راه منطقى انتخاب هدف و وصول به آن ، در ميان حلقه‏هاى زنجيرى عوامل جبرى

پيش از بررسى لازم در عنوان اين مبحث ، مقدمه‏اى را متذكر مى‏شويم :

مسلم است كه هر فرد و جامعه‏اى از انسان‏ها ، در مسير زندگى و تاريخ خود از ميان حلقه‏هاى زنجيرى عوامل جبرى مانند وراثت‏ها و تعليم و تربيت و محيط جغرافيايى و محيط اجتماعى عبور مى‏كند . زنجير عوامل جبرى مزبور بقدرى اهميت در تعيين سرنوشت انسانى نشان مى‏دهد كه حتى در نظر بعضى از انسان شناسان روزنه ضعيفى براى اختيار در هدف‏گيرى‏ها نمى‏ماند . گويى هر فردى كه چشم به دنيا باز مى‏كند و هر جامعه‏اى كه تشكل پيدا مى‏كند ، گام به صحنه‏اى ميگذارد كه هدف‏ها انتخاب شده و وسيله‏هاى آن تعيين گشته است .

اگر اين مسئله را بهمين كلّيّت بپذيريم ، نه تنها ضدّ واقعيّت قابل مشاهده را پذيرفته‏ايم ، بلكه مرگ و نابودى انسان را امضاء نموده و تاريخ انسان را به تاريخ طبيعى مبدل ساخته‏ايم . براى ردّ اين نظريه شوم و در عين حال خيلى سطحى ، كافى

[ 98 ]

است كه چند ورق از سرگذشت بشرى را مطالعه كنيم ، ما در بررسى سرگذشت بشرى با هزاران تحوّلات علمى و عملى فردى و اجتماعى روبرو مى‏شويم كه پيش از وقوع آنها كمترين احتمالى درباره بوجود آمدن آن تحولات ديده نمى‏شده است .

و تنها پس از بوجود آمدن تحولات است كه ما مى‏توانيم علل و انگيزه‏هاى آن‏ها را تشخيص و بررسى نمائيم . اگر در اين مسئله به مطالعات سطحى و انديشه‏هاى زود گذر دلخوش نكنيم ، خواهيم ديد كه در همه طول تاريخ رسالت‏هاى فردى و يا جمعى همواره اقليت‏هايى كه احساس تعهد كرده‏اند ، بر روى هدفهاى تعيين شده و وسيله‏هاى پيش ساخته قلم بطلان كشيده و نمايش جبرى حلقه‏هاى زنجيرى عوامل جبرى را دگرگون ساخته‏اند . آيا اكتشافات و ابتكارات مخصوصا آن قسمت‏هائى كه به رسالت و تعهّد متّكى بوده‏اند ، برهم زننده هدف‏ها و وسيله‏هاى تعيين شده بحسب معلومات رسمى نبوده است ؟ آيا اصلاحات حقوقى ، اخلاقى و اجتماعى ناشى از تعهّدها در دگرگون ساختن هدف‏ها و وسيله‏ها تأثير قاطع در اجتماعات مذهبى نداشته‏اند ؟

درست است كه توجيه امتيازات و نفوذ رفتار ماشينى در تعيين هدف‏ها و وسيله‏ها نقش مؤثّرى دارند ، ولى با اينحال انسان جاندارى است كه بر كنار از حلقه‏هاى زنجيرى عوامل جبرى زاييده مى‏شود و از صفر شروع مى‏كند و اين قدرت شروع از صفر در صورت بقاى اعتدال روانى همراه انسان در جريان است . باضافه اينكه دو عامل توجيه امتيازات و رفتار ماشينى در هر دوره و جامعه‏اى وسايل آگاهى و انتخاب هدف مناسبى در اختيار آدمى مى‏گذارد .

يك نكته اساسى كه بايستى در اين مسئله فراموش نشود ، اينست كه هيچ عامل جبرى برون ذاتى عينى قدرت تفسير و توجيه حيات همه انسان‏ها را در اختيار ندارد ،

همين امروزه ميليون‏ها انسان در جوامع ماشينى با توجيه كردن امتيازات ، براى خويشتن زندگى مى‏كنند و با اينكه شئون و روابط برون ذاتى خود را در ميان حلقه‏هاى بسته شده زنجير عوامل جبرى مى‏بينند ، با اينحال در قاره بسيار وسيع حيات درون ذاتى شكوفان ، زندگى مى‏كنند .

البته مى‏پذيريم كه اكثريت افراد در ميان حلقه‏هاى بسته حركت مى‏كنند ، ولى

[ 99 ]

اين اكثريت حتى اگر به عموم منهاى يك هم افزايش پيدا كند ، از ديدگاه فلسفه انسانى دقيق نمى‏توانند درباره تفسير ماهيت انسانى ، بآن اكثريت تكيه نمايند اگر تفكيك ميان زندگى برون ذاتى يعنى انسان در حال ارتباط با جز خود ، و زندگى درون ذاتى ، امكان پذير نبود ، بدون ترديد سرنوشت تاريخ بشرى دگرگون مى‏گشت و ما امروز شاهد امتيازات و عظمت‏هايى كه دليل پيشرفت انسان هستند ، نبوديم . آيا پيشرفت علمى و ساير شئون حياتى انسان‏ها جز در نتيجه فعاليت‏هاى مغزى كسانى بوده است كه زندگى حيات درونى آنان شكوفان بوده و زندگى برون ذاتى آنان در حلقه‏هاى زنجيرى محيط و آداب و قوانين موضوعه در جريان بوده است ؟

بهمين جهت است كه شناسايى تاريخ يك جامعه با شناخت پديده‏هائى از زندگى كه از خود بروز داده است ، بدون توجه به هدف گيرى‏ها و ديدهاى پوشيده در حيات درونى‏شان ، يك شناسايى ناقص خواهد بود . ما اگر نتوانيم از عهده تفكيك دو نوع حيات درونى و برونى برآييم ، هيچ كارى در راه توسعه ديدگاه بشر انجام نداده‏ايم .

لذا كوشش عظماى مصلح تاريخ و آنان كه رسالت تعهّدى بعهده گرفته‏اند ،

با اشكال و طرق گوناگون ، انسان‏ها را از خشكانيدن حيات درون ذاتى بر حذر داشته و دستور و توصيه اكيد به توسعه منطقى حيات مزبور نموده‏اند .

اكنون مى‏پردازيم به توضيح مبحث اصلى ( راه منطقى انتخاب هدف و وصول به آن ، در ميان حلقه‏هاى زنجيرى عوامل جبرى ) : در مباحث مربوط به تجزيه هدف به عناصر جداگانه ، « دو اصل مهم را براى تشخيص جنبه جبرى و اختيارى هدف و دريافت صحيح قدرت و اختيار و افزودن به آنها » بررسى كرديم ، عمل به آن دو اصل ، مى‏تواند بهترين زمينه كوشش ما در باره تعيين راه منطقى در انتخاب هدف بوده باشد . يعنى ما نخست بايستى دو جنبه جبرى و اختيارى هدف را دقيقا و همه جانبه بشناسيم ، سپس قدرت و اختيار خود را بسنجيم و در راه افزايش قدرت و اختيار و تقليل جنبه جبرى هدف بكوشيم .

در اين زمينه فعاليت ، با نظر به نيروهاى شگفت‏انگيز انسانى و نرسيدن همه

[ 100 ]

رويدادهاى محيطى به جبر صد درصد ، در مقابل نيروهاى متنوع انسانى راهى براى انسان هدف‏گير باز مى‏شود .