توضيحى درباره آيه نور براى درك رابطه خدا با انسان و جهان

اَللَّهُ نُورُ الْسَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فيها مِصْباحٌ اَلْمِصْباحُ فى‏ زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّىٌ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا

-----------
( 1 ) يس آيه 83 و مضمون در المؤمنون آيه 88 .

[ 77 ]

شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضِيى‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ يَهْدىِ الْلَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ الْلَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْى‏ءٍ عَليمٌ 1 .

پيش از ترجمه آيه چند لغت را كه در آن آمده است توضيح مى‏دهيم :

مشكوة جايگاهى در ديوار كه براى گذاشتن چراغ ساخته مى‏شد . مصباح چراغ .

زجاجة شيشه صاف . كوكب درّى ستاره بسيار درخشان .

ترجمه آيه اين است : ( خدا نور آسمانها و زمين است ، مثل نور او [ چنين است ] : چراغى در جايگاهش . و آن چراغ در شيشه صاف و آن شيشه [ كه نور از چراغ گرفته است ] مانند ستاره بسيار درخشان . آن چراغ از درخت مبارك زيتون كه نه شرقى است و نه غربى شعله‏ور گشته است . روغن زيتون آن درخت در روشنگرى است ، اگر چه آتشى به آن تماس نداشته است . نورى بر روى نور . خداوند هر كس را بخواهد به نور خود هدايت مى‏كند . و خداوند براى مردم مثال‏ها مى‏زند و خدا بهمه چيز دانا است ) .

1 خداوند نور آسمانها و زمين است . اين جمله هم وضوح و روشنايى هستى خداوند را بيان مى‏كند و هم احاطه مطلقه او را بر همه اجزاء و نيز مجموع عالم هستى . يعنى چنانكه نور در همه اجسام شفاف نفوذ مى‏كند و آن‏ها را روشن ميسازد ،

بدون آنكه با آن اجسام اتّحاد پيدا كند ، نور خدا هم در همه هستى بدون اينكه اتّحادى با اجزاء آنها داشته باشد ، وجود دارد و روشنگر همه آنها است . با اين تشبيه ، معناى جمله امير المؤمنين عليه السلام كه مورد تفسير ما است ، روشن مى‏گردد :

مع كلّ شيى‏ء لا بمقارنة و غير كلّ شيى‏ء لا بمزايلة .

( او با همه چيز است نه با پيوستگى و غير از همه چيز است نه با گسيختگى ) .

2 آن روشنايى كه وجود جهان و انسان را در صحنه هستى نمودار ساخته است ، نور الهى است .

3 وجود خداوندى روشن‏تر از همه روشنايى‏هاى جهان هستى است ، زيرا

-----------
( 1 ) النور آية 35 .

[ 78 ]

او است روشنايى بخش همه انوار عالم وجود .

آيه‏اى كه شك و ترديد بعضى اشخاص را درباره خدا توبيخ مى‏كند :

« اَفىِ اللَّهِ شَكٌّ » .

( آيا درباره خدا شكى وجود دارد ) .

دليل شدت روشنايى نور خداوندى است .

4 مسلم است كه مقصود از نور در آيه شريفه جنبه وضوح كامل خداوندى در عالم هستى است كه قابل درك بودن هستى مستند به آن نور است . و اگر بخواهيم نور را بطورى تفسير كنيم كه شامل ذات و همه اوصاف جلال و جمال خداوندى بوده باشد ، بايستى كلمه نور را بمعنايى تلقى كنيم كه همه آن حقايق را دربربگيرد ،

و اين معنا امكان‏ناپذير است ، زيرا :

اولا در اين آيه دوبار تذكر داده شده است كه خداوند براى توضيح روشنى هستى خود مثالى را بيان ميكند :

1 « مثل نوره » . 2 « و يضرب الله الامثال » .

ثانيا نور نمى‏تواند شامل قدرت و اراده مثلا بوده باشد ، زيرا هيچ سنخيّتى ميان نور و آن قبيل اوصاف وجود ندارد . و اصرار به اينكه كلمه نور داراى همه آن معانى است ، احتياج به جعل اصطلاح شخصى دارد .

5 تلؤلؤ اين نور از روغن زيتون درخت مبارك زيتونى است كه نه شرقى است و نه غربى ، يعنى از مجراى عامل روشنايى‏هاى طبيعى و از تأثر از طلوع و غروب بر كنار است .

گوشه بى‏گوشه دل شه رهيست
تاب لا شرقى و لا غرب از مهيست

6 اين روشنايى ذاتى است و احتياجى به تمّاس با آتش ندارد .

7 كانون نور چراغى است كه در شيشه صيقلى و صاف قرار گرفته ، اين شيشه از شدت روشنايى مانند ستاره بسيار درخشان است .

8 اين نور را هر كسى نمى‏بيند ، بلكه انسان‏هايى مى‏توانند آنرا ببينند و در روشنايى‏اش مسير تكامل را پيش بگيرند ، كه خود را آماده مشيت الهى براى ارشاد و هدايت نموده‏اند .

[ 79 ]

از اين آيه مبارك هر دو رابطه ( رابطه خدا با جهان هستى [ 1 ] و رابطه خدا با انسان ) روشن مى‏گردد . رابطه خدا با انسان ، از تشبيه انسان به مصباح ( چراغ ) استفاده مى‏شود ، باين معنى كه اين موجود قابل رشد و كمال داراى حقيقتى به نام دل است كه استعداد پذيرش نور الهى را دارا مى‏باشد . عظمت دل و نيروها و فعاليت‏هاى بى‏نهايت آن و روشنايى‏هاى خيره كننده‏اى كه در موقع درخشش در دل ، همه جهان هستى را روشن مى‏سازد ، چراغ بودن دل را بعنوان كانون نور ربّانى اثبات مى‏كند .

آوازه جمالت از جان خود شنيديم
چون باد و آب و آتش در عشق تو دويديم

اندر جمال يوسف گر دستها بريدند
دستى به جان ما بر بنگر چه‏ها بريديم

در منابع معتبر اسلامى نورانى شدن قلب آدمى بوسيله انجام وظايف عبوديت بقدرى فراوان است كه احتياجى به تفصيل آنها ديده نمى‏شود . بعنوان نمونه : به دو روايت بسيار معروفى كه مى‏گويد :

اتّقوا فراسة المؤمن فانّه ينظر بنور اللّه .

( مراعات كنيد درك هشيارانه مؤمن را ، زيرا او با نور خداوندى مينگرد ) .

« لا يسعنى ارضى و لا سمائى و لكن يسعنى قلب عبدى المؤمن » .

( نه زمين و نه آسمان گنجايش مرا ندارد ، ولى قلب بنده با ايمان من گنجايش مرا دارا است ) . اشاره ميكنيم :

مطلب مهمّ ديگرى كه در آيه نور وجود دارد ، اينست كه در اين آيه ارتباط خدا با هر دو قلمرو انسان و جهان تذكر داده شده است .