5 خلق الملائكة و خصائصها

ثمّ فتق ما بين السّماوات العلى ، فملأهنّ أطوارا من ملائكته ، منهم سجود لا يركعون و ركوع لا ينتصبون و صافّون لا يتزايلون ، و مسبّحون لا يسأمون ، لا يغشاهم نوم العيون و لا سهو العقول و لا فترة الأبدان و لا غفلة النّسيان ، و منهم أمناء على وحيه ، و ألسنة إلى رسله ، و مختلفون بقضائه و أمره ، و منهم الحفظة لعباده و السّدنة لأبواب جنانه ، و منهم الثّابتة في الأرضين السّفلى أقدامهم ،

و المارقة من السّماء العليا أعناقهم ، و الخارجة من الأقطار أركانهم ، و المناسبة لقوائم العرش أكتافهم ، ناكسة دونه أبصارهم ، متلفّعون تحته بأجنحتهم ،

مضروبة بينهم و بين من دونهم حجب العزّة و أستار القدرة ، لا يتوهّمون ربّهم بالتّصوير ، و لا يجرون عليه صفات المصنوعين ، و لا يحدّونه بالأماكن ، و لا يشيرون إليه بالنّظائر . ( 9 )

[ 97 ]

5 آفرينش فرشتگان و ويژگى آنها [ 1 ]

آنگاه ما بين آسمانهاى عالى را از هم گشود و خلال آنها را از انواع ملائكه‏اى پر كرد كه بعضى فقط در سجودند كه ركوع نكنند ، و بعضى در ركوعند كه هيچ بر پا نايستند و بعضى در صف ايستاده از موضع خود بيرون نروند ، و بعضى در تسبيحند كه خسته نشوند . آنها را خوابى كه چشم را بپوشاند و سهو عقلى و سستى بدن و غفلت و فراموشى فرانگيرد . قسمى ديگر از آنها امين‏هاى وحى و ترجمان‏هايى به طرف انبيايند و آمد و رفت كنندگان براى فرمان و امر او مى‏باشند . دسته ديگر پاسبانان براى بندگان و پرده داران درهاى بهشتها هستند . بعضى ديگر دسته‏اى هستند كه قدمهاشان در پست‏ترين طبقات زمين ثابت است و سر و گردنشان از بالاترين آسمانها در گذشته اركان وجودشان از اقطار جهان بيرون است ، و شانه‏هاى آنها با پايه‏هاى عرش متناسب است ، و در برابر عرش از هيبت چشم‏ها فرو خوابانده‏اند و در زير آن خود را به بالها در هم پيچيده‏اند و ميان آنها و كسانى كه در مرتبه پايين‏تر از آنها هستند حجابهاى عزّت و پرده‏هاى قدرت زده شده است ، پروردگارشان را در انديشه به صورتى تصوير ننمايند ، و بر او اوصاف مخلوقات را روا ندارند ، و او را در مكانها محدود نكنند ، و با مثل‏ها و نظيرها او را مورد اشاره قرار ندهند . ( 9 )

[ 1 ] پس از تمام شدن اصول خلقت جهان و به راه افتادن سيّارگان ، انواع ملائكه و قواى مدبّره را كه مأمور تكميل و تدبير هستند ، بيان مى‏كنند .

آثار گوناگون و كارهاى حكيمانه‏اى كه در طبيعت ظاهر است كه همه مخالف خاصيّت اوليّه عناصر مى‏باشد ، مانند جذب ماده بر خلاف ميل طبيعى و تقسيم و تحليل و تبديل ، همه دلالت بر وجود چنين كارپردازانى دارند و چون آثار حكيمانه است ، پس ادراك و شعور دارند و آنها را بر چهارگونه تقسيم كرده است :

1 ملائكه‏اى كه ناظر جلال و عظمت حقّند و به عبادتش مشغولند كه بعضى به فراخور خلقت خود در سجودند ، بعضى در ركوعند ، بعضى قائمند و بعضى در تسبيحند ،

2 امينهاى وحى و ملائكه افاضه علومند ،

3 حافظان بندگان و الهام كنندگان مصالح و پرده‏داران و بازكنندگان درهاى بهشت به روى مردم مستعدند ،

4 حمله عرشند كه محيط به تمام اقطار و نافذ در همه جهات و رابط كلّى و حافظ نظامات و حدود عموميند . ( مترجم )

[ 98 ]