سپس حضرت در ادامه بحث تربيتى خود خطاب به مردم مى‏فرمايد : ايّها النّاس . . . انّه لا يستغنى الرّجل :

« اى مردم . . . محققا انسان بى‏نياز نيست . » در فراز گذشته فقرا و مستمندان را از تعرّض به ثروتمندان و حسد بردن به آنان نهى فرموده است ، در اين بخش از گفتار ، روى سخن با اغنيا و متوجّه ساختن آنان به وظيفه‏شان در حق فقرا و خويشاوندان و اقربا و بطور كلى افراد جامعه‏شان مى‏باشد .

آنان را به عدالت و رعايت انصاف ، در زمينه امور مالى و هزينه زندگى

[ 18 ]

مستمندان فرمان مى‏دهد تا شيرازه كار از دو سوى محكم و استوار شود .

حضرت على ( ع ) ثروتمندان را از دو نظر بر توجّه به فقرا و مستمندان و ترجيح بذل مال بر جمع و كنز آن تشويق فرموده‏اند به ترتيب ذيل :

1 اوّل آن كه اغنيا از فقرا و مستمندان بى‏نياز نيستند ، هر چند از لحاظ مالى ، بى‏نياز باشند . زيرا ثروتمند ، بداشتن مال و منال ، از مددكار مستغنى نيست يارانى را مى‏طلبند كه ، با دست توانمندشان ، هجوم دشمنان را دفع كنند و با زبان گويايشان جلو بدگويى عيبجويان را ببندند . روشن است كه حاجتمندترين افراد به داشتن يار و مددكار و پشتيبان ، ثروتمندترين افرادند . اين حقيقت را درباره پادشاهان و امثال آنها ، صاحبان مال و مكنت ببينيد .

سزاوارترين افراد ، كه هيچ كس از داشتن آنها و همراهى‏شان بى‏نياز نيست ،

فاميل و نزديكان انسانند ، زيرا اقربا و خويشان به لحاظ عاطفى از همه مهربانترند ، و بيش از هر كس مدافع و جانبدار شخص مى‏باشند . نزديكان ، در پريشانى خاطر و پراكندگى احوال ، او را مدد مى‏كنند و اگر گرفتارى همچون فقر و بى‏چيزى و مانند آن به انسان ، روى آورد ، مهربانى و كمك مى‏كنند . البتّه ،

قرابت و خويشاوندى ، اين شفقت و مهربانى را ايجاب مى‏كند .

2 سبب دوّم ، توجّه دادن اغنيا و آگاه كردن آنان به فايده يكى از دو امر است : گردآورى مال و منال يا در راه خدا انفاق كردن آن كدام برتر و بهتر است ؟

سخن حضرت اين است و لسان الصّدق يجعله اللّه للمرء : « زبان راستگويى كه خداوند براى انسان قرار مى‏دهد . . . » منظور از « لسان الصدق » نام و آوازه و حسن شهرت در ميان مردم است ، كه نتيجه بذل مال و انفاق در راه خداست . اما فايده جمع‏آورى مال و نبخشيدن آن ، ميراث گذارى براى ديگران است . با توجّه به اين دو نتيجه ، فايده برترى بخشش ، بر جمع‏آورى و كنز آن روشن مى‏شود .

امير مؤمنان ( ع ) هر چند مردم را بدين دليل كه بذل مال موجب حسن شهرت

[ 19 ]

و نام نيك ، در ميان جامعه مى‏شود ، ترغيب به بخشش فرموده‏اند ، اما مقصود آن حضرت ، از انگيزش ، جز خير و نيكى براى فقرا ، و استوارى دوستى در ميان آنان و تربيت ثروتمندان ، و در روى گرداندن از جمع مال به بذل و انفاق و بركنارى از دوستى و جمع مال و ثروت ، چيز ديگرى نيست زيرا در عرف مردم حسن شهرت و آوازه بلند ، در بذل مال از نتايج حقيقى آن ، يعنى كسب مراتب و درجات عالى آخرت كه مورد نظر آن حضرت است رغبت انگيزتر و در نفوس مؤثّرتر است . هرگاه باب بذل و بخشش باز شود و نفوس انسانى بر كار خير تمرينى را آغاز كند ، نهايتا درخواهد يافت ، كه بهترين هدفى كه مال براى آن بايد صرف شود همان هدفى است كه شارع مقدس تعيين و ترغيب كرده است .

بخشش و انفاق ، طبق قصد شارع نتايج مهمّى را به بار مى‏آورد ، از جمله :

1 دوستى با فقرا را ، كه نظام بخشيدن به خيرخواهى است ، استوار مى‏دارد . 2 وحدت اجتماعى را بخصوص ميان خويشان و اقربا برقرار مى‏سازد زيرا برقرارى دوستى و اتحاد در يك نظام اجتماعى متعادل از واجبات است و به مصلحت دنيا و آخرت انسان است . بدين استدلال ، وقتى كه انسان از فاميل و دوستان در زندگى بى‏نياز نباشد ، گرامى داشتن و نواختن آنان با بذل مال بهترين وسيله نفع بردن از آنها ، در مقابل جانبدارى و حمايتى است كه اقربا و خويشان از انسان به عمل مى‏آورند . پس شايسته است ، كه مراعات حال آنها را واجب دانست و به مختصرى از مازاد مال ، كه گسيختگى زندگيشان را سامان مى‏بخشد ، گرامى‏شان داشت .