9 رابطه ملكوتى

فَسُبْحانَ الَّذى‏ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْى‏ءٍ وَ اِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 1 .

( پاكيزه خداوندى كه ملكوت همه اشياء به دست او است و بسوى او بر مى‏گرديد ) .

در تفسير ملكوت مطالب زيادى گفته شده است . ميتوان يك معناى كلّى و جامع از همه آنها را به اين مفاد در نظر گرفت : روى ماوراى طبيعى اشياء ، به توضيح اينكه عالم هستى مانند « من » انسانى دو روى دارد :

يك روى خلقت عينى كه عالم خلق نيز گفته ميشود ، چنانكه روى مجاور طبيعت « من » را سطح طبيعى آن مى‏گويند .

دو روى امر و ماوراى خلقت عينى كه در « من » سطح عميق و به اصطلاح ابن سينا « روى به برسو » گفته ميشود .

روى امر عالم هستى كه مانند بنياد و روح عالم است ، ملكوت آن است كه بيان كننده رابطه مالكيت مطلقه الهى با روى ماوراى طبيعى نيز مى‏باشد . اين رابطه تصورات بعضى از فلاسفه را كه گمان مى‏كنند : خدا سلطه‏اى بر اصول و بنياد اصلى هستى ،

مانند هيولى و غيره ندارد ، باطل و مردود مى‏شمارد . خلاصه اين رابطه بيان‏كننده سلطه مطلقه خداوندى بر همه سطوح و اصول بنيادين عالم هستى مى‏باشد .