نماز بازدارنده فحشاء و منكرات

آيه 62 : نماز بازدارنده فحشاء و منكرات
اتل ما اوحى من الكتاب و اقم الصلوة ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر و لذكر الله اكبر و الله يعلم ما تضعون (362)
ترجمه : آنچه را از اين كتاب بر تو وحى شده است تلاوت كن و نماز را بر پادار كه نماز شما را از كارهاى زشت و ناروا باز مى دارد و ذكر خدا بزرگتر است و او مى داند كه شما چه مى كنيد.
تفسير آيه
در اين آيه شريفه نماز باز دارنده از زشتيها و بديها شمرده شده است خداوند در اين آيه پيامبر صلى الله عليه و آله دو دستور مى دهد:
نخست مى فرمايد:((آنچه را از كتاب آسمانى (قرآن )) به تو وحى شده ((تلاوت كن ))(اتل ما اوحى من الكتاب ) اين آيات را بخوان كه هر چه مى خواهى در آن است :علم و حكمت ،نصيحت و اندرز ،معيار شناخت و باطل ،وسيله نورانيت قلب و جان ،و مسير حركت هر گروه و هر جمعيت بخوان و در زندگيت به كارش بند،بخوان و از آن الهام بگير، بخوان و قلبت را به نور تلاوتش روشن كن .
بعد از بيان دستور الهى كه در حقيقت جنبه آموزش دارد، به دستور دوم مى پردازد كه شاخه اصلى پرورش است مى فرمايد:((و نماز را بر پادار )) (و اقم الصلوة ) و سپس به فلسفه بزرگ نماز پرداخته مى فرمايد:(( زيرا نماز انسان را از زشتيها و منكرات باز مى دارد ))( ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر )(363)
طبيعت نماز از آنجا كه انسان را به ياد نيرومندترين عامل باز دارنده يعنى اعتقاد به معاد مى اندازد داراى اثر باز دارندگى از فحشاء و منكر است انسانى كه به نماز مى ايستد، تكبر مى گويد ، خدا را از همه چيز و بالاتر مى شمرد، به ياد نعمتهاى او مى افتد،حمد و سپاس او مى گويد،او را به رحمانيت و رحميت مى ستايد،به ياد روز جزاى او مى افتد اعتراف به بندگى او مى كند ،از او يارى مى جويد صراط مستقيم از او مى طلبد،و از راه كسانى كه غضب بر آنها شده گمراهان ،به خدا پناه مى برد ( مضمون سوره حمد)
بدون شك در قلب و روح چنين انسانى جنبشى به سوى حق و حركتى به سوى پاكى و جهشى به سوى تقوا پيدا مى شود براى خدا ((ركوع )) مى كند، و در پيشگاه او پيشانى بر خاكم مى نهد،غرق در عظمت او مى شود و خودخواهى ها و خود تربيتى ها را فراموش مى كند شهادت به يگانگى او مى دهد به رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله مى دهد بر پيامبرش درود مى فرستد و دست به درگاه خداى بر مى دارد كه در زمره بندگان صالح او قرار مى گيرد ( تشهد سلام نماز) همه اين امور از معنويت در وجود او ايجاد مى كند،موجى كه سد نيرومندى در برابر گناه محسوب مى شود اين عمل چند بار در شبانه روز تكرار مى گردد،هنگامى كه صبح از خواب بر مى خيزد در ياد او غرق مى شود،در وسط روز هنگامى كه غرق زندگى مادى شده ناگهان صداى تكبير موذن را مى شنود، برنامه خود را قطع كرده ،به درگاه او مى شتابد،و حتى در پايان روز و آغاز شب پيش از آنكه به بستر استراحت رود با او راز و نياز مى كند و دل را مركز انوار او مى سازد.
از اين گذشته به هنگامى كه آماده مقدمات نماز مى شود خود را شستشو مى دهد پاك مى كند ، حرام و غضب را از خود دور مى سازد، و به بارگاه دوست مى رود همه اين امور تاثير باز دارنده در برابر خط فحشاء و منكرات دارد منتهى هر نمازى به همان اندازه كه از شرايط كمال و روح عبادت برخوردار است نهى از فحشاء و منكر مى كند، گاه نهى كلى و جامع و گاه نهى جزئى و محدود ممكن نيست كسى نماز بخواند و هيچگونه اثرى در او نبخشد هر چند نمازش صورى باشد هر چند آلوده گناه باشد، البته اين گونه نماز تاثيرش كم است ،اين گونه افراد اگر همان نماز را نمى خواندند از اين هم آلوده تر بودند.
روشنتر بگوئيم : نهى از فحشاء و منكر سلسله مراتب و درجات زيادى دارد و هر نمازى به نسبت رعايت شرايط داراى بعضى از اين درجات است
از آنچه در بالا گفتم روشن مى شود سرگردانى جمعى از مفسران در تفسير اين آيه و انتخاب تفسيرهاى نامناسب و بى جهت است ،شايد آنها به همين دليل كه ديده اند بعضى نماز مى خوانند و مرتكب گناه مى شوند و آيه را در معنى مطلقش بدون سلسله مراتب ديده اند گرفتار شك و ترديد شده اند و راههاى ديگرى را در تفسير آيه برگزيده اند از جمله بعضى گفته اند: نماز انسان را از فحشاء و منكرات باز مى دارد مادامى كه مشغول نماز است !!
چه حرف عجيبى ؟ اين مزيتى براى نماز نيست بسيارى از اعمال چنين است بعضى گفته اند اعمال و اذكار نماز به منزله جمله هائى است كه هر انسان را از فحشاء و منكر نهى مى كند،مثلا ، تكبير و تسبيح و تهليل هر كدام به انسان مى گويد گناه مكن ، حال انسان به گوش به اين نهى مى دهد يا نه ؟ مطلب ديگرى است اما آنها كه آيه فوق را چنين تفسير كرده اند از اين حقيقت غافل شده اند كه نهى در اينجا فقط (( نهى تشريعى ))) نيست بلكه ((نهى تكوينى ))) است ، ظاهر آيه اين است كه نماز اثر باز دارنده دارد و تفسير اصلى همان است كه در بالا گفتيم ، البته مانعى دارد كه بگوئيم نماز هم نهى تكوينى از فحشاء و منكر مى كند و هم نهى تشريعى .(364)
احاديث وارده در مورد آيه
1- در حديثى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله چنين مى خوانيم كه فرمود: ((من لهم تنهه صلاة عن الفحشاء و المنكر لم يزدد من الله الا بعدا )) ((كسى كه نمازش او را از فحشاء و منكر باز ندارد هيچ بهره اى از نماز جز دورى از خدا حاصل نكرده است (365)
2- در حديث ديگرى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله باز چنين آمده است ((لا صلوة امن لم يطع و طاعة الصلوة ان ينتهى عن الفحشاء و المنكر )) كسى كه اطاعت فرمان نماز نكند نمازش نماز نيست ،و اطاعت نماز آن است كه نهى آن از فحشاء و منكر به كار بندد. (366)
3- باز در حديث ديگرى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله چنين مى خوانيم :كه جوانى از انصار نماز را با پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ادا مى كرد اما با اين حال آلوده گناهان زشتى بود اين ماجرا را به پيامبر صلى الله عليه و آله عرضه داشتند فرمود : ((ان صلاتة تنهاه يوما ))سرانجام نمازش روزى او را از اين اعمال پاك مى كند. (367)
در دنباله آيه اضافه مى فرمايد:(( ذكر خدا از آن هم برتر و بالاتر است )) ((ولذكر الله اكبر ))ظاهر جمله فوق اين است كه بيان مهمترين براى نماز مى باشد،يعنى يكى ديگر از آثار و بركات مهم نماز كه حتى از نهى فحشاء و منكر نيز مهمتر است آنست كه انسان را به ياد خدا مى اندازد كه ريشه و مايه اصلى هر خير و سعادت است و حتى عامل اصلى نهى از فحشاء و منكر نيز همين (( ذكر الله )) مى باشد در واقع برترى آن به خاطر آنست كه علت و ريشه محسوب مى شود .
اصولا ياد خدا ، مايه حيات قلوب و آرامش دلهاست ،و هيچ چيز به پايه آن نمى رسد ( الا بذكر الله تطمئن القلوب ) آگاه باشيد ياد خدا مايه اطمينان دلهاست ( سوره رعد آيه 28))
اصولا روح همه عبادات – چه نماز و چه غير آن – ذكر خدا است ،اقول نماز، افعال نماز، تعقيبات نماز همه در واقع ياد خدا در دل انسان زنده مى كند،قابل توجه اينكه در آيه سوره طه اشاره به اين فلسفه اساسى نماز شده و خطاب به موسى عليه السلام مى فرمايد:( اقم الصلوة لذكرى ) نماز را بر پادار تا به ياد من باشى .
ولى مفسران بزرگ براى جمله بالاى تفسيرهاى ديگرى ذكر كرده اند كه در بعضى از روايات اسلامى نيز اشاراتى به آن تفسير شده ، از جمله اينكه ،منظور از جمله فوق اين است كه ((ياد خدا از شما به وسيله رحمت )) برتر از ياد شما از او بوسيله طاعت است ديگر اينكه ذكر خدا در نماز برتر و بالاتر است چرا كه روح هر عبادتى ذكر خداست اين تفسيرها كه بعضا در روايات اسلامى نيز آمده ممكن است اشاره به بطون آيه بوده باشد،و گرنه ظاهر آن با معنى اول هماهنگتر است ،زيرا در اكثر مواردى كه ذكر الله به كار رفته ،منظور ياد كردن مردم از خداست ،و آيه فوق نيز همين معنى را تداعى مى كند،ولى البته ياد كردن خدا ، از بندگان مى تواند به عنوان يك نتيجه مستقيم براى ياد بندگان از خدا بوده باشد،و به اين ترتيب تضاد ميان دو معنى برطرف مى شود.
در حديثى از ((معاذ بن حيل )) چنين آمده است :(( هيچ يك از اعمال آدمى براى نجات او از عذاب الهى برتر از ذكر الله نيست از او پرسيدند حتى جهاد در راه خدا؟ گفت :آرى زيرا خداوند مى فرمايد:((ولذكر الله اكبر)
ظاهر اين است كه معاذ بن جبل اين سخن را از كلام پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله استفاده كرد زيرا خود او نقل مى كند كه از پيامبر خدا پرسيدم : كدام عمل از همه اعمال برتر است فرمود: (( ان تموت و لسانك رطب من ذكر الله عز وجل )) اينكه به هنگام مردن زبان توبه به ذكر خداوند بزرگ مشغول باشد.
و از آنجا كه نيات انسانها و ميزان حضور قلب آنها در نماز و ساير عبادات بسيار متفاوت است در پايان آيه مى فرمايد:(( و خدا مى داند چه كارهائى را انجام مى دهيد ))(و اله يعلم ما تضعون ))چه اعمالى را كه در پنهان انجام مى دهيد يا آشكار، چه نياتى را كه داريد و چه سخنانى كه بر زبان جارى مى كنيد. (368)
نكات لازم بذكر در آيه
نماز چه تاثرى در تربيت فرد و جامعه دارد؟
گرچه نماز چيزى نيست كه فلسفه اش بر كسى مخفى باشد،ولى دقت در متون آيات و روايات اسلامى ما را به ريزه كاريهاى بيشترى در اين زمينه رهنمون مى گردد .
1- روح و اساس و هدف و پايه و مقدمه و نتيجه و بالاخره فلسفه همان ياد خدا است ، همان (ذكر الله ) است ،كه در آيه فوق بعنوان برترين نتيجه بيان شده است .
البته ذكرى كه مقدمه فكر و، فكرى كه انگيزه عمل بوده باشد،چنانكه درحديثى از امام صادق عليه السلام آمده است كه در تفسير جمله ( و لذكر الله اكبر) فرمود:(( ذكر الله عند ما احل و حرم ))((ياد خدا كردن هنگام انجام حلال و حرم ))يعنى به ياد خدا بيفتد به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد.(369)
2- نماز وسيله شستشو از گناهان و مغفرت و آمرزش الهى است چرا كه خواه ناخواه نماز انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته مى كند،لذا در حديثى مى خوانيم : پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از ياران خود سوال كرد: (( لو كان على باب دارد احدكم نهر و اغتسل فى كل يوم منه خمس مرات اكان يبقى فى جسده من الدرن شى ء؟ قلت لا فان مثل الصلوة كمثل النهر الجارى كلما صلى كفرت ما بينها من الذنوب )) ((اگر بر در خانه يكى از شما نهر از آب صاف و پاكيزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد،آيا چيزى از آلودگى و كثافت در بدن او مى ماند؟ ))در پاسخ عرض كردند:نه فرمود: نماز درست همانند اين آب جارى است ،هر زمان كه انسان نماز مى خواند گناهى كه در ميان دو نماز انجام شده است از ميان مى رود. (370)
و به اين ترتيب جراحاتى كه بر روح و جان انسان از گناه مى نشيند، مرهم نماز التيام مى يابد،و زنگارهائى كه بر قلب مى نشيند زدوده مى شود.
3- نماز سدى در برابر گناهان آينده است ، چرا كه روح ايمان را در انسان تقويت مى كند، نهال تقوى را در پرورش مى دهد و مى دانيم (( ايمان )) و ((تقوى )) نيرومندترين سد در برابر گناه است ،و اين همان چيزى است كه در آيه فوق به عنوان نهى از فحشاء و منكر بيان شده است و همان است كه در احاديث متعددى مى خوانيم :افراد گناهكارى بودند كه شرح حال آنها را براى پيشوايان اسلام بيان كردند و فرمودند: غم مخوريد نماز آنها را اصلاح مى كند و كرد .
4- نماز، غفلت زدا است ،معصيت براى رهروان راه حق آن است كه هدف آفرينش خود را فراموش كنند و غرق در زندگى مادى و لذائذ زودگذر گردند،اما نماز به حكم اينكه در فواصل مختلف و در هر شبانه روز پنج بار انجام مى شود،مرتبا به انسان اخطار مى كند ،هشدار مى دهد،هدف آفرينش او را خاطرنشان مى سازد، موقعيت او را در جهان به او گوشزد مى كند و اين نعمت بزرگى است كه انسان وسيله اى در اختيار داشته باشد كه در هر شبانه روز چند مرتبه قويا به او بيدار باش گويد .
5- نماز خودبينى و كبر را در هم مى شكند، چرا كه انسان در هر شانه روز هفده ركعت و در هر ركعت دوبار پيشانى بر خاك در برابر خدا مى گذارد ، خود را ذره كوچكى در برابر عظمت او مى بيند،بلكه صفرى در برابر بى نهايت ، پرده هاى غرور و خود خواهى را كنار مى زند،تكبر و برترى جوئى را در هم مى كوبد به همين دليل على عليه السلام در آن حديث معروفى كه فلسفه هاى عبادات اسلامى در آن منعكس شده است بعد از ايمان نخستين عبادت را كه نماز است با همين هدف تبين مى كند مى فرمايد:
(( فرض الله الايمان تطهيرا من الشرك والصلوة تتزيها عن الكبر.. )) خداوند ايمان را براى پاكسازى انسانها از شرك واجب كرده است و نماز را براى پاكسازى از كبر. (371)
6- نماز وسيله پرورش ، فضائل اخلاق و تكامل معنوى انسان است ،چرا كه انسان را از جهان محدود ماده و چهار ديوار عامل طبيعت بيرون مى برد ،به ملكوت آسمانها دعوت مى كند، و با فرشتگان هم صدا همراز مى سازد، خود را بدون نياز به هيچ واسطه در برابر خدا مى بيند وبا او گفتگو بر مى خيزد تكرار اين عمل در شبانه روز آنهم با تكيه روى صفات خدا،رحمانيت و رحميت و عظمت او مخصوصا با كمك گرفتن از سوره هاى مختلف قرآن بعد از حمد كه بهترين دعوت كننده به سوى نيكيها و پاكيها است اثر قابل ملاحظه اى در پرورش فضائل در وجود انسان دارد لذا در حديثى از امير المومنان على عليه السلام مى خوانيم كه در فلسفه نماز فرمود:((الصلوة قربان كل تقى ))) نماز وسيله تقرب هر پرهيزگارى به خدا است . (372)
7- نماز به سائر اعمال انسان ارزش و روح مى دهد – چراكه نماز روح اخلاص را زنده مى كند، زيرانماز مجموعه اى است از نيت خالص و گفتار پاك و اعمال خالصانه ، تكرار اين مجموع در شبانه روز بذر ساير اعمال نيك را در جان انسان مى باشد و روح اخلاص را تقويت مى كند لذا در حديث معروفى مى خوانيم كه امير المومنان على عليه السلام در وصاياى خود بعد از آن كه فرق مباركش با شمشير ابن ملجم جنايتكار شكافته شد،فرمود:((الله الله فى الصلوة فانها عمود دينكم )) خدا را درباره نماز ،چرا كه ستون دين شما است . (373)
مى دانيم هنگامى كه عمود خيمه در هم بشكند يا سقوط كند در هر قدر طنابها و ميخهاى اطراف محكم باشد اثرى ندارد، همچنين هنگامى كه ارتباط بندگان با خدا از طريق نماز از ميان برود اعمال ديگر اثر خود را از دست خواه داد در حديثى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم : ((اول ما يحاسب به العبد الصلوة فان قبلت قبل سائر عمله ، و ان ردت رد عليه سائر عليه )) نخستين چيزى كه در قيامت از بندگان حساب مى شود، نماز است اگر مقبول افتاد سائر اعمالش قبول مى شود و اگر مردود شد سائر اعمال نيز مردود مى شود!
شايد دليل اين سخن آن باشد كه نماز رمز ارتباط خلق با خالق است اگر به طور صحيح انجام گيرد ،قصد قربت و اخلاص كه وسيله قبولى سائر اعمال است ،اگر به طور است اگر به طور صحيح انجام گيرد قصد قربت و اخلاص كه وسيله قبولى سائر اعمال است در او زنده مى شود،و گرنه بقيه اعمال او مشوب و آلوده مى گردد و از درجه اعتبار ساقط مى شود .
8- نماز قطع نظر از محتواى خودش با توجه به شرايط صحت دعوت به پاكسازى زندگى مى كند چراكه مى دانيم مكان نمازگزار،لباس نمازگزار،فرشى كه بر آن نماز مى خواند، آبى كه با آن وضو مى گيرد و غسل مى كند ،محلى كه در آن غسل و وضو انجام مى شود بايد از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق ديگران پاك باشد كسى كه آلوده به تجاوز و ظلم ، رباه ،غصب ، كم فروشى ،رشوه خوارى و كسب اموال حرام باشد چگونه مى تواند مقدمات نماز را فراهم سازد؟ بنابراين تكرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتى است به رعايت حقوق ديگران .
9-نماز علاوه بر شرائط صحت شرائط قبول ، يا به تعبير ديگر شرائط كمال دارد كه رعايت آنها نيز يك عامل موثر ديگر براى ترك بسيارى از گناهان است .
در كتب فقهى و منابع و حديث ، امور زيادى به عنوان موانع قبول نماز ذكر شده است از جمله مساله شرب خمر است كه در روايات آمده : (( لا تقبل صلوة شارب الخمر اربعين يوما الا ان يتوب )) نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر اينكه توبه كند .(374)
در روايات متعددى مى خوانيم :((از جمله كسانى كه نماز آنها قبول نخواهد شد پيشواى ستمگر است )) (375) و در بعضى از روايات ديگر تصريح شده است كه نماز كسى كه زكات نمى پردازد قبول نخواهد شد، و همچنين روايت ديگرى كه مى گويد: خوردن غذاى حرام يا عجيب و خود بينى از موانع قبولى نماز است ،پيدا است كه فراهم كردن اين شرايط قبولى تا چه حد سازنده است ؟
10- نماز روح انظباط را در انسان تقويت مى كند، چرا كه دقيقا بايد در اوقات معنى انجام گيرد كه تاخير و تقديم آن هر دو موجب بطلان نماز است همچنين آداب و انظباط را در برنامه هاى زندگى كاملا آسان مى سازد، همه اينها فوائدى است كه در نماز،قطع نظر از مساله جماعت وجود دارد و اگر ويژگى جماعت را بر آن بيفزائيم – كه روح نماز همين جماعت است – بركات بى شمارى ديگرى دارد كه اينجا جاى شرح آن نيست ، بعلاوه كم و پيش همه از آن آگاهيم گفتار خود را در زمينه فلسفه و اسرار نماز با حديث جامعى كه از امام على بن موسى الرضا عليه السلام نقل شده پايان مى دهيم .
امام در پاسخ نامه اى كه از فلسفه در آن سوال شده بود چنين فرمود :علت تشريع نماز اين است كه توجه و اقرار به رويت پروردگار در نهايت خضوع و نهايت تواضع و اعتراف به گناهان و تقاضاى بخشش از معاصى گذشته ،و نهادن پيشانى بر زمين همه روز براى تعظيم پروردگار.
و نيز هدف اين است كه انسان همواره هشيار متذكر باشد، گرد و غبار
فراموشكارى بر دل او نشيند،مست و مغرور نشود، خاشع و خاضع باشد،طالب و علاقه مند افزونى در مواهب دين و دنيا گردد.
علاوه بر اينكه ذكر خدا در شب و روز كه در پرتو نماز حاصل مى گردد،سبب مى شود كه انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نكند،روح سركشى و طغيانگرى بر او غلبه ننمايد. و همين توجه خداوند و قيام در برابر او،انسان را از معاصى باز مى دارد و از انواع فساد جلوگيرى مى كند. (376)
داستان آيه 62
نماز ويران كننده فحشاء و منكرات
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:مثل مردى كه گناه مى كند و نماز مى خواند مانند كسى است كه در خاك مى غلتد،آنگاه با آبى صاف خود را شستشو مى دهد بار ديگر بدنش را خاك آلود مى كند،آيا وقتى كه به سراغ آب مى رود و خود را مى شويد بدنش پاك و تميز نمى شود؟ نماز گناهان را پاك مى كند،چنانكه آب ، خاك را از بدن انسان خاك آلوده از بين مى برد. (377)
در اين باره روايت شده كه به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله خبر دادند كه شخصى روزها نماز مى خوانند و شبها دزدى مى كند حضرت عليه السلام فرمود:نماز او باعث ترك دزديش ‍ مى شود (378) پس از مدتى او را ديدند كه در حال عبادت و در گوشه اى رنجور بود سبب و علت را پرسيدند گفت :توبه كردم ! و هر چه از هر كس دزديده ام به آنها برگردانده ام و اينك مى خواهم گوشتهائى كه از دزدى و حرام در بدنم روئيده است ،آب شود!
آرى چنين است نماز انسان را از فحشاء و منكرات اينگونه باز مى دارد، و آمار اكثر كسانى كه مرتكب كارهاى زشت مى شوند كسانى هستند كه نماز نمى خوانند چون اگر نماز مى خوانند روزى همان نماز آنها را از كارهاى زشت و ناپسند باز مى داشت ! و در اين باره باز داستان ديگرى وارده شده است :
شبى دزدى به خانه شيخ احمد خضرويه رفت و بسيار بگشت هيچ نيافت شيخ آواز داد :اى جوان دلو برگير و آب از چاه بكش و طهارت كن و به نماز مشغول شو تا روز چيزى به تو دهم تا محروم نگردى دزد همچنان كرد چون روز شد خواجه صد دينار بياور و به دزد داد و فرمود: اين جزاى عبادت يك شب نماز توست دزد در حالتى پديد آمد و لرزه بر اندامش افتاد و گفت :زر قبول نمى كنم ،مرا به راه خدا راهنمايى كن كه دولت لا زوال از درگاه لا / حاصل كنم شيخ او را مريد كرد و يكى از اولياى حق شد. (379)