انتخابى كه رشديافتگان با همه قواى عقلانى و سطوح وجدانى در آن شركت كردند

آيا در طول تاريخ تاكنون ، آنجا كه انتخاب زمامدار و رهبر به اختيار مردم گذاشته شده است ، انتخابى را سراغ داريد كه همه رشديافتگان با همه قواى عقلانى و سطوح وجدانى در آن شركت نموده و آن فرد را به زمامدارى يا رهبرى خود برگزينند ؟

با نظر به اختلاف شديد مردم در اميال و خواسته‏هاى طبيعى و آرمان‏هاى زندگى و هدف‏هاى اعلاى حيات وابسته به مجموع هستى مربوط به هستى آفرين .

و با نظر به تنوع آراء و عقايد انسان‏ها در معناى قانون شايسته زندگى در حيات ،

و با نظر به عدم اتحاد مردم در تفسير زمامدار و رهبر صالح براى اجتماع ،

هيچگونه انتخابى را در تاريخ نمى‏توان پيدا كرد كه از آن اكثريت و اتفاق‏نظر واقعى برخوردار شود كه همه انتخاب‏كنندگان بتوانند فلسفه قانع‏كننده‏اى درباره شايستگى همه‏جانبه شخص انتخاب‏شده بيان نموده ، همه چون و چراهاى مربوط به آن انتخاب را پاسخ واقعى بدهند .

بلى ممكن است اكثريتى براى برگزيدن شخصى كه بنظرشان مطلوب

[ 329 ]

جلوه كرده است ، يك يا چند سئوال محدود و سطحى را پاسخ بگويند ، ولى اگر بخواهيد همه چون و چراها را درباره موضوع مزبور تا عميق‏ترين ريشه‏هاى آنها ادامه بدهيد ، هرگز موفق به شنيدن پاسخ‏هاى قانع‏كننده به آن همه سئوالات ،

نخواهيد گشت .

در اين موارد رسم انسان‏ها بر اين بوده است كه با يك پاسخ اجمالى از ادامه پرسش‏ها جلوگيرى نمايند و خود را راحت و ديگران را ساكت كنند ، آن پاسخ اجمالى اينست كه شخص انتخاب‏شده بهترين شخص در برابر اشخاص موردنظر براى انتخاب شدن مى‏باشد . اين مدّعا را با جمله زير اثبات ميكنند كه :

اين پاسخ را سبك نشماريد ، زيرا مدتى است كه نسبى‏بودن ارزش‏هاى بشرى مانند نسبى‏بودن علم و معرفت ثابت شده است با توجه باين جريان مستمر تاريخ است كه در هنگام مطالعه انتخاب على بن ابيطالب ( ع ) به زمامدارى ، با شگفت‏انگيزترين پديده اجتماعى روبرو مى‏شويم . ما طبق همه تواريخ معتبر انتخابى را درباره على ( ع ) شاهديم كه عمده شركت‏كنندگان در آن انتخاب و حتى مردم جوامع دور از مركز انتخاب كه از اين حادثه تاريخى مطلع شده‏اند ، با همه قواى عقلانى و سطوح وجدانى در آن انتخاب شركت ، يا رضايت به آن داشته‏اند ، جز معدودى از هوى‏پرستانى كه آلت دست چنگيزصفتان زمان خود بوده‏اند .

از اين نكته غفلت ننمائيم كه منظور ما آن نيست كه يك يك افراد راضى و شركت‏كنندگان در انتخاب امير المؤمنين عليه السلام فلسفه‏ها خوانده و همه علوم انسانى را آموخته و همه عقايد و احكام و اخلاق و فلسفه اسلامى را با وضوح كامل پذيرفته دست به انتخاب على ( ع ) زده‏اند . بلكه مقصود ما اينست كه پيشتازان جوامع اسلامى آن زمان كه از آگاهى‏هاى وسيع و عميق درباره قانون و رهبر و زمامدار و اجتماع مخصوصا از ديدگاه اسلامى برخوردار بودند ، با تمام قواى عقلانى و سطوح وجدانى به انتخاب على ( ع ) هجوم آورده‏اند .

هجوم همه پيشتازان يك جامعه كه داراى افكارى نافذ و ذهنى روشن و وجدانى

[ 330 ]

سالم و آزاداند در حقيقت مساوى هجوم همه انسان‏هاى آن جامعه مى‏باشد و بديهى است كه در اين فرض كسى كه تخلف از مسير پيشتازان مى‏نمايد ، از همه اصول بنيادين و قوانين سازنده جامعه منحرف مى‏گردد .