عجیب است داستان آدمی که میداند بعد از مرگ او را بازخواست میکنند اما بیخیال در یک زندگی آسوده روز را به معصیت میگذراند و شب آسوده همراه شیفتگان رؤیاها به خواب میرود . شهيد حسين بيدخ حرفي نزده بودند، ولي انگار همان اشاره كافي بود. ميگفت «وقتي ميخواستم دستش را ببوسم، به محاسنم دست كشيد.» اين را كه ميگفت، …
ادامه نوشته »بایگانی برچسب: شهيد حسين بيدخ
کلام شهدا:شهيد حسين بيدخ
عجیب است داستان آدمی که میداند بعد از مرگ او را بازخواست میکنند اما بیخیال در یک زندگی آسوده روز را به معصیت میگذراند و شب آسوده همراه شیفتگان رؤیاها به خواب میرود . شهيد حسين بيدخ خاطره ای از شهدا در لشكر 27 به فرماندهان، خودرو داده بودند تا در رفت و آمدها راحتتر باشند. وقتی پدرم از …
ادامه نوشته »