چنين خطرى در امان بدارد .

5 آمرزش طلبى از گفتار زشت ، پست و بى‏ارزش . سخنان بى‏ارزش گفتارى هستند كه از حدود شريعت بيرونند و انسان را از راه راست منحرف مى‏كنند .

6 مغفرت‏خواهى از شهوات نفسانى . بعضى كلام امام ( ع ) را شهوات قلب قرائت كرده‏اند كه منظور كششهاى نفسانى و خواسته‏هاى بيجاست و بعضى ديگر سهوات قلب روايت كرده‏اند كه در اين صورت منظور اشتباهاتى است كه انسان بر اثر انديشه نادرست بدان مبتلا مى‏شود و با فرمان خدا مخالفت مى‏كند . اين وسوسه‏هاى ناصواب نفسانى اعضا و جوارح را به كارهاى خارج از محدوده دستورات الهى تحريك مى‏كند .

انديشه‏هاى نادرست ذهنى ، اگر چه در عمل ظهور پيدا نكنند ، اين حقيقت را نمى‏توان انكار كرد كه تمركز آنها در ذهن ، بندگان خدا را از پيمودن راه حق باز مى‏دارد چنان كه افراد فرو رفته در خوشيهاى دنيوى تا بدان حد ، مستغرق دنيا

[ 463 ]

مى‏شوند ، كه گاهى يك نماز را ، دوبار مى‏خوانند ، و تعداد ركعتها و سجده‏هاى نماز را فراموش مى‏كنند . آمرزش اين گونه افراد به اين است كه خداوند اسبابى را فراهم كند تا از اين حالت بيرون آيند .

7 آمرزش‏خواهى از گناهانى كه از لغزش زبان حاصل شده است ريشه چنين گناهى وسوسه‏هاى شيطانى مى‏باشد و آمرزش آن ، توفيق يافتن بر مقاومت در برابر هواهاى نفسانى است .

پس از توضيح معناى مغفرت‏خواهى ، در كلام امام ( ع ) با توجّه به اين كه شيعه معصوم بودن امام را واجب مى‏داند . آمرزش‏طلبى آن بزرگوار از پيشگاه خداوند در موارد فوق به دو صورت توجيه مى‏شود :

1 مغفرت خواستن آن حضرت بر فرض وقوع است . يعنى اگر چنين گناهانى از امام صادر شود خداوند آنها را ببخشد . گويا امام ( ع ) چنين عرض مى‏كند . خداوندا اگر چنين گناهانى را مرتكب شوم آنها را بيامرز . در جاى خود ثابت شده است كه اگر كلامى به صورت قضيه شرطيّه بيان شود ، صادق بودن يك جزء به معناى صادق بودن تمام اجزا نيست : بنابراين لازمه سخن امام اين نيست كه گناهى از وى صادر شده است و نياز به آمرزش دارد ، و با انتفاى شرط مشروط منتفى است . اين توجيه براى كلام امام ( ع ) توجيه دقيقى است .

2 اين دعا را امام ( ع ) براى تربيت افراد امّت ، و آموزش دادن چگونگى آمرزش‏خواهى از گناهان آورده‏اند . و يا به منظور تواضع و فروتنى در پيشگاه حق و اقرار به بندگى ذكر كرده‏اند . چون انسان با صرف‏نظر از معصوم بودن زمينه تقصير و گناه را دارد . توجيه دوّم براى كلام امام ( ع ) هر چند توجيه خوبى است به پايه توجيه اوّل نمى‏رسد . امّا كسانى كه امام ( ع ) را معصوم نمى‏دانند ، كلام حضرت را حمل بر معناى ظاهر آن كرده اشكال در آن نمى‏بينند .

[ 464 ]