مناظره امام حسن ع با مخالفان- امام حسن مجتبي (عليه السلام )

مناظره امام حسن ع با مخالفان

امام حسن مجتبي (عليه السلام )در برابر حركت‌هاي ضد اسلامي معاويه هرگز سكوت نمي‌كرد و به محض يافتن فرصتي مناسب، پيشينه ننگين و اغراض شوم او را آشكار مي‌ساخت و ضربه‌هاي سهمگيني بر پيكر حكومت غاصبانه او وارد مي‌ساخت. امام همواره انزجار خود را نسبت به معاويه هويدا مي‌كرد و مشروعيت حاكميت او را زير سؤال مي‌برد. ايشان به اون هيچ گونه واهمه‌اي از قدرت حاكمه، حتي در زمان صلح و با وجود افزايش قدرت معاويه، دست به افشاگري زده و با تمام توان معاويه را به باد انتقاد مي‌گرفت.
بهترين نمونه اين افشاگري، مناظره‌اي طولاني بود كه ميان امام و معاويه در گرفت و امام در آن مناظره، از چهره كثيف معاويه و فرزندانش پرده برداشت. معاويه و كارگزارانش مي‌كوشيدند تا با ترتيب دادن گفتگويي از پيش تعيين شده، موقعيت فرهنگي امام را در نزد مردم مخدوش كنند و به جايگاه او لطمه بزنند. بر اين اساس، معاويه سران قبيله‌ها و بزرگان اقوام مختلف را فرا خواند و عمرو عاص، مغيرة بن شعبه، وليد بن عُقبة، عتبة ابن ابي سفيان و عمرو بن عثمان را كه نظريه سازان دستگاه او بودند مأمور مناظره با امام كرد. امام واپسين روزهاي اقامت خود را در كوفه سپري مي‌نمود كه پيك معاويه او را به مجلس فريب كارانه كوفه فرا خواند. حضرت وارد مجلس شد و معاويه به گرمي از او استقبال كرد و با او مصافحه نمود. امام كه از نيت معاويه آگاهي داشت فرمود: «آيا خوش آمدگويي و دست دادن با مهمان، نشانه امنيت و سلامت براي اوست؟!»

معاويه با قيافه‌اي حق به جانب به حاضران اشاره كرد و گفت: «اين جماعت آمدنت را درخواست كرده بودند و مي‌خواهند بدانند، آيا عثمان را پدرت كشته است يا نه؟ در اين زمينه، پرسشهايي دارند و منتظر پاسخ‌اند. تا وقتي كه من در اين مجلس هستم، نگران نباش [كه در اماني] .»
امام فرمود: «سبحان الله! اگر تو به خواسته مهمانانت تن در داده‌اي و خواسته آنان را اجابت كرده اي، عمل زشتي مرتكب شده‌اي و من از ناسزا گفتن به تو [در خانه ات] شرم دارم، ولي اگر آنها [با اصرار] بر تو پيروز شده‌اند و تو را به انجام آن وادار كرده‌اند، در اين صورت از ناتواني و بيچارگي ات شرمنده هستم. حال به كدام يك [زشتي عمل يا بيچارگي خود] اقرار مي‌كني؟ بدان كه اگر مي‌دانستم چنين افرادي در اين مجلس هستند، من هم افرادي از خاندان خودم، از فرزندان عبدالمطلب، مي‌آوردم تا در بحث هم رديف با آنان باشند. بدان كه از تو و اين افرادت هرگز هراسي به دل راه نداده ام، بلكه اينهايند كه ترسيده اند؛ زيرا خداوند من يكتاست. هم او كه قرآن را فرو فرستاده و اختياردار نيكان است.»


طرح شبهه خلافت اميرالمؤمنين علي ع:
گفتار آغازين امام به قدري كوبنده بود كه همه يكّه خوردند، ولي با اين حال، پرسش‌هاي خود را اين گونه مطرح كردند: «بني اميه در جنگ بدر، هفده كشته داده است و بايد از بني هاشم انتقام گرفته شود؛ پدرت علي عليه السلام به خاطر دنيا و فرمانروايي در قتل عثمان شركت كرد؛ ادعاي تو براي خلافت به دليل ناتواني در خردورزي است؛ پدرت ابوبكر را مسموم كرد و در قتل عمر نقش داشت؛ شما چيزهايي را ادعا مي‌كنيد كه شايستگي آن را نداريد؛ پدرت با رسول خداصلي الله عليه وآله دشمن بود. او شمشيري برنده و زباني گزنده داشت كه زنده‌ها را مي‌كشت و مردگان را متهم مي‌كرد….»
محورهاي پاسخ گويي امام( عليه السلام)
امام با دقت به سخنان آنان گوش داد و مطالب ديكته شده و جهت دار آنان را شنيد. سپس به معاويه كه چهره خود را در نقاب پرسشهاي مشاورانش پنهان كرده بود، شروع به پاسخ دادن كرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.