6 رابطه حفظ

اِنَّ رَبّى عَلى كُلِّ شَيْى‏ءٍ حَفيظٌ 1 .

( قطعا ، خداى من حفظ كننده همه اشياء است ) .

وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْى‏ءٍ وَكيلٌ 2 .

( و او بر همه اشياء وكيل است ) .

اين رابطه بيان‏كننده يكى از عالى‏ترين و اساسى‏ترين مسائل الهيات است كه مردم معمولى از درك آن محرومند . در تفكرات معمولى چنين است كه خداوند موجودات را آفريد و سپس دست از كار كشيد و اكنون در يك جايگاه بسيار بالائى

-----------
( 1 ) هود آيه 57 .

-----------
( 2 ) الزمر آيه 62 .

[ 73 ]

آرميده است . اين يك پندار بسيار ساده لوحانه‏ايست كه تأثير زيادى در محروم نمودن انسان‏ها از خداشناسى و بهره‏مند شدن از مقام ربوبى داشته است . در اين جمله زير دقت كنيم :

من خدا را بعنوان حافظ و نگهدارنده قوانين ميشناسم اين جمله‏ايست كه يكى از مشهورترين فيزيكدانان قرن ما گفته است . و اگر درست تتبع كنيم خواهيم ديد : مضمون جمله فوق مورد اعتقاد اكثر جهان‏بينان دقيق است .

معناى اين جمله چنين است كه واقعيت قانون چيزى جز يك قضيّه كلّى ذهنى كه از جريان رويدادهاى جهان هستى انتزاع شده است ، نيست . يعنى قضيه كلبه‏اى بعنوان قانون در جهان عينى ، بهيچ وجه قابل مشاهده نيست ، آنچه كه هست رويدادها و روابط منظمى است كه در جهان عينى مورد مشاهده و تصرف ما است . اين رويدادها و روابط با همين امور جزئى در جريان هستند كه حتى يك ميليونم لحظه در يك حال نيستند . و هيچ يك از آن امور ، حادثه آينده را از نيستى بوجود نميآورد .

در نتيجه اين سئوال پيش مى‏آيد كه دوام حركت رويدادها بطور منظم و ثابت به كدامين عامل مستند است ؟ و اين پاسخ كه نظم و ثباتى در هستى در كار نيست ،

مساوى ناديده‏گرفتن همه علوم است كه تاكنون برترين وسيله زندگى و پيشرفت بشرى بوده است .

همچنين اين پاسخ كه نظم و ثبات در واقعيت خود هستى است ، قانع كننده نيست ، زيرا ثبات با تغير و حركت دائمى هستى تناقض روشنى دارد كه قابل حل و فصل نيست و پديده نظم كه عبارت است از هماهنگى يك عدّه اجزاء ، با نظر به سه موضوع قابل تصور است :

موضوع يكم واقعيت خود اجزائى كه جريان منظم دارند ، اين موضوع صحيح نيست ، زيرا هيچ يك از رويدادها جز خاصيت و شئون مخصوص بخود ،

چيز ديگرى را نه از گذشته و نه از آينده دربر ندارد كه از هماهنگى مجموع آنها نظمى نمودار گردد ، زيرا فرض اينست كه اجزاء عالم هستى دو ميليونم لحظه در

[ 74 ]

يك حال و وضع نيستند و اثبات يك طناب ممتد كه اين رويدادها مانند حلقه‏هائى يكى پس از ديگرى در آن به جريان افتاده باشند ، جنبه علمى ندارد . با اينحال اين نظم و ترتيب از كدامين عامل سرچشمه مى‏گيرد ؟

موضوع دوم غايت و هدف است كه مى‏تواند جمعى از اجزاء را با همديگر هماهنگ بسازد . اشخاصى كه از نظر علمى يا فلسفى يا عقيدتى اين غايت و هدف اثبات براى آنان شده است ، مى‏توانند نظم را مستند به آن نموده و پاسخ سئوال فوق را بدهند .

موضوع سوم عامل فوق اجزاء در جريان ، مانند عامل مديريت ( بنام عقل يا « من » يا شخصيت ) كه حركات و سكنات و ساير شئون حيات آدمى را با نظر به خود حركات و شئون و هدف‏هاى حياتى به نظم و ترتيب درمى‏آورد . و بهر دو تقدير مسئله آگاهى و هدف‏گيرى است كه ميتواند بوجود آورنده نظم و هماهنگى در جهان هستى بوده باشد . اينست معناى اينكه « خدا نگهدارنده قوانين » و « خدا وكيل موجودات » است .