تسليم در برابر محبوب آستانى به در سر نهاده بنده اى دل بداور نهاده تا کند تيغش از تن جدايم حلقه اى چشم بر در نهاده چون قلم سر به خط بر نهاده گر بخواند به خويشم، فقيرم ور براند ز پيشم، حقيرم گر بگويد اميرم، اميرم ور بگويد بميرم، بميرم بنده حکم وتسخير اويم ديگر از خواص …
ادامه نوشته »