سيد مرتضي آويني

آرمان‌خواهي انسان مستلزم صبر بر رنج‌هاست. پس برادر خوبم، براي جان‌بازي در راه آرمان‌ها ،ياد بگير كه در اين سيّاره‌ي رنج ، صبورترين انسان‌ها باشي. سيد مرتضي آويني

خاطره

چند روزى بود مريض شده بودم. تب داشتم. حاج آقاى خانه نبود. از بچه ها هم كه خبرى نداشتم. يك دفعه ديدم در باز شد و مهدى، با لباس خاكى و عرق كرده، آمد تُو. تا ديد رختخواب پهن است و خوابيده ام، يك راست رفت توى آشپزخانه. صداى ظرف و ظروف و باز شدن در يخچال مى آمد. برايم آش بار گذاشت. ظرف هاى مانده را شست، سينى غذا را آورد، گذاشت كنارم. گفتم «مادر!چه طور بى خبر؟» گفت «به دلم افتاد كه بايد بيام.» شهید مهدی زین الدین
منبع : برگرفته از مجموعه كتب یادگاران | انتشارات روایت فتح | احمد جبل عاملی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.