4 خودخواهى عامل شناخت

اين عامل غير از عامل ادامه زندگى براى شناخت است ، زيرا تحصيل شناخت براى ادامه زندگى مربوط به شرايط و موانع خود زندگى است كه با واقعيات و حقايق جارى در محيط و اجتماع ، مشخص و معين ميگردند ،

در صورتيكه خودخواهى عامل بسيار گسترده و متنوع است كه كارى با واقعيات و حقايق ندارد ، آنچه كه براى انسان خودخواه رسميت كامل دارد ، خود او است با خواسته‏هاى بى‏حد و مرزش . بنابراين ، ممكن است انسان با عامل خودخواهى شناخت‏هايى را پى‏گيرى كند كه بهيچ‏وجه مربوط به متن زندگى و ادامه آن نباشد . در توضيح اين عامل نكته بسيار مهمى را بايد متذكر شويم

[ 236 ]

و آن اينست كه ما نبايد عامل خودخواهى براى شناخت را يكنوع معين تلقى نمائيم ، زيرا خواستن خود با نظر به چگونگى هويتى كه انسان خودخواه براى خود در نظر گرفته است ، به اقسام گوناگونى تقسيم ميگردد :

1 كسى كه هويت خود را يك حقيقت شخصى تلقى كرده و آن را هدف و ديگران را وسيله ميداند ، بدون ترديد اين تلقى در كميت و كيفيت و شناخت‏هاى او منعكس ميشود .

2 آن انسانى كه هويت خود را حقيقتى وابسته به جامعه ميداند و نفع و ضرر را ميان خود و مردم جامعه مشترك ميداند ، بطور قطع شناختهاى او كلى‏تر و ناب‏تر و تحصيل آن در نظرش بعنوان يك وظيفه انسانى تلقى ميگردد كه خود را متعهد انجام آن ميداند .

3 كسى كه خود را در دوران زندگى يك حقيقت هدفدار ميخواهد ،

بدون ترديد در تلاش‏هايى كه براى بدست آوردن آن هدف بوسيله شناختها انجام خواهد داد ، اثر گذاشته و در تعيين كميت و كيفيت آن شناخت نقش اساسى خواهد داشت .