13 علم انفعالى

براى علم انفعالى دو معنى را ميتوان در نظر گرفت :

[ 312 ]

معناى يكم همان تأثر و بازتاب انعكاسى از واقعيات و فعاليتهاى ذهنى وابسته به عوامل و انگيزه‏هاى خارج از ذات .

معناى دوم هر گونه علم وابسته است اگر چه از ذات انسانى بجوشد ، زيرا علمى كه از ذات آدمى ميجوشد ، اگر چه نوعى استقلال از خود نشان ميدهد و ما فوق انفعال از عوامل و انگيزه‏ها بنظر ميرسد ، با اينحال چون ذات وابسته به خدا است ، لذا نمى‏تواند آن استقلال را داشته باشد كه بكلى ما فوق پذيرش و انفعال بوده باشد ، رشديافتگان كاروانيان مسير شناخت ، اين وابستگى را هم در جوشش معرفت و هم در پايان مراحل آن ، بخوبى در مى‏يابند . دقت فرمائيد :

خاتم ملك سليمانست علم
جمله عالم صورت و جانست علم

مولوى آيا علم كه جان جهان است ، مى‏تواند بدون سنخيت وارد جان آدمى شود ؟ سنخيت جان آدمى با علم كه جان جهان است ، نميتواند به چيزى جز شايستگى جان آدمى به گرديدن از مرحله يك جاندار به مرحله والاى كل جهان موفق و نائل گردد . و اما وابسته بودن آغاز و پايان علم همانست كه باز مولوى در ابيات زير گوشزد ميكند :

قطره علم است اندر جان من
وارهانش از هوى و ز خاك‏تن

قطره دانش كه بخشيدى ز پيش
متصل گردان بدرياهاى خويش