اعتراض به اصل يكم

ممكن است گفته شود : اگر اين اصل واقعيت دارد ، بكدامين علت اكثريت قريب به اتفاق افراد انسانى ، بهمان موقعيت بسته شده خود قناعت ميورزند ؟ مسلّم است كه جويندگان رهايى از صندوق‏هاى قفل شده موقعيت‏ها ، در اقليت اسفناكى هستند ؟

پاسخ اين اعتراض ، با دقت نظر لازم و كافى در عوامل قناعت ورزيدن به صندوق‏هاى در بسته ميباشد ، ما عوامل عمده اين قناعت را بترتيب زير بيان ميكنيم :

عامل يكم نيروى خود حيات ، جريان مستمرّ حيات به نيروى طبيعى بسيار قوى مستند است كه ماداميكه يأس و نوميدى شكننده جلو فعاليت آن نيرو را نگيرد ،

موقعت تحقق يافته عينى ( آنچه كه هست ) قابل هضم بوده و با اقناع جبرى زندگى را پيش ميبرد .

عامل دوم خيالات و مطلق گرايى‏ها است كه در تخفيف فشار و سنگينى حلقه‏هاى زنجير تحقق يافته ، نقش مهمى را بعهده ميگيرد . تفاوت ميان دو عامل در اينست كه عامل مكانيسم حيات ( نيروى محرك طبيعت حيات ) تنها از سنگينى و فشار زنجير موقعيت ميكاهد ، عامل دوم باضافه فعاليت مزبور ، حلقه‏هاى زنجير را صيقلى هم مينمايد ، لذا اين عامل ، نشاط و خشنودى مناسب با چگونگى خيالات و رؤياها و مطلق‏هايى كه منظور شده است ، بوجود ميآورد .

عامل سوم مستى‏ها با انواع گوناگونش ، اين عامل شامل هر گونه عامل خنثى كننده هشيارى‏ها و آگاهى‏ها ميباشد . اين همان حقيقت است كه مولوى در ادبيات زير اشاره ميكند :

[ 24 ]

جمله عالم ز اختيار و هست خود
ميگريزد در سر سرمست خود

ميگريزند از خودى در بيخودى
يا به مستى يا به شغل اى مهتدى

تا دمى از هوشيارى وا رهند
ننگ خمر و بنگ بر خود مى‏نهند

عامل چهارم عوامل اجبارى محيطى و اجتماعى در اشكال گوناگونش ،

اين نوع از عوامل ممكن است در دو شكل متفاوت موقعيت تحقق يافته را قابل هضم بسازند : شكل يكم با جلوه‏هاى خوشايند و شايسته كه نه تنها فشار و سنگينى قرارگاه بسته زندگى را ميكاهد ، بلكه آنرا براى انسان شايسته و گوارا هم مينمايد .

شكل دوم آن عوامل اجبارى است كه براى انسان قالب معين ميسازد و او را با با آن انعطافى كه دارد در آن قالب ميريزد ، البته در اين صورت ، مقدار قدرت مكانيسم حيات نقش اساسى را بعهده ميگيرد . هر مقدار نيروى حيات قوى‏تر باشد تحمل قالب بيشتر ميگردد .