97. مور همان به كه نباشد پرش

97. مور همان به كه نباشد پرش

حضرت موسى عليه السلام را ديد كه از شدت تهيدستى ، برهنه روى ريگ بيابان خوابيده است ، چون نزديك آمد، او عرض كرد: ((اى موسى ! دعا كن تا خداوند متعال معاش اندكى به من بدهد كه از بى تابى ، جانم به لب رسيده است . ))
موسى عليه السلام براى او دعا كرد و از آنجا (براى مناجات به طرف كوه طور)رفت .


پس از چند روز، موسى عليه السلام از همان مسير باز مى گشت كه ديد همان فقير را دستگير كرده اند و جمعيتى بسيار در گردش اجتماع نموده اند، پرسيد: ((چه حادثه اى رخ داده است ؟ ))
حاضران گفتند: اين مرد شراب خورده و عربده و جنگجويى نموده و شخصى را كشته است ، اكنون او را دستگير كرده اند تا به عنوان قصاص ، اعدام كنند، لطيفه گوها، مناسب اين حال گفته اند:

گربه مسكين اگر پر داشتى
تخم گنجشك از جهان برداشتى
عاجز باشد كه دست قوت يابد
برخيزد و دست عاجزان برتابد(256)

خداوند در قرآن مى فرمايد:
و لو بسط الله الرزق لعباده لبعوا فى الارض :
و اگر خداوند رزق را براى بندگانش وسعت بخشد، در زمين طغيان و ستم مى كنند.
موسى عليه السلام به حكم الهى اقرار كرد، و از جسارت خود استغفار و توبه نمود.

بنده چو جاه آمد و سيم و زرش
سيلى خواهد به ضرورت سرش (257)
آن نشنيدى كه فلاطون چه گفت
مور همان به كه نباشد پرش ؟

پدر عسل فراوان دارد، ولى عسل براى پسرش كه گرم مزاج است ، سازگار نيست .

آن كس كه توانگرت نمى گرداند
او مصلحت تو از تو بهتر داند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.