ترجمه

« از مجموع بلاد تحت تصرف من جز كوفه كه اختيار آن در دست من است چه باقى مانده ؟ اى كوفه ، اگر ، گرد بادهاى مخالف تو بوزد و در درون نيز دچار مخالفت شوم . خداوند تو را زشت گرداند و از من بگيرد . » بعد گفته شاعر را مثل آورد .

به جان پدر خوبت اى عمرو براى من از رسوبات و باقى مانده چربى ظرف ، جز اندكى باقى نمانده ( كنايه از باقى ماندن كوفه و از دست رفتن ديگر بلاد است ) سپس فرمود : به من خبر رسيده كه بسر بن ارطاة ، بر يمن تاخته ، به خدا سوگند به گمان من دار و دسته معاويه به همين زودى بر شما چيره خواهند شد ،

[ 1 ] اعصار بر وزن اكرام بادى است كه ابر را برانگيزد يا از زمين مانند ستون به سوى آسمان برخيزد و جمع آن اعاصير و اعاصر است . اعصار : 1 درآمدن در عصر . 2 گردباد ( فرهنگ فارسى دكتر معين ) .

[ 37 ]

چه اين كه آنها در باطل‏شان متحد و يكدل‏اند و شما ، در حقّتان ، متفرّق و پراكنده و شما از امامتان با آن كه حق است تمرد مى‏كنيد و آنها نسبت به پيشوايشان هر چند باطل است ، فرمان مى‏برند و به اين كه آنها امانت را به صاحب امانت بر مى‏گردانند ، و شما خيانت مى‏كنيد . و اين كه آنها سرزمين و بلادشان را اصلاح و آباد مى‏كنند ، و شما فساد راه مى‏اندازيد و خراب مى‏كنيد بدگمانى من چنان است ،

كه اگر يكى از شما را بر كاسه‏اى امين گردانم هراسناكم ، كه مورد علاقه‏اش قرار گيرد ،

و آن را ببرد . بار خدايا اينان از من ملول و خسته شده‏اند ، و مرا نيز ملول و خسته كرده‏اند ، بجاى اينان بهتر از اينها را به من عنايت كن . و بجاى من ، بدتر از من را بر اينان بگمار پروردگارا ، چنان كه نمك در آب ذوب مى‏شود و از بين مى‏رود دلهاى اينان را ذوب كن و از ميان ببر آگاه باشيد ، به خدا سوگند ، آرزو مى‏كنم و دوست دارم ، به جاى جمعيّت انبوه شما فقط هزار سوار ، از قبيله ، بنى فرس بن غنم [ 2 ] ،

داشتم ، كه در وصفشان گفته شده است آنجا شجاعان هستند كه اگر آنان را فراخوانى سوارانى چابك ، مانند ابرهاى تابستانى ، سريع بر اطرافت جمع مى‏شوند » . پس از ايراد اين خطبه تأثّر انگيز از منبر فرود آمد . »