مقام پرستى آدمى را چنان نابينا مى‏سازد كه آشناترين آشنايان را نمى‏شناسد

اينست يكى از كثيف‏ترين نتايج بيمارى مقام‏پرستى كه همه ارزش‏ها و اصول انسانى را پايمال ميسازد و شناخته شده‏ترين و آشناترين فرد را براى شخص مقام‏پرست مجهول و ناشناخته و بيگانه مينمايد . آرى زبير أمير المؤمنين را را بهتر از همه مى‏شناخت ، نه تنها زبير ، بلكه حتى طلحه هم على بن ابيطالب را مى‏شناخت ، تنها كسى را كه اين دو نفر نمى‏شناختند ، خودشان بودند ، يعنى خودشان را نمى‏شناختند و با موجوديت خود آشنائى نداشتند كه آن نفسى كه در درون داشتند چيست ؟ و نميدانستند اين نفس موقعيكه در محراب مقام‏پرستى به سجده ميفتد ، نه تنها على بن ابيطالب شايسته‏ترين انسان براى حكومت و رهبرى را درك نميكند ، نه تنها از مالكيت بر خويشتن نيز ناتوان ميگردد ،

بلكه كمال‏برين را هم فراموش ميكند . خلاصه بنا بنوشته ابن أبى الحديد : « على بن ابيطالب موقعيكه در ميدان جنگ در پيكار جمل با زبير روياروى قرار گرفت ،

به زبير فرمود : چه مسئله‏اى ترا وادار كرد كه اين غائله را برپا كنى ؟ زبير گفت :

من خون عثمان را مطالبه ميكنم . أمير المؤمنين فرمود : تو و طلحه موجب ريخته شدن خون عثمان گشته‏ايد ، موقعيت تو در اين حادثه اينست كه خود را براى اجراى حد به ورثه عثمان تسليم نمائى . سپس فرمود : ترا بخدا سوگند آيا بياد دارى كه روزى از پيش من عبور ميكردى و پيامبر بدست تو تكيه كرده بود و او در اين موقع از نزد قبيله بنى عمرو بن عوف مى‏آمد ، پيامبر بمن سلام كرد و به روى من خنديد و من هم به او خنديدم و كارى جز اين نكردم . تو گفتى :

يا رسول اللّه فرزند ابيطالب شوخى را رها نمى‏كند . پيامبر فرمود : ساكت باش فرزند ابيطالب اهل شوخى نيست ، آگاه باش ، تو اى زبير بزودى با على به جنگ و كشتار خواهى پرداخت در حاليكه تو به او ستمكارى . زبير با شنيدن

[ 137 ]

اين سخن استرجاع نموده ( از تصميم به جنگ با على ( ع ) منصرف شد يا جمله اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَيهِ راجِعُونَ را بر زبان آورد و گفت : بلى ، چنين بود ، ولى روزگار اين قضيه را از يادم برده بود ، من از جنگ با تو منصرف مى‏شوم و برگشت . . . » 8 فما عدا ممّا بدا ( پس براى تو چه مانعى از آن اطاعت و بيعتى كه با من داشتى پيش آمده است ) بنا بگفته شارحان نهج البلاغه اولين كسى كه اين جمله را گفته است ،

أمير المؤمنين عليه السلام است . در تفسير اين جمله اگر چه اختلاف نظرى وجود دارد ، ولى جامع همه آن نظرات مختلف اينست كه با اين جمله ميتوان دگرگونى موقعيت شخصى را بررسى نمود كه بهيچ وجه علتى براى آن ديده نمى‏شود .

-----------
( 1 ) شرح نهج البلاغه ابن أبى الحديد ج 2 ص 167 چاپ دار احياء الكتب العربية .

[ 139 ]