حق سوم تعليم عمومى شما

من مى‏خواهم جامعه‏اى را اداره كنم كه افراد آن با آشنايى با خويشتن و با ديگر انسان‏ها رو به اعتلاء و ترقى پيش بروند .

آيا اين آرمان اعلاى اجتماعى مى‏تواند با جهل افرادش سازگار باشد من ميخواهم قرآن آن كتاب آسمانى در جامعه‏اى كه مديريتش را بعهده گرفته‏ام مورد عمل قرار داده شود ، در حدود 400 آيه از اين قرآن به تفكر و تحصيل علم درباره انسان و جهان دستور صادر كرده است ، پايان آيات فراوانى تحريك به انديشه و علم و فهم مى‏نمايد .

آياتى از اين قرآن مانند : « اَلَمْ تَرَوْا اَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فى السَّماواتِ وَ ما فى الأَرْضِ » 1 .

( آيا نمى‏بينيد خداوند متعال هر چه را كه در آسمانها و زمين است ، در تسخير شما قرار داده است ) نفوذ در زمين و آسمانها و تصرف در آنها را در اختيار بشر قرار داده است . آيا رسيدن به اين عظمت‏ها بدون علم امكان‏پذير است ؟ البته نه .

پس عمل به قرآن كه ضرورى‏ترين قانون زندگى اسلامى است ، تعليم عموم افراد را در عالى‏ترين حدّ ممكن ، ضرورى قلمداد كرده است .

من بخوبى ميدانم كه زندگى بدون دانش و بينش حركت كوركورانه آن گوى ناآگاه و بى‏اختيارى است كه به ضربه نيروى اقوياى آگاه باين سو و آن سو

-----------
( 1 ) لقمان آيه 20 .

[ 267 ]

مى‏غلطد و پايان كارش هم جز نابودى نمى‏باشد . بارها تأكيد كرده‏ام كه شما انسانها فرزندان خليفة اللّه در روى زمين هستيد ، پاسخ خداوندى به فرشتگان را بياد آوريد در آنهنگام كه گفتند : چرا آدميان را مى‏آفرينى كه در روى زمين فساد و خونريزى براه خواهند انداخت ؟ مگر پاسخ اين نبود كه بآنان علم عنايت خواهم كرد وقتى كه خداى شما انسانها هدف آفرينش انسان را بيان مى‏كند ، مى‏گويد :

« وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْأنْسَ اِلاَّ لِيَعْبُدُوْنَ » 1 ( و من جن و انس را نيافريدم مگر اينكه بمن عبادت كنند ) آيا خردمندى مى‏تواند توهم كند كه منظور خداوندى از عبادت بجا آوردن يك عده حركات عادى و بزبان آوردن چند كلمه خشك باشد براى چنين كار ناچيزى ميليون‏ها كهكشان بيافريند ، قوانين و نظم رياضى شگفت‏انگيزى را در موجودات عالم هستى بجريان بياندازد ، از جنگل انبوه مواد و پديده‏ها با يك نظم شگفت‏انگيزترى انسان را بوجود بياورد و در مجراى زندگى با هزاران ناگوارى‏ها بحركت در آورد و پانزده ميليارد رابطه الكتريكى را در مغز همين انسان با پانصد ميليون شبكه ارتباطاتى بهم بپيوندد و هدف نهايى اين همه عظمت‏ها و قوانين و ناگوارى‏ها و تلاش‏ها را مقدارى حركات عادى و چند كلمه خشك بنام عبادت ، قرار بدهد اى جامعه من ، از اين گونه توهمات بنيان كن و از اين خيالات زهرآگين كه انديشه و تعقل و وجدان شما را به تباهى مى‏كشد ، دورى كنيد .

از روى حقيقت شما را آگاه مى‏سازم ، هدف خلقت شما انسانها عبارت است از گسترش ابعاد شخصيت شما در قلمرو هستى و شركت در كاروان رو به منطقه جاذبه ربوبى . آيا چنين هدف والائى بدون علم و معرفت امكان پذير است ؟ درست است كه من آن قدرت را ندارم كه در اين موقعيت جهل و خودخواهى كه قرار گرفته‏ايد ، طعم آن علم و عبادت ( گرايش جاذبيت ربوبى ) را براى شما قابل چشيدن بسازم ، چنانكه نمى‏شود به غوره نارسيده فهمانيد كه مى‏رود انگور شود و تبديل به شيره

-----------
( 1 ) الذاريات آيه 65 .

[ 268 ]

گردد و آنگاه وارد درون انسانها گشته و به تقويت سلول‏ها و اعصاب مغزى بپردازد سپس به انديشه‏اى تبديل شود كه با يك موج جهان هستى را در برابرش قرار بدهد .

امّا بدانيد كه شما در چنين گذرگاهيد و براى فهم قرار گرفتن در چنين گذرگاه ، مسير نطفه ( ماده خلقت خود ) را تا اين موقعيت كه در برابر من ايستاده و به اعتلائى رسيده‏ايد كه سخنان مرا درك مى‏كنيد ، بياد بياوريد .