بى‏نياز از حركت و وسيله

هيچ موجودى در قلمرو طبيعت بدون حركت و تغيير نمى‏تواند موقعيت فاعلى ( يا علت و ايجاد كننده معلول ) بخود بگيرد . همچنين عنوان معلوليت و ايجاد شدن يك شيى‏ء ، بدون حركت و تغيير از موقعيت پيشين قابل تصور نيست ، يعنى چنين است جريان طبيعت كه موضوعات و پديده‏ها با نظر به نوع حركت و دگرگونى

[ 83 ]

كه پيدا مى‏كنند ، جنبه علّيت يا معلوليت بخود ميگيرند . اين جريان بهيچ وجه و در هيچ مورد قابل استثناء نيست . بلكه اگر مانند بعضى از فلاسفه ايده‏آليست بگوئيم : نه علتى وجود دارد و نه معلولى ، باز مجبوريم جريان موجودات را از حالتى به حالت ديگر در هر لحظه بپذيريم ، بنابراين ، ما مى‏توانيم در رشته تعاقب رويدادها ، تقدم و تأخر و وابستگى رويدادهاى بعدى به رويدادهاى پيشين را منظور نموده ، قانون مزبور را [ كه هيچ عنوانى و موقعيت جديدى براى شيى‏ء يا اشيائى بدون حركت و دگرگونى امكان‏پذير نيست ] صحيح تلقى كنيم .

خداوند متعال در فاعليت خود ، فوق قانون مزبور و بوجود آورنده آن است ، لذا او از حركت و تغيير براى گرفتن موقعيت فاعلى براى خود ، بى‏نياز است . نيز احتياج به وسيله و ابزار از مختصات آن فاعل است كه هستى و ماهيت و شكل آن موضوعى كه درصدد ساختن آن است ، استقلال داشته و ساخته شدنش به تصرف در آن به كمك وسيله و ابزار نيازمند باشد . و چنانكه در مباحث بعدى خواهيم ديد :

فاعليت خداوندى ابداع و انشاء است كه تمام موجوديت همه كائنات را بى‏سابقه هستى بوجود آورده است . در اين مورد نيز به صحنه درون خود مراجعه نموده ، نمونه چنين فاعليت را مى‏بينيم .

براى تعقّل عدد 2 هرگز نيازى به وسيله و ابزار نداريم [ 1 ] . توضيح ديگرى را براى اينگونه فاعليت در مبحث ابداع بيان خواهيم كرد . 32 بصير اذ لا منظور اليه من خلقه ( اوست بيناى مطلق بى‏احتياج به ديدگاهى از مخلوقاتش ) .