[ توضيح مترجم ]

امير المؤمنين ( ع ) در اين سخن ده صفت متقابل براى دنيا بيان فرموده است : اوّل آنكه آغاز دنيا رنج و كوشش و دفاع از حوادث است ، و پايان آن هجوم لشكريان فناست ، دوّم آنكه حلالش حساب دارد و حرامش عقاب ، سوّم آنكه بى‏نيازى در آن غرور و فتنه آورد ، و

[ 719 ]

فقر در آن حزن انگيز است ، چهارم آنكه چون سايه و سراب است كه هر چه انسان بكوشد بدان نمى‏رسد و آرزوهاى فريبنده آن به صورتهاى گوناگون خودنمايى مى‏كند ، و كسى كه از پيروى آنها خود دارى كند راحتى و اطمينان كه مطلوب گمشده است ، به سراغش مى‏آيد ،

طالب دنيا مانند آن طفل است كه مدّتها براى رسيدن به سايه دويد و بدان نرسيد و چون خسته شد برگشت آنگاه سايه به دنبالش آمد ، پنجم آنكه چون هر كس دنيا را آئينه ظهور حكمت و عبرت قرار دهد ، و بوسيله آن به آيات و آثار بنگرد بينايش كند ، و چون آن را هدف قرار دهد و سرگرمش شود ، غافل و نابينايش گرداند . همانطور كه سيّد ( ره ) تذكر داده ، جمله اخير بسيار بليغ و در باطن آن دريايى از حكمت و معرفت است .

[ 720 ]

81 الدّنيا و من كلام له عليه السّلام في صفة الدّنيا التّعريف بالدّنيا كوسيلة لا هدف

ما أصف من دار : أوّلها عناء ، و آخرها فناء ، في حلالها حساب ، و في حرامها عقاب [ 2 ] ، من استغنى فيها فتن ، و من افتقر فيها حزن ، و من ساعاها فاتته ، و من قعد عنها و اتته ، و من أبصر بها بصّرته ، و من أبصر إليها أعمته . [ 1 722 ] قال السيّد رحمه اللّه :

و إذا تأمّل المتأمّل قوله عليه السّلام : « و من أبصر بها بصّرته » ، وجد تحته من المعنى العجيب ، و الغرض البعيد ما لا تبلغ غايته و لا يدرك غوره ، لا سيّما إذا قرن إليه قوله : « و من أبصر إليها أعمته » ، فإنّه يجد الفرق بين « أبصر بها » و « أبصر إليها » واضحا نيّرا ، و عجيبا باهرا .

[ 2 ] هكذا في كل النسخ ، و في نسخة ابن شدقم : و في حرامها عذاب .

[ 721 ]

81 اين جهان از سخنان آن حضرت عليه السّلام است در وصف اين جهان شناسانيدن اين جهان به عنوان وسيله نه هدف

چگونه توصيف كنم سرمنزلى را كه : آغاز آن رنج و مشقت است و پايان آن نيستى ، در حلال آن حساب و در حرام آن كيفر و عقاب ، هر كس خود را در دنيا بى‏نياز بيند به فتنه و فريب مى‏افتد ، و كسى كه خود را فقير ببيند افسرده مى‏گردد ، آن كس كه براى به دست آوردنش بكوشد از دستش مى‏رود ، و آنكو از تلاش براى آن باز نشيند به دنبالش مى‏آيد ، كسى كه بوسيله آن بنگرد بينايش كند ، و كسى كه به سوى آن ( به عنوان يك هدف ) بنگرد كورش گرداند . [ 1 723 ] سيّد رضى ( ره ) گويد : اگر تأمل كننده در گفتار آن حضرت كه گفته :

« هر كس بوسيله آن بنگرد بينايش كند » نيك بينديشد ، معنايى بس شگفت و هدفى بسيار دور در باطن اين جمله مى‏يابد كه به ژرفاى آن نمى‏توان رسيد ، و نهايت آن را نمى‏توان دريافت ، بويژه اگر جمله « و كسى كه به سوى آن بنگرد كورش كند » با جمله نخست سنجيده شود و در كنار آن گذاشته شود ، چه ، تفاوت ميان : « أبصر بها » و « أبصر اليها » آشكار و درخشان ، و شگفت و خيره كنان مى‏باشد . [ 1 724 ]

[ 722 ]

[ 1 720 ] ما روي مثل هذا الكلام في مصادر أخرى :

الف « الكامل » للمبرّد :

و قال رجل لعليّ بن أبي طالب رضي اللّه عنه ، و هو في خطبة : يا أمير المؤمنين ، صف لنا الدنيا ،

فقال :

« ما أصف من دار أوّلها عناء ، و آخرها فناء ، في حلالها حساب ، و في حرامها عقاب ، من صحّ فيها أمن ، و من مرض فيها ندم ، و من استغنى فيها فتن ، و من افتقر فيها حزن » . ( ص 131 ) .

ب « المجتنى » لابن دريد :

و ممّا حفظ من كلامه عليه السّلام في ذم الدنيا :

« أوّلها عناء ، و آخرها فناء ، حلالها حساب ، و حرامها عقاب ، من صحّ فيها أمن ، و من مرض فيها ندم ، و من استغنى فيها فتن ، و من افتقر فيها حزن ، و من ساعاها فاتته ، و من قعد عنها أتته ،

و من نظر إليها أعمته ، و من نظر بها بصّرته » . ( ص 40 ) .

[ 723 ]

[ 1 721 ] ترجمه روايات منابع ديگر :

الف « الكامل » نوشته مبرّد :

شخصى به على بن ابى طالب ، رضى اللّه عنه ، در حالى كه خطبه مى‏خواند ، گفت : يا امير المؤمنين دنيا را براى ما وصف كن ، گفت :

چگونه سرايى را وصف كنم كه آغازش رنج و دشوارى ، و انجامش نابودى ، در حلالش حساب بايد پس داد ، و در حرامش بايد كيفر چشيد ، هر كس در آن تندرست بود در امان است ، و آن كس كه بيمار شد پشيمان است ، آنكه خود را بى‏نياز انگارد فريب خورده است ، و آنكه به نادارى افتاد اندوه برده است .

ب « المجتنى » نوشته ابن دريد :

از سخنان محفوظ مانده از آن حضرت در نكوهش دنيا اينست :

آغازش رنج و دشوارى ، و انجامش نيستى و نابودى ، حلالش را حسابى در دنبال است ، و حرامش را كيفرى در قبال ، كسى كه در آن تندرست بود خود را در امان بيند ، و كسى كه دچار بيمارى شد پشيمان مى‏نشيند ، و هر كس در آن خود را بى‏نياز بيند فريب خورده است ، و هر كس تنگدست شد اندوه برده است ، آن كو به سويش شتابد از دستش برود ، و هر كس از آن بازنشست به سويش خرامد ، و هر كس به سويش نگريست به كوريش نشاند ، و آن كس كه بوسيله آن نگريست بينايش گرداند .

[ 724 ]

[ 1 722 ] آيت اللّه طالقانى رضوان اللّه عليه در پايان ترجمه اين خطبه كه ترجمه نهج البلاغه‏اش در همين جا پايان يافته و دريغ و آه كه پرتوى ديگر از بقيّه نهج البلاغه بر ما نتافته مى‏نويسد :

« اين بخش از كتاب را بدين سخن پربها كه درباره حقيقت دنيا است ختم مى‏كنم تا پايان اين بخش ، براى خواننده ، پايان فريفتگى به دنيا و آغاز بينش باشد ، إن شاء اللّه تعالى » .

بدان اميد كه پروردگار على توفيق دهد تا اين كمترين با بركت جستن از امير المؤمنين عليه صلوات اللّه ، در جلدهاى ديگر ، پرتوهاى درخشانى از خورشيد فروزان سخنانش بر روشنائيان و مردم ديده بر روشنائى بتاباند ، كه من اللّه التوفيق . و السّلام على عباد اللّه الصّالحين و المخلصين .

ويراستار ذى حجّه 1413 ه . ق .

خرداد ماه 1372 ه . ش .