[ توضيحى از ويراستار ]

ابن أبى الحديد در ضمن شرح اين خطبه مى‏نويسد : « بدان كه گفتار آن حضرت ( الآن اذ رجع الحقّ إلى اهله ) تا آخر آن در نظر من بعيد است كه بلافاصله پس از بازگشت از صفّين ايراد شده باشد ، زيرا آن حضرت ، در نتيجه پيشامد حكميّت و نيرنگ عمر و عاص و تغيير اوضاع به نفع معاويه ، و دست از يارى برداشتن ياران ، با وضعى نابسامان و رشته گسيخته بازگشته بود ، در چنين موقعيت ، چنان سخنى گفته نمى‏شود ، مناسبترين موقعيت براى بيان اين سخن ابتداى بيعت كردن با او و پيش از بيرون رفتن از مدينه به بصره مى‏باشد ،

و ليكن رضى رحمة اللّه عليه آنچه را يافته نقل و هر چه شنيده حكايت كرده ، نادرستى از

[ 115 ]

ديگرى است و پيش از او توهم صورت گرفته ، آنچه هم ما گفتيم روشن است . » ( ج 1 ،

ص 143 ) .

آقاى سيّد عبد الزهراء حسينى مى‏گويد : اشتباه از ابن ابى الحديد است و استادم شيخ هادى پاسخ او را داده و امير المؤمنين كسى نيست كه تحت تأثير شرايط سخن بگويد و اين جمله استفهام انكاريست . مى‏خواهد بفرمايد حال كه حق به اهل خود بازگشته ، پس چرا اختلاف و درگيرى بايد پيش بيايد ؟ ( مصادر ، ج 2 ، ص 18 ) .

ليكن چنانچه كسى با بينش تاريخى و طرز تفكّر قرآنى امام آشنا باشد ، مى‏داند كه امام نه در نتيجه شكست و پيروزى دچار يأس و غرور مى‏گردد ، نه اين سخن را به عنوان گله و شكايت سؤال كرده است ، بلكه امير المؤمنين از هر فرصتى براى آموزش استفاده مى‏كند و چون قطبى ثابت و كوهى استوار ايستاده مردم را به معيار و مركز حقّ فرا مى‏خواند ،

و همانگونه كه آية اللّه طالقانى در پايان توضيحات خود ياد آورى مى‏كند ، از آنان مى‏خواهد كه در نتيجه رنگها و نيرنگها ، شكستها و پيروزيها از جاى بيرون نروند و استوار مانده و با پايدارى به حقّ گرايند .

نكته ديگر اينكه ، جمله‏اى از اين خطبه : « نحن النّمرقة الوسطى ، بها يلحق التّالي ،

و إليها يرجع الغالي » به شماره 109 در بخش حكمتها و كلمات قصار نقل شده است .

اختلاف اين جمله با مطلبى در همين موضوع در خطبه مورد بحث ( شماره 2 ) و نقل همين عبارت بوسيله ابن قتيبه و ابن عبد ربّه پيش از سيّد رضى ، و آمدى معاصر با وى ، با اختلاف ، نشان مى‏دهد كه امير المؤمنين اين سخن را در موقعيتهاى متعدّدى بيان كرده ،

احتمالا اختلافات موجود در عبارات نيز ، دليل بر تعدّد موقعيّتهاى بيان آنست ، و همين اختلاف دليل طبيعى و روشن اصالت و صداقت نقل و درستى استناد آن به امير المؤمنين مى‏باشد .

در ضمن نقل خطبه ، جملات و عباراتى از آن كه در منابع ديگر آمده است ، نقل خواهد شد .

[ 116 ]

2 أساس الدّين و من خطبة له عليه السّلام بعد انصرافه من صفّين