منبع رسالت :

با نظر به تعريفى كه براى رسالت در نظر گرفتيم ، منبع رسالت بايستى داراى

[ 43 ]

امتيازى والاتر از موجوديت شخصى و عادى ادا كننده رسالت و طرف پذيرنده و نيازمند آن رسالت بوده باشد . با همه اختلاف نظرهايى كه صاحبنظران علوم انسانى در همه مسائل عالى بشرى دارند ، گمان نميرود روى اين مسئله اختلافى داشته باشند كه منبع رسالت بطور قطع بايستى از نظر مطلوبيت و كمال در مقام بالاتر از آورنده پيام و شنونده و عمل كننده به آن قرار گرفته باشد .

باين علت است كه در صورت تساوى امتياز منبع رسالت و طرف و پذيرنده آن ، اگر چه گفتار و كردار طرفين در يكديگر تأثير و تأثر متقابل بوجود ميآورد ،

ولى اين تأثير نميتواند جنبه رسالت داشته باشد ، زيرا با فرض تساوى امتياز ، نه ارشاد كننده ميتواند سلطه حاكميّت بخود بگيرد و نه ارشاد شده پذيرش آن ارشاد را لازم ميداند .

بهترين دليل اين قضيه اينست كه تمام افراد هر يك از جوامع بشرى در همه دوران‏ها با يكديگر در مجراى تأثير و تأثر بى‏تعهّد عالى مى‏باشند و در اين مجرا عنوان رسالت بخود نميگيرند ، بلى در صورتيكه گفتار يا كردار يكى از طرفين موافق منطق و واقعيت بوده باشد ، طرف ديگر در صورت اعتدال روانى به اختيار خواهد پذيرفت . و در هنگام احساس ضرورت در موضوع پيشنهاد شده ، به اجبار عوامل زندگى تسليم خواهد گشت .

از همين مطلب روشن ميشود كه فرد يا جامعه بى‏امتياز و بى‏تعهد نميتواند رسالتى نسبت به فرد يا جامعه ديگر چه داراى امتياز و چه بى‏امتياز داشته باشد .