[ توضيح مترجم ]

در اين سخن ، امير المؤمنين وضع خودش را در پيشامد قتل عثمان بيان مى‏كند كه به كشتن او امر نكرده ، چون اگر عثمان را مستحق قتل هم مى‏دانست ، آثار شوم كشتن او را براى مسلمانان مى‏ديد ، و دفاع رسمى هم نمى‏توانست بكند ، چون عثمان همه افراد صالح و عموم مسلمين را به هيجان آورده جز جمعى از مردمان بدنام و غارتگر كسى از حكومت او راضى نبود . در آخر مى‏فرمايد : او در خود رأيى و خود خواهى از حدّ بيرون رفت و نصيحت هيچ صلاح انديشى را نپذيرفت ، بلكه مصلحين را هر يك به نوعى زجر و شكنجه كرد ، ولى چون شورش آغاز شد شورشيان هم از حدّ عقل بيرون رفتند . علماى اجتماع مى‏گويند :

بايد از فراهم شدن زمينه انقلاب جلوگيرى كرد ، چون اگر زمينه مستعد گرديد و انقلاب شروع شد ، منطق از ميان مى‏رود .

[ 378 ]

30 الإستئثار و الجزع

و من كلام له عليه السّلام في معنى قتل عثمان