نوع يكم اعتقاد ايستا

مقصود از اين نوع اعتقاد عبارتست از رسوب كردن يك قضيه كلى پذيرفته شده در روان انسان كه در عين رسوب و ركودى كه دارد ، دست به تحريكات در مسائل مربوط به آن قضيه ميزند ، ولى بجهت خاصيت ايستائى كه دارد ، با تعين مخصوص به خود شناخت مسائل مربوطه را محدود و مشخص ميسازد . بعنوان مثال : اگر يك متفكر درباره طبيعت انسان به اين قضيه معتقد شود كه انسان طبيعتاً شر و پليد و خودخواه است ،

چنين متفكرى هر مسئله‏اى از مسائل انسانى را كه سر راهش قرار بگيرد ، با همان عقيده تفسير و توجيه خواهد كرد ، در نتيجه شناخت‏هاى وى تحت تأثير اعتقاد مزبور درباره طبيعت انسان رنگ بدبينى خواهد داشت ، بعبارت ساده‏تر اگر هر يك از شناخت اين متفكر را درباره انسان و شئون به رودخانه‏اى تشبيه كنيم آب اين رودخانه‏ها از بخارهائى كه از درياى آن عقيده متصاعد مى‏شود تأمين ميگردد و پس از جريان در سطوح روانى و فعاليت در روابط

[ 245 ]

اجتماعى به سوى درياى همان عقيده سرازير خواهد گشت .