تعريف هدف و وسيله

مسلّم است كه هيچ موضوع و پديده‏اى در جهان عينى و حتى در قلمرو ذهن نه رنگ وسيله‏اى دارد و نه نشان هدفى ، زيرا آنچه كه در هر دو قلمرو به وجود مى‏آيد ، معلولى است كه به دنبال علّتش به وجود آمده است . حتى

[ 80 ]

اگر خود اشتياق به هدف را بعنوان يك پديده روانى يا مغزى بخواهيم مورد مطالعه قرار بدهيم ، جز يك عمل روانى كه از عامل معينى ناشى شده و در مغز يا روان قابل مطالعه مى‏باشد ، چيزى نيست . بلكه اتصاف يك موضوع به عنوان هدف يا وسيله مربوط به خواستن و انتخاب ما مى‏باشد كه اگر آن موضوع مورد خواستن استقلالى ما باشد ، عنوان هدف به آن مى‏دهيم و اگر جنبه مقدمه و رساننده به خواسته شده استقلالى داشته باشد ، بعنوان وسيله در آن مى‏نگريم .

بهمين جهت است كه اغلب انسان‏ها در يافتن هدف زندگى بگمان اينكه حقيقتى را پيدا خواهند كرد كه در پيشانيش نوشته است ، « من هدف زندگى هستم » دچار اشتباه و ورشكستگى مى‏شوند و نمى‏دانند كه هدف موضوعى است انتخابى و وابسته باينكه حيات را چگونه تفسير مى‏كنند . بلى واقعيت هدف مستند به اصالت و مفيديت موضوعى است كه در جاذبه اشتياق قرار مى‏گيرد ، مانند ادامه حيات .

اصالت و عظمت حيات منشأ دارا بودن حيات است به جنبه هدفى آن .