شرك در عبادت و گرايش‏ها

پس از آنكه فطرت خالص و دلايل عقلى روشن اثبات كرد كه جهان هستى بيش از يك خدا ندارد و هيچ موجود ديگرى نمى‏تواند شريك او بوده باشد ، اين حكم قطعى هم ثابت مى‏شود كه هيچ موجودى اگر چه در حدّ اعلاى كمال بوده باشد ، شايستگى پرستش و گرايش‏هاى عبوديت را ندارد . براى توضيح بيشتر مى‏گوئيم : معناى عبادت چنانكه از موارد استعمال آن بر مى‏آيد ، عبارت از خضوع و تسليم نهايى در برابر معبود است كه از احساس وابستگى وجود و كمال پرستش كننده به معبود ناشى مى‏گردد .

از اين تعريف اجمالى روشن مى‏شود كه معبوديت شايسته هيچ موجودى جز خداى يگانه نيست ، زيرا عنايت‏كننده هستى و كمال ، كسى جز ذات پاك ربوبى نيست . اينكه عنايت‏كننده هستى خداى بزرگ است ، جاى ترديد نيست ، اما پديده كمال ، اگر چه بنظر مى‏رسد كه پيامبران و اولياء اللّه و مربيان مى‏توانند انسان‏ها را به كمال نايل بسازند ، ولى اين مسئله را نبايستى بطور ساده و بدون تحليل دقيق پذيرفت ، زيرا مقصود از اينكه شخصيت‏هاى الهى و رهبران راه كمال مى‏توانند اسنان را به رشد و عظمت برسانند ، اينست كه آنان مى‏توانند واسطه فيض كمال از خدا به انسانها بوده باشند ، چنانكه علل طبيعى واسطه فيض هستى از خداوند هستى بخش به معلولات خود هستند . و با اينحال وجود و تحرك همه معلولات از آن خدا است .

همچنين است وساطت رهبران الهى در سازندگى نفوس و عقول آدميان . اين تفاوت ميان معلولات عالم طبيعت و انسان‏هايى كه رشد و كمال را از رهبران الهى مى‏پذيرند ،

وجود دارد كه هيچ معلولى مانند انسان كه توجه به رهبر و واسطه كمال خود دارد ،

آگاهى و توجهى به علت طبيعى خود ندارد ، كه برگردد و او را مورد احترام و

-----------
( 1 ) انجيل يوحنا ، اصحاح اول .

[ 54 ]

تعظيم قرار بدهد . اين احترام و تعظيم به رهبران و مربّيان الهى كه امرى است فطرى و عقلانى ، غير از پرستش و عبوديت است كه تنها شايسته مقام شامخ ربوبى است .

كسانى كه پديده احترام و تعظيم را نميتوانند از پرستش تفكيك كنند ، مناسب است كه مقدارى در پديده‏ها و فعاليت‏هاى روانى خود مطالعه و بررسى نمايند . با دقت كافى درباره اين پديده‏ها روشن خواهد شد كه پرستش و عبوديت بدون احساس وابستگى وجود و تسليم و خضوع نهايى در برابر معبود ، امكان‏پذير نيست ، در صورتى كه احترام و تعظيم به وسايط كمال و خيرات جز اشتياق و آرزو و تكاپو براى شكوفان ساختن استعداد پذيرنده اعتلا و ترقى منشأ ديگرى ندارد كه اگر توفيق دست بدهد با آن رشد و كمال راهى لقاء اللّه خواهد گشت . اين نكته مهم را هم در نظر بگيريم كه صفا و خلوص روحى وقتى بحدّ اعلا مى‏رسد ، چنانكه در پيشوايان الهى مانند پيامبران و ائمه معصومين عليهم السلام ، ديده مى‏شود ، تعظيم و گرايش خاصّى را به آن مقربان درگاه الهى بوجود مى‏آورد ، نه به معناى پرستش آنان ، بلكه باين معنى كه وجود آنان بجهت تصفيه درون و گذشت از هوى و هوسها شايسته جلوه عظمت‏هاى الهى گشته است ، در حقيقت اين تعظيم و گرايش هم براى آن خداى توانا است كه آن انسان‏هاى برين را جلوه‏گاه عظمت خود قرار داده است . ميدانيم كه آيات الهى كه در آفاق و انفس مطابق گفته قرآن :

سَنُريهُمْ آياتِنا فى الْآفاقِ وَ فى‏ اَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ اَنَّهُ الْحَقُّ 1 .

( ما بزودى آيات خود را در آفاق و انفس ( جهان برونى و درونى ) بآنان نشان خواهيم داد ، تا براى آنان روشن شود كه تنها حق او است ) .

در همه موجودات عالم هستى يكسان نيست يك دانه شن آيتى است ،

انديشه‏هاى سازنده ترقى‏ها و تكامل‏ها هم آيتى است . آيا دو آيت از نظر نشان دادن عظمت الهى يكى است هيچ انسان عاقل و آگاهى با اختيار خود براى رسيدن بيك دانه شن نمى‏كوشد ، با اينكه آن هم بنوبت خود آيت و دارنده لباس هستى

-----------
( 1 ) فصلت آيه 53 .

[ 55 ]

است كه خداوند هستى آفرين بر او پوشانيده است . امّا انسانها مى‏كوشند خود را به كمالات عالى انسانى كه آيات خداوندى است برسانند ، آيا اين كوشش بدون اشتياق بآن آيات و تعظيم آنها امكان‏پذير است ؟ اين اشتياق و تعظيم از نوع عبادت مشركانه نيست ، و چون اصل اينست كه همه خوبى‏ها و كمالات از خدا سرازير مى‏شود ، پس در حقيقت آن گرايش‏ها و علاقه و اشتياق متوجه مقام شامخ ربوبى خواهد بود .