هيچ راهى جز راه حق به مقصد نميرسد

بيائيد در تشخيص حق و باطل با اهميت حياتى بكوشيم . بياييد پس از آنكه حق را دريافتيم و آن را از باطل تفكيك كرديم ، راهى جز راه حق را پيش نگيريم ،

زيرا اگر براى بشر مقصد و هدفى بالاتر از اشباع شكم و زير شكم وجود داشته باشد ، با هيچ راهى جز راه حق به آن مقصد نخواهد رسيد . نخستين گام شناسايى حق و تفكيك آن از باطل اينست كه بدانيم همه موجوديت درونى و برونى ما با همه ارتباطات متنوع كه با جهان هستى و ديگر انسانها دارد ، از دو نوع قانون اساسى پيروى مى‏كند :

قانون يكم نظم و جريانات طبيعى است . چه ما بخواهيم و چه نخواهيم ،

براى ديدن اشياء به روشنايى نيازمنديم ، براى حفظ موجوديت كالبد مادى خود ،

به پوشاك و آشاميدنى‏ها و خوردنى‏ها احتياج داريم . هر حركت و دگرگونى قانونى دارد .

قانون دوم عمل به ضرورت حركت تكاملى ما انسان‏ها است . بدون اين حركت تكاملى و هدف‏گيرى آن به اتفاق صاحبنظران انسانى ، زندگى ما جز تكرار لذت‏پرستى‏ها و تنازع در بقاء مفهومى ندارد .

وجود حتمى اين دو قانون مستند به حق است ، يعنى دو قانون مزبور به خيالات و اوهام و تمايلات بى‏سرو ته متكى نيست ، بلكه به واقعيتى تكيه دارد كه در مافوق خواسته‏هاى شخصى ما و لذت پرستى‏ها و قدرت‏طلبى‏هاى ما ، ثبوت دارد .

اين ثابت حق است ، پس حق عبارت است از آن واقعيت ثابت كه مستقل از تمايلات و گرايش‏هاى فردى ما وجود دارد . اين نكته را هم مى‏دانيم كه نسبى بودن موضع‏گيرى‏هاى آدميان در مقابل دو قانون مزبور ، حق هر كس را با در نظر گرفتن موضع‏گيرى او معين مى‏كند ، ولى نه هر موضع‏گيرى كه مربوط به خواسته‏هاى شخصى ما بوده باشد ، زيرا خود همين تعيين موقعيت‏ها هم از قوانين كلّى پيروى مى‏كند . مثلا اينكه من از مسافت دور جسمى را كوچك مى‏بينم

[ 217 ]

و شخص ديگر همان جسم را از نزديك بزرگ مى‏بيند ، مربوط به موضع‏گيرى‏هايى است كه از قانون ناشى شده است .

بنابراين ملاحظات فوق معناى باطل هم روشن مى‏شود ، هر حركت و موضع گيرى كه بر خلاف دو قانون فوق بوده باشد ، باطل است و انسان را به مقصد انسانيش نمى‏رساند .

هيچ آدم مطلعى از تاريخ نمى‏تواند كمترين ترديدى داشته باشد در اينكه « على بن ابيطالب عليه السلام » از عشاق دلباخته حركت و موضع‏گيرى قانونى بوده است .

بهمين جهت بوده است كه صاحب رسالت كلّى پيامبر اسلام درباره وى مى‏گويد :

اَلْحَقُّ مَعَ عَلِىِّ وَ عَلِىٌّ مَعَ الْحَقِّ .

از نظر ديگر مبارزه با قانون كه انحراف از حق را بدنبال دارد ، عاملى جز هوى‏پرستى و ضعف شخصيت و خودخواهى ندارد و دورى و پاكى على ( ع ) از اين آلودگى‏ها حقيقتى است كه احتياج به گفتگو و اثبات ندارد .