نتيجه يكم

در نمونه گروه يكم كه از صدها آيه متجاوز است ، مى‏بينيم كه صراحتا نگرش در عالم طبيعت را به دارندگان عقل و خرد نسبت ميدهد . مسلم است كه نگرش با تعقل بدون بررسى تجزيه‏اى و تركيبى در جهان طبيعت و بدون شناخت اصول و قوانين حاكم در آن امكان‏پذير نميباشد . همچنين هر دو روش تجزيه‏اى و تركيبى بدون تكيه بر مشاهدات و تجربه‏هاى عينى قابل تحقق نخواهد بود . بنابراين شناخت تحليلى و تركيبى طبيعت ، عبارت ديگرى از خواندن قرآن و تفكر مفيد براى گرديدن در آن است . در تفسير فخر رازى در توضيح اين آيه اَ فَلَمْ يَنْظُرُوا اِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاها ( آيا اين مردم در آسمان كه بالاى سرشان قرار گرفته است ، نظر نينداخته‏اند ، [ تا ببينند و بدانند ] كه ما آنرا چگونه بنا كرده‏ايم ) ، داستانى را نقل ميكند و ميگويد :

« عمر بن حسام كه در نزد عمر ابهرى علم هيئت ميخواند ، روزى يكى از فقها از وى پرسيد كه امروزها به چه كارى مشغولى ؟ عمر بن حسام گفت : آيه‏اى از قرآن را تفسير ميكنيم و آيه مزبور را به آن فقيه خواند » . بى‏علت نبوده است كه دانشمندان اسلامى طبيعت را كتاب تكوينى و قرآن را كتاب تدوينى

[ 78 ]

ناميده‏اند . هيچ يك از اين دو كتاب محتواى واقعى خود را بدون مطالعه واقعى ديگرى نشان نمى‏دهد .