شرح

سيد رضى ( ره ) از بلاغت اين كلام امام ( ع ) به شگفت آمده مى‏گويد : اگر انديشمند به اين فراز از سخن حضرت كه « من ابصر بها بصرته » ، بدقت بنگرد ،

معناى شگفت‏انگيز و هدف بلندى را در مى‏يابد كه نهايت و ژرفايش قابل درك

[ 491 ]

نيست ، بخصوصى كه به جمله قبل جمله « و من ابصر اليها اعمته » ، ضميمه شده است . چه بدرستى در مى‏يابد كه ميان « ابصر بها » و « ابصر اليها » ، فرقى شگفت‏انگيز و در عين حال واضح و روشن مى‏باشد .

امام ( ع ) در بدگويى از دنيا و ايجاد نفرت از آن ده صفت نكوهيده بترتيب زير آورده است :

1 آغاز زندگى دنيا رنج است : اين سخن حضرت ( ع ) اشاره به اين حقيقت است كه انسان از بدو تولّد گرفتار رنج و مشقت مى‏شود . در توصيف گرفتاريهاى دنيا ، سخن حكيم دانشمند برزويه طبيب كه در آغاز كتاب كليله و دمنه و به منظور وادار كردن نفسش بر صبر ، و زندگى زاهدانه داشتن ، آورده ، ما را كفايت مى‏كند .

برزويه طبيب درباره رنج و زحمت آغازين زندگى چنين مى‏گويد :

آيا دنيا تمامش رنج و بلا نيست ؟ و آيا چنين نيست كه انسان از دوران جنين بودن تا خلقتش كامل شود و بدنيا بيايد مدام در تحوّل و دگرگونى است ؟ .

ما در كتب طب خوانده‏ايم : نطفه مردى كه مقدر است از آن فرزندى بدنيا آيد ، وقتى كه در رحم زن قرار گيرد ، با نطفه زن در مى‏آميزد و پس از آن بصورت خون درآمده غلظت مى‏يابد ، آنگاه بر اثر فعل و انفعالاتى نطفه و خون خالص شده به شكل گوشت كوبيده‏اى در مى‏آيد ، و سپس در دوره‏هاى معيّنى به اعضاى مختلفى تقسيم مى‏شود . اگر اولاد پسر باشد رو به پشت مادر ، و اگر دختر باشد ، رو به شكم مادر قرار مى‏گيرد . بدينسان كه چانه‏اش به دو سر زانويش چسبيده و دو دستش بر پهلوهايش بصورت بسته‏اى در داخل رحم قرار گرفته و بسختى نفس مى‏كشد [ 1 ] . هيچ عضوى از جنين نيست جز اينكه به شكل قنداقه بسته‏اى درآمده حرارت جسم مادر ، او را گرم دارد . با روده كه

[ 1 ] نفس كشيدن طفل در رحم مادر مورد نظر است م .

[ 492 ]

از ناحيه نافش با مادر ارتباط پيدا كرده از خوردنى و آشاميدنى مادر تغذيه مى‏كند . با همين حالت در اندوه و تاريكى و تنگنا تا زمان ولادتش بسر مى‏برد .

پس از پايان يافتن دوران جنين ، خداوند ، بادى را بر شكم مادر مسلّط مى‏كند و بدين طريق حركت شديدى در درون مادر بوجود مى‏آيد ابتدا سر جنين به جانب مخرج سرازير مى‏شود و هنگام تولّد چنان فشار و كوفتگى مى‏بيند كه وقتى بر زمين قرار مى‏گيرد ، اگر دستى آهسته او را لمس كند و يا حتى باد ملايمى بر او بوزد آنقدر احساس درد مى‏كند كه هرگز از كندن پوست چنان دردى احساس نمى‏كند .

پس از اين مرحله سختيهاى گوناگونى به سراغش مى‏آيند . اگر گرسنه شود نمى‏تواند غذا بطلبد و اگر تشنه گردد نمى‏تواند آب بخواهد اگر جايى از بدنش درد بگيرد نمى‏تواند بيان كند . اينها علاوه بر سختيهايى است كه از گذاشتن و برداشتن و در خرقه پيچيدن و باز كردن و روغن مالى كردن و . . . متحمل مى‏شود . اگر او را بر پشت بخوابانند ، قادر نيست به پهلو برگردد . مادام كه شيرخواره است ، اين دشواريها و عذابها وجود دارد . از اين مرحله كه بگذرد ، به رنج تربيت دچار مى‏شود ، و از اين بابت سختيهايى را تحمّل مى‏كند به اضافه بيماريهايى مانند دردها ، تبها و . . . كه بدانها نيز گرفتار مى‏شود .

پس از دوران كودكى ، كه بفهمد مال و منال ، زن و فرزند چيست ،

گرفتاريهاى ديگرى دارد مانند : حرص و طمع ، كوشش براى به دست آوردن ثروت و دارايى و معاش و زندگى ، و باز همه اين رنجها و سختيها بعلاوه چهار دشمن اصلى « غلبه صفرا بلغم و خون سودا » و زهرهاى كشنده و مارهاى گزنده ،

درندگان و انسانهاى از درنده بدتر ، ترس از سرما ، گرما و بالاتر از همه اگر كسى به پيرى برسد ، رنج و دردهاى پيرى ، جانكاه‏تر است .

اين مختصرى از بسيار رنجهاى آغازين زندگى تا سرانجام پيرى بود كه

[ 493 ]

برشمرده شد .

2 پايان زندگى دنيا فناء و نيستى است : دوّمين صفت نكوهيده دنيا نيستى است . امام ( ع ) پايان زندگى را به مرگ و نيستى توصيف كرده‏اند تا بجاى رغبت بدنيا ايجاد نفرت كنند . زيرا حياتى كه پايانش مبتلا شدن به فراق اهل و عيال و دوستان ، و گرفتار شدن به سختيهاى بزرگ و مشكل باشد ارزشى ندارد .

3 در حلال دنيا حساب است : اين بيان امام ( ع ) اشاره به امورى است كه در نامه اعمال انسان نوشته شده و روز قيامت آشكار مى‏شود . نامه عملى كه امور مباح و توسعه‏اى كه خداوند از خوردنيها ، آشاميدنيها ، ازدواج ، و مركب سوارى و . . . به انسان بخشيده در آن نگاشته شده است . محبّتى كه نسبت به امور فوق در باطن انسان پديد مى‏آيد و او را از نزديك شدن به افراد بى‏اعتنا به دنيا ، باز مى‏دارد ، افرادى كه هرگز بدنبال دنيا نرفته ، و در آن تصرّف نكرده‏اند ، بنابراين چيزى در نامه عمل‏شان نوشته نشده است . سخن سيّد انبيا ( ص ) به همين حقيقت اشاره دارد كه فرمود : « فقرا پانصد سال پيش از ثروتمندان وارد بهشت مى‏شوند . فقراى امّت من با سرعت و بندگان خداوند رحمن با دشوارى و بعضا با خزيدن بر روى زمين وارد بهشت مى‏شوند . » دليل تأخير ورود اغنيا به بهشت ، زيادى حساب و كتاب آنها و سنگينى بار محبّت دنياست كه مانع سرعت اغنيا و بازدارنده آنها از وصول به درجه سبكباران مى‏شود . قبل از اين چگونگى رسيدگى به حساب انسانها را در قيامت توضيح داده‏ايم .

4 در حرام دنيا عقوبت و كيفر است : اين فراز از فرموده امام ( ع ) براى ايجاد تنفّر از امورى است كه موجب عقاب و كيفر مى‏شود .

5 هر كس در دنيا بى‏نياز گردد ، به فتنه گرفتار مى‏شود : يعنى محبّت زياد درباره آنچه از دنيا به دست آورده ، موجب فتنه و گمراهى از راه خدا مى‏شود

[ 494 ]

چنان كه حق تعالى مى‏فرمايد : انما اموالكم و اولادكم فتنه [ 2 ] .

6 آن كه در دنيا بى‏چيز باشد غمناك مى‏شود :

روشن است كه شخص فقير و نادار ، خواهان دنياست و بدليل بدست نيافتن به آن در نهايت غم و اندوه بسر مى‏برد و اگر احيانا مالى به دست آورد و آن را از دست بدهد ، حزن بيشترى خواهد داشت .

7 آن كه درباره دنيا حرص ورزد آن را از دست مى‏دهد :

قويترين اسبابى كه موجب از دست دادن دنيا مى‏شود ، اين است كه تحصيل و فراهم‏سازى مال دنيا همواره با نزاع و كشمكش ميان رقبا همراه است ،

شعله‏ور شدن آتش خشم و شهوت و حرص ، بهنگام دست يازيدن به دنيا و بوجود آمدن مانع براى جلوگيرى از آن امرى روشن است .

علاقه‏مندى انسان به چيزى و عزيز بودن آن در نزد وى ، باعث از دست دادن بعضى اشيا به منظور به دست آوردن برخى ديگر مى‏شود . كلام امام ( ع ) تذكّرى بر وجوب ترك حرص و دورى از دنياست زيرا كوشش فراوان در فزون طلبى ، موجب فوت و از دست رفتن پاره‏اى منافع كه يقينا خوش‏آيند شنوندگان نيست مى‏شود .

8 دنيا چنين است ، آن كه بدنبالش نرود ، بسراغش مى‏آيد : اين عبارت امام ( ع ) براى كناره‏گيرى از دنيا و ترك آن آمده است ، هر چند ترك دنيا ظاهرى و غرض آن باشد كه دنيا به طرف آنها بيايد چنان كه زاهدان قشرى بصورت ظاهرى و ريايى ترك دنيا مى‏كند و معلوم است كه زهد ظاهرى نيز مطلوب است ، زيرا شارع زهد ظاهرى را وسيله‏اى براى رسيدن به زهد حقيقى مى‏داند چنان كه پيامبر ( ص ) فرموده است : ريا پلى براى اخلاص است .

[ 2 ] سوره انفال ( 8 ) آيه ( 28 ) : همانا اموال و اولاد شما فتنه‏اند .

[ 495 ]

ميان فرازهاى سخن امام ( ع ) رعايت سجع متوازى شده است .

9 آن كه بدنيا با ديده پند و عبرت بنگرد بينايش مى‏كند : يعنى هر كس دنيا را وسيله هدايت و ارشاد قرار دهد از آن روشن‏بينى و هدايت را استفاده مى‏كند .

چه مسلّم است كه مقصود حكمت الهى از آفرينش بدن و اعضا و جوارح ، به كمال رسيدن نفس و به دست آوردن علوم كلّى و فضايل اخلاقى است ، كه امور جزئى دنيا را بررسى كند ، و بعضى را با بعضى مقايسه كند ، از حوادث و شگفتيهاى مخلوقات خداوند ، بر هستى و حكمت وجود حق تعالى استدلال نمايد چون كسب هدايت بوسيله دنيا و راهيابى به رموز جهان سببى مادّى است ،

بدين جهت صحيح است كه گفته شود : آن كه از دنيا بنگرد بينايش مى‏كند .

10 آن كه با ديد محبّت به دنيا بنگرد كورش مى‏كند : يعنى كسى كه دنيا چشمش را خيره كند ، و با ديده محبت دل و عشق شوق به دنيا بنگرد ، دنيا چشم بصيرت او را ، از درك انوار الهى و چگونگى پيمودن راه هدايت كور مى‏كند .

بدين دليل است كه خداوند تعالى از دوست داشتن علايق دنيوى بر حذر داشته مى‏فرمايد : و لا تمدن عينيك الى ما متعنا به ازواجا منهم زهرة الحياة الدنيا لَنُقَتِنَهُمْ فيه [ 3 ] .

با توضيحى كه فوقا داده شد فرق ميان دو جمله امام : « من ابصر بها » و « من ابصر اليها » روشن شد . ستايش سيّد رضى از بلاغت كلام امام ( ع ) ستايش بسيار بجايى است .

[ 3 ] سوره طه ( 20 ) آيه ( 131 ) : چشمهايت را به خوشيهاى دنيا مانند زن و زندگى مدوز كه فريبت مى‏دهند .

[ 496 ]