مسئله چهارم معناى « تكامل يافته‏تر » چيست ؟

با نظر به مسئله دوم ،

فهميديم كه تحولات تكاملى خودها چنين نيست كه خود گذشته بكلّى از موجوديت آدمى رانده شود و يك خود جديد پا به عرصه ظهور گذارد ، لذا معناى تكامل يافته‏تر عبارت است از آن دگرگونى در خود كه موجب استقلال بيشتر و از بين رفتن حالات ميعان جبرى خود در ميان عوامل طبيعت و انسانهاى ديگر ميگردد .

همچنين باعث شكوفانتر شدن استعدادها و بروز گنجايش‏هاى وسيعتر در قلمرو رويدادهاى مزاحم و دگرگون ساختن تضادهاى مزاحم درونى به تضادهاى سازنده‏تر بوده ، نيز بدست آوردن آشنايى بيشتر با طبيعتى كه در آن زندگى مى‏كند و توجيه امتيازات و پيشرفت‏هايى كه نصيب بشريت گشته است ، در اعتلا و ترقىّ شخصيت و در مراحل خيلى والاتر موجب كشف اتحادهاى انسانى در مبد و مسير و مقصد تحول‏ها ، گردد تا وصول به مقام عالى انسانى كه رابطه خود را با هستى مانند رابطه روح با كالبد خويشتن تلقى كند و رابطه هستى را كه خود عالى‏ترين جزء آن است ، با بوجود آورنده و مدير هستى ، مانند رابطه يك فعاليت روانى با خود روان بپذيرد .