تعميم ديدگاه علمى

شرط كليت قضيه تنها براى صحت يك قانون علمى است ، باين معنى

[ 299 ]

كه فقط قانون علمى است كه احتياج به كليت دارد ، نه هر مسئله و ديدگاه علمى ما مى‏ميتوانيم قرار گرفتن ذهن را در برابر يك موضوع در جريان علمى بدين ترتيب توضيح بدهيم .

1 آمادگى ذهن به دريافت موضوع به انگيزگى عواملى كه در مبحث يكم توضيح داده‏ايم . براى اين آمادگى بايستى شرايط ضرورى ذهن و موانعى را كه ممكن است از برقرار گشتن ارتباط ميان ذهن و موضوع جلوگيرى كند ،

در نظر گرفت . بعنوان مثال : اگر ذهن يك بررسى كننده ، موضوعى را كه ميخواهد مورد شناخت علمى قرار بدهد ، قابل وصول علمى نميداند ، اين طرز تلقى درباره موضوع ، مانعى است ذهنى كه سطح ذهن بررسى كننده را اشغال نموده است و چاره‏اى جز اين وجود ندارد كه نخست اين مانع بايد برطرف شود . چنانكه براى بوجود آمدن اشتياق و اراده دريافت علمى موضوع ،

بطور قطع انگيزه منطقى ضرورت دارد و بدون آن انگيزه ارتباط ميان ذهن و موضوع سطحى بوده ، محصولى جز خيال و پندار و بازيگريهاى بى‏اساس ذهن نتيجه نخواهد داد .

2 در استمرار لحظات ارتباط ، همواره نوعى فعاليت ذهنى ضمنى صورت ميگيرد كه ممكن است بررسى‏كننده بهيچ وجه متوجه آن فعاليت نباشد .

اين فعاليت را ميتوانيم قضيه‏سازى اصطلاح نمائيم مثلا در امتداد ارتباط براى بررسى درباره يك جاندار با ده‏ها پديده و حركات و روابط روبرو ميشويم كه هريك از آنها در مجراى اصول و قوانينى معين بجريان ميفتند .

مانند اينكه منظور ما از تحقيق جاندارى كه مورد بررسى ما است ، فقط از نظر بازتاب عضوى آن در برابر حرارت است ، در مسير بدست آوردن اين منظور سرعت و كندى حركات حيوان را مى‏بينيم ، باضافه اينكه حركت سريع را از حركت كند تشخيص ميدهيم ، ضمناً علت آن دو نوع حركت را هم درك ميكنيم ، اگر چه هدف اصلى ما نه تشخيص نوع حركت است و نه درك علت

[ 300 ]

آن . ولى چه آگاهانه و چه نا آگاه ، دو قسم قضيه‏سازى در ذهن ما بجريان ميفتد :

يكى اينكه اين حركت سريع‏تر از آن حركت است ، آن ديگرى كندتر از اين حركت است . دوم اينكه علت حركت سريع شدت تأثير عامل گريز است كه حيوان را وادار به حركت سريع‏تر مينمايد .

3 بهره‏بردارى از اين قانون ذهنى كه پديده‏ايكه بعنوان يك معلول در جهان عينى بروز ميكند ، با تكرار علت حتماً همان معلول تكرار ميگردد لذا اين معلول يك پديده منحصر به فرد ، در جهان عينى نيست . پس بايد به استقراء و تجربه پرداخت و اين معلول را در شرايط و موقعيت‏هاى مختلف مورد بررسى قرار داد .

4 اگر از استقراء و تجربه‏هاى فراگيرنده همه موارد ، توانستيم بيك قضيه عمومى كه در همه موارد صدق ميكند ، برسيم ، ما قانون كلى آن موارد را بدست آورده‏ايم . ملاحظه ميشود كه كليت از مرحله چهارم يعنى از ارتباط علمى با موضوع انتزاع ميشود ، در صورتيكه همه مراحل ما قبل مرحله چهارم در بوجود آمدن جريان علمى ضرورت داشته است .

5 هنگاميكه قانون كلى از استقراء و تجربه‏ها بدست آمد ، يك عده پديده‏ها بعنوان شرايط و موانع مفاد قانون نيز مطرح ميشوند .