خدايا توفيق پاره كردن تمام بندهاي عبوديت غير خودت را به من عطا بفرما جعفر مرداني خاطره تازه امده بود سقز یک روز شاید هم دو روز . باید حمله می کردیم به یک روستا که نزدیک سقز بود . ضد انقلاب جمع شده بود آن جا. دو سه تا از بچه ها فشنگ شان تمام شد. خواستیم عقب نشینی …
ادامه نوشته »