پيام وحدت به امّت اسلام

عشقم به امام على عليه السلام ، و به خاندان پاك او ، و به هر مجاهد يكتويى كه پرچم اسلام را بر دوش گرفته است ، اكنون كه خدا بر من منّت گذاشته ، موفق كرد فى سبيل اللّه تعالى به خدمت « نهج البلاغه » كمر بربندم مرا بر آن داشت كه همه مسلمانان خاور و باختر زمين را به گرد آمدن در زير پرچم يگانگى و توحيد صف فراخوانم . هم اكنون كه بيش از سيزده سده از شهادت اين پيشواى هدايت ، و فرزند شهيدش در كربلا پى در پى گذشته است ، و در اين روزگار دراز رشته وحدت از ميان مسلمانان

-----------
( 5 ) مثنوى مولوى ، دفتر اوّل ، ص 73 كلاله خاور .

[ 24 ]

گسسته ، پراكندگى در ميانشان بسيار شده ، انديشه‏ها از هم دور گرديده است ، وظيفه واجب هر تاريخ شناس با انصاف به هر مذهب و فرقه‏اى كه وابسته باشد امروز اينست كه در روشن ساختن حقايق ، هدفش پيروز ساختن گروه و فرقه‏اى بر فرقه و دسته ديگر نباشد ، بلكه منظورش فراخواندن خير خواهانه ، براى به فراموشى سپردن آن فجايع خونبار باشد و بس .

هان بهوش باشيد كه يگانگى همه مسلمانان در سايه دين توحيد در بحبوحه شعله‏ورترين فتنه‏ها ، و تيره‏ترين شرايط ، اصلى بود گرداورنده و بزرگ در ميان همه افراد امّت . اينك اين قرآن است كه پس از برشمردن داستانهايى از سرگذشت پيامبران ، در سوره انبياء ، امّت اسلامى را مخاطب ساخته مى‏گويد : « إنّ هذه أمتكم أمّة واحدة و أنا ربكم فاعبدون » [ 6 ] ، و در سوره مؤمنون همه پيامبران را به اين يگانگى فراگير امّت مى‏خواند : « يا أيّها الرّسل كلوا من الطيبات و اعملوا صالحا ، إنّى بما تعملون عليم . و إنّ هذه أمّتكم أمّة واحدة ، و أنا ربكم فاتقون » [ 7 ] .

به نظر ما ، دسته‏بنديهاى مسلمانان لباس كشمكشهاى سياسى كهن را پوشيده است ، و امروز خردمندان سنّى و شيعه سخت از آن « كناره گيرى » مى‏كنند .

با گامهاى مثبت بلندى كه مسؤولان بزرگ ، در كشورهاى گوناگون اسلامى ، در راه نزديك شدن و يگانگى برداشته‏اند ، ابرهاى سبكرو زودگذر ، در سالهاى اخير ، از فراز سر فرزندان اين دين پر گذشت و يكپارچه ، بر كنار شده است . از آن ميان دانشگاه پر افتخار الأزهر ، در كنار تدريس فقه همه مذاهب گوناگون در عقيده و شريعت ، در مدارس و دانشكده‏هاى خود ، فقه جعفرى و عقايد شيعه اماميه را تدريس مى‏كند ، و بدين وسيله با تأكيد به همه

[ 6 ] « بى گمان اين است امّت شما ، امّتى يكپارچه ، و من پروردگار شما امّت يكپارچه هستم پس مرا بپرستيد » انبياء 92 .

[ 7 ] « اى گروه فرستادگان ، از پاكيزه‏ها بخوريد و به شايستگى عمل كنيد ، من بدانچه مى‏كنيد دانايم . و بى گمان اين است امّت شما ، امّتى يكپارچه ، و من پروردگار شما هستم ، پس پرواى مرا پيشه كنيد » مؤمنون 52 51 .

[ 25 ]

مسلمانان خاطرنشان مى‏سازد كه اسلام فراتر از فرقه‏ها و دسته‏ها و همه مذهبها است ، و راهنشانهاى عقيده دينى بر كنار از اين پيچيدگيها است ، و سرشت آن اقتضا مى‏كند كه به جاى جدالها و تعصبها ، به راه حلهاى علمى و مثبتى نشينند كه وجدانها را به جنبش وا دارد ، و درون انسانى را به جوشش در آورد ، و همه نيروهاى بشرى را به سازندگى و آبادانى بر انگيزد ، و در پرتو انديشه روشنگر و منطق سالم ، در اين قانونگذاريها و عقايد اصيل ، ديگر جايى براى پرگوئيهاى بى مغز و ميان تهى و جدل‏هاى سترون باقى نماند وظيفه دانشمندان مسلمان به هر مذهبى كه باشند امروز به زبان آوردن گلواژه‏هاى زيبا و شيرين گواراييست كه صفها را به هم بپيوندد ، پراكندگيها را از ميان بردارد و شكافها را پر كند ، تا همگى به ريسمان وحدت الهى چنگ زنيم .

علاقه‏مندم كه برادران ما از شيعيان على عليه السلام اين حقيقت را بدانند كه مقام و موقعيت والاى امام در نزد پسر عم بزرگوارش رسول اكرم بر هيچ مسلمانى پوشيده نيست ، و احاديث نبوى در وصف منزلت ويژه امام را آمارگران نمى‏توانند شمرد ، ليكن به گفته امام على ، كرّم اللّه وجهه : « مردم دشمن چيزهايى هستند كه نمى‏دانند » .

از جمله چيزهايى كه امام در لحظات پايانى زندگى به خويشانش سفارش كرد اين بود كه : « و اما وصيتم به شما : خداى را به يگانگى بپرستيد و هيچ چيزى را با او شريك نگردانيد ، و سنّت محمّد ( ص ) را از بين نبريد . اين دو ستون را بر افرازيد ، و اين دو چراغ را پيوسته بر افروزيد » 8 .

و همينكه افرادى از آن مردم خواستند نور خدا را در چراغدانش خاموش كنند ، و جريان آب را از سر چشمه بگردانند ، و آبى آلوده و تيره در ميان خود و على به جريان انداخته ستمگرشان كف به دهان آورده و خشمگين همچون امواجى كه از غرق كردن باك ندارد ، و آتشى كه از سوختن چيزى پروا ندارد ، پيش آمد ، و

-----------
( 8 ) از خطبه 149 و نامه 23 نهج البلاغه .

[ 26 ]

همينكه ديد نخستين شخص آن گروه فرمانده و رهبر آخرين آنان ،

و آخرين افراد پيرو نخستين شخص هستند ، و درباره اين دنياى پست با يكديگر به همچشمى پرداخته ، چون سگ خود را بر لاشه‏هاى گنديده انداخته‏اند ، امام على به پيشروان و پيروان هشدار داده بانگ بر آنان زد كه : « ديرى نمى‏گذرد كه پيرو از پيشرو تبرّى جويد ، و فرمانده از فرمانبر كناره گيرد ، با كينه از هم جدا مى‏شوند ، و در رو به رو شدن به لعنت بر يكديگر بپردازند » . در همان حال به ياران روى كرده آنان را چنين به وحدت كلمه فرا مى‏خواند : « پيوسته وسيله‏اى را به دست گيريد كه رشته استوار وحدت با آن گره مى‏خورد ، و پايه‏هاى فرمانبردارى بر روى آن بالا برده مى‏شود ، بكوشيد ستمرسيده به پيشگاه خدا برسيد نه ستمگر » 9 .

گاه امام عليه السلام مردم را در جايگاه اجتماعى خود به دسته‏هايى چند دسته بندى مى‏كند ، تا بدين وسيله هم به احساسات آتشين آرامشى بخشد ، و هم سركشى جانها را لگام زند . آرى همو است كه مى‏گويد : « مردم در موضعگيرى خود از اين امر [ شورش اجتماعى ] در هنگامى كه تحريك شود به چند وضع در مى‏آيند :

دسته‏اى همان را مى‏بينند كه شما مى‏بينيد ، و گروهى ديگر نگرشى دارند كه شما نداريد ، و برخى ديگر نه چنين ديدى دارند و نه چنان ديدى ، پس پايدارى پيشه كنيد تا مردم آرام گيرند ، و دلها به جايگاه خود باز گردند » [ 10 ] .

حتى در روز صفين هم چيزى جز پراكندگى امّت و نابود شدن دين ذهن او را به خود مشغول نمى‏داشت و خاطرش را نگران و مضطرب نمى‏كرد ، در سخنرانى خود در همان روز به ياران گفت : « هان بدانيد كه پس از نابود شدن دينتان هيچ چيزى از كار دنيايتان سودى برايتان در بر ندارد كه بخواهيد در نگهدارى آن بكوشيد » 11 .

-----------
( 9 ) از خطبه 151 نهج البلاغه .

[ 10 ] از خطبه 168 است در پاسخ كسانى كه از امير المؤمنين در خواست كردند شورشيان عليه عثمان را از مدينه بيرون براند .

-----------
( 11 ) از خطبه 173 .

[ 27 ]

آرى ، على همه عمر در راه وحدت گام زد ، و در راه اجراى عدالت شهيد شد ، و مسؤوليتى سنگين براى شيعيان خود به جاى گذاشت ،

مسؤوليتى بزرگ به درازاى زمان و به پهناى زمين براى بر دوش گرفتن پرچم يگانگى همه مسلمين جهان .

به اميد آنكه از نهج البلاغه على آموزش وحدت گيريم و در همه شؤون زندگى به كار بنديم .

سيّد محمّد مهدى جعفرى

[ 29 ]