توضيحى درباره جمله‏اى از ميخائيل نعيمه

« هيچ مورخ و نويسنده‏اى هر اندازه هم كه داراى نبوغ و راد مردى باشد نمى‏تواند قيافه كاملى از انسان بزرگى مانند پيشوا على حتى در هزار صفحه ترسيم نمايد » . همانطور كه ميخائيل نعيمه مى‏گويد : ما نمى‏توانيم عناصر اساسى شخصيت على ( ع ) و فعاليت‏ها و نتايجى را كه از آن عناصر بروز كرده است ، توضيح بدهيم ، با نظر به مجموع اصول و قوانين انسان شناسى ، اگر بخواهيم درباره على ( ع ) تحقيق مفيدى داشته باشيم ، باين نتيجه خواهيم رسيد كه : شخصيتى است در حدّ اعلاى كمال كه زيبايى غير قابل ترسيم روحى را بدست آورده است و داراى آن استقلال روحى است كه در افقى بسيار بالاتر از فرهنگ و علم و خواسته‏هاى معمولى بشر قرار گرفته است .

از نظر آرمان‏هاى اعلاى انسانى ، حقيقت مطلقى در شخصيتش بوجود آمده است كه حيات اصيل و منطقى انسانى را با همه بايستگى‏ها و شايستگى‏هاى مربوط به متن حيات اصيل نشان داده است .

امّا اين حقيقت مطلق چيست ؟ و كدام است آن عناصر مثبت كه دست بهم داده و در بوجود آوردن آن حقيقت مطلق هماهنگ شده‏اند ؟ و راه شناسايى آن فعاليت‏هاى درونى و مديريت آگاهانه روى آن فعاليت‏ها چيست ؟ مسائلى است كه حل آن بدون قرار گرفتن در مسير چنان شخصيت و بدون شنيدن آهنگ كلى هستى وابسته به هستى آفرين امكان پذير نخواهد بود .

-----------
( 1 ) صوت العدالة الانسانية ص 7 .

[ 176 ]

علوم روانى و دقيق‏ترين آزمايشگاه‏هايى كه در صدد شناساندن روان آدمى و جريانات گوناگون آن هستند ، هنوز از نشان دادن روشن‏ترين پديده‏هاى روانى مانند لذت و درد و انديشه ، مانند يك نمود فيزيكى ناتوانند ، چه برسد كه بتوانند سه موضوع فوق را براى ما نمودار بسازند .

ما براى مشاهده موقعيت روانى شخصيتى مانند على بن ابيطالب ( ع ) بيش از يك راه نداريم و آن هم عبارت است از قرار گرفتن در مسيرى كه اين شخصيت از آن عبور كرده است و بقول جلال الدين مولوى :

عقل گردى عقل را دانى كمال
عشق باشى عشق را بينى جمال