دليل چهارم بررسى و قضاوت روح يا من

گاهى ما درباره اجزاء برونى خود بررسى و قضاوت مى‏كنيم ، مانند اينكه انگشتان دست راست خود را با انگشتان دست چپ مقايسه نموده و درباره كارآيى آن دو قضاوت مى‏نمائيم . همچنين قدرت بينايى و شنوايى و چشايى خود را با يكديگر مقايسه و درباره قدرت و نتايج آن‏ها داورى مى‏كنيم .

گاه ديگر مى‏توانيم نيروها و فعاليت‏هاى درونى‏مان را در برابر هم نهاده و آنها را با يكديگر مقايسه نمائيم ، مانند مطرح كردن وجدان و تعقل و احساسات و

[ 145 ]

اراده و خوددارى و تخيل و تجسيم ، براى مقايسه و شناخت كميّت و كيفيت فعاليت آنها ، و ترجيح بعضى از آنها به بعضى ديگر .

مسلم است كه عامل بررسى و قضاوت نمى‏تواند يكى از اين امور كه خود مورد تحقيق و قضاوت است ، بوده باشد . ممكن است گفته شود كه اين عامل يكى از فعاليت‏هاى مغزى ما است كه با تكيه به تجربه‏ها و معلومات اندوخته شده ، بررسى و قضاوت مزبور را انجام مى‏دهد . اين مطلب صحيح است ، ولى عمل مزبور منحصر باين مرحله نيست ، بلكه ما فعاليت عالى‏ترى را هم در درون خود مشاهده مى‏كنيم و آن اينست كه ما حتى مى‏توانيم خود آن عامل بررسى و قضاوت را هم براى تحقيق و داورى برنهيم .

تحقيق ما در اين مرحله به اين نحو است كه آيا خود عامل تحقيق و قضاوت در بررسى‏ها و داورى خود روش منطقى صحيح داشته است يا نه ؟ اين عامل و به اصطلاح قاضى بالاتر چيست ؟ ممكن است اين عمل با نظر به پرسش از صحّت و منطقى بودن بررسى و قضاوت حالت صعودى داشته باشد . در اين صورت تجرد « من » روشنتر مى‏گردد .