[ توضيح مترجم ]

گويند چند مرتبه بصره در آب آن غرق شده كه از طرف درياى فارس و كوهستان معروف به سنام آب آن را فرا گرفته است ، و آنچه در تاريخ معروف است غرق بصره در زمان القائم باللّه و القادر باللّه بوده ، كه جز كنگره‏ها و بارگاه مسجد از آب بيرون نبوده است و از دور مرغى را مى‏نمود كه بالاى امواج دريا پرها را گشوده و خوابيده است .

-----------
( 1 ) اين نامها نيز نام شهرهاى ويران شده از عذاب امتهاى مغضوب گذشته است ، و از لحاظ لغوى نيز : بصرة به معنى سرزمين سنگلاخى ، بصيره مصغر آن ، مؤتفكة يعنى محل زير و رو شده و تدمر را هم اگر از مصدر دمار گرفته شده باشد ، به معنى هلاكت و نابودى و ويرانى است .

[ 212 ]

14 الفريسة و من كلام له عليه السّلام في مثل ذلك معرفة النّاس و نظرة إلى المستقبل

أرضكم قريبة من الماء ، بعيدة من السّماء ، خفّت عقولكم ، و سفهت حلومكم ، فأنتم غرض لنابل ، و أكلة لآكل ، و فريسة لصائل . [ 1 214 ]

[ 213 ]

14 شكار از سخنان آن حضرت عليه السّلام است شبيه به همين مطلب

سرزمين شما به آب نزديك و از آسمان [ 2 ] دور است . اين است كه عقلهايتان سبك ، و انديشه‏هايتان سفيهانه است . پس شما هميشه هدف هر تيرانداز و لقمه هر خورنده ، و شكار هر حمله‏ور مى‏باشيد . [ 1 215 ]

[ 2 ] مراد از آسمان جهت فوق و قسمت بالا است . مقصود اينست كه سرزمين شما چون در پستى است از منظره بلند و فضاى باز و گشاده دور است ، و چنين سرزمينها موجب سبكى عقل و سستى اراده و كوتاهى همّت است .

[ 214 ]

[ 1 212 ] ما روي مثل هذا الكلام في مصادر أخرى :

« كتاب الجمل » للشيخ المفيد :

و روى نصر ، عن عمر بن سعد ، عن أبي خالد ، عن عبد اللّه بن عاصم ، عن محمّد بن بشير الهمداني ، عن الحرث بن سريع قال : لما ظهر أمير المؤمنين ( ع ) على أهل البصرة ، و قسم ما حواه العسكر ، قام فيهم خطيبا فحمد اللّه و أثنى عليه و صلّى على رسول اللّه ، و قال :

« أيّها النّاس ، إنّ اللّه عزّ و جلّ ذو رحمة واسعة ، و مغفرة دائمة لأهل طاعته ، و قضى أنّ نقمته و عقابه على أهل معصيته . يا أهل البصرة ، يا أهل المؤتفكة ، و يا جند المرأة ، و أتباع البهيمة رغا فرجفتم ، و عقر فانهزمتم . أحلامكم دقاق ، و عهدكم شقاق ، و دينكم نفاق ، و أنتم فسقة مرّاق .

أرضكم قريبة من الماء ، بعيدة من السّماء ، خفّت عقولكم ، و سفهت أحلامكم ، شهرتم سيوفكم علينا ، و سفكتم دماءكم ، و خالفتم إمامكم ، فأنتم أكلة الآكل ، و فريسة الظّافر ، و النّار لكم مدّخر ، و العار لكم مفخر . يا أهل البصرة ، نكثتم بيعتي ، و ظاهرتم عليّ ذوي عداوتي ، فما ظنّكم يا أهل البصرة الآن ؟ » .

فقام إليه رجل منهم فقال : نظن خيرا يا أمير المؤمنين ، و نرى أنك ظفرت و قدرت ، فان عاقبت فقد أجرمنا ، و إن عفوت فالعفو أحب إلى ربّ العالمين .

فقال ( ع ) : « قد عفوت عنكم ، فإيّاكم و الفتنة ، فإنّكم أوّل من نكث البيعة ، و شقّ عصا الأمّة ،

فارجعوا عن الحوبة ، و أخلصوا فيما بينكم و بين اللّه بالتّوبة » . ( ص 218 )

[ 215 ]

[ 1 213 ] ترجمه روايت منبع ديگر .

« الجمل » نوشته شيخ مفيد ، رحمة اللّه عليه :

نصر ، از عمر بن سعد ، . . . از حارث بن سريع نقل مى‏كند كه گفت : چون امير المؤمنين ( ع ) بر اهل بصره پيروز شد ، و آنچه را سپاهيان گرفته بودند تقسيم كرد ، براى سخنرانى در ميان آنان به پا خاسته پس خداى را سپاس و ستايش كرد ، و بر رسول خدا درود فرستاد ، و گفت :

مردم ، خداى عز و جل داراى رحمتى گسترده ، و آمرزشى پيوسته براى فرمانبرداران خود است ، و چنين فرمان رانده است كه انتقام و كيفرش بر نافرمانان فرود آيد . مردم بصره ، اى مردم شهر زير و رو شده از عذاب الهى ، و اى سپاهيان زن ، و پيروان ستور بانگ برداشته به لرزه افتاديد ، و چون كشته شد پا به فرار نهاديد ، رؤياهايتان كم مايه ، و پيمانتان ناپايدار ، و دينتان دورويى ، و شما بدكارانى هستيد از راه منحرف شده .

سرزمينتان به آب نزديك است و از آسمان دور ، خردهايتان سبك ، و آرمانهايتان ابلهانه است .

بر روى ما شمشير كشيديد ، و خونهاى خود ريختيد ، و با پيشوايتان مخالفت ورزيديد ، در نتيجه خوراك هر خورنده‏اى و شكار هر چنگ اندازنده‏اى هستيد ، آتش ذخيره شده برايتان و ننگ مايه افتخارتان . مردم بصره ، بيعتم شكستيد ، و دشمنانم را يارى كرديد . اكنون چه گمانى داريد با شما انجام دهم ؟

يكى از آنان برخاسته گفت : گمان خير داريم يا امير المؤمنين ، و نظرمان اينست كه چون پيروز شده‏اى و بر ما دست يافته‏اى ، اگر كيفر دهى در برابر جنايت ما است ، و اگر در گذرى كارى كرده‏اى كه پروردگار جهانيان بيشتر دوست دارد .

پس گفت : از شما در گذشتم ، لذا از فتنه‏گرى بپرهيزيد ، چه شما نخستين كسانى هستيد كه بيعت شكستيد ، و در ميان امّت اختلاف افكنديد ، پس از گناه برگرديد ، و با توبه ميان خود و خدايتان را خالص گردانيد .

[ 216 ]