محمد بن مسلم

9- عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ قُلْتُ إِنَّا لَنَرَى الرَّجُلَ لَهُ عِبَادَةٌ وَ اجْتِهَادٌ وَ خُشُوعٌ وَ لَا يَقُولُ بِالْحَقِّ فَهَلْ يَنْفَعُهُ ذَلِكَ شَيْئاً فَقَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ الْبَيْتِ مَثَلُ أَهْلِ بَيْتٍ كَانُوا فِى بَنِى إِسْرَائِيلَ كَانَ لَا يَجْتَهِدُ أَحَدٌ مِنْهُمْ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً إِلَّا دَعَا فَأُجِيبَ وَ إِنَّ رَجُلًا مِنْهُمُ اجْتَهَدَ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ دَعَا فَلَمْ يُسْتَجَبْ لَهُ فَأَتَى عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ ع يَشْكُوا إِلَيْهِ مَا هُوَ فِيهِ وَ يَسْأَلُهُ الدُّعَاءَ قَالَ فَتَطَهَّرَ عِيسَى وَ صَلَّى ثُمَّ دَعَا اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَيْهِ يَا عِيسَى إِنَّ عَبْدِى أَتَانِى مِنْ غَيْرِ الْبَابِ الَّذِى أُوتَى مِنْهُ إِنَّهُ دَعَانِى وَ فِى قَلْبِهِ شَكٌّ مِنْكَ فَلَوْ دَعَانِى حَتَّى يَنْقَطِعَ عُنُقُهُ وَ تَنْتَثِرَ أَنَامِلُهُ مَا اسْتَجَبْتُ لَهُ قَالَ فَالْتَفَتَ إِلَيْهِ عِيسَى ع فَقَالَ تَدْعُو رَبَّكَ وَ أَنْتَ فِى شَكٍّ مِنْ نَبِيِّهِ فَقَالَ يَا رُوحَ اللَّهِ وَ كَلِمَتَهُ قَدْ كَانَ وَ اللَّهِ مَا قُلْتَ فَادْعُ اللَّهَ لِى أَنْ يَذْهَبَ بِهِ عَنِّى قَالَ فَدَعَا لَهُ عِيسَى ع فَتَابَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ قَبِلَ مِنْهُ وَ صَارَ فِى حَدِّ أَهْلِ بَيْتِهِ
اصول كافى جلد 4 صفحه :119 رواية : 9
محمد بن مسلم از يكى از دو امام باقر يا صادق (عليه السلام ) حديث كند كه بوى عرض كردم : ما مى بينيم مردى را كه داراى عبادت و كوشش و خشوع در دين است ولى معتقد بحق (يعنى امامت شما) نيست ، آيا اين اعمال باو سودى بخشد؟ فرمود: اى ابا محمد جز اين نيست كه مثل (ما) اهل بيت و (و مردم )، مثل آن خاندانى هستند كه در بنى اسرائيل بودند، و هيچ يك از آنها نبودند، و هيچ يك از آنها نبود كه چهل شب كوشش كند (و رياضت كشد) جز اينكه (پس از چهل شب ) دعا ميكرد و دعايش اجابت ميشد، (ولى وقتى ) يكى از آنها چهل شب كوشش كرد سپس ‍ دعا، و دعايش باجابت نرسيد، پس نزد عيسى بن مريم (عليه السلام ) تطهير كرده و نماز خواند سپس بدرگاه خداى عزوجل دعا كرد، خداى عزوجل باو وحى كرد اى عيسى اين بنده من نزد من آمد اما بغير از آندريكه بايد بيايد، او مرا خواند ولى در دلش نسبت بتو شك داشت ، پس (با اين حال ) اگر (آنقدر) مرا بخواند كه گردنش ببرد و انگشتانش بريزد دعايش را اءجابت نكنم ، پس حضرت عيسى (عليه السلام ) بآن مرد رو كرده فرمود: تو پروردگارت را مى خوانى و نسبت به پيغمبرش شك دارى ؟ عرض كرد: يا روح الله بخدا سوگند آنچه گفتى همانطور بود (و من درباره تو شك دارم ) اكنون از خدا بخواه كه اين شك را از دل من ببرد، (حضرت صادق عليه السلام ) فرمود: كه عيسى براى او دعا كرد و خدا توبه آن مرد را پذيرفت و قبول كرد و او بمانند خاندان خود گرديد.
شرح :

مجلسى (ره ) گويد: ((مقصود از اهل بيت اصحاب آنهايند با دوستان واقعى آنننهايند ((پايان ))ولى ممكن است مقصود خود اهل بيت ع باشند چنانچه ترجمه شد و وجه حمل مجلسى مرحوم بر آنچه فرموده است سياق لفظى عبارت است ولى وجود قرينه ما را از اين عمل بى نياز كند، فيض عليه الرحمة گويد: حضرت در اين حديث اهل بيت پيغمبر (ص ) و امت او را به عيسى (عليه السلام ) و امتش مثل زده در اين كه آنها كه درباره اهل بيت (عليه السلام ) شك داشته باشند دعايشان مستجاب نشود و عبادتشان قبول درگاه واقع نگردد، و در حديث اشاره به اين كه شك درباره آنها چون شك درباره پيغمبر است زيرا عيسى (عليه السلام ) پيغمبر بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.