هجوم سوختگان لب‏تشنه به چشمه آب حيات بود ، يا انتخاب زمامدار ؟

انتخاب على بن ابيطالب ( ع ) براى خلافت ، داستانى بس شگفت‏انگيز است كه هر مطّلعى از تاريخ بشرى با نظر همه‏جانبه و دقيق در آن ، اعتراف خواهد كرد كه چنين انتخابى در هيچيك از جوامع وجود نداشته است ، و گمان نميرود كه تاريخ حتى در آينده هم چنين انتخابى را به خود ببيند . بايد اولا وضع آن دوران را به خوبى مجسم كنيم كه جامعه اسلامى پس از آنهمه شكوفايى در زمان پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله چه روزهاى تيره و تارى بر خود ديد و از آن همه عظمت‏ها و ارزش‏هاى انسانى كه در اعضاى متشكل اجتماع درخشيدن گرفته بود ،

امروز اثرى ديده نمى‏شود . آن تساوى اوتوپيايى و آرمانى اعلاى انسانى در مقابل حق و قانون و عدالت به كجا رفته است ؟ بار ديگر ثروت‏پرستى و مقام‏خواهى و گرايش‏هاى خويشاوندى فضاى جوامع اسلامى را فرا گرفته . قرآن كتاب آسمانى كه از تراكم ثروت و مقام‏پرستى جلوگيرى ميكند ، چرا مورد عمل قرار نمى‏گيرد ؟ متأسفانه به اضافه اينكه انسانى‏ترين و شايسته‏ترين ايده‏ئولوژى و قوانين تدريجا از افق جامعه ناپديد مى‏شود ، نوعى بى‏بند و بارى در مقابل اصول انسانى كه حتى با قطع نظر از اسلام هم مى‏بايست مراعات شود شيوع و رواج پيدا ميكند ،

عظماى مهاجرين و انصار كه شاهد بروز والاترين مختصات انسانى در جامعه اسلامى بودند ، امروز در حال سرگشتگى و ابهام ناگوارى فرو رفته‏اند .

ابوذر در تبعيد جان خود را از دست داده است ، ابوذر كيست ؟ ابوذر يعنى اسلام تجسم يافته در يك فرد انسانى . بيت المال مسلمين طعمه طمعكاران روزگار گشته ، تاريخ بنظر هشيارانشان مركب از سه روز جلوه مى‏كند :

ديروز از بين رفته ، امروز مبهم ، فرداى مجهول مطلق . اميدها بر باد رفته و

[ 327 ]

روزنه‏هاى خروج از بن‏بست مسدود گشته است . تنها اميدى كه براى مردم آگاه جامعه مانده است وجود عده‏اى از مهاجرين و انصار است كه چشم به على بن ابيطالب دوخته عامل اميد به آينده را در وجود او دريافته‏اند .

عثمان از دنيا مى‏رود ، ولى ريشه‏هاى انسانى اسلام كه در اعماق دل‏ها و عقول وفاداران آن دين الهى فرو رفته است ، نخشكيده و با مشاهده وجود على بن ابيطالب جوانه‏ها مى‏زند و از آب حيات اميد به زمامدارى على كه بى‏ترديد در شرف تكوّن است ، سيراب مى‏گردد .