سلطنت حسين (ع ) در عالم ديگر

124 – سلطنت حسين (ع ) در عالم ديگر
مرحوم آقاى سيد محمد تقى گلستان (مدير روزنامه گلستان ) نقل كرد كه در اوايل سن جوانى چند نفر همسال و با هم يكدل و يك جهت بوديم (نامهاى آنها را ذكر نمود و بنده فراموش كرده ام ) دوره اى داشتيم هرشبى در منزل يكى از دوستان مى رفتيم و با هم بوديم .
يكى از آنان پدرش حسينى بود يعنى به حضرت سيدالشهداء عليه السّلام سخت علاقه مند بود و در تعزيه و زارى و گريه بر آن حضرت بى اختيار بود تا جايى كه شبى كه نوبت ميهمانى پسرش بود مى گفت من راضى نيستم در منزل من بياييد مگر اينكه روضه خوانى هم بيايد و ذكرى از حضرت سيدالشهداء عليه السّلام كند و لذا هرشبى كه نوبت آن رفيق بود مجلس ما به روضه و تعزيه دارى تمام مى شد.
پس از چندى آن پيرمرد محترم مرحوم شد و مرگش همه ما را سخت ناراحت كرد تا اينكه شبى در عالم رؤ يا او را ديدم و متذكر شدم كه مرده است و هركس انگشت ابهام (شست ) مرده را بگيرد هرچه از او بپرسد جواب مى گويد، لذا ابهام او را گرفتم و گفتم تو را رها نمى كنم تا برايم حالات خود از ساعت مرگ تا كنون را نقل كنى .
حالات ترس و لرز شديدى به او دست داد و گفت نپرس كه گفتنى نيست . چون از گفتن حالاتش ماءيوس شدم ، گفتم پس چيزى را كه در اين عالم فهميدى برايم بگو تا من هم بدانم .
گفت برايت بگويم امام حسين عليه السّلام را كه در دنيا يادش مى كرديم نشناختيماينجاكه آمدم مقام و سلطنت و عزت اورامشاهده كردم و طورى است كه آن راهم نمى توانم بهتوبفهمانم جز اينكه خودت بيايى در اين عالم و ببينى . مراتب بالاتر را نمى تواندبفهمد
در اين مقام دو مطلب بايد دانسته شود، يكى چرا ارواح در شرح گزارشات عالم برزخ براى زنده ها كه در عالم خواب به آنها ربط پيدا مى كنندلرزان مى شوند و خوددارى مى نمايند ديگر بيان مقام حضرت سيدالشهداء عليه السّلام را در برزخ و قيامت .
اما نسبت به مطلب اول پس گوييم هر صاحب ادراكى ، ادراكهاى او منحصر است به آنچه در مرتبه اوست و محال است مرتبه بالاتر را كه نسبت به او عالم ديگرى است ادراك نمايد.
دانشمندى در اين مورد مثال زده است براى ادراكات بشرى نسبت به موجودات غيبى ، گويد مانند اينكه مورچه اى در بيابانى در حركت است تا مى رسد به چوب سيم تلفن ، مورچه از آن چوب جز جسمى ادراك نمى كند حتى تميز اينكه چوب است نه سنگ و نه آهن نمى دهد تا چه رسد به اينكه بفهمد روى اين چوب سيمى است كه دو شهر را به يكديگر متصل مى كند و هزاران بشر به وسيله اين سيم كارهاى بزرگى را انجام مى دهند. همچنين بشر تا در قيد حيات مادى است محال است آن طورى كه سزاوار است سر در عالم ماوراى طبيعت و عالم ملكوت درآورد و كيفيت ارواح و عالم جزا و ثواب و عقاب را درك نمايد.
خواب ، تجرد مختصرى است
اگر گفته شود كه در حالت خواب تا اندازه اى روح از بدن فاصله دارد نبايد مانعى از ادراك امور برزخى او باشد، پس چرا اموات از گزارشات خود مضايقه دارند.
در پاسخ گوييم اولاً روح در حالت خواب قطع علاقه كلى از بدن نكرده است و ثانيا: آنچه در خواب درك كند قوه متخيله او آن معنا را مطابق مدركات مادى و دنيوى كه مرتبه فعلى اوست درك نموده و چون بيدار مى شود همان مدرك تخيلى اش در حافظه اش مى ماند و از اينجاست كه بسيارى از رؤ ياها مرموز و نياز به تعبير دارد.
شرح عروسى براى بچه
براى روشن شدن مطلب مثالى گفته مى شود: هرگاه مادرى براى بچه سه چهارساله اش شرح عروسى ومجلس مفصل و جمال عروس و تشريفات و انواع ميوه ها وشيرينى ها و غيره را بدهد، بچه فورا همان عروسكى كه مادرش برايش ‍ خريده در نظرش مى آيد و شيرينى مختصرى كه خودش درك كرده ، منتها قدرى بيشتر و بزرگتر و بهتر.
آيا ممكن است بچه لذت شب زفاف را درك كند؟ تنها همان لذت خودش از گرفتن عروسك در بغل را درك مى نمايد، همچنين است وصف حورالعين و ساير لذتهايى كه در برزخ و بهشت است براى كسى كه مقيد و محصور در عالم طبيعت است . و همچنين وصف رنجها و شكنجه ها و سختيهاى برزخ و قيامت براى كسى كه در دنياست از آنها چيزى درك نمى كند جز رنجها و سختيهاى عالم دنيا، در حالى كه آنها طورى ديگر و هزاران مرتبه بالاتر است . از اينجاست كه در قرآن مجيد مى فرمايد((هيچكس نمى داند چه براى آنان پنهان (ذخيره ) شده از چيزهايى كه اسباب روشنايى چشمشان باشد)).
درك مقام حسين (ع ) بسته به علم است
و اما مطلب دوم يعنى مقام حضرت سيدالشهداء عليه السّلام در برزخ چنانچه گذشت انسان تا در دنيا و با بدن مادى و اسير طبيعت است جز اوضاع و گزارشات دنيوى را ادراك نمى تواند نمايد تا جايى كه اگر در دوستى دنيا فرو رود عوالم بالا و ماوراى طبيعت يعنى برزخ و قيامت را منكر مى شود بلكه گزارشات آن عوالم را مسخره مى نمايد.
در برابرش كسى كه ازعلاقه مندى به دنيا خلاص گردد و از عوالم معرفت و محبت الهى بهره مند شود زندگى دنيوى را ناچيز و لهو و لعب مى بيند و چون كمال سعادت خود را در شهود آن عوالم مى بيند مشتاق مرگ مى شود و خلاصى از اين عالم را خواهان مى گردد.
از جمله گزارشات برزخ و قيامت ، ظهور مقام حضرت سيدالشهداء عليه السّلام است يعنى سعه وجودى و احاطه علمى و نفوذ مشيت و سلطنت الهى آن حضرت را تا كسى به آن عالم وارد نگردد حقيقتش را نمى تواند درك نمايد و فعلاً جز تصديق اجمالى و دانستن عجز خود از ادراك آن راهى نيست .
به اين مناسبت جمله اى از فرمايشات حضرت صادق عليه السّلام در محل و مقام برزخى حضرت سيدالشهداء عليه السّلام نقل مى گردد.
در نفس المهموم به سند صحيح از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه فرمود:((حسين عليه السّلام با پدر و مادر و برادرش در منزل رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله است و با آن حضرت روزى (مناسب آن عالم و آن مقام ) به ايشان مى رسد و مورد نعمت و كرامت خداوندند و به درستى كه حسين عليه السّلام در سمت راست عرش است و مى گويد: پروردگارا! عطا فرما به من آنچه وعده دادى (شفاعت ) و نظر مى كند به سوى زيارت كنندگان قبرش پس به آنها و به نامهايشان و نامهاى پدرانشان و آنچه با آنهاست شناساتر است از شناسايى يكى از آنان به فرزندش و نظر مى فرمايد به سوى كسى كه بر او گريان است پس برايش طلب آمرزش مى فرمايد و از پدرش مى خواهد كه براى او آمرزش جويد و مى فرمايد اى گريه كننده بر من ! اگر پاداشى را كه خداوند برايت آماده فرموده بدانى شاديت بيش ‍ از اندوه و غصه ات مى شد و برايش آمرزش مى جويد از هر خطا و گناهى )).

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.