نتيجه آياتى كه در اين مبحث مطرح شده است

در آيات مورد بحث چند نوع از دخالت قطب ذاتى در ارتباط با واقعيات بيان شده است :

نوع يكم دخالت معلومات رسمى انسان درباره پديده‏هاى معمولى كه الگوها و جهت خاصى براى انسان تعيين ميكنند و در نتيجه در پديده‏هاى استثنائى همان معلومات آن پديده‏ها را مطابق واقعيت نشان نميدهند ( آيه شماره 1 و 2 و 6 ) در آيه ( 1 ) باز بودن چشمان اصحاب كهف و برخى حركات غير اختيارى آنان ، نمايش زندگى ميداد در صورتيكه آنان بخواب رفته بودند .

نوع دوم دخالت فعاليت‏هاى باريك و دقيق روانى در نمودهايى از وسايل طبيعت كه موجب دگرگونى و تصرف در درك و مشاعر بيننده بوجود ميآورد ، مانند سحر و جادو ( آيه شماره 3 ) .

نوع سوم دخالت تمايلات و آرمانها در كردار و انديشه كه آنها را مطلوب واقعى نشان ميدهد . تمايلات و آرمانهاى قدرت محورى و خودپرستانه ستمكاران همه كارها و تفكرات آنها را رنگ‏آميزى مينمايد ، آنان همه كارها و تفكرات خود را منطقى و شايسته تلقى ميكنند . حتى در صدد فلسفه بافى

-----------
( 1 ) المنافقون آيه 4 .

[ 82 ]

وقيحانه براى رفتار و پندار خود برميآيند .

نوع چهارم دخالت عوامل پشت پرده طبيعت در نمودهائى از طبيعت كه نمايش آنها را دگرگون مينمايد ( آيه شماره 7 و 8 ) آن گروه از مردم كه در فساد غوطه‏ور ميشوند ، عقل و وجدان خود را پايمال ميكنند ، مشيت الهى نتيجه تبهكارى و فساد آنانرا مانند پرده‏هائى ضخيم جلو چشمانشان ميگيرد و آنانرا از بينائى و تماس صحيح با واقعيات محروم ميسازد .