توسلات مؤ ثرند

122 – توسلات مؤ ثرند
تقريبا چهل سال قبل در مدرسه دارالشفاى قم ، شب 25 رجب ، مجلسى از علما و فضلا براى توسل به حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام بود. بنده هم حاضر بودم ، يك نفر از آقايان فرمود وقتى كه مختار محله مشراق نجف اشرف (نامش را فراموش نموده ام ) مرحوم شد، شب در عالم رؤ يا خود را در صحن مطهر اميرالمؤ منين عليه السّلام ديدم در حالى كه آن حضرت با كمال جلال روى منبرى بودند، ناگاه ديدم مختار محله را كه تازه مرحوم شده بود آوردند در حالى كه دو نفر ماءمور او بودند و آثار عذاب از او آشكار بود، چون محاذى حضرت رسيد استغاثه به آن حضرت نمود و طلب شفاعت كرد. حضرت فرمود خطاها و گناهانت را فراموش ‍ كردى ؟
عرض كرد: صحيح مى فرماييد ليكن من به شما حق دارم ؛ زيرا در تمام ايام سرور شما اهل بيت اهل محله را جمع مى كردم و مجلس جشن و سرور مى گرفتم و در ايام عزادارى مجالس روضه خوانى و سينه زنى برپا مى كردم ، خلاصه چنين و چنان مى كردم .
حضرت فرمود: تمام آنچه مى كردى براى خودت بود مى خواستى رياست كنى و به اين وسيله ها طلب جاه و شهرت نمايى .
سر به زير انداخت سپس گفت صحيح است ليكن خودت مى دانى كه به جان و دل شما را دوستدار بودم و بلندى نام شما را خواستار بودم و هروقت در مجالس نام شما به عظمت ياد مى شد، دلشاد مى گرديدم .
حضرت اورا تصديق فرمود آنگاه به ماءمورين فرمود((خَلُّوهُ)) او را رها كنيد و چون ماءمورين رفتند شاد و خرم گرديد.
عمل ريايى باطل است
يكى از نشانه هاى راستى و درستى خواب ، مطابق بودن آن است با قواعد فقهى و مطالب مسلم شرع مقدس اسلام ، از اين خواب دو مطلب دانسته مى شود كه هر دو از مطالب قطعى است .
مطلب اول ، بطلان عملهاى ريايى آن ميت است و از مسلميات مذهب ماست هر عبادتى كه انجام داده مى شود واجب باشد يا مستحب ، بدنى يا مالى مانند نماز و روزه ، حج ، امر به معروف و نهى از منكر، اذكار و اوراد قرائت قرآن ، زيارت مشاهد، ذكر فضايل يا مصايب اهل بيت عليهم السّلام و گريه بر حضرت سيدالشهداء و انواع انفاقهاى مالى واجب مانند زكات و خمس و انفاقهاى مستحبى چون دستگيرى از فقرا و بناى مسجد و بيمارستان ، هرگاه منظور و خواسته درونيش ،نمايش دادن به خلق و كسب منزلت و آبرو نزدمردم باشد آن عمل باطل است و نه تنها در صفحه نيكيهايش ثبت نمى شود بلكه مستفاد از آيات و روايات آن است كه عمل ريايى ، حرام و جزء گناهان به شمار مى رود و شرح آن در كتاب گناهان كبيره داده شده است تنها اينجا در اين آيه شريفه دقت شود((واى (يا چاهى دردوزخ ) بر نماز گزارانى كه از نمازشان سهل انگارى مى كنند و ريا مى نمايند…))
پس اهل ايمان بايد سعى كنند عملشان خالص گردد نه اينكه عمل را به احتمال ريا، ترك نمايند چنانچه در داستان بعدى تذكر داده مى شود.
فوايد بى شمار در دوستى اهل بيت (ع )
مطلب دوم ، موضوع دوستى حضرت على بن ابيطالب عليه السّلام است . از ضروريات اسلام ، وجوب مودت و محبت اهل بيت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله كه در راءس آنها حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام مى باشد و دليلهاى آن در كتب مربوطه ذكر شده و در اينجا به آيه مودت اشاره مى شود كه مى فرمايد((بگو بر رسالت ، پاداش از شما نمى خواهم مگر دوستى بستگانم را))
ضمنا بايد دانست فايده اين حكم نه چيزى است كه عايد اهل بيت عليهم السّلام گردد بلكه نتيجه آن فايده هايى است كه به خود مسلمانان مى رسد چنانچه در جاى ديگر قرآن مجيد بيان مى فرمايد((و آنچه از پاداش از شما خواستم براى خود شماست ))
از جمله آن فايده ها، بهره مندى از شفاعت ايشان است كه در اين باره روايات فراوانى رسيده است در جلد 4 بحارالانوار بيشتر آنها مذكور است و در جلد 15 بحار نيز رواياتى در اين زمينه نقل نموده است و خلاصه ، بهره مندى دوستان اهل بيت عليهم السّلام از شفاعت ايشان است و آنان را رحمت وآمرزش ‍ خداوندى در برمى گيرد و اين مطلب قطعى است لكن دوستان بايد بدانند هرچند به شفاعت از آثار گناهان پاك شوند ليكن از ثواب و اجرهاى نيكوكاران و مخلصين محروم خواهند بود.
مثلاً اين مختار مرحوم هرچند از آثار سوء رياكاريهايش خلاص شد، لكن اگر اعمال را از روى اخلاص انجام داده بود، چه ثوابهاى بزرگى كه داشت ولى خود را از آنها محروم ساخت . و اين مطلب در بحث اخلاص كتاب ((قلب سليم )) به تفصيل نوشته شده و در اينجا به نقل يك داستان شگفت انگيزى اكتفا مى شود.

فريادرسى عمل خالص
يك نفر از اهل معرفت و بصيرت و مكاشفه (يعنى ديدن امور برزخى ) بالين محتضرى كه در سكرات مرگ بود حاضر شد پس بدن برزخى او را ديد كه از سر تا پا غرق كثافت و آلودگى است و آثار كثافتكارى و گناهكارى او آشكار است ، سخت ناراحت شد و به خود گفت : واى اگر اين بيچاره در اين حالت بميرد، در برزخ چه بر او خواهد گذشت ، در همان حال صدايى از غيب شنيد كه اين بنده را نزد ما حقى است و در اين ساعت او را يارى خواهيم كرد ناگاه مى بيند چيزى مانند آب از سر تا پاى او را احاطه كرد و تمام كثافتها شسته شد و بدن برزخى بمانند يك قطعه بلورى صاف و پاك و درخشان گرديد سپس ملك الموت او را مى رانيد و از دنيا رفت .
از پروردگار خود خواست به او بفهماند اين ميت چه حقى بر خداوندش داشت كه اين طور به فريادش رسيد، شب در عالم خواب روح ميت را مى بيند و از او مى پرسد، در پاسخ مى گويد من در دنيا در دستگاه حكومتى آبرومند و صاحب نفوذ بودم ، روزى مظلومى را محكوم به اعدام كردند و من يقين به مظلوميت و بى گناهى او داشتم ، چون خواستند اورا اعدام كنند نگذاشتم و سپس بى گناهى او را ثابت نمودم تا آزادش كردند و چون اين كار را تنها براى خدا انجام دادم و هيچ منظورى جز او نداشتم ، ساعت مرگم همانطور كه مشاهده كردى مرا پاك فرموده و ميرانيد(اِنَّ اللّهَ لا يُضيعُ اَجْرَ مَنْ اَحْسَنَ عَمَلاً).
همه را به حساب خدا بگذارد
به اين مناسبت شما را به فرمايش حضرت سيدالشهداء عليه السّلام متذكر مى نمايم در شهادت حبيب بن مظاهر و بعضى ديگر از شهدا وقتى كه خبر شد فرمود:((اَحْتَسِبُهُ عِنْداللّهِ)) يعنى اين مصيبت را در حساب خداوند گذاردم در مصيبت طفل شيرخوارش فرمود((بر من آسان مى كند كه در نظر خداوند است )).
خلاصه ، مؤ من بايد عبادتها، انفاقها، گذشتها، مصيبتهايش را در حساب خداوند بگذارد و نشانه در حساب خدا بودن آن است كه آنچه به جاى آورده فراموش نمايد و از آنها بازگو ننمايد؛ زيرا در ياد و ذكر آنها خطر سمعه و بيرون رفتن از حساب خداست و تفصيل اين مطلب در كتابهاى ((گناهان كبيره و قلب سليم )) گفته شده است .
چنانچه نشانه در حساب خدا بودن صبر بر مصيبت و بى تابى نكردن و به قضاى الهى ايراد ننمودن است ، خداوند ما را موفق بدارد كه با او سركار داشته باشيم .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.