اى فروغ چشمهاى انتظار اى طلوع چشمهايت ديدنى کاشکى ميآمدى از دورها ميشدم در دستهاى گرم تو ميشدى يک آفتاب دسترس در هواى پاک تو پر ميزدم اى فروغ چشمهاى انتظار غنچه ى لبخندهايت چيدنى با نگاهى روشن وبخشيدنى مثل گل هاى چمن باليدنى ميشدى يک آرزوى ديدنى با دلى آبستن وبار يدنى کاش يک شب ميشدى تابيدنى ايرج …
ادامه نوشته »